به نام خدا
اصول و مبانی علم حرکت
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : اصول و مبانی علم حرکت / نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 57 ص.؛ 14/5 * 21/5 س م.
شابک : 40000ریال7–55–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 6 الف4ی/ 452 GV
رده بندی دیویی : 86/372
شماره کتابشناسی ملی : 4034026
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 7- 55- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
اصول علم حرکت.................................................................5 ذخیره سازی انرژی...............................................................9
تحلیل وضعیت حرکت............................................................10 کمپزسیون در حرکت.....................................................10 کمپزیسیون (ترکیب بندی) ......................................................11
ترسیم کلی یک
حرکت............................................................11 نحوه ی ارتعاش حرکتی..........................................................11 اصول نسبی حرکت...............................................................11 اجزاء حرکتی
شامل..............................................................12 یک حرکت از چند قسمت تشکیل شده است؟.................................12 انواع برنامه ریزی حرکتی......................................................12 عقلانیت در حرکت................................................................13 عامل های واکنشی حرکت.......................................................13 مرحله ی سخت سازی حرکت..................................................13 چگونه می توان شکل حرکتی حریف را تغییر
داد..........................14 آلیاژ نمودن حرکت................................................................14 آریتمیک حرکتی چیست..........................................................14 سبک روح و روان................................................................14 ایجاد لنگر در
حرکت.............................................................15 انواع وضعیت ها..................................................................15 نقش کنترل در حرکت............................................................15 انواع حرکت ها....................................................................15 جهت دو نیرو.......................................................................16 انواع ارزیابی حرکتی.............................................................16 روش برخورد با نقص حرکتی حریف.........................................16 عدالت بین اعضاء و حرکات....................................................16 نسبت طلایی 3/1
.................................................................16 ساکن کردن حرکت................................................................17 متغییرهای حرکتی.................................................................17 مکانیزم ارتباط با یک
حرکت...................................................18 خیلی مواظب باشید................................................................19 حرکت مستحلک...................................................................19 نیرو بین حرکت....................................................................19 بازتاب حرکت......................................................................19 خاصیت یک حرکت بر حرکت دیگر.........................................19 تقسیم فشار بر روی اعضاء حرکتی...........................................19 آرایش یک حرکت.................................................................20 مشخصات یک حرکت............................................................20 حرکت الاستیکی...................................................................21 مقاومت کمکی......................................................................21 عناصر میزبان و میهمان در یک حرکت.....................................21 جنبش نیروهای
حرکتی...........................................................22 نگرش حرکتی .....................................................................23
اصول علم حرکت با قرار دادن لایه های حرکتی بر روی هم، شکاف های
احتمالی را پر کنید. اینکه فشار حرکت حریف بر روی کدام اعضاء و عناصر باشد، بسیار
مهم است. به قسمت های سست و نقاط کم فشار دقت کنید. باید بین لایه ها حالتی فیبری
و یکپارچه ایجاد کنید تا بتوانید در تمام جهات مستحکم باشید. این حالت نرم در تماس
با فشارهای حریف کاملا مشهود است. این نوع کارایی قابلیت جذب نیروی حریف را به
خوبی دارد و اگر به درستی تنظیم شود، حرکت حریف را به خوبی کنترل می کند. در اینجا
مهندسی علم حرکت تداوم و ماندگاری حرکت را تداوم می دهد و می تواند نقص هر حرکت را
درک کند. روند شکل گیری یک حرکت و چگونگی
انجام آن، نتیجه ی مهندسی علم حرکت است. در روند طبیعی حرکت، فرسودگی و
سایش اجتناب ناپذیر است. در طی شکل گیری یک حرکت، شکل کلی حرکت یا رو به رشد است
یا رو به زوال می باشد. در هر کدام شرایط که قرار بگیرد، نتیجه ی کار بستگی به
شناخت و دستور العمل هایی دارد که در حین بررسی حرکت انجام می دهید. هنگامیکه ورزشکاری در حال مبارزه
است. حرکت یکی از آنها به تدریج افت می کند، این عمل را افت حرکت می نامند. در اصل این حرکت آفت گرفته است و باید با سم مخصوص خودش آفت کشی شود. این لغزش در نقاطی که دو سطح بیشتر
با هم در تماس هستند اتفاق در هنگام تماس دو حرکت، امکان دارد
نیروهای متفاوتی از هر دو طرف نیرو را مهار کنند. در اینجا شناخت نکات مشترک و
نکات متضاد کمک بزرگی برای شکل دهی حرکت بعدی می کند. بهترین حالت لغزش یا پیچش
چاره ساز است. نیروی لازم برای گسست حرکت، ناچیز و قابل دیدن نیست. در هر حال هر گونه لغزش عُمر حرکت
را کاهش می دهد و مسیر حرکت در شرایطی قرار می گیرد و دیگر نمی تواند در امتحانات
حرکت، فشار و نیروی بیشتری را تحمل کند. بهترین راه حل تحمل آرام و پایدار حرکت و
برگشت به حالت تعادل است. این فرایند آهسته اجازه ی تحرک بیشتر را به عناصر حرکتی
نمی دهد. مکانیزم های زیادی وجود دارد که
برای حفظ تعادل تأثیر مثبت دارند. عدم روند نا متعادل اجازه ی تغییر شکل مثبت حرکت
را نمی دهد. این روند حرکت به تدریج کند و متوقف می شود و اجازه ی حرکت دوباره را
نخواهد داد. نتیجه ی این تحمل بی مورد تغییر شکل در روند نامتعادلی بیشتر است. فرایند تغییر شکل بیشتر در اطراف
یک مانع دیده می شود. چنین تغییر شکلی چنان آهسته است که اجازه می دهد، طرف دیگر حرکت را خنثی کند. این موضوع
حرکتی متناسب با سرعت حرکت مقابل صورت می گیرد. این فرایند را پخش می نامند. پخش
متناسب با شدت اغتشاش حرکت انجام می گیرد. در اینجا گیرنده ی حرکت نمی تواند دامنه
ی نوسانی حرکت را درک کند. با این ملاحظات، مقاومت حرکت را کم کرده و مراقبت از
حرکت به خوبی صورت نمی گیرد. در این وضعیت فشار پیوسته و قطع فشار در لحظات مختلف
توقعات حرکتی را فراهم نمی کند و کشش حرکت قطع می شود. در اینجا طول عمر هر حرکت
بستگی به سختی حرکت، نوسانات فشار وارده، اعمال نیروی دو طرف و عکس العمل های
مقتضی دارد. باید دانست که هیچ فشار متناوبی وجود ندارد. باید همه ی فشارها در
آستانه ی تحمل تعادلی حرکت باشد. در غیر اینصورت به حالت آرام شکست حرکتی (مانند
ترک خوردن شیشه) گسترش می یابد. تمام فرایندهای تحت فشار باعث نظم یافتن تدریجی
حرکت می شود. اما حرکت ها باید به نوعی طراحی که در هیچ ناحیه ای فشار زیادی وارد
نشود. در اینجا ورزشکار به تدریج فشار
ساختمانی حرکت را تغییر می دهد. نتیجه اینکه خواص حرکت هم به همین منوال تغییر می کند. بالاخره همین
تغییرات با افزایش فشار یا کاهش کشش و باعث گسست حرکت می شود. به تدریج با تأثیر عناصر حرکتی بر
روی یکدیگر، ساختمان حرکت منهدم می شود. ما باید حقیقتی را بپذیریم که در
عمل حرکت فرایندهایی وجود دارند که تمایل دارند هر حرکتی را از حالت اولیه خارج
کنند. ورزشکار باید در پی یافتن، رفتار
حرکتی مناسب باشد. همینطور باید طریقه ی اجرای آنها را با دوام بیشتر بیاموزد. در
اینجا مقایسه ی یک حرکت با حرکت دیگر، روند تحرک دو حرکت نسبت به وابستگی هایی که
با یکدیگر دارند را نشان می دهد. البته شرایطی پیش می آید که بعضی حرکت ها آگاهانه
به وجود نمی آیند. انتخاب یک حرکت بستگی به برچسب انرژی حریف و فشار و مقاومت
عناصر حرکتی و شکل کلی حرکت دارد. در پی این تحرکات و نقل و انتقالات حرکتی هر
کدام در پی مهار حرکت دیگری است و ترجیح می دهد حرکت حریف مقابل را کنترل، مهار،
تغییر یا دفع کند. چنانچه انرژی به میزان قابل ملاحظه ای آزاد شود، اما سرعت و دقت
و استقامت حرکت تحت کنترل نباشد، شکل حرکت و تأثیر آن به درستی تأمین نمی شود. در
اینجا اگر حرکت مراحلی را که باید جهت جلوگیری یا
محدود سازی حرکت اتخاذ کنیم، کاملا معلوم است. یک جریان واقعی در مخالفت با همدیگر
اتخاذ چنانکه جریان عبور حرکت، وقفه در
حرکت دیگر بیندازد، عامل بازدارنده ای دست بکار می شود. این اختلاف کیفیت بین دو
حرکت، نقطه ضعف یکی از حرکت ها را پیدا می کند. حرکتی که مقابل حرکت دیگر نامفهوم
تر یا نامتعادل تر و یا از لحاظ ساختار حرکتی اصولی تر نیست، محکوم به شکست است.
این کیفیت سطح حرکت عامل جدا شناخت شرایط جریان ضعف حرکتی ممکن
است در محلی واقع شود، اما در نقاط دیگر سالم باقی بماند. بنابراین برای مقابله با
حرکت تنها کافی است در نقطه ای از حرکت نقطه ضعفی مشاهده شود ( پاشنه ی آشیل) تا
بتوانیم از همان نقطه، کل حرکت حریف را به چالش بکشیم. اما برای حفاظت در برابر
ضعف حرکت چه کاری می توانیم انجام دهیم؟ چندین راه حل وجود دارد تا ما بتوانیم از
آنها استفاده کنیم. اما انتخاب ما به موقعیت و عملکرد قسمت های بخصوص حرکت بستگی
دارد. در اینجا انتخاب ما به موقعیت و عملکرد قسمت های بخصوصی از حرکت بستگی دارد.
اگر نتوانیم به موقع شرایط حرکتی مطلوب و نامطلوب را تشخیص بدهیم، ضعف موضعی از
بین می رود. بالاخره پوشش نامناسب حرکت، نوعی ضعف در حرکتتان ایجاد می کند. اینجا
باید بتوانید برای هر ضعفی پوشش مناسب را اتخاذ کنید. انتخاب حرکت دیگر در جهت
مخالف عمل پوشش است. در غیر اینصورت حرکت از خود شما قربانی می گیرد. باید حرکتی
مناسب در جریان انرژی حرکتی حریف انتخاب کنید. برای اینکه در مسیر حرکت بخش قابل
توجهی از انرژی انبار می شود. بنابراین جریان انرژی نقش تعیین کننده ای دارد. با
در نظر گرفتن جهت، اندازه و وزن، دوام حرکت را افزایش دهید. یعنی در هر لحظه باید
بتوانید جریان حرکت را شارژ نگه دارید تا سطح حرکت افت نکند. اکنون از نظر روابط ریاضی درک حرکت
آسان تر می شود. یعنی استفاده صحیح و دسته جمعی ترازهای حرکتی با انرژی های تعیین
شده است. یعنی جریان دست دادن انرژی ها به یکدیگر، باید به قدر کافی و تراز باشند
تا بتوانند همدیگر را اشغال کنند. تا بتوانند در جریان یک مدار حرکتی نیروها را به
روش مناسب توزیع کنند. مانند ذخیره سازی انرژی ذخیره سازی انرژی در طول جریان
حرکت اتفاق می افتد. برخی از شیوه ها که در آن ابتکار انجام می گیرد، مستلزم
استفاده ی صحیح از عناصر حرکت است. امکان دیگر استفاده ی درست ترکیب اعضاء روش دیگر ذخیره سازی انرژی،
استفاده ی از حرکات سنگین و سبک توأم است. با استفاده ی متناسب و متناوب حرکتی با
سرعت و حرکت منطقی، چرخ حرکت عاقلانه پیش می رود. این انرژی حرکتی تحلیل وضعیت حرکت: وقتی اجزاء حرکت کنار هم قرار می
گیرند، ارتباط میان اجزاء سازمان یافته ی حرکت به صورت یک سیستم سازمان یافته
انجام شناخت حرکت های شبکه ای و ادراه
کردن آنها به واسطه ی در اینجا روش دو سویه بودن دو حرکت
و نقش مهمتر یکی از آنها تعیین کننده است. عوامل منفرد حرکتی به تنهایی تأثیر
کمی دارند. اما پیوند و پیوستگی حرکات با یکدیگر هویت معناداری به حرکت می دهد.
این دوگانگی و تأثیر دوسویه ی حرکت می تواند حریف را سردرگم کند . اما بعد از مدتی
هر یک از اجزاء حرکتی به طور هماهنگ و
مستقل با کمپزسیون در حرکت: کمپزسیون یعنی ارزیابی حرکت از
زوایای مختلف به منظور درک جنبه های گوناگون حرکت است تا بتوانیم بهترین و جذاب
ترین روش را برای نمایش حرکت انتخاب کنیم. کمپزیسیون (ترکیب بندی) کمپزیسیون در حرکت به معنای انتخاب
و قرار دادن عناصر حرکتی گویاد و چیدن آنها به گونه ای که ارتباط آنها در سطح حرکت
حفظ شود. ترکیب بندی بیشتر به درک ورزشکار
بستگی دارد. اصول و روشی مناسب است برای ایجاد هارمونی و تقویت هماهنگی در حرکت
است. برای اجرای حرکات به شکل های گوناگونی نیاز داریم. اصول بنیادی
حرکت (وحدت، تضاد، هارمونی، همگرایی، پراکندگی و...) است. حرکت از خط های افقی و عمودی و
اریب و مواج تشکیل می شود. سعی کنید تأثیرات حسی هر کدام از خط ها را درک کنید. هر
حرکتی حسی را منتقل می کند. بعضی از حرکات حس آرامش یا حس وحدت و هماهنگی، انقباض،
انبساط و... را منتقل می کند. بنابراین ترکیب بندی یک حرکت صرفا
انتخاب زاویه ی مناسب نیست. بلکه شامل تصمیم گیری برای الزام بعضی عناصر حرکت یا
تغییر اندازه و موقعیت حرکات در لحظه ی مناسب است. ترکیب بندی به منزله ی انتخاب
اندازه و حجم پذیری حرکت است. ترسیم کلی یک حرکت: 1- شکل کلی یک حرکت 2- حرکات اصلی 3- حرکات فرعی 4- حرکات جزئی و کوچک 5- تشخیص جنبش های حرکتی نحوه ی ارتعاش حرکتی: ارتعاش حرکت باعث مختل شده عملکرد
حرکتی می شود. کمترین حد ارتعاش حرکتی باعث شل شدن حرکت می شود. اگر ارتعاش تا اصول نسبی حرکت: هر جسمی که شتاب می گیرد در یک
نقطه ی معین توقف می کند. اگر همین حرکت را در شیبی مشخص به طرف پایین و سپس به
طرف بالا هدایت کنیم، حرکت می تواند با نیروی خودش پیش برود. یعنی کمی قبل تر از
جایی که حرکت می خواهد توقف کند، حرکت را وارد شیب جدید دیگری وارد کنیم. در اینجا
حرکت با نیروی حرکت قبلی پیش اجزاء حرکتی شامل: 1- دست ها 2- سر 3- پاها 4- تنه 5- گردن یک حرکت از چند قسمت تشکیل شده
است؟ 1- نقطه ی شروع 2- نقطه ی میانی 3- نقطه ی پایانی برای انعطاف پذیر کردن حرکت به
وضعیت میانی حرکت بیشتر توجه کنید. برای تنه، پاها و دست ها از حرکت
موزون استفاده کنید. - تأکید نرم که بعد از ادامه ی
حرکت اتفاق می افتد - تأکید سخت که تقریبا در انتهای
حرکت اتفاق می افتد انواع برنامه ریزی حرکتی: 1- برنامه ریزی کالبدی 2- برنامه ریزی وکالتی 3- برنامه ریزی تخصصی 4- برنامه ریزی توسعه ای 5- برنامه ریزی نابرابر 6- برنامه ریزی اکتشافی 7- برنامه ریزی هدفمند 8- برنامه ریزی تغییر دهنده 9- برنامه ریزی دوگانه عقلانیت در حرکت: هر حرکت عقلانی در هر زمانی وابسته
به چهار عامل می باشد: 1- اندازه ی کارایی هر حرکت که
میزان موفقیت حرکت را نشان 2- دانش اولیه ی حرکت 3- عملی که عامل برتری در برابر
حرکت مقابل است 4- دنباله ی درک حرکت بعدی این موضوع به خود مختاری حرکت که
دانش کلی حرکت می باشد، ختم می شود. عامل های واکنشی حرکت عبارتند از: 1- عامل های واکنش ساده 2- عامل های واکنش مدل گرا 3- عامل های واکنش هدف گرا 4- عامل های واکنش سودمند مرحله ی سخت سازی حرکت: اگر مسیر تغییر شکل دادن حریف را
به روشی صحیح انجام ندهید، حرکت حریف قوی تر (تو پُرتر) شده و به مرحله ی سخت سازی
حرکت می رسد. این کار مانند گره زدن طناب می باشد. هر چقدر طناب را محکم تر گره
بزنید باز کردن آن سخت تر می شود. بنابراین هنگام مواجه شدن با حرکت حریف، طوری به
حریف نوری وارد کنید تا اعضاء حرکتی حریف نتواند از پیوستگی نیروها با یکدیگر
استفاده کند. در این حالت غلظت حرکت و چگونگی روش استفاده از آن اهمیت دارد. چگونه می توان شکل حرکتی حریف را
تغییر داد: ورزشکار می تواند با دو روش، شکل
حرکتی حریف را تغییر دهد. برای تغییر شکل حریف (شکل دهی) از نیروی فشار زاویه ای و قابلیت های کشش حرکت
استفاده کنید. اما این تغییر شکل دهی نباید منجر به سازش و سازگاری بیشتر حرکت
حریف بشود. یعنی در جهت مقاوم سازی حرکت حریف پیش نروید. در این حالت حریف در چه
شرایطی می تواند به حالت اولیه یا تعادل برگردد؟ اگر حریف بتواند نظم حرکتی مطلوبی
را بدست آورد و انرژی های تک تک اعضای حرکتی اش را مشخص کند. مثالی از این دست،
اگر آجرهای ساختمان به طور ناقص و نامنظم روی هم چیده شوند و یا مصالح بین آجرها
کافی نباشد به راحتی فرو می ریزند. بنابراین طرح منظم و کامل حرکت با جهت گیری
مناسب، می تواند حرکتی متناسب را ایجاد کند. حالا می توانید با افزودن یا کاستن یک
عنصر حرکتی، مقاومت حرکتی حریف را کم کنید و یا جهت آن را تغییر دهید. گاهی اوقات لازم است حالت نرمی
حرکت حریف را سفت تر کنید یا حالت سفتی حرکت حریف را کم یا بیشتر کنید. حتی می
توانید مقاومت یا تعادل حرکت حریف را کم را زیاد کنید. تمام این ها بستگی به شرایط
و عملکرد حرکتی منطقی دارد. آریتمیک حرکتی چیست: ریتم های غیر طبیعی که گاهی به شکل
یک مکث موقت (یک لحظه) و سریع حرکات که باعث تنش در حرکت می شود. این کار برای
تغییر شیوه ی حرکت بسیار مناسب است. این ریتم ها با فاصله ی بازتر حرکتی اجرا می
شوند. در اینگونه ریتم ها اعضای حرکتی با فاصله ی بزرگ تر قرار دارند و حرکت را در
دایره ی وسیع تر اجرا می کنند. اینگونه ریتم ها برای حرکات تدافعی تقابلی استفاده
می شود. سبک روح و روان: آزاد شدن انرژی مثبت حرکتی و
هماهنگی بین ذهن و جسم در اجرای حرکت، مثل اینکه از همدیگر جدا نیستند. ایجاد لنگر در حرکت: گاهی اوقات حریف شما را به سمت عقب
هل می دهد. در این حالت نیروی حریف را در ساعدها و بازوهای خود ذخیره کنید. در این
لحظه با استفاده از نیروی ذخیره شده، عکس العمل مناسب را انجام دهید. با این کار
بر نیرو و قدرت خود افزوده اید. انواع وضعیت ها: 1- وضعیت ایستاده 2- وضعیت نشسته 3- وضعیت ساکن 4- وضعیت متحرک 5- وضعیت صاف 6- وضعیت منحنی 7- وضعیت چرخشی نقش کنترل در حرکت: هنگام اجرای حرکت باید روی حرکت
کنترل کافی داشته باشید. برای مثال موتور سواری که با سرعت موتورسیکلت را کنترل می
کند، اگر نتواند مسیر و پیچ ها با تسلط عبور نکند از مسیر منحرف می شود. موتور
سوار با مهار کردن انواع نیروهای مختلف در مسیر درست حرکت می کند. موتورسوار با
کنترل همین نیروها می تواند با سرعت بیشتر و تسلط بهتری مسیر را به سلامت طی کند. آیا شما می توانید نیروهای حرکتی
خودتان را کنترل کنید. افرادی که ویژگی های اخلاقی والایی دارند می توانند نیروهای
پلید و غیر اخلاقی را کنترل کنند. انواع حرکت ها: 1- حرکت های اصلی 2- حرکت های فرعی 3- حرکت های ظریف جهت دو نیرو: 1- هر دو حرکت در حال انقباض 2- هر دو حرکت در حال انبساط 3- یک حرکت در حال انقباض و دیگری
درحال انبساط انواع ارزیابی حرکتی: 1- ارزیابی تحلیلی 2- ارزیابی موردی 3- ارزیابی بازخوردی شناخت وضعیت حرکتی باید به نسبت
وضعیت جسمانی و فنی حریف توأم ارزیابی شود. روش برخورد با نقص حرکتی حریف: وقتی با حریف درگیر هستید، طبق
شرایطی در حرکتی نقصی به وجود می آید. حالا می توانید از این نقص حرکتی به نفع خود
استفاده کنید. در اینجا با تکمیل کردن نقص حرکتی حریف به نفع خود، نتیجه را به نفع
خود تمام کنید. یعنی شما با تأثیرگذاری بر حرکت حریف، شرایط را به نفع خود پیش
ببرید. عدالت بین اعضاء و حرکات: هنگامیکه عدالت را بین اعضاء و
عناصر حرکتی به درستی رعایت کنید، آنوقت یک نشاط و شادابی غیر قابل توصیفی در حرکت
به وجود می آید. با این کار ماندگاری حرکت بیشتر می شود. این کار به دلیل تقسیم
درست اجزاء و عناصر حرکت و نیروها شکل می گیرد. با اجرای این نسبت ها و تناسبات
درست حرکت هویت می گیرد. نسبت طلایی 3/1 : بهترین نسبت عددی بین حرکات و
نیروها تقریبا 3/1 است. هنگامیکه نیروی
اعمال شده ی حریف مثلا 60 بود، بهتر است شما با 3/1 نیروی حریف (20) با آن نیرو
مقابله کنید. این کار با ویژگی هایی مانند قرینه کردن، عقب و جلو کردن لحظه ای،
استفاده از حرکات اُریب، انجام حرکات چرخشی و... نیروی حریف را کنترل کنید. سپس
نیروی بیشتری برای اعمال برتری وارد کنید. انجام این نسبت طلایی بنا به تشخیص و
مصلحت مقداری کم یا زیاد می شود. این بستگی به دو نیرویی است که بر یکدیگر اعمال
می شود. یعنی برایند نیروها با یکدیگر با یک نسبت معین انجام می شود. البته مرحله
بعد با کشف دو نیرو، اعمال نیروی سوم ضروری می باشد. این قابلیت کم نظیر به دلیل
تسط نسبی به حرکت حریف می باشد. با انجام این کار می توانید حرکت حریف را تحت
اختیار خود بگیرید. حتی با ایجاد وقفه در اجرای حرکت حریف می توانید وقفه ی زمانی
و مکانی در حرکت حریف ایجاد کنید. با این کار به تدریج تسلط و اختیار حریف بر حرکت
کم می شود و به جایی می رسد که قادر نخواهد بود بر حرکتش تسلط داشته باشد. در
مرحله می توانید با پیدا کردن نقطه ضعف حرکتی حریف، نیرو و مسیر حرکت حریف را
تغییر دهید و اختیار حرکت را به دست بگیرید. ساکن کردن حرکت: گاهی اوقات لازم است در یک جایی از
حرکت وقفه ایجاد کنید. این کار باعث گسست هماهنگی و ریتم حرکتی حریف می شود. متغییرهای حرکتی: 1- قدرت 2- سرعت 3- استقامت هنگام اجرای حرکات این سه فاکتور
را تغییر دهید تا حالت های صحیح موازنه ی بین این نیروها را کشف کنید. استفاده ی
صحیح از این متغییرهای حرکتی ، حرکت را در حالت توازن و تعادل بهتری قرار می دهد.
همچنین حرکت روان تر اجرا می شود. این نوع ارتباط متغییرهای حرکتی با اجزاء حرکت،
عملکرد حرکتی ویژه ای را سبب می شود. این ویژگی های حرکتی کدام است؟ راهکارهایی برای تنظیم وضعیت در
مواقع سرعت های کند یا تند، مکانیزم ارتباط با یک حرکت: 1- رمزگشایی حرکتی 2- خواندن حرکت 3- شناخت ظرفیت های حرکتی حریف 4- پیدا کردن یک عیب حرکتی 5- مطالعه ی حرکت حریف 6- نرخ گذاری حرکت حریف 7- شناخت کیفیت حرکت حریف 8- ایجاد انحراف در حرکت حریف 9- محدود کردن حرکت حریف 10- بر هم زدن ترتیب حرکتی حریف 11- انداختن عیب در حرکت حریف 12- ضعیف کردن حرکت حریف 13- کم و زیاد کردن اندازه ی حرکت 14- کم رنگ کردن وضوح حرکت 15- به تعویق انداختن زمان پاسخ
دهی 16- کنترل گرفتن حرکت حریف 17- پر مصرف کردن انرژی حرکت حریف 18- شناخت پیغام های حرکتی حریف 19- شناخت حرکات هموار و ناهموار 20- سازگاری با حرکت حریف 21- تلاش در مستقل کردن حرکت
خودتان 22- استفاده از یک حرکت با چند قابلیت 23- استفاده از بعضی حرکات برای
رفع خستگی 24- تنظیم میزان سرعت 25- استفاده از فرم ها و شکل های نامأنوس خیلی مواظب باشید: نه این مراقبت باشید تا فن نخورید.
بلکه باید مراقبت باشید تا حریف حرکتتان را به نفع خودش مهار نکند و در اختیار
خودش نگیرد. در اینجا یک وام حرکتی به حریف داده اید. یعنی با دست خودتان حرکتتان
را به حریف تقدیم کرده اید. حرکت مستحلک: حرکتی که با نیرو و توان کافی اجرا
نشود. اجرای این نوع حرکات دارای عیب های حرکتی است و این نقص ها در نقاط مختلف
حرکت کاملا مشهود است. نیروی بین حرکت : 1- نیروی جذب کننده 2- نیروی دفع کننده بازتاب حرکت: عکس العملی است که از حرکت حریف به
دست می آید. یعنی با برایند نیروهای حرکت نتیجه می گیرید تا حرکتی را انجام دهید.
اما این حرکت باید برای متلاشی کردن حرکت مقابل انتخاب شود. نه اینکه در جهت قوی
تر کردن حرکت حریف باشد. به دنبال یک ویژگی حرکتی مناسب باشید تا بتوانید حرکت
حریف را ضعیف کنید. خاصیت یک حرکت بر حرکت دیگر: یک حرکت می تواند خاصیت حرکتی حریف را تغییر دهد
یا آن را ضعیف کند. تقسیم فشار بر روی اعضاء حرکتی: اگر فشار را بر روی اعضاء حرکتی بطور مساوی تقسیم
کنیم، دیگر هر اعضاء حرکتی به درستی نمی تواند کارش را به خوبی انجام دهد و نقش
خود را به درستی ایفا کند. برای همین تقسیم فشارها باید متفاوت باشد. یعنی فشار بر
روی هر یک از اعضاء حرکتی نسبت به اعضاء دیگر متفاوت است. گاهی اوقات فشار بر روی
حرکت باعث شکست برش حرکت یا شکست کشش حرکتی
می شود. در اینجا با کاهش مقاومت در یک قسمت از حرکت، شکل حرکت به تدریج متلاش می
شود. در نتیجه رفتار حرکتی متفاوتی ایجاد می شود. یعنی اعضاء حرکت چسبندگی و
پیوستگی مناسبی ندارند و به علت تغییر شکل ناهمسان قابل شکست و گسست هستند. آرایش یک حرکت: عناصر و اجزاء حرکتی با قرار گرفتن
در یک آرایش خاص با نظم مشخص سه بعدی یکدیگر را همراهی می کنند. این همنشینی چند
حرکت کنار یکدیگر نسبت به تناسب حرکت قبلی و بعدی پایه ریزی شده است. یک حرکت سیال و هماهنگ مانند
بادکنک عمل می کند. یعنی با فشار دادن یک قسمت از حرکت، قسمت های دیگر به تناسب
کوچک یا بزرگ می شوند. گاهی جابجایی یک حرکت با لغزیدن یک حرکت بر روی حرکت مجاور
اتفاق می افتد. باید تشخیص دهید چه میزان نیرو برای تغییرات کافی می باشد. اگر حالتی از حرکت نیازهای حرکتی
را برآوردن نکرد، مقاومت کنید یا حرکتتان را تغییر شکل بدهید. حتی می توانید یکی
از اعضاء حرکتی را تغییر بدهید تا شکل مناسب حرکتی پیدا کنید. این عمل تغییر شکل و
کشش توأم و هماهنگ با دیگر اعضاء انجام می پذیرد. زیرا حرکت در مشخصات حرکت: یک حرکت دارای طول و عرض و ارتفاع
مشخصی هستند. در هر قالب حرکتی مانند حل شدن شکر در فنجان چای نیرو در آن به اشکال
متفاوتی پراکنده می شود. یعنی قسمتی از حرکت با نیروی پیچشی و قسمت دیگر با نیروی
لرزشی و قسمت دیگر با نیروی خطی یا منحنی بر حریف نیرو وارد می کند. این تفاوت ها
فشار و نیرو باعث پیچیدگی حرکتی می شود. در عمل باید این مخلوط نیروها را در اعضای حرکتی خودتان و حریف جابجا
شود و تغییر کند. یعنی با کم و زیاد کردن نیروها در اجزاء مختلف حرکت، باعث تغییر
شکل و تغییر جابجایی نیروی حرکتی شوید و تبادلات جدیدی شکل می گیرند. هر چقدر بتوانید نیروهای حریف را
بهتر ارزیابی کنید، راحت تر با توضیحات داده شده می توان
دریافت که درک رفتار حرکتی به شما کمک می
کند بر حسب نوع انتخاب اعضاء و عناصر حرکتی، مقاصد مجری آن را تعریف کنند. حرکت الاستیکی: حرکتی که به نسبت موقعیت تغییر
یافته شکل می گیرد. یعنی با افزایش نیرو و تغییر شکل در حرکت، آن قسمت از حرکت کمی
فشرده تر مقاومت کمکی: مقاومتی که به کمک یکی از اعضاء
حرکت یا یک عنصر حرکتی به وجود می آید و شکست را کنترل می کند. عناصر میزبان و میهمان در یک حرکت: در هر حرکتی یکی از اعضاء وعناصر
نقش میزبان و بقیه یکی اعضاء وعناصر نقش میهمان را دارند. یعنی یکی از اعضاء حرکت
یا یک عنصر نقش عمود خیمه را ایفا می کند و بقیه ی اعضاء و عناصر حرکتی نقش میانجی
را دارند. یعنی یکی از اعضاء یا یک عنصر حرکتی نقش راهبردی یک حرکت را تعیین می
کند. این کار به طور همزمان در جای جای اعضاء و عناصر حرکتی اتفاق می افتد. گاهی لازم است که حرکت بنا به
مقتضیات حرکتی به شدت تغییر کند و گاهی لازم است کمی تغییر کند. گاهی لازم است کمی
از استحکام حرکتی کاسته شود و گاهی لازم است کمی استحکام حرکتی افزوده شود. در
تمام این موارد این دگرگونی ها در لایه لایه ی حرکت اتفاق می افتد. تمام این
تغییرات به منظور سخت سازی و تعادل حرکت است. بعضی از تغییرات هم برای فرونشانده
حرکت حریف می باشد. گاهی نوع خطوط حرکتی با ضخامت بیشتری انتخاب می شوند و گاهی
خطوط حرکت نازک و ظریف انتخاب می شوند. مکانیسم این نوع حرکت ها به منظور یکسان
سازی حرکت می باشد. جنبش نیروهای حرکتی : چنین جنبشی در کل اعضاء حرکت اتفاق می افتد. این نقل
و انتقالات نیرو و حرکات بین اعضاء و عناصر حرکتی به منظور پر کردن نیروی حرکتی و
جاهای خالی حرکت است. نیروهایی که در مجاورت یکدیگر قرار دارند، تأثیر بیشتری بر
روی یکدیگر دارند. این نیروها در جاهای خالی گردش این روش حرکتی بنا به روش ساختاری داخلی حرکت و در
نتیجه استحکام شکل حرکتی اتفاق می افتد. این کار در حالتی نسبتا روان ایجاد می
شود. این روند توصیف سخت سازی حرکت می باشد. اما این کار زمانی اتفاق می افتد که
قدرت تحلیل حرکات حریف را داشته باشید و خوشه ی حرکتی شما با خوشه ی حرکتی حریف
متناسب باشد. یعنی حرکت شما در عین استحکام قابلیت شکل پذیری داشته باشد و در
مقابل تغییر شکل حرکتی حریف، تغییر شکل یابد. یعنی در حالی که محکم و مقاوم است به
همان صورت شکل پذیر و قابل انعطاف باشد. یعنی حرکت شما با حرکت حریف یک رابطه ی
مسالمت آمیز دو طرفه داشته باشد. نگرش حرکتی: 1- آراستگی در حرکت 2- آریتمیک، ریتم هایی با فاصله های بازتر حرکتی
هستند 3- آزاد سازی به موقع انرژی در حرکت 4- آزمایش رفتار حرکتی حریف برای ادغام با حرکتی
خاص 5- آشنایی با روند حرکت 6- آگاهی از رفتار حرکتی 7- آگاهی از فرایند مفهوم یک حرکت 8- آماده سازی حرکت 9- آماده نبودن حریف برای اجرای حرکت 10- آنالیز ترکیبی حرکت 11- آهنگ حرکت 12- ابتدا هدف قابل رویت نیست به تدریج هدف
نمایان می شود 13- ابعاد حرکت یکی از فاکتورهای مهم در ایجاد
هارمونی 14- اتصال بین دو حرکت در محور عمودی و افقی یا
چرخشی 15- اتصال ملایم بین دو حرکت ناهمخوان 16- اتصال یک حرکت به حرکت دیگر 17- اثبات حرکت 18- اثربخشی حرکت 19- اثرپذیری حرکت 20- اجرای تبدیل حرکت ها به یکدیگر 21- اجرای تغییرات بین دو نقطه ی حرکتی 22- اجرای حرکات تند شونده 23- اجرای حرکات توافقی 24- اجرای حرکات کند شونده 25- اجرای حرکت افقی 26- اجرای حرکت انتقادی 27- اجرای حرکت با آرامش 28- اجرای حرکت با آرامش و لغزش 29- اجرای حرکت با شیوه ی تدافعی 30- اجرای حرکت با شیوه ی تهاجمی 31- اجرای حرکت بدون انقباض شدید عضلات 32- اجرای حرکت پیچشی 33- اجرای حرکت تأخیری 34- اجرای حرکت توصیفی 35- اجرای حرکت چرخشی 36- اجرای حرکت سازش پذیر 37- اجرای حرکت شماره گذاری شده 38- اجرای حرکت عمودی 39- اجرای حرکت قدرتی برای انجام انقباض مناسب 40- اجرای حرکت کشیده 41- اجرای حرکت کشیده و حرکت جمع 42- اجرای حرکت محوری 43- اجرای حرکت معکوس 44- اجرای حرکت مناسب بلافاصله بعد از حرکت حریف 45- اجرای حرکت نامحسوس 46- اجرای حرکت نرمال 47- اجرای حرکت نقش گرای توصیفی 48- اجرای حرکت های قابل دسترس 49- اجرای حرکت های مقاومتی 50- اجرای حرکت های منسوخ 51- اجرای حرکت های ناشناخته و نامعلوم 52- اجرای حرکتی قدرتی برای انجام انقباض مناسب 53- اجرای داده های مقداری 54- اجرای دقیق حرکت 55- اجرای روش آرام برای افزایش قدرت و تمرکز 56- اجرای روش های ناشناس 57- اجرای ریتم خوب 58- اجرای عملکرد تخصصی در حرکت 59- اجرای قدرت برای تسلیم حریف 60- اجرای منحنی ها برای آزمون بهتر کشش 61- اجرای منحنی ها برای آزمون بهتر کشش های
حرکتی 62- اجرای میانبرهای حرکتی 63- اجرای واسطه های مشوق حرکتی (شارژ کردن) 64- اجرای یک حرکت برای انتخاب بعدی 65- اجرای یک حرکت به وسیله ی یک عنصر مشترک 66- احساس حرکات به منظور خاص 67- احساس حرکت پشت فیگور 68- احساس گرمای حرکتی 69- ادغام حرکات با یکدیگر 70- ارتباط اجزاء سازمان یافته ی حرکت با سیستم
سازمان یافته 71- ارتباط با حرکت پیرامون (تطابق، تضاد،
تقابل) 72- ارتباط بر اساس حرکت متقابل 73- ارتباط بر اساس سطوح تأثیرگذاری 74- ارتباط بر اساس عناصر و اجزاء مرتبط 75- ارتباط به منزله ی واکنش در برابر یک کنش
حرکتی 76- ارتباط عملیات خواندن حرکت و اجرای حرکت 77- ارتباط متغییرها از یکدیگر 78- ارتباط میان اجزاء حرکت با یک سیستم سازمان
یافته 79- ارتعاش باعث مختل شدن عملکرد حرکتی حریف می
شود 80- ارتفاعات گوناگون اجرای یک حرکت 81- ارتفاعات گوناگون اجرای یک حرکت 82- ارزش گذاری بر روی حرکت 83- ارزیابی آسیب پذیری حرکت 84- ارزیابی پیشرفت حرکت و ثبت نتایج 85- ارزیابی پیشرفت و ثبت نتایج 86- ارزیابی حرکت 87- از پا انداختن حریف 88- از پیش حرکت استفاده کنید (مقدمه چینی) 89- از چه ریتمی برای حرکت های تدافعی تقابلی
استفاده می شود 90- از دست رفتن تحرک حرکتی 91- اساس ارتباط به چگونگی انجام کار کمک می کند 92- اساس ارتباط چگونگی اجرای حرکت 93- اساس تناسب حرکتی 94- استدلال با پیش فرض های حرکتی 95- استراتژی جستجوی آگاهانه و پوشش 96- استراتژی جنبش آگاهانه و پوشش 97- استعمال قدرت در حرکت 98- استفاده از پای جلو (حرکت پیش رونده) 99- استفاده از پای عقب (حرکت رو به عقب) 100- استفاده از پیش حرکت بزرگ 101- استفاده از تنش برای کم کردن مقاومت حرکت 102- استفاده از تنش برای کم کردن مقاومت حرکتی 103- استفاده از توان واقعی حرکت 104- استفاده از جزئیات بیشتر در حرکت 105- استفاده از جزئیات در پیش زمینه ی حرکت 106- استفاده از حرکات باز و بسته 107- استفاده از حرکات بزرگ و کوچک در یک حلقه ی
حرکتی 108- استفاده از حرکات فریبنده 109- استفاده از حرکات متراکم 110- استفاده از حرکت تهاجمی 111- استفاده از حرکت غلط برای منحرف کردن ذهن
حریف 112- استفاده از حرکت غلطکی 113- استفاده از حرکت نامرئی 114- استفاده از حرکت های ارتجاعی 115- استفاده از حرکت های باز و بسته 116- استفاده از حرکت های خنثی و ثابت 117- استفاده از سرعت های مختلف در اجرای حرکت 118- استفاده از سرعت، قدرت، استقامت در جاهای
مختلف فن 119- استفاده از شبکه های معناگرای حرکتی 120- استفاده از طعمه ی حرکتی 121- استفاده از قدرت و سرعت اولیه 122- استفاده از قدرت و سرعت برای نیمه ی حرکت
دیگر 123- استفاده از قدرت یا سرعت در لحظه ای مناسب 124- استفاده از کنترل کننده های حرکتی 125- استفاده از نقاط ضعف حرکت حریف 126- استفاده از نیروی حرکتی حریف به نفع خودتان 127- استفاده از نیروی کاهش دهنده در بخشی از
حرکت 128- استفاده از یک حرکت اشتراکی 129- استفاده از یک دست یا دو دست در حرکت 130- استفاده از یک روش ناصحیح می تواند یک
اغتشاش حرکتی ایجاد کند 131- استفاده صحیح در ایجاد شرایط مناسب بین دو
حرکت 132- استفاده مجدد از قسمتی از حرکت 133- استفاده محدود از قسمتی از حرکت 134- استفاده هوشمند از زاویه های حرکتی در حرکت
135- استفاده ی محدود از قسمتی از حرکت حریف 136- استفاده ی هوشمندانه از زاویه های حرکتی 137- استقرار یک حرکت 138- اشکال زدایی حرکت 139- اصلاح درخواست های حرکتی 140- اصلاح درخواست های مشروط 141- اصول تفکر و تعلیمات حرکت 142- اصول حرکت در ورزش 143- اصول ریتم در حرکت 144- اعضای حرکتی به شکل دایره اجرا شوند 145- اعمال فشار در حرکت 146- اعمال محدودیت در حرکت 147- اغتشاش در حرکت 148- اُفت حرکت 149- افزایش سرعت در حین تغییر شکل
حرکت 150- افزایش یا کاهش میزان حرکت 151- افزایش یا کاهش واحدهای حرکت 152- افزودن پشتیبان به حرکت 153- افزودن سازنده ی حرکتی به
حرکت حریف برای در اختیار گرفتن حرکت حریف 154- افزودن عنصری تخریبی در حرکت 155- افزودن عنصری تخریبی در حرکت
با اجرای روش های ناشناس 156- افزودن یک سازنده ی حرکتی به
حرکت حریف 157- افزودن یک نظم ویژه در حرکت
مخالف 158- اگر جای حریفتان بودید چکار می کردید؟ 159- امتحان حرکت در تمام جهات 160- امتحان ذهن حریف 161- امتداد و مسیر حرکت 162- امکان ترمیم حرکت 163- امکان ترمیم حرکت (زاویه و قوس حرکت، نیروی حرکت) 164- امکان ناسازگاری حرکتی 165- امنیت تأثیر گذاری در نقش حرکت 166- انبساط یا انقباض حرکتی باعث تغییر شکل
حرکت می شود 167- انبساط یا انقباض باعث تغییر شکل حرکت می
شود و زنجیره ها و پیوندهای حرکت را سست می کند 168- انتخاب حرکت های تکراری 169- انتخاب زاویه و لحظه ی مناسب 170- انتخاب زاویه ی مناسب با توجه به زاویه ی
حرکتی حریف 171- انتخاب زاویه ی مناسب در حرکت 172- انتخاب زوایای متفاوت برای مرور فن 173- انتخاب شیب مناسب برای حرکات رو به پایین 174- انتخاب موضوع حرکتی با استفاده از فرایند
حرکتی حریف 175- انتخاب نظم حرکتی خاص 176- انتشار حرکت ارتجاعی 177- انتشار یک حرکت در مسیر واقعی 178- انتقال دادن نیروی یکی از عناصر حرکت بر
دیگری 179- انتنقال دادن نیروی یکی از عناصر حرکت بر
روی عنصر دیگر 180- انجام برخی اعمال حرکتی 181- انجام حرکات ترکیبی 182- انجام حرکت طلایی 183- انجام حرکت نهایی 184- انجام حرکتی به منظور شناختن بیشتر حرکت
حریف 185- انجام عکس العمل مناسب نسبت به حرکت حریف 186- اندازه گیری حرکت و اهداف اندازه گیری 187- اندازه گیری درست حرکت 188- اندازه گیری زوایا به روش غیر مستقیم 189- اندازه گیری و تست حرکت 190- اندازه گیری و کنترل حرکت 191- اندازه ی حرکت با وزن حریف 192- اندازه و شکل حرکت قالب 193- انشعاب یک حرکت به حرکت دیگر 194- انشعابات حرکتی 195- انعطاف پذیری برای هماهنگی بیشتر 196- انواع بازگشت ها 197- انواع دستورالعمل ها بین حرکت ها 198- انواع دستورالعمل ها در حرکت 199- انواع مقداری در حرکت 200- انواع مقررات در اجرای حرکت 201- اولویت بندی حرکتی 202- اهداف و عملکرد حرکت به نسبت محدودیت های
حرکتی 203- ایجاد ارزیابی غلط در حریف 204- ایجاد اعمال فشار در قسمت های مختلف حرکت 205- ایجاد انگیزه ی حرکت 206- ایجاد بهانه برای اجرای یک حرکت 207- ایجاد تعریف جدید در حرکت حریف به منظور
قصد خاص 208- ایجاد تناقض بین حرکت ها 209- ایجاد تنش در حرکت 210- ایجاد توسعه در حرکت (پیچیده کردن حرکت) 211- ایجاد جابجایی در حرکت 212- ایجاد چرخش در حرکت 213- ایجاد حرکات پیاپی در حرکت 214- ایجاد حرکت صریح 215- ایجاد حرکت لنگ 216- ایجاد حرکت مواج 217- ایجاد حساسیت در حرکت 218- ایجاد خلاقیت در حرکت 219- ایجاد خلع یا فاصله بین دو حرکت 220- ایجاد خمش یا پیچش در حرکت 221- ایجاد سرعت های مختلف در نقاط حساس 222- ایجاد شرایط مناسب برای انجام حرکت 223- ایجاد عملکرد دوگانه در حرکت 224- ایجاد عملکردهای جدید در حرکت 225- ایجاد فرصت های جدید حرکتی 226- ایجاد فریبکاری در حرکت 227- ایجاد فشار در حرکت 228- ایجاد محدودیت ها با قطع متغییرها 229- ایجاد معیار انتخاب حرکت 230- ایجاد مقاومت حرکتی 231- ایجاد مقاومت حرکتی 232- ایجاد مکث و یا فاصله در بین حرکت (سکوت) 233- ایجاد موج و حرکت شلاقی 234- ایجاد نفوذ در حرکت حریف 235- ایمن کردن حرکت 236- ایجاد تنش در حرکت 237- با استفاده از حرکتی حریف، ظرفیت حرکتی
خودت را افزایش دهید 238- با افزایش تخیل اجرای حرکت حریف را پیش
بینی کنید 239- بارگذاری حرکتی 240- بازدهی سرعت تخریب حرکت حریف 241- بازسازی خطوط اصلاحی 242- بازگذاری حرکتی 243- بازگشت به مرحله ی قبل به منظور خاص 244- بازگشت حرکت در عرض های موازی 245- بازنگری اندازه ی حرکت 246- بازنگری رفتار حرکت 247- بالا بردن حساسیت حرکت 248- بالا بردن دانش کنترل حرکت 249- بالا بودن تجربه ی حریف در انتخاب حرکت 250- بالانس کردن حرکت 251- باید بتوانید صف بندی نیروهای حرکتی را
مشخص کنید. 252- باید تشخیص دهید چه میزان نیرو برای
تغییرات کافی می باشد 253- باید سعی کنید با حرکت پیوند برقرار کند 254- بخش اصلی حرکت 255- بخش چپ و راست حرکت 256- بخش زیری حرکت و بخشی روی حرکت 257- بده و بستان های حرکتی 258- بر هم زدن یک وضعیت به منظور خلق وضعیت
جدید 259- برابری ریتم حرکتی خودتان با ریتم حرکتی
حریف 260- برای خنثی کردن حرکت حریف لازم است انرژی
متفاوتی را اعمال کنیم. 261- برای درک بهتر حرکت وضعیت میانی حرکت را
بررسی کنید 262- برخورد با مسائل حرکتی حاد 263- برداشتن اجزاء مهم حرکت 264- بررسی آخرین رویدادهای حرکتی 265- بررسی اینک 266- بررسی حالت های مختلف حرکت 267- بررسی سفتی و نرمی در حرکت 268- بررسی مشاهدات حرکتی 269- بررسی نیروهای برشی 270- بررسی و برقراری ارتباط مؤثر با حرکت 271- برنامه ریزی برای کشف حرکت حریف 272- برنامه ریزی همکاری دو حرکت 273- بستن حرکت حریف 274- بعضی از اجزاء حرکت همدیگر را حذف می کنند 275- بعضی از حرکات ساختار دایره ای دارند 276- بعضی از حرکت ها با یک اشتباه کوچک متلاشی می شوند 277- بعضی از حرکت ها همدیگر را جذب می کنند 278- بعضی از حرکت ها همدیگر را دفع می کنند 279- بعضی از عناصر حرکت روی نقطه ی خاصی متمرکز
دارند 280- بعضی از عناصر حرکت همدیگر را حذف می کنند 281- بعضی حرکت ها در حالت اشباء تأثیر بیشتری بر یکدیگر 282- بعضی حرکت ها میل بیشتری برای برقراری پیوند دارند 283- بعضی حرکت ها حبابی هستند 284- بعضی عناصر روی ویژگی خاصی متمرکز می شوند 285- بعضی مواقع خطوط نیرو بر یک نقطه از حرکت
تمرکز 286- بکار بردن پایانی منطقی 287- بکارگیری حرکات مراقبتی 288- بکارگیری رهیافت تقاضا برای حرکت 289- بکارگیری اتصالات انحرافی 290- بکارگیری حرکات الحاقی 291- بکارگیری حرکات حریف به نفع خودتان 292- بکارگیری حرکت های مراقبتی 293- بلندی و کوتاهی حریف برای انتخاب نوع حرکت 294- به دام انداختن خطاهای حرکتی حریف 295- بهبود زمان پاسخ دهی 296- بهبود نظم حرکت با تغییر سرعت و تغییر جهت
و تغییر فشار 297- بهینه سازی لحظه ای حرکت 298- بهینه سازی و عرضه ی جدید حرکت 299- بین حرکات یک حالت مغناطیسی عمل می کند 300- بین دو حرکت سازشی وجود ندارد، مگر برای
تخریب یکدیگر 301- بین دو حرکت مقاومت و درگیری توأم ایجاد می
شود 302- بین کل اجزاء با جزء جزء اجزاء چه ارتباطی
برقرار می شود 303- پاساژ جهت حرکت (روبه پایین یا رو به بالا)
304- پایان حرکت برای آغازی جدید 305- پرتاب با قدرت و تمرکز کافی 306- پرداختن به جزئیات حرکت 307- پردازش خطاها 308- پرسش و پاسخ در حرکت 309- پشتیبانی امنیتی از حرکت 310- پیاده سازی چندین راه حل در وضعیت های
مختلف 311- پیاده سازی روش معکوس 312- پیچش بر اساس آیین نامه حرکت حریف 313- پیش آمدهای ارتفاقی در حرکت 314- پیش بینی رفتار بدترین یا بهترین حالت 315- پیش بینی رفتار حرکت با روشن ترین حالت 316- پیش فرض های یک حرکت 317- پیکربندی حرکت 318- پیوستگی حرکت 319- پیوستگی و پیوند حرکت ها با یکدیگر 320- پیوند ریتم و حرکت 321- تئوری شکل دهی حرکت 322- تأثیر القای حرکت در روش اندازه گیری 323- تأثیر بقای حرکت در روش اندازه گیری 324- تأثیر فشار بر حرکت 325- تأثیر لقو حرکت در روش اندازه گیری حریف 326- تأثیر متقابل دو حرکت می تواند حرکت سومی
را تولید کند 327- تأثیر معنادار یک حرکت بر حرکت دیگر 328- تأثیر و تلفیق حرکت ها با یکدیگر 329- تأثیرالقای حرکت در روش اندازه گیری 330- تأکید روی یک قسمتی از حرکت 331- تأکید سخت که تقریبا قبل از انتهای حرکت
اتفاق می افتد 332- تأکید نرم که بعد از ادامه ی حرکت اتفاق می
افتد 333- تأمین نیازهای حرکتی 334- تبدیل حرکت به حرکت دیگر 335- تبدیل ابعاد حرکت به انرژی جنبشی 336- تبدیل اشاره های حرکتی با توجه به فرصت ها 337- تبدیل اشاره های حرکتی به فرصت ها 338- تبدیل حرکات به همدیگر 339- تبدیل حرکت به حرکت دیگر 340- تبدیل فرم کشیده به حالت جمع 341- تبدیل قدم کشیده به قدم جمع 342- تبدیل یک حرکت به نوع دیگر 343- تبدیلات صریح حرکت ها 344-
تبدیلات ضمنی حرکت (اجرای حرکت بعدی با نیروی حرکت قبلی) 345- تجربه ی راه های فرعی حرکت 346- تحریک و تشویق حریف به اجرای حرکتی خاص 347- تحلیل آستانه ی تحمل فشار 348- تحلیل انرژی حرکتی حریف 349- تحلیل انرژی مصرفی 350- تحلیل پایداری حرکت 351- تحلیل پیچیدگی مکانی و زمانی 352- تحلیل چگونگی تقویت یک حرکت 353- تحلیل حرکت حریف برای اجرای یک حرکت بهتر 354- تحلیل حرکت و نتایج مربوط به آن 355- تحلیل ریشه ای حرکت از نظر دیدگاه زمان 356- تحلیل شرایط احراز شده 357- تحلیل عکس العمل های حریف 358- تحلیل فریم به فریم 359- تحلیل وضعیت و طرح مسیر حرکت 360- تحلیل های انضباطی 361- تحلیلی برای روند بهبودی 362- تدابیری برای انجام یک حرکت 363- تداخل حرکت ها و تناسب بین آنها 364- تداخل موضوع های حرکتی متضاد با یکدیگر 365- تداخل موضوع های حرکتی یکسان با یکدیگر 366- تداخل نیروها و تأثیر نیروها بر یکدیگر 367- تداخلات حرکتی 368- تداخلات معنایی 369- تدارکات حمله را پیش بینی کنید 370- تداوم و استمرار در حرکت 371- تراز کردن اجزاء حرکت با یکدیگر 372- تراز کردن حرکت با یکدیگر 373- ترسیم حرکت واقعی در ذهن 374- ترسیم وضعیت واقعی حرکت 375- ترفند دسترسی به حرکت حریف 376- ترقی متغییرهای حرکتی 377- ترکیب بندی و زیبایی حرکت 378- ترکیب چند محدودیت حرکتی 379- ترکیب چند محدودیت و ایجاد عملکرد جدید 380- تست حریف مقابل 381- تست کارکرد حرکت 382- تسلط بر حرکات دورانی 383- تشخیص اقتشاشات حرکتی 384- تشخیص بینابین حرکت 385- تشدید وضوح حرکت 386- تضاد - اندازه ها - اشکال حرکتی- بزرگی و
کوچکی حرکت 387- تضاد بین حرکات 388- تطبیق حرکت یعنی با حرکات حریف سازش مسالمت
آمیز 389- تعادل مجدد یا متعادل شدن 390- تعادل هنگام تغییر جهت 391- تعریف پیوندهای جدید بین دو حرکت خاص 392- تعریف مفهوم حرکت 393- تعریف وظایف حرکتی و تصمیم اجرائی 394- تعیین ارتفاع و عرض حرکت 395- تعیین ارتقاء حرکت 396- تعیین جهت حرکت 397- تعیین چگونگی روند حرکت 398- تعیین چگونگی عملکرد حرکت 399- تعیین مقدار مقاومت 400- تعیین مقدار واکنش های حرکتی حریف 401- تعیین میزان تحرک در حرکت 402- تعیین نظم ساختاری حرکت حریف 403- تعیین نیازهای حرکتی 404- تغییر حالت حرکت 405- تغییر دادن به حرکت حریف بر مبنای حرکت
خودتان 406- تغییر دادن سبک حرکت 407- تغییر در ترکیب فیزیکی حرکت 408- تغییر زاویه و تغییر اندازه در حرکت 409- تغییر ساختار حرکت 410- تغییر سایز و اندازه در حین اجرا 411- تغییر شکل به نسبت اثربخشی بر کل اعضاء بدن
412- تغییر مترونم در حرکت 413- تغییر محتوای حرکت 414- تغییر محل اثر نیرو 415- تغییر محل اثرگذاری نیرو 416- تغییر مقدار تنش حرکت 417- تغییر مکان نیروی تکیه گاه 418- تغییر نگرش حرکتی 419- تغییرات مداوم حرکتی 420- تفکیک و تمایز نبردها و حرکت ها نسبت به
همدیگر 421- تقابل موضوع های حرکتی متضاد بر یکدیگر 422- تقاضای یک حرکت با کسب مجوز از حریف 423- تقسیم از طریق مقیاس 424- تقسیم از طریق مقیاس مدهای حرکتی 425- تقسیم بندی فرایند حرکت 426- تقسیم بندی معنایی حرکت 427- تقسیم قوا در حرکت 428- تقویت حرکت های میانی 429- تقویت کننده ی طبیعی ارزیابی 430- تکثیر یک حرکت به ابعاد دیگر 431- تکرار با فاصله های مساوی 432- تکرار فرایند و تلاش مجدد در حرکت 433- تکمیل حرکت برای انجام مآموریتی خاص 434- تکمیل مفهوم حرکت 435- تلفیق و ترکیب اشکال حرکتی 436- تمام ابعاد حرکت را بررسی کنید 437- تنش باسن در حرکت 438- تنظیم دستی حرکت 439- تنظیم زمان 440- تنظیم سرعت و زمان حرکت 441- تنظیم مجدد سیاست حرکتی 442- تنظیمات اتوماتیک حرکت 443- تنظیمات مراقبتی حرکت (هوش حرکت) 444- تنفس و حرکت 445- تنوع روش سازماندهی یک حرکت 446- تو رفتگی یا برجستگی در حرکت چه علتی دارد؟ 447- توابع عضو گیری در حرکت ها 448- توجه کنید حرکت شما با حرکت حریف چه پیوند
برقرار می کند 449- توزیع نیرو در حرکت 450- توصیف الگوی حرکتی 451- توصیف الگوی یک حرکت چگونه صورت می گیرد 452- ثبت تغییرات سرنوشت ساز به منظور درج حرکت
جدید 453- ثبت نمودار حرکتی 454- جابجایی مناسب 455- جابجایی و اجرای تکنیک 456- جاذبه و دافعه در حرکت 457- جایگاه یک حرکت 458- جایگزین های فعال 459- جایگیری مناسب در حرکت 460- جدا سازی و تفکیک اجزاء حرکت 461- جدا کردن کاراکترهای حرکتی (تضادها،
اندازها ) 462- جدول تغییرات حرکتی 463- جذابیت در حرکت 464- جریان دو نیروی حرکت، تأثیر حرکت را خنثی
می کند 465- جریان دو نیروی حرکتی، تأثیر یک حرکت را
ضعیف یا خنثی می کند 466- جزئیات و تأثیرات مبهم آنها بر حرکت 467- جستجوی اکتشافی 468- جستجوی عیب حرکتی 469- جلب توجه اجرا روی فیگور 470- جمع بندی دو حرکت که حرکت جدید را به وجود
می آورد 471- جنبش حرکتی می تواند عناصرحرکتی را ضعیف تر
می شوند 472- جنگ سبک ها با یکدیگر 473- جهت حرکت (رو به بالا یا رو به پایین) 474- جهت گیری یک حرکت برای ادغام با موضوع خاص 475- جهش یا پرش در حرکت 476- چالاکی در حرکت 477- چرخه ی بازیافت حرکت 478- چگونگی تشکیل حرکت جدید 479- چگونگی تقویت حرکت 480- چگونگی جبران نواقص 481- چگونگی جریان حرکت 482- چگونگی حرکت در عرض های موازی 483- چگونگی عمل و عکس العمل در حرکت 484- چگونگی عملکرد بهنگام 485- چگونگی مداخله ی دو حرکت 486- چگونگی مقابله با نیروی اصطحکاک 487- چگونگی مقاومت الاستیکی حرکت 488- چگونگی مونتاژ کردن چند حرکت با همدیگر 489- چگونه از نیروی حرکتی حریف استفاده کنید؟ 490- چگونه با بازی گردانی حرکت حریف برخورد
کنید؟ 491- چگونه به بازیگری حرکت حریف پاسخ دهید؟ 492- چگونه تأثیر متقابل دو حرکت، حرکت سوم را
شکل می دهد 493- چگونه جریان یک نیرو بر حرکت دیگر تأثیر
منفی می گذارد؟ 494- چگونه حرکت ها را کنار هم همنشین کنید 495- چگونه در فاصله های معینی نیروها به تعادل
می رسند؟ 496- چگونه کنار هم قرار دادن حرکت ها 497- چند لحظه به شکل حرکت حریف نگاه کنید 498- چه حرکاتی سست و چه حرکاتی فشرده اجرا می
شوند 499- حالت تمرکز در اجرا 500- حد و مرزهای حرکت 501- حذف یک قسمت از حرکت 502- حرکات با یک اشتباه کوچک به راحتی متلاشی
می شوند 503- حرکات باید آرامش و نرمش وجود داشته باشد. 504- حرکات سست جای خود را به جریان های فعال می
دهند 505- حرکات شماره گذاری شده 506- حرکات نرم تر شکل پذیری بیشتری دارند 507- حرکت اشباع 508- حرکت بادکنکی 509- حرکت بعدی با تلاش حرکت قبلی اجرا شود 510- حرکت به طرفین 511- حرکت پاساژ (بریده بریده) در قسمتی از حرکت 512- حرکت تقریبی 513- حرکت تهاجمی 514- حرکت چند منظوره 515- حرکت حریف را پیش بینی کنید 516- حرکت حین بازرسی 517- حرکت دادن و تنظیم مداوم 518- حرکت در سیستم سه بعدی 519- حرکت دست و پا به سبک آزاد 520- حرکت دست و پاها کاملا آزاد بدون انقباض
عضلات 521- حرکت زوری انجام نشود تا حالت انقباض در
عضلات نباشد 522- حرکت سرعتی جهشی 523- حرکت طلایی 524- حرکت عمودی 525- حرکت غیر اشباع 526- حرکت کشیده و حرکت جمع 527- حرکت لحظه ای 528- حرکت مرکب 529- حرکت مرموزانه 530- حرکت مناسب بلافاصله بعد از حرکت حریف 531- حرکت منفعل 532- حرکت موزون هم زمان برای تنه، پاها و دست
ها 533- حرکت نامرئی - نامحسوس 534- حرکت نرمال 535- حرکت نهایی 536- حرکت و تنظیمات مداوم 537- حرکت های تمام کننده چه ویژگی هایی دارند؟ 538- حرکت های کشیده و حرکات بریده بریده کدامند 539- حرکت های مارپیچ مانند یک فنر عمل می کنند 540- حرکت های محول شده به حریف 541- حرکت های مرکب 542- حرکت های ناشناخته و نامعلوم 543- حرکت یا منبسط می شود یا منقبض 544- حریف با دیدن حرکت تحریک می شود یا با لمس
کردن حرکت 545- حس گرمای حرکتی 546- حصارها و محافظ های حرکتی 547- حفاظت از یک حرکت (پشتیبانی حرکتی) 548- حفاظت حسی از حرکت 549- حفاظت روانی از حرکت 550- حفاظت فیزیکی از حرکت 551- حفاظت لمسی از حرکت 552- حفظ تعادل در حرکت 553- حل مسائل حرکتی از طریق جستجو و درک 554- حمله و ضد حمله در حرکت 555- خاصیت اختلاط تغییرات 556- خاصیت اختلالاط در تغییرات 557- خطاها در حرکت 558- خطاهای ناشی از اندازه گیری حرکت 559- خطوط حرکت با هم کار می کنند و به هم مفهوم
می دهند 560- خنثی کردن حرکات اضافه 561- خودباوری در انجام حرکت 562- خویشاوندی و همسایگی بین حرکت ها 563- ادراکات حمله را پیش بینی کنید 564- داشتن ریتم مناسب در حرکت 565- دانش اولیه ی حرکت 566- در اثر دو جنبش حرکتی بعضی عناصر حرکتی
ضعیف تر 567- در اجرای حرکت هدف به تدریج قابل رویت می
شود 568- در اختیار گرفتن حرکت حریف به نفع خود 569- در اولین مرحله ذات اصلی احجام حرکتی را
انتخاب کنید 570- در این مرحله موارد غیر ضروری را حذف کنید 571- در برابر سختی / نرمی و برعکس 572- در جایی از حرکت نیرو کاهش و در جایی نیرو
افزایش 573- در جریان حرکتی، حرکات سست و خاموش جای خود
را به جریان های فعال می دهند 574- در چه مواقعی سرعت کُند باید سریع تر شود و
برعکس؟ 575- در فاصله های معینی نیروها به تعادل می
رسند 576- در نظر داشتن عمق حرکت 577- در نیمه حرکت تغییر حرکت ایجاد کردن 578- درخت های تصمیم گیری در اجرای حرکت 579- درشرایط خاص عناصر حرکتی در یک جهت قرار می گیرند 580- درک تغییر وضعیت حرکت 581- درک تناسب بین اجزای حرکت 582- درک حالت تغییر 583- درک حرکت مهمتر از اجرای حرکت است 584- درک طبیعی و متنوع بین دو حرکت 585- درک مشاهدات حرکت 586- درک مشاهدات و تحلیل درست 587- درون یابی حرکت 588- دسترسی آسان به حرکات جانبی 589- دسترسی آسان به روش های تعادلی 590- دستکاری حرکت ها به منظور خاص 591- دستکاری یک حرکت 592- دستورات منفرد حرکتی 593- دستورالعمل های اضافی برای اشکال زدایی 594- دستورالعمل های حرکت 595- دستورالعمل های شرطی 596- دسته بندی اجزاء حرکت 597- دو نیروی حرکتی متفاوت حرکت قوی تری می
سازد 598- دوام و ماندگاری در حرکت 599- دوباره کاری حین حرکت 600- دید مناسب در حرکت 601- رابطه ی جزء با کل و رابطه ی کل با جزء 602- رابطه ی حرکت برای شناسایی و تخمین و پیش
بینی حرکت 603- رابطه ی طبیعی بین حرکت ها و تناسب بین
آنها 604- رادارگریز بودن حرکت نسبت به حرکت حریف 605- راه های فرعی یک حرکت 606- راه هایی برای اتصال بین دو حرکت 607- راهکارهایی برای تنظیم وضعیت بدن 608- راهی برای اتصال دو حرکت 609- رسیدن به قطعیت 610- رفتار پویا در حرکت 611- رمزگذاری حرکت 612- روابطی برای شناسایی و تخمین و پیش بینی
حرکتی 613- روانی حرکت در اجرا 614- روش آرام برای افزایش قدرت و تمرکز 615- روش ترکیب انرژی ها در حرکت 616- روش حریصانه 617- روش قیاسی 618- روش محاسبه و اجرا 619- روش مقاومت در برابر حرکت حریف 620- روش مقایسه ای بین حرکات 621- روش مقیاسی 622- روش ناصحیح در حرکت، می تواند اغتشاش حرکتی
ایجاد کند 623- روش های اکتشافی عملکرد 624- روش های تعادل حدی 625- روش های متداول برای دورانی کردن حرکت 626- روش های متعادل کردن حرکت 627- روندهای اثر گذاری بر حرکت 628-
پیوند ریتم و حرکت 629- روندهای اثرگذاری بر حرکت 630-
ساختار و خصلت های حرکت 631- رویکرد وضعیت خلاقانه 632- رویکرد همگرا یا واگرا 633- ریتم
و موزونی حرکت ها 634- ریتم حرکت (یکنواختی) - پیوستگی حرکت 635- ریتم و یکنواختی حرکت 636- ریلکس کردن حرکت 637- الزامات حرکت 638- زاویه ی حرکت، قوس حرکت، نیروی حرکت 639- زبر و نرمی در حرکت 640- زمان بندی در حرکت 641- زمان بندی و فاصله گذاری در حرکت 642- زنجیره سازی رو به عقب و جلو 643- زیبا شناسی حرکتی 644- سؤال و جواب حرکتی 645- ساخت رشته های حرکتی 646- ساخت یک گروه حرکتی جدید 647- ساختار حرکت 648- سازش پذیری حرکت 649- سازگاری با حرکت حریف 650- سازمان فضایی حرکت 651- سازندگی حرکت حریف (رشد حرکت حریف به نفع
خودتان) 652- سامانه ی نظم دهنده ی حرکت 653- سانسور حرکتی 654- سایز و اندازه ی حرکت 655- سبک و سنگین کردن حریف برای انتخاب نوع
حرکت 656- سرعت ذهن بالاتر از سرعت جسم 657- سعی کنید بدون تغییر حرکت چشم حرکت خود را
اجرا کنید 658- سعی کنید بر حرکت حریف تأثیر بگذارید و با
آن پیوند برقرار کنید 659- سفارشی کردن حرکت 660- سنجش کیفیت حرکت 661- سنجیدن هوش حریف در انتخاب حرکت 662- سنگینی و سبکی در حرکت 663- سیستم های ارتباطی بین حرکات 664- سیستم های استدلالی برای مقاومت 665- سیستم های ترکیب فضایی حرکت 666- سیستم یکپارچه 667- شاخص های حرکت 668- شاخه ها و زیر شاخه های حرکت و تأثیر آنها
بر یکدیگر 669- شبکه ای از محاسبات و اندازه گیری 670- شرایط اجرای یک حرکت 671- شطرنجی کردن قسمت های مختلف حرکت 672- شکل پذیری حرکت یعنی با حرکات حریف سازشی
مسالمت آمیز داشته باشد 673- شکل عضلات در حالات مختلف 674- شکل و قرینه ی حرکت 675- شناخت اجزاء حرکت 676- شناخت احساس حرکت 677- شناخت اصول حرکت 678- شناخت امتداد و مسیر حرکت 679- شناخت انواع نیروهای حرکتی 680- شناخت تأثیرات اجزای حرکت بر یکدیگر 681- شناخت توان تحرک حرکت ها 682- شناخت جزئیات حرکت 683- شناخت جغرافیای حرکتی 684- شناخت حد و مرزهای یک حرکت 685- شناخت حرکت نسبت به جرم (وزن حریف) 586- شناخت حرکت نسبت به وزن همدیگر(وزن دو
حریف) 687- شناخت حرکت های مؤثر 688- شناخت حرکت های محول شده به حریف 689- شناخت حرکت های منسوخ 690- شناخت دو حرکت نسبت به یکدیگر 691- شناخت راه های تحلیلی برای حرکت پایدار 692- شناخت رفتار حرکتی حریف 693- شناخت رفتارهای شبکه ای و کارگردانی حرکت 694- شناخت زاویه های حرکتی 695- شناخت سرعت یا قدرت حریف 696- شناخت شاخه ها و زیر شاخه های حرکت و
تأثیرات آن بر حرکت 697- شناخت شتاب زاویه ی حرکت 698- شناخت ظرفیت تحمل یک حرکت 699- شناخت فازهای حرکتی جدید 700- شناخت فرم حرکت و منطقه های تلاقی حرکت ها
با یکدیگر 701- شناخت فرم و موقعیت حرکت 702- شناخت فریم های حرکتی 703- شناخت فضای مورد نیاز برای اجرای حرکت 704- شناخت قابلیت های فیزیکی و روانی حریف 705- شناخت کشف سرعت یا قدرت حریف 706- شناخت محدودیت ها و رویدادهای حرکتی 707- شناخت محور حرکت 708- شناخت مشخصات حرکت 709- شناخت منطقه های تلاقی حرکت ها با یکدیگر 710- شناخت موضوعات مرتبط با حرکت 711- شناخت واکنش های حرکتی 712- شناخت وضعیت بعدی 713- شناخت وضعیت حرکت نسبت به
وضعیت جسمانی 714- شناخت وضعیت فعلی حرکت 715- شناخت هوش حریف در انتخاب
حرکت 716- شناختن قصد و منظور حرکت حریف 717- شناسایی تعداد درخواست ها 718- شناسایی چگونگی مداخله ی دو
حرکت 719- شناسایی درخواست های حرکتی
حریف 720- شناسایی سیتم های قالب 721- شناسایی نقطه ی هدف 722- شناسایی وضعیت بعدی 723- شیوه ی تنظیم فشار در نظم
حرکتی 724- شیوه ی خاصی را برای درک
موضوع حرکت پیش بینی کنید 725- صرفه جویی در انرژی 726- صف بندی نیروها را مشخص کنید 727- ضایعات حرکتی 728- ضرب و آهنگ حرکت 729- ضریب کیفیت حرکت بستگی به
زاویه ی اجرا دارد 730- ضوابط و مقررات حرکت 731- طبقه بندی و تأثیر حرکات بر
یکدیگر 732- طبیعی و متنوع بودن دو حرکت 733- طراحی امنیت حرکت 734- طراحی حرکت (تصویر سازی ذهنی) 735- طراحی حرکت در ذهن 736- طراحی و پیاده سازی حرکت 737- طراز مهندسی حرکت با حرکت حریف 738- طرح ریزی ایجاد بحران در حرکت 739- طعمه ی حرکتی به منظور گول زدن یا شناخت
حرکت حریف 740- ظرایف و ریزه کاری های حرکتی 741- عدم استفاده از حرکات تکراری 742- عدم هماهنگی بین اجزاء بدن 743- عقب نشینی خودکار به نفع خودتان 744- عقلانیت در حرکت 745- عکس العمل های طبیعی بین حرکت ها 746- عمل مرتب سازی حرکت 747- عمل و عکس العمل در حرکت 748- عملکرد دوگانه ی حرکت 749- عملکرد مقایسه ای (گزینه ی حد وسط) 750- عملکرد و آزمایش 751- عملکردهای اخلاقی حرکت 752- عناصر و اجزاء حرکتی سست تر، راحت تر شکسته
می شوند 753- عنصر تبادل حرکت بین دو ورزشکار 754- عنصر تبادلی 755- عوامل خطا ساز یک گام حرکتی (شناخت لغزش
ها) 756- عوامل منفرد به تنهایی کم تأثیر هستند 757- غیر همگون سازی حرکت ها 758- فراخوانی قسمتی از حرکت 759- فراخوانی یک حرکت از حرکت کوچک تر 760- فراز و فرود در اجرا 761- فرایند
حرکت به شکل خاصی صورت می گیرد 762- فرصت سوزی حرکتی 763- فرصت شناسایی حرکت 764- فرصت یابی حرکتی 765- فرم حرکت 766- فرم ذهنی حرکت 767- فرم ذهنی حرکت و بررسی مشاهدات حرکتی 768- فرمان های مخرب حرکتی 769- فضا دهی به حرکت 770- فضا سازی برای انجام حرکت 771- فضای مورد نیاز برای اجرای حرکت 772- فعال کردن یا غیر فعال کردن حرکت 773- فعال کردن یا غیرفعال کردن زمان بندی منظم 774- فیزیک حرکت 775- فیگورحرکت(حالت اعضای بدن- دست ها و پاها و
سر و گردن) 776- القاء حرکت به حریف (تلقین) 777- قابلیت اندازه گیری زمان و اندازه ی حرکت 778- قابلیت اندازه گیری زمان و اندازه ی حرکت 779- قابلیت تعویض حرکت 780- قبل از اجرا فکر کنید چگونه حرکت خود را
اجرا کنید 781- قد و اندازه ی حریف برای انتخاب حرکت 782- قدم ها و قوص ها را درست انجام دادن 783- قرار دادن حرکت های مشروط نسبت به درخواست
حریف 784- قربانی دادن بخشی از حرکت برای قربانی
گرفتن 785- قواعد مربوط به محدودیت های حرکتی 786- قوانین رابط بین دو حرکت 787- قوانین مربوط به شناسایی حرکت 788- قوس حرکت- نیروی حرکت 789- قوی بودن پاها یا بازوهای حریف برای انتخاب
حرکت 780- قوی تر و ضعیف تر شدن حرکت و تأثیر بر روند
کل حرکت 781- کاراکترهای حرکت را از هم جدا کنید 782- کارکرد چگونگی حرکت 783- کارکرد قابل قبول حرکت 784- کافی نبودن نیرو برای انجام حرکت 785- کامل کردن شکل حرکت 786- کاهش افزونگی 787- کاهش تداخل حرکتی 788- کشف راه حل های جدید حرکتی 789- کشف کننده ها برای جستجوی فضای حالت ها 790- کشف و جستجو سازی فضاها و حالت ها 791- کم کردن قابلیت های حرکتی حریف 792- کمترین حد ارتعاش باعث شُل شدن حرکت حریف
می شود 793- کنار هم قرار دادن اجزاء حرکت 794- کنترل بین دو حرکت 795- کنترل تنش در حرکت 796- کنترل تنش های فشار مستقیم 797- کنترل جریان حرکت 798- کنترل حرکات حریف 799- کنترل حرکت 800- کنترل شکل حرکت 801- کنترل نسبی حرکت 802- کنترل ها بین دو حرکت 803- کنترل هوشمند و خودکار حرکت 804- گاهی بین دو حرکت مقاومت و گاهی تداوم وجود
دارد 805- گاهی چسبندگی بین دو حرکت بیشتر یا کمتر می
شود 806- گاهی چند عضو حرکت در یک جهت نیرو وارد می
کنند 807- گاهی حرکات آهسته تر و گاهی به نسبت تندتر
می شوند 808- گاهی حرکت مایعی کمی سفت تر یا کمی رقیق تر
می شود 809- گاهی خطوط نیروی حرکت بر یک نقطه تمرکز می
کنند 810- گریز از تله های ناشناخته 811- گزینه ی انتخابی بودن حرکت با توجه به تغییرات
حرکتی حریف 812- گستردگی شیوهای حرکتی 813- گسترش و توسعه ی یک حرکت 814- گسست دو حرکت باعث پایین آمدن ظرفیت حرکت
می شود 815- گسیختن دو حرکت باعث تشکیل حرکت جدید می
شود 816- الگوریتم حرکتی (راه حل حرکتی) 817- الگوهای اولیه ی حرکت ساختار ساده تری دارند 818- الگوهای حرکتی بعد از تکرار پیچیده تر می
شوند 819- الگوی اولیه ی حرکت حریف (شناخت رفتار
حرکتی) 820- گیر انداختن حرکت حریف 821- گیرانداختن حریف 822- لحظه ی مناسب برای انجام حرکت 823- متد مجازی (حرکتی به منظور گول زدن) 824- مترونم در حرکت 825- متغییرهای بین دو حرکت 826- متغییرهای لحظه ای و سراسری 827- مجموع حرکت های هماهنگ و حساب شده 828- مجموعه ی رفتاری که کل حرکت را می سازد 829- محاسبات اولویت های حرکتی 830- محاسبات اولیه در روند اولیه 831- محاسبات در اولویت ها 832- محاسبه زوایای اجرایی حرکات 833- محاسبه ی احتمالات در حرکت 834- محاسبه ی حرکات اضافی 835- محاسبه ی فرصت های حرکتی 836- محاسبه ی میزان تعادل حرکت 837- محافظت از زمان 838- محدود کردن حرکت حریف 839- مدل ارتباطی لحظه ای حرکت 840- مدل های نقطه ای در حرکت 841- مدیریت بر خطاهای حرکت 842- مدیریت بر رشته های اتصال حرکت 943- مدیریت بر فرامین حرکت 844- مدیریت زمان بندی در اجرای حرکت 845- مدیریت گروهی در حرکت 846- مراقب قوس ها باشید 847- مرتب سازی ادغامی 848- مرتب سازی به وسیله ی توزیع مناسب حرکت 849- مرتب سازی سریع مرور کلی حرکت و برگشت به
عقب 850- مرتب سازی موازی 851- جدا سازی و تفکیک عناصر حرکتی 852- مرور کلی حرکت و برگشت به عقب 853- مروری بر خلاصه ی حرکت 854- مروری بر کارایی حرکت 855- مسأله ی آگاهی جزء به کل و کل به جزء همان
وحدت کل 856- مسیریابی حرکت 857- مشاهده ارزیابی های حرکتی 858- مشخص کردن مسیرهای حرکت 859- مشخصات حرکت 860- معادله ی مداوم حرکتی و هماهنگ 861- معامله کردن با حریف (حرکت اشتراکی) 862- معیار انتخاب حرکت 863- معیارسازی حرکت 864- مفصل بندی حرکت 865- مفهوم تخریب 866- مفهوم تسریع 867- مفهوم تناسب هند سی حرکت 868- مفهوم توزیع 869- مفهوم ثابت ها و متغییرها 870- مفهوم شکل حرکت و سرعت حرکت 871- مقادیر جدا کننده 872- مقاومت پیچشی 873- مقاومت در برابر حرکت حریف 874- مقایسه ی بین ، اشکال حرکتی، بزرگی و کوچکی
حرکت 875- مقایسه ی حرکت خودتان با حرکت حریف 876- مقایسه ی دو حرکت 877- مقایسه ی روش های تعادلی 878- مقایسه ی شرایط مشابه 879- مقایسه ی هم زمان دو حرکت 880- مکان دهی نسبت به حرکت 881- ملاحظات ساختاری 882- منابع مورد نیاز در انجام یک حرکت و
تنظیمات آن 883- مناقصه گذاشتن یک حرکت 884- موارد انضباطی حرکت (مقایسه) 885- موارد غیر ضروری را حذف کنید 886- موازنه در حرکت 887- موافقت یا مخالفت با یک حرکت 888- موضوع تعادل به عنوان مرجع 889- موضوعات مرتبط با هماهنگ سازی حرکتی 890- موضوعات مرتبط در رابطه با حرکت 891- مهار حرکت های حریف 892- مهارت در فرم فریبکاری 893- مهمترین جزء حرکت را در نظر بگیرید 894- میانبرهای یک حرکت 895- میانگین حرکت ها 896- میزان اثربخشی حرکت 897- میزان انتخابی بودن حرکت با توجه به
تغییرات حرکتی حریف 898- میزان سازش پذیری با حرکت حریف 899- نا امن کردن حرکت حریف 900- نابرابری امتداد حرکت های دو حریف 901- ناسازگاری حرکت 902- ناگزیر بودن حرکت نسبت به حرکت حریف 903- نتیجه ی استفاده از یک روش ناصحیح در حرکت 904- نحوه ی اجرای گسست بین حرکات مجاور 905- نحوه ی ایجاد کیفیت بیشتر در حرکت 906- نحوه ی تشخیص و برنامه ریزی حرکت 907- نحوه ی شکل گیری امواج حرکتی 908- نحوه ی کنترل فعالیت حریف 909- نحوه ی محاسبات اولیه در روند حرکت 910- نحوه ی معنی کردن حرکت 911- نرمی و روانی در حرکت 912- نسبت تداخل و تناسب بین حرکت ها و نیروها 913- نسبت تغییر فشار به تغییر سرعت 914- نسبت فشردگی حرکت نیروی حرکت را تعیین می
کند 915- نسبت و قیاس بین حرکت ها 916- نشان دادن یک حرکت و آماده شدن برای انجام
حرکت دیگر 917- نشانه گذاری در حرکت 918- نظارت بر کنترل کننده های حرکتی 919- نظم حرکت دو بُعدی و نظم حرکتی سه بُعدی 920- نقش باسن در حرکت 921- نقش حرکت در سیستم سه بُعدی 922- نقش سر و دست ها در حرکت 923- نقش ضوابط حرکتی 924- نگاهی به خطاها و مدیریت خطاها 925- نگاهی به خطاهای حرکتی حریف و مدیریت خطاها 926- نگاهی دقیق تر به حرکت 927- نگرش ارتباط اطلاعاتی با حرکات 928- نگه داشتن حرکت در نقاط مناسب 929- نمره بندی نتایج حرکتی 930- نواحی تصمیم گیری مؤثر 931- نوع ارتباط یک عنصر حرکتی با عنصر حرکتی
دیگر 932- نوع زاویه ی حرکت (صاف) و پیچشی یا اوج و
فرود 933- نوع شکل حرکت (صاف، موجی، پیچشی) 934- نوع واکنش حریف در برابر حرکت 935- نوع واکنش حریف در برابر حرکت رفتار حرکتی. 936- نیازمندی های حرکت 937- نیم توقف / توقف کامل 938- نیمه ی حرکت را با حرکت پاساژ به حرکت دیگر
وصل کنید 939- وادار کردن حریف به اجرای بخشی از حرکت 940- وادار کردن حریف به یک جابجایی یا یک حرکت
اجباری 941- واژه نامه ی حرکتی 942- واسطه های حرکتی بین دو حرکت 943- واقعیت های نامربوط 944- واکنش حریف نسبت به حرکت 945- واگذاری بخشی از حرکت به حریف 946- وحدت حرکتی برای یکنواختی و اتحاد اجزاء
حرکت 947- وضعیت غیر منتظره 948- وضعیت قطعی/ عدم وضعیت 949- وضعیت های غیر منتظره 950- الویت بندی و سلسله مراتب حرکت 951- ویرایش پیکره ی حرکت 952- ویرایش حرکت 953- ویرایشگر خودکار 954- ویژگی شکل خمیری حرکت 955- ویژگی شکل مایعی حرکت 956- ویژگی های حرکت های تمام کننده 957- ویژگی های فعلی عناصر حرکتی بکار گرفته شده 958- هر حمله با سه درک دفاعی (اولویت با کدام) 959- هر دفاع
با سه درک حمله (اولویت با کدام) 960- هر دفاع سه درک حمله (اولیت با کدام) 961- هم ارز کردن حرکت 962- هماهنگ سازی حرکت 963- هماهنگی آهنگ حرکت با مفهوم حرکت حریف 964- هماهنگی حرکات در کل حرکت 965- هماهنگی حرکت ها با یکدیگر 966- همبستگی بین اجزاء حرکتی در حد کم 967- همسویی دو حرکت و یا دوسویه شدن حرکت 968- همنشین کردن حرکت ها کنار یکدیگر 969- همه چیز در یک زمان بندی و فاصله گذاری
اتفاق می افتد 970- هیچ حرکتی را رها شده باقی نگذارید 071- یافتن راه حل های جدید 972- یافتن راه حل های خلاقانه 973- یافتن مسائل بغرنج 974- یافتن میانگین حرکت 975- یعنی بعضی حرکت ها میل بیشتری برای برقراری
پیوند دارند 976- یک حرکت یا در جریان غلبه کردن است یا در
حال مغلوب شدن 977- یک دستی و پیوستگی در حرکت 978- یک قدم / نیم قدم/ تمام قدم 979- یک نظم ویژه در حرکت، مخالف نظم ساختاری
حریف 980- یکپارچه سازی مستحکم 981- یکپارچه شدن انرژی در حرکت 982- یکدستی و پیوستگی در حرکت 983- یکی کردن اجزاء حرکت در لحظه ی مناسب 984- یونیزه کردن حرکت حریف
می افتد. احتمال بیشتر، هنگامی است که دو سطح دارای نیرو و جهت یکسان و متقابلی
باشند و قطعا این دو سطح بر روی عناصر دیگر تأثیر می گذارند و به تدریج کل حرکت را
فرسوده می کند.
را تجزیه کنید، شناخت حرکت تسهیل می شود. با جدا شدن بیشتر حرکت ها، توصیف الگوی
حرکتی برایتان آسان تر می شود. در نتیجه
می توانید همه ی حرکت را به دو دسته تقسیم کنید. دسته ی اول حرکاتی هستند که
پایدار هستند و دسته ی دوم حرکاتی که انرژی تعادلی کمتری دارند و ناپایدارتر
هستند. با ترکیب شدن این دو حرکت با یکدیگر یک تعادل نسبی بین مجموعه ی حرکت ها
ایجاد می شود. یک طرح منظمی که کاملا پایدار نیست. اما در نقاطی انرژی حرکت را
مطابق با پیکربندی حرکت حریف حفظ می کند. در این شرایط حرکتی، کل حرکت به شکل سیال
با کاهش یا افزایش غلظت در یک منطقه ای از حرکت، آن نقطه را شکل پذیرتر می کند و در توافق با حرکت حریف نسبت ها را
تغییر می دهد. زیرا نوسانات حرکتی
می تواند هر لحظه استحکامات و شفافیت های حرکت را تغییر دهد. این تغییر تمایل به
وا حرکت دارد. اما نفس حرکت ترجیح می دهد
به سمت حرکت پایدار دیگری پیش رود و این هم سویی به دلیل پایدار نگه داشتن
حرکت است. زیرا حرکات پایداربرای بسیاری از مقاصد
مناسب تر هستند. این تغییر تدریجی و مدام رویکرد قبلی را تحت الشعاع خود قرار می
دهد و رو به سوی مقاصد جدید دارد. بنابراین باید بدانیم این تغییرات با چه سرعتی و
تحت چه شرایطی رخ می دهد. همچنین چه عواملی باعث روند تسریع فرایند می شود. در
چنین وضعیتی انقباض و انبساط منظم حرکت، این روند را آسان تر می کند. هر کدام از
این عوامل به گونه ای محافظتی عمل می کنند.
می شود. زیرا نفس جریانات مثبت و منفی در تقابل با یکدیگر عمل
می کنند. اما هر دو با یکدیگر یک تعامل حرکتی آزاد را شکل
می دهند. در جایی از حرکت با یکدیگر ترکیب می شوند (توافق حرکتی) و بخشی از این
قاعده ی حرکتی را در حرکت دیگر
می گنجانند. از این رو باید بدانیم چه عاملی باعث جایگزینی بهتر حرکت می شود.
کننده ی تفکیک حرکت های حریف می باشد. این میزان تأثیر گذاری بستگی به کیفیت حرکتی
جذب یا دفع حرکت دارد. در اینجا یکی از حرکت ها مقاومتش کاهش می یابد و حرکت برتر
قالب می شود. بنابراین با شناخت از اتصال دوحرکت
و چگونگی تماس آنها با یکدیگر با شکستن حرکت مقابل کامل می شود.
کابل های برق یک ساختمان، انتقال برق در قسمت های سنکین تر با سیم های ضخیم تر و
در جاهای کم مصرف تر با سیم های نازک تر
انجام می شود. اما تا زمانی که نتوانید
هزینه ی انرژی فعال حرکتی را محاسبه کنید، بهبودی حرکتی قابل قبولی نخواهید داشت.
و عناصر حرکتی با یکدیگر است تا انرژی توسعه یابد و به طور گسترده تر استفاده شود.
می تواند با تنظیم موتور حرکتی تنظیم شود. بگذارید حرکت خود به خود شکل بگیرد و در
یک روند منطقی ایجاد شود و سرکوب نشود.
این چرخه ی روان و سریع به انرژی کمتری نیاز دارد. بهترین
طرح ها مستلزم ترکیب عناصر و اجزای حرکت، طبق معیارهای زمان و انرژی خود نشانه ی
چرخه ی سوخت حرکت می باشند.
می گیرد. این همبستگی به اجزاء حتی در حد کم برای وحدت حرکتی لازم است. اما نباید
این وحدت به یکنواختی بینجامد. با ایجاد نوعی روش در سازماندهی حرکت می توانید به
سلسله مراتب حرکتی هویت بدهید.
کانون های حرکتی بین دو یا سه نقطه ی اتصال حرکت، شرایط
مناسب تری را به وجود می آورد.
اجزاء دیگر حرکت ارتباط برقرار می کنند و یک وحدت کل را شکل
می دهند.
مرحله ی تشدید رخ دهد. معمولا باعث تخریب شدید حرکت حریف می شود.
می رود و مسیر بعدی نیرویی به حرکت می دهد. یعنی با جمع بندی نیروی حرکت قبلی و
نیروی مسیر حرکت بعدی یک نیروی پویا به جریان می افتد. با این خصلت حرکت نیروی علم
حرکت کاربردی تر
می شود.
می دهد.
می تواند از حرکات پشتیبانی کند. با شناخت ظرفیت های متغییرها بین اجزاء حرکتی ،
راحت تر می توانید با حرکات حریف پیوند برقرار کنید. این چگونگی ارتباط پیوند
حرکتی با شناسایی ظرفیت حرکتی حریف آسان تر می شود. یعنی اگر حریف در اجرای حرکتی
افزایش نیرو وارد کرد، شما باید با نیروی کمتر کنترل حرکات حریف را به دست بگیرید.
اما اگر حریف نیروی کمتری را اعمال کرد، شما
می توانید با انجام نیروی بیشتر کنترل حرکتی حریف را به دست بگیرید. این نسبت ها
در لحظه اتفاق می افتد و هر لحظه امکان دارد نسبت اجرای نیروی بین حرکات با تبعیت
از نیروی حرکتی حریف تغییر کند.
جهت های متفاوت تغییر وضعیت می دهد تا متعادل تر و استوارتر شود. در اینجا قسمت
های سست تر و نامتعادل تر راحت تر شکسته
می شوند. حرکات نرم تر شکل پذیر تر هستند و مانند خمیر به راحتی تغییر شکل و تغییر
حالت می دهند.
می توانید نیروهای حرکتی حریف گسست ایجاد کنید و آن نیروها را از هم دورتر کنید.
زیرا نیروها همدیگر را حمایت می کنند تا حرکتی محکم تر و منسجم تری ارائه دهند.
اما معلوم نیست در ثانیه ی دیگر چه اتفاقی می افتد. به دلیل اینکه فشردگی بین
نیروها در سطح می تواند تبدیل به تراکم شود و جای خالی نیروی حرکتی را پر کند. این
امر به علت انرژی درونی یک حرکت است که با نیروهای دیگر به اشتراک گذاشته می شود.
در اینجا با تبادل اطلاعات نیروها بین یکدیگر، حرکت جدید شکل می گیرد. با تبادل
نیروهای حرکتی، اجزاء حرکت آمادگی بیشتری پیدا می کنند. یعنی اثر نیروهایی که از
جانب حریف مقابل یا نیروهای خودتان بر یکدیگر می شود، می توان باعث پایداری و دوام
بیشتر حرکت بشود. درست است که کمی از آرامش حرکتی کاسته شده است. اما همین فشارها
باعث نیرو گرفتن بیشتر حرکتتان می شود.
می شود و این جمع نیرو می تواند بر علیه حریف استفاده شود.
می کنند و با یک جابجایی موردی مرحله به مرحله انرژی نیروها را به روز رسانی می
کنند. اگر این نیروها کنار یکدیگر بمانند بزرگ تر می شوند و آمادگی برای تهاجم
پیدا می کنند. این فرایند در مدت زمان معینی اتفاق
می افتد. تغییرات بیشتر با افزایش حرکت یا با جمع شدن انرژی پتانسیل در یک عضو
حرکتی به وجود می آید. این تغییر ساختاری به منظور استحکام بیشتر حرکت اتفاق می
افتد. یعنی بعد از اینکه تک تک اعضاء در کار حرکتی مشارکت کردند به تدریج یک خوشه
ی حرکتی به وجود می آید.
می گذارند
می کند
می شوند
می یابد
به نام خدا
مدیریت علم حرکت
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : مدیریت علم حرکت/ نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 46 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.
شابک : 40000ریال0–54–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 4 م4ی/ 295 BF
رده بندی دیویی : 334/152
شماره کتابشناسی ملی : 4034037
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 0- 54- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه................................................................................5
فصل 1 .............................................................................7
مفهوم مدیریت حرکت............................................................7
مدیریت علم حرکت...............................................................7
گرایشات حرکت...................................................................8
ویژگی های مدیریت..............................................................9
انتخاب و ساختار.................................................................10
مدیریت حرکت و نامگذاری....................................................11
مفهوم رایج حرکت................................................................12
فصل 2 .............................................................................13
هدف گذاری چیست؟..............................................................13
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟..............................................13
کارشناسی بنای مشارکت........................................................13
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت......................................14
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی................................14
فصل 3 .............................................................................17
نقشه و تجربه.......................................................................17
نقشه ی اساسی.....................................................................17
دامنه ی حرت......................................................................17
نقشه های سازمانی حرکت......................................................17
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت.......................................18
حرکت چگونه بنا می شود؟.....................................................18
ماهیت اصلی حرکت..............................................................18
ابعاد فرایند حرکت................................................................19
فصل 4 .............................................................................21
اجرای حرکت چگونه است؟....................................................21
هدف از فرایند مدیریت...........................................................21
هدف های سوای عملکردها.....................................................23
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت.................................24
هدف مدیریت حرکت.............................................................26
هدف و فرایند مدیریت حرکت..................................................27
اقدام در تحلیل چیست؟...........................................................27
فصل 5 ..............................................................................29
بر حرکت چه می گذرد؟..........................................................29
اجرا به مثابه حل مسأله...........................................................29
همراه با الگوی حرکتی...........................................................30
به چالش کشیدن حرکت...........................................................30
مرتبط ساختن الگو با عمل.......................................................30
چارچوب حرکت...................................................................31
اجرا و چارچوب...................................................................31
ارزشیابی در فرایند حرکت......................................................32
ارزشیابی بازتابی..................................................................32
تحلیل بخشی از حرکت...........................................................33
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد................................33
فصل 6 .............................................................................35
مسائل دیگر.........................................................................35
مدیریت حرکت به معنای خط مشی............................................35
خط مشی مدیریت حرکت........................................................35
خط مشی راه کارهای دیگر.....................................................36
خط مشی سازمان حرکت........................................................37
مدیریت حرکت....................................................................38
فصل 7 .............................................................................41
اجرای متفاوت.....................................................................41
عناصر فعال در حرکت..........................................................42
انواع فعالیت های حرکتی........................................................43
نقش های مدیریت حرکت........................................................43
فعالیت حرکت و سیاست گذاری................................................44
فصل 8 ..............................................................................45
معنای حرکت.......................................................................45
شور و شوق........................................................................45
نظریه و عمل در حرکت.........................................................46
ابزارهای تحلیلی...................................................................46
سازه های حرکت..................................................................47
مقدمه
در این کتاب، مفهوم مدیریت حرکت وارزش
های خاصی حاکم بر آن تعریف می شود. مدیریت حرکت نمایش اقدام به صورت پیکربندی
شده ی جمعی با هدف های شناخته شده و مشخص است به طوری که به صورت پایدار و قابل
پیش بینی در آیند و به این هدف ها قدرت قانونی و مشروع بدهد.
بدین سان، مفهوم مدیریت حرکت، هم
عمل را توضیح می دهد و هم به آن اعتبار می دهد. آنچه را ورزشکاران انجام می دهند
توضیح
می دهند و آنچه برایتان مناسب تر است را ارائه می دهد. بنابراین مدیریت حرکت به
منزله ی درک شیوه ای است که ورزشکار برای شکل دادن فعالیت بکار می گیرد. اما برای
تحلیل گران (مشاهده گران) نیز مفهومی رایج است. آنان به عنوان شیوه ای برای
بازبینی فعالیت سازمان یافته این مفهوم را بکار می گیرند. مفهوم مدیریت حرکت به ما
این امکان را می دهد که بدانیم در چه مرحله ای، چگونه به اقدام عملی شکل دهیم و در
این فرایند، اندیشه ی معتبر چه هدفی را دنبال می کند. یعنی، مدیریت حرکت به مثابه
یک فرایند پرسش و پاسخ در نظر گرفته می شود.
امروز، مطلب خاصی به عنوان مدیریت
حرکت وجود ندارد. طبیعی است که خواننده بپرسد چه نیازی به این مطالب است. این کتاب
درباره ی محتوای مدیریت حرکت سخن می گوید. به این منظور که مدیریت حرکت چیست؟
مدیریت حرکت مفهومی است که گستره ی وسیعی از فعالیت های حرکت را تحت پوشش قرار
می دهد. مدیریت حرکت صرفا شیوه ای خنثی در اجرا نیست، بلکه شیوه ی توجه به حرکت های معینی است.
این کتاب برای ورزشکاران و همچنین
مشاهده گران (مربیان) نگاشته شده است و دامنه ی گسترده ای از حرکت ورزشکاران را
خطاب قرار می دهد. ورزشکارانی که به رشته ای خاصی (مثل کشتی) علاقمندند و می
خواهند بدانند که مدیریت حرکت به چه معنا است و چگونه ارائه
می شود.
بنابراین بهتر است این اثر را مقدمه ای بر نوع خاص از مدیریت حرکت در نظر بگیرید. واژه ی مدیریت حرکت در گستره ی وسیعی از زمینه های مختلف فعالیت بکار می رود. نظام های حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
فصل 1
مفهوم مدیریت حرکت
حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
مفهوم مدیریت حرکت:
این مفهومی است که بر فهم ورزشکار از شیوه های اجراهای غالب است. به نظر می رسد هر ورزشکاری قصد دارد در قریب الوقوع کار خاصی انجام دهد. در عملکرد مدیریت حرکت این واژه به معنای اقدامات و تعهدات هر ورزشکار در حوزه ی فعالیت ورزشی است.
به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر به شیوه ای آینده نگر عمل می کند تا حال نگر. نسبت به آنچه ورزشکار باید در لحظه ی بعد انجام دهد علاقه نشان می دهد تا اینکه آنچه اکنون در حال اجرا است. مفهوم فرایند حرکت به چه میزان مفروض پنداشته شده است. باید حرکت را به مثابه شیوه ای برای بکارگیری قدرت اجرا درباره ی مسائل حرکت دانست. اقدام ورزشکار نسبت به عرصه ی تعریف شده ای از عمل.
اما مدیریت حرکت به چیزی فراتر از تصمیمات اتخاذ شده توسط ورزشکار اشاره دارد. توصیف چیزی به عنوان مدیریت حرکت بدان معنا می دهد که بر آن اهمیت خاص قایلیم.
این بحث مختصر حالی از آن است که مدیریت حرکت همیشه و همه جا در زمینه های مختلف به معنای واحدی بکار می رود و به بررسی معنادار حرکت می پردازد. آنگاه می کوشد درک بهتری در مفهوم گسترش حرکت داشته باشد.
مدیریت علم حرکت:
می توان بحث حرکت را بر پایه ی سه مشخصه مفروض قرار داد:
1- انسجام
2- سلسله مراتب
3- هدفداری
انسجام حاکی از این فرض است که همه ی اجزای حرکت یک اقدام با هم تناسب دارد و اجزایی از کل سازمان یافته و نظام واحدی را تشکیل می دهند. برای همین مدیریت علم حرکت باید به چگونگی هدایت این نظام (یا به نحوه ی هدایت آن) بپردازد. انواع حرکت ها یا دغدغه ها و توانمندی های مختلف در فرایندی (کشمکشی) که طی آن حرکت های مختلف می کوشند هر یک از فعالیت هایی را به شیوه ای شکل بدهند که چشم انداز خاص آنان را می نمایاند.
فرض دوم سلسله مراتب است: اینکه
فرایند حرکت به بخش هایی تمرکز دارد که در رأس حرکت قرار دارند و دستور اصلی را
صادر می کنند. اما هر کدام ساز خود را می زنند و هر جزء مانند نوعی دستگاه اعصاب
مرکزی نحوه ی اقدام را تصویب و آن را به اجرا
می گذارند.
فرض سوم هدفداری است: اینکه باید حرکت را به مثابه پیکری در نظر گرفت که هر کدام بخش های دیگر را پیگیری می کنند و هدف های خاص را می فهمند. می توان این مسائل را بر حسب زمان، تغییر داد و مسائل و راه حل آنها را فهمید.
ورزشکار مدیریت حرکت را در نظر می گیرد و حرکت چیزی است که ورزشکار تصمیم می گیرد انجام دهد. از این رو حرکت باید همگانی باشد. اصلاح حرکت عمومی بر پایه ی نظام سلسله مراتبی است که باید این کار با اقتدار انجام شود. این کار با شیوه ای زیرکانه و با جانشینی زیر مجموعه های فرعی انجام می گیرد.
گرایشات حرکت:
چنانچه گرایش بر این باشد که حریف چه اموری را انجام می دهد. تنها مسأله این است که به چه شیوه ای این مهم را به سرانجام برسانید. در اجرای حرکت به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر در جایی استفاده می شود که می خواهید عملکرد حرکتی حریف را به چالش بکشید. در اینجا نه تنها عملکرد حرکتی حریف را توصیف می کنید، بلکه آنچه را توجیح می کنید، آن را استقرار می دهید.
در این مرحله می توان مشاهده کرد که مدیریت حرکت می تواند به معنای مجموعه ای از هدف های فعالیت یا اصول راهنما نباشد، بلکه صرفا استاندارد کردن و تصریح عملکرد باشد. به بیان دیگر باید دانست که حرکت های ذی نفع کدام قسمت ها هستند و چه می کنند؟ همچنین نگاهی به جلو خواهد انداخت (کجا می خواهید بروید؟)
ویژگی های مدیریت:
مدیریت واژه ای است که به روشنی به شیوه های متنوع و در سطوح گوناگون به کار می رود. در شیوه های بکارگیری این واژه سه عنصر اصلی را می توان مشاهده کرد:
1- قدرت اجرایی
2- کارشناسی حرکت
3- ساماندهی حرکت
پیش از همه اصل حرکت بر اساس نظام سلسله مراتبی در حوزه ی خاص اعمال می شود. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت مستلزم دانش درباره ی مسأله و راه حل آن است. از این منظر مدیریت حرکت در حل ماهرانه ی مسأله پیش می آید که آیا این حرکت مؤثر است یا خیر؟ و این سؤال عرصه ی تخصصی دیگری از ارزشیابی سیاست را ایجاب می کند.
سرانجام مدیریت حرکت بستگی به نظام انسجام دارد. تصمیم گیری امری دلبخواهی و هوا و هوسی نیست. تابع کاربرد کلی قاعده ای شناخته شده است. به این ترتیب مدیریت بر حرکت، رفتار ورزشکار را محدود می سازد. در همین حال، آنان را از الزام انتخاب رها می سازد و چارچوب مشترکی برای دامنه ای از فعالیت فراهم می کند.
در این بستر، سر چشمه ی عمده ی دشواری مسأله انسجام عرصه های مختلف مدیریت بر حرکت است. هر گونه نابسامانی از مسائل عمده ی حرکت و بخش زیادی از فعالیت حرکت متوجه ی راه کارهای مختلف است. این گفته که قدرت اجرایی، کارشناسی و سازماندهی از ویژگی های مدیریت حرکت است. به این معنا نیست که این هر سه یکسان و در همه ی جهات این فرایند وجود دارند. در واقع، ممکن است این خصوصیات با هم در ستیز باشند.
انتخاب و ساختار:
تا اینجا از مدیریت بر حرکت به مثابه انتخابی آگاهانه صحبت شد. یقینا تصمیم گیری کار ورزشکار است و حریف هم وظایفی دارد که به آنچه باید انجام دهد فکر می کند و زمانیکه تصمیمی اتخاذ کرد، آن را انجام می دهد. اما تنها این نمی تواند تحلیل مناسبی از فرایند حرکت باشد.
پیش از هر چیز، گاهی تقسیم اقدامی مشخص از یکسو و اقدام با شیوه و روشی خاص می باشد. شرح جزئیات بماند برای بعد. به نظر می رسد باید بتوانید از هم در ریختگی فعالیت های حرکتی در یک جریان (بالا و پایین) ناهماهنگ اجتناب کنید. بلکه اجرای نسبی استوار که جزئی از جریان پیوسته است که برای قسمت هایی وظیفه است و برای سایر قسمت ها، عاملی ساختاری.
آنچه مدیدریت می نامند می تواند به روشنی بر اساس تصمیم مجری فن باشد. اما منشأ آن ممکن است در عمل حریف باشد. آنچه به راحتی و به شیوه ای نظام مند قابل اجرا است، آنچه مؤثر است، آنچه با انتظارات حریف سازگار است، ممکن است الگویی از طرف حریف باشد. اما توصیف آن به عنوان تصمیم مستلزم بسط معنای این ویژگی ها است.
به هر حال، برخی استدلال می کنند که اتخاذ هر تصمیمی سرآغاز هر نوع فعالیتی است. در صورتی که فهم پیامدهای چنین تصمیمی است. هنگامیکه مجری حرکتی هستید باید بتوانید از آن مراقبت کنید، به این دلیل، برخی استدالال می کنند که مدیریت حرکت را نباید در قالب قصد و نیت فهمید، بلکه بر حسب تعهدات قابل فهم است.
من الگوی حرکت را به معنی الگوی
تخصیص حرکت ها در پاسخ آنچه انتظار می رود با توجه به چالش های به وجود آمده می
دانم. ادعا
می کنم که
همه با چنین معنایی موفق اند. اما من هدف ها، نیت ها، اصول، تصمیمات، هدف های ویژه
یا همه ی آنها را به مثابه شاکله ی ساختار کم حرکت می دانم که به دنبال کاربرد
مناسبی برای اصلاح حرکت است.
از این منظر، نمی توان مدیریت بر
حرکت را صرفا به صورت هدف های کاملا تعیین شده در نظر گرفت، بلکه باید آن را احساس
شیوه ی الگو بندی فعالیت در میان دامنه ی گسترده ای از فعالیت دید. به
گونه ای که ورزشکار بداند در لحظه ی بعد چه روی می دهد. بیان هدف شاید هم مهم
باشد، اما احتمالا گویای همه ی ماجرا نیست و این بدان معنی نیست که مدیریت حرکت
وجود ندارد. ورزشکاران
می آموزند که چگونه حرکت را اجرا کنند. یاد می گیرند چه قسمت از حرکت را مسأله ی
مهم بدانند و چه کاری می توان درباره ی آن انجام دهند. از این جهت، هر حرکت منبع
مهمی برای الگوهاست و رفتارهای مختلف تعبیرهای متفاوتی از یک اقدام معین دارد. از
این منظر، عنصر اساسی حرکت آرزوها نیست، بلکه تأثیر آنها بر عمل است. همینطور
تخصیص ساختارمند حرکت، یعنی مدیریت.
البته، بیان هدف مدیریت یکی از شیوه های مهم اختصاص منابع حرکت است. اما ممکن است کافی نباشد و یقینا تنها راه نیست.
در اینجا نوعی الهام در مفهوم مدیریت حرکت می توان دید: تنشی بین انتخاب و ساختار. توصیف مدیریت حرکت به عنوان تعیین فرصت هایی برای انتخاب فراهم می آورد و عرصه ی اقدامات متفاوتی را اقتضاء می کند.
بنابراین تقاصا برای تصمیم گیری از نظام موجود، تعهداتی بر اساس انتخاب های حریف بنا شده است. این نکته در اینجا مطرح نیست که ساختار مانع انتخاب می شود. دو بعد حرکتی هر دو ورزشکار ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. اتخاذ مدیریتی که به هدف شکل بدهد، لازم است. اگر بتوانید اقدام جدیدی بر ضد هر عمل اعمال کنید، انتخاب نو ساختار موجود را به چالش می کشد و اجرای همین ساختار، فرصت ها را محدود می کند. پس در هر فرایند حرکت، تنشی ساختاری بین این دو به وجود می آید و در نتیجه ابهامی قابل توجه حاصل می شود.
مدیریت حرکت و نامگذاری:
مدیریت حرکت واژه ای است که صرفا عمل را توصیف نمی کند بلکه به آن شکل می دهد. آنچه را می بینیم نامگذاری می کند تا بتوانیم، آن را به شیوه ای خاص به عمل در آوریم. اظهار این نکته که بعضی از قسمت های حرکت را پیش از قسمت های دیگر برجسته تر می سازد و این تفکر را به وجود می آورد که فعالیت های مختلف باید با همدیگر هماهنگ شوند و به سوی یک مقصد مشخص هدایت شوند.
در همین حال، توجه به سایر قسمت
های حرکت الزامی است. هنگامیکه شیوه ی خاصی برای شکل دادن به ذهن بکار می رود،
شیوه های دیگری مربوط به سیاست شخصی و مدیریت یا راهکار (استراتژی) نظام می یابد.
تمایز بین حرکت ها و مبارزه و بین بعضی نقاط و اجزاء با یکدیگر رواج می یابد.
بسیاری از این برآیندهای حرکت به شیوه ای مؤثر و کارآمد پیکره ی حرکت را تقویت می
کنند. یعنی بعضی از قسمت های حرکت دارای
قدرت قانونی تعیین سرنوشت هستند که می توان آن را شیوه ی عمل دانست. ورزشکاران
حرکت ها را به شیوه ای انجام می دهند که برای آنان معنی دار و هیچ گونه تجویز رسمی
درباره ی اینکه بهتر است چگونه عمل بکنند وجود ندارد. آنها نوعی استدلال و
خودگردانی عملیاتی دارند. گاهی حرکتی را اجرا می کنند و گاهی ترجیح می دهند حرکت
خود را متوقف کنند.
مفهوم رایج حرکت:
مفهوم رایج حرکت به این معناست که اجرای حرکت به مقصود خاص می باشد. اهمیت چنین کاری بدان معناست که شیوه ی عمل را به چه روشی شکل می دهد و مفهوم مدیریت در این مهم چه نقشی دارد.
فصل 2
هدف گذاری چیست؟
ورزشکارانی که اجرای حرکتی را هدف گذاری می کنند، سرخود تصمیم نمی گیرند، بلکه هدف گذاری خود را با توجه به علایق حریف می سنجند. اما با چشم اندازی نسبتا متمایز. در این مرحله بهتر است بخشی از قسمت های حرکت را به تعلیق بیندازید.
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟
مناسب ترین نقطه ی آغاز برای اجراهای مختلف است. همچنین شایان توجه است که این جریان می تواند دوسویه باشد. ورزشکار مقتدر ممکن است بکوشد حرکت خود را تحمیل کند. اما حریف مقابل سعی می کند در حرکت خلل ایجاد کند. به این منظور، باید بتواند به ساختار اقتدار اشراف داشته باشد.
کارشناسی بنای مشارکت:
نخستین پرسشی که در اینجا پیش می آید به نوع کارشناسی ونوع رابطه بین حرکت ها مربوط است. تخصص امری کلی و رها نیست، بلکه مقدم و مؤخر مشخص دارد. بنابراین ورزشکار به دنبال ارتباط مؤثر و نیرومند در حرکت است و این ارتباط دو سویه است. پاسخ به حرکت حریف و محافظت از آن به صورت دایره ای خواهد بود. در این حالت ورزشکار سعی می کند انتظارات حرکت را بهتر درک کند و به این امید در فرایند حرکت پیروز شود.
در نتیجه تخصص به شیوه ی مهمی برای سازماندهی فعالیت های حرکت تبدیل می شود. ورزشکارانی که به عرصه ی مشخصی از حرکت علاقمندند، دانش ویژه در اینباره کسب می کنند و به تدریج با این دانش آشنا می شوند. اما نمی توان فرض کرد که درباره ی هر مسأله ی حرکت عرصه ی روشنی از کارشناسی مربوط به آن وجود دارد. عرصه های مختلف کارشناسی ممکن است شیوه های متفاوتی برای پرداختن به مسأله ی واحد داشته باشد. بنابراین نحوه ی شکل دادن و تعریف مسأله ی حرکت با عکس العمل حریف ارتباط نزدیک دارد.
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت:
دغدغه ی حرکت اجرای فعالیت سازمان یافته و قابلیت پیش بینی آن است. معمولا این مسأله را نظارت درون حرکتی می پندارند. چگونه اطمینان حاصل کنیم. مشارکت در رأس سازمان اجرا قرار دارد. شاید اجرا آنقدر کفایت نکند که قابل پیش بینی باشد و شاید مجبور شوید خود نیز نوعی سامان به وجود آورید. از همین رو چگونگی کارکرد و حرکت تعیین خواهد کرد که هر ورزشکار چه نوع هدفگذاری را دنبال خواهد کرد.
هنگامیکه به فرایند حرکت در میان سازمان می نگریم، این نیاز به ایجاد نظم بازهم آشکارتر می شود. همینطور، با محاسبه تقسیمات حرکت توان پیش بینی باز هم افزایش می یابد، اما پیشگویی حرکت، بستگی به انضباط حرکت و تعداد دخالت های چالشی خواهد داشت.
پس تعجبی ندارد که بخش قابل توجهی
از فعالیت های حرکتی به ایجاد حفظ نظم در فرایند حرکت معطوف شود، این مسأله بیشتر
نوعی
چانه زنی به نظر می رسد تا تصمیم گیری و این به زمینه های مشترک توجه دارد که می
تواند ورزشکار را به هدف نزدیک تر کند. همچنین
انتخاب های متفاوتی پیش روی هر کدام از آنها وجود دارد، اینکه مجموعه ای از مسائل
و راه حل های مختلف پیش روی آنهاست و برای رسیدن به مسائل جدید مهارت های جمعی حل
مسأله را بسیج
می کنند.
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی:
در بسیاری مواقع، ارتباط میان
اجزای حرکت بر پایه ی نقش هایشان سازماندهی می شوند. یک راه حل، ایجاد ارتباط
هماهنگ بین این عوامل است. این گروه های حرکتی مختلف در می یابند تا که چه اندازه
می توانند از یکدیگر حمایت کنند. همچنین به تشکیل کارگروهی کمک می کنند که دلیل
وجود آنهاست. در واقع ورزشکار به شناسایی و تحلیل نقاط شکننده اقدام می کند. اما
زمانیکه سرخود عمل کند، جنبه های مختلف این فرایند را ضعیف می کند. یعنی گره حرکت
تضعیف
می شود.
لازمه ی هر اقدام جمعی نوعی فهم متقابل است و شیوه ی اجرای حرکت با یکدیگر این فهم را تقویت می کنند. اجرای خوب را ورزشکاری انجام می دهد که حرکت های دو طرف را می شناسد و آنها را به اعتدال می رساند. در اینجا نمی توان نشانه های جهل و بدفهمی و ستیز یافت. در این صورت به نسبتی که ارتباط متقابل وجود دارد، حرکت پایه شکل می گیرد.
این تصور توجه ما را به دانش مشترک جماعت ورزشکار معطوف می دارد. آگاهی مشترک آنان درباره ی عرصه خاصی از حرکت است که آنها را به جلو می برد. این آگاهی مشترک می تواند شیوه ی نوینی از فهم حرکت باشد. این نکته بدان معنا نیست که همگی بر سر آنچه در این باره باید کرد اتفاق نظر دارند و مجبور نیستند همدیگر را به حرکتی متقاعد کنند. اما این عناصر با یکدیگر ناهمساز نبوده و هیچ دلیلی وجود ندارد که همدیگر را نفی کنند، یعنی هر دو ورزشکار در مبارزه بر سر قدرت بسیج می شوند.
یادآوری این نکته مهم است که این اصطلاحات اساسا استعاری است و برای کمک به فهم پیچیدگی فرایند حرکت ارائه می شود. این واژه ها توجه ما را به شیوه های خاص متمرکز و به سوی ابعاد گسترده و متعادل فرایند حرکت به شیوه های خاص معطوف می سازد که متمایز با منظر خطی و پلکانی است که اساس بسیاری از مفاهیم است. اما اینها (اجزای حرکت) سازهایی هستند که در یک ارکستر بزرگ یکدیگر را حذف می کنند. اما اینکه تصور طرف در مسأله ی حرکت نفعی دارد و لزوما در تصمیم گیری ها هر کدام گاهی نقش بالا و گاهی نقش پایین را ایفا می کنند. بلکه هر دو طرف در حل مسأله ی حرکت مشارکت دارند و به شکل دادن حرکت کمک می کنند. همچنان که هر کدام چشم اندازهای متفاوتی درباره ی حل مسأله دارند، به این اعتبار هر دو طرف (مشارکت کنندگان) متقابلا نقشی سازنده دارند.
هر کدام از جایی از حرکت را تقویت می کند و یا برعکس اما اینکه تصمیم گیرنده کیست؟ یا مسأله ای که به آن می پردازد چیست؟ اینها در فرایند حرکت شکل می گیرند.
فصل 3
نقشه و تجربه
اصل روشنی است که مدیریت در حرکت، رأس تعیین می شود و گسترش می یابد. اما زنجیره ی اقتدار واحدی وجود دارد و تصمیمی شفاف که فعالیت از آنجا جاری می شود.
تجربه ی فرایند حرکت کمی پیچیده تر است. اینجا یکی از معضلات حرکت پیش می آید. این واژه را می توان به معنی گسترده اش برای تمامی فرایندهای حرکت بکار برد که به آنچه سازماندهی می کند، شکل می دهد. اما برای فهم تمام اینها بهتر است فرایندی را بشناسیم که آنها را پدید می آورد و به آن معنا می دهد.
نقشه ی اساسی:
راه حلی آسان در میان نیست. باید دریابید که برای فهم حرکت لازم است به بیش از یک سو توجه داشت. باید دانست که اجزای حرکت چه ویژگی هایی دارند و به چه میزان می توانند در شکل دادن به فعالیت حرکتی نقشی فعال داشته باشند؟ کدام اجزاء جزئی از ساختار تصمیم گیری اند؟ چه ویژگی در حرکت در اجرای تصمیمات نقش اساسی دارد؟ این امر بیشتر به ما می گوید که در پی چه هستیم تا اینکه چه خواهیم یافت.
دامنه ی حرکت:
چون دامنه ی حرکت بسیار گسترده است، آسان تر است که با اجزای تصمیم گیرنده آغاز کنیم و سپس دامنه را گسترده تر سازیم. ممکن است تعیین هدف های حرکت به شما کمک کند و سپس از خود بپرسید چه قسمت های دیگر را در حرکت دخالت دهیم.
نقشه های سازمانی حرکت:
هر فن به بخش های تخصصی تقسیم می شود. در سطوح مختلف حرکت لازم است توجه شود. باید فهمید قدرت در کدام قسمت ها تمرکز یافته است. معمولا نوعی پراکندگی قدرت در سطوح مختلف حرکت پراکنده شده است که به تدریج در یک نقطه تمرکز می شود. اما مجموعه ی حرکت از خودگردانی عملیاتی قابل توجهی برخوردار است.
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت:
چون فرایند حرکت بسیار پراکنده است. می توان جماعت حرکت را شناسایی کرد که چگونه با هم دیگر همکاری می کنند.
رأی این امر، پوشش نهادینه شده و متنوعی است و از منطق خاص برخوردار نیست. آنچه ثابت است اینکه مجریان فن در مناسبات پایدار در سراسر قلمرو حرکت سازمانی ایجاد می کنند و می کوشند این مناسبات از ساختار رسمی برخوردار شود تا بتوان از آنها برای ایجاد تنوع و خلاقیت استفاده کرد.
حرکت چگونه بنا می شود؟
به نظر می رسد مدیریت حرکت معنای چندی دارد. بستگی دارد قدرت، تخصص و نظم و اینکه اجزای حرکت می توانند به چیزهایی نسبتا متفاوت رجوع کنند.
به طور کلی هر فن زیر پوشش برخی
مزایای نظام یافته تغییر جهت و یا تغییر هویت می دهد. این امر بدان معنا است که
لازم است به
شیوه ای مدرن
تر به عملکرد حرکت بنگریم.
ماهیت اصلی حرکت:
هنگامیکه به دنبال مدیریت حرکت می گردید، بستگی دارد تا چه اندازه به مسائل حرکت توجه داشته باشید. اما خوب است به سه سطح حرکت توجه شود:
1- سطح درونی: این سطح موضوعات حرکت را به روش عملیاتی درک می کند. بلکه آنچه می کند، چگونگی سازماندهی آن و موضوعاتی که بدان مربوط است.
2- سطح کارشناسی: این امر ایجاد رابطه میان حرکت ها را بررسی می کند. این رابطه ها می تواند از ثبات نسبی برخوردار باشد و به میزانی که این رابطه ها ثبات داشته باشند، تحلیل آنها به عنوان الگویی شبکه ای لازم است.
3- سطح چالش: باید توجه داشته باشید هیچ مرزبندی ثابتی بین سطوح مختلف حرکت وجود ندارد.
ابعاد فرایند حرکت:
تا اینجا دامنه ی نسبتا گسترده ای از کاربردهای حرکت را در معناهای مختلف با تمامی مجموعه ی ترتیبات، ادراکات، تمهیدات، مراقبت ها و رابطه ی بین آنها بررسی کردیم. اما این همه تنوع برای چیست؟ دلیلش این است که حرکت دو بعد دارد، عمودی و افقی و کاربردهای مختلف به ابعاد مختلف مربوط می شود.
در بعد عمودی مدیریت حرکت به صورت انتقال تصمیمات به سمت بالاست. چرا که مسیرهای مجاز برای اقدام به منزله ی درختی است که شاخه های فرعی زیادی دارد که هر کدام ارزش های حرکت را به حداکثر می رساند. این بعد بر اقدام اجرایی تأکید دارد. بر انتخاب عقلی و نیروی قدرت مشروع به توانایی در اتخاذ تصمیات مربوط می شود.
بُعد اُفقی به مناسبات بین حرکت ها در سازمان های حرکتی مختلف توجه دارد. این بعد توجه خود را به مرزهای سازمانی درون حرکت معطوف دارد. به ماهیت ارتباط بین حرکت ها و چگونگی تشکیل و حفظ آنها، به تفسیر ورزشکار در فهم مسائل حرکت می پردازد.
این دو بُعد دو شق متفاوت نیست. برعکس هر یک می خواهد دیگری را پشتیبانی کند. اجرای تصمیمات مستلزم همکاری و تفاهم در بُعد عمودی اعمال می شود. اما این دو بعد پاسخ های متفاوتی به این سؤال می دهند که هر حرکت چگونه دوام می یابد؟
این هر دو بعد اجزای فرایند مدیریت حرکت می باشند. بنابراین نمی توان هیچ یک را کنار گذاشت. سیاست گذاری درباره ی مراحل اقدام برای پیش بینی و رویارویی با کثیر رُخدادها و اتفاقات در حرکت است.
این امر بدان معناست که حرکت یک هدف متحرک می باشد و از فرمول خاصی تبعیت می کند.
فصل 4
اجرای حرکت چگونه است؟
حرکت را با دنبال کردن هدف ها می
فهمیم. مدیریت حرکت همان چیزی است که می خواهیم بدست بیاوریم. مطمئنا فن رشته ای
از حرکت های هدفدار است. اساس تعریف مدیریت حرکت را تشکیل
می دهد. درک حرکت به مثابه تعقیب مقاصد متعارف که جذابیت دارد. اساس تحلیل عمده ی
حرکت، یافتن محاسبه ی بهتر و دستیابی به هدف مطلوب است. از این منظر می توان
فرایند حرکت را شامل مراحل زیر بررسی کرد:
1- تعیین هدف: نخستین پرسش همان است که هدف چیست. از این منظر هر تصمیمی هدف را تعیین می کند. اما به شرط اینکه هدف هایی را که می خواهید بدان ها نایل شوید به صورتی شفاف ارائه دهید.
2- انتخاب مسیر اقدام: پس از آنکه مسیر حرکت شفاف سازی شد به انتخاب مسیر اقدام برای تحقق این اهداف مبادرت کنید.
3- اجرای مسیرهای اقدام: هنگام اجرای اقدام، فرایند حرکت را توصیف کنید.
4- ارزشیابی نتایج: اکنون می توان برایند اجرای حرکت را با توجه به تأثیر مورد انتظار ارزیابی کرد.
5- تعدیل حرکت: در صورت ضرورت، اجرای حرکت اصلاح شود.
هدف از فرایند مدیریت:
فرایند فن روش نمایش خطی و منحنی با روش معین و منظم با چنان منطق خاص و تقریبا با عقل متعارف اجرا می شود. در اینجا با عدم ارتباط بین شیوه ی اجرای ورزشکار و شیوه ی حرکتی حریف توافق می شوند.
اهداف اجرا عبارتند از: دستیابی و حفظ تعادل در حرکت، فرایندی مدام و جستجو درباره ی دستیابی به هدف های شناخته شده مطرح است.
ورزشکاران درمی یابند که واحدهای
حرکت با چه اهدافی دنبال
می شوند و
همه ی قسمت های اجرا چه ارتباطی با دیگر قسمت های حرکت دارند. یا ممکن است به
دنبال قسمت هایی باشند که با همدیگر ناسازگار است.
گاهی لازم است برای حفظ یکپارچگی در حرکت، ارتباط بخشی از حرکت را تقویت کنید. اما احتمال دارد که پیگیری یک هدف به زیان هدف دیگری باشد. در واقع ارائه ی فعالیت سازمان یافته ی حرکت به مثابه تعیین هدف های تعریف شده، ماهیتی نسبتا روشن به آن می دهد.
مسأله این نیست که اهداف را نمی
توان به راحتی تشخیص داد. فقط
می توان روند
عملیات پذیرفته شده ای را دنبال کرد و به دنبال روابطی باشید که روابطی پایدار را
سازماندهی کند که اهمیت آن روشن است. اما فهم فعالیت های آن به صورت تلاش برای نیل
به اهداف گمراه کننده خواهد بود.
این فرض هم بی مورد است که تصور
شود، فعالیت های سازمان
یافته ی حرکت را بر حسب هدف های تعریف شده مورد ارزیابی قرار دهید.
گاهی ممکن است نوعی ارزشیابی صوری بر حسب اهداف در میان باشد. اما فعالیت را به صورت عملکرد عادی مورد ارزشیابی قرار دهید. ممکن است حرکت ورزشکار بر حسب موفقیت حریف در نیل به هدف های تعریف شده مورد ارزشیابی قرار بگیرد. اما احتمال دارد شیوه ی واقعی تری هم برای ارزشیابی آن وجود داشته باشد.
این شیوه ارزشیابی فعالیت سازمان
حرکت که یک سونگری فرایند
می تواند
همراستای عملکردهای حریف مورد ارزشیابی قرار بگیرد. بازسازی حرکت در حین اجرا،
احتمالا از شیوه های ارزشیابی متفاوتی بهره می گیرد. با بسط همین نکته، می توان
گفت که این اهداف مورد نظر قرار می گیرند. اما این امر مستلزم آن است که مناظره ی
دو حرکت را درباره ی فرایند به صورت هدف هایی شفاف تعیین کنید.
اما به هر حال، مسأله ی هدف را
معمولا نمی توان به یک سازمان حرکتی محدود کرد. همچنان که ممکن است اهداف حرکت
متمایز از یکدیگر دنبال شوند که می توانند ناقض یکدیگر باشند و دیدگاه های متفاوتی
نسبت به یکدیگر داشته باشند. مسأله صرفا این نیست که
اندیشه های مختلفی در اینباره داشته باشند که چه اقدامی باید کرد: ممکن است دیدگاه
نسبتا متمایزی در این باره داشته باشید؟ همچنان که تفسیرهای متفاوتی درباره ی نقش
های مختلف مسأله داشته باشید و درباره ی مدیریت مناسب در پاسخ به آن تصورات
متفاوتی ارائه دهید. بنابراین تعیین هدف های حرکت مستقل از وضعیت تعیین می شود.
یعنی هدف با توجه به تمام اجزای شرکت کننده در اجرا تعیین کننده هستند. دامنه ای
از اهداف حرکت وجود دارند که تحلیل خاص خود را
درباره ی
مسأله ی حرکت در پی حمایت گسترده تر و با منظر مناسب ترین مسیر اقدام کنند.
این بدان معنا است که رابطه ی بین
اقدام و اهداف به صورت معضلی پیش رو می باشد. نمی توان مفروضات را در نظر نگرفت.
ممکن است اجرای هدف های حرکتی در جریان باشد. حتی هنگامیکه فعالیت در پاسخ به هدف
هایی در نظر گرفته می شود، می تواند با هدفی دیگر در تقابل باشد. اقدامی که در پی
هدف های حرکت صورت می گیرد،
می تواند بر
ضد هدف های حمایت شده در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند. هدف های تعیین شده موضوعات
مورد مناقشه با تمایلات دیگر حرکت هر اقدامی را به عنوان اجرای هدفی تفسیر می
کنند. لازم است از خود بپرسید ارتباط بین هدف و فعالیت چیست؟
هدف های سوای عملکردها:
هدف صرفا یکی از شیوه های ممکن
برای فهم فرایند حرکت است. در حالیکه می توان برای مقابله با هر وضعیتی، سازمان
روندهای
غیر معمول را
ارائه داد. اینها شیوه های متفاوتی برای پردازش و ارزشیابی اطلاعات حرکت می باشند
و به فهم نسبتا متمایزی درباره ی آنچه روی می دهد، دست می یابند.
چنانچه به شیوه ی دیگر به موضوع
نگاه کنید، مشاهده می کنید
درباره ی یک
ساختار، هدف ها شکل های دیگری به خود می گیرند و گاهی ماهیت سازمانی میانجی رویداد
حرکت به این فعالیت شکل
می دهد.
اینکه چه کاری انجام می دهید؟ حریف چه کاری انجام می دهد؟ چه روندی با حفظ ترتیبات انجام می شود؟ مسئولیت حرکت چیست؟ چه روندی را برای انجام دادن چنین حرکتی در نظر گرفته می شود؟
همچنان که تفسیر فعالیت و اوضاع حرکت روند رو به جلو دارد، پرسشی مطرح می شود که به کجا می خواهید برسید؟ این سؤال زمانی مطرح می شود که بدانید اکنون کجائید و چه می کنید؟ بنابراین دو قسمت فهم فعالیت را مقایسه کنید و رابطه ی بین این دو را کشف کنید. این منظر با آنچه درباره ی روند همیشگی و ساختار حرکت پیوند دارد: هر دوی اینها در معنای حرکت نقش مهمی ایفا می کنند.
پس در این منظر، مدیریت حرکت به فهم فعالیت توجه دارد، امری که به ورزشکار کمک می کند به این واقعیت بپردازید که احتمال دارد و نخست فعالیت شروع شده را بررسی کنید یا اهدای را برایش تعریف کنید. این امر مستلزم اقدامی هماهنگ در شکل گیری چشم انداز حرکت تحت شیوه ی خاصی صورت می گیرد.
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت:
در حالی که این الگوی هدفمندی مدیریت حرکت شاید کاملا منطبق بر فرایند حرکت نباشد. به نظر می رسد که در این فرایند اهمیت دارد، ورزشکاران از این الگو به منظور فهم فعالیتی بهره می گیرند که درگیر آنند. این الگو فعالیت را به صورتی خاص شکل می دهد که هم قابل فهم باشد و هم چارچوبی فراهم آورد تا شناسایی ارزش های حرکت را امکان پذیر کند.
ابتدا با تعیین هدف ها مجاز آغاز
کنید و بقیه ی فرایند سازمانی حرکت را به صورت دنبال کردن این هدف ها توضیح دهید و
با سنجش میزان دستیابی به آن اهداف به اوج رسید. جای اهداف را در فعالیت به صورت
رابطه شان با حرکت حریف شناسایی کنید. ورزشکاران از آن رو می توانند اصولی عمل
کنند که رهبری اقتدار حرکت جمعی را تعیین کنند. اهدافی که هر ورزشکار برای رسیدن
به آنها تلاش می کند. یعنی ابتدا هدف انتخاب و وسیله ی دستیابی به هدف را مشخص
می کند. سایر اجزای حرکت به مثابه توصیف کننده ی بخش اصلی حرکت (مشاوره یا حامی)
در جریان حرکت قرار می گیرند که نقششان تقویت اجرای حرکت اصلی است که با توجه به
میزان دستیابی به اهداف دخالت دارند.
اکنون توجه را به شیوه ی انتخاب این مقاصد معطوف می سازیم و نوعی (روش شناسی انتخاب) رُل بررسی می کنیم. این نه تنها شامل روند جاری حرکت است، بلکه متضمن اندیشه هایی است که زمینه ی اجرای اصیل را فراهم می کند. ادراک حرکت و همت برای یافتن راهکاری صحیح از طریق چگونگی بهینگی حرکت.
پیدایش این نوع انتخاب توجه ما را به شیوه ی تشکیل دهی فرایند حرکت به صورت ماهرانه با رویکرد و هدف گیری جهت دار هدایت می کند. چنانچه مدیریت حرکت معطوف به دستیابی به اهداف است. مسائل اصلی به این صورت است که هدف ها چه باید باشند و با چه شیوه هایی باید آنها را دنبال کرد. اینجا همان جایی است که دانش تخصصی مطرح می شود. آیا لازم است سیاستی مکانیکی داشته باشیم؟ اهداف ما درباره ی رشد حرکت چیست؟ بهترین راه برای نیل به اهداف کدام است؟
این امر بلافاصله مسأله ی ارتباط بین حرکت ها را در فرایند مدیریت پیش می کشد. رهبری با کیست؟ حریف یا شما؟ اگر آموزش صحیح درباره ی مدیریت حرکت نداشته باشید، چگونه می توانید در این عرصه مشارکت کنید؟ این مناسبات ذاتا مبهم به طور بالقوه تناقص آمیز است. علاوه بر این، همچنان که مشاهده کردیم، بعید است که یک سری حرکت های شفاف و بدون نقش درباره ی هر مسأله ی حرکت وجود داشته باشد. احتمالا انواع مختلفی از تخصص داریم که می توان به کار گرفت و اینها هر کدام مسأله را به شیوه های متفاوتی تعریف می کنند. اما باید دانست هدف شما چیست؟ مسأله به این صورت نیست که هدفی شفاف اساس مشترک حرکت را تشکیل بدهد، بلکه هر دو ورزشکار (مشارکت کنندگان) مصلحت می بینند که چنین هدف مشترکی باید یافت. این امر بدان معنی است که ممکن است با واقعیت وجود منظرهای مختلفی درباره ی طبیعت فعالیت روبرو باشیم و درباره آنچه در این حرکت است که اهداف ما کدام است؟ ارزش و بهاء حرکت چیست؟
طرح و مسأله به ورزشکاران کمک می کند تا هر کدام دیدگاهشان را به شیوه ای سازگار را به دنبال کنند. چنین دعوتی می تواند مجموعه ی نسبتا ناهمگونی از هدف ها را ارائه دهد.
اما تعیین دیدگاه های متفاوت به صورت یک هدف و پرداختن به واقعیت گوناگونی، فهم آنها را آسان تر می سازد و ارزش هر دیدگاه بررسی می شود و توجه به چگونگی چارچوب اقدام به شیوه ای که در هر دیدگاه متفاوت است، شناخته می شود. این کار اغلب با پیش بینی مجموعه هدف هایی که هر کدام از ورزشکاران برای مشارکت در آن اتفاق نظر دارند، دنبال می شود.
چنین شناختی معمولا بیش از اندازه کلی است و گاه به عنوان اظهاراتی گنگ کنار گذاشته می شود. چون هیچ راهنمایی شفافی وجود ندارد که بگوید چه پیش خواهد آمد. اما معنای این واقعیت ها در روند حرکت نهفته است. ورزشکاران با دیدگاه های مشارکتی متنوع (به شیوه های مختلف) برای رسیدن به اهدافشان از آنها کمک می گیرند. بدین سان، چارچوب هدفمند برای ایجاد سازماندهی فرایند حرکت، بسیج می شوند.
هدف مدیریت حرکت:
این مفهوم که مدیریت حرکت بر مبنای اهداف مشترک شکل می گیرد یا نه، نقش مهمی در مهار حرکت حریف خواهد داشت. سازمان حرکت به تمایز گرایش دارد. یعنی به عناصر مختلفی تجزیه می شود. اغلب یک حرکت زیر مجموعه ی حرکت دیگری است و ورزشکاران نگران انسجام و یکپارچگی آن هستند.
برنامه ی سازمان یافته ی حرکت می تواند در این فرایند نقش مهمی ایفا کند. در این گفتمان حرکتی، تمایز، تناقض های فراگیر، صحنه ای فراهم می آورد که می تواند محل برخورد بازیگری های مختلفی شود.
همچنین می تواند به ورزشکار یاری
دهد که نظارت خود را بر تقسیمات عملیاتی سازمان حرکت اعمال کند. برای ورزشکار
موقعیتی فراهم می آورد که عناصر عملیاتی حرکت را به چالش بکشد. در نظر گرفتن سیاست
مثابه قصد و هدف ورزشکار از یک فعالیت واحد
می باشد. اما
آیا فعالیت بهترین نیل به هدفی تعریف شده است؟ آیا بهتر است راه دیگری انتخاب شود؟
یا اینکه بخشی از حرکت را در جهت صورت های مناسب تری از حرکت هدایت کنید؟
این رابطه بین قصد و نظارت در
سازمان حرکت از هر دو
طرف جریان می یابد. به جایی می رسید که هر دو ورزشکار صرفا
رهبری و نظارت و اداره ی دو حرکت را در نظر می گیرند. لیکن در گستره ای از وضعیت
های مختلف، رهبری حرکت را با تعابیر متفاوت نمایش می دهند. این بخش از ساختار
حرکتی، رهبری در حرکت است. یعنی آنچه انتظار می رود که هر کدام انجام دهند.
همچنین مشاهده می شود که جهت گیری
به سوی هدف ها در
شکل های مختلف مورد نظر قرار می گیرد، آن هم به شکلی که مخالفت کمتری داشته باشد.
درست به همان نسبت که هدف می تواند در درون خود زمینه های مشترک داشته باشد با هم
جوشانی دو حرکت واقع می شود.
هدف و فرایند مدیریت حرکت:
در این بحث استدلال کردیم که حرکت به مثابه هدف در تحلیل شکل حرکت مهم است و هدف های حرکتی که در برابر ما قرار می گیرند، مستقل از فرایند کل حرکت نیستند. بلکه بیشتر باید آنها را به مثابه جزئی از کل فرایند حرکت درک کرد. مدیریت حرکت با هدف آغاز نمی شود تا آن را به سوی اقدام ببرد. ابتدا باید در پی فهم اقدام و تدوین و تصحیح اهداف مشترک مبادرت ورزید. این فرایند پیوسته از تعامل بین تفسیر و اقدام کردن در ارتباط با آن تفسیر است. ملاحظه کردید که مدیریت حرکت شیوه ای برای فهم اقدام و دستیابی به صورت های جداگانه فعالیت در چارچوب مشترکی است. سؤال این است که چگونه این کار انجام می شود و چه پیامدهایی گریبانگیر هر اقدامی است و به طور مشخص تر، اهمیت هدف در اقدام و در تحلیل چیست؟
اقدام در تحلیل چیست؟
این فرض که مدیریت حرکت با تعریف و تحقق اهداف سر و کار دارد، چنان با الگوی غالب اقدام و فعالیت عجین است و عقلانیتی هدفمند آن را مورد بررسی قرار می دهد مفروضی است که اقدام حرکتی معطوف به اهداف است که سیاست پیگیری هدف های پراکنده است و اینکه مدیریت حرکت به این اهداف سر و سامان می دهد. اما گاهی مشاهده ی فرایند حرکت چنان گسترده تعریف می شود و متضمن چنان تنش ها و تناقض های درونی است که دشوار بتوان اقدام و فعالیتی را متوجه مفهوم درست پیگیری هدف هایی کرد که به طور شفاف درک شده اند.
ابتدا باید اطلاعات را تحلیل کرد. سپس بر اقدامات تأثیر گذاشت به نظر می رسد ورزشکاران بالقوه همانقدر به مشارکت در حرکت اهمیت می دهند که فرایند را آسان تر و زنده تر کنند. این امر حاکی از آن است که هر چند بیان اهداف در فرایند حرکت اهمیت قابل توجهی دارد، نمی توان همه ی حرکت ها را به مثابه رسیدن به هدف پنداشت. توضیح مدیریت حرکت به عنوان پیشرفت دقیق به سوی هدفی شناخته شده با توجه به اعتبار و عیار حرکت است. اما ارائه ی حرکت به صورت هدفمند بر مبنای الگوی رایج عقلانیت قرار دارد که منجر به بسیج و پشتیبانی لازم به کل حرکت بکار گرفته شده است.
این نکته تذکری است که به یاد
داشته باشید، مدیریت حرکت هم
درباره ی
فرایند حرکت است و هم درباره ی برایند و حاصل آن فرایند و هم درباره ی تعهد است و
هم درباره ی اهداف.
ورزشکاران در فرایند حرکت می کوشند برای فعالیت خود حمایت لازم را به وجود آورند. اما هر چه این اهداف کلی تر و کمتر مشخص باشد. شانس کمتری برای موفقیت خواهند داشت. از این رو بیانیه ی اهداف معمولا خیلی واضح نیست و تفسیر فرایند به مثابه کوششی برای شناخت بیشتر روند اهداف است. یعنی اهداف باید بر اساس جایگاه حرکت در وضعیت کنونی درک شود. تا به جایگاهی برسیم که حرکت در آینده (لحظه ی بعد) به آن نائل می شود.
فصل 5
بر حرکت چه می گذرد؟
از دیدگاه عقل، مدیریت باید گزینشی
به اجرای اهداف بپردازد. مدیریت بر حرکت به ورزشکار امکان می دهد تا فعالیت را به
شیوه های خاصی شکل بدهد. نخست، تصمیم گیری، سپس اجرای آن و به لحاظ آینده نگری،
ارزشیای برای تعیین اینکه چرخه ی حرکت مدل های متفاوتی ایجاد می کند. در این منظر
مدیریت را خود فرایند حرکت
می دانیم.
اجرا به مثابه حل مسأله:
در این منظر مدیریت درباره ی
انتخاب هدف ها، اقدام (الف) را انجام می دهد. در نتیجه (ب) حاصل می شود. مدیریت بر
حرکت تجسم علت و معلول است. هنگامیکه مقاصد اجرا به دنبال اهداف متنوعی است که می
تواند نوع مقاصد اصلی و فرعی حرکت را در چشم انداز حرکت
پیش بینی کند. در همه ی عرصه های حرکت معضل اجرا وجود دارد که حاصل و برایند آن
متفاوت است. پس مسأله تنها تعیین هدف های حرکت نیست. بلکه باید این اهداف تحقق
یابند. بنابراین در یک فرایند حرکتی شمار گوناگونی اهداف وجود دارند. در اینجا
ورزشکار با
چشم انداز متمایز خودش و سطوح متفاوت تعهد نسبت به هدف ها برنامه ریزی می کند. در
بیشتر موارد تصمیم اصلی دارای ابهام است. گاهی حرکت ها با یکدیگر تناقض دارند.
اکنون اولویت با کدام است؟ برای اجرای حرکت موانع و منابع حرکتی کافی وجود دارد؟
با اجرای این حرکت برای قسمت های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ آیا اقدامات انجام شده
تأثیر مورد انتظار را به همراه می آورد؟ توجه به مسائل دیگر چگونه است؟ در واقع
این سئوالات تا اندازه ای دلسرد کننده است، زیرا غالبا درباره ی عدم تحقق است.
همراه با الگوی حرکتی:
ورزشکاران نسبت به تشخیص به موقع حرکت به شیوه های گوناگون پاسخ می دهند. نخستین پاسخ در اینباره همراهی است. ورزشکار می خواهد راهی بیابد تا تجربه ی اجرای حرکت را با انتظارات عقل سلیم شبیه تر بسازد. زمانیکه اجرای حرکت به بن بست برخورد به جای اینکه از خود بپرسید: چرا اجرا سرانجام نرسید؟ بپرسید تحت چه شرایطی این حرکت اجرا می شد؟
به چالش کشیدن حرکت:
مدیریت حرکت به مسائل ناهنجار می پردازد. اگر چه روشن نباشد که راه راه حل مسأله چیست؟ ورزشکاران ممکن است به دلایل متفاوتی به یافتن راه حل توجه می کند تا به تدوین آن همه ی این عوامل متغییرند و باید تشخیص دهید کدام متغییر مؤثر است. بنابراین به صورت پرسش پاسخ فکر کنید و آن را فرایندی پیوسته ببینید.
مرتبط ساختن الگو با عمل:
مسأله اینجاست که به نظر می رسد در خود فرایند حرکت عناصر (بالا و پایین) و (پایین و بالا) وجود دارد. در واقع بسیج حرکت وجود دارد و فرایند حرکت بین اجزایی که مسئولیت حرکت را بر عهده دارند. با هم تلفیق می شوند. به عبارت دیگر با چگونگی چارچوب بندی وضعیت سروکار داریم. هر ورزشکار چه برداشتی از آن دارد؟ در اینجا سه چیز مهم را درباره ی حرکت یادآوری می کنیم:
1- بعد افقی و عمودی:
همچنانکه حرکت، در فرایند دو بعد
افقی و عمودی جریان دارد.
پیکره ی حرکت، هدف ها را در نظر می گیرد، سازمان را منسجم
می کند و هدف را دنبال می کند. تحقق حرکت برای اجرای اهداف به ترتیب الویت رتبه
بندی می شود. این منظره، کار اصلی حرکت تعیین هدف ها از طریق تحلیل مسأله است و
سنجش اثرات حرکت در
بخش های
چندگانه ی حرکت اتفاق می افتد. توجه اصلی به کارایی در انتقال یک وضعیت به وضعیت
دیگر است. اکنون باید بپرسید حرکت با چه مقدار اثربخشی انجام می شود؟
بعد عمودی اقتدار توجه دارد و بعد افقی به شیوه ی جریان فرایند درون سلسله مراتب سازمانی توجه دارد. دراین وضعیت ابهام قابل توجهی درباره اهداف حرکت وجود دارد. آیا می توان این ابهامات را شناسایی می کرد؟ نوع حرکت ها چه انسجامی با یکدیگر دارند؟ تا کجا فهم ما به اقدام کمک می کند؟ ورزشکار درگیر ایجاد مراقبت شبکه ی حرکت است تا بتواند دغدغه های مشترک را با یکدیگر مرتبط سازد. مدیریت حرکت به معنای اجرای صریح اندیشه ی واحد نیست . بلکه واکنشی بین شماری از اجزای مختلف حرکت است. تشخیص مسأله خود به خود به حل مسأله نائل نمی شود. اجزای حرکت هر یک فهم متمایزی از اقدام دارند و هدف حرکت مواجه فهم های متفاوت با یکدیگر است.
نکته ی مهم وجود ابعاد مختلف
فرایند حرکت است. اما هر جزء
می تواند نقش های متفاوتی ایفا کنند. این طور است که کنش و واکنش هر دو عناصر
ضروری فرایند واحد محسوب می شوند.
چارچوب حرکت:
این شرح نشان می دهد که چگونه زمان حرکت بخش از فعالیت است. الگوی هدفمند حرکت در مقام توصیف تجربی حرکت خواهد بود.
عملکرد این الگو فراهم آوردن چارچوبی برای اجرا است. این امر موجب می شود جوانب ذی نفع به طور جمعی ارائه شود.
به همین سان، سخن گفتن از هدف های
کلی حرکت به لحاظ تجربی
می تواند غیر
واقع بینانه به نظر برسد. لیکن دانستن مفهوم هدف های کلی، ورزشکار را قادر می سازد
که در یک کشمکش نمادین درباره ی اهداف قرار بگیرد. اهداف گسترده اند، اما تفاوت
بین آنها معنادار است و مشارکت بین آنها با پشتیبانی بخش هایی همراه است.
اجرا و چارچوب:
واقعیت این است، شکلی که در برابر اجرای حرکت قرار می گیرد، چنین است: چه چیزی می خواهد اتفاق بیفتد؟ بدین سان توجه حرکت به فرایند همکنشی معطوف می شود.
بُعد زمان نیز در این فرایند نقش
دارد. یعنی این فرایند جزئی از بازی پیوسته است که در جریان آن مدیریت حرکت به
دنبال راه حلی
می گردد.
همینطور که پیوستگی و تغییر در حرکت وجود دارد، شیوه ای برای شکل دادن اقدام به
گونه ای خاص تعریف می شود.
مدیریت حرکت باید با همه ی این ابهامات دست به عمل بزند. همچنین ورزشکار باید هم با بُعد افقی مواجه شود و هم بُعد عمودی و نسبت به نحوه ی بکارگیری چشم انداز حرکت مکمل یکدیگر عمل کند.
ارزشیابی در فرایند حرکت:
در الگوی عقل متعارف، ارزشیابی چرخه را کامل می کند. ارزشیابی ورزشکاران را قادر می سازد که بدانند تا چه اندازه به هدف هایشان نزدیک شده اند و متناسب با آن اقدام کنند. عقل متعارف برای ارزشیابی روشن است: چنانچه مدیریت حرکت متوجه دستیابی به اهداف است.
هدف های مدیریت حرکت، با فرضیه هایی درباره ی تغییر و راه های اندازه گیری پیامد در نبرد هستند و آنها را در هم می آمیزد. در حالی که ممکن است ارزشیابی چندین عمل را احتمال می دهد. احتمال دارد هیچ تفاوت معناداری وجود نداشته باشد. در چنین اوضاعی نمی توان تصور کرد که هر کوششی با مخالفتی جدی روبرو شود.
ارزشیابی بازتابی:
صورتی که ارزشیابی به خود می گیرد حاکی از شیوه ی فهم ورزشکار از فرایند حرکت است. آیا مدیریت حرکت کوششی است برای هدف های توافقی با یکدیگر است؟ به همان اندازه که مدیریت هدفمند لازم است، اندازه گیری پیشرفت نسبی حرکت با توجه راه های متفاوت معنی خواهد داشت. اکنون چه اقدامی مؤثر است.
چه کاری ورزشکار را سریع تر به هدف نزدیک تر می کند؟ چگونه و با چه بهایی به سرانجام می رسید؟
گاهی برسر اهداف اختلاف وجود دارد، آنوقت مجبور می شوید به شیوه های سطحی تر نوعی توافق بدست آورید، توافق برسر اینکه چه کار بکنید، چرا باید چنین کنید؟ در اینجا وجود ارزش های متنوع الزامی است.(که ضرورتا مشترک هم نیست، اما ذاتا متناقض یکدیگر هم نیست) این بدان معنا است که ورزشکار چه معنایی را با چه معیار و ضابطه ای انتخاب می کنند، اما بازهم همه ی دلایل، برای همه ی ورزشکاران یکسان نیست.
تحلیل بخشی از حرکت:
در فرایند حرکت، درباره ی ارتباط بین تحلیل و مشارکت پیش می آید، آیا ارزشیابی باید جدا شود یا باید به فرایندی که ارزشیابی می شود درگیر شود؟ و اگر قرار است درگیر شود، در خدمت کدام منافع باید قرار گیرد؟ تدوین روش شناسی ارزشیابی به مشاهده و اقدام می پردازد، دقت می شود که سنجش اطلاعات جداگانه با توجه به فعالیت اصلی ارزشیابی شود.
منتقدان استدلال می کنند که ارزشیابی پیش از هر چیز صورتی از انتظارات است که ورزشکار اعمال می کند و نمی توان این مناسبات را نادیده گرفت یا به عنوان نوعی مزاحمت در برابرش مقاومت کرد. ستیز و درگیرشدن بین اجزای حرکت، کاری غیر عقلانی است. مسأله این است که چقدر ماندگاری یا چقدر درگیری در میزان ارزشیابی دخالت دارد. برای مشارکت کنندگان چه میدانی برای شکل دادن به فعالیت وجود دارد و مشارکت کنندگان چه استفاده ای از آن می برند.
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد:
مدیریت در بُعد عمومی با شفافیت هدف تعریف می شود و هدف ارزشیابی و تأمین اهداف معلوم است. در بُعد خاص می توان دید که هر جزء حرکت با بازیگری مخصوص به خود در این بازی دست دارد و از این رو گسترده ای از همگرایی و واگرایی و تنوع درباره ی آنچه این فعالیت را ارزشمند می سازد و از این رو چگونگی این ارزشیابی در هاله ای از ابهام قرار دارد. از آنجا که هر دوی اینها (همگرایی و واگرایی) در فرایند حرکت حضور دارند، همیشه تنشی در میان آنها خواهد بود و همه ی اینها رویکرد یکسانی ندارند، اما اهمیت تشخیص دامنه ی مشارکت کنندگان در این بازی و آثار آن برای ارزشیابی مفید است.
فصل 6
موارد دیگر
مدیریت حرکت حاکی از مفهوم فعالیت دانسته و هدفمند است. نه بر خطا و تصادفی. تدوین حرکت یا دگرگونی حرکت بیان توانمندی و عقلانیت است. این اموری نیست که به خودی خود روی دهد، بلکه فراهم آوردن روندهایی است که بیشترین نفع را برای ورزشکار داشته باشد. این کار مستلزم ساماندهی آگاهانه ی فعالیت است. مدیریت حرکت به این اعتبار در مقابل تصادفی و یا خنثی بودن قرار می گیرد. این مراحل را اعمال دانسته ی دستور و فرمان می گویند. اما مدیریت حرکت چگونه شیوه ای متمایز برای شکل دادن به اقدام عملی است؟
مدیریت حرکت به معنای خط مشی:
در حالیکه می توان بین مضامین
مرتبط با خط مشی تمایز تأمل شد. جدا نگه داشتن آنها در عمل دشوار است. نه تنها
حرکت های مختلف دیدگاه های متمایز خود را درباره ی فرایند دارند، بلکه در رقابتی
مستمر با یکدیگرند. این امر بدان معنا است که آیا حریف هم مثل شما فکر
می کند یا
خیر؟ آیا حمایت حریف از بخش های مختلف حرکت یکسان است؟ چنین پرسش هایی همیشه وجود
دارد. بنابراین همیشه عناصری از حرکت می توانند فناوری کل حرکت مختل کنند.
خط مشی مدیریت حرکت:
سیاست اعتباری خط مشی مدیریت حرکت متعادل است. آن چیزی که به خط مشی می انجامد و مدیریت چیزی است که به دنبال آن می آید. در این دیدگاه فرایند خط مشی سیاست دو مرحله ای دارد: نخست، درباره ی هدف هایی که باید دنبال کرد، تصمیم گیری کنید و سپس این تصمیمات خط مشی مدیریت حرکت می شود، این تمایز تحلیلی بین انواع فعالیت با تقسیم کار در کل حرکت برابری می کند.
جذابیت این تحلیل آسان فهم بودن آن است و شماری از مسائل حرکت را توضیح می دهد. نه تنها اینکه حرکت چگونه شکل می گیرد، بلکه چگونه اجزای حرکت در این بازی شرکت می کنند و چه می کنند. اما در مقام اظهاری تجربی، این توضیح اندکی اجباری می نماید. به نظر می رسد که مدیریت حرکت چیزی فراتر از دستیابی اقتدار باشد. این تصور نیز نباید پیش بیاید که همه ی فعالیت های حرکتی منتهی به هدفی معین شود. به سخن دیگر، مدیریت در عمل می تواند جدا از عرصه ی اقدام عملی و توابع آن اقدام کند.
چرا بین یک الگو و آنچه اتفاق می افتد تفاوت وجود دارد؟ چرا که بین مدیریت حرکت و خط مشی آن تمایزی شفاف وجود دارد. ممکن است به دنبال الگویی آرمانی باشید که از لحاظ اجرا دست یافتن به آن متشکل باشد. در حالی که در واقع نه این و آن.
خط مشی راه کارهای دیگر:
فهم دیگر اینکه انتخابی خاص در برابر خط مشی حرکت حریف داشته باشید. اصطلاحی که بعضی آن را مخصوص می نامند، مربیان آن را بازتاب دگرگونی اساسی در عمل می دانند.
وظایف مدیر حرکت تعیین استراتژی و تدبیر برنامه ی هدف برای دستیابی به آن. مدیریت حرکت به دنبال مؤلفه های درونی یعنی کنش ها و واکنش ها و مدیریت بیرونی به دنبال استدلال است. در واقع این وظایف هستند که در بستر زمان زائیده می شوند. این به معنای تحلیل خط مشی زمانی و مکانی در لحظه ی مشخص است. این کار به طور عمده متوجه بکارگیری روش های ریاضی در بخش های مختلف حرکت است.
اگر چه همیشه روشن نیست که الگوی
ارائه شده چیزی را توصیف
می کند که
وجود دارد یا به دست آمده است یا از چیزی هواداری
می کند که می
تواند باشد یا باید باشد. لیکن به میزانی که تحلیل مدیریت نوین دارد به همان
اندازه به دنبال دستور العمل های تعیین شده است. همچنین به روابطی که باید برقرار
کرد نیز توجه دارد.
این رویکرد بیشتر چشم اندازی متمایز در همان زمینه ی خاص به نظر می رسد. اما در تعیین اعتبار فعالیت، عنصر مهم خط مشی حرکت حریف است.
خط مشی سازمان حرکت:
باز هم به این نکته باز می گردیم که خط مشی حرکت به کل سازمان حرکت مربوط است. به طور کلی خط مشی حرکت را چگونه می توان هدایت کرد. اساس بررسی خط مشی حرکت در شناخت شیوه ی عملکرد حرکت است. همچنین یافتن شکافی بین شیوه ی عملکرد واقعی و آنگونه هست.
این نکته را می توان در تصمیم گیری عقلانی حرکت گام به گام مشاهده کرد. این روش چنان عقلانی و نظام مند است که هدف هایی شفاف و مشخص را دنبال می کند.
این امر اساس رویارویی جزء با کل و کل با جزء حرکت است. در اینجا تصمیم گیری عقلانی در برابر تصمیم گیری گام به گام به عنوان الگویی برای اینکه حرکت را بهتر توصیف کنید.
رویکرد انتخاب عقلانی یک تصمیم
گیرنده ی واحد را مفروض دارد. اما هر یک با چشم اندازهایی متفاوت و علایقی مختلف و
توانایی محدود برای وادار ساختن حریف به پذیرش وضع خود، به طوری که برآمد حاصل
بیشتر فرایندی از پذیرش متقابل - سازگاری متقابل جانبدارانه اتفاق می افتد. برای
فهم اقدام حرکت از سه منظر متمایز
می توان بهره
گرفت.
سه شیوه متفاوت برای ترسیم فرایند خط مشی مدیریت حرکت:
1- عامل عقلانی: اقدام بین عامل های قابل شناسایی است.
2- فرایند سازی: خط مشی حرکت تعیین می کند،
واکنش
مجموعه های
حرکت چگونه صورت می گیرد.
3- مدیریت سازمانی: فرایند حرکت به تناسب نسبت های اجزای حرکت مربوط می باشد.
همه ی این عناصر اجزای کلی هستند. اما عامل عقلانی شاید آشناترین آنهاست. همیشه به نظر می رسد فرضی وجود دارد که اقدام حرکتی باید بر اساس انتخابی عقلانی مربوط باشد که با توجه به عوامل حرکت توجیهات عقلانی تری بکار بگیریم. این فعالیت بیشتر برای تعقیب روند حرکت و رسیدن و نیل به اهداف صورت می گیرد. نه صرفا برای خنثی کردن حرکت حریف. گاهی حرکتی که انجام می دهید به منظور دستیابی یک حرکت معلوم نیست، بلکه می خواهید چیزی را انجام دهید که در آن وضعیت را مناسب می بینید. حتی اگر هم خوشتان نیاید، منافع ایجاب می کند که راهبردی بیندیشید. در غیر اینصورت مصرف کننده ی راهکارهای حرکتی حریف خواهید بود.
در هر وضعیت حرکتی عناصر انتخاب و امور جاری و کشمکش هایی وجود دارد که در عرصه ی حرکت برای هر کدام از ورزشکاران یکسان نخواهد بود. با نگاه کردن سه زاویه ی متفاوت به حرکت، فعالیت های متنوعی ارائه خواهید داد. خواه در جریان ساخت حرکت باشد، خواه تغییر آن یا تثبیت آن.
مدیریت حرکت:
هر ورزشکاری چه می خواهد، کی و چگونه. به لحاظ هر انتخابی، حوزه ی متفاوتی از اجرا خواهید داشت.
این چشم انداز در واقع به دنبال شیوه های مکمل آن است. با تشخیص اینکه مشارکت حرکتتان چه دستاوردهایی خواهد داشت. برای بازیگران حرکت در بازی ماندن اهمیت دارد. می توان از طریق جابجایی اجزاء در چارچوب، اجزاء را به گونه ای خاص با یکدیگر مرتبط ساخت. در اینجا عناصر مختلف از طریق چندین راه حل در فرایند حرکت توسعه می یابند.
این نشان می دهد که همه چیز بستگی دارد به اینکه ورزشکاران مشاهده گران خوبی از نقشه ی حرکت باشند. به میزانی که ورزشکاران بر روند حرکت متمرکز هستند قابل فهم است.
بنابراین فرایند مدیریت حرکت، متضمن ستیز بر سر جایگاه در این بازی است و بر سر تفسیر آن فعالیت که به این معنا است که شاید انطباق به سختی به دست می آید. مبهم باشد و موضوع ستیز بیشتری واقع شود.
در آن صورت، وظیفه ی ورزشکار یافتن شیوه هایی است برای کشاندن حرکت به مسیری مشترک، هنگامیکه امکان مجبور ساختن حریف به انجام کاری اجبار شود. این کار را می توان از طریق سیاست گذاری روابط بین حرکت ها دنبال کرد.
سر انجام، چنانچه فرایند حرکت را
به مثابه دنبال کردن منافع مشترک در نظر بگیریم، در آن صورت کار مدیریت حرکت به
چگونگی
ارائه ی
ادعا، کشمکش بر سر آن و حل ستیز مربوط خواهد شد. ممکن است در آغاز، مسیرهای حرکت
نسبتا نارسا باشند، لیکن با رشد حرکت پیچیده تر می شود.
نتیجه:
از این بحث روشن است که رابطه ای بین مدیریت حرکت و دیگر اجزای مداخله گر در حرکت به صورت کاملا متفاوتی ارائه می شود. بلکه شیوه ی متمایزی است برای توضیح فرایند سازمانی و شکل دادن به آن. البته این بدان معنا است که فرم حرکت بخشی از فعالیت است. بخشی از شیوه ی درک مشارکت در آن چیزی است که در تصمیم گیری دخالت دارد.
در اینجا می توان تنش پیوسته ای را که بین ابعاد عمودی و افقی حرکت وجود دارد و مضامین آن هدف هایی در نظر گرفت. باید فکر کنید چگونه بهتر به موفقیت نائل می شوید؟ در بُعد افقی، دامنه ی حرکت اهمیت دارد و در بُعد عمودی نوع فعالیتی که می توانید پشتیبانی کنید همه یا اکثر آن را جلب کند.
فصل 7
اجرای متفاوت
کاربرد عقل سلیم مدیریت حرکت را به
مثابه موضوعی می بیند: سیاست برنامه ریزی، سیاست انضباطی، به معنای حرکت
سازی هاست. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت را به فعالیت های هر دو طرف
حرکت معطوف می سازد. اینکه حرکت به چه میزان انجام شده و به چه میزان به هدف هایش
دست یافته است.
لیکن بسیاری خواهند گفت که صرف مدیریت حرکت کافی نیست. باید بر آنچه حریف انجام می دهد تأثیر بگذارید. برای دستیابی به این مهم، باید به الگوی فعالیت توجه کنید. اکنون استدلال کنید که سیر فرایند حرکت از آغاز تا زمان حاضر چه روندی داشته است.
روش های گوناگونی وجود دارد با رنگ و بوی متنوع که بسیاری از آنها نزدیک به یکدیگرند. نوعا مدت زمان اجرا و واکنش های متفاوت می باشد. از این منظر اجرای حرکت با تنوعی از مشارکت برجسته می شود.
البته حرکت طرفین صرفا متناقض یکدیگر نیستند، بلکه در بیشتر مواقعی مکمل یکدیگرند. نمایش دیگری است از تمایز بین بُعد عمودی و اُفقی مدیریت حرکت. تأکید بُعد عمودی بر مجری فن است و فعالیت حرکت را به صورت حمایت از تصمیم می بیند. (مثلا شناسایی و مقایسه ی گزینه ها) و بررسی اینکه تصمیمات چه تأثیری در روند حرکت خواهند داشت. در بُعد افقی، تأکید بر دامنه ی مشارکت کنندگان است. تنوع دستور کار آنان و ظرفیت محدودی که برای تحمیل راه حلی از طریق بکارگیری تصمیمات وجود دارد. مدیریت حرکت به صورت یک روند دو طرفه و یافتن توافقی به روندهای مورد توافق است.
مجریان فن، تنش بین منظرهای اُفقی و عمودی را درباره ی حرکت می فهمند، حتی اگر همیشه هم آن را بازتاب ندهند. تصمیم گیرندگان صاحب اقتدار عموما تشخیص می دهند که صرفا نمی توانند فرمان دهند، بلکه باید با کسانی که نمی توانند به حرکت فرمان دهند، می دانند که فعالیتشان باید به نوعی با الگوی تصمیم گیرنده مرتبط باشد. البته با توصیف درست حرکت. آنها دریافته اند که مدیریت بر حرکت درگیر رشته فعالیتی است که با سرعت در حال تغییر و تحول است و گرایش به تغییر ساختار دارد. آن هم بدون آشفتگی. مدیریت حرکت را نباید چیزی پنداشت که به زور تحمیل شده باشد، بلکه بخش جدایی ناپذیر از فرایند حرکت است. به نظر وی، به اقتضای شرایط در زمان های مختلف می توان مرکز نظارت، اداره کننده ی آشفتگی را جابجا کرد. از همین رو با پیگیری و کوشش از طریق جستجو از ساختار سازمان حرکت آگاه شوید. یعنی با این فرض که هر حرکتی کاری نظام مند و مشخص را دنبال می کند که باید انجام شود و باید فهمید چگونه به انجام می رسد. حال آنکه فهمیدید چگونه انجام می گیرد، سیاست حرکت خود را ارائه دهید و آن سیاست را به مثابه الگویی در نظر بگیرید.
عناصر فعال در حرکت:
به هر دلیل، ورزشکاری که می کوشد شیوه ی فعالیت را ترسیم کند. چشم انداز اُفقی و عمودی را به حساب می آورد. این بدان معناست که حرکت باید به سرچشمه ی اقتدار مرتبط گردد. در راستای این فعالیت کارشناسی انتخاب حرکت مهم است. باید بتوانید مزایای حرکتی هر یک از طرف های درگیر را شناسایی کنید و یا برآوردهایی از قابلیت های اجرایی حرکت را ارزشیابی کنید.
سرانجام، مدیریت درگیر شدن با حرکت حریف است. یعنی فهمی مشترک درباره ی چگونگی عملکرد در وضعیتی مشخص. بنابراین باید تفاوت های مشترک را درک کنید. هر فهمی بیانگر ارزش ها و منافعی است.
سازمان های حرکتی مختلف دیدگاه های
ویژه ای برای خود در
عرصه ی
مدیریت حرکت دارند و سازماندهی حرکت می تواند مفروضات و عملکردهای درگیر را به
چالش بکشد و کنش متقابل ایجاد کند و حتی ممکن است به دگرگونی حرکتی بینجامد.
انواع فعالیت های حرکتی:
عملکرد هر حرکت احتمالا متضمن بیش از یک نوع رفتار حرکتی است. بنابراین نمی توان درجات مختلف فعالیت های حرکتی را بدون تأثیر دانست.
نقش های مدیریت حرکت:
1- اقتدار:
بعضی از حرکت ها به اقتضای جایگاه شان در فرایند حرکت نقش کلیدی دارند. این امر نوعی تحمیل مسیر فعالیتی است که از طریق انتخاب اعمال می شود. این بدان معنا است که نوعی تنش بین برنامه و فرایند سازمانی شکل خواهد گرفت. بعضی ممکن است به برنامه ی اصلی نزدیک باشد و برخی ممکن است در انتخاب بعدی کمک کند. هیچ حرکتی نمی تواند از هیچ عیبی تهی باشد. لیکن رهبریت حرکت به این تنش ها به شیوه ی متفاوتی پاسخ می دهد و خط مشی آنان را سر و سامان می دهد.
2- حمایت کننده ها:
از جمله تغییرات در عملکرد حرکت که نقش بسیار مهمی دارند، حمایت کننده های حرکتی می باشند. این کار به منظور حمایت از حرکت اصلی انجام می شد و با تغییر در جزئیات حرکت می توان انتظار داشت به طور صحیح بکار گرفته شوند. احتمالا حمایت کننده ها دغدغه ی خاصی برای سامان دادن به حرکت دارند.
3- مکمل های حرکتی:
چنانچه مکمل های حرکت به اندازه ی کافی در حرکت نقش داشته باشند، آنوقت می توان گفت حرکت از یک تعادل نسبی برخوردار است. اینگونه مکمل ها اجزای حرکت را به شیوه ای جمعی در کنار یکدیگر قرار می دهند.
4- سلطه:
ورزشکاران مجری فن هستند و نقش هایی که به حرکت خود می دهند به همان اندازه سلطه پذیری را مجریان تعیین می کنند. از این رو مجریان حرکت صرف نظر از ترجیحات شخصی تفکرات حرکت را مهار می کنند.
این بیشتر الگوی ساختار شکن برای فرایند حرکت است و بیشتر بیانگر مناسبات ریاضی بین توصیف روابط واقعی است. حال چگونه استدلال می شود که الگوی نوینی از مدیریت حرکت به شیوه ای مؤثر جانشین الگوی دو طرف دیگر شده است. این کار با توجه به تعیین هدف ها و اولویت بندی ها و ارائه ی برنامه برای دست یابی به موفقیت های عالی تر تعیین شده است.
فعالیت حرکت و سیاست گذاری:
علم مهندسی حرکت هم اکنون سرشار از تمایزات اطلاعاتی است. آشکارترین این امر فعالیت گسترده ای است که وجود دارد و روشن است که آن را به عنوان سیاست گذاری تعریف می کند. لیکن به نظر نمی رسد که هر ورزشکاری را سیاست گذار توصیف کرد.
فصل 8
معنای حرکت
در اینجا مدیریت حرکت از تصمیم گیری ها تشکیل می شود. اما این لفظ حاکی از چه نوع شیوه ی عمل است.
هنگامیکه حرکتی انجام می شود چه روی می دهد؟ دو منظر کاملا متفاوت درباره ی مدیریت حرکت وجود دارد: یکی درباره ی انتخاب مجاز و دیگری درباره ی همکنشی ساختارمند.
از منظر انتخاب مجاز درباره ی تصمیم گیری وجود دارد. اگر پندهایی که ارائه می شود به چگونگی عمل آوردن انتخاب می پردازد. آیا حرکتی که انتخاب شده است مسأله ی مورد نظر را حل می کند؟
از منظر همکنشی ساختارمند، تصمیم گیرنده ملاک نیست؟ در این منظر دامنه ی حرکت در این بازی مورد توجه است. درک های متنوعی از وضعیت و مسأله دارند، شیوه های کنش و واکنش آنها با یکدیگر و برایند این همکنشی. این الگوی فعالیت کوششی جمعی برای دستیابی به هدف های معلوم و مشترک است.
این دو منظر به شیوه های متفاوت به
فعالیت شکل می دهند و هم جریان حرکت را با توجه به همگرا و واگرا بودن بین آنها
انطباق
می دهد.
ورزشکار هر واگرایی را به شیوه های متفاوتی پاسخ می دهد.
شور و شوق:
این احساس اساس شور و شوق است که برای مدیریت حرکت اعمال می شود. چنانچه بتوانید از تحلیل نظام مند برای حل مسأله بهره بگیرید، کار آمدترین مسیر اقدام آشکار می گردد.
در این وضعیت کانون توجه حرکت به فرایند
و انتخاب گزینه های صحیح به منظور دستیابی به اولویت ها بدست می آید. تعهد برای
برنامه های حرکتی وجود ندارد، بلکه ابزاری
برای دستیابی به هدف های حرکتی دریافت می شود. استفاده از برنامه ی حرکتی برای
انسجام فعالیت های حرکتی با مؤلفه هایی که ارتباط نزدیکی با هم دارند و
همه ی آنها بر اساس اولویت بندی اداره می شوند. ارزشیابی مرحله ی جاری از پیگیری
جریان چند سویه ی کشمکش مدیریت هدفمند حرکت است.
نظریه و عمل در حرکت:
در جریان حرکت، توصیف عناصر مقتدر و توصیف همکنشی ساختارمند به مثابه عمل است. در عالم واقعیت مدیریت حرکت از کشمکش های میان منافع نیرومند برمی خیزد که هر جزء دستور کارهای متفاوتی را دنبال می کند و مشخصه اش ستیز و عدم تعادل است.
در اینجا واژه ی حرکت به معنای توصیفی انتزاعی از شیوه ی عملکرد بکار گرفته شده است. ضرورتا انتطار نمی رود که همه چیز درست دنبال شود.
از این منظر رقیب از انواع متفاوتی معرفت برخوردار است. آنها چیزهای متفاوتی می دانند. بدین سان معرفت حریف درباره ی فرایند حرکت - درباره ی تعیین جایگاه و مذاکره و سازش و تعهد است. به همین دلیل نوع حس برای شناختن درباره ی حل مسأله ی و چرخه ی حرکت متفاوت است. این بررسی نظام مند نیازها، ترتیب انتخاب ها، محاسبه ی قراردادها و مزایا، نوعی واقع نگری در جهان حرکت است.
ابزارهای تحلیلی:
سازه های حرکتی، تقاوت میان الگو و عمل را نشان می دهند. حتی اگر این فرایند شباهتی به الگوی اصلی نداشته باشد. این کار همچون چرخ ای است برای حل مسأله به صورت کاربردی است:
1- تعیین دستور حرکت
2- تدوین حرکت
3- اجرای مدیریت حرکت
4- ارزشیابی حرکت
اینبار تصمیم گیرنده، به شیوه ی
نظام مند عمل نمی کند. مراحل
می توانند
ترتیب متفاوتی اختیار کنند و یا به جای چرخه ی بزرگ چرخه ای کوچک باشد.
حتی اگر این الگو، پیشرفت خطی خاصی را دنبال نکند، می گویند که این الگو را توسعه داده اند و آن را استادانه تر ساخته اند. اکنون با تدوین طبقه بندی سبک های عملکرد - چنین الگویی به علم حرکت کمک خواهد کرد و فهم بسیار بهتری برای دلیل انتخاب شیوه ی عمل مشخص فراهم می کند. اگر چه روشن نیست که چگونه الگویی با این شیوه ی عملکرد می تواند فهم بهتری از شیوه ی عمل فراهم کند.
سازه های حرکت:
در این فصل چنین استدلال شده است که حرکت فرایند است که به لحاظ سازمانی پیچیده به نظر می رسد که طی آن الگوی حرکتی نقش مهمی ایفا می کند. به شیوه ای مشخص تر، چنین استدلال می شود که:
1- حرکت ابعاد اُفقی و عمودی دارد:
حرکت جریان هدفمند اقدام است. به
بیان دیگر رامشی در حل کاربرد بیان حرکت است. دست یافتن به حلقه ای منطقی است که
در اینصورت بازخوردش دور تازه ای است که توجه را به سوی هدف ها هدایت
می کند تا به
آنها وزن دهد. چگونه مرتبط ساختن دو حرکت با دستیابی به هدف های تعریف شده است.
نمایشی منطقی و شسته رفته از
فرایند مدیریت حرکت است که جزء جزء مناسبات حرکت توجه دارد. این امر حاکی از این
فرض است که مهندسی حرکت در اینجا اجرا می شود. لیکن مجری حرکت درمی یابد که بخش
قابل توجهی از انرژی حرکت پرداختن به مسائلی است که بیرون از واحد سازمان حرکت
قرار دارند. در هر عرصه ای
از حرکت، دامنه ی گسترده ای از اجزای ذینفع وجود دارد - که به
دلایلی متفاوت درگیر می شوند و مسأله را به شیوه های متفاوتی
می سنجند.
هر مسأله حرکت احتمال دارد شماری از سازه های حرکت را درگیر کند. سازه هایی که درک متفاوتی از مسأله دارند و درجات متنوعی از حرکت را به همکاری دعوت می کنند.
در این مرحله واکنش ها تصادفی نیستند. چرا که هر فرایندی برای ترکیب ستیز و مشارکت به فعالیت های جاری و عادی عکس العمل نشان می دهد. اما احتمالا این همپوشانی و ستیزه وجود خواهد داشت و فرایند مدیریت حرکت بیشتر متوجه ی مذاکره و ابهام است. اینکه هر ورزشکاری از چه منظری علاقمند به موضوع است و با چه اطمینانی مسأله ی حرکت را بیشتر قابل فهم می داند.
2- حرکت همانقدر که متوجه ی حل مسأله است، متوجه ی ارتباط نیز است:
فرایند حرکت معطوف به هم پیوند دادن و مشارکت امور حرکتی است.
- زمان: در بُعد زمان ابعاد حرکت به احتمال بیشتری به یکدیگر خو می گیرند و همکاری با یکدیگر را آسان تر می کنند.
- درجه ی فهم مشترک: منافع مختلف در فهم حرکت، صرفا آشنایی اشکال با یکدیگر نیست. بلکه همکاری به وسیله ی توسعه ی دانش با حرکت است.
- وضعیت نا مشخص حرکت: برای نزدیک کردن منافع مختلف در عرصه ی حرکت، به طور مشخص دنبال اهداف باشید.
- نقش های حرکتی می توانند به تخیل کمک کنند: برای تدوین حرکت باید ایمنی و امنیت در نظر گرفته شود.
3- استفاده از الگویی عقلانی:
تدوین فرایند حرکت به مثابه حل مسأله از طریق انتخاب خردمندانه است. شناسایی اهداف و بحث درباره ی آن هدف ها دشوار است. سعی کنید به لحاظ ظاهر حرکت هم دگرگونی و معنای خاصی داشته باشد.
4- شکل مناسب الگوی حرکت:
نقش ورزشکاران درباره ی تعیین اهداف نیاز به توصیف خوبی خواهد داشت. در این بستر مفهوم حرکت جزئی از نشان او علائم قراردادی هستند.
بسیج مفهوم حرکت نوعی بیان نظارت متمرکز است. تمرکز بر هدف حافظ قدرت مجری آن است. در بخش شناسایی و مقایسه ی هدف های مختلف که چگونه می توان به هدف ها دست یافت.
5- چارچوب غالب:
باید مفهوم حرکت را آنقدر گسترده کرد تا دیدگاه های متفاوتی درباره ی اجرا یا چگونگی رویکرد به موضوع داشته باشید. در تدوین مفهوم حرکت، تصمیم گیری درباره ی میزان دخالت اجزاء و اقتدار آنها بستگی دارد.
نتیجه گیری:
مدیریت حرکت مفهوم کش داری است که باید بتواند تنش بین الگو و شیوه ی کاربرد آن را در نظر بگیرد. چیزی است که به وسیله ی ورزشکار آفریده می شود. این کار با انعطاف بیشتر و با عوامل گسترده تری پیوندهای سازمان یافته تری را بنا می کند.
لیکن چنانچه صرفا به مدیریت حرکت مثابه اقدامات نگاه کنیم و آن را به عنوان فرایندی در نظر بگیریم، باید بپرسید که آیا ساختاری بدون یافتن منابع ارزشمند وجود دارد. اینکه چگونه می توان فعالیتی همساز به وجود آوریم.
این بدان معناست که در عرصه ی حرکت همیشه ابهام و تنش ساختاری وجود دارد. باید بتوانید یک همزیستی در ساختار حرکت ایجاد کنید. آنچه می خواهیم بدانیم این است که چگونگی اجرای حرکت را چه چیزی تعیین می کند؟ و این بدان معناست که پاسخ های متفاوتی به آن بدهید. اگر حرکتی اجرا شده، چگونه اجرا شده است؟ از چند بخش تشکیل شده است و چه بخش هایی اهمیت بیشتری دارد؟ آیا با الگوی حرکتی حریف ارتباطی دارد؟ چه عواملی دیگری در کارند؟ در آن صورت اجرای حرکت از چه لحاظ مهم است؟ توجه به اینکه آیا مدیریت وجود دارد و چه تأثیری دارد؟ این واژه ی مدیریت حرکت متغییری است که با توجه به ضوابط تغییر می کند. مدیریت حرکت مفهومی است که با آن حرکت را برای خود مفهوم بسازیم ـ اما باید با آن کلنجار برویم.
به نام خدا
رویکرد تفکر سیستمی بر مدیریت حرکت
(بازنگری مدیریت استراتژیک)
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : رویکرد تفکر سیتمی بر مدیریت حرکت: بازنگری مدیریت استراتژیک / نویسنده: عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 180 ص.
شابک : 150000ریال3–53–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : بازنگری مدیریت استراتژیک
موضوع : حرکت آموزی
رده بندی کنگره : 1394 9 ر4ی/ 295 Bf
رده بندی دیویی : 334/152
شماره کتابشناسی ملی : 4034028
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 3- 53- 6432- 600 - 978
قیمت : 15000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
فصل 1 ......................................................................13
برنامه ریزی استراتژیک.................................................13
مسئولیت اصلی حرکت، برنامه ریزی و تغییر.......................13
ایجاد مشارکت با حرکت حریف.........................................13
رویکرد تفکر سیستمی.....................................................14
فصل 2 .......................................................................17
بازآفرینی حرکت، بازنگری..............................................17
برخی تغییرات حرکت.....................................................17
نهادینه سازی حرکت.......................................................18
برقراری ارتباط بین اعضاء حرکت.....................................19
نهادینه سازی یک نظام حرکتی استراتژیک...........................19
تدوین برنامه ی استراتژیک یک حرکت...............................20
تغییر موفقیت آمیز حرکت................................................20
بازنگری و بهنگام سازی استراتژیک حرکتی........................20
کنترل حقایق در مدیریت استراتژیک حرکت.........................20
متمرکز سازی فعالیت های حرکت......................................21
ویژگی های سیستم حرکتی................................................21
نقطه ی عطف حرکت......................................................22
تمرکز بر نتایج حرکت.....................................................23
مدیریت حرکت مدار.......................................................23
حرکت چگونه پیش می رود؟.............................................23
فرامین کلیدی حرکت.......................................................23
نقش های کلیدی حرکت....................................................24
مداومت، پیگیری توأم با نظم.............................................25
چک لسیت عملیاتی حرکت...............................................26
فصل 3 ......................................................................27
حرکت، سیستم زنده ای که نفس می کشد.............................27
تعریف برنامه ریزی استراتژیک.......................................27
برنامه ریزی راهبردی در مقابل مدیریت استراتژیک..............28
سیستم مدیریت استراتژیک...............................................29
برای نهادینه شدن تفکر سیستمی حرکت نباید به تنهایی فکر کرد.......30
ایده های اصلی حرکت....................................................30
مدل واقعی سیستم حرکت.................................................32
منافع تفکر سیستمی حرکت...............................................32
تفکر بازپس نگر سیستمی................................................33
پنج روش تفکر سیستمی..................................................33
تفکر کل گرایی سیستم حرکت در مقابل تفکر جزء نگر یا تجربه گرا........33
یک سیستم واقعی چه ویژگی هایی دارد...............................33
چگونگی فهمیدن حرکت...................................................35
اصول مأموریت حرکت...................................................35
کاربردهای فرایند حرکت..................................................36
فصل 4 .......................................................................37
برنامه ریزی، تغییر و بازآفرینی........................................37
بازآفرینی مدیریت استراتژیک...........................................37
گام اول: برنامه ریزی متناسب با نیازها...............................37
گام دوم: تجسم آینده ی حرکت............................................37
گام سوم: معیار هدف حرکت.............................................38
گام چهارم: ارزیابی وضعیت موجود و ایجاد استراتژی............38
گام پنجم: ایجاد استراتژی.................................................38
گام ششم: کاربردی کردن حرکت.......................................38
گام هفتم: اولویت های حرکت............................................38
گام هشتم: عملیات اجرایی، کاربرد و تغییر...........................38
گام نهم: اجرای استراتژی تغییر.........................................39
گام دهم: بازنگری برنامه ی استراتژیک (بهنگام سازی) .........39
گام های مدیریت استراتژیک حرکت...................................39
پیشرفت های محدود - راه حل های سیستمی ناقص.................39
راه حل های درون سیستمی - آغاز بر دگرگونی استراتژیک.....41
برنامه ریزی و مدیریت و رهبری استراتژیک.......................41
راه های رسیدن به هدف..................................................41
چگونگی ارتقاء حرکت....................................................41
چکیده ی تفکر سیستمی در حرکت .....................................42
سطح سیستم زنده...........................................................42
پلکان برنامه ریزی حرکت...............................................42
فصل 5 .....................................................................53
برنامه ریزی لحظه ای برای حرکت...................................53
مهندسی حرکت.............................................................53
برخی کارهای مقدماتی برای برنامه ریزی حرکت..................53
ارزیابی استراتژیک حرکت..............................................53
پشتیبانی از حرکت خود را شناسایی کنید..............................54
رهبری و هدایت فعالیت های حرکتی متناسب با چشم انداز........54
توجیه حرکت اجرا شده....................................................54
وظیفه ی سازماندهی و پیوند اجزاء.....................................55
وظایف سازماندهی مرحله ای برای برنامه ریزی...................55
در فعالیت های حرکتی باید به نکات زیر دقت کنید..................57
موضوعات مرتبط با برنامه ی استراتژیک...........................59
مقررات خاص پشتیبانی...................................................60
یک تصمیم واقعی باید هفت ویژگی را دارا باشد.....................61
مسیر اصلی حرکت واقعی دارای دو جنبه است......................63
فصل 6 .......................................................................65
بررسی محیطی فرایند موازی حرکت..................................65
بررسی های حرکتی را چگونه انجام دهید............................65
مکانیسم های بازخورد و بازنگری حرکت............................65
فرایند موازی با حرکت کلیدی............................................67
گام های فرایند موازی حرکت............................................68
منظور از اجرای فرایند موازی..........................................69
گزینه های فرایند موازی حرکت.........................................69
نکته های مهم در فرایند موازی..........................................70
فصل 7 .......................................................................71
از کجا شروع کنید..........................................................71
چگونه آغاز کنید............................................................71
چگونه با حرکت حریف مقابله کنید؟....................................72
آینده ی ایده آل حرکت، چالش مبارزه جویی..........................73
پنج اشتباه در تدوین حرکت جدید........................................75
اشتباه مسائل عمومی مأموریت حرکت.................................76
حرکت های متمرکز بر حریف، کارا و فعال..........................77
تعیین ارزش های اصلی حرکت.........................................77
تعیین اهداف ارزش های اصلی..........................................79
تعیین ارزش های فردی...................................................80
کاربرد سراسری حرکت..................................................80
فراگیرسازی ارزش های اصلی.........................................80
تعیین موقعیت برای تعیین برتری در رقابت..........................82
مجموعه ی نیروهای حرکت.............................................82
اشتباه و سردرگمی در مفهوم موقعیت یابی............................82
فصل 8 ......................................................................85
معیارهای اندازه گیری حرکت...........................................85
معیارهای کلیدی حرکت...................................................86
قسمتی از حرکت را اندازه بگیرید که مهم است......................87
غفلت از تمرکز بر حرکت................................................87
معیارهای ساده و کلیدی اندازه گیری حرکت.........................87
نمونه هایی از معیارهای اندازه گیری حرکت.........................87
چگونه اهداف / معیارهای کلیدی را تعیین می کنند..................89
همه چیز را در جای خودش قرار دهید.................................90
تعیین اولویت معیارهای کلیدی حرکت / هدف........................90
فصل 9 .......................................................................93
ارزیابی وضع موجود در حرکت........................................93
آغاز حرکت..................................................................94
ارزیابی وضع جاری حرکت.............................................94
طراحی استراتژیک حرکت...............................................95
ساختار حریف مدار........................................................96
تجزیه و تحلیل ارزش های حرکت......................................96
توانایی های اصلی مدیریت حرکت.....................................96
زمینه های مدیریت استراتژیک منابع حرکتی........................97
پرورش حرکت های برتر................................................97
موفقیت در راستای مجموعه ی عملکردها............................99
اجرای حرکت چند منظوره...............................................99
درک قابلیت های اصلی حرکت.........................................99
ارزیابی حرکت.............................................................99
زمینه های ارزیابی فوق به شرح زیر تعریف می شود.............100
تجزیه و تحلیل رقیت.......................................................100
تمرکز بر حریف............................................................101
استراتژی بازیابی حرکت.................................................102
سطح اداره ی استراتژی بازیافت حرکت کدام کار را انجام می دهید؟........102
جهت گیری و تقسیم بندی حرکت........................................102
طرح ارزشیابی موقعیت یابی............................................103
سهم حرکت و نرخ رشد...................................................103
اطمینان از حرکت..........................................................103
تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها..........104
مفهوم اصلی تجزیه و تحلیل چنین است................................104
فصل 10 ...................................................................105
تدوین استراتژی حرکت...................................................105
استراتژی های مشترک...................................................105
معیار ارزش حرکت.......................................................105
حرکت های ارتقاء یافته...................................................106
تعمیم و ساده سازی........................................................106
آزمون های ساده............................................................106
اقدام به مدیریت و رهبری................................................106
سهولت........................................................................107
حفظ سادگی..................................................................107
سادگی و پیچیدگی..........................................................107
ایجاد استراتژی های اصلی و فرعی...................................108
روبرو شدن با تغییرات و روش برخورد با آن.......................109
چه چیزی باید تغییر کند؟.................................................110
ایجاد اقدامات عملی استراتژیک.........................................110
ایجاد استراتژی های پشتیبانی............................................111
حرکت های پشتیبان اجرای استراتژیک...............................111
فصل 11 ....................................................................113
برنامه ریزی برای واحدهای حرکتی...................................113
تطبیق برنامه ی استراتژیک با مأموریت حرکتی حریف...........113
چهار مکانیزم عمده وجود دارد..........................................114
اولویت بندی های واحدهای حرکتی....................................115
مقاومت در سطوح مختلف حرکت......................................116
بازنگری و تدوین حرکت.................................................116
برنامه ریزی برای اجرا...................................................117
حرکت و آینده ی ایده آل...................................................118
بازخورد......................................................................118
ارزیابی وضع موجود.....................................................118
فرایند اجرا...................................................................119
برنامه ریزی در اولویت بندی حرکت..................................119
پیوند بین دو موضوع حرکتی............................................121
فصل 12 ....................................................................123
واقعیت های مدیریت استراتژیک.......................................123
بازبینی فعالیت های حرکتی..............................................123
بازنگری در حرکت........................................................124
وظایف........................................................................124
جزئیات تفکری جز تفکر استراتژی گرا...............................124
تلفیق حرکت ها به سه طریق زیر انجام می گیرد....................124
گام هایی که هر ورزشکار باید به ارائه ی دلیل بپردازد............125
شناسایی ویژگی ها و کیفیت حرکت حریف...........................125
سطح عملکرد حرکت......................................................126
تقویت میان جزء وکل......................................................126
تخصیص سطح فعالیت....................................................127
الزام به تهیه برنامه و طرح حرکتی....................................127
جلوگیری از حرکات اضافی.............................................128
آموختن و فرا گرفتن را گسترش دهید..................................129
ایجاد و ابداع یک برنامه ی حرکتی.....................................129
نهادینه کردن برنامه ریزی استراتژیک اصلی........................129
خلاصه ی تداوم استراتژیک و انعطاف پذیری عملیاتی............129
فصل 13 ....................................................................131
برنامه ریزی حرکتی - برای اجرا......................................131
توجه به عوامل حرکتی...................................................132
هدایت و تسلط بر تغییر استراتژیک....................................132
محتوا - ساختار - فرایند..................................................133
مدیریت بر فراز و نشیب حرکت........................................134
مرحله ی نخست: انکار نسبت به تغییر حریف.......................134
مرحله ی دوم: ساماندهی مجدد..........................................135
مرحله ی سوم: بازسازی حرکت نسبت به تغییرات.................135
مرحله ی چهارم: چگونگی وقوع آن...................................135
پرسش هایی درباره ی چرخه ی حرکت و تغییر....................136
کارکرد رهبری و تسلط بر تغییر استراتژیک........................138
سازماندهی و تلفیق وظایف تغییر.......................................138
چهارچوب برنامه ی حرکتی.............................................140
تغییر جوهر حرکت........................................................140
هدف تغییر جوهر استراتژیک دو چهره دارد.........................140
تیم پشتیبانی از استراتژی حرکت........................................141
رهبری هدایت استراتژی..................................................141
معیارهای کارکرد حرکت.................................................141
نقشه ی جامع حرکت.......................................................141
برای تغییر - مشارکت تمامی سیستم....................................142
فصل 14 ....................................................................143
اجرای استراتژی و تغییر مستمر........................................143
ایجاد تغییر از طریق تکرار مداوم است که تغییر می آفریند......143
رهبری هدایت تغییر.......................................................144
هدف های ارتباط مؤثر با حرکت حریف .............................145
سازمان های حرکت در قالب سیستم....................................145
طراحی کارکرد استراتژیک حرکت....................................147
چگونگی فراز و نشیب تغییر.............................................148
روش هایی برای خنثی کردن حرکت حریف.........................150
عوامل مورد نیاز در جهت اجرای موفق مراحل تغییر.............151
هماهنگی با اندیشه های حریف..........................................152
مفهوم توسعه ی حرکت....................................................152
فصل 15 ....................................................................153
بازنگری و بهینه سازی برنامه ی استراتژیک........................153
ارزیابی عملکرد حرکت...................................................153
اشتراک مساعی با حرکت حریف.......................................154
ایجاد و حفظ حرکت با عملکرد بالا.....................................155
فصل 16 ....................................................................157
کاربردهای مدیریت استراتژیک یک حرکت..........................157
کاربرد های مراحل پنج گانه ی تفکر سیستمی........................158
برنامه ریزی استراتژیک ژرف نگر...................................158
برنامه ریزی استراتژیک سریع.........................................158
برنامه ی استراتژیک محدود.............................................159
برنامه ریزی پشتیانی......................................................159
برنامه ریزی تغییر استراتژیک..........................................159
برنامه ریزی استراتژیک زنده...........................................160
اثر بخشی کل حرکت......................................................160
مدیریت پروژه ی حرکت.................................................161
حل مسأله ی حرکت........................................................161
مراحل راه حل های آگاهانه..............................................161
بهترین روش های انجام حرکت.........................................162
سازمان حرکت در مقابل مأموریت.....................................162
نبود انگیزه ی سود طلبی..................................................163
فقدان تمرکز بر حریف....................................................163
فقدان اندازه گیری حرکت.................................................164
فرایند موازی به معنای مشورت با حریف.............................164
فقدان رهبری کم خطر.....................................................164
محدودیت های انرژی حرکتی...........................................165
فقدان پشتیبانی صحیح از مدیریت استراتژیک........................165
مدیریت ناپختگی تغییر....................................................165
فصل 17 ....................................................................167
آغاز عملیات حرکت.......................................................167
تعریف سیستم مدیریت حرکت...........................................167
برنامه ریزی برای هدف..................................................167
برنامه ریزی برای اجرا...................................................169
برخی نکته های گزینشی .................................................169
برخی از روش های حرکت برای آغاز................................170
کاربردی کردن مدیریت استراتژیک....................................170
پشتیبانی جدی از حرکت..................................................171
درگیر شدن فعال و مشارکت با حرکت حریف........................171
اجرای حرکت تمرین شده.................................................171
حرکتتان را مشاوره کنید..................................................171
رده بندی نسبت به شرایط.................................................172
برنامه ریزی حرکت.......................................................172
ظرفیت سازی...............................................................172
تلفیق اجزاء در رویکرد تفکر سیستمی.................................173
سه هدف مدیریت استراتژیک یعنی.....................................173
بازبینی تداوم استراتژیک و انعطاف پذیری...........................175
پنج نکته ی کلید در مدیریت
استراتژیک..............................175
چک لیست عملیاتی........................................................176
فصل 1
بازنگری مدیریت استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک:
از میان عوامل بسیاری که باعث
ایجاد حرکت می شود، غالبا ورزشکاران مرتکب اشتباهی می شوند. زیرا عوامل مؤثر در
موفقیت برنامه ی حرکتی فاقد ثبات بوده و دائما در حال تغییر است. از این رو
ورزشکاران حرفه ای سعی می کنند نقاط قوت و ضعف درون حرکت را مورد بررسی مستمر قرار
دهند و فرصت ها و تهدیدهای حرکت را به طور ذهنی و آماری بازخورد بگیرند. با این
کار نبض حرکت را در دست گرفته به تغییر و اصلاح اهداف و استراتژی های خود اقدام
می کنند.
چنین اقدامی می تواند مسیر را به
درستی دنبال کند و تحقق برنامه های حرکتی را تضمین کند. اهمیت حرکت هنگامی است که
برنامه ی حرکتی، گام به گام اجرای حرکت را با روش های مناسب دنبال کند. شاید اگر
سیستمی بیندیشید و از تأثیر تعاملی تصمیم های خود آگاه شوید، بسیاری از تصمیم ها
را نمی گرفتید یا به گونه ی دیگر بکار
می بردید.
مطالب این فصل تحولی عملی و اجرایی را در اندیشه ی شما پدید می آورد.
مسئولیت اصلی حرکت، برنامه ریزی و تغییر:
برنامه ریزی حرکت تنها فعالیتی است که باید به سرعت کامل شود تا حرکت بتواند کار واقعی خود را ادامه دهد. اما حرکت واقعی می تواند پس از کامل شدن چشم انداز ها و ارزش های مشترک را تعیین و ارتقاء دهد. از این رو ورزشکاران باید بتوانند با جستجو و کشف قابلیت های حرکتی تصمیم گرفته و آن را در کانون توجه قرار دهند.
ایجاد مشارکت با حرکت حریف:
برای اینکه برنامه ی حرکتی شما با موفقیت به انجام برسد، لازم است تدابیری بیندیشید تا حریف به موضوع حرکتی شما علاقه مند شود و به آن احساس مسئولیت و احساس تعلق کند. موضوع مهمتر حفظ ثبات در طول حرکت است. حال اینکه ورزشکار چگونه می تواند علاقه ی حریف را به موضوع جلب کند. باید خاطر نشان کرد چرا جلب علاقه ی حریف در امر تغییر، حالت پیچیده ای به خود می گیرد. مدل حل اینگونه مسائل حرکتی را فرایند موازی می گویند.
رویکرد تفکر سیستمی:
رویکرد جزء نگر، یعنی حل تنها یک مسأله در موقعیت خاص و سپس سراغ مسأله ی دیگر رفتن، سیستم زنده و در حال تکامل را به موفقیت می رساند.
دستورالعمل تفکر سیستمی در سه مرحله اجرا می شود:
1- نگرش آرام
2- نگرش متوسط
3- نگرش تند
به تجربه ثابت شده است، نگرش های برنامه ریزی شده در کنار یکدیگر با هم ترکیب شده و دائما در حال تغییر و دگرگونی هستند. پس باید به طور پیوسته روابط خودمان را در میان اجزاء مختلف حرکت تنظیم کنیم و از طریق تعمیم دادن موضوعات با یکدیگر و با آرامش و ثبات گامی در مقابل گام های دیگر بگذاریم.
در این فرایند تمرکز روی وضعیتی است که آن را چشم اندازه ایده آل می نامیم. آنگاه به دنبال راه حلی می گردیم تا بین وضعیت های مختلف پلی بزنیم. حتی باید طوری آغاز کنیم که پایان آن را در ذهن مشخص کنیم. تنها در چنین حالتی است که تصمیم می گیریم که چگونه تمامی فعالیت های خود را به صورت سیستمی یکپارچه و منظم به پیوند دهیم و به صورت یکپارچه اداره کنیم. در واقع عقل سلیم به ما می گوید. دلیل وجود حرکت خدمت به کل حرکت است.
ورزشکار در بازآفرینی عدل مدیریت حرکت (برنامه ریزی و تغییر) به وضعیت مطلوب نزدیک می شویم.
در واقع پس از اجرای حرکت و تکمیل
به وسلیه ی حرکت دوم بنابر نوع کاربرد (کوچک یا بزرگ) حرکت انعطاف پذیرتر و هماهنگ
تر عمل می کند. سیستم های حرکتی موفق، برنامه حرکتی خود را به حرکت در می آورند و
در حالی که ورزشکار فعل و انفعالات را
دنبال و
اداره می کند و در صورت لزوم اصلاح و تنظیم می نماید. مشاهده ی تغییرات حرکت و
اندازه گیری معیارهای حرکتی با توجه نتایج در حال وقوع، موانع را از مسیر شما بر
می دارد. در عوض در پایان کار می تواند امیدوار بود که کار با رضایت کامل به انجام
برسد.
در اینجا اگر چهارچوب معمولی و منطقی فن را بشناسیم، می توان با هدایت برنامه ریزی شده ی حرکت و ایجاد تغییرات حرکت را بسط و گسترش دهیم و به راهی ساده و درعین حال جامع برسیم.
فصل 2
بازآفرینی حرکت، بازنگری
آنچه مسلم است، هنگام اجرای فنون هر لحظه از زمان با تغییرات چند وجهی پیچیده و ناگهانی روبرو می شویم. تحولات حرکتی ما را با حقایقی آشنا می کند.
این تغییرات با سرعت کنترل شده ای
به وقوع می پیوندد و خلاصه تمام حرکمت ما را تغیر می دهد. برای درک کامل تغییرات
باید با تأثیرات آن آشنا شوید و تشخیص دهید در برخورد با آنها چه چیزهایی
نیازداریم و چه گام هایی باید بردارید. بنابراین باید تغییراتی در
ارزش ها و
انتظارات حرکتی حائز اهمیت است. ساختار سلسله مراتبی حرکت جای فعالیت های سنتی را
گرفته است. قدرت حرکت، در مشارکت بیشتر آنان در فعالیت ها افزایش می یابد.
همانطور که پیکره های حرکتی به سمت و سوی فعالیت آزاد می رود. مرز میان شکست و پیروزی در هاله ای از ابهام فرو می رود. در چنین شرایطی حرکت خود را در موقعیتی حساس به نحوه مطلوبی سازماهی می کند. در حقیقت نیاز به یک بازنگری ضروری به نظر می رسد. همچنین علاوه بر تغییرات، اتحاد و ادغام بین حرکت ها احساسی می شود.
برخی تغییرات حرکت:
تردیدی نیست، تغیییرات مورد بحث با سرعت های مختلف به وقوع می پیوند و هیچ چیز مصون از تغییر و تحول نیست. در حالی که نباید تسلیم پیچیدگی ها، سردرگمی ها و شتاب زدگی های حرکت باشثید. لازم است این نکته را به خوبی درک کنید که بدون اندیشه و برنامه ریزی دقیق، هر ورزشکاری محکوم به شکست است.
تغییر طبیعت خاص حرکت است. دلهره،
نگرانی و عدم اطمینان ایجاد می کند و در عین حال فرصت هایی را به ارمغان می آورد.
در این فرایند قوانین و مقررات، اندازه ها و مرزها تغییر می کنند و یک منطق خاصی
بر آن حکم فرماست. با اینکه حرکت ها تغییر می کنند و حتی از بین می روند. به ناچار
ورزشکار الگوی ذهنی خود را تغییر
می دهد و آن
را در شکل و قالبی تازه طراحی می کند.
ما ناچاریم راهی نو پیدا کنیم. راهی که حرکت ما را نوسازی کند تا به حرکت دیگری تبدیل شود و آمادگی ادامه ی حیات را پیدا کند. برای این کار باید متوجه باشید که نباید محدودیت های حرکت، اندیشه ی شما را محدود کند. اگر هیچ کاری انجام ندهید و ایستا در جا بزنید، مسلما محکوم به شکست می شوید. در این صورت آیا ورزشکار می تواند تغییرات و تحولات را به خوبی درک کند. ورزشکاری که تحولات حرکت را به طور متمرکز، پیوسته و منضبط در کانون توجه خود قرار می دهد و بتواند الگوی خود را در پاسخ به تغییرات، اصلاح یا عوض کند ، توانسته است تصویری واقعی از موقعیت فعلی خود فراهم کند. بداند کجا و درچه موقعیتی قرار دارد و با تفکر درست موقعیت فعلی خود را تثبیت کند.
نهادینه سازی حرکت:
هیچ یک از حرکت ها به تنهایی ایده
آل نیستند. اما وقتی با یکدیگر و هر یک برای تضمین و اعتبار دیگری نقشی حیاتی بر
عهده می گیرند. توجه به این نکته حائز اهمیت است که حرکت ها با یکدیگر ارتباط
درونی و تعاملی پیدا می کنند و همفزایی ایجاد می کنند که برای موفقیت کل حرکت
ضروری اند. سپس ساختار سازمانی خود را به سیستمی یکپارچه تبدیل می کنند. کارکرد
این الگوی ساختاری بدان سبب حائز اهمیت است که تمامی اجزای آن (همه ی قسمت های
حرکت) به صورت راهبردی با یکدیگر هماهنگ شده و به نظم در
آمده اند که
می توان آن را به صورت یک سیستم رهبری و مدیریت نمود. یکپارچگی سیستم حرکت حائز اهمیت است. زیرا ضرورت ایجاب
می کند که همه ی اجزاء نسبت به هدف اصلی سیستم یا محصول نهایی تلاش می کنند. بدین
ترتیب به نهادینه سازی یک سیستم مدیریت استراتژیک نیاز است. طراحی استقرار و
پشتیبانی یک سیستم حرکتی، پایه و اساس حرکت قرار می گیرد تا آن را به سوی موفقیت
هدایت نماید. برنامه ریزی و تغییر، مسئولیت اصلی مدیریت هر حرکت سازمانی است.
برقراری ارتباط بین اعضاء حرکت:
این فرایند بخشی از حرکت است که طی آن همه ی عوامل وارد مشارکتی می شوند. تنها الگوی ذهنی، چهارچوب و رفتار حرکت ها بیانگر تفاوتشان است.
نکته ی قابل توجه در عرصه ی رقابت، نوعی برتری جویی بر دوام و استحکام حرکت می باشد. تردیدی نیست که نقش اصلی هر حرکت، تعیین نیازها و خواست های حرکت در مقایسه با حریف، کانون توجه قرار می گیرد.
تجربه و تحقیق، ثابت کرده است که حرکت های موفق آنهایی هستند که در رویارویی با تغییر در چشم انداز مورد نظر به آن عمل کرده است. آنچه حائز اهمیت است موفقیت غالب با درک واقعیت حرکت با تلاش و مداومت تحقق می یابد. در واقع هیچ راه حل واقعی وجود ندارد، مگر اینکه رُخداد حرکتی حریف شناسایی شود.
هنگامی می توانیم به فرمول ایده آل برای کسب موفقیت نزدیک شویم که هر پاسخ را در قالب حرکت حریف جستجو کنید. در واقع سیستم حرکتی ایجاد کنید که متناسب با حرکت حریف باشد و هم توجه خود را به طور منظم به حرکت خودتان داشته باشید. این کار هماهنگ و یکپارچه بین دو حرکت رد و بدل می شود. در دیدگاه ورزشکار، هیچ حرکتی کالم و اطمینان بخش نیست و به همه ی حرکت ها باید با شک و تردید نگریست. مراجعه به عقل سلیم، تنها راه نجات است و بدون مداومت و سماجت کاری از پیش نخواهید برد.
نهادینه سازی یک نظام حرکتی استراتژیک:
از همان لحظات آغازین حرکت، ورزشکار در واقع ساختار و چهارچوبی را ایجاد می کند که برنامه ی استراتژیک خود را در آن خواهد دید. بدون ساختاری که در حرکت سیستماتیک ایجاد و نهادینه شده باشد. بدون شک تمام تلاش ورزشکار در تدوین برنامه ی حرکتی بیهوده خواهد بود.
برای بدست آوردن نتیجه ی مطلوب از برنامه ریزی حرکت حریف در اجرای حرکت خود استفاده کنید. مجموعه ی همه ی فعالیت ها، مهار کردن حرکت حریف با کارایی بالا، اهمیت حیاتی دارد.
تدوین برنامه ی استراتژیک یک حرکت:
غالبا این تصور اشتباه وجود دارد که بعد از تهیه ی برنامه ی حرکتی، فرایند برنامه ریزی پایان یافته است. بدون توجه به اینکه برنامه ی حرکتی باید فعالیت های لحظه به لحظه را هدایت کند. به عبارت دیگر استمرار و پیگیری حرکت، هدف اصلی حرکت است.
تغییر موفقیت آمیز حرکت:
ورزشکارانی که قادرند استراتژها را پیگیری کنند و آن را به نتایج ملموس و موفقیت آمیز تبدیل نمایند، طراحی حرکت خود را با طراحی حرکت حریف به مشارکت می گذارند.
بازنگری و بهنگام سازی استراتژیک حرکتی:
برای آنکه برنامه ی حرکتی پایدار بماند، باید به طور منظم هدایت و برنامه ریزی شود. در این صورت هر لحظه به بازنگری استراتژیک و بهنگام سازی حرکت نیاز است. با این روش حرکت آرام آرامی ارزش پیدا می کند.
در این بازنگری لحظه ای، اولویت ها به ترتیب تنظیم می شوند. باید توجه داشته باشید که تنها هماهنگ سازی از نظر عملیات حرکتی مطرح نیست، بلکه باید تمام برنامه های اجرا شده را کنترل کنید. هر چند اطمینان داشته باشید که حرکت به خوبی انجام می شود.
کنترل حقایق در مدیریت استراتژیک حرکت:
هنگامیکه توانستید نیات و ادراک واقعی حرکت را درک کنید. آنوقت می توان نتیجه گرفت حرکتی محکم، منضبط و مصمم انجام داده اید. به سادگی نمی توان بقای حرکت را تضمین کرد. هر چند حفظ حرکت با مداومت و بردباری میسر می شود. استقرار مدیریت استراتژیک در عمل، تنها راهی است که برای پیروزی فراهم می نمایید. این سیستم شامل تعریف و مشخص نمودن اشتراک حرکت ها و ایجاد استراتژهای اصلی است.
متمرکز سازی فعالیت های حرکت:
این تعریف جدید، تأکید بیشتری بر
مهارت های تعاملی و مشارکت در اجرای دو حرکت اتفاق می افتد. به عبارت دیگر ورزشکار
طبق
نقشه های از
پیش طراحی شده شرایطی فراهم می آورد تا آنچه در ایجادش مشارکت دارد، حمایت و
پشتیبانی کند.
برای اینکه بتوانید حرکت خود را در میان تغییرات به سمت موفقیت هدایت کنید، لازم است خود را علاقه مند به مشارکت دادن حرکت ها با یکدیگر با دقت تمام طراحی کنید. بسازید، بیافرینید، حفظ کنید و هر مسأله را بازنگری کنید. ورزشکاران معمولا تمایل دارند حرکت ها را همان طور که هستند بپذیرند. اما ورزشکاران حرفه ای در پی تغییر فرایندها، جهت ها و ساختارها هستند تا واقعیت های در حال تغییر را سامان دهند.
به علاوه بهترین ورزشکاران سعی می
کنند آنچه در ایجادش مؤثر
بوده اند را
حمایت کنند. چنین ورزشکارانی جلب شمارکت حرکت ها را در ایجاد حرکت مؤثرتر دنبال می
کنند و در تمامی سطوح حرکتی، در پی تضمینی برای اجرای موفقیت آمیز بودن حرکت خود
هستند. در واقع هیچ حرکتی نمی تواند بدون جلب مشارکت و پشتیبانی همه ی اعضای حرکت،
به برتری رقابتی برسند. راز موفقیت این است که تمام اعضای حرکت در فعالیت مشارک
نمودند و در واقع برای پیشرفت حرکت از خود مایه گذاشته اند.
برای شناخت بهتر توانایی های اصلی حرکت لازم است با یک تفکر سیستمی توانایی های طبیعی حرکت را بشناسید.
ویژگی های سیستم حرکتی:
یکی از ویژگی های منحصر به فرد سیستم حرکتی این است که عملکرد کل آن تحت تأثیر عملکرد هر یک از اجزای آن باشد. به این ترتیب هنگامی که حرکت را به صورت سیستمی بررسی می کنید به این نتیجه می رسید که بازآفرینی و نوآوری در راه ها و روش های حرکت، در عمل وظایفی را خلق می کند که در آن از طریق پیوند و تعامل همه ی حرکت های اصلی و فرعی با یکدیگر، تحقق هدف های کل حرکت ممکن می شود.
بنابراین برای ایجاد الگوی مناسب، شناخت توانایی های هر دو حرکت اولویت دارد. با شناخت سطوح قابل تشخیص حرکت، میزان داد و ستد و تعامل دو حرکت را تعیین کنید. شناخت اینکه این حرکت در این سطوح برخورد چه تأثیری می گذارد و از آن چه تأثیری می گیرد، بلوک سازنده ی آن است.
با بررسی این برخوردها یا تعاملات سیستمی به این نتیجه می رسیم که در تعاملات سیستمی حرکت شش سطح طبیعی فعال است و ورزشکاران باید نسبت به آنها هوشیار بوده، توانایی درک و بررسی آنها را داشته باشند. این ویژگی ها عبارتند از:
1- تفاوت های فردی بین دو حرکت
2- تعملات تک به تک حرکت ها
3- تعاملات گروهی (درون حرکتی)
4- تعاملات گسترده ی حرکت
5- تعاملات گروه با گروه
6- تعاملات کل حرکت با اجزاء
نقطه ی عطف حرکت:
مدیریت حرکت بر روی شش سطح تعاملی سازگار بنا می شود:
1- تقویت تسلط بر حرکت
2- ایجاد روابط بین حرکت ها
3- روانی تسهیل حرکت
4- ایجاد وظایف متنوع
5- یکپارچه سازی حرکت
6- ایجاد گروه های حرکتی
به طور کلی شش سطح توانایی حرکتی برای هر یک سطوح ضروری به نظر می رسد. خودتان را محور تلقی کنید و در حیطه ی فعالیت خود عمل کندی و به تدریج سطوح پیشرفته تر، پیچیده تر و متغییر تری را اجرا کنید.
ورزشکاران کارآمد باید نگرش ها و ارزش های مشترک مورد نیاز برای مهارت حرکت حریف تعیین شود. در مورد ضرورت و اهمیت حرکت باید فراتر از حرف عمل کرد.
تمرکز بر نتایج حرکت:
تقریبا همه ی ورزشکاران مدعی هستند که حرکت آنها متکی بر نظم منطقی هستند. اما در عمل تعداد اندکی از آنها درست عمل می کنند. آنها در واقع سیستم سازمان یافته ی حرکت را به یک نگرش تحلیلی دنبال می کنند.
در حقیقت اندیشه های حرکت در حداقل زمان به دنبال یافتن راه حل مسأله ی حرکتی هستند که با آن روبرو هستند.
نکته اینجاست که هر چقدر ورزکشار توجه خود را صرف شناسایی انرژی مصرفی حرکت کند، قادر به پیش بینی عمومی حرکت خواهد بود، همچنین تکامل نیروهای حرکتی می تواند در چهارچوب مقررات انضباطی حرکت کند.
مدیریت حرکت مدار:
مفهوم طراحی حرکت، ایجاد و نگهداری سازمانی حرکت به کارایی بالا در هم تنیده می شود. اغلب پاسخ های مربوط به این پرسش که (چنین حرکتی چگونه کار می کند؟)
حرکت چگونه پیش می رود؟
یکی از معیارهای اصلی حرکت، گرفتن آرایش جدید از نیروها و عوامل سازمان یافته ی حرکت است.
باید بدانید هر حرکت دلیل اصلی وجودی خود را از چشم انداز مأموریت حرکتی حریف می گیرد. با پذیریش این واقعیت وضعیت حرکت حریف بازخوانی شود.
فرامین کلیدی حرکت:
1- به ورزشکار نزدیک شوید. یعنی ببینید، لمس کنید، احساس کنید.
2- از نیازها، خواسته ها، تمایلات حریف به طور مدام آگاه شوید.
3- نیازهای حرکتی حریف را به طور کامل شناسایی کنید.
4- بر اساس معیارهای حرکتی حریف به نیازهای حرکتی پاسخ دهید.
5- از دیدگاه های حرکتی حریف ترسیم روشنی بدست آورید.
6- در ایجاد حرکت به کیفیت، سلیقه ی حریف، توزیع صحیح حرکت دقت کنید.
7- استاندارد حرکت را برای اجرای حرکت معین کنید.
8- انتظاراتی را برای هر بخش حرکت مشخص کنید.
9- استاندار حرکت حریف را بر اساس استانداردهای حرکت بنا کنید.
10- هر یک از اعضای سازمانی حرکت را به درستی بکار بگیرید.
11- بر فرایند حرکت تمرکز کنید.
12- ترکیب سازمان حرکت را بر اساس حرکت حریف بنا کنید.
13- رفتارهای حرکتی غیرقابل پیش بینی اولویت دارند.
14- خط مشی روشنی برای حرکت خود داشته باشید.
15- اگر مرتکب اشتباه شدید بلافاصله جبران مافات کنید.
16- انتظارات حرکت را بر آورده کنید.
هنگامیکه حرکت شما دیدگاه روشنی
نسبت به چشم اندازایده آل و متمرکز در حرکت حریف داشته باشد. آنگاه دو نیاز کلیدی
مطرح
می شود تا
بتوانید فعالیت ها را در جهت رسیدن به هدف تنظیم و هماهنگ نماید. این مراحل عبارتند
از:
1- در این مرحله ابداع روش هایی برای اندازه گیری و کیفیت بخشیدن به حرکت بسیار حائز اهمیت است. ورزشکار باید این معیارها را به نحوی تعریف کند که با نیازهای حریف مناسب باشد و سرانجام به معیارهایی دست یابد که نتیجه ی مطلوب حاصل شود.
2- شاید مهمترین گام در ایجاد حرکت متمرکز (حریف مدار) تدوین استراتژی هدف مدار است. برای توفیق در حرکت، باید استراتژی های اصلی از 2 یا 3 استراتژی تجاوز نکند.
با توجه به شرایط متغییر حرکت و تغییر و تحول در بسایری از الگوها، انواع مقاومت ها در حرکت کاربرد حداقل 10 استراتژی بسیار دشوار است. اما در عین حال هماهنگ سازی و بهره گیری 2 یا 3 استراتژی به سرعت امکان پذیر است.
نقش های کلیدی حرکت:
برای هدایت حرکت، تحقق سه هدف در
مدیریت استراتژیک انتظار
می رود. یعنی
تدوین حرکت، برنامه ریزی و استراتژیک، ورزشکار موظف است:
1- در توسعه ی دیدگاه های حرکت و مأموریت محول شده به مسئولیت های حرکتی حریف مربوط گردد.
2- حرکت موازی با حرکت های حریف انجام شود.
3- چشم انداز حرکت، مأموریت ها و ارزش های آن به صورت دستور العمل تدوین شود.
4- اجرای پایانی برنامه ریزی استراتژیک پاداش فوق العاده ای خواهد داشت.
5- به طور جدی و فعال از برنامه ی حرکتی خود پشتیبانی کنید.
6- حرکت حریف را به منزله ی محور اصلی فعالیت های حرکتی خود پیش رو قرار دهید.
7- هم از حرکت خود پشتیبانی کنید و هم تغییرات را پیش بینی کنید.
8- برنامه ی حرکتی را به منزله ی راهنمای فعال مودر توجه قرار دهید.
9- با قسمت های مهم و پیچیده به چالش برخیزید.
10- گزارش پیشرفت حرکت را مرور کنید.
11- برای رسیدن به هدف، حرکت را بازنگری کنید، شاید ناچار شوید نقشه ی حرکت خود را تغییر دهید.
12- با توجه به حرکت حریف، فضای حرکتی خود را تغییر دهید.
مداومت، پیگیری توأم با نظم:
یکی از عوامل موفقیت در حرکت، مداومت و پیگیری است. شاید مهمترین ویژگی منحصر به فرد در هر گام از تعیین چشم انداز، پیگیری و پا فشاری توأم با نظم و انضباط است. باید گفت: بدون پافشاری و پیگیری مستمر، شانس رسیدن هدف دلخواهتان، در حد اندک است.
اما انضباط به آن معنی نیست که کسی را به شدت خسته کرده تا او را شکست دهیم. بلکه انضباط به معنی درست انجام دادن حرکت هاست. حال باید بدانیم در رویارویی با تغییرات مستمر، چگونه باید ایستادگی و از حرکت خود محافظت کنیم.
برای تنظیم شرایط حرکتی خود با حریف و ایجاد هماهنگی بین حرکت ها، قابلیت انعطاف کافی لازم است. این سازگاری و انعطاف پذیری، ایستادگی عملیاتی نامیده می شود، بلکه موفقیت ورزشکاران موفق سه عامل مؤثر بوده است:
1- برنامه ریزی استراتژیک و اجرای موفق آن
2- به کارگیری روش های بهتر در فرایند حرکت (با در نظر داشتن نیازهای حریف)
3- توسعه ی مدام دامنه ی حرکت
ملاحظه می شود که این سه عامل با سه پاسخ صحیح پیوند مستقیم دارد:
1- برنامه ریزی استراتژیک حرکت، مرتبط با حرکت حریف
2- بهبود بخشیدن به روش های حرکت (تمرکز بر خواست حریف)
3- بررسی و بازنگری روش های موجود حرکت و اصلاح و جایگزینی آنها با روش های بهتر وساده تر
چک لسیت عملیاتی حرکت:
1- از روبروشدن با شرایط سخت ناشی از تغییرات حرکت نترسید. بلکه با برنامه و هماهنگی تغییرات را دنبال کنید.
2- بر حرکت تمرکز کنید که در خدمت شما باشد.
3- یک سیستم حرکتی را سازماندهی و نهادینه کنید.
4- در تمام ابعاد حرکت همت گمارید و در توسعه ی آن تلاش کنید.
5- از اجرای صحیح حرکت خود اطمینان حاصل کنید.
6- تنها برتری واقعی شما، غلبه بر حرکت حریف است.
7- برای دستیابی به موفقیت در به کار گیری سیستم حرکتی باید سه هدف را دنبال کنید.
- برنامه ای استراتژیک تهیه کنید.
- برنامه ی حرکتی را به درستی اجرا کنید.
- در صدد حفظ حرکت و کارایی بالا باشید.
8- حرکت با کارایی بالا را بکار بگیرید.
9- به یاد داشته باشید که پشت کار و مداومت مبتنی بر انضباط حرکتی، کلیه تمام موفقیت ها می باشد.
فصل 3
حرکت، سیستم زنده ای که نفس می کشد
دلیل اصلی اجرای حرکت، آن است که می خواهید هدف های مؤثر حرکت را در دست بگیرید و کنترل کنید، اما از قبل باید پیش بینی کنید و محصول نهایی حرکت را تعیین کنید. برای چنین کاری نیاز به برداشتن گامی است که آن را سیستمی اندیشیدن می گویند.
ابتدا باید وضعیت حرکت حریف را
مشخص کنید. سپس چگونگی طی وضعیت حرکتی حریف را (آنچه اتفاق می افتد) تعیین کنید.
هم اکنون مهمترین حرکتی را که برای بقاء خود نیاز دارید. ایفا کنید. در اینجا حرکت
متکی بر بازده و محصول نهایی خویش است. این وضع چگونگی رویارویی با تمامی دگرگونی
ها و تغییرات حال و آینده را نشان می دهد. این روشی است که حرکت اجرا می کند و به
عنوان سیستمی مناسب، هماهنگ شده، همساز و با انسجام لازم دلیل اصلی رویکرد
استراتژیک آن است که می خواهد حرکت شما به طریقی تغییر کند و به رشد و شکوفایی خود
برسد. تحقق این هدف پیش روی مدام (آرام، آرام) و مستمر است. هنگامیکه قالب تفکر
استراتژیک را در ذهن خود مرور می کنید به این نتیجه می رسید که هر حرکت معنی و
مفهومی دارد و با این معانی است که اندیشه و اعمال شما جهت دار
می شود. بی
توجهی به فرایند حرکت به طور یقین شما را به بیراهه
می کشاند.
توجه به مفهوم ساختار سیستمی حرکت،
اهداف حرکتی شما را احاطه کرده و به منزله ی ابزار عمل می کند و در نهایت منجر به
موفقیت
می شود.
تعریف برنامه ریزی استراتژیک:
ابتدا نمی دانید به کجا می خواهید بروید و هدفتان چیست. آیا هر راهی که برگزینید شما را از گرفتار شدن و در بن بست قرار گرفتن نجات دهد و دیدگاه یا هدف آینده را ترسیم کند تا شما را به سوی هدف مطلوب هدایت نماید. برنامه ریزی استراتژیک فرایندی پویا و جمعی نگراست که حرکت آینده را تعیین می کند و سپس به تعریف بایدها و نبایدها می پردازد.
برنامه ریزی راهبردی در مقابل مدیریت استراتژیک:
برای اطمینان از موفقیت در اجرا لازم است، نقشه ی حرکتی شما ترسیم و تنظیم شود. سپس بسیاری از دشواری هایی که با آن روبرو می شوید، بررسی و تحلیل شود. هدایت و مدیریت حرکت شما در مسیر خود، رشد و توسعه و تغییر، در همان قالب و ساختار و چهارچوب خود انجام می پذیرد و هدف های شما را محقق می کند. برنامه ی حرکتی باید اجرا و لحظه به لحظه هدایت و مدیریت شود تا بتوانید حرکت ایده آل را اجرا کنید.
بنابراین حرکت شما برای رشد و توسعه ی خود و هماهنگ شده با تغییرات و تحولات حرکتی حریف، نیازمند فعالیت های جدیدی است که برنامه ریزی استراتژیک تنها بخشی از آن است. در اینجا مدیریت راهبردی حرکت به شما نشان می دهد که برنامه ریزی بخشی از مدیریت است.
بسیاری از ورزشکاران به اشتباه
برنامه ریزی استراتژیک را به
منزله ی هدف نهایی حرکت می دانند و فکر می کنند با تنظیم حرکت به هدف نهایی خود
رسیده اند. از سوی دیگر مدیریت راهبردی، راهی نو در فعالیت های جاری حرکت است و
هسته و جوهر تمام فعالیت های حرکتی می باشد.
هنگامی که پا را از تهیه ی برنامه استراتژیک حرکتی فراتر نهاده به حیطه ی مدریت راهبردی وارد می شوید، معینی در تمامی فعالیت های لحظه به لحظه ی خود تفکر راهبردی را به کار گرفته اید و در جهت پیش برد اهداف حرکتی خود می کوشید. به بیان دیگر هیچ طرح حرکتی به تنهایی نمی تواند تمامی نیازها را پیش بینی و مرتفع کند. بلکه لازم است برای هر برنامه ریزی حرکت، برخوردار با تغییرات در همه ی سطوح حرکتی سیستم مدیریت راهبردی برقرار شود. به علاوه روش های عملی دقیقی را برای هدایت، اندازه گیری و استمرار پیشرفت حرکت و ضرورت بازنگری حرکت را برای سرپا و نیرومند نگه داشتن حرکت را به نمایش می گذارد.
دلیل اصلی نوآوری یا تجدید نظر در شیوه ی حرکت، تغییراتی است که در طی فرایند حرکت رُخ می دهد و در کل حرکت تأثیر می گذارد. از این رو مدیریت راهبردی حرکت شامل مکانیسم هایی است که تغییر جاری در حال وقوع را تشخیص می دهد و برای مقابله با تغییرات جاری برنامه ریزی می کند، سپس برای کنترل آثار ناگوار تغییر، مکانیسم درونی مناسبی ایجاد می کند. در صورتی که چنین تضمینی فراهم نگردد با بحران های حرکتی روبرو خواهید شد.
سیستم مدیریت استراتژیک:
یک سیستم حرکتی، مشارکتی و مبتنی
بر تکامل است که به روش آگاهانه و با برنامه ریزی صحیح، یک پارچه و هماهنگ، تمامی
حرکت را مدیریت و هدایت می کند. تغییر های لازم را به وجود
می آورد و هر
آنچه انجام می دهد و بر پایه ی استراتژی منسجم و منطقی استوار است. بنابراین تفکر
سیستمی مستلزم تغییر جهتی مناسب در اندیشه ی حرکتی است.
با توجه به اینکه نگرش سیستمی به منزله ی مجموعه ای از اجزای حرکتی است که برای رسیدن به هدف اصلی (کل) با یکدیگر ارتباط دارند.
نکته ی مهم این است که تفکر سیستمی، همبستگی و انعطاف پذیری خاصی دارد که با همه ی تغییرات و پیچیدگی های آن، محیطی پویا و در حال تغییر، سعی در توان و سازگاری دارد.
در حقیقت تفکر سیستمی دیدگاهی نو، هماهنگ و کل نگر در جهت بقا و پیشرفت در محیط حرکت دارد.
این نظریه کل نگر مبتنی بر پایه ی هسته ی مرکزی حرکت که توجه خود را به کارکردهای اجزاء جداگانه ی حرکت و هر قسمت (جزء) در یک مقطع زمانی خاص تجزیه و تحلیل می شود و سپس در مقاطع دیگر به جزء دیگر می پردازد.
تفکر سیستمی ابتدا حرکت به صورت یک کل در حال تعامل هر جزء مورد نظر با دیگر اجزاء تقابل می کند و به درک چگونگی نقش هر جزء در هدف های کل حرکت تعیین کننده است. تنها با این نوع نگرش است که حرکت هوشمند، بلوغ و انسجام بیشتری را می طلبد. در واقع چگونه اندیشیدن ما، تعیین کننده ی چگونه عمل کردن است.
در فرایند سیستمی حرکت، مجموعه ای از بده بستان های حرکتی وجود دارد که به انجام عملیاتی برای محیط می انجامد. یک سیستم حرکتی از حلقه هایی شکل می گیرید تا عمل ها، عملیات ها، عکس العمل ها را اداره و ارزشیابی کند. به علاوه هر سیستم زنده ی حرکتی با حرکت های مختلف تعامل آشکاری برقرار می کند.
برای نهادینه شدن تفکر سیستمی حرکت نباید به تنهایی فکر کرد:
1- مسائل جزئی به تنهایی و جدا از کل حرکت
2- رُخدادهای منفرد بدون توجه به بازخوردها
3- تغییرات حرکت بدون توجه به نتیجه ی آنها
4- اشکال حرکت بدون توجه به ساختار منحنی ها
5- دفاع از یک حرکت بدون توجه به مقابله با حرکت حریف
6- اجرای یک حرکت بدون توجه به منابع حرکتی حریف
7- منسوخ شدن یک حرکت بدون توجه به راه حل جدید حرکتی
ایده های اصلی حرکت:
1- کلیت حرکت
2- تمرکز بر هدف کلی
3- تغییر شکل سینوسی
4- نتایج فرعی
5- ارتباط محدود با حرکت
6- حرکت انسجام یافته
7- بخش، بخش
8- تعارضات پنهان در حرکت
9- حرکت موردی و محدود
10- بازخورد حرکت
11- اثربخشی حرکت
12- حرکت چند وجهی
13- انجام حرکت مصنوعی
14- انعطاف پذیری و چالاکی
15- علت و معلول
16- تنها بهترین راه
17- وارده های انرژی در حرکت
18- تجدید نیرو در حرکت
19- مرز حرکت
20- سلسله مراتب حرکت
21- ساختار حرکت
22- شکل حرکت
23- سهم هر جزء در مشارکت و درگیر شدن
24- نرمی و کنترل حرکت
25- ارتباط اجزاء
26- قسمت جدا کننده ی حرکت
27- تعادل و پویایی
28- ثبات و توازن
29- مهارت
30- ساختار درونی حرکت
31- ساختار بیرونی حرکت
32- عادت غلط
33- نحوه ی مقاومت در برابر تغییر
34- ساده سازی حرکت
35- انشعابات حرکتی
36- برنامه ی بهبود و اثر بخش
37- تحلیل حرکت
38- شناخت هدف های حرکتی
39- هسته ی مرکزی حرکت
40- چگونگی اجرای حرکت مطلوب
41- پیش بینی حرکت
42- افزایش یا تقلیل حجم حرکت
مدل واقعی سیستم حرکت:
فراز و نشیب حرکت از چگونگی وقوع هر نوع تغییر در حرکت خبر می دهد.
منافع تفکر سیستمی حرکت:
منافع تفکر سیستمی اندیشیدن بی شمار است، از جمله:
1- راهی برای اثر بخش تر کردن حرکت.
2- الگو و ایجاد روش برای اجرای حرکت.
3- روشی برای حرکت آسان تر.
4- تغییرات در قوانین حرکت. زیرا قوانین حرکتی از سیستمی به سیستم دیگر تغییر می کنند.
5- روشی برای تشخیص و حل مسأله ی حرکت و تصمیم گیری درست.
6- درک مسائل پیچیده ی حرکت با شناسایی روابط درونی اجزاء حرکت و چرخه های چند وجهی علت و معلولی حرکت.
7- روشی برای مدیریت روابط درونی حرکت و تلفیق بهتر روابط حرکتی.
8- نگرش کوتاه مدت و بلند مدت حرکت.
9- راهی نو و بهتر ایجاد استراتژی ها، حل مسائل، کشف نقاط قوت و ضعف و آینده نگری در حرکت.
10- روشی برای درک رابطه ها، الگوها و جزئیات بین موضوعات و حوادث حرکت.
11- روشی برای شناخت ریشه و علل پیدایش مسائل حرکتی.
12- چگونگی راه یابی به عمق ساختار حرکت و کشف روابط و عناصر درگیر در فرایند عملیاتی حرکت.
13- چهارچوبی برای تمرکز بر حرکت حریف.
14- نگرشی به چشم انداز واقعی حرکت به قصد حل مسائل حرکت.
15- فهم زبان مشترک بین حرکت ها به منظور روش بهتر برای برقراری اصولی تر، برای دستیابی به موفقیت در حرکت.
تفکر بازپس نگر سیستمی:
تفکر بازپس نگر سیستمی در موقعیت کنونی، نگاهی به عقب دارد و استراتژی هدف و تعیین فعالیت اصلی برای رسیدن به محصول نهایی در تصوری کلی تجسم می یابد. یعنی به این طریق خواسته ها نیازهای حریف شناسایی می شود. اینکه در لحظه ی بعد چه چیزی احتمالا و چه چیزی به طور قطع تغییر خواهد کرد. باید بفهمید که احتمالا چگونه این حرکت دگرگون می شود و چگونگی هدایت و مدیریت حرکت از چه طریق حاصل می شود.
پنج روش تفکر سیستمی:
1- ابتدا بر روی حرکت نهایی تمرکز کنید
2- یک حرکت معناگرا اجرا کنید، سپس بازخورد آن را اندازه گیری کنید
3- موقعیت بدست آمده را تحلیل کنید
4- تشخیص دهید چه حرکتی باید انجام شود
5- هر لحظه بررسی مستمر را فراموش نکنید
تفکر سیستمی، هدف های نهایی را تعیین می کند. سپس به تدریج اجزاء در جهت رشد حرکت به یکدیگر اتصال می کنند و چگونه به صورت مستمر ادامه می یابد.
تفکر کل گرایی سیستم حرکت در مقابل تفکر جزء نگر یا تجربه گراست که:
1- وضعیت جاری حرکت
2- کوچک ترین اجزاء ثمر بخش را فعال کنید
3- هر جزء حرکت به صورت مجزا در یک کل به مقصد فکر می کند
4- هیچ هدف ایده آل، خبر از آینده ندارد
یک سیستم واقعی چه ویژگی هایی دارد:
هر سیستمی دارای بخش های متفاوتی است که هر بخش یا قسمت، بخش یا قسمت دیگر را تحت تأثیر قرار می دهد. در حال ایده آل همه ی اجزای یک سیستم با هم هماهنگ عمل می کنند. در حالی که هیچ جزئی نمی تواند مستقل عمل کند. یک انتخاب غلط می تواند حرکت را نابود کند.
فهرست زیر ویژگی های سیستم واقعی را بیان می کند:
1- اصل (کل حرکت):
در سیستم حرکت واقعی کل، اولویت اول به شمار می رود و اجزاء در اولویت بعدی قرار دارند. تمرکز بیش از حد به اجزاء موجب کم اهمیت شدن کل می شود.
2- سیستم حرکت باید در داخل محیط خود به صورت یک کل دیده شود:
سیستم حرکت زمانی اعتبار و موقعیت خود را حفظ می کند که راه تعامل و هم پوشانی را در کنار یکدیگر در حال تغییر خود را پوشش دهد.
3- هر سیستم حرکتی کارکر ویژه ی خود را دارد:
هر سیستمی خواص و ویژگی های خود را
دارد و به گونه ای تغییر کارکرد می دهند که اجزاء حرکت به تدریج در فاز جدید وارد
می شوند.
4- فلسفه ی وجود سیستم:
نقش اصلی وجود حرکت یافتن اهداف حرکت است. اجزاء و روابط با یکدیگر معنا پیدا می کنند.
5- اجزاء سیستم حرکت، کل فرایند حرکت را پشتیبانی می کنند:
اجزای حرکت نقش خود را در کل می یابند.
6- همه ی اجزای حرکت به یکدیگر وابسته اند:
وقتی عملکرد یک سیستم کاهش می یابد، یک سیستم توانایی اش کاهش می یابد.
7- تغییرات کوچک، نقش حرکت را تغییر می دهند:
تغییرات کوچک می تواند، نتایج را تغییر دهد و سیستم های فرعی را ایجاد کند.
8- غُلُو در یک قسمت به کل لطمه می زند:
غُلُو (بزرگنمایی) بر روی یک قسمت از حرکت بدون توجه به تناسب آن با سایر قسمت های دیگر به ضعیف شدن کل حرکت می انجامد.
9- علت و معلول حرکت با یکدیگر ارتباط دارند:
عدم ارتباط مکانی و زمانی موجب واکنش نامناسب می شود.
10- سیستم های سرعتی تنها راه چاره نیستند:
گاهی استفاده از سرعت های مختلف بهتر از اجرای یک حرکت یکنواخت است.
11- مرزهای سیستم های حرکت:
هر سیستمی محدودیت فضایی دارد. یعنی در یک فضای مشخص اجرا می شود.
12- هدف های فرعی:
تمام سیستم ها هدف های چند وجهی (اصلی، فرعی) یا
انواع
هدف های مختلف را تحقق می بخشد.
13- انعطاف پذیری حرکت:
ورزشکاران می توانند هدف های حرکتی را به روش های مختلفی اجرا کنند. برای برقراری اجزاء در حالات مختلف نیازمند انعطاف پذیری بدن است.
14- سلسله مراتب در حرکت:
تمام فنون سلسله مراتب طبیعی دارند. باید سلسله مراتب آن را آموزش ببینید. سپس تبعات مختلف آن را در حالات متفاوت بررسی کنید.
15- بی نظمی در حرکت:
هر سیستم حرکتی به سمت بی نظمی، عدم تعادل یا سکون می رود. برای جلوگیری از این کار باید حرکت را با سرعت مطمئنه پیش ببرید.
چگونگی فهمیدن حرکت:
ورزشکار باید مقیاس های اندازه گیری حرکت خود را تعریف کند. این مقایسه هم باید در سطح کل حرکت اندیشه شود و هم باید در اجزاء کوچک اندازه گیری شود.
با این روش قادر خواهید بود، میزان پیشرفت استراتژی حرکت خود را اندازه گیری کنید و درباره ی آن به قضاوت بنشینید.
اصول مأموریت حرکت:
1- حرکت از کجا می خواهد شروع شود
2- چگونه می توانید به آنجا برسید
3- هم اکنون کجای حرکت هستید
4- چگونه از وضعیت کنونی به وضعیت مطلوب می رسید
5- چه چیز حرکت در حال تغییر است که ورزشکار باید آن را در نظر بگیرد
کاربردهای فرایند حرکت:
1- عمل
2- بازخورد عمل
3- عکس العمل به بازخورد
4- اجرای عملیات منظم و منسجم
5- انجام فعالیت های تکمیلی
6- اجرای حرکت پویا و متغییر و هماهنگ با پیکره ی حرکتی
7- اقدامات از پیش تعیین شده
8- نقش تسهیل کننده ها در حرکت
9- گام آخر بازنگری و بهنگام سازی با توجه به اولویت ها
با توجه به نیازهای خاص موقعیتی که دارید، می توانید از این پیکره به شیوه ای مطلوب استفاده کنید. تنها چهارچوب زمانی است که بسته به مورد فرق می کند:
1- برنامه ریزی استراتژیک: ورزشکار می خواهد با به هم پیوستن قطعات و اجزاء پیکره ی سیستمی، شرایطی را فراهم کند که حرکت به صورت تعاملی و هماهنگ کار کند.
2- برنامه ی استراتژیک متغییر: این نوع برنامه به ورزشکار امکان می دهد، روایت حرکتی خود را با تغییر سرعت در لحظه ها و زمان های مختلف، تصویر ذهنی حریف را از حرکت او کم رنگ و مبهم کند.
فصل 4
برنامه ریزی، تغییر و بازآفرینی
ورزشکاران باید توجه داشته باشند
که برنامه ی استراتژیک بدون زحمت و تلاش بسیار دوام نخواهد آورد. این برنامه برای
اینکه تأثیرگذار باشد، جنب و جوش و زحمت زیادی می طلبد. ورزشکارانی که در
فرایندهای دشوار با تغییرات همراه و همگام شده اند و
توانایی
سازمان و مدیریت حرکت را داشته اند در مسیر موفقیت گام برداشته اند.
هنگامی که درباره ی چگونگی بهره گیری از الگوی سیستمی در برنامه ریزی، اجرا و بهنگام سازی استراتژی اصلی حرکت موفق شدید، آماده ی آغاز عملیات حرکتی و اجرای برنامه ی خود هستید.
بازآفرینی مدیریت استراتژیک:
تعقیب و بازآفرینی مدیریت حرکت، راه حل سیستمی متمرکز بر خواست حریف را فراهم می کند و به ورزشکار امکان می دهد کارایی حرکت خود را بالاتر ببرد. در این فرایند پنج مرحله وجود دارد:
گام اول: برنامه ریزی متناسب با نیازها:
این گام فرایند حرکت، متناسب با نیازهای خاص می باشد و اجزای آن را به هم پیوند می دهد. در این گام فرایند موازی با مشارکت حرکت های ذی نفع شکل می گیرد. به خاطر داشته باشید که ورزشکار آنچه را در ایجاد آن نقش داشته باشد، حمایت می کند. این گام نقش رهبری هر ورزشکار را نسبت به توسعه و تملک برنامه ی حرکتی حریف مقابل را نشان می دهد.
گام دوم: تجسم آینده ی حرکت:
این گام سعی دارد تصویری از آینده ی حرکت را نشان دهد. در اینجا باید اندیشه ی ورزشکار بر روی قسمتی از حرکت متمرکز می شود که از نظر حریف مطلوب است. همچنین لازم است مأموریت حرکت (دلیل اجرای آن)، ارزش های اصلی حرکت (روش مطلوب)، موفقیت حرکت در رابطه با رقیب تعریف شود.
گام سوم: معیار هدف حرکت
در این گام باید روش های اندازه گیری حرکت را در جهات مختلف و شناسایی مأموریت های مختلف آن مشخص می کند.
گام چهارم: ارزیابی وضعیت موجود و ایجاد استراتژی:
در این گام ضعف ها، قوت ها،
تهدیدها و فرصت های سازمان حرکت تجزیه و تحلیل می شود و با پیش بینی از آینده ی
حرکت، شناسایی
می شود. برای
انجام این کار روش های متعدد و مختلفی وجود دارد.
گام پنجم: ایجاد استراتژی:
در این کار استراتژی مقابل با حرکت حریف شکل می گیرد. به عبارت دیگر اقدامات اصلی مشخص می شود. ورزشکار باید بتواند موقعیت فعلی را ارزیابی کند و بعد از شناسایی، وضعیت مطلوب را پایه دار کند. هدف این کار مانند مراقبت های بهداشتی - درمانی می باشد.
گام ششم: کاربردی کردن حرکت:
در این گام با شناسایی حرکت و شناخت چهارچوب اصلی تشکیل دهنده ی آن، سهم هر قسمت و هر بخش واحد حرکتی مشخص می شود. بازدهی و سمت و سوی حرکت اولویت بندی می شود. علاوه بر آن برآورد کلی از صورت های مختلف حرکت برآورد می شود.
گام هفتم: اولویت های حرکت:
در این گام اولویت های برنامه ی حرکتی و سپس منابع لازم برای اجرای واقعی استراتژی های اصلی فراهم می شود.
گام هشتم: عملیات اجرایی، کاربرد و تغییر:
در این گام اطمینان از اجرای موفق برنامه ی استراتژیک با ایجاد تغییرات در مدیریت سازماندهی حرکت است. در اینجا برای تغییرات دیکته شده توسط برنامه ی استراتژیک حرکتی حریف، ارتباط و تحرک تازه ای شکل می گیرد.
گام نهم: اجرای استراتژی تغییر:
هدف این گام آن است که برنامه ی استراتژیک را از میان چند طرح پیشنهادی انتخاب و به فعالیت تبدیل کنید و آن را به نوع سیستم فاز مشترک مرتبط سازید.
گام دهم: بازنگری برنامه ی استراتژیک (بهنگام سازی):
بازنگری و بهنگام سازی حرکت نسبت
به سیستم های حرکتی حریف
با یک
حسابرسی دقیق، نیاز اجرایی را مشخص و راه اجرای آن را هموار می کند. بدین ترتیب
ورزشکار سیستم اجرای خود را لحظه به لحظه فعال نگه می دارد و این وضع حتی پس از
آنکه حرکت تازگی خود را از دست داد، ادامه می یابد.
حالا به خوبی می دانید که انسجام بخشیدن به تمامی اجزاء حرکت و تلفیق و تجمیع تمامی آنها در جهت حمایت و پشتیبانی از حرکت، بی نهایت دشوار است. به همین منوال گام های برنامه ریزی شده مستلزم فعالیت و مسئولیت ورزشکار با موقعیت های مختلف است.
گام های مدیریت استراتژیک حرکت:
1- برنامه ریزی حرکت برای برنامه ریزی حرکتی حریف
2- شناخت چشم انداز و مأموریت حرکتی حریف و برنامه ریزی بر اساس ارزش های حرکتی حریف
3- ایجاد برنامه های بخشی به منظور جبران آن و تأمین نیروی لازم
4- بازنگری در حرکت به منظور جبران آن و تأمین نیروی لازم
5- تجویز مسئولیت ها و بخش های مختلف
با این نگاه، اهمیت استفاده از
چهارچوب سیستمی به خوبی آشکار
می شود.
مدیریت استراتژیک مستلزم آن است که همه ی بخش های حرکت هر چه کارآمدتر، هماهنگ تر
و منسجم تر با یکدیگر کار کنند.
پیشرفت های محدود - راه حل های سیستمی ناقص:
ورزشکار با نگاه به آینده ی حرکت با نگرش تحلیلی به مسائل حرکت برخورد می کند. بدین ترتیب حل مسائل مربوط به موضوعات جاری حرکت، نوعا از طریق تجزیه و تحلیل صورت می گیرد. در این روش هر قسمت از سازمان حرکت به اجزایی تقسیم می شود و مسائل مربوط با آن جزء به جزء به طور جداگانه مورد توجه قرار می گیرد. وقتی یک مسأله ی حرکتی حل شود، نوبت به مسأله ی دیگر می رسد. در این نوع تفکر، توجه به وضعیت موجود به هر موضوع دیگری ارجحیت دارد و چنین توصیه می شود که به امور مربوط به این لحظه توجه کن و لحظه ی بعد به آن قسمت بپرداز.
برنامه ریزی استراتژیک با نگرش تحلیلی، غالبا آینده را بر اساس شواهد و قرائن حال، پیش بینی می کند و وضعیت جاری را به آینده تسری می بخشد.
وقتی ورزشکار همه ی جزئیات را بررسی می کند، احساس می کند می تواند واکنش های خود را به روشی تازه بروز دهد. او با سازماندهی کردن حرکت خود، راه حلی جستجو می کند که آثار گسترده و بادوام تری داشته بشاد. او به روشی کل نگر و متصل به گذشته و آینده ی کل حرکت را سازمان می دهد.
با این اندیشه شاهد تحولات بسیار گسترده ای در روند تغییرات حرکتی از قبیل مدیریت بر ارزش ها، تحولات حرکتی، ـ تغییرات سیستمی، مدیریت کیفیت مهندسی حرکت، توقیت و بازسازی ساختار حرکت به صورت مستقیم و غیر مستقیم خواهد بود. چنین روندی آغاز تلاش در جهت ترکیب از اجزاء و مسائل مربوط به راه حل های کامل تر و یکپارچه تر برای کل حرکت است.
1- تفکر تحلیلی:
الف- حرکت را به بخش های مختلف تقسیم کنید مسأله ی هر بخش را به صورت جداگانه حل کنید.
ب- هر فن در یک سیستم حرکتی را جدا از بخش های دیگر بررسی کنید.
2- ترکیب اجزاء و راه حل ها:
یک
مدل حرکتی را در نظر بگیرید و مشاوره ی وسیع تری را
درباره ی آن
تدارک ببینید. سپس مسائل و نارسایی های حرکت را بر طرف کنید.
3- تفکر سیستمی یکپارچه: (تناسب و هماهنگی)
یک سیستم حرکتی را نمی توان از طریق تجزیه و تحلیل آن درک کرد. بلکه حرکت هنگامی قابل درک است که اجزاء تشکیل دهنده ی آن به صورت ترکیبی و در قالب کلی در نظر گرفته شود.
لازم است حرکت شما، متمرکز بر حریف و متکی بر عکس العمل های حریف باشد. ورزشکار باید برای تجسم، درک و انجام تغییرات به یک مدل سیستمی متناسب با حرکت حریف صورت پذیرد.
راه حل های درون سیستمی - آغاز بر دگرگونی استراتژیک:
نوع نگاه حریف بستگی به موقعیت مکانی شما دارد. از سوی دیگر تفکر درون سیستمی در تعامل با کل حرکت می باشد. این نوع سازماندهی مستلزم مدیریت استراتژیک مؤثر و تفکری توأم با نگاه به پشت سر است. در حالی که تفکر سیستمی مهمترین ابزار برای اجرای تغییرات لازم را در تمامی مراحل حرکت به هم پیوند می زند. ورزشکار باید تمام راه حل های مناسبی را که برای مسائل دارد، درک کند و از آنها در لحظه های مناسب بهره بگیرد. برخی از راه حل ها عبارتند از: مدیریت کیفیت حرکت، خدمات رسانی به حرکت، مهندسی مجدد در فرایند حرکت، تقویت و رهبری حرکت، تعیین چشم انداز آینده ی حرکت، شناخت انگیزه های حرکت و... هر یک از این راه حل ها در جای مناسب اثر بخش و صحیح است.
اگر چه هنگامی که حرکت را در قالب سیستم می نگرید، هر یک از آنها تنها راه حل هایی تلقی می شوند که در جای خود مسأله ی حرکت را حل می کند و در نتیجه به همان نسبت که از آنها استفاده می شود، برای اجرای حرکت بعدی آماده می شود.
برنامه ریزی و مدیریت و رهبری استراتژیک:
برنامه ریزی استراتژیک اقدامی است که برای تعیین چشم انداز حرکت برای آینده، تعیین ارزش های حرکت اقدام می کند تا با اجرا و اراده ی آنها سازمان حرکت به هدفش برسد.
راه های رسیدن به هدف:
1- چگونگی سرعت بخشیدن و پیشبرد حرکت
2- چگونگی پیوند دادن و یکپارچه کردن حرکت
3- چگونگی وضعیت جاری حرکت
4- چگونگی جستجوی بهترین وضعیت حرکت
چگونگی ارتقاء حرکت:
1- چه قسمت از حرکت باید مورد توجه قرار بگیرد
2- تیم حرکت دارای انگیزه ی خودکار
3- نوآوری و خلاقیت حرکت
4- تقویت نیروهای مختلف
5- ارتقاء نیروهای مختلف حرکت
6- نحوه ی اراده و بازآفرینی حرکت
7- تنش زدایی و ارتباط اثر بخش حرکت
8- اندازه گیری حرکت
9- تعیین بهترین وضعیت حرکت
10- بررسی وضعیت حرکت
11- مدیریت بر کیفیت حرکت
12- زمان و سرعت واکنش
13- ارتقاء کیفیت حرکت
14- افزایش سطح کارایی حرکت
15- کاهش ریسک پذیری
16- نقش حریف در عرصه ی رقابت
17- چگونگی تحول حرکت
18- نحوه ی ساختار و سازماندهی حرکت
19- برنامه ریزی عملیات حرکتی
20- سیستم ارزشیابی بر مدیریت عملکرد حرکت
21- هدایت تغییر استراتژیک
22- بازنگری و بهنگام سازی حرکت
چکیده ی تفکر سیستمی در حرکت بدین شرح است:
به ساختمان سازمانی حرکت بیندیشیم که در آن هر راه حل جزئی، با تمامی حرکت مناسب و هماهنگ باشد و نتیجه ی آن در قالب یک تفکر سیستمی بکار می رود.
سطح سیستم زنده: (یک بازنگری سریع)
هر سطح سیستم حرکتی، سیستم دیگر را متأثر می سازد و دیگر اینکه درون هر سیستم سلسله مراتبی وجود دارد. چنین مدلی لازم است محیطی بیافریند که بین تمامی سیستم های اصلی و فرعی به گونه ای پیوند برقرار کند که هدف های کل سیستم و چشم انداز آن تحقق یابد.
پلکان برنامه ریزی حرکت:
وقتی که سازمان حرکتی شما از برنامه ریزی استراتژیک بهره مند است، به چه نحوی می توانید ادامه ی موقعیت های بعدی آن را ایجاد کنید؟ چگونه توان و تعادل حرکت خود را حفظ و گسترش می دهید و آن را بهنگام نگه می دارید؟ چگونه تمرکز را بر تمامی سطوح چندگانه ی سیستم های تشکیل دهنده ی حرکت، تسری می بخشید؟
یکی از اصول سیستم زنده می گوید،
هر سیستم حرکتی از جایی شروع می شود به تدریج در محلی مستقر می شود و در پایان
مرگش فرا
می رسد. در
این مفهوم، هر پدیده ی حرکتی تمایل به آرامی مرگ و سکون گام بردارد و این اصل عکس
جهت پیشرفت است. در اینجا پلکان حرکت معنا پیدا می کند. ورزشکار می تواند با طراحی
الگوی حرکت در مقابل سکون و مرگ حرکت محافظی ایجاد کند و در
لایه های
مختلف حرکت مرگ آن را به تعویق بیندازد. حالا سازمان حرکت خود را در سه قسمت یا سه
گروه مشخص کنید و برنامه ی حرکتی خود را طوری پیش ببرید تا موفقیت آن تداوم داشته
باشد.
اگر به این تشخیص رسیدید که همه ی سطوح سازمان حرکت (بخش ها، واحدها) باید با هم کار کنند تا بازده ی حرکت بیشتر شود، شما به خوبی در مسیر موفقیت قرار گرفته اید. به علاوه پلکان برنامه ریزی برای هر بخش از حرکت دو سطح را الزامی می کند:
1- سطح برنامه ریزی استراتژیک:
برنامه ریزی استراتژیک می تواند چشم انداز، مأموریت، ارزش های اصلی و معیارهای کلیدی را اندازه گیری و مشخص کند و استراتژی دستیابی به اهداف را در کل حرکت مشخص کند.
2- سطح برنامه ریزی کلی:
این برنامه برای اهداف و مقاصد خاص برنامه هایی را در نظر می گیرد و چگونگی عملکرد هدف های تعیین شده را مشخص می کند. همچنین ورزشکار نیازمند بازنگری در ارزیابی عملکرد حرکت های خویش است تا آنها را بر مبنای استراتژی های اصلی (نتایج) و ارزش های اصلی (رفتارها) بنا کند. پلکان برنامه ریزی، تناسبی را که باید میان هر یک از سطوح در حال تعامل سیستم تشکیل دهنده ی سازمان حرکتی است، برقرار کند. تناسب یاد شده با در نظر گرفتن استراتژی های اصلی حرکت به منزله ی عامل اتصال بین دو سطح سیستم حرکتی در نظر گرفته می شود. این تناسب برای مجموعه ی حرکت شرایطی پدید می آورد که همه برای اجرای موفق برنامه ها تعیین شوند. همچنین آمادگی جمعی را برای تغییرات مطلوب فراهم کند.
تجربه نشان داده است که سازمان یافته ترین و منسجم ترین حرکت نیز امکان خطا دارد. حتی اگر برنامه ریزی حرکت شما بر اساس سیستم های حرکتی کاملا مشخص هم شکل گرفته باشد. بعضی از مواردی که ایجاد اشتباه می کنند عبارتند از:
اشتباه اول: تلفیق نادرست اجزاء برنامه ی حرکتی:
متداول ترین اشتباه حرکت، آن است که برنامه ی حرکتی در جایی ناخواسته متوقف شود و یا وقفه ای در آن ایجاد کند.
سیستم برنامه ریزی حرکت باید به نحوی طراحی شود که همواره در سراسر آن تازگی و دوام خود را حفظ کند. یکی از مهمترین ویژگی های برنامه ریزی حرکت باید توانایی آن نسبت به ایجاد و پذیرش تغییر در مراحل اجرایی باشد. در اجرا تغییر موضع حرکت اجتناب ناپذیر است و ورزشکار باید برای تغییر آمادگی داشته باشد.
اشتباه دوم: انجام پیش بینی در برنامه ریزی:
اشتباه معمول دیگر، پیش بینی
نامعقول است. بدین نحو که ورزشکار باید بتواند با توجه به وضعیت حرکت، پیش بینی
صحیحی داشته باشد. اگر ورزشکار تصویر صحیحی از وضعیت حال نداشته باشد،
نمی تواند
هیچ تصویر مشخصی از آینده ی حرکت در ذهن خود ایجاد کند.
اشتباه سوم: نگرش و تصمیم غلط:
این اشتباه زمانی رُخ می دهد که ورزشکار به روش صحیح و کلاسیک فن را نیاموخته باشد. پس چگونه می تواند نسبت به چیزی که درست نیاموخته، تصمیم عاقلانه ای بگیرد. به یاد داشته باشید که هر فنی را به شکل صحیح و اصولی آن بیاموزید تا بتوانید تغییرات لازم را ایجاد کنید.
اشتباه چهارم: تعیین چشم انداز های حرکت:
اشتباه دیگر، تجسم غلط از مأموریت حرکت مورد نظر است. بسیاری از برنامه های حرکتی بدون در نظر گرفتن توسعه ی سازمانی آن استفاده می شود. در اینجا ورزشکار نمی داند که چگونه به پیشرفت حرکت خود کمک کند و به صورت صحیح از حرکت ها استفاده کند.
ورزشکارانی که صرفا وظایف مشخص جاری را دنبال می کنند در معرض این اشتباه قرار می گیرند.
اشتباه پنجم: تخلف در مأموریت حرکت:
ورزشکار با مرور گذشته ورزشی خود، می تواند با نگرش بر روی ارزش های حرکتی خود به باورهای مثبتی دست یابد. همچنین با یادآوری آنها می تواند ظاهر خوب و موجه حرکت خود را ارزیابی کند. در واقع می تواند به قالب آن توجه بیشتری کند نه به محتوایش.
اشتباه ششم: قصورد در کامل کردن فرایند اجرایی حرکت:
پس از اجرای حرکت، ورزشکار باید در رابطه با ارزش های کلیدی ذی نفع تفکر کند و با سازماندهی مسئولیت های ایجاد شده ی حرکت، حرکت خود را حفظ و مستمر کند. قصور در هر قسمت موجب اجرای ناقص حرکت می شود.
اشتباه هفتم: غفلت در ایجاد مشارکت:
این مسأله هنگامی ضروری به نظر می
رسد که در فرایند برنامه ریزی حرکت بخواهید در قسمت هایی با حرکت حریف مشارکت کنید
و منافع مشترکی ایجاد کنید. این کار سبب می شود که با درک واقعی حرکت طرفین، ضلع
سومی از حرکت ایجاد کنید که با پیوند و تعامل با حرکت حریف بدست آمده است. این امر
نباید از نوآوری دور بماند. در نتیجه نمی توانید بفهمید در مرحله ی اجرایی حرکت چه
می خواهید و چه انتظاراتی را باید برآورده کنید. بدتر آنکه حرکت بسته و محدود
می شود و
برنامه ی استراتژیک در بن بست قرار می گیرد. این اشتباه می تواند کنترل حرکت را از
دست شما خارج کند.
اشتباه هشتم: اجرای حرکت طبق روال عادی:
این اشتباه هنگامی است که یک فن را به صورت معمول و متداول اجرا کنید. در این صورت حریف حرفه ای، دست شما را می خواند و به طور کامل و به شدت با حرکت شما برخورد می کند. هنگام اجرای حرکت باید تمایلی نداشته باشید که سکان حرکت را به طور کامل در اختیار حریف قرار دهید و به تغییرات حرکت کم و بیش پاسخ دهید تا حریف به طور کامل در روند حرکتی خود قرار نگیرد. یعنی سیستم حرکتی حریف قالب نشود. اغلب ورزشکاران قربانیان این اشتباه هستند و نتیجه ی این اشتباه معمولا شکست است.
اشتباه نهم: فرار از گزینه های مشکل:
معمولا این اشتباه زمانی رُخ می دهد که ورزشکار می خواهد از خطری فرار کند و خود را برهاند. در واقع با این کار خود را به دامی دیگر هدایت می کند. این هدف تحقق پیدا نمی کند مگر اینکه در بده و بستان حرکت به طور مؤثر وارد شده باشد و حتی در یک عقب نشینی استراتژیک هم به روش عاقلانه برخورد کنید تا حریف نتواند از موقعیت به دست آمده سوء استفاده کند.
برخی از زیباترین استراتژیک ها،
هنگامی است که ورزشکار در معرض خطر قرار می گیرد و با تمرکز و توجه خاص عقب نشینی
می کند.
اشتباه دهم: فقدان مدیریت:
اگر ورزشکار برای اجرای حرکت خود، روش و معیار روشنی تعریف نکند، تعیین میزان پیشرفت هم غیر ممکن می شود. اگر ورزشکار معیاری برای اندازه گیری موفقیت و هدف نداشته باشد، به طور یقین نمی داند اولویت حرکت او کدام است و اندازه گیری بازده ی حرکت چقدر است.
ورزشکارانی که حرکت مدار نیستند، غالبا به جوانب حرکت توجهی نمی کنند و با حرکت عملیاتی برخورد می کنند و با حرکت حریف ارتباط چندانی ندارند.
اشتباه یازدهم: اشتباه در تعریف حرکت یا برنامه ریزی عملیاتی:
بسیاری از ورزشکاران از تعریف معنی دار واحدهای حرکتی خود غافلند و تصور می کنند که از غفلت حریف برای خود فرصتی بدست آورده اند. این نوع عملکرد نوعی باخت تلقی می شود. غفلت در تمیز یا تفاوت گذاشتن میان دلایل موجود در حرکت ها و شناخت تعارض ها محصول جدیدی را حاصل می کند. ساختار و شکل هر حرکتی ایجاب می کند که به نحوی فکر کنید که به نحوه ی اجرای آن حرکت تعلق داشته باشد.
اشتباه دوازدهم: غفلت در تعیین معیار وضعیت مطلوب:
از اشتباهات دیگر حرکت، عدم درک مشخص از رفتار حرکتی حریف است. بدون در نظر گرفتن نقاط ضعف و قوت حرکت حریف، قادر نخواهید بود هدفی برای خود برگزینید یا از برتری حرکت خود مطلع شوید. اگر به طور مدام درگیر داد و ستد حرکت نباشید و در شناخت آن غفلت کنید، حرکت شما به سرعت قربانی سکون و توقف می شود.
غفلت و کم توجهی برخی از ورزشکاران موجب قربانی شدن حرکت می شود. هرگز نباید تصور کنید که به سطح خاصی از رشد رسیده اید که نیاز به آموختن ندارد. آموختن بحثی همیشگی است.
اشتباه سیزدهم: استفاده از یک روش حرکتی:
به خاطر داشته باشید برای رسیدن به یک هدف، تنها یک راه وجود ندارد. اما بهترین راه فقط اجرای یک راه خاص است.
اشتباه چهاردهم: استفاده از حرکت های نامفهوم و گیج کننده:
گاهی ورزشکار حرکت هایی را بکار می برد که بیشتر گمراه کننده است تا روشنگر. ممکن است ورزشکار در برنامه ریزی استراتژیک درک متفاوتی داشته باشد. از آنجایی که معنا و سطح شناخت هر حرکت برای طرفین متفاوت استف تنها با اجرای آنها می توانید تشخیص دهید که کدام یک در رتبه ی بالاتری قرار دارد.
هر ورزشکار با بکارگیری حرکت توجه
و هدف خاصی را دنبال
می کند. در
حالی که اگر این حرکت ها را به طور جداگانه بکار بگیرید، معنای دیگری خواهند داشت.
بنابراین چگونگی تلفیق حرکت ها با کل سیستم تناسب خاصی را ایجاد می کند. از طریق
کاستن یا افزایش سرعت و یا نیرو و یا اندازه می توانید کارایی حرکت را تغییر دهید.
به بیان دیگر چشم انداز مأموریت و موفقیت حرکت ها در روش بکارگیری آنها شناخته می
شود. استراتژی شناخت اصلی حرکت ها، تنها اهداف نهایی آنهاست. معیار درک حرکت ها مسیر
رشد و کمال آنهاست و شناخت شاخص های دقیق آن مسیر کمیت پذیری و اندازه ی کارکرد هر کدام از آنها در جهت
تحقق اهداف اصلی می باشد.
خلاصه اینکه
فرض بر این است که همه ورزشکاران اشتباه می کنند. هر چند باید به خاطر داشته باشید که باید با واقعیت ها روبرو شوید و با عقل سلیم با آنها برخورد کنید.
پانزده مورد از منافع سیستم مدیریت استراتژیک حرکت:
1- دستیابی به نگرش علمی و فعال حرکت:
بکارگیری سیستم مدیریت استراتژیک حرکت در عمل ورزشکاران را قادر می سازد تا با دنیای در حال تغییر حرکت به صورتی فعال و با واقع بینی برخورد کنند.
2- تشکیل گروه حرکتی:
برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک حرکت به ورزشکاران این امکان را می دهد تا فعالیت گروهی بسیار کارآمدتر را بیاموزند. به علاوه در ایجاد و پشتیبانی از برنامه ی حرکتی نیز توفیق بیشتری بدست آورند. رمز اجرای موفق، فراهم ساختن مُدل چند وظیفه ای (چند وجهی) از کار گروهی است.
3- توسعه ی توانایی های حرکت:
برنامه ریزی استراتژیک از بهترین فرایندهای مؤثر در کسب تجربه ی حرکتی و اندیشیدن در انجام اعمال حرکتی است.
4- معیار اندازه گیری حرکت:
معیار اندازه گیری حرکت به ورزشکاران این امکان را می دهد که نکات خاصی از معیارهای اندازه گیری را در نظر بگیرند. این معیارها برای اندازه گیری و ارتقاء سطح کیفی حرکت استفاده می شود.
5- تصمیم های آگاهانه در برنامه ی استراتژیک:
بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک به
ورزشکار این امکان را
می دهد که در
لحظه های دشوار، عمل خاصی را اعمال کند.
6- تشخیص و برتری حرکت:
برنامه ی استراتژیک یک در سطحی پیشرفته، تعیین خواهد کرد که چه عواملی در درک چگونگی و میزان تأثیر به نسبت شرایط زمان و مکان حرکت حریف با پیش بینی های کارآمد، یاری کنند.
7- کاهش تعارض، تقویت حرکت:
مدیریت استراتژیک روحیه ی ورزشکار را تقویت می کند. این نوع مدیریت با جهت گیری علمی، ضرورت و اهمیت همکاری تمامی اجزاء با یکدیگر در قالب یک سیستم هماهنگ انجام می پذیرد. این کار از تعارضات نامطلوب حرکت می کاهد.
8- تدوین حرکت با تصمیم گیری های صحیح:
باید برای تمامی حرکت ها مشخص شود که چه حرکت هایی با چه اولویت هایی در نظر گرفته می شود و چه کارهایی نباید انجام شود.
9- ایجاد آمادگی برای دیگر حرکت ها:
هر حرکتی که خود را در برنامه ی حرکتی ذی نفع بداند به نحوی در ساختن آینده ی حرکت ایفای نقش می کند.
10- همه ی حرکت ها در راستای یک هدف:
در سیستم مدیریت استراتژیک، همه ی
حرکت ها تحت تأثیر یکدیگر قرار می گیرند و به روشی ساده با یکدیگر ارتباط برقرار
می کنند. با این سیستم هر حرکت با اندازه های معینی، به عنوان کل، هماهنگ
می شوند.
11- تسهیل رفع موانع حرکتی:
مدیریت استراتژیک، تمامی حرکت ها را در شرایطی قرار می دهد که در مقابل ایده های بسیار متفاوتی که ارئه می شود، احساس گیجی نکند. معنا و مفهوم مشخص ی از آن استنباط کنند و به راه حل های مشخص برسند. باید خاطر نشان کرد که گاهی یک مسأله ی حرکتی یک پاسخ معینی ندارد. چنین شرایطی سبب می شود که یک نوع درهم ریختگی و بی نظمی ایجاد شود. این کار موجب می شود یک تفکر سیستمی یکپارچه و منسجم شکل نگیرد.
12- تقویت حرکت:
چهارچوب سیستمی به ورزشکار توانایی می بخشد تا حرکت خود را با برنامه ریزی استراتژیک هماهنگ به اجرا درآورد.
13- تمرکز:
هر گاه حرکتی که ورزشکار انجام می دهد در چهارچوب صحیح باشد، به طور مؤثر و متمرکز، اولویت های حرکتی تعیین می شوند.
14- سرعت بخشیدن بر اجرای استراتژیک:
توانایی اجرای حرکت در قالب سیستمی، همواره با تکرار و تمرین مستمر آسان تر می شود. شناسایی و تشخیص موضوعات مسأله ساز حرکتی و چگونگی برخورد با موانع حرکت میسر می شود.
15- برخورد منطقی با فشارها و تغییرات:
هنگامی که ورزشکار حرکتی را اجرا می کند، هر یک از اجزاء حرکت تمرکز خود را بر موضوع ها و مسائل موجود معطوف می کند. این درک و تجربه در مشارکت حرکت نیازمند تمرین مستمر می باشد.
تجربه ی حرکت، نشان می دهد که پیروی از نگرش سیستمی حرکت به ورزشکار کمک می کند تا از ارتکاب بیشتر اشتباهات حرکتی ممانعت کند. این کار منافع بسیار زیادی را برای ورزشکار خواهد داشت. حالا ورزشکار می تواند به روش گام به گام و در چهارچوبی مبتنی بر تفکر با مدیریت استراتژیک آغاز کند.
اشتباهاتی که می تواند یک ورزشکار در مدیریت استراتژیک مرتکب شود:
1- غفلت در تلفیق و هماهنگ سازی حرکت در تمامی سطوح حرکت
2- استفاده از پیش بینی های غلط
3- فاصله گرفتن از برنامه ی حرکتی حریف
4- داشتن نگرشی نامنظم و موردی در برنامه ریزی حرکت
5- تدوین چشم انداز آینده ی حرکت
6- بازنگری فعالیت های حرکت
7- اشتباه در اجرای یک فرایند حرکتی
8- جلوگیری از انحراف حرکت
9- ادامه ی روش های صحیح حرکت، پس از تدوین برنامه استراتژیک
10- دوری از گزینه های سخت
11- اجرای فعالیت های آسان و اندازه گیری فعالیت های حرکتی
12- اجرای حرکت با روش معنا دار
13- مقایسه و تشخیص وضعیت خود در مقابل وضعیت حریف
14- توجه به اهداف حرکتی حریف
15- بکارگیری بهترین گزینه ی حرکت از میان گزینه های دیگر
حرکت ورزشکار به کدام یک از اهداف زیر دست یافته است؟
1- وجود حرکتی سیال و فعال و در حال تغییر
2- اجرای حرکت چند وظیفه ای یا افقی، عمودی
3- وجود یک فرایند اجرایی سریع
4- شناخت معیار و کیفیت حرکتی حریف
5- اجرای تصمیم های هوشمندانه
6- تشخیص برتری های حرکتی حریف
7- کاهش تعارضات بین حرکت ها و تقویت همکاری بین آنها
8- تدوین و تنظیم خطوط حرکت
9- آمادگی بیشتر برای پذیرش تغییر
10- هماهنگی حرکت ها در ارتباط با یکدیگر
11- تغییر دامنه ی حرکتی فنون
12- تقویت حرکت های میانی
13- جلب توجه حریف به قسمتی از حرکت
14- سرعت بخشیدن به اجرای فن
15- استفاده صحیح از برخوردها و فشارهای ناشی از تغییر
فصل 5
برنامه ریزی لحظه ای برای حرکت
مصداق اصل فوق، به تجربه ثابت کرده
است که اگر ورزشکار حرکت خود را درست و به موقع به انجام نرساند. چنان بی نظمی به
وجود
می آید که تا
بخواهد، مجددا زمینه را برای اجرای حرکت خوب آماده کند، دیگر کار از کار گذشته است.
انجام درست و به موقع حرکت، در طی دوره بازآفرینی آن، همان چیزی است که در گام نخست باید به وضع آن توجه کرد. این اصل را فراموش نکنید: پیش از اینکه حرکت کنید، مراقب باشید.
همان گونه که قبلا گفته شد، در ابتدای برنامه ریزی حرکت باید دقیقا بدانید چه موضوعات حرکتی را لازم دارید. سپس فعالیت حرکتی خود را به خوبی سازماندهی کنید و سپس از آمادگی لازم، حرکت را آغاز کنید. کوتاهی در مهندسی وضعیت حرکت به منزله ی آن است که از پیش، خود را برای شکست آماده کرده اید.
مهندسی حرکت:
برای ارزشیابی دقیق وضعیت حرکت خود و اینکه چگونه حرکتتان را هدایت کنید، باید برنامه ی استارتژیکی را دنبال کنید که نتیجه ی آن منافعی داشته باشد.
برخی کارهای مقدماتی برای برنامه ریزی حرکت:
هنگامیکه ورزشکار می داند که چگونه و از کجا شروع کند، کار مشخص و نسبتا سر راست است. آنچه در زیر می آید برخی کارهایی است که در آغاز حرکت برای برنامه ریزی مفید و مؤثر است.
ارزیابی استراتژیک حرکت:
پیش از آنکه برنامه ریزی حرکتی را انجام دهید، باید بتواندی موقعیت جاری حرکت را به طور کامل ارزیابی کنید. اگر نوع استراتژی را مشخص کرده اید، باید از خود بپرسید آیا استراتژی مورد نظر نیاز به تغییر دارد یا خیر؟ سعی کنید بهترین و واقعی ترین بازنگری ممکن را در چگونگی سازمان حرکت تعیین کنید. آیا می دانید چه چیزهایی نیاز به تغییرات دارند؟
پشتیبانی از حرکت خود را شناسایی کنید:
در این مرحله موضوع ظرفیت سازی حرکت است. به خاطر داشته باشید که استراتژیک حرکت شما به هر نحوی که باشد، باید ظرفیت پشتیبانی، مداومت و هماهنگی را برای مدت طولانی داشته باشد. باید بتوانید حرکت های دارای مسئولیت جدید را جایگزین کنید. باید بتوانید گزینش و مسئولیت هر یک را مشخص کنید. شاید انتخاب و بکارگیری در یک لحظه اتفاق بیفتد تا اجزاء حرکت بتوانند به طور خودکار و هم زمان در یک لحظه همگام شوند.
رهبری و هدایت فعالیت های حرکتی متناسب با چشم انداز:
در اینجا ورزشکار قبل از
اجرای حرکت، باید بتواند مجموعه ی حرکت را رهبری و ارزیابی کند. این کار ایجاد
مهارت و انگیزه
می کند. در
اینجا دانش حرکت، گر چه اهمیت دارد، اما
آنچه برای ورزشکار مهم است: مهارت ها و دیدگاه های رهبری حرکت است. ویژگی هایی از
قبیل تمایل به تعادل، تفکر داشتن، اهمیت دادن به بازخورد و از همه مهمتر درک
تغییرات حائز اهمیت است.
شاید لازم است چهارچوب حرکت حریف را بررسی کنید و تفکر قابل توجهی از توان رهبری را فراهم کنید. راه حل آن است که در مرحله ی نخست فرایند توسعه ی حرکت پیش بینی شود. این اقدام پیش از رهبری حرکت ضروری است. برای آنکه برنامه های استراتژیک طراحی شده با موفقیت اجرا شود، باید بتوانید ظرفیت و توان حرکتی خود را افزایش دهید.
توجیه حرکت اجرا شده:
این مرحله از آن جهت در فرایند حرکت حائز اهمیت است که ورزشکار ذی نفع از اشتباهات و خطاهای احتمالی آگاه شود و بسته به موضوعات و پیچیدگی هایی که ممکن است اتفاق بیفتد به آنها فکر کند. ورزشکار باید بداند که اشتباه بخشی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک را تشکیل می دهد و دلیل اشکال در زمینه ی فوق چیست.
وظیفه ی سازماندهی و پیوند اجزاء:
لازم است در مرحله ی اجرای حرکت به تدریج به کامل کردن و سازماندهی حرکت یا به عبارت دیگر به دوخت و دوز اجزاء صرف کنید تا فرایند برنامه ریزی به شکل مناسبی استقرار یابد. این فعالیت ها به شرح زیر است:
1- شناختن نکات کلیدی حرکت حریف
2- طراحی فرایند موازی بین حرکت خود و حرکت حریف
3- ساماندهی و بکارگیری تیمی فعالیت های حرکتی برای موفقیت بیشتر
4- سازماندهی بازخورد نتایج ارزیابی استراتژیک
5- فراهم ساختن روزنه ای برای موفقیت
6- بررسی ارتباطات جاری بین گروه های حرکتی
7- پیوند دهی برنامه ی حرکتی خود با سیستم حرکتی حریف
8- بررسی های مورد نیاز برای استقرار صحیح و مناسب فرایند حرکت
حالا وقت آن رسیده است که ورزشکار با اسرار کلیدی حرکت و مسئولیت ها و پشتیبانی های اجرایی آن آگاه تر شود و خود را در قالب نیروی فشار راهبردی سیستم حرکتی که همه محصول یک مجموعه اند و باید با هم کار کنند قرار دهد. همچنین هنگام آن است که حرکت با انسجام و یکپارچگی خاصی در قالب مناسب، سازمان پیوند بین اجزاء را تشکیل دهد.
وظایف سازماندهی مرحله ای برای برنامه ریزی:
1- مشخص کردن جزئی از حرکت برای برنامه ریزی:
نخستین وظیفه تعیین دقیق پدیده ای است که می خواهید برای آن برنامه ریزی کنید. در حالی که قصور در تعیین و مشخص سازی آن اشتباهی بزرگ به شمار می رود. سعی کنید مسئولیتی را که به مراتب فراتر از توانایی و قدرت کنترل شماست، برعهده نگیرید.
آخرین موضوعی که باید به آن اشاره کنیم بدین شرح است که برای حرکتی برنامه ریزی کنید که برای شما کاملا روشن و تعریف شده باشد واُفق زمانی آن کاملا مشخص باشد. باید تشخیص دهید کدام تغییر برای حرکت شما، تناسب بیشتری دارد. هر چقدر تفکر خلاق تر و نوآورتر داشته باشید و احتمالات آینده را کامل تر درک کنید، می توانید برنامه ریزی مؤثری داشته باشید.
2- شناسایی موضوعات بحرانی:
در این گام موضوعات مهم را که برای حرکت شما مهم هستند، شناسایی کنید. بهترین حالت آن است که عقاید متفاوت موضوع مورد نظر را به خوبی شناسایی کنید و این همان چیزی است که در این نقطه از فرایند بدان نیاز دارید. هر چند به سبب آزاد بودن تصورات حرکت ممکن است شما در این فرایند موضوعات کاملا روشنگر و ارزشمند بدست آورید.
3- آزمودن میزان آمادگی حریف:
تجربه ی ورزشکار حاکی از آن است که احساس و درک حریف از حرکت ها اهمیت زیادی دارد. هر ورزشکار به طور جداگانه باید بتواند شخصا فرایند حرکت حریف مقابل را درک کند و با آمادگی کامل در آن مشارکت نماید. این وظیفه آنان را ملزم به آماده سازی خود می کند. برای ورزشکار باید مشخص شود که دقیقا منتظر چه چیزی باشد و نتیجه ی فرایند چه اتفاقی خواهد افتاد.
در آغاز باید ورزشکار دقیقا شرح
دهد، برای هماهنگی موضوعات حرکت چه کارهای مقدماتی یا اصلی انجام دهد. بررسی نقاط
قوت
به اندازه ی
بررسی نقاط ضعف حائز اهمیت است. باید سعی کنید
زمینه های
پنهان و ابهامات حرکت را شناسایی کنید.
4- موانعی که بر سر راه فرایند حرکت قرار می گیرد:
در این نقطه است که مسائل مختلف در برنامه ریزی حرکت به وجود می آید. در اجرای این وظیفه نکات زیر حائز اهمیت است:
1- هنگام اجرای حرکت چه مسائلی (مثبت / منفی) پیش می آید
2- اشتباهات متداول این نوع حرکت کدام است
3- فکر می کنید حریف چه عکس العملی انجام می دهد
بعد از اینکه تمام فهرست مثبت یا منفی را بررسی کردید. حالا می توانید برای برداشتن موانع از مسیر اقدامات لازم را پیش بینی کنید.
نکته ی حائز اهمیت این است که سطح کنونی اثربخشی حرکت را در برنامه ریزی استراتژیک ارزیابی کنید.
در فعالیت های حرکتی باید به نکات زیر دقت کنید:
1- بقا و ماندگاری حرکت
2- چگونگی انعکاس حرکت
3- چگونگی و نوع هدایت حرکت
4- برنامه ریزی متناسب با حرکت حریف
5- اجرای یک حرکت اختصاصی
6- پیش بینی های کوتاه مدت و دراز مدت
7- اجرای حرکت مرتبط با چشم انداز مأموریت
8- تغییر برنامه ریزی استراتژیک برای بخشی از برنامه ی حرکتی
در بهترین حالت برای چشم انداز
تعریف شده و کاملا واضح برای کل حرکت که دارای یکپارچگی است در یک فرایند اشتراکی
پیش
می رود. به
عبارت دیگر هر دو ورزشکار گام های موازی بر
می دارند و
هر دو از آنچه در خواستنش تلاش می کنند، پشتیبانی
می کنند.
5- بررسی کل حرکت:
ورزشکار نمی تواند برنامه ریزی حرکت خود را بدون توجه از شرایط کل حرکت بررسی کند. باید ببیند چه حوادثی در حال رُخ دادن است و بالقوه احتمال وقوع چه تغییراتی در این زمان وجود دارد. به عبارت دیگر بررسی کند در لحظه ی دیگر ممکن است چه تحولاتی در حال وقوع باشد.
به خاطر داشته باشید که تنظیم برنامه ای استراتژیک، بدون توجه به تحولات محیطی حرکت، برای آینده بسیار مهم است.
6- پیوند دادن برنامه ی استراتژیک با خواسته های حریف:
موضوع بسیار ساده و در عین حال منطقی، چشم انداز هر دو حرکت می باشد. یعنی برنامه را بر اساس برنامه ی حریف تعیین کنید و این یکی از روش های معمول بدن و بستان است.
باید توجه داشت که واقع بینی درباره ی محدودیت های حرکت اهمیت بسیار دارد. عدم توجه به ملاحظات مربوط به منزله ی شکست است. اما اگر اجازه بدهید که حریف تمامی تصمیمات حرکتی خود را به شما دیکته کند به طور یقین به آینده ی حرکت خود توجه کافی نداشته اید.
برای اینکه احساس کنید به آینده ی حرکت توجه خاص دارید، باید بتوانید به چشم انداز آینده ی حرکت و موانع و تنش ها و تعارض ها دقت کنید. بین حرکتی که اتفاق می افتد و روشی که برای مقابله با آن بکار می برید، باید چالشی فراهم شود.
خلاء و تعارض میان حرکت ها، همان چیزی است که ورزشکار را به گزینش روشی خاص وادار می کند. ورزشکار در چنین شرایطی تصمیم می گیرد، چگونه عمل کند. در واقع این اختلاف بین دو حرکت است که اولویت های جهت دار آینده را عملی می کند.
اشتباه مهم دیگر که بسیاری از ورزشکاران در این مرحله مرتکب می شوند آن است که تلفیق بین دو حرکت شتاب زده نباشد و مرحله بندی شود تا در نتیجه برنامه ریزی با دقت کافی انجام پذیرد.
ورزشکار برای تعیین چگونگی پیوند میان حرکت های مختلف، نیازمند روش خاصی است. بدون اقدام به عمل درست هماهنگی لازم بدست نمی آید و کل حرکت از تناسب و یکپارچگی لازم برخوردار نخواهد بود.
7- شناسایی حرکت های کلیدی:
یکی از کارهای بسیار مهم در گام برنامه ریزی حرکت، شناسایی حرکت های کلیدی است. اگر این اقدام به درستی و هدفمند انجام شود و مشارکت آنها منافع بسیاری خواهد داشت. ورزشکار باید این پرسش را مطرح کند که چگونه می تواند حرکت خود را به طور کامل در فرایندهای برنامه ریزی و تغییر درگیر کند.
یادآوری این نکته لازم است که هر
گاه به سازمان حرکت به منزله ی یک سیستم نگاه کنید، توجه به تمامی جنبه های آن
ضرورت پیدا
می کند. در
نتیجه کیفیت و اجرای موفقیت آمیز حرکت را از درک چگونگی تعامل خود با سیستم حرکتی
حریف توجیح می کند.
8- اجرای حرکت کلیدی:
پس از اینکه حرکت کلیدی خود را در برنامه ی استراتژیک شناختید، می توانید تیم برنامه ی خود را اجرا کنید. لازم است همواره اندازه و حجم حرکت را در نظر داشته باشید. برای اینکه حرکتی مؤثر و بهره مند داشته باشید به جای اجرای حرکت انفرادی یک تیم حرکتی منظم فراهم کنید.
نکته ی مهم دیگر که باید همواره به خاطر داشته باشید آن است که علاوه بر هماهنگ و هم گن بودن اعضاء حرکت باید اجزاء حرکت یکدیگر را تقویت کنند. اجزاء تیم حرکت باید با یکدیگر هماهنگ باشند و به راحتی یکدیگر را درک کنند. باز هم خاطر نشان می کنم آنچه تدارک می بینید یک برنامه ریزی استراتژیک و عملیاتی باشد.
موضوعات مرتبط با برنامه ی استراتژیک:
1- ترکیب اجزاء حرکت:
الف- جهت گیری روشن و واضح باشد
ب- احساس مشارکت در سطح میانی و عالی باشد
پ- نقش حرکت های کلیدی
ت- توجه به عوامل مؤثر حرکت
ث- پشتیبانی از حرکت
ج- راحتی و مناسب بودن حرکت
2- مشارکت حرکت حریف در فرایند موازی:
الف- از طریق درک وضعیت جاری
ب- از طریق مشارکت حرکت هر دو ورزشکار
پ- از طریق شناسایی واکنش های حریف
به هر حال، ترکیب تیم حرکت و شناسایی مشارکت حرکتی هر دو ورزشکار نخستین مرحله در انجام اجرای صحیح است. همان طور که ملاحظه می کنید، این اهمیت نه تنها از بُعد قدرت و اندازه ی حرکت، بلکه از نقطه نظر توانایی های فکری و استراتژیک و ایجاد استقلال در نظام مدیریت استراتژیک مطرح می گردد.
9- تعیین نقش هر یک از اجزاء پشتیبان برنامه ریزی:
هنگامیکه حرکتی را برنامه ریزی می کنید باید به سه نکته توجه کنید:
1- برنامه استراتژیک باید بتواند رهبری حرکت حریف را در اختیار بگیرد.
2- حرکت های کلیدی باید به نوعی در فرایند موازی درگیر شود. بدین ترتیب مشارکت مستمر در ایجاد پذیرش تغییرات تضمین می شود.
3- حرکت ورزشکار باید طوری تشکیل
شود که قادر به پشتیبانی اش را داشته باشد تا اجزاء حرکت بتوانند بر روی محتوا و
استراتژی های حرکت متمرکز شوند. به طور کلی اینگونه پشتیبانی ها جزء
برنامه ریزی
اصلی نیستند، بلکه انتظار می رود در لحظات خاص بکار گرفته شوند.
همین نقش های پشتیبانی در فرایند حرکت، می تواند موفقیت یا شکست برنامه ی استراتژیک را تعیین کنند. اگر چه پشتیبانی های مختلف و بسیار متنوع در فرایند برنامه ریزی و مدیریت تغییر، مکانیسم ها و تدارکات خاصی را می طلبد. وجود این تغییرات به دلایل زیر ضروری است:
1- اطمینان از برقراری پیوند میان برنامه ی استراتژیک در فرایند تغییر
2- ارتقاء سطح توانایی های درونی حرکت برای بهبود وضعیت جاری
3- ایجاد راهی جدید برای انجام امور حرکتی
ورزشکار در یک لحظه برنامه ی حرکت حریف را ضبط و نمودار حرکتی او را ترسیم می کند و پیش نویس برنامه ی حرکتی خود را تعیین و جاری می کند و نیروهای مختلف را بین اجزاء توزیع می کند.
نقش دیگری که در این لحظه اهمیت دارد، نقش یک هماهنگ کننده ی درونی است که جریان فرایند کل سیستم حرکت را روان می کند. این نقش فعال می تواند فرایند موازی، هماهنگ سازی، هدایت و تغییر استراتژیک و... را بر عهده بگیرد. ورزشکاری که مدام ارتباط مناسب را با حرکت حریف برقرار می کند، بهتر می تواند مدیریت عملیاتی، ارزیابی حرکت ها و تلفیق حرکت ها و نقش های پشتیبانی را هماهنگ کند.
مقررات خاص پشتیبانی:
ورزشکار باید نقش های پشتیبان را تنها جزئی از کل حرکت حساب کند. در واقع نقش حرکت پشتیبان به منظور خارج کردن حرکت حریف از مسیر خودش و برقراری پیوند با حرکتی که می خواهد اجرا کند، صورت می گیرد.
10- انتخاب حرکتی به عنوان تسهیل کننده:
علاوه بر اینکه ورزشکار اجزاء حرکت
را با یکدیگر هماهنگ
می کند، نیاز
به نیرویی دارد که روابط بین حرکت ها را تسهیل کند.
در واقع باید به این نکته توجه
داشته باشد که هماهنگ کننده ی داخلی، می تواند تفاوت های بین اجزاء حرکت را روان
تر کند. این کار به ورزشکار جرأت وارد شدن به جریان ها و چالش های حرکت را خواهد
داد. ورزشکار با مدیریت عالی به ژرفای حرکـت، نقش هماهنگ کننده و تسهیل کننده را
ایفا می کند. در واقع موضوعات مورد اختلاف وتعارض ها را به یک نقطه ی مناسب هدایت
می کند. هر چقدر این کار درست انجام شود جسارت و توانایی ورزشکار را ارتقاء
می دهد و او را مصمم و قوی نشان می دهد. حتی اگر بتواند حرکتی را در رابطه با چشم
انداز و مأموریت حرکت حریف سازمان دهد، فراتر از آن نقطه پیش می رود و در واقع بر
موج حرکتی حریف سوار
می شود.
باید توجه داشت که در برنامه ریزی
استراتژیک، ورزشکار با موضوعات حساسی سرو کار دارد و باید به برخی انتخاب های
دشوار دست بزند. هماهنگ کننده ی حرفه ای در این گزینش ها نفع و
انگیزه ی
شخصی ندارد. او تنها آموزش دیده است تا فرایند حرکت را تداوم بخشد. تعارضات را حل
کند و با روش معینی درهر گزینش دشواری ها را خنثی کند. او باید چنان مجهز باشد که
با نقش فعالی که بر عهده می گیرد، راه را برای تصمیم های واقعی، تعیین جهت ها و
تعیین اولویت ها هموار کند.
یک تصمیم واقعی باید هفت ویژگی را دارا باشد:
1- با فنون و نقش های متفاوت آن آشنایی کامل داشته باشد.
2- در مدیریت استراتژیک حرکت متخصص باشد.
3- تناسب اجزاء، طرح و چهارچوب حرکت به خوبی درک شود.
4- توانایی پویایی و رفتارهای مختلف داشته باشد.
5- از دانش ایجاد تغییرات بهره مند باشد.
6- مهارت های لازم برای هماهنگ سازی و مشارکت داشته باشد.
7- هنگام برخورد با هر حرکت، روش های متفاوت اتخاذ کند.
یکی از دلایل اصلی اجرای هماهنگ
کننده، مدیریت بر تغییر و
توسعه ی حرکت
است. به طور خلاصه، ورزشکار باید از بلوغ و تبحر کافی برخوردار باشد تا بتواند با
روشی ملایم و در عین حال جدید فرایند برنامه ریزی را تسهیل کند.
11- ابداع و نوآوری در فرایند موازی:
اگر چه هر حرکت در ظاهر نقش معینی ایفا می کند، اما هیچ بخشی از بخش های دیگر جدا نیستند. برخی از آنها جزء اصلی حرکت هستند و بخشی نقش های فرعی را برعهده می گیرند. در یک فرایند واقعی است که مشخص می شود که چه نوع مشارکت برای موفقیت طراحی شده است.
در فرایند موازی، همه ی اجزاء به صورت مساوی حق مشارکت دارند. اما نقش آنها با توجه به بازخورد حرکت ها با یکدیگر، نسخه ی نهایی را کامل می کند. با این روش برنامه ی حرکتی در فرایند کار خود به چشم اندازهای متفاوت دست می یابد. ممکن است اطلاعاتی که به این ترتیب بدست می آید، بسیار متفاوت باشد. نکته ی بسیار مهم دیگر آن است که باید تمامی اجزاء حرکت، نقش آنها در فرایند برنامه ریزی استراتژیک با کدام تغییر چه انتظارات و اقدامی لازم است. این اطلاعات باید لحظه به لحظه تعریف شوند.
12- تدوین مقررات و استاندار حرکت:
هماهنگ کننده بین دو ورزشکار، مقرراتی است که مورد توافق همگان قرار می گیرد. این مقررات به گونه ای تنظیم و بکار گرفته می شوند تا تغییرات بسیار زیادی که در اجرا میسر می شود، حرکت به سمت موفقیت هدایت شود. به جای استفاده از حرکت های کلیشه ای و یکنواخت، تصمیم گیری آگاهانه پختگی بیشتری ایجاد می کند. انجام گزینش های دشوار، موفقیت را تضمین نمی کند. در اینجا پذیرش الگوی (بُرد / بُرد) بسیار حائز اهمیت است.
مسیر اصلی حرکت واقعی دارای دو جنبه است:
1- اطلاعات حرکتی خود را توسعه دهید و در درک منطق، دلیل اصلی و معیارهای مربوط به هر حرکت را کشف کنید.
2- پیش از آنکه حرکتی را اجرا کنید، سعی کنید درک روشنی نسبت به دیددگاه و منطق حریف بدست آوید.
به خاطر داشه باشید، قبل از اجرای هر حرکتی، ارزش دفاع یا حمله را بررسی کنید. یعنی اطلاعات موجود را شناسایی کنید و در پی یافتن راه حل های متفاوتی برای حل مسأله باشید. مطلوب تر اینکه به فکر راه حل هایی که شما را به سمت اندیشیدن روش های نو هدایت می کند.
13- تلفیق برنامه های استراتژیک:
به جرأت می توان گفت هر چقدر در گذشته نوعی برنامه استراتژیک انجام داده اید، شما را برای خلق استراتژیک جدید کمک می کند. ورزشکار باید بتواند استراتژیک های مختلف را با هم تلفیق کند و آنها را با نیازهای خودش منطبق کند. این کار را می توانید با ارزیابی آنچه تا کنون آموخته اید، آغاز کنید. این کار دقیقا برای جمع بندی منطقی ضروری است.
اگر مانند بسیاری از ورزشکاران، تعریف منطقی و مشخصی از چشم انداز حرکت، مأموریت ها، ارزش های خود نداشته باشید، نمی توانید مناسب ترین راه راه انتخاب کنید.
در این نقطه لازم است ورزشکار با
دقت تمام، حرکت حریف را
در نظر بگیرد. سپس در فهم اهمیت آن در فرایند برنامه ریزی استراتژیک، واژه های (
کم، متوسط، زیاد) حرکت خود را
اولویت بندی کند.
شیوه ی تلفیق فرایند برنامه ریزی استراتژیک متناسب با نیازهای خاص حرکت، ورزشکار این امکان را می دهد از پرداختن به اموری که در این لحظه حیاتی و حائز اهمیت نیست، پرهیز کند.
بر اساس آنچه از مفهوم برنامه ریزی استراتژیک و مدیریت تغییر دریافته اید، گام های زیر را بردارید:
1- معیارهای حرکت حریف را اندازه گیری کنید
2- تقویت نیروهای حرکت دهنده
3- پیش بینی چشم انداز حرکت
4- تعیین نظام کارکرد حرکت
5- اولویت های هر استراتژی
6- همگام با فرایند تغییر
7- کنترل سرعت و تعادل در حرکت
8- جلوگیری از اُفت حرکت
9- نسبت مشارکت و درگیر شدن با حرکت حریف
10- بازنگری و بهنگام سازی حرکت
11- اتحاد استراتژیک به کمک دانش و مهارت
فصل 6
بررسی محیطی فرایند موازی حرکت
در این شیوه ورزشکار سعی می کند هر چه بیشتر آینده بین باشد و حتی الامکان به پیش بینی و درک حرکت بپردازد. پیش بینی کنید، آینده ی حرکت آبستن چه حوادثی است. چه اتفاقاتی را به همراه دارد و چگونه حرکت ما را متأثر می کند.
در حالی که تکنیک حرکت در پی یافتن فرصت ها و شناخت تهدیدهای موجود در حرکت حریف است. در برنامه ریزی استراتژیک این نوع بررسی های محیطی به منزله ی بخشی از برنامه ی بهنگام سازی می باشد. بررسی حرکت با دید آینده نگر به جزئیات بیشتر از حرکت دست می یابد. برای اینکه نتیجه ی بیشتری از حرکت حاصل شود. به طور کلی حداکثر فاصله ی زمانی بین دو بررسی محیطی نباید از 3تا5 ثانیه تجاوز کند. امروزه در سطوح مسابقه تغییرات بسیار شتاب زده ای اتفاق می افتد و وررزشکار باید تلاش کند از تغییرات عقب نیفتد.
بررسی های حرکتی را چگونه انجام دهید:
بهتر است وظایف هر حرکت را در چهارچوب و الگوی خاص بررسی کنید و برای هر حرکت از پشتیابی کننده های مناسب استفاده کنید. به نحوی که هر یک در نقش کارکردی خود انجام وظیفه کند. علاوه بر آن حرکتی را برگزینید که برای کمک به فعالیت کل حرکت نیاز باشد. مشروط بر این که آن حرکت به صورت داوطلبانه در این امر مشارکت داشته باشد. در این مقوله تحلیل مکانیسم های بازخورد و شیوه ی اجرا وجود دارد که به شرح ذیل است.
مکانیسم های بازخورد و بازنگری حرکت:
1- حریف:
- اطلاعات مربوط به حرکت حریف (ادرکات، بازخورد، حرکت کانون توجه)
- شناخت منفعت حرکت
- کیفیت اجرا
- اطلاعات مربوط به بخش های حرکت (اجزاء)
- شناخت نقایص حرکت
- نارضایتی ها و انتقاد به حرکت (شناخت نقاط ضعف)
به طور کل تحقیقات درباره ی وضعیت رفتار و عقاید حریف، شامل روحیه، انگیزه، ارتباط اجزاء حرکت با یکدیگر (معاشرت حرکتی) ، درک عمق حرکت، روند عمومی حرکت، شناخت تأثیرات حرکت، بررسی روابط میان حرکت ها
2- رقابت:
- تجزیه و تحلیل عناصر درگیر
- مقایسه ی وضعیت دو حرکت
- تفاوت ها
- گروه های متحد
- ارزشیابی کلی
3- مدیریت:
- تحلیل سیستم های حرکتی
- فرایند برنامه ریزی استراتژیک
- تشکیل ریتم حرکتی به کمک اجزاء حرکت
- ارزشیابی اجزاء حرکت
- ارزشیابی عملکرد حرکت
- ارزشیابی تبادل نیرو وفشار بین حرکت ها
آیا ورزشکاری آینده نگر و متخصص مدیریت استراتژیک هستید:
همانطور که گفته شد، ورزشکاران حرفه ای باید آینده نگر باشند و نگاهشان همواره متوجه ی حرکت بعدی حریف باشد.
بدیهی است که هر ورزشکار باید موارد زیر را در نظر بگیرید:
1- دیدگاه بلند مدت:
- شناسایی آینده ی حرکت
- شناسایی برخورد با حرکت
- ایجاد ضعف و تنش در حرکت
2- دیدگاه میان مدت:
- روش برای به تعویق انداختن روند حرکت
- روند پیش گیری از حرکت حریف
- بالا بردن نقاط قوت حرکت
- به توقف درآوردن حرکت حریف
3- روندهای لحظه ای:
- ایجاد و بازنگری در مقابل تغییرات
- بهبود حرکت
- استفاده از سرعت و قدرت مناسب
- ضعیف کردن حرکت حریف
4- تفکر سیستمی:
- تحلیل برنامه ی استراتژیک
- استفاده از حرکت حریف
- بالابردن و توانایی های حرکتی
- بهترین فعالیت
- استراتژی مناسب در عمل
5- محیط حرکت:
- شناخت نیروهای درونی حرکت
- شناخت روند فرسایش حرکت
- اشاعه ی تفکر فعالیت
- بررسی موضوعات و مسائل جانبی
- بررسی نیروهای فعال و تحرک بخش و موقعیت یاب
فرایند موازی با حرکت کلیدی:
شکل دیگر بررسی حرکت، جلب نظر حریف درباره ی تصمیمات واقعی استراتژیک بکار گرفته شده، طوری که حریف بپسندد.
این مدل از فرایند موازی فرصت لازم را برای درگیر شدن و مشارکت مطلوب هر دو ورزشکار در تمامی فرایند برنامه ریزی و تغییر فراهم می کند. ورزشکار برخلاف مدل های دیگر، غالبا نوع مشارکت سازمان یافته را تحقق می بخشد.
ورزشکار در تجارب خود، تمرکز بر نقش های پویای مالکیت استراتژی های متغییر (رهبری، سیستم حرکت) در پذیرش طرح حرکتی یا عدم توافق تغییرات مطلوب در برنامه ریزی استراتژیک تأثیر بسزا دارد. با این روش در فرایندهای برنامه ریزی و مدیریت تغییر درگیر شده اید و به تمامی هدف ها جهت بخشیده اید. این موضوع از آن جهت حاصل می شود که فرایند موازی حرکت با روشی سازمان یافته، برنامه ریزی شده و مشارکتی به انجام رسیده است.
درمجموع، ما فرایندی را توصیه می کنیم که هر دو ورزشکار در تبادل اطلاعات حرکتی شریک باشند و برای بازخورد حرکت خود، دلایل لازم را فراهم کنند تا نارسایی های هر دو حرکت را دریابند و در جهت بهبود آن بکوشند. بنابراین برنامه ی حرکت باید در تمام جهات، ادراک، پذیرش و مشارکت توأمان باشد.
معمولا این کار سبب می شود تا گروه های فرعی با شیوه ی تعاملی برنامه و جهت گیری های آن را از ابعاد مثبت و منفی به نقد بکشند. اجرای حرکت صحیح به عنوان مشاور و تسهیل کننده با تغییرات لازم برگزیده شود. این تحلیل حرکت در حالت مثبت، فرایند بهره وری حرکت را حفظ می کند.
بعد از آغاز استراتژیک حرکت در فرایند مدیریت تغییر، حرکت اصلی برنامه ریزی چگونگی جزئیات مشارکت و فهم درگیری دو حرکت را معین می کند. این عمل به مراتب موجب اجرای موفق تر و ایجاد تغییرات مطلوب می شود.
گام های فرایند موازی حرکت:
1- تمامی اجزاء حرکتی ذی نفع را تجزیه و تحلیل کنید. سپس حرکت مناسب را برگزینید. حرکت های ذی نفع عبارت است از گروه یا اجزایی که اهداف کل حرکت را تحت تأثیر قرار می دهند.
2- اجزاء کلیه ی را شناسیای کنید
مشخص کنید اجرای چه حرکتی در فرایند موازی شما، نقش کلیدی و تعیین کننده ای دارد.
این شناخت بر اساس اهمیت تأثیر آنها در ایجاد و اجرای فرایند استراتژیک انجام
می گیرد.
3- حالا برنامه ریزی و تغییر بعدی را در نظر بگیرید. با دقت و تفضیل چگونگی اجرا و اداره ی فرایند را مشخص کنید.
4- حرکتی را انتخاب کنید که هماهنگ با رفتار حرکتی حریف بوده، به راحتی از عهده ی حرکت حریف برآید.
5- حرکت را واقعی و به نحوی که برنامه ریزی شده به پیش ببرید.
منظور از اجرای فرایند موازی به شرح ذیل است:
1- برنامه ریزی و تغییر استراتژیک و نقش اجزاء ذی نفع را مشخص کنید.
2- پیشروی حرکت را به خوبی درک کنید و به روشنی مشخص کنید.
3- برای اجرای هر حرکتی، بازخورد آن را پیش بینی کنید و سپس محدودیت های حرکت را در نظر بگیرید. بدیهی است که تحقق بخشیدن به هدف های حرکت امکان پذیر نیست، مگر اینکه به محدودیت های حرکت پی ببرید.
4- کدام جزء حرکت مقاومت کمتری در مقابل تغییرات دارد. زیرا وقتی تغییری با همکاری کل اجزاء رُخ می دهد، به این منزله است که از کیفیت حرکت کاسته می شود یا خیر.
5- حرکت تکمیل شده را به گونه ای تکمیلی مطرح کنید، از جمله:
- مسائل مشترک در روندهای تغییر شکل یافته.
- بازنگری با توجه به نتایج حرکت.
- دیدگاه خود را لحظه ی مناسب عوض کنید.
6- با توجه به تغییرات، برنامه های حرکتی خود را اصلاح کنید:
در اینجا متوجه ی دو مسأله ی بالقوه برای برنامه ریزی حرکت باشید:
- حرکت های غیر ضروری را حذف کنید.
- تحرکات مناسب را جایگزین حرکت های پیچیده و مبهم و بی معنی کنید.
7- درباره ی تغییرات صورت گرفته، تصمیمات عقلایی اتخاذ کنید:
پس از آنکه برنامه ی حرکتی خود را بهنگام نمودید، بهتر است در تغییرات انجام شده، مشارکت کنید و دلایل اقدام به تغییرات را مشخص کنید.
گزینه های فرایند موازی حرکت:
هنگامیکه زمینه ی اجرای حرکت در فرایند موازی فراهم شد، نکته های بسیاری را باید در نظر داشته باشید. کسب موفقیت در تحقق اهدافتان تنها از طریق برنامه ریزی دقیق میسر می گردد.
برای دستیابی به بهترین اجرا به محتوای حرکت توجه کنید، دقت و طراحی مناسبی را بکار بگیرید تا حرکت به خوبی اجرا شود.
از فرصت ها استفاده کنید تا برنامه ی حرکتی خود را تا حد ممکن بین بخش های قابل اداره تقسیم کنید. در اینجا حفظ همبستگی بین اجزاء حرکت و ایجاد وحدت کلی به حمایت همه جانبه نیاز دارد.
نکته های مهم در فرایند موازی:
1- نیات و معنای حرکت ها را درک کنید.
2- فرایند موازی با ترکیب حرکت هر دو ورزشکار تعیین کننده است تا به یکدیگر کمک کنند.
3- هنگام مسابقه به نحوی رفتار کنید که حریف متوجه حرکتتان نشود.
4- در اجرای حرکت خود، روی محتوای موضوع (حرکت) روح و نیت آن تمرکز کنید.
7- اگر لازم باشد کل هر دو حرکت را به هم بریزید.
8- هنگام نتیجه گیری، اقداماتی که باید به عمل آورید، به خوبی مشخص کنید و حرکت بعدی و چگونگی پیگیری حرکت را تعیین کنید.
9- سعی کنید حرکت را به تدریج به حریف تحمیل کنید.
10- هدف های فرعی را از هدف های اصلی تمیز دهید.
11- برای اجرای حرکت خاص، وقت کافی بگذارید.
12- حرکت های باز یا بسته را مشخص کنید.
13- معیارهای اندازه گیری حرکت از ساده ترین تا دشوارتری را از طریق همکاری در تعیین اهداف تبیین کنید.
14- روی معیارهای واقعی و هدف ها کار کنید.
15- اگر با اتفاقات موافق نیستید، تصمیمات را عوض کنید.
16- برای سهیم شدن در حرکت حریف هوشیار باشید.
17- در مقابل ویژگی های حرکت حریف، تصمیم درست بگیرید.
18- چگونه می توانید جهت حرکت حریف را تغییر دهید؟ حرکت خودتان را با نظر حرکت حریف تأیید کنید و سپس ادامه دهید.
فصل 7
از کجا شروع کنید
در بازآفرینی مدیریت استراتژیک حرکت، تجسم یا تصویر آینده ی حرکت، نخستین اقدام عملی است. در این مرحله ورزشکار رؤیاهایی را به اجرا می گذارد که ارزش مواجه با حرکت حریف را داشته باشد. مهمتر از همه نتیجه ای است که قرار است به وقوع بپیوندد.
در هر شکلی از تفکر سیستمی، ورزشکار باید تصویر نهایی را در نظر داشته باشد و همواره هدف رسیدن به آن را تعقیب کند. در مجموع ورزشکار باید گزینش حرکت هایی بپردازد که آینده به تحقق می رسد. در این مرحله تعیین محدودیت های حرکت به منظور شناسایی نوع کاربرد آن ضروری می باشد.
متأسفانه بسیاری از ورزشکاران نگرش یک بُعدی را مبنای کار خود قرار می دهند و غالبا حرکت های بی معنی و مصنوعی انجام می دهند که ارزشی ندارد. سرانجام اگر هدف های جزئی ورزشکار با یکدیگر هماهنگ نباشد به هدف های نهایی مطلوب نخواهید رسید.
چگونه آغاز کنید:
هر اندازه چشم انداز ایده آل حرکت مشخص تر باشد به همان اندازه حرکت منظم تر و هماهنگ تر اجرا می شود. مشارکت صحیح اجزاء حرکت در این گام کلیدی بسیار اهمیت دارد.
در واقع، چشم انداز ایده آل حرکت، ورزشکار را در نتیجه ی کار و جهتی مطلوب متمرکز می کند. اینجاست که رهبری ورزشکار با آگاهی از مرزها و محدودیت های حرکت، کار شکل دهی حرکت را آغاز می کند.
هنگامی که رهبری حرکتی را بدست می گیرید و چشم انداز ایده آل را آغاز می کنید، از اینکه موفق نشوید، نگران نباشید. سرانجام شما در پی پاسخ هایی خواهید بود که به تولید حرکت بهتری می انجامد.
تمایل به دنبال کردن آنچه می خواهد اتفاق بیفتد، بحثی است و آنچه باید اتفاق بیفتد بحث دیگری است. همه ی ما این اشتباه را می کنیم که امروز را می بینیم و تجربه ی دیروز را نمی بینیم.
چگونه با حرکت حریف مقابله کنید؟
1- مرزبندی حرکت را در نظر بگیرید.
2- مقررات مربوط به قوانین آن حرکت را مشخص کنید.
3- آینده بین باشید و بدانید چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست.
4- چه حرکتی عملی شدنش وجود دارد.
5- تغییر پارادایم های حرکتی را بیاموزید.
6- شهامت و تمایل به ریسک داشته باشید.
7- با شناخته ها و ناشناخته ها به مقابله برخیزید.
8- درک مکانیزم حرکت.
9- ورزشکار در پی تجربه ی سطوح تجربه نشده است.
10- اعمال فشار به منظور کشاندن حرکت به سمت و سوی مورد نظر.
11- از اندیشه ی استراتژیک عالی بهره بگیرید.
ورزشکاران باید بیاموزند چگونه وضع متفاوتی به وجود آورند. وضعی بسیار متفاوت. این تحول به معنای تکرار یک فرایند حرکتی نیست، بلکه نوآوری بنیادی از اجزای حرکت است. این موفقیت ها نه از طریق بهتر انجام دادن فن، بلکه با نوآوری و تغییر بنیادی میسر است.
در دنیایی که فن به شکل غیر خطی عمل می کند، تنها استراتژی های پیچیده پیروزی نمی آفرینند. استراتژی نوآور، مانند کیفیت باید از توانایی عمیقی برخوردار باشد. تفکر استراتژیک باید به صورت عادت در آید و تمامی اجزاء حرکت را وادار کند تا هر روز به نوآوری استراتژی بیندیشد.
بدین ترتیب ورزشکار نیاز به تحلیل محیطی حرکت دارد تا چگونگی تغییر حرکت را بشناسد. سپس تصویر ایده آل حرکت را ترسیم کند. در واقع اگر ورزشکار چنین نکند، حریف این کار را خواهد کرد.
آینده ی ایده آل حرکت، چالش مبارزه جویی:
کامل شدن گام تصویر آینده ی ایده آل حرکت، مستلزم آن است که ورزشکار به چهار زمینه ی چالش وارد شود:
1- شکل دهی حرکت آرمانی:
نخستین گام ورزشکار، ایجاد تجسمی از آینده ی ایده آل حرکت است. سرانجام ورزشکار خواهد توانست، آگاهانه از مرزهای آشنای خود فراتر رفته و حرکت جدیدی بیافریند که در گذشته وجود نداشته است. در اینجا ورزشکار چنان از مقررات و محدودیت های حرکت بیرون می رود که انگار حرکت شکل جدیدی به خود گرفته است.
برای اینکه بتوانید از این محدوده خارج شوید، معمولا نیازمند مطالعات محیطی خواهید بود تا امکانات ناشناخته را که ممکن است آینده در اختیار بگیرد، کشف کنید. مهمترین نکته آن است که با دقت کافی و به صورت کامل درک خواهید کرد، وارد حرکت ایده آل شده اید.
پس از آنکه فعالیت ها کشف و موقعیت ها و فرایندها بررسی شد، اقدامات زیر لازم است:
الف- فهرستی از فرایندها و محدودیت ها در حرکت:
در این مرحله فهرست کردن شکل ها و مرزها حائز اهمیت است. زیرا با این کار محدودیت هایی که در حرکت وجود دارد را می شناسید. به خاطر داشته باشید که کمال گرایی یا ترس از محدودیت ها می تواند توانایی شما را در تجسم آینده ی ایده آل حرکت اهمیت دارد. هنگامی که آینده ی ایده آل حرکتی را تخیل می کنید، نباید خلاقیت شما محدودیتی داشته باشد.
برخی از مرزبندی های حرکت جدید ، می تواند راه کارهای جدیدی داشته باشد که شامل موارد زیر است:
- ویژگی های حرکت جدید
- ارزش های حرکت جدید
- ظرفیت ها و توانایی های حرکت جدید
- محدوده ی فعالیت حرکت جدید
- چگونگی رقابت با حرکت حریف
- عناصر تأثیرگذار بر حرکت جدید
- آنچه را که انجام می دهید، چگونه مهار می شود
- سطح تسلط ورزشکار، برتری، خدمات، کیفیت و...
- تصور حریف از حرکت جدید
تصور کنید که حرکت شما بدون این مرزها و عوامل محدود کننده چه می توانست باشد. به علاوه بر تمایلات اصلی ذهنی خود تمرکز کنید، نه بر آنچه تا به حال اجرا کرده اید. آنچه می خواهید داشته باشید، مجسم کنید.
ب- برای تصویر آینده ی حرکت نامحدود فکر کنید.
نکته: تمامی ورزشکاران باید در پی ایده های جدید باشند.
ب- از حرکت جدید درک روشنی بدست آورید:
سرانجام هنگامیکه به آخرین حد کمال حرکت رسیدید و نواقص و نارسایی ها را بررسی کردید. یک حرکت فرعی می تواند چشم انداز نهایی را به شما نشان دهد. پس از آن فرایند موازی نیز باید بازبینی و برای آخرین بار تنظیم شود.
2- توجیه حرکت واقع گرا برای مأموریت های مختلف:
حرکت جدید به ما می گوید، در مقابل
فعالیتی که ورزشکار انجام
می دهد، حرکت
چه ویژگی ها و چه کارکردهایی دارد.
این کار مشخص می کند، چگونه حرکت شما به حیات خود ادامه دهد و یا به عبارتی دلیل اصلی وجودی اش چیست؟ فایده ی آن چیست و در خدمت چه اهدافی است.
اغلب حرکت ها نیازمند آنند تا فلسفه ی وجودی خود را به وضوح تعریف کنند.
معمولا حرکت جدید باید بتواند به سه پرسش زیر پاسخ دهد:
1- چرا وجود دارد؟
2- چگونه خدمت می کند؟
3- چه چیزی به عنوان محصول تولید می کند؟
در پی این کار باید پرسش های زیر تحلیل شوند:
1- آیا به (یک حرکت) یا (چند حرکت) مرتبط است؟
2- با توجه به حرکت، چه چیزی به عنوان نتیجه حاصل می شود؟
3- مأموریت او برای آینده چه مخاطراتی به همراه دارد؟ آیا باید چیزی تغییر کند؟
بعد از بازنگری نهایی موارد زیر توجه شود؟
1- آیا حرکت دقیق و قابل درک است؟
2- آیا حرکت ناقص و بی معنا است؟
3- در مقابل اجرا به چه چیز باید توجه کرد؟
4- آیا با حرکت های اصلی و فرعی تناسب دارد؟
5- آیا جهت گیری به آینده ی بهتر دارد؟
6- آیا باعث انگیزیش در رفتار حرکتی حریف می شود؟
7- در آینده به عنوان نتیجه گیری از این حرکت، چه چیز متفاوتی کشف خواهد شد؟
پنج اشتباه در تدوین حرکت جدید:
به هنگام تدوین مأموریت حرکت، اشتباهاتی رُخ می دهد. این اشتباهات در پنج زمینه طبقه بندی می شود:
1- اشتباه چگونگی انجام حرکت:
این اشتباهی است که اغلب ورزشکاران مرتکب می شوند. چگونگی اجرای حرکت جزئی از مأموریت است. اما ارزش ها، تکنیک ها، توانایی ها و استراتژی ها هم آن قدر مهم هستند که باید برای آنها اهمیتی بسزا قائل شوید.
این نکته حائز اهمیت است که بین هدف های نهایی و هدف های میانی (ابزاری) دچار اشتباه نشوید. نتیجه ی آن سردر گمی در هر کاری است.
2- غفلت در شناسایی دقیق حرکت حریف:
اشتباه دیگر ورزشکاران، تفکیک نکردن، (چه حرکتی، برای چه و چگونه) در فعالیت است. یعنی تفکیک نکردن آنچه مأموریت برای اجرای آن تعریف شده است. در حالی که تنها از طریق تفکیک و تشخیص همین سه موضوع است که برای سازمان حرکتی خود مأموریت واقعی تبیین کنید.
اغلب ورزشکاران مأموریت در عرضه ی تعریف روشنی از اینکه اکنون (چه حرکتی) لازم است، غفلت می کنند و به صورت کلی و عام به حرکت توجه می کنند. اگر در شناسایی دقیق حرکت حریف موفق نباشید، هر کاری که بخواهید انجام دهید موفق نخواهید بود. چرا که این موضوع به شما این امکان را می دهد که بر حرکت خود تمرکز کنید.
3- اعمال کنترل در مقابل حرکت حریف:
نخستین وظیفه ی ورزشکار، کنترل و عرضه ی حرکت های گیج کننده می باشد. همان طور که اجرای نقش حرکتی، مأموریت خود را بر (کنترل) استوار می سازد. در عین حال نقش خدمت رسانی را فراموش نمی کند. این چنین وضعیتی نتیجه ی مأموریت کنترل و غلبه بر حرکت حریف خواهد بود.
این نکته را نیز به خاطر داشته باشید که بین عرضه ی حرکت به سایر بخش ها و کمک و همراه بودن تفاوت وجود دارد. تمامی بخش های حرکت مهم هستند. هر یک نقش ها و مأموریت های مختلفی دارند. اما مهمترین کار هر جزء، خدمت رسانی به اجزاء دیگر حرکت است.
4- غفلت در تعریف مناسب از هویت حرکتی حریف:
برای آنکه هویت و هدف حرکت حریف شناسایی شود، نمی توان مرز پایانی هویت آن را به آسانی تعیین کرد. در واقع نمی توان به آسانی مشخص کرد در کجا به پایان می رسد و در آن نقطه ی پایانی دشواری و سردرگمی می تواند، منجر به ضعف و سردرگمی حرکت شود.
اشتباه مسائل عمومی مأموریت حرکت:
الف- اشتباه گرفتن وسیله به جای هدف.
ب- تلاش برای انجام همه ی کارها، فراتر از نقشه ها و مسئولیت های حرکت.
پ- غفلت در شناسایی و توجه به حرکت حریف.
ت- قصور در انجام وظیفه ی محول شده و زمینه های پشتیبانی صحیح از آن. این غفلت نتیجه ی آن است که مشخص نکرده اید (در چه موقعیتی هستید)
5- به حرکت صرف قناعت کردن:
بسیار اسان است که ورزشکار فقط وارد حرکت ها شود. اما چنین کاری کمتر معنا می دهد. در واقع ورزشکار تصور می کند که حرکت واقعی تهیه و تنظیم استراتژی در پی آن خواهد آمد. به همین دلیل سعی می کند حرکت های زیبا و روانی را سر هم کند تا به اصطلاح به وظیفه ی خود عمل کرده باشد و با عبور از هر مرحله وارد مرحله ی بعدی شود. نتیجه اینکه هر چه زمان و انرژی خلاق بیشتری را در این مرحله صرف کنید، حرکت خود را در ادامه، راه برنامه ریزی استراتژیک آسان تر کرده اید.
حرکت های متمرکز بر حریف، کارا و فعال:
هر حرکتی باید بتواند این سه پرسش را برای خود مطرح نموده و به آنها پاسخ دهد:
1- حرکت های واقعی حریف کدام هستند؟
2- آنها واقعا از ما چه می خواهند؟
3- ورزشکار بر خواسته هایش چگونه فعالیت کند و چگونه ارزش افزوده ای در خواسته های خود بر حریف عرضه کند.
هنگامیکه به شناسایی واقعی حرکت حریف می پردازید، باید به موضوع درونی در مقابل موضوع بیرونی توجه خاص داشته باشید. بین این دو تفاوت وجود دارد.
این احساس تمرکز بر حریف را هرگز از دست ندهید. چرا که در تعاملات حرکتی دلیلی وجود دارد که در تحلیل زنجیره ی حرکت گم می شود. وقتی نیاز حرکتی حریف تغییر می کند، ورزشکار هم باید به طور مستمر تغییراتی را پیش بینی کند. هر تغییری را به وضوح شناسایی کنید و خدمات و سیستم های مناسب را به طور متناوب بهبود بخشید. این کار تمایم فعالیت ها و فرایندها و روش های مورد نیاز را جهت دهی می کند.
تعیین ارزش های اصلی حرکت:
- ارزش اصلی اصولی هستند که سازمان حرکت را هدایت می کند.
- ارزش های اصلی، نحوه ی عمل ورزشکار را در انجام مأموریت حرکتی تعیین می کنند. آنها می دانند که راه خود را هنگام اجرای فرایند حرکتی چگونه طی کنند.
- ارزش های اصلی حرکت نحوه ی عمل ورزشکار را در گزینش حرکت تعیین می کند. همچنین مشخص می کند که به چه چیزهایی نیاز دارد.
حرکت کارآمد علاوه بر تمرکز بر حرکت حریف، تعریفی از بکارگیری حرکت خود می کند. به همین نسبت ارزش های اصلی به مثابه عامل ثبات و پایداری حرکت تلقی می شوند. هنگامیکه ورزشکار در ارزش های حرکتی حریف سهیم شد، احساس مشارکت و تعلق بیشتری می کند. به این ترتیب به همین نسبت به مسائل مهم حرکتی شناخت بیشتری پیدا خواهد کرد و برای اجرای اهداف حرکتی، رغبت و تمایل بیشتری نشان خواهد داد.
هنگامیکه حرکت شما با گزینه های
نامطلوبی در مسیر تصمیم گیری خود مواجه می شود، ارزش های اصلی به منزله ی راهنما
عمل
می کنند و
جهت ادامه ی حرکت را مشخص می کنند. به علاوه
می توانند در
شرایط سخت به عنوان سکان هدایت عمل کنند و اینگونه حرکت را دنبال کنند. شاید بتوان
گفت مهمترین نقش ارزش های اصلی، هدایت و جهت دهی بیشتر از ده تصمیم کوچک و بزرگ
ارائه می دهد.
به سبب آنکه ارزش های اصلی، طبیعتا باید از اهمیت بسزایی برخوردار باشند، معمولا به عنوان رُخدادهای اصلی معرفی می شوند که عبارتند از:
1- کیفیت / پاسخگو بودن / سرعت
2- خلاقیت / نوآوری / انعطاف پذیری
3- کاربرد عاقلانه بر هدف.
4- رهبری بر حرکت حریف / مثبت و انرژی بخش
5- همیاری بین اجزاء
6- نیرومندی / اقتدار
7- شناخت درونی و بیرونی
شناخت این ارزش های اصلی مشتمل بر
بررسی های موارد زیر
می باشد که ورزشکار را قادر می سازد وضعیت ارزش ها را بشناسد و مشخص کند:
1- کدام ارزش ها در وضعیت کنونی بیشترین تأثیر را خواهند داشت؟
2- کدام ارزش ها کمترین بازده را خواهد داشت؟
3- چگونه باید هر نوع عدم توازنی را اصلاح کرد؟
4- اگر حرکت خاصی ضروری است، این حرکت چگونه باید اجرا شود؟
5- در صورتی که باید خط مشی حرکت تغییر کند، این خط مشی کدام است؟
نکته: چرا باید در این مرحله به تجزیه و تحلیل ارزش های حرکت پرداخت؟
هنگامیکه ارزش های اصلی را بررسی کردید، باید به ارزیابی وضع موجود و میزان بکارگیری ارزش ها اقدام کنید. حالت مطلوب آن است که حرکت حاکم شود. این ارزیابی زمانی مطلوب است که شما آمادگی داشته باشید تا ارزش ها را بلافاصله به مرحله ی عمل تبدیل کنید. پس از استقرار و استحکام ارزش های اصلی، حرکتتان فراگیر خواهد شد و در تمام ابعاد حرکت نفوذ خواهد کرد.
تعیین اهداف ارزش های اصلی: (الگویی برای رفتار)
1- سازگاری با تغییر
2- جهت چشم انداز حرکت
3- رهبری / آینده نگری
4- میزان ریسک پذیری
5- نوآوری / خلاقیت
6- حالت تهاجمی حرکت
7- میزان رقابت پذیر بودن
8- همیاری با سایر اجزاء
9- رهبری بر حرکت
10- تشخیص دستاوردهای آینده
11- کیفیت حرکت
12- میزان تمرکز بر حرکت حریف
13- سرعت عکس العمل
14- بهبود فرایند حرکت
15- ثبات و تعادل
16- توسعه ی حرکت
17- چگونگی مواجه شدن با حرکت های دیگر
18- توجه به روابط بین اجزاء
19- تصمیم گیری به موقع
20- میزان مشارکت ها
21- بهترین وضعیت
22- تقویت و نیرومند سازی حرکت
تعیین ارزش های فردی:
1- رابطه ی خوبد بین اجزاء
2- چگونگی دستیابی به اهداف
3- شناسایی دستاوردهای حریف.
4- رشد حرکت
5- هیجان و مبارزه جویی
کاربرد سراسری حرکت:
1- نحوه ی برخورد با حرکت حریف
2- وظایف مربوط به کیفیت حرکت
3- آغاز کارکرد حرکت های جدید
4- اجرای تصمیم های خلاق
5- چگونگی مدیریت حرکت
6- تصمیم گیری به موقع
7- معیار گزینش حرکت
8- ارزشیابی عملکرد حرکت
9- روابط حرکت های ذی نفع
فراگیرسازی ارزش های اصلی:
در حالی که ارزش های اصلی، رهنمودهایی را برای رفتار در سراسر سازمان حرکت فراهم می کند. رفتار جمعی سازمان حرکت را به وجود می آورد.
فرهنگ سازمانی حرکت مجموعه ای از باورهای مرتبط با یکدیگر است که غالبا، چگونگی رفتار محیطی حرکت بر فعالیت ها است که تعیین می کند، کدام فعالیت ها از فعالیت های دیگر مهمتر است.
این موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد که یک سازمان حرکتی در پشتیبانی و مأموریت سازمانی خود، حرکت حریف را تحت تأثیر خود قرار می دهد. بنابراین یکی از استراتژی های کلیدی شما باید استقرار حرکت مطلوب در سراسر حرکت باشد. به این منظور دو گزینه پیش رو خواهید داشت. اول اینکه شما حمله کنید و کار خود را آغاز کنید و دوم اینکه صبر کنید، حریف حرکتی را آغاز کند و سپس کار خود را آغاز کنید. باید تصمیم بگیرید کدام یک از این دو گزینه معنا و مفهوم مناسب سازمان حرکت شما را کامل می کند. آنگاه استراتژی های مناسب را ایجاد کنید و برنامه های حرکتی برای آن تنظیم کنید.
نکته: گاهی ممکن است به نوعی لازم باشد، عقب نشین از حرکت انجام شود. این کار زمانی اتفاق می افتد که اجزاء حرکت در سطوح مختلف در سراسر حرکت با یکدیگر تضاد پیدا کنند.
4- شناسایی موقعیت مطلوب و کاربرد نیروهای مؤثر:
- حرکت ورزشکار باید به صورت یک موج ظاهر شود، حرکتی تحریک کننده باشد و کیفیت مناسب داشته باشد.
- باید حرکت از قدرت و نیروی مناسب برای تحریک برخوردار باشد.
برای تعیین این مرحله نیاز به عوامل مختلفی دارید:
1- تعیین موقعیت حرکت
2- عامل حرکت دهنده
3- معیار رقابت
4- امتیاز اصلی
5- مقصود استراتژیک
6- تصویر آینده ی حرکت
7- امتیاز و اعتبار حرکت
بدین طریق ورزشکار در دیدگاه مربی
و تماشاچیان از رقیبان متمایز می شود. گاهی این مرحله را مادر همه ی استراتژی های
اصلی
می دانند.
زیرا مشخص کننده ی هدف حرکت ورزشکار به عنوان یک سازمان است. در واقع مأموریت
حرکت، معمولا شامل موارد زیر است:
1- تمامی کارکردها، جهت ها، تصمیم ها و معیارها متأثر از حرکت حریف هستند.
2- یعنی چه حرکتی، چگونه و به چه منظور استفاده می شود.
3- مأموریت و ارزش های حرکت تعیین می شود.
4- ظرفیت اصلی و توان برتری حرکت ما در عرصه ی رقابت با حریف کدام است.
5- هدف خود را در عرصه ی رقابت تعیین کنید.
6- به سادگی با حرکت حریف تداخل کنید.
تعیین موقعیت برای تعیین برتری در رقابت:
موقعیت یابی درست مقابل داد و ستدها و گزینه های مختلف حرکتی است. نکته ی اسای در تعیین موقعیت آن است که تصمیم بگیرید، نسبت به توانایی های خود چگونه با حریف رقابت کنید. به علاوه باید خواسته های حریف در حداقل تناسب برآورده شود، زیرا اگر امر تحقق نیابد، توانایی شما را به نوعی نقطه ضعف در عرصه ی رقابت به شمار آید، باید بهترین وضعیت ممکن را بیابید.
مجموعه ی نیروهای حرکت:
موضوع (نیرو) ، مجموعه ی آن چیزی است که در رابطه با اجزاء حرکت هزینه می کنید. اما با این کار نباید بیهوده انرژی خود را حدر بدهید. به این ترتیب رابطه ای که بین نیروهای حریف با نیروهایی که باید استفاده کنید، وجود دارد. ارزش نیرو از آنچه حریف بکار می گیرد و آنچه در مقابل آن از دست می دهید به بدست می آید.
اشتباه و سردرگمی در مفهوم موقعیت یابی:
سرانجام برخی نکته های کلیدی در زمینه ی اشتباه و سردرگمی در موضوع حرکت است که باید به آن پاسخ داده شود. اشتباه به این سبب بروز می کند که ورزشکاران غالبا:
1- تعریف دقیقی از موقعیت حرکتی حریف یا (ارزش) را به خوبی نمی دانند.
2- در تعریف حرکت در مقابل (عکس العمل ذی نفع) دچار الهام می شود.
3- از درک انتظاران حریف حریف کیفیت استراتژی حریف نا توانند.
4- نمی دانند واژه ی کیفیت بالا به چه معنی است.
5- از حرکتی بدون درک و معنی استفاده می کنند.
6- صرفا اجرای تکنیک می کنند و نمی دانند کجا و چه موقع باید استفاده کنند.
7- در مجموع ارزش های اصلی حرکت حریف را گیج کننده می یابند.
8- غیر واقعی می اندیشند به جای اینکه یکی را برگزینند و در آن متمرکز شوند و در داد و ستد، نسبت به حرکت حریف برتری یابند.
9- درک نمی کنند که حرکت در رقابتی
بودن معنی و مفهوم پیدا
می کند.
10- برای دست یابی به موفقیت در مقابل حفظ موقعیت به صورت دو موضوع متفاوت می نگرند.
11- حتی موقعیت خود را نمی شناسند و نسبت به شرایط رقابتی غیر واقع بینانه می اندیشند.
12- هنگام شناسایی حرکت حریف،
موقعیت خود را به حریف لو
می دهند.
13- باوردارند که باید فن را خوب اجرا کنند، اما نمی دانند چه حرکتی را در عرصه ی رقابت با حرکت حریف انجام دهند.
فصل 8
معیارهای اندازه گیری حرکت
بکارگیری مدیریت استراتژیک در شکل
صحیح مستلزم آن است که نگرش درستی نسبت به مدیریت تمام اجزاء حرکت به منزله ی یک
سیستم کل داشته باشید و این نگرش زمانی حاصل می شود که ورزشکار در تمرینات پیوسته
به روش صحیح عمل کرده باشد. با
پی گیری صحیح
تمرینات حرکتی می توانید بیشترین میزان کاریایی حرکت را انتظار داشته باشید. در
جهت هدایت حرکت خود به سوی اصول و اهداف تعیین شده با درنظر گرفتن مأموریت، موقعیت
یابی و
ارزش ها، ورزشکار معیاری برای اندازه گیری آنها بدست می آورد. سرانجام هنگامی که
چشم انداز حرکت خود را تعریف کرد. حرکت معنا داری را امکان ظهور می دهد. ورزشکار
با اندازه گیری مستمر عملکرد حرکتی خود یا معیار حرکتی مناسبی را طراحی می کند.
باید به خاطر داشته باشید که هر یک از عناصری که جزئی از کل سیستم حرکتی شما را
تشکیل می دهد، نیز دارای اهمیت هستند. باید به تمامی عناصر درگیر در حرکت توجه
کنید. ممکن است اندازه گیری برخی عناصر نیازمند مقداری کار و خلاقیت بیشتری باشد.
اینجا نقطه ای است که معیارهای کلیدی اندازه گیری- وارد عرضه می شود.
اندازه گیری نخستین گامی است که به کنترل و سرانجام پیشرفت منجر می شود.
اگر نتوانید حرکتی را اندازه بگیرید، آن را درک نخواهید کرد و اگر چیزی را درک نکنید، کنترل آن از عهده ی شما خارج می شود و اگر نتوانید آن را کنترل کنید، قادر نخواهید بود آن را به سمت بهبود هدایت کنید و سطح آن را ارتقاء دهید.
در مرحله ی تعیین چشم انداز، می
توانید به طور موقت برخی از واقعیت ها را نادیده بگیرید تا ببینید چه موانعی بر سر
راه حرکت شما به وجود می آید. حالا می توانید آینده ی حرکت را در پیش رو مجسم
کنید. این معیارها کلید دستیابی به موفقیت یا تحقق اهداف را آسان
می کند.
نخستین گام در تدوین معیارهای کلیدی توجه به ارزش های اصلی حرکت است. سپس تعیین روش هایی برای اندازه گیری آنهاست. هنگامیکه وارد فرایند گزینش شدید و به انتخاب اجزاء پرداختید، باید بتوانید نتایج فعل و انفعالات را پیش بینی کنید و به خاطر آنها فداکاری کنید.
معیارهای کلیدی حرکت:
معیارهای کلیدی حرکت در چهارچوب چشم انداز، مأموریت و ارزش های آن است که بر مبنای فعالیت های حریف نشان داده می شود.
ارزش های واقعی حرکت حریف می تواند برای اندازه گیری موفق حرکت استفاده شود. حتی باید بتوانید نارسایی ها را بشناسید و هر کجا که لازم است گام های اصلاحی و مناسب را در مسیر تعیین شده هدایت کنید. در صورت عدم آگاهی از معیارهای فوق کار حرکت با مخاطره همراه است که به موشک بدون هدایتی می ماند که شلیک شود. یعنی مکانیسم مشخصی ندارد که مسیرش را به سمت هدف تنظیم کند. چنانچه معیارهای حرکت را در قالب تعریف فوق قرار دهید، می توانید به پرسش های زیر پاسخ دهید:
1- چگونه تشخیص می دهید که موفق می شوید؟
2- چگونه تشخیص می دهید چه مسأله ای پیش رو دارید؟
3- اگر از مسیر منحرف شدید به چه نوع عملیات اصلاحی نیاز دارید تا مجددا به چشم انداز مشخص دست یابید؟
برای اینکه بین هدف های ورزشکار و حریف مقابل توازن برقرار شود، دست کم باید هفت زمینه ی کلیدی را اندازه گیری و پیگیری کنید:
1- عملکرد و نحوه ی نگرش حریف چیست؟
2- شاخص های کلیدی و اهداف مهم کدام اند؟
3- چه دستاوردهایی از اجرای این حرکت حاصل می شود؟
4- چه منفعت کلیدی شامل حاکتتان می شود؟
5- عملکرد و توسعه ی حرکت چگونه است؟
6- از حرکت های ابداعی با چه کیفیتی می توان بهره برد؟
7- بهره وری و مهندسی حرکت تا چه اندازه است؟
قسمتی از حرکت را اندازه بگیرید که مهم است:
در این مرحله میزان تمرکز خود را بر اجزاء کلیدی محدود کنید. این کار توانایی و رشد حرکت حریف را محدود می کند.
غفلت از تمرکز بر حرکت:
ملاحظه ی دیگری که باید به هنگام
اندازه گیری فعالیت ها در نظر گرفته شود، نتایج و محصولات نهایی است. مشکل از آنجا
آغاز
می شود که هر
دو ورزشکار از تمرکز بر محصول نهایی غافل
می شوند و هر
کدام فقط بر روی حرکت خود تمرکز دارند. هر ورزشکاری که خود را با وضع موجود و
آینده آماده می سازد و موفقیت خویش را حفظ می کند.
معیارهای ساده و کلیدی اندازه گیری حرکت:
با اینکه توضیح این موضوع به سادگی میسر است، اما از عهده ی آن بر آمدن دشوار است. این دشواری به سبب آن است که برخی از چشم اندازهای حرکت به آسانی قابل اندازه گیری نیستند.
نمونه هایی از معیارهای اندازه گیری حرکت:
1- معیار رضایت حریف:
حرکت های فعال حرکت هایی هستند که تلاش قابل ملاحظه ای را صرف چگونگی رضایت حرکتی حریف بر پایه ای منظم می نماید. ورزشکار باید فرصت مناسب تجدید نظر به حریف را ندهد. این تجدید نظر باید هر چند لحظه یک بار اتفاق بیفتد.
2- ایجاد همبستگی حرکتی با حریف:
این گام مستلزم آن است که سلسله بررسی هایی از داخل و خارج سازمان حرکت اتفاق بیفتد تا موقعیت کل حرکت مشخص و ارزیابی شود. در این ارزیابی نتایج بررسی ها با میزان پیشرفت حرکت به طور مدام مقایسه شود تا موقعیت به خوبی مشخص شود.
3- اجرای حرکت نمایشی:
بسیاری از حرکت ها از طریق مشابه سازی واقعی، برای حریف جلب توجه می کند.
4- معیارهای رضایت حریف:
بسیاری از حرکت ها هدفشان، پیوند با حرکت حریف است. این حرکت ها نیاز دارند که دست کم رضایت حریف را به طور مصنوعی برآورده کنند.
5- بازنگری در معیارهای حرکت:
از طریق شناسایی معیارهای حرکتی حریف می توانید، احساس آنان را از چگونگی پیشرفت حرکت به یقین برسانید. یعنی برداشت ها و معیارهای غلط را جایگزین ارزش های اصلی حرکت حریف کنید و به حریف تلقین کنید که در پی تأمین رضایت آنان هستید.
6- فاصله ی کیفیت حرکت و سلیقه ی شخصی:
برای غلبه بهتر بر حرکت حریف، ضرورت فراهم ساختن روش ها معیارهای دقیق تر، برای اندازه گیری لازم است. در واقع حقیقت آن چیزی است که ورزشکار می تواند درک کند.
7- معیار مشارکت حرکت / اتحاد:
در این مرحله هم معیارهای کیفی و هم معیارهای کمی تعیین کننده است.
8- معیارهای توزیع غیر متمرکز اجزاء حرکت:
ترکیب و توزیع اعضاء حرکت، استراتژی مهمی برای تضمین موفقیت است. در چنین شرایطی نظارت بر توازن میان اجزاء حرکت، میان اختیارات واگذار شده بین برخی اجزاء و دستورالعمل های حرکتی لازم است. تقویت حرکت بدون اختیارات بدون تفهیم، منجر به بی نظمی و اخلال در حرکت می شود.
این نکته بسیار حائز اهمتی است که در موارد خاص بر حرکتی ک از همه موفق تر است، تمرکز کنید تا معیارهای اهداف حرکتی حفظ شوند.
یک روش برای عرضه و تثبیت اعتبار معیارهای کلیدی حرکت عبارتند از:
- آیا با دیگر معیارهای حرکت تداخل دارد؟
- آیا هنگام اجرای حرکت شاخص متفاوتی مشاهده می شود؟
- آیا معیار کلیدی، نتایج را در مقابل فعالیت ها اندازه گیری می کند؟
- آیا حریف تمایل دارد، معیارها را قبول کند؟
این تنها روشی است که می تواند ورزشکار را از ابعاد حرکتی، کیفی، کمی، زمانی و... آشنا کند.
این مقیاس ها را می توانید معیارهایی برای سنجش همه ی حرکت ها بکار بگیرید:
1- اندازه ی کیفیت حرکت:
ورزشکار می تواند در مقاطع زمانی معین در مقیاس 10 درجه ای اندازه گیری کند. سپس محاسبه ی میانگین میزان رضایت از کل حرکت داشته باشد.
2- اندازه گیری کمیت:
کمیت را می توان به روش های مختلف تعیین کرد. مانند کنترل فشار، کنترف حرکت، اجرای حرکت در یک چهارچوب زمانی معین، ضریب ایمنی و ...
3- اندازه گیری زمان:
عنصر زمان معیار کلیدی بسیار مهمی
است که در اندازه گیری حرکت تعیین کننده است. لازم به تأکید است که معیارهای
اندازه گیری در بسیاری از حرکت ها به مهارت تدوین و شناخت هدف های آنها حاصل می
شود. در واقع معیارهای عملکرد (مقایسه های عملیاتی) به معنای
اندازه گیری جامع فعالیت های حرکتی محسوب می شود. این سازمان های حرکتی در
بکارگیری یک فرایند موازی برای ایجاد حس وحدت، تلاش در جهت رسیدن به هدف انجام می
گیرد. باید بدانید که روش های میان بری برای استقرار این معیارهای کلیدی وجود ندارد.
چگونه اهداف / معیارهای کلیدی را تعیین می کنند:
برای اینکه بتوانید معیارهای کلیدی حرکت را تعیین کنید، دو کار خاص وجود دارد که موارد اندازه گیری را از آن استخراج خواهید کرد:
1- باید بتوانید مأموریت اصلی حرکت حریف را تشخیص دهید. لازم است معیارهای کلیدی را به بهترین شکل شناسایی کنید.
2- وقتی که ورزشکار مأموریت حرکتی حریف را شناسایی می کند، باید بتواند پاسخ مناسبی برای کارکرد حرکتی حریف ترتیب دهد. در این مرحله باید بتواند زمینه ی اندازه گیری و سنجش حرکت حریف را بر هم بزند.
مرحله ی بعدی کار، تعیین روش هایی است که با نهادینه کردن یک برنامه ی حرکتی هدف های کوتاه مدت و بلند مدت را تعریف کنید. مستقیم ترین راه برای این کار تعیین وضعیتی است که اثربخشی آن نسبت به حرکت حریف، مقایسه شود.
نکته: ناچارید حرکت حریف را محدود کنید و معیارهای حرکتی او را بر هم بزنید. اجرا کردن فرایندی موازی در وضع جاری به آگاهی ورزشکار بستگی دارد. هنگامیکه هر جزء تحت تأثیر یک جزء حرکتی حریف قرار گرفت، فرصتی پیش می آید تا بدانید چه انتظاراتی باید برآورده شود و چه هدف هایی باید تحقق یابد. به خاطر داشته باشید، آنچه را که آفریده اید، پشتیبانی کنید. به علاوه اجرای هر معیار حرکتی نیازمند تقویت کننده ها و هماهنگ کننده های خاص خودش است.
همین طور شاید قادر نباشید معیار اصلی حرکت خود را اجرا کنید. در مواردی از این قبیل می توانید از یک هدف فرعی شروع کنید از نتیجه ی آن به منزله ی معیار هدف اصلی استفاده کنید.
همه چیز را در جای خودش قرار دهید:
لازم است هماهنگ کننده ی اصلی با نتایج هدف مقایسه شود. هدف های متعدد بعدی را در فاصله ی زمانی مشخص اجرا کنید. موازنه روشی است که سازمان حرکت مدام پیشرفت خود را با بهترین حالت رقابتی و معیارهای اندازه گیری خود می سنجد. آخرین نکته این است که هنگام مقایسه ی شرایط رقابتی خود با حریف به روش هشدار دهنده و آگاه کننده عمل کنید. باید بدانید کیفیت نتایج فعالیت های حرکت در عرصه ی رقابت چگونه است.
تعیین اولویت معیارهای کلیدی حرکت / هدف:
اکنون نوبت آن رسیده است که اولویت ها را تعیین کنید. کامل کردن این فرایند به ورزشکار کمک می کند تا به پیوندهای ضعیفی توجه کند که برایش اهمیت دارند. نه آنها که آسان بدست می آیند. با این روش نظمی طبیعی بر مبنای اولویت برقرار می شود.
در اینجا باید مشخص کنید، چگونه معیارهای تعریف شده، برای معیار اندازه گیری حرکت پیش بینی می شوند. بدون داشتن برنامه ای ملموس، اولویت ها یا بحران هایی که به وجود می آیند به سرعت مورد توجه و بازبینی قرار می گیرند.
فصل 9
ارزیابی وضع موجود در حرکت
ورزشکار با بکارگیری اندازه گیری سازمان حرکت، یعنی معیارهای کلیدی، قادر خواهد بود اهداف و نتایج مدنظر برنامه ی استراتژیک خود را در قالب اجرا و عمل دنبال کند. حال باید مشخص کنید برای رسیدن به اهداف مد نظر یا تحقق بخشیدن به چشم انداز حرکت به چه میزان انرژی، زمان و هماهنگی سازمانی اجزاء حرکت نیازمند خواهید بود. برای اقدام به چنین کاری باید به دقت مشخص کنید که در هر دفاع یا حمله در کجای کار قرار دارید. وضعیت حرکتتان را به طور کامل ارزیابی کنید و تصویر واضحی از وضعیت جاری خود داشته باشید.
اغلب ورزشکاران پس از کامل شدن
ارزیابی وضع موجود و مرتب کردن یافته ها، هدف های نهایی را به صورت مطلق با اهرم
های کلیدی تلقی می کنند. اگر معیار خاصی را در وضع جاری تعیین
نکرده اید، چیز زیادی برای گفتن باقی نمی ماند و حادثه ای به وقوع
نمی پیوندد. این نوع ارزیابی به ما می گوید در کجای کار قرار دارید و هدف (آینده ی
ایده آل) را تعیین می کنید. به علاوه این ارزیابی برای تهیه طراحی حرکت خاص بکار
می رود.
نخستین و اصلی ترین هدف ارزیابی وضع موجود این است که به بهترین وجه آماده ی پذیرش تمامی یافته های خود هستید و تنها به آنهایی که در نظر شما خوب می آیند توجه نکنید. شرط اصلی ارزیابی وضع موجود این است که هم به خوب و هم به بد توجه کنید. زیرا به اهداف آینده ی ایده آل خود نخواهید رسید مگر اینکه به تمامی عواملی که قادرند در مسیر حرکتتان مانع ایجاد کنند، برخورد مناسب و منطقی داشته باشید.
هنگامیکه فاصله میان (آنچه هست) با (آنچه باید باشد) را شناسایی کردید، باید به حل مسائل مرتبط با این فاصله ها اقدام کنید. برای این کار لازم است استراتژی های اصلی کل سازمان حرکت را تنظیم کنید تا با اقدامات و تاکتیک های خاص برای هر یک در طول حرکت برنامه های استرتژیک تعیین کنید یا میانبر بزنید.
ارزیابی وضع موجود ورزشکار از دو
بخش اصلی تشکیل شده است. یک بخش ارزیابی بیرونی و بخش دیگر ارزیابی درونی می باشد.
دنبال کردن این دو نوع ارزیابی، زمینه ساز تحرک در اندیشه ها و ایده ها می باشد و
شما را برای انجام یک ارزیابی کامل جهت می دهد. این کار بدان معنا نیست که آنچه
بدست می آید جامع و کامل است و همه ی زوایا را مد نظر دارد. بلکه تنها آغاز کننده
تلقی می شود یا جرقه ای برای اندیشیدن به شمار می رود تا به بررسی های بیشتر و
برنامه ریزی
های عملیاتی گسترده تری دامن بزند.
آغاز حرکت:
پیش از هر اقدام برای ارزیابی وضع موجود، برخی متغییرهای مرتبط با موضوع وجود دارند که باید نسبت به آنها تصمیم بگیرید. از آن جمله:
1- برای ارزیابی حرکت به چه میزان زمان نیاز دارید؟
2- برای ارزیابی چه قسمت هایی مهم هستند؟
3- برای ارزیابی وضع موجود، کدام نتیجه قابل پیش بینی است؟
ارزیابی وضع جاری حرکت:
ارزیابی وضع جاری به ورزشکار می گوید که فاصله هایی وجود دارند که لازم است پُر شوند. به علاوه این ارزیابی ورزشکار را قادر می سازد تا با وضوح و روشنی (تناسب حرکت) و هماهنگی کل حرکت را برای پشتیبانی از تحقق آینده ی حرکت بیازماید. باید به خاطر داشته باشید که در مرحله ی ارزیابی وضع موجود نیازمند اجرای فرایند موازی هستید. همچنین باید با دقت تمام تأثیر و نفوذ تغییر ضروری را در سطوح مختلف حرکت بررسی کنید. گزینه ی دیگر آن است که (قوت ها، ضعف ها، فرصت ها، تهدیدها) به طور کامل به وسیله ی اجزاء حرکت به صورت موردی بررسی گردد. برخی موارد به ویژه زمینه های کلیدی که برای ارزیابی وضع موجود کاربرد دارند، عبارتند از:
1- تجزیه و تحلیل وضعیت حرکت
2- تجزیه و تحلیل ارزش های اصلی
3- تجزیه و تحلیل معیارهای کلیدی
4- تجزیه و تحلیل سلسله مراتب حرکت
5- توانایی های کاربردی حرکت
6- حرکت چند وظیفه ای (متقاطع)
7- ظرفیت های فرعی حرکت
طراحی استراتژیک حرکت:
صرف نظر از اینکه هر حرکت در هر اجرا ابعاد خاصی دارند که از موقعیت های رقابتی پشتیبانی می کنند. این ابعاد بدین قرارند:
1- اجزاء سیستم حرکتی
2- پیوستگی / گسستگی
3- ساختارها
4- کانال های انحرافی
5- استقلال
6- پیچیدگی
7- تغییر ساختار
حرکت های سنتی، مبتنی بر سلسله مراتب دیگر کارگر نیست. روشی که ورزشکاران انجام می دهند، شعار قدیمی به حساب می آید. امروزه، ورزشکاران حرفه ای از تشکیل حرکت خطی دوری گزیده به ساختار مناسبی (منحنی) بر مبنای پیوستگی درونی و ارتباط افقی و عمودی (ارتباط چند وظیفه ای) روی می آورند. این نوع حرکت ها برای پرسش هایی از این قبیل مطرح می شوند:
- چگونه نیروهای خود را برای عرضه خدمت بهتر تقویت کنید؟
- چگونه حرکت های گوناگون را با یکدیگر ادغام، ترکیب یا مشارکت دهیم؟
- آیا می توانید حرکتی را طراحی کنید تا نیازهای بیشتری را پاسخگو باشد؟
- چگونه می توانید به طور مستمر ارتقای سطح کیفیت فرایند حرکت را بالا ببرید؟
- هر حرکت چگونه طراحی شده است؟ که شامل سه مرحله برنامه ریز، اجرا و کنترل باشد.
- آیا با پیگیری مفهوم (پیوستگی و انعطاف پذیری) حرکت کل نگری را فراهم می کنید.
در هر حالت کلیشه ی قدیمی مأموریت - اجرای خطی، کارایی خود را از دست داده است.
ساختار حریف مدار:
حرکت های متمرکز حریف، ساختارهای حرکتی خود را بر اساس حرکت های حریف ایجاد می کنند. آنان بر مبنای حرکت های حریف، مدل گسترده ی حرکتی خود را شکل می دهند.
تجزیه و تحلیل ارزش های حرکت:
تجزیه و تحلیل سلسله مراتب حرکت بر نگرش سیستم های سازمانی حریف (تأمین کننده ی حرکت) است. حتی بعد از تکرار به عقب برمی گردد تا تجدید مهندسی و ساده سازی انجام دهد و تمامی عناصر فاقد ارزش حرکتی را حذف کند. با این کار صرفه جویی در چرخه ی زمان با سرعت بیشتری با بهترین خدمات و کاهش زمان انجام می پذیرد.
هنگامیکه اشکالات به وجود می آید،
حرکت خود را بررسی کنید تا آنهایی که بیشترین عیب را دارند پیدا کنید. لازم
است توجه و تمرکز ورزشکار بر آن قسمت های خاص
باشد. به خاطر داشته باشید که
شما کارکرد
اجزاء را مهندسی نمی کنید، بلکه فرایند را تجدید مهندسی می کنید.
توانایی های اصلی مدیریت حرکت:
نتایج حرکت، بنیان اصلی حرکت تلقی
می شود. البته این کار با نوآوری، تغییرات یا تجدید ساختار مهندسی حرکت پدید می
آید. ورزشکار در نقش رهبر، مهمترین کارکردهای حرکت را درک
می کند و با ارزیابی صادقانه از حرکت خود و حرکت حریف به
توسعه ی
رهبری مستمر می پردازد.
برای اینکه توانایی های حرکت اضافه شود باید اصلی ترین و مهمترین توانایی های حرکت با توجه به اینکه چه نگرشی می تواند فرم حرکت را کامل تر کند به مدیریت و رهبری سازمان حرکت اقدام کنید.
ورزشکاران معمولا وقت و انرژی لازم را برای کسب مهارت هایی که بتوان با آنها به مدیریت و ارتباط مؤثر دست یافت اقدام نمی کنند. اینگونه مهارت ها نوعی تخصص و حرفه محسوب می شوند که برای ورزشکاران لازم است. شاید بسیاری از ورزشکاران حتی نمی دانند که چنین مهارت هایی وجود دارند و چه هستند و شاید هم نمی دانند که چرا باید با آنها به دید نوعی حرفه و تخصص نگاه شود.
زمینه های مدیریت استراتژیک منابع حرکتی:
آیا تا به حال متوجه شده اید که اگر قرار باشد حرکتتان به حیات خود ادامه دهد و توسعه پیدا کند، ناچارید با تغییرات قابل ملاحظه ای در کوتاه مدت و بلند مدت روبرو شوید. این تغییرات نه تنها در راستای چگونگی رفتار در مقابل حرکت حریف، مدیریت بر حرکت را نشان می دهد.
با پیشرفت ورزش، مدیریت استراتژیک منابع حرکتی از هر زمان اهمیت بیشتری پیدا می کند. به این سبب مهم است بهترین روش مدیریت خود را با بهره گیری از وضعیت سیستم های حرکتی حریف ارزیابی کنید تا اقدامی در جهت تقویت توانایی های رهبری بدست آید.
پرورش حرکت های برتر:
1- زمینه های برتری حرکت:
الف- بدست آوردن فرم جدید:
1- شناسایی ظرفیت های اصلی حرکت و نیازمندی های آن.
2- ایجاد فرم مناسب، انعطاف پذیر، ایمن
3- بکارگیری برنامه ی حرکتی زنده و پویا
4- استقرار تکنیک های مقابله گر
5- استفاده از شیوه های صحیح انتخاب، ارتقاء سطح، جهت دهی، شبیه سازی و...
ب- ساخت و پاخت حرکتی:
6- مدیریت رفتار (عملکرد) حرکتی خود توأما در جهت انتظارات حریف. یعنی رفتن به سمت و سوی هدف با ارزیابی حرکت حریف
7- مرتب ساختن حرکت و در نظر گرفتن سیستم های جبرانی به نسبت توانایی های فردی
8- تقویت ارزش های اصلی و هدف های استراتژیک
9- تدوین حرکت انعطاف پذیر به نحوی که معیارهای متفاوت دو ورزشکار را برآورده سازد
10- برخورد مؤثر با عملکرد ضعیف حریف
11- ادراک و طراحی سیستم های حرکتی و تقویت مهارت ها
12- تبیین استراتژیک خاص و تکرار آنها به روش های مختلف
13- ارتقاء ارزش های حرکت با توجه به ساختارها
14- بکارگیری مهارت های مشارکتی در عرصه ی رقابت
15- بکارگیری نیروهایی که حرکت را تقویت می کند
16- مشارکت در هدایت و ایفای نقش ها و عملکردهای حرکت
17- رسیدن به دیدگاه های جدید در جهت بهتر اندیشیدن، بهتر درک کردن مسائل، بهتر عمل کردن، حفاظت از حرکت
18- تعیین معیارهایی برای اندازه گیری وضعیت جاری
19- تعیین راهکارهایی برای تفکر خلاق و نوآوری
20- ارزش قائل شدن برای آموختن، تجربه کردن، خطاها وموفقیت ها
21- ایجاد ارتباط مؤثر با حرکتی حریف و کشف و ارزیابی آنها و تلاش در جهت درک چشم اندازها در مقایسه با وضع موجود
22- شکل دهی و توسعه ی مهارت های حرکت
23- ساماندهی و تنظیم تمامی فرایندهای حرکت
24- طراحی ساختارهای جدید حرکتی برای تسهیل در حرکت
25- کارشناسی عوامل متغییر در جهت حرکت مطلوب
26- توسعه ی آگاهی ها و مهارت های محیطی
27- حفظ و توسعه ی حرکت
28- توسعه ی قابلیت های رهبری
29- پرورش حس تمرکز بر حرکت حریف
30- ایجاد توازن در کلیه ی ابعاد حرکت
31- پرورش ابعاد حرکت در ایفای نقش
32- تدوین برنامه ای برای تعیین موقعیت عملکرد حریف
33- اختصاص استراتژی هایی با موضوعات مرتبط با حریف
34- تسخیر تدریجی حرکت حریف
موفقیت در راستای مجموعه ی عملکردها:
هر چقدر ساختار سنتی سلسله مراتب حرکت به نفع طراحی های چند وظیفه ای جا خالی کند به همان نسبت اوضاع حرکت رو به بهبودی خواهد رفت. حرکت های موفق به طور مؤثر به جبران نقایص خود پرداخته و از این راه موفقیت هایی را نصیب ورزشکار می کنند. یعنی لحظه به لحظه به حرکت توجه می کند. اما توجه به حرکت گر چه لازم است، کافی نیست. در حقیقت تحقق اهداف بدون تحلیل از آینده ی حرکت امکان پذیر نیست. ورزشکاری که نتواند به روشنی تغییرات را درک کند و حرکتی مناسب با چشم انداز آینده فراهم کند، کورکورانه حرکت خود را دنبال می کند.
اجرای حرکت چند منظوره:
ورزشکار به جای اینکه بر فراز و فرود حرکت و کارکرد سلسله مراتبی آن توجه کافی نداشته باشد، نمی تواند برای موفقیت یک عامل ضروری اقدام کند. بلکه حرکت باید چند وظیفه را بر عهده بگیرد.
درک قابلیت های اصلی حرکت:
آخرین عنصر ارزیابی ورزشکار باید، بررسی توانایی ها و قابلیت های اصلی حرکتش باشد. این ارزیابی در واقع به ورزشکار می گوید که نقطه ی قوت حرکتش کجاست تا بتواند به طور مستمر توان آن را افزایش داده و بر ضعف هایش چیره شود.
سرانجام در صورتی که با تحلیل از وضع موجود به این نتیجه رسیدید که حرکت شما نمی تواند برخی از قابلیت های موجود را تا سطح قابلیت های مورد نیاز ارتقاء دهد به روش های مختلف و راه حل های متفاوت بیندیشید.
ارزیابی حرکت:
دنیای حرکت با تغییرات متنوع و نامحدودی مواجه است. طبیعی است که هر تغییر حرکت را به دگرگونی وامی دارد. از این رو، نگاه تازه ای لازم است تا بدانید در چه مرحله ای هستید و در پیوند حرکت ها و بهره گیری از امکانات مختلف در چه موقعیتی قرار دارید. فهرست زیر مواردی است که مورد استفاده ی حرکت قرار می گیرد:
1- چرخه ی حرکت
2- تجزیه و تحلیل وضعیت رقیب
3- تمرکز بر حرکت
4- جهت گیری و تقسیم کار در اجرا
5- نحوه ی ارزش گذاری موقعیت ها
6- سهم حریف از حرکت
7- میزان اطمینان از اجرای حرکت مورد نظر
زمینه های ارزیابی فوق به شرح زیر تعریف می شود:
1- چرخه ی حرکت:
بدیهی است که هر حرکتی چرخه ای را طی می کند که شامل:
1- فاز بررسی و ایجاد
2- فاز آغاز به فعالیت و رشد و توسعه ی آن
3- فاز رسیدن به نقطه ی اوج
4- فاز اُفول و نزول حرکت
5- فاز پیش بینی
6- فاز نتیجه گیری
هنگام ارزشیابی چرخه ی حرکتی خود، لازم است به پنج پرسش زیر توجه کنید:
1- الان در کجای چرخه ی حرکت قرار دارید؟
2- بعد از آن می خواهید چه کاری انجام دهید؟
3- در ادامه احتمالا در چه وضعیتی قرار می گیرید؟
4- اقدامات لازم و ضروری کدام اند؟
5- از کدام اشتباه باید بیاموزید؟
تجزیه و تحلیل رقیت:
ارزیابی حرکتی ورزشکار بدون تجزیه و تحلیل دقیق حریف در عرصه ی رقابت کامل نخواهد شد. ورزشکار باید توجه کند که حریف، حرکتش را چگونه اجرا می کند و نیز چه اقداماتی نتیجه بخش خواهد بود. به علاوه استراتژی و اهداف آینده ی حرکت در بررسی های بعدی از نظر دور نماند.
انجام دادن تجزیه و تحلیل عمیق در عرصه ی رقابت در برنامه ریزی حرکت ارزش بالایی خواهد داشت. این اقدام تصویر روشنی از ایده ها و عملکرد حریف می دهد. این مرحله نگرش وضعیت عبارتند از:
1- وضعیت هر دوی ما چگونه است؟
2- مسلط هستم یا خیر؟
3- سکان و هدایت حرکت در دست من است یا خیر؟
4- حرکت من در حال اوج قرار دارد یا خیر؟
5- حرکت من نسبت به حرکت حریف ضعیف است یا خیر؟
6- کابردهای تکنیکی کدام ورزشکار بالاتر است؟
7- آیا تا کنون بهتر عمل کرده ام یا خیر؟
8- نقاط قوت و ضعف، وضعیت جاری کدام است؟
9- توانایی ها و قابلیت های حریف کدام است؟
انجام این نوع بازبینی، به ورزشکار کمک می کند تا:
1- دقیقا بر ضد چه وضعیتی باید اقدام کند؟
2- از وضعیتی که در آن فعالیت می کند، چه احساس و درک مناسبی دارد؟
تمرکز بر حریف:
ورزشکارانی که تمرکز روشنی از وضعیت حریف ندارند به همان نسبت سود کمتری می برند. آنها نمی دانند چه می خواهند و چه کاری باید انجام دهند؟ ورزشکار باید بتواند تفاوت ها را تشخیص دهد.
ورزشکارانی که تمرکز روشنی از وضعیت حریف ندارند، به همان نسبت سود کمتری می برند. آنها نمی دانند چه می خواهند و چه کارای باید انجام دهند؟ ورزشکار باید بتواند تفاوت ها را تشخیص دهد.
برای اینکه مشخص کنید حرکت شما
واقعا تمرکز بر حریف است. از بررسی شکل های حرکتی حریف استفاده کنید تا به عمق حرکت پی ببرید. اگر شما در
اجرای حرکت خود به فرامین مشخص عمل کنید به شما تبریک می گوییم. اگر چنین نیست،
اکنون بهترین موقع ان است که به ضعف های حرکتی خود پی ببرید، قوت های خود را
بشناسید و
اقدام هایی
در جهت بهبود وضع موجود به عمل آورید.
به معنی واقعی تمرکز بر حرکت حریف مستلزم توجه به استراتژی بازبینی حرکت حریف در وضع فعالی است. هنگامیکه درباره ی حرکت فعلی خود مرتکب اشتباهی شوید، بازیابی حرکت ضرورت پیدا می کند.
استراتژی بازیابی حرکت:
در لحظه ای که به حقایق دست یافتید:
1- بر ذهنیت خود تمرکز کنید
2- اجزاء مؤثر را در لحظه ی مناسب تقویت کنید
3- از انتظارات حریف اگاه شوید
4- به موضوع بازیافت حرکت توجه کنید
5- در لحظه ی مناسب، حرکت را تسریع کنید
6- یک تضمین برای حرکت خود ضروری است
7- حساسیت و توجه به موضوع فعال ضروری است
سطح اداره ی استراتژی بازیافت حرکت کدام کار را انجام می دهید؟
1- با موضوع مورد توجه، مقابله نکنید.
2- تا حدودی انتظارات حریف را برآورده کنید تا بتدریج بر حرکت او غلبه کنید.
3- بعد از برآورده کردن انتظارات، کاری فراتر انجام دهید.
جهت گیری و تقسیم بندی حرکت:
ورزشکار نیازمند ارزیابی ویژگی های حرکت از جمله:
- آیا به راحتی حرکت را انجام می دهید؟
- آیا استانداردهایی برای هماهنگی حرکات دارید؟
برای اینکه احساس بهتری داشته باشید، باید به حرکت حریف دقت کنید. شناسایی حرکت بر این پایه که آنها، چگونه رفتار می کنند و مهار کردن آنها با چه روشی میسر است. تشخیص اینکه سود آورترین مقابله با حرکت حریف، چگونه و با چه کیفیتی باشد.
از طریق تمرکز بر حرکت حریف، تصویر روشن و دقیقی به شما ارائه می دهد. هر چه بیشتر بر این معیار تکیه کنید، با سرعت بیشتری به یک ورزشکار کاملا کارا تبدیل خواهید شد. با تکیه، بر آنچه وجود دارد. بدون توجه به فواید حرکت، سودی عایدتان نخواهد شد.
طرح ارزشیابی موقعیت یابی:
ورزشکار به تهیه ی نقشه ی واقعی از حرکت حریف نیاز دارد تا بتوانید موقعیت حرکت حریف را تعیین کند. این تلاش بدین منظور است که معین کند چگونه برابر خطوط فعالیت رقیب خود قرار بگیرد و حریف با کیفیت حرکت او چگونه برخورد خواهد کرد. ورزشکاران غالبا دچار این اشتباه می شوند که تنها عرضه ی حرکت کافی است. در حالی که چینین نیست. حقیقت این است که تهیه ی نقشه ی موقعیت حرکت حریف در ادراک و دید ورزشکار نقش بزرگی دارد.
شاید مهمتر از همه این است که تهیه ی نقشه ای از دیدگاه حرکتی حریف نسبت به حرکت خود یک چشم انداز کلی فراهم می کند تا بدانید پاسخگویی به حرکت حریف تا چه اندازه، حداکثر یا حداقل قدرت رقابت را دارد.
سهم حرکت و نرخ رشد:
وقتی که عرصه ی رقابت حرکت حریف را برانداز کردید، زمان آن فرا می رسد که سهم شما چقدر با حرکت حریف خواهد بود. شما باید تحلیلی از سهم حرکت خود و نرخ رشد حرکت حریف داشته باشید، آنگاه می توانید تصمیم بگیرید که چه اقدامی باید به عمل آورید. برای اینکه به رشد مثبتی دست یابید به تحلیل حرکت حریف نیاز دارید که کدام قسمت از حرکت شما از قوت برخوردار است و کدام قسمت را باید خنثی کنید تا اجزاء دیگر را برای فعالیت های بعدی رها سازید.
هنگامیکه تمام نقاط قوت و ضعف خود و حریف را ارزیابی کردید. برای ایجاد استراتژی های موفق بکار بگیرید. بدین طریق به یک سند مدیریتی مدون دست خواهید یافت که می تواند استراتژی های مختلفی را در عرصه ی رقابت سازمان تبعیت کند. باید بدانید کجای حرکت قرار دارید، چه کاری باید انجام دهید و کاربردهای دیگر حرکت چیست.
اطمینان از حرکت:
بعد از اینکه ارزشیابی های خود را با نگاه به خطوط حرکت حریف مشخص کردید، وقت آن رسیده است که اجزاء را کوچک و بزرگ کنید. هنگام قضاوت با توجه به معیارهای حرکتی حریف پرسش هایی بدین گونه طرح کنید:
1- آیا تغییرات در تسلط شما و در خدمت شماست؟
2- مشکلات و خطرات این تغییرات کدام هستند؟
3- در چه نقطه ای باید عمل کنید و چه عملیاتی باید انجام دهید؟
اگر ورزشکار حرکت خود را به شکل تازه ای ارائه کند، احتمال موفقیت بیشتر می شود.
تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدها:
وقتی ارزیابی حرکت خود را از داخل و خارج آن ارزیابی کردید، گام نهایی تجزیه و تحلیلی از قوت ها و ضعف ها و فرصت ها و تهدیدها است.
مفهوم اصلی تجزیه و تحلیل چنین است:
- محیط درونی حرکت: بر پایه ی قوت های ورزشکار است.
- ضعف های حرکتی خود را بر طرف کنید.
- محیط بیرونی حرکت: از فرصت های بدست آمده استفاده کنید.
- تهدیدها را کاهش دهید تا به دردسر نیفتید.
یک تجزیه و تحلیل موفق هم نقاط ضعف و نابسامانی ها را در وضع موجود ارزیابی می کند و هم نقاط قوت را سامان می دهد (هماهنگ) و تقویت می کند. این گام یکی از مهمترین گام ها در طی ارزیابی های شماست. زیرا ارزیابی درونی و بیرونی را به هم پیوند می دهد و به یک نتیجه ی کلی کاربردی و قابل بهره برداری تبدیل می کند.
هنگام شناسایی نقاط قوت و ضعف باید در جستجوی راهی باشید که آن موانع را برطرف کنید. ممکن است در هر دو روی سکه موارد بسیاری وجود داشته باشد.
هنگامیکه نقاط ضعف و قوت خودتان و حریف را شناسایی کردید، حالا می توانید استراتژیک حرکتی خود را به اجرا بگذارید.
فصل 10
تدوین استراتژی حرکت
استراتژی های مشترک چیزهایی هستند که اغلب ورزشکاران پیوسته با آن مرتبط هستند و نقش ابزارهای اصلی را در تحقق اهداف دلخواه، ایفا می کنند. این کار به منظور هماهنگ شدن با تغییرات در پیش گرفته می شود. کوتاه سخن آنکه در خُرد نگری هشیار بودن و در سطح چند وجهی نیندیشیدن ما را به موفقیت نمی رساند.
آنچه در مواجه با ناشناخته های حرکت، مؤثر می افتد عبارت است از:
استقبال از تغییرات و به آن دیده ی چالش های جدید و فرصت های تازه بنگرید. تقریبا تمام حرکت ها در حال بازسازی مدل حرکت خود هستند یا الزاما به چنین اقدامی مبادرت می کنند.
مسلما تغییراتی که در عرصه ی حرکت
در حال وقوع است، فروکش نمی کند. بلکه با سطوح مختلف (چند وجهی) تغییر روبر هستید
که به طور قطع با تغییر شکل مواجه خواهید شد. بنابراین هر حرکتی
در تجسم آینده خود به دنبال موفقیت خویش است و باید قادر باشد استراتژی هایی را
تدوین کند که انعطاف پذیری و چالاکی از صفات اصلی آنها باشد. ورزشکاران امروز
تصمیم دارند فرصت طلبی پیشه کنند و در شیوه ی اداره ی حرکت خود انعطاف پذیر باشند.
اگر حرکت خوب پیش برود، چرخه های حرکتی کوتاه تر خواهد شد و زمان پاسخ گویی به حرکت حریف کاهش خواهد یافت. این کار کیفیت حرکت را بهبود خواهد بخشید. لازمه ی موفقیت، مهارت و دقت در اجرا و ارتباط مؤثر با حرکت حریف و رعایت جوانب دیگر است.
معیار ارزش حرکت:
ارزش حرکت بیشتر به معیار استراتژی داغ در حرکت و خدمات جانبی که در خرده حرکت ها گفته می شود. خدماتی که از یک چشم انداز کل نگاه می کند و سعی می کند دریابد از کجا می تواند توان رقابتی بیشتری داشته باشد. آیا این زمینه در حرکت اصلی نهفته است یا در حرکت های فرعی ویژگی آن مستتر است. حرکت های خورد نیز به ارزش افزوده توجه می کنند. زیرا ارزش های خورد نیز می توانند چشم انداز روشنی را ترسیم کنند.
حرکت های ارتقاء یافته:
امروزه درمی یابیم غالب حرکت هایی که در عرصه ی رقابت سودمند هستند در یک بازیابی حرکت به عنوان (آشتی با حرکت حریف) به سرعت در حال رشد هستند. این روش به ورزشکار امکان می دهد، مدل خاصی را با ویژگی های منحصر به فرد به وجود آورد.
تعمیم و ساده سازی:
ورزشکار برای هر یک از اجزاء حرکت خود به تجزیه و تحلیل ارزش بپردازد و به دنبال آن باشد که دریابد کدام یک از عناصر حرکتی مورد نیاز حریف نیستند یا برای این مرحله اهمیتی ندارند. از طریق حذف این عناصر (اجزاء) می تواند حرکتی مناسب را با تلاش کمتری ارائه کند.
آزمون های ساده:
ورزشکاران حرفه ای در زمینه ی
شناخت حرکت حریف، اقدام به بازنگری اندیشه ای حرکت حریف با توجه به داد و ستدهای
حرکتی می کنند. این اندیشه بر این امر تکیه می کند که اگر ما باید تغییرات را به
عنوان یک واقعیت بپذیریم، نیاز به آن خواهیم داشت تا چگونه همساز شدن با تغییر و
چگونه در یک سمفونی قرار گرفتن را در
کنار رفتارهای فردی تک تک اجزاء سازمان حرکتی در تمام سطوح مختلف بیاموزیم. برای
انجام ای کار باید بنیان هر تغییر و تحقق
چشم اندازهای آن را بیاموزیم و با رهبری توانمند، تمرکز بر کل سیستم، فعالیت
گسترده ی خود را آغاز کنیم.
اقدام به مدیریت و رهبری:
به یاد داشته باشید که همه ی تمرین ها مربوط به شناسایی نکته های کلیدی و اهرمی و حیاتی تغییرات حرکتی است. در حقیقت با دستکاری و تغییر در بخشی از حرکت در تقویت تمامی بخش های دیگر تأثیر بگذارید. این امر زمانی می تواند به واقعیت بپیوندد که رهبری و مدیریت حرکت برانگیزاننده و جذاب باشد. بنابراین وقتی حرکیت انجام می شود، کارهایی اتفاق می افتد و یا به خوبی پیش می رود یا محو و نابود می شود. بنابراین مهارت های بالای مدیریت و رهبری حرکت، دارایی بزرگ شماست.
سهولت:
- توجه مستمر به امور حرکت
- تعریف هدف های روشن و دقیق
- تفکر رسیدن به مقاصد
- انجام تمامی فعالیت های مرتبط با حرکت حریف
علاوه بر این، سیاست توجه به منطق و عقل سلیم و تأمین چشم انداز نیز حائز اهمیت است.
حفظ سادگی:
ورزشکاران در لحظه ی خطر توجه شان
به یک موضوع جلب
می شود. آنها
می خواهند، چالش های واقعی را درک کنند و هماهنگی و دوام حرکت خود را برقرار نگه
دارند. در مبارزه هر ورزشکار به فکر نفع خودش است. باید حریف را با دلیل قانع کنید
تا به جای تو فکر کند و راهی که نیاز تو است، نشان دهد.
حفظ سادگی به این معنا است که ورزشکار اندیشه ی خود را هنگامی بکار بگیرد که تشخیص دهد، توانایی های هر حریف در عرصه ی رقابت در قالب اندیشه ی خود بریزد. اگر این تصویر حاوی پیام های اصلی مشخص شد، آن وقت می داند نسبت به رقبای خود، چکار کند. برخی نکات کلیدی به شرح زیر است:
1- شناخت قالب های حرکت
2- قانون سهولت
3- انعطاف پذیری
4- لحظه ها را بها بدهید
5- تلاش های حریف را شناسایی کنید
سادگی و پیچیدگی:
در ایجاد استراتژی های اصلی خود باید مراقبت باشید تا گرفتار حیله های حریف نشوید. ممکن است استراتژی هایی از قبیل فعالیت های انقباضی، تجدید ساختار، مدیریت زنجیره ای حرکت، تجدید مهندسی فرایند حرکت، کم و زیاد شدن سرعت و نیرو به استحکام حرکت منجر می شود. اما به خاطر داشته باشید که همه ی نقشه های حرکت در نباختن است.
اما شما نیازمند استراتژی های دیگر از قبیل مدیریت کیفیت باشید. توانمندی هر حرکت باید با دقت به استراتژی ساختن حریف متمرکز شود. برای برقراری ارتباط بین دو حرکت شما به قدری صبر و حوصله نیاز دارید و نتایج معمولا به یکباره بدست نمی آیند.
ایجاد استراتژی های اصلی و فرعی:
اگر در تعریف چشم انداز مأموریت، دچار لغزش شوید، هدف نهایی یا محصول دلخواه بدست نمی آید. حال نیاز دارید، هنگام تدوین استراتژی های اصلی، روش های زیر در خدمت شما باشد:
1- استراتژی اصلی باید به استحکام حرکت کمک کند.
2- استراتژی اصلی باید به شما در تعریف استراتژی حریف کمک کند.
3- استراتژی اصلی باید به شما در تشخیص طرح کلی ساختار حرکت و ویژگی های انگیزشی موجود در آن کمک کند.
4- استراتژی اصلی به فهرستی از فعالیت های برنامه ریزی شده کمک کند.
5- استراتژی اصلی فرایند برنامه
ریزی حرکت را به هم متصل
می سازد.
به علاوه اهرم های متعددی برای تغییر استراتژیک با توجه به موقعیت سازماندهی می شود. یعنی:
1- اجرا و به کارگیری اهرم های مدیریتی.
2- روش های بهبود فرایند حرکت.
3- گسترش مداوم دامنه ی فعالیت های مدیریتی.
آنچه ماند موضوع تناسب حرکت بر
مبنای تفکر سیستمی حریف
می باشد.
احتمالا ملزم به انتخاب سه یا چهار مجموعه ای از استراتژی ها خواهید بود. بکارگیری
و هماهنگ سازی بیش از سه یا چهار استراتژی معمولا به راحتی و قابل کنترل و مدیریت
نیست.
مسأله ی موجود در این طرز انتخاب آن است که هر یک از آن موارد مستلزم استراتژی ها و تخصص های مدیریتی متفاوتی است که با ادغام در یکدیگر تنوع زیادی به وجود می آورد.
در هر صورت هر ورزشکار باید استراتژی اصلی خود را متناسب با موقعیت ویژه ی خود و سطح مخاطرات آن تدوین کند. هر چند نیروی محرک هر حرکت باید همواره بر پایه ی عملکرد بالای آن باشد.
روبرو شدن با تغییرات و روش برخورد با آن:
حرکت ها برای بقای خود و حفظ دوام تغییراتی که به وقوع پیوسته یا در آینده به وقوع خواهد پیوست، باید به نحوه ی عکس العمل خود نسبت به تغییر توجه کنند. تغییر چیزی است که همواره اجتناب ناپذیر است. اما اینکه بر ما چه تأثیری خواهد گذاشت به واکنش ما نسبت به آن برمی گردد. اگر به تغییر به دید یک مهمان ناخوانده نگاه کنیم و انتظار آن را بکشیم، می توانیم شرایط خود را به نحوی تنظیم کنید که از آن به عنوان بخشی از حرکت طبیعی حرکت استقبال کنید. این دیدگاه فرایند اجرای آن را به نحوی که انعطاف پذیر باشد تا بتواند با تغییرات همراهی کند، ضروری می باشد.
بکارگیری برنامه ریزی استراتژیک و استقرار تغییرات ایجاب می کند تا فراز و نشیب تغییر را بررسی کنید:
1- دلیل برنامه ریزی شما نیاز به تغییرات است.
2- نتیجه ی فراز و نشیب ها و نوسانات حرکت، اداره ی حرکت حریف می باشد.
اگر یک فرایند موازی شکل نگیرد یا
برنامه ریزی حرکت با مقاومت روبرو شود، ممکن است بخواهید از حرکت صرف نظر کنید که
اگر چنین کنید همه ی نکات مثبت و تمامی سختی هایی که تحمل شده، یکباره از دست می
رود و کار بیهوده می شود و اثر منفی به جا
می گذارد.
حقیقت آن است که اغلب تغییرات با
یک نظم و پیوستگی خاصی شکل می گیرد. ورزشکار از طریق آموختن آنچه در فراز و نشیب
حرکت چه تغییراتی رُخ می دهد و انتظار مقاومت و عکس العمل در چه
قسمت هایی
هست، حرکت پیش می رود. باید خاطر شناسایی کنم که تقریبا در همه ی تغییرها باید با
تجربه و مهارت کافی خودتان را آماده کنید و پا به میدان مسابقه بگذارید. به دنبال
راه هایی باشید که حرکت حریف را با تسلط اداره کنید.
چه چیزی باید تغییر کند؟
راه دیگری که سبب غلبه بر حرکت حریف می شود، آن است که آرام تر تغییرات قابل انتظار را با توجه به استراتژی اصلی به اجرا بگذارید. شما می توانید از طریق مشخص نبودن اهداف تغییر به صورت تغییرات مرحله ای نه تنها استراتژی های کاهش یا افزایشی را تدوین کنید، بلکه استراتژی های اصلی را به روش مشارکتی تنظیم کنید. اینها باعث درگیر شدن حرکت ها و دوام مشارکت می شود و حرکت را قادر می سازد متناسب با نوسانات، تغییرات را دنبال کند. برای مثال می خواهید با ماشین از مبدا به مقصد بروید. شما می توانید از خیابان اصلی این راه را طی کنید و یا اینکه با گذر از خیابان های اصلی و فرعی به مقصد برسید.
در شرایطی که می توانید با اندیشه ی خود، مسائل را پیش بینی کنید. این نکته را باید فراموش نکنید که استراتژی اصلی خود را با توجه به موقعیت ها به روش های گوناگون برگزینید.
ایجاد اقدامات عملی استراتژیک:
هر حرکت برای رسیدن به استراتژهای اصلی خود نیازمند اقدامات عملیاتی متنوعی است تا در اُفق برنامه های خود به آن استراتژی ها جامه ی عمل بپوشاند. از این رو، در ایجاد استراتژی های اصلی خود، چهار گام زیر را بردارید:
1- اطمینان داشته باشید که استراتژی اصلی شما، راهنمای اقدامات عملی شما باشد.
2- در مورد ایجاد تغییر در هر یک از مؤلفه های حرکت، تفکر روشنی داشته باشید.
3- برای بررسی هر گونه تغییرات در استراتژی خود، اقدامات فرعی را در نظر بگیرید.
4- برای اجرای هر استراتژی چند روش (3 تا 5) اولویت اصلی عملیاتی تعیین کنید.
ایجاد استراتژی های پشتیبانی:
گام بعدی در ایجاد استراتژی، مفهوم چند وضعیت مرکب (استراتژی چند وظیفه ای) برای مشارکت با استراتژی های اصلی است.
اگر بخواهید حرکتتان را بیهوده تغییر دهید، کار درستی نکرده اید. آن حرکت ساخته شده است تا وضع موجود خود را حفظ کند. برای تغییر نیازمند عوامل تغییر هستید و بهترین راه برای تشکیل وضعیت جدید، ایجاد تغییر از طریق دیگر تغییراتی است که با توجه به حساسیت حرکت حریف تشکیل می شود.
برای اجرای نقش های دیگر موارد زیر را بررسی کنید:
1- همواره وضعیت فعلی استراتژی اصلی را بشناسید تا بتوانید تغییرات را به وجود آورید.
2- فعالانه نقش رهبری استراتژی اصلی را بر عهده بگیرید و از آن پشتیبانی کنید.
3- اجزاء اصلی حرکت را که مسئول استراتژی مورد نظر هستند، تشویق کنید.
4- اقدامات عملی مورد نیاز را در فرایند جدید شدن تغییرات تحریک کنید.
5- موفقیت استراتژی اصلی را فعالانه دنبال و اداره کنید.
حرکت های پشتیبان اجرای استراتژیک:
1- آگاهی از وضعیت واقعی حرکت.
2- اجرای پشتیبان و نقش رهبری در حمایت از استراتژی اصلی به منظور پیش بردن مدام حرکت.
3- برای تحریک کردن یا فشار وارد کردن بر حریف، معمولا تغییرات مدام رُخ می دهد.
4- استراتژی های اصلی را با تسلط اداره کنید.
5- برای پشتیبانی، اجرای اعمالی برای دستیابی به استراتژی جدید.
هر ورزشکار باید استراتژی جدید را
بر اساس حالت و انرژی حرکت و با توجه به نکات ضروری انتخاب کند که استراتژی اصلی
تحقق
می پذیرد یا
خیر. هدف نهایی شما رسیدن به ترکیبی از استراتژی هایی است که حرکت متوازن و چند
وظیفه ای را استقرار می بخشد.
فصل 11
برنامه ریزی برای واحدهای حرکتی
برای اینکه دقیقا تعیین کنید،
جابجایی و تحولات، حرکت به چه سمت
و سویی می
رود. در اینجا وضوح و روشنی تعریف واحدهای حرکت بی نهایت اهمیت دارد. روشن سازی
تعریف واحدهای استراتژیک شما را وا می دارد تا تصویر کلی خود را از حرکت ارزشیابی
کنید و مطمئن شوید که می دانید چرا در هر یک از این فعالیت ها وارد
شده اید.
بدین ترتیب آینده ی حرکت خود را به طور مناسب تخصیص دهید.
واحدهای استراتژیک حرکت باید در
قالب مناسب یک استراتژی منطقی گنجانده شود و با نیروی حرکتی (پیش رونده) با قابلیت
های اصلی سازمان حرکت هماهنگ و مرتبط باشند. هر استدلالی از حرکت باید به روشنی
تشخیص داده شود. می توانید حدس بزنید که چه
تفاوت هایی
بین اجزاء می تواند مبنای سردرگمی ها باشد که شما به هنگام برخورد با آنها متوجه
شده اید.
تطبیق برنامه ی استراتژیک با مأموریت حرکتی حریف:
هنگامیکه واحدهای حرکتی را به وضوح تعریف کردید. حالا آماده اید تصمیم بگیرید. اکنون واحدهای حرکت نیازمند تقویت، رشد یا تغییر هستند. اگر پشتیبانی از حرکت اتفاق نیفتد و یا واحدهای حرکت را متناسب با تحولات تغییر ندهید، باید خود را برای یک عملیات گیج کننده آماده کنید. اگر بدانید دقیقا (چه قدر) چه اندازه در زمان اجرای برنامه ی استراتژیک نیاز به تغییر و رشد دارید، توانسته اید برای خود استراتژی مشخص و مجزا تدوین کنید.
برای اینکه کامل ترین امکان اجرای برنامه ریزی استراتژیک خود را در تمامی سازمان حرکت اعمال کنید، باید واحدهای اصلی و فرعی را به خوبی بشناسید.
در اینجا هدف اعمال فعالیت های
مشخص و محکم برای اجرای
برنامه ی
حرکتی است.
چهار مکانیزم عمده وجود دارد که از طریق آن حرکت ارزش پیدا می کند:
1- منافع مشترک:
واحدهای استراتژیک می توانند در فعالیت های ورزشکاران سهم مشترک داشته باشند تا به مقیاس یکدیگر برسند.
2- تحقیق و توسعه ی حرکت:
هنگامیکه فعالیت های تحقیق و توسعه به طور مشترک انجام نشود، غالبا برخی از منافع غیر مستقیم نصیب هر دو ورزشکار می شود. این خوشه های حرکتی می توانند از یکدیگر الگو (تأثیر) بگیرند و تأثیر بگذارند.
3- بکارگیری قابلیت های مشابه:
قابلیت های اصلی در محدوده ی حرکت (هم فنی و هم مدیریتی)، می تواند مورد استفاده ی مشترک قرار بگیرد. به عبارتی دیگر موقعیت های مشابه از توانایی های یکدیگر بهره می برند.
4- تصویر ذهنی مشترک:
شناخت درست واحدهای استراتژیک، ورزشکار را قادر می سازد که چگونه فعالیت های درونی حرکت را ارزشیابی کند. آیا این کار باعث ارتقاء بهره وری مجموعه ی واحدهای حرکتی می شود. برای اینکه بتوانید به استدلالی واقعی روی بیاوریم، باید بتوانید شش پرسش زیر را پاسخ دهید:
1- نیروهای راهبردی حرکت شما برای اجرای حرکت مناسب کدام است که سبب می شود قابلیت های مناسب خود را حفظ یا افزایش دهید؟ 2- دامنه ی موضوعات مربوط به حرکت (ورزشکار یا حریف) که باید مور بررسی قرار بگیرد کدام است؟
3- دلایل تأکید و اولویت بندی آینده ی حرکت و ترکیب آنها با یکدیگر، چگونه باید انجام شود؟
4- چه توانایی ها و قابلیت های کلیدی لازم است تا چشم انداز آینده ی حرکت تحقق یابد؟
5- چشم انداز یا آینده ی حرکت چه ویژگی هایی دارد؟
6- از چه جهت حرکتی که هم اکنون اجرا می کنید، اهمیت دارد؟ یا در آینده ی حرکت وضعیت بهتری ایجاد می کند؟
برای استفاده ی بهتر از منابع حرکتی خود، باید بتوانید تغییرات حرکتی را در مسیر صحیح خود قرار دهید.
اولویت بندی های واحدهای حرکتی:
وقتی واحدهای حرکتی موجود یا تغییر یافته را شناسایی کردید، اکنون نوبت به اجرای کامل مأموریت و اولویت بندی های حرکتی می شود. این کار از طریق تعریف اندازه و درصد سهم هر یک از اجزای حرکت انجام می شود. سپس طبق محاسبه و اندازه گیری نرخ رشد حرکت آن را با موقعیت موجود مقایسه کنید. اما این کار را با دقت و با احتیاط تمام انجام دهید.
وقتی که این نمودار حرکت با جهت گیری آینده ی حرکتی ان بررسی شد، موارد مطالعه ی آن به شرح زیر است:
1- جهت گیری حرکت در یک سطح ثابت انجام می گیرد یا خیر؟
2- نفع مورد انتظار به روش های خاص تجزیه و تحلیل می شود؟
3- مشخص کنید، واحد حرکتی شما تا چه اندازه باید مشارکت کند یا نباید مشارکت کند؟
4- در مورد میزان تمرکز در سطح کل چشم انداز حرکت چه مأموریتی خواهد داشت و چه تصمیم مناسبی گرفته می شود؟
5- منابع انرژی و زمان را اولویت بندی کنید و تخصیص دهید؟
6- دامنه ی (ماکسیموم - مینیموم) حرکت را مشخص و تقویت کنید.
7- تجزیه و تحلیلی از بررسی های رقابتی به عمل آورید.
8- برای هر بخشی حرکتی مدلی تعیین کنید و موجبات تقویت و کارکردهای مختلف آن را فراهم کنید.
9- میزان ریسک (خطر پذیری) را که تمایل به پذیرفتن آن دارید یا هم اکنون پذیرفته اید، مشخص کنید.
10- اگر بخواهید خارج از قابلیت های اصلی حرکت در محدوده ی رقابتی خود فعالیت خاصی انجام دهید، آن فعالیت را تعریف کنید.
تجزیه تحلیل عوامل خطرزا، نیروهای حرکت دهنده، برخوردهای متقابل را شناسایی کنید. بدون اینکه از مأمویت اصلی خود دور شوید.
انجام این ارزشیابی دقیق از هر واحد استراتژیک به ورزشکار کمک می کند تا واحدهای زنده ی خود را به سمت مأموریت برگزیده ی خود هدایت کند. علاوه بر تجزیه و تحلیل میزان خطر پذیری تمامی عوامل مرتبط دیگر، نکات دیگری را بررسی کنید:
1- اگر تغییر جدید، در بیش از یک محور ایجاد شود، احتمال شکست بالاتر است.
2- اگر تغییر در نیروهای حرکت - موقعیت یابی نشود، به طور خاص اجرای هر حرکتی به خطر اُفتادن است.
3- در جایی که حرکت جای رشد دارد، سعی کنید حرکتی به وجود آورید.
4- با نیازهای حرکتی حریف همراه هم ساز باشید؟
5- در کارهای جزئی و فاقد بهره وری درگیر نشوید.
6- به حرکت حریف با حُسن نیت نگاه کنید، حرکت حریف به نفع شماست.
اگر در واحدهای استراتژیک حرکت، رابطه ی مستحکمی ایجاد کنید، حرکت قابل پیش بینی نیست. مطالعه ی غلط ظرفیت نسبتا محدود به وجود می آورد و مُخاطرات زیادی به همراه خواهد داشت.
هنگامیکه ارزیابی کردید کدام واحد استراتژیک، برای حرکت شما مناسب است، پیش بینی های خود را با ترسیم ی اُفق ایده آل از آینده ی حرکت، چرایی توسعه ی واحدهای استراتژیک خود را توجیه کنید. این کار به ورزشکار کمک خواهد کرد تا افکار خود را بر ویژگی های هر بخش از حرکت بیشتر متمرکز کند.
مقاومت در سطوح مختلف حرکت:
اگر برای حرکتی مقاومت نکنید، شکست خواهید خورد. غفلت در تمرکز واحدهای حرکت و حوزه های اولویت بندی آنها، فعالیت های آنها را در طول اجرا به شدت کاهش خواهد داد. ورزشکار با اندیشیدن در موارد خاص و منفرد، سقوط حرکت را کاهش می دهد.
بازنگری و تدوین حرکت:
اکنون که واحدهای حرکتی خود را به روشنی تعریف و اولویت بندی کردید. گام بعدی تنظیم هر یک از واحدهای حرکت است. (هوشیاری در سطح خورد و بی توجهی به سطح کلان) هر واحد حرکت برای اینکه با موفقیت در عرصه ی رقابت وارد شود باید از استراتژی کلی تبعیت کند.
جای تأسف است که ورزشکاران به جای اینکه استراتژیک کلان خود را با روش شاخه ای (آبشاری یا پلکانی) تعریف کنند. شاید قسمت اعظم زحمتی که برای تنظیم حرکت خود در سطح کلان کشیده اند، بی اجر و مزد از دست خواهد رفت.
در هر صورت کار آنها دشوار خواهد بود، زیرا قبل از برنامه ریزی واحدهای حرکتی، نمی دانند در آینده از آن حرکت چه انتظاراتی را هم از نظر پشتیبانی و هم از نظر برنامه ریزی خواهند داشت.
برنامه ریزی برای اجرا:
برای اجرای هر حرکت برنامه ریزی خاص نسبت به فرایندهای جاری نیاز است. در طول اجرا، نیازمند رهنمودهای خاصی هستید:
1- تمام این فرایند را به صورت مشارکتی انجام دهید.
2- یک هسته ی برنامه ریزی حرکتی تشکیل دهید.
3- حرکت های کلیدی ذی نفع را در فرایند موازی درگیر کنید.
4- در قسمت های میانی حرکت تبادل اطلاعات حرکتی و کارهای دیگر.
5- زمینه های مساعد، آماده سازی حرکت را از طریق (مشارکت و تلاش) افزایش دهید.
6- در ابتدا برنامه ریزی استراتژیک خود را بازنگری کنید.
7- برای کشف موضوعات جدید تلاش کنید.
8- وقتی که حرکتی کامل شد، بازنگری نهایی را فراموش نکنید.
9- تا آنجا که امکان دارد از حجم حرکت کم کنید و به ساماندهی اجزاء مهم بپردازید. در اینجا معماری حرکت کمی تغییر می کند.
10- هنگام اجرای حرکت تعلیق، تزاد، نقطه اوج و فرود و... را در نظر بگیرید.
11- راهی را بیابید تا حریف را در چنگ خود بگیرید و کاری کنید که حریف خودش را در اختیار شما قرار دهد.
12- هنگام اجرای حرکت زمان بندی را فراموش نکنید.
حرکت و آینده ی ایده آل:
ابتدا همان چشم انداز کلی سازمان حرکت را در نظر بگیرید. به خاطر داشته باشید برای هر سازمان حرکتی یک چشم اندازه حرکتی وجود دارد نه بیشتر. اما مأموریت حرکتی را با واحدهای پشتیبانی ایجاد کنید. به ویژه تعریف کنید که چگونه واحدهای پشتیبانی نقش خود را به عنوان بخشی از مأموریت کلان ایفا می کنند و این تعریف که چرا باید واحدهای مورد نظر با ویژگی های خاص خود وجود داشته باشند.
بازخورد: (سرنوشت دو حرکت)
ابتدا باید معیارهای کلیدی را بکار برد. سپس باید نشان دهید که چگونه هر واحد با هدف ارتباط پیدا می کند. مجری حرکتی با توجه به معیارهای مربوط به خود، می تواند هدف ها را کامل کند. هر واحد باید قسمتی از هدف را دنبال کند. در مجموع هر واحد به صورت جمعی، منفعت حرکت را تحقق می بخشد.
تمام این تفاقات به دلیل تعارض میان واحدهای استراتژیک دو ورزشکار و کارکردهای خاصی که دنبال می کنند به وجود می آید. سپس واحدهای پشتیبان نقش های مخرب را ترمیم می کنند. زیرا موقعیت بُرد یا باخت، بدترین بهایی است که این تعارضات تحمیل می کنند. زیرا واضح است که عدم تمرکز اشتباه به شکست حرکت منجر می شود.
ارزیابی وضع موجود:
هر واحد حرکتی نیاز به آن دارد که قوت ها و ضعف ها و نیز فرصت ها و تهدیدهای مربوط به خود را بشناسد. استراتژی حرکت باید ابزارهای موجود برای ارزیابی وضع موجود را در نظر بگیرد و آنهایی را بکار بگیرد که مناسب تر تشخیص می دهد.
در اینجا هر گام نیازمند یک استراتژی خاص دارد تا مشخص کند همه یا بخشی از استراتژی قبلی را بکار بگیرد. یا اینکه نیاز به تدوین استراتژی های دیگر دارد تا مأموریت خود را به انجام برساند.
برای اینکه این کار با موفقیت
انجام شود، ممکن است بخواهید
مقایسه ای با
بازی شطرنج داشته باشید و پرسش های زیر را مطرح کنید:
1- رقیب کیست؟
2- استراتژی حریف در مفهوم رقابت، کجا قرار دارد؟
3- شما چه روشی می خواهید تا در عرصه ی رقابت برنده شوید؟ (به خاطر داشته باشید که استراتژی های متفاوتی وجود دارد: برد، باخت، حفظ وضع موجود و...)
4- آیا با این کار متحمل خسارت شدیدی می شوید یا هنوز انسجام و پیوستگی حرکت خود را با مأموریت و ارزش هایش حفظ می کنید؟
5- حریف نسبت به استراتژی شما چه واکنش هایی انجام می دهد؟
بعد از بازبینی استراتژی اصلی، باید مشخص کنید که دقیقا از استراتژی خودا چه انتظاراتی دارید و چه تغییراتی ایجاد می شود و چه نتیجه ای حاصل خواهد شد. همچنین لازم است استراتژی تدوین چگونه انجام شود و اولویت بدنی ها چگونه بکار گرفته شود.
فرایند اجرا: (اقدامات عملی حرکت)
با اجرای عملیاتی حرکت و بکارگیری استراتژی و تغییر، نمودار برنامه ی حرکتی شکل می گیرد. در آخر فرایندهای حرکتی به وجود آمده شکل می گیرند و واحدهای پشتیبانی و تغییر آنها را حمایت می کنند.
برنامه ریزی در اولویت بندی حرکت:
1- آیا اجرای حرکت یک اولویت است؟
2- آیا موقعیت مناسب وجود دارد؟
3- آیا فرصت کافی برای اجرای آن وجود دارد؟
4- آیا همه ی واحدهای حرکت به نحوی ارتباط برقرار می کنند تا حرکت با قوت و شدت مناسب پیش برود.
5- آیا بر اساس استراتژی اصلی جهت گیری های جدید را پیش بینی می کنید.
6- آیا توسعه ی حرکت، استراتژی و جهت گیری مستمری دارد؟
7- آیا در توسعه ی حرکت اجزاء مناسبی به کار گرفته شده است؟
8- آیا گام های روشن و حساب شده ای در نظر گرفته شده است؟ آیا آنها به خوبی درک و به کار گرفته شده است؟
9- آیا زمان بندی توسعه ی حرکت در نظر گرفته شده است؟
10- آیا برای توسعه ی حرکت، تلاش و فعالیت گروهی چند وظیفه ای در سراسر حرکت وجود دارد؟
11- آیا حریف درباره ی موضوعات حرکت بدون پنهان کاری عمل می کند؟
12- آیا تلاش هایی که برای حرکت در نظر دارید، می توانید از آن به خوبی پشتیبانی کنید؟
توسعه ی حرکت به ویژه تولید حرکت جدید، مستلزم عملکرد سطوح چندگانه ی حرکت است.
بکارگیری گام های توسعه ی حرکت، به شرح زیر است:
1- در عرصه ی رقابت، نیازها و خواسته ها را جستجو کنید.
2- اندیشه هایتان را دسته بندی و مرتب کنید.
3- در آغاز بر روی مفاهیم بالقوه ی حرکت حریف توجه کنید.
4- کاربرد حرکت ها را بسنجید.
5- استراتژی را در عرصه ی رقابت تجزیه و تحلیل کنید.
6- برای اجرا یک الگوی اولیه تهیه کنید.
7- حرکت مورد نظر را تصویر سازی ذهنی کنید.
8- کارایی حرکت را آزمایش کنید.
9- در صورت ضرورت، حرکت را اصلاح کنید.
10- برای مقابله با حریف، حرکتش را خنثی کنید.
11- حرکت را در جهت های ذی نفع توسعه دهید.
12- پس از اجرای حرکت توجیه موجهی از آن داشته باشید.
13- مسیر موفقیت حرکت را اداره و اصلاح کنید.
هنگامیکه به حرکت حریف توجه می کنید، نیازمند تعریفی از اهداف و مقاصد حرکتی حریف هستید. شما نیازمند توجه به چنین پرسش هایی هستید:
1- در کجای حرکت حریف معیار مبهمی را می بینید که رقیب از آن آگاه نیست؟
2- آیا راهی وجود دارد تا حریف را وادار به انجام حرکت خاصی کنید؟
3- آیا می توانید موانعی ایجاد کنید تا حریف نتواند به هدف حرکتی خود برسد؟
4- آیا می توانید حرکت انحصاری و ویژه ای انجام دهید؟
5- آیا می توانید با نیرو و انرژی کمتری به هدف مورد نظر برسید؟
6- آیا می توانید سطح کیفی حرکت را حفظ کنید؟
7- آیا می توانید بخشی از حرکت حریف را از قسمت های دیگر حرکت جدا کنید؟
بنابراین به دقت انتخاب کنید و اطمینان حاصل کنید که هدف هایی هستند که می توانید با اعتماد به نفس و ایمان به دنبال آنها باشید.
پیوند بین دو موضوع حرکتی:
اطمینان داشته باشید که با دنبال کردن برنامه های حرکتی مرتبط با حریف، می توانید حرکت را تسهیل کنید و در اختیار بگیرید. اگر احساس می کنید نیاز به پشتیبانی مشترکی وجود دارد که در حال حاضر به آن نپرداخته اید، حرکت مناسبی را انتخاب کنید و برای آن تلاش کنید.
فصل 12
واقعیت های مدیریت استراتژیک
(یکی از گزینه های دشوار آنجاست که نقطه ی تعادل سازمان حرکت را انتخاب کنید)
قبلا به هنر مهارت مشارکت در امور حرکتی و اولویت بندی تعیین حرکت ها اشاره کردیم. اما اینجا جایی است که باید به آنها عینیت بخشیم و استراتژی های لازم را در صحنه ی اندیشه ی فعالیت های برنامه ریزی تبدیل کنیم.
بازبینی فعالیت های حرکتی:
واقعیت آن است که حرکت باید حفظ شود و ورزشکار باید بداند واحدهای استراتژیک مربوط به آنها چه انتظاراتی دارند و آنها باید نقش خود را چگونه به انجام برسانند. برای جلوگیری از سردرگمی برنامه باید انتظارات را به تفضیل بیان کنید.
بعد از آنکه نیازمندی های خود را شناختید، فرم هایی برای استراتژی خود تهیه کنید. حالا لازم است فرم ها را به گونه ای تکمیل کنید که هر یک دیگری را پشتیبانی کند. با وادار کردن حریف از همان فرمت و الگوی سازماندهی، دو نوع کار را کامل کنید:
1- راه های کلیدی حریف را مسدود کنید تا همه ی تحولات حرکت حول محور استراتژی شما کار کنند.
2- توجه خود را بر روی هدف ها یا بخشی ها یا موضوعات بی اهمیت قرار ندهید. بلکه آن چیزی که باید احساس شود، مشارکت و سهیم بودن بخش هایی از دو حرکت ورزشکار استراتژی کلان سازمان است.
در هر صورت، هنگامیکه فرم برنامه ریزی حرکت را اجرا می کنید، رهبر حرکت باید ملاحظات زیر را در نظر بگیرد:
- حرکت شما برای سهیم شدن در استراتژی حرکت حریف چه عملیاتی را باید انجام دهد.
- عملیات ورزشکار، چگونه می تواند اولویت نخست عملیات استراتژیک را حمایت کند.
- چه حرکت ها و پشتیبانی های خاصی مورد نیاز خواهد بود.
- چگونه باید از حرکت مراقبت کنید؟
- لحظه ی واقعی برای رسیدن به هدف چه زمانی است؟
- چگونه پیشرفت حرکت خود را اندازه گیری می کنید؟
بازنگری در حرکت:
حتی کامل ترین برنامه ی حرکتی هم کفایت نمی کند تا از بازنگری حرکت خود غافل شوید. برای اینکه تفکر سیستمی کاملی را بکار بگیرید. باید به تمام مسائل برنامه حرکتی هر بخش آگاهی کامل داشته باشید. باید به خاطر داشته باشید که هر سازمان حرکتی از اجزای به هم وابسته ای تشکیل شده است و اجزای سازمان حرکت از هم جدا نیستند. برای اینکه به طور کامل تری در تحقق افق آینده ی ایده آل حرکت خود گام بردارید، باید به طور فعال در بازنگری و حل مسائل حرکتی خود تلاش کنید. درک احساس تعلق هر یک از آنها، کلید اجرای موفق برنامه ی حرکتی است.
وظایف:
تیم های حرکتی با تحرک و مشارکت در فعالیت ها، با یکدیگر تعامل بیشتری فراهم می کنند. انرژی بیشتری به کار می گیرند. مشارکت بیشتر، احساس تعلق بیشتر و علاقه ی بیشتر به حرکت گروهی برای اجرای برنامه ی استراتژیک فراهم می کنند.
سازمان حرکت، پس از تدوین هر
وضعیتی پیامی چنین می دهد که (من حرکت خودم را با توجه به حرکت تو انجام می دهم)،
تو هم مجبوری حرکت خودت را با توجه به حرکت من آرایش و نظم دهی. یعنی هیچ یک از
طرفین به طرح های حرکتی طرف مقابل بی توجه نیستند و درباره ی آن فکر می کنند. آیا
چنین تفکری جز تفکر استراتژی گرا
می باشد.
جزئیات تفکری جز تفکر استراتژی گرا بر فرایند زیر است:
تلفیق حرکت ها به سه طریق زیر انجام می گیرد:
1- عمودی
2- افقی
3- با توجه به حرکت کلیدی (مجموعه ی کارکرد اصلی)
گام هایی که هر ورزشکار باید به ارائه ی دلیل بپردازد:
1- چگونه هر بخش توزیع و اجرا می شود.
2- چگونه حرکت های فرعی انتظارات را برآورده می کنند.
3- اجرای حرکت با توجه به چهارچوب حرکتی دو ورزشکار شکل می گیرد:
الف- بازنگری کلی با توجه به بازنگری مأموریت و تناسب آن.
ب- جزئیات بخش های حرکتی را شناسایی کنید.
4- واکنش های حریف را دریابید:
الف- چه چیزی باید اضافه، حذف یا اصلاح شود؟
ب- کدام قسمت با توجه به وضعیت خوجود باید درگیر شوند.
5- تثبیت وضعیت و برآورده شدن انتظارات چگونه صورت می گیرد.
شناسایی ویژگی ها و کیفیت حرکت حریف:
- ایجاد تغییرات جزئی یا کلی در حرکت:
پس از این مرحله باید:
1- برنامه ی حرکتی خود را به نحوی که لازم است بازنگری کنید
2- تأیید حریف را بگیرید
3- آن را با فرایند حرکتی حریف پیوند بزنید
4- آن را اجرا کنید
5- نتیجه را پیگیری و اداره و اصلاح کنید
در این مرحله ممکن است احساس کنید در یک نمایش نامه ی تئاترقرار گرفته اید و بر روی صحنه تئاتر دارید بازی می کنید. به ظاهر آنچه شما بازی می کنید (همواره شاهد کاری مستمر هستید) تعداد زیادی بازنگری های تعاملی است که یکباره رُخ می دهد.
هر چند لحظه سعی کنید، بخش های حرکتی انجام برسانند. سپس یک هماهنگ کننده ی حرکتی را مأمور کنید تا رهبری همه ی حرکت را بر عهده بگیرد. آنگاه سعی کنید، حرکت های متفرق و جدا را با استراتژی اصلی تطبیق دهد و آنها را برای کارکردهای آینده در جهت پشتیابی سازمان دهد. حرکت های پشتیبان می توانند در کنترل ها، پیگیری ها، بازنگری ها در تمامی بخش ها بر وضعیت استراتژی اصلی حرکت، مشارکت کنند.
سطح عملکرد حرکت:
وقتی که برنامه ی حرکتی برای بخش ها فراهم شد، مدیریت بر حرکت شما را وادار می کند تا درباره ی چشم انداز حرکت خود، نیروی بیشتری بکار بگیرید. به خاطر داشته باشید سازمان حرکت شما معمولا به نحوی طراحی شده است که وضعیت موجود خود را حفظ کند. به همین دلیل نظر مدیریت در فرایند حرکت جنبه ی لُجستکی و پشتیبانی از چشم انداز آینده دارد. لازم است برای تغییر در برنامه ی استراتژیک خود، این موضوعات را بررسی کنید:
1- ارزیابی عملکرد حرکتی خود با توجه به شیوه های کاربردی حرکت حریف.
2- سیستم عملکرد مدیریت اجرایی حرکت را کنترل کنید.
3- به منظور بهبود برنامه ی حرکتی خود در جهت گیری و قرنیه سازی تجدید نظر کنید تا از آغاز استراتژی های مشترکی فراهم گردد.
4- سیستم های توسعه ی حرکت، با توجه به ارزش های مشترک و اُفق آینده ی حرکت بنا شوند.
تقویت میان جزء وکل:
هنگام کامل کردن برنامه ی استراتژیک خود، معیار را اندازه گیری میزان سود و زیانی است که با توجه به حرکت نسیبتان می شود. در اینجا تأکید بسیار به اجرای حرکت استراتژیک و تمرکز بر اولویت ها می باشد. برای بسیاری از حرکت ها، تدابیر هوشیارانه و اجرای دقیق و محتاطانه به معنای اجرای موفق یا نا موفق استراتژی است.
در اجرای دقیق، اختصاص اولویت ها، برای تحقق چشم انداز شما اهمیت دارد. برای اینکه به واقع استراتژیک عمل کنید، باید در بکارگیری جزء و کل برنامه ی حرکتی به نکات زیر عمل کنید:
1- اجرای هر حرکتی باید معطوف به چشم انداز آینده ی ایده آل باشد و معیارهای کلیدی حرکت را تأیید و تقویت کند.
2- باید اولویت های استراتژی اصلی شما را پشتیبانی کند.
3- معیار تصمیم گیری شما، باید ارتقاء سطح کیفی حرکت باشد.
4- اولویت های حرکتی شما باید تا حدودی با استراتژی حرکتی حریف مطابقت داشته باشد.
5- سرانجام نتیجه باید آن باشد که قادر باشید، حرکت حریف را کنترل و مهار کنید. در واقع بتوانید حرکت خود را سر پا نگه دارید و بتوانید تغییرات الزامی آینده را تأمین کنید.
ما می دانیم که مهار این تغییرات
در زمان های مختلف چقدر دشوار است. تلاش بر آن است که شما راه های جدید و ابتکاری
پیدا کنید تا نه تنها در مصرف انرژی صرفه جویی کنید، بلکه نفع بیشتری بدست آورید.
اندیشه ی ما آن است که تصمیم درست به چگونگی تحقق اهداف هر جزء را بدست آورید و بدانید چه
چیزی را باید حذف کنید و
چه چیزی را
اضافه کنید. با این کاراولویت های میان استراتژی را مشخص کرده اید.
به خاطر داشته باشید که کلید حل مشکل آن نیست که تحرک و نیروی هر بخش را به طور مساوی کاهش یا افزایش دهید، بلکه افزایش یا کاهش باید متناسب با معیار استراتژی شما صورت گیرد. به جای اینکه حرکت خود را با یک روند یکنواخت پیش ببرید. در هر مرحله با توجه به موقعیت حرکت روند حرکتی خود را تعیین کنید. اگر جور دیگری به موضوع نگاه کنید، مانع اجرای موفق برنامه ی حرکتی خواهید شد. قبل از آنکه به مانعی برخورد کنید به نتیجه فکر کنید.
تخصیص سطح فعالیت:
ابتدا سطح فعالیت های خود را از بیشترین اولویت تا کمترین اولویت سازماندهی کنید. سپس هر نوع حرکت را که برای پشتیبانی هر فعالیت نیاز خواهید داشت، منظور نمایید. سپس محل هایی که باید حرکت خود را تغییر دهید، تعیین کنید. سرانجام، از طریق دسته بندی فعالیت ها و آنچه باید انجام دهید، تصمیم بگیرید. به این ترتیب شما با دلیل روشنی به عملیات خاص می پردازید و برای هر فعالیتی که انجام می دهید به آسانی تصمیم می گیرید و پشتیبانی خاصی انجام می دهید. یعنی قبل از اجرای هر حرکتی ابعاد مختلف آن را پیش بینی کنید.
الزام به تهیه برنامه و طرح حرکتی:
چنین کاری به ورزشکار این امکان را می دهد که نوعی انعطاف پذیری و حق انتخاب بهتری داشته باشد. سپس قسمتی یا تمام آنچه انجام می دهد، مجددا بر مبنای اولویت ها و استراتژی های مدرن تخصیص دهد. ورزشکار باید نشان دهد که حرکتش با حرکت حریف قابل مقایسه نیست و توان رقابت دارد.
جلوگیری از حرکات اضافی:
یکی از سریع ترین و روشن ترین راه
های غلبه بر حریف، کاهش ضایعات حرکتی است که کاربرد و نتیجه ای ندارد. این شیوه به
منزله ی
بهبود مستمر حرکت در مقابل آنچه در گذشته انجام می دادیم. برای اینکه از دست
ضایعات رهایی یابید لازم است ابتدا آنها را بشناسید. ضایعات شامل هر چیزی اضافی که
نیرو و زمان اجرای حرکت را هدر می دهد.
برای اینکه روش اجرای حرکت را به نحوی تغییر دهید که حرکت با کمترین میزان نیرو و در حداقل زمان انجام شود، باید بینشی مقتضی و مناسب در مسیر حرکت بدست آورید. روش های خاصی وجود دارد. به این موضوع فقط با توجه به وضعیت حاضر نگاه نکنید، بلکه به تمامی جهات حرکت توجه کنید.
- از طریق تفویض اختیار به حرکت، سازمان را گسترده تر کنید.
- حرکت های غیر مرتبط را کاهش دهید.
- فرایندهای تمرکز بر حرکت حریف را به صورت بنیادی مورد مهندسی مجدد قرار دهید تا حرکت روان تر، سریع تر و کم هزینه تر باشد.
- از نیروهایی که بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حداکثر بهره برداری را بکنید و زمینه های چالش را در محیط حرکت کم کنید.
- تمامی فعالیت های اضافی را که ضرورت ندارد، کم کنید.
- اولویت های حرکتی حریف را بشناسید.
- فکر کنید که اگر این حرکت را به این روش انجام نمی دادید، چه روش دیگری برای انجام آن انتخاب می کردید؟
- حیطه ی حرکت حریف را بررسی کنید تا بتوانید آن را کنترل کنید.
- برای درک و شناخت از حرکت حریف، وقت مناسبی منظور کنید و درون و بیرون حرکت را بررسی کنید.
- اشتباهات را اصلاح کنید.
- ارزیابی از طریق دیگران را مورد توجه قرار دهید.
- قالب و شخصیت حرکت را درک کنید.
آموختن و فرا گرفتن را گسترش دهید:
برای اجرای حرکت خود زمان و انرژی
مناسبی را اختصاص دهید. آیا برای بهبود حرکت خود بینش هایی از قبیل: نوآوری و
خلاقیت، روش جدید مهار، روند بهبود کیفیت و... یا مسائل دیگری را
می شناسید.
در واقع، بسیاری از ورزشکاران به حرکت خود به عنوان یک سازمان قابل توسعه و پیشرفت نگاه نمی کنند که می تواند بازده ی متفاوت تری داشته باشد. در حالی که بسیاری از حرکت ها می تواند به جای آنکه فشار و تنش بیشتری نیاز باشد، توانایی خود را بالاتر ببرند.
هنگامیکه ورزشکار، حرکت خود را با مهارت بیشتری اجرا می کند، دارای تمرکز و کنترل بیشتری بر روی حرکتش است که نتایج این کار می تواند اجرای حرکتی سریع تر و با کیفیت تر و بهتر از گذشته باشد.
ایجاد و ابداع یک برنامه ی حرکتی:
برنامه ی حرکتی ایجاب می کند که متناسب با حرکت حریف، رفتار کند و پیشنهاد یا عملکرد مناسبی داشته باشد.
نهادینه کردن برنامه ریزی استراتژیک اصلی:
پس از اینکه حرکتی را تعیین کردید. حالا زمان آن فرا می رسد تا دستکاری های پایانی را در برنامه ی حرکتی خود انجام دهید. از این مرحله به بعد، گام اصلی شما اجرای واقعی برنامه خواهد بود.
یکی از بهترین راه ها پُر کردن شکاف میان بخش های حرکت است. زیرا اگر در هر قسمت ضعف و سستی ایجاد شود و یا برنامه به درستی تغییر نکند به جای اینکه برنده باشید، بازنده ی مسابقه خواهید بود. حتما اجزای حرکتی که با یکدیگر مشارکت می کنند، بشناسید. سپس بهترین شکل برنامه ی حرکتی را اعمال کنید.
خلاصه ی تداوم استراتژیک و انعطاف پذیری عملیاتی:
اینکه در گذشته، چگونه حرکت خود را اجرا می کردید اهمیت ندارد. اگر برنامه ی حرکتی خود را حول محور برنامه ی حرکتی حریف تدارک نبینید، چندان قادر به رقابت نخواهید بود. حالا موضوع مداومت در سطح لایه - لایه حرکت با انعطاف پذیری عملیاتی مطرح است. برای برنامه ریزی حرکت خود، سعی کنید از روش های خلاق تر و فعال تر بهره ببرید.
فصل 13
برنامه ریزی حرکتی
اجرا و بکارگیری برنامه ی استراتژیک در واقع مرحله ای است که آنچه تا به حال تدارک دیده اید، بکار گرفته شود یا به عبارتی به محک تجربه درآید. تا کنون با دقت هر چه بیشتر، چشم انداز برنامه ی ایده آل حرکت خود را تعریف کرده اید و در صدد مراقبت از آن برآمده اید. اکنون هنگام آن فرا رسیده است که ساختار عملیاتی را در برنامه ی خود به اجرا درآورید. به عبارتی ساختارهای تغییر، طرح ها یا مکانیسم های حرکتی را مدیریت کنید و از همه مهمتر با دقت بر مکانیسم های حرکتی و تغییر ابداع و جابجایی مورد نظر توجه کنید. طوری که به آن دسته از فعالیت های مورد نظر لطمه وارد نشود.
نکته ی کلیدی آن است که باید همیشه به دنبال اجرا و کامل کردن برنامه ی استراتژیک باشید. توجیه یک برنامه ی حرکتی به یکپارچگی فعالیت ها و تمرکز هر چه بیشتر بر روی برنامه ی در حال اجرا اهمیت دارد. حال زمان آن فرا رسیده است که تصمیم بگیرید چگونه از تغییر اول به هدف دوم پُل بزنید تا موقعیت اجرایی جدید، موفقیت را تضمین کند. حقیقت آن است که اغلب ورزشکاران درباره ی چگونگی و چراهای موقعیت تغییر چندان فکر نمی کنند و اگر هم فکر کنند، کار را زیاد ساده می بینند. نمونه های از این اشتباهات چنین است:
1- تغییر آسان است، باید از غرایز خود کمک بگیریم؟
2- تغییر به من ارتباط ندارد و در
جاهایی که مجبورم تغییر انجام
می شود؟
3- باید با زور بازو حرکت حریف را تغییر دهم!؟
4- اگر در تنگنا قرار گرفتم، لازم است تغییر انجام شود؟
5- بدون دلیل هم می شود، تغییر ایجاد کرد؟
وقتی بدانید چه حرکتی را انجام می دهید و چه تغییری به وجود می آید. آنوقت می توانید وضعیت مطلوب را برقرار کنید. اکنون بهتر متوجه شدید که برای بقای حرکت نیازمند تغییر هستید. نگرشی که نباید شتاب آلود و کنترل نشده باشد.
توجه به عوامل حرکتی:
هنگامیکه حرکتی را انجام می دهید، باید به دور از ابهامات درباره ی موضوعات در حال تغییر فکر کنید. در نتیجه برنامه ی استراتژیک جدید به چهار موضوع اصلی متمرکز می شود:
1- مهارت مورد نیاز برای سطح حرکتی جدید کدام است؟
2- فراز و نشیب حرکت جدید به چه گونه باید باشد؟
3- هنگام اجرای حرکت جدید چه تغییری ضروری به نظر می رسد؟
4- نگاه سیستمی به کل حرکت برای
ایجاد تغییر با چه روش هایی
می باشد؟
هدایت و تسلط بر تغییر استراتژیک:
در فرایند تغییر استراتژیک به عنوان مدیریت، نیازمند تسلط بر چگونگی تغییرات هستید. در این مرحله آنچه انجام می شود بر آنچه در لحظه ی بعد بدست خواهد آمد، تأثیر می گذارد. قبل از رسیدن به آن مرحله از تسلط بر امور حرکتی و توانایی بر مدیریت آن مطمئن شوید.
بهتر است، دقت کنید که کدام یک از مهارت های مورد نیاز، تغییر را به نفع شما در اختیارتان قرار می دهد و کدام تغییر شما را به مخاطره می اندازد. مهم آن است که حرکت شما به بقای خود ادامه دهد. به یاد داشته باشید که مهارت هایی که بدست آورده اید به هیچ وجه موفقیت شما را تضمین نمی کند. بلکه فرصت های بدست آمده در گذر از تغییرات و بجران ها با یکدیگر ادغام می شوند و موقعیت های مناسب را بدست می آورند.
به زبان ساده تر، برای تسلط بر دنیای حرکت باید تغییرات را بشناسید. سپس واکنش مناسبی را انجام دهید. به بیان دیگر هدایت و مدیریت تغییر به شما توانایی کنترل تغییر را می بخشد. در اینکه تغییر دهید چه چیزی بکار می آید و چه چیزی بکار نمی آید. چه کاری را باید انجام دهید و چه کاری را نباید انجام داد و به این ترتیب کار را اداره می کند. به یاد داشته باشید که برنامه ریزی و تغییر بخش اصلی از رهبری حرکت است.
نخستین اصل مهم، آگاهی از تغییرات است. به جای اینکه فقط جلوی تغییرات مقاومت کنید. باید بتوانید مدل رفتاری خودتان را تغییر دهید. تنها در این صورت است که می توانید به خودتان کمک کنید. اما در واقع مشکل ورزشکاران این است که خود نمی دانند الگوهای رفتاری شان را با اهدافشان هماهنگ کنند. شما به عنوان یک ورزشکار، از طریق دریافت بازخورد منظم و صحیح، می توانید رفتار خود را تغییر دهید.
دومین اصل مهم تغییر آن است که ویژگی های فعالیت های موجود با وضعیت حرکتی حریف مقایسه کنید و سعی کنید نیات حریف را درک کنید. باید حرکت شما خود به خود وضع جاری خود را تغییر دهید تا در وضع موجود فعالیت کنند. حالا در وضعیت تغییر یافته، ناخودآگاه از وضع موجود خود دفاع کنید.
سومین اصل مهم در تغییر آن است که فی نفسه به کارهای جاری حریف لطمه بزنید یا به عبارتی، عملیات حرکتی حریف را کاهش دهید. لازم است شما مکانیسم های تغییر ایجاد کنید و تغییرات را اداره کنید.
در آغاز اقدامات حفاظتی را اعمال
کنید. این کار به روش مستمر و جاری می تواند به تغییر پایدار و سالمی منجر شود.
باید فرض کنید که این تغییرات مورد مراقبت قرار می گیرند و شکننده هستند. تنها
روشی که سبب می شود اقدامات مربوط به تغییر پیش برود، تمرکز مستمر بر
چشم انداز و مأموریت حرکت است. این کار یک نقش دائمی و طبیعی محسوب شود.
محتوا - ساختار - فرایند:
برای درک حرکت باید کار خود را با درک سه واقعیت حرکت، که همواره با آنها روبرو هستید، آغاز کنید. محتوای اندیشه های ورزشکار، ساختار شکل و فرم آن و فرایند لحظه ای که در آن قرار دارید.
اجرا و پایداری حرکت شما، مستلزم آن است که سازمان حرکتی شما چگونه زمان و انرژی خود را به طور متوازن بین این سه موضوع مصرف می کند:
1- محتوا: تمرکز بر روی وظایف و هدف ها
2- ساختار: شکل و فرم حرکت که بکار رفته است.
3- فرایند:چگونگی رفتار حرکت تا وظایف محلوله را به خوبی انجام دهد.
لازمه ی بیش از حد در محتوا به غفلت ورزشکار در توجه کافی به ساختار و فرایند می انجامد. با وجود این تغییر موفقیت آمیز به فرایند و ساختار بستگی دارد.
بهترین روشی که در ارتقای سطح کیفیت حرکت کمک می کند، درک نیاز حرکت برای اقدام به تغییر مؤثر است.
مدیریت بر فراز و نشیب حرکت:
در مدیریت و کنترل حرکت، توجه به
واکنش حریف نسبت به تغییر
امر مهمی می
باشد. هنگامیکه تغییر رُخ می دهد، واکنش شما روش خاص خود را دارد. این نوع تغییر
رفتار حرکتی (فراز و نشیب) چهار مرحله ی اصلی را طی می کند:
1- افکار نسبت به تغییر حریف
2- ساماندهی مجدد
3- بازسازی حرکت نسبت به تغییرات
4- چگونگی وقوع آن
فراز و نشیب، راه ساده ای برای درک تأثیر تغییرات از هر نوع است. شما باید خودتان را مدیریت و هدایت کنید تا بر خود مسلط شوید. سپس حریف را از طریق چهار مرحله ی ذکر شده بررسی کنید. به یاد داشته باشید که هر حرکتی با چرخه و شدت و زمان متفاوتی تغییر می کند.
مرحله ی نخست: انکار نسبت به تغییر حریف
به عنوان رهبر تغییر، باید به طور کامل آماده باشید تا بتوانید با توجه به تغییرات به روش دلخواهتان برخورد کنید.
پرسش این است که چگونه می توانید از مراحل فراز و نشیب حرکت عبور کنید. اینکه آیا با موفقیت به انتها خواهید رسید. واقعیت آن است که شما چگونه باید در فراز و نشیب حرکت، زیان های ناشی از آن را تحمل کنید و فرایند تغییرات را به طور مؤثر هدایت کنید. در اینجا تسلط بر حرکت خود ضروری و مهم است.
مرحله ی دوم: ساماندهی مجدد
مسأله ی دیگری که در فراز و نشیب تغییر وجود دارد، این است که وقتی شما وارد آن شدید،نمی توانید بازگردید و آنچه انجام داده اید، پاک کنید. در عوض تلاش برای سست کردن اجزاء حرکتی حریف آغاز شده است. معمولا اگر اشتباه دیگری مرتکب شوید در فراز و نشیب جدید به چاه عمیق تری فرو رفته اید. چاهی که خود برای خویش کنده اید. باید بتوانید از این چاه بیرون بیایید و این وضع را بهتر کنید. در این مرحله باید به طریق زیر به یاری خودتان بشتابید:
قبولاندن (القاء) حرکتتان به حریف و توزیع مداوم حرکت با استدلال ضروری است. به عبارت دیگر اشتباه رُخ می دهد و باید انتظارش را داشت. همان طور که مبارزه برای تغییر، پدیده ای غیر منتظره نیست. بدترین کار مدیریت بر حرکت آن است که نخواهید با فشار بیشتر حرکتتان را تحمیل کنید. اگر حریف بتواند مقاومت بیشتری نشان دهد، آنوقت شما چکار می کنید.
مرحله ی سوم: بازسازی حرکت نسبت به تغییرات:
شما باید نقش جدید حرکت و هنجارهای رفتاری مورد نیاز نقش حرکتی خود را روشن کنید. سپس بیشترین میزان درگیری با نقش و درک معین فراهم کنید که چگونه می توان با توجه به ارزش های جدید به نقش حرکتی حریف دست یابید.
تنها طریق گذر از این مرحله، سماجت و پافشاری می باشد. یعنی در حین اجرا، اصلاح و اجرای بهتر تغییرات، همچنان که پیش می روید در استمرار و مداومت عمل خود بکوشید. درگیر کردن حریف در تغییر برای رسیدن به موفقیت امری ضروری است. در این مرحله باید به شیوه ی شمارکتی مانند فرایند موازی تصمیم بگیرید. این تصمیم باید به نحوی گرفته شده باشد که شعار (ورزشکار از آنچه خود در ایجاد آن کمک می کند، پشتیبانی کند)
مرحله ی چهارم: چگونگی وقوع آن
در این مرحله حرکت هایی را اجرا می کنید که برای کمک به شما در تحقق آرمان ها و ارزش های حرکت به طور کامل پشتیبانی کند و حرکت شما را تکامل بخشد.
به طور خلاصه فراز و نشیب چگونگی وقوع حرکت، در نقطه ی کلیدی حرکت است. فراهم آوردن توده ی حرکت برای حمایت از تغییرات مورد نظر، حفظ آنها در این موقعیت در طول فراز و نشیب (منحنی حرکت) بسیار دشوار است.
پرسش هایی درباره ی چرخه ی حرکت و تغییر:
1- چه موقعی حرکت جدید لازم است؟
2- تأثیر حرکت چقدر است؟
3- حرکت جدید چقدر طول می کشد؟
4- آیا ازجهت (زاویه) مناسبی انجام شد؟
5- در چه کیفیتی اجرا شد؟
6- چند فراز و نشیب مختلف می توانستید بکار ببرید؟
7- آیا حین اجرا تغییرات دیگری رُخ می دهد؟
8- آیا حرکت را با انگیزه دنبال می کنید؟
9- با مقاومت حریف چگونه باید برخورد کرد؟
10- چگونه مجموعه ای از حرکت های
مؤثر را برای تغییر آماده
می کنید؟
11- تحولات حرکت چگونه رُخ می دهد؟
12- تسلط کامل بر حرکت چگونه است؟
13- مراحل اجرای حرکت چگونه صورت می گیرد؟
14- روابط بین اجزاء حرکت چگونه است؟
15- استمرار و مداومت در حرکت با چه سرعت های مختلفی قابل اجرا می باشد؟
16- چگونه می توان حین اجرا، کشف جدیدی صورت گیرد؟
17- چگونه تعارضات بین حرکت شناسایی می شود؟
18- چگونه با وظایف موردی برخورد می شود؟
19- مدیریت تغییر در کل چگونه انجام می شود؟
20- استراتژی های اصلی و فرعی
(چالش ها) چگونه بکار گرفته
می شوند؟
21- اجرای کدام حرکت حتمی و اجرای کدام یک اختیاری است؟
وقتی ورزشکار این احساسات و بالا و
پایین شدن ها را تجربه می کند به صورت واقعی با تغییرات دست و پنجه نرم می کند. در
اینجا ورزشکار به مرحله ای می رسد که تغییر خود به خود صورت
می گیرد.
دنیای حرکت پیچیدگی های بسیار دارد. تمام رُخدادهای حرکت به نحوی با یکدیگر وابسته اند. در مجموع ورزشکاران دچار فراز و نشیب ها، تغییرات و تلاطم های مختلف می شوند و سرانجام از این هرج و مرج ها و در هم پیچیدگی ها به طور طبیعی نظم هایی نو ایجاد می کنند. اما پرسش این است که باید منتظر چه نوع نظم های جدیدی بود تا چشم انداز ایده آل بدست آید؟
با نگاهی به سیستم های جدید، چرخه ای را مشاهده می کنیم که در چهارچوب درک وضعیت موجود بدست می آید. درک چنین تغییرات و تحولاتی، تنها از طریق تفکر سیستمی ممکن می گردد. رویکرد سیستمی که راه دیگری برای مشاهده و شناخت فراز و نشیب تغییر است.
از آنجا که تغییر پیچیده و همراه با در هم ریختگی و دگرگونی است. ضروریت ایجاب می کند که با تسلط کامل و به طور مستمر و پیگیر، سوار بر موج بر فراز و نشیب، آن را هدایت کنید.
گاهی لازم است ورزشکار، نقش هادی و مشارو ایفا کند. به توانایی های حرکت توجه کند، آنها را درک کند، در پی درگیر ساختن آنها با یکدیگر باشد و کار را پیش ببرد. اگر ورزشکار سعی کند، انگیزش های مدیریت یا مشارکت در کار رشد کند و سبب حفظ موقعیت شود، همواره چشم انداز ایده آل آینده را کسب خواهد کرد.
ورزشکاران نیازمند آنند که گاه به گاه در مودر نقشی که باید ایفا کنند، تحریک شوند. به آنان باید تفهیم کرد که عکس العمل بیش از حد نشان ندهند، بلکه به پرسیدن، درگیر شدن و مایه گذاشتن از خود برای مسابقه، تشویق و ترغیب شوند. اگر مهار کردن حرکتی را کار سختی می دانید، سعی در چشم پوشی یا نادیده انگاشتن آن نکنید، بلکه به توانایی ها وهدایت در مدیریت اثر بخش فکر کنید.
به این دلیل که تغییر بخصوص به غیر از تغییر بنیادی (عمده) به آثار روانی و احساسی که حریف به هنگام واکنش به تغییر دچار آن می شود به دوام حرکت شما کمک می کند. اگر به آن حرکت بچسبید و مداومت کنید، نتیجه ی عملکرد خود را می گیرید.
کارکرد رهبری و تسلط بر تغییر استراتژیک:
برای درک بهتر سازمان حرکت، ترکیب و تلفیق وظایف بخش ها و توجیه جریان حرکت برای مجری فن امتیاز کافی را فراهم نخواهد کرد تا بتواند از توانایی های خود برای اداره یا هدایت سطح تغییر مربوط به خود بهره ی کافی را ببرد و آن را در قالب تفکر سیستمی به اجرا درآورد.
در این مرحله به ورزشکاران توصیه می شود که تمامی سطح مختلف حرکت را در یک چرخه ی حرکت مشابه سازی کنند. سپس زمینه ی هدایت و مدیریت تغییر استراتژیک تفکر کنند. این دوره نیاز به آگاهی و درک عمیق تری نسبت به مفاهیم حرکت بدست می آید. به علاوه این ادراک در چگونگی کیفیت اجرا نیز تأثیر می گذارد.
همانطور که قبلا هم گفتم، دانش
تغییر به حد کافی دشوار است. وجود مهارت ها و دیدگاه ها حیاتی است و تفاوت هایی را
به وجود می آورد. به علاوه نیاز به یک سیستم منحصر به فرد برای هدایت و رهبری
می باشد.
این موضوع برای اقدامات منجر به تغییر مؤثر حیاتی است. قبل از آنکه ورزشکار بخواهد رفتار حرکتی حریف را تغییر دهد، باید بتواند رفتار حرکتی خودش را به طور مؤثر تغییر دهد. ابتدا باید رفتار موجود را به خوبی بشناسد و درک کند.
سازماندهی و تلفیق وظایف تغییر:
در طول حرکت، ساختار قالب در درون حرکت تغییراتی به وجود می آورد. نخستین وظیفه واداشتن حریف به ایجاد ارائه ی حرکتی است که سهمی در ارزش افزوده ی فرایند تغییر حرکت شما بگذارد. بدین ترتیب سؤال این است که برنامه ی اجرایی تغییر تا چه اندازه به نفع شما عرض می شود؟
برنامه های حرکتی برای مشارکت و درگیر شدن جدی در فرایند تغییر وظایفی را بر عهده دارند تا زمانی که حرکت شما در حریف مقابل تمایلی برای تغییر ایجاد نکند و فقط خودش شخصا تغییر کند به تغییر موفقی دست نخواهید یافت.
ورزشکار به حریفش نگاه می کند و می اندیشد چه حرکتی را باید تغییر دهم. این در حالی است که حریف نمی خواهد تغییر کند. ورزشکاران باید در تحرک باشند و از تغییر حرکتشان نهراسند و به حریف نشان دهند که برنامه ی حرکتی آنها برای رهبری تغییر می کند.
هر یک از ورزشکاران سعی می کنند در بازنگری حرکت خود، تغییر استراتژیک برنامه ی حرکتی خود را ارائه دهند و به حریف نشان دهند که در پیش برد فرایند تغییر چه کارکردهایی تغییر خواهد کرد. چگونه در این امر مشارکت می کنند و جزئیات فعالیت هایش چیست؟ برای تحقق این اهداف:
1- هر یک از ورزشکاران باید سهم خود را در رهبری برنامه ی استراتژیک مشخص کنند.
2- هر یک از ورزشکاران باید چگونگی مشارکت در برنامه ی مشترک را ارائه دهند.
3- ورزشکار باید به این پرسش پاسخ دهد، من شخصا قرار است برای هدایت برنامه ی استراتژیک کاری انجام بدهم یا اینکه تعهدات حریف هم سهم خاصی دارد. برای اینکه رهبری خود را عملا به حریف نشان دهید، اقدامات خاصی را به عمل آورید. با حرکت حریف بیشتر ارتباط برقرار کنید و از ارزش های حرکتی خود دفاع کنید.
باید نخستین کسی باشید که در جهت تقویت مهارت ها و اداره ی تغییرات حرکت با اعمال و رفتار مناسب رهبری اقدام کنید.
اگر به راستی می خواهید سازمان حرکتی خود را به نحوی تغییر داهید که چشم انداز شما تحقق یابد، مدیریت حرکت شما، باید تمایل داشته باشد مدلی ارائه کند تا حریف را با برنامه ی حرکتی شما، شرح وظایفش را تعیین کند.
چهارچوب برنامه ی حرکتی:
مدیریت حرکت شما، باید راهبردی فعالانه با بازبینی و کنترل های منظم، هدایت تغییر را برعهده بگیرد. برای همین حرکت شما به پشتیبانی نیاز دارد تا تلاش های تغییر را در فاصله ی بین حرکت ها اداره کند. اندازه و ضرورت های خاص حرکت شما، در بهترین حالت تعیین کننده است. هر چند باید این نکته را به خاطر داشته باشید که این وظایف احتمالا وظایف همیشگی و دائمی نیستند و لازم است آنها را به نحوی در ساختار معمول حرکت خود جای دهید.
برای اداره ی صحیح هر نوع تغییر لازم است مرحله به مرحله اجرای تغییر را شناسایی و مشخص کنید و مسئولیت های مشخص هر بخش را تأمین کنید. غالبا ورزشکاران باید به طریق زیر اقدام کند:
1- ورزشکار باید به موضوعات تغییر توجه کند و اطمینان یابد که موضوعات تغییر دارای اولویت نخست بوده که به طور منظم و به موقع اجرا می شود.
2- ورزشکار باید برای اجرای موضوعات حرکت، تا حدی زمان اجرا را مشخص کند.
تغییر جوهر حرکت:
این راه، روش جدیدی برای اداره ی برنامه ی حرکت است. اهمیت دادن به فرم حرکت و تعیین وزن (ریتم) برای مدیریت تغییرات مطلوب، علاوه بر مدیریت سازمان حرکت است.
هدف تغییر جوهر استراتژیک دو چهره دارد:
1- هدایت و کنترل حرکت حریف با تغییر بنیادی مدل سیستمی حرکت با عملکرد متفاوت به عهده گرفته می شود.
2- هماهنگ سازی هر نوع بهبود عملکرد در حال اجرا، با ایجاد اطمینان نسبت به متناسب بودن فرم و تقاضای انرژی فعالیت های شکل گرفته تعیین می شود.
بدون هدایت اصولی تغییر استراتژیک، هیچ سیستم کنترل و موازنه ای وجود ندارد که اطمینان دهد، تلاش های تغییر به نفع فعالیت های حرکتی شما، جا خالی کند.
تیم پشتیبانی از استراتژی حرکت:
بدون در نظر گرفتن احساس نیرومند، استراتژی جدید، بدون تعلق خاطر و علاقه مندی به مشارکت در هر دو ورزشکار، شکل نمی گیرد. تیمی را با حداکثر شش یا حداکثر هشت استراتژی فرعی در نظر بگیرید. در عین حال مورد علاقه ی دو طرف باشد.
رهبری هدایت استراتژی:
با توجه به اینکه برنامه ی حرکت به سرعت حالت ناهنجاری می گیرد، نیاز به مراقبت از تغییرات می باشد. در میان سایر مسائل حرکت دریافته ام که در اجرای حرکت باید اطلاعات چند وجهی فراهم کنید. ورزشکار اعمال مختلفی انجام می دهد تا ارتباط با تغییرات را تقویت کند.
برای اینکه اطمینان حاصل کنید که برنامه ی استراتژیک شما در کل حرکت به نفع شما تمام شود، به چگونگی ارتباط بیندیشید و درباره ی آن تصمیم بگیرید تا حرکت قابل توجهی شکل بگیرد.
به علاوه شما در طی فرایند تغییر به فهم ارتباطات جاری سازمان حرکت نیاز خواهید داشت. هرگز نمی توانید بدون توجه به سیستم ارتباطات جاری، ارتباط مناسب را برقرار کنید.
معیارهای کارکرد حرکت:
یکی از وظایف سازماندهی حرکت آن است که مطمئن شوید چهارچوب معین و قابل اعتمادی به طور مستمر، هدف ها یا معیارهای موفقیت شما را دنبال می کند. بخاطر داشته باشید معیارهای کلیدی حرکت باید در قالب چشم انداز، مأموریت و ارزش ها اندازه گیری شود.
پیکربندی منظم معیارهای حرکت نه
تنها به سازمان حرکت شما روشنی و تسلط بیشتری در مسیر پیشرفت حرکت می دهد، بلکه
محتوای پیشرفت مستمر را نیز تقویت می کند. زیرا شاخص ها یا
هدف های شما
باید رشد مناسبی داشته باشد و نشان دهد که رشد اتفاق می افتد یا خیر.
نقشه ی جامع حرکت:
طرح جامع حرکت، نموداری است که موفقیت اجرای برنامه استراتژیک شما را تعیین می کند. منظور از آن، شناسایی نقشه ی اجرایی حرکت با مشخص کردن موقعیت ها و نیازها است تا بتوانید حرکت را به راحتی پیگیری و دنبال کنید. کامل کردن این وظیفه متناسب سازی آن بر پیکرد سازمان حرکت حریف است.
با اجرای عملیات خاص، اعضای حرکت شما، نقشی فراتر از تبعیت محض برعهده خواهد داشت و علاقه مندی و مشارکت در چشم انداز مورد نظر را آغاز می کند. مدیریت اصلی تغییر، روشی مهم برای پیوند زدن تغییرات در دو سیستم در هم تنیده است.
برای تغییر - مشارکت تمامی سیستم:
برای اینکه تغییر واقعی و قابل دوامی رُخ دهد، باید مجموعه ای از حرکت ها را برای تغییر تشکیل دهید. این موضوع به معنای فراهم ساختن مشارکت عملی می باشد.
هر گامی هر چند کوچک باشد، شما را به چشم انداز آینده ی حرکتتان نزدیک می کند و پایه ی مشارکتتان را استحکام می بخشد و اجرای موفق حرکت شما را تضمین می کند.
باید یادآوری کنم که غالب سازمان
های حرکتی فاقد یکپارچگی کامل در فعالیت ها هستند. برای همین ارزیابی مجدد از
طراحی حرکت الزامی است. زمانیکه برنامه ی استراتژیک و موقعیت یابی مطلوب شما روشن
شد، آنوقت مدیریت عملکرد و شیوه ی انجام آن اهمیت پیدا
می کند.
فصل 14
اجرای استراتژی و تغییر مستمر
اگر بلافاصله اتفاق پیش بینی نشده
و غیر منتظره ای رُخ دهد. ورزشکار دچار نگرانی می شود. او انتظار دارد که فرایند
حرکت به خودی خود و به طور معجزه آسایی انجام شود. کوتاهی در مدیریت حرکت، به
منزله ی فقدان اندیشه ی ورزشکار است. به همین دلیل کنترل نظم، هماهنگی و یکپارچگی
حرکت در کل سیستم بسیار سودمند است. این کنترل شامل هر یک از بخش های سازمان حرکت
و روابط آن با یکدیگر می شود. هر بخش از سیستم حرکت شما باید با هر یک از بخش های
دیگر در ارتباط منظم و هماهنگ باشد تا پشتیبانی از
آینده ی حرکت
میسر گردد. در واقع، نقش اصلی مدیریت حرکت در تغییر استراتژیک همین ایجاد ارتباط
هماهنگ است.
برای اینکه بتوان به تناسب صحیح، آرایش و هماهنگی اجزاء و یکپارچگی سیستم تحقق بخشید، لازم است که در چشم انداز حرکت، احساس مشارکت و همبستگی ایجاد کنید. شما نیازمند پیگیری مدام از چگونگی برخورد با نیروها (مقاومت ها)، تأمین حداکثر مشارکت اجزاء حرکت و به حداقل رساندن نارسایی ها و کاهش عوامل مخرب هستید. زیرا سطح تغییری که ایجاد می شود، اختلاف و نابسامانی هایی را در زمان حرکت به دنبال می آورد. لذا لازم است شرایطی ایجاد شود که موفقیت نزدیک و قابل دسترسی باشد.
وقتی اجرای برنامه ی استراتژیک خود را آغاز کردید. همیشه به دنبال تغییراتی باشید که باید پیش بیاید. این توجه باید نسبت به دشواری هایی که ممکن است در سطوح مختلف پدید آید، اهمیت ویژه ای دارد. همچنین به مدیریت حرکت میانی به طور خاص توجه کنید.
نکته: حقیقت آن است که گاهی عقب
گرد حادث می شود و باید پیش بینی کنید که چگونه با آن مبارزه کنید و بر آن غالب
شوید. در چنین حالتی نباید انتظار داشت تعارضات شدید در فرایند تغییر، شما را
ناامید کند. بلکه سعی کنید مدیریت حرکت را از نقطه ی صفر آغاز کنید. هنگامیکه وضع
اینچنین باشد، تأمین نظم و هماهنگی سیستم و آرایش سیستم حرکت به هم می ریزد و
یکپارچگی و استحکام خود را از دست می دهد. به خاطر داشته باشید که یکپارچگی باید
در تمام سطوح حرکت رُخ دهد. شما با شناخت عوامل هماهنگ کننده در حرکت حریف، برای
تنظیم و هدایت حرکت خود بهره می گیرید و با استفاده از حل کننده ی مسأله به عنوان
یک میانجی، رهبری نیرومندی ایجاد
می کنید.
رهبری هدایت تغییر:
1- مقایسه وضعیت معیارهای حرکت در مقابل اهداف اصلی و اهداف فرعی.
2- بازنگری استراتژی های اصلی و اقدامات عملیاتی ذی نفع.
- چه عملیاتی لازم است تا ما را به تغییرات مطلوب برساند؟
- تفاوت ها در قسمت های دیگر حرکت در چه سطحی هستند؟
- ما در این منحنی حرکت در کجا قرار داریم؟
3- بازنگری موقعیت برنامه ریزی:
- کدام بخش نتایج مطلوب را به همراه دارد؟
- تناسب و آمادگی، نظم و یکپارچگی سیستم های حرکت با هر تغییر به چه نتایجی می رسند؟
4- اولویت های تغییر کدامند؟ تغییرات به کدام سمت می باشد؟ ما باید در باره ی آنها چکار کنیم؟
5- درک تغییر و ارزیابی آن چگونه است؟
- بررسی عملکردها ی خوب
- بررسی فعالیت های تنظیم و هماهنگ سازی
- بررسی عملیات اجرایی تغییر
- توسعه ی قابلیت های حرکت
- سیستم های چند وظیفه ای
- معیارهای تغییر حرکت
- انتخاب بهترین فعالیت
6- ایجاد ارتباط با حرکت ذی نفع:
- گام بعدی کدام است؟
- حرکت زمان بندی شده
- حرکت بعدی تیم هدایت تغییر.
7- فرایند پیشرفت حرکت چگونه است؟
هدف های ارتباط مؤثر با حرکت حریف می تواند به قرار زیر باشد:
1- ایجاد دلبستگی و مشارکت بیشتر حرکت دو حریف.
2- ارتباط سطح اطمینان در ارتباط مؤثر و به موقع.
3- تلاش به منظور رهبری مؤثر.
4- ایجاد ارتباط به شکل مستقیم و غیر مستقیم نسبت به موضوعات بحرانی.
5- استفاده از شخصیت، احساس و حالت های مطلوب در جهت بالا بردن سطح حرکت.
گاهی لازم است وضع سازمان حرکت به سمت بهبود نرود. این کار برای غفلت در درک برخی از مبانی ارتباطات حرکت انجام می شود. در اینجا حریف برای درک موضوع اثبات نشده، ناچار است تغییراتی را اعمال کند.
ورزشکاران نیاز دارند که برای اجرای استراتژی و تغییر در حل این مسائل کاملا متخصص باشند. در حالی که بسیای از این تخصص ها بهره ای ندارند.
سازمان های حرکت در قالب سیستم:
هر سازمان حرکتی به طور کامل برای
دستیابی به نتیجه ای خاص طراحی شده است. اما اگر حرکت مورد نظر نتواند خواسته ی
شما را برآورده کند، طرح حرکتی شما باید تغییر کند. قاعدتا اصلاح و تغییر ساختار
فرایند، پیوندها، ارتباط بین جریان های حرکت بازبینی
می شود.
لازم است ورزشکاران با درک سیستم های زنده و پیچیده ی حرکت به تفکر جدید دست یابند. اکنون سه معیار اصلی وجود دارد که سیستم یک حرکت را تشکیل می دهد. این چهار معیار عبارتند از:
1- اجزاء اصلی
2- اجزاء فرعی
3- اجزاء موقت
4- اجزاء متحد
برای اینکه معیارهای ذکر شده بتوانند برنامه ی استراتژیک را به خوبی و به طور مؤثر به اجرا در آورند، همه ی آنها اهمیت دارند.
سپس گام بعدی را برای ارزیابی چگونگی یافتن چهارچوب یا مدلی که بتواند کیفیتی فراتر از همه ی این اجزاء ایجاد کند. ورزشکاران نیاز دارند که همه ی آنها را در یک نقشه ی ذهنی، ساختاری و سازمانی به هم بافته، پیوند دهند. اگر بتوانند درک بهتری در اجرای موضوع به هم بافته دست یابند به بازده ی مطلوب تری دست خواهند یافت. منظور از این کار دست یافتن به ارزش های ارتقاء یافته است. یادآوری می کنم که میان تفکر هر دو ورزشکار بر مبنای رویکرد تفکر سیستمی استوار است.
نکته اینجاست که اگر ورزشکار بتواند یک جزء از سیستم را تغییر دهد، نیاز دارد همه ی اجزاء دیگر را به میزان کمتر یا بیشتر تغییر دهد و تنظیم کند تا سازمان حرکت به عنوان یک کل بتواند به طور مؤثر و کارآمد به کار خود ادامه دهد.
به بیان دیگر، تغییر دادن اجزاء حرکت به صورتی متناسب با یکدیگر انجام شود. برعکس زمانیکه اجزای سازمان حرکت در تضاد و تعارض با یکدیگر قرار بگیرند و مبارزات پنهانی داشته باشند یا نتوانند با یکدیگر تعامل کنند (یا متناسب با هم نباشند) در نتیجه ی کار، کاستی خواهد بود. فکر کنید بهترین چرخ خیاطی، مدل برقراری ارتباط چرخ دنده ها (اجزاء) با یکدیگر همخوانی نداشته باشند و با هم سازگار نباشند.
بنابراین سازمان حرکت را در یک مدل سیستمی ببینید. این نوع نگرش با مدل نگرش تحمیلی، نقطه ی مقابل یکدیگرند. زیرا مدل سیستمی با توجه به بازخورد و طبیعت پویای حرکت و کارکردهای اجزای درونی حرکت سنجیده می شود. نگرش سیستمی زمینه ی واقعی گستره ی حرکت را فراهم می کند. فکر کنید در یک کشتی که مسیر اقیانوس را طی می کند، رهبر چه کسی است؟ پاسخ معمول می گوید که کاپیتان کشتی. اما خود او می گوید که رهبری بر عهده ی طراح کشتی است. زیرا کاپیتان تحت نفوذ طراح قرار دارد.
حرکت با کارایی بالا که به حد کافی
از انعطاف برخوردار است، نیازمند آن است که هر یک از اجزاء حرکت در رابطه با دیگر
اجزاء نقش خود را ایفا می کند. اگر در سازمان حرکت شما، نقشه ی ذهنی خاص وجود
داشته باشد. شما قادر خواهید بود به راحتی محدوده های ریسک پذیر آن را در گام
استراتژی و تغییر کشف کنید که چگونه
همه ی اجزای
سیستم حرکت با هم کار می کنند تا اثربخشی بیشتری پیدا کنند.
همگام با این مدل، بررسی کارکرد موضوعی حرکت (تحت عنوان ارزیابی وضعیت موجود) در یک رابطه ی هم افزایی قرار می گیرد. در اینجا مشاهده می کنید که چگونه همه ی اجزای حرکت با هم سازگار و مکمل یکدیگرند و حتی همدیگر را پوشش می دهند. سازماندهی مجدد حرکت به منظور بالا بردن کیفیت آن با یکپاچگی کامل تر، بسیار حیاتی است.
طراحی کارکرد استراتژیک حرکت به منزله ی یک سیستم زنده:
استفاده از یک مدل طراحی شده ی
حرکت مزایای بی شماری به ارمغان می آورد و نه تنها یک الگوی معمول و عملی است،
بلکه
وسیله ای
برای تجزیه و تحلیل همه ی واحدهای اصلی و فرعی آن فراهم می کند. همچنین ابزاری است
برای ارزیابی تناسب، هماهنگی و یکپارچگی چشم اندازهای بی شمار حرکت به کار می رود.
همچنین پیوستگی و انعطاف پذیری عملیاتی حرکت را بررسی می کند.
پرسش: چگونه نقش رهبری حرکت، فرایندها و مجموعه ی پشتیبان و موقعیت های آینده ی ایده آل حرکت را طراحی می کند؟
پرسش: با این کار یک طرح استراتژیک یکپارچه و کل نگر در جهت تحقق چشم انداز فرایند حرکت، چگونه انجام می گیرد؟
موارد زیر برخی از موضوعات مرتبط با طراحی استراتژیک حرکت را نشان می دهد:
1- چشم انداز استراتژی های مشترک
2- تعیین ارزش های مشترک
3- شناخت استراتژی ها و تاکتیک های حریف
4- شناخت ساختار حرکتی و فنی حریف (طراحی حرکت)
5- پیوستگی استراتژیک و انعطاف پذیری عملیاتی
6- بحث تمرکز در مقابل عدم تمرکز
7- شرح نقش ها و مسئولیت های مختلف حرکت
8- عکس العمل ها و خط مشی های پاسخگو بودن
9- کارکردها و فرایندهای انحرافی
10- چگونگی جبران کردن ضعف ها
11- نقش حرکت های تمام کننده و حرکت های میانبر
12- قابلیت های اصلی و تعیین موقعیت های خاص
13- استراتژی مبتنی بر حرکت حریف
در مجموع مأموریت، استراتژیک حرکت مرکب از دو بخش تشکیل می شود:
1- ارزیابی عملکرد
2- بازخوانی فرم های مورد استفاده که برای حرکتی خاص ارائه شده است
چگونگی فراز و نشیب تغییر:
هنگامیکه می خواهید بر مبنای یک استراتژی، تغییرات عمده ای ایجاد کنید. منتظر تأثیرات مثبت یا منفی آن در حریف نباشید. بلکه فراز و نشیب آن را به صورت اثر بخش بررسی کنید. همچنین باید به برخی از اصول کلیدی تغییر توجه و به خوبی درک کنید. گزینه ی بهترین عملکرد را تعیین کنید. این اصول تغییر نتیجه ی تجربه هایی است که بدست آمده است و مبتنی بر نظر شخصی نیست.
1- هر نوع تغییری در هر قسمت از حرکت، بر روی سایر قسمت های حرکت تأثیر می گذارد. این نوع تأثیر را تأثیر شبکه ای می نامیم. ورزشکاران نیاز دارند که به تناسب و هماهنگی یکپارچه ی حرکت توجه مستمری داشته باشند. اگر چنین نباشد ترکیب کل حرکت به سمت سقوط و نابودی پیش می رود.
2- رفتار ورزشکاران به نوعی بی محتوا است. آنها هر تغییری را مخرب می دانند و در مقابل هر تغییر، حتی اگر خوب و ارزشمند باشد از خود مقاومت نشان می دهند.
3- ورزشکاران نیاز دارند هم از نظر
فیزیکی و هم از نظر روانی پیشرفت کنند. در غیر این صورت احساس بدی پیدا می کنند و
به نوعی دستپاچه می شوند. آنها همواره به ادراک اطمینان بخش نیاز دارند که قابل
پیش بینی باشد. در غیر اینصورت به نوعی خودآگاهی منفی روی
می آورند و به اصطلاح ناخواسته خود را به دهان شیر می اندازند.
4- ورزشکاران حرفه ای وقتی خسارت می بینند، غمگین نمی شوند، بلکه عبرت می گیرند.
5- ورزشکاران حرفه ای با هر تغییری نگران نمی شوند، بلکه ساختار تعامل و مشارکت به نحوی فراهم می شود که احساس می کنند با حریف همراهند.
6- ورزشکاران نیاز به تنوع هم دارند. تجارب تازه، رشد، تغییر با روش های گوناگون، خلاقیت را افزایش می دهد.
7- در چشم انداز حرکت از طریق ارتباط بین دو حرکت موضوع قابل بررسی و حل شدن است.
8- تنها باید بین چهار گزینه ی ارائه شده، یکی را برگزینید و بر روی آن تمرکز کنید.
9- تغییر در دو ورزشکار با یک سرعت
و مشابه یکدیگر رُخ
نمی دهد.
ژرفا و سرعت تغییر در هر ورزشکار با ورزشکار دیگر متفاوت است. هر کس ظرفیتی از
آمادگی برای تغییر دارد.
10- کار فوق العاده آن است که یک حرکت صحیح را طراحی کنید و آن را درست اجرا کنید. این به معنای اجرایی کردن مدیریت استراتژیک است.
11- ساختار هر حرکتی مطلق نیست و اجرای آن بستگی به تغییرات حریف دارد.
12- فرایندهای حرکتی مختلفی وجود دارد، تنها موضوع مهم نقطه ی تمرکز و اثربخشی آنهاست.
13- اجرای حرکت مستمر و متغییر، بهتر از اجرای حرکت سلسله مراتبی یکنواخت است.
14- برای موفقیت در انجام تغییر، ایجاد فشار روانی بر حریف مهمتر است. بار روانی بیش از حد باعث فلج شدن حرکت حریف می شود.
15- تا جایی که امکان دارد، نباید مانع بازخورد حرکت حریف شد. چرا که در بیشتر موارد، استفاده از حرکت حریف باعث رشد حرکت شما می شود.
16- ورزشکاران می توانند در خط رویی (حمله) که نوعی برتری به حساب می آید، با حریف همکاری کنند. اما این بدان معنا نیست که حرکت زیرین (دفاع) خود برتری محسوب نمی شود.
17- ورزشکاران ممکن است نگران آن باشند که در حرکت حریف اسیر شوند.
18- اگر فشار تغییر مناسب نباشد،
در معمای حرکت حریف غرق
می شوید.
19- درمان طبیعی نقاط ضعف بهتر از درمان مصنوعی است.
20- این واقعیت را باید پذیرفت که مدیریت بر تغییر از ایجاد تغییر مهمتر است.
هشدار: یا باید برای تغییر زیرک باشید یا اصلا به فکر تغییر نباشید. زیرا در غیر اینصورت همه چیز به هم می ریزد.
نکته: در مقابل هر حرکتی که مقاومت می کنید آن هم مقاومت می کند. برای موفقیت نیاز به خلاقیت دارید.
استفاده از تغییر، نیازمند هوشمندی (واکنش در زمان مناسب) و برنامه ریزی است. ورزشکاران باید فراز و نشیب حرکت را به خوبی درک کنند و از اُفت و خیزها در هنگام جرای تغییرات آگاهی داشته باشند و به خوبی آن را مدیریت (رهبری) کنند.
روش هایی برای خنثی کردن حرکت حریف:
1- در آنچه حریف انجام می دهد، شریک شوید
2- زیان حرکت خود را تفسیر کنید
3- در چشم انداز آینده ی هر دو حرکت شریک شوید
4- هنگام اجرای حرکت، آثار و نتایج آن را پیش بینی کنید
5- سیستم سازمانی ارائه دهید و بازخوردهای احتمالی را بررسی کنید
6- عکس العمل ها را به صورت بازخورد تخمین بزنید
7- انتظارات عملیاتی حریف را شناسایی کنید
8- سیستم حرکتی سازمان یافته ی حریف را دگرگون کنید
9- درباره ی تغییراتی که حرکت را تحت تأثیر قرار می دهد، تفکر کنید
10- درباره ی چگونگی نیاز به تغییر، برنامه ریزی کنید
11- چرایی های انتخاب را بررسی کنید
12- هدف ها را همراه با حریف تعیین کنید
13- بخشی از حرکت را آزمایش کنید
14- سپس بازخورد آن را بررسی کنید
15- نقش رهبری حریف را ارزیابی کنید
16- از عمل ها و عکس العمل های حریف به منزله ی معیار هوش حریف بهره بگیرید
17- چه عکس العملی برای مراقبت از چه حرکتی باید تشکیل شود
18- چگونه می توان به حریف نزدیک تر شد
19- چه نیروهایی را مأمور کنید تا به تحلیل راه حل های حریف لطمه بزند
20- ارزش های حرکتی حریف را مدیریت و مهار کنید
عوامل مورد نیاز در جهت اجرای موفق مراحل تغییر:
1- در این مرحله، هر چه بیشتر با ضرورت تغییر، ارتباط برقرار کنید.
2- نسبت به علایق و مقاومت های حریف واکنش احساسی نشان ندهید. ابتدا به آنها توجه کنید و آنها را درک کنید. سپس سعی کنید با حرکت های حریف برخورد مناسب داشته باشید.
3- اجازه ندهید، حریف درک صحیحی از تغییر حرکت شما داشته باشد.
4- نگذارید حریف فرصتی داشته باشد تا حرکت شما را محک بزند و ضرورت تغییر را تشخیص دهد.
5- روش هایی داشته باشید تا حریف تحت تأثیر حرکت شما قرار بگیرد و کنترل سرنوشت حرکت خویش را در دست نداشته باشد.
6- حریف را وادار کنید تا وضعیت تازه را به نفع شما مستقر کند.
7- از طریق فراهم کردن دیدگاه های مشترک از وضعیتی که سرانجام تغییر به وجود خواهد آورد، وضعیتی مثبت نسبت به تغییر ایجاد کنید.
8- به حریف نشان دهید که چگونه ارزش های حرکت تغییر می کنند.
9- تغییر را با ارزش های حریف پیوند دهید.
10- حرکت را تغییر دهید و آن را به یک ارزش تبدیل کنید.
11- در جهت ایجاد امنیت و کنترل حرکت حریف برنامه ریزی کنید.
هماهنگی با اندیشه های حریف:
یکی از عوامل ساختاری با اندیشه های حریف، اجرای تغییر به نسبت توسعه ی حرکت حریف می باشد. از طریق همین هماهنگی ترکیبی مرکب از اجرای دو حرکت شکل می گیرد و توسعه ی حرکت در عرصه ی رقابت تشکیل می شود. هر برنامه ی استراتژیکی باید یک یا چند برنامه ی استراتژیک فرعی داشته باشد. اگر چه ممکن است بسیاری از استراتژی ها واضح و روشن نباشند.
ورزشکار باید درک کند، آنطور که حریف عمل می کند، حرکتش را تنظیم کند. ورزشکار ناچار است با قابلیت ها و اندیشه های حریف پیش برود و حرکتش را تنظیم کند.
مفهوم توسعه ی حرکت:
ابتدا به جریان حرکت توجه کنید و جریان حرکت را کامل کنید. برای اینکه این جریان به بهترین شکل ادامه دهید، معمولا باید حرکتتان را به شکلی درست توسعه دهید.
این هدف از طریق تمرکز بر چهارچوب حرکت حریف به نحوی مطلوب آماده سازی می شود. در اینجا مدیریت حرکت مانند مسئول ناظر و هماهنگی کننده، کارش را به نحو احسن انجام می دهد. مدیریت حرکت در جریان برقراری ارتباط بین اجزاء مختلف به طور مستمر بین آنها پیوند برقرار می کند.
فصل 15
بازنگری و بهینه سازی برنامه ی استراتژیک
ورزشکاران برنامه ی استراتژیک خود
و اولویت آن را بازنگری و بهینه سازی می کنند تا در پی گیری طرح حرکتی خود به سمت
چشم انداز
ایده آل موفق شود. در اینجا بازنگری و بهنگام سازی
برنامه ی
استراتژیک شامل گزارش بازخورد با توصیه های هدفمند در سازمان حرکت می باشد. این
فرایند دو هدف اصلی را مد نظر قرار می دهد:
1- ارزیابی سیستم مدیریت استراتژیک و فرایند اجرایی آن
2- ارزیابی مدیریت نتایج مواقعی و دستاوردهایی که در نتیجه ی اجرای برنامه ی حرکتی بدست می آید و حل انواع مسائل و موضوعاتی که در ارزیابی هر یک از این هدف ها بروز می کند.
ارزیابی عملکرد حرکت:
مکانیسم های ویژه ای به عنوان بازنگری عملکرد حرکت وجود دارد. از جمله:
1- موضوعات فرایند حرکت
2- تجزیه و تحلیل وضعیت رقیب
3- بررسی های موردی
4- مقایسه های محیطی
5- بررسی های مورد توجه
6- گرایش ها یا روند حرکت
7- تطبیق حرکت ها بر یکدیگر
8- درک عمیق از ادراکات حریف
9- نیروهای اعمال شده بر حرکت
10- فرایند برنامه ریزی مدون
11- تشخیص کنترل های قطعی
12- فرایند عملیاتی اثربخش (مطمئن و مؤثر)
13- ارزیابی های اولیه
14- ارزیابی های پایانی
15- ارزیابی عملکرد، از جهت ارزش های مشترک
16- مدیریت هدایت تغییر استراتژیک
پس از آنکه ارزیابی شما کامل شد، لازم است بهنگام سازی برنامه ی حرکتی شما انجام شود. ورزشکار نیاز ندارد که وقت خود را صرف طراحی برنامه ی استراتژیک جدید کند، بلکه می تواند به نوسازی یا ایجاد تغییرات جزئی اقدام کند. این کار به مراتب سریع تر و آسان تر است. تنها تفاوت آن با حرکت اصلی در خلاصه و کوتاه تر بودن آن است.
- برنامه ریزی استراتژیک خود را به
سرعت کنترل کنید تا از
قوت ها، ضعف
ها، فرصت ها و تهدیدها آگاه شوید.
- اگر لازم بود، استراتژی های اصلی خود را اصلاح کنید. سپس اطمینان حاصل کنید که همه ی بخش ها با یکدیگر هماهنگ هستند.
- برنامه ی استراتژیک خود را زنده نگه دارید.
- تجدید نظر در تفکر سیستمی بر مبنای استراتژی های ایجاد شده بنا می گردد.
- مفهوم کلیدی برنامه ی استراتژیک به عنوان یک موجود زنده، نفس می کشد.
- کاربرد بی جای سفت و سختی یا نرمی حرکت به همان اندازه بد است که نداشتن برنامه.
- سیستم مدیریت استراتژیک ایده آل سیستمی دقیق، سازش پذیر، یادگیرنده و در جستجوی وضعیت مطلوب است. انعطاف پذیری و چابکی، نوعی برتری تلقی می شود.
اشتراک مساعی با حرکت حریف:
ورزشکار برای کامل کردن حرکت خود به ایجاد شرایطی خاص، با حرکت حریف وادار می شود. این کار به موارد زیر بستگی دارد:
1- خود آگاهی مدیریت حرکت
2- مهارت های مدیریت بر تعارضات
3- میزان یکنواختی در اجرای حرکت ها با یکدیگر
4- فراهم بودن زمان کافی برای بازنگری
5- ترکیب حجم و اندازه ی مناسب حرکت در جهت و زاویه ی مناسب
6- اولویت های طبقه بندی شده، جامع و سریع
7- میزان مشارکت دو حرکت با یکدیگر
ایجاد و حفظ حرکت با عملکرد بالا:
این وظیفه برای تازه نگه داشتن حرکت و حفظ ارتباطات مطلوب، اهمیت بسیار دارد. این مرحله محتوای حرکت و ساختار آن را فراهم می کند. این کار به صورت گام به گام و وظیفه به وظیفه درست همانند برنامه ی استراتژیک عملی می باشد.
فصل 16
کاربردهای مدیریت استراتژیک یک حرکت
باید از هر نبرد، چگونه برخورد با آن را آموخت و بر آن غلبه کرد. گر چه مبارزه با تغییر و دگرگونی حرکت حادث می شود و نادیده گرفتن عملکرد هر جزء، عملکرد حرکت شما را از کنترل خارج می کند و سرنوشت آن را تغییر می دهد.
با بهره گیری از تفکر سیستمی و با اندیشیدن به چشم انداز آینده، امکان آن وجود خواهد داشت که نوآوری هایی را بکار بگیرید که مناسب حرکت یا بخشی از آن باشد. گاهی این نوآوری ها شما را در شرایطی قرار می دهد که از عهده ی کنتر آن بر نمی آیید و نمی توانید بر آن مسلط شوید.
در بازبینی معنا و مفهوم مدل حرکت، رویکرد تفکر سیستمی به مدیریت استراتژیک تمامی مراحل برنامه ریزی را در پنج مرحله ی سیستمی در هم می آمیزد:
مرحله ی اول: مقصد کجاست؟
مرحله ی دوم: به چه طریقی به آنجا خواهید رسید؟
مرحله ی سوم: الان کجا هستم، چه استراتژی هایی باید ما را هدایت کند؟
مرحله ی چهارم: چگونه به آنجا خواهید رسید؟
مرحله ی پنجم: چه چیزی در محیط در حال تغییر است یا در آینده تغییر خواهد کرد؟
مزیت این رویکرد به ورزشکار این امکان را می دهد تا اصلاحات و تنظیمات لازم را متناسب با تغییر انجام دهید، یا در صورت لزوم حتی جهت حرکت را به عقب تغییر دهید. سپس جرأت پیش رفتن را برای اجرای موفق سیستم مدیریت حرکت با ترکیب هماهنگ سازی هر پنج مرحله مورد نظر را خواهید داشت.
بکارگیری رویکرد سیستمی پنج مرحله ای برای برنامه ریزی و تغییر استراتژیک به معنای آن است که می توانید از آن برای اجرای هر حرکتی استفاده کنید. خواه برای یک بخش یا حتی برای کل حرکت برنامه ریزی کنید.
کاربرد های مراحل پنج گانه ی تفکر سیستمی:
این قسمت چگونگی استفاده از پنج مرحله کلی رویکرد تفکر سیستمی حرکت در کاربردهای ویژه زیر شرح می دهد:
در ضمن تفاوت ها میان انواع متنوع کاربردها قابل ملاحظه است و به ما می گوید که چگونه و با چه وسعتی این نگرش، قابلیت اجرا دارد.
برنامه ریزی استراتژیک ژرف نگر:
اجرای برنامه ی استراتژیک ژرف نگر و بکارگیری اقدامات عملی در اجرای تغییر، هر حرکتی را قادر می سازد تا سیستم مدیریت استراتژیک جدید را به گونه ای تغییر دهید که به شما در دستیابی به چشم انداز آینده ی ایده آل حرکت کمک کند.
حتی برای اینکه در هر مرحله حرکتتان را کامل تر کنید به جای دنبال کردن کاربرد سفت و سخت، هر بار که برنامه ریزی استراتژیک را انجام می دهید، آنها را با یکدیگر تلفیق و جفت و جور کنید. برنامه ی حرکتی شما حتما باید مناسب ترین ضرورت های خاص را در زمان خاص اعمال کند. البته شاید به گونه ای دیگر تلفیق شوند. ممکن است احتیاج به زمان کمتری داشته باشید.
شاید استقرار یک چرخه ی سالم به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. با این کار حرکت شما معنا و مفهوم بیشتری پیدا می کند.
برنامه ریزی استراتژیک سریع:
در دنیای امروزه که همه چیز با سرعت و شتاب رُخ می دهد. واقعیت گاهی به گونه ای است که شما وقت کافی ندارید. دو عامل سرعت و شکست حرکت در عرصه ی رقابت برتری به حساب می آید. به علاوه ممکن است به هر دلیلی در موقعیتی نباشید که بتوانید حرکت را کامل اجرا کنید. این دلایل می تواند مشابه موارد زیر باشد:
1- با بحران روبرو شده اید و ناچارید به سرعت عمل کنید.
2- نیاز به این دارید به سرعت جهت حرکت خود را تغییر دهید و در جهت دیگری گام بردارید.
3- زمان محدود است.
به خاطر داشته باشید که کار باید به نحوی جفت و جور شود که نیازهای خاص شما را بر طرف کند. مثال: برای انواع مختلف حرکت با اهمیت و کارایی های متفاوت، کدام روش مناسب تر و بهتر است.
برنامه ی استراتژیک محدود:
این روش گاهی برای بخش های کوچکی از یک سازمان حرکتی بزرگ به کار گرفته می شود. از لحاظ شکلی با کل حرکت تفاوت زیادی نمی کند. با این تفاوت که دخل و تصرف در یک جزء کوچک حرکت، پدیده ی حرکت را جمع و جور می کند. همچنین به سبب هدایت وضعیت مورد نظر، توجه خود را به استراتژی اصلی معطوف کنید. همگام با حرکت اصلی، نقشه های فرعی را بررسی کنید.
هشدار: برنامه ریزی استراتژیک محدود، نیازمند تصمیم گیری سریع تری است. شما تنها برای تغییر یک جزء کوچک حرکت زمان دارید. اطمینان حاصل کنید که موفقیت حتمی است. اگر با محکمی و جدیت، موضوعات حیاتی را تجزیه و تحلیل کنید. در خطر آن قرار دارید که خلاقیت چندانی نداشته باشید. حتی پشتیبانی کافی در تهیه ی برنامه ی مشارکتی نداشته اید. سرانجام به یاد داشته باشید که هر ورزشکار ازآنچه در انجامش مشارکت داشته، پشتیبانی می کند و اجرای موفق، هدف اصلی شما در این مقطع است.
برنامه ریزی پشتیانی:
اگر شما حرکتی را مورد مطالعه و بررسی قرار دهید.، متوجه می شوید که اینگونه حرکت ها سطوح مختلفی را پوشش می دهند و در هر سطح نیاز به پشتیبانی مخصوص به خود را خواهند داشت. به علاوه واحدهای پشتیبان، عمدتا روابط بین حرکت ها را پوشش می دهند . به یک استراتژی خاص منتهی می شوند.
برنامه ریزی تغییر استراتژیک:
بسیاری از اقداماتی که برای تغییر صورت می گیرد به دلیل یافتن راه حل های مطمئن با بخشی از سیستم خویشاوند می شود تا با نا کامی روبرو نشود. در واقع این تغییر مانند انگل عمل نمی کند. بلکه راهنمای بخشی از حرکت می شو تا وظیفه ی خاصی را تحقق بخشد. این مدیریت، زنجیره ای با قبول اختیار، شبیه خودگردان عمل می کند تا حرکت را مشمول تغییر کند. این کار حتی اگر سیستم حرکت در یک چرخه ی ناقص هم قرار داشته باشد، میسر است. با تمرکز بر حرکتی می خواهید تغییرش دهید. سپس با اعمال حرکتی از بیرون سازمان حرکت یا تغییر در بخشی از همان سازمان حرکت می توانید تغییرات مطلوب خود را سرعت بخشید و در نهایت می توانید آنها را با تغییرات عمده ای به پایان برسانید. نتیجه ی کار، برنامه ریزی استراتژیک با کیفیت مطلوب در زمینه ی مدیریت و زنجیره ی ارزش های جدید و... است.
برنامه ریزی استراتژیک زنده:
در برنامه ریزی استراتژیک زنده، باید به طرح پنج پرسش پاسخ دهید:
1- کجا می خواهم باشم، هدف و مقصودم را چگونه انتخاب می کنم؟
2- چگونه و با چه نوع زنجیره ی حرکتی به آنجا می رسم؟
3- اکنون کجای حرکت قرار دارم؟ موضوعات و مسائل فعلی من کدام است؟
4- روش حرکت من چگونه اتفاق خواهد افتاد؟
5- در محیط حرکت تا آخر چه تغییراتی اتفاق خواهد افتاد؟
نکته ی جالب آن است که ورزشکار یا مربی حرفه ای می تواند به فرایند برنامه ی استراتژیک کمک کند. اگر هنوز به شناسایی و درگیر ساختن حرکت ها با یکدیگر مهارت لازم را بدست نیاورده اید، در آن صورت کمک مشاور متخصص ضرورت پیدا می کند.
برای شروع، کار را با ارزش های مشخص خود آغاز کنید. به اندیشه ی خود آزادی بدهید تا بر آینده ی حرکت تسلط یابید. نکته ی اساسی این است که بدایند ارزش های آینده ی حرکت را چگونه می بینید. اگر در اندیشه ی خود به آینده و چشم انازه حرکت مبهم می اندیشید، باید منتظر اختلالات جدی باشید. مگر اینکه خواسته هایمان را متعادل تر و انعطاف پذیرتر انتخاب کنید.
اثربخشی کل حرکت:
اجرای حرکت، زمانی به سرانجام می رسد که کل حرکت با هم در قالب یک تیم کار کنند. غالب این وظایف چند وظیفه ای (متقاطع) با یکدیگر همکاری می کنند. به همین دلیل مهندسی زنجیره ای سیستم های مدیریت زنجیره ای حرکت مطابق ارزش ها ضروری است. در صورتی که بخواهید اثربخشی حرکت را به حداکثر برسانید، باید به آن در چهارچوب کل سیستم توجه کنید و به چند وجهی بودن آن بیندیشید.
مثال: برای اینکه سربازان به شکل یک تیم برنامه ریزی شده، با هم کار کنند. در آغاز کار لازم است رابطه ی تیمی آنها استحکام یابد و هر یک از آنها قادر باشند کاری را در آن تیم خاص بر عهده بگیریند و برای هر کدام تجربه ای فراهم شود. در حالی که انتظار دارند تیم بلافاصله پس از تشکیل، کار موفقی را ارائه دهند. این انتظار منطقی نیست. بدتر از آن هنگامی است که بخواهید اعضاء تیم را بدون در نظر گرفتن کارکرد به دلایل غیر معمول به کار دیگری بگذاریم. تا هنگامیکه هنجارها و ناهنجاری های مورد پیش بینی را نشناسیم، چگونه می توان انتظار داشت، نتیجه ی مطلوبی بدست آید.
مدیریت پروژه ی حرکت:
با هر پروژه ی حرکتی که مواجه می شوید، ایجاب می کند که الگوی آن را شناسایی کنید و آن را خوب بشناسید. همچنین باید بتوانید الگوهای مقابله یا آن را بکار بگیرید. در واقع شناخت منطق درس، تفکر سیستمی هنجار را تشکیل می دهد.
حل مسأله ی حرکت:
تمام گام هایی که برای حل مسأله ی حرکت برداشته می شود، باید شناخته شده باشد. ورزشکار آنها را طبق زمان بکار می گیرد. برای موفقیت نباید موضوعات و مسائل حرکت را با راه حل های قدیمی سر و سامان دهید. آنچه بکار می گیرید و راه حل کاملا متفاوتی برای اندیشیدن است. بزرگ ترین ضعف راه حل های گذشته، آگاهی حریف از آنهاست.
مراحل راه حل های آگاهانه:
1- شناسایی توالی حرکت - علت های باز پس نگری
2- هدف های ایده آل چند وجهی (شناسایی ضعف سیستمی) با معیارهای مرتبط موجود
3- عوامل مختلف برای دستیابی به نتایج مطلوب
4- استراتژی عملیاتی یکپارچه
5- عملیات تلفیقی را اصلاح کنید
6- شناسایی ضعف های محوری
7- روابط هر یک از اعضاء نسبت به یکدیگر و اهداف کلی سیستم حرکت
8- برنامه های عملیاتی را با سرعت و انعطاف اجرا کنید
9- چرخه ی حرکت و ارتباطات بین اجزاء را در نظر بگیرید
10- به طور مستمر وضعیت درون حرکت را تصحیح و بازخورد آن را شناسایی کنید
11- شناسایی فرصت ها، راهی به شما نشان می دهد تا به حل مسائل موفق شوید
بهترین روش های انجام حرکت:
اینکه ورزشکار به چه مدلی از بازآفرینی استراتژی حرکت می اندیشد، چندان تفاوتی نمی کند. گاهی بهترین روش حرکتی حریف، به شما کمک می کند تا فعالیتتان نتیجه بدهد. به یاد داشته باشید که فعالیت ها در موقعیت های مختلف یکسان عمل نمی کنند.
سازمان حرکت در مقابل مأموریت:
اگر چه سازمان حرکتی یک مأموریت ندارد و مأموریت آن ظاهرا یک امر کلی است. حتی تا جایی پیش می رود که هر نوع ابداع و اختیار را حادث می شود. با این کار می توان گفت که حرکت کلیشه ای نیست و بین اجزاء آن نه استقلال مطلق است و نه وابستگی کامل وجود دارد. گاهی مأموریت آن آنچنان تک بُعدی است که مشخص می کند سازمان دقیقا چه می خواهد و باید معطوف به چه هدفی باشد. گاهی حرکت آنچنان عمومی است که نمی تواند همه چیز را برای همه موقعیتی کاملا شناسایی کند. در واقع اگر دنبال چنین هدفی هستید، چیزی جز یک اجرای بی خاصیت بدست نخواهید آورد.
سعی در انجام وظیفه ای که درون محدوده ها و نقش های حرکت ایجاد می شود، مسئولیت های سازمان حرکت است. مبحث جدی تر، کنترل فعالیت ها جزء وظایف اصلی مدیریت حرکت است. نگرشی که چالش ها و فرصت ها را در جهت مدیریت استراتژیک سوق می دهد.
نبود انگیزه ی سود طلبی:
بدون اینکه بخواهید از تغییر حرکت سود ببرید، اقدام به حرکتی بکنید، غالبا انگیزه ی حرکت کاسته می شود. برای اینکه حرکت ها مترادف و هم معنی یا متضاد با منفعت باشند، ناگزیر گرایش به مفهوم معانی دو حرکت در قالب تمایلات و پیوندهای به وجود آمده، پدید می آیند.
اداره ی یک سازمان حرکت در قالب تمایلات مفاهیم اثبات شده ی دو حرکت را با یکدیگر درگیر می کند. دانشی که از آنچه می دانیم پدید می آید. حرکت باید تفکر سیتمی را مبتنی بر مسئولیت پذیری به جای مسئولیت گریزی محقق سازد. حتی تحقق مأموریت آن را به شکل بهتری میسر می سازد و به تسهیل امور کمک می کند. برنامه زمانی به اثبات می رسد که استراتژی خود را با چرخه ی حرکت حریف منطبق کنید. اما فراتر از آن را نگاه کنید. چشم اندازی را در نظر داشته باشید که حریف در آن شریک باشد.
فقدان تمرکز بر حریف:
نبود رقابت اصولی به منزله ی این
است که حریف خود را
نمی شناسید.
در نتیجه غالبا با ابهام روبرو هستید که الان باید چه کاری انجام دهم. یا اینکه
باید فکر کنید که تنها در خدمت حرکت خود باشید. این کار وضع حرکت حریف را مبهم می
سازد و مأموریت شما گنگ و بدون هدف می شود. در اینجا ورزشکار نمی داند به طور
واقعی نسبت به حرکت ها چه واکنشی انجام دهد.
ندانستن اینکه چگونه حرکت در حال وقوع است یا مأموریت آن چیست، شما را به جایی نمی رساند. به جای انجام وظیفه در مقابل حرکت حریف بر مسائل کلیشه ای تمرکز کنید. ورزشکار واقعی به جای دنبال کردن ساختار کلیشه ای باید خود را خدمتگذار حرکت حریف بداند. آنان باید به حرکت های خاص حریف، وظیفه شناس باشند.
آنان بین خدمتی که ارائه می کنند و عرضه ی پشتیبانی حرکت، فرقی قائل نمی شوند. در اینجا وسیله و هدف هر دو یکی می شوند.
فقدان اندازه گیری حرکت:
نشانه ی شرایط بی هدفی در حرکت، عدم درک محتوای حرکت و استنباط ناصحیح از آن است. در حالی که به میزان شگفت انگیزی اطلاعات عملیاتی در یک حرکت وجود دارد. اما توجه بیشتر صرف تولید یک حرکت به سمت هدف انجام نمی گیرد.
از این گفته می توان چنین استنباط کرد که تمرکز صرف تولید حرکتی ملموس و فعال که بتواند حرکت حریف را اندازه گیری کند و موفقیت حرکت خود را تضمین کند.
در اینجا شناخت عوامل کلیدی حرکت به استقرار فرایند تعیین هدف و رسیدن به خدمت واقعی اندازه گیری می شود. در غیر اینصورت ورزشکار در شناخت وسیله و هدف دچار ابهام می شود و جهت گیری و تمرکز خود را از دست می دهد.
فرایند موازی به معنای مشورت با حریف:
هر ورزشکار در میان انبوهی از
فرایندهای حرکت به گروه های ذی نفع در فرایند موازی می اندیشد تا در فرایند حرکت
بهتر عمل کند.
اما تنها
مشارکت در اطلاعات حرکت کافی نیست. بلکه
دریافت و
بهره گیری از
بازخوردهای آن نیز اهمیت دارد. در واقع هر ورزشکار تلاش می کند فرایند موازی خود
را بهبود بخشد.
فقدان رهبری کم خطر:
هر ورزشکار برای اقدام به تغییر
(پاسخگو بودن) به هر حرکتی
می اندیشد تا
نشانه های ناهماهنگی، ناآرامی، ضعف و فشار روانی را در اعضای حرکت حریف مشاهده
کند. حتی در شرایط مسائد نیز، اجرای یک حرکت صحیح، کار ساده ای نیست. زیرا هر
اقدامی، خطر سقوط بخشی از حرکت را به همراه دارد. وقتی ورزشکار خواسته اش را مطرح
می کند، باید مخاطراتش را نیز بپذیرد. اغلب ورزشکاران به جای اینکه حرکت را در
خدمت خود بگیرند، خود در خدمت حرکت در می آیند. به این ترتیب فشار نیروهای حریف را
نادیده می گیرند. به یاد داشته باشید که وظیفه ی رهبری حرکت شما، رجوع به حرکت
حریف و در خدمت گرفتن آن است. به عبارت دیگر باید به عنوان یک رهبر به هر دو حرکت
توجه کنید. در این روش حرکت را باید به شیوه ی بده و بستان اداره کرد.
محدودیت های انرژی حرکتی:
در اینجا مسأله ی واقعی چگونگی تأمین انرژی است. وقتیکه ورزشکاران از منابع انرژی مصرفی خود آگاهی دارند به جای اینکه تحرک بیشتری نشان دهند به منابع محدود انرژی فکرمی کنند. آنها باید به نسبت حرکت حریف انرژی حرکتی اختصاص دهند و اولویت ها را بر مبنای استراتژیک خود مشخص نمایند و بر آینده تمرکز کنند و از طریق مهندسی حرکت بر مبنای تولید، کارهای خود را سازمان دهند.
فقدان پشتیبانی صحیح از مدیریت استراتژیک:
حرکت های پشتیبان به طور معمول بر
مدیریت استراتژیک یک حریف اختصاص می یابد. به ندرت می توان ورزشکاری را پیدا کرد
که پشتیبانی مؤثری در بخش برنامه ریزی حرکت ارائه دهد. علاوه بر این ورزشکاری که
در اندازه گیری موفقیت مهارت داشته باشد، راه های توسعه ی حرکت خود را به خوبی می
شناسد. پس درک این موضوع آسان است که چرا مدیریت استراتژیک با شناخت تنگناها تأمین
می شود. در
غیر اینصورت انجام فعالیت ها، مسأله ی اتلاف وقت محسوب شده و موفقیت کل فرایند به
مخاطره می افتد.
مدیریت ناپختگی تغییر:
قسمت سخت کار، تغییر مناسب نسبت به شرایط است. ورزشکار باید بتواند مراحل مختلف حرکت را با دقت و موشکافانه بنگرد و تنها به تغییر ظاهری حرکت اکتفا نکند، بلکه دگرگونی در اندیشه ی کهنه لازم است.
بی تردید هم مجری حرکت و هم مقابله کننده ی آن، به دنبال الگوی قابل پذیرش تری هستند. آنها از طریق رشد حرکت به دنبال تغییر استراتژیک عملی تری هستند. به خاطر داشته باشید که استراتژی های کاهش و افزایش، هر دو از ضرورت های موفقیت هستند و تنها استراتژی مقاومت یا فرار پاسخگو نخواهد بود.
فصل 17
آغاز عملیات حرکت
طبیعت دوره ای حرکت نشان دهنده ی آن است که می توان آن را به روشی بسیار شخصی و انعطاف پذیر به کار گرفت. کلید اصلی و مدل واقعی حرکت به صورت یک دوره ی گردشی (چرخه ی حرکت) اجرا می شود. هر فن برای اینکه به یک سازمان کارا تبدیل شود، نیاز دارد که رویکرد تفکر سیستمی نسبت به خود و به نظام مدیریت استراتژیک حریف در یک دوره ی بازنگری بررسی شود. در اینجا به سیستم مدیریت استراتژیک نیاز داریم.
لازم است در این مرحله تأکید کنم که حاصل کار یک سیستم اثر بخش، بیش از مجموعه ی اجزای آن است. مجموعه ای با خط مشی ها و رفتارهای تلفیق شده با یکدیگر که یکپارچگی و انسجام عملیات حرکت را در جهت تحقق اهداف تضمین نماید که به مراتب بازده ی بیشتری خواهد داشت.
گاهی بهره مندی از یک سیستم مدیریت حرکت با اجرای کیفیت توانمند اشتباه گرفته می شود. زیرا این دو موضوع کاملا از یکدیگر متفاوتند. داشتن نیرو و توان بالا، تضمین کننده ی برتری در رقابت نیست. حتی اجرای صحیح یک فن هم برتری به حساب نمی آید. بلکه برتری نهایی در ایجاد ارتباط و مشارکت هر دو در اجرا حرکت میسر است.
تعریف سیستم مدیریت حرکت به شرح زیر است:
- سیستم جامع برای هدایت، مدیریت و تغییر کل سازمان حرکت، به روشی آگاهانه که به خوبی برنامه ریزی شده و انسجام یافته است. این امر مبتنی بر استراتژی های انتخابی شماست که برای تدوین چشم انداز آینده ی ایده آل حرکت و دستیابی به آن بکار می گیرید.
- راه جدیدی برای پیشبرد هدف است. یعنی استفاده از سیستم حرکتی که بتواند خود را به روشی سیستماتیک بر استراتژی های حریف اداره کند.
- روش تعاملی، مشارکتی که در این
حال سیستماتیک و هدفمند است. رویکرد تفکر سیستماتیک به شما این امکان را می دهد تا
کاربردهای خود را با نیازها و وضعیت جاری خود تطبیق دهید. به عبارت دیگر اگر حریف
در حال حاضر چشم انداز، مأموریت و روش های حرکتی خود را مشخص کرده است، اکنون می
توانید فرایند برنامه ریزی خود را با شکل دهی عوامل کلیدی آغاز کنید و طبق خواسته
ی خود
پیش ببرید.
یا، اگر یک ارزیابی کامل از وضع موجود دارید و استراتژی های خود را تعیین کرده
اید، می توانید فرایند کامل
برنامه ریزی
خود را طبق شکل دو حرکت آغاز کنید.
رویکرد تفکر سیستمی از آن
فرایندهایی نیست که شما هر چه را قبلا آموخته اید، بکار بگیرید. یا آنچه را که در
حال حاضر مشغول انجام آن هستید، متوقف کنید و همه چیز را از ابتدا آغاز کنی. فایده
ی اصلی رویکرد تفکر سیستمی انعطاف پذیری آن است. خواه در فرایند
برنامه ریزی
حرکت کاملا پیش رفته باشید یا هیچ یک از قسمت های برنامه ی حرکت را بجا نیاورده
باشید. یا در میان مدیریت زنجیره ای حرکت گیر افتاده باشید. در هر صورت این رویکرد
خود را با موقعیت ویژه و منحصر به فرد تطبیق خواهد داد.
این فصل به شما کمک می کند تا همه ی اطلاعات را به گونه ای به هم متصل کنید که بتوانید سازمانی حرکت مدار، کارآمد و یادگیرنده بنا کنید. اینکه الان کجا قرار دارید تفاوتی نمی کند.
برنامه ریزی برای هدف:
اگر اکنون برنامه استراتژیک درستی تهیه نکرده اید و چگونگی
شکل گیری یک
فرایند تغییر را نمی دانید. این مرحله، بهترین نقطه ی آغاز کار شماست. گام برنامه
ریزی برای برنامه ریزی قبل از وارد شدن به مرحله ی شروع اجرای موفق، راهی برای
مهندسی موقعیت است که موفقیت شما را تضمین می کند.
برنامه ریزی شکست خورد، غالبا به فقدان درک صحیح از برنامه ی حرکتی حریف مرتبط می شود. شکست هر برنامه ای، غالبا به فقدان درک درست از وضعیت موجود است. یعنی گام هایی که در فرایند خود منظور ننموده اید. این گام شامل، سازماندهی و ارتباط بین اجزاء، اتصال صحیح بین اجزاء در شناسایی وظایف مناسب سازمانی انجام می شود. این امور برای رسیدن به موفقیت حیاتی است.
وظایف کلیدی بالقوه در مرحله ی برنامه ریزی به شرح زیر است:
1- بررسی اجزاء کوچک حرکت با عملکرد بالا
2- ارزیابی از طرح عملکرد استراتژیک حرکت (مدل حرکتی)
3- پشتیبانی از حرکت به منظور تسهیل فرایند
4- استراتژیک توسعه ی حرکت و مهارت های رهبری حرکت
5- حرکتتان را به نحوی توسعه دهید تا ظرفیت ها و توانایی های هدایت تغییر استراتژیک را پیدا کنید
چهار قابلیت اصلی تسلط بر حرکت عبارتند از:
الف- تسلط بر خویش
ب- مهارت برقراری ارتباط بین حرکت ها
پ- مهارت های گروهی
ت- فعالیت های چند وظیفه ای
6- تیم های حرکتی تشکیل دهید تا به هنگام رویارویی با دشواری ها، تغییرات اثربخشی اعمال کنید
7- توجیه تغییر استراتژیک
8- وظیفه ی سازماندهی مدیریت حرکت
9- در برنامه ی توسعه ی حرکت، برای حرکت های میانی هم تصمیم بگیرید
10- قبل از آغاز برنامه ی استراتژیک، دیدگاه های حریف، ارزش ها و... را شناسایی کنید
11- به درون حرکت رخنه کنید تا درک بهتری از خواسته ها و نیازهای حریف داشته باشید و بدانید در مقابل خواسته های حریف چه موقعیتی دارید
12- فعالیت های حرکتی خواد را در محک آزمون قرار دهید تا حرکت خود را در رقابت تقویت کنید
برنامه ریزی برای اجرا:
اگر شما برنامه ی استراتژیک خود را تعیین کرده اید و به مهار کردن و اجرا رسیده اید. این مرحله بهترین نقطه ی آغاز است. در این مرحله اطمینان یابی از اجرای موفق برنامه ی استراتژیک مطرح است.
گام بعدی در بازشناسی موضوعات تغییر و کامل کردن مجموعه ی حرکت از وظایف سازماندهی، تلفیق و سازماندهی بر فرایند حرکت است.
برخی نکته های گزینشی (حین اجرا):
بهترین نقطه ی آغاز موقعیتی است که الان در آن قرار دارید. از این رو با یک مدل سیستم چرخه ای (دوره ای) عملا با مدل آمیزش یافته اید. گزینه های پیش روی شما به شرح زیر است:
- پیشروی بر مبنای الگو
- تصمیم های ناشی از بازنگری
- اجرایی که هم اکنون باید آغاز کنید
- اجرای فرایند نمونه و بکارگیری نتایج آن در هدایت تغییرات استراتژیک.
- اجرای حرکتی متناسب با استراتژی های اصلی
- تعیین یک اولویت عملیاتی به عنوان اتصال در برنامه ی حرکتی حریف
- اجرای برنامه ی بازنگری حین اجرا
- تنظیم نیروها و فشارهای متناسب، طبق فرایند الگوی حرکتی
- تنظیم کارکردهای چند وظیفه ای
- هدایت تغییرات مطلوب
- برقراری هماهنگی بین کارهایی که هم اکنون در حال انجام است
- ایجاد استقرار حرکت های پشتیبان برای هر استراتژی عملی به منظور هدایت و اجرای موفق استراتژی ها
بهره گیری از رویکرد تفکر سیستمی به شما این توانایی را می دهد تا اجرای برنامه ی خود را از شرایط جاری آغاز کنید. یعنی شرایطی را فراهم کنید تا نسبت به موقعیتی که در آن قرار دارید تصمیم بگیرید. این کار به ورزشکار کمک می کند تا بدون اینکه به حرکت آسیب برسد، وارد تغییرات مطلوب شود و طبق زمان برنامه ریزی حرکت خود را تغییر دهد و عملیات جاری را هدایت کند.
برخی از روش های حرکت برای آغاز:
هنگام توجه به حرکت حریف، بهترین محل آغاز سیستم مدیریت استراتژیک شما کجاست؟ به خاطر داشته باشید، بهترین نقطه ی آغاز موقعیتی است که حریف در آن مهارت ندارد. از این رو با یک مدل آمیزش یافته که هم اکنون در آن قرار دارید، کار خود را آغاز کنید.
گزینه هایی که پیش رو دارید به شرح زیر است:
- بازنگری استراتژیک حرکت به عنوان آغاز
- پیشروی بر مبنای تصمیم های حریف
- اجرای مرحله ای که اکنون باید آغاز کنید. از قبیل: بررسی چشم انداز، اندازه گیری های موقت، برقراری ارتباط با استراتژی های اصلی، هدایت تغییر استراتژیک برای هدایت امور حرکتی.
- اجرای فرایند نمونه گیری از حرکت حریف و به کارگیری نتایج آن برای ایجاد حرکت جدید
- اجرای برنامه ی اصلی متناسب با استراتژی های حریف
- تنظیم تغییرات به وجود آمده بر
موضوعات و کارکردهای چند
وظیفه ای
- برقراری تغییرات استراتژیک برای هدایت و هماهنگی بیشتر
- ایجاد و استقرار حرکت برای اجرای موفق استراتژی ها
بهره گیری از رویکرد تفکر سیستمی به شما توانایی می بخشد تا اجرای برنامه ی خود را از شرایط جاری آغاز کنید. یعنی شرایطی فراهم می کند که موقعیتتان برای شما تصمیم می گیرد. طی زمان، بدون اینکه به حرکت شما آسیب بزند وارد تغییرات مطلوب شوید.
کاربردی کردن مدیریت استراتژیک:
الگوها و روش های برنامه ریزی استراتژیک، بر مبنای تحقیق از آغاز چرخه ی حرکت می باشد. در نتیجه لازم است که همه ی گزینه های مشارکت را به تفضیل بیاموزید. این مؤثرترین روش برای هر ورزشکار است تا مدیریت استراتژیک خود را نهادینه کند. سپس با مطالعه ی استراتژی های گوناگون، سیستم های مدیریت ترکیبی متناسب با وضع سازمان حرکت را در خودش نهادینه کند. ورزشکار به عنوان بخشی از فرایند، برنامه ی حرکتی خود را مشاوره و تنظیم می کند. باید بتوانید زمان بندی و برنامه ریزی حرکت خود را با حرکت حریف مطابقت دهید و هر لحظه از حرکت را به عنوان راهنمایی برای آغاز موضوع جدید به کار بگیرید.
پشتیبانی جدی از حرکت:
اگر اجرای برنامه ی استراتژیک شما به طور واقعی برنامه ریزی نشود و میزان پشتیبانی مورد نیاز معین نگردد، به جایی نخواهید رسید. در ذیل، عناصر مورد نیاز برای پشتیبانی اجرای موفق برنامه ارائه می شود.
درگیر شدن فعال و مشارکت با حرکت حریف:
در بیشتر مواقع برنامه ی استراتژیک
غالبا به این دلیل با شکست مواجه می شود که مدیریت بر حرکت به طور منظم درگیر نمی
شود. اگر شما یک فرایند برنامه ریزی و تغییر موفق می خواهید، به آگاهی کامل همه ی
اعضای سازمان حرکت و حمایت سیستم و مشارکت
همه ی اعضاء
نیاز دارید. ورزشکاران حرفه ای باید یک نقش تعاملی در روند اجرا داشته باشند و این
نقش نباید صرفا به آغاز برنامه ی استراتژیک بسنده کند. بلکه باید تمامی فرایند به
پیگیری آن بپردازد.
اجرای حرکت تمرین شده:
اگر پیش از آنکه استراتژی فرایند تغییر را آغاز نمایید، بدانید به چه نوع (یا چه میزان) نیروی پشتیبانی نیاز دارید. اگر به پشتیبانی های هماهنگ کننده نیاز دارید، روند هدایت تغییر استراتژیک را لازم دارید. در اینجا حرکت یا نیرو باید از قبل تعیین شده باشد.
حرکتتان را مشاوره کنید: (مشاوره ی درونی)
ورزشکار نیازمند آن است تا به حرکت مشاوره ی توانمند و با کیفیت بدهد تا سازمان حرکت در مسیر فرایند برنامه ریزی و تغییر استراتژیک پیش برود. این موضوعی است که می تواند به راحتی برای ورزشکاران مسأله ساز و مشکل آفرین باشد. دامنه ی دانش حرکت آنقدر وسیع است که احتیاج به آموزش های خاص دارد تا نقش تسهیل کننده ها (کاتالیزر) در وقت و انرژی شما صرفه جویی کند و رسیدن شما را به نتایج مورد نظر تسریع کند.
رده بندی نسبت به شرایط:
برای اینکه هر تغییری را به طور مؤثر اداره کنید باید بتوانید شرایط و نیازها را درک کنید. از جمله این فعالیت ها عبارتند از:
- هدایت مستمر حرکت
- پیگیری معیارهای کلیدی حرکت
- نقش گردش حرکت (تنوع ارتباطات)
- رهبری و مدیریت هماهنگ کننده
- نقش تسهیل کننده ها
- شناسایی حرکت های ذی نفع و کلیدی
- سیستم بررسی های موردی
- تشخیص نارسایی های حرکت
- نقش اهرم ها در تغییر استراتژیک
برنامه ریزی حرکت:
بهترین روش برای دنبال کردن فعالیت هایی که در فرایند تغییر باید انجام شوند، آن است که یک طرح (نقشه) تهیه شود. این طرح دوره ی یک فرایند اجرایی خاص است که قابل رؤیت بوده و به آسانی پیگیری و تحلیل می شود.
شاید شناسایی مؤثرترین راه در ایجاد مشارکت و پشتیبانی از حرکت، روش مناسب (مؤثر) در تضمین موفقیت، فرایند تغییر باشد. هر چند این کار مستلزم تجربه و مهارت کافی می باشد. از این رو برای پرداختن به آن و پیش بینی لازم آماده باشید.
ظرفیت سازی:
یک نکته ی مهم دیگر در فراهم ساختن تغییر مناسب، همان است که آن را ظرفیت سازی می نامند. این موضوع به معنای فراهم ساختن رهبری توانمند در کل حرکت (سازمان حرکت) است که ظرفیت و قابلیت لازم را برای هدایت، رهبری و تکمیل فرایند برنامه ی استراتژیک داشته باشد. به خاطر داشته باشید که این تنها امتیاز واقعی رقابتی شماست. غفلت از این موضوع به منزله ی بی توجهی به فرایند تغییر است.
تلفیق اجزاء در رویکرد تفکر سیستمی:
تفکر سیستمی برنامه ریزی استراتژیک را به قطعات مجزا از یکدیگر تقسیم کرده و سپس حل مسأله ی هر قطعه را جدا از دیگر قطعات دنبال می کند. در این نوع نگرش تغییر به سرعت از حالت اولویت خارج می شود.
این رویکرد، توسعه ی سازمانی را به سمت و سویی حرکت می دهد که دست کم به سوی پیوند، تلفیق و یکپارچه سازی است.
هر چند این رویکرد به جمع آوری اطلاعات اجزاء مبتنی بر آخرین برنامه ریزی و تغییر را در یک بینش مشترک و مجموعه گرا سوق می دهد. یعنی هر دو طرف بدون پیش شرط اقدام به حرکت خود کنند.
با این رویکرد سازمان حرکت در قالب
حرکت مدار و مطابق با حرکت حریف، مدل سازی می کند. این مدل برای کنترل هر نوع
تغییر به منظور تناسب سیستمی و هماهنگ سازی و یکپارچگی حرکت بهره
می گیرد.
برای اینکه به درستی بر استراتژیک حرکت مدیریت کنید نه تنها به برنامه ی استراتژیک
نیاز دارید، بلکه باید یک سیستم مدیریت تغییر استراتژیک را به کار بگیرید تا اجرا
را هدایت کند.
سه هدف مدیریت استراتژیک یعنی:
1- تهیه ی یک برنامه ی استراتژیک
2- حصول اطمینان از اجرای موفقیت آمیز آن و ایجاد تغییر
3- ایجاد حفظ و کنترل عملکرد حرکت در بلند مدت
یک سیستم مدیریت هدفمند یک رویکرد تفکر سیستمی عملی را فراههم می کند، تا روش مدیریت حرکت را به گونه ای تغییر دهد تا ویژگی های حرکت مداری به نفع خودش باشد.
کلید پیشرفت در توانمندی حرکت به نسبت حرکت حریف است. معمولا در بازآفرینی مدیریت استراتژیک از طریق اداره و کنترل تغییر حاصل می شود.
کلید دیگر موفقیت در حرکت، بازنگری بهنگام بر اساس تشخیص وضعیت در فرایند کل اجرا به سبب موفقیت کل سازمان حرکت است.
سرانجام کلید نهایی برای موفقیت حرکت، افزایش دامنه ی عملیات رهبری از جمله، مهارت های اجرا استفاده از تسهیل کننده ها و... است.
بهره گیری از رویکرد سیستمی در برنامه ریزی و اجرای حرکت به ورزشکار این امکان را می دهد تا درباره ی کلیه ی تغییراتی که نیاز دارد و برایش مفید است، به صورت استراتژیک و سیستماتیک فکر کند. بی آنکه به فعالیت حرکتی او صدمه ای بخورد.
تفکر سیتمی بر مبنای تفکری بنا شده
تا سیستم، اصالتا چرخه ای و دوره ای عمل کند. به عبارت دیگر رویکرد سیستمی در
مدیریت استراتژیک، ساختار چرخه ای ایجاد می کند و تکامل می یابد و به طور پیوسته
به سمت بهبود و پیشرفت می رود و خودش را کنترل
می کند و
توانایی (جوهر) مدل سازی دارد.
هنگام هر فعالیتی باید از خود بپرسید بر روی عوامل کم اهمیت متمرکز شوم یا معدود عوامل حیاتی لازم است؟ در حالی که بر روی استراتژی حرکت خود تجدید نظر می کنید، آن را به نحوی بازسازی کنید که با یکپارچگی کامل و در تناسب با یکدیگر، موفقیت حرکت شما را بر حریف تکمیل کند. از خود بپرسید که حرکت شما در مقایسه با بهترین عملکرد در چه وضعیتی قرار دارد. شاید باید درباره ی برخی از ظرفیت ها تجدید نظر کنید.
علاوه بر نظم و پشتکار، به تمرکز نیز نیاز دارید. شما برای تمرکز روی هر یک از بخش های فرایند به موارد زیر نیاز دارید:
- مأموریت حرکت شما چیست؟ به کدام قسمت از حرکت حریف توجه کرده اید؟
- روش های اصلی حرکت کدامند؟
- معیارهای کلیدی موفقیت کدامند؟
- سعی کنید تغییرات مورد نیاز را پیش بینی کنید.
- اولویت های عملیاتی را تنظیم کنید.
- نقطه ی تمرکز خود را در کجای حرکت حریف قرار دهید؟
- آیا برای اولویت ها مبنایی مشخص کرده اید؟
برای اجرای هماهنگ حرکت با رعایت
یکپارچگی، تمرکز، انضباط و تلاش می توانید یک سیستم مدیریت استراتژیک را طراحی
کنید. این سیستم به عنوان مبنایی در جهت تمرکز بر حرکت حریف اتفاق
می افتد.
بازبینی تداوم استراتژیک و انعطاف پذیری:
حرکت متلاطم حریف می تواند برای بهترین برنامه ی استراتژیک تهدید آمیز باشد. رویکرد تفکر سیستمی از بابت دوام و استمراز استراتژیک، عملیات را حفظ می کند تا در مشارکت با حرکت حریف سود ببرید.
هنگامیکه ورزشکار سیستم مدیریت استراتژیک خود را از جهات پیوستگی و استمرار و انعطاف پذیری مورد ارزیابی قرار داد و از آن مطمئن شد، اکنون موضوع حائز اهمیت پیگیری مداوم، دقت، تلفیق و یکپارچگی بخش های مختلف حرکت است.
در دنیای واقعی حرکت، نمی توان به کمال دست یافت. اما می توانیم با اطمینان بگوییم که با دنبال کردن مدیریت استراتژیک حرکت به آن کمال نزدیک خواهید شد.
پنج نکته ی کلید در مدیریت استراتژیک:
1- جهت و موقعیت حرکت را تعیین کنید
2- یک طرح (نقشه ) استراتژیک داشته باشید
3- اجرای تغییر استراتژیک
4- آیا آمادگی از نو شروع کردن دارید؟
5- آیا درباره ی چگونگی حرکت، یک نوع توسعه ی عملیاتی را فراهم کرده اید؟
اکنون باید از خود بپرسید که آیا آمادگی از نو شروع کردن را دارید؟ آیا درباره ی چگونگی حرکت با نوع توسعه، عملیاتی را طراحی کرده اید؟ در مورد شیوه های مختلف زنجیره ی حرکت فکر کرده اید؟ هماهنگ سازی دو استراتژی مختلف در کجای رشد یا تنزل حرکت قرار بگیرد.
چک لیست عملیاتی:
1- انجام چه حرکتی را می توانید ادامه دهید؟
2- چه حرکتی را باید بیشتر انجام دهید؟
3- چه حرکتی را باید کمتر انجام دهید؟
4- آیا بر این باورید که حرکت شما به خوبی کار می کند؟
5- فرصت ها و تهدید های حرکت شما کدامند؟
6- تجمیع و بالا بردن توانایی های حرکت کدامند؟
7- آیا رهبری حرکت شما به طور جدی در پی مشارکت و همکاری همه ی اجزاء است؟
8- آیا توسعه ی مهارت های حرکت، همواره اولویت های اصلی شما تلقی می شود؟
9- به حریف نزدیک شوید، (ببینید، لمس کنید، احساس کنید) و رو در رو بر مبنای مشخصی عمل کنید.
10- از نیازها و خواسته های حریف آگاه شده اید؟
11- از دیدگاه حریف، موقعیت روشنی برای خود ترسیم کرده اید؟
12- آیا بر فرایند کار تمرکز کرده اید و با توجه به نیازهای حریف، سازمان حرکت را اصلاح کرده اید؟
13- آیا حریف را به رفتارهای قابل پسند ترغیب کرده اید؟
14- آیا تمام فرامین حرکات حریف را شناسایی کرده اید؟
15- آیا در شیوه ی مدیریت حرکت
مداومت و انضباط را بکار
می گیرید؟
16- آیا سه مرحله ی، طراحی، اجرا و فضاسازی حرکت را در نظر دارید؟
17- آیا از روبرو شدن در شرایط سخت ترس دارید؟
18- آیا در اجرای حرکت در پی کارایی بالا هستید؟
19- اجزاء و رُخدادهای منفرد و متفرق کدامند؟
20- کدام یک از اجزاء حرکت را می توانید از یکدیگر جدا کنید؟
21- آیا تفاوت میان برنامه ی استراتژیک و مدیریت استراتژیک را به خوبی درک کرده اید؟
22- آیا فرایندهای حرکت را به صورت رُخداد مجزا می بینید یا یک سیستم؟
23- چه چیزی در حال تغییر است که شما باید آن را لحاظ کنید؟
24- آیا با برخی از حالات حرکت آگاه هستید؟
25- آیا پلکان حرکت را به عنوان بخشی از فرایند مدیریت استراتژیک در نظر می گیرید؟
26- واحد اصلی پشتیبانی حرکت شما کدام است؟
27- چشم انداز شما نسبت به آینده ی حرکت چیست؟
28- هم اکنون اولویت شما کدام است؟
29- استراتژی اصلی برای جهت گیری آینده کدام است؟
30- آیا ظرفیت سازی حرکت خود را آغاز کرده اید؟
31- چگونه حریف را بررسی محیطی می کنید؟
32- آیا انعطاف پذیر و در عین حال منتظر فرصت هستید؟
33- چگونه با حرکت حریف درگیر می شوید؟
34- حرکت های خوب یا بد حریف کدام اند؟
35- آیا حرکت شما با حرکت حریف تناسب دارد؟
36- در آینده به عنوان نتیجه ی
مأموریت، چه چیزی نصیبتان
می شود؟
37- در مقابل فعالیت شما، حریف به چه چیزی توجه کرده است؟
38- اقدامات شما برای دوام بخشیدن به حرکت کدام است؟
39- آیا نیروی حرکت دهنده ی حرکت خود را تعیین کرده اید؟
40- برای اندازه گیری حرکت خود چه معیاری دارید؟
41- آیا از طریق فرایند موازی،
معیارهای کلیدی را شناسایی
کرده اید؟
42- آیا اشکالات موفقیت حرکت خود را رفع کرده اید؟
43- آیا هماهنگ کننده ای برای کل معیار حرکت موجود است؟
44- آیا تجزیه و تحلیل کاملی نسبت به وضعیت حرکت دارید؟
45- آیا قابلیت های حرکت خود را به وضوح تعریف کرده اید؟
46- آیا می دانید در حال حاضر، کل حرکت چقدر در اختیارتان است؟
47- آیا نسبت به جهت گیری حرکت کاملا روشن هستید؟
48- آیا می دانید، سازمان حرکت شما در کدام مرحله از چرخه ی حرکت قرار دارد؟
49- آیا نسبت به سودآوری حرکت فعالیت می کنید؟
50- وضعیت فعلی حرکت چگونه است؟
51- بهنگام ارزیابی وضع موجود، بهترین روش حرکت کدام است؟
52- با دقت قابلیت های اصلی حرکت را مشخص کرده اید؟
53- مرحله ای از چرخه ی حرکت را مشخص کرده اید؟
54- در تجزیه تحلیل حرکت بر سودآورترین واحد اجرا، اطمینان حاصل کرده اید؟
55- ارزیابی ارزشهای درونی و بیرونی حرکت را در آینده تعریف کرده اید؟
56- آیا برای پُل زدن بر استراتژی موجود، اقدامی انجام داده اید؟
57- آیا برای نواسانات تغییر آمادگی لازم را تدارک دیده اید؟
58- آیا هر یک از استراتژی های اصلی شما، اقدام عملیاتی مربوط به خود را دارد؟
59- امتیاز حرکت رقیب کدام است؟
60- اطمینان دارید که برای هر تغییر ریتم ویژه ای تدارک دیده اید؟
61- آیا استراتژی های چند وظیفه ای تدارک دیده اید؟
62- آیا سطح مخاطرات حرکت را مورد قضاوت قرار داده اید؟
63- آیا به بافت مجموعه ی حرکت تمرکز کرده اید؟
64- آیا برای حرکت خود سیستم مستمر تدارک دیده اید؟
65- آیا استراتژی های اصلی خود را اولویت بندی کرده اید؟
66- در هدایت و تسلط بر تغییر استراتژیک، مهارت شما در چه حدی است؟ به ارتقای سطح چه مهارتی نیاز دارید؟
67- چگونه می توانید سیستم عملکرد حرکتی خود را متحول کنید؟
68- اطمینان حاصل کنید که ساختار
تغییر به موفقیت شما کمک
می کند؟
69- در یک تغییر ساختاری، فراز و نشیب حرکت چه سرانجامی دارد؟
70- چگونه سیستم بررسی محیطی ایجاد می کنید؟
71- چگونه از تغییر فشار در حرکت بهره می گیرید؟
72- چگونه نقطه ی تمرکز و اثربخشی
فرایند موجود را مدیریت
می کنید؟
73- آنچه را انجام دهید که نتیجه می دهد، این کار چگونه حرکت حریف را در اختیارتان قرار می دهد؟
74- آیا مطمئن هستید حرکتی متناسب با حرکت حریف انجام داده اید؟
75- آیا یکی از استراتژی های سیستمی را متناسب با حرکت یافته اید؟
76- چگونه از اهرم های حرکتی استفاده می کنید؟
به نام خدا
روانشناسی حرکت های سازمانی
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : روانشناسی حرکت های سازمانی / عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 127 ص.: مصور.
شابک : 100000ریال6–52–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت (روانشناسی)
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 9 ر4ی/ 295 Bp
رده بندی دیویی : 3/152
شماره کتابشناسی ملی : 4034029
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 6- 52- 6432- 600 - 978
قیمت : 10000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه..........................................................................11
فصل 1 .......................................................................13
بررسی رفتار حرکت......................................................13
نگرش در رفتار حرکت...................................................14
روش علمی در مطالعه ی رفتار حرکت...............................14
روش آزمایشی..............................................................15
روش همبستگی.............................................................16
مشکلات بررسی علمی حرکت..........................................17
مشکلات کاربردی حرکت................................................17
مشکلات حرکت مربوط به تغییر و دگرگونی.........................18
ارزیابی معنی دار حرکت.................................................18
انتخاب و گزینش کردن بخشی از حرکت..............................19
فصل 2 .......................................................................21
انگیزه برای اجرای حرکت...............................................21
ابزارهای انگیزشی.........................................................21
پیامدهای مدیریت حرکت..................................................22
الگوی ورزشکار منطقی..................................................22
شناخت انتظارات حرکت حریف و ارزش گذاری بر روی آن....23
نیازهای حرکت.............................................................24
چگونگی هماهنگی بین الگوی های حرکت...........................25
شیوه ی کلی هماهنگی.....................................................25
نظریه ی برابری...........................................................27
ارتباطات خود هماهنگی در حرکت.....................................28
به عنوان آخرین مطلب....................................................29
عملکرد حرکت به عنوان خود شکوفایی...............................30
سلسله مراتب انگیزه های حرکتی.......................................30
نفوذ درون حرکت حریف.................................................31
فصل 3 ......................................................................33
قدرت ریسک و مخاطره پذیری.........................................33
الگوگیری و الگوهای هماهنگ..........................................33
معیار اندازه ی حرکت.....................................................33
سلطه گری در حرکت.....................................................34
انگیزه ی قدرت طلبی......................................................34
انگیزه ی مخاطره پذیری..................................................35
فصل 4 .......................................................................37
فرایند های شناختی در رفتار حرکت ...................................37
رابطه ی هوش با توانایی های ورزشکار..............................37
توانایی ها و عملکرد حرکت..............................................38
توانایی های حرکتی........................................................38
توانایی های خلاق..........................................................40
ایجاد مهارت های خلاق...................................................40
ذهن انگیزی.................................................................40
دسته بندی خصوصیات حرکت..........................................40
ترکیب شکل های جدید حرکت...........................................40
فنون قیاسی..................................................................40
فصل 5 ......................................................................43
روانشناسی سازمانی حرکت.............................................43
سازگاری اجزای حرکت و تأثیر آنها بر یکدیگر.....................44
طراحی حرکت های سازمان یافته......................................44
طراحی سازمان های حرکتی............................................44
شناخت چهارچوب اساسی حرکت.......................................45
بررسی رابطه ی میان ویژگی های سازمانی رفتار حرکت........46
نظام سلسله مراتبی حرکت...............................................46
شناخت گروه های حرکت................................................47
هماهنگی گروه های حرکتی در برابر ناهمگنی.....................47
شناخت ساختار ارتباط گروهی..........................................47
خصوصیات گروه های حرکتی بر عملکرد...........................48
اجرای حرکت، تأثیر آن بر رفتار حرکتی حریف....................48
تفاوت ها میان اجرای حرکت گروهی یا خطی.......................49
بحث انگیزه در حرکت....................................................50
اقدامات مدیریت حرکت به عنوان عامل محرک در رفتار حرکت......51
خص مشی ارتقاء حرکت از درون.....................................51
برقراری ارتباط اثر بخش با قسمتی از حرکت.......................51
انعطاف پذیری بودن با حرکت حریف..................................51
فصل 6 .......................................................................53
مدیریت بر عملکرد حرکت...............................................53
نفوذ حرکت بر رفتار مدیریت............................................54
ویژگی های مدیریت کارآمد..............................................54
کاربرد شیوه های مناسب.................................................56
اهمیت شناخت مفهوم حرکت.............................................57
ساخت دهی..................................................................58
ملاحظات حرکتی..........................................................58
فصل 7 ......................................................................59
ساز و کارهای حیطه ی فیزیک حرکت...............................59
تکنولوژی....................................................................59
ارتباط پیوندی ..............................................................59
ارتباط حد واسط............................................................59
ارتباط متمرکز..............................................................59
ارتباط مدام...................................................................59
ارتباط متناوب...............................................................60
لرزش.........................................................................60
ریتم............................................................................60
قدرت و شدت...............................................................60
شناخت شرایط حرکت.....................................................60
حوادث........................................................................60
هوشیاری و فشار به عنوان تأمین کننده ی حرکت...................61
برانگیختگی حرکت........................................................61
چگونه محرک های فیزیکی تأثیر می گذارند.........................62
حالت های مختلف برانگیختگی..........................................62
منحنی های مختلف در یک حرکت خاص.............................63
فصل 8 ......................................................................65
انواع واکنش به تجربه ی حریف........................................65
جهات دیگر حرکت........................................................65
ناتوانی........................................................................66
بیهودگی......................................................................66
ناهنجاری....................................................................66
تعامل معنا دار..............................................................66
از خود بیگانگی............................................................66
تلفیق حرکت ها با یکدیگر................................................68
فشار روانی حرکت........................................................68
نقش گروه های حرکت....................................................69
استدلال انگیزشی...........................................................70
به سوی یک تلفیق مثبت...................................................70
همبستگی عوامل محیطی حرکت........................................71
محتوای حرکت.............................................................71
تعامل اجزای حرکت در یک گروه.....................................71
متغییر های حرکت.........................................................71
فصل 9 ......................................................................73
مفاهیم و رویداد های حرکت.............................................73
سازوکارهای سازمان حرکت............................................73
تجزیه و تحلیل الگوهای حرکت.........................................73
ساختن فرضیه..............................................................75
شناخت متغییر پیش بین...................................................75
اجرای آزمون های پیش بین شده........................................76
ساز و کارهای گزینش حرکت...........................................77
الگوی متغییر تعدیل کننده.................................................77
اتخاذ شیوه ی ترکیبی......................................................78
پیش بینی یا قضاوت.......................................................78
نفوذ تدریجی در عملکرد حرکتی حریف.............................79.
شیوه هایی برای تعیین شرایط ورود به سازمان حرکت............79
فصل 10 ....................................................................81
تغییر و تحول در حیطه ی حرکت......................................81
فرایند های کلی حرکت....................................................81
مهار درونی- برونی حرکت..............................................81
آشناسازی پس از اجرا.....................................................83
همرنگی با حرکت..........................................................84
راهبردهای تغییر و تحول در حرکت...................................85
دستکاری مشوقی...........................................................85
اهمیت تقویت حرکت.......................................................85
اهمیت بازخورد.............................................................87
نگرش بر تغییرات مثبت..................................................87
اجرای کلی در برابر اجرای جزئی.....................................87
دستکاری حرکت...........................................................87
ویژگی های برنامه ی تغییر حرکتی....................................89
فصل 11 ....................................................................91
توسعه ی سازمانی حرکت................................................91
آموزش حساسیت در برابر تغییر........................................91
محاسبه ی عقلانی..........................................................94
آشنا سازی با محرک های حرکتی به عنوان دستکاری محیطی آن.....95
پیشنهادهی دیگر برای توسعه ی سازمانی حرکت...................97
مشکلات کاربرد یک شیوه ی فنی خاص..............................99
فصل 12 ....................................................................101
برنامه ریزی در تغییر نگرش ها و مهارت ها.......................101
تغییر نگرش در حرکت...................................................101
مشکلات برای تغییر نگرش در حرکت واقعی.......................101
تغییر نگرش در پیامدهای حرکت.......................................103
سازگاری با حرکت........................................................103
شناخت تعارض بین دو حرکت..........................................104
ویژگی های سنجش........................................................105
ملاحظات قراردادی در فرایند تغییر حرکت..........................105
تعامل با حرکت حریف به عنوان روش تغییر نگرش...............106
شناخت مهارت های ویژه.................................................106
اجرای روش های فردی..................................................106
روش اجرایی................................................................106
روش دستکاری.............................................................107
روش های شبیه سازی....................................................107
دیگر مشکلات در برابر تغییر حرکت.................................108
متغییرهای مربوط ب دیدن...............................................109
طرح ریزی محتوای حرکت.............................................109
فصل 13 ....................................................................111
سنجش رفتار حرکت به نسبت واکنش ها ی به وجود آمده..........111
مشکلات و فهم عملکرد حرکت..........................................111
چند بعدی بودن عملکرد حرکت.........................................113
کیفیت ملاک های عملکرد حرکت.......................................115
صفات همگرا................................................................115
اعتبار سنجی.................................................................115
ارزیابی حرکت به عنوان عامل نفوذ به درجه بندی ها.............117
سنجش واکنش های حرکت...............................................118
کیفیت سنجش حرکت......................................................118
فصل 14 ....................................................................119
سنجش عملکرد حرکت و واکنش فنون.................................119
سنجش ارزش های سازمانی حرکت...................................119
بهره وری...................................................................119
سنجش های ذهنی از عملکرد حرکت..................................120
چگونه باید به ارزشیابی عملکرد حرکت بپردازید؟.................121
فنون ارزشیابی ذهنی......................................................121
مقیاس درجه بندی حرکت ها.............................................121
علاوه بر این توصیه ها، نکات زیر را جدی بگیرید................122
فهرست عوامل اجرای حرکت...........................................122
انتخاب اجباری عملکرد...................................................122
روش رتبه بندی.............................................................123
شبیه سازی حرکت حریف به عنوان ملاک عملکرد.................123
سنجش واکنش های حرکت...............................................124
روش پرسش و پاسخ.......................................................124
مقیاس حریف................................................................124
سنجش غیر مستقیم واکنش های حرکت................................125
روندهای نو در سنجش بازده های حرکت.............................125
سنجش ارزش های کلی عملکرد حرکت...............................126
مقدمه
در این کتاب رفتار سازمانی حرکت را مورد بررسی قرار می دهیم. یک روند عمده ی کلی گسترش فزاینده ی شاخه های حرکت است. خصوصیات اولیه، نحوه ی تناسب و چگونگی تعامل اجزای حرکت را به بهترین صورت نشان می دهد.
ورزشکار ماهر و کارآمد پر بها ترین و ارزنده ترین ثروت و دارائی هر کشور است. بسیاری از کشورها به دلیل کمبود منابع علمی و نداشتن ورزشکاران فنی و کارآزموده و ماهر، توان کسب نتیجه ی مطلوب را ندارند.
یکی از شاخه های جدید علم حرکت که
مسأله ی دیگر جنبه های مربوط به دنیای حرکت را در کانون توجه قرار می دهد، روانشناسی
حرکت های سازمانی است. این شاخه از دانش مطالعه ی علمی رابط میان ورزشکار و دنیای
حرکت را در مواجهه با خود قرار داده است و سازگاری ورزشکار را در جریان مسابقه ی
خود با خصوصیات و ویژگی های حریف، با کارهایی که انجام می دهد، سر و کار پیدا
می کند. روانشناسی حرکت های سازمانی از بدو پیدایش در حال پیشرفت و دگرگونی بوده
است. در ابتدای دوره ی تحول خود با تأکیدی بسیار تجربی به زمینه های گزینش و
ارزشیابی شرایط ورزشکاران مختلف می پرداخت. با این حال به جنبه های درونی آن توجهی
نداشت. به تدریج با تغییر و دگرگونی در دیدگاه و فلسفه ی ورزشکار به ابداع و ایجاد
نظریه در رابطه با رفتار در دنیای حرکت و کشف موقعیت های جدید و پدیده های ظاهرا
ناوابسته به درک و فهم عمیق تری از رفتار حرکت دست یافت.
اگر روانشناسی حرکت های سازمانی، آمیزه ای است از علم و عمل که زمینه های تخصصی متعدد و گسترده ای از قبیل روانشناسی مهندسی حرکت، روانشناسی توسعه ی سازمامنی حرکت، روانشناسی روابط ساختاری حرکت، روانشناسی ابداع کننده ی حرکت، مشاوره ی حرفه ای و جز اینها با مباحث متنوع دیگر در بر می گیرد. اینها از مباحث علمی در پی بسط و گسترش حرکت می باشد.
همانند دیگر پژوهش های علمی در دستیابی به پاسخ های جدید، مطالعات خود را به صورت منظم تدوین کنید. یافته های روانشناسی حرکت های سازمانی را می توان در جهت عملکرد کارآمدتر، کاهش استرس و بهبود روابط بین حرکت ها و رفع مسائل بیشمار دیگر بکار برد.
فصل 1
بررسی رفتار حرکت
فهم رفتار در محیط حرکت مستلزم
چیزی بیش از خصوصیات حرکت است و سپس متناسب ساختن آنان با بهترین وجه در یک حرکت
سازمانی فعال که این نیاز به تحول سازمانی مستلزم بکارگیری
شیوه هایی
خاص و روشنفکرانه در زمینه ی روانشناسی حرکت به صورت علمی تصور می شود. نظام های
حرکتی، اثرات رفتاری و نگرشی آنها و تعامل آنها با فرایند کل حرکت حائز اهمیت است.
نکته ی مهم دیگر در مورد تشخیص این مسأله، شناخت تأثیر رفتاری حرکت ها بر روی
یکدیگر هستند. چه ورزشکار اغلب تفکرات خود را در امتداد این ابعاد تنظیم می کند.
همچنین ابعاد وضعیت حرکت در امتداد این ابعاد نسبت به یکدیگر به گونه ای متفاوت
واکنش نشان می دهد. شاید به علت توصیفی بودن این متغییرها به خودی خود از اهمیت
رفتاری برخوردار نباشند. ورزشکار در امتداد این ابعاد تفاوت هایی را به وجود می
آورد. و اغلب به سبب این تفاوت ها، نگرش های گوناگونی به فهم رفتار در سطوح مختلف
حرکت ضروری به نظر
می رسد. با
این وجود، بررسی رفتار حرکت حریف با هدف فهم عوامل مؤثر مورد نظر حائز اهمیت
هستند. پاره ای از رفتارهایی که تلاش در فهم آنها دارید به صورت سنتی به عنوان
متغییرهای وابسته (بر حسب طبقه بندی علمی آنها) مهم تلقی می شوند. تلاش هر ورزشکار
در این است که بیندیشد که چگونه این فعل و انفعالات تحت تأثیر متغییرهای مستقل از
قبیل ساختار سازمانی، خط مشی ها، اقدامات مدیریت، ویژگی های خاص، نظام های
هماهنگ و خصوصیات فردی خود مورد آزمایش
قرار می گیرد. با فهم عواملی که در انگیزش مؤثرند و عوامل رهبری به نکاتی دست
خواهید یافت. در این مفهوم به متغییر وابسته ی حرکت، یعنی عملکرد اصلی آن به فهم و
پیش بینی موضوع نائل می شوید که متغییر مستقل چه کاری می خواهد انجام دهد. حتی
بیشتر از آن، متغییر به اصطلاح مستقل در چه زمانی ممکن است رفتار ویژه ای را ارائه
دهد.
هنگامیکه به چنین ویژگی دست یافتید، عامل متغییر مستقل و وابسته را کشف خواهید کرد. بنابراین هر رفتار حرکتی می تواند پایگاه خود را تغییر دهد. انگیزش قدرت مخاطره پذیری، خلاقیت و نیز انواع واکنش های مستقل را پیش بینی می کنید و شما هم اساسا به همان صورت با آنها برخورد خواهید کرد. همانطور که در ادامه خواهید دید. همین متغییرهای مستقل دیگر گونه های رفتاری حرکت را تحت تأثیر قرار می دهد.
هم زمان با تحولاتی که در مسیر
حرکت به وقوع می پیوندد،
سازمان های
جدید حرکت در چند جهت شکل می گیرد. این امر شاهد اشتیاق و علاقه برای رفتن به
مسیرهای دیگری را برای ایجاد مسائل جدید مستقل هستند.
نگرش در رفتار حرکت:
در این فصل نگرش در رفتار حرکت را مورد بررسی قرار می دهیم. با این وجود، اگر بخواهید به فهم رفتار حرکت و عوامل مؤثر آن را بشناسید، باید برای یافتن راه حل روشی را مورد مطالعه قرار دهید. نکته ی اصلی این است که برای این منظور روش های مختلفی وجود دارد.
در این فصل ویژگی های علمی حرکت را
مورد بررسی قرار
می دهیم. در اینجا باید مزایا و مسائل مختلف حرکت با توجه به فهم شما در سازمان
حرکت به فهم شما در سازمان حرکت چه مفهومی دارد.
روش علمی در مطالعه ی رفتار حرکت:
اساس واقعی پژوهش علمی حرکت، تعیین رابطه میان متغییرهاست. یعنی شناخت رابطه میان یک نوع رفتار رهبری در عملکرد حرکت.
دو روش اصلی که برای تعیین اینگونه روابط با هم تفاوت دارند، شناخت فن یا فنون که بنا به مفروضات آموزش داده می شود. یکی دیگر متغییرهای مستقل که بر متغییرهای دیگر تأثیر می گذارند.
با اینکه این دو موضوع با یک همبستگی، صرف نظر از ماهیت آنها بر شالوده ای از اصول مشترک هدایت کننده استوار است با یکدیگر متمایز هستند. مهمترین این اصول به شرح زیرند:
اصل اول: نتیجه گیری ها و داوری ها بر مشاهدات اصلی استوار است.
اصل دوم: اجرای حرکت علمی و هدفمند، تصادفی نیست. بدین معنا بر پایه ی علم استوار است نه اینکه نمی دانید چه پیش می آید.
اصل سوم: ورزشکارانی که از لغزش های حرکت باخبرند، خطاهای آنها کمتر می باشد.
اصل چهارم: نتیجه ی حرکت، بدین معناست که روش هایی که مورد استفاده قرار می گیرند باید صریح و روشن باشد تا اگر ورزشکار مایل باشد بتواند آن پروژه ی حرکتی را تکرار کند. بنابراین رهبری اصولی حرکت منجر به عملکرد سازمانی اثر بخش تری می شود.
اصل پنجم: اجرای علمی حرکت انتقال پذیری است و بدان گونه است که توسط ورزشکاران دیگر، مرد استفاده و مطالعه قرار می گیرد.
این اصول به منزله ی علمی بودن حرکت هستند. بنابراین علم رفتارشناسی حرکت با بیان روشن و صریح قابل اعتمادتر از اطلاعاتی است که از طریق سنتی اعمال می شود.
روش آزمایشی:
بر این اساس مهار و کنترل حرکت با توجه به بازده هایی از قبیل عملکرد حرکت و مخاطره پذیری و جز اینها سنجیده می شود.
سه نوع عمده ی آزمایش وجود دارد که باید مورد بررسی قرار بگیرد:
1- آزمایش لحظه ای:
اینگونه آزمایش که در جهاتی معین با توجه به دو یا چند متغییر، آن هم به نسبتی که تأثیر بعدی در حرکت بعدی وابسته به نظر می رسد، انجام می گیرد. اما یک پاسخ واحد برای این مسأله وجود ندارد.
2- آزمایش میدانی:
اینگونه آزمایش با تعیین اثربخشی رهبری جدید در مقایسه با نوعی رهبری کهنه بر عملکرد حرکت از میزان و درجه ی مهار امکان پذیر می باشد.
اینک فرض کنید که دو ورزشکار با دو سبک متفاوت عمل می کنند. در اینجا هر دو ورزشکار سعی می کنند تا حرکت حریف را مهار کنند. نتیجه اینکه هر کدام از آنها ابهام بیشتری در تفسیر کلی حرکت حریف داشته باشد، توانایی کمتری در تعمیم نتایج خواهد داشت.
3- آزمایش شبیه سازی:
این نوع آزمایش ترکیبی از آزمایش لحظه ای و آزمایش میدانی است که پاره ای از محاسن و معایب این دو را در بردارد. این نوع آزمایش سنجش اثرات حرکت را رهبری می کند. در اینجا هدف تعیین اثرات یک متغییر واحد حرکت با توجه به شرایط سازمانی حرکت در نظر گرفته می شود.
روش همبستگی:
دراین روش رابطه میان دو متغییر را بدون تلاش در ایجاد دگرگونی در یکی از آن دو در تغییر دیگر بررسی می کنید. برای این کار یک روش مشارکتی در تصمیم گیری رابطه ها بررسی کنید. در چنین روشی یافتن این موضوع که آیا متغییر (الف) در متغییر (ب) چه تأثیری دارد، نه اینکه متغییر (الف) علت متغییر (ب) است. شاید در مورد رابطه ی بدست آمده، بتوان گفت که متغییر (ب) علت (الف) باشد. همانطور که متغییر (الف) می تواند علت (ب) باشد و یا هر دو ممکن است معلول متغییر (ج) باشند. اگر رابطه ی مثبتی پیدا شود، به سنجش رفتار حرکت پرداخته اید.
روش دیگری از روش همبستگی وجود دارد. در این روش احساسات و هیجانات رقیب را در برهه از زمان پیشین توصیف می کنید. آنگاه با استفاده از این اطلاعات، رفتار بعدی را پیش بینی می کنید. نمونه ای از این شیوه می تواند موقعیتی باشد که در آن رقیب علل موفقیت در عملکرد خود را نشناخته و سعی در پیش بینی بعدی حرکت بعدی می کند. با اینکه این روش ارزنده است اما به دلیل اینکه نگرش شناسی ورزشکار، نابخردانه بوده است. این کار عامل اصلی عدم موفقیت در اجرا قلمداد می شود.
مشکلات بررسی علمی حرکت:
مشکلات کاربردی حرکت:
هنگامیکه ورزشکار در مورد شیوه های
علمی حرکت حریف
می اندیشد.
سعی می کند نسبت به آن واکنش درستی نشان دهد و در مورد آن اعتقاداتی پیدا کند. اما
این رو شاید مؤثر و کارساز نباشد. اساسا حرکت اینگونه است: منطق و فرایند سنجش
حرکت این است که حرکت توسط شخصی درباره ی نگرش و فهم حرکت دیگر اعمال
می شود. این همان چیزی است که ورزشکار با آزمودن نسبت به آن واکنش نشان می دهد.
بدین معنا که آزمودن به گونه ای خود به خود و بازتابی با مداخله محرک ها نسبت به
منبع حرکت واکنش نشان خواهد داد.
در این مرحله صرف نظر از اینکه چه چیزی تعیین کننده است. بدیهی است که نتایج منحصرا تابع آن کاری است که می توان انجام داد نه اینکه باید انجام دهید. نوع دیگری از آزمودن، هنگامی است که تلاش می کنید تا در خواست های رقیب را خنثی کنید. حتی اگر این امر مستلزم تغییر حرکتی واقعی خودتان در پاسخ به یک محرک ویژه باشد. لیکن نمی توانید در مسیر حرکت مهار هرمی وسلطه گرا را انکار کنید. شاید بتوانید شیوه ی مؤثری بیابید تا سیمای واقعی حرکت حریف را تغییر دهید. مشکل این پیشنهاد این است که ممکن است نتوانید به دستکاری حرکت حریف به شیوه ای درست اقدام کنید.
پیشنهاد هایی برای بهبود موقعیت بدست آمده کدام اند؟ شاید مؤثرترین این پیشنهادها به شرح زیر باشند:
1- سعی کنید نقش فعال و طرح حرکتی حریف را شناسایی کنید.
2- شیوه ی مؤثرتر، غیر فعال ساختن عملکرد حرکتی حریف است. شاید حریف نگذارد حرکتش را دستکاری کنید.
3- شاید حریف در اجرای حرکتش نقش بازی کند. اگر میان اجرای حرکت و نتایج حریف به ایفای نقش بپردازد. به نظر می رسد که نتوانید نه چندان حرکت را شناسایی کنید.
4- پس از اجرا به عملکرد خود نمره بدهید که تا چه اندازه به اهداف واقعی نزدیک شده اید و تا چه حد به ویژگی های در خواستی آن.
شواهد نشان می دهد، باید اطلاعات زیادی درباره ی اثرات این فنون و مشکلاتی که این فنون به بهترین وجه بر آن چیره می شوند به بدست آورید.
مشکلات حرکت مربوط به تغییر و دگرگونی:
برخی از مهمترین انواع گوناگون مطالعات پژوهش حرکت، آنهایی هستند که به ارزیابی تغییر و دگرگونی می پردازند. نمونه های زیر مسائلی هستند که ورزشکار با آنها مواجه می شود:
1- مشکل کنترل و مهار
2- اثرات پیش بینی ها
3- سازگاری با حرکت حریف
4- از دست دادن موقعیت ها
5- مشکل محاصبه (مقیاس ها)
6- متغییرهای مهار نشده(متغییرهای کلی و جزئی)
7- چگونگی مصالحه و سازش با قسمتی از حرکت حریف
8- مشکلات اندازه گیری(رابطه ی میان مقیاس و سنجش اجرای یک فن در حالت ها و موقعیت های مختلف)
ارزیابی معنی دار حرکت:
هنگامی که یک حرکت اجرا می شود
چگونه باید به تفسیر اجرای آن پرداخت؟ درحالی که رابطه میان متغییرهای تصادفی و بی
اهمیت
می توانند در
میانگین نگرش های حرکت تأثیر بگذارد. افزودن بر این مشکلات ارزیابی در تصمیم گیری
اجتناب ناپذیر می باشد، از جمله: 1- سهولت تغییر سطح به سطح در مراحل مختلف فن
چگونه می باشد. 2- نمونه ی اندازه گیری به علت ناپایداری مقیاس ها در اندازه های
مختلف یسکان نیستند. بنابراین در حین اجرا گوش به زنگ مقیاس جدید باشید. بدین سان
اجزای مخلتف را به طور مستقل تفکیک کنید و نمونه ای از شیوه ی اجرا را به صورت
یکپارچه در ذهن تصور کنید تا معلوم شود چگونه اینها در نتیجه ی رویداد طبیعی
دستخوش دگرگونی می شوند. روش دیگر برای چیره شدن به حرکت حریف، تغییر و مهار اثرات
منفی حرکت می باشد.
البته مشکل عمده ی این شیوه این است که دستیابی تنها به دو گروه قابل مقایسه به اندازه ی کافی دشوار است. تا چه رسد به دست یابی به مقایسه ی گروه های غیر همسان که تقریبا خیال پردازی است.
هدف این کار: مقایسه ی نسبت تفاوت میان میانگین های بدست آمده با انواع تفاوت های مورد انتظار می باشد که احتمال وقوع نتایج معنی داری را به همراه دارد. اظهار نظر درباره ی موضوع حرکت در بررسی متغییرهای آن ممکن است. به طور کلی هر چه همبستگی بیشتر باشد، حرکت معنی دارتر می باشد.
انتخاب و گزینش کردن بخشی از حرکت:
اگر بتوانید نقاط قوت و ضعف حرکت
حریف را کشف کنید، بهتر
می توانید در
مهار ذهنیت، حرکت حریف را کنترل کنید. به شرط آنکه بدانید درکجای کار هستید و در
امتداد مجاری حرکت بدانید که در پی چه چیزی هستید.
نکته این است که حرکت با معنا و خلاق از کجا بدست می آیند؟ اساس این پرسش آن است که آگاهی از تجربه و آزمایش بدست می آید. هنگامیکه حرکت عملیاتی شد، افراط و تفریط ها و بیهودگی ها کشف می شود و بر مبنای اینها به عملکرد صحیح بپردازید. برای این منظور ما نیاز به نوعی گشودگی و حساسیت داریم که با نگرش علمی و روش علمی بدست آید و به عنوان مکمل های مؤثر عمل کنند. آنچه که علم به ما می دهد عبارت است از: شیوه ای مفید و با معنا برای کشف برخی از عوامل که رفتار سازمانی حرکت را تحت تأثیر قرار می دهد و اینکه بدانیم چه کاری باید بکنیم.
فصل 2
انگیزه برای اجرای حرکت
آیا می دانید که چه عواملی بر رفتار حرکتی حریف مؤثرند؟ معمولا چنین برداشت می شود که برای مقابله با حرکت حریف چه ویژگی ها و نیازهایی باید مد نظر قرار بگیرد تا مسأله ی حرکت با پاداش دادن به رفتار خوب مناسب باشد.
ابزارهای انگیزشی:
1- اضطراب:
هر چند اضطراب مورد توجه ورزشکاران تجربه گرا بوده است. نتایج عمده مطالعات مربوط به اضطراب را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
الف- اضطراب در اجرای عملکرد
ب- اضطراب در اجرای وظایف دشوار
پ- اضطراب به عنوان یک علل انگیزشی
2- ترس از شکست:
ترس از شکست با دیگر ویژگی های ورزشکار ترکیب می شود و به شرح زیر رفتار موفقیت آمیز را تحت تأثیر قرار می دهد:
1- ورزشکارانی که در متغییرترس از شکست در سطح بالایی قرار دارند. عموما مایلند که از موقعیت های موفقیت آمیز پرهیز کنند.
2- ورزشکارانی که ترس زیادی از شکست دارند یا احتمال شکست آنها خیلی زیاد می شود و یا احتمال موفقیت آنها بیشتر می شود.
3- ترس از موفقیت:
هر چند، به نظر می آید که ترس از موفقیت با نگاه آرمانی مصداق دارد. این یافته و این واقعیت، ظاهرا نشان می دهد که ترس از موفقیت حاکی از مشکلی است که در رسیدن به هدف به وجود می آید.
پیامدهای مدیریت حرکت:
استفاده از حرکت ها برای مدیریت چه
معنایی دارد؟ چه دلائلی وجود دارد تا واکنشی نسبت به اجرای حرکت انجام دهید. یک پی
آمد این است که کاهش دست کم برخی از خطرها در حیطه ی حرکت می باشد. آنوقت می
توانید دست کم کاری انجام دهید تا دست کم برخی از انواع
اضطراب ها در محیط حرکت کاسته شود. بعدها هگامیکه رابطه ی بین دو حرکت را بهتر
شناختید و با توجه به پیشرفت رابطه ها بین حرکت ها از مشکلات کاسته می شود. ثانیا
عملکرد حرکت به عنوان یک انگیزه ی بکار گرفته می شود.
الگوی ورزشکار منطقی:
روی دیگر شیوه ی حرکت انگیزش گرا
به چند طریق خلاصه می شود. این مفهوم منطقی است که عملکرد حرکت تابع قواعدی است که
ورزشکار توقع دارد در نتیجه ی عملکردش به دست آورد. همینطور هر چه ورزشکار بیشتر
بتواند چنین قواعدی را اعمال کند، موفق تر خواهد بود. هنگامیکه ورزشکار در ساده
ترین چهارچوب، حرکتی را اجرا می کند به این نتیجه می رسد که اگر حرکتی را به درستی
تصور کند نتیجه و پایان مطلوبی خواهد داشت و می تواند این کارایی و
بازده ی معین
را دوباره تکرار کند و آنگاه در سطح بالاتر حرکت برانگیخته می شود. این موضوع در
فرهنگ حرکت عمیقا ریشه دارد و این کار ورزشکاران را به جنبش در می آورد.
در واقع پذیرش ابداع در چهارچوب
حرکت، چنان در ورزشکار رسوخ می کند که میزان عملکرد حرکت او بستگی به درک ورزشکار
از نتیجه ی حرکت است. چرا که عملکرد کلی او بستگی به پیش بینی کردن نتایج عملکردی
حریف دارد. در اینجا چهارچوب حرکت
شیوه ای از
انگیزش با توجه به الگوی موازنه یا هماهنگی است که نوآوری با توجه به حساسیت ها و
تفاوت هایی است که بین حرکت های متفاوت اتفاق می افتد، شکل می گیرد و رشد می کند.
در همه ی آنها مجموعه ی رفتارهای حرکت بر اساس ارزش ها و فایده هایی که شخص انتظار
دارد، الهام می گیرد و انتظار منطقی او از توانایی خود در مبادرت ورزیدن با رفتار
حرکتی حریف ضروری به نظر می رسد.
علت این امر چیست؟ برای اینکه روابط اغلب در تأیید و یا تقابل یکدیگر شکل می گیرند.
یک مشکل بسیار جدی این است که مفهوم روابط از لحاظ روانشناسی پیچیده است. این نکته روشن می کند که یک رویداد جهت دار با توجه به یک نظریه ی حرکتی که توسط رقیب اتفاق می افتد. پایه ی حرکت را شکل می دهد. در این راستا ورزشکار مجالی برای درک یک قسمت جالب از حرکت بدست می آورد و از نظر رفتار شناسی حرکت، سعی می کند اثرات آن رفتار حرکتی را مهار کند و با انرژی کمتر و با تدبیر بهتر به موفقیت دست یابد. این شیوه ممکن است که در بسیاری از مواقع با استفاده از قسمتی از حرکت حریف که مورد توجه و با اهمیت به نظر نمی رسد به وجود آید.
به طور کلی، بیشتر منفعت ها آینده گرا هستند و هر حرکت آینده ی خود را پایه ریزی می کند. ثانیا ادراک صحیح ساختار حرکت سازمان یافته، ساختار ایمنی و ضعف های خود را بروز می دهد و ورزشکار را تشویق می کند که چگونه با آن برخورد کند. برای اینکه بتوانید حرکت سازمان یافته تری را اجرا کنید، باید بتوانید به خوبی به پیش بینی رفتار حرکت رقیب بپردازید. در نتیجه درجهی درک ادراک شما از عملکرد حرکتی حریف منتج به عکس العمل حرکتی شما خواهد بود. بدین منظور نیاز به تحلیلی جداگانه از تک تک اجزای حرکت و نیز به صورت ترکیب جمع پذیر با عملکرد معنی دار می باشد. هر چند که ترکیب اجزای حرکت با یکدیگر از طریق اعمال گوناگون، انتظارات و ارزش گذاری گوناگونی را تداعی می کند. باید گفت وابستگی های عملکرد با وضعیت فعلی شما یک رابطه ی معنی دار کلی تری را به وجود می آورد. این درهم آمیختیگی، همبستگی های مربوط به دو کوشش فعال را درجه بندی می کند و در نتیجه یکی از دو رابطه ی الگوی غالب را می سازد.
شناخت انتظارات حرکت حریف و ارزش گذاری بر روی آن:
ارزش های حرکت زمانی سودمند هستند
که عموما در درون حرکت (ارزش های درونی) قرار دارند. ارزش های درونی زمانی اهمیت
پیدا می کنند که درون حرکت حریف نفوذ می کنند. بنابراین می توانند توسط ورزشکار
دستکاری شوند تا بر عملکرد تأثیر بگذارند. هر چند،
ارزش های درونی تنها آنهایی نیستند که بر روی حرکت حریف تأثیر بگذارند. بلکه آن ارزش
هایی که نیازها و انگیزه های حریف را مختل و یا خنثی می کنند، اهمیت دارند.
البته من معتقدم که ارزش های درونی
و بیرونی، همواره از هم قابل تمایز نیستند. لیکن دو مأموریت متفاوت با یک ساختار
پیوسته را تشکیل می دهند. به بیان دیگر، ارزش های بیرونی و درونی در چهارچوب
متغییرهای انگیزشی باید با عمل و انتظارات منطقی،
ارزش های
درونی را مهار کنند. بدین معنا که هر راه حل مربوط به مشکلات حرکت، مبتنی بر این
انگیزه ها (درونی، بیرونی) می تواند ماهیت (هویت) حرکت را نشان دهد.
نیازهای حرکت:
انگیزه ی پیشروی حرکت به منظور پیشی گرفتن بر یک رفتار و معیار ویژه ی حرکتی است که حریف انجام می دهد. در این مرحله هر ورزشکار سعی می کند هم به صورت موضوعی برای انواع تجزیه و تحلیل حرکت حریف اقدام کند. اینک اطلاعات قابل توجهی در مورد چگونگی پیدایش تفاوت ها در این نیاز، سنجش و اندازه گیری درجات متفاوت آن به بهترین وجه و اینکه تفاوت ها بر حسب عملکرد چه معنایی دارند. با این حال، علی رغم این انباشتگی دانش حرکت، هنوز مطالب بسیاری درباره ی نیازهای حرکت وجود دارد که باید فرا گرفته شود.
از آنجا که رفتارهای پیچیده ی حرکت
(و یا انحطاط) بستگی به سنجش حرکت دارد. باید بتوانید رشد حرکت را در زمان های
معینی
اندازه گیری
کنید. ثانیا باید بتوانید علاقه ی نسبی به پیشرفت را در حرکت حریف کشف کنید. یعنی
حریف از چه راهکارها و راه حل هایی برای رشد حرکت خود استفاده می کند. پس از سنجش حرکت حریف و بیرون
رفتن از تصویر نسبتا مبهم و شناخت از خواسته ها و نیازهای او، طبق دستورالعمل
معینی اقدام کنید. به طور کلی، هر چه داستان حرکت حریف را کشف کنید، نیاز حرکت را
بهتر استنباط خواهید کرد.
بعدها ملاحظه خواهید کرد که ماهیت کلی و خام متغییرهای مربوط چگونه هماهنگی و انگیزه های حرکت را شکل می دهند تا الگوی گسترده از علل پیدایش نیاز به حرکت را به دست آورید. برای کسب بازده ی بالاتر، هماهنگ با ادراک های حرکتی دسته بندی می شوند، اما نه از آن جهت که رشد یک انگیزه ی حرکتی را ترغیب کنند.
مع هذا، اگر متغییر اصلی انگیزه ای
برای اجرای حرکتی به وجود
می آورد، پی
آمدی های مستقیم متفاوتی برای ورزشکار دارد.
چگونگی هماهنگی بین الگوی های حرکت:
میان حرکت بر حسب شدت کلی و عوامل
ایجاد کننده ی حرکت تفاوت های اساسی وجود دارد. این نکات هم از نظر تئوری و هم از
نظر عملی اهمیت بسیار دارد. این بدان معنا است که علاوه بر الگوی حرکت، بینش و
استدلال ورزشکار از درجه ی اهمیت بالاتری قرار دارد. در
بخش های بعدی، بهترین حرکت با شبیه سازی و جایگزین های مناسب به حرکت عمق می دهد.
همین رفتارها و نگرش های گوناگون به حرکت ارزش بیشتری می دهد. بنابراین الگوی
هماهنگی، شیوه ای مفید و با معناست. در واقع سابقه و تجربه ی ورزشکار را با انتخاب
بهتر نشان می دهد.
شیوه ی کلی هماهنگی:
اکنون وظایفی را که یک فن در کنار اجزای مختلف هدف معینی را دنبال می کند، منطقی و تا اندازه ای هوشمند بکار گرفته می شود. هر چقدر حرکتی منطقی و هوشمند باشد و بتواند موفقیت را از شکست تشخیص دهد، بی شک ارزیابی دقیق تری از قابلیت های خود در انجام وظایف به عمل آمده است. آیا فکر می کنید که اگر فرصت مجددی پیش بیاید، همان رفتار را انجام خواهید داد و یا اینکه با تغییراتی با شناخت های پیشین هماهنگ می شوید. حتی اگر پاسخ قبلی را پیش بینی کنید، نمونه ی قبلی با چهارچوب شرایط فعلی تفاوت خواهد داشت. سرانجام یک ناهماهنگی به عنوان یک حالت انگیزشی مثبت به عنوان یک تعیین کننده ی رفتار با شمار شناخت های آشنا که رابطه ی ناهماهنگی دارند و با اهمیت این شناخت، شکل جدیدی از همان جدیدی از همان حرکت قبلی را به وجود می آورد. مع هذا، حرکت جدید، ارزش های جدیدی دارد و به زوری علت آن را خواهید شناخت. در اینجا ورزشکار در یک فرصت مجدد اجرا را بدتر یا بهتر انجام خواهد داد. این امر بستگی به شناخت عوامل (درونی و بیرونی) اجرای مجدد دارد. همین وظایف جدید سبب می شود که ورزشکار به گونه ای متفاوت عمل کند. بدین منظور در اجرای جدید به گونه ای هماهنگ با انتظارات جدید برخورد می کند، در صورتی که در اجرای قبلی رفتار متفاوت با انتظاراتشان (بالا و پایین) اعمال شده بود. این تجربه ای ناهماهنگ از اجرای یک فن با تغییر شناخت های رفتاری از طریق تغییر نیازها حرکت را پویاتر و توانمندتر می کند. بنابراین اگر فرصت دیگری برای آزمودن فراهم شود، سعی کنید تا رفتار مربوط به آخرین وظیفه را تغییر دهید تا با انتظاراتی که از فعالیت خود دارید هماهنگ گردد. بنابراین تعداد تغییرات ناهماهنگ خیلی بیشتر از شمار دگرگونی های هماهنگ خواهد بود. به بیان دیگر از فعالیت خود دست نکشید. بلکه تا می توانید آن را با خود هماهنگ کنید.
توضیح اینکه یافته های جدید در نتیجه تصادف می تواند روی دهد. اگر چنین نباشد، در واقع، شواهد موجود، حاکی از این که چهارچوب هماهنگی نیاز دارد و این تلفیق اعضاء با شناختهایمان از شایستگی ادراک رابطه ها با وظیفه ای که بر عهده دارند. اتفاق می افتد تا بتوانند در سطحی هماهنگ و منسجم عمل کنند.
حتی اگر در سطحی کُند که بازده ی عادلانه، برابر و متعادل داشته باشد. همگی مربوط به چگونگی شناخت هایی از خود است. اگر ورزشکار شناخت های مثبت از خود داشته باشد: آنوقت به نتیجه ی هماهنگ نائل می شود. نداشتن سنجشی مستقیم از تعداد ادراک های ناهماهنگ ورزشکارمنجر به عموما نتیجه ی دستکاری های تجربی(آزمایش) است. یک دلیل بر چنین اشکالی این است که افزایش ناهماهنگی از این طریق امکان پذیر است. مثلا ورزشکار می تواند اهمیت شناخت های از حرکت را پیش از هر گونه تغییر رفتار ناچیز از عدم ناهماهنگی مربوط به آن شناخت را شناسایی کند. بنابراین اگر در اجرای حرکت توفیق نیابد، می توان این امر به علت:
1- عدم توفیق در اجرای هماهنگ بوده است.
2- استفاده نا صحیح از اجزای حرکت که منجر به کاهش هماهنگی حرکت خواهد شد.
3- نارسائی در تقسیم زمان هنگامیکه درک درستی از اجرای حرکت نداشته باشید، از کیفیت آن کاسته می شود.
نظریه ی برابری:
هر گاه دو ورزشکار ادراک کند که نسبت روندهای او به بازده اش در مقایسه با نسبت روندهای حریف به بازده ی او نابرابر است برایش احساس نابرابری پدید می آید. این امر ممکن است هنگامی روی دهد که رابطه ای مبادله ی مستقیم یا غیر مستقیم با حرکت حریف با یکدیگر مقایسه کند. به اینگونه روند ها به نسبت اهمیتشان وزن داده می شود. در این موقعیت روند انگیزشی در نسبت های نا برابر منجر به حالات انگیزشی مثبت یا منفی می گردد که ورزشکار تلاش می کند آنها را کاهش یا افزایش دهد. این روند به منظور کاهش تنش اتفاق می افتد. لیکن می تواند مشتمل بر هر یک یا ترکیبی از روال های زیر باشد:
1- تفسیر رویداد
2- برقراری ارتباط با موقعیت
3- تغییر روند در مقایسه با بازده ی حرکت، ورزشکار چه روشی را انتخاب خواهد کرد؟ ورزشکار سعی می کند حداقل هزینه (انرژی- زمان) را برگزیند، با این پیش بینی که ورزشکار آسان ترین راهش را بر می گزیند. زمانیکه ورزشکار به تغییر ادراک خود از نسبت اطلاعات حرکتی بدست آمده دست یافت، تازه به تغییر ادراک خویش نسبت به روند حرکتی خود خواهد پرداخت.
چهار موقعیت در اینجا تناسب ویژه دارند:
1- موقعیت های ویژه
2- موقعیت های تصادفی
3- موقعیت های تناقصی
4- موقعیت های برابر
بنا بر موقعیت های بالا، چهار رفتار زیر در این چهار موقعیت روی می دهد:
1- رفتار حاکی از تلاش موفقیت آمیز
2- رفتار حاکی از افزایش بازده ی حرکت
3- رفتار حای از کاهش بازده ی حرکت
4- رفتار حاکی از بازده ی منصفانه و برابر
ارتباطات خود هماهنگی در حرکت:
در این رابطه رفتار اثر بخش مستلزم سه شرط است:
اولا، لازم است که به انجام وظایف
مبادرت شود، به شرط اینکه با رفتار حرکتی حریف همخوانی و سنخیت داشته باشند.
ثانیا، تعارض و مقابله با حرکت حریف به اندازه ی کافی مهار شده و تضعیف کننده ی
حرکت حریف باشد و آنقدر وقت و کوشش صرف آن نگردد که نتوان به حصول اهداف نائل شد.
سرانجام در صورتی که حرکت ایجاب
می کند، باید
برای دگرگونی و خلاقیت در حرکت اقدام کنید.
اکنون به سه شرط دیگر هم توجه کنید. برای اینکه حائض اهمیت هستند.
1- فرایند انگیزشی حرکت توابعی هستند از نظام هماهنگ با نظام اعتقادی حرکت حریف.
2- نظام های حرکتی، شامل سطوح مختلف پیچیده ای هستند که در محیط های حرکتی متفاوت رشد و نمو می یابند.
3- تغییر و دگرگونی در حرکت به وسیله ی بده و بستان های الگوی حرکتی هر دو طرف پدید می آید و منجر به تغییراتی در پیشرفت، خلاقیت و نوآوری در حرکت خواهد شد.
این پیشنهادها مبتنی بر دو فرضیه
است. اولا ورزشکار برانگیخته
می گردد تا
با تفکر بر روی بازده های حرکتی حریف و با درجه ی شناخت به مجموعه ی ارزش های درون
حرکت، رفتار حرکتی خود را متناسب و هماهنگ با حرکت حریف انتخاب کند. ثانیا، یاد می
گیرد که هر ورزشکار در دنیای عقاید و اظهار نظرهای واقعی خودش قرار دارد. بدین سان
هر ورزشکار نسبت به تجربه و اندیشه ی خودش (دنیای شناختی حرکت) اقدام می کند. هر
چقدر ورزشکار با دنیای حرکت و نظام اعتقادی ویژه ای درباره ی خود و دیگران آشنا
باشد، با آنها بیشتر تعامل می کند.
دو دلیل منطقی برای این تعامل وجود
دارد. اولا، هر چقدر ورزشکار با اعتقادات و ماهیت حرکت حریف آشنا شود، هماهنگ تر
عمل
می کند، توجه
به این نکته مهم است که انگیزه برای رسیدن به هماهنگی معنا پیدا می کند. این امر
با دنیای حرکتی موافقی و سازگار پیش می رود.
بدین سان ورزشکار بر انگیخته می شود تا به حصول سطحی فعال شدگی نائل شود. (یعنی سطحی که هماهنگ با دنیای حرکتی است که می شناسد)
در اینجا سطح فعال شدگی تابعی از تغییر پذیری با معانی و شدت محرک های بیرونی و درونی که حرکت زنده و پویا در معرض آنهاست تعریف می شوند. این امر تا اندازه ای، تابع تجربه های پیشین است.
دلیل دوم اینکه ورزشکار برانگیخته می شود تا درباره ی حرکت خود و حریف چیزهایی بیاموزد. تنها راهی که ورزشکار پیش روی خودش دارد، تأثیر گذاری و تأثیرپذیری از طریق تعامل آشکار و پنهان با حرکت حریف است. با توجه به این مفروضات، می توان پیش بینی های زیر را به عمل آورد:
1- ورزشکاری که واجد شایستگی تعامل باشد، به احتمال بیشتر کمتر در انجام وظایف خود موفق خواهد بود.
2- ورزشکار با در نظر گرفتن یک مجموعه از مقررات برای هدایت حرکت نیاز دارد.
3- ورزشکاری که تفکر منفی نسبت به هر حرکتی از جانب حریف داشته باشد. بر این باور است که نسبت به هر حرکتی ابراز خشونت و سرسختی کند و عموما به هر رفتار حرکتی خصمانه پاسخ دهد.
به عنوان آخرین مطلب:
توسعه ی اهداف کلی سازمان حرکت ناشی از مشارکت حرکت ها در کلیه ی سطوح است. بدین معنا که در رفتار حرکت تنوع و تغییر وجود دارد که در انتها در یک حرکت کلی واقع است، مقایسه کنید. هنگامیکه اهداف کلی را شناسایی کردید، تأکید بیشتری روی مهار فعالیت های حرکتی حریف داشته باشید و در مواجهه با شرایط جدید بیشتر انعطاف پذیر باشید.
هر چقدر ورزشکار بیشتر احساس کند که بر فعالیت های مربوط به حرکت خود تسلط دارد، عملکرد آنها به همان نسبت بیشتر می شود. در چنین شرایطی ورزشکار خود را ارزیابی می کند و محکم تر به حالت تدافعی می پردازد. در نتیجه عملکرد حرکتی او افزایش می یابد. هر چقدر انتظارات ورزشکار آگاهانه تر باشد به اهداف نزدیکتر و عملکرد او بهتر خواهد شد. این امر مستلزم مشارکت صحیح با حرکت حریف و گزینش همکاری با عملکرد او، موجب تقویت عملکرد خودش خواهد شد. در این مرحله ورزشکار به تفکر مستقل نزدی می شود، در نتیجه موفقیت او بیشتر خواهد شد. اما فقدان سلسله مراتب و عدم برنامه ریزی و پیشداوری ناصحیح از عملکرد حرکتی حریف، موفقیت کاهش می یابد. حتی احتمال بیشتری وجود دارد تا میان حرکت هایی که انتخاب کرده تعارض ایجاد شود.
هر چقدر خصوصیات حرکتی که انتخاب کرده اید متفاوت باشد. این گروه حرکتی تعامل کمتری خواهند داشت و به احتمال بیشتر اثرپذیری کمتری بر روی حرکت حریف خواهند داشت. در نتیجه نمی توانید بر حرکت حریف سلطه داشته باشید. باید تلاش کنید تا این دگرگونی ها به درستی با یکدیگر تلفیق شوند تا تأثیر تغییر در حرکت سازمان شما با عملکرد مثبی همراه باشد.
عملکرد حرکت به عنوان خود شکوفایی:
سلسله مراتب انگیزه های حرکتی:
با اینکه انواع توصیه ها توسط مربی انجام می شود، اما به تدریج ورزشکار به مرحله ی خود شکوفایی می رسد و همانطور خواهید دید، زمینه های دیگری ضرورت پیدا می کنند. این است که نخست عواملی را که از رسیدن به خود شکوفایی ممانعت می کنند، بشناسید و آنگاه آنها را دگرگون کنید.
تفکر خود شکوفایی با توجه به استدلال حرکت حریف، توانایی های باالفعل را بالقوه کرده با فرایندهای انگیزشی به کار می گیرد.
هنگامیکه نیاز ایمنی برآورده شود، نیازهای خود شکوفایی به عنوان انگیزه ی رفتار ظاهر می شود. نیازهایی که در سلسله مراتب اولویت بندی می شود و سلسله مراتب نیازها بلافاصله حمایت می شوند. باید حیطه ی حرکت را طوری تغییر دهید که سطوح مختلف نیازها برآورده شود. بهبود حیطه ی حرکت خلاق تر، بارورتر، کمتر تدافعی و تواناتر در تعامل با یکدیگر هستند. هنگامیکه یک نیاز را شناختید، همبستگی اجزاء با یکدیگر بیشتر می شود و هر کدام نیازهای دیگری را پوشش می دهد.
مهمترین نیازی که هر زمان محرک رفتار است، نیازی است که در آن احساس پیروزی یا شکست وجود دارد. بدین سان هر چقدر مراحل پیش بین حرکت دقیق تر و آگاهانه تر باشد، انتظار بیشتری برای حصول پیروزی وجود دارد.
نفوذ درون حرکت حریف:
همرنگی به نحو آشکار با حرکت حریف،
ممکن است بسته به موقعیت، منجر به عملکرد مطلوب یا نامطلوب گردد. به هر حال اجرای
هر حرکتی نشان می دهد که چقدر خوب عمل کردید و تا چه حد توانا بودید و در مورد خاص
چقدر عادلانه و مناسب عمل کردید. این امر بستگی به اجرای حرکت در سطوح مختلف دارد.
در این مفهوم مشخص
می شود تا چه
اندازه از نتایج بدست آمده رضایت دارید. در رابطه با ارزشیابی حرکت تا چه اندازه
یکپارچگی و یک رنگی و هماهنگی عملکرد مثبتی ایجاد می کند.
مطلب دیگر هم در رابطه با شرایط حرکت وجود دارد. باید انتظار داشته باشید که آمادگی برای پذیرش یک هنجار حرکتی با عوامل زیر افزایش یابد:
1- ابهام موقعیت
2- عدم هماهنگی
3- عدم اعتماد به نفس
4- انتخاب مناسب حرکت نسبت به اهداف
5- استفاده از حرکت های تقویت کننده
6- چگونگی برقراری سازش بین اجزای حرکت
7- استفاده از رفتار متناقض و غیر بهینه ساز
فصل 3
قدرت ریسک و مخاطره پذیری
علی رغم نابسامانی حرکت، با شناخت نقاط ضعف یک صورت بندی تازه ای در ذهن شکل می گیرد که اینک به بررسی آن می پردازیم. هنگامیکه در جای مناسب خود قرار گرفتید، نباید در حالتی قرار بگیرید که هیچ گونه سودی نداشته باشد.
الگوگیری و الگوهای هماهنگ:
در زمینه ی استدلال حرکت ممکن است در همان چهارچوب حرکتی حریف به عنوان الگوی مورد انتظار با مشاهده ی رفتار حرکتی حریف مفید باشد. اکنون بر اثراتی که حرکت حریف می تواند اعمال کند فکر کنید. بهترین توضیح اینکه ورزشکار فرض می کند در نتیجه ی جابجایی حرکت ها چه گنجایش و ظرفیتی نسبت به حرکت خودش خواهد داشت.
درست همانطور که الگوی هماهنگ مورد انتظار، مسیری که از قبل تعیین شده را نشان می دهد. گاهی حرکت های ناهماهنگ و غیر باور به عنوان توجیهی برای حرکت حریف متداولند.
با توجه به اینکه نابرابری یک حالت تنش منفی ایجاد می کند و لزوم بازده ی بیشتر را طلب می کند.
معیار اندازه ی حرکت:
گاهی اوقات حرکت های اتفاقی و بی برنامه اتفاق می افتد. دلیل این امر عواملی که از قبیل تداخل مسئولیت بین دو حرکت است.
تداوم اجرای حرکت، فرایندی پیچیده
و فرضی است که در آن تعدادی از شرایط دست به دست هم می دهند و منجر به وقوع
دگرگونی هایی در ادراک خود و دیگران می شوند. این امر به آستانه ی تفکر و تعقل
ورزشکار بستگی دارد. تحت شرایط مناسب آنچه که نتیجه می شود اجرای حرکتی است که بر
اساس تحولادت هنجارهای حرکتی
پیش بینی می شود.
چنین شرایطی با بروز آشکار ستیزه های حرکتی با ویژگی های قدرت طلب، خصمانه، مخرب با گسترده ای از رفتارهای گوناگون بروز می یابد. بدین سان هیجان و تکانش هایی که معمولا تحت شرایط خودنگری و خود ارزشیابی اتفاق می افتد.
پس، باید نیازهای عام حرکت را
شناخت و تمام پیچ و خم های حرکت را در ذهن مرور کرد. همین واقعیت شالوده ی نهادینه
کردن توسعه ی حرکت است. برای استفاده از دانش حرکتی در حیطه ی حرکت تفسیر ضروری
است. مثلا، ممکن است صرفا استدلال کنید که افزایش
اندازه ی
نیروی حرکت با آن تعامل بیشتری به عمل دارد تا منجر به افزایش عملکرد شود. این
کامیابی منجر به افزایش بازده ی حرکت
می شود.
سلطه گری در حرکت:
در تمامی سطوح سلسله مراتب حرکت وجود دارد و نتیجه گیری برای ورزشکارانی که پیش بینی خوبی دارند، می توانند به گونه ای نسبتا خوب با ویژگی های حرکتی مناسب توصیف شوند:
1- قرار داد گرایی الگوی حرکت
2- حساسیت در اجرای حرکت
3- اجرای نسبتا شدید حرکت
4- خیال پردازی (تصویر سازی ذهنی)
5- قدرت و سر سختی در جای مناسب
6- تمایل به تکانش (هیجان شدید)
اینها ویژگی هایی هستند که ورزشکاران ترغیب می شوند تا این خصوصیات را در بهترین شکل انجا دهند.
انگیزه ی قدرت طلبی:
انگیزه ی قدرت طلبی و حفظ امتیاز و حفظ امتیاز، یکی از مسائل مهم در علوم رفتاری حرکت است. این امر انگیزه و نیروی محرکی است و در واقع، به عنوان نتیجه ای از یک نظام رقابت آمیز و اجتناب ناپذیر تلقی می شود که تا اندازه ای به گونه ای کار آمد یا ناکارآمد تغییر کند.
انگیزه ی مخاطره پذیری:
با این وجود، عقل و خرد زیر بنای
الگوی حرکت است. بلکه، موقعیت چنین می نماید که ورزشکار اغلب مخاطره های افراطی را
در این انتخاب ها ترجیح می دهد، فرایندی که بر مخاطره پذیری تأثیر
می گذارد تا
بازده ای مثبت اعمال کند.
فصل 4
فرایندهای شناختی در رفتار حرکت
رفتار حرکت، تابعی از متغییرهای انگیزشی مناسب و رهبری خوب است. ورزشکار با مشاهده ی حرکت حریف می تواند انگیزه ی بهتر و مؤثری را نسبت به توانایی خود انجام دهد. در اینجا چگونگی توانایی های پیشرفت فن در ورزشکار حرفه ای بدست می آید؟
ثانیا توانایی یا مهارت های مختلف چه اهمیتی دارند؟ آیا برخی از فنون نسبت به فنون دیگر به مهارت های بیشتری نیاز دارند؟ اگر چنین است، این فنون کدامند؟
رابطه ی هوش با توانایی های ورزشکار:
اصولا باید گفت: فعالیت ذهنی
ورزشکار حاصل تجربه ی پیشین است. از آنجا که تجربه تا حد زیادی ناشی از فعالیت حسی
و ادراکی است. کارشناسان بر این باورند که سنجش هوش عبارت است از اندازه گیری
ویژگی های تمیز دهنده ی حسی شخصی است. به نظر می رسد هوش و توانایی های ورزشکار،
وابسته به فرایندهای گوناگونی از قبیل پیداکردن راه حل، استدلال، هجی کردن حرکت
و... می باشد. از این رو هوش عاملی است که توانایی های ویژه ی حرکت را تقویت
می کند. هر
چند هفت عامل مهم برای سنجش هوش ورزشکار ارائه می شود:
1- درک معانی و رابطه ی اجزاء حرکت با یکدیگر
2- روانی در اجرای حرکت
3- درک سرعت در محاسبات حرکتی
4- توانایی کشف رابطه ی اجزای حرکت در یک قاعده ی کلی
5- داشتن حافظه ی قوی برای به خاطر سپردن فنون مختلف
6- ادراک دقیق رابطه ی هندسی (فضایی) در میان اشکال مختلف حرکت و تجسم آنها در فضا
7- سرعت درک جزئیات دیداری و حسی با دقت
توانایی ها و عملکرد حرکت:
این واقعیت را نمی توان انکار کرد که این امتداد سلسله مراتب حرکت با روش ها و کاربردهای مختلف پس، با توجه به هماهنگی اجزای حرکت، عامل نمادین عمومی برای شناخت حرکت اهمیت دارد، هنگامیکه روابطی شناخته شد، مقادیر همبستگی بررسی می شود. از اینجا به بعد مهارت های ارتباطی، هنری و انتظامی و هدف گذاری حائز اهمیتند.
اکنون اندیشه ی خود را بر تقسیم بندی زمانی و اهداف عملکردی معین معطوف کنید تا بتوانید موفقیت حرکت را بر اساس آنها سنجید. ابتدا مسائل لازم را بسنجید و به اتخاذ تصمیمات لازم بپردازید و در موارد خاص تعویض اختیار کنید. سپس حرکت را پیش ببرید و آن را تا پایان سرپرستی کنید، سعی کنید اعمال و اجرای یک حرکت، ابتکار عمل را به دست بگیرید، تلاش کنید بر مبنای درکی عمیق از روش های تازه کمک بگیرید.
توجه به تحلیل کامل از راه های مختلف مربوط به یک مسأله ی حرکتی با شناخت تفاوت ها و کوششی هماهنگ انجام پذیرد. سپس راه هایی را برای بهبود نظام حرکتی با اندیشه های واضح و منطقی بیان کنید، به همین ترتیب یک ورزشکار، در ارزشیابی و حل مسائل خود منظم و اصولی عمل کنید.
توانایی های حرکتی:
علاوه بر فرایندهای شناختی، گونه های دیگری از مهارت نیز در رفتار حرکت حائز اهمیت هستند. با اینکه دامنه و اهمیت مهارت های فیزیکی هم تراز توانایی های ذهنی نیست. با این حال این مهارت ها اغلب نیازمند تمرین و آموزشند که باید مورد توجه قرار گیرند. لذا تمرین زیاد بدون تفکر ارزش چندانی ندارد.
چهارچوب خاصی برای فرایندهای شناختی در رفتار حرکت وجود دارد. ترکیب توانایی های جسمی ذهنی به نام مهارت های روانی حرکت موسومند.
چون مهارت های حرکتی به آسانی خود را در معرض آزمایش قرار می دهند. بر خلاف توانایی های ذهنی به آسانی پیش بینی نمی شوند.
نتیجه گیری دیگر این است که نه
تنها مهارت های حرکتی با
ویژگی های خاص خود اجرا می شوند، بلکه با گوناگونی واحتمالات زیادی اجرا می شوند.
با این حال یازده مهارت مجزا پیشنهاد می شود که این مهارت ها به قرار زیرند:
1- دقت کنترل: هماهنگی ظریف عضلانی و کاملا کنترل شده اما نه بیش از حد که در موقعیت های خاص انجام می پذیرد.
2- هماهنگی چند عضله: توانایی هماهنگ کردن حرکت هم زمان چندین عضله.
3- گزینش حرکت: توانایی انجام حرکات صحیح در پاسخ به یک محرک، تحت شرایط سرعت های مختلف.
4- زمان واکنش: سرعت واکنش به نسبت سرعت حریف.
5- سرعت بازخورد: سرعت عکس العمل به یک محرک.
6- کنترل سرعت: هماهنگ سازی حرکت مورد انتظار در رابطه با تغییرات مربوط به سرعت و جهت یک حرکت که پیوسته در حال تکامل است.
7- چالاکی دست ها: اجرای حرکت به نسبت بزرگی و کوچکی حرکت حریف، تحت شرایط سرعت با استفاده از حرکات دست و بازو.
8- تقویت دست ها: دستکاری حرکت حریف به کمک کف دست ها و انگشتان.
9- استواری بازوها و پاها: استواری حرکت دست ها و پاها وقتی که کل حرکت رو به سقوط و انحلال می روند.
10- سرعت دست ها و پاها: عموما، این مهارت را می توان جاگیری نامید.
11- هدف گزینی: اجرای حرکت جهت دار به منظور خاص.
مشکل اینجاست که همه این مهارت های گوناگون در یک آزمون واحد ترکیب شده اند و اطلاعات کلی در دسترس است. نکته مهم آنکه تمام ابعاد حرکت باید با احتیاط تفسیر شوند.
توانایی های خلاق:
منظور از خلاقیت، توانایی دستکاری حرکت ها، آرایش آنها و دسته بندی آنها به طرق تازه که دارای سودمندی است. به همین دلیل اجرای حرکتی که تازگی چندانی در آن بنا شد، خیلی آسان است.
ایجاد مهارت های خلاق:
جنبه ی دیگر مربوط است به رابطه میان توصیف های مختلفی که برای اجرای خلاق بدست می آید که رفتار خلاق را تضمین می کند.
به دیگر سخن، استفاده از ترکیب های تازه که نیازمندی های تازه را برآورده می کند و یا گونه ای مفید واقع می شود. هر چه عناصر متشکله در ترکیب حرکت، هر چه بیشتر از هم دور باشند، آن فرایند یا راه حل خلاق تر تلقی می شود.
ذهن انگیزی:
این همان تربیت و ترغیب ورزشکار است. در تفکیک زمان بندی اندیشه ها و تولید حرکت و نحوه ی ارزشیابی آنها، بدون آنکه نفوذ فکری حرکت حریف بر روی حرکتتان تأثیر چندانی بگذارد.
دسته بندی خصوصیات حرکت:
این به منزله ی آن است که ورزشکار در شناخت تفصیلی صفات حرکت و توجه به اینکه چگونه هر یک از آن صفات ممکن است تغییر کنند یا بهبود یابند. به طور جداگانه اندیشه هایی برای شمار بسیاری ازانواع تغییرات فرصت های تازه ای بیافریند.
ترکیب شکل های جدید حرکت:
این قسمت تا اندازه ای مانند مونتاژکردن فیلم است. لیکن هدف آن است که در هر زمان تنها یک بُعد حرکت مورد نظر است.
فنون قیاسی:
فنون قیاسی مشتملند بر اجرای حرکتی در مقایسه با اجرای حرکت حریف به عنوان طرقی برای ایجاد راه حل های خلاق و به منظور شکست حرکت حریف می باشد.
چهار نوع قیاس مختلف وجود دارد که می توان به کار برد:
1- قیاس خطی: منظور افزایش فهم و درک خود، از آنچه حریف انجام می دهد.
2- قیاس غیر مستقیم: خیال پردازی در مورد فرایندهایی که مستقیما انجام می گیرد و یا امکان دارد به صورت موازی اتفاق بیفتد.
3- قیاس نمادین: استفاده از حرکت های توصیفی که ممکن است از لحاظ فنی غیر دقیق باشد.
4- قیاس تخیلی: تفکر درباره ی حل یک مسأله ی حرکتی در عالم تخیل در جایی که شرایط آزمایش کردن آن وجود ندارد.
فصل 5
اهداف سازمانی حرکت
هرگاه که ورزشکار درباره ی اجرای یک حرکت تصمیم می گیرد، شیوه ی خاصی را انتخاب می کند، یک موقعیت را در نظر می گیرد، گونه ی ویژه ای از نظام اقتدار را به کار می برد یا نوع خاصی از استراتژی را بر می گزیند. در واقع به اعمال نظریه ی انگیزشی خاصی مبادرت می کند او فرض می کند، رفتار خاصی که برگزیده است در رابطه با رفتار حرکتی حریف بازده ی مطلوبی خواهد داشت و او را یاری خواهد کرد. اغلب این بازده های مطلوب هم مشتملند بر ارزش های سازمانی حرکت حریف و ارزش های مطلوب حرکتی که انجام می دهد و اینکه چگونه این اهداف سازمانی حرکت با یکدیگر هماهنگ باشند.
رشته ی معرفت به روانشناسی سازمانی حرکت مربوط است به روابط میان این گزینش های مختلف و بازده های رفتاری و نگرش های آنها، با توجه به نوع گزینش ها از قبیل، خط مشی، نظام اقتدار، ساختار کلی حرکت، کدام چاره چویی ها، منجر به کدام بازده می شود؟ آیا این روابط برای فنون دیگر تفاوت می کنند؟
آیا می دانید، فرایندهایی که
متغییرهای سازمانی حرکت توسط آنها بر رفتار حرکت تأثیر می گذارد، کدامند؟ چگونه خط
مشی ها و اقدامات مدیریت و اقدامات حرکتی بر ماهیت فعالیت های حرکتی تأثیر
می بخشد؟
نحوه ی آرایش متغییرهای حرکتی، راهنمای خوبی بوده و اساسا بدون آگاهی از نحوه ی
تأثیر آنها بر یکدیگر به بازده های مورد نظر خود نائل نخواهید شد؟ شرایطی که تحت
آنها ممکن است بر این روابط تأثیر داشته باشند، کدامند؟ بایستی بتوانید شیوه ی
اقتضای حرکت را به طرز مؤثر شناسایی کنید تا بتوانید مسائل حرکت را حل کنید.
سازگاری اجزای حرکت و تأثیر آنها بر یکدیگر:
اختصاص ارزش های متفاوت به بازده های رفتاری مختلف بر رفتارهای حرکتی حریف که از این ارزش های خاص تأثیر گرفته اند، تأثیر می گذارند.
دومین سازگاری که متغییرهای سازمان حرکتی می تواند بدان وسیله رفتار حرکتی را تحت تأثیر قرار دهد از ناحیه ی تأثیری است که بر ارزشیابی دو حرکت بر یکدیگر می گذارند و ادراک خاصی از رفتار حرکت بدست می آید. آنگاه این ادراک می تواند رفتارهای گوناگون حرکت را تحت تأثیر قرار دهد. انجام متغییرهای حرکتی می تواند به عنوان محرک، برانگیختگی یک متغییر را هدایت کند. اساسا این تغییر بر رفتار تأثیر می گذارد که گاهی اوقات باعث تنش زیاد و بر سازمان حرکت می گذارد.
گاهی انتخاب آسان است، بدین معنا که ورزشکار می تواند نسبتا مطمئن باشد که چه باید انجام بگیرد و چه نباید انجام بگیرد. اکنون تحت تأثیر دوجانبه ی سازمان حرکت قرار می گیرید. اولا، گاهی رفتارهای سازمانی حرکت بدون اطلاعات روشن از مناسبتشان انجام می شود. ثانیا، پیوندها یا ناشناخته اند و یا درک نشده اند. بدیهی است که لازم است از پیوندهای مربوط اطلاع حاصل شود.
طراحی حرکت های سازمان یافته:
در این بخش به یافتن راه حل هایی
که چگونه یک حرکت را طراحی کنیم تا موجب افزایش انگیزه ی حرکت و یا توانایی مهار
سازنده ی تعارض و ایجاد مناسب ترین سطوح انگیزش و مخاطره پذیری شود. چگونه می
توانید یک سازمان حرکت را ایجاد کرده و یا توانایی
صدور رفتار
خلاق را بنیان بگذارید؟ چگونه باید طرح وظایف را برنامه ریزی کنید؟ چه نوع رهبری و
اقتدار باید به کار برید؟ آیا روش را که در گذشته برای این منظور به کار می بردید،
در نوع خود بهترین بوده است؟
طراحی سازمان های حرکتی:
شاید بتوان گفت که یک سازمان حرکت
ساختاری مشخص و رسمی دارد که در آن فعالیت های حرکت در رابطه با یکدیگر گروه بندی
می شوند و
همه ی این فعالیت ها به سوی یک هدف مشترک گرایش می یابد.
پرسش عمده برای ورزشکارانی که به سازمان های حرکت علاقه دراند همواره، عبارتند از: چگونه باید فعالیت های حرکت را سازمان داد؟ چگونه باید آنها را به هم مربوط کرد؟ نظام های مهار کننده ای که به منظور حصول نتایج مطلوب طرح شده اند بر چه اساسی باید اجرا شوند؟ چگونه باید در روابط پیشنهادی دگرگونی به عمل آید؟
شناخت چهارچوب اساسی حرکت:
با وجود تفاوت هایی که حرکت ها با هم دارند، با این حال تقسیم حرکت، اصل اساسی می باشد. این شیوه قویا بر این اصل مبتنی است که هر چه حرکت بیشتر به ساده ترین اجزاء خود تقسیم شود، می تواند در انجام مأموریت مربوط به خود ماهرتر عمل کند. هر چه ورزشکار در اجرای حرکت ویژه ی خود ماهرتر شود، نظارت متوازن انجام خواهد شد. در این شیوه تقسیم حرکت را باید از طریق وحدت نظارت متوازن انجام داد. وظایف باید توسط ورزشکار، در هماهنگی با یکدیگر به اجزای کوچک تر تقسیم گردد، تلاش های هر واحد حرکتی نیاز به سرپرستی دارند و کوشش های حرکتی متفاوت که منجر به فرآورده های نهایی می گردند باید هماهنگ شوند. چون هر ورزشکار باید اجزاء محدودی را در نظر بگیرد تا بتواند به گونه ای کارآمد و مؤثر بر آن نظارت کند.
آیا اینها چیزهایی هستند که یک سازمان حرکت کارآمد نیاز دارد؟ آیا چنین سازمان حرکتی اهدافی که باید برسد نائل می شود؟ اکنون حرکت سازمانی بر پایه ی موارد زیر بررسی می شود:
1- همه ی وظائفی که برای رسیدن به اهداف ضروری هستند باید به کوچک ترین واحد ممکن تقسیم شوند. همچنین تقسیم حرکت باید تا حدی انجام بگیرد که مسئولیت انجام موفقیت آمیز وظایف معین باشند.
2- هر وظیفه باید بنا بر (یک نظام هماهنگ از قواعد انتزاعی) و هماهنگی وظایف مختلف کاملا رعایت شود.
3- هر یک از اجزاء مسئول تصمیمات خاص در مقابل حرکت رقیب می باشد.
4- هر قسمت از حرکت باید کارکرد خود را به صورت مشخص انجام دهد.
5- اجرای حرکت بر مبنای اولویت بندی و موفقیت باشد.
اما نکته این است که اجزای حرکت در یک سلسله مراتب ویژه اقتدار افزایش می یابد. این اصل با منطق حرکت حریف رابطه ی مستقیم دارد.
بررسی رابطه ی میان ویژگی های سازمانی رفتار حرکت:
یکی از ویژگی های الگوی سازمانی حرکت، همانند سازی است. چنین به نظر می رسد که این امر به فرایندهای شناختی منجر می شود که بر تفاوت های حاصل میان خرده گروه های حرکت متمرکز می شود. با این وجود بسیاری از همانند سازی ها ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند.
پیامدهای تقسیم حرکت برای عملکرد آن تا چه اندازه منطبق است؟ اجرای هر حرکت چه ویژگی ها و چه تفاوت هایی دارد؟ اطلاعات بدست آمده نشان می دهد که رشد حرکت، همیشه متعهد و طبقه بندی شده با مشابهت ها و تفاوت های درون گروهی حرکت، هم برای خلاقیت سازمانی و هم برای مهار تعارض ها شکل می گیرند.
چنین به نظر می رسد که عوامل اساسی
مشابهت دار تفکر و تناقض در خلاقیت یک نوع تازگی و تفاوت شیوه ایجاد می کند. این
موضوع نه تنها ناشی از تفاوت های میان گروهی است، بلکه ناشی از توانایی آمیخته،
جلوه می کند. همین فرایندهایی که تعارض میان گروهی را در درون حرکت ترغیب می کند،
احتمالات حرکت را به سمت دیگری
می کشاند.
بنابراین توانایی بالقوه برای تعارض میان گروهی افزایش می یابد.
بنابراین نتیجه گیری ما بر اساس گرایش اجزاء به بازده های منفی، احتمال بیشتر به تعارض میان گروهی منجر می شود.
نظام سلسله مراتبی حرکت:
سازمان سلسله مراتبی ممکن است با
تأکید بر مقررات و دستورات حرکت و با کمک گرفتن از ابزار خلاقیت، حرکت را با
نوآوری و دگرگونی اجرا کند. در اینجا پیامدهای چند رابطه با خلاقیت پیشنهاد
می گردد.
اکنون نکات زیر را در تشکیل این چهارچوب خاطر نشان می کند:
1- اجرای حرکت با تأکید بر مقررات، اجرای سلسله مراتبی انجام می شود. هر یک از رفتارهای زیر مهم می باشد:
الف- مخاطره پذیری و آزمایشگری
ب- جمع آوری اطلاعات جدید
پ- داشتن اعتماد به نفس
ت- اعتراف به اشتباهات خود و قبول مسئولیت آنها
2- مورد قبول شدن کفایت و شایستگی از طرف دیگران
3- رشد شخصیت مستقل با عزت نفس بالا
شناخت گروه های حرکت:
اندازه ی گروه های حرکت به خودی
خود واجد خصوصیات حرکت هستند، بلکه از آن
جهت که اندازه ی اجزای حرکت بدان جهت که گروه های حرکت به دلیل انگاره های ارتباطی
و غیره موجب بازده ی حرکت هستند. هر چقدر که ورزشکار بیشتر احساس کند که بر
فعالیت های
مربوط به کار خود مسلط باشد، عملکرد حرکتش بیشتر است. بنابراین هر چه این تسلط
منصفانه تر باشد، عملکرد بهتری خواهید داشت.
اندازه ی گروه حرکتی با عملکرد رابطه ی منفی دارد. این امر به دلیل این است که افزایش اندازه ی گروه حرکتی به نوبه ی خود به افزایش بیشتر جنبش حرکتی منجر می شود و دشواری هایی مربوط به هماهنگ کرد نیاز دارد. اما چون گاهی مجبوریم با گروه های بزرگ حرکت کنار بیاییم، باید چگونگی بهسازی و تقویت آنها را در نظر بگیرید.
هماهنگی گروه های حرکتی در برابر ناهمگنی:
در رابطه با وظایف یک گروه همگن در برابر یک گروه ناهمگن، شاید به شناخت بیشتری نیاز دارید.
شناخت ساختار ارتباط گروهی:
آیا نحوه ی ارتباط حرکتی گروه های همگن و نحوه ی توزیع نیروی اجزاء بر یکدیگر، بدین معناست که اکثر نیروهای مربوط به اهداف حرکت، یکنواخت توزیع شده است. یا اینکه این ساختارهای ارتباطی از لحاظ اندازه و نیرو و نظارت به ساختار ارتباطی هدفمند ارتباط دارد.
خصوصیات گروه های حرکتی بر عملکرد:
علاوه بر این، ورزشکار از دیگر یافته های مربوط به رفتار گروهی حرکت که نسبت به شرایط اثر بخش و انواع اثراتی که ممکن است بر اعضای خود داشته باشند، پندارهای متفاوتی را در نظر می گیرد. برخی از آنها در زیر خلاصه شده است:
1- اعضای حرکتی که اثر کمتری در گروه دارند، می توانند نقش های متفاوتی به حرکت بدهند.
2- گاهی همرنگی هنجارهای گروه، می تواند خاصیت حرکت را از دست بدند.
3- خصوصیات حرکت گروهی می تواند تعامل بیشتری در حرکت ایجاد کند. این کار مفهوم جدیدی به فضای حرکت می دهد.
4- در مقایسه با عملکرد گروهی حرکت، به طور متوسط قضاوت های فردی سخت تر می شود. و راه حل های بهتری می توان در اجرای حرکت گروهی ارائه داد.
5- اجرای گروهی حرکت می تواند پندارهای گوناگون در حرکت ایجاد کند.
6- اجرای صحیح حرکت گروهی می تواند تردیدهای در ذهن حریف ایجاد کنند تردید های حریف در اجرای حرکت گروهی می تواند انحراف ها و خطاهای حریف را بیشتر کند.
اجرای حرکت، تأثیر آن بر رفتار حرکتی حریف:
روی هم رفته وجه مشترک اجرای حرکت های گروهی این است که هر کدام مجموعه ای از وظایف را بر عهده دارند. این امر می تواند بر رفتار حرکتی حریف تأثیر بگذارد و نفوذ در آن را آسان تر کند. اگر اجرای حرکت با معنا و مهیج نباشد، مسائل ناشی از آن می تواند با معنی و مهیج باشد. در اینجا مسائل حرکتی می تواند با کمک اهداف مشترک دو ورزشکار مورد نقد و ارزیابی بهتری قرار بگیرد.
هر کدام از چه راه کارهایی استفاده
می کنند؟ آیا اثرات نامطلوب
می تواند بر
دیگری اثر مطلوب داشته باشد؟ چه کاری انجام دهیم تا تأثیر خنثی شود. نخست با
بازنگری راه حل های گوناگون نسبت به رفتار حرکتی حریف، ابعاد مختلف حرکت را بررسی
کنید.
تفاوت ها میان اجرای حرکت گروهی یا خطی:
پس از مشخص ساختن نحوه ی مفهوم سازی تفاوت های حرکت ابعاد مختلف آن را در نظر بگیرید:
1- تنوع: درجه ای که ورزشکار به انجام دامنه ی گسترده ای از وظایف می پردازد.
2- آزادی عمل: درجه ای که ورزشکار بر زمان بندی، برنامه ریزی و انجام فعالیت های مربوط به اجرای خود اعمال نفوذ می کند.
3- هویت وظیفه ای: درجه ای که حرکت مستلزم اتمام یک ساختار حرکتی است که می تواند به عنوان مسأله ی خاصی شناسایی شود.
4- بازخورد: درجه ای که ورزشکار می تواند ضمن انجام حرکت به نتیجه ی عمل خود آگاه شود.
5- معنی داری: درجه ای که حرکت دربردارنده ی وظایف با معناست.
6- تماس با حرکت حریف: درجه ای که حرکت مستلزم تعامل با حرکت حریف است.
7- تمایلات حرکتی: درجه ای که حرکت با ایجاد رابطه و تعامل با حرکت حریف و برقراری روابط فنی، منجر به برقراری تعامل و سازگاری با حرکت حریف می شود.
به منظور مشخص ساختن اهمیت تفاوت ها میان این ابعاد، توجه داشته باشید که اجراهای مختلف چگونه در این ابعاد جای می گیرند و در مورد بازخورد حرکت، ابعاد مختلف چگونه شکل می گیرند.
چنین به نظر می رسد که این ابعاد بر حسب رفتارهای مربوط، نسبتا واضح و روشن هستند. هر چند از رهگذر تعداد و تنوع وظایف حرکت و یا میزان مهار و کنترل آنها، منطق خاصی وجود دارد. در ابتدای امر هر دو ورزشکار به دنبال متعادل کردن و تعدیل متغییرهای حرکت هستند تا در رابطه با اثرات به جای مانده از موقعیت های جدید، آنچه سزاوارتر است را انجام دهند.
بحث انگیزه در حرکت:
آیا می دانید چهارچوب حرکت نیازگراست و این کار با توجه به انگیزش و الگوی سلسله مراتبی حرکت انجام می شود. این فرایند پویا چنان است که پویایی حرکت در پی نیازهای ارضای نیازهای خودش به کامیابی می رسد. هنگامیه که از لحاظ خطر، تهدید و امنیت احساس آرامش و امنیت کردید به سوی نیازهای اعتماد به نفس، استدلال، پیشرفت و شایستگی، بازشناسی و خلاقیت می رسید. پس از اینکه تمام این نیازها کامروا شدند، توانایی های بالقوه ی ورزشکار به تکامل خویش رسیده است.
هنگامیکه رویداد حرکت کد گذاری شد و سازمان یافت، ورزشکار در پی موقعیت هایی است که موقعیت ها را توصیف کند. در صورتی که قیاس عوامل ایجاد کننده ی رویداد حرکتی به درستی شناسایی نشود، منجر به ناخوشنودی از اجرایتان خواهید شد.
بر همین اساس است که مجادله آغاز
می شود، زیرا نتوانسته یاد روش صحیح مقابله با حرکت های حریف را به درستی درک
کنید. در نتیجه انتقادات گوناگونی از اجرای فعالیت حرکتی انجام می شود. این تحقیق
به منظور فهم این موضوع است که آیا رفع نارسایی ها از نتایج بدست آمده است یا نه.
هنگامیکه از ورزشکار سؤال می شود که رویدادهای خشنود کننده یا ناخشنود کننده کدام
است. در رابطه با رویدادهای خشنود کننده جنبه های محتوای مقابله با حرکت رقیب را
بازخوانی
نمی کند و در
رابطه با رویدادهای ناخشنود کننده صحبت می کند، به بازنگری نارسایی ها، عدم روش
های شناختی به بحث و گفتگو
می نشیند.
توضیح دیگر این است که ابتدا با تلاش و انگیزه و اجرای حرکت های متنوع نیازهای حرکت را سنجیده و اثرات مثبت پیش بینی شده را منطبق با نیازهای خود در نظر بگیرید. هنگامیکه چنین سنجشی را انجام دادید، منطبق با نیازهای فعال کنونی اقدام کنید.
علیرغم موارد فوق، باید بتوانید نیازهای سطح پایین و سطح بالا را با توجه به موارد فوق در بهترین صورت خود آمیخته کنید. زمانیکه ملاک عملکرد واقعی حرکت باشد، این متغییرها اثرات خود را ظاهر خواهند کرد.
اقدامات مدیریت حرکت به عنوان عامل محرک در رفتار حرکت:
هنگامیکه توانمندید پیام های رفتاری حرکت را بشناسید، شاید بتوانید خط مشی های صحیح مدیریت حرکت را بهتر شناسایی کنید.
خط مشی ارتقاء حرکت از درون:
خط مشی ارتقاء حرکت از درون یکی از خط مشی های تعیین ارزش هر جزء از هر حرکت می باشد، یعنی هر حرکتی می تواند اثرات مثبت یا منفی داشته باشد.
برقراری ارتباط اثر بخش با قسمتی از حرکت:
این اعتقاد که اثر بخش بودن حرکت با نتیجه رابطه ی مستقیم دارد، تقریبا هم وزن با خط مشی ارتقاء حرکت از درون است. اما آیا نتیجه با یک مدل اجرایی معنا پیدا می کند. آیا تنها یک شیوه سودمند است؟
انعطاف پذیری بودن با حرکت حریف:
از آنجا که دگرگونی های گوناگون دنیای حرکت با انعطاف پذیری حرکت معنا پیدا می کند، پیامدهای انتخاب شیوه های مختلف با طبقه بندی عملکرد اثر بخش و غیر اثر بخش معنا پیدا خواهد کرد.
در اولین لحظات هیچ چیز در رابطه با حرکت نادرست جلوه نمی کند. لیکن مطالب زمانی معنا پیدا خواهد کرد که بهره وری حرکت هر کدام از ورزشکارها مورد ارزیابی دقیق و منصفانه قرار می گیرد. علت موضوع چگونگی بهره برداری از حرکت در حد انتظار می باشد. اینکه چگونه باید در بهترین وجه از این سازو کارها بهره برداری کنید تا بازده و نتایج مطلوبی حاصل شود.
با این حال نظام سلسله مراتبی حرکت، ظاهرا با خلاقیت، شناخت تعارض میان گروه های حرکت و عملکرد آنها و ایفای وظایف با توجه به عملکرد هر کدام ممکن است. نتیجه اینکه حرکتی که از مزیت و هماهنگی و تنوع بیشتری برخوردار باشد، می تواند موجب موفقیت شود.
فصل 6
مدیریت بر عملکرد حرکت
مدیریت و سایر فرایندهای سازمانی
حرکت باید چنان باشد که در
همه ی تعامل
ها و در کلیه ی روابط درون سازمانی حرکت این احتمال به حداکثر برسد که هر عضو
بنابراین ارزش ها، خواسته ها و انتظاراتش حرکت را حمایت کند و احساس ارزش در آن
باقی بماند.
این اصل ناشی از افزایش میزان مهارت و نظارت بیشتر بر فرصت های بدست آمده به محتوای حرکت کمک می کند. همینطور نتایج و مقاصد ورزشکار به عنوان تعیین انگیزش و همانند سازی حرکت را افزایش می دهد و به ارتباط و تفاهم بهتر می انجامد. اگر ورزشکار بر فرایندها و رفتارهای حرکتی خود مهارت و تسلط کافی نداشته باشد به احتمال زیاد کارائی کمتری خواهد داشت.
روی هم رفته، چنین می نماید که
شواهد قابل توجهی در تعیین رفتار مدیریت استنباط می شود. هر چند، مشکلات حرکت،
نوعی روش شناختی است. بنابراین امکان دارد که رابطه میان معاول دو ورزشکار معلول
یک متغییر مشترک ثابت است. آیا شواهد هر دو علت جهت علت می توانند درست باشند. با
اینکه شواهدی وجود دارد مبنی بر این که عملکرد هر دو ورزشکار بر رفتار مدیریت حرکت
تأثیر می گذارد. این بدان معناست که اگر سبک مدیریت را بر حسب ارزشیابی هائی که از
حرکت ها انتظار می رود وغیر تفسیر کنیم، شناخت این عوامل ممکن است موجب دگرگونی در
عملکرد شوند. بدین سان اگر ورزشکار معتقد باشد که چگونه محدودیت های حرکت می تواند موجب افزایش عملکرد بهتر شود،
سطح عملکرد حرکت منعکس کننده ی بازده ی حرکتی اوست. اگر بخواهیم واضح تر صحبت
کنیم، نقش هایی که از حرکت انتظار می رود و نیز پیامدها و تقاضاهایی که نقش به
رفتار را برای کارآئی فعالیت فراهم خواهد کرد. انواع خصوصیات حرکت ارزش هایی خواهد
بود که در رفتار مدیریت حرکت مؤثر
می افتد. چون
رفتار مدیریت یک فرایند اعمال نفوذ کننده است، شرایطی را فراهم خواهد کرد تا اقسام
نفوذ پذیری حرکت را بررسی کنیم.
نفوذ حرکت بر رفتار مدیریت:
یک جنبه ی مهم الگوی حرکت، دستورات
و ماهیت نقش درون سازمانی است و نوع مناسبات میان حرکت های مختلف که طلب
می کند، این
رفتارهای مورد انتظار الگوی کلاسیک در جهت نیل به اهداف حرکت است.
در رابطه با حرکت، این مسئولیت مشتمل است بر فرایند هدایت تلاش های آنان، مهار اقداماتشان و اصلاح رفتار با خواست های سازمان متناسب شوند.
بدین سان با اعمال مداخله ی فعالیت های حرکتی بر یکدیگر به فعالیت های خود جهت دهید، ورزشکار فعال ترجیح می دهد تا حرکت خود را هدایت و راهنمایی کند.
مدیریت مسئولیت گرا در مقابل تغییر و دگرگونی انعطاف از خود نشان می دهد و به سهولت تحت تأثیر حرکت حریف قرار نمی گیرد. در اینجا ورزشکار نسبت به حرکت حریف بی تفاوت نیست. وظیفه ی اساسی مدیریت حرکت این است که شرایط سازمانی و شیوه های عملگرا را طوری ترتیب می دهد که بتواند با هدایت تلاش های خود در جهت مقاصد سازمانی حرکت را به بهترین وجه به اهداف خویش نائل آیند.
بدیهی است که استدلال هر دو طرف،
نسبت به سبک مدیریت،
تصمیم گیری
مشارکتی و خود نظارتی به افزایش عملکرد می انجامد. با این حال سرپرستی در مدیریت حرکت
باید نقش فعال را در پیش بگیرد.
ویژگی های مدیریت کارآمد:
همانطور که قبلا گفته شد، یک بعد شناخت حرکت، مطالعه خصوصیات رهبری، انگیزشی و شخصیتی ورزشکاران کارآمد و نقش های انواع مختلف به عنوان روش اساسی بهبود سازمانی می باشد. آگاهی از ویژگی های ورزشکاران کارآمد، برای فرایند گزینش و برنامه های حرکتی و توسعه ی پیامد های جانبی می باشد. از این رو صرف نظر از ویژگی های گوناگون موقعیتی، بر خصوصیات رهبری کارآمد متمرکز شده است. در این خصوص عملکرد به عنوان تابعی از انتظارات هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی مورد آزمایش قرار می گیرد. حتی اگر موقعیتی ترتیب یابد که کاملا مطلوب باشد. بیشتر ورزشکاران نمی توانند از آن موقعیت بهره برداری کنند. به همین ترتیب، حتی شرایطی که چندان هم مساعد به نظر نمی رسد، ورزشکاران کارآمدی پیدا می شوند که به دلیل آگاهی از خصوصیات مؤثر بر حسب ابعاد دیگر، موفق هستند.
یک نکته ی دیگر هم در رابطه با ماهیت ویژگی های شخصی وجود دارد. اساسا ویژگی های سازمانی حرکت در تبادلات حرکتی خود با یکدیگر متفاوتند. این به دلیل علل سطوح مختلف کارائی در واحدهای سازمانی میزان های مختلف حرکت و تقاضاهای پیوندهای مجرد که با یکدیگر متفاوتند. اینکه علل سطوح مختلف کارائی حرکت از چه فرایندهایی ناشی می شوند.
گونه ی دوم ویژگی های حرکت، نوع صفات شخصی ورزشکار هستند، اینها ممکن است خصوصیاتی باشند از قبیل هوش، ابتکار، قابلیت های جسمانی و... . چرا تمام این ویژگی ها به گونه ای متفاوت با کارائی های متفاوت عمل می کنند، ممکن است چندین صفات از رهگذر موارد زیر تقویت شوند:
1- صفات مثبتی که با مقتضیات حرکت هماهنگ هستند.
2- ورزشکار واجد صفات معین در موقعیت های متفاوت، بهتر عمل می کنند. روش های دانستن صفات حرکت سنجش او به نوبه ی خود، پیوند فیزیکی با حرکت حریف برقرار می کند.
اگر بنا باشد حرکتی را برگزینیم و کارائی و روش مناسب صفات و ایفای نقش آن را مجسم کنید، روش سنجش این صفات و چگونگی پیوند آنها مشخص می شود.
کار از اینجا آغاز می شود: اولا، این صفات با چه کارائی وظیفه گرا مربوط می باشد. ثانیا این صفات در کدام سطح خود پیش می رود. اکنون صفات مختلف را از لحاظ اهمیت احتمالی آنها برای موفقیت بررسی می کنیم. این صفات عبارتند از:
1- صفات شخصی:
هوش، ابتکار، توانایی مدیریت، اعتماد به نفس، قاطعیت، هماهنگی با هنجارهای حرکت.
2- صفات انگیزشی:
خود شکوفایی، امنیت در حرکت، پیشرفت مرحله ای، تداوم حرکت، خود اتکایی، مقیاس همبستگی های مثبت، گزینش شیوه ی انتخابی.
کاربرد شیوه های مناسب:
امکان دارد در طول حرکت سؤال هایی
برایتان مطرح شود. آیا پاسخ این پرسش ها بستگی به موقعیت دارد؟ در یک سطح از تحلیل
باید محدودیت ها و پیشنهاد ها تعیین شود. بدون تردید بسیاری از پیشنهادها و بسیاری
از موقعیت های ارزنده در نقطه ی آغاز، صرف نظر از
ملاک های بکار گرفته شده به وضوح مؤید یک الگوی رهبری آزاد منشانه و مشارکتی در
حیطه حرکت می باشند. هر چند که این مسأله مربوط است به نقطه ای که باید توجه خود
را به محدودیت (اقتضای موقعیت) معطوف کنید. با این وجود، غیر ممکن به نظر می رسد
که بتوانید از همان ابتدا تمام عواقب حرکت را در الگوی خود بگنجانید یا اینکه نخست
باید بدانید که یک امکان شما را تا کجا خواهد برد و محدودیت ها کجای حرکت اتفاق می
افتند. این استدلال کاملا موجه
می نماید که فهم و مهار پدیده های حرکت تا آنجا که می تواند خودش را پیش می برد و
تنها هنگامیکه لازم باشد، محدودیت های موقعیتی را وارد می کند. چرا که هر حرکتی هم
از لحاظ ترکیبی و هم از لحاظ اقتضایی باید بررسی شود. همچنین ارتباط این دو هم از
ماهیت آزمایشگاهی و هم از جنبه های همبستگی در چهارچوب مشخص گنجاده می شود.
هنگامیه حرکت در امتداد این ابعاد مرتب شوند، رفتارمناسبی شکل می گیرند و در انتها
حیطه ی حرکت بسیار مطلوب یا نامطلوب به نظر می رسد. بهترین رفتار حرکت عبارت است
از مهار شدید حریف و فعالیت در حیطه ای که
درجه ی مطلوب یا بهترین رفتار حرکت پدیدار شود.
طرح اینگونه سؤالات اساسا، چنین بوده است که نخست حرکت بر حسب درجه ی پذیرا بودن طبقه بندی می شوند و فرایندهای ویژه ای که به عنوان علل عرضه می شوند. چرا باید یک نوع رفتار حرکتی در موقعیت های مطلوب و نامطلوب به گونه ای یکسان عمل نکنند؟ چرا که یک حرکت اگرنتواند رفتار حرکتی حریف را پیش بینی کند. پیشرفت چندانی نخواهد داشت. در واقع حیطه های حرکت جنبه های ضد و نقیضی با یکدیگر دارند، اما در عین حال رابطه ی مثبتی هم بین آنها برقرار است.
سرانجام، مسائل منطقی چندی در رابطه با یک شیوه ی اقتضایی وجود دارد که باید آنها را در نظر گرفت. یکی از این مسائل این که شیوه مستلزم تناسب بین قسمت های مختلف با یکدیگر است. در این شیوه قسمت (الف) می تواند قسمت (ب) را تحت تأثیر خود قرار دهد و اینکه چنین تأثیری ممکن است تابع خصوصیات ویژه ی قسمت (ب) باشد. مشکل دیگر این است که باید از پیش آگاه باشید که مقادیر متغییر تا چه حد می توانند تغییر کنند. در غیر این صورت، این امکان وجود دارد که رفتار را در نقطه ای نامناسب از پذیرا بودن مهار کنید یا تغییر دهید، لیکن چگونه باید این نقطه را شناخت؟ چه هنگام موضع مطلوب به متوسط تغییر می کند؟ چگونه باید از این موضوعات آگاه شد؟ باید سنجش های دقیقی از هر یک از متغییرها داشته باشید و با آگاهی از چگونگی معنی دار بودن این سنجش ها در موقعیت های مختلف داشته باشید.
اهمیت شناخت مفهوم حرکت:
نخست به ابعاد مفهوم رفتار حرکتی حریف دقت کنید و اهمیت آنها را مشخص کنید. آنگاه تنها به هنگام ضرورت عوامل اقتضایی را اعمال کنید. این برنامه دو هدف عمده دارد. هدف اول تعیین اهداف به گونه ای رفتار حرکتی حریف را توصیف کنید. این توصیف هم مبتنی بر ادراک رفتار حرکتی خودتان است و هم بر نگرش های حرکتی حریف نسبت به خودش می باشد. هدف دوم فهم این مطلب بود که چگونه تغییر در این ابعاد با کارائی رابطه دارد و آیا این روابط با تغییر در موقعیت یا شرایط دستخوش دگرگونی می شوند یا خیر. نخستین هدف با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری یافته های حرکتی حاصل می شود. برمبنای تعاریفی که به این ابعاد داده شده است:
ساخت دهی: این بعد منعکس کننده ی درجه ای است که ورزشکار نقش خود را نسبت به رقیب برای نیل به هدف مشخص می کند و ساخت می دهد.
ملاحظات حرکتی:
این بعد منعکس کننده ی درجه ی برخورداری ورزشکار از مهارت های حرکتی است که با اعتماد به نفس و با ارتباط دوطرفه انجام می شود. اینکه موقعیت چگونه می نماید؟ وضیعت حرکت تا چه اندازه تفاوت های قابل توجهی از لحاظ اندازه، شدت، قدرت، ساختار و وظیفه گرا و ... متفاوت شده است.
فصل 7
ساز و کارهای حیطه ی فیزیک حرکت
هر چند ویژگی های فیزیکی حرکت، می تواند به ورزشکار اجازه دهد تا از طریق مهار حرکت بتواند با حرکت حریف تعامل داشته باشد و احساس امنیت زیادی برای خود فراهم کند.
تکنولوژی:
تکنولوژی نظام حرکت از مهمترین متغییرهای فیزیکی در حیطه ی حرکت به شمار می آیند. تکنولوژی حرکت می تواند رقیب را یا مستقیما تحت تأثیر قرار دهند و یا بر ساختار گروهی و تعامل های میان آنها اعمال نفوذ کند و یا به نوبه ی خود حرکت را تحت تأثیر قرار می دهند. افزون بر آن، تکنولوژی حرکت می تواند مستقیما تأثیر داشته باشد و هم می تواند به عنوان یک متغییر اقتضایی عمل کند. بدین معنا که، می تواند بر تأثیرات اشکال حرکت به صورت مثبت یا منفی اعمال نفوذ کند.
ارتباط پیوندی:
این نوع ارتباط، بدین معنا است که
شروع مرحله منوط به اتمام
مرحله ی (الف) است و شروع مرحله ی بعد منوط به اتمام مرحله ی قبل می باشد.
ارتباط حد واسط:
این شیوه، ویژه ی حرکت هایی است که میان دو حرکت رابطه ی خدماتی برقرار می کند.
ارتباط متمرکز:
این شیوه، زمانی بکار می رود که مهارت های فنی دامنه داری در یک قسمت از حرکت گنجانده می شود.
ارتباط مدام: (مستمر)
این شیوه بر حسب پیش بینی تقاضای حرکت استفاده می شود. از آنجا که این شیوه سازوکار هماهنگ کننده دارد، یک نوع شیوه ی سفارشی می باشد.
ارتباط متناوب:
در این شیوه، آمیزه ای از هماهنگی معیارهای نامتجانس در پاسخ به تقاضای حرکت پیش می آیند که باید حل شوند.
لرزش:
به منظور شناخت چگونگی عمل لرزش به عنوان یک تعیین کننده ی عملکرد حرکت، عواملی در دست اقدام باید مد نظر قرار بگیرد. اگر لرزش معنی دار باشد، رفتار حرکت را هماهنگ می سازد و افزایش عملکرد خواهد داشت. لیکن لرزش متناسب باشد. اینکه چه اندازه ریتم لرزش، نسبت به وظیفه اش درست عمل می کند، بیشتر مد نظر است. خصوصیات ریتم می تواند، روحیه ی ورزشکار را افزایش دهد.
ریتم:
ریتم به عنوان محرکی برای رفتار حرکت، عملکرد قابل توجهی دارد. دلیل این امر آن است که برخی از متغییرهای حرکتی در موقعیت اجرا عملکرد را افزایش می دهد. در نتیجه کیفیت حرکت تحت تأثیر ریتم قرار می گیرد و علی رغم اینکه ریتم کاملا فرح بخش می باشد.
قدرت و شدت:
اظهار نظر کلی در مورد میزان قدرت و شدت لازم برای اجرا، بستگی به نوع حرکت و زمان کافی و اندازه ی ریزه کاری ها در مقابل برجستگی ها می باشد.
شناخت شرایط حرکت:
هر چند، باید توجه داشته باشید که درجات حرکت، از کنش و واکنش اعضای حرکت الهام می گیرد. اما به هر حال با استفاده از یک خصوصیات ثابت حرکت می توان تا اندازه ای کل حرکت را پیش بینی کرد. این نکته حاکی از آن است که شناخت مفهنم حرکت با شناخت عوامل کلیدی تا حد زیادی قابل پیش بینی است.
حوادث:
در مورد اهمیت عوامل حرکت، به عنوان علل حوادث می توان چنین نتیجه گرفت که حوادث بر مبنای سنجش هایی از خصوصیات اجزای حرکت، نسبتا قابل پیش بینی است.
ورزشکارانی که به دفعات شکست را تجربه می کنند، سنجش های نسبتا دقیقی از رفتار حرکتی حریف به دست نیاورده اند. شاید بتوان گفت که پیش بینی آنها درباره ی متغییرهای ثابت یکسان است. اما پیش بینی آنها درباره ی متغییرهای غیر ثابت دشوارتر است.
هوشیاری و فشار به عنوان تأمین کننده ی حرکت:
افزایش عملکرد حرکت، مستلزم هوشیاری است. یک چنین هوشیاری دوام نمی آورد، مگر با یک روانشناختی پاداش دهنده.
شواهد نشان می دهد که احساس داشتن نفوذ و تسلط بر حرکت با افزایش احساس شایستگی، اعتماد به نفس و عزت نفس انجام می گیرد و احتمال موفقیت را افزایش می دهد. تمام این موارد با چهارچوب خاصی هماهنگ و سازماندهی می شود و این امر واکنشی به حرکت های حریف است.
برانگیختگی حرکت:
شواهد نشان می دهد که فعال شدن (برانگیختگی) حرکت به عنوان روشی برای فهم تغییرات و دگرگونی ها توجه شده است.
منطق اساسی چهارچوب فعال سازی (برانگیختگی) را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
1- تحریک فیزیکی مؤثر بر حرکت
2- خنثی کردن محرک های حرکتی حریف
3- بر هم زدن (تغییر نظم) اجزای حرکت حریف
4- نا متقارن ساختن سطح برانگیختگی دو حرکت نسبت به یکدیگر
5- به چالش انداختن رفتار حرکتی حریف
6- شناخت تقاضای بیرونی و تقاضای درونی حرکت
7- توجه بیشتر به خواست های حرکتی حریف
توجه خواهید کرد که این چهارچوب
موازنه یا هماهنگی است. اینجا سطح برانگیختگی فعال شدگی بهینه در شرایط یکسان، به
رابطه ای میان سطح برانگیختگی و عملکرد حرکتی حریف بستگی دارد. علت این امر این
است که هنگامی که شخص در حالتی بهینه از برانگیختگی قرار داشته باشد می تواند
بیشترین توجه خود را به خواست های حرکتی حریف مبذول دارد. در این شرایط رفتار
حرکتی دست کم
تا اندازه
ای، ناشی از آرزوی دستیابی به بازدهی بالاتر است که با تجربه ی پیشین ورزشکار،
هماهنگ می باشد.
ماهیت رفتاری که ورزشکار به آن می پردازد، بستگی به حالت تحریک دارد. گاهی ورزشکار سعی می کند حالت برانگیختگی را کاهش دهد و یا برعکس. مزایای این روش بستگی به موقعیت سطوح برانگیختگی و تمام منابع تحریک فیزیکی در سطوح مختلف دارد تا همان طور عملکرد نیز بهینه شود.
چگونه محرک های فیزیکی تأثیر می گذارند:
محرک های فیزیکی زیادی وجود دارد، خواه این تحریک فیزیکی از لحاظ شدت اندازه گیری می شود و خواه از لحاظ تنوع و فرم. بدیهی است که سطح تحریک فیزیکی به نحوی است که حرکت ها بر یکدیگر تأثیر می گذارند. پس با توجه به هر وضعیت استدلال داشته باشید. آیا مسأله صرفا ناشی از شیوه های متفاوتی است که حرکت ها را تحت تأثیر یکدیگر قرار می دهند؟ اگر چنین باشد، کافی است سطوح مختلف برانگیختگی حرکت های مختلف را بشناسید. نتیجه اینکه محرک های فیزیکی بر اثر تحریک فرایندهای روانشناختی عمل می کنند. شاید، ممکن است که ازدحام و عملکرد حرکت های مختلف در رابطه با وظایف متفاوت هیچگونه همبستگی ندارد.
همچنین متغییرهای روانشناختی پیش بینی ناپذیر و اضطراب آور و فاقد کنترل هستند. چرا که در سطوح مختلف با رویه های متفاوت دستکاری می شوند. بنابراین اثر هر نوع تحریک فیزیکی با ادراک ورزشکار از قرار گرفتن در حالتی از احساس هیجانی از برانگیختگی حرکت حریف بدست می آید.
حالت های مختلف برانگیختگی:
انواع مختلفی از برانگیختگی، ماهیت و شدت های مختلف تأثیرات متفاوتی می گذارند. معمولا سنجش های مختلفی برای اندازه گیری میزان تنوع حرکتی به کار می روند. برخی از روانشناسان روابط مثبت و منفی اجزای حرکت را به عنوان عاملی برانگیختگی های متفاوت تلقی می کنند. این امر بستگی به آن دارد که ورزشکار چگونه به موضوع می نگرد. در این میان تنها اطلاعات روشن تر بر تفسیر عمومی حرکت تأثیر می گذارد.
منحنی های مختلف در یک حرکت خاص:
گاهی فعال شدگی- برانگیختگی حرکت مربوط است، به همان نسبت پیش بینی رفتار حرکت در هر زمان تابعی از دو تغییرات است. یک متغییر درجه ی برانگیختگی که ورزشکار به آن عادت دارد و دیگری درجه ی برانگیختگی است که ورزشکار در آن زمان در معرض آن قرار دارد. تنها با آگاهی از این دو متغییر می توان رفتار حرکت را پیش بینی کرد. مزیت دیگر این است که روابط منحنی های مختلف حرکت از روابط شخصی بسیار پیچیده ترند. همینطور در مورد روابط مختلف حرکت که تنها دو سطح از متغییر در رابطه با یکدیگر تغیین کننده اند. درحالی که در فرضیه ی حرکت، حداقل سه سطح در نظر گرفته می شود (آزمایش، عملکرد، استنباط) بدین سان، اگر ما سه سطح از متغییر حرکت را در نظر بگیریم، رابطه های مثبت یا منفی با متغییر شناخته می شود که سطح مختلف بر انگیختگی حرکت را به ورزشکار نشان می دهد. با توجه به داده های فرضی سطح میانی سطح بهینه و مطلوب است. چه تنها در آنجاست که سطح مطلوب برانگیختگی در موقعیت خاص ارزیابی می شود، این حال انجام چنین کاری دشوار است، مگر اینکه بدانید عملکرد سطوح مختلف حرکت در چه سطح بالقوه، از برانگیختگی کلی قرار دارد. از آنجا که تعیین این سطح کمی دشوار است. شواهد نشان می دهد چنین عملکردی در شرایط دشوار، موجب مداخله ی آزمایشی برخی از حرکت های شده است و می تواند به نتایج مبهم منجر شود.
سعی کنید، هرگونه ابهام در تفسیر وقوع حرکت را پیش از وقوع رفتار حرکتی با قیاس های متضاد بسنجید. هر چند این کار نیازمند خیال پردازی در چهارچوب مورد نظر مشخص می کند. نتیجه گیری اینکه رفتار محرک به دنبال توازن است و درجه ای از تحریک مؤثر را منعکس می کند که ورزشکار در حال حاضر در معرض آن قرار دارد.
روی هم رفته، یک استدلال منصفانه حرکت را به سمت تکامل می برد.
فصل 8
انواع واکنش به تجربه ی حریف
در اینجا به واکنش ها و نگرش های
عاطفی حرکت حریف نسبت به تجربه اش مورد بحث قرار خواهیم داد. اینک 3 پرسش مفهومی
عمده مطرح است اولا، انواع واکنش های حرکتی کدام اند؟ ثانیا چه تجارب حرکتی بر این
واکنش های متفاوت تأثیر می گذارد؟ سرانجام، کدام عوامل حرکتی نحوه ی واکنش ورزشکار
را تحت تأثیر قرار می دهد؟ هر کدام از این پرسش ها در بخش های بعدی مورد بررسی
قرار
می گیرد.
جهات دیگر حرکت:
ورزشکار در اجرای حرکت واقعی بخش
از حرکت خود را انکار
می کند تا بتواند به بقای حرکت خود ادامه دهد.
وقتی که نقش بازی می کند حتی گاهی در اجرای نقش حرکتی خود از آن دور می
افتد یا بیگانه می شود. ورزشکار به دلیل نقش هایی که به ایفای آنها ناگذیر است و
از خود بیگانی دچار می شود. اولا، دلیل این تغییر و تحول این است که ورزشکار مهار
و تسلط بر سرنوشت حرکت خود با پیوستن به نظام حرکتی حریف و از دست دادن مفهوم
حرکتی خود پیوند می زند تا از فراوده ی نهایی به نتیجه مطلوب دست یابد. ثانیا از
آنجا که ورزشکار به ناچار باید آرزوهای حرکتی خود را برای اظهار وجود تسلط بر
سرنوشت حرکت نزدیک می شود. در واقع، او از آن جنبه های منش یا روان حرکت قادر به
غلبه بر کل حرکت است را مورد توجه قرار
می دهد.
علی رغم تمام ملاحظات حرکت، استدلال های ورزشکار مشتملند بر نظریه ی رفتار حریف در رابطه با اثرات پیشنهادی متغییرهای مستقل حریف (یعنی، شرایط سلسله مراتبی) بر متغییرهای وابسته که متوجه ی نفوذ بر یکدیگر هستند.
در ادامه ناتوانی، از خود بیگانگی، بیهودگی، بی هنجاری شرایطی هستند که ورزشکار را به سوی انحطاط سوق می دهد. به دیگر سخن این فرایند را بدین گونه مورد نظر قرار می دهیم:
ناتوانی:
ورزشکار می تواند خود را مهره ای می بیند که نسبت به حوادث و رویدادهای حرکت واکنش نشان می دهد و به احتمال زیاد خود را در رفتارهای حرکت درگیری می بیند که بازتاب حرکت واقعی او نیستند و به احتمال زیاد از بخش های رفتار حرکتی حریف تأثیر گرفته است.
بیهودگی:
ورزشکاری که احساس می کند حرکت
بیهوده ای انجام می دهد، کسی است که در یافتن و به کار بردن میعار های مناسب ناتوان
است و دچار اشکال شده است. باید دانست چه چیز با معنا و مفید است؟ ورزشکاری که
احساس ناتوانی می کند در پاسخ به حرکت حریف دچار مشکل
می شود و به احتمال زیاد از تعامل مؤثر با حرکت حریف عاجز است.
ناهنجاری:
این اصطلاح وضع ورزشکار را توصیف می کند که برای اجرای حرکت خود، معیارهای نامفهومی را تشخیص می دهد. نظام حرکتی و مقرارات رفتار حرکتی او از هم گسسته است. برای او راهکارهای معدودی وجود دارد. همینطور برخورداری از راهکارهای نامناسب، رفتار غیر اثر بخش اعمال می شوند.
تعامل معنا دار:
توانایی تعامل معنادار با حرکت حریف که از فهم نگرش های ورزشکاران میسر می شود و آنها را قادر به پیش بینی رفتار حرکتی حریف می سازد. دراین حالت ورزشکار می تواند احساسات حریف را شناسایی و کنترل کند.
از خود بیگانگی:
این اصطلاح منعکس کننده ی حالتی از ارزش ها و نیازهای واقعی حرکت هستند.
سرانجام، می توانید میان نا
خوشنودی حرکت و پدیده های مربوط به مهار متغییرهای سلسله مراتبی، یک همبستگی مثبت
میان همه ی متغییرها که اغلب رابطه ای پدیدار می شود. در عین حال با کاهش نفوذ
سلسله مراتبی به از خود بیگانگی در حرکت می انجامد. زیرا برای تعامل معنا دار،
باید استدلال کرد که حالات آخر چگونه پدید
می آیند، با
وجود این واکنش ها پاسخ های الزامی و بی چون و چرا لازم است. افزودن بر این احساس
ناتوانی، بیهودگی و ناهنجاری در حرکت حریف ایجاد کنید. در اینجا بی هنجاری در
موقعیت حریف روی می دهد.
برداشت من این است که اگر نتیجه
گیری از برداشت و تصمیم نیازهای حرکت مطرح باشد، نیازمند یک سبک حرکتی جدید هستید.
یکی اینکه ابعاد به وجود آمده در خط مونتاژ حرکت، نیازمند اجرای سلسله مراتبی،
یکنواختی و مشوق های حرکتی با تنوع و ترکیبات متفاوت اجرا شود. البته نفوذ سلسله
مراتبی می تواند هم از درون و هم از بیرون حرکت اعمال شود. می توان ملاحظه کرد
میان واکنش های منعکس کننده (ابهام نقش، تعارض نقش) انتظارات مختلفی پیشنهاد
می شود که همگی نمونه هایی از انتظارات مبهم حرکتی هستند. اینها همان پندارهایی
هستند که برای همه ی آنها اهمیت قائل هستید.
سعی کنید با افزایش مشارکت معنا دار در سازمان حرکت تا اندازه ی زیادی بر این مسائل چیره می شود. زیرا مشارکت مؤثر شما را قادر می سازد تا میزان ابهام نقش، تعارض نقش، سنگینی بار نقش و مشکلات بار نقش را کاهش دهد، این توصیه نشان می دهد که اثرات مشکلات بار نقش و غیره ... را کاهش دهد. این توصیه نشان می دهد که اثرات این توصیه نشان می دهد که اثرات این متغییرهای سازمان حرکت برای کلیه افراد یکسان نیستند.
روشن است که ابعاد مختلف مهارت در حرکت، ممکن است ابعاد متفاوتی داشته باشند. بدون در نظر داشتن ترتیبی خاص این ابعاد عبارتند از:
1- اشکالی که ورزشکار در یافتن آن روبروست
2- فشار ناشی از قضاوت های درست یا غلط
3- نابرابری متداول در سازمان حرکت
4- احساس سردرگمی در اجرای برخی از حرکت ها
5- احساس خستگی در اجرای حرکت ها
ظاهرا، هر یک از اینها اثرات رفتاری متفاوتی ایجاد می کنند. آنچه که باید معلوم شود. این است که این اثرات در کجا اتفاق می افتد و چگونه باید بر آنها پیروز شد؟
تلفیق حرکت ها با یکدیگر:
تعیین معنای هر حرکت تعیین کننده ی
عملکرد حرکت است و به
نوبه ی خود
می توان ابتلائات بعدی آن را شناخت. در نخستین گام با یک تضاد مواجه می شوید و
تازه مهار سلسله مراتبی مشکلات و ابهامات حرکت آغاز می شود. اکنون فراهم آوردن
رهنمودها و هنجارهای روشن نیاز مبرم دارید. مشکل از اینجا ناشی می شود که چگونه
این رهنمودها را اعمال کنید. در نتیجه مشارکت و نقش اعمال نفوذ حرکت ها به عنوان
اهداف ارزنده از لحاظ اهداف عملکرد
کار سازتر می
باشند. باید دست به ایجاد ساز و کار حفاظتی ماهرانه اقدام کنید. در اینجا عملکرد
حرکت به عنوان یک ناظر بیرونی مبدل می شود که نسبت به حرکت حریف بی تفاوت نیست.
اکنون حرکت به عنوان یک سپر دفاعی در کنار رابطه ی طبیعی و خلاق با دنیای درونی حرکت
حریف به مقابله برمی خیزد و حیات درونی حرکت خود را احیاء می کند.
فشار روانی حرکت:
فشار ابعاد فیزیکی و روانشناختی متعددی را در بر می گیرد. در حالی که ناهماهنگی در اجرای حرکت، می تواند واکنش های گوناگونی درپی داشته باشد. در عین حال حرکت سعی می کند که حداقل خودش را در یک چهارچوب مشترک با حرکت حریف سوق دهد. به اعتقاد من برای تلفیق آنها در یک چهارچوب نسبتا هماهنگ، مهار سازنده ی پیامدهای متداول الزامی است. از جهاتی منطقی ترین راهکار می تواند، یکی الگوی کاهشی است و دیگری الگوی افزایشی است. هر دو الگو تابعی مستقیم از درجه ای است که ورزشکار با توجه به نیازهای حرکتی اش همخوانی دارد.
الگوی کاهشی از تفاوت میان درجه
کامروائی نیاز حرکت اعمال می شود. هر چه بتوانید نیازهای حرکتی حریف را کاهش
بدهید، موفق تر خواهید بود. این روش کاهش خصوصیات معین با توجه به اینکه در محیط حرکت
چه اتفاقاتی روی می دهد. همچنین هر چقدر بتوانید بازده ی حرکت حریف را کاهش دهید،
به تدریج ترتیب حرکت حریف تضعیف می شود و هخوانی و تطابق بین حرکت های حریف کم
می شود.
خصوصیت دوم این است که ورزشکار سطح
نیاز حرکتی خود را افزایش دهد. این کار به وی فهماند با وی موافق نیست. در اینجا
اقدامات مشارکتی تقویت می شود. بر اساس دو مقیاس، برخی اجزای حرکت تقویت می شوند.
این نتیجه گیری از تفاوت میان ارزش های حرکتی و درجه ای این ارزش ها در عین
سودمندی بکار گرفته
می شود.
نقش گروه های حرکت:
گروه های حرکتی، نگرش ورزشکار را از
پدیده های گوناگون در حیطه ی حرکت را تعیین می کند. بنابراین می توان پیش بینی کرد
که اگر حتی به توجه به علایق، خواسته ها و شرایط گوناگون انجام
می شود، در این نوع اجرا خواسته های حرکت در نظر گرفته شده است. این نتایج روی هم
رفته پیش بینی ها و تفسیرهای ورزشکار را در یک الگو و چهارچوب خاص می سنجد. در طول
روند اجرا، تمام موارد در رابطه با هر یک از متغییرها بر حسب الگوی حرکتی حریف
سنجیده می شود، اینکه انتظارات ورزشکار هماهنگ با معیارها و خواسته های حریف رابطه
ی مثبت دارند، تفسیر پذیر است. با فرض اینکه هر تغییر در رابطه با تغییرات حرکتی
حریف اعمال می شوند و بکار گرفته می شوند.
هر چند بدیهی است که هر الگو با ارزشیابی پدیدار های دو حرکت در حال تغییر هم داستان می شوند و در بسیاری از موارد از خود متفاوت نشان می دهند. لیکن چگونگی تلفیق این رویدادها در یک چهارچوب هماهنگ انجام می شود.
استدلال انگیزشی:
استدلال در حرکت این که یک حرکت
پرمایه مورد بحث قرار
می گیرد. در نتیجه می توان به عنوان یک الگوی انگیزشی برای عملکرد بکار رود.
به سوی یک تلفیق مثبت:
بنابراین چنین می نماید که با توجه به بازده ی مثبت یا منفی، دلیل وجود دارد که یک اتفاق حرکتی رُخ می دهد.
اینکه هر اتفاق، طبیعتا چند سؤال را به دنبال دارد. اولا، آیا این دو مجموعه حرکت با یکدیگر سازگارند یا خیر؟ ثانیا اگر سازگارند، چگونه برای لحظه ی بعد، پیش بینی ها با هم ترکیب می شوند؟ آیا باید برای همه ی حرکت ها ارزش یکسانی قائل باشید؟ آیا تصمیم گیری در هر مورد، به شرایط خاص آن بستگی دارد؟ اینها پرسش هایی هستند که باید بتوانید به آنها پاسخ دهید.
در این مورد باید گفت: که رفتار
حرکتی ورزشکار پیچیده و چند علتی است و دلایل چندانی وجود ندارد تا بگوییم، حتما
چنین کاری انجام
می دهد.
گرچه، چگونگی ارتباط اجزای حرکت با
یکدیگر موضوعی است که برای آن پاسخ های معدودی وجود دارد. با توجه به اینکه تلفیق
های گوناگون در چهارچوب یک حرکت بدست می آید. هنگامیکه ورزشکار در اندک موقعیتی
قرار می گیرد، موقعیت و نیازهای خود را بررسی
می کند. سپس، در چنین شرایطی با شناخت روابط مثبت و منفی با در نظر گرفتن هنجارهای
فیزیکی و روانی حرکت، نیازهای خود را دریافته و عملکرد حرکت خود را بررسی می کند و
تا موفقیت خود را بالاتر ببرد. این نتیجه گیری در صورتی با پیش بینی ما هماهنگ است
که پس از بررسی دقیق به توضیح رفتار پس از وقوع آن آگاهی یافته باشیم. یعنی
بتوانید به پیش بینی رفتار حرکتی بپردازید. بدیهی است بدون انجام چنین کاری، نتیجه
گیری روشن و قطعی نخواهیم داشت. نکته این است که پیش از کوشش در پیش بینی رفتار
حرکتی حریف، باید بدانید چه کاری کیفیت رفتار حرکتی شما را بالاتر می برد. در غیر
اینصورت اداره ی حرکت حریف ناچیز و بی اهمیت می شود. بنابراین، نتیجه گیری این است
که ادغام و تلفیقی که در اینجا عنوان کردم تا اندازه ای در رابطه با شناخت بهتر
شما از حرکت حریف است.
همبستگی عوامل محیطی حرکت:
ورزشکار حرفه ای کنترل و مهارت بیشتری در اجرای حرکت های مختلف دارد. همچنین با اجرای یکپارچه ی حرکت های گوناگون، تفاوت در تشخیص حرفه ای اجزای ویژه و حائز اهمیت را شناسایی می کند. چه این واقعیت را منعکس می کند که رتبه بندی شکل های گوناگون حرکت به رتبه بندی تشخیصی احتیاج دارد. همینطور عامل مهار مربوط به مقدار نسبی مهار و کنترل اجزای آن را می داند. زیرا می داند که مجال اندکی برای چنین مهاری دارد.
به بیان دیگر بخش اجرای حرکت در تبیین رابطه ی مثبت میان سطوح مختلف حرکت است.
محتوای حرکت:
هر چقدر حرکت متنوع تر باشد، محتوای حرکت در مقام مقایسه ی اجزای حرکت با یکدیگر تواناتر خواهد بود.
تعامل اجزای حرکت در یک گروه:
آیا تعامل اجزای حرکت با یکدیگر، می تواند ناکامی ها را کاهش دهد. در اینجا با درک بهتر اجزای حرکت نسبت به یکدیگر، افزایش تعامل بیشتر خواهد بود. شاید متداول ترین نگرش ها نسبت به تعامل اینگونه باشد:
1- تعامل هنگامی بیشتر خواهد بود که نگرش های حرکتی را بهتر بشناسیم (محاسبه ی رفتار حرکتی رقیب)
2- تعامل هنگامی بیشتر خواهد بود که اهداف رقیب را بیشتر بشناسیم.
3- تعامل هنگامی بیشتر خواهد بود که منجر به پذیرش حرکت شما از طرف رقیب شود.
متغییرهای حرکت:
در هر موقعیت با مجموعه ای از شرایط مشخص سروکار دارید. در اینجا تفاوت های حرکت با ویژگی های متفاوت ظاهر می شوند. برای برخی از ورزشکاران صرف نظر از شرایط ویژه ی محیطی حرکت، بازده ی حرکت اهمیت دارد.
بیشترین شواهد نشان می دهد که
عموما رابطه ی مثبت میان دو متغییر وجود دارد که به تدریج موجب کاهش تدریجی یکی از
آنها خواهد شد. با توجه به جنب و جوش حرکت، سطح فعالیت آن را اندازه بگیرید. هر
چقدر بتوانید روابط واقعی عملکرد حرکت را بشناسید، سنجش عملکرد
بکار رفته واضع تر خواهد شد. آنوقت شما می توانید عملکرد بهتری داشته باشید، حتی
گاهی لازم است در حین حرکت به بازنگری روابط حرکت بپردازید. با این کار می توانید
منافع بهتری از عملکرد حرکت بدست آورید. هر چند به هنگام وقوع دگرگونی لازم است
عملکرد محتاطانه ای داشته باشید. باید بتوانید احتیاجات حرکتی خود را به خوبی
شناسایی کنید. این کار تا اندازه ی مؤید پیش بینی ها است.
یک تعیین کننده ی دیگر رابطه با این موضوع که آیا عملکرد به درستی انجام می شود یا نه، ممکن است درجه ی کنترل حرکت باشد. هنگامیکه بتوانید فعالیت های مربوط به حرکت خود را کنترل کنید، خشنودی عملکرد را پیش بینی کنید و هنگامیکه این فعالیت ها تحت کنترل نباشد، رابطه ای پیدا نمی شود.
فصل 9
مفاهیم و رویدادهای حرکت
علی رغم اینکه روانشناسی حرکت به عنوان روشی برای مساعدت و نیل به اهداف سازمانی حرکت قرار می گیرد و در ارتباط با بهسازی و رویه ها و روش شناسی پای به عرصه ی وجود می گذارد.
این فصل، نخست فرایند ارزش ها و رویه های حرکت را مورد بررسی قرار می دهد. آنگاه در این مورد به بحث خواهیم پرداخت که چگونه حرکت تقاضاهایی را برای ایجاد و استفاده از فنون حرکت اقتضاء می کند.
سازوکارهای سازمان حرکت:
فرایندی که در جریان حرکت اتفاق می افتد، ضرورت مقتضیات حرکت و عملکردهایی که پیش بینی می شود. با در اختیار داشتن روش های مناسب به ارزشیابی و اجرای حرکت می پردازد. در واقع این تردیدها و تشویق ها با ایجاد شیوه های تازه تری برای تعیین شرایط موجود اتخاذ می کند.
تجزیه و تحلیل الگوهای حرکت:
نخستین مرحله، مطالعه ی ویژگی ها و
رفتارهای ضروری است. رویه ای که در یافتن این اطلاعات که برای ارزشیابی عملکرد
بکار می رود معروف به (تجزیه و تحلیل حرکت) است. این رویه معمولا
مشتمل است بر
تشریح رفتارهای گوناگون حرکت، خصوصیات و توانایی هایی که برای اجرای یک حرکت لازم
است. با این وجود اصولا دو شیوه ی عمده برای این کار وجود دارد.
یک روش این است که از ورزشکار بخواهید، حرکت را به طور ذهنی و در امتداد ابعاد معینی تشریح کند. این روش از مزایای چندی برخوردار است.
روش دیگر، تجزیه و تحلیل حرکت به
روش مشاهده است. تجزیه و تحلیل یک حرکت از طریق مشاهده از مزیت بیشتری برخوردار
است. علاوه بر محاسن و معایب ویژه هر یک از این روش ها، تجزیه و تحلیل حرکت
مشکلاتی دارد. این مشکلات به هر نظام حرکتی مستلزم
درجه بندی آنها به صورت زیر خلاصه می شود:
1- ارزش گذاری بر توانایی های ذهنی ورزشکار
2- ارزش گذاری بر توانایی های حرکتی ورزشکار
3- ارزش گذاری بر دنباله های حرکتی
با وجودی که غیر از اینها انواع دیگری از قضاوت های حرکتی وجود دارد. مع هذا، تمام خصوصیات تحت تسلط یک خصوصیت اصلی جبهه گیری می شود. لیکن اهمیت آنها و اقدامات اصلاحی لازم بر حسب موقعیت تغییر می کند.
مشکل دیگر شاید اهمیت جدی تری در برداشته باشد این است که چگونه باید آنها را از قبل پیش بینی کرد. در اینجا تذکر این نکته لازم است که این رفتارها احتمالا به ویژگی های شخصی بستگی دارد که در آن لحظه به ایفای نقش می پردازد. به تفاوت های میان نقش های مختلف اجزای حرکت بستگی دارد. از پیش تعیین کردن رفتار مجری حرکت در یک چرخه زمانی مشخص می باشد. این نکته کاملا درست است که نقش ورزشکار اساسا عبارت است از توفیق در توانایی حل مشکلاتی که نمی توان از پیش آنها را تعیین و برنامه ریزی کرد. با اینکه تفاوت در تعیین ویژگی بالقوه ی نقش ها همواره برای تجزیه و تحیل حرکت رقیب ضروری به نظر می رسد. تجزیه و تحلیل حرکت از جهات دیگری نیز ارزنده است:
1- تشخیص عملکرد سازمان حرکت
2- تشخیص درجه اهمیت اجزای حرکت
3- ارزشیابی ویژگی های حرکت
4- ارزشیابی دانش حرکتی حریف
چون جمع آوری اطلاعات از تجزیه و
تحلیل حرکت به کار می رود، به نظر من تجزیه و تحلیل حرکت هنوز هم از اهمیت بسیاری
برخوردار است. یعنی باید بدانید برای چه، عملی را انجام
می دهید. آنچه که باید انجام بگیرد، تعیین این است که چگونه می توان با شناختن
اطلاعات حرکتی حریف، دستاوردهای حرکت خود را بکار برید.
ساختن فرضیه:
در این مرحله بر مبنای تجزیه و تحلیل حرکت حریف، فرضیه هایی در خصوص نوع کارکرد و شرایط رفتاری که ممکن است به وجود بیاید، برنامه ریزی می کنید. این مرحله می تواند مرحله ای ذهنی بر اساس ارزشیابی اطلاعات حاصل از تجزیه و تحلیل بدست دهد. بدین سان تا اندازه ی زیادی به خصوصیات شناختی و ذهنی حرکت رقیب پی خواهید برد.
شناخت متغییر پیش بین:
در این مرحله فرض بر این است که چگونه باید تفاوت های حرکتی را نسبت به متغییرهای مربوط سنجید. در اینجا مهمترین مسأله این است که آزمونی اتخاذ شود که بتواند متغییرهای رقیب را سنجید. اگر حرکت برگزیده ی شما بر اساس سنجش متغییر حرکت رقیب نباشد، واقعا در برابر عملکرد حرکتی رقیب چه اتفاقی می افتد. اولا، این امکان وجود دارد که با اجرای حرکت ناآگاهانه در رابطه با عملکرد رقیب، جدا ناقص باشد. فرض کنید اشتباه مؤثر واقع شود. شاید رقیب اشتباها، عملکرد حرکت را سنجیده باشد.
بنابراین، چگونه باید تصمیم گرفت که با توجه به نسبت های متغییر حرکتی رقیب در نظر گرفته شود. بهترین فرایند در این مورد، اعتبار سنجی سازه ی حرکتی رقیب است. این فرایند مشتمل است بر ملاحظه ی تمام روابطی که با متغییرهای سنجیده شده ی دیگر در نظر گرفته می شود. آنگاه باید تصمیم گرفت چه کاری باید انجام گیرد. آیا روابط مشاهده شده با آنچه قرار بود اتفاق بیفتد هماهنگ است یا خیر؟
باید توجه داشت که فرایند تعیین
اعتبار حرکت، فرایندی پایان ناپذیر است. باید همواره مترصد بدست آوردن اطلاعات
جدید در مورد حرکت باشید. چه هر چقدر بیشتر در خصوص آن بدانید، بیشتر
می توان
اطمینان پیدا کرد که واقعا به سنجش صحیح آن حرکت پرداخته اید یا خیر؟
بنابراین در این مرحله، تعیین اعتبار حرکت، ملاک ارزش گذاری حرکت است.
معمولا، شناخت اینکه کدام متغییر
پیش قراول حرکت است، به
پیش بینی شما کمک زیادی می کند. در اینجا فراهم آوردن آزمون هایی برای شناخت
عملکرد حرکتی حریف و چگونه مهار کردن آن اهمیت دارد. نتیجه اینکه انواع آزمون، می
تواند در موارد زیر خلاصه شود:
1- شناخت توانایی های حرکت حریف
2- شناخت خصوصیات شکلی حرکت حریف
3- شناخت امتداد ابعاد حرکت حریف
4- شناخت سایز و اندازه ی حرکت حریف
5- بکارگیری آزمون هایی به نسبت قالب حرکتی حریف
6- سنجش خصوصیات حرکتی حریف
7- شناخت درجه تکاپوی حرکت حریف
کدام یک از اینها مهم ترند؟ ملاک اجرای حرکت حریف کدام اند؟
اجرای آزمون های پیش بینی شده:
هنگامیکه در خصوص اجرای حرکتی تصمیم گرفتید، آنها را مورد قضاوت قرار دهید. آنگاه در مورد عملکرد آن پیش بینی کنید. برقراری رابطه ی اجرای حرکت خودتان و سنجش عملکرد حرکتی حریف اهمیت دارد.
هنگامیکه اجرای حرکتی را برگزیدید و مدت زمان کافی برای اجرای آن را در نظر گرفتید، اکنون می توانید سنجش معنی داری از عملکرد حرکتی خود داشته باشید. این نقطه ی اساسی عبارت است از برقراری رابطه میان سنجش متغییر حرکتی حریف و سنجش عملکرد حرکتی خودتان است. در اینجا دو مسأله مورد نظر است. اولا شاخص های دو ورزشکار کدامند؟ و معایب و محاسن هر کدام از این شاخص ها چیست؟ ثانیا، چگونه باید نتایج یافته شده را بر حسب اهمیت آنها برای اجرای سازمانی بکار برد.
ضریب همبستگی، مهمترین روش برای تشریح رابطه میان دو متغییر، مقیاس همبستگی است. این رابطه توافقی است که مقدار آن از یک رابطه ی هندسی و عددی تشکیل شده است.
در این مرحله با قائل بودن مسیرهای معین حرکت، چقدر می توان به نتایج معین دست یافت. بنابراین با شناخت ضریب همبستگی بین متغییرهای حرکت، می توانید احتمالات توسعه ی حرکت را حدس بزنید.
با توجه به این فرض ها، مشخص کنید که احتمال اینکه نتایج حرکت، ناشناس، یا نااستوار و یا استوار باشد، چقدر است. همچنین می توانید مقدار خطاها و اشتباهات احتمالی را تا حدودی مشخص کنید. در رابطه با این نکته، می توان هدف از کل ساز و کار حرکت را بررسی کنید. احتمالات، هنگام بررسی یک متغییر حرکتی بیشتر می شود. اما مسأله ی اصلی این است که تفاوت در ترتیب اجرای اجزاء حرکت در سطوح مختلف آن، می تواند نتایج گوناگونی در پی داشته باشد. مع هذا از لحاظ ارزش متفاوت باشند. بدین معنا که یک متغییر با توجه به آرایش اجزای دیگر قابل پیش بینی هستند.
مشکل دیگر در رابطه با ضریب همبستگی اجزای حرکت به نحوه ی عملکرد اجزاء با یکدیگر بستگی دارد . یعنی می توان تصور کرد که برخی از متغییرهای حرکت به متعییرهای اصلی مربوط نیستند، بلکه رابطه ی فرعی دارند. از این رو، می توان رابطه ی عملکرد حرکت را با توجه به موضوع آن پیش بینی کرد.
مشکل دیگر اینکه رابطه ی معنی دار دو متغییر چه معنایی دارد؟
شاید تنها راه، پیش بینی بر حسب اهمیت عملی اجزاء بکار گرفته شده و ارزشیابی بر حسب معنی داری حرکت های آنها داشته باشد.
اساسا، این شیوه مشتمل است بر
انتخاب یک متغییر که چگونگی
رابطه ی میان دو متغییر، توسط یک متغییر تعدیل می شود.
ساز و کارهای گزینش حرکت:
دو راه حل برای مشکلات حرکت وجود دارد. یکی این است که در همان چهارچوب، برای فرایند حرکت تصمیم بگیرید. راه حل دوم این است که تصمیماتی را اتخاذ کنید که بر اساس چهارچوب متفاوت استوار باشد.
الگوی متغییر تعدیل کننده:
این الگو مستلزم تعیین برخی خصوصیات است که بر مبنای تعدیل حرکت حریف اتخاذ می شود. بدین سان، میانگین دقت پیش بینی نظام حرکتی تعیین می شود. چگونه ورزشکار می تواند با تحلیل داده های حرکتی حریف در جستجوی متغییرهایی با ماهیت تعدیل کننده باشد. در این مورد، هوش یا توانش، رابطه یب میان انگیزش و عملکرد را تعدیل می کند. هر چند، تفاوت اندازه و حجم نمونه های حرکت در تحلیل های جداگانه قابل توجه است. از سوی دیگر، متغییرهای تعدیل کننده در موقعیت های مختلف یکسان عمل نمی کنند.
اتخاذ شیوه ی ترکیبی:
هنگامیکه حرکت ها را در حال دگرگونی و تحول هستید، مشکلاتی پدید می آیند. از این رو یک راه پیشنهادی برای مشکل پیدا می شود. یعنی شیوه ای که به روش ترکیبی استفاده می شود. البته یافتن راه حل با توجه به عملکردهای مختلف تا حدی قابل پیش بینی است.
شیوه ی ترکیبی فرض می کند که ابعادی در هر دو حرکت وجود دارد که تا اندازه ای با یکدیگر سنخیت دارند و اغلب در رابطه و تعامل با یکدیگر می باشند. چنین می نماید، پیش از اینکه ارزشیابی دقیقی از اثربخشی حرکت خود داشته باشید، کارهای بسیار زیادی باید انجام دهید.
پیش بینی یا قضاوت:
به دلیل اهمیت هر جزء از حرکت برای اغلب الگوهای حرکتی، توجه به روش های پیش بینی یا قضاوتی ضروری است. این فرایند مستلزم سنجش درجه بندی های حرکت بر مبنای نوع حرکت انجام می شود. البته مقدار همبستگی میان این گروه های درگیر و نوع نگرش نسبت به عملکرد آنها دلالت بر آن دارد که ورزشکار تا چه اندازه از عهده ی پیش بینی برآمده است.
شناخت تفاوت ها میان دو روش ترکیب
شده (مرکب) برای پیش بینی عملکرد نهایی لازم است. اولا در اینجا شناختن کیفیت نظام
پیش بینی لازم است. همچنین تعیین میزان مطلوبیت پیش بینی، منجر به یک قضاوت درست
می شود. یعنی احتمال انجام چنین کاری را بیشتر
می کند.
دومین مزیت مربوط این است که انعطاف پذیری بیشتری در رویه ی حرکت حاصل می شود. در اینجا تمام طرق ترکیب ساده و پیچیده در الگوی قضاوتی تأثیرگذار است. بدین معنا که در الگوی پیش بینی از سودمندی خاصی برخوردار است. آنچه که در این رابطه تناسب دارد، درک بهتر ارزشیابی شواهد مربوط به حرکت می باشد.
کار ارزشیابی به شیوه ای هماهنگ برای پیش بینی رفتار بعدی و مشاهده ی تعامل گروهی حرکت ها با یکدیگر قرار می گیرد. بر این اساس می توانید موقعیت های مفیدتر به وجود آورید و لازم است بتوانید موجبات تکامل آن را فراهم کنید.
بنابراین، لازم است در خصوص فرایند ماهیت حرکت بیندیشید و آن را تحت تأثیر افکار خود قرار دهید. باید بتوانید به منظور چیره شدن و شبیه سازی حرکت دقیق تر اقدام کنید. مع هذا، این موضوع نیز روشن است که از نظر درگیری ورزشکار، نوعی انطباق بین اجزای حرکت هر دو ورزشکار به وجود می آید.
نفوذ تدریجی در عملکرد حرکتی حریف:
یک مشکل مهم در فرایند حرکت حاکی از این واقعیت است که عملکرد حرکت تابع نفوذهایی است که زمینه های دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. بر این نفوذ، به تدریج تغییرات دیگری آشکار می شوند و این تغییرات منعکس کننده ی آزمون های جدید حرکتی هستند. اما این نفوذ حرکتی ممکن است ندانسته به گونه ای متفاوت بر علیه خودتان اعمال شود و در نتیجه تأثیر منفی بر حرکتتان بگذارد.
شیوه هایی برای تعیین شرایط ورود به سازمان حرکت:
پاسخ های گوناگونی برای این وضعیت
وجود دارد. یکی از این
پاسخ ها پی جویی و گزینش یک قسمت از کل موضوع حرکت به عنوان سازوکاری برای بهبود
سازمان حرکت گنجانده می شود. یک پیشنهاد اینکه معیارهای حداقلی برای گزینش قسمت
هایی از حرکت تعیین شود و آنگاه با توجه به عملکرد آن قسمت اقدامات لازم اعمال
شود. در اینجا اندیشه این بوده است که تصمیم گزینش بر مبنای تلفیق تلقی شود که در
آن سازمان حرکت بتواند به گونه ای دو جانبه با حرکت تعامل کند. با این کار اغلب از
عهده ی بهنجاری های حرکت سربلند بیرون
خواهید آمد. لیکن متداول ترین این روش، ارزشیابی کامل از علائق و قابلیت های حرکتی
حریف به عمل آورید و از عهده ی معیارهای ویژه ی آن بر آیید.
فصل 10
تغییر و تحول در حیطه ی حرکت
از لحاظ مفهومی، کنترل شرایط حرکت، نیازمند یک سازو کار بهبودی بخش است. که مستلزم مهار مهارت ها، توانایی ها و نگرش ها است. نخست، فرایندهای اساسی چندی را که فهم آنها برای سبط و گسترش تغییر و تحول در حیطه ی حرکت لازم است، قرار دهید. سپس، نشان دهید که چگونه در مداخله ی برنامه ی حرکتی خود تغییر و تحول سودمند اعمال می کنید.
فرایندهای کلی حرکت:
شاید با معناترین نکته ای که درباره ی تغییر و تحول حرکت وجود دارد، مواردی است که صرف نظر از اجرای برنامه ی مشخص روی خواهد داد. این بدان معناست که، تغییرات اجتناب ناپذیر با سرعت ها و شتاب متفاوتی اجرا می شوند. به بیان دیگر، نمی توان در طی اجرای حرکت الگوی ثابتی از خصوصیات و ویژگی ها را در نظر بگیرید و باید امکان دگرگونی های مستمر در شخصیت و ویژگی های حرکت در نظر گرفته شود.
در چنین شرایطی تغییر و تحول و بررسی مسائل گوناگون دارای اهمیت است. باید بتوانید در مورد چگونگی تغییر و اثرهای آنها، رهنمود های روشنی بدست آورید.
مهار درونی- برونی حرکت:
بهترین نقطه برای آغاز هر حرکتی، وقوع تغییر و تحول دفاعی است. در اغلب این موارد تغییرات انگیزشی با ماهیت اقوای حرکت حریف بکار می رود.
منطق اساسی فرایند حرکت بر این
پایه استوار است که ورزشکار واجد این انگیزش است که از ارز ماهیت حرکت حریف به
ویژه از علل رویدادهای حرکتی حریف سر در بیاورد. اگر به فهم این نکته نائل شود،
آنگاه قادر خواهد بود تا با ملاحظه واقعی و یا با انگاره ی
انتخاب های خود، آنچه در حال وقوع است را مهار سازد. امید به چنین مهاری سبب می
شود که ورزشکار برای رویدادها دلائلی داشته باشد. در اینجا ورزشکار از ماهیت محیط
حرکتی حریف به ویژه از علل رویدادهای خاص، می تواند به نوبه ی خود در طی حیات حرکت
خود بهره برداری کند. این واقعیت اساسی را نمی توان مستقیما مشاهده کرد و مفهوم
علیت توسط ادراک بدست می آید. در زمینه ی رویدادهای حرکتی آنچه از حریف سر می زند،
نسبت به هر شرایط، عکس العمل متفاوتی اعمال می شود. علت این است که همه ی اینها در
یک چهارچوب علمی (علل و معلول) بدست می آیند. تأثیر حاصل بر رفتار بعدی بستگی به
رفتار فعلی متفاوت خواهد بود. اگر راه حل های متفاوتی را در نظر بگیرید، آینده ی
حرکت و انتظارات متفاوتی بدست خواهد آمد.
بدین ترتیب، اگر الگوی خاصی را بپذیرید، در همین راستا و با توجه به ارزش های اجرا شده، توقعات جدیدی حاصل شود. در نتیجه عملکرد در جهت انتظارات ناشی از تلاش ها شکل می گیرند و به وجود می آیند. این ارزش گذاری بر روی حرکت است که احتمال رفتار موفقیت آمیز را در آینده افزایش می دهد.
در این مرحله، مدیریت حرکت وسیله ی مهمی است برای تحت تأثیر قرار دادن حرکت حریف، زیرا موفقیت با ادراک ارزش های حرکتی حریف به راندمان بالاتری می رسد. ماهیت این فرایند مداخل گرایی است که جهت و احتمال رفتار بعدی را از رهگذر اعمال موفقیت آمیز به میزان حرکت های وابسته به آن تحت تأثیر قرار می دهد.
در زمینه های رفتار موفقیت آمیز، مناسب ترین آنهایی هستند که استدلال مناسبی از رفتارهای ناهنجار داشته باشد و به همان نسبت رفتار بهنجاری را به تلاش های خود منسوب کند. هنگامیکه این امر روی می دهد، احتمالا ورزشکار بر اساس فرایند حرکتی مثبت به کسب موفقیت دست می یابد.
در واقع، آنقدر تحت تأثیر الگوی
گسترده ی حریف قرار می گیرد که با شکل و چهارچوب الگوی حرکتی حریف که تأثیر و نفوذ
حرکت خود را بر تغییرات انگیزشی مورد نظر قرار می دهد. دلیل دیگر برای پیشنهاد این
الگوی فراگیرتر این است که ورزشکار واجد عزت نفس، خلاقیت زیادی از خود بروز می
دهد. به همین ترتیب، می توان بر جریان رفتار خلاق، ضمن تغییرات احتمالی، اعمال
نفوذ کنید. از
آنجا که تصور
می کنم که تغییر تابع درجه ای است که ورزشکار به گزینش های مختلف توسط ضرورت های
مؤثرترغیب می شود. این نفوذها ممکن است در طی زمان تغییر کند.
آشناسازی پس از اجرا:
با اینکه فرایندهای درونی - بیرونی حرکت در کمک به فهم چگونگی رفتار حرکت حائز اهمیت هستند. نباید تصور کرد که اینها عوامل مؤثرند. چندین پدیده روانشناختی دیگر وجود دارند که باید مورد توجه قرار بگیرند.
یکی از مهمترین فرایندهای حرکت، نظریه ی ناهماهنگی است. به طور کلی، هر چه رفتار حرکت توجیه پذیر باشد، نحوه ی تفکر خردمندانه توجیه پذیر خواهند بود. همچنین نگرش در نتیجه تفسیر رفتار حرکت آسان تر می شود. به یاد می آورید که شواهد قابل توجهی برای پیش بینی وجود دارد. نظریه ی ناهماهنگی به ورزشکار کمک می کند که:
1- در لحظه (زمان) بر حسب نیاز و ساختارهای شناختی حرکت رفتار کند.
2- نتایج رفتار حرکتی را پیش بینی کند.
3- تفسیرهای شخصی خود را در ساختار نگرشی و شناختی خود جای دهد.
4- در لحظه (زمان) بعد، طبق ساختار حرکتی جدید رفتار کند.
5- طبق این ساختار روانشناختی جدید رفتار کند. یعنی می تواند در یک لحظه پیش بینی کند که روابط حرکت ها، چگونه یکدیگر را پوشش (حمایت) می دهند. بنابراین منطق اساسی موضوع حرکت را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
هنگام اجرای هر وظیفه، انگاره های ویژه ای رفتار ارزش پاداشی وجود دارد. از آنجا که بازده ی مفید، ارزش تقویت کنندگی دارد. این رفتار خاص شانس بیشتری بر غلبه بر رفتار دیگر دارد. همچنین به صورت مشروعیت باورها، ارجحیت ها و ارزش ها به گونه ای افقی و چگونگی روند اجرای حرکت به صورت عمودی را نسبت به وظایف خود بررسی می کنند.
به عنوان آخرین استدلال که ورزشکار می تواند صرفا نتیجه ی تجربی ناشی از اجرای خود را تفسیر کند، بیانگر این موضوعات است که انگاره های پاسخگویی حتی در موقعیت های بسیار مشابه نیز رابطه ی بسیاری با هم ندارند. ورزشکار در رفتار حرکتی خود از یک موقعیت به موقعیت دیگر با یک تغییر جزئی ممکن است ضرایب همبستگی خود را کاهش دهد. فعالیت هایی که به نحوی مؤثر با جنبه های مختلف هوش رابطه دارند و بیشترین هماهنگی را نشان می دهند.
اکنون می توان نتیجه گیری کرد که شخصیت حرکت را می توان به بهترین وجه تا به توقعات و انتظارات به وجود آمده، ارزش ذهنی متغییرهای حرکتی به گونه ای مؤثر دستخوش تغییر شوند. اگر بتوانید استدلال درستی از حرکت بدست آورید به ورزشکاری انعطاف پذیر تبدیل می شوید که منعکس کننده ی تعامل مدام با حیطه ی حرکت هستید.
همرنگی با حرکت:
پرسش دیگر در رابطه با حرکت، به
ماهیت فرایند تغییر مربوط
می شود که در اغلب موارد کاری مستقل بین دو تکه ی حرکت را بر عهده می گیرد. به طور
دقیق تر همرنگی با هنجارهای ویژه و افزایش تجانس و همگنی بین دو رفتار حرکتی عمل
می کند.
نکته ی حائز اهمیت برای این کار آن
است که هم از نظر چهارچوب و هم از نظر جریان آگاه باشید. افزون بر آن، افزایش
همرنگی با مهارت و غلبه بر مشکلات حرکت، محتوی می شود. به بیان دیگر، همرنگی با خصوصیات
و تکه ی مجزا از حرکت هماهنگ می شود و با خصوصیات ادراک شده ی آن سازگار می شود.
نتیجه ی این کار همگنی و تجانس بین دو تکه ی جدا افتاده ی (پاساژ حرکتی) حرکت است.
در این مورد حرکت های جدا افتاده با یکدیگر سنخیت پیدا
می کنند و مانند یک زنجیره در کنار هم قرار می گیرند.
راهبردهای تغییر و تحول در حرکت:
این واقعیت که شیوه ی کاربرد مناسب مشوق های حرکتی و دیگر مهار و دستکاری حرکت بدون اعمال نفوذ مستقیم اجازه ی تغییر می یابد. لیکن لازم است که این دو چهارچوب متضاد، در واقع مکمل یکدیگرند که گویای انواع متفاوتی از رفتار حرکتی هستند که می توان برای ایجاد تغییر بکار برد.
دستکاری مشوقی:
نخستین نوع تغییر، از رهگذر پاداش
دادن به رفتار مطلوب بدست
می آید. با اینکه این روش به راهبرد دستکاری معروف است، می تواند به دو صورت عمل
کند. اولا، می تواند رفتارهای مورد نظر و احتمال وقوع آن را مستقیما تحت تأثیر
قرار دهد. افزون بر آن، می تواند از طریق اعمال نفوذ بر نگرش های حرکتی حریف،
انگیزه های ثانوی رفتار بعدی حرکت حریف را ضعیف کند. منظور از تقویت ثانوی یک نوع
ویژه ی رفتار مثبت که به نوبه ی خود در نتیجه ی وابستگی به رفتار، وقوع حرکت بعدی
را تحت تأثیر خود قرار می دهد و آن را تضعیف می کند. اینک به بررسی شرایطی می
پردازیم که اجرای این راهبرد تأثیر زیادی می گذارد.
اهمیت تقویت حرکت:
این واقعیت به خوبی روشن است.
حرکتی که به طور مثبت تقویت
می شود به قانون تجربی اثربخشی تبدیل می شود. همچنین نحوه ی ساختار کلی فرایند
حرکت، رفتار حرکتی بعدی تحت تأثیر رفتار حرکتی قبلی قرار دارد. مهمتر از همه اینکه
باید بتوانید رفتار بعدی را بیشتر تقویت کنید. این کار باعث تداوم بیشتر حرکت می
شود. این بدان معناست که رفتار هر لحظه بیشتر تقویت می شود. در اینجا ورزشکار به
اعمال رفتار خاص و بر اساس شناخت های فرا گرفته
شده به
بازده ی مطلوب نائل می شود. مشکلات دیگر نیز وجود دارد که باید با احتیاط پیش رفت.
سه مشکل زیر را در کاربرد این روش در نظر بگیرید:
اولا، مشوق های حرکت ممکن است در طی زمان تأثیر خود را از دست بدهند و این امر گاهی، زمانی روی می دهد که اصلا انتظار آن نمی رود. دلیل آن این است که خودتان را با پاداش همساز کرده اید و در نتیجه تفکر بر نقطه ی پایان توانایی حرکتتان را کم می کند. در اینجا باید بتوانید هم زمان با محرک ها پیش بروید. باید بتوانید زمان فرایند همسازی را از پیش تعیین کنید تا بتوانید در طرح ریزی برنامه های تغییر به مهار آن بپردازید.
ثانیا، گاهی تأثیر یک مشوق حرکتی
تحت تأثیر یک مشوق حرکتی دیگر قرار می گیرد. در واقع، حتی می توان تصور کرد که
مشوق اضافی، می تواند تأثیر معکوس داشته باشد و تأثیر کلی آن بر رفتار حرکت منفی
می شود. اساسا نیروی بیشتر همیشه بهتر نیست، بلکه در مواقع بسیار اوضاع کاملا
برعکس است. به طوری که گاهی با افزایش مشوق ها احتمال موفقیت کاهش می یابد. زیرا
مشوق های زیاد نابرابر جلوه می کنند. به طوری که آزادی، روانی و تعادل حرکت را از
بین
می برد. این امر به هر دلیل می تواند اتفاق بیفتد که با بازده های مورد انتظار
مغایرت داشته باشد.
سومین و آخرین پیچیدگی حرکت که به ذکر آن می پردازم این است که عملکرد حرکت تحت تأثیر و کنترل ورزشکار نباشد. هنگامیکه ورزشکار حرکتش تحت تأثیر و کنترل خودش نباشد و رفتار حرکتی را تحت اختیار خودش نبیند، بدون شک چندان موفق نخواهد بود. در اینجا روشن است که هر چه ورزشکار بر اعمال و رفتار حرکت خود کنترل و نفوذ داشته باشد، مهارت بیشتری خواهد داشت.
اجازه دهید در تفصیل این نکته بگویم، هر چه خصوصیات تقویتی را با چهارچوب های حرکتی حریف تنظیم (تلفیق) کنید، بدون شک حرکت بهتری ارائه خواهید داد. این کار را می توان به دو طریق انجام داد. اینکه همیشه بیشتر بهتر نیست با این پیشنهاد هماهنگی دارد. به باور من موفقیت یعنی تغییر مهارت ها در چهارچوب حرکتی حریف با پدیده ی سازگار ساخت. سرانجام تقویت مدام، سازگار با حرکت حریف که به عنوان نوعی ارزشیابی مثبت جای می گیرد. از آنجا که من یک چنین خود ارزشیابی مثبت را به عنوان یک تعیین کننده ی اصلی انگیزشی عملکرد حرکتی می دانم. منطقی است که افزایش تقویت حرکت را وسیله ای برای افزایش عملکرد حرکت بدانید.
اهمیت بازخورد:
شرط دومی که در ادامه ی تقویت حرکت اهمیت دارد، آگاهی از نتایج یا بازخورد حرکت می باشد. عملکرد حرکت به سنجش که از بازده ی رفتار حرکتی آگاهی یابند سهولت پیدا می کند. چرا این کار مهم است؟ یک پاسخ صحیح این است که ورزشکار نمی تواند از عهده ی حرکت صحیح برآید. در غیر اینصورت ممکن است به دفعات غلط عمل کند و هرگز از آن مطلع نشود. ثانیا آگاهی از نتایج، نوعی اعتماد به نفس برای ورزشکار فراهم می کند. لذا ممکن است بهتر عمل کند.
نگرش بر تغییرات مثبت:
هنگامیکه برنامه حرکتی اجرای فنی را آموختید، باید در جلسات بعدی چگونگی تنظیمات حرکت را بیاموزید؟ آیا در هر اجرا، اجرای حرکت با فاصله و مدت زمان مشخص اجرا می شوند؟ این پرسش به خاطر آن است که هر اجرا با انواع دستکاری های عملی انجام می شود.
مدت های جدید چنین پنداشته می شد که اجرای فن کلیشه ای و به یک شکل انجام شود و اینک چنین به نظر می رسد که هر اجرا منوط به شرایط و با معنا بودن آنهاست.
اجرای کلی در برابر اجرای جزئی:
هنگامیکه فنی را یاد می گیرید، آیا باید تمام مطالب را یکجا آموخت؟ یا باید یک روش گام به گام در پیش گرفت؟ این مطلب به عنوان شرطی که احتمالا فرایند یادگیری را تحت تأثیر قرار می دهد، موضوع قابل توجهی است.
دستکاری حرکت:
دستکاری فیزیکی حرکت به عنوان یک راهبرد محیطی بکار می رود. بدین سان اگر ماهرانه خط مشی عملکرد حرکت را تغییر دهید، باید بتوانید این دستکاری ها را به گونه ای شایسته اعمال کنید.
از لحاظ نظری و منطقی روش های بیشماری برای تغییر و دستکاری محیط حرکت وجود دارد. بدین روش دفاع از این موضوع به عنوان یک راهبرد تغییر توانایی بالقوه، مورد بحث قرار خواهیم داد.
یک صورت از راهبرد تغییر عبارت است: ساختن رفتار تازه که نتیجه را محتمل تر سازد.
یک نوع دیگر، درگیری بیشتر با یک محرک ویژه است که موجب کاهش عملکرد حرکتی حریف می شود.
گونه ی سوم راهبرد تغییر، ایجاد رفتار حرکتی مؤثر با توجه به ساختار شناسی حرکت حریف می باشد. نکته ی مهم این است که به فهم این نکته نائل شوید که این دستکاری چه موقع مؤثر می افتد. این مشکل به دلیل عوامل سه گانه زیر مورد توجه قرار می گیرد.
نخست نگرش در مورد تقویت حرکت مطرح می شود. پس از این تقویت حرکت در ایجاد برهم زدگی حرکت حریف می باشد. گاهی تقویت مثبت زمانی موجب تسهیل در تغییر می شود که ورزشکار خود در دستکاری محیطی حرکت مشارکت نداشته باشد. اگر ورزشکار خود آزادانه در دستکاری محیطی حرکت دخالت داشته باشد، شاید تغییر رابطه ای منفی بدست آید.
اکنون باید بدانید که یک دستکاری و تغییر محیطی حرکت را چگونه اعمال کنید؟ برای این کار دو شیوه ی عمده وجود دارد؟ نخستین شیوه اعمال تغییر از طریق مهارکردن حرکت حریف می باشد. این شیوه مزایای چندی دارد. کاربرد آن برای زمانی است که فرصت اندکی دارید. از سوی دیگر، کاربرد یک شیوه ی مشارکتی را در ایجاد تغییر در نظر گرفته اید. از سوی دیگر، مزایای کاربرد دستکاری در ایجاد و تغییر می تواند:
1- مهار توانایی های حرکتی حریف
2- فکر و اندیشه ی حرکتی حریف را بر هم بزنید
3- کاری کنید تا ورزشکار به صورت مستقل عمل نکند
4- از فشار های حرکتی حریف به نفع خودتان استفاده کنید
5- پذیرش تغییر در تأیید حرکت خودتان
6- برهم زدن انضباط حرکتی حریف
7- ایجاد روش مشارکتی با حرکت حریف به منظور خاص
هر چند در شرایط مختلف ممکن است،
می توانید از هر کدام از
شیوه های
تغییر بکار ببرید. نکته این است که بفهمیم چه موقع و از کدام شیوه استفاده کنید.
ویژگی های برنامه ی تغییر حرکتی:
صرف نظر از اینکه برنامه ی حرکتی به صورت مجزا و یا ترکیبی در رابطه با برنامه ی حرکتی حریف استفاده می شود. باید بتوانید ویژگی هایی را در نظر بگیرید:
1- کلیه ی برنامه های حرکتی را با توانایی پیش بینی وقایعی که روی می دهند، بکار ببرید.
2- کلیه ی برنامه های حرکتی با یک
نظام هماهنگ و متحد بکار
می روند که
این نظام هم خود به خود در حال تغییر و تحولند.
3- کلیه ی برنامه های حرکتی با تعیین اهداف حرکت هر برنامه معمولا چند وجهی (چند بعدی) هستند. برخی از این ابعاد نیکو و برخی نامطلوبند. همین می تواند ایجاد مشکل کند. از سوی دیگر، اگر همین فرصت های نابرابر وجود نداشته باشد، دیگر اجرای حرکت هیجان نخواهد داشت. بنابراین، باید بتوانید در هر لحظه، حرکت خود را بهبود بخشید و باید بتوانید حرکت حریف را درست استدلال و تحلیل کنید.
فصل 11
توسعه ی سازمانی حرکت
اگر نکات کلی توسعه ی سازمانی حرکت را درباره ی همه ی موضوعاتی که تحت تأثیر ساختار سازمانی حرکت، رهبری، طراحی حرکت، وحدت، تطابق، تضاد، سرعت، قدرت و.... را بشناسید، آنوقت تمام پیامدهای حرکت کاملا روشن می شوند و بر لزوم ایجاد تغییرات در حرکت تسلط پیدا می کنید. لیکن چه نوع تغییراتی لازم است؟
در اینجا برخی از مطالب که پیرامون توسعه ی سازمانی حرکت به وجود آمده است، نظری می اندازیم. توسعه ی سازمانی حرکت اصطلاحی است که انواع برنامه ریزی های انگیزش و خلاقیت و افزایش فرایند بازده های حرکتی از جمله خلاقیت، احساس تعلق و... را با ماهیت های بسیار پیچیده بررسی می کند و آن را به عنوان متغییری که نتیجه را تحت تأثیر قرار می دهد مد نظر قرار می دهد. بنابراین، انواع پیچیدگی های اعمال متغییرهای حرکتی تغییرزا در حیطه دنیای حرکت هستند را بررسی می کنیم.
گاهی لازم است طرح های حرکتی چند
متغییر پیچیده ای در
موقعیت های مختلف، نتیجه را تغییر می دهد. با این کار فهم بیشتری از دنیای حرکت
بدست خواهید آورد. همچنین ادغام چند حرکت مجزا به گونه ای ابهام آمیز، مسیر حرکت
را به نفع شما تمام خواهد کرد.
نکته ی دیگر اینکه با وجود تمام
متغییرهای تغییرزا، ورزشکار فعالیت های ممکن را با نیروی مخیله می تواند بسط و
گسترش دهد.
برای مهارت
از امکانات دیگر حرکت باید چهارچوب اصلی آن را طبقه بندی کنید و فعالیت های توسعه
ی سازمانی آن را بررسی کنید.
آموزش حساسیت در برابر تغییر:
شاید بهترین روش برای توسعه ی سازمانی حرکت، روشی است که به آموزش حساسیت معروف است. بعد از توجه به فرایند حرکت، نخست به طرح پرسش های زیر بپردازید:
1- کدام قسمت از حرکت افزایش نیرو یا عملکرد داشته است. اینکه چگونه رفتار حرکت را ادراک و تفسیر کنید و کسب بینش در این مورد، درک رفتار گونه های مختلف حرکت است.
2- افزایش آگاهی نسبت به محرک هایی که در ارتباط با نوع خاصی از حرکت مقابل اجرا می شوند.
3- افزایش آگاهی از فرایندهایی که واکنش حریف را مختل می کند یا موقعیت های تعارض آمیز ایجاد می کند.
4- افزایش مهارت های تشخیصی و عمل گرا در موقعیت های مختلف.
5- آموزش تجزیه و تحلیل رفتار حرکتی حریف تا بتوانید در واکنش های او، مؤثرتر عمل کنید.
شناخت فرض های زیربنای حرکت، باعث می شود که ورزشکار کمتر از خود حالت دفاعی نشان دهد و از نیات حریف کمتر هراسان شود و به احتمال کمتر، رفتار حرکتی حریف را به گونه ای منفی تفسیر نادرست کند. نکته این است که نتیجه عبارت خواهد بود از خلاقیت بیشتر و کسب حساسیت بیشتر نسبت به نفوذهای حرکتی حریف.
چگونه این اهداف حاصل می شوند؟ شاید این روش ممکن است بر حسب مقاصد و ترکیب های مختلف انجام شود. مع هذا، خصوصیات ویژه را می توان بر اساس چهارچوب مشترک تشریح کرد.
بدین سان، تجربه ی هر دو ورزشکار
به عنوان نقطه ی مرکزی در نظر گرفته می شود. لیکن هیچ کدام نقش رهبری دیگری را نمی
پذیرد. بلکه آشکارا آن را رد می کند. به بیان دیگر رفتار حرکتی که از هر دو طرف سر
می زند، مستلزم تجارب گذشته است. جنبه های شناختی و ذهنی مسائل نسبت به جنبه های
احساسی که در درجه ی دوم اهمیت قرار دارند و نیز این نکته را که هدف اصلی دستیابی
به فهم و شناخت مسائل حرکت نسبت به رفتار حرکتی حریف است. این هدف با مقاومت روبرو
می شود و هر ورزشکار به صورت خودجوش به بررسی موضوع می پردازد. به طوری که هر
ورزشکار فرصت برابر
ارائه ی حرکت
خواهد داشت و نیز نسبت به رفتار حرکتی حریف به گونه ای خاص تفکر می کند.
با این وجود، موفقیت بستگی به شناخت فرایندهای ضروری (بازخورد) دارد. بدین سان ورزشکاران باید بتوانند از موضوعات حرکتی یکدیگر آگاهی یابند که از رفتار حرکتی حریف چگونه برداشتی دارند و چگونه رفتاری باید ارائه دهند. همچنین باید نسبت به تلاش های خود، روشی با معنا را برگزینند.
برای اینکه رفتار حرکتی مناسبی را عملی کنند، اعتقاد بر این است که دست کم دو عنصر ضروری به نظر می رسد. اولا، باید قدری اضطراب و تنش در حریف ایجاد کنند. چگونگی روش های مبتنی برای این کار در هر موقعیتی به شیوه های گوناگون انجام می شود.
عنصر ضروری دوم اینکه ورزشکار تا آنجا که می تواند حرکت خود را بر ملا سازد و حالت دفاعی اش برای او سالم و بی خطر باشد.
همینطور، احساس خصمانه در حالت اجرای حمله یا دفاع خود در نظر نگیرد و فرایندهای حرکتی مناسب را از خود نشان دهد.
بنابراین بازنگری نفوذ بهتر در
حرکت حریف ضرورت دارد سرانجام با توجه به کلیه ی اطلاعات، پی ببرید که این حرکت به
کجا راه
می یابد.
نخست نفوذ حرکت با رفتار و جهتی که تابعی از ویژگی های مشخص و هم از در خواست ها و
فشارهایی که از طرف حریف اعمال
می شود و این با اصل هم زمانی در نقطه ای مشخص، آغاز می شود. همچنین نفوذ به حرکت
حریف با حمایت مستقیم و غیر مستقیم که با روشی درست انجام می پذیرد. (حرکت مثبت)
با ارتباطی ویژه ای که با حرکت حریف برقرار می کند. همینطور توجه به سلسله مراتب
انگیزشی حرکت که حرکتتان را به خود شکوفایی می کشاند. یک چنین شیوه ای فرایند
درمان گراست که با شیوه ی حرکتی تناسب دارد که در حیطه ی نفوذ به حرکت حریف طرح
ریزی شده است. مع هذا، به شرط مناسب بودن شرایط، به گونه ای خلاق و خود شکوفا
رفتار کنید.
ورزشکارانی که با فهم بهتر مهارت های ارتباطی و رهبری آشنا شده اند، در مورد تجزیه و تحلیل موقعیت های مشکلف ترکیب اطلاعات و ابداع و اعمال راه حل ها و در کل فرایند شناسی موفقی داشته اند.
متأسفانه، کمتر ورزشکاری است که بتواند در شرایط مشکل، راه حل نفوذ در حرکت حریف را شناسایی کند و راه حل درستی ارائه دهد.
مواردی که در ارائه ی یک حرکت باید در نظر گرفته شود، کدام است:
1- سازگاری با حرکت حریف
2- امنیت اجرای حرکت
3- نفوذ در حرکت حریف به شیوه ای مؤثر
4- شناخت فرصت های مناسب برای اجرا
5- شناخت هدف خاص با قابلیت های متفاوت آن
خلاصه اینکه با آموزش حساسیت می توانید روند حرکت خود را بهبود بخشید و ادراک حرکتی خود را افزایش دهید. اگر چه این اثرها تغییر پذیر هستند و اغلب اهداف مختلفی را دنبال می کنند. مع هذا با تمام این خصوصیات نیاز برای فهم بیشتر از موقعیت ها و موانع حرکت به بهترین وجه لازم و ضروری است: نباید از اثر گذاری هیچ حرکتی غافل شوید و در حیطه ی سازمانی با حرکت تعامل و ارتباط بیشتری برقرار کنید.
محاسبه ی عقلانی:
حرکت به عنوان ساز و کاری برای تغییر یکی از محاسن مهم تبدیل یک حرکت به حرکت ویژه ی دیگر، راهکار رسیدن به اهداف حرکت است: به منظور رسیدن به اهداف ساختن روابط میان اجزای حرکت اهمیت دارد. در اینجا مطالعه و بررسی اهداف حرکتی حریف اهمیت می یابد. ابتدا باید بتوانید این اهداف را متوقف کرده و حرکت خود را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهید.
هر چند حریف سعی می کند تا ادراکات خود از محیط حرکت را چندان دگرگون سازد که امکان شکست و چاره پذیری آن محقق نشود. بدین سان ورزشکار سعی می کند تا به رفتار خلاق و مخاطره آمیز مبادرت ورزد. از لحاظ مفهومی، بحث پیرامون محوری شدن حرکت و آن را به عنوان یک نظام هماهنگ که خواهان کمال در حرکت خود است، اقدام می کند.
اکثر ورزشکاران تمایل دارند تا که مشکلات حرکت را تقلیل دهند. او سعی می کند، ترکیبی را بکار بگیرد که سزاوار شکست نباشد. بنابراین سعی می کند عناصر وابسته به حرکت خود را تقویت کند.
با پذیرش این فرض که ورزشکار توانایی مهار سرنوشت حرکتی خود را دارد، با معنا ترین روش عضلانی حرکت را در نظر می گیرد و سعی می کند حرکت های مناسب تر را به نسبت ماهیت حرکتی حریف اجرا کند. اما این امر چگونه به وقوع می پیوندد؟ او سعی می کند برای اجرای درست تلاش کند. اولا او صرفا نمی کوشد، بلکه خواهان آن است که در متقاعد کردن حریف و در آنچه سرانجام حاصل می شود، سخت تلاش کند، در اینجا برای متقاعد ساختن حریف درست تصمیم بگیرد. در نتیجه عملکرد هر چه بیشتر مطلوب می شود.
هنگامیکه ورزشکار می خواهد به اتخاذ تصمیمات مهم بپردازد، بسیار نگران و مضطرب می شود که اگر حرکتم نادرست باشد، یا حتی اگر درست باشد ولی نتوانید درست و حسابی آن را به پایان برسانید. چه مشکلاتی دامنگیر خواهد شد. این امر سبب می شود که تصمیماتی بگیرید که هرگز در ابتدای حرکت مایل به اجرای آنها نبودید.
بنابراین، در موقعیتی که هم اینک قرار دارید، احتمالا این تمایل را دارید که در خصوص عدم آنچه که واقعا از آن آگاهی دارید و یا آنچه که نمی دانید، اقدام به اجرای حرکتی کنید که حتی خودتان را گرفتار می کند و راه هم به جایی نمی برید. در خصوص بحث کلی حرکت باید گفت: هر چه ورزشکار با تصاویر واقعی تر از آنچه که باید با آن روبرو شود، با توجه به نکات مثبت و منفی آن، وارد حیطه ی مقابله با آن حرکت شود تا به انتظارات مطلوب نزدیک تر و هماهنگ تر شود.
آنچه که ورزشکار باید بداند این است که ماهیت واقعی دنیای حرکت را بشناسید و به گونه ای بهنجار نسبت به آنها واکنش نشان دهد.
آشنا سازی با محرک های حرکتی به عنوان دستکاری محیطی آن:
یکی از روش های گوناگجونی که با دقت و به طور منظم به منظور افزایش انگیزش در نظام حرکتی بکار می رود، استفاده از متغییری است که هدایت حرکت را بر عهده می گیرد. با اتخاذ این روش به نسبت نیازهای حرکت برای تغییر انگیزه های حریف اقدام کنید:
1- هر چه ورزشکار دلایل بیشتری برای اجرای حرکت خود داشته باشد، موفق تر است.
2- هر چه ورزشکار بیشتر ادراک کند که ایجاد انگیزه با واقعیت و منطق هماهنگ است به احتمال بیشتر انگیزه اش به ثمر می نشیند.
3- هر چه ورزشکار یک انگیزه را کامل تر ایجاد کند و روشن تر تصور کند، احتمال موفقیت بیشتر است.
4- هر چه ورزشکار بیشتر بتواند شبکه حرکتی تازه ایجاد شده را با اعمال مربوط پیوند بزند به احتمال زیاد، حرکتش دوام بیشتری خواهد داشت.
5- هر چه ورزشکار بتواند مجموعه ای پیوسته از حرکت های مختلف را با یکدیگر به شیوه ای درست مربوط سازد، موفق تر خواهد بود.
6- هر چه ورزشکار بتواند، حرکت خود را بهبود بخشد، به احتمال بیشتر آینده ی حرکت خود را تضمین کرده است.
7- هر چه ورزشکار بتواند انگیزه های حرکتی خود را به عنوان بهبودی در ارزش های حرکت حریف جای دهد، اعمال آینده ی حرکت حریف را تحت تأثیر خود قرار داده است.
8- هر چه ورزشکار اهداف مشخص را با اهداف حرکتی حریف پیوند بزند، به احتمال بیشتر، موفق تر خواهد بود.
9- هر چه ورزشکار پیشرفت حرکت خود را با توجه به اعمال و افکار حریف تنظیم کند و حریف را تحت تأثیر خود قرار دهد، موفق تر خواهد بود.
10- تغییر در انگیزه های حرکت به احتمال زیاد به خاطر آن است که از عهده ی هدایت و رهبری حرکت خود برنیامده اید.
11- تغییر در انگیزه های حرکتی حریف به احتمال زیاد هنگامی روی می دهد که اهمیت حرکت شما را درک کرده باشد.
12- تغییر در انگیزه ها به احتمال زیاد هنگامی روی می دهد که انگیزه ی جدید پیدا کرده باشید.
از لحاظ مفهومی، ماهیت فرایندهای انگیزشی حرکت در چهارچوب موارد زیر خلاصه می شود:
1- ورزشکاران برانگیخته می شوند تا
به برخی از محرک ها روی آورند و از پاره ای از محرک های دیگر دوری جویند. از این
رو
می توان چنین
پنداشت که انگیزه ی ورزشکار نشانه ای از هر دو خصوصیت دفاع و حمله است.
2- ورزشکار برانگیخته می شود تا از محرک هایی که به تجربه ی او نزدیک تر است، اندیشه کند.
3- ورزشکار برانگیخته می شود تا از تجربه هایی که در گذشته بدست آورده و موفق نبوده، دوری کند.
4- ورزشکار نسبت به محرک ها، رفتار متفاوتی انجام می دهد.
اگر ورزشکار نتواند، سازوکار تغییر و ترکیب را به خوبی درک کند، باید فرایند معکوس بکار بگیرد.
پیشنهادهی دیگر برای توسعه ی سازمانی حرکت:
اندیشه ی انواع مداخله ها در سازمان های حرکت از طریق اجرای خلاقانه تر حرکت انجام می شود. باید حرکتی انتخاب شود که با حرکت حریف (متفاوت) باشد. منطق این کار آن است که اینگونه حرکت ها به احتمال زیاد با عقاید حرکتی حریف کاملا متفاوتند و بدنی سان بر میزان خلاقیت سازمان حرکت افزوده می شود.
در ابتدا ورزشکار باید بداند در
کجا حرکت قرار دارد و چه حرکتی برای اجرا مناسب تر است. این موضوع به منظور فائق
آمدن بر احساسات حرکتی حریف و تعیین سرنوشت هویت حرکت انجام
می شود.
همچنین خلاقیت و نوآوری بر اساس نقشی که حرکت حریف به عهده دارد، انجام می پذیرد. چنین می نماید که نوآوری با توجه به عناصر اصلی حرکتی حریف اتخاذ می شود. عناصر اصلی آن عبارتند از:
1- به کار گرفتن نقش هایی از حرکت برای خنثی کردن بخشی از حرکت حریف
2- توزیع منافع حرکت به نسبت متعادل و عادلانه
ورزشکار باید روش هایی در پیش بگیرد که عقاید تازه بر ارزش های حرکتی حریف فائق شود. اما نکته ی اساسی اینجاست که چگونگی حمایت از این ارزش ها بر اثر تمایل به همرنگی با قدرت حرکتی حریف مورد توجه قرار می گیرد.
همچنین احساس تعلق بین دو حرکت، همانند سازی، هنجار شکنی، تعریف ویژه ی حریف از نوع حرکتی که انتخاب کرده، همگی منجر به خلاقیت بیشتری در حرکت می شود.
ارزش های جدید حرکتی باید بتواند بر هنجارهای حرکتی حریف فائق شود. این امر مستلزرم بکارگیری سازمان های نیروهای مختلف با توجه به مشکلات حرکت است.
یکی از ویژگی های خلاقیت در حرکت
آن است که بتواند همه ی
کنش ها و واکنش های حرکتی حریف را ارزیابی کند و برای هر قسمت جزء حرکت مسئولیت و
قدرت متفاوتی اعطا کند. سپس از کل اعضای حرکت انتظار می رود که همچون واحدی
یکپارچه (سیمرغ) و به هم پیوسته عمل کنند. وقتی که مشکل رفع شد به گروه حرکت وظیفه
ی جدیدی محول می شود یا حرکت متوقف می شود. اگر مشکل حرکتی به گونه ای است که تمام
نشده و ابعاد تازه ای به خود گرفته است. گروه فعال به شکل یک سازمان هماهنگ متحول
شوند. چنین
می نماید که
این شیوهن برای چیره شدن به شکل جدید حرکت لازم الجرا است. مزیت این روش آن است که
ماهیت روابط و اشکال مختلف حرکت در جهت روابط و ماهیت روابط حرکت ی اتخاذ می شود.
نتیجه اینکه ماهیت هر حرکت باید بتواند روابط بین حرکت ها را نظم بخشد و هماهنگ
کند. همچنین به جهت موقتی بودن روابط بین حرکت ها و نقش هایی که آنچنان باید و
شاید تعریف مشخصی ندارد و هر لحظه امکان تعارض بین نقش های حرکت وجود دارد. البته
می توان با توجه به کل الگوی حرکت بر این مشکلات فائق شد و راه حل مناسبی برای آن
پیدا کرد.
زمانیکه یک تغییر در کل ساختار حرکت به وجود می آید، قسمت های دیگر حرکت ترغیب می شوند به منظور متعادل سازی در کل حرکت، تغییراتی به وجود آورند. در این مرحله با ایجاد پیوندهای جدید در حرکت، معنای جدید شکل می گیرد و یک زنجیره ی روابط جدید از طریق فعالیت ها و روابط و عقاید جدید با یکدیگر هماهنگ می شوند.
هنگام برنامه ریزی رفتار سازمانی جدید حرکت یک نظام عرضه و تقاضای جدید شکل می گیرد که با مشارکت و تبادل اطلاعات حرکتی با یکدیگر روابط و واحدهای فرعی برای جلوگیری از سقوط حرکت به وجود می آیند .
اینگونه تغییر چندین فایده دارد. اولا، فعالیت جدید تشخیص می دهد که راهی برای معین ساختن موضوع حرکت بدست آید. ثانیا، به عنوان روشی برای تفهیم مفاهیم جدید عمل کند.
بنابراین ارزشیابی عملکرد حرکت
مشتمل بر شناخت مزیت های محیطی حرکت می باشد. در اینجا با بدست آوردن اطلاعات
اضافی
می توانید از این راه در خصوص ماهیت عملکرد حرکت به نتایج قابل توجهی دست یابید.
اینکه یک شیوه ی مفهوم مدیریت بر مبنای هدف هاست که اینک یک شیوه ی مفهوم فنی را بدست می آورد. هدف مدیریت بر مبنای هدف ها، تصمیمات برنامه ریزی شده را آسان می کند. تلاش ورزشکار این است که با تعهد بر یک برنامه ی حرکتی به اهدافی که از قبل تعیین شده، دست یابید و یا به طور دوجانبه تعیین شده است، انجام دهید.
به طور کلی، حرکت باید بتواند مهارت های خود را به شیوه ای آسان و با بالاترین کیفیت انجام دهد. اساسا، تغییر سازمانی باید فراگیر و مستمر باشد. تغییر پراکنده و شیوه ی تک وجهی به ندرت راه به جایی خواهد برد. این کار مستلزم تعیین کل مجموع حرکت بر حسبت تمام اعمال مستقیم و غیر مستقیم است. به هر حال، تشکیل اتحادیه ی حرکتی یک شیوه ی فنی برای افزایش خودمختاری در تصمیم گیری بکار می رود.
مشکلات کاربرد یک شیوه ی فنی خاص:
باید تا کنون روشن شده باشد که به رغم این نتیجه گیری ها، اعمال دگرگونی های مورد بحث بدون اشکال نیست. برعکس اگر بنا باشد مشکلات دگرگونی های حرکت کارساز باشد، باید از آنها آگاه باشید. اکنون برخی از مسائل مشارکت گروهی به عنوان یک شیوه ی فنی رهبری بررسی می کنیم:
1- سازمان حرکت باید به یک توافقی با سازمان حرکتی حریف دست یابد. با این توافق مایل به خراب کردن حرکت حریف نباشید، بلکه از اطلاعات حرکتی حریف به نفع خودتان استفاده کنید. البته، این فرایند به تصمیم گیری های درست بستگی دارد.
2- گاهی اوقات، اجرای حرکت غیر موجه و نامناسب منجر به بر هم زدن نظم حرکتی می شود.
3- گاهی اوقات بازتاب حرکت، منجر به انتخاب های تصادفی می شود.
4- گاهی اوقات تعارض ها در حرکت، منجر به تصمیمات ویژه می شود.
با این مشکلات تا چه اندازه آشنا هستید؟ برای هر کدام از آنها چه راه حلی ارئه می دهید؟ اگر قرار باشد از این راه حل ها استفاده شود، چه مشکلاتی در سر راه شما قرار دارد؟
مشکل دیگر اگر قرار باشد بر این
دشواری ها پیروز شوید، ترجیح
می دهید که رهبری استبدادگرا داشته باشید یا باید روش مشارکتی را بکار بگیرید؟ من
روش اخیر را ترجیح می دهم. زیرا به نظر من در بلند مدت برای ورزشکار منافع بیشتری
خواهد داشت. هر چند ، جای تردید نیست که در بسیاری از موارد این کار بسیار دشوار
است و ممکن است حتی میسر نباشد. در چنین مواردی، شاید چاره ای جز رهبری آمرانه
نداشته باشد.
فصل 12
برنامه ریزی در تغییر نگرش ها و مهارت ها
برنامه ریزی در حیطه ی حرکت در
بسیاری از مواقع از لحاظ
شیوه های اجرایی ورزشکاران تفاوت دارند. لیکن به علت داشتن ماهیتی هماهنگ در این
بعد مقام والایی دارد.
تغییر نگرش در حرکت:
از لحاظ مفهومی، فنونی که اجر می شوند، تحت عنوان توسعه ی سازمانی حرکت از جهاتی که تلاش می کند تا با توجه به ادراکات حرکتی حریف مقابله کند. از همین جهت تلاش می کند تا با انتخاب حرکت ارزنده و با ارزش، حرکت را دچار تغییر کند.
تحت چه شرایطی این برنامه کارساز خواهد بود و در چه شرایطی مؤثر نخواهد بود؟ همانطور که قبلا گفتم، چند عامل نسبتا پیچیده وجود دارد. یکی از عواملی که پیش از این مورد بحث قرار نگرفته است، درجه ی سختی و نرمی حرکت است که روش مورد استفاده، عوامل دیگر را از لحاظ تأثیر گذاری بر تغییر عملکرد حائز اهمیت می کند. نخست به بازنگری برخی از مشکلات حرکت می پردازم، آنگاه برخی از عوامل مثبت تسهیل کننده و نیز موارد دیگر را مورد بررسی قرار می دهیم. در این مرحله برای هر ورزشکار که مایل به طرح ریزی برنامه های تغییر انگیزشی یا نگرشی اقدام می کند.
مشکلات برای تغییر نگرش در حرکت واقعی:
شاید نقطه ی شروع حرکت باید توجه به این مسأله است که کارایی روش های تغییر نگرش در موقعیت های گوناگون متفاوت است. بنابراین باید بتوانید نسبت به سطح حرکتی حریف اقدام کنید.
نخست باید بفهمید که چرا میان این
دو موقعیت از لحاظ کارایی تفاوت وجود دارد. وانگهی، فهم دلایل کارائی متفاوت به
ورزشکار کمک
می کند تا از
عهده ی فهم دلائل متعدد موجود در حرکت آگاهی یابد.
یکی از تفاوت های میان این دو
موقعیت، تحت تأثیر قرار گرفتن یا تحت تأثیر قرار دادن حرکت خودتان یا حرکت حریف
است. دست کم باید بتوانید از پیام ها و پیامد های حرکت آگاهی یابید، خواه با آن
موافق باشید و خواه نباشید. چه اگر ندانید چه اتفاقی در حال وقوع است و غفلت آشکار
از آنچه در حال وقوع است و به ویژه اگر ندانید چه اتفاقی در حال وقوع است و غفلت
آشکار از آنچه در حال وقوع است و به ویژه اگر نداند چه اتفاقی درحال وقوع است یا
چه اتفاقی خواهد افتاد، آسان نیست. از سوی دیگر هر ورزشکار در هر موقعیتی که قرار
می گیرد،
باید گزیده انتخاب کند. یعنی بدون دانستن نگرش حرکتی حریف کاری نمی توان کرد. نگرش
وی نسبت به شرایطی که در آن قرار دارد و دریافت پیام ها در اذهان خود، می فهمد
حرکتش را چگونه دگرگون کند. با اینکه اطمینان ندارد تمام شرایط مناسب باشد. مع هذا
احتمالا نسبت به درجه ای از درک حرکت حریف و فهم پیام حرکت اقدام خواهد کرد.
بسیاری از ورزشکاران پیامی را که بالقوه با آن توافق ندارند، نادیده می گیرند. در
نتیجه احتمال دگرگونی در حرکتشان کمتر می شود.
دومین دلیل برای تلاش در دنیای واقعی حرکت، اهمیت نگرش مورد نظر است. در موقعیت اقدام حرکتی، نگرش به تغییر حرکت حریف در مقایسه با ماهیت حرکتی حریف اقدام کنید.
دلیل سومی که می تواند نتایج متفاوتی با آورد، رابطه میان نوع نگرش دو رقیب نسبت به حرکت یکدیگر است. این دلیل عبارت است کوشش در فهم نگرش های حرکتی حریف و تغییر نگرش ها در دنیای واقعی حرکت است. شناخت تمام نیروهایی که نگرش حرکتی حریف را مشخص می کند.
دلیل چهارم اینکه تلاش برای تغییر
نگرش در حرکت حریف و ورزشکاری که تلاش برای تغییر در نگرش دارد، معمولا به درجه ی
حرفه ای رسیده است. سرانجام دلیل پنجم تفاوت کارایی در این دو روش نسبت به ملاحظات
طرفین اقدامی انجام دهد، این تلاش تغییر نگرش معمولا نسبت به سنجش کارایی دو حرکت
طرفین سنجیده
می شود.
تغییر نگرش در پیامدهای حرکت:
اکنون می خواهیم منحصرا به مزایای در عرصه ی حرکت توجه کنیم و دریافت کننده ی پیام مجاز به چه اجرای یک جانبه یا دو جانبه است. پاسخ بستگی به حریف دارد. بدین معنا که روند حرکت بستگی به تجربه ی ورزشکار دارد. چندین روش وجود دارد که چگونه با حرکت حریف سازگار شوید و چگونه عمل کنید. یک توضیح اینکه کدام اجرا مناسب تر است. از آنجا که ورزشکاران مختلف واجد تدبیرها و شگردهای گوناگون هستند، احتمال بیشتر می رود به گونه ای ناهمانگ وارد موقعیت شوند. امکان دیگر این است نیرو و توان بدنی ورزشکار در جاهایی بتواند جبران خلق تکنیک را بکند. یعنی گروه مربی از تکنیک، تاکتیک، ترفند و نیرو به احتمال بیشتر در هر موقعیت استفاده می کند.
یک مزیت این روش آن است که بر اساس درک دوجانبه از روند کل حرکت در یکی از مزیت های حرکت متمرکز شوید. شاید بهترین توضیح این باشد که در نتیجه ی آگاهی با کل مسائل حرکت و تلفیق آنها با یکدیگر، در مقابل تغییرات مختلف مقاومت می کند.
یک تفاوت دیگر در شناخت ساختار یک پیام، به بررسی نتیجه گیری کل حرکت اقدام کنید. آیا پیام گیرنده باید پیام مربوط به تحرکات حریف را سرانجام آشکار بودن چشم انداز در بهترین صورت خود چه رابطه ی پیچیده ای دارد؟
سازگاری با حرکت:
- با توجه به شرایط، خودتان را وفق دهید.
- حرکت کلیشه ای نیست، بلکه ریشه ای و اندیشه ای است.
- الگو شناسی و الگویابی.
- شکست و موقعیت یک تجربه است.
استخراج کند و آزادانه خود به نتیجه گیری بپردازد. گاهی تأثیرات جزئی در تأثیر گذاری تفاوت ایجاد می کند. مخصوصا اگر جزء پیام ناآشنا و دشوار باشد. از آنجا که دشواری تنها می تواند برحسب توانش های ذهنی نسبت به فهم پیام تعریف شود. این نتیجه گیری با عملکردهای پیشین متناسب می باشد. بدین معنی که اگر ورزشکار فکر می کند که صلاحیت و قابلیت لازم را برای اینکه به نتیجه برسد را خواهد داشت. از سوی دیگر ورزشکاری که صلاحیت خود را شایسته نمی داند، عقب نشینی را مطلوب تر می بیند. پرسش دیگر در مورد چگونگی ساختار یک حرکت و تغییر نگرش به منظور حصول حداکثر کارایی، ترکیب بندی، ترتیبی است که یک نوع استدلال بکار می رود. لیکن تفاوت هایی هم دارد. باید بشناسید که تقدم و تأخر هر اجرا کدام است.
شناخت تعارض بین دو حرکت:
- چه فنون روش هایی برای افزایش و عملکرد حرکت مفید هستند.
- عواملی که باعث می شود تا حرکت تعالی بخشد کدام است؟
- عوامل حرکتی که انواع اختلالات حرکتی را به وجود می آورد؟
- ویژگی هایی که در حرکت می تواند عوامل حرکت را تحت تأثیر قرار دهد، کدام است؟
- بهترین شیوه برای در اختیار گرفتن حرکت کدام است؟
- سرانجام مسئولیت هایی که باید مورد توجه قرار گیرد، کدام است؟
- احتمالاتی که به تدریج آشکار می شود، کدام است؟
- کوشش هایی که به عمل می آید تا مسائل مهم را تحت تأثیر قرار دهد؟
- محدودیت هایی که باید بین آنها تمایز قائل شوید کدام است؟
- چگونه سطح هوش و عملکرد حریف را ارزیابی کنید؟
- چگونه استدلال ورزشکار، برای شناخت عواملی که رفتار حرکت را تحت تأثیر قرار می دهند؟
- ورزشکار باید درصدد یافتن راه حلی برای گزینش نیمه ماهرانه باشد.
- اهمیت عوامل موجود در حرکت بر اساس مفید بودن عملی حرکت خاص توجیه می گردد.
- شناخت عملکرد حرکت در حال تحول و دگرگونی محرک های تربیت نشده به طور فزاینده استدلال می شود.
- روش هایی که مناسب هستند و علت آن قابل استدلال هستند.
افزودن به آن، در سازماندهی ترتیب اجرای حرکت جنبه های مهم دیگری نیز وجود دارد که یکی از آنها انتخاب موضوع حرکت نسبت به موضوع حرکتی حریف است. اگر اجرا دارای مفاهیم ضد و نقیض باشد، اثربخشی مقدم حائز اهمیت است. باید بتوانید تأثیر اولیه را به خوبی شناسایی کنید.
بعد سوم، توجه منطقی به شکل گیری حرکت حریف است که با شناخت تناسب عملی حرکت حریف، درک بیشتری از نظر محتوا به فهم رفتار شناسی حرکت حریف خواهید داشت. علاوه بر این می توان پیش بینی کرد، متغییرهای مهم دیگری برای نفوذ به حرکت حریف وجود دارد. البته این کار نیاز به استدلال و تغییر در ساختار نگرشی حرکت خود است.
ویژگی های سنجش:
این امر هنگامی عملی می شود که سنجش بلافاصله از تحلیل حرکت حریف اتفاق می افتد. یعنی به تدریج تأثیر قابلیت های حرکت حریف شناسایی می شود. هنگامیکه تأثیر حرکت حریف شناسایی شد، پیوندهای میان قابلیت های مختلف حرکت شناسایی می شود.
علی رغم روندهای مختلف در جاهای مختلف حرکت در یک چارچوب واحد، مشخص می شود، این کار از آن جهت اهمیت دارد که پاداش ها و هنجارهای حرکت در تقابل و هماهنگ تر عمل می کنند. گاهی به توافق به حرکت حریف می پردازد و لحظه ی دیگر امکان برای غلبه بر حرکت حریف نزدیک می شود، همه ی اینها با مشارکت و تعامل با تفاوت های در حال اجراست.
این استدلال چنین است که اگر حرکت به اندازه ی کافی قابل قبول بود. به تدریج حرکت حریف محو می شود.
ملاحظات قراردادی در فرایند تغییر حرکت:
یکی از پرسش های مهم این است که
آیا صفات های مختلف حرکت در متقاعد ساختن حرکت حریف، موجب افزایش پذیرش پیام ها می
شود. به نظر می رسد که نحوه ی عملکرد حرکت با متقاعد کردن حرکت حریف با هم ارتباط
دارند. بدین ترتیب حرکت با استدلال منطقی
و عقلانی پیش بروید. در صورتی که ورزشکار مبتدی حرکت
غیر منطقی و هیجانی انجام می دهد. در اینجا او حالت بسیار دفاعی به خود می گیرد و
نسبت به استدلال های حرکتی حریف منطقی عمل
نمی کند. به دلیل اینکه به درستی نمی تواند روابط بین حرکت ها را در یک چهارچوب
ساده یا پیچیده بررسی کند. یک توضیح اینکه صرفا شناخت تفاوت درجه قابلیت های بین
دو حرکت با احتمالاتی که چگونه تحت تأثیر قرار می گیرند.
تعامل با حرکت حریف به عنوان روش تغییر نگرش:
به عنوان روشی برای نفوذ در حرکت حریف به عنوان تغییر نگرش به کار می رود. برای اینکه هر روش حرکتی به موفقیت نزدیکتر شود، باید پیامدهای منفی حرکت را بررسی کنید. شاید بهتر این باشد به دنبال روشی باشید تا به اجبار در حرکت حریف تغییر نگرش ایجاد کنید.
شناخت مهارت های ویژه:
در اینجا با اعمال تغییر نگرش و
تغییر انگیزش در مهارت خود تنوع ایجاد کنید. بسیاری از ورزشکارانی که در مهارت خود
اندکی به توسعه ی سازمانی حرکت می اندیشند به هدف های بیشتری دست
می یابند.
بنابراین به حریف اجازه نمی دهند به راحتی به فهم تأثیر یک متغییر واحد قادر
نباشند. مع هذا، در خصوص سودمندی بالقوه حرکت های جدید، نتیجه گیری معدودی به عمل
آورد.
اجرای روش های فردی:
بنابراین روش های آموزش فن، فقط کمک و یاری به ورزشکار در فرا گرفتن آن فن نیست. بلکه روش های آموزشی چنان پیچیده اند که به ورزشکار اجازه دهند تا به فهم تأثیر یک متغییر واحد که ممکن است در نحوه ی اجرای فن تأثیر خاص بگذارد، قادر گردد. مقتضیات دنیای حرکت این امر را ممکن می سازد تا به طرح ریزی عملی حرکت بپردازید. مع هذا در خصوص سودمندی بالقوه شرایط مختلف فن با کارایی آنها، نتیجه گیری های محکم به عمل آورد. بالاخره، مزایا و معایب نسبی فن را با انواع موقعیت هایی که این فنون برایشان مناسبند و علل آن اظهار نظر کنید.
روش اجرایی:
تربیت و آموزش ورزشکار با روش اجرایی خاص، در یک نظام حرکتی هماهنگ تبعیت می کند.
اولا، به نظر می رسد که برای اجرای فن با ساختار سلطه گرانه، دلایل نیکویی وجود دارد. بالاخره، روش اجرای فن به منظور مهار و کنترل رفتارهای حرکتی (منفی) پیامدهای فن در نظر گرفته می شود، روندی هماهنگ با توجه به یافته ها به نسبتی که فرم حرکتی شما در برابر فرم حرکتی حریف مستقل عمل کند، ثانیا، چنین می نماید که اجرای هر حرکتی، حدود معینی دارد. بدیهی است آنچه که می تواند از موقعیت حرکت به عملکرد منتقل شود باید همواره با توجه به اصول مفهومی. مقرارت و دیگر اطلاعات دارد. سرانجام، اعمال تقویت و پسخوراند منظم در این روش بسیار دشوار است.
روش دستکاری:
در این روش با دستکاری محیطی مختصری از حرکت، راه مشخص تری را برای حرکت خود انتخاب کنید. در این صورت مشارکت و تأثیر آن مثبت خواهد بود.
روش های شبیه سازی:
در این روش شیوه ی فنی عمدا تلاش
به عمل می آورد تا اجزای ضروری حرکت را در موقعیت های واقعی ایجاد کند. زیرا در
محرک های موجود در یک موقعیت شباهت زیادی وجود دارد و پاسخ های متفاوتی عمل می
کند. سپس بر مبنای هر استدلال، نسبت به هر تصمیم پسخوراند دریافت کند و آنگاه بر
مبنای این نسبت به هر تصمیم پسخوراند مجددا به اتخاذ تصمیم بپردازد. در این شیوه،
تقویت، آگاهی از نتایج، نظارت بر حرکت به آسانی امکان پذیر است.
با این وجود، این روش مشکلاتی دارد. یک مشکل بدیهی این است که ممکن است با دخالت دادن جنبه هایی از قبیل تقویت و پسخوراند، درجه ی اهمیت حرکت را افزایش دهید.
از جمله پرسش های عمده ای که باید در مورد کارایی شبیه سازی مطرح کرد پرسش های زیر هستند:
1- محدوده یا بخشی از حرکت که در شبیه سازی گنجاده شود
2- مدت زمانی که حرکت در آن قرار می گیرد
3- میزان درگیری قسمت های مختلف حرکت ونسبت هایی که به طور همه جانبه در حرکت وجود دارد. گاهی حرکت پیش از اندازه طول و تفضیل پیدا می کند
مهمترین شیوه اجرایی حرکت، تسلط بر برنامه ی حرکت است. چه چیزی آن را اینچنین مشکل می سازد؟ پاسخ این است که هر روش تلاشی متفکرانه است.
اجرای فن برنامه ای در اصل مرکب از چهار جنبه ی اساسی است. یک جنبه ان است که فن از گروهی حرکت با اجزای اساسی با مراحل مجزا تقسیم می شوند. دوم اینکه تمام مراحل در یک چهارچوب خاص به گونه ای در کنار هم قرار می گیرند که یک پیشرفت منطقی را به وجود می آورند. سوم اینکه در پایان اجرای فن یک پاسخ خاص را القاء می کند. سرانجام پس از رفتن به مرحله ی بعدی، باید تقویت فوری و بازخورد مناسب فراهم شود. البته جزء ذاتی اجرای فن آن است که، ورزشکار بتواند سرعت خود را در جریان حرکت مهار کند. حتی اجرا مشتمل است بر تقویت، آگاهی نتایج، مهار خود تا مهار حریف، فعالیت مورد انتظار، شناسایی اهداف بعدی و...
برای اجرای هر فن بیش از یک نوع اجرا وجود دارد. این مربوط به روشی است که معمولا برنامه ی چند وجهی نامیده می شود. هر چند، با موجود بودن انواع اجراهای مختلف، همگی در این نکته با هم شباهت دارند که واجد شرایط اصلی فن هستند. در نتیجه، ترجیح یکی بر دیگری از نظر کاربردی، کارایی یکسانی وجود ندارد.
دیگر مشکلات در برابر تغییر حرکت:
برنامه ی حرکت در رابطه با نوع سازمانی حرکت حریف، بهترین راهنما تلقی می شود. اکنون نیاز به شناسایی انواع قابلیت های حرکتی دارید. اگر بتوانید حرکت حریف را به درستی مورد مطالعه و بررسی قرار دهید، آنگاه محدودیت های حرکتی حریف را کشف می کنید. زیرا باید دانست که بخشی از نقش های حرکت در واقع یکی از اجزای مهم آن را تشکیل می دهد. پس، این امکان وجود دارد که ویژگی های اجرایی یک حرکت با ویژگی های همان حرکت در تکرار بعدی متفاوت باشد، چه این دو به گونه ای تنگاتنگ به هم مربوطند.
بعد از بازنگری دو اجرای گوناگون از یک فن در تغیرات سازمانی آن نتیجه می گیریم که بهترین روش آن است که روش اشتراک قدرت می نامند. آنگونه که تصمیم گیری و مشکل گشایی متناسب با همان اجرا انتخاب شده اند. وانگهی، نتیجه گیری های کارشناسان را مطالعات گوناگون دیگر از قبیل آنچه در زیر آمده است را تأیید می کند:
1- یکی از دلایل عمده ی اجرای حرکت و برنامه ریزی در نظام های گوناگون حرکت این است که تمایل های تغییر از میل به اقتدار نشأت می گیرد.
2- همینطور بازنگری عوامل گوناگون حرکت و تفویض مسئولیت های جدید در مقابل حرکت حریف از تفکر و علاقه ی ذهنی اوست.
3- در یک نظام اقتدار، حرکت بر عهده ی نقش های تصمیم گیری است.
4- تکرار و اجراهای مجدد فن حاکی از آن است که هر چه سطح دشواری وظیفه و تکلیف ها، گوناگونی ایجاد می شود.
روی هم رفته، انگاره های ذهنی در یک هماهنگی با شواهد موجود، می طلبد تا انواع رفتارهای گوناگون با توجه به عملکرد مؤثرتر اقدام شود. همینطور هم باید فرایند تغییر فنی حرکت را دریافته و انگیزش عملکرد حرکت حریف را تحت تأثیر خود قرار دهد. اهمیت این فرایند، همچنان به قوت خود باقی است.
متغییرهای مربوط به دیدن:
شاید به این نتیجه گیری رسیده باشید که اگر میان انواع فرایندهای حرکت تفاوت قائل نشوید، عملکردتان به رفتار مؤثر منجر نمی شود. باید بتوانید میان انواع ویژگی های حرکت تفاوت قائل شوید، زیرا در عملکرد مؤثر رفتار مناسب وجود دارد .
طرح ریزی محتوای حرکت:
چگونه ورزشکار نسبت به محتوای یک
حرکت با مهارت تصمیم
می گیرد؟ چه ترتیبی باید به محتوای حرکت بدهد؟ برای کمک به حرکت در هر مرحله ای چه
فرایند حرکتی بکار برود؟ پرسش هایی از این قبیل رهنمودهای معنی داری خواهد داشت.
یک رهنمود این است که در هر مرحله از برنامه ی حرکتی باید انواع مهارت ها و توانش هایی را که برای عملکرد بهتر لازمند را مشخص کنید. اگر بدانید که مهارت ها و توانش ها برای یک مرحله ی خاص چکار می کنند. برای شناختن دانش ها و تعیین نشانه ها و محتوایی که باید عملکرد در آن مهارت خاص کمک کند چه راهکارهایی وجود دارد. مثلا مهارت های حرکتی را طوری طرح ریزی کنید که توانش های ادراکی حریف نتواند مرحله ی بعد را سازمان دهد.
بررسی های به عمل آمده، همبستگی ها میان اجزای اصلی حرکت را با توجه به رفتار ویژه ی آن بررسی می کند. آنگاه با توجه به این اجزاء و رفتار، برنامه ی حرکتی خود را طرح ریزی کنید. با اینکه در این روش ارزشیابی های تطبیقی الگوی حرکت را به گونه ای خاص بازیابی می کند. خلاصه اینکه برداشت حاصل، ناشی از تفکر اصیل ورزشکار است.
فصل 13
سنجش رفتار حرکت به نسبت واکنش های به وجود آمده
بازده های عملکرد حرکت، بستگی به فهم و شناخت ورزشکار و تلاش مستمر او خواهد داشت. این هدف در بردارنده ی، فهم در ارزشیابی از خود و.... می باشد. فرض بر این است که این بازده ها را می توان به طرق معنادار تعریف کرد و با سنجش های تجربی اندازه گرفت.
در اینجا توجه ورزشکار را به مسائل مربوط به فهم شناخت این متغییرها معطوف می سازم. بحث در مورد چگونگی اندازه گیری به آینده موکول می شود.
مشکلات و فهم عملکرد حرکت:
شاید با پیدایش طرز فکرهای تازه، چیستی عملکرد مطلوب شناخته تر شود. اکنون نکات زیر را در نظر بگیرید:
1- رفتار حریف در روبرو شدن در بحران های حرکت
2- خودداری ورزشکار از مخاطره پذیری
3- توفق در حرکت با توجه به عملکرد حریف
4- خطی مشی های حرکت در مواجهه با مشکلات و تنش ها
5- چگونگی تحریک و برانگیختن حرکت حریف
6- مسئولیت های ساده یا پیچیده در عملکرد حرکتی حریف
اجرای فن را چگونه باید ارزشیابی کرد؟ آیا آنها خوبند یا بد؟ پس از اجرای فن تصمیم اینکه چه چیزی خوب و مطلوب است، یک پرسش ارزشی است که بر مبنای معانی، ارزش ها و خلاقیت های شخصی تعیین می شود. از دیدگاه تجربی پیامدهای حرکت را از رفتارهای مختلف حرکت تعیین کنید. لیکن صرف نظر از اینکه یافته ی شما چه باشد، این تصمیم که کدام گزینه بر بازده ی حرکتی شما تأثیر می گذارد در بهبود وضع حرکت مؤثر است. نکته ی دومی که می خواهم مطرح کنم این است که قضاوت ارزشی در ارزشیابی کیفیت عملکرد ورزشکار مؤثر است. هر وقت ورزشکاری تصمیمی در خصوص حرکت اتخاذ کند، قضاوت ارزشی در این زمینه ی خاص که چه چیز خوب و چه چیز بد است به شناخت عملکرد بستگی دارد.
بر این اساس هر گونه ارزشیابی از
عملکرد مستلزم بذل توجه به پیامدهای بلند مدت و کوتاه مدت می باشد . چنین به نظر
می رسد که جهات سه گانه ی مطلوبیت عملکرد، بدون توجه به پیامدهای گوناگون امکان
پذیر نیست. هر چند تغییرات مدام یک جهت بر جهات دیگر به همان اندازه ضرورت دارد.
همه ی اینها ضروری هستند و تصمیم بر اینکه کدام یک باید در اولویت باشند، باید بر
شالوده ی حرکت استوار باشد. لیکن این عقیده را نیز دارم که هنگامیکه نیاز به تغییر
روش های بنیادی باشد، به همین ترتیب لازم است که یک حرکت سالم و سودآور بدست آید.
این عملا به چه معناست؟ اگر همه ی
ابعاد هم مهم باشند، باز هم باید در ارزشیابی عملکرد حرکت، ویژگی های مهم بررسی
شوند. این بدان معناست که یک تصمیم مبتنی بر شایستگی و مطلوبیت عملکرد در یک
موقعیت ویژه با توجه به عملکرد حرکتی حریف است. بر این اساس موقعیت های عملکرد
حرکتی تابعی است از سطوح هر یک از این ابعاد در چهارچوب فلسفی خاص ارزیابی کرد.
این امر به یک دیدگاه سه بعدی از مطلوبیت کارکرد حرکت منجر می شود. آنگاه هر رفتار
حرکتی می تواند در یک چهارضلعی حرکت گنجانده شود و بر اساس آن جایگاه و نظام ارزشی
ارزیاب حرکت، برای آن موقعیت ویژه در خصوص خوبی و بدی آن رفتار اتخاذ شود. در این
مرحله ورزشکار به خوبی در می یابد که در موقعیت های متفاوت می توان
ترکیب های متفاوتی از آنها را ارائه داد. وانگهی، ممکن است این سنجش سه بعدی با
یکدیگر ترکیب شوند و اگر چنین شود چه وقت و چگونه با یکدیگر ترکیب می شوند. پرسش
هایی وجود دارد که در زیر به آنها می پردازم.
تصمیم دومی که باید اتخاذ شود، مربوط به فنون اندازه گیری و شناخت ویژگی های حرکت در مورد ابعاد مختلفی که ممکن است اتفاق بیفتد. مثلا چگونه می توان عملکرد شایسته را اندازه گیری کرد؟ از دیدگاه کارشناسان چگونه؟ از دیدگاه تماشاچیان چطور؟
چند بعدی بودن عملکرد حرکت:
هنگامیکه عملکرد حرکت را تعریف و
تشریح می کنیم، لازم است یک اصل مهم را در نظر بگیرید و آن تفاوت ها در عملکرد
حرکت در یک دوره ی زمانی معین تغییر خواهد کرد. زیرا سنجش واحد از عملکرد حرکت
نداریم. چرا که در هر اجرا ملاک های متفاوت بکار گرفته
می شود. به طور اخص ماهیت عملکرد حرکت بسیار پیچیده است و مسأله ی تصمیم گیری در
لحظات مختلف در ابعاد مختلف آن بسیار متفاوت است و به بخش های بکار گرفته شده در
زمان های مختلف بستگی دارد. اگر به سطوح میان سنجش های مختلف در موقعیت مورد نظر
تفکر کنید و احتمالا انگاره های توانش ها در سنجش عملکرد هر یک از آنها متفاوت
است. با بکارگیری ابعاد مختلف حرکت، کارایی حرکت افزایش می یابد. آنگاه متوجه می
شوید که میان رتبه بندی های حرکت دیدگاه های متفاوتی بدست می آید.
افزون بر آن، هنگامیکه یک حرکت به گونه ای شایسته انجام وظیفه می کند. هر موقعیت در طول زمان تغییر می کند. این پیچیدگی بیش از یک بعد مهم را در بر می گیرد و جایگاه هر قسمت از حرکت نسبت به یکدیگر متفاوت می شود. آنگاه باید تصمیم گرفت که به منظور رسیدن به یک هدف باید این ابعاد را ترکیب کرد یا جداگانه به تجزیه و تحلیل هر کدام از آنها پرداخت تا میزان رابطه ی آنها با دیگر متغییرهای مورد علاقه تعیین شود. اگر این ابعاد باید ترکیب شوند، چگونه باید آنها را ترکیب کرد؟ آیا هر اجرا در سنجش های مختلف باید با هم برابر باشند؟ آیا باید یک سنجش عملکرد را مستقل تعریف کرد؟ هر کدام از اقدامات را باید چه وقت انجام داد؟ نسبت به کدام قسمت ها باید توجه بیشتری داشت؟ به توسط کدام قسمت از حرکت می توان با بخشی از حرکت حریف توافقی به وجود آورد؟ هر یک از این اقدامات را چه وقت باید انجام داد؟ یا با هر کدام از این طرق ترکیب، استدلال های محکمی ارائه داد.
همچنین توجه خود را به قسمت های مختلف حرکت معطوف کنید که آیا اصولا باید ابعاد عملکرد را ترکیب کرد یا نه. همچنین ضرایب متغییرهای ضعیف میان متغییرهای مختلف عملکرد از لحاظ مفهومی جنبه های مختلف از رفتار را تشکیل می دهند. نه اینکه با شناخت شاخص های ناقص، بتوان عملکرد مثبی بدست آورد. این استدلال بیانگر این است که چگونه این ابعاد متفاوتند و ترکیب انها نیز متفاوت خواهد بود . همینطور ترکیب آنها مانند ترکیب گل های مختلف در گلدان است. وانگهی برقراری ارتباط میان این متغییرهای مرکب و متغییرهای حریف آزمون دشوارتری خواهید داشت. بنابراین ابعاد مختلف حرکت را باید سنجید و از نظر مفهوم ناب و خالص، آنها را پیش بینی کرد. افزون بر آن ثبات و دوام این چنین روابط به قضاوت گذاشته شود. این مسأله ای است که به هر حال به داوری مدیریت حرکت مربوط می شود.
چندین استدلال نیز علیه ابعاد حرکت وجود دارد که موافق با یک ملاک مرکب وجود دارد. مثلا می توان استدلال کرد که ابعاد مختلف حرکت را می توان بر اساس ارزش کلی آنها و یا بر اساس مبنائی کلی از تمام آنها ترکیب کرد. با اینکه سنجش های مختلف عملکرد حرکت ممکن است با هم ارتباطی نداشته باشند، می توان همه ی آنها را بر اساس مقدار ارزشی که دارند در نظر گرفت و بر آن اساس ترکیب کرد. دلیل دوم اینکه ابعاد چندگانه ی بکار گرفته شده، ممکن است تغییر بسیار کنند. دلیل سوم اینکه متغییرهای مرکب با دیگر متغییرها ارتباط برقرار می کنند و به دنبال همبستگی با ملاک های حرکتی گوناگون هستند. راه نیکو اینکه از لحاظ مفهومی یک قضاوت کلی از ملاک های حرکت بدست آورید. از سوی دیگر، ملاک های جداگانه احتمالا فهم و شناخت نظری بیشتری را فراهم می کنند. بدین معنا که تعیین پیش بینی هایی برای ابعاد جداگانه رفتار حرکت، به احتمال زیاد فهم بیشتری از انواع عواملی را که رفتارهای مختلف حرکت را تحت تأثیر قرار می دهند، میسر می سازد. برای همین، بر طبق این مشکل که آیا باید عوامل را ترکیب کرد یا نه. این امر بستگی به قصد و هدف ورزشکار در آن زمان دارد. اگر به تصمیمات حرکت علاقه دارید، باید ملاک حرکت را ترکیب کنید و اگر به فهم و شناخت اصولی رسیدید، باید آنها را جداگانه مورد بررسی قرار دهید.
اکنون اگر موقعیتی را در نظر گرفته اید که ترکیب ابعاد لازم است، چه روشی را باید برای بدست آوردن نتیجه در پیش گرفت؟ روش های مختلفی پیشنهاد می شود که مهمترین آنها به شرح زیر می باشند:
1- ملاک ها را بر حسب ضریبی از روند سنجش عملکرد ترکیب کنید.
2- ملاک ها را بر اساس یک جنبه از ثبات حرکت ترکیب کنید.
3- ملاک های حرکت را با میانگین ضریب متوسط پیش بینی کنید. مشکل عمده در اینجا است که باید رفتارهای مهم را پیش بینی کنید.
کوتاه سخن، راه حل روشنی برای تعیین نحوه ی ملاک ها در ترکیب کلی وجود ندارد. در تحلیل نهایی قضاوت به ورزشکار بستگی دارد. هر روشی که مورد علاقه باشد و از دیدگاه ورزشکار بهترین تلقی شود، ملاک انتخاب قرار می گیرد.
کیفیت ملاک های عملکرد حرکت:
برای لحظه ای فرض کنید که همگی موارد مورد بحث را به یک سنجش و آزمون گذاشته اید. از کجا بدانید که ارزش هایی را که برای اجرا برگزیده اید به طور مؤثر اندازه گیری و ارزشیابی شده اند؟ همانطور که قبلا معلوم شد، برای اجرای چندین راه حل وجود دارد و با اینکه هر کدام از آنها مهم هستند، روی هم رفته، اجرایی یکی از آنها نسبت به موقعیت حاضر، ارجهیت دارد.
یکی از راهبردها، تعیین ارزش ملاک های متشکل از ارزشیابی های ذهنی و تعیین ارزش های حرکت است. ویژگی اساسی این شیوه است که ورزشکاران باید بیش از دو جزء حرکت را در رابطه با صفات کل حرکت ارزیابی کنند و این ارزیابی باید خصوصیات زیر را داشته باشد:
صفات همگرا: ارزیابی میان صفات مشترک که به طور معنی داری با یکدیگر ارتباط دارند.
اعتبار سنجی:
همبستگی میان صفات درجه بندی شده ی مختلف که توسط حریف به منظور خاص بکار می رود. در اینجا منطق این است که درجه بندی عملکرد در امتداد درجه بندی عملکرد حریف، هماهنگ باشد.
لیکن اگر این سنجش با سنجش های حرکتی خود هماهنگ تر باشد، سنجش شایسته ای از عملکرد حرکت بدست می آید.
در این مورد، ملاک اعتبار همگرا،
بستگی به اعتبار تشخیصی دارد. یعنی، همبستگی های اجزای مهم حرکت با استنباط از
حرکت حریف اعتبار می یابد. بنابراین، با استفاده به همین درجه بندی ها و ارزیابی
به هنگام اجرا به تدریج و به ترتیب، شالوده ی حرکت را در دست
می گیرد. البته، امکان دارد که هردو ورزشکار به بُعد یکسانی اندیشیده باشد. اما به
نسبت روند نتایج حاصل، به درجه بندی متفاوتی با استفاده از همان نوع تحلیل خواهند
رسید. در این مورد، به احتمال زیاد آنچه که ورزشکار اول به هنگام درجه بندی بُعد
حرکتی ورزشکار دوم
می اندیشد. همان چیزی نیست که ورزشکار اول می اندیشد و به همین ترتیب...
علاوه بر این روش، راه های دیگری
نیز برای ارزیابی ارزش های عملکرد وجود دارد، چه اینکه ماهیت ارزشیابی عملکرد،
ماهیتی رقابتی است و مبتنی بر سنجش های
رفتاری عینی و ذهنی است. یکی از راه های حصول اطمینان برای تعیین هدف گذاری
این است که ملاک توسط خود متغییرهای پیش رونده تعیین شود. بدین معنا که
رتبه ی ورزشکار در تلاش برای سازگار ساختن درجه بندی های حرکتی خویش با ذهنیت
(درجه بندی) حرکتی حریف است. مثال اینکه ورزشکار پیش رونده درجه بندی حرکت خود را
چنان تحمیل می کند که باعث شکست خودش می شود. مثل این می ماند که شما خانه ای
آنقدر محکم بسازید که زلزله ای آن را ویران نکند و یا خانه ای بسازید که حتی زلزله
ی قوی هم نتوانند آن را خراب کند، برای اینکه زیر
پی ساختمان مصالحی استفاده کرده اید که مانند فنر عمل می کند و با آمدن زلزله
ساختمان تکان می خورد اما ویران نمی شود.
شیوه ی دیگری برای ارزیابی عملکرد حرکت این است که مورد توافق هر دو طرف باشد که آن را بکار می برند.
ثالثا گاهی راهکار با یک نتیجه ی
گیری فرعی با توجه به ویژگی های و قابلیت های حرکت بکار می رود. در برخی موارد
نحوه ی
محاسبه ی هر
دو حرکت و چگونگی استنباط هر دو ورزشکار سودمند است.
سرانجام، سنجش باید واقع گرا باشد، بدین معنا که باید رفتار با معنا باشد. درجه بندی یعنی نحوه ی استفاده ورزشکار حاوی معانی خیلی بیشتری است.
ارزیابی حرکت به عنوان عامل نفوذ به درجه بندی ها:
بدیهی است که ویژگی های ارزیابی شونده و ارزیابی کننده، مستقل و بدون تحت تأثیر از یکدیگر ارزیابی نمی شود و شواهدی برای نتیجه گیری های زیر وجود دارد:
1- توانایی تقسیم بندی کردن اجزای مرکب حرکت
2- توانایی اجرای بهتر و مؤثرتر
3- توانایی کشف مجهولات حرکت
4- توانایی تمایز بین دو حرکت
5- توانایی تفکر تحلیلی بین دو حرکت
6- توانایی اجرای مطلوب تر و به احتمال بیشتر درجه بندی دقیق تر نسبت به آنانی که رفتار ضعیفی از خود نشان می دهند
علاوه بر این یافته ها، چگونگی
ارزیابی های ویژه و ترکیب بندی های مستقل مدنظر است. اینها راهی است برای فهم
فرایندهایی که سنجش عملکرد را تحت تأثیر قرار می دهند و با مشکلات جدی، مقابله
می کنند.
بدیهی است که در خصوص فهم فرایندها
و درجه بندی و شیوه ی ارزشیابی حرکت چیزهای بسیاری آموختید. این اطلاعات ورزشکار
را در فهم نکات زیر کمک خواهد کرد. چه چیز به ورزشکار کمک
می کند تا
درجه بندی مطلوبی بدست آورد؟ چه چیز ملاک یک ارزشیابی دقیق است؟ چه چیز شیوه های
درجه بندی را بهبود می بخشد. یک پاسخ در این مورد، شناخت ساختارهای درجه بندی و
بکارگیری روش های بهتر است. پاسخ دیگر اینکه ورزشکاران را چنان باید تربیت کرد که
مشکلات حرکت را به نفع خود در نظر داشته باشند. متأسفانه آگاهی اندکی در این زمینه
وجود دارد.
سنجش واکنش های حرکت:
واکنش ها نسبت به حرکت به طرق گوناگونی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. در اینجا هفت طریقه برای سنجش حرکت به شرح زیر تعریف شده است:
1- باید به هر جنبه ی حرکت متناسب با اهمیت آن توجه کنید
2- خشنودی از اجرا به درجه ی کامیابی در آن زمان است
3- خشنودی حرکت، بستگی به روند بهبودی حرکت دارد
4- خشنودی حرکت با توجه به نیازهای حرکت شکل می گیرد
5- خشنودی حرکت با توجه به درجه کامروایی نیازها است
6- خشنودی حرکت، نتیجه ی شناخت تفاوت هاست
7- خشنودی حرکت، نتیجه ی اهمیت نیازهاست تا آنچه در حال حاضر وجود دارد
با اینکه هر کدام از این تعاریف با یکدیگر ارتباط دارند، تا حدی نیز از یکدیگر استقلال دارند. بنابراین، روشن است که سنجش واکنش های حرکت بستگی به پیش بینی متغییرهای حرکتی دارد.
کیفیت سنجش حرکت:
بنابراین، به سنجش های گوناگون
برای سنجش واکنش های حرکت، چگونه باید بفهمید که چه وقت چه حرکتی شایسته تر است.
بدین معنا که روش چند صفتی، امکان سنجش حالات مختلف حرکت را تعیین
می کند.
فصل 14
سنجش عملکرد حرکت و واکنش فنون
علاوه بر مسائل مربوط به فن، مشکل عمده ی دیگر که باید به آن توجه کرد، سنجش ابعاد مختلف فن است. سنجش های گوناگون بسیاری را می توان انتخاب کرد.
سنجش ارزش های سازمانی حرکت:
اغلب هنگامیکه در خصوص عملکرد حرکت
و به چگونگی
اندازه گیری
تفاوت های درون حرکت می پردازیم، چنین به نظر
می رسد که
اجرای آگاهانه و ناآگاهانه و ویژگی های درجه بندی های ذهنی حرکت و.... که غالبا
دستیابی رسیدن به هدف را آسان می کند به طرق گوناگون حرکت را اندازه گیری می کنند.
واقعیت امر این است که در عمل کاوش
و جستجو برای یافتن راه حل با دشواری های زیادی مواجه خواهید شد. به دلیل اینکه
سنجش های حرکت ابدا عینی نیستند. بلکه تا اندازه ی زیادی در بردارنده ی
داوری های شخصی هستند و با اینکه این سنجش ها وجود دارند و مفید نیز می باشند، اما
آرمان یک هدف واقعی را دنبال می کنند. برای این منظور پاره ای از سنجش های عملکرد
را که اغلب عینی تلقی می کنند را مورد بررسی قرار می دهیم تا دو نکته را روشن
سازیم:
1- درجه ای که انتظار می رود از سنجش ها بدست آید
2- اگر امکان سنجش عاری از اشتباه باشد، ممکن است تلاش های پرمعنای بیشتری به عمل آید
بهره وری:
در شیوه ی متداول تفکر حرکت،
نخستین سنجش که به ذهن متبادر
می شود، بهره
وری می باشد. یعنی تفکر قالبی که مبتنی بر تناسب و سنجش عملکرد سازمانی است. این
تفکر متشکل از فعالیت بدنی است که بازده ی محسوسی دارد. هر چند قضاوت در مورد اغلب فعالیت های حرکتی می باشد.
این امر بیانگر نگرشی است که از حرکت بدست می آورید. وانگهی نقد منصفانه از عملکرد
با توجه به فرض های زیر بنایی مورد توجه قرار می گیرد. اولا ورزشکار باید فرض کند
که هر کدام از اجزای حرکت چه توانایی های بالقوه ای را برای اجرای حرکت خواهد داشت
و کدام حرکت برای حرکت دیگر مستعد مقابله کردن هستند. ثانیا، در امتداد ابعاد حرکت
از چه مزیت هایی برخوردار هستند. بدیهی است که در این شرایط بهره وری بر حسب واحد
عملکرد حرکت به عنوان سنجشی از عملکرد حقیقی حرکت در نظر گرفته
می شود.
روشن است که به رغم بهره وری به
عنوان سنجشی از عملکرد حرکت محدودیت های بسیاری به همراه خواهد داشت. مهمتر از آن،
اینکه
نمی توان
بهره وری حرکت را به عنوان گونه ای معنادار بکار برد. تلاش برای یافتن مفهوم
اندازه گیری عملکرد بر مبنای دقتی که در تکمیل فرم های در حال اجرا مهم می باشند.
بدیهی است که این سنجش ها در بعضی شرایط کاربرد پذیر هستند. اما در شرایط دیگر محدودیت هایی دارند و لزوما برای سنجش تفاوت ها در عملکرد تأثیر می گذارند.
شیوه های گوناگونی از ارزشیابی حرکت وجود دارد. این گوناگونی، هم از نظر فنی و هم از دیدگاه فردی می تواند در ارزشیابی نقش ایفا کند. از آنجا که هر یک از گزینه های یاد شده، محاسن و معایب مختلفی خواهد داشت.
سنجش های ذهنی از عملکرد حرکت:
اصل اساسی روانشناختی در یک درجه بندی ذهنی از عملکرد حرکت این است که ورزشکار عملکرد حرکتی حریف را مورد ارزشیابی قرار می دهد. به طوری که این ارزشیابی صرفا از عملکرد حریف سنجشی به عمل می آورد و بر آن اساس تصمیم گرفته می شود. در این روش فنون مختلفی برای درجه بندی از عملکرد به وجود می آید. مسأله این است که تنها یک عملکرد آرمانی کارساز نمی باشد و فنون مختلفی برای درجه بندی از عملکرد حرکت وجود دارد. در اینجا ماهیت عوامل حرکت تحت تأثیر یکدیگر قرار می گیرند و بر عوامل دردسرساز چیره می شوند.
چگونه باید به ارزشیابی عملکرد حرکت بپردازید؟
کاربرد خردمندانه از عوامل حرکت
بسیار مؤثر است. مثلا درجه بندی بخش های مختلف حرکت بر مهارت های حرکت تأثیر
بیشتری
می گذارد.
بدین سان نگاهی به همه ی این درجه بندی ها و تفاوت های میان آنها روشن می سازد که
تا چه اندازه ورزشکار توانسته است نیازهای رفتارهای گوناگون را برآورده کند.
اینگونه اطلاعات اگر درست ارزیابی شوند، ممکن است فرصت هایی نیز برای رشد و کمال
بخش حرکت فراهم کنند. بدین معنا که شاخص نمودار حرکت با توجه به ادراکات متفاوت
مربوط می باشد. این کار با شناخت تعارض
بالقوه ی
حرکت ها بدست می آیند.
علاوه بر منافع و شواهد هماهنگ مربوط به توانایی درجه بندی توسط خود ورزشکار به کمال می رسد. بدین سان، در رابطه با روش مدیریت بر مبنای هدف ها و برانگیختن سطوح مختلف حرکت حائز ارزش بسیار است. با فرض اینکه ورزشکاران مختلف در فرایند ارزشیابی حرکت درجه بندی های متفاوتی را در نظر می گیرند. مهمترین آنها به شرح زیر است:
1- اگر ورزشکار بتواند برای یک فرصت، بیش از یک راه حل ارائه دهد.
2- ارزشیابی در زمان های متفاوت با
توصیه های خاصی همراه
می باشد.
3- اگر ورزشکار بتواند در خور حرکت خود، پسخوراندی ارائه دهد (پیش بینی)، بخشی از فرایند ارزشیابی را انجام داده است. در این مورد، پسخوراند به صورت فرایندی مستمر و وابسته به رفتار حرکتی حریف صورت می گیرد.
فنون ارزشیابی ذهنی:
مقیاس درجه بندی حرکت ها:
روش متداول در کاربرد این مقیاس این است که در امتداد بُعد معینی از حرکت درجه بندی می شود. شناخت نقطه ی معینی که محل مناسب برای درجه بندی حرکت تصور می شود.
پیشنهاد هایی برای فنون ارزشیابی عملکرد حرکت به شرح زیر است:
1- ورزشکار باید آنچه را مشاهده می کند درجه بندی کند، نه آنچه را استنباط می کند
2- کاربرد دو حرکت را درک کنید
3- در هر مقیاس یک اندیشه را دنبال کنید
4- حرکتی را بکار بگیرید که درجه ی آنها را بفهمید
5- اجرای حرکت ها باید هماهنگی درونی داشته باشند
6- در این مرحله نکته ی مورد نظر این است که هدفی را دنبال کنید که حریف آن را جدی نمی گیرد
7- ابهامات را جدی بگیرید
علاوه بر این توصیه ها، نکات زیر را جدی بگیرید:
1- درجات مختلف هر حرکت را جدی بگیرید
2- تفاوت میان درجات مختلف ابعاد حرکت را شناسایی کنید
3- احتمالا یک ویژگی بر موارد دیگر برتری دارد
فهرست عوامل اجرای حرکت: (شیوه ی فنی رویدادهای حرکت)
در این روش فهرستی از اجزای مربوط
به رفتار ویژه ی حرکت ارزشیابی می شوند و بیشترین کاربرد حرکت را مشخص کنید.
لازمه ی این
روش این است که قبلا بر حسب درجه ای از عملکرد حرکت تسلط داشته باشید.
احتمالا بهترین راه این است که تفاوت های عمده و کلی ورزشکار در رابطه با عملکرد مربوطه به نحو بسنده ای از عهده ی انجام آن برآیند.
از این رو، استدلال بدست آمده از سنجش شایسته ی عملکرد حرکت فراهم می شود. این نتیجه گیری صرفا عادلانه و منصفانه است.
انتخاب اجباری عملکرد:
فرض بر این است که در هر اجرا رفتارهای گوناگونی وجود دارد که ورزشکار می تواند آنها را انتخاب کند. پاره ای از این رفتارها مطلوبند و برخی نامطلوب. درعین حال اثربخشی عملکرد به نحوه ی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری حریف بستگی خواهد داشت.
اندیشه ی زیربنای مقیاس انتخاب اجباری فریبنده است و در رابطه با این مقیاس ها، تقسیم حرکت به عمل آمده است. اولا با اینکه امکان دارد میانگین های مطلوبیت دو رفتار جلوه کند و حرکت خیلی اختصاصی در مورد محصول واقعی اهداف اجرا شود.
افزون بر آن، یک مشکل فنی ثالث نیز
در رابطه با این مقیاس ها وجود دارد. این مشکل ماهیتی متناقض دارد. زیرا تنها از
یک مقیاس اجباری ناشی می شود. اینکه در حرکت مقابله گرا، کاملا با هم برابر نیستند
و اساس انتخاب برای دو ورزشکار کاملا با هم برابر نیستند. بنابراین احتمال زیادی
می رود که به طور تصادفی به انتخاب یکی از آنها بپردازد. هر چند با وجود تمام مشکلات، حرکت سعی می کند تا
به روند خود
ادامه دهد. شاید بتوانید بعضی از مشکلات را با ایجاد مقیاس های بهتر رفع کنید.
روش رتبه بندی:
شاید ساده ترین راه ارزیابی عملکرد حرکتی حریف، روش رتبه بندی باشد. هدف این روش صرفا رتبه بندی حرکت حریف در مقایسه با حرکت خودتان است. رتبه بندی دو نوع اساسی دارد. نوع اول اینکه اجزای گروه حرکتی را به نسبت یکدیگر در یک جابجایی منطقی مورد ارزشیابی قرار دهید. یک روش دیگر رتبه بندی حرکت حریف به صورت متناوب می باشد. در این روش نخست مهمترین جزء حرکت را شناسایی کرده، سپس بدترین نوع امکان اتفاق را برای آن در نظر بگیرید. پس از آن تلاش کنید تا حرکت حریف در جهت عکس عمل کند
یک روش رتبه بندی حرکت که از
نظرفنی استدانه است. به روش مقایسه ی روجی معروف است. در این روش همه ی اجزای حرکت
به صورت دو به دو باهم مقایسه می شوند و رتبه ی هر زوج منوط به رتبه ی زوج دیگر
مقایسه می شود. مشکل این است که تعداد
مقایسه هایی
که باید انجام بگیرد زیاد است.
مهمترین نارسایی روش این نوع رتبه بندی آن است با مقایسه ی های زوج های حرکتی، کدام حرکت مخصوص این ویژگی منحصر به فرد باید اجرا شود.
شبیه سازی حرکت حریف به عنوان ملاک عملکرد:
محاسن و معایب شبیه سازی به عنوان سنجشی برای عملکرد حرکت بدیهی هستند. جهت گیری حرکت به عنوان ملاک مهار حرکت که تحت آنها عملکرد اندازه گیری می شود، از سوی دیگر، اگر ورزشکار بداند که در یک شبیه سازی چه کارهایی باید انجام دهد. چه در این مورد، چه چیز یک حرکت مؤثر را تشکیل می دهد، چه خصوصیاتی باید داشته باشد، چه مدت زمانی برای اجرای آن لازم است و اینها...
سنجش واکنش های حرکت:
همانند اندازه گیری عملکرد حرکت، شیوه های فنی سنجش واکنش های حرکتی هم گوناگونند و هر کدام محاسن و معایبی دارند. همچنین، برای رفع این مشکلات یک راه چاره ی واقعی وجود ندارد و اینکه کدام یک برای استفاده انتخاب شود اغلب بستگی به نگرش ورزشکار دارد.
با این وجود، اجرای هر حرکت پیامدهایی برای هر دو ورزشکار در بر خواهد داشت. به نظر می رسد هر کدام از ورزشکاران واکنش بهتری نسبت به حریف داشته باشند، عملکرد بهتری خواهند داشت. بالاخره ورزشکار احساسس ایمنی می کند و حرکتش را بدون ترس انجام می دهد.
بدیهی است که در سنجش عملکرد حرکتی، چندین معمول است که درجه بندی شوند و با استفاده از یکی از ملاک های عینی، عملکرد مورد ارزشیابی قرار بگیرند. این در حالی است که خود ارزشیابی بر اجرای حرکت ارجهیت دارد. این بدان معنا است که مسائل مربوط به حرکت از اجرای حرکت مهمتر هستند.
روش پرسش و پاسخ:
ساده ترین راه برای شناخت حرکت، پرسش از واکنش های حرکتی حریف و سؤال هایی که از حرکت او به عمل می آورید و عکس العمل های مختلف برای پاسخگویی بکار می گیریم.
مقیاس حریف:
منطق اساسی زیر بنای مقیاس حرکت به شرح زیر است:
1- برای اجرای هر حرکتی، بتوانید به آن نگرش هایی داشته باشید، ارزشیابی گسترده ای از مطلوبیت تا نامطلوبیت.
2- برای هر نقطه ی ویژه در امتداد حرکت، یک ارزشیابی نسبتا مطلوب داشته باشید. اینکه بتوانید هر یک از آنها را بتوانید بر حسب درجه ی مطلوبیتش نسبت به حرکت مورد نظر سنجید.
3- سپس نگرش هر ورزشکار نسبت به حرکت یکدیگر می تواند باز بینی نگرش هر دو را تغییر دهد تا به گونه ای متفاوت عمل کنند. اگر فرایند ایجاد مقیاس و منطق زیر بنای آن را بررسی کنید. پی به نگرش خود ارزشیابی، نسبت به حرکت مورد نظرش به پاسخ مثبتی خواهید رسید. به دیگر سخن، باید نسبت به مفهوم حرکت هر حرکت، آگاهی داشته باشید. به دلیل اینکه درجه بندی های حرکت تحت تأثیر بسیاری از عوامل مربوط به ارزشیابی قرار می گیرند که سبب افزایش عملکرد در قضاوت ها می شود.
یک هدف کلی مربوط به مقیاس های حرکت همواره برای ورزشکارانی که در منطق اندازه گیری روانشناختی حرکت، کاربرد پذیری آن را بدست آورده اند. ایجاد مقیاس های نگرش چند بعدی که آمیزه های پیچیده ای از ابعاد گوناگون حرکت می باشد، به دلیل اینکه چنین مقیاسی در ورزشکاران مختلف معنی یکسانی نخواهد داشت. اگر مقیاس چند بُعدی باشد، یک جزء حرکتی خاص می تواند برای ورزشکاران مختلف معنی متفاوتی داشته باشد، بر این اساس یک مقیاس پنج درجه ای مفید می باشد که عبارتند از: کاملا موافق، برای هر ورزشکار انگاره های موافق و مخالف، سنجش عوامل مختلف حرکت است. با حذف عوامل ناهنجار همبستگی بیشتر می شود.
سنجش غیر مستقیم واکنش های حرکت:
شاید این امر بازتاب این واقعیت باشد که انگیزه ی مهم در سنجش غیر مستقیم، مسأله ی این باشد که حریف با صداقت پاسخ ندهد.
روندهای نو در سنجش بازده های حرکت:
یک روش جدید تفکر در سنجش بازده ی حرکت، علاقه به سنجش عملکرد حریف و واکنش های حرکتی به هم آمیخته ای است که منعکس کننده ی استدلال دو حریف از یکدگیر است که باید بتوانند اثربخشی خط مشی دو حرکت را و انواع مختلف رهبری آن را در امتداد چندین بُعد ارزشیابی کنند. یک عامل مهم این است که سنجش سطوح انگیزشی و نگرش های دو حرکت قبلی را مورد بازنگری عملکرد قرار دهید به عبارت دیگر، ویژگی که موجب انگیزش و عملکرد حرکت می شود، تعیین کننده هستند. یعنی درجه ای که ورزشکار در تعیین اهداف عملکرد خود نقش داشته است. همچنین بازخورد حرکت از درجه ی پسخوراند حرکت و نحوه ی تعیین معیارهای آزاد بدست می آید.
بدین دلایل، ارزش مشروطه ورزشکار و احتمال بقای حرکت او بستگی به ارزش قابل تشخیص و مورد انتظار ورزشکار از ارزش کنونی منابع حرکتی حریف است. در صورتی که ارزش واقعی تابعی است از توانایی ها و سطح فعال شدگی که کیفیت سطح حرکت او را تحت تأثیر قرار می دهد.
سنجش ارزش های کلی عملکرد حرکت:
چگونه باید دانست چه حرکتی و در چه
امتدادی ملاک ارزش قرار
می گیرد؟ مشکل ورزشکار در اینجا نحوه ی اندازه گیری حرکت حریف و چگونگی انتخاب
سنجش های موجود است. یعنی مشکل انتخاب ابعاد ارزشیابی است. به بیان دیگر، منظور
فقط نحوه ی ارزش گذاری نیست، بلکه نحوه ی قضاوت ذهنی است. یعنی قضاوتی که بر حسب
مورد خاص که تا اندازه ای متفاوت است. وانگهی نسبت به ماهیت حرکت و با استفاده از
شیوه ی تفکر خلاق و در راستای مفهوم بخشیدن به متغییرها، بازده ی حرکت سنجیده شود.
فرض این شیوه ی تفکر این بوده که ارزشیابی بر اساس توافق دو طرف و کاربرد پذیری
ابعاد مختلف آن بسیار ضروری است. در اینجا ارزشیابی، یک داوری ذهنی است که خوب و
بد را تعریف می کند و جای خود را به عنوان یکی از ملاک های اساسی عملکرد سازمانی
حرکت در سطوح مختلف نشان می دهد. هر چند هنوز در این شیوه ی تفکر نوآوری های
چندانی صورت نگرفته است.
سخن آخر:
به پایان بحث خود از رفتار سازمانی حرکت رسیده ایم. بحث ما در مورد فرایندهای انگیزشی و شناختی و اثرات سازمانی حرکت و رویدادهای نظام بخشی با توجه به شرایط سازمان یافته و واکنش های مربوط به آن قرار گرفت. با توجه به روش های شناسایی و مضامین مشترک بین دو فرهنگ حرکت باید گفت: آیا نتیجه گیری ها واندیشه های موجود همگرایی نشان می دهند.
به نظر من، تحلیل نظری در فهم
رفتار حرکت حائز ارزش بسیار است. به همین دلیل نمی توان مجاز به انحراف زیاد از
روند حیات بخش حرکت واگرا باشید. ایجاد یک الگوی جالب در خصوص استفاده از فنون
ریاضی برای ارزشیابی یک برنامه ی توسعه یافته ی مبارزه طلبانه لازم است. به بیان
دیگر، مفهوم بسیار واقعی الگو ساز ممکن است فراتر از دو حرکت و با توجه به واقعیت
های متداول، حرکتی را بازشناخته باشد. به همین دلیل لازم است که چگونه حرکت را اثر
بخش تر و
خودسازتر بکنیم. یعنی با توجه به کوک ساز حرکتی حریف ساز حرکتی خود را کوک کنید و
در یک گام و تونالیته ی دیگری دست به اقدام بزنید.
به نام خدا
پرورش ذهن در ورزش
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : پرورش ذهن در ورزش / نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 111 ص.
شابک : 80000ریال9–51–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : ورزش – جنبه های روانشناسی
موضوع : پرورش ذهن
موضوع : ورزشکاران - روانشناسی
موضوع : حرکت آموزی
رده بندی کنگره : 1394 4 پ43ی/ 4/706 GV
رده بندی دیویی : 01/796
شماره کتابشناسی ملی : 4034032
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 9- 51- 6432- 600 - 978
قیمت : 8000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
سخن مؤلف..................................................................9
مقدمه..........................................................................11
هدف...........................................................................12
نتایج...........................................................................12
ساختار دانش حرکت.......................................................12
فصل 1 .......................................................................15
چگونه وسیله - هدف را می سازد؟.....................................15
نقش وسیله – هدف.........................................................15
اهمیت تدوین استراتژی حرکت..........................................18
تمرکز بر حریف...........................................................18
تمرکز بر منفعت ها........................................................18
اجرای حرکت پویا.........................................................20
پرسش و مشاهده ی اطلاعات حرکتی..................................21
نگاه به حریف...............................................................23
نکات مهم.....................................................................23
فصل 2 .......................................................................25
شناسایی و تحلیل منفعت های حرکت...................................25
چهارچوب منفعت...........................................................25
دگرگونی پیامدهای حرکت................................................25
پیامدهای وظیفه ای.........................................................25
پیامدهای تجربی حسی.....................................................26
پیامدهای روانی حرکت....................................................26
پیامدهای ظاهری حرکت و پیامدهای باطنی حرکت.................26
ارتباط بین اتفاقات حرکت.................................................27
بررسی موردی در زمینه ی منفعت های فن..........................28
فصل 3 ......................................................................31
مقبول سازی منفعت های حرکت........................................31
تئوری وسیله - هدف و منفعت های مقبول............................32
ویژگی های محصول نهایی حرکت.....................................35
فصل 4 .......................................................................37
انواع ویژگی های حرکت.................................................37
شناسایی ویژگی های حرکت.............................................37
ویژگی های ذاتی درونی حرکت.........................................39
ویژگی های حرکت.........................................................40
ویژگی های شکلی حرکت.................................................40
ویژگی های خارجی و بیرونی حرکت..................................41
ویژگی های تکرار حرکت................................................42
ویژگی های خدمات جانبی متصل به حرکت..........................42
ویژگی نیروها...............................................................43
ویژگی های اجرای حرکت...............................................43
ویژگی های انتزاعی حرکت.............................................43
ارزیابی چند ویژگی مهم حرکت.........................................43
ویژگی های ذهنی ورزشکار.............................................44
ویژگی های شرایط اجرایی...............................................45
تحلیل ویژگی های حرکت.................................................45
ارتباط بین ویژگی های حرکت...........................................45
ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها در اجرا............................47
بررسی موردی ویژگی های حرکت....................................47
ویژگی های فن..............................................................48
ویژگی های ذاتی و درونی................................................48
ویژگی های خارجی و بیرونی فن.......................................48
ویژگی های اجرایی فن....................................................48
ویژگی های انتزاعی فن...................................................49
ارتباط بین ویژگی های اجزای فن حین اجرا..........................49
ارتباطات بین ویژگی ها و منفعت های فن.............................50
فصل 5 .......................................................................53
ارزش گذاری ورزشکار...................................................53
تعریف ارزش گذاری حرکت.............................................53
ارزش های نهفته در حرکت..............................................54
ارزش های فنی هر ورزشکار...........................................55
انواع ارزش های حرکت..................................................56
احساس تعلق به حرکت....................................................56
عشق..........................................................................56
عزت نفس....................................................................57
موفقیت و سرانجام رساندن حرکت......................................57
مقبولیت ورزشی............................................................57
مقبولیت در ورزش.........................................................57
سرگرمی - لذت – هیجان..................................................58
امنیت..........................................................................58
هدفمندی در حرکت.........................................................59
ارتباطات بین ارزش های حرکت........................................59
اهمیت ارزش های حرکت................................................62
اجزای کم درگیر در فرایند حرکت......................................62
حوزه ی فعالیت حرکت....................................................63
اجرای آسان و راحت......................................................64
موفقیت حرکت..............................................................64
فصل 6 .......................................................................67
نقشه های تصمیم گیری ورزشکار......................................67
ویژگی ها و منفعت های فن...............................................69
قدرت مانور..................................................................69
اندازه ی مناسب حرکت....................................................70
قفل کردن حرکت............................................................70
نرمی و خشکی حرکت.....................................................71
ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها در حرکت..........................71
راحتی حرکت................................................................71
ممانعت از اُفت حرکت.....................................................72
فصل 7 .......................................................................75
تکامل مفهوم حرکت........................................................75
اهمیت اولویت های حرکت...............................................75
چگونگی مالکیت بر حرکت..............................................75
دستورالعمل طبقه بندی حرکت...........................................76
طبقه بندی ادراکی حرکت در برابر ترتیب اجزای فن...............77
آگاهی از روند...............................................................77
روندهای منفعت مدار......................................................77
حرکت های معنادار گسترش یافته.......................................78
تئوری وسیله - هدف و تکامل روند.....................................80
شناسایی منفعت های اصلی در حرکت.................................80
تمرکز بر مالکیت اجزای کلیدی.........................................80
چگونگی اتصال منفعت های اصلی با ارزش های فردی...........81
چگونگی تقویت روند حرکت بر منفعت های اصلی.................82
چگونگی اتصال منفعت های بیشتر در روند حرکت................83
موقعیت گذاری حرکت....................................................84
سهولت استفاده از حرکت.................................................84
درک اتصالات به ارزش های مهم حرکت............................84
چرخه ی حرکت............................................................84
اجرای عاقلانه..............................................................84
فصل 8 ......................................................................87
اولویت بندی اجزای حرکت..............................................87
اندازه ی بخش های فن....................................................87
شناخت منفعت های مهم و برجسته......................................87
منفعت های آگاهانه.........................................................88
منفعت های پیش آگاهانه...................................................88
منفعت های پنهان...........................................................89
اتصال ها و تداعی ویژگی های جدید...................................89
اتصال های در حال شکل گیری.........................................89
برقراری اتصال های مرتبط..............................................89
ویژگی ها و منفعت های نامرتبط........................................90
انتخاب ویژگی های نامناسب.............................................90
تمایز پذیری ویژگی های حرکت........................................90
پرهیز از حرکت های مثبتی که رقیب با آنها آشنا می باشد.........90
بکارگیری حرکت های منفی..............................................91
قابلیت ارائه دادن............................................................91
توانایی در اجرا..............................................................91
باورهای رقیب از قابل اجرا بودن حرکت..............................92
تأثیر رقیب در باورهای حرکتی ورزشکار............................92
قابل دفاع بودن اجرا........................................................92
ایجاد محدودیت فنی در رقیب.............................................93
تنش و نگرانی...............................................................93
محدودیت های استراتژیک................................................94
فصل 9 .......................................................................99
ارزیابی نقشه ی تصمیم گیری حرکت..................................99
بررسی مورد به مورد.....................................................99
تحلیل حرکت رقیب.........................................................100
سهولت در استفاده از حرکت.............................................101
تعیین سرعت اجرای حرکت..............................................101
اطلاعات تکمیلی............................................................102
مسأله ی فن..................................................................103
مهارت های سازمانی حرکت.............................................103
تداعی معانی از روند حرکت.............................................103
فصل10 .....................................................................105
عوامل اثرگذار ناخواسته در مورد تحلیل یک بررسی موردی....105
موقعیت گذاری مهندسی حرکت..........................................105
حفاظت از حرکت..........................................................106
روند توسعه ی حرکت.....................................................106
کاهش استفاده از حرکت های بی مورد.................................106
کاهش استفاده از حرکت های بیهوده....................................106
اجرای طبیعی حرکت......................................................106
ایمنی حرکت.................................................................107
بهره برداری از حرکت....................................................108
ایجاد روابط عموی بین حرکت ها.......................................108
تحریم حرکت حریف.......................................................109
تصمیم گیری در مورد روش اجرا......................................109
سخن مؤلف
روانشناسان ذهن ورزشکار را شامل سه لایه می دانند که عبارتند از: لایه ی فی البداهه که پاسخ های حرکتی را نسبت به حرکت حریف انجام می دهد. لایه ی تعقل که دنبال علل و معلول هر حرکتی می گردد و لایه ی خلاقانه که فراتر از حرکت عمل می کند. به همین دلیل ورزشکار با اجرای یک ایده ی ناآشنا و بهره گیری از ذهن و حافظه، ایده های غیر معمول انجام می دهد. به شرط آنکه تلاش کند در شناخت حرکت حریف با روش نو، فعالیتی عالمانه انجام دهد. ورزشکاران باید ظرفیت حاصل از تعامل دو حرکت را جدی بگیرند. در حالی که مجری فن از ضمیر خودآگاه خود کمک می گیرد. مدافع حرکت از ضمیر ناخودآگاه واز لایه ی فی البداهه ی ذهن الگو می گیرد.
بنابراین وقت آن است که به نحوه ی
تفکر حرکت بیشتر دقت کنید. جای آن دارد که ورزشکاران خوش فکر از نحوه ی حرکت حریف
آگاه شوند و جزئیات بیشتر حرکت را بشناسند. باید بتوانند مرزهای دانش حرکت را کشف
کنند و نحوه ی بین حرکت های مختلف را با یکدیگر پیوند بزنند و با شناسایی ارتباط
حرکت ها با هم، اندازه ها و زاویه های مناسب را شناسایی کنند. این علوم در زمینه ی
ارزش گذاری و
تصمیم گیری
حرکت، منطبق با منطق و احساس در نظر گرفته
می شود و به آن می پردازد.
توانایی پیش بینی حرکت های حریف بر
اساس دانش عمیق درباره ی حرکت تشکیل می شود و در این مسیر حرکت های خلاقانه به
صورت توأم شکل می گیرند. در این راستا هر چه پیش می روید، افکار
و احساسات متفاوتی را در سطوح مختلف ذهن کشف می کنید. بدین روش این ویژگی های عمیق
تر در لایه های مختلف حرکت اهمیت بسیار بیشتری پیدا می کنند. این شناخت در تصمیم
گیری او نسبت به اطلاعات لایه ی فی البداهه اهمیت فراوان دارد.
در این کتاب تلاش شده است تا به خوبی فرایند تصمیم گیری حریف به تصویر کشیده شود. در اینجا دو سؤال اصلی مطرح می شود:
1- قسمت مهم حرکت حریف چه کاری انجام می دهد؟
2- ورزشکار چگونه می خواهد در مقایسه با حرکت حریف بیندیشد؟
این کتاب تأکید دارد که استراتژی حرکتی خود را چگونه تدوین کنید و در نهایت بتوانید دو تصمیم بنیادین را محقق کنید که عبارتند از:
1- تعیین هدف های مشترک بین دو حرکت.
2- موقعیت گذاری در حرکت.
در حقیقت مشخص کردن دقیق اهداف حرکتی و پی بردن به خصوصیات و ویژگی های آنها برای مشخص کردن تاکتیک ها و روش های کارآمد و ارزش گذاری تصویر ذهنی مطلوب و شایسته که در باور حریف قبولانده شود.
برای رسیدن به مقصود خود باید اقسام حرکت را بخش بندی کنید و ارزش های رفتار حرکت را تعیین کنید. نظیر سایز، اندازه، قدرت و شتاب و....
البته ویژگی های حرکت را می توانه به چهار دسته، تقسیم بندی کرد که عبارتند از:
1- ارزش درونی
2- ارزش بیرونی
3- نوع نگرش اجرایی
4- اجرای فی البداهه و خلاقانه
همانطور که می دانید اجرای هر حرکتی باعث حساسیت ذهنی در حریف می شود و او را وادار می کند به دنبال عکس العملی باشد. ورزشکاران برای شناسایی فرصت ها و تهدیدها بایستی بتوانند به سه پرسش حرکتی پاسخ بدهند:
1- کدام ویژگی بالقوه ی حرکت می تواند مهم باشد؟
2- ویژگی های حرکت چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
3- این ویژگی ها چگونه به نفع ورزشکار تمام می شوند و چه نتایجی ممکن است اتفاق بیفتد؟
مقدمه
استراتژی حرکت در جوهره ی وجودی خود فرایندی است که شدیدا تحت تأثیر دو تصمیم بنیادی نسبت به تعیین هدف و موقعیت فعلی است. ورزشکاران برای تصمیم گیری، می بایست به دو پرسش مهم پاسخ دهند:
1- ورزشکاران حرفه ای دارای چه ویژگی هایی هستند؟
2- در مقایسه با اجرای حریف، باید چگونه بیندیشید؟
اول آنکه ورزشکار هدف را انتخاب می کند. سپس نسبت به موقعیت فعلی استراتژی خود را برمی گیزند. ورزشکاران حرفه ای این دو روند را مرتبط با یکدیگر می دانند. یکی از شاخص های انتخاب هدف، توانایی توسعه و ایجاد یک استراتژی اثر بخش نسبت به موقعیت فعلی است. این بدان معنی است که تعیین هدف و موقعیت فعلی نمی تواند مجزا از یکدیگر مورد بررسی قرار بگیرند. آنها به طور غیر قابل تفکیکی با یکدیگر ارتباط دارند. به همین دلیل ورزشکاران حرفه ای به فکر شناسایی و ارزیابی راه حل های استراتژیک هستند. از این نظر، تصمیم گیری در مورد هدف و موقعیت فعلی، هر دو هم زمان فرایند ارزیابی هستند.
این کتاب تأکید بر ارزیابی راه حل های استراتژیک و منطقی برای ارزیابی حرکت می باشد. آنچه که در اولویت نیازهای ورزشکار خودنمایی می کند، داشتن یک روش شناسایی گزینه های مختلف استراتژی هدف است.
پیام اصلی این کتاب آن است که ورزشکاران باید آن دسته از نیازهای حرکتی که رقیب نمی تواند آنها را برآورده کند را شناسایی کنند. آنها باید در شرایطی قرار بگیرند که دارای چندین گزینه ی خوب باشند تا با آنها بخش های مهم استراتژی حریف را جلب و اجرای خود را در مقایسه با رقیب متمایز کنند. در چنین شرایطی آنها باید بتوانند برای اولویت بندی یک سری راه حل های غنی تر اقدام کنند.
این موضوع باعث دو نوع واکنش می
شود. برخی از ورزشکاران شکیبایی خود را درباره ی مرتب کردن حرکت هایی که ارتباط
چندانی با یکدیگر ندارند از دست می دهند. در نتیجه به اجرای حرکت های معمولی خود
می پردازند. عده ای دیگر از ورزشکاران دچار نوعی
بی توجهی نسبت به حرکت های حریف می شوند، زیرا تصور می کنند، کارهایی که حریف
انجام می دهد، مهم نیستند. با چنین طرز تفکری سعی می کنند اجرای مستقلی داشته
باشند که این کار بسیار طاقت فرسا است.
این کتاب می خواهد تا این قبیل تفکرات سنتی حرکت را مورد بازبینی قرار دهد.
رویکرد این کتاب استراتژی وسیله - هدف است. در اینجا نیاز به یک نقشه ی پلکانی برای تهیه ی نقشه ی تصمیم گیری نسبت به داده های جمع آوری شده می باشید.
بخش اول برای حریف چه چیزهایی
اهمیت دارد؟ و چه چیزهایی
می تواند مهم باشد؟
هدف:
هدف های حرکت همان ارزش هایی هستند که در جستجوی نتیجه ی مطلوب می باشند. ارزش های حرکت نیز با توجه به نحوه ی اتصال حرکت ها و روندهای مرتبط با آنها به دو دسته تقسیم می شوند:
1- ارزش های روانی: محرک های حرکت با توجه به هدف غایی.
2- ارزش های ابزاری: نحوه ی اتصال حرکت ها و برایند نیروها.
نتایج: (منفعت ها)
نتایج همان بازخوردهای مرتبط با حرکت هستند که ورزشکاران به هنگام مواجه با آنها، در اجرای حرکت تجربه می کنند.
یادتان باشد که هر ورزشکار با توجه
به منافع خود، عملی انجام
می دهد. برای
همین منفعت ها نتیجه ی محصول حرکت هستند.
ورزشکاران بایستی با پاسخ دو سؤال به تحلیل تصمیم گیری حرکت بپردازند:
1- کدام منفعت حرکت بالقوه مهم است یا می تواند تأثیرگذار باشد؟
2- این حرکت ها در راستای منفعت شما چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
ساختار دانش حرکت:
سه عنصر ویژگی ها، منفعت و ارزش های بالقوه، تشکیل دهنده ی ساختار دانش حرکت هستند.
این ساختارها می تواند به مرور زمان تغییر کنند:
1- شناسایی معنای حرکت با توجه به عناصر موجود در کل حرکت.
2- ویژگی ها، منفعت ها و ارزش ها با توجه به اجرای یکپارچه ی حرکت.
3- تکمیل ساختار کل حرکت با توجه به کارکرد خاص.
آن چیزی که موفقیت آینده ی حرکت را
تضمین می کند. جذب عناصر جدا ناپذیر حرکت هستند. از طرفی هر چقدر حرکت پیشرفت می
کند، با پیچیدگی های آن بیشتر آشنا می شوید و در نهایت در شرایط پیچیده و رو به
گسترش، رقابت را بیشتر می شناسید و در نهایت منفعت
می برید.
فصل 1
چگونه وسیله - هدف را می سازد؟
استراتژی ورزشکار در نهایت می بایست دو تصمیم گیری بنیادین را تحقق بخشد. یکی تعیین هدف و دیگری موقعیت فعلی. برای به اجرا گذاشتن تصمیم خود، ورزشکار باید به دو سؤال زیر پاسخ دهد:
1- برای حریف چه چیز مهم است - یا می تواند مهم شود؟
2- می بایست در کدام قسمت از حرکت که برای حریف اهمیت دارد، متمرکز شوید؟
پاسخ به پرسش اول به شناسایی یک
سری استراتژی احتمالی و
قابل دسترس در موقعیت فعلی نیاز دارید. پاسخ به پرسش دوم نیز مجموعه ای از مشترکات
حرکت، منجر می شود. اجازه ندهید تا حریف به کشف ارتباط بین مشترکات حرکت دست یابد.
نقش وسیله - هدف:
رویکرد حرکت، روش هایی را در مورد جستجو قرار می دهد که طی آن ارزش های رفتاری حرکت شناسایی می شود. در این راستا اهداف حرکت با جلوه گری هایی رو به جلو می رود که عبارتند از:
1- یک اجرای راحت
2- یک حرکت هیجان انگیز
3- یک احساس موفقیت در اجرای حرکت
4- لذت از اجرای حرکت
5- مکر - رندانه با عمل حساب شده
هر کدام یکی از جلوه های حرکت می تواند بر کیفیت حرکت تأثیر بگذارد. وقتی ورزشکار به تشریح ارزش های حرکت می پردازد، در واقع به توزیع ابعاد حرکت می پردازد. همین دلیل به تبیین هدف های درونی حرکت می پردازد.
ارزش های شخصی با توجه به وسیله - اهدافی را جستجو می کند. وسیله آن چیزی است که ورزشکار برای رسیدن به هدف مورد استفاده قرار می دهد. در حوزه ی ارزشیابی همان ویژگی های حرکت (مثبت یا منفی) محصول نهایی را می سازد. نتایج همان پیامد های مرتبط با حرکت هستند که ورزشکار به هنگام اجرا تجربه می کند. بیشتر ورزشکاران حرفه ای به دنبال اجرای خوشایندی هستند تا حریف را مسخ کنند.
یک مثال ساده شاید بتواند به شما کمک کند. به مادری فکر کنید که در پختن غذا برای کودک خود، تأکید بر طعم و ظاهر غذا دارد. او با ایجاد تنوع و رنگ و مزه فرزند خود را ترغیب می کند تا غذا بخورد. مادر با این اقدام در مقام محافظت از سلامتی کودک خود تلاش می کند. این موضوع برای مادر احساس خوبی به ارمغان می آورد. در اصل با این کار منفعتی را با یک ارزش متقارن می کند.
مربیان این ترتیب مرتبط با ویژگی ها، منفعت ها و ارزش ها را به عنوان زنجیره ی وسیله - هدف مورد توجه قرار می دهند.
توجه داشته باشید که یک زنجیره ی حرکت (وسیله - هدف) با یک ویژگی آغاز و با یک ارزش حرکتی پایان می یابد. این ترتیب نشانه ها و اطلاعات حرکت را شناسایی می کند و از خود می پرسد که این ویژگی ها چه اهمتی برای هر دو طرف دارند؟ در اینجا هر دو ورزشکار با توجه به منفعت خود عکس العملی را انجام می دهد.
اما این سؤال مطرح می شود که آیا ورزشکار بین منفع خود و منفعت حریف تداخلی ایجاد می کند. چرا که امکان دارد حریف با توجه به منفعت او سود ببرد و اجرا را بر علیه مجری حرکت استفاده کند. حتی اجرای ورزشکار برای حریف، می تواند تداعی معنایی پیدا کرده و یک تداخل معنایی بین حرکت به وجود آورد که بین هر دو ورزشکار مشترک باشد. به بیان دیگر پیکان های حرکت، مفاهیم جدیدی برای هر دو ورزشکار ایجاد می کنند که دارای ارتباط بیشتری با برداشت هر دو نفر از خودشان نشان می دهد.
با این حال از منظر دو رقیب، جریان
این مفهوم برعکس است. روند مفاهیم در این زنجیره، از ارزش گذاری هر دو ورزشکار
سرچشمه می گیرد. زیرا زمانی که هر ورزشکار ارزش حرکت حریف مقابل را درک کند، حرکتی
را انجام می دهد تا از پیشروی حرکت حریف جلوگیری کند و در همین راستا به روند حرکت
خود کمک می کند. او با این کار معنا و مفهوم خاصی را جستجو می کند. زمانیکه این
حرکت ها در
قرینه یا تضاد یکدیگر قرار گرفتند، برای هر کدام یادآور معنای خاصی می شوند. این
فرایند یک مدل خاص از زنجیره ی حرکت را تداعی می کند. در اجرای بهنگام این فرایند،
بالجبار یک ویژگی خاص به حرکت اضافه می کند تا کاربرد حرکت وسعت پیدا کند. گاه این
ویژگی ها ذاتی و بالقوه هستند و گاه این ویژگی ها بالفعل و اجرایی هستند. این
ویژگی ها می تواند بر کیفیت و ماندگاری حرکت تأثیر بگذارند. در مورد طبقه بندی این
ویژگی ها و ارتباط درونی و بیرونی آنها با یکدیگر توضیح بیشتری خواهم داد.
منفعت های حرکت، ابزارهای توجیه کننده ی اجرای آنها هستند. یک حرکت زمانی منفعت ایجاد می کند که بتوان با آن کار خاصی را انجام داد و یا حرکت خاصی را بهتر اجرا کرد و یا در صورت عدم کابرد آن علاوه بر آنکه نفعتی حاصل نمی شود، بلکه منجر به شکست می شود.
سه نوع از این منفعت های حرکت را تشریح می کنیم:
1- منفعت وظیفه ای
2- منفعت روانی (شارژ نیروها)
3- منفعت زمانی
یک حرکت زمانی منفعت وظیفه ای ایجاد می کند که بتواند کار مثبتی انجام دهد و بدون داشتن آن محصول نهایی امکان پذیر نباشد. منفعت روانی از واکنش های فیزیکی و احساسی بدست می آید و به ورزشکار در تعدیل و کاهش نیرو کمک می کند. با این کار خستگی دیرتر اتفاق می افتد. منفعت روانی به طرز برداشت ورزشکار از حرکت حریف و شناسایی آنچه حریف دوست دارد انجام دهد، بستگی دارد.
ویژگی خاص محصول نهایی حرکت به
ارزش حرکت مرتبط می باشد که منفعت زمانی است. یعنی حرکتی که پیش می رود در یک واحد
زمانی مشخص و حساب شده با توجه به فعل و انفعالات حرکتی هر دو ورزشکار تعیین می
شود. در غیر اینصورت زنجیره ی حرکت فاقد ضمانت اجرایی و فاقد ارزش گذاری می باشد.
مربیان گاهی بین این ویژگی ها و ارزش های موردی تفاوتی قائل نمی شوند. برای مثال
شاید هر فردی بتواند، توپی را داخل سبد بسکتبال به طور اتفاقی بیندازد. اما او نمی
تواند هر بار این کار را انجام دهد. برای اینکه بسکتبالیست
حرفه ای مدل خاصی از پرتاب را آموخته است که در چهارچوب ارزش های معنایی گنجانده
می شود.
اهمیت تدوین استراتژی حرکت:
ایده های اصلی در فرایند استراتژی حرکت از پیچیدگی خاصی برخوردار است. در اینجا صرفا به کار در چهار مورد از مهمترین این کاربردهای حرکت توجه کنید.
تمرکز بر حریف:
هدف از اجرای حرکت، حفظ کردن و تسلط بر حرکت حریف اولویت دارد. بنابراین هیچ هدف حرکتی وجود ندارد که به نحوی توافق بین دو حرکت را جستجو و دنبال نکند. بسیاری از مربیان اعتقاد دارند که حرکت مداری، مبنای هر گونه برتری است. بهترین روش برای تکمیل هدف های حرکت، فهم حرکت حریف در جهت ارضای نیازهای آن است.
بسیاری از ورزشکاران به راحتی از سوی رقیب به اشتباه می افتند. این موضوع گاهی منجر به آن می شود تا عملکردی آنچه باید انجام دهند، اتفاق افتد. بنابراین هدف فرایند ساخت استراتژی، نشأت گرفته از یک تحلیل دقیق و حساب شده است که مبنای صحیح هر استراتژی حرکتی می باشد. این بدان معنا است که تحلیل رقبا دارای اهمیت است. درک استراتژی حریف و نیز مهارت ها و توانمندی های در حال اجرا، برای ارزیابی گزینه های استراتژیک پیش رو، بسیار حیاتی است. با توجه به اینکه اولویت ها بایستی روشن و واضح باشند. آنوقت خواهید توانست طی بررسی حرکت حریف، به استراتژی های ممکن دسترسی پیدا کنید. ما جذابیت ورزش را با تحلیل رقیب، ارزیابی می کنیم. با این حال هدف رضایتمندی از انجام کاری که انجام می دهید.
تمرکز بر منفعت ها:
ایده ی اینکه استراتژی حرکت بایستی
متمرکز بر حرکت حریف باشد. به علاوه هر ورزشکار حرکتی را به خاطر منفعتی که می
خواهد و انتظار دارد، انجام می دهد. مسأله آنجاست که درک حریف، کار
ساده ای
نیست.
همان طور که گفته شد، حرکت های حریف غیر قابل پیش بینی، متنوع، بی ثبات و ... هستند.
این مطلب عامل تعیین کننده، بر آن
چیزی است که باید بتوانید کنترل کنید. این گرایش تمرکز بر چیزی است که قابل کنترل
است. تا زمانی که حرکت برای خواسته های مشترک نفعی ایجاد کند، عملیاتی
فی البداهه و
ابداعی است. اما زمانی که خواست یکی از آن دو تغییر پیدا کرد چه اتفاقی می افتد؟
ورزشکاران با تجربه نوعی علائم اولیه مبنی بر تغییر خواسته ها و نیازهای حرکتی را
متوجه می شوند. وقتی که کاملا متوجه این تغییرات شدند، متوجه می شوند که چگونه
واکنش نشان دهند و تمام تمرکز و استعداد خود را صرف تحول حرکت جدید کنند.
تمرکز ورزشکاران تا اندازه ای به
این دلیل است که آنها فکر می کنند که می دانند از حریف چه می خواهند. بنابراین
توجه خود را صرف نیازهای حرکت جدید منعطف می کنند. آنها فکرمی کنند که می دانند
حریف چه می خواهد و تحت چه شرایطی حرکت آنها در حال رشد است. این رشد موجه با
تداوم و نوآوری همراه است. رشد مدام به خاطر یافتن راه های جدید، برای یک خدمت فوق
العاده است. آنها با نگاه کردن به حرکت حریف یا شنیدن حرف های مربی (تحلیل گر)، می
دانند که چه حرکتی باید انجام دهند. به اعتقاد کارشناسان علم حرکت استراتژی عملگرا
می تواند بر منفعت های مشترک، آغاز
می شود.
توانایی چنین تحلیلی ورزشکاران را قادر می سازد تا:
1- تغییرات در نیازها و خواسته های
حریف، شناسایی و پیش بینی
می شوند.
2- به این تغییرات واکنش مناسب نشان می دهند.
در این مرحله اولویت ها باید واضح و روشن باشند. ابتدا منفعت هایی که مورد درخواست حریف است را شناسایی کرده و آنگاه حرکتی را متناسب با ویژگی ها و خواسته های خود به منظور تأمین منفعت های شخصی طراحی و اجرا کنید. در اینجا یک حرکت خوب می تواند از خواسته ها و نیازهای موجود، شکل بگیرد. نه اجرای صرف یک فن. یعنی تکمیل توان خودش برای تکمیل نیازهای فیزیکی تا حرکت هایی را ایجاد کند تا به وسیله ی آنها نیازهای حرکتی است تأمین شود.
اجرای حرکت پویا:
یکی از مهمترین ابعاد تئوری حرکت، معطوف به روش هایی است که طی آن ورزشکاران اطلاعاتی را در مرود محصول نهایی در ذهنشان سامان می دهند. ورزشکاران ویژگی های نتایج (مثبت یا منفی) را در ذهنشان تداعی معانی می کنند و این نتایج را مستقیم یا غیر مستقیم، با ارزش های حرکتی حریف اتصال و ارتباط می دهند. مطابق با این نظریه، ورزشکار ویژگی ها، منفعت ها و ارزش های شخصی را در جوهر حرکت به نمایش می گذارد. این ساختار می تواند به مرور زمان تکامل پیدا کند. برای همین ورزشکار می تواند:
1- تداعی معانی جدیدی را از جوهر حرکت بدست آورد.
2- ویژگی ها، منفعت ها و ارزش های بیشتری را با ساختار کل حرکت بشناسد.
3- با توجه به معانی جدید، برای تکمیل ساختار بکار گرفته شده، بکوشد.
با این حال، نکته ی مهم این است که ورزشکار با اتصال یک منفعت با یک ویژگی محصول نهایی، واکنش نشان می دهند. این بدان معنا است که ورزشکاران بایستی هدف های کوتاه مدت و بلند مدت خود را، از انواع چیزهایی که توقع دارند با حرکت آنها تداخل پیدا کند را در ذهن خود تعریف می کنند. در غیر این صورت یک چالش استراتژیک ایجاد می شود.
آنچه که ورزشکاران بایستی انجام
دهند تا محقق شود، برنامه ریزی برای گام های تکاملی مورد نیاز در راستای توسعه ی
تداعی مفاهیم مورد نظر در یک دوره ی حرکتی خاص می باشد. به طور خاص فرایندی که از
تدوین استراتژی مورد توجه قرار می گیرد. این کار
می تواند به
ورزشکاران کمک کند تا:
1- ساختار کل دانش حرکتی را شناسایی کند.
2- عناصر تشکیل دهنده ی این ساختار را اولویت بندی کند.
3- به منظور اثر بخش تر کردن روش برنامه ریزی حرکت، تداعی معانی های مختلف، مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرد.
پرسش و مشاهده ی اطلاعات حرکتی:
بیشتر تفسیر اطلاعات حرکتی، به
دنبال شناسایی ویژگی های محصولات حرکت از یکدیگر به دست می آیند یا ارجحیت های هر
قسمت نسبت به دیگری را در شرایط اجرایی گوناگون را تشریح
می کند. در
مرحله ی بعد، ورزشکار یکی از ویژگی های برگزیده شده را انتخاب و این پرسش را مطرح
می کند که: این ویژگی چرا برای من مهم است؟ در ساده ترین شکل ورزشکار پاسخ خود را
با برقرار کردن ارتباط بین این ویژگی حرکتی حریف با یک ویژگی از حرکت خودش به یک
منفعت می رسد. آنگاه حریف مقابل از خودش می پرسد: چرا این ویژگی (منفعت) برای او
اهمیت دارد؟ مسابقه به همین منوال با ارائه ی پرسش و پاسخ نسبت به حرکت های یکدیگر
مطرح می شود، ادامه پیدا می کند. این فرایند تا زمانی ادامه پیدا می کند تا یکی از
ورزشکاران نتواند راجع به ویژگی، منفعت یا ارزش حرکتی دیگری فکر کند و پاسخ مناسبی
ارائه ندهد به پایان می رسد. واضح است آن ورزشکاری که نتواند عکس العمل مناسبی
انجام دهد، شکست
می خورد.
در طی این مسابقه ویژگی ها، یا دیگر منفعت هایی وجود داشته است که در ان لحظه مهم به نظر نرسیده اند، اما می توانستند با ارائه ی حرکت مناسب به یک موفقیت بزرگ تبدیل شوند. این محدودیت شاید زمانی که در پی ایجاد یک استراتژی ارتباطی برای یک قسمت مشخص از حرکت حریف تعیین کرده بودید، اهمیت نداشته باشد. در چنی شرایطی اگر فیلم مسابقه ی خود را بازبینی کنید، مشاهده می کنید که با استخراج ویژگی های دیگر از حرکت، فرصت های دیگری بدست می آمدند.
با این حال شما می توانید به شناسایی قسمت های مهم حرکت و انتخاب استراتژی های جدید و موقعیت گذاری بر روی آن هدف ها اقدام کنید. تصمیم گیری ها بر روی نتیجه ی نهایی، تصمیم هایی تاکتیکی هستند.
ورزشکاران حریف محور، حرکت های خود را در راستای اجرای استراتژی موقعیت گذاری طراحی می کنند. آنها کار را بر روی حرکت و سپس تعیین موقعیت ذهنی برای آن آغاز می کنند. سپس یک قسمت از کل یک حرکت را موقعیت گذاری کرده و آنگاه به نسبت آن موقعیت، حرکت جدید را اجرا می کنند.
چگونه می توان یک استراتژی موقعیت گذاری تدوین کرد؟ این موضوع را باشناسایی نیازها و خواسته های حریف آغاز کنید. اما نباید خودتان را به باورهای فعلی حریف از خواسته ها و نیازهایش محدود کنید. ورزشکار باید در مورد آنچه که ممکن است در مرحله ی بعد برای حریف اهمیت پیدا می کند نیز دارای دید گسترده ای باشد. برخی از موفق ترین ورزشکاران توفیق خود را مدیون این واقعیت می دانند که حریف را متقاعد یا وادار می کنند که حرکت خاصی را انجام دهد، اما چگونگی متقاعد کردن حریف موضوع مهمی است.
به زبان ساده، تحیقیق در مورد حرکت
های حریف دارای محدودیت های خودش است. ورزشکاران نوعا در شرایط غیر متعارف به سختی
ممکن است بتوانند منفعت هایی که برایشان اهمیت دارد را به راحتی شناسایی کنند.
علاوه بر این ورزشکاران ممکن است، حداقل در
اولین بار به حرکت هایی که تغییرات عمیق در رفتار و حالات آنها ایجاد شده، واکنش
مطلوبی نشان دهند. در نتیجه شناسایی روابطی که بین حرکت ها ایجاد می شود، کار
چندان ساده ای نیست. به همین منظور تفکر و تعمق و قضاوت نیز ضرورت دارد.
بنابراین ضرورت پیدا می کند تا
درباره ی نیازها و خواسته های اعلام نشده ی حریف، به تفکر و تعمق بپردازید.
فرایندی که برای تدوین استراتژی در این فصل مطرح شده است، ابزارهای مورد نیاز برای
شناسایی منفعت ها بالقوه را برایتان فراهم می کند. علاوه بر این،
می توانید از
همین ابزار برای تفکر در مورد چیزهایی که برای حریفتان اهمیت دارد، استفاده کنید.
زمانیکه کار انجام شد، از تمایز بین آنچه که می دانید و آنچه که فکر می کنید می
دانید، آگاهی می یابید. تداعی معانی انتزاعی، مبتنی بر آنچه انتظار می رود، نسبت
به باورها و منطق خودتان شکل نمی گیرند. به همین علت بایستی ارتباطات بین ویژگی
ها، منفعت ها و ارزش های حرکت بین دو ورزشکار شناسایی شود.
نگاه به حریف:
سعی کنید حرکتتان را خودتان شروع نکنید، بلکه با حریف شروع کنید. تکرار این دو سؤال که هر دو ورزشکار باید بدان پاسخ دهند، ضرورت دارد:
1- برای حریف چه حرکت هایی اهمیت دارد و چه حرکت هایی می تواند مهم باشد؟
2- بایستی بر کدام یک از حرکت ها که می تواند مهم باشد، تمرکز شود؟
نکات مهم:
استراتژی حرکت، اساسا پاسخ به تعدادی سؤال ساده است. ورزشکاران مختلف چه نیازها و خواسته هایی دارند؟ به فرض شناسایی این نیازها و خواسته ها، بایستی بر کدام یک از این خواسته ها متمرکز باشد. کدام یک از ورزشکاران از جمله ورزشکاران حرفه ای هستند و چگونه باید با آنها مقابله کرد؟ اگر بتوانید این پرسش ها را پاسخ بدهید دارای یک استراتژی ، فعال هستید. هر چیز دیگری تاکتیک خواهد بود. اما نباید فراموش کرد که سن و وزن هر ورزشکار هم شاخص است که باید در نظر گرفته شود. چرا که اگر ورزشکار نوجوانی هستید و با ورزشکار بزرگ سال مسابقه داده اید، عدم موفقیت شما، نشان دهنده ی ضعف شما نیست. به هر حال اینها گام هایی هستند که برای پیاده کردن استراتژی باید برداشته شود.
این فصل ابزارهایی را برای بالا
بردن کارایی فعالیت حرکتی ارائه
می دهد به هر
حال اگر مصمم هستید تا درک بهتری از حریف بدست آورید، مطالعه ی این فصل ضروری به
نظر می رسد.
فصل 2
شناسایی و تحلیل منفعت های حرکت
وقتی صحبت از اجرای فن می شود، ورزشکاران سهولت و سرعت را دوست دارند. علت این است که روند حرکت نشان دهنده ی شرایطی است که ورزشکار بر روی یک منفعت متمرکز می شود که نسبت به منفعت های دیگر در اولویت قرار می گیرند. برای رسیدن به شرایط مطلوب، ورزشکار باید به دو سؤال به تفسیر پاسخ دهد:
1- کدام منفعت برای رسیدن به هدف مهم هستند یا می توانند مهم باشند؟
2- با این منفعت چگونه ارتباط برقرار می کنید؟
در اینجا به معرفی چهارچوب ساده ای می پردازیم که پاسخگویی به این پرسش ها را تسهیل کند.
چهارچوب منفعت:
یکی از اصولی ترین تفاوت بین منفعت ها به انواع پیامدها و بازخوردهایی است که از برخورد با آن حرکت بدست می آید. علاوه بر این، می توان بین منفعت بدست آمده از بخشی از فرایند و منفعت هایی که از کل فرایند بدست می آید، تفاوت قائل شد.
دگرگونی پیامدهای حرکت:
آیا می دانید روش های گوناگونی برای طبقه بندی انواع مختلف منفعت ها وجود دارد. تعدادی از پیامدهای حرکت (پیش آمدها) برداشت یا باوری است که مورد توجه قرار می گیرند. تئوریسین های حرکت این پیامدها را به چندین زیر مجموعه تقسیم بندی می کنند.
پیامدهای وظیفه ای:
زمانیکه فنی از روی شکلی خاص، برای انجام کاری که ضروری یا مطلوب تشخیص داده می شود، بکار می رود. در بیشتر موارد پیامدهای وظیفه ای به توانایی انجام حرکتی بهتر مربوط می شود.
گاهی پیامدهای وظیفه ای - منفعتی را به دنبال دارد که صرفا موقعیت جدیدی را ارائه می دهد. بنابراین هر دوی آنها برای ایجاد منفعت برای ورزشکار مورد نیاز است.
پیامدهای تجربی حسی:
پیامدهای تجربی حسی، به آن دسته از احساسات و عواطف هیجانی گفته می شود که ورزشکار در هنگام بهره برداری و یا بکارگیری از حرکت تجربه می کند. بنابراین پیامدهای تجربی حسی به دنبال ارضای نیازهای حرکتی و شناخت محرک های مربوطه هستند. پیامدهای تجربی حسی، مبنای ارجحیت های درونی حرکت می باشند که با دیدن و لمس کردن برانگیخته می شوند. این همان چیزی است که صرفا بر اساس ویژگی های ذاتی و درونی یک حرکت شناخته می شود.
پیامدهای تجربی حسی به ورزشکار کمک می کند تا گسترده ی منفعت های حرکت را محدود کند. و صرفا به منفعت های تجربی حسی مهم توجه کند.
پیامدهای روانی حرکت:
اقدام برای تسلط و غلبه بر حرکت، می تواند بر طرز فکر ورزشکار در مورد خودش تأثیرگذار باشد. مثلا سخت کوش، منظم، توانمند، باهوش، خود جوش و...
این برداشت یک تصویر ذهنی از خود است که اغلب ورزشکاران حرفه ای برای خودشان ترسیم می کنند. آنها همچنین با استفاده از رفتار حرکتی خود، تلاش می کنند تا مهارت فعلی را به سوی آینده ی ایده آل تشویق کنند.
گاهی اوقات استفاده از یک حرکت یا
فن ناشی از برانگیخته شدن
نقش های
متفاوت و گوناگون می باشد. این برداشت از حرکت یا فن
می تواند در
شرایط مختلف ورزشکار را به جستجوی منفعت های جدید سوق دهد.
پیامدهای ظاهری حرکت و پیامدهای باطنی حرکت:
پیامدهای ظاهری حرکت بر اثر
استفاده از یک حرکت یا فن بدست
می آیند. در
حالی که پیام دهی باطنی می تواند در اثر فعل و انفعالات و پیش آمدهایی که حریف
متأثر از حرکت یا فن شما است بدست آید. بنابراین پیامدهای باطنی در حین مراحل
اجرای حرکت یا فن تشکیل می شوند.
در برخی از مراحل حرکت یا فن، تمایز بین پیامدهای ظاهری و باطنی حرکت، کار مهم و پیچیده است. از نظر ورزشکار اجرای حرکت یا فن چه زمانی به پایان می رسد؟ بیشتر ورزشکاران مرحله ی فقط اجرای فن را کافی می دانند. اجرای فن کاری است که ورزشکار باید انجام دهد. اما آنچه که پس از این مرحله اتفاق می افتد، کاری است که فن یا حرکت باید انجام دهد. به همین دلیل بیشتر فن ها به طور هم زمان با اندیشه ی حرکتی حریف پیش می روند و در حین اجرا، مسائلی اتفاق می افتد که باید در نظر گرفته شود.
ارتباط بین اتفاقات حرکت:
ورزشکاران حرفه ای برای پاسخ به یک
سؤال مهم تلاشم می کنند: در این لحظه منفعتی برای من مهمتر است؟ پاسخ به این پرسش
خود سؤال دیگری را مطرح می کند. بین تمام حرکت های در حال اجرا چه ارتباطی با
یکدیگر دارند؟ شناسایی ارتباط بین حرکت ها، گامی مهم به سوی درک معنا و مفهوم
محصول نهایی است. حرکت ها مطابق
با تئوری وسیله - هدف، دارای معنا و مفهومی اند، زیرا دارای
ویژگی هایی هستند. اما این ویژگی ها صرفا به دلیل ذاتی دارای مفهوم نیستند، بلکه
به دلیل ارتباط با حرکت های دیگر، دارای ارزش و مفهوم خاصی شده اند و منفعت ها و
معانی و مفاهیم مستقلی را تداعی
می کنند. گاهی حرکت ها با ارزش ها تداعی نمی شوند، بلکه معنای خود را به طور غیر
مستقیم با دیگر ارزش ها تداعی می کنند.
یکی از بنیادی ترین مفهوم تئوری وسیله - هدف این است که منفعت های حرکت با توجه به اجرای یک دسته از حرکت ها، جوهر وجودی خود را نمایان می کند. در نتیجه منفعت های حرکت دارای تداعی های مستقلی با ارزش های شخصی هستند.
به جرأت می توان گفت که ورزشکاران منفعت های حرکتی خود را با ارزش های حرکتی حریف می سنجند. این ارتباط بیانگر نوعی تجربه ی نگرش هر ورزشکار است که در هنگام اجرا بروز می کند و در وجه سوم یکی از آنها منفعت بیشتری می برد و بر اجرای حرکت حریف مقابل غلبه می کند این مدل ارتباطی بین منفعت های حرکتی هر دو ورزشکار، طبعا روندی را نشان می دهد که گاهی انتظار آن را نداریم. در نتیجه ارتباطی را مشاهده می کنیم که با مدل های قبلی مطابقت ندارد. با بیان این موضوع، می توان چنین مدلی را نقطه ی شروع مناسبی، برای شناسایی ارتباط معنی دار در مورد منفعت های خود باشید.
بررسی موردی در زمینه ی منفعت های فن:
هر فن یک چهارچوب مشخص برای تفکر در مورد انواع منفعت ها را شامل می شود. ورزشکار می تواند این منفعت ها را به روش های گوناگون شناسایی کند. ابتدا باید از خودش بپرسد، حریف از اجرای این حرکت چه منفعتی را می خواهد؟ واضح است که این مطلب مهمی است و بایستی در چندین جهت مورد ارزیابی قرار بگیرد.
قبل از هر اقدامی باید به جمع آوری
یک فهرست ابتدایی از منفعت های بالقوه و سودمند داشته باشید. می توانید بهترین
گزینه را در یک
زنجیره ی حرکت مرور کنید.
برای اجرای این فرایند، بهتر است
نیم نگاهی به حرکت حریف داشته باشید. اینکه رقیب چه نوآوری های متنوعی در حوزه ی
حرکت ارائه می دهد. با بررسی این حرکت ها، می توان منفعت های مختلفی را که حریف
خواستار آن است یا ممکن است آن را از اجرای حرکت بخواهد، شناسایی کنید. باید توجه
ورزشکار به طور کامل بر حرکت حریف متمرکز باشد. شناخت نوع ارتباط در زنجیره ی حرکت
سودمند است. به همین ترتیب حرکت زیبا و جذاب، از منفع هایی به حساب
می آید که
متصل بر منفعت حریف شده است. حتی وجه تمایز بین دو حرکت هم بر جذابیت اجرا می
افزاید. دیگر ابعاد شامل: اندازه، سر جای خود اجرا شدن و ... به علاوه جذابیت حرکت
از این هم غیر ملموس تر است. زیرا ارزیابی جذابیت به موضوعاتی فراتر از اجرا بستگی
دارد. بهترین روش برای نشان دادن زیبایی حرکت، چگونگی روند حرکت است و به عملکرد
حرکت مربوط می شود.
این نکته را نباید فراموش کرد که
چگونه تجربه ی یک حرکت،
می تواند
منفعت هایی را در یک شرایط حرکتی جدید ایجاد کند. یک زنجیره ی ارزشی جالب هم در
رابطه با بین منفعت ورودی با یک منفعت خروجی ارتباط برقرار می کند.
نتیجه:
اولین وظیفه ی یک استراتژیک حرکت مدار، شناسایی منفعت هایی است که می تواند برای ورزشکار بالقوه اهمیت داشته باشد. در این فصل آموختید که چگونه اجزای اصلی قابل استفاده ی فن را برای اجرای روان تر و آسان تر بکار بگیرید. منفعت های ورودی نتیجه ی تجربه ی ورزشکار هستند و منفعت های خروجی نتیجه ی شناخت و آگاهی شما در بکارگیری، حفظ و نگهداری و یا بهبود و تکمیل حرکتتان است.
یک اجرا زمانی دارای یک منفعت وظیفه ای است که برای ورزشکار:
1- امکان اجرای حرکتی را فراهم آورد که در راستای تقویت حرکت حریف انجام نگیرد.
2- اجرای حرکتی به روش بهتر که اهداف حریف را تحقق نبخشد.
3- منفعت های اجرایی، برخاسته از واکنش های فیزیکی و هیجانی مثبت باشد.
اجراهای موفق می توانند منفعت های حرکتی را به دو روش فراهم کنند:
1- اجرای ورزشکار برای حریف یک منفعت مطلوب ایجاد نکند.
2- اجرای موفق ورزشکار، بتواند یک منفعت جدید را سازماندهی کند. نهایتا منفعت های بهتر، نتیجه ی یک روش تفکری و باور مطلوب بر اثر استفاده از یک حرکت به وجود می آیند.
توجه داشته باشید که تحلیل شما مبتنی بر منابع مختلف اطلاعاتی است، از جمله:
1- نظرات حریف در مقابل حرکت انجام شده.
2- اظهارات کارشناسان در مورد اجرای بهتر.
برای انجام این کار، بایستی تمامی منابع اطلاعاتی ممکن که می تواند برای ایجاد بینشی در مورد حرکت های حریف مفید باشد. شناسایی و به طور منظم بررسی شوند. تا دائما فهرست منفعت های حرکتی توسعه یافته و مورد بازنگری محدود قرار بگیرند.
زمانیکه ویژگی های مرتبط و ارتباطات مفید بین حرکت ها، بالقوه شناسایی گردید، باید از خود چند سؤال دیگر بپرسید. اول اینکه چه نوع حرکت هایی در منفعت حرکتی سهم بیشتری دارند؟ اما تمرکز بر فرصت ها و از دست رفتن موقعیت ها، چالشی است که در بخش های مختلف حرکت ارزیابی می شود.
دوم اینکه آیا ورزشکاران، با وجود
شرایط مختلف می تواند بر چالش ها غلبه کنند؟ آیا منفعت های مرتبط با آنها در هر
شرایطی یکسان است؟ آیا تغییرات در شرایط مختلف، باعث منفعت های گوناگون
می شود؟
آنگاه مهمترین منفعت کدام است؟
سوم اینکه، کدام یک از منفعت ها شناسایی شده، هم اکنون انگیزه ی بیشتری برای مواجهه با آن را دارید؟ چند درصد حریف در حال حاضر با این انگیزه در مقابل حرکت ورزشکار ایستادگی می کند؟ بنابراین به یک تحقیق مفصل از حرکت نیاز دارید. باید دانست که حریف خواستار کدام یک از این منفعت ها است. با نگاه ساده به سهم هر حرکت، به یک ایده ی اولیه در مورد اهمیت منفعت های گوناگون، دسترسی پیدا می کردید.
چهارم اینکه حریف چگونه با این منفعت ها برخورد می کند؟ ظاهرا یک نحوه ی بیان خاص برای هر ورزشکاری معمول است که شیوه و شگرد همان ورزشکار است.
بالاخره اینکه، تحلیل های خود را بازنگری کنید و به پرسش های زیر پاسخ دهید، چه می دانم؟ از کجا شروع کنم؟ فکر می کنم چه کاری انجام دهم، بهتر است؟ چه چیزهایی را نمی دانید؟
برای اینکه یک استراتژی و راهبرد اثر بخش تدوین کنید. باید بتوانید چیزی هایی که می دانید را از چیزهایی که نمی دانید تفکیک کنید.
فصل 3
مقبول سازی منفعت های حرکت
ورزشکاران با استفاده از شناخت کانال های حرکت، معمولا منفعت هایی را در استفاده از حرکت خود، بدست می آورند. هر ورزشکاری در راستای اجرای حرکت خود منفعت هایی بدست آورده است. اما به دلیل عدم درک درست از آن منفعت ها در بیشتر اوقات به هدف مطلوب دست نیافته است. اگر اجرای حرکت شما فاقد ویژگی های لازم برای پشتیبانی موارد تجربه نشده را نداشته باشد، بدبینی به همراه خواهد داشت. یک استراتژی بازبینی حریف محور از منظر تئوری وسیله - هدف، بایستی بتواند ارتباط بین ویژگی های اجرا و منفعت های مرتبط حرکتی را تعیین کند. اگر منفعتی را در نظر بگیرید و نتوانید هدف آن منفعت را با یک یا چند ویژگی خاص تداعی کنید. آنگاه مقبولیت نخواهید داشت. در اینجا ورزشکار نباید نقش خود را در اجرای حرکت ببیند، بلکه باید در تأمین نیازهای حرکتی است نسبت به حرکت حریف تلاش کند. بنابراین ویژگی های حرکتی حریف چندان اهمیت ندارد، بلکه چگونگی برخورد شما با آن حرکت اهمیت دارد. متأسفانه بسیاری از ورزشکاران آنچنان بر اهمیت ویژگی های حرکتی حریف متمرکز نمی شوند که نقش این ویژگی ها در مقبولیت منفعت ها، امکان پذیر می شود.
این گرایش مثبت، استراتژی حرکتی
ورزشکار را تشویق می کند که ارزش حرکت را در ویژگی های حرکت، منفعت ها، تصاویر
ذهنی از انواع تداعی ها و ... مورد استفاده قرار دهد. تصاویر ذهنی از شرایط مثبت و
منفی حرکت به دو نتیجه گیری بسیار خطرناک رهنمون
می شوند:
1- تمام تداعی معنایی حرکت، از نظر توان و راهکار، معادل و یکسان نیستند.
2- ایجاد یک تداعی از حرکت، نیاز به حمایت دیگر قسمت های حرکت دارد .
بنابراین یک مجموعه ی حرکت (گروه حرکتی)، به شکلی خاص، تداعی های معانی مختلفی خواهد داشت. زیرا این تداعی های معنایی با هر گونه اتصال ها و پشتیبانی کننده ها، ویژگی های نتیجه ی حرکت را تغییر می دهند. این تغییر نه در فرم، بلکه در محتوای حرکت به وجود می آید.
این باور از تداعی های حرکت با تحلیل جزء جزء تما اجزاء بدست می آیند. در چنین حالتی معمولا هیچ نظم خاصی در اجرا دیده نمی شوند و مخلوطی از منفعت ها و ویژگی ها و تداعی های گوناگون تشکیل می شوند. در این واقعیت حرکتی، گاهی اشکال ایستا و گاهی اشکال پویا پدید می آیند. در چنین حالتی تکامل حرکت در طی زمان رخ می دهد.
تئوری وسیله - هدف و منفعت های مقبول:
تئوری وسیله- هدف، اولین و مقدماتی ترین شناخت رفتار حرکتی است، درون این تفکر، یک سری فرضیه ها در مورد سازماندهی اطلاعات حرکت وجود دارد. عامل اصلی در ایجاد یک درک مفید از جنبش و رفتار حرکت که شاید مهمترین عامل به حساب آید، شناختن ساختارهای حرکتی می باشد. کارشناسان عموما دریافته اند که چنین ساختاری هم بر رفتارهای ذهنی رونی و چه بر رفتار حرکتی بیرونی (شهودی) تأثیر عمیق می گذارد. شناختن این ساختارها در توزیع و نحوه ی پردازش اطلاعات و به نوبه ی خود بر عملکرد آن پردازش های اساسی، نقش اساسی ایفا می کند.
دو بعد از ابعاد ساختار شناختی حرکت بسیار مهم هستند. اولین به مفاهیمی مربوط است که در درون ساختار حرکت قرار دارند:
تقریبا هر شکل از حرکت از واکنش های ذهن شامل باورها، طرز فکر، خیال و نسیت ها، همچنین هیجانات احساس ها، ارزش ها، تصویرهای ذهنی و حالت های روحی و اقدامات حرکتی می تواند به عنوان یک جزء از عنصر ساختار شناختی مورد توجه قرار می گیرد.
دومین عنصر مهم ساختار شناختی به اتصالات حرکت با تداعی معنای بین مفاهیم مربوط می شود.
ورزشکار قطعا به درک این اتصالات یا تداعی بین مفاهیم خاص نیاز دارد. به طور مثال، انواع تداهایی که ورزشکار ویژگی های خاص از یک حرکت و منفعتی که از آن حاصل می شود، در واقع هر نوع ارتباط بین اجزاء هر مفهوم را در هر نقطه ی اتصال بخصوص کدگذاری می کند. هر تک جزء حرکت، دارای معنای ناچیز یا فاقد هرگونه معنا است. معنای آن به وسیله ی مفاهیمی که بدان متصل است، تعریف می شود.
بنابراین، ورزشکاران تداعی های ذهن
خود را از اجرای حرکت چگونه سازماندهی می کنند؟ آنها به طور خاص هیچ گونه متنفعتی
را با یک حرکت تداعی نمی کنند. طبق اصل تئوری وسیله- هدف،
تداعی های حرکت، طرز فکر حریف را نشان می دهد. این تداعی ها، شامل ویژگی های محصول
نهایی حرکت و نوع اتصال آنها با یکدگیر است. در این مرحله ورزشکار ترجیح می دهد که
از کدام قسمت حرکت و نوع اتصال آنها با یکدیگر است. در این مرحله ورزشکار ترجیح می
دهد که از کدام قسمت حرکت استفاده کند. این غالبا با شناسایی ویژگی های آن قسمت از
حرکت تداعی می شود. مبنای این تحقیق نحوه ی اندیشیدن هر ورزشکار در مورد درک حرکت
است. گاهی اوقات تقابل دو حرکت از طرف هر دو ورزشکار به وجه مشترکی می رسند که
محصول سوم تشکیل می شود. ورزشکاران نوعا به بازشناسی ویژگی های وجه سوم حرکت می
پردازد.
نتیجه ی نهایی آن است که وقتی
ورزشکار در شرایط خاصی قرار
می گیرد تا
در آن بین اجزای حرکت تمایز قائل شود، تقریبا در بیشتر موارد این تمایز، مبنای
نهایی ویژگی حرکت قرار می گیرد. زمانیکه ورزشکار از خود می پرسد چرا این ویژگی
برایم مهم است، عموما او این ویژگی را به یک منفعت متصل می کند.
به عبارت دیگر، منفعت ها به طور غیر مستقیم در ویژگی های حرکت تداعی می شوند. ورزشکاران منفعت ها را با ویژگی ها و ویژگی ها را در محصول نهایی جستجو می کنند.
ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها
نباید کار دشواری باشد. فکر کنید وقتی بخواهید در مورد اجرای حرکتی توضیح بدهید،
چه اتفاقی
می افتد. اگر
شما در مورد شکل و اندازه ی حرکت، اینکه شکل حرکت شامل چه اجزائی می شود، چه ویژگی
هایی دارد و چه ارزش های در خود نهفته دارد، توضیح دهید. ویژگی های آن را تشریح می
کنید. در واقع ورزشکاران دائما از ویژگی هایی که تداعی می کنند برای نتیجه گیری در
مورد محصول نهایی و توجیه ارجعیت استفاده ی خاص
از حرکت در
مقایسه با دیگر معقولات حرکت استفاده می کنند.
نشانه گذاری
درباره ی این موضوع از ویژگی های درک اتصالات حرکت است. در این حالت، ویژگی های
پذیرفته شده ی حرکت، تشکیل دهنده ی هسته ی اصلی ساختار کل حرکت است. (ساختار شناخت
شامل تمامی مفاهیم) است که ما از کل حرکت بدست می آوریم. زمانیکه ورزشکار بخواهد
یک مفهوم دیگر از همان محصول را در ساختار کل حرکت بازآفرینی کند. این کار را با
اتصال مفاهیم جدید با مفهومی که از قبل در ذهن خود به وجود آورده، انجام می دهد.
در این وضعیت، با توجه به اینکه دیگر متغییرها ثابت باقی بمانند ساختن یک شکل و
فرم جدید با تغییر در یک یا دو جزء از کل حرکت هم
امکان پذیر
است. این زمانی اتفاق می افتد که ساختارهای دانش مرتبط و متعددی در حافظه وجود
داشته باشد، تا راحت تر بتوانید در مورد منفعت های جدید فکر کنید. بیشترین و مناسب
ترین مفاهیم جدید ازساختار کل حرکت مربوط به امکان طراحی منفعت های جدید
می باشد. این
علت (ارتباط تک به تک) است.
ورزشکارانی که تصمیم می گیرند که
تصمیم گیری های حریف را مدل حرکت خود قرار دهند، گرایش به سوی تداعی کردن منفعت ها
با ویژگی های تقویت شده دارند. در واقع ورزشکار با توجه به
ویژگی های
حرکت حریف، پیش بینی منفعت هایی که ممکن است را تداعی می کند.
نحوه ی یاد آوردن اطلاعات از سوی ورزشکار می تواند، نحوه ی اتصالات و شدت اتصالات حرکت را با توجه به منفعت ها تشخیص دهد. بخصوص آنکه توانایی ها و مهارت های هر دو ورزشکار بر روی این ویژگی ها تأثیر فراوانی می گذارد. اینکه در یک شرایط خاص چه نشانه هایی برای حرکت آماده و محیا است.
با توجه به تعداد و نوع نشانه هاف
برای شناسایی عوامل اثر گذار
بر قابلیت حرکتی ورزشکار تأثیر بسزایی دارد. یعنی ممکن است اطلاعاتی که در حرکت
حریف موجود است، شاید قابل درک برای شما نباشد. بنابراین نمی توانید بدون شناخت
نشانه ها یا عوامل مؤثر، بتوانید کار خاصی انجام دهید.
یکی از نشانه هایی که تقریبا همیشه
در هر وضعیت حرکت وجود دارد، شکل حرکت می باشد. یعنی ویژگی های حرکت در شکل آن
همیشه وجود است. زمانیکه ویژگی های حرکت قابل مشاهده نباشد، آنها را نوعا در
محتوای آن (درون حرکت) تداعی می شود. از آنجایی که
ویژگی های حرکت به طور هم زمان در نقطه ی اتصال بین دو حرکت هستند. طبیعی است که
اولین اطلاعاتی که به ذهن خطور می کند، در شرایط اجرا، همان ویژگی های حرکت هستند.
اطلاعات بعدی، همان مفاهیمی هستند که در طول اجرای حرکت تداعی می شوند. به همین
دلیل اتصال منفعت ها با ویژگی های حرکت دارای اهمیت هستند.
شناخت منفعت ها به دلایل دیگر نیز اهمیت دارند. در نظر بگیرید زمانیکه حرکتی را اجرا می کنید و نتیجه می گیرید که درک جدیدی از منفعت ها بدست آورده اید. زمانیکه به منفعت های واقعی دست یافتید (نه انتزاعی یا ذهنی)، آنوقت معلوم می شود که این منفعت ها واقعی هستند یا نه. حالا می توانید درباره ی این منفعت ها توضیح موجهی ارائه دهید و حتی آنها را برای هدف های دیگر بکار بگیرید.
ویژگی های محصول نهایی حرکت:
با شناختن ویژگی ها - منفعت ،
تجربه ی شخصی قابل توجهی بدست می آورید. اما وقتی تجربه ی کمی داشته باشید، ممکن
است به
تجربه ی حریف
اتکاء کنید. در چنین شرایطی ممکن است اسیر طوفان های ذهنی - حرکتی حریف شوید.
درک بیشتر ویژگی های حرکت، به ورزشکار کمک می کند که با اعتماد بن نفس و جسارت بیشتری در شرایطی که حریف در شک و تردید قرار دارد، بتوانید تصمیم های عاقلانه ای بگیرید.
ارزیابی حرکتی، زمانیکه ورزشکار وقت کمی دارد، می تواند به راحتی در شرایط وجود ابهام در حریف که نمی داند چه تصمیمی اتخاذ کند، انتظار می رود که بتوانید بهتر فکر کنید و نتیجه بگیرید.
همانطور که می توانید بر حرکت حریف تأثیر بگذارید، می توانید از حرکت حریف تأثیر بگیرید و به نتیجه ی دلخوه دست یابید.
تجربه ی ورزشکار می تواند به نحوی
استفاده و اجرای حرکت در شرایط گوناگون را بشناسد و تفسیر این تجربه ها، کار را
برای حریف سخت تر می کند. بنابراین می توان این تنوع را در اجرای یک حرکت بررسی
کرد. اما اثربخشی حرکت ورزشکار تا اندازه ی زیادی به تجربه ی حریف بستگی دارد.
بهترین حرکت را هم اگر درست اجرا نکنید، منفعت مورد نظر را نخواهد داشت. چنانچه
حریف با توجه به شگردها و خصوصیات فیزیکی و ذهنی خود، با همان حرکت یک برخورد
یکسانی نخواهد داشت. نکته در اینجاست که تداعی ویژگی ها، منفعت ها به هر ورزشکار
کمک می کند تا ادعای خود را با
روش های
متفاوت ارائه دهد. علاوه بر این هر حریف می تواند حرکت شما را تفسیر کند. سپس تلاش
می کند آن حرکت را در راستای منفعت خود قرار دهد. زیرا در ویژگی های ارائه شده ی
حرکت، منفعت هایی برای حریف تداعی می شوند که ممکن است با حرکت حریف مرتبط و متصل
یا مشترک باشند.
نهایتا اتصال دو حرکت (از طرف هر دو ورزشکار) منفعتی بیشتری برای یکی از ورزشکارها در پی خواهد داشت. در واقع نتیجه با کشف اتصال های بین منفعت ها و ویژگی های بین آنها تعیین می شود. یعنی استدلال از مفهوم تمام فعل و انفعالات حرکت، تداعی منفعت های قدرتمند و ماندگاری را ایجاد خواهد کرد.
فصل 4
انواع ویژگی های حرکت
اساسا یک حرکت می تواند برای ایجاد
ارتباط بین یک منفعت و یک ویژگی تمایل داشته باشد. با این حال حرکت دارای ویژگی
های دیگری هم هست. ورزشکار به چندین دلیل بایستی نحوه ی تأثیرگذاری حرکت را درک
کند. اولا همانطور که قبلا گفته شد، ویژگی های حرکت
می توانند
منفعت ها را مقبول تر کنند. فکر کردن در مورد ویژگی های حرکت می تواند ایده های
جدیدی را برای منفعت مقبول تر داشته باشد. ثانیا یک بازبینی دقیق از ویژگی های
حرکت، ممکن است به کشف منفعت های جدید بینجامد که بتواند متمایز از دیگر رقبا
باشد. ثالثا، گاهی برخی از ویژگی های حرکت باعث به هم ریختگی نظم مورد نظر حریف
خواهد شد. گاهی این به هم ریختگی، فرصت های جدیدی را به وجود می آورد. در اینجا
ورزشکاران برای شناسایی فرصت ها و تهدید ها، بایستی به سه پرسش زیر پاسخ دهند:
1- کدام ویژگی ها برای حریف مهم هستند یا می توانند مهم باشند؟
2- این ویژگی ها چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟
3- این ویژگی ها چگونه با منفعت ها ارتباط پیدا می کند یا ممکن است ارتباط پیدا کنند؟
در این مرحله، یک چهارچوب ساده برای شناسایی ویژگی های حرکت و تفکر در مورد ارتباط بین ویژگی ها و منفعت های حریف نیاز است.
شناسایی ویژگی های حرکت:
با گذشت سال ها ورزشکاران روش های گوناگونی را برای طبقه بندی ویژگی های حرکت پیشنهاد می کنند. مروری بر ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها (نوع شناسی)، ورزشکار را به چندین نگرش مهم در بین ویژگی ها رهنمون می سازد.
اول اینکه برخی ازاین ویژگی ها تک
بعدی هستند. آنها یک مشخصه ی معین و کاملا تعریف شده را ارائه می دهند. اما ویژگی
های دیگر چند بعدی هستند. زیرا چند ویژگی را در یکجا متراکم کرده اند. این موضوعات
تا اندازه ای نشانگر آن است که ویژگی های چند بعدی، حاوی اطلاعات بیشتری هستند.
ویژگی های چند بعدی (انتزاعی) در مقایسه با ویژگی های تک بعدی، ارزش های ویژه ای
را دنبال
می کنند.
بدین ترتیب ویژگی های انتزاعی، سطح بالاتری را در تصویر سازی ذهنی یک زنجیره ی
حرکت، در دست دارند.
دوم اینکه، برخی ورزشکاران معتقدند
که ویژگی های حرکت را
می توان به ویژگی های اجرایی و تفصیلی تقسیم بندی کرد. ویژگی های اجرایی را می
توان از قبل آموزش داد و مورد ارزیابی دقیق قرار داد. در حالی که ویژگی های تفضیلی
را می توان تنها در حین اجرا بررسی کرد. اما به نظر می رسد که نمی توان این تقسیم
بندی
را مناسب دانست. زیرا در هنگام تصمیم گیری ها، حتی
زمانیکه نمی توانید ویژگی ها را به روش صحیح ارزیابی کنید، بتوانید زمینه های قابلیت
های حرکت را حدس بزنید و یا حین اجرای حرکت تداخل یا خلل ایجاد کنید.
بدین ترتیب می توانید یک ارزیابی تخمینی در مورد قدرت و کیفیت حرکت بدست آورید.
توجه به این واقعیت که همان ویژگی در برخی شرایط دیگر، مورد ارزیابی قرار می گیرد و حتی پیچیده تر می شود. در چنین شرایطی، خصوصیات حرکت، ویژگی تجربی محسوب می شوند.
یکی از روش های پرهیز از ابهامات، تجدید نظر در تعریف ویژگی های حرکت به روش زیر است:
یک ویژگی حرکت را می توان بدون در نظر گرفتن موانع حرکتی که حریف ایجاد می کند، مورد ارزیابی قرار داد. در چنین شرایطی این ویژگی بدون دخالت موانع اجرایی ارزیابی می شود. همچنین اجرای چنین حرکتی موجب سردرگمی ورزشکار خواهد شد. اما ویژگی هایی که با استفاده از موانع (عکس العمل منطقی حریف) قابل پیش بینی نیستند، چگونه می توان ارزیابی کرد.
سوم اینکه ویژگی های حرکت دارای (ویژگی های ذاتی درونی) و (ویژگی های خارجی بیرونی) تقسیم می شوند. مطابق با این نظریه ویژگی های بیرونی به ترکیب فیزیکی حرکت مربوط می شوند. در اینجا تغییر در یک ویژگی ذاتی درونی لزوما به تغییر در ویژگی فیزیکی حرکت منجر نمی شود و برعکس. اما تغییر در هر کدام مرتبط با حرکت بوده و بخشی از محتوای حرکت را تحت تأثیر خود قرار می دهد.
ویژگی های ذاتی درونی حرکت:
این قسم از ویژگی ها، به نیروهای درونی حرکت مربوط می شوند. می توان اقسام نیروهای درونی را با توجه به فرایند حرکت، متمایز کرد. در ساده ترین شرایط، یک حرکت طی برایند سه یا چند نیرو به قالب و یا شکل فیزیکی حرکت، هویت می دهد. برخی از نیروها هویت مجزا و مستقل خود را پس از ترکیب با یک یا چند نیرو از دست می دهند و نوعا ممکن است فرم خاصی از حرکت را به نمایش بگذارند. در مورد ویژگی های حرکت فقط می توان گفت: نیروهای مصرفی که ورزشکار اجازه می دهد تا آنچه انجام می دهد را بر یکدیگر منطبق و هماهنگ کند. از نظر او، ویژگی های درونی حرکت بر ویژگی های فیزیکی حرکت متصل است.
یک حرکت بی شباهت به اجزای مختلف یک ماشین نیست. به عبارت دیگر عناصر و اجزای حرکت با یکدیگر درگیر (مخلوط) می شوند تا یک محصول نهایی بدست اید. اجزای حرکت، هویت فردی خود را طی فرایند حرکت از دست می دهند و یک جزء حرکت را نمی توان از ترکیب حرکت ها تفکیک کرد. به این ترتیب عناصر تشکیل دهنده ی حرکت عبارتند از:
1- تقسیم نیروها در اجزای حرکت
2- میزان انعطاف و نرمی حرکت
3- چگونگی مراحل اجرای حرکت پیش رونده و برعکس
4- شرایط نگه داشتن تمام اجزای حرکت کنار یکدیگر
5- مواردی برای جذاب تر شدن حرکت
6- استفاده از حرکت های پشتیبان در مواقع لزوم
7- چگونگی برقراری ارتباطب با حرکت حریف
8- چگونگی ایجاد تمایز بین حرکت خودتان با حریف
9- چگونگی تحریک کردن یا وادار کردن حریف برای انجام حرکتی خاص
10- چگونگی اجرای روندی هماهنگ و منحصر به فرد و....
ویژگی های حرکت:
دومین نوع ویژگی که می تواند برای ورزشکار اهمیت داشته باشد، چگونگی موارد استفاده
شده ی اجزای حرکت در فرایند اجرا می باشد. در بیشتر مواقع یک نقشه ی جزء به جزء (پلکانی) ویژگی های اجرای حرکت و شکل ویژگی ها در مراحل مختلف در نظر گرفته می شود. باید دانست که هنگام اجرای حرکت، چه فعالیت ها و چه منفعت هایی می تواند نسیب ورزشکار شود.
حداقل دو وضعیت وجود دارد که در آن دانش ورزشکار در مورد ویژگی های فرایند تولید حرکت می تواند اهمیت داشته باشد. اول اینکه ویژگی های فعلی حرکت و ویژگی هایی که شاید در لحظات بعد اتفاق بیفتد.
دوم اینکه، فرایند حرکت در مواردی خاص به خودی خود با یک منفعت مشخص پیوند خورده است که حتی می تواند آن منفعت مشخص را نادیده بگیرد و طبق الگوی حرکتی در حال اجرا، حرکت دیگری را صورت دهد.
بنابراین فرایند اجرا در دیگر موارد منشعب، می تواند از دیگر منفعت های حرکت، کاملا متفاوت باشد.
ورزشکاران حرفه ای تحت تأثیر شرایط حرکت قرار می گیرند، نه اینکه صرفا تحت تأثیر تصمیمات قرار بگیرند. این واژه می تواند مفهوم ذی نفع را تحت اجرای فرایند حرکت توسعه دهد.
ویژگی های شکلی حرکت:
فن ها که نتیجه ی فرایند حرکت ها هستند، دارای ویژگی ها و خصوصیات شکلی منحصر به فردی می باشند. ویژگی های شکلی شامل اندازه و قالب، فرم یا شکل حرکت است. بنابراین ساختار یا ظاهر فیزیکی حرکت هم یک ویژگی شکلی است.
در برخی ورزشکاران، ویژگی های شکلی می تواند بسیار مهم باشد. آنها ممکن است به موارد زیر حساب باشند:
1- اندازه ی حرکت
2- قالب یا شکل و فرم حرکت
3- انعطاف پذیری حرکت (کش و قوس یا منقبض و منبسط شدن حرکت)
4- موارد محافظتی از حرکت
5- فرم های اجرایی حرکت
6- برایند نیروهای حرکت
البته معدودی از ورزشکاران به تمامی این ویژگی ها دقت خواهند کرد. اما همه ی این موارد می تواند تا اندازه ای برای برخی از ورزشکاران مهم باشد.
ویژگی های خارجی و بیرونی حرکت:
حتی ویژگی های خارجی و بیرونی حرکت می تواند به صورت اجرایی یک بعدی و یا چند بعدی مورد ارزیابی قرار بگیرد. این امر بخشی از ترکیب فیزیکی یک حرکت به حساب می آید. سه نوع ویژگی خارجی حرکت از اهمیت خاصی برخوردار است:
1- ویژگی های شکل اولیه
2- ویژگی های نیروهای متصل به شکل
3- ویژگی های منفعت های بعدی
یکی از ویژگی های حرکت به شکل حرکت باز می گردد. گاهی اوقات تنها با نگاه کردن به شکل حرکت، برای شناسایی معیارهای ان و تمایز آن از دیگر حرکت ها تعیین کننده است. گاهی شکل حرکت به ورزشکار کمک می کند تا یک ویژگی یا منفعت مهم و کلیدی را به خاطر بیاورد.
افزون بر این، یک حرکت مشابه یا مشترک می تواند ورزشکار را در مورد آنچه در مورد یک حرکت می داند، دچار اشتباه کند. به عنوان مثال یک ورزشکار با اجرای یک حرکت آشنایی کامل دارد و بر این باور است که ویژگی های حرکتی که در آن قرار گرفته، شبیه همان حرکت است. در این شرایط ورزشکار دچار اشتباه بزرگی شده است که فکر می کند این حرکت هم دارای ویژگی های همان حرکت است.
شاید با تغییر جزئی در شکل یک حرکت
بتوانید حریف را به اشتباه بیندازید. بسیاری از ورزشکاران در شناسایی حرکت های
مترادف دچار اشتباه می شوند. در نتیجه زمانی که با آن حرکت روبرو
می شوند،
نگاهشان به آن حرکت متأثر از تجربه ی قبلی آنها خواهد بود. بنابراین اجرای هر نوع
حرکت در ایجاد اتصال و مزیت های ویژه ی آن، نقش های متفاوتی ایفا می کند.
ویژگی های تکرار حرکت:
هر اجرا، حتی تکرار یک فن مشخص، می تواند ویژگی های منحصر به فردی داشته باشد. (این اصل در مورد اجزای فن مربوط می شود)
می توان ویژگی های هر اجرا را با استفاده از طبقه بندی های ویژگی های ذاتی و درونی اجزای آن مشخص کرد. هر فن شامل اجزایی نظیر حرکت های خطی، چرخشی، موجی، لرزشی، بریده بریده، مکث و.... مورد استفاده می باشند. فرایند مورد استفاده برای اجرای حرکت، دارای ویژگی های مربوط به خودش است. اجرای تمام شده دارای ویژگی های شکلی، نظیر فرم، اندازه، توان و ... است. با طبقه بندی کردن هر اجرا نوعی تمایز قائل می شوید. برخی ویژگی های حرکت با کاربرد مخصوص آن بی ارتباط نیست. به همین دلیل متوجه می شوید که ناکارآمدی حرکت، مرتبط به ویژگی های بالقوه ی آن می باشد.
ویژگی های خدمات جانبی متصل به حرکت:
اغلب ورزشکاران توقع دارند تا هر فن بالقوه، خدمات خاصی را در هنگام اجرا ارائه دهد. اما این ویژگی ها تا حدودی با توجه به حرکت حریف تعیین می شود.
بنابراین حداقل انتظارات با توجه به تفاوت های اجزای حرکت ارائه می شود. این موارد شامل برخی از محدودیت های حرکتی می باشد:
1- اتصال به اجزای اصلی حرکت
2- اتصال به بازنگری های انجام شده
3- اتصال به آنچه مد نظر حریف است
4- اتصال به اجزای متضاد
5- اتصال به منظور حفظ تعادل
6- اتصال به منظور محدود کردن پیشروی حرکت حریف
7- اتصال به منفعت های برابر
8- اتصال به مهمترین بخش حرکت
همچنین ورزشکاران می توانند دست به یک سری اقدامات خاص بزنند:
1- مرور وضعیت حرکتی حریف
2- مرور وضعیت فعلی خودتان
3- لغو حرکتی که هنوز وارد مرحله ی اجرا نشده است
4- عقب نشینی شجاعانه
ویژگی نیروها:
واضح است که ویژگی مهم هر حرکت،
نیروهای بکار رفته است. با این حال، رفتار حرکت علاوه بر نیروهای بکار رفته، تحت
تأثیر نیروهای پشتیبان، مکمل های حرکتی، تغییرات یاری رسان و...
می باشد.
بدین ترتیب حرکت نهایی نه تنها به طرح اجرای حرکت وابسته است. بلکه در برخی شرایط،
تمام این موارد را به صورت یکجا اعمال می کند.
ویژگی های اجرای حرکت:
ویژگی های اجرایی حرکت شامل مجموعه روش هایی می باشد که طی یک اجرا، وظایف و عملکردهای خود را ارائه می دهد.
همین ویژگی اجرایی را گاهی می توان به صورت عینی و ذهنی مورد ارزیابی قرار داد. تفاوت روش هایی که ورزشکار ممکن است، حین اجرا ارزیابی کند، در نظر بگیرید.
ویژگی های انتزاعی حرکت:
ویژگی های انتزاعی اطلاعات موجود در حرکت، چندین ویژگی را در یک واحد اجرایی تجمع می کند. شاید بهتر باشد سه نوع ویژگی انتزاعی را مورد توجه قرار دهید:
1- ارزیابی چند ویژگی مهم
2- ویژگی های ذهنی حریف
3- ویژگی های مشروط
ارزیابی چند ویژگی مهم حرکت:
ویژگی های انتزاعی حرکت نظیر قابل باور از کیفیت، قابل اطمینان بودن، زیبایی و ایده آل بودن می تواند به عنوان خلاصه ی ارزیابی مبتنی بر چندین ویژگی مورد توجه قرار بگیرد. اکنون هفت بعد را بر کیفیت اجرای حرکت در نظر بگیرید:
1- اجرای مناسب: آیا این حرکت خوب و روان اجرا می شود؟
2- ویژگی ها: آیا دارای همان ویژگی هایی است که در ذهن خود تداعی کرده اید؟
3- تطابق با مشخصات: آیا می توان گفت به نسبت (بازخورد) آنچه وظایف انجام داده است، حرکت را به اجرا گذاشته اید؟
4- قابل اعتماد بودن: آیا حرکت در موقعیت های مختلف کارایی خود را اثبات کرده است؟
5- پایداری: در طول زمان اجرای حرکت، تعادل و روانی خود را داشته است؟
6- قابل تغییر بودن: وقتی اشکالی بروز کرد به
راحتی قابل تغییر
می باشد؟
7- تناسب اجزای حرکت: آیا اجزای حرکت درست در کنار یکدیگر و مرحله به مرحله اجرا شده اند؟
اکنون می توانید این ابعاد را در یک ویژگی برای بالا بردن کیفیت حرکت، بکار بگیرید. برای برخی از ورزشکاران اجرای اصولی می تواند مهمترین ویژگی باشد. اما برای عده ای دیگر، قابل اطمینان بودن مهمتر است. نکته در اینجاست که ورزشکار می تواند با ارزیابی های مختلف، نتایج بسیار متفاوتی در مورد کیفیت حرکت بدست آورد. به همین دلیل ارزیابی چند ویژگی مهم، بخش مهمی از ویژگی های ذهنی حرکت به حساب می آید.
ویژگی های ذهنی ورزشکار:
ورزشکار در مورد برخی از اجراهای
حرکت دارای نظرات و
ایده های
متفاوت است. این تصویر ذهنی، تعداد محدودی از
ویژگی های
گوناگون را یکجا و به طور خلاصه ارائه می دهد. برخی از این ویژگی ها شامل موارد
زیر است:
1- آیا حرکت سریع و آسان اجرا می شود؟
2- این حرکت را با صرف انرژی کمتر و با خیال راحت تر می توانید اجرا کنید؟
3- اجرای حرکت، نگرانی و دلهره ایجاد می کند و...
تمامی این اطلاعات در یک تصویر ذهنی از حرکت، می تواند به عنوان فواید حرکت به حساب آید.
ویژگی های شرایط اجرایی:
ورزشکاران در مورد شرایط و زمان
اجرای حرکت، دارای ایده ها و نظرات متفاوتی هستند. بسیاری از ورزشکاران حمله را یک
روش
ایده آل برای
اجرای حرکت می دانند و بسیاری دیگر، دفاع در مقابل اجرای حریف را ویژگی برتری می
دانند. همه ی این اطلاعات در تصویر ذهنی ورزشکار به عنوان یک استراتژی مناسب در
هنگام مسابقه خلاصه می شود.
تحلیل ویژگی های حرکت:
تا زمانی که ویژگی های حرکتی دو حریف (مدل)، سنجیده نشود و ارتباط بین ویژگی های دو حرکت به خوبش شناسایی نشود، نمی توانید در مورد این دو پرسش مهم، پاسخ مناسبی بدهید. اول اینکه ارتباط بین ویژگی های شناسایی شده با یکدیگر چگونه و تا چه اندازه است؟ دوم اینکه این ویژگی ها با منفعت هایی که نزد ورزشکار مهم هستند، چگونه مرتبط می شوند؟
ارتباط بین ویژگی های حرکت:
با توجه به موارد یاد شد، واضح است که ویژگی های حرکت، دارای وحدت پیوند و ارتباط درونی هستند. درک این ارتباط به دو دلیل بسیار مهم است. اولا برخی ویژگی های حرکت تا حدی محتاج ویژگی های دیگر هستند. ثانیا ورزشکاران حرفه ای با توجه به شناخت همین ویژگی، راهی به دیگر ویژگی ها بدست می آورند. درک ارتباط این ویژگی ها می تواند به ورزشکاران کمک کند تا راه های مقبول تری را شناسایی کنند. به هر حال ارزیابی مدل حرکتی دارای شش قسمت است:
1- ویژگی های ذاتی و درونی:
اجرای هر حرکت از سمت شما، بر روی
باور ذهنی حریف تأثیر
می گذارد و
به عملکرد اجرایی او کمک می کند.
2- ویژگی های احساسی حرکت:
این ویژگی انتزامی، باعث می شود که ورزشکار در مورد عملکرد و کیفیت حرکت شما قضاوت کند. مخصوصا مدافعان حرکت ممکن است به شکل و فرم حرکت نگاه کنند و نتیجه گیری کنند.
3- ویژگی اجرایی:
این ویژگی (مثلا روانی حرکت) بر روی باور حریف تأثیر می گذارد و در او یک باور ذهنی ایجاد می کند.
4- ویژگی های خارجی و بیرونی:
این ویژگی (مثلا قدرت بدنی)، ممکن است بر روی فعل و انفعالات و جنب و جوش حریف تأثیر بگذارد و با مشاهده عضلات بدن حریف، ممکن است نتیجه گیری عجولانه ای کند.
5- ویژگی تناسب در اجرای حرکت:
این ویژگی (تربیت و تناسب اجزای حرکت) ممکن است بر باور حریف تأثیر بگذارد و مثل قصه برهم زدن ریتم اجرای حرکت شما را داشته باشد.
6- ویژگی تبلیغات:
این ویژگی (مثلا مشهور بودن حریف) ممکن است بر اقدامات حرکتی ورزشکار تأثیر بگذارد. اغلب ورزشکاران در این زمینه دچار اختلال در حرکت می شوند. این باور می تواند روی کیفیت حرکت ورزشکار تأثیر بگذارد.
برای تحلیل بهتر ارتباط بین ویژگی های دو حرکت، شاید رسم یک نمودار برای دو حرکت به طور متقاطع یک ویژگی کلی را نتیجه گیری می کند. این نمودار می تواند، برخی ویژگی های درونی و نیز برخی ویژگی های بیرونی را نمایش دهد.
واضح است برخی از این ویژگی ها به
یکدیگر متصل می شوند و
می توانند
مستقیما به منفعت ها ارتباط پیدا کنند و برخی ویژگی ها نیز به صورت کمکی یا
پشتیبان بکار می روند. یعنی می توانند در هنگام اجرا خنثی باشند، اما بالقوه دریک
لحظه بکار بیفتند. زیرا این ویژگی های به ظاهر خنثی می تواند در یک لحظه بکار نیفتند.
زیرا این ویژگی های به ظاهر خنثی می توانند در یک لحظه با یک قسمت از حرکت پیوند
خورده، هدف جدیدی را به وجود آورند. هدف ما در این قسمت، تحلیل نوعی نیاز برای
شناسایی ارتباط بین ویژگی های حرکت است. توجه داشته باشید که بسیاری از این
ارتباطات ممکن است مربوط به ویژگی های حرکت حریف باشد، اما بیشتر ورزشکاران به این
نوع ویژگی های اجرایی اعتنایی ندارند.
ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها در اجرا:
ورزشکاران حین ارتباط بین ویژگی
ها، بایستی ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها را نیز تحلیل و بررسی می کنند. با این
حال، اغلب ورزشکاران چیدمان ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها را میان بر
می زنند. این
تنها زمانی اتفاق می افتد که ورزشکار دارای تجربه ی قابل توجهی در زمینه ی یک
ویژگی خاص و منفعت های مرتبط با آن باشد. در نتیجه، دیدن ویژگی های تک بعدی که
مستقیما با منفعت مشخصی رابطه دارد و کاملا رایج است، کنار می گذارند و به دنبال
ویژگی های چند بعدی می روند گاهی ورزشکاران گاهی حرفه ای، منفعت های خودشان را
مستقیما با منفعت های حریف ارتباط می دهند. با این کار می خواهند حرکت حریف را تحت
تأثیر حرکت خود قرار دهند.
وقتی توانستید، تعداد زیادی از تداعی معانی های ویژگی های حرکت را به درستی تشخیص دهید. باید بتوانید تشخیص دهید که کدام یک دارای اهمیت بالفعل بوده و کدام یک از اهمیت بالقوه برخوردار است. با این کار حرکت آسان تر سریع تر و با انرژی کمتر اجرا می شود.
بررسی موردی ویژگی های حرکت:
هر مدل حرکتی یک چهارچوب مشخص را با روش ها و پیچیدگی های آن در انواع تجسم ارتباطی بین آنها، فراهم می کند. برای فهمیدن کاربرد هر مدل حرکت، باید نگاهی به جزئیات حرکتی حریف بیندازید. به دلیل اینکه هر حرکت دارای ویژگی های مختلف زیادی است. ورزشکار می تواند با تداعی ویژگی ها، پتانسیل رسیدن به منفعت ها را هموار کند.
ویژگی های فن:
هر ورزشکار، به یک فن می تواند، ارزیابی های متفاوتی داشته باشد. ممکن است، سعی کند با جمع آوری اطلاعات بیشتر در مورد ویژگی های فن های مختلف، ریسک حرکتی خود را کاهش دهد. برخی ویژگی های فن عبارتند از:
ویژگی های ذاتی و درونی:
ورزشکار می تواند موارد اصلی به
کار رفته در فن را با
تصویرسازی ذهنی بررسی کند بزنید. شاید بتوانید لایه ی اجرایی و لایه ی نگهدارنده ی
فن را متمایز کنید و ترکیبی از اجراهای مختلف را بررسی کنید.
یکی از ویژگی های مهم هر فن، کش و قوس ها، پیچ و تاب اجرای آن است. مقدار این پیچ و تاب بین اجزاء، تعثیرات متفاوتی خواهد داشت. دیگر ویژگی فن به مقدار فضایی که در هنگام اجرا تشکیل می شود. اجرای فن با انبساط بیشتر موجب تضعیف قابلیت ها فن می شود.
تمهیدات انقباضی و انبساطی (مثبت و
منفی) به ورزشکار کمک
می کند تا در
برابر فشارهایی که از جانب حریف اعمال می شود، مقاومت کند. در نتیجه مقاومت فن در
برابر فشارهای حریف، کاهش نمی یابد.
بنابراین یک ویژگی شکلی فن، تراکم و فشردگی اجزای فن در حین اجرا می باشد.
ظاهر اجرای فن از دیگر ویژگی های شکلی مهم به حساب می آید که نقش فعالی در روند تصمیم گیری اجرا، ایفا می کنند. این دسته از ورزشکاران تلاش می کنند تا قسمت های مختلف اجرای فن با یکدیگر هماهنگ باشند.
ویژگی های خارجی و بیرونی فن:
ویژگی های خارجی و بیرونی فن (شکل ظاهری) در روند اجرا و ورود خدمات دیگر به فن نقش ضمانتی دارد.
ویژگی های اجرایی فن:
مجموعه ی اجرایی حرکت های مختلف که
منجر به اجرای فن خاصی می شود، دارای نظم و مانند کارخانه ی کنسرو سازی، دارای
مراحل مختلفی است. ورزشکار با ارزیابی و شناخت قابلیت های اجرایی یک فن به ویژگی
های مختلف عملکرد آن پی می برد. یکی دیگر از
ویژگی های
فن، رفتارها و عملکردهای مختلفی است که با جابجا شدن قسمت های مختلف فن بدست می آید. با آزمایش لایه
های مختلف فن به ارزیابی مقدار نیروهای بکار گرفته شده به انواع اندازه گیری
عملکردهای جدید پی خواهید برد.
دیگر شاخص های اجرای یک فن، ترمیم
و مرمت نقاط ضعف حرکت است. ورزشکاران حرفه ای از بخشی از فن برای تست موقعیت و
عملکرد حریف استفاده می کنند. طی فرایند اجرای حرکت، می توانید سه ویژگی اجرایی فن
را اندازه گیری کنید. با استفاده از احساس بکار
رفته هنگام اجرا، می توانید در مورد اجرای فن اظهار نظر کنید. این سه ویژگی در سه
مقیاس (زمخت و خشن، غلیظ و سنگین، نرم و لطیف) اندازه گیری می شود.
ویژگی های انتزاعی فن:
برخی از مهمترین ویژگی هایی که در
تصمیم گیری در اجرا تأثیر
می گذارد،
ویژگی های انتزاعی فن است. یک ارزیابی مهم در مورد سبک، نحوه ی اجرا و چالاکی و
دوام حرکت است. در مورد قابلیت فن در برابر عکس العمل های حریف است. یکی دیگر از
ویژگی های فن که کارشناسان درباره ی آن اظهار نظر می کنند. برخی از تمهیداتی است
که هر ورزشکار نسبت به حرکت حریف از حرکت های مترادف یا متضاد استفاده می کند.
نهایت اینکه، ورزشکاران در مورد انواع قابلیت های فن و همچنین انواع حرکت های مناسب برای اجراهای مختلف، دارای تصویر ذهنی هستند. درست است که در نهایت تمام حرکت های با یکدیگر ممزوج می شوند تا یک حرکت کلی را به وجود آورند. اما حاصل کار اجرای یک فن ایده آل می باشد. درجایی که اجرا مهم است، زوایا و ریزه کاری ها کم اهمیت نیستند.
ارتباط بین ویژگی های اجزای فن حین اجرا:
ویژگی های فن زمانی اهمیت پیدا می
کند که بتوانید ارتباط ویژه ای با قسمت های مختلف دیگر فن برقرار کند. عدم درک
صحیح از
ویژگی ها و
منفعت ها، روند اجرا را پیچیده و غامض می کند. در چنین شرایطی دوام یا ماندگاری
حرکت، به شناخت مفهوم ارتباط بین روند اجزای حرکت دارد.
تحلیل در مورد ویژگی هایی که دوام حرکت را تعیین می کند، دوام اولیه ی فن را تعیین می کند. شناخت این ویژگی ها، بر دوام و ماندگاری حرکت تأثیر بسزایی می گذارد. این امر ارتباط بین دوام و ماندگاری فن را به نمایش می گذارد.
تعاملات درست اجزای حرکت می توانند
در برابر حملات حریف مقابله کند و اثر بخش این تعاملات اندازه ای به روش فرایند بکارگیری آنها بستگی دارد. گاهی
انتخاب حرکت مناسب برماندگاری حرکت نقش مهمی دارد. باور هر ورزشکار نسبت به ویژگی
های بدست آمده، ضمانت های اجرایی جدیدی را در معرض دید قرار
می دهد. عدم
درک این موضوع، می تواند اشکالاتی را به وجود می آورد. دوام و ماندگاری نیز تابعی
از طاقت و تحمل ماندگاری حرکت
اثر گذار است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ظاهر اولیه ی حرکت، صدمه می بیند. این امر
می تواند، مقاومت حرکت شما را کاهش دهد. ویژگی شکلی فن به طور مستقیم بر فشردگی
حرکت تأثیر می گذارد. در اینجا حریف می تواند به راحتی بر روی حرکت شما تأثیر
بگذارد. این نکته به کاهش پایداری حرکت تأثیر می گذارد. مقاومت فن تابعی از چندین
عامل است: از جمله پیوند اجزاء، باورهای حریف و...
ارتباطات بین ویژگی ها و منفعت های فن:
بیشترین ارتباطات بین ویژگی ها و منفعت های فن به موضوعاتی نظیر روانی، زیبایی، مقدار تلاش و صرفه جویی انرژی و... مربوط می شود. بسیاری از ورزشکاران نگران شرایطی هستند که با تهاجم واکنش های منفی خود، در مورد ویژگی های خوشایند شما در صدد و مقابله با حرکت شما اقدام می کند. دوم اینکه برخی نگرانی ها در مورد سلامتی ترکیب ارگانیک موجود در فن هستند. سوم اینکه برخی نگرانی ها به دلیل قابلیت ترکیب شدن اجزای فن از عدم قابلیت بازیافت فن به شیوه ی دلخواه می باشد.
نتیجه:
ویژگی هایی که در درون حرکت قرار دارند، منجربه ساخت عملکرد خاصی
می شود. با کمک ویژگی های شکلی، فرایند نهایی ثمر
می دهد. در
نتیجه خدمات جانبی و اتصالات به خوبی با یکدیگر مرتبط می شوند. ویژگی های اجرایی،
نحوه ی انجام فن را توضیح می دهد و در آخر عملکرد فن بین لایه های مختلف ویژگی ها-
منفعت ها رفته رفته شکل می گیرند.
ورزشکار با شناسایی و ویژگی هایی
که ممکن است در باور حریف تعریف شده اند. آغاز می گردد. آنگاه برخی ارتباطات بین
این
ویژگی ها طی
تحلیل محدودیت ها و منفعت ها متمرکز می شود. در این مرحله جزئیات فنی فرایند ساخت
و تولید فن مورد بررسی قرار
می گیرد. در این بررسی ها قابلیت های تأثیرگذار مورد توجه بیشتری قرار می گیرد.
اما از قابلیت های دیگر هم نمی توان چشم پوشی کرد. سوم اینکه از برخی ویژگی ها
باستی با جزئیات کامل تری مورد تحلیل و کنکاش قرار می گیرد. دراینجا ورزشکار باید
بتواند بین ویژگی ها و منفعت ها تفاوت قائل شود. اما با وجود این محدودیت ها، یک
تحلیل واقع
بینانه ارتباطات بین ویژگی ها و منفعت ها را ارائه می دهد که هر ورزشکار بایستی به
منظور شناسایی فرصت ها و تهدید های استراتژیک به دنبال آنها باشد. پس از شناسایی
ویژگی های بالقوه مرتبط و ارتباط بین آنها، از خودتان این سؤال ها را بپرسید.
کدامیک از ارتباطات شناسایی شده درمورد ویژگی- منفعت، مورد باور حریف است؟ اجرای شما چگونه باید باشد تا به موفقیت منجر شود؟ پاسخ به این پرسش ها می تواند، اولویت بندی های نسبی در مورد ارتباطات مختلف ویژگی- منفعت را برای شما فراهم کند. دوم اینکه، کدامیک از ویژگی های مختلفی را توجه می کند. عده ی زیادی از ورزشکاران بر ظاهر و احساس حرکت اهمیت می دهند. برای برخی دیگر، نیرو و فشار اهمیت دارد. زیرا آنها معتقد هستند که این ویژگی موجب دوام و ماندگاری حرکت می شود. عده ی دیگر به رفتار حرکت اهمیت می دهند. زیرا بر این باورند که این روش انرژی کمتری مصرف می کند. برخی ورزشکاران تحت تأثیر فعل و انفعالات حرکتی حریف قرار می گیرند اما عده ای دیگر به اجرای حرکت خودشان توجه خاصی دارند.
سوم اینکه، ورزشکاران در مورد ویژگی هایی که شناسایی کرده اند، از چه حرکتی استفاده کنند؟ در این مرحله مهندسی حرکت در مورد ویژگی ها فنی حرکت، ممکن است به آن واکنش مناسب انجام دهند. متأسفانه بسیاری از ورزشکاران، زمانی که مشغول فعالیت خاصی هستند، در مورد ویژگی مرحله ی بعد فکر نمی کنند. اکنون اگر بخواهید ارتباطی اثر بخش را در مورد اجرای حرکتتان فراهم کنید. بایستی زیان حرکت حریف را بشناسید.
فصل 5
ارزش گذاری ورزشکار
هنگامیکه ورزشکار حرکتی را اجرا می
کند، این فرایند حرکتی دارای ویژگی هایی هستند که به دنبال من منفعت های را به
همراه دارد. متأسفانه بسیاری از مسأئل موجود در حرکت، بسیاری از ورزشکاران را، در
اولویت بندی های حرکت به اشتباه می اندازد. هیچ حرکتی به تنهایی نمی تواند تمامی
خواسته های شما را تأیین کند. ورزشکار برای بدست آوردن یک منفعت بایستی از یک یا
چند منفعت دیگر چشم پوشی کند. او باید در مودر مهمتر بودن یک ویژگی- یا یک منفعت-
تصمیم گیری کند. ورزشکاران چگونه میان این همه بده بستان های حرکتی، نیازهای خود
را دنبال می کنند؟ آنها در مورد انتخاب مهمترین
منفعت ها
چگونه تصمیم گیری می کنند؟ آنها در مورد انتخاب مهمترین منفعت ها چگونه تصمیم گیری
می کنند؟ پاسخ در ارزش گذاری ورزشکار نهفته است؟
یک روش مهم برای مقابله با حرکت حریف (تحلیل متقارن) می باشد. این کار به ورزشکار کمک می کند تا در مقابل درک حرکت حرکتی حریف، حرکت متقابلی را انجام دهد. البته این ابزار بیشتر روش مناسبی برای تحلیل تفکر حرکتی حریف می باشد.
تعریف ارزش گذاری حرکت:
در مورد ارزش گذاری حرکت، فقط می
توان گفت: فهم زبان رایج و متداول حرکت و حرکت تئوری و اجرایی آن است. از آنجا که
باور حرکتی هر ورزشکار (زبان اجرایی) به هنجارهای رفتاری حرکت مربوط می شود. این
روش حوزه ی رفتار حرکتی حریف از شناسایی می کند. از این طریق شیوه ی اقدام، تفکر و
احساس ارتباط بین اجزاء را تجربه می کنید. از آنجا که در این روش نحوه ی اجرا و
عملکرد حریف را توضیح می دهد نه بایدها و نبایدهای حرکت حریف را،
می توان از
آن به عنوان (شیوه ی ارزش گذاری) یاد کرد.
اکنون دیگر جای هیچ بهانه ای باقی نمی ماند که هنجارهای حرکتی، می تواند یک رفتار حرکتی مناسب یا نامناسب با برخی حرکت های غیر قابل قبول، می تواند به عنوان نشانه ی ناتوانی شما در استفاده از ساده ترین مواهب حرکت به حساب آید. یعنی هنجارهای حرکتی بر رفتار حرکتی تأثیر مخرب می گذارد. حتی ممکن است رفتار حرکتی شما صحیح باشد. اما با رفتار حرکتی حریف تناسب نداشته باشد که این خود هنجار حرکتی به حساب می آید و موجب شود تا احساس خوبی در مورد خودتان نداشته باشید. بنابراین مقبولیت حرکت به ارزش های نهفته در آن مربوط می شود.
ارزش های نهفته در حرکت:
ارزش های نهفته در حرکت، تلاشی است مستمر و آگاهانه، برای رسیدن و هدفی مشخص است. مطابق با این تفکر، ارزش ها، انگیزه ها و محرک های رفتاری حرکت حریف شناسایی می شود. این روش نوعی شناخت رفتارها یا مخالفت ها و ترجیحات، نسبت ها و مطلوبیت نسبی حرکت برای بودن یا شدن است. عبارت (ارزش ابزاری) چیزی نیست جز مهار کردن و یا رام کردن مهارت حریف به منظور قصد و نیت خاص است.
برای درک منظور (ماهیت ارزش حرکت) مراجعه به مواردی که در زیر آمده است، الزامی می باشد:
1- اجرای راحت تر
2- رفتار هیجان انگیز
3- احساس برتری
4- درک لذت
5- موفقیت و مقبولیت
موارد شناسایی (ارزش های ابزاری) عبارتند از:
1- سخت کوشی و امیدواری
2- توانمندی
3- نظم رفتاری
4- شور و هیجان
5- قوه ی تمیز
مطابق این نگرش، ارزش های حرکت به
وسیله ابزار یا وسیله ای قابل شناسایی هستند که از طریق حرکت تکمیلی، خود کنترلی
محقق
می شود.
ورزشکار دیگری ممکن است روی تحقق حرکت خود را از طریق شهامت داشتن و احساس مسئولیت
داشتن محقق کند.
بنابراین ارزش های ابزاری انگیزه
بخش هستند، زیرا به دنبال ایده آل های رفتاری می باشد که به ترتیب هدف های نهایی
را دنبال می کنند. اگر مطابق با روش های رفتاری حرکت حریف، رفتار حرکتی خود را
تنظیم کنید. نتیجه اینکه به تدریج به هدف نزدیکتر می شود. بدین روش
ارزش های ابزاری وسیله هایی هستند که مطابق با باور حریف و برگرفته از همین ارتباط
به نتیجه می رسند.
ارزش های فنی هر ورزشکار:
هدف از تحلیل رفتار حرکتی هر ورزشکار بر تمایز بین ارزش های ابزاری هر ورزشکار است. در نتیجه ارزش های شخصی هر کدام از آنها را به هدف های نهایی و انگیزه درونی حرکت به پیش می راند. ارزش های شخصی هر کدام از آنها، بیانی متفاوت از هدف های نهایی مرتبط به حرکت خود است.
واژه ی هدف، می تواند شما را به مقصود نهایی حریف رهنمون سازد. یک حرکت راحت، یک زندگی هیجان انگیز، حس تکمیل دراجرای حرکت، لذت عزت نفس و مقبولیت حرکت.
هر یک از هدف های حرکت بازخورد
احتمالی به پرسش های حرکت است که دیدگاه شما را در مورد یک اجرای خوب نشان می دهد.
انتخاب یک ارزش حرکتی، نوعی هدف است که شیوه ی مورد
علاقه ی
ورزشکار را تعیین می کند. به همین علت است که چیزهایی نظیر حرکت منطقی به نظر می
رسد.
ارزش های ویژه ی حرکت، راه کارهای مشترک دیگری دارند. اگر از شما بپرسند که نظرتان در مورد اجرای حرکت خوب چیست؟ ممکن است پاسخ دهید: دوست دارم احساس خوبی نسبت به خودم داشته باشم. به همین دلیل عزت نفس را یک هدف نهایی در ورزش است.
در همین حال به ارزش های حرکت در حین اجرا دقت کنید. ورزشکاران به دنبال درک گرایش های مرتبط و مناسب حرکت، در شرایط مختلف است. آنها این موضوع را برای توسعه و تقویت ذهن در نظر می گیرند.
در حقیقت درک شرایط مطلوب، شکل ابعاد مختلف برای اجرای خوب در نظر گرفته شود. اهمیتی ندارد که ورزشکار در مورد هنجارهای حرکت چگونه فکر می کند. زیرا ارزش در مورد حرکت، اجرای خوب است. آنچه که برای یک اجرای خوب اهمیت دارد، دیدگاه های ورزشکار در مورد هدف حرکت است.
انواع ارزش های حرکت:
شاید منطقی به نظر باید که فکر کنید ده ها یا حتی صدها ارزش حرکتی وجود دارد. در ساده ترین شکل می توان گفت: ورزشکار با اتصال به یک ویژگی یا یک منفعت آن را انتخاب می کند و به آن پاسخ می دهد. او آنقدر ادامه می دهد تا حریف دیگر نتواند ادامه دهد.
این روند به روش پلکانی معروف است. زیرا حرکت ها طوری طراحی می شوند تا پاسخ دهنده، نتواند حرکت درستی را تدارک ببیند. اما نهایتا هر ورزشکار سعی می کند به درون حرکت نفوذ کند و پیداکردن یک ویژگی حتی کوچک به منفعت شخصی خود دست یابد.
احساس تعلق به حرکت:
ویژگی های هر حرکت برای ورزشکاران
دارای مفهوم خاصی
می باشد.
زیرا آنها معتقدند که هر حرکت دارای ویژگی خاص است. همین احساس تعلق و آگاهی به
ویژگی های خاص منجر به عکس العمل می شود. او سعی می کند مفهوم حرکت حریف را با
حرکت خود پیوند بزند تا درک جدیدی از حرکت بدست آید که به نفع خودش تمام شود. باید
بتوانید روابط حرکتی خود را با روابط حرکتی حریف تعمیق بخشید و احساس برتری خود را
تقویت کنید.
بنابراین احساس تعلق نمونه ی ساده ارتباط بین تعامل با تعلق دیگران است. یک حرکت جذاب می تواند فرصت های تعامل و ارتباط را افزایش دهد و این موضوع می تواند به افزایش احساس تعلق بینجامد.
عشق:
کارشناسان معتقدند، عشق به ورزش می تواند هدایتگر رفتار ورزشکاران باشد.
عزت نفس:
اغلب ورزشکاران معتقدند که استفاده
ی بجا از یک حرکت،
منفعت های
زیادی دارد. آنها با هر بار موقعیت عزت نفس بیشتری پیدا می کند. اما نباید این کار
باعث غرور بیجا شود.
آگاهی از اینکه حرکت تا چقدر خوب اجرا شده است. حس اعتماد به نفس و قدرت ورزشکار را زیاد می کند. اما شاید احساس نوعی لذت هم باشد. زیرا توانسته است با قضاوتی درست در مورد حرکت حریف، حرکتی آرمانی انجام دهد. بنابراین توانایی های ورزشکار موجب عزت نفس در آنان می شود.
اما گاهی اوقات عدم تشخیص والدین و یا شخص برای انتخاب رشته ی ورزشی و یا رشته ی تحصیلی، باعث به خطر افتادن سلامت روانی فرد می شود.
موفقیت و سرانجام رساندن حرکت:
برای بسیاری از ورزشکاران، بخش مهم ورزش - نوعی احساس موفقیت و پیروزی در سابقه است. موفقیت به این دلیل اهمیت دارد که حس موفقیت و پیروزی در مسابقه در نهایت به عزت نفس می انجامد.
مقبولیت ورزشی:
موفقیت هر ورزشکار می تواند پیام هایی را به دیگران بفرستد. بسیاری از ورزشکاران موفق معتقدند که موفقیت آنها، نقش اساسی در ارتباطتشان با دیگران بوده است.
تحت تأثیر قرار دادن دیگران، می تواند به احترام بیشتر منجر شود. اما فراموش نکنید هر چقدر دوستان بیشتری داشته باشید، شاید به همان نسبت بر حساسیت زندگی شما افزوده می شود و چه بسا که دشمنانی در لباس دوست در کنار شما قرار می گیرند.
مقبولیت در ورزش:
مقبولیت ورزشی با عزت نفس و موفقیت
رابطه ی نزدیک دارد. همان طور که موفقیت ورزشکار می تواند پیام هایی را به مردم
انتقال
می دهد. هویت
آنها (روابط فردی و خانوادگی) زیر نظر مردم قرار می گیرد.
بسیاری از مردم، ورزشکاران را به عنوان نشانه ی بارز موفقیت اجتماعی قلمداد می کنند. این واقعیت که شما صرفا ورزشکار نیستید، بلکه مانند مردم، یک شهروند هستید و باید بر اساس ارزش های اخلاقی زندگی کنید. بایستی تلاش کنید که زندگی فردی و اجتماعی هم نقش بهتری ایفا کنید.
سرگرمی - لذت - هیجان:
یکی دیگر از ارزش های ورزش که گاهی به آن توجه نمی شود، تمایل به سرگرمی و لذت است. در چنین شرایطی، ممکن است لذت هیچ ارزش فردی نداشته باشد. اما به خاطر دیگران یک هدف به حساب آید.
در بیشتر اوقات، لذت یک وسیله برای
رسیدن به دیگر ارزش ها
می باشد. این
لذت وقتی با دیگران تقسیم می شود، می تواند تجربه ی لذت بخش تری به ارمغان آورد.
وقتی تماشاچیان از واژه ی هیجان
استفاده می کنند به خاطر این است که ورزشکاران نوعا فعالیتی انجام می دهند که نه
تنها فن اجرا
می کنند،
بلکه در آن یک عنصر تازگی و ریسک وجود دارد.
امنیت:
برای بسیاری از ورزشکاران، مهمترین خصوصیت یک (حرکت خوب)، بُعد امنیت و ایمنی فیزیکی می باشد. ورزشکاران اجرای حرکتی را یک اقدام احتیاطی می دانند که آنها را در یک شرایط اضطراری قرار می دهند. در چنین مواقعی، منفعت اصلی همان قابلیت توانایی اجرای حرکت سریع است. در حالی که ارزش انگیزه بخش، همان تمایل به ایمنی فیزیکی است. در چنین شرایطی آنها دست به هر اقدام می زنند به امید اینکه سلامت حرکتی آنها به خطر نیفتد. بنابراین برای بسیاری از ورزشکاران، سلامتی حرکت به خودی خود یک منفعت است.
نوع دیگر امنیت، برآمده از شرایط جسمی ورزشکار است. در بسیاری از تصمیم گیری ها، بر روی توانایی جسمی خود متمرکز می شوند. ورزشکاران به اتخاذ چنین روشی امیدوار هستند تا بتوانند بر حرکت حریف مسلط شوند. اما این تمایل به خواسته به یک اقدام و راه حل میانه منجر می شود.
آرامش خاطر، ارتباط تنگاتنگ با امنیت دارد. وقتی که تفاوت به وجود می آید، غالبا آرامش خاطر از میان می رود و نوعی نگرانی و نا امنی به وجود می آید.
وقتی ورزشکاران از یک عامل حرکتی مطمئن استفاده می کنند و یا به خاط اشتباه حریف، کنترل حرکت را بدست گرفتند، بر اوضاع مسلط می شوند و موجب افزایش آرامش خاطرشان می شود.
هدفمندی در حرکت:
اجرای حرکت یک فعالیت هدفمند است که نشأت گرفته از انگیزه و باور داشتن منفعت هایی است که آن حرکت از هدف های معینی حمایت می کند. با این حال امنیت فیزیکی حرکت، کنترل و اقدامات از جمله هدف های حرکت هستند. بنابراین در مورد حرکت هدف های هر فرد، اهمیت دارد.
در واقع، در بیشتر عملیات های
حرکتی، روش پلکانی اتخاذ می شود و منفعت به عنوان یک انگیزه ی حرکت بروز می کند.
فکر می کنم منفعت از آن جهت به عنوان یک عامل پیش برنده به نظر می رسد. در حالی که
حرکت یک واقعه ی گذرا و نه یک حالت منفعل است. اما همین حرکت می تواند یک فرایند
خود مختار تلقی شود. اما فکر
نمی کنم
شانسی داشته باشید تا به طور جدی برای همه ی تصمیم گیری ها و فعل و انفعالات دلیلی
ارائه دهید. آنگاه که حرکتی را انجام
می دهید از طریق تفکر به دنبال موفقیت، آرامش و تعامل معنی دار، تعلق، انجام وظیفه
با احساس امنیت می تواند علت اصلی فرایند باشد. در اینجا بسیاری از آزادی های حرکت
در کنار استقلال و لذت بردن شخصی ظهور می کند. این موارد، حالت ذهنی یا شرایط بودن
هستند که در مسیر حرکت اتفاق می افتد.
ارتباطات بین ارزش های حرکت:
یکی از مهمترین مبانی حرکت، این
است که ارزش های شخصی مرتبط با هر موقعیت، به ورزشکار و شرایط موجود بستگی دارد.
البته ورزشکار به این علت تأثیرگذار است. زیرا اهمیت ارزش های مرتبط و مختلف حرکت
در موقعیت های مختلف و متفاوت است. از یک طرف اهمیت نسبی دو ارزش متفاوت در مورد
چیزهایی که می دانیم، بستگی دارد. از طرف دیگر نوع ارتباطات به واسطه ی اینکه کدام
یک از بخش ها به طور نسبی با یکدیگر در توافق هستند، تمرکز
می کنند. از
اینجا به بعد تمایل خواهید داشت تا نظر واقعی خودتان را در مورد حرکت اعمال کنید.
هنگامیکه حریف به دنبال بروز افکار، ارزش ها و اعمال بروز رفتار حرکتی می باشد. اکنون ورزشکار متأثر از شرایط است. همینطور که دانسته های خود را در ذهنتان مرور می کنید به یک سری مفاهیم تنیده در هم دست می یابید و در هر موقعیت حرکت ها را به طور خودکار جابجا می کنید. هسته ی اصلی اجرا، مرکب از حرکت های انتزاعی ذهن، شامل ارزش ها یا هدف های شخصی است. این خودشناسی درونی به دنبال کشف یک نوع احساس یکپارچگی و هویت فردی است.
برداشت از خود حرکت پیچیده تر از
آن است که به طور کامل در یک شرایط زمانی خاص، حرکت در یک لحظه در حافظه ی ورزشکار
شکل بگیرد و قابل اجرا باشد. با شناخت شرایط فردی است که
(هویت ها) یعنی قطعات وصل شده چند حرکت، ذهن را فعال کرده و این هویت های چندگانه ی اجزای
حرکت را با نقش های متفاوتی که دارای مقداری خودشناسی ویژه هستند، در حال شکل گیری
و تکامی می یابید.
از آنجا که موقعیت های مختلف، می تواند هویت های گوناگون را فعال کنند. ارزش های غالب هویت های مختلفی را تحریک می کنند که ممکن است کاملا متفاوت و کاملا بیگانه با حرکت حریف باشند.
اکنون اظهار نظر در مورد حرکت حریف، بین هویت های چندگانه، ورزشکار را با سه واکنش متفاوت روبرو می کند. چه واکنشی انجام بدهم، بهتر است؟ می توان بسته به اینکه در چه مرحله ای از حرکت قرار گرفته ام، دو هویت فعال یا منفعل داشته باشم؟ شاید هم یک همکاری دو طرف اهمیت دارد؟ این همکاری تا جایی پیش می رود که به منفعت نزدیک تر باشد.
ورزشکاران تمام نقش های حمله یا دفاع را جدی می گیرند. به همین دلیل، برای رسیدن به منفعت مطلوب، (کنترل) حرکت و اتصال با ارزش های چندگانه اهمیت دارد.
در نتیجه هر چیزی که موجب کنترل
بیشتر حرکت در حین اجرا
می شود، یک
کمک به حساب می آید. زیرا تصمیم گیری های ورزشکار حاصل بده و بستان ها در لحظه،
بین ارزش ها است. بالاخره مجبور هستید تا انتخاب کنید، زیرا نمی توان فقط به بازی
با حرکت ها پرداخت. در این مرحله گزینه هایی پیش رو دارید که بایستی یکی را انتخاب
کنید. آنقدرپیش نروید یا مکث طولانی کنید تا از تصمیم گیری نصیب شوید و یا با عجله
و یکباره یک حرکت را انتخاب و اجرا کنید. باید راه مناسبی یافته باشید تا اتفاق
مناسبی بیفتد. اما هر حرکتی وجود ندارد که نتوانید آن را کنترل کنید. باید خودتان
تصمیم بگیرید چه زمانی چه کری انجام دهید و کنترل بهتری بر اوضاع داشته باشید.
از آنجا که شرایط مختلف باعث تغییر هویت ها و به دنبال آن تغییر ارزش های حرکت می شود. بنابراین امکان تدوین یک قاعده ی کلی برای سلسله مراتب ارزش های حرکتی وجود ندارد. فقط با استنتاج رفتار حرکتی که به وقوع پیوسته است می توانید تا حدودی به باطن آن دست یابید که آن هم خالی از ابهام نیست.
گاهی اجرای یک موضوع حرکتی، نسبت به تضادها و تناقض های حرکت، پاسخی را در ذهن ورزشکار ایجاد می کند. اجرای این حرکت با اصول کلی حرکت سازگار نبود. اما نمی توانید، خودتان را قربانی حرکت حریف کنید. به هر حال در هر اجرا نیاز دارید حرکتی را اجرا کنید تا قسمت های دیگر حرکت را حمایت کند.
برخی از ورزشکاران معتقدند، حرکتی را اجرا کنند تا در آنها حس کنترل و ترکیبی از تمرکز و تسلط به هنگام اجرای حرکت بدهد.
ارزش های دیگر نیز می تواند باعث اجرای حرکت شود. یکی از آنها استفاده از نیروی کمتر و روانی در اجر می باشد. برخی از ورزشکاران با کُد دادن به حریف، (اجرای حرکت آشنا) می خواهند از دیگر عوامل حرکت سود ببرند. آنها با انجام چنین حرکتی به دنبال پیامی متفاوت هستند.
اهمیت ارزش های حرکت:
چرا ارزش های حرکت اهمیت دارند؟
مطابق با نظریه ی وسیله - هدف، نشانه های شناختی، نیازهای حرکت هستند. ارزش ها،
شاکله های ذهنی هستند که در مورد مفهوم و مقصود و هدف نهایی حرکت را شناسایی می
کنند. نیازها باید نسبت به مقبولیت و مشروعیت، مورد قبول قرار بگیرند و یا رد می
شوند. مسلما وقتی ورزشکار در مورد ارزش ها و نیازهایش سر و سامان می یابد، با توجه
به نیازهای شناختی، انگیزه های اداره کننده را تحت کنترل قرار می دهند. ورزشکار با
استفاده از این روش، بین ارزش های اصلی و دیگر ارزش ها تمایز قائل می شود. ورزشکار
نباید همیشه به دنبال به دست آوردن هد ف های دوری باشد. هدف های غایی و مطلوب،
حتما
هدف های عالی
نیستند. برای مثال ورزشکاران استدلال می کنند که صرفا تئوری وسیله - هدف، متناسب
با حرکت حریف نیستند و گاهی حرکت با برداشت از خودش ارتباط نزدیک تری دارد.
بنابراین اجرای حرکت خود را منطقی دنبال می کند.
اجزای کم درگیر در فرایند حرکت:
ورزشکاران حرفه ای با این تفکر که ارزش ها و منفعت ها، نقش مهمی در چگونگی اجزای درگیر شناخته می شوند، می تواند مسأله ی مهمی باشد. در جایی که آن قسمت از حرکت با حرکت حریف زیاد درگیر شده است، نقش محوری خود را ایفا می کند. بنابراین جایی از حرکت که دیگری بیشتری دارد، باید بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد و این مرحله از اجرا است که می تواند هویت حرکت را شکل دهد.
برخی از ورزشکاران، اجزای کم درگیر
را فاقد ارتباط (با ارزش)
می دانند.
اما این بدان معنا نیست که تأثیر آن قسمت از اجزاء
بی حاصل و
بدون بازده است. این به مفهوم صرفه جویی در مصرف انرژی ورزشکار، خودباوری و عزت
نفس است. البته به نحوی که حریف آنها را مشاهده نکند. در حالی که کل حرکت را
بایستی نگاه کند تا بتواند وضعیت های چندگانه ی حرکت را درک کند و به صورت تک تک
شناسایی کند. شاید آن چیزی که در ارتباط با حرکت، در نظر گرفته نشده در جایی خطر
بزرگی ایجاد کند.
اکنون درباره ی رفتار اینگونه
ورزشکاران، هنگامیکه حرکتشان دچار اشکال می شود، صحبت می کنیم. چقدر در ترسیم آن
عجله می کنند؟ پاسخ اینکه: هر چه سریع تر اقدام کنید. یکی از منفعت های این کار
برای ورزشکار، آن است که مقاومت و امنیت حرکت حریف دچار خطر شده است. افزون بر این
حریف سعی می کند در تعویض حرکت از یک قاعده ی جدید پیروی کند تا بتواند قابلیت
دفاع در برابر حمله ی شما پیدا کند. گاهی اوقات تفاوت فاحشی بین حرکت جدی و حرکت
قبلی است که با یکدیگر ارتباط چندانی ندارند. نکته اینجاست که ارزش های جدید به
درستی با ارزش های قبلی متصل نشده است. این امر
می تواند
تأثیر مخربی بر حرکت بگذارد. در چنین شرایطی، می توانید به روش های گوناگون،
اتصالات حرکتی حریف را گسسته و ویران کنید.
حوزه ی فعالیت حرکت:
برخی از ورزشکاران با شناخت ارزش
های حرکت و درک رفتار حرکتی حریف، عملیاتی را پایه ریزی می کنند که موجب تردید
حریف می شود. به عبارت دیگر تصمیم گیری حریف مبتنی بر هیجان
می شود. بدین ترتیب ورزشکار در مورد حرکت خود تصمیم می گیرد و سعی می کند حریف را
جان به لب کند. در واقع به دنبال تخریب حرکت حریف هستند. این استدلال بر عواملی
بیش از خصوصیات مکانیکی در (ویژگی های اجرایی) تکیه دارد. این کار به آن دلیل
اهمیت دارد که به ارزش های شخصی نظیر عزت نفس، آرامش، امنیت، تمایل به ماندگاری و
بقاء، حفظ تعادل و درک تعامل صحیح و به تدارک حرکت بهتر بستگی دارد. در این کار
رویکرد ارزش محور با یک استراتژی صرفا مبتنی بر تخریب ویژگی های حرکتی حریف متصل
است.
با شناخت هر نوع مدل حرکت، برای راه اندازی هر گونه سیستم تخریب تلاش کنید. مطابق با تئوری وسیله - هدف در می یابید که روش توزیع حرکت، مهمتر از اقدام به خود حرکت اهمیت دارد. اینکه درک کنید در کدام قسمت از حرکت صدمه پذیرتر است. اینکه باید در جستجوی چه باشید و چگونه اتصالات نقاط اصلی حرکت را تخریب کنید. تمام این موارد نیاز به آموزش دارد. اجازه دهید به دو روش اثرگذار بر رفتار حرکت، نگاهی بیندازیم.
اجرای آسان و راحت:
یکی از ارزش های حرکت که بر روی تصمیم گیری های ورزشکاران تأثیر می گذارد، اجرای آسان و راحت می باشد. هر ورزشکار سعی می کند، نسبت به حرکت انجام شده، خدمات بیشتری دریافت کند. به همین دلیل مجری، حرکت های حبابدار را اجرا می کند و خود را مأمور تسلیم کردن حریف می داند. در اینجا سؤال ورزشکار این است که کدام روش می تواند، عملکرد حرکت را کنترل کند.
موفقیت حرکت:
گاهی اوقات مجری حرکت، بدون منطق و
شناخت، تحرک خاصی اعمال می کند. اگر از او بپرسید چرا این کار را انجام دادی؟ دلیل
قانع کننده ای نمی شنوید. ورزشکار رفتار حرکتی انجام داده که فاقد شناخت و درک
حرکت حریف است. هیچ دلیل و منطق خاصی مشاهده
نمی شود.
چرا مربیان، اجرای (شناختی) را
سرلوحه ی کار خود قرار نمی دهند. بدون تردید ورزشکاران موفق بدون دلیل به اجرای
حرکتی اقدام
نمی کنند.
در پایان باید اشاره کنم که یک ورزشکار موفق، در مورد ارتباطات بین ارزش ها و ویژگی ها در حوزه ی تصمیم گیری های حرکت به قابلیت های حرکتی حریف توجه می کند تا با ویژگی ها و منفعت های حرکتی حریف به تبادل بپردازد.
نتیجه:
در این فصل به مفهوم ارزش های حرکت پرداختیم. این ارزش ها عبارتند از: وضعیت ها، هدف هایی که دورنمای یک حرکت موفق هستند. استدلال کردیم که تمایل به آرزوهای فردی بر روی تصمیمات ما تأثیر می گذارد. البته شاید این ارتباط با گسستن اتصالات و به چالش کشیدن حرکت منتهی می شود. برای این منظور بایستی بتوانید به پرسش زیر پاسخ دهید: کدام ارزش های حرکت می توانند منفعت ایجاد کنند؟ برای پاسخ به این پرسش باید درک عمیقی نسبت به حرکت حریف بدست آورید. یا اینکه موقعیت های مختلف موجب تحریک چه بخش هایی از حرکت می شود. ممکن است یک حرکت در یک نقش اهمیت بیشتری داشته باشد و برعکس، امکان دارد موقعیت های گوناگون در صدد نقش های مختلف و در نتیجه به ارزش های گوناگون منجر شود.
کدام یک از اتصال ها (منفعت ها -
ارزش ها) که شناسایی کرده اید، از نظر تحریک رفتار جدید، فعال هستند و برعکس. در
مورد
ارزش هایی که شناسایی کرده اید، از چه حرکتی استفاده می کنید؟ کدام حرکت مورد
مقبولیت و موفقیت است. با کدام قسمت از حرکت
می توانید
بهترین ارتباط را برقرار کنید؟
اکنون باید متوجه شده باشید که اجرای یک حرکت در موقعیت های مختلف، می تواند منفعت های گوناگونی داشته باشد. زیرا جایگاه موقعیت حرکت به انگیزه و تصمیم های ورزشکار بستگی دارد. در واقع زمانیکه حرکت را بررسی می کنید، بیشتر به دنبال کشف روند موفقیت آن باشید. بایستی بتوانید، اجرای هم سطح آن را بیابید و در مورد مفاهیم حرکت به خوبی ارتباط برقرار کنید.
فصل 6
نقشه های تصمیم گیری ورزشکار
تئوری وسیله - هدف به دنبال ویژگی های حرکت و فهم مفاهیمی است که ورزشکاران حین اجرا تشخیص می دهند. ویژگی های حرکت، به طور خاص به منفعت هایی مربوط می شود که ورزشکاران را به اجرای خوب، سوق می دهد. می توان ترتیب مفاهیمی که اجرای حرکت را به یک ارزش ارتباط می دهد، در یک زنجیره ی یک یا چند وجهی (یک یا چند منفعتی) جستجو کرد.
شناختن تمامی ارتباطات بین ویژگی ها و ارزش ها می تواند برای بیشتر ورزشکاران سخت باشد. مربیان برای کمک به ورزشکاران برای انجام این کار، نوعا به خلاصه کردن تمامی ارتباطات ونقشه ی تصمیم گیری می پردازند. بدین ترتیب ورزشکاران با ارائه ی چندین راه حل، می توانند تفکر خود را به روشنی بیان کرده و فرایند ارتباط حرکت خود با حرکت حریف دنبال کنند.
ما این نقشه را به عنوان مجموعه ای از فرضیه ها برای موارد زیر می دانیم:
1- ویژگی هایی که برای ورزشکار، حین اجرا مهم هستند.
2- دلیل اینکه چرا این ویژگی ها برای حریف مهم هستند.
توجه داشته باشید که این نقشه
دارای دو قالب هندسی است:
اشکال هندسی
و خطوط. اشکال بیانگر عناصر مفهومی - ویژگی ها، منفعت ها و ارزش ها - در پلکان
وسیله - هدف هستند.
نقشه ی تصمیم گیری دارای دو ارزش است:
امنیت حرکت، اجرای خوب و جابجایی این ارزش ها در قالب حرکت، می تواند ابعاد مختلفی را نشان دهد و یا ممکن است منفعت های دیگری را در خود جای دهد. برخی ویژگی های شکل حرکت که علت باور منفعت مورد علاقه ای را بر عهده بگیرد.
خطوط موجود در یک نقشه ی تصمیم
گیری، نقش ارتباط دهنده ی ویژگی ها و ارزش ها را بهبود می بخشد. نتیجه، یک سری راه
کارهایی است که از طریق آنها، پلکان وسیله - هدف
تعیین
می شود و به منفعت ها ختم می شود. با این حال، یک نتیجه از
توسعه ی
حرکتی شاخه ی مرتبط با آن بدست می دهد. زیرا بسیاری از منفعت ها و ارزش ها در
لابلای مراحل مختلف حرکت یا فن نهفته است. نقشه ی تصمیم گیری از این همپوشانی
پلکانی و در صرفه جویی نیرو، زمان و شتاب حرکت استدلال می شود.
برای افزایش بیشتر وضوح بصری نقشه ی حرکت، بیشتر رفتار شناسان حرکت اصرار دارند که در جایی که خطوط حرکت یکدیگر را قطع نمی کنند، یعنی هنگام اجرای پلکان حرکت در یک نقشه ی راهبردی، نوعا سعی می شود تا بیشتر اطلاعات و نتایج برآمده از دل حرکت، لحظه به لحظه شناسایی شوند. در اینجا به دنبال نقاط کلیدی حرکت باشید تا تصمیم گیری حریف قابل تفسیر باشد. اما چالش بر سر ایجاد یک نقشه است که هم دقیق و هم زیبا باشد و این نیازمند یک سبک و سنگین کردن در تصمیم گیری بین اجزای حرکت است.
بالاخره اینکه ورزشکارن نقشه ی
تصمیم گیری حرکت خود را با ایجاد ارتباط غیر مستقیم در بین ویژگی ها، منفعت ها و
ارزش هایی که دارای ارتباط مستقیم هستند، ساده سازی می کنند. به طور مثال چه
ارتباطی بین (تغییر جهت حرکت) و (تعادل حرکت) وجود دارد؟ توجه داشته باشید که اگر
سعی کنید یک ارتباط مستقیم در نقشه ی
تصمیم گیری
حرکت ایجاد کنید، آنگاه خط اتصال منفعت دو حرکت تعیین می شود. برای جلوگیری از قطع
منفعت، باید بتوانید به ارزش های حرکت پی ببرید.
هنگامیکه ورزشکاران توانستند، نقشه
های تصمیم گیری خود را طوری دستکاری کنند تا به ترتیب درستی برسند که خطوط حرکت
حریف را از یکدیگر قطع کنند. در نقشه ی تصمیم گیری خود هم امنیت و هم اجرای مناسب
را خواهند داشت. زیرا حریف دیگر نمی تواند به هیچ ارزش بالاتری اتصال پیدا کند. در
اینجا حرکت شما به طور
ایده آل، در
یک سطح بالاتری از نقشه ی حریف قرار گرفته است. متأسفانه هنگامیکه سعی می کنید
چنین کاری را انجام دهید. گاهی بدون در نظر گرفتن امنیت حرکت، دست یه اقدامی می
زنید.
گاهی اوقات با یک دستکاری ساده در حرکت حریف، به اعتبار نقشه ی حرکت حریف لطمه می زنید. آنگاه شاید لازم باشد حریف حتی برای جند لحظه از حرکت شما تبعیت کند و نقشه ی دیگری ترسیم کند. شاید برای اینکه افکار شما را مخدوش کند. دست به شبیه سازی از حرکت شما بزند. این موضوع می تواند در مورد حرکت هایی که ویژگی های فراوانی در خود نهفته دارند، نیز بیشتر اتفاق بیفتد.
در ادامه ی مبحث، به نحوه ی ایجاد یک مجموعه نقشه های تصمیم گیری برای اجرای فن خاص، می پردازیم. این کار را با بررسی ویژگی های و منفعت هایی که ممکن است بر نحوه ی تصمیم گیری حریف تأثیر بگذارد. متمرکز خواهیم کرد.
ویژگی ها و منفعت های فن:
چه عواملی باعث تمایل ورزشکار به
اجرای حرکت خاص می شود؟ صریح ترین پاسخ می تواند، (آرامش خیال یا امنیت) و (کاهش
تلاش یا صرفه جویی در وقت و انرژی) مربوط باشد. اجرای حرکت راحت
می تواند تا
حدودی به حذف بخش هایی از اجزای حرکت باشد. یعنی استفاده از اجزایی از حرکت که
صرفا به یک منفعت خاص مورد نظر برسد. در این حالت، منفعت های دیگر حرکت حذف می شود
و فقط یک منفعت خاص ترجیح داده می شود. برای درک اینکه چرا ورزشکار یک منفعت را ترجیح
می دهد. بایستی به درک حرکتی رقیب، توجه کنید. تکامل و رشد حرکت حریف نشان می دهد
که بیشتر اینگونه اجراها برای رسیدن به یک منفعت سریع متمرکز می شود. بیشتر تلاش
های رقیب بر 3 ویژگی منفعت متمرکز می شود: قدرت مانور، اندازه مناسب، چفت کردن
حرکت (قفل کردن حرکت)، نرم و خشک. اکنون هر یک از این ویژگی ها را به طور مختصر
مورد بررسی قرار می دهیم.
قدرت مانور:
مطابق تئوری وسلیه هدف، مهمترین ویژگی اجرایی یک حرکت، قدرت مانور آن است. با این همه توجه اصلی برای اجرای حرکت، راحتی است. حرکتی که افت می کند، بالقوه می تواند به شما صدمه وارد کند. این اتفاق می تواند به انواع پیامدهای منفی وظیفه ای (عملکردی) منجر شود. حتی می توان مقدار زمان و نیروی لازم را کاهش دهد.
در عامل مهم که بر کیفیت حرکت تأثیر می گذارد: اولین قدرت مانور است. هر چه قدرت مانور یک حرکت بیشتر باشد، احتمال افت آن کمتر خواهد بود. دوم اینکه هر چقدر به دنبال راه هایی برای سبط و گسترش حرکت باشید. تأثیر مهمی بر قالب و شکل نتیجه ی حرکت خواهید گذاشت.
حال چگونه باید قدرت مانور حرکت حریف را کاهش دهید؟ یکی از پاسخ ها، افزایش دفعات، تعویض و جابه جایی بدن در مقابل حریف است. یعنی با این کار می توانید، منفعت حاصل کنید. در نتیجه حریف اجرای حرکت خود را به تعویق می اندازد.
اندازه ی مناسب حرکت:
توان و قدرت حرکت، یکی از مهمترین شاخصه های تعیین کننده ی قابلیت یک حرکت است. البته اندازه ی حرکت هم اهمیت دارد. اجرای حرکت نیاز به زمان دارد و اگر این فاصله های زمانی به درستی رعایت نشود. ممکن است بر اجرای حرکت تأثیر منفی بگذارد.
به دنبال این تلاش ها، برخی اصلاحات حرکت نیز به منظور جلوگیری از اُفت حرکت، غیر قابل اجتناب است. در نتیجه بهبود و اصلاح حرکت موجب عدم خارج شدن فرم حرکت از شکل اصلی خودش شود. برای اینکه بتوانید حرکتی را به آسانی اجرا کنید و حرکت شما امکان تحرک بیشتری را برای شما ایجاد کند، باید راه های جدیدی برای اثر بخش کردن، حرکتتان ارائه دهید.
قفل کردن حرکت:
ورزشکار هنگام اجرای حرکت، افزودن بر جلوگیری از افت، باید بتوانید با ساده سازی فرایند حرکت، موجب صرفه جویی در زمان و انرژی بشود. یکی از ویژگی های مهم به قفل کردن حرکت مربوط می شود. این کار به ورزشکار اجازه می دهد تا حرکت حریف را کنترل کرده تا با سرعت و نیروی حرکت حریف را مختل کنید. بدین وسلیه می توانید تناسب و اندازه ی حرکت حریف را به هم بریزید.
نرمی و خشکی حرکت:
ورزشکاران افزودن بر قابلیت تعامل با حرکت حریف، فرایند تعویض سرعت های مختلف در طول اجرای حرکت، می توانند تصویر ذهنی حرکت حریف را مختل کنند. این تا حدی به مفهوم اجرای حرکت حریف لطمه می زند. بدون شک دو سوم ورزشکاران به نوعی عوارض ناشی از اجرای حرکت دچار می شوند. علت این نابسامانی ها، نتیجه عدم درک صحیح از فرصت ها و عدم شناخت حرکت ها کنار یکدیگر است. این گونه ورزشکاران نمی تواند کشف دنیای حرکت را به درستی درک کنند.
مهمترین کاری که ورزشکار می تواند انجام دهد تا از اُفت حرکت جلوگیری کند، اجرای مداوم حرکت نرم و خشک است. زیرا با این کار اجازه نمی دهید تا حرکت بر روی لایه های حرکتی شما تأثیربگذارد.
ارتباط بین ویژگی ها و منفعت ها در حرکت:
صرف نظر از اجرای حرکت، هرچقدر حرکت قابل توسعه باشد، شکل گیری نقشه ی تصمیم گیری برای رسیدن به منفعت های دیگر قابل اجرا است. در اینجا شناخت نحوه ی اتصالات و چگونگی عملکرد هر کدام از آنها بسیار سودمند است. بدین ترتیب می توانید در اجرای حرکت موفق شوید.
دوم آنکه، با اتصال صحیح به حرکت حریف، می توانید ارتباط بین اجزای حرکتی حریف را طوری مختل کنید تا حریف نتواند در اجرای حرکت خود راحت باشد. همچنین تواند حرکت خود را به راحتی تعویض کند.
راحتی حرکت:
عملکرد آسان حرکت چهارچیز است،
تحرک آسان، جلوگیری از اُفت، اجرای نرم، جلوگیری از اختلال در حرکت. اکنون اجازه
دهید در مورد منفعت ها و ارزش هایی که ممکن است به راحتی بر روی منفعت های حرکت
شما تأثیر بگذارد. فکر کنیم، چرا آسان اهمیت دارد؟ اول از همه اینکه، ورزشکاری که
حرکت را آسان اجرا می کند، نیروی کمتری را حدرمی دهد. درنتیجه احساس خوبی در مورد
اجرای حرکت خود خواهد داشت. همچنین این اجرا می تواند منفعت های دیگری را برای ورزشکار
به همراه داشته باشد. یک اجرای راحت نیازمند نیرو و انرژی کمتری است. در اینجا
ورزشکار می تواند، نسبت به حریف نیرو و توان بیشتری به مسابقه ادامه دهد. به
ناچار، حریف خسته نمی تواند بر کیفیت حرکت خود، چندان نظارت قابل توجهی داشته
باشد. در اینجا به طورغیرمستقیم ادامه ی مسابقه ی به نفع جلو می رود. افزودن بر
این، عامل به معنی نگرانی بیشتر برای حریف و آسودگی خیال برای شما می باشد. برای
پیشگیری از شلوغی و به هم ریختگی حرکت، برخی از ویژگی های واسط را حذف کنید. برای
جلوگیری از سفتی و سختی حرکت، برخی از اتصالاتی که ممکن است اهمیت چندانی نداشته
باشند را صرف نظر کنید. زمانیکه حریف دچار عارضه ای در حرکت می شود، شما باید
اقدامات لازم را اعمال کنید. این امر سبب می شود تا در مصرف انرژی صرفه جویی کنید.
زیرا صرفه جویی در مصرف انرژی، عامل بسیاری مهمی در کسب موفقیت است. با این حال
این نکته را فراموش نکنید، اگر بخواهید
می توانید.
ممانعت از اُفت حرکت:
باید متوجه شده باشید که تعدادی از ویژگی های حرکت به یک ویژگی اجرایی مهم اتصال دارند. چرا اُفت حرکت تا این اندازه اهمیت دارد؟ یک علت مهم قابل (فرم) حرکت است. این قابلیت مانند لباس مناسبی است که به تن می کنید. اگر اندازه ی حرکت شما با اندازه ی حرکت حریف تناسب نداشته باشد با مسأله ی اُفت حرکت مواجه خواهید شد. بدین ترتیب به تدریج قابلیت حرکت شما کم می شود و امنیت حرکت شما کاهش می یابد. این موضوع به نوبه ی خود باعث می شود تا احساس بدی نسبت به حرکتتان داشته باشید. این مسأله بسیار کلافه کننده است.
جلوگیری از اُفت حرکت می تواند موجب صرفه جویی در نیرو شود. در نتیجه انرژی کمتری مصرف خواهد شد. بدین ترتیب به افزایش لذت و خوشی بیشتر ورزشکار منجر می شود.
نتیجه:
نقشه های تصمیم گیری حرکت، یک روش ارزشمند برای خلاصه سازی ارتباطات بین ویژگی ها، منفعت ها و ارزش ها است. برای اینکه نقشه های حرکت از اثربخشی بیشتری برخوردار باشند بایستی، توازن در موضوع و هدف در نقشه، برقرار شود. هر ورزشکار باید بداند در هر پلکان حرکت، چه کارهایی انجام دهد. هنگامیکه آماده ی اجرا می شوید، باید بتوانید از برخی ویژگی های حرکت چشم پوشی کنید. چرا که برخی از این ویژگی ها از اهمیت ناچیزی برخوردارند و در نتیجه می توان از آنها صرف نظر کرد.
پرسش بعدی اینکه آیا می توان برخی از منفعت ها را به نحوه ی با یکدیگر ادغام کرد که دقت و کارایی حرکت را بالا ببرد. همچنین حرکت اصلی را مخدوش نکند.
هنگامیکه می خواهید حرکتی را اجرا کنید هم بر روی ویژگی شکلی و هم بر روی ویژگی اجرایی آن توجه کنید. شاید بتوانید از یک ویژگی شکلی به چند ویژگی اجرایی دست یابید.
پرسش سوم اینکه، آیا می توان برخی از خطوط موجود در اجرا را حذف کرد؟ باید بتوانید تفاوتی بین اتصالات مستقیم و غیر مستقیم قائل شوید.
عناصر حرکت دارای ارتباط مستقیم و غیر مستقیم در نقشه ی راهبردی هدف هستند. آیا می توانید برخی از ارتباطات مستقیم را بدون آنکه دقت و کارایی هدف را مخدوش کنند، حذف کنید؟
پرسش چهارم اینکه، آیا می توانید به نحوی از روش های ابتکاری برای مرتب کردن عناصر حرکت استفاده کنید. واضح است که چنین نظم و تربیتی به همین راحتی هم نیست. خواندن نقشه ی حریف، در مقایسه با نقشه ای که می خواهید بکار بگیرد، کار مشکل تری است، زیرا ویژگی های اصلی حرکت حریف، درون آن نهفته است. پس از بکارگیری تمامی این توصیه ها، ممکن است، هنوز هم خواندن نقشه ی حریف واضح نباشد. سعی نکنید اجبارا همه چیز را بخواهید اجرا کنید. همیشه این امکان وجود دارد با کسب اطلاعات بیشتر در مورد حریف، در نقشه تجدید نظر کرده و آن را اصلاح و گزینه های استراتژیک خود را دقیق تر کنید. تفکیک واقعیت از پیش بینی و گمان در نقشه و اینکه برای این پیش بینی ها چه اقداماتی لازم است، می تواند بسیار مهم باشد.
فصل 7
تکامل مفهوم حرکت
اکنون با پاسخ به دو پرسش اساسی، تدوین و فرموله کردن حرکت تعیین می شود.
1- چه قسمت از حرکت برای حریف اهمیت دارد یا می تواند مهم باشد؟
2- ورزشکار بر روی کدام یک از اجزای حرکت که می تواند برای حریف مهم باشد، بایستی متمرکز شود؟
اهمیت اولویت های حرکت:
استراتژی حرکت می بایست بر چه
معیارها و مفاهیم وسیله - هدف متمرکز باشد؟ ساده ترین اولویت موقعیت کناری را
مالکیت یک بخش از کل حرکت با شیوه و معیاری گسترده از چگونگی اتصالات و تداعی ها،
هویت می دهد. این هویت، تمامی چیزهایی است که ورزشکار
می خواهد تا
با استفاده از آن، تصاویر ذهنی خود را تداعی کند. هر یک از این ابعاد را به طور
مختصر مورد کنکاش قرار دهد.
چگونگی مالکیت بر حرکت:
وقتی از ورزشکاران می پرسند، معنی مالکیت بر حرکت چیست؟ آنها پاسخ می دهند، وقتی به یک حرکت فکر می کنم، بلافاصله به واژه ی مالکیت می اندیشم. به عبارت دیگر، یک حرکت زمانی مفید است که تداعی و اتصال بین اجزای حرکت به قدری قوی باشد که حریف نتواند حرکت بالقوه ی خود را بالفعل کند.
مالکیت، یعنی اینکه دو معادله ی حرکت که در دو طرف تساوی قرار می گیرند، یک سمت باید تصمیم بگیرد که طرف دیگر را با تکان دادن، موافقت کردن، مخالفت کردن، قیاس معادله به تملک خود درآورد. یک تعریف کامل شناخت حرکت و موقعیت گذاری درست است.
آنچه در حرکت هر کدام پنهات است، یک تمرکز غیر مستقیم بر اتصالات با یک یا چند اتصال فرعی است. در واقع مهم نیست که اجرای حرکت تا چه اندازه پیچیده باشد. بهتر است بر روی دو حرکت متمرکز باشید. دلیل این کار، آن است که حریف نمی خواهد، حرکتش شناخته شود. چرا؟ به این علت که مغز شما نتواند در یک اقدام تدافعی نسبت به اتصالات اجزای حرکت حریف، اطلاعات مناسب را غربال کند تا در مسیر پیشبرد حرکت، بتواند اقدامات مؤثرتری را اعمال کند.
در ارتباطات مهم حرکتی، کمترین و بیشترین مهم است. بایستی پیام های حرکتی را در مغزتان صیقل دهید. باید از شر ابهامات خلاص شوید. باید پیام را ساده کنید و اگر می خواهید تأثیر آن را ماندگار کنید، آن را باز هم ساده تر کنید. سعی کنید بر اساس دستورالعمل حرکتی حریف، دستورالعمل را صادر کنید. برای شناخت فقط یک راه دارید، آن هم وارد شدن در جریان حرکت است.
دستورالعمل طبقه بندی حرکت:
شناختن بخش های مختلف حرکت، برخاسته از فهم محدودیت ها، اجزای مرتبط با منفعت و ارتباط رفتارهای حرکتی با سایر روبابط بالقوه در حرکت و... می باشد. شناخت این روابط موجب می شود تا ورزشکار به سمت موارد زیر سوق پیدا کند:
1- فرایند حرکت خود را مطابق با سلیقه و رفتار حرکتی حریف سازماندهی می کند.
2- مبتنی بر روند حرکت، گزینش و انتخاب کند.
کارشناسان اعتقاد دارند که فرایند رده بندی حرکت می تواند به بهترین شکل با تصویر سازی یک سری پلکان ها در ذهن ورزشکار، روند رو به رشدی را کسب کند. در هر یک از پلکان ها، یک وضعیت وجود دارد. هر کدام از پلکان ها نشان دهنده ی یک عملکرد متفاوت است.
طبقه بندی ادراکی حرکت در برابر ترتیب اجزای فن:
روند مالکیت بر حرکت نیازمند کمی
توضیح است. هنگامیکه درباره ی لایه های حرکت صحبت می کنم. منظورمان شرایط به وجود
آمده در بخشی از فن است. یعنی ورزشکار در صدد آنلاین کردن و موقعیت گذاری حرکت
است. او با اینکه حرکت سازی سازمان حرکت را موقعیت یابی می کند. در عین حال به
دنبال نقاط تمایز و شکاف های به وجود آمده در اجزای حرکت می باشد. غالبا ورزشکار
هر دو روند را با آنکه در کانال های متفاوت هستند، یکجا بررسی می کند. اما آنچه
بایستی ملاحظه شود، درک حریف نسبت به شرایط متفاوت می باشد. زیرا شرایط مختلف،
موجب رتبه بندی متفاوتی در ذهن می شود. هنگامیکه یک حرکت را کنکاش می کنید یک سری رتبه
بندی در ذهن شکل می گیرد. در اینجا نسبت به شرایط و موقعیت خودتان تصمیم
می گیرید.
این همان نقطه ی تمایزی است که در ذهنتان در حال شکل گیری است.
آگاهی از روند:
ایده ی مالکیت بر حرکت با مفهوم آگاهی از روند ارتباط دارد. برای روشن شدن موضوع می توان به نحوه ی اندازه گیری حرکت فکر کرد.
فرض کنید که کشتی گیر، دست حریف را
به سمت خودش می کشد و حریف چه پاسخی می دهد. آیا حریف از روند مفهومی حرکت، آگاهی
دارد؟ شما نمی دانید. برای اینکه بدانید، بایستی نحوه ی عملکرد او را بررسی کنید.
او چه کاری می خواهد انجام دهد؟ اگر حریف پاسخ غلط
(عکس العمل نادرست) انجام داد، آنگاه می توان گفت که رقیب از روند حرکت بی اطلاع
است. نکته اینجاست که عنصر اساسی اجزای حرکت در آگاهی از روند حرکت، مرتبط به
توانایی های جسمی و ذهنی است. در ادامه، مالکیت یک حرکت، نوعی خاص از آگاهی از
روند حرکت است. با این موضوع، شناخت اتصالات اجزای حرکت، روند شرایط حرکت را نشان
می دهد.
روندهای منفعت مدار:
هر حرکت، بایستی سعی کند تا یک منفعت را به تصاحب درآورد. قانون بیست، بیست اظهارمی دارد که اثر بخشت ترین حرکت، نسبت به روند دو حرکت (هر دو ورزشکار) به منفعت می رسد. یک حرکت منفعت مدار حرکتی است که یک منفعت را تداعی می کند. یعنی یک ویژگی که روند منفعت حریف را سر و سامان می دهد یا نیست و نابود می کند.
همانطور که فهمیدید، تمایز بین روند مفنعت مدار و دو ورزشکار، بسیار گیج کننده است. زیرا بسیاری از حرکت ها منفعت دارند، اما این منفعت به خودی خود به وجود نمی آید، بلکه با شناخت واقعیت های روند حرکت با توجه به ویژگی ها، منفعت ها به وجود می آیند. توجه داشته باشید که تمامی حرکت ها منفعتی را ارائه می دهند که تعریف درستی از مالکیت داشته باشند.
همچنین متوجه شدید که حتی زمانیکه حریف، یک حرکت را با توجه به یک منفعت تعریف می کند، غالبا یک سری ویژگی ها یا منفعت ها را با آن اجرا تداعی می کند.
توجه داشته باشید که این ویژگی ها
و منفعت ها، موجب تمایز ساختار و شکل حرکت در دفعات مختلف اجرا می شود. به عبارت
دیگر در هر بار اجرا هر ویژگی یا منفعت به طور مشخص تکرار نمی شود. زیرا در هر
نوبت اجرا، اطلاعات و دانش های متفاوتی در هر اجرا عرضه
می شود.
حرکت های معنادار گسترش یافته:
برای ایجاد یک حرکت، ذهن ورزشکار
بر روی یک هدف متمرکز
می شود. بدین
روش حرکت های کوتاه تهاجمی و تدافعی اعمال می شود. کوتاه سخن اینکه بایستی چه هدفی
با چه ویژگی هایی و برای چه کاری (منفعتی) انجام شود.
با این حال، ورزشکاری که از اجرای یک حرکت - یا چند حرکت با ظرافت اقدام کند، به زودی حرکتی معنادار و اتصال ذهنی را تحت تأثیر قرار می دهد. یک روش برای افزایش عملکرد، گسترده کردن تدریجی معنی حرکت می باشد. می توانید دو معنای گسترش یافته از اجرا را متمایز کنید. موقعیت گذاری باعث می شود تا مشابهت ها و تفاوت هایی که ورزشکار بین دو حرکت قائل می شود را به طور خلاصه بررسی کنید. یک استراتژی موقعیت گذاری، موقعیت مطلوب را تعریف می کند که ورزشکار می تواند در مقایسه با شناخت هدف گذاری های حریف، مشابه رقیب آنگونه فکر کند. چنین تعریفی از استراتژی اظهار نظر در مورد استراتژی حریف و چگونگی تملک بر حرکت اوست. برای جلوگیری بر گیج شدن، همیشه به دنبال مشابهت ها و تفاوت ها در مورد حرکت رقیب و از سوی دیگر حرکت بدست آمده از شکل حرکت دو ورزشکار است. هر گاه بخواهید مفهوم دقیق مورد نظر را مطرح کنید. از عبارت (خواسته های تملک هر دو ورزشکار) استفاده خواهید کرد.
با این حال مفهوم وسیع تر محصول
تحت عنوان (هویت روند) همراه است. می توان آن را به عنوان تمامی تهاجم ها با
استفاده از شکل گیری تدریجی حرکت بازتاب می یابد. ورزشکار با یک قسمت از حرکت
پیوند و اتصال پیدا می کند و با آن اتصال رابطه ی ذهنی برقرار
می کند. هویت
روند شامل اولویت بندی تمامی منفعت ها از طرف حریف با توجه به تجربه ی ورزشکار از
روند آینده ی حرکت است. اما کار به اینجا تمام نمی شود. زماینکه ورزشکار دارای یک
تجربه ی طولانی از استفاده ی بجا از حرکت است، شناخت هویت روند می تواند غامض و
پیچیده باشد. به مرور زمان این به یک استراتژی با دو مخاطب و هر هدف: اول، حرکتی
که انجام می شود و دوم حرکتی که برای تکمیل کردن هدف اول، صورت می پذیرد. برای به
انجام رساندن هدف اول:
1- اقدام به ارائه ی حرکت های متنوعی بکنید
2- اقدام به شناسایی حرکت حریف بکنید
3- اقدام به نوآوری در زمینه ی حرکت بکنید
4- اقدام به ایجاد زمینه ی مناسب بکنید
همیشه کاری کنید که استرس و نگرانی کاهش یابد. اینگونه حرکت را اجرا کنید:
1- اجرای حرکت را با سرعت مطمئنه انجام دهید.
2- اهمیت نظم و انضباط، هنگام اجرای حرکت را فراموش نکنید
3- طوری حرکت را اجرا کنید که صدمه نبینید
علاوه بر این در حرکت های منطقی، تناسب وجود دارد. این اجراها احساس خوبی در تماشاچیان ایجاد می کند.
در کل، این مجموعه تداعی ها و اتصالات ذهنی است که هویت روند حرکت را قابل قبول می کند. با این حال سال ها طول می کشد تا اتصالات ذهنی ساده تری را پیدا کنید. اینکه چه اقدامات دیگری را به مرور زمان به آن اضافه کنید.
تئوری وسیله - هدف و تکامل روند:
تئوری وسیله - هدف این امکان را برای ورزشکار فراهم می کند تا به دقت روش هایی که برای آنها مفهوم روندشان به مرور زمان کامل تر شود را شناسایی می کند. این تکامل دارای 6 مرحله است:
1- شناسایی منفعت های اصلی.
2- تمرکز بر مالکیت اجرای کلیدی که قویا در روند حرکت و بر منفعت های اصلی نقش اساسی دارند.
3- ایجاد ارتباط بین اتصالات با دیگر عناصر مرتبط با وسیله - هدف.
4- شناخت ویژگی های اصلی با روند حرکت
5- تقویت حرکت با توجه به منفعت ها
6- ارتباط منفعت های حریف با روند
شناسایی منفعت های اصلی در حرکت:
منفعت های اصلی حرکت، آن دسته از منفعت هایی هستند که ورزشکار از آنها قویا در روند حرکت بکار می گیرد. هدف، پیدا کردن راهی برای غلبه بر حرکت حریف است تا بتواند رقیب را در روند حرکتی خود قرار دهد. حتی یک اقدام ظریف می تواند تمرکز گسترده ی حرکت حریف را بر هم بزند. به خصوص زمانی که بفهمید برخی ارزش ها با یکدیگر متضاد هستند و به همین علت دارای پیامی هستند که منفعت های مختلف را بیان می کند. سعی کنید منفعت هایی را برگزینید که دارای بیشترین شانس نفوذ و قابلیت در بین منفعت های دیگر باشد.
تمرکز بر مالکیت اجزای کلیدی:
زمانی که منفعت های اصلی را شناسایی کردید، بایستی بتوانید با ایجاد اتصال های مطلوب بین اجزای تعیین شده، در روند حرکت کمک کنید. اینها مسائلی هستند که بایستی برای تملک بر حرکت حریف بکار گرفته شود. گاهی استفاده از یک حرکت، بین منفعت های اصلی هستند و زمانی دیگر، آغازگر روندی برای رسیدن به ویژگی خاصی هستند. روند اتصال ها، بیانگر پاسخ هایی هستند که هم اکنون در حال وقوع هستند و بستگی به مالکیت و تصرف رقیب دارد. زمانیکه بر روی (نوعی ویژگی) تمرکز کردید، تلاش خود را به منفعت های زیر متصل کنید:
1- درگیری بین اجزای حرکت در روند یک منفعت اجرایی.
2- به دنبال نوعی خاص از منفعت با در نظر گرفتن ایمنی و امنیت.
(راجع به نقش رقیب در تدوین یک استراتژی مقابله گر صحبت خواهم کرد)
ایجاد ارتباط بین حرکت های به تملک در آمده، با دیگر عناصر مرتبط وسیله - هدف. پس از آنکه روند حرکت را با دیگر عناصر مرتبط در پلکان وسیله - هدف تدوین کردید. بخشی از پیوندهای حرکت سبب به تملک درآوردن کل حرکت می شود. اگر حرکت کلیدی، منفعت اصلی نظیر ایمنی باشد، آنگاه بایستی این منفعت را با یک ویژگی نشان دهید. این باعث می شود که منفعت مورد نظر اعتبار پیدا کند. از سوی دیگر، اگر اجرای حرکت کلیدی یک ویژگی نظیر مهار حرکت حریف باشد. آنگاه بایستی مطمئن شوید که ویژگی هدف کاملا درک شده است. برای این کار، بایستی آن ویژگی را با یک منفعت اصلی اتصال داده و پیوند بزنید.
اغلب لازم است که ورزشکاران برای نفوذ در ذهن حریف، به طور منطقی و حقیقی اجرای خود را با حرکت مشابه رقیب تفکیک و متمایز کنید.
چگونگی اتصال منفعت های اصلی با ارزش های فردی:
اتصال های منطقی ویژگی - منفعت،
کافی نیستند. تئوری وسیله - هدف لازم می داند که اقدامات حرکتی حریف را از نگاه و
طرز تلقی او در مورد حرکت بسنجد. اگر ورزشکار بتواند حرکت خود را با ارزش های فردی حریف پیوند بزند و او نتواند،
آنگاه حرکت قدرتمند خواهد شد. برای جلوگیری از ضعف حرکت، ورزشکار نیازمند یک
استراتژی برای اتصال منفعت های اصلی تداعی شده با رونده های حرکت و ارزش های فردی
در یک زنجیره ی مرتبط وسیله - هدف
می باشد. با شناخت این زنجیره و درک منفعت های اصلی، برای اجرا تصمیم گیری کنید.
از نظر وسیله - هدف، برای منفعت ها
به (نقاط اهرمی) نیاز دارند. گاهی یک منفعت از اتصال منفعت های مختلف رقیب، سخت تر
می شود. در
چنین وضعیتی اهرمی بر روی یک نقشه ی تصمیم گیری متصل می شود و قابلیت ویژه ای پیدا
می کند.
اهمیت استراتژی نقطه ی اهرمی و همچنین ارزش های فردی متصل به آن، ریشه در این دارد که تغییر بنیادی پدید می آید.
اما مراقب باشید، همه چیز در حال تغییر است. زیرا ویژگی های حرکت زود گذرند. آنها هر لحظه تعیین می کنند و عوض می شوند. اگر استراتژی مبتنی بر خوشه ی حرکت در نظر گرفته شود به طرز قابل توجهی قابل پیش بینی خواهد بود.
استراتژی مبتنی بر حمایت، هم اکنون چه مفهومی دارند؟ این بدان معنا است که بهترین استراتژی ها - ویژگی ها، مبتنی بر پلکان وسیله - هدف هستند.
چگونگی تقویت روند حرکت بر منفعت های اصلی:
ورزشکار به مرور زمان خواستار تقویت روند حرکت بر منفعت های اصی خواهد بود. زمانیکه از انجام چنین کاری باز ماندید، به هدف آسان تری رقیب برای از بین بردن منفعت شما، صرفا به قطع اتصال وسیله - هدف اقدام نمی کند. شاید بتواند با یکی دو روش ادامه دهد. استراتژی بهتر، اتصال ویژگی با منفعت فعلی به منظور تملک درآوردن ویژگی اصلی حرکت می باشد. یا اینکه اقدام به مهار یا ایجاد خلل در روند حرکت حریف تلاش کنید. مهم نیست که چقدر تلاش می کنید، مهم این است که چگونه اقدام می کنید.
در واقع استراتژی بهتر، گاهی استفاده از روش ساده تر است. قاعدتا بایستی به دنبال منفعت های اثربخش تر باشید. واضح تر بگویم، به دنبال حرکتی بروید که کارایی بالاتر و اثر بخش تر باشد. شاید هم بتواند به عنوان یک استراتژی سیال به یک شاخه ی فرعی منفعت دست یابد.
این استراتژی چند وضعیتی، تلاش می کند تا نیازهای مختلف را در لحظات مختلف و شرایط مختلف درک کند و با قطع اتصالات و یا وقفه در آنها، منفعت جدیدی را تداعی کند. پیام اصلی حرکت، تمرکز بر یکی از شرایط و اقدام متناسب است. ورزشکار به طور خاص تلاش می کند تا رقیب را متقاعد کند که تنها مقاومت کافی نیست.
کار رقیب زمانی سخت می شود که منفعت های اصلی او در حال فروپاشی و زوال است. اگر ورزشکار کاری کند ک اتصال بین یک منفعت اصلی و یک ویژگی قطع شود. به تدریج اتصال با دیگر ویژگی ها قطع می شود. این کار به ورزشکار کمک می کند تا استراتژی منفعت اصلی قدرتمند شود. چنانچه رقیب بتواند برخی اتصال های ضعیف را شناسایی کند و روی آنها کار کند، می تواند اتصال روند حرکت را با آن شرایط خاص شناسایی کند.
احساس نیاز به گسترش ویژگی های متصل به یک منفعت خاص با حمایت و پشتیبانی خاص به یک فناوری تبدیل می شود. با استفاده از یک روند حرکتی برتر می توانید اتصالات حرکت را بهبود بخشید.
چگونگی اتصال منفعت های بیشتر در روند حرکت:
نهایتا، می خواهیم منفعت های بیشتر را در روند حرکت اتصال دهید. بدین روش می توانید به اضافه کردن منفعت ها در دو مرحله فکر کنید. اولین مرحله، به ایجاد تداعی ها و اتصالات به منفعت ها در استراتژی موقعیت گذاری خود تعریف کنید. این منفعت های موقعیتی بایستی با اتصال به ویژگی ها و ارزش های شخصی مناسب، حمایت شوند. مرحله ی دوم گسترش بیشتر ساختار حرکت و تکمیل کردن آن با منفعت هایی که به عنوان بخشی از هویت روند حرکت شناسایی کرده اید. این منفعت ها بایستی به ارزش های روند حرکت متصل شوند.
در اصل، اولین کار ورزشکار این است که تداعی از منفعت های اصلی حرکتتان را به عنوان بخشی از دانش ساختار حرکتی حریف آغاز کنید. زمانیکه این منفعت ها را به وجود آورید، آنگاه می توانید به سراغ منفعت های موقعیتی ویژه بروید و سرانجام به اجرای حرکت نهایی بپردازید.
توجه به این نکته نیز حائز اهمیت است که از منظر وسیله - هدف، اولین مرحله، قبل از مالکیت حرکت حریف، پیوند و اتصال منفعت هایی است که از روند حرکتی دو ورزشکار بدست می آید، هدف شما را تشکیل می دهد. هدف از این کار، داشتن یک مجموعه اتصالات و تداعی ها، برای اجرای قدرتمندتر و ماندگارتر است. سعی کنید به دنبال ساده سازی و سهولت اجرای حرکت بروید و بایستی یادآوری کنم که جانب تعادل را از دست ندهید.
ارزش گذاری حرکت با نشان دادن ارتباطات بین منفعت های اصلی، منفعت های فرعی و منفعت های موقعیتی شناخته می شود. با این حال ظرافت، کامل، موزون، روان بودن حرکت و لااقل کامل و پیوسته بودن است.
موقعیت گذاری حرکت:
اکنون لازم است کمی درباره ی اجرای حرکت کنکاش کنید.
سهولت استفاده از حرکت:
این کار به صرفه جویی در وقت و انرژی مربوط می شود. احتمالا به خستگی و کاهش عملکرد حرکت منجر می شود. در اینجا ورزشکار سه چیز می خواهد: اجرای آسان، سرگرم کننده، روان و سریع.
درک اتصالات به ارزش های مهم حرکت:
یکی از ورزشکاران گفت: من همیشه به
روند حرکت حریف دقت
می کنم. سپس
واکنش حرکتی حریف را شناسایی می کنم. سعی می کنم حرکتی را انجام دهم که حریف
انتظار و توقع نداشته باشد، انجام دهم. من ارتباط خاصی با حرکت حریف برقرار می کنم
و نظرات حرکتی حریف را مورد توجه قرار می دهم. سعی می کنم، اعتبار و یکپارچگی حرکت
خود را به طور جدی در معرض مخاطره قرار ندهم.
چرخه ی حرکت:
ورزشکار در حالی که بازخوردهای حرکت خود را تحلیل و بررسی می کند. در عین حال به دنبال استقلال و تکمیل کردن چرخه ی حرکتی خود است. رویدادهای حرکتی جدید به خصوص تغییر رفتار حرکتی حریف - نشانگر دریافت پیام حرکتی از جانب شما است. زیرا رقیب تشخیص داده که این روند حرکت به نفعت او نیست. بنابراین تصمیم می گیرد، روند حرکتی خود را بازسازی کند.
اجرای عاقلانه:
در واقع دو نظر در مورد باور حرکتی
وجود دارد. یکی اجرای متناسب (مقایسه ای) که با باور حریف ارتباط برقرار می کند.
یعنی هر ورزشکار می خواهد، آنچه دقیقا درک می کند به روند اجرایی تبدیل کند. در
اینجا هر کدام دیگر بدون کنترل و مقایسه ی حرکت ها، کاری صورت نمی دهند و هیچ کدام
به صورت اتفاقی حرکتی انجام
نمی دهند.
از دیگر ابعاد اجرای عادلانه، شناخت دقیق از اجرای اجزای حرکت حریف می باشد. در طی مراحل حرکت، ممکن است رقیب اجراهای گوناگونی از یک فن به نمایش بگذارد. ورزشکاران با تداوم حرکت خویش به دنبال منفعت های جدید هستند و داده های (اطلاعات) آنها یک دارایی حساب می شود - چیزی مانند یک ارزش ملموس (قابل لمس) و نه فقط یک حرکت صرف. بنابراین اجرای حرکت احمقانه، ارزش واقعی ندارند. چرا که با حرکت حریف هیچگونه ارتباط و تبادل اطلاعات ندارند. چنین به نظر می رسد که این دسته از ورزشکاران، نمی توانند کار مهمی انجام دهند. دقیقا به همین علت که نتوانسته اند به درستی حرکت حریف را درک کنند.
نتیجه:
اولین گام در تدوین و فرموله کردن
استراتژی حرکت، شناسایی اجزای زنجیره ی حرکت است. گام دوم انتخاب ویژگی ها - منفعت
ها
می باشد. در
این فصل به سه ویژگی تمایز قائل شده ایم. منفعت های اصلی به قوی ترین اتصال هایی
مربوط می شود که در روند حرکت ایجاد می کنید. پس از شناسایی تعدادی از این منفعت
های اصلی، باید اجزایی را برای تملک انتخاب کنید تا این منفعت ها را با روشی درست
به یکدیگر پیوند بزند. به زبان ساده تر بایستی حرکت ها را به مالکیت خود در آورید.
پس از شناسایی و انتخاب اجزای
حرکت، دیگر عناصر مرتبط که
می تواند به
ورزشکار در ایجاد پیوندها و اتصالات قوی تر بین اجزای کمک کند را شنایی کنید. برای
این کار بایستی اتصالات مناسب (ویژگی - منفعت) ایجاد کنید. اگر حرکت کلیدی یک
منفعت اصی شناسایی شد، زیاد نگران نباشید. افزون بر این، بایستی هر منفعت اصلی را
به یک ارزش شخصی مرتبط پیوند بزنید. با ایجاد یک اتصال به حرکت حریف به هدفتان کمک
خواهید کرد تا بتوانید به نتیجه
نزدیک تر شوید. نهایتا برای دفاع از این اتصالاتی که ایجاد کرده اید، باید منفعت
های اصلی را با دیگر ویژگی های حرکتی حریف، پیوند بزنید. با این اقدام، کار قطع
کردن منفعت های اصلی حریف را شروع کرده اید و برای رقبیب سخت تر خواهد شد.
ایجاد منفعت های اصلی، (همراه با اتصال های مرتبط) بایستی در بالاترین اولویت استراتژی حرکت منظور شود. زمانیکه این منفعت ها را در ساختار حرکتی حریف قرار دادیم، آنگاه می توان منفعت های بیشتری را اضافه کرد. پیشنهاد می کنم که این تفکر راجع به توسعه ی ساختار حرکت را در مرحله ی دوم انجام دهید. در مرحله اول بایستی بر منفعت های (موقعیتی) که هنگام مقایسه ی حرکت خود با حرکت حریف به ذهنتان خطور می کند، متمرکز شوید. بایستی منفعت هایی را در نظر بگیرید که بر روی منفعت های حرکتی حریف تأثیر بگذارد و بایستی بتواند منفعت های حرکتی حریف را خنثی کند. وقتی این اتصالات را ایجاد کردید، حالا می توانید بر نتیجه ی حرکت متمرکز شوید. باید برنامه ای متناسب با اتصالات و ویژگی های حرکتی حریف داشته باشید و همچنین اتصال به ارزش های شخصی خود تا به کمک کند به هدف برسید.
فصل 8
اولویت بندی اجزای حرکت
یک حرکت زمانی محبوب است که به یک خواسته یا یک نیاز مهم بخش وسیعی از حرکت، اشتراک داشته باشد. اهمیت تمرکز بر آن اجزاء زمانی مناسب است که نیازهای حرکت را برآورده کند. این موضوع نیازمند آن است که بتوانید نقص های حرکتی حریف را که از قائده خارج شده است را بر تصمیمات خود اتخاذ کنید.
گاهی اوقات ورزشکاران برای بدست آوردن مالکیت حرکت غرق در ایجاد تمایز حرکت های خود با حریف می شوند. آنچه که آنها اغلب فراموش می کنند این است که تمایز به خودی خود یک هدف نیست. تنها تمایزی که اهمیت دارد، تمایزی است که دلیلی برای اجرای بهتر حرکت شما به جای حرکت رقیب، ارائه دهد. حال باید ببینید این تمایز برای حریف - از نظر موضوع - اهمیتی دارد. هنگامیکه حریف متوجه شود، هیچ منفعتی در اراده ی حرکت خود ندارد، سعی می کند با تغییراتی، حرکت بهتری ارائه دهد.
اندازه ی بخش های فن:
اکنون به خوبی می دانید عناصر حرکت
(اجزای حرکت) در پلکان وسیله - هدف اولویت بندی می شوند. زیرا برخی از اجزاء مهمتر
هستند. برای اجرای هر یک از استراتژی ها، بایستی اندازه ی حرکت را به نسبت واکنش
های اعمال شده تأمین کنید تا معلوم شود برای متقاعد کردن حریف چه دلیلی ارائه
دهید. آنچه که در ابهام می ماند، دلایلی (عکس العملی) است که حریف نسبت به حرکت
شما ارائه
می دهد.
شناخت منفعت های مهم و برجسته:
ورزشکارانی که به یک حرکت خاص اهمیت می دهند، یک شاخص مطلوب به حساب می آید. اکنون باید به منفعت های تداعی کننده و متصل به یک حرکت خاص توجه کرد. به طور کلی، ورزشکارانی که یک حرکت را با یک منفعت خاص پیوند (اتصال) می زنند و متناسب با رفتار حرکتی حریف، حرکتی ارائه می کنند. اجرای آسان تری خواهند داشت. از این منظر، به نظر می آید تفکیک سه نوع منفعت مفید باشد:
منفعت های آگاهانه:
ورزشکاران هنگام مقایسه ی حرکت ها با یکدیگر به چه فکر می کنند. بیشتر آنها برای صرفه جویی در انرژی به دنبال منفعت هایی هستند که در حال حاضر انگیزه ی تبادل روندهای حرکت قرار می گیرد تا به تدریج به آستانه ی منفعت مورد نظر برسند. منظور از منفعت های آستانه، منفعت هایی است که بایستی با مقدماتی در کنار هم قرارگرفتن حرکت ها مورد توجه قرار می گیرد. آنها حرکت های خود را مبتنی بر امنیت انتخاب می کنند و بدین ترتیب، حتی فکر اجرای حرکتی که فاقد امنیت است را به ذهنشان خطور نمی دهند.
منفعت های پیش آگاهانه:
این قبیل منفعت ها مربوط به بخشی از فعالیت ذهن ورزشکار است که بلافاصله از آن آگاه نیست، اما به راحتی قابل یادآوری است. از منفعت های پیش آگاهانه برای رجوع به منفعت هایی استفاده می شود که ورزشکار در حال حاضر از آن هیچ تداعی و اتصالی با حرکت ندارد. اما زمانیکه این منفعت ها در حین اجرا آشکار شوند، می تواند یک خواسته ی پیش آگاهانه را تحقق بخشند. آنگاه ورزشکار، آن چیزی را که به عنوان منفعت تشخیص می دهد. منظر استراتژی موقعیت گذاری می کند. این همان چیزی است که منفعت پیش آگاهانه به وجود می آورد و آن واکنش رقیب است. زمانیکه حریف منفعت پیش آگاهانه را تشخیص می دهد، بی درنگ تناسب حرکتی خودش را با این منفعت ها هماهنگ می کند. چالش اصلی، شناسایی منفعت هایی پیش آگاهانه است. این یک چالش است، زیرا ورزشکاران نمی توانند به راحتی این منفعت ها را تشخیص دهند. اگرمی توانستند، دیگر این منفعت ها را پیش آگاهانه نمی نامیدند.
منفعت های پنهان:
واژه ی پنهان، چیزی است که درون حرکت نهفته و توسعه نیافته است. در اصل منفعت پنهان چیزی است که یک ورزشکار در صورتی که درباره ی ارزش های درونی آن فکرکند. آن را خواهد آموخت. به هر حال ورزشکاران ممکن است به مرور زمان متوجه شوند ک یک حرکت، چیزهایی را عرضه می کند که آنها نمی دانند. در یک روند، آنچه که یک زمانی پنهان بود، به یک منفعت آگاهانه تبدیل می شود. البته مربیان سعی می کنند تا این روند انعکاسی را غالبا با آموزش منفعت های دیگر حرکت به ورزشکاران آموزش دهند.
اتصال ها و تداعی ویژگی های جدید:
مطلوبیت یک حرکت برای ورزشکار، به
تعداد و میانگین قدرت اتصال های (وسلیه- هدف) بستگی دارد که اجزای حرکت را به روند حرکتی حریف متصل می کند.
در کل، کارکردن بر روی اتصال ها و منفعت های فعلی، اتصالات جدید را تداعی می کند.
به نظر می رسد،
منفعت های نامرتبط و ویژگی های نامناسب بر روند کل حرکت تأثیر می گذارد.
اتصال های در حال شکل گیری:
وقتی ورزشکاران ویژگی های (الف) را با منفعت (ب) تداعی می کنند. مجبور هستند تا این چالش را با استراتژی مناسب، موقعیت گذاری کنند، اما بیشتر ورزشکاران قدرت جذب و درک حرکت حریف را ندارند.
برقراری اتصال های مرتبط:
ورزشکاران، در هر موقعیتی، نسبت به شرایط موجود، اتصالی را برقرار می کنند. این اتصال ها طبقه بندی شده و با یکدیگر مرتبط هستند. همچنین می توانند مبنای یک استراتژی قرار بگیرند. در این شرایط ورزشکار باید حریف را قانع کند تا در کنترل حرکت خود و کنترل حرکت حریف نقش ایفا کند. ثانیا کنترل حرکت حریف بایستی انگیزه، در رفتار اجرایی ایجاد کند. البته کارایی این استراتژی نیز به باورها و دانش ورزشکاران، نسبت به توانایی هایشان بستگی دارد.
ویژگی ها و منفعت های نامرتبط:
در برخی شرایط، هنگامیکه ورزشکاران
به اجرای حرکتی فکر
می کنند،
گاهی نمی توانند ویژگی های (الف) را به منفعت (ب) تداعی کنند. این موضوع نوعا در
شرایطی اتفاق می افتد که ورزشکار ویژگی (الف) را با برخی منفعت ها به غیر از منفعت
(ب) تداعی می کنند. به طور مثال، بسیاری از ورزشکاران کنترل یک وضعیت (ویژگی) را
به منفعت هیجانی ترجیح می دهند. این موضوع سبب می شود تا قدرت کنترل حرکت را با
ایمنی حرکت پیوند بزنید.
انتخاب ویژگی های نامناسب:
ورزشکاران منفعت (ب) را می خواهند،
اما به هیچ وجه به ویژگی (الف) فکر نمی کنند. زیرا نتوانسته اند آن را با هیچ
منفعتی که با ویژگی (الف) مربوط می شود، متصل نمی کند. زمانیکه این اتفاق
می افتد،
ویژگی (الف) از منظر وسیله- هدف نامناسب است. به طور مثال، شما می خواهید با چند
نفر از دوستان قله ی دماوند را فتح کنید و دوستانتان وسیله ای می شوند تا به هدف
برسید. اما وقتی برگشتید، خدای نکرده سیگاری شده اید. در اینجا، شما قله ی دماوند
را فتح
نکرده اید، بلکه سیگار را فتح کرده اید و یک ویژگی نامناسب را بدست آورده اید.
برخی استراتژی های موقعیت گذاری سعی می کنند تا ویژگی های نامناسب را مناسب کنند.
تمایز پذیری ویژگی های حرکت:
پیدا کردن ویژگی هایی که برای حریف مهم باشند، کافی نیست. ورزشکاران بایستی حرکت هایی را پیدا کنند که حرکت آنها را با حرکت حریف متمایز کنند. این نکته به دوچیز مربوط می شود:
1- پرهیز از حرکت های مثبتی که حریف را برای اجرای حرکتی تشویق کند.
2- بکارگیری حرکت های منفی که رقیب را برای اجرای حرکت خود، دچار مشکل کند.
پرهیز از حرکت های مثبتی که رقیب با آنها آشنا می باشد:
بیشتر استراتژی های ورزشی بر روی
حرکت حریف متمرکز هستند. چرا که آنها بر روی ناتوانی های فکری و ذهنی حریف مسلط
می شوند. این
قانون مستقیما از گرایش ذهنی حریف تبعیت می کند که فاقد پیوستگی، هم پوشانی و
توازن بین حرکت است.
گرایش فعالیت ذهن با توجه به پیوستگی و تطابق حرکت ها مورد توجه قرار می گیرند. ورزشکار تصمیم می گیرد چه حرکتی را بپذیرد یا کدام حرکت را نپذیرد. در کل، یک ذهن فقط زمانی اطلاعات حرکتی جدید را می پذیرد که چیز دیگری را نتوانند انتخاب کند و مجبور شود، حداقل در مورد یک پدیده ی حرکتی نسبت به حرکت های دیگر یکی را انتخاب کرده و با توجه به آن عکس العمل مناسبی انجام دهد.
در واقع آنچه ک اغلب انجام می شود، تقویت جایگاه خود یا مهم ترکردن مفهوم آن در ذهن رقیب است.
بکارگیری حرکت های منفی که رقیب را برای اجرای حرکتی ترغیب کند:
وقتی به دنبال حرکتی هستید، باید بتوانید حرکتتان را از حرکت رقیب متمایز کنید.
مهمترین پرسشی که باید پاسخ دهید عبارت است از اینکه:
رقیب از اجرای کدام حرکت خوشش نمی آید؟ چنین اجرایی اغلب دارای توان بالقوه بالای استراتژیک هستند.
قابلیت ارائه دادن:
دراین مرحله ورزشکار باید تصمیم بگیرد که حرکت چگونه در ذهن حریف تداعی می شود. این کار مترادف است با تصمیم هایی که حریف در مورد حرکتتان می خواهد انجام دهد. یک حرکت زمانی قابل ارائه است که بتواند منفعت های مورد نظر را ارائه دهد. اینکه ورزشکار باور کند، می تواند منفعت های ادعا شده را ارائه دهد، به دو موضوع بستگی دارد؛ اول اینکه بتواند تشخیص دهد که حریف چه باور و تصوری از حرکت شما خواهد داشت. یعنی از اجرای حرکتتان چه فهمیده است و دوم اینکه رقیب در مورد اجرای شما چه تصمیمی اتخاذ می کند.
توانایی در اجرا:
باید بتوانید آنچه در ذهنتان تداعی
می شود به مرحله ی اجرا برسانید. به خودتان قول دهید، یک اجرای تضمین شده، راحت و
روان ارائه دهید. هر چقدر در این کار مهارت بیشتری داشته باشید به همان اندازه
موفق خواهید بود. در تمام موارد (اجراها)، باید بتوانید از حرکتتان پشتیبانی کنید.
بنابراین در استراتژی حرکت، واژه ی (قابل ارائه) مفهوم وسیع تری دارد. به طور خاص
یک اجرای حرکت زمانی قابل ارائه است که بتواند نقش ها و واکنش های حریف را به خوبی
درک کرده باشد. اقدامات بیشتر، می تواند
تلاش برای تملک بیشتر و تحت تأثیر قراردادن مخاطبان و تماشاچیان است. این نتیجه
گیری تا
اندازه ای به
خاطر توانایی برنامه نویسی حرکت در بکارگیری قابلیت های نهفته در آن است.
باورهای رقیب از قابل اجرا بودن حرکت:
اینکه بتوانید منفعت های درنظر گرفته شده را، مطابق با استانداردها اجرا کنید هم مسأله ی دیگری است. باور رقیب ازادعای شما در اجرای حرکت به نگرش شما و به وجهه های زنجیره ای تأمین نیرو و چگونگی پشتیبانی شما بستگی دارد.
گاهی اوقات برای به تملک درآوردن یک حرکت، تحت تأثیر وجه های مختلف آن به شناخت اجزای کوچک تر حرکت نیازدارد تا یک زنجیره ی تأمین حرکت، شکل بگیرد.
تأثیر رقیب در باورهای حرکتی ورزشکار:
اجرایی که دیگر ورزشکاران به عنوان
هدف در نظر می گیرند، در باورهایی که شما در مورد قابلیت های اجرایی حرکت در ذهن
دارید، تأثیر بسزایی می گذارد. از سوی دیگر آنچه مربیان و کارشناسان
می گویند، می
تواند افکارتان را در مورد اجرای یک حرکت تحت تأثیر قرار دهد.
قابل دفاع بودن اجرا:
زمانیکه می گویید یک حرکت قابل
دفاع است که رقیب نتواند
تلاش های شما را برای تملک آن حرکت نقش بر آب کند. یکی از عوامل مهم در اجرای
حرکت، قابل دفاع بودن نقشه ی تصمیم گیری می باشد. هر ورزشکاری که بتواند حرکت ها
را بهتر با یکدیگر مقایسه کند و یک سری تغییرات در آن به وجود آورد، موفق تر خواهد
بود. در اینجا باید گفت: فقط به دنبال واکنش سریع نباشید. در این صورت هرگز نمی
توانید پیشرفت چشمگیری بدست آورید.
اگر چه اجرای صحیح، قابل دفاع در یک اجرای صحیح است. اما برخی از رقبا قادر هستند تا با اقدامامت سریع استراتژیک متمرکز بر ویژگی های غیر ملموس، واکنش مناسبی از خود نشان دهند. اینگونه ورزشکاران می توانند، شرایط حرکت را کنترل کنند و در یک لحظه جلوی آن را ببندند. آنها تلاش می کنند جلوی تداعی یک حرکت را با توجه به اجرا تحت تأثیر قرار داده و از بین ببرند. یک راه برای جلوگیری از چنین اقدامی، تمرکز بر تداعی ها و اتصالاتی است که رقیب به وجود می آورد. زیرا این دسته از اتصالات، برای رقیب دردسر آفرین خواهند بود. اکنون اجازه دهید برخی روش ها، دقت های استراتژیکی محدود کننده و واکنش رقیب را مورد بررسی قرار دهیم.
ایجاد محدودیت فنی در رقیب:
گاهی اوقات، اجرای یک حرکت به خاطر ایجاد محدودیت فنی برای نشان دادن عکس العمل به موقع می تواند، سخت باشد. در اینجا رقیب به علت محدودیت های به وجود آمده، نمی تواند واکنش مناسبی نشان دهد. به عبارت دیگر این اختلاف نظر بین دو حرکت به ورزشکار اجازه می دهد تا تداعی و اتصال خود را با این حرکت ها قوی تر کند. در نتیجه سهم ریسک حرکت افزایش می یابد. یکی از عوامل افزایش ریسک، همان محدودیت هایی است که رقیب ایجاد می کند تا مانع واکنش درست و به موقع ابتکارات حرکتی شود. خودتان فکر کنید، برای مهار چنین حرکت هایی چقدر وقت و انرژی لازم است تا حرکت را به آن سمت و سویی که می خواهید، هدایت کنید. در این مواقع اگر فکر می کنید اجرای حرکتتان انرژی زیادی مصرف می کند. از همان اول نتیجه گیری کنید که چنین اجرایی چقدر مصرف انرژی لازم دارد.
تنش و نگرانی:
گاهی اوقات ترس و نگرانی باعث می شود تا از اجرای حرکتی خودداری کنید. این موضوع بیشتر زمانی اتفاق می افتد که به ابتکارات رقیب بی اعتنا شوید. آنوقت بدون تفکر سعی می کنید که حرکت حریف را به مالکیت خود در آورید. نکته اینجاست باید یاد بگیرید پاسخ های تهاجمی را درک کنید و حاشیه ی امنی را برای خود در نظر بگیرید و به نقاط ضعف حریف بی اعتنا نباشید.
محدودیت های استراتژیک:
گاهی اوقات ورزشکاران با محدودیت
هایی مواجه می شوند که
ساخته ی
استراتژیک حریف است. قابلیت تصمیم گیری و فرار از محدودیت های استراتژیکی رقیب، می
تواند با استراتژی تغییر در سهم حریف در غلبه بر اجرای او نقش مثبتی داشته باشد.
شاید بتوانید با قربانی کردن بخشی از حرکت، سرعت واکنش حریف را کاهش دهید.
نتیجه:
در این فصل استدلال کردم که استراتژی حرکت ورزشکار بایستی بر نکاتی متمرکز باشد که با چهار شاخص بنیادی مطابقت داشته باشد. آنها باید مناسب، قابل تمایز، قابل ارائه و قابل دفاع باشند. یک حرکت مناسب (مطلوب)، حرکتی است که منبعث از یک زنجیره ی وسیله - هدف مرتبط باشد. یعنی به اندازه کافی برای تمامی اجزای حرکت نقش تعیین شده باشد. یک حرکت قابل تمایز حرکتی است که دلیلی برای اجرا نسبت به حرکت رقیب ارائه دهد. برای اینکه بگوییم این حرکت قابل ارائه است، بایستی مهارت ها و قابلیت های اجرایی مناسبی داشته باشد و ورزشکار هدف باور کرده باشد که می تواند بر آن غلبه کند. در واقع آنچه که او باور خواهد کرد، دامی است که در آن گرفتار خواهد شد. نهایتا یک حرکت قابل دفاع، حرکتی است که رقیب نتواند به راحتی در آن نفوذ کند. بررسی این چهار شاخص، شما را به ده اصلی که بایستی راهنمای فرایند تدوین و فرموله کردن استراتژیتان باشد، راهنمایی می کند:
1- شناسایی حرکت حریف:
کار را با شناسایی حرکت حریف آغاز
کنید تا بفهمید این حرکت برای حریف تعریف معتبری از یک منفعت بکار می گیرد. اکنون
نمی توانید حرکت درستی انجام دهید. مگر آنکه بدانید حریف چه می خواهد و از چه
حرکتی برای چه مواردی می خواهد، استفاده کند. آنچنان غرق در فعالیت حرکتی رقیب
نشوید که فکر کردن در مورد خواسته ها و نیازهای حرکتی خودتان را فراموش کنید.
افزون بر این، اطمینان پیدا کنید که ارزیابی عملکرد حرکتی حریف، نسبت به نیازها
مبتنی
بر تحقیقات
درست و خوب طراحی شده است. در عین حال،
محدودیت های
حرکتی را شناسایی کنید. در بسیاری از موارد ورزشکاران نوعا به سختی می توانند تصور
کنند چگونه از یک حرکت ناآشنا استفاده کنند و یا نسبت به آن چگونه رفتار کنند.
2- شناسایی بخشی از شکل حرکت در مورد اتفاقات احتمالی:
شناسایی بخشی از حرکت، برای ورزشکاران اهمیت دارد. هنگام اجرای حرکت، یک موضوع مهم هر قدر کوچک پیدا کنید و چگونگی به تملک درآوردن حرکت را توجیه کنید. این توجیه باید هم صرفه انرژی و هم صرفه ی زمان را در نظر بگیرد.
3- ارتقاء سطح حرکت:
ارتقاء سطح حرکت به وسیله ی آن دست از اتصالات وسیله - هدف که در حال حاضر وجود دارد.
به فرض اینکه تمام شرایط یکسان باشد، اما کارکردن بر روی اتصالات حرکت، برای هر ورزشکار متفاوت است. زیرا باید استفاده از آن آسان و جذاب باشد، به طور خاص تمرکز بر موارد زیر آسان تر است:
1- استفاده از یک منفعت مورد قبول یا استفاده از یک منفعت تأخیری
2- استفاده از یک ویژگی مرتبط یا استفاده از یک ویژگی غیر مرتبط
3- ایجاد تداعی یک شکل حرکتی برای گول زدن ذهن حریف به منظور نوعی خاص دیگری از حرکت
4- تمرکز بر تفاوت های مورد قبول هر دو ورزشکار راجع به نتیجه:
تنها چیزی که مهم است، شناخت تفاوت های موجود بین هر دو ورزشکار که به نمایش در آمده است. آنچه اهمیت دارد، تفاوت هایی است که بین حرکت ها وجود دارد. اگر صرفا تلاش خود را برای ساخت یک استراتژی موقعیت گذاری حول یک تفاوت حرکتی قرار دهید، اصرار کنید. آنگاه بایستی بهای چنین تصمیم گیری را بپردازید.
5- پرهیز از اجرای حرکتی که تحت مالکیت رقیب است:
اجرای حرکتی که در حال حاضر متعلق به رقیب است. کار احمقانه ای است. منظور این نیست که امکان ندارد، بلکه بسیار ریسک پذیر است. افزون بر این، کمک کنید تا رقیب دچار اشتباهاتی شود.
6- بکارگیری حرکت هایی که طرز تفکر رقیب را تغییر بدهد:
اغلب ورزشکاران دارای نقاط ضعفی هستند. نقاط ضعف رقبا همان فرصت های شما هستند. برای بهره برداری از نقاط ضعف حریف بایستی به دنبال علائمی در حرکت او باشید که می توان به وسیله ی آن حرکت حریف را به نفع خودتان تغییر دهید یا نابود کنید. اگر این کار را بکنید، دیگر حریف نمی تواند مالکیت خود را بر حرکت ادامه دهد.
7- استفاده از حرکت هایی که متناسب با مهارت ها و قابلیت هایتان باشد:
خیلی وقت ها تشخیص می دهید که چه
حرکتی را به چه منظوری انجام دهید. اما با این حال نمی توانید حرکتی را متناسب با
تداعی ها و
اتصال های
درست ایجاد کنید. این اشتباه را مرتکب نشوید. اگر تداعی های مورد نظرتان نیازمند
فرایندهایی است که در حال حاضر در دسترس نیست، بهتر است قبل از انجام هر حرکتی به
اجرای قابلیت هایی فکر کنید که توان اجرای آن را دارید.
8- اجرای حرکت هایی که در باور حریف وجود دارد:
هنگامیکه تداعی ها و اتصال هایی را
که می خواهید ایجاد کنید با توانایی ها و مهارت های شما تطابق داشته باشند،
بکارگیری این استراتژی راحت تر خواهد بود. برعکس اگر اتصال هایی که
می خواهید برقرار کنید یا باورهای موجود همخوانی نداشته باشند، برای اجرای آن
تداعی ها دچار مشکل خواهید شد، اگر حتی بخشی از نقشه ی تصمیم گیری حریف با تصویر
ذهنی شما تطابق داشته باشد. شاید بهتر بتوانید بر نقشه ی تصمیم گیری خود تمرکز
کنید.
9- پرهیز از حرکت هایی که عوامل اثر گذار بر باورهای حریف را به ضدیت می کشاند:
گاهی اوقات روند حرکتی شما با آنچه
در ذهن حریف تداعی می شود، حرکت مورد نظر شما را تحت تأثیر قرار داده وتضعیف می
کند یا بسیار پیچیده می شود. در پاره ای از موارد، استفاده از برخی
حرکت ها
آنقدر تحریک کننده هستند که عکس العمل شدید حریف را به دنبال خواهد داشت. اگر دچار
چنین شرایطی شدید، بایستی دو پرسش را پاسخ دهید: اول اینکه قدرت این افراد در
جلوگیری از اجرای استراتژی شما تا چه اندازه است؟ دوم آنکه برای مقابله کردن با
حرکت احتمالی حریف چه راه کار و چه هدفی لازم است؟ برای بی اثر کردن مقابله و پیش
آمدهای احتمالی، استراتژی خود را بر تداعی ها و اتصالات دیگر تمرکز کنید.
10- پرهیز از حرکت هایی که حریف را به واکنش فوری می کشاند و موجب خنثی سازی تلاش هایتان می شود:
دنیای ورزش پر از پیش آمدها و
ابتکاراتی است که اتصالات معنایی در ذهن ایجاد می کند. در بسیاری از موارد موفقیت
اینگونه حرکت ها ناچیز است. چرا که معانی و اتصالات قدرتمند ذهنی ایجاد نشده اند.
برای پرهیز از این مسأله بایستی محدودیت های فنی و تکنیکی - چیدمان ذهنی و
استراتژیکی رقیب ارزیابی شود. تأثیر باورها،
نگرش ها و
هدف ها و واکنش هایی که به هر اقدامی انجام می شود، چه خواهد بود؟ هدف پیدا کردن
یک سری اتصال هایی است که قابل
اندازه گیری و قابل دفاع باشند. زیرا رقبا قادر نخواهند بود در برابر اینگونه تلاش
ها، واکنش مناسبی انجام دهند.
فصل 9
ارزیابی نقشه ی تصمیم گیری حرکت
هر گونه ارزیابی استراتژیک بایستی، تجزیه و تحلیل خدمات اجرایی حرکت شروع شود. چنین روندی دو اولویت را شامل می شود: با توجه به ویژگی ها، منفعتی را در نظر بگیرید و بدانید چه ارزش هایی برای این بخش اهمیت دارد؟
در هر بخش حرکت، نوعا دارای یک
شناسه ی خدماتی هستند. آنگاه طی چند مرحله ی حرکتی، با شناسایی ویژگی ها، منفعت ها
و ارزش های مهم برای هر بخش، حرکت شناختی معین بپردازید. گاهی
این ویژگی ها، منفعت ها و ارزش ها مشترک هستند. اما برخی
ویژگی های حرکتی، عامل برقراری اتصال، برای راه انداختن خدمات حرکتی بکارگرفته می
شوند. بهترین روش آن است که بگذارید یکی از خدمات حرکتی، روند تصمیم گیری های شما
را بر عهده بگیرد یا به دلیل احساس کنترل حرکت در مقایسه با حرکت حریف ارائه می
دهد. منفعت اصلی در هر نقشه (کنترل) است، اما این نقشه دارای دو منفعت دیگر نیز
هست: تأمین امنیت حرکت و غلبه بر حرکت حریف.
این نقشه ی حرکت را طوری ترسیم کنید تا بیشترین منفعت ها را با توجه به ویژگی هایی که منجر به کنترل از طریق تصمیم گیری بهتر - شناسایی فرصت ها - استفاده از فرصت های جریان یافته کنید. این کار تا اندازه ای نشان دهنده ی تلاش شما، برای شناخت باورهای حریف است. اکنون با توجه به تحقیقات گسترده، به ورزشکار اجازه می دهد تا تصمیم های بهتری اتخاذ کنید که انیز نوعی احساس کنترل را القاء می کند. گاهی اجرای حرکت دارای اتصال مستقیم، با کنترل است، در حالی که در موارد دیگر، گستردگی حرکت دارای یک ارتباط مستقیم با کنترل است. برای اینکه امکان بیشتری برای تصمیم گیری بهتر داشته باشید، باید بتوانید چندین ویژگی مرتبط را هم زمان در نظر بگیرید. همچنین اجرای حرکت نوعی احساس آزادبودن، موجب تقویت حس حرکت می شود. باید باورداشته باشید که بر روی کدام یک از این پلکان متمرکز شوید؟ برای پاسخ به این پرسشف بایستی ابتدا اهمیت هر کدام از پلکان های وسلیه- هدف را تعیین کنید. برخی از ورزشکاران بر شناخت فضای حرکت تأکید دارند و گروهی دیگر بر منطبق سازی حرکت اصرار دارند. عده ای دیگر تفکر خود را به سوی (سهولیت در اجرا) و (تنوع شیوه های حرکت) قرار می دهند. جالب اینکه جذابیت حرکت برای ورزشکار، آنها را به عنوان عامل اصلی تعیین کننده، تحریک می کند.
تحلیل حرکت رقیب:
یکی از اولین پرسش هایی که هر ورزشکار بایستی به آن پاسخ بگوید عبارت است از اینکه:
رقیب چه حرکتی را در تملک خود دارد؟ برای این کار بایستی استراتژی رقیب را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید. این موضوع به ترکیب سازی های ذهنی بیشتری در مورد ویژگی های اجرای یک حرکت منجر می شود. در نتیجه ورزشکاران به احتمال زیاد اقدام به موارد زیر می کنند:
1- بررسی ارتباطات بین حرکت ها
2- واکنش هیجانی به یک حرکت
3- ارزیابی مخاطره، آمیز بودن حرکت
4- ارزیبای تجربه ی خودشان از اجرای آن حرکت
به علاوه، این واقعیت که یک حرکت
(چه ذهنیتی در حریف ایجاد
می کند) می
تواند برای تحریک حریف در شرایط زیر کافی باشد:
1- کسب اطلاعات در مورد روند پلکانی وسیله- هدف حرکت
2- ارزیابی روند پلکانی حرکت، با چه محدودیت های فیزیکی و زمانی روبرو می شود
3- تمایز مهمی در روند اجرای حرکت مشاهده می شود
با وجود این، آن استراتژی که تلاش
می کند، اجرای حرکتی را به مالکیت خود درآورده، با دو مسأله مواجه می شود. دچار
کوته بینی است. زیرا تصور می کند که رقیب هرگز نمی تواند حرکتی مخصوص خودش را
داشته باشد. متأسفانه این تصویر اغلب اشتباه از کار در
می آید. وقتی یک رقیب به روش متمایز و اثر بخش، حرکت خود را اجرا می کند، شما چه
اقدام مناسبی را در نظر خواهید گرفت. دوم آنکه، اگر سیستم حرکت کمی ضعیف تر یا کسی
قوی تر عمل کند. چه اتفاقی خواهد افتاد. این هدفی است که نیازمند رویکرد جدید به
حرکت آن است که ما تکنولوژی حرکت را نمی توانیم دراختیار خود بگیریم، مگر آنکه
بتوانیم به درستی از آن استفاده کنیم. تفکری هوشمند برای اجرای حرکتی باهوش. باید
بتوانید بین فناورهای پیچیده ی حرکت ارتباط برقرار کنید. با این کار شما دارای یک
گزینه ی ارزشمند هستید.
سهولت در استفاده از حرکت:
بیایید فکر کنید، چگونه می توانید حرکتی را آسان تر اجرا کنید. ورزشکار از خود می پرسید: این حرکت چقدر نیرو و زمان نیاز دارد؟ باید گفت: سهولت در اجرا یک ویژگی است که به استرس کمتری ایجاد می کند.
تعیین سرعت اجرای حرکت:
آیا می دانید سرعت و کارایی اجرای
حرکت با یکدیگر ارتباط مستقیم دارند؟ اجرای حرکت با سرعت های مختلف در موقعیت های
مختلف با یکدیگر متفاوت است. این یک مزیتی است که اغلب ورزشکاران آن را فراموش
کرده اند. ورزشکاران باید سرعت فعالیت های اجرایی خود را متناسب با سرعت حرکت حریف
تنظیم کنند. بدین رو، حرکت راحت تر و روان تر اجرا می شود. ورزشکاران نه تنها می
توانند در اجرای حرکت خود با سرعت های متفاوت، محاسبات حرکتی حریف را بر هم بزنند،
بلکه می توانند خودشان را از رقیب متمایز کنند. حالا به طور مداوم سرعت خود را
تغییر دهید. این کار دو مزیت به همراه دارد: اول اینکه مانور حرکتی خود را به رُخ
حریف می کشید. دوم این که حریف به سختی می تواند، حرکتی را به شما تحمیل کند. آیا
می دانید
شناسایی این دو مزیت اصلی کار آسانی نیست؟ زیرا این کار دارای امتیازات خاصی است و
اکنون شما می توانید از این امتیاز بهره بگیرید.
اطلاعات تکمیلی:
تلاش ورزشکاران در اجرای حرکت
افزوده این پرسش را مطرح
می کند: آیا
تفاوت اجرای حرکت تمرینی را با اجرای حرکت مسابقه ای می دانید؟ در اجرای حرکت
تمرینی، کاری به کنش و واکنش حریف ندارید، بلکه فقط فن را اجرا می کنید. اما در
اجرای حرکت مسابقه ای باید شکل حرکتی حریف را بررسی کنید و مطابق نیازها و خواسته
های بدست آمده عمل کنید. به همین علت است که بینش و بصیرت و شم ورزشکار برای کمک
به تصمیم گیری، مستقل عمل می کند. در اینجا رقیب مصمم است که نگذارد حرکتتان را آن
طور که دوست دارید، انجام دهید.
وقتی این اطلاعات درا در اختیار
ورزشکاران گذاشتم، بیشتر آنها با این مطلب موافق بودند که باید بتوانند به عنوان
امنیت و اجرای موفق، تحلیل های ارزشمندی را بر روی حرکت حریف انجام دهند، تا
بتوانند امکان اجرای حرکت خود را موقعیت گذاری کنند. این منفعت (تصمیم گیری بهتر)
است. آنچه که موجب می شود تا اطلاعات بدست آمده، معتبر تلقی شود، درک معنی و مفهوم
حرکت حریف است. متأسفانه در بیشتر اوقات، هنگامیکه ورزشکار حرکتی را انجام
می دهد، آخر کار از خود می پرسد، چرا این حرکت را انتخاب کرده است؟ چرا که هنگام
اتمام حرکت، تازه متوجه می شوند، کارشان را درست انجام نداده اند. شاید آنها کار
سختی را اجرا کرده باشند اما به پیام های حرکت حریف توجه چندانی نداشته اند. به
نظر می رسد که نباید تحت تأثیر بازی سازی حرکت حریف قرار بگیرید. بلکه باید بر روی
اطلاعات تکمیلی حرکت حریف متمرکز شوید. نتیجه اینکه باید بتوانید پیام های پیچیده
ی حرکت حریف را پردازش کنید.
برای آنکه این قبیل استراتژی ها کارایی خود را از دست ندهد و به قول معروف تکراری نشوند. بایستی بتوانید در دفعات مختلف اجرا، کمی حرکتتان را تغییر دهید تا حریف نتواند الگوی حرکتی شما را کشف کند.
مسأله ی فن:
مهمترین مسأله در انتخاب یک استراتژی موقعیت گذاری، به فن مربوط می شود. می توان این تحلیل را به سه بخش تفکیک کرد: تصویرسازی معنایی، تداعی های ذهنی و مهارت های حرکتی به اجرا در آمده است.
مهارت های سازمانی حرکت:
بیشتر ارزیابی های حرکت نشان می دهد، طراحی خوب و قابل انعطاف ساختار حرکتی از یک دسته بندی منطقی برخوردار است. بایستی قابلیت های منطبق سازی گسترده ای را به توانایی های حرکت بیفزایید.
تداعی معانی از روند حرکت:
دومین قسمت مهم تحلیل حرکت، مربوط
به تداعی های داستانی حرکت از روند ادغام های حرکتی برای این تحلیل ایده بگیرید.
این تداعی معانی به خاطر کیفیت و خدمات جانبی آن، جذابیت و جایگاه سطح بالاتری را
بدست می آورد. در یک لحظه ورزشکار تلاش می کند تا حرکت غالب جلو بیاید و شما را با
هر چه احتیاج باشد، پشتیبانی
می کند.
جای تعجب نیست، گاهی اوقات شوخ طبعی در اجرای حرکت می تواند موجب سردرگمی حریف شود. اثرات شوخ مثبت شوخ طبعی در حرکت، آن است که می تواند پیام حرکتی شما را تحت تأثیر قرار دهد. اما هنوز هیچ تلاشی برای مقبولیت این ادعا بکارگرفته شده است.
نتیجه:
در این فصل، تمام تحلیل های ضروری برای ایجاد یک استراتژی موقعیت گذاری مورد بررسی قرار دادیم. کار را با تجزیه و تحلیل انواع اجزای حرکت، آغاز کردیم. آنگاه با بررسی استراتژی های رقیب و مهارت ها و قابلیت های آن تمرکز کردیم. تحلیل ما از حرکت حریف تنها بر یک هدف، متمرکز بود. افزودن بر این تحلیل شما از انواع حرکت ها برای هر بخش اهمیت دارد. در هنگام مسابقه به شناسایی حرکت های مناسب و تداعی های موجود بین آنها، تلاش کنید. بدین روش نتایج بدست آمده، منبعث از توانو استعداد خاصی است که در آن نهفته است.
ذهن خود را بر تحلیل حرکت های رقیب
و شناسایی محدودیت های حرکتی آن کنید. یک تحلیل کامل بایستی شامل تحلیل ترکیبی از
خدمات مختلف حرکت می باشد. تحلیل هر حرکتی می تواند روش خوبی برای تعیین مدل حرکتی
باشد. چرا که هر ورزشکار تلاش می کند تا حرکت را به مالکیت کامل خود درآورد. اما
اجراهای متوسط می توانند تنها
بر معدودی از ایده های اصلی متمرکز شوند. با این حال یک تحلیل کامل تر می تواند
اطلاعاتب در مورد هدف ها و مقاصد رقیب و نقاط قوت و ضعف آن، آگاهی یابید.
در آخر تحلیل اطلاعات حرکت، در مورد قابلیت ها، محدودیت ها و ارزیابی گزینه های استراتژیک و هدف هایی است که در نظر گرفته می شود.
با وجود تمام محدودیت ها، به نظر می رسد دو منفعت مهم در نتیجه ی حرکت تأثیرگذار است. یکی کنترل نیرو و دیگری کنترل حرکت می باشد. بر اساس بازخوردهای بدست آمده از انواع حرکت در بخش های مختلف آن، چنین برداشت می شود که مهمترین ارزش حرکت عبارت است از: اتصال ها و مالکیت اجزای حرکت، نسبت به یکدیگر می باشد.
به نظر می رسد که هیچ حرکتی واقعا اطلاعات ارزشمند تکمیلی را در اختیار ندارد. سومین نتیجه گیری که از تحلیل شما در مورد حرکت بدست می آید، مهارت ها و قابلیت های حرکت در ارائه ی منفعت و سهولت استفاده است. با این حال، برای به مالکیت درآوردن حرکت، نهایتا می تواند دسترسی به نتایج حرکت را تقویت کند.
از منظر استراتژیک، هیچ ورزشکاری نمی تواند هیچ منفعتی را بدست آورده، مگر آنکه یک تحلیل درست از حرکت بدست آورید. با این حساب شناخت مهارت ها و دارایی های حرکت یک ارزش ویژه محسوب می شود.
فصل 10
عوامل اثرگذار ناخواسته در مورد تحلیل یک بررسی موردی
ورزشکاران حرفه ای با بینش جدید به دنبال تغییر ایجاد ساختار نوین در حرکت هستند تا موجب افزایش بازدهی و مقاومت ساختاری و ممانعت از فعالیت رقیب می باشند. دیگر حرکت هایی که از لحاظ ساختاری اصلاح می شوند، همگی به سرعت و پی در پی جایگاه خود را در عرصه ی رقابت پیدا می کنند.
در همین حال، ورزشکاران حرفه ای به یک مهندسی حرکت، مبتنی بر تغییر وضعیت متمرکز می شوند.
چگونه امکان دارد که یک فن تا این اندازه دچار تغییر شود؟ داستان اینکه چگونه این اتفاق می افتد. باید گفت: در مورد شیوه هایی که ورزشکاران به وسیله ی تداعی های ناخواسته ای که در ذهنشان ایجاد می شود به یک قابلیت جدید دست می یابند.
موقعیت گذاری مهندسی حرکت:
ورزشکاران حرفه ای در تلاش برای قالب ریزی نحوه ی تفکر حرکت در مورد قابلیت ها، زمان و انرژی بکار رفته شده در آن هستند. مصرف انرژی کمتر، نتایج بیشتر، سهولت در استفاده، امنیت و ارزش افزوده با حرکت های اصلاح شده، تداعی معانی جدیدی می کند. بدین روش فقط فناوری جدید است که می تواند به بهره وری مورد نیاز حرکت دست یابد.
نتیجه ی بیشتری که استفاده از حرکت اصلاح شده بدست می دهد، منفعت بیشتر است. در اینجا حرکت دارای استاندارد بالاتر، امکانات بیشتر، مقاوم سازی بیشتر حرکت و نهایتا منفعت بیشتر است. تمامی این منفعت ها می تواند منبعث از یک فناوری جدید باشد که بتواند آنچنان موجب افزایش بهره وری حرکت شود که بر روی کیفیت و زیبایی حرکت ارتباط مستقیم بگذارد.
حفاظت از حرکت:
مطابقه با آنچه گفته شد: حرکت های اصلاح شده می توانند به روش های گوناگون از خودشان محافظت کنند.
روند توسعه ی حرکت:
افزایش بهره وری مهندسی حرکت، موجب قربانی شدن حرکت حریف می شود. اکنون ورزشکاران می توانند، بدون صدمه زدن به حرکت خود، حرکتشان را ادامه دهند.
کاهش استفاده از حرکت های بی مورد:
از آنجا که در روش سنتی عملکرد حرکت ماهیتا غیر گزینشی است. ورزشکاران نمی توانستند به خوبی همه ی ابعاد حرکت را در کنترل خود بگیرند. نتیجه ی این اقدام، اجرای حرکتی می باشد که مصون از اشتباه نیست. در نتیجه ورزشکار در خلال اجرای حرکت دست به یک سری حرکت های بی مورد می زند. او با این کار رشد حرکت را محدود می کند.
کاهش استفاده از حرکت های بیهوده:
یک حرکت اصلاح شده، به ورزشکار کمک می کند تا اختلال های حرکتی را کاهش دهد. مطابق با این عملکرد، ورزشکار نیروی کمتری را هدر می دهد و بهره وری را افزایش می دهد. زمان بندی در این شیوه مبارزه با حرکت رقیب، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اجرای طبیعی حرکت:
ورزشکاران حرفه ای تلاش می کنند تا اجرای حرکت خود را به عنوان یک فرایند طبیعی موقعیت گذاری کنند.
بسیاری از روش های مدرن اجرای
حرکت، اصولا به هیچ وجه جدید نیستند بلکه، نسخه ها و روش های توسعه و بهبود پیدا
کرده ی دقیقی هستند که امکان انتقال یک حرکت به حرکت دیگر را به شیوه ای ارگانیسم
در اختیار گرفته اند. آنها اصولا با همان مبانی و فرایندهای ورزشکاران قرن ها پیش
کار می کنند، اما بهره وری حرکت را افزایش داده اند و آنها را بهبود بخشیده اند و
اجرای بهتری انجام
می دهند. با این ایده، ورزشکاران با ترکیب جدید حرکت ها و تجزیه ی نقاط حساس حرکت،
جداسازی آنها و انتقال به یک ساختار حرکتی دیگر، نسخه ی کنترل شده و هدفمندتری را
به اجرا می گذارند. باید اینگونه گفت: روش جدیدتر برای اجرای بهتر.
ایمنی حرکت:
همانطور که مهندسی حرکت باید طبیعی باشد. باید ایمن هم باشد. در واقع، از طبیعی هم مهم تر. ورزشکار حرفه ای فناوری ترکیبی جدید را به عنوان یک نسخه ی هدفمند کنترل شده از آنچه اتفاق می افتد و در اصول اجرا یکسان است، اما با روشی متفاوت اجرا می کند. باید گفت: مهندسی حرکت به ما این امکان را می دهد تا روش توسعه ی حرکت را هر چه دقیق تر به اجرا بگذارد. الان کاملا می دانید که چه کاری می خواهید انجام دهید. در حالی که در اجرای سنتی، این موضوع برای کسی روشن نیست.
هنگام اجرای حرکت یک ارگانیسم
حرکتی چند کاره با یکدیگر پیوند و یا از یکدیگر جدا می شوند و در انتها نتیجه ی
کار معلوم می شود. این فرایند، در بسیاری موارد قابل پیش بینی نیست. به عبارت
دیگر، توان کنترل فرایند حرکت، در مهندسی حرکت، موجب فهم بیشتر شیوه ی اجرایی حرکت
می شود. به سختی می توان گفت که کنترل بیشتر مخاطرات کمتری را ایجاد می کند. زیرا
زمانی که فکر می کنید، کاملا درک کرده اید که در پیوند جدید یا در ترکیب جدید، چه
اتفاقی
می افتد، تازه مخاطرات بیشتر ایجاده شده است. اگر شکست خوردید، نسبت به شفاف سازی
برخی نکات مبهم اقدام کنید. سعی کنید تا حرکت به هیچ وجه رها نشود. همینطور هنگام
دستکاری و دخالت در حرکت حریف، منحرف نشوید تا به ناچار کار اشتباهی رخ ندهد. سعی
کنید حرکتی ایمن و سالم را با در نظر گرفتن قابلیت های مخاطره سنجی در نظر بگیرید.
با این روش به دقت حرکت های حریف را مورد آزمایش قرار داده اید و قوانین آن را کشف
کرده اید. اما به نظر می رسد، روند اجرای حرکت تا زمانی که مورد استفاده قرار
نگیرد، مخاطرات و صدماتش شناخته نمی شوند.
بنابراین عدم پیش بینی پیام های
حرکت می تواند مهمترین علت نگرانی باشند. حتی کمترین تغییرات در کل سیستم حرکت، می
تواند نتایج
غیر قابل پیش بینی و جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد. با این حال، مصمم باشید
تا دوباره اشتباه قبلی را مرتکب نشوید.
بهره برداری از حرکت:
موضوعات عمومی حرکت، بهانه ی شروع تبادل حرکت ها نسبت به یکدیگر هستند. با وجود مخالفت ورزشکاران با این همه سازهای مخالفی که نسبت به حرکت های یکدیگر انجام می دهند، چگونه حرکت رشد می کند و به سرانجام می رسد. تمامی شواهد نشان دهنده ی یک انگیزه ی سودجویانه برای اجرای حرکت می تواند مقبولیت و اعتبار ایجاد کند و حرکت حریف را تحت تأثیر خود قرار دهد.
نگرانی در مورد انگیزه ی سودجویانه
با برخی عکس العمل های منطقی و ترکیب حرکت ها نسبت به یکدیگر، شرایط را پیچیده تر
می کند. نتیجه ای که از اجرای حرکت ها بدست می آید، این است که ورزشکاران بیشتر به
فکر ایمنی و سلامت حرکت هستند.
بهره برداری از حرکت زمانی مورد
توجه قرار می گیرد که ورزشکار تلاش می کند تا ماهیت حرکت خود را به حریف القاء
کند. در حالی که بروز برخی عکس العمل ها در بین ورزشکاران کاملا متفاوت است. این
برای ورزشکار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. من الان
می گویم: اگر باید این حرکت را انجام دهید و یا مجبور هستید، پس آن را متمایز کنید
و ماهیت حرکت را طوری دگرگون کنید تا حریف از قصد و نیت شما آگاه نشود. اما باید
هدف های ایمنی توأمان با هدف های حرکتی در نظر گرفته شوند. بنابراین اجرای حرکتی
که ایمنی کمتری داشته باشد، غیر قابل پیش بینی است و در بیشتر مواقع نه عملی است و
نه ارزش علمی دارد. اما با این حال اجرای آن در موارد خاص ضروری به نظر می رسد.
ایجاد روابط عموی بین حرکت ها:
تبادل اطلاعات و تبادل رفتارهای مختلف بین حرکت ها، موضوعی مربوط به طرز تفکر ورزشکار است. ورزشکاران حرفه ای به این باور می رسند که بایستی حرکت های حریف را درک کنند. سپس منفعت های واقعی بین حرکت ها را شناسایی کنند. آنوقت اقدام به اجرای حرکت آزمایشگاهی خود بکنند. این کار باعث کاهش ریسک حرکت می شود و این یعنی بهبود سلامت روند حرکت است. هر چقدر بتوانید وابستگی کمتری نسبت به حرکت حریف داشته باشید و به همان میزان حریف را نسبت به حرکت خود وابسته کنید، اطمینان داشته باشید که موفقیت بیشتری کسب خواهید کرد.
این موضوع قابل درک است. یعنی ورزشکار باید به دنبال کسب اطلاعات در حرکت باشد. او احساس می کند، نظرات خالف حریف را هم در نظر بگیرد. زیرا با شناسایی نقطه نظرات طرفین، می تواند در حرکت حریف نفوذ کند. بنابراین طرز تفکر ایجاد تغییرات در ساختار حرکتی حریف، برابر است با فهم حرکت حریف. اما مراقب باشید که درک غلط روند حرکت حریف، نتایج معکوس و اثرات کاملا نامناسبی به همراه خواهد داشت.
تحریم حرکت حریف:
نگرانی های ورزشکاران در مورد ایمنی و امنیت حرکت، آنچنان فکر ورزشکاران را مشغول می کند که گاهی تصمیم می گیرند که در نقطه ای از حرکت آن را متوقف کنند. زیرا آنها نگران رشد و توسعه ی حرکت حریف هستند. آنها تصمیم می گیرند تا با اجرای برنامه های حرکتی سیستماتیک، اجرای حرکت جدید را آغاز کنند.
تصمیم گیری در مورد روش اجرا:
اگر اجرای حرکت را به عنوان موضوعی علمی مورد توجه قرار دهید. آنگاه به درستی بر روی اجرای حرکتتان فکر می کنید. در غیر اینصورت با ظاهری مغرورانه در جنگ روابط بین حرکت ها شکست می خورید. اعتماد به نفس زیادی هم، نوعی غرور کاذب و از خود راضی بودن تلقی می شود. آیا فکر می کنید حریف بدون تفکر و اندیشه است؟
اگر در چنین شرایطی قرار گرفتید،
باید هر کدام از اقدامات خود را از دیدگاه و منظر مخالفت حریف، مورد توجه و بررسی
قرار دهید. آیا این اقدام موجب روابط بین حرکت های حریف می شود و یا آن را بدتر
می کند؟ آیا این اقدام به خصوص، بهانه ی خوبی به دست حریف
می دهد، تا شدیدترین ضربات را به حرکت شما وارد کند؟ آیا امکان مسائدت با بخشی از
حرکت حریف وجود دارد؟ برای ایجاد همکاری بهتر چه اقداماتی باید انجام دهید؟ حتی
گاهی لازم است حرکتی انجام دهید که باعث شکست و تردید (دو دلی) حریف شود.
بنابراین اگر مسأله یا شبهه ای وجود دارد، باید آن را مرتفع کنید و یا آن را سر و سامان دهید. متأسفانه اقدامات اشتباه به اجزای دیگر حرکت صدمه وارد می کند. اکنون فرصت بالقوه، تنها به بخش بسیار کوچک از آنچه داده اید، مربوط می شود. چرا می خواهید این حرکت را انجام دهید. باید افزود: ما به نمادها واکنش می دهیم و این نشان می دهد که این نماده چقدر قدرتمند هستند. در ادامه باید گفت: نمادها سعی دارند تا نیازهای حرکت را برآورده کنند. نباید نگران مقاومت حریف باشید، بلکه مراقب درک حریف از وضعیت حرکت باشید. همینطور قبل از اجرای استراتژیتان، باید بتوانید به این سئوالات پاسخ دهید. متأسفانه، زمانی متوجه ی این واقعیت ها می شوید که دیگر دیر شده است و اوضاع کاملا از کنترل خارج شده است.
نتیجه:
ما اکنون دریافتیم که نگاه به اجرای یک حرکت بین ورزشکاران متفاوت است. زیرا واضح است. زیرا واضح است که در اینجا یک خلاء بزرگ در مورد دانش علم حرکت وجود دارد. هر ورزشکار با توجه به باور خود و بدون توجیه علمی، حرکتی را اجرا می کند.
گاهی اوقات ورزشکاران اقدام به اجرای یک حرکت انتحاری می کنند. زیرا به آنچه فکر می کردند، دست نیافته و و خودشان را ملزم به اجرای چنین حرکتی می دانند. اما اینگونه اجراها بسیار ریسک پذیر و خطرناک است. این مطلب می تواند موجب کاهش امنیت حرکت شود. حتی این کار را یک شوک جسارت آمیز می دانند. چرا که ورزشکاران به خاطر جلوگیری از پیشروی حرکت حریف و حفظ حرکت خود، دست به چنین اقداماتی می زنند. این یک اقدام و تصمیم گیری ناآگاهانه، اعتراضی است به حرکتی که حریف برای هدف خود موقعیت گذاری کرده است.
بیایید عاقلانه فکر کنید. بسیاری از عکس العمل های اعتراضی که به خاطر اجرای حرکت حریف انجام می دهید، کوته فکرانه و نادرست است. چرا که بسیاری از آنها فرصت هایی هستند که برای شما فراهم شده اند و شما به دلیل اینکه پاسخ (عکس العمل) صحیحی در مقابل آن نمی دانید و نمی توانید انجام دهید، پاسخ اعتراضی می دهید. اما اگر درست و آگاهانه فکر کنید، بسیاری از حرکت ها، تضمین کننده ی بقاء حرکت شما هستند. اینگونه عکس العمل ها بسیار سطحی و مضحک هستند.