به نام خدا
مدیریت علم حرکت
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : مدیریت علم حرکت/ نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 46 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.
شابک : 40000ریال0–54–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 4 م4ی/ 295 BF
رده بندی دیویی : 334/152
شماره کتابشناسی ملی : 4034037
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 0- 54- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه................................................................................5
فصل 1 .............................................................................7
مفهوم مدیریت حرکت............................................................7
مدیریت علم حرکت...............................................................7
گرایشات حرکت...................................................................8
ویژگی های مدیریت..............................................................9
انتخاب و ساختار.................................................................10
مدیریت حرکت و نامگذاری....................................................11
مفهوم رایج حرکت................................................................12
فصل 2 .............................................................................13
هدف گذاری چیست؟..............................................................13
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟..............................................13
کارشناسی بنای مشارکت........................................................13
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت......................................14
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی................................14
فصل 3 .............................................................................17
نقشه و تجربه.......................................................................17
نقشه ی اساسی.....................................................................17
دامنه ی حرت......................................................................17
نقشه های سازمانی حرکت......................................................17
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت.......................................18
حرکت چگونه بنا می شود؟.....................................................18
ماهیت اصلی حرکت..............................................................18
ابعاد فرایند حرکت................................................................19
فصل 4 .............................................................................21
اجرای حرکت چگونه است؟....................................................21
هدف از فرایند مدیریت...........................................................21
هدف های سوای عملکردها.....................................................23
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت.................................24
هدف مدیریت حرکت.............................................................26
هدف و فرایند مدیریت حرکت..................................................27
اقدام در تحلیل چیست؟...........................................................27
فصل 5 ..............................................................................29
بر حرکت چه می گذرد؟..........................................................29
اجرا به مثابه حل مسأله...........................................................29
همراه با الگوی حرکتی...........................................................30
به چالش کشیدن حرکت...........................................................30
مرتبط ساختن الگو با عمل.......................................................30
چارچوب حرکت...................................................................31
اجرا و چارچوب...................................................................31
ارزشیابی در فرایند حرکت......................................................32
ارزشیابی بازتابی..................................................................32
تحلیل بخشی از حرکت...........................................................33
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد................................33
فصل 6 .............................................................................35
مسائل دیگر.........................................................................35
مدیریت حرکت به معنای خط مشی............................................35
خط مشی مدیریت حرکت........................................................35
خط مشی راه کارهای دیگر.....................................................36
خط مشی سازمان حرکت........................................................37
مدیریت حرکت....................................................................38
فصل 7 .............................................................................41
اجرای متفاوت.....................................................................41
عناصر فعال در حرکت..........................................................42
انواع فعالیت های حرکتی........................................................43
نقش های مدیریت حرکت........................................................43
فعالیت حرکت و سیاست گذاری................................................44
فصل 8 ..............................................................................45
معنای حرکت.......................................................................45
شور و شوق........................................................................45
نظریه و عمل در حرکت.........................................................46
ابزارهای تحلیلی...................................................................46
سازه های حرکت..................................................................47
مقدمه
در این کتاب، مفهوم مدیریت حرکت وارزش
های خاصی حاکم بر آن تعریف می شود. مدیریت حرکت نمایش اقدام به صورت پیکربندی
شده ی جمعی با هدف های شناخته شده و مشخص است به طوری که به صورت پایدار و قابل
پیش بینی در آیند و به این هدف ها قدرت قانونی و مشروع بدهد.
بدین سان، مفهوم مدیریت حرکت، هم
عمل را توضیح می دهد و هم به آن اعتبار می دهد. آنچه را ورزشکاران انجام می دهند
توضیح
می دهند و آنچه برایتان مناسب تر است را ارائه می دهد. بنابراین مدیریت حرکت به
منزله ی درک شیوه ای است که ورزشکار برای شکل دادن فعالیت بکار می گیرد. اما برای
تحلیل گران (مشاهده گران) نیز مفهومی رایج است. آنان به عنوان شیوه ای برای
بازبینی فعالیت سازمان یافته این مفهوم را بکار می گیرند. مفهوم مدیریت حرکت به ما
این امکان را می دهد که بدانیم در چه مرحله ای، چگونه به اقدام عملی شکل دهیم و در
این فرایند، اندیشه ی معتبر چه هدفی را دنبال می کند. یعنی، مدیریت حرکت به مثابه
یک فرایند پرسش و پاسخ در نظر گرفته می شود.
امروز، مطلب خاصی به عنوان مدیریت
حرکت وجود ندارد. طبیعی است که خواننده بپرسد چه نیازی به این مطالب است. این کتاب
درباره ی محتوای مدیریت حرکت سخن می گوید. به این منظور که مدیریت حرکت چیست؟
مدیریت حرکت مفهومی است که گستره ی وسیعی از فعالیت های حرکت را تحت پوشش قرار
می دهد. مدیریت حرکت صرفا شیوه ای خنثی در اجرا نیست، بلکه شیوه ی توجه به حرکت های معینی است.
این کتاب برای ورزشکاران و همچنین
مشاهده گران (مربیان) نگاشته شده است و دامنه ی گسترده ای از حرکت ورزشکاران را
خطاب قرار می دهد. ورزشکارانی که به رشته ای خاصی (مثل کشتی) علاقمندند و می
خواهند بدانند که مدیریت حرکت به چه معنا است و چگونه ارائه
می شود.
بنابراین بهتر است این اثر را مقدمه ای بر نوع خاص از مدیریت حرکت در نظر بگیرید. واژه ی مدیریت حرکت در گستره ی وسیعی از زمینه های مختلف فعالیت بکار می رود. نظام های حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
فصل 1
مفهوم مدیریت حرکت
حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
مفهوم مدیریت حرکت:
این مفهومی است که بر فهم ورزشکار از شیوه های اجراهای غالب است. به نظر می رسد هر ورزشکاری قصد دارد در قریب الوقوع کار خاصی انجام دهد. در عملکرد مدیریت حرکت این واژه به معنای اقدامات و تعهدات هر ورزشکار در حوزه ی فعالیت ورزشی است.
به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر به شیوه ای آینده نگر عمل می کند تا حال نگر. نسبت به آنچه ورزشکار باید در لحظه ی بعد انجام دهد علاقه نشان می دهد تا اینکه آنچه اکنون در حال اجرا است. مفهوم فرایند حرکت به چه میزان مفروض پنداشته شده است. باید حرکت را به مثابه شیوه ای برای بکارگیری قدرت اجرا درباره ی مسائل حرکت دانست. اقدام ورزشکار نسبت به عرصه ی تعریف شده ای از عمل.
اما مدیریت حرکت به چیزی فراتر از تصمیمات اتخاذ شده توسط ورزشکار اشاره دارد. توصیف چیزی به عنوان مدیریت حرکت بدان معنا می دهد که بر آن اهمیت خاص قایلیم.
این بحث مختصر حالی از آن است که مدیریت حرکت همیشه و همه جا در زمینه های مختلف به معنای واحدی بکار می رود و به بررسی معنادار حرکت می پردازد. آنگاه می کوشد درک بهتری در مفهوم گسترش حرکت داشته باشد.
مدیریت علم حرکت:
می توان بحث حرکت را بر پایه ی سه مشخصه مفروض قرار داد:
1- انسجام
2- سلسله مراتب
3- هدفداری
انسجام حاکی از این فرض است که همه ی اجزای حرکت یک اقدام با هم تناسب دارد و اجزایی از کل سازمان یافته و نظام واحدی را تشکیل می دهند. برای همین مدیریت علم حرکت باید به چگونگی هدایت این نظام (یا به نحوه ی هدایت آن) بپردازد. انواع حرکت ها یا دغدغه ها و توانمندی های مختلف در فرایندی (کشمکشی) که طی آن حرکت های مختلف می کوشند هر یک از فعالیت هایی را به شیوه ای شکل بدهند که چشم انداز خاص آنان را می نمایاند.
فرض دوم سلسله مراتب است: اینکه
فرایند حرکت به بخش هایی تمرکز دارد که در رأس حرکت قرار دارند و دستور اصلی را
صادر می کنند. اما هر کدام ساز خود را می زنند و هر جزء مانند نوعی دستگاه اعصاب
مرکزی نحوه ی اقدام را تصویب و آن را به اجرا
می گذارند.
فرض سوم هدفداری است: اینکه باید حرکت را به مثابه پیکری در نظر گرفت که هر کدام بخش های دیگر را پیگیری می کنند و هدف های خاص را می فهمند. می توان این مسائل را بر حسب زمان، تغییر داد و مسائل و راه حل آنها را فهمید.
ورزشکار مدیریت حرکت را در نظر می گیرد و حرکت چیزی است که ورزشکار تصمیم می گیرد انجام دهد. از این رو حرکت باید همگانی باشد. اصلاح حرکت عمومی بر پایه ی نظام سلسله مراتبی است که باید این کار با اقتدار انجام شود. این کار با شیوه ای زیرکانه و با جانشینی زیر مجموعه های فرعی انجام می گیرد.
گرایشات حرکت:
چنانچه گرایش بر این باشد که حریف چه اموری را انجام می دهد. تنها مسأله این است که به چه شیوه ای این مهم را به سرانجام برسانید. در اجرای حرکت به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر در جایی استفاده می شود که می خواهید عملکرد حرکتی حریف را به چالش بکشید. در اینجا نه تنها عملکرد حرکتی حریف را توصیف می کنید، بلکه آنچه را توجیح می کنید، آن را استقرار می دهید.
در این مرحله می توان مشاهده کرد که مدیریت حرکت می تواند به معنای مجموعه ای از هدف های فعالیت یا اصول راهنما نباشد، بلکه صرفا استاندارد کردن و تصریح عملکرد باشد. به بیان دیگر باید دانست که حرکت های ذی نفع کدام قسمت ها هستند و چه می کنند؟ همچنین نگاهی به جلو خواهد انداخت (کجا می خواهید بروید؟)
ویژگی های مدیریت:
مدیریت واژه ای است که به روشنی به شیوه های متنوع و در سطوح گوناگون به کار می رود. در شیوه های بکارگیری این واژه سه عنصر اصلی را می توان مشاهده کرد:
1- قدرت اجرایی
2- کارشناسی حرکت
3- ساماندهی حرکت
پیش از همه اصل حرکت بر اساس نظام سلسله مراتبی در حوزه ی خاص اعمال می شود. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت مستلزم دانش درباره ی مسأله و راه حل آن است. از این منظر مدیریت حرکت در حل ماهرانه ی مسأله پیش می آید که آیا این حرکت مؤثر است یا خیر؟ و این سؤال عرصه ی تخصصی دیگری از ارزشیابی سیاست را ایجاب می کند.
سرانجام مدیریت حرکت بستگی به نظام انسجام دارد. تصمیم گیری امری دلبخواهی و هوا و هوسی نیست. تابع کاربرد کلی قاعده ای شناخته شده است. به این ترتیب مدیریت بر حرکت، رفتار ورزشکار را محدود می سازد. در همین حال، آنان را از الزام انتخاب رها می سازد و چارچوب مشترکی برای دامنه ای از فعالیت فراهم می کند.
در این بستر، سر چشمه ی عمده ی دشواری مسأله انسجام عرصه های مختلف مدیریت بر حرکت است. هر گونه نابسامانی از مسائل عمده ی حرکت و بخش زیادی از فعالیت حرکت متوجه ی راه کارهای مختلف است. این گفته که قدرت اجرایی، کارشناسی و سازماندهی از ویژگی های مدیریت حرکت است. به این معنا نیست که این هر سه یکسان و در همه ی جهات این فرایند وجود دارند. در واقع، ممکن است این خصوصیات با هم در ستیز باشند.
انتخاب و ساختار:
تا اینجا از مدیریت بر حرکت به مثابه انتخابی آگاهانه صحبت شد. یقینا تصمیم گیری کار ورزشکار است و حریف هم وظایفی دارد که به آنچه باید انجام دهد فکر می کند و زمانیکه تصمیمی اتخاذ کرد، آن را انجام می دهد. اما تنها این نمی تواند تحلیل مناسبی از فرایند حرکت باشد.
پیش از هر چیز، گاهی تقسیم اقدامی مشخص از یکسو و اقدام با شیوه و روشی خاص می باشد. شرح جزئیات بماند برای بعد. به نظر می رسد باید بتوانید از هم در ریختگی فعالیت های حرکتی در یک جریان (بالا و پایین) ناهماهنگ اجتناب کنید. بلکه اجرای نسبی استوار که جزئی از جریان پیوسته است که برای قسمت هایی وظیفه است و برای سایر قسمت ها، عاملی ساختاری.
آنچه مدیدریت می نامند می تواند به روشنی بر اساس تصمیم مجری فن باشد. اما منشأ آن ممکن است در عمل حریف باشد. آنچه به راحتی و به شیوه ای نظام مند قابل اجرا است، آنچه مؤثر است، آنچه با انتظارات حریف سازگار است، ممکن است الگویی از طرف حریف باشد. اما توصیف آن به عنوان تصمیم مستلزم بسط معنای این ویژگی ها است.
به هر حال، برخی استدلال می کنند که اتخاذ هر تصمیمی سرآغاز هر نوع فعالیتی است. در صورتی که فهم پیامدهای چنین تصمیمی است. هنگامیکه مجری حرکتی هستید باید بتوانید از آن مراقبت کنید، به این دلیل، برخی استدالال می کنند که مدیریت حرکت را نباید در قالب قصد و نیت فهمید، بلکه بر حسب تعهدات قابل فهم است.
من الگوی حرکت را به معنی الگوی
تخصیص حرکت ها در پاسخ آنچه انتظار می رود با توجه به چالش های به وجود آمده می
دانم. ادعا
می کنم که
همه با چنین معنایی موفق اند. اما من هدف ها، نیت ها، اصول، تصمیمات، هدف های ویژه
یا همه ی آنها را به مثابه شاکله ی ساختار کم حرکت می دانم که به دنبال کاربرد
مناسبی برای اصلاح حرکت است.
از این منظر، نمی توان مدیریت بر
حرکت را صرفا به صورت هدف های کاملا تعیین شده در نظر گرفت، بلکه باید آن را احساس
شیوه ی الگو بندی فعالیت در میان دامنه ی گسترده ای از فعالیت دید. به
گونه ای که ورزشکار بداند در لحظه ی بعد چه روی می دهد. بیان هدف شاید هم مهم
باشد، اما احتمالا گویای همه ی ماجرا نیست و این بدان معنی نیست که مدیریت حرکت
وجود ندارد. ورزشکاران
می آموزند که چگونه حرکت را اجرا کنند. یاد می گیرند چه قسمت از حرکت را مسأله ی
مهم بدانند و چه کاری می توان درباره ی آن انجام دهند. از این جهت، هر حرکت منبع
مهمی برای الگوهاست و رفتارهای مختلف تعبیرهای متفاوتی از یک اقدام معین دارد. از
این منظر، عنصر اساسی حرکت آرزوها نیست، بلکه تأثیر آنها بر عمل است. همینطور
تخصیص ساختارمند حرکت، یعنی مدیریت.
البته، بیان هدف مدیریت یکی از شیوه های مهم اختصاص منابع حرکت است. اما ممکن است کافی نباشد و یقینا تنها راه نیست.
در اینجا نوعی الهام در مفهوم مدیریت حرکت می توان دید: تنشی بین انتخاب و ساختار. توصیف مدیریت حرکت به عنوان تعیین فرصت هایی برای انتخاب فراهم می آورد و عرصه ی اقدامات متفاوتی را اقتضاء می کند.
بنابراین تقاصا برای تصمیم گیری از نظام موجود، تعهداتی بر اساس انتخاب های حریف بنا شده است. این نکته در اینجا مطرح نیست که ساختار مانع انتخاب می شود. دو بعد حرکتی هر دو ورزشکار ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. اتخاذ مدیریتی که به هدف شکل بدهد، لازم است. اگر بتوانید اقدام جدیدی بر ضد هر عمل اعمال کنید، انتخاب نو ساختار موجود را به چالش می کشد و اجرای همین ساختار، فرصت ها را محدود می کند. پس در هر فرایند حرکت، تنشی ساختاری بین این دو به وجود می آید و در نتیجه ابهامی قابل توجه حاصل می شود.
مدیریت حرکت و نامگذاری:
مدیریت حرکت واژه ای است که صرفا عمل را توصیف نمی کند بلکه به آن شکل می دهد. آنچه را می بینیم نامگذاری می کند تا بتوانیم، آن را به شیوه ای خاص به عمل در آوریم. اظهار این نکته که بعضی از قسمت های حرکت را پیش از قسمت های دیگر برجسته تر می سازد و این تفکر را به وجود می آورد که فعالیت های مختلف باید با همدیگر هماهنگ شوند و به سوی یک مقصد مشخص هدایت شوند.
در همین حال، توجه به سایر قسمت
های حرکت الزامی است. هنگامیکه شیوه ی خاصی برای شکل دادن به ذهن بکار می رود،
شیوه های دیگری مربوط به سیاست شخصی و مدیریت یا راهکار (استراتژی) نظام می یابد.
تمایز بین حرکت ها و مبارزه و بین بعضی نقاط و اجزاء با یکدیگر رواج می یابد.
بسیاری از این برآیندهای حرکت به شیوه ای مؤثر و کارآمد پیکره ی حرکت را تقویت می
کنند. یعنی بعضی از قسمت های حرکت دارای
قدرت قانونی تعیین سرنوشت هستند که می توان آن را شیوه ی عمل دانست. ورزشکاران
حرکت ها را به شیوه ای انجام می دهند که برای آنان معنی دار و هیچ گونه تجویز رسمی
درباره ی اینکه بهتر است چگونه عمل بکنند وجود ندارد. آنها نوعی استدلال و
خودگردانی عملیاتی دارند. گاهی حرکتی را اجرا می کنند و گاهی ترجیح می دهند حرکت
خود را متوقف کنند.
مفهوم رایج حرکت:
مفهوم رایج حرکت به این معناست که اجرای حرکت به مقصود خاص می باشد. اهمیت چنین کاری بدان معناست که شیوه ی عمل را به چه روشی شکل می دهد و مفهوم مدیریت در این مهم چه نقشی دارد.
فصل 2
هدف گذاری چیست؟
ورزشکارانی که اجرای حرکتی را هدف گذاری می کنند، سرخود تصمیم نمی گیرند، بلکه هدف گذاری خود را با توجه به علایق حریف می سنجند. اما با چشم اندازی نسبتا متمایز. در این مرحله بهتر است بخشی از قسمت های حرکت را به تعلیق بیندازید.
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟
مناسب ترین نقطه ی آغاز برای اجراهای مختلف است. همچنین شایان توجه است که این جریان می تواند دوسویه باشد. ورزشکار مقتدر ممکن است بکوشد حرکت خود را تحمیل کند. اما حریف مقابل سعی می کند در حرکت خلل ایجاد کند. به این منظور، باید بتواند به ساختار اقتدار اشراف داشته باشد.
کارشناسی بنای مشارکت:
نخستین پرسشی که در اینجا پیش می آید به نوع کارشناسی ونوع رابطه بین حرکت ها مربوط است. تخصص امری کلی و رها نیست، بلکه مقدم و مؤخر مشخص دارد. بنابراین ورزشکار به دنبال ارتباط مؤثر و نیرومند در حرکت است و این ارتباط دو سویه است. پاسخ به حرکت حریف و محافظت از آن به صورت دایره ای خواهد بود. در این حالت ورزشکار سعی می کند انتظارات حرکت را بهتر درک کند و به این امید در فرایند حرکت پیروز شود.
در نتیجه تخصص به شیوه ی مهمی برای سازماندهی فعالیت های حرکت تبدیل می شود. ورزشکارانی که به عرصه ی مشخصی از حرکت علاقمندند، دانش ویژه در اینباره کسب می کنند و به تدریج با این دانش آشنا می شوند. اما نمی توان فرض کرد که درباره ی هر مسأله ی حرکت عرصه ی روشنی از کارشناسی مربوط به آن وجود دارد. عرصه های مختلف کارشناسی ممکن است شیوه های متفاوتی برای پرداختن به مسأله ی واحد داشته باشد. بنابراین نحوه ی شکل دادن و تعریف مسأله ی حرکت با عکس العمل حریف ارتباط نزدیک دارد.
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت:
دغدغه ی حرکت اجرای فعالیت سازمان یافته و قابلیت پیش بینی آن است. معمولا این مسأله را نظارت درون حرکتی می پندارند. چگونه اطمینان حاصل کنیم. مشارکت در رأس سازمان اجرا قرار دارد. شاید اجرا آنقدر کفایت نکند که قابل پیش بینی باشد و شاید مجبور شوید خود نیز نوعی سامان به وجود آورید. از همین رو چگونگی کارکرد و حرکت تعیین خواهد کرد که هر ورزشکار چه نوع هدفگذاری را دنبال خواهد کرد.
هنگامیکه به فرایند حرکت در میان سازمان می نگریم، این نیاز به ایجاد نظم بازهم آشکارتر می شود. همینطور، با محاسبه تقسیمات حرکت توان پیش بینی باز هم افزایش می یابد، اما پیشگویی حرکت، بستگی به انضباط حرکت و تعداد دخالت های چالشی خواهد داشت.
پس تعجبی ندارد که بخش قابل توجهی
از فعالیت های حرکتی به ایجاد حفظ نظم در فرایند حرکت معطوف شود، این مسأله بیشتر
نوعی
چانه زنی به نظر می رسد تا تصمیم گیری و این به زمینه های مشترک توجه دارد که می
تواند ورزشکار را به هدف نزدیک تر کند. همچنین
انتخاب های متفاوتی پیش روی هر کدام از آنها وجود دارد، اینکه مجموعه ای از مسائل
و راه حل های مختلف پیش روی آنهاست و برای رسیدن به مسائل جدید مهارت های جمعی حل
مسأله را بسیج
می کنند.
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی:
در بسیاری مواقع، ارتباط میان
اجزای حرکت بر پایه ی نقش هایشان سازماندهی می شوند. یک راه حل، ایجاد ارتباط
هماهنگ بین این عوامل است. این گروه های حرکتی مختلف در می یابند تا که چه اندازه
می توانند از یکدیگر حمایت کنند. همچنین به تشکیل کارگروهی کمک می کنند که دلیل
وجود آنهاست. در واقع ورزشکار به شناسایی و تحلیل نقاط شکننده اقدام می کند. اما
زمانیکه سرخود عمل کند، جنبه های مختلف این فرایند را ضعیف می کند. یعنی گره حرکت
تضعیف
می شود.
لازمه ی هر اقدام جمعی نوعی فهم متقابل است و شیوه ی اجرای حرکت با یکدیگر این فهم را تقویت می کنند. اجرای خوب را ورزشکاری انجام می دهد که حرکت های دو طرف را می شناسد و آنها را به اعتدال می رساند. در اینجا نمی توان نشانه های جهل و بدفهمی و ستیز یافت. در این صورت به نسبتی که ارتباط متقابل وجود دارد، حرکت پایه شکل می گیرد.
این تصور توجه ما را به دانش مشترک جماعت ورزشکار معطوف می دارد. آگاهی مشترک آنان درباره ی عرصه خاصی از حرکت است که آنها را به جلو می برد. این آگاهی مشترک می تواند شیوه ی نوینی از فهم حرکت باشد. این نکته بدان معنا نیست که همگی بر سر آنچه در این باره باید کرد اتفاق نظر دارند و مجبور نیستند همدیگر را به حرکتی متقاعد کنند. اما این عناصر با یکدیگر ناهمساز نبوده و هیچ دلیلی وجود ندارد که همدیگر را نفی کنند، یعنی هر دو ورزشکار در مبارزه بر سر قدرت بسیج می شوند.
یادآوری این نکته مهم است که این اصطلاحات اساسا استعاری است و برای کمک به فهم پیچیدگی فرایند حرکت ارائه می شود. این واژه ها توجه ما را به شیوه های خاص متمرکز و به سوی ابعاد گسترده و متعادل فرایند حرکت به شیوه های خاص معطوف می سازد که متمایز با منظر خطی و پلکانی است که اساس بسیاری از مفاهیم است. اما اینها (اجزای حرکت) سازهایی هستند که در یک ارکستر بزرگ یکدیگر را حذف می کنند. اما اینکه تصور طرف در مسأله ی حرکت نفعی دارد و لزوما در تصمیم گیری ها هر کدام گاهی نقش بالا و گاهی نقش پایین را ایفا می کنند. بلکه هر دو طرف در حل مسأله ی حرکت مشارکت دارند و به شکل دادن حرکت کمک می کنند. همچنان که هر کدام چشم اندازهای متفاوتی درباره ی حل مسأله دارند، به این اعتبار هر دو طرف (مشارکت کنندگان) متقابلا نقشی سازنده دارند.
هر کدام از جایی از حرکت را تقویت می کند و یا برعکس اما اینکه تصمیم گیرنده کیست؟ یا مسأله ای که به آن می پردازد چیست؟ اینها در فرایند حرکت شکل می گیرند.
فصل 3
نقشه و تجربه
اصل روشنی است که مدیریت در حرکت، رأس تعیین می شود و گسترش می یابد. اما زنجیره ی اقتدار واحدی وجود دارد و تصمیمی شفاف که فعالیت از آنجا جاری می شود.
تجربه ی فرایند حرکت کمی پیچیده تر است. اینجا یکی از معضلات حرکت پیش می آید. این واژه را می توان به معنی گسترده اش برای تمامی فرایندهای حرکت بکار برد که به آنچه سازماندهی می کند، شکل می دهد. اما برای فهم تمام اینها بهتر است فرایندی را بشناسیم که آنها را پدید می آورد و به آن معنا می دهد.
نقشه ی اساسی:
راه حلی آسان در میان نیست. باید دریابید که برای فهم حرکت لازم است به بیش از یک سو توجه داشت. باید دانست که اجزای حرکت چه ویژگی هایی دارند و به چه میزان می توانند در شکل دادن به فعالیت حرکتی نقشی فعال داشته باشند؟ کدام اجزاء جزئی از ساختار تصمیم گیری اند؟ چه ویژگی در حرکت در اجرای تصمیمات نقش اساسی دارد؟ این امر بیشتر به ما می گوید که در پی چه هستیم تا اینکه چه خواهیم یافت.
دامنه ی حرکت:
چون دامنه ی حرکت بسیار گسترده است، آسان تر است که با اجزای تصمیم گیرنده آغاز کنیم و سپس دامنه را گسترده تر سازیم. ممکن است تعیین هدف های حرکت به شما کمک کند و سپس از خود بپرسید چه قسمت های دیگر را در حرکت دخالت دهیم.
نقشه های سازمانی حرکت:
هر فن به بخش های تخصصی تقسیم می شود. در سطوح مختلف حرکت لازم است توجه شود. باید فهمید قدرت در کدام قسمت ها تمرکز یافته است. معمولا نوعی پراکندگی قدرت در سطوح مختلف حرکت پراکنده شده است که به تدریج در یک نقطه تمرکز می شود. اما مجموعه ی حرکت از خودگردانی عملیاتی قابل توجهی برخوردار است.
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت:
چون فرایند حرکت بسیار پراکنده است. می توان جماعت حرکت را شناسایی کرد که چگونه با هم دیگر همکاری می کنند.
رأی این امر، پوشش نهادینه شده و متنوعی است و از منطق خاص برخوردار نیست. آنچه ثابت است اینکه مجریان فن در مناسبات پایدار در سراسر قلمرو حرکت سازمانی ایجاد می کنند و می کوشند این مناسبات از ساختار رسمی برخوردار شود تا بتوان از آنها برای ایجاد تنوع و خلاقیت استفاده کرد.
حرکت چگونه بنا می شود؟
به نظر می رسد مدیریت حرکت معنای چندی دارد. بستگی دارد قدرت، تخصص و نظم و اینکه اجزای حرکت می توانند به چیزهایی نسبتا متفاوت رجوع کنند.
به طور کلی هر فن زیر پوشش برخی
مزایای نظام یافته تغییر جهت و یا تغییر هویت می دهد. این امر بدان معنا است که
لازم است به
شیوه ای مدرن
تر به عملکرد حرکت بنگریم.
ماهیت اصلی حرکت:
هنگامیکه به دنبال مدیریت حرکت می گردید، بستگی دارد تا چه اندازه به مسائل حرکت توجه داشته باشید. اما خوب است به سه سطح حرکت توجه شود:
1- سطح درونی: این سطح موضوعات حرکت را به روش عملیاتی درک می کند. بلکه آنچه می کند، چگونگی سازماندهی آن و موضوعاتی که بدان مربوط است.
2- سطح کارشناسی: این امر ایجاد رابطه میان حرکت ها را بررسی می کند. این رابطه ها می تواند از ثبات نسبی برخوردار باشد و به میزانی که این رابطه ها ثبات داشته باشند، تحلیل آنها به عنوان الگویی شبکه ای لازم است.
3- سطح چالش: باید توجه داشته باشید هیچ مرزبندی ثابتی بین سطوح مختلف حرکت وجود ندارد.
ابعاد فرایند حرکت:
تا اینجا دامنه ی نسبتا گسترده ای از کاربردهای حرکت را در معناهای مختلف با تمامی مجموعه ی ترتیبات، ادراکات، تمهیدات، مراقبت ها و رابطه ی بین آنها بررسی کردیم. اما این همه تنوع برای چیست؟ دلیلش این است که حرکت دو بعد دارد، عمودی و افقی و کاربردهای مختلف به ابعاد مختلف مربوط می شود.
در بعد عمودی مدیریت حرکت به صورت انتقال تصمیمات به سمت بالاست. چرا که مسیرهای مجاز برای اقدام به منزله ی درختی است که شاخه های فرعی زیادی دارد که هر کدام ارزش های حرکت را به حداکثر می رساند. این بعد بر اقدام اجرایی تأکید دارد. بر انتخاب عقلی و نیروی قدرت مشروع به توانایی در اتخاذ تصمیات مربوط می شود.
بُعد اُفقی به مناسبات بین حرکت ها در سازمان های حرکتی مختلف توجه دارد. این بعد توجه خود را به مرزهای سازمانی درون حرکت معطوف دارد. به ماهیت ارتباط بین حرکت ها و چگونگی تشکیل و حفظ آنها، به تفسیر ورزشکار در فهم مسائل حرکت می پردازد.
این دو بُعد دو شق متفاوت نیست. برعکس هر یک می خواهد دیگری را پشتیبانی کند. اجرای تصمیمات مستلزم همکاری و تفاهم در بُعد عمودی اعمال می شود. اما این دو بعد پاسخ های متفاوتی به این سؤال می دهند که هر حرکت چگونه دوام می یابد؟
این هر دو بعد اجزای فرایند مدیریت حرکت می باشند. بنابراین نمی توان هیچ یک را کنار گذاشت. سیاست گذاری درباره ی مراحل اقدام برای پیش بینی و رویارویی با کثیر رُخدادها و اتفاقات در حرکت است.
این امر بدان معناست که حرکت یک هدف متحرک می باشد و از فرمول خاصی تبعیت می کند.
فصل 4
اجرای حرکت چگونه است؟
حرکت را با دنبال کردن هدف ها می
فهمیم. مدیریت حرکت همان چیزی است که می خواهیم بدست بیاوریم. مطمئنا فن رشته ای
از حرکت های هدفدار است. اساس تعریف مدیریت حرکت را تشکیل
می دهد. درک حرکت به مثابه تعقیب مقاصد متعارف که جذابیت دارد. اساس تحلیل عمده ی
حرکت، یافتن محاسبه ی بهتر و دستیابی به هدف مطلوب است. از این منظر می توان
فرایند حرکت را شامل مراحل زیر بررسی کرد:
1- تعیین هدف: نخستین پرسش همان است که هدف چیست. از این منظر هر تصمیمی هدف را تعیین می کند. اما به شرط اینکه هدف هایی را که می خواهید بدان ها نایل شوید به صورتی شفاف ارائه دهید.
2- انتخاب مسیر اقدام: پس از آنکه مسیر حرکت شفاف سازی شد به انتخاب مسیر اقدام برای تحقق این اهداف مبادرت کنید.
3- اجرای مسیرهای اقدام: هنگام اجرای اقدام، فرایند حرکت را توصیف کنید.
4- ارزشیابی نتایج: اکنون می توان برایند اجرای حرکت را با توجه به تأثیر مورد انتظار ارزیابی کرد.
5- تعدیل حرکت: در صورت ضرورت، اجرای حرکت اصلاح شود.
هدف از فرایند مدیریت:
فرایند فن روش نمایش خطی و منحنی با روش معین و منظم با چنان منطق خاص و تقریبا با عقل متعارف اجرا می شود. در اینجا با عدم ارتباط بین شیوه ی اجرای ورزشکار و شیوه ی حرکتی حریف توافق می شوند.
اهداف اجرا عبارتند از: دستیابی و حفظ تعادل در حرکت، فرایندی مدام و جستجو درباره ی دستیابی به هدف های شناخته شده مطرح است.
ورزشکاران درمی یابند که واحدهای
حرکت با چه اهدافی دنبال
می شوند و
همه ی قسمت های اجرا چه ارتباطی با دیگر قسمت های حرکت دارند. یا ممکن است به
دنبال قسمت هایی باشند که با همدیگر ناسازگار است.
گاهی لازم است برای حفظ یکپارچگی در حرکت، ارتباط بخشی از حرکت را تقویت کنید. اما احتمال دارد که پیگیری یک هدف به زیان هدف دیگری باشد. در واقع ارائه ی فعالیت سازمان یافته ی حرکت به مثابه تعیین هدف های تعریف شده، ماهیتی نسبتا روشن به آن می دهد.
مسأله این نیست که اهداف را نمی
توان به راحتی تشخیص داد. فقط
می توان روند
عملیات پذیرفته شده ای را دنبال کرد و به دنبال روابطی باشید که روابطی پایدار را
سازماندهی کند که اهمیت آن روشن است. اما فهم فعالیت های آن به صورت تلاش برای نیل
به اهداف گمراه کننده خواهد بود.
این فرض هم بی مورد است که تصور
شود، فعالیت های سازمان
یافته ی حرکت را بر حسب هدف های تعریف شده مورد ارزیابی قرار دهید.
گاهی ممکن است نوعی ارزشیابی صوری بر حسب اهداف در میان باشد. اما فعالیت را به صورت عملکرد عادی مورد ارزشیابی قرار دهید. ممکن است حرکت ورزشکار بر حسب موفقیت حریف در نیل به هدف های تعریف شده مورد ارزشیابی قرار بگیرد. اما احتمال دارد شیوه ی واقعی تری هم برای ارزشیابی آن وجود داشته باشد.
این شیوه ارزشیابی فعالیت سازمان
حرکت که یک سونگری فرایند
می تواند
همراستای عملکردهای حریف مورد ارزشیابی قرار بگیرد. بازسازی حرکت در حین اجرا،
احتمالا از شیوه های ارزشیابی متفاوتی بهره می گیرد. با بسط همین نکته، می توان
گفت که این اهداف مورد نظر قرار می گیرند. اما این امر مستلزم آن است که مناظره ی
دو حرکت را درباره ی فرایند به صورت هدف هایی شفاف تعیین کنید.
اما به هر حال، مسأله ی هدف را
معمولا نمی توان به یک سازمان حرکتی محدود کرد. همچنان که ممکن است اهداف حرکت
متمایز از یکدیگر دنبال شوند که می توانند ناقض یکدیگر باشند و دیدگاه های متفاوتی
نسبت به یکدیگر داشته باشند. مسأله صرفا این نیست که
اندیشه های مختلفی در اینباره داشته باشند که چه اقدامی باید کرد: ممکن است دیدگاه
نسبتا متمایزی در این باره داشته باشید؟ همچنان که تفسیرهای متفاوتی درباره ی نقش
های مختلف مسأله داشته باشید و درباره ی مدیریت مناسب در پاسخ به آن تصورات
متفاوتی ارائه دهید. بنابراین تعیین هدف های حرکت مستقل از وضعیت تعیین می شود.
یعنی هدف با توجه به تمام اجزای شرکت کننده در اجرا تعیین کننده هستند. دامنه ای
از اهداف حرکت وجود دارند که تحلیل خاص خود را
درباره ی
مسأله ی حرکت در پی حمایت گسترده تر و با منظر مناسب ترین مسیر اقدام کنند.
این بدان معنا است که رابطه ی بین
اقدام و اهداف به صورت معضلی پیش رو می باشد. نمی توان مفروضات را در نظر نگرفت.
ممکن است اجرای هدف های حرکتی در جریان باشد. حتی هنگامیکه فعالیت در پاسخ به هدف
هایی در نظر گرفته می شود، می تواند با هدفی دیگر در تقابل باشد. اقدامی که در پی
هدف های حرکت صورت می گیرد،
می تواند بر
ضد هدف های حمایت شده در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند. هدف های تعیین شده موضوعات
مورد مناقشه با تمایلات دیگر حرکت هر اقدامی را به عنوان اجرای هدفی تفسیر می
کنند. لازم است از خود بپرسید ارتباط بین هدف و فعالیت چیست؟
هدف های سوای عملکردها:
هدف صرفا یکی از شیوه های ممکن
برای فهم فرایند حرکت است. در حالیکه می توان برای مقابله با هر وضعیتی، سازمان
روندهای
غیر معمول را
ارائه داد. اینها شیوه های متفاوتی برای پردازش و ارزشیابی اطلاعات حرکت می باشند
و به فهم نسبتا متمایزی درباره ی آنچه روی می دهد، دست می یابند.
چنانچه به شیوه ی دیگر به موضوع
نگاه کنید، مشاهده می کنید
درباره ی یک
ساختار، هدف ها شکل های دیگری به خود می گیرند و گاهی ماهیت سازمانی میانجی رویداد
حرکت به این فعالیت شکل
می دهد.
اینکه چه کاری انجام می دهید؟ حریف چه کاری انجام می دهد؟ چه روندی با حفظ ترتیبات انجام می شود؟ مسئولیت حرکت چیست؟ چه روندی را برای انجام دادن چنین حرکتی در نظر گرفته می شود؟
همچنان که تفسیر فعالیت و اوضاع حرکت روند رو به جلو دارد، پرسشی مطرح می شود که به کجا می خواهید برسید؟ این سؤال زمانی مطرح می شود که بدانید اکنون کجائید و چه می کنید؟ بنابراین دو قسمت فهم فعالیت را مقایسه کنید و رابطه ی بین این دو را کشف کنید. این منظر با آنچه درباره ی روند همیشگی و ساختار حرکت پیوند دارد: هر دوی اینها در معنای حرکت نقش مهمی ایفا می کنند.
پس در این منظر، مدیریت حرکت به فهم فعالیت توجه دارد، امری که به ورزشکار کمک می کند به این واقعیت بپردازید که احتمال دارد و نخست فعالیت شروع شده را بررسی کنید یا اهدای را برایش تعریف کنید. این امر مستلزم اقدامی هماهنگ در شکل گیری چشم انداز حرکت تحت شیوه ی خاصی صورت می گیرد.
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت:
در حالی که این الگوی هدفمندی مدیریت حرکت شاید کاملا منطبق بر فرایند حرکت نباشد. به نظر می رسد که در این فرایند اهمیت دارد، ورزشکاران از این الگو به منظور فهم فعالیتی بهره می گیرند که درگیر آنند. این الگو فعالیت را به صورتی خاص شکل می دهد که هم قابل فهم باشد و هم چارچوبی فراهم آورد تا شناسایی ارزش های حرکت را امکان پذیر کند.
ابتدا با تعیین هدف ها مجاز آغاز
کنید و بقیه ی فرایند سازمانی حرکت را به صورت دنبال کردن این هدف ها توضیح دهید و
با سنجش میزان دستیابی به آن اهداف به اوج رسید. جای اهداف را در فعالیت به صورت
رابطه شان با حرکت حریف شناسایی کنید. ورزشکاران از آن رو می توانند اصولی عمل
کنند که رهبری اقتدار حرکت جمعی را تعیین کنند. اهدافی که هر ورزشکار برای رسیدن
به آنها تلاش می کند. یعنی ابتدا هدف انتخاب و وسیله ی دستیابی به هدف را مشخص
می کند. سایر اجزای حرکت به مثابه توصیف کننده ی بخش اصلی حرکت (مشاوره یا حامی)
در جریان حرکت قرار می گیرند که نقششان تقویت اجرای حرکت اصلی است که با توجه به
میزان دستیابی به اهداف دخالت دارند.
اکنون توجه را به شیوه ی انتخاب این مقاصد معطوف می سازیم و نوعی (روش شناسی انتخاب) رُل بررسی می کنیم. این نه تنها شامل روند جاری حرکت است، بلکه متضمن اندیشه هایی است که زمینه ی اجرای اصیل را فراهم می کند. ادراک حرکت و همت برای یافتن راهکاری صحیح از طریق چگونگی بهینگی حرکت.
پیدایش این نوع انتخاب توجه ما را به شیوه ی تشکیل دهی فرایند حرکت به صورت ماهرانه با رویکرد و هدف گیری جهت دار هدایت می کند. چنانچه مدیریت حرکت معطوف به دستیابی به اهداف است. مسائل اصلی به این صورت است که هدف ها چه باید باشند و با چه شیوه هایی باید آنها را دنبال کرد. اینجا همان جایی است که دانش تخصصی مطرح می شود. آیا لازم است سیاستی مکانیکی داشته باشیم؟ اهداف ما درباره ی رشد حرکت چیست؟ بهترین راه برای نیل به اهداف کدام است؟
این امر بلافاصله مسأله ی ارتباط بین حرکت ها را در فرایند مدیریت پیش می کشد. رهبری با کیست؟ حریف یا شما؟ اگر آموزش صحیح درباره ی مدیریت حرکت نداشته باشید، چگونه می توانید در این عرصه مشارکت کنید؟ این مناسبات ذاتا مبهم به طور بالقوه تناقص آمیز است. علاوه بر این، همچنان که مشاهده کردیم، بعید است که یک سری حرکت های شفاف و بدون نقش درباره ی هر مسأله ی حرکت وجود داشته باشد. احتمالا انواع مختلفی از تخصص داریم که می توان به کار گرفت و اینها هر کدام مسأله را به شیوه های متفاوتی تعریف می کنند. اما باید دانست هدف شما چیست؟ مسأله به این صورت نیست که هدفی شفاف اساس مشترک حرکت را تشکیل بدهد، بلکه هر دو ورزشکار (مشارکت کنندگان) مصلحت می بینند که چنین هدف مشترکی باید یافت. این امر بدان معنی است که ممکن است با واقعیت وجود منظرهای مختلفی درباره ی طبیعت فعالیت روبرو باشیم و درباره آنچه در این حرکت است که اهداف ما کدام است؟ ارزش و بهاء حرکت چیست؟
طرح و مسأله به ورزشکاران کمک می کند تا هر کدام دیدگاهشان را به شیوه ای سازگار را به دنبال کنند. چنین دعوتی می تواند مجموعه ی نسبتا ناهمگونی از هدف ها را ارائه دهد.
اما تعیین دیدگاه های متفاوت به صورت یک هدف و پرداختن به واقعیت گوناگونی، فهم آنها را آسان تر می سازد و ارزش هر دیدگاه بررسی می شود و توجه به چگونگی چارچوب اقدام به شیوه ای که در هر دیدگاه متفاوت است، شناخته می شود. این کار اغلب با پیش بینی مجموعه هدف هایی که هر کدام از ورزشکاران برای مشارکت در آن اتفاق نظر دارند، دنبال می شود.
چنین شناختی معمولا بیش از اندازه کلی است و گاه به عنوان اظهاراتی گنگ کنار گذاشته می شود. چون هیچ راهنمایی شفافی وجود ندارد که بگوید چه پیش خواهد آمد. اما معنای این واقعیت ها در روند حرکت نهفته است. ورزشکاران با دیدگاه های مشارکتی متنوع (به شیوه های مختلف) برای رسیدن به اهدافشان از آنها کمک می گیرند. بدین سان، چارچوب هدفمند برای ایجاد سازماندهی فرایند حرکت، بسیج می شوند.
هدف مدیریت حرکت:
این مفهوم که مدیریت حرکت بر مبنای اهداف مشترک شکل می گیرد یا نه، نقش مهمی در مهار حرکت حریف خواهد داشت. سازمان حرکت به تمایز گرایش دارد. یعنی به عناصر مختلفی تجزیه می شود. اغلب یک حرکت زیر مجموعه ی حرکت دیگری است و ورزشکاران نگران انسجام و یکپارچگی آن هستند.
برنامه ی سازمان یافته ی حرکت می تواند در این فرایند نقش مهمی ایفا کند. در این گفتمان حرکتی، تمایز، تناقض های فراگیر، صحنه ای فراهم می آورد که می تواند محل برخورد بازیگری های مختلفی شود.
همچنین می تواند به ورزشکار یاری
دهد که نظارت خود را بر تقسیمات عملیاتی سازمان حرکت اعمال کند. برای ورزشکار
موقعیتی فراهم می آورد که عناصر عملیاتی حرکت را به چالش بکشد. در نظر گرفتن سیاست
مثابه قصد و هدف ورزشکار از یک فعالیت واحد
می باشد. اما
آیا فعالیت بهترین نیل به هدفی تعریف شده است؟ آیا بهتر است راه دیگری انتخاب شود؟
یا اینکه بخشی از حرکت را در جهت صورت های مناسب تری از حرکت هدایت کنید؟
این رابطه بین قصد و نظارت در
سازمان حرکت از هر دو
طرف جریان می یابد. به جایی می رسید که هر دو ورزشکار صرفا
رهبری و نظارت و اداره ی دو حرکت را در نظر می گیرند. لیکن در گستره ای از وضعیت
های مختلف، رهبری حرکت را با تعابیر متفاوت نمایش می دهند. این بخش از ساختار
حرکتی، رهبری در حرکت است. یعنی آنچه انتظار می رود که هر کدام انجام دهند.
همچنین مشاهده می شود که جهت گیری
به سوی هدف ها در
شکل های مختلف مورد نظر قرار می گیرد، آن هم به شکلی که مخالفت کمتری داشته باشد.
درست به همان نسبت که هدف می تواند در درون خود زمینه های مشترک داشته باشد با هم
جوشانی دو حرکت واقع می شود.
هدف و فرایند مدیریت حرکت:
در این بحث استدلال کردیم که حرکت به مثابه هدف در تحلیل شکل حرکت مهم است و هدف های حرکتی که در برابر ما قرار می گیرند، مستقل از فرایند کل حرکت نیستند. بلکه بیشتر باید آنها را به مثابه جزئی از کل فرایند حرکت درک کرد. مدیریت حرکت با هدف آغاز نمی شود تا آن را به سوی اقدام ببرد. ابتدا باید در پی فهم اقدام و تدوین و تصحیح اهداف مشترک مبادرت ورزید. این فرایند پیوسته از تعامل بین تفسیر و اقدام کردن در ارتباط با آن تفسیر است. ملاحظه کردید که مدیریت حرکت شیوه ای برای فهم اقدام و دستیابی به صورت های جداگانه فعالیت در چارچوب مشترکی است. سؤال این است که چگونه این کار انجام می شود و چه پیامدهایی گریبانگیر هر اقدامی است و به طور مشخص تر، اهمیت هدف در اقدام و در تحلیل چیست؟
اقدام در تحلیل چیست؟
این فرض که مدیریت حرکت با تعریف و تحقق اهداف سر و کار دارد، چنان با الگوی غالب اقدام و فعالیت عجین است و عقلانیتی هدفمند آن را مورد بررسی قرار می دهد مفروضی است که اقدام حرکتی معطوف به اهداف است که سیاست پیگیری هدف های پراکنده است و اینکه مدیریت حرکت به این اهداف سر و سامان می دهد. اما گاهی مشاهده ی فرایند حرکت چنان گسترده تعریف می شود و متضمن چنان تنش ها و تناقض های درونی است که دشوار بتوان اقدام و فعالیتی را متوجه مفهوم درست پیگیری هدف هایی کرد که به طور شفاف درک شده اند.
ابتدا باید اطلاعات را تحلیل کرد. سپس بر اقدامات تأثیر گذاشت به نظر می رسد ورزشکاران بالقوه همانقدر به مشارکت در حرکت اهمیت می دهند که فرایند را آسان تر و زنده تر کنند. این امر حاکی از آن است که هر چند بیان اهداف در فرایند حرکت اهمیت قابل توجهی دارد، نمی توان همه ی حرکت ها را به مثابه رسیدن به هدف پنداشت. توضیح مدیریت حرکت به عنوان پیشرفت دقیق به سوی هدفی شناخته شده با توجه به اعتبار و عیار حرکت است. اما ارائه ی حرکت به صورت هدفمند بر مبنای الگوی رایج عقلانیت قرار دارد که منجر به بسیج و پشتیبانی لازم به کل حرکت بکار گرفته شده است.
این نکته تذکری است که به یاد
داشته باشید، مدیریت حرکت هم
درباره ی
فرایند حرکت است و هم درباره ی برایند و حاصل آن فرایند و هم درباره ی تعهد است و
هم درباره ی اهداف.
ورزشکاران در فرایند حرکت می کوشند برای فعالیت خود حمایت لازم را به وجود آورند. اما هر چه این اهداف کلی تر و کمتر مشخص باشد. شانس کمتری برای موفقیت خواهند داشت. از این رو بیانیه ی اهداف معمولا خیلی واضح نیست و تفسیر فرایند به مثابه کوششی برای شناخت بیشتر روند اهداف است. یعنی اهداف باید بر اساس جایگاه حرکت در وضعیت کنونی درک شود. تا به جایگاهی برسیم که حرکت در آینده (لحظه ی بعد) به آن نائل می شود.
فصل 5
بر حرکت چه می گذرد؟
از دیدگاه عقل، مدیریت باید گزینشی
به اجرای اهداف بپردازد. مدیریت بر حرکت به ورزشکار امکان می دهد تا فعالیت را به
شیوه های خاصی شکل بدهد. نخست، تصمیم گیری، سپس اجرای آن و به لحاظ آینده نگری،
ارزشیای برای تعیین اینکه چرخه ی حرکت مدل های متفاوتی ایجاد می کند. در این منظر
مدیریت را خود فرایند حرکت
می دانیم.
اجرا به مثابه حل مسأله:
در این منظر مدیریت درباره ی
انتخاب هدف ها، اقدام (الف) را انجام می دهد. در نتیجه (ب) حاصل می شود. مدیریت بر
حرکت تجسم علت و معلول است. هنگامیکه مقاصد اجرا به دنبال اهداف متنوعی است که می
تواند نوع مقاصد اصلی و فرعی حرکت را در چشم انداز حرکت
پیش بینی کند. در همه ی عرصه های حرکت معضل اجرا وجود دارد که حاصل و برایند آن
متفاوت است. پس مسأله تنها تعیین هدف های حرکت نیست. بلکه باید این اهداف تحقق
یابند. بنابراین در یک فرایند حرکتی شمار گوناگونی اهداف وجود دارند. در اینجا
ورزشکار با
چشم انداز متمایز خودش و سطوح متفاوت تعهد نسبت به هدف ها برنامه ریزی می کند. در
بیشتر موارد تصمیم اصلی دارای ابهام است. گاهی حرکت ها با یکدیگر تناقض دارند.
اکنون اولویت با کدام است؟ برای اجرای حرکت موانع و منابع حرکتی کافی وجود دارد؟
با اجرای این حرکت برای قسمت های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ آیا اقدامات انجام شده
تأثیر مورد انتظار را به همراه می آورد؟ توجه به مسائل دیگر چگونه است؟ در واقع
این سئوالات تا اندازه ای دلسرد کننده است، زیرا غالبا درباره ی عدم تحقق است.
همراه با الگوی حرکتی:
ورزشکاران نسبت به تشخیص به موقع حرکت به شیوه های گوناگون پاسخ می دهند. نخستین پاسخ در اینباره همراهی است. ورزشکار می خواهد راهی بیابد تا تجربه ی اجرای حرکت را با انتظارات عقل سلیم شبیه تر بسازد. زمانیکه اجرای حرکت به بن بست برخورد به جای اینکه از خود بپرسید: چرا اجرا سرانجام نرسید؟ بپرسید تحت چه شرایطی این حرکت اجرا می شد؟
به چالش کشیدن حرکت:
مدیریت حرکت به مسائل ناهنجار می پردازد. اگر چه روشن نباشد که راه راه حل مسأله چیست؟ ورزشکاران ممکن است به دلایل متفاوتی به یافتن راه حل توجه می کند تا به تدوین آن همه ی این عوامل متغییرند و باید تشخیص دهید کدام متغییر مؤثر است. بنابراین به صورت پرسش پاسخ فکر کنید و آن را فرایندی پیوسته ببینید.
مرتبط ساختن الگو با عمل:
مسأله اینجاست که به نظر می رسد در خود فرایند حرکت عناصر (بالا و پایین) و (پایین و بالا) وجود دارد. در واقع بسیج حرکت وجود دارد و فرایند حرکت بین اجزایی که مسئولیت حرکت را بر عهده دارند. با هم تلفیق می شوند. به عبارت دیگر با چگونگی چارچوب بندی وضعیت سروکار داریم. هر ورزشکار چه برداشتی از آن دارد؟ در اینجا سه چیز مهم را درباره ی حرکت یادآوری می کنیم:
1- بعد افقی و عمودی:
همچنانکه حرکت، در فرایند دو بعد
افقی و عمودی جریان دارد.
پیکره ی حرکت، هدف ها را در نظر می گیرد، سازمان را منسجم
می کند و هدف را دنبال می کند. تحقق حرکت برای اجرای اهداف به ترتیب الویت رتبه
بندی می شود. این منظره، کار اصلی حرکت تعیین هدف ها از طریق تحلیل مسأله است و
سنجش اثرات حرکت در
بخش های
چندگانه ی حرکت اتفاق می افتد. توجه اصلی به کارایی در انتقال یک وضعیت به وضعیت
دیگر است. اکنون باید بپرسید حرکت با چه مقدار اثربخشی انجام می شود؟
بعد عمودی اقتدار توجه دارد و بعد افقی به شیوه ی جریان فرایند درون سلسله مراتب سازمانی توجه دارد. دراین وضعیت ابهام قابل توجهی درباره اهداف حرکت وجود دارد. آیا می توان این ابهامات را شناسایی می کرد؟ نوع حرکت ها چه انسجامی با یکدیگر دارند؟ تا کجا فهم ما به اقدام کمک می کند؟ ورزشکار درگیر ایجاد مراقبت شبکه ی حرکت است تا بتواند دغدغه های مشترک را با یکدیگر مرتبط سازد. مدیریت حرکت به معنای اجرای صریح اندیشه ی واحد نیست . بلکه واکنشی بین شماری از اجزای مختلف حرکت است. تشخیص مسأله خود به خود به حل مسأله نائل نمی شود. اجزای حرکت هر یک فهم متمایزی از اقدام دارند و هدف حرکت مواجه فهم های متفاوت با یکدیگر است.
نکته ی مهم وجود ابعاد مختلف
فرایند حرکت است. اما هر جزء
می تواند نقش های متفاوتی ایفا کنند. این طور است که کنش و واکنش هر دو عناصر
ضروری فرایند واحد محسوب می شوند.
چارچوب حرکت:
این شرح نشان می دهد که چگونه زمان حرکت بخش از فعالیت است. الگوی هدفمند حرکت در مقام توصیف تجربی حرکت خواهد بود.
عملکرد این الگو فراهم آوردن چارچوبی برای اجرا است. این امر موجب می شود جوانب ذی نفع به طور جمعی ارائه شود.
به همین سان، سخن گفتن از هدف های
کلی حرکت به لحاظ تجربی
می تواند غیر
واقع بینانه به نظر برسد. لیکن دانستن مفهوم هدف های کلی، ورزشکار را قادر می سازد
که در یک کشمکش نمادین درباره ی اهداف قرار بگیرد. اهداف گسترده اند، اما تفاوت
بین آنها معنادار است و مشارکت بین آنها با پشتیبانی بخش هایی همراه است.
اجرا و چارچوب:
واقعیت این است، شکلی که در برابر اجرای حرکت قرار می گیرد، چنین است: چه چیزی می خواهد اتفاق بیفتد؟ بدین سان توجه حرکت به فرایند همکنشی معطوف می شود.
بُعد زمان نیز در این فرایند نقش
دارد. یعنی این فرایند جزئی از بازی پیوسته است که در جریان آن مدیریت حرکت به
دنبال راه حلی
می گردد.
همینطور که پیوستگی و تغییر در حرکت وجود دارد، شیوه ای برای شکل دادن اقدام به
گونه ای خاص تعریف می شود.
مدیریت حرکت باید با همه ی این ابهامات دست به عمل بزند. همچنین ورزشکار باید هم با بُعد افقی مواجه شود و هم بُعد عمودی و نسبت به نحوه ی بکارگیری چشم انداز حرکت مکمل یکدیگر عمل کند.
ارزشیابی در فرایند حرکت:
در الگوی عقل متعارف، ارزشیابی چرخه را کامل می کند. ارزشیابی ورزشکاران را قادر می سازد که بدانند تا چه اندازه به هدف هایشان نزدیک شده اند و متناسب با آن اقدام کنند. عقل متعارف برای ارزشیابی روشن است: چنانچه مدیریت حرکت متوجه دستیابی به اهداف است.
هدف های مدیریت حرکت، با فرضیه هایی درباره ی تغییر و راه های اندازه گیری پیامد در نبرد هستند و آنها را در هم می آمیزد. در حالی که ممکن است ارزشیابی چندین عمل را احتمال می دهد. احتمال دارد هیچ تفاوت معناداری وجود نداشته باشد. در چنین اوضاعی نمی توان تصور کرد که هر کوششی با مخالفتی جدی روبرو شود.
ارزشیابی بازتابی:
صورتی که ارزشیابی به خود می گیرد حاکی از شیوه ی فهم ورزشکار از فرایند حرکت است. آیا مدیریت حرکت کوششی است برای هدف های توافقی با یکدیگر است؟ به همان اندازه که مدیریت هدفمند لازم است، اندازه گیری پیشرفت نسبی حرکت با توجه راه های متفاوت معنی خواهد داشت. اکنون چه اقدامی مؤثر است.
چه کاری ورزشکار را سریع تر به هدف نزدیک تر می کند؟ چگونه و با چه بهایی به سرانجام می رسید؟
گاهی برسر اهداف اختلاف وجود دارد، آنوقت مجبور می شوید به شیوه های سطحی تر نوعی توافق بدست آورید، توافق برسر اینکه چه کار بکنید، چرا باید چنین کنید؟ در اینجا وجود ارزش های متنوع الزامی است.(که ضرورتا مشترک هم نیست، اما ذاتا متناقض یکدیگر هم نیست) این بدان معنا است که ورزشکار چه معنایی را با چه معیار و ضابطه ای انتخاب می کنند، اما بازهم همه ی دلایل، برای همه ی ورزشکاران یکسان نیست.
تحلیل بخشی از حرکت:
در فرایند حرکت، درباره ی ارتباط بین تحلیل و مشارکت پیش می آید، آیا ارزشیابی باید جدا شود یا باید به فرایندی که ارزشیابی می شود درگیر شود؟ و اگر قرار است درگیر شود، در خدمت کدام منافع باید قرار گیرد؟ تدوین روش شناسی ارزشیابی به مشاهده و اقدام می پردازد، دقت می شود که سنجش اطلاعات جداگانه با توجه به فعالیت اصلی ارزشیابی شود.
منتقدان استدلال می کنند که ارزشیابی پیش از هر چیز صورتی از انتظارات است که ورزشکار اعمال می کند و نمی توان این مناسبات را نادیده گرفت یا به عنوان نوعی مزاحمت در برابرش مقاومت کرد. ستیز و درگیرشدن بین اجزای حرکت، کاری غیر عقلانی است. مسأله این است که چقدر ماندگاری یا چقدر درگیری در میزان ارزشیابی دخالت دارد. برای مشارکت کنندگان چه میدانی برای شکل دادن به فعالیت وجود دارد و مشارکت کنندگان چه استفاده ای از آن می برند.
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد:
مدیریت در بُعد عمومی با شفافیت هدف تعریف می شود و هدف ارزشیابی و تأمین اهداف معلوم است. در بُعد خاص می توان دید که هر جزء حرکت با بازیگری مخصوص به خود در این بازی دست دارد و از این رو گسترده ای از همگرایی و واگرایی و تنوع درباره ی آنچه این فعالیت را ارزشمند می سازد و از این رو چگونگی این ارزشیابی در هاله ای از ابهام قرار دارد. از آنجا که هر دوی اینها (همگرایی و واگرایی) در فرایند حرکت حضور دارند، همیشه تنشی در میان آنها خواهد بود و همه ی اینها رویکرد یکسانی ندارند، اما اهمیت تشخیص دامنه ی مشارکت کنندگان در این بازی و آثار آن برای ارزشیابی مفید است.
فصل 6
موارد دیگر
مدیریت حرکت حاکی از مفهوم فعالیت دانسته و هدفمند است. نه بر خطا و تصادفی. تدوین حرکت یا دگرگونی حرکت بیان توانمندی و عقلانیت است. این اموری نیست که به خودی خود روی دهد، بلکه فراهم آوردن روندهایی است که بیشترین نفع را برای ورزشکار داشته باشد. این کار مستلزم ساماندهی آگاهانه ی فعالیت است. مدیریت حرکت به این اعتبار در مقابل تصادفی و یا خنثی بودن قرار می گیرد. این مراحل را اعمال دانسته ی دستور و فرمان می گویند. اما مدیریت حرکت چگونه شیوه ای متمایز برای شکل دادن به اقدام عملی است؟
مدیریت حرکت به معنای خط مشی:
در حالیکه می توان بین مضامین
مرتبط با خط مشی تمایز تأمل شد. جدا نگه داشتن آنها در عمل دشوار است. نه تنها
حرکت های مختلف دیدگاه های متمایز خود را درباره ی فرایند دارند، بلکه در رقابتی
مستمر با یکدیگرند. این امر بدان معنا است که آیا حریف هم مثل شما فکر
می کند یا
خیر؟ آیا حمایت حریف از بخش های مختلف حرکت یکسان است؟ چنین پرسش هایی همیشه وجود
دارد. بنابراین همیشه عناصری از حرکت می توانند فناوری کل حرکت مختل کنند.
خط مشی مدیریت حرکت:
سیاست اعتباری خط مشی مدیریت حرکت متعادل است. آن چیزی که به خط مشی می انجامد و مدیریت چیزی است که به دنبال آن می آید. در این دیدگاه فرایند خط مشی سیاست دو مرحله ای دارد: نخست، درباره ی هدف هایی که باید دنبال کرد، تصمیم گیری کنید و سپس این تصمیمات خط مشی مدیریت حرکت می شود، این تمایز تحلیلی بین انواع فعالیت با تقسیم کار در کل حرکت برابری می کند.
جذابیت این تحلیل آسان فهم بودن آن است و شماری از مسائل حرکت را توضیح می دهد. نه تنها اینکه حرکت چگونه شکل می گیرد، بلکه چگونه اجزای حرکت در این بازی شرکت می کنند و چه می کنند. اما در مقام اظهاری تجربی، این توضیح اندکی اجباری می نماید. به نظر می رسد که مدیریت حرکت چیزی فراتر از دستیابی اقتدار باشد. این تصور نیز نباید پیش بیاید که همه ی فعالیت های حرکتی منتهی به هدفی معین شود. به سخن دیگر، مدیریت در عمل می تواند جدا از عرصه ی اقدام عملی و توابع آن اقدام کند.
چرا بین یک الگو و آنچه اتفاق می افتد تفاوت وجود دارد؟ چرا که بین مدیریت حرکت و خط مشی آن تمایزی شفاف وجود دارد. ممکن است به دنبال الگویی آرمانی باشید که از لحاظ اجرا دست یافتن به آن متشکل باشد. در حالی که در واقع نه این و آن.
خط مشی راه کارهای دیگر:
فهم دیگر اینکه انتخابی خاص در برابر خط مشی حرکت حریف داشته باشید. اصطلاحی که بعضی آن را مخصوص می نامند، مربیان آن را بازتاب دگرگونی اساسی در عمل می دانند.
وظایف مدیر حرکت تعیین استراتژی و تدبیر برنامه ی هدف برای دستیابی به آن. مدیریت حرکت به دنبال مؤلفه های درونی یعنی کنش ها و واکنش ها و مدیریت بیرونی به دنبال استدلال است. در واقع این وظایف هستند که در بستر زمان زائیده می شوند. این به معنای تحلیل خط مشی زمانی و مکانی در لحظه ی مشخص است. این کار به طور عمده متوجه بکارگیری روش های ریاضی در بخش های مختلف حرکت است.
اگر چه همیشه روشن نیست که الگوی
ارائه شده چیزی را توصیف
می کند که
وجود دارد یا به دست آمده است یا از چیزی هواداری
می کند که می
تواند باشد یا باید باشد. لیکن به میزانی که تحلیل مدیریت نوین دارد به همان
اندازه به دنبال دستور العمل های تعیین شده است. همچنین به روابطی که باید برقرار
کرد نیز توجه دارد.
این رویکرد بیشتر چشم اندازی متمایز در همان زمینه ی خاص به نظر می رسد. اما در تعیین اعتبار فعالیت، عنصر مهم خط مشی حرکت حریف است.
خط مشی سازمان حرکت:
باز هم به این نکته باز می گردیم که خط مشی حرکت به کل سازمان حرکت مربوط است. به طور کلی خط مشی حرکت را چگونه می توان هدایت کرد. اساس بررسی خط مشی حرکت در شناخت شیوه ی عملکرد حرکت است. همچنین یافتن شکافی بین شیوه ی عملکرد واقعی و آنگونه هست.
این نکته را می توان در تصمیم گیری عقلانی حرکت گام به گام مشاهده کرد. این روش چنان عقلانی و نظام مند است که هدف هایی شفاف و مشخص را دنبال می کند.
این امر اساس رویارویی جزء با کل و کل با جزء حرکت است. در اینجا تصمیم گیری عقلانی در برابر تصمیم گیری گام به گام به عنوان الگویی برای اینکه حرکت را بهتر توصیف کنید.
رویکرد انتخاب عقلانی یک تصمیم
گیرنده ی واحد را مفروض دارد. اما هر یک با چشم اندازهایی متفاوت و علایقی مختلف و
توانایی محدود برای وادار ساختن حریف به پذیرش وضع خود، به طوری که برآمد حاصل
بیشتر فرایندی از پذیرش متقابل - سازگاری متقابل جانبدارانه اتفاق می افتد. برای
فهم اقدام حرکت از سه منظر متمایز
می توان بهره
گرفت.
سه شیوه متفاوت برای ترسیم فرایند خط مشی مدیریت حرکت:
1- عامل عقلانی: اقدام بین عامل های قابل شناسایی است.
2- فرایند سازی: خط مشی حرکت تعیین می کند،
واکنش
مجموعه های
حرکت چگونه صورت می گیرد.
3- مدیریت سازمانی: فرایند حرکت به تناسب نسبت های اجزای حرکت مربوط می باشد.
همه ی این عناصر اجزای کلی هستند. اما عامل عقلانی شاید آشناترین آنهاست. همیشه به نظر می رسد فرضی وجود دارد که اقدام حرکتی باید بر اساس انتخابی عقلانی مربوط باشد که با توجه به عوامل حرکت توجیهات عقلانی تری بکار بگیریم. این فعالیت بیشتر برای تعقیب روند حرکت و رسیدن و نیل به اهداف صورت می گیرد. نه صرفا برای خنثی کردن حرکت حریف. گاهی حرکتی که انجام می دهید به منظور دستیابی یک حرکت معلوم نیست، بلکه می خواهید چیزی را انجام دهید که در آن وضعیت را مناسب می بینید. حتی اگر هم خوشتان نیاید، منافع ایجاب می کند که راهبردی بیندیشید. در غیر اینصورت مصرف کننده ی راهکارهای حرکتی حریف خواهید بود.
در هر وضعیت حرکتی عناصر انتخاب و امور جاری و کشمکش هایی وجود دارد که در عرصه ی حرکت برای هر کدام از ورزشکاران یکسان نخواهد بود. با نگاه کردن سه زاویه ی متفاوت به حرکت، فعالیت های متنوعی ارائه خواهید داد. خواه در جریان ساخت حرکت باشد، خواه تغییر آن یا تثبیت آن.
مدیریت حرکت:
هر ورزشکاری چه می خواهد، کی و چگونه. به لحاظ هر انتخابی، حوزه ی متفاوتی از اجرا خواهید داشت.
این چشم انداز در واقع به دنبال شیوه های مکمل آن است. با تشخیص اینکه مشارکت حرکتتان چه دستاوردهایی خواهد داشت. برای بازیگران حرکت در بازی ماندن اهمیت دارد. می توان از طریق جابجایی اجزاء در چارچوب، اجزاء را به گونه ای خاص با یکدیگر مرتبط ساخت. در اینجا عناصر مختلف از طریق چندین راه حل در فرایند حرکت توسعه می یابند.
این نشان می دهد که همه چیز بستگی دارد به اینکه ورزشکاران مشاهده گران خوبی از نقشه ی حرکت باشند. به میزانی که ورزشکاران بر روند حرکت متمرکز هستند قابل فهم است.
بنابراین فرایند مدیریت حرکت، متضمن ستیز بر سر جایگاه در این بازی است و بر سر تفسیر آن فعالیت که به این معنا است که شاید انطباق به سختی به دست می آید. مبهم باشد و موضوع ستیز بیشتری واقع شود.
در آن صورت، وظیفه ی ورزشکار یافتن شیوه هایی است برای کشاندن حرکت به مسیری مشترک، هنگامیکه امکان مجبور ساختن حریف به انجام کاری اجبار شود. این کار را می توان از طریق سیاست گذاری روابط بین حرکت ها دنبال کرد.
سر انجام، چنانچه فرایند حرکت را
به مثابه دنبال کردن منافع مشترک در نظر بگیریم، در آن صورت کار مدیریت حرکت به
چگونگی
ارائه ی
ادعا، کشمکش بر سر آن و حل ستیز مربوط خواهد شد. ممکن است در آغاز، مسیرهای حرکت
نسبتا نارسا باشند، لیکن با رشد حرکت پیچیده تر می شود.
نتیجه:
از این بحث روشن است که رابطه ای بین مدیریت حرکت و دیگر اجزای مداخله گر در حرکت به صورت کاملا متفاوتی ارائه می شود. بلکه شیوه ی متمایزی است برای توضیح فرایند سازمانی و شکل دادن به آن. البته این بدان معنا است که فرم حرکت بخشی از فعالیت است. بخشی از شیوه ی درک مشارکت در آن چیزی است که در تصمیم گیری دخالت دارد.
در اینجا می توان تنش پیوسته ای را که بین ابعاد عمودی و افقی حرکت وجود دارد و مضامین آن هدف هایی در نظر گرفت. باید فکر کنید چگونه بهتر به موفقیت نائل می شوید؟ در بُعد افقی، دامنه ی حرکت اهمیت دارد و در بُعد عمودی نوع فعالیتی که می توانید پشتیبانی کنید همه یا اکثر آن را جلب کند.
فصل 7
اجرای متفاوت
کاربرد عقل سلیم مدیریت حرکت را به
مثابه موضوعی می بیند: سیاست برنامه ریزی، سیاست انضباطی، به معنای حرکت
سازی هاست. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت را به فعالیت های هر دو طرف
حرکت معطوف می سازد. اینکه حرکت به چه میزان انجام شده و به چه میزان به هدف هایش
دست یافته است.
لیکن بسیاری خواهند گفت که صرف مدیریت حرکت کافی نیست. باید بر آنچه حریف انجام می دهد تأثیر بگذارید. برای دستیابی به این مهم، باید به الگوی فعالیت توجه کنید. اکنون استدلال کنید که سیر فرایند حرکت از آغاز تا زمان حاضر چه روندی داشته است.
روش های گوناگونی وجود دارد با رنگ و بوی متنوع که بسیاری از آنها نزدیک به یکدیگرند. نوعا مدت زمان اجرا و واکنش های متفاوت می باشد. از این منظر اجرای حرکت با تنوعی از مشارکت برجسته می شود.
البته حرکت طرفین صرفا متناقض یکدیگر نیستند، بلکه در بیشتر مواقعی مکمل یکدیگرند. نمایش دیگری است از تمایز بین بُعد عمودی و اُفقی مدیریت حرکت. تأکید بُعد عمودی بر مجری فن است و فعالیت حرکت را به صورت حمایت از تصمیم می بیند. (مثلا شناسایی و مقایسه ی گزینه ها) و بررسی اینکه تصمیمات چه تأثیری در روند حرکت خواهند داشت. در بُعد افقی، تأکید بر دامنه ی مشارکت کنندگان است. تنوع دستور کار آنان و ظرفیت محدودی که برای تحمیل راه حلی از طریق بکارگیری تصمیمات وجود دارد. مدیریت حرکت به صورت یک روند دو طرفه و یافتن توافقی به روندهای مورد توافق است.
مجریان فن، تنش بین منظرهای اُفقی و عمودی را درباره ی حرکت می فهمند، حتی اگر همیشه هم آن را بازتاب ندهند. تصمیم گیرندگان صاحب اقتدار عموما تشخیص می دهند که صرفا نمی توانند فرمان دهند، بلکه باید با کسانی که نمی توانند به حرکت فرمان دهند، می دانند که فعالیتشان باید به نوعی با الگوی تصمیم گیرنده مرتبط باشد. البته با توصیف درست حرکت. آنها دریافته اند که مدیریت بر حرکت درگیر رشته فعالیتی است که با سرعت در حال تغییر و تحول است و گرایش به تغییر ساختار دارد. آن هم بدون آشفتگی. مدیریت حرکت را نباید چیزی پنداشت که به زور تحمیل شده باشد، بلکه بخش جدایی ناپذیر از فرایند حرکت است. به نظر وی، به اقتضای شرایط در زمان های مختلف می توان مرکز نظارت، اداره کننده ی آشفتگی را جابجا کرد. از همین رو با پیگیری و کوشش از طریق جستجو از ساختار سازمان حرکت آگاه شوید. یعنی با این فرض که هر حرکتی کاری نظام مند و مشخص را دنبال می کند که باید انجام شود و باید فهمید چگونه به انجام می رسد. حال آنکه فهمیدید چگونه انجام می گیرد، سیاست حرکت خود را ارائه دهید و آن سیاست را به مثابه الگویی در نظر بگیرید.
عناصر فعال در حرکت:
به هر دلیل، ورزشکاری که می کوشد شیوه ی فعالیت را ترسیم کند. چشم انداز اُفقی و عمودی را به حساب می آورد. این بدان معناست که حرکت باید به سرچشمه ی اقتدار مرتبط گردد. در راستای این فعالیت کارشناسی انتخاب حرکت مهم است. باید بتوانید مزایای حرکتی هر یک از طرف های درگیر را شناسایی کنید و یا برآوردهایی از قابلیت های اجرایی حرکت را ارزشیابی کنید.
سرانجام، مدیریت درگیر شدن با حرکت حریف است. یعنی فهمی مشترک درباره ی چگونگی عملکرد در وضعیتی مشخص. بنابراین باید تفاوت های مشترک را درک کنید. هر فهمی بیانگر ارزش ها و منافعی است.
سازمان های حرکتی مختلف دیدگاه های
ویژه ای برای خود در
عرصه ی
مدیریت حرکت دارند و سازماندهی حرکت می تواند مفروضات و عملکردهای درگیر را به
چالش بکشد و کنش متقابل ایجاد کند و حتی ممکن است به دگرگونی حرکتی بینجامد.
انواع فعالیت های حرکتی:
عملکرد هر حرکت احتمالا متضمن بیش از یک نوع رفتار حرکتی است. بنابراین نمی توان درجات مختلف فعالیت های حرکتی را بدون تأثیر دانست.
نقش های مدیریت حرکت:
1- اقتدار:
بعضی از حرکت ها به اقتضای جایگاه شان در فرایند حرکت نقش کلیدی دارند. این امر نوعی تحمیل مسیر فعالیتی است که از طریق انتخاب اعمال می شود. این بدان معنا است که نوعی تنش بین برنامه و فرایند سازمانی شکل خواهد گرفت. بعضی ممکن است به برنامه ی اصلی نزدیک باشد و برخی ممکن است در انتخاب بعدی کمک کند. هیچ حرکتی نمی تواند از هیچ عیبی تهی باشد. لیکن رهبریت حرکت به این تنش ها به شیوه ی متفاوتی پاسخ می دهد و خط مشی آنان را سر و سامان می دهد.
2- حمایت کننده ها:
از جمله تغییرات در عملکرد حرکت که نقش بسیار مهمی دارند، حمایت کننده های حرکتی می باشند. این کار به منظور حمایت از حرکت اصلی انجام می شد و با تغییر در جزئیات حرکت می توان انتظار داشت به طور صحیح بکار گرفته شوند. احتمالا حمایت کننده ها دغدغه ی خاصی برای سامان دادن به حرکت دارند.
3- مکمل های حرکتی:
چنانچه مکمل های حرکت به اندازه ی کافی در حرکت نقش داشته باشند، آنوقت می توان گفت حرکت از یک تعادل نسبی برخوردار است. اینگونه مکمل ها اجزای حرکت را به شیوه ای جمعی در کنار یکدیگر قرار می دهند.
4- سلطه:
ورزشکاران مجری فن هستند و نقش هایی که به حرکت خود می دهند به همان اندازه سلطه پذیری را مجریان تعیین می کنند. از این رو مجریان حرکت صرف نظر از ترجیحات شخصی تفکرات حرکت را مهار می کنند.
این بیشتر الگوی ساختار شکن برای فرایند حرکت است و بیشتر بیانگر مناسبات ریاضی بین توصیف روابط واقعی است. حال چگونه استدلال می شود که الگوی نوینی از مدیریت حرکت به شیوه ای مؤثر جانشین الگوی دو طرف دیگر شده است. این کار با توجه به تعیین هدف ها و اولویت بندی ها و ارائه ی برنامه برای دست یابی به موفقیت های عالی تر تعیین شده است.
فعالیت حرکت و سیاست گذاری:
علم مهندسی حرکت هم اکنون سرشار از تمایزات اطلاعاتی است. آشکارترین این امر فعالیت گسترده ای است که وجود دارد و روشن است که آن را به عنوان سیاست گذاری تعریف می کند. لیکن به نظر نمی رسد که هر ورزشکاری را سیاست گذار توصیف کرد.
فصل 8
معنای حرکت
در اینجا مدیریت حرکت از تصمیم گیری ها تشکیل می شود. اما این لفظ حاکی از چه نوع شیوه ی عمل است.
هنگامیکه حرکتی انجام می شود چه روی می دهد؟ دو منظر کاملا متفاوت درباره ی مدیریت حرکت وجود دارد: یکی درباره ی انتخاب مجاز و دیگری درباره ی همکنشی ساختارمند.
از منظر انتخاب مجاز درباره ی تصمیم گیری وجود دارد. اگر پندهایی که ارائه می شود به چگونگی عمل آوردن انتخاب می پردازد. آیا حرکتی که انتخاب شده است مسأله ی مورد نظر را حل می کند؟
از منظر همکنشی ساختارمند، تصمیم گیرنده ملاک نیست؟ در این منظر دامنه ی حرکت در این بازی مورد توجه است. درک های متنوعی از وضعیت و مسأله دارند، شیوه های کنش و واکنش آنها با یکدیگر و برایند این همکنشی. این الگوی فعالیت کوششی جمعی برای دستیابی به هدف های معلوم و مشترک است.
این دو منظر به شیوه های متفاوت به
فعالیت شکل می دهند و هم جریان حرکت را با توجه به همگرا و واگرا بودن بین آنها
انطباق
می دهد.
ورزشکار هر واگرایی را به شیوه های متفاوتی پاسخ می دهد.
شور و شوق:
این احساس اساس شور و شوق است که برای مدیریت حرکت اعمال می شود. چنانچه بتوانید از تحلیل نظام مند برای حل مسأله بهره بگیرید، کار آمدترین مسیر اقدام آشکار می گردد.
در این وضعیت کانون توجه حرکت به فرایند
و انتخاب گزینه های صحیح به منظور دستیابی به اولویت ها بدست می آید. تعهد برای
برنامه های حرکتی وجود ندارد، بلکه ابزاری
برای دستیابی به هدف های حرکتی دریافت می شود. استفاده از برنامه ی حرکتی برای
انسجام فعالیت های حرکتی با مؤلفه هایی که ارتباط نزدیکی با هم دارند و
همه ی آنها بر اساس اولویت بندی اداره می شوند. ارزشیابی مرحله ی جاری از پیگیری
جریان چند سویه ی کشمکش مدیریت هدفمند حرکت است.
نظریه و عمل در حرکت:
در جریان حرکت، توصیف عناصر مقتدر و توصیف همکنشی ساختارمند به مثابه عمل است. در عالم واقعیت مدیریت حرکت از کشمکش های میان منافع نیرومند برمی خیزد که هر جزء دستور کارهای متفاوتی را دنبال می کند و مشخصه اش ستیز و عدم تعادل است.
در اینجا واژه ی حرکت به معنای توصیفی انتزاعی از شیوه ی عملکرد بکار گرفته شده است. ضرورتا انتطار نمی رود که همه چیز درست دنبال شود.
از این منظر رقیب از انواع متفاوتی معرفت برخوردار است. آنها چیزهای متفاوتی می دانند. بدین سان معرفت حریف درباره ی فرایند حرکت - درباره ی تعیین جایگاه و مذاکره و سازش و تعهد است. به همین دلیل نوع حس برای شناختن درباره ی حل مسأله ی و چرخه ی حرکت متفاوت است. این بررسی نظام مند نیازها، ترتیب انتخاب ها، محاسبه ی قراردادها و مزایا، نوعی واقع نگری در جهان حرکت است.
ابزارهای تحلیلی:
سازه های حرکتی، تقاوت میان الگو و عمل را نشان می دهند. حتی اگر این فرایند شباهتی به الگوی اصلی نداشته باشد. این کار همچون چرخ ای است برای حل مسأله به صورت کاربردی است:
1- تعیین دستور حرکت
2- تدوین حرکت
3- اجرای مدیریت حرکت
4- ارزشیابی حرکت
اینبار تصمیم گیرنده، به شیوه ی
نظام مند عمل نمی کند. مراحل
می توانند
ترتیب متفاوتی اختیار کنند و یا به جای چرخه ی بزرگ چرخه ای کوچک باشد.
حتی اگر این الگو، پیشرفت خطی خاصی را دنبال نکند، می گویند که این الگو را توسعه داده اند و آن را استادانه تر ساخته اند. اکنون با تدوین طبقه بندی سبک های عملکرد - چنین الگویی به علم حرکت کمک خواهد کرد و فهم بسیار بهتری برای دلیل انتخاب شیوه ی عمل مشخص فراهم می کند. اگر چه روشن نیست که چگونه الگویی با این شیوه ی عملکرد می تواند فهم بهتری از شیوه ی عمل فراهم کند.
سازه های حرکت:
در این فصل چنین استدلال شده است که حرکت فرایند است که به لحاظ سازمانی پیچیده به نظر می رسد که طی آن الگوی حرکتی نقش مهمی ایفا می کند. به شیوه ای مشخص تر، چنین استدلال می شود که:
1- حرکت ابعاد اُفقی و عمودی دارد:
حرکت جریان هدفمند اقدام است. به
بیان دیگر رامشی در حل کاربرد بیان حرکت است. دست یافتن به حلقه ای منطقی است که
در اینصورت بازخوردش دور تازه ای است که توجه را به سوی هدف ها هدایت
می کند تا به
آنها وزن دهد. چگونه مرتبط ساختن دو حرکت با دستیابی به هدف های تعریف شده است.
نمایشی منطقی و شسته رفته از
فرایند مدیریت حرکت است که جزء جزء مناسبات حرکت توجه دارد. این امر حاکی از این
فرض است که مهندسی حرکت در اینجا اجرا می شود. لیکن مجری حرکت درمی یابد که بخش
قابل توجهی از انرژی حرکت پرداختن به مسائلی است که بیرون از واحد سازمان حرکت
قرار دارند. در هر عرصه ای
از حرکت، دامنه ی گسترده ای از اجزای ذینفع وجود دارد - که به
دلایلی متفاوت درگیر می شوند و مسأله را به شیوه های متفاوتی
می سنجند.
هر مسأله حرکت احتمال دارد شماری از سازه های حرکت را درگیر کند. سازه هایی که درک متفاوتی از مسأله دارند و درجات متنوعی از حرکت را به همکاری دعوت می کنند.
در این مرحله واکنش ها تصادفی نیستند. چرا که هر فرایندی برای ترکیب ستیز و مشارکت به فعالیت های جاری و عادی عکس العمل نشان می دهد. اما احتمالا این همپوشانی و ستیزه وجود خواهد داشت و فرایند مدیریت حرکت بیشتر متوجه ی مذاکره و ابهام است. اینکه هر ورزشکاری از چه منظری علاقمند به موضوع است و با چه اطمینانی مسأله ی حرکت را بیشتر قابل فهم می داند.
2- حرکت همانقدر که متوجه ی حل مسأله است، متوجه ی ارتباط نیز است:
فرایند حرکت معطوف به هم پیوند دادن و مشارکت امور حرکتی است.
- زمان: در بُعد زمان ابعاد حرکت به احتمال بیشتری به یکدیگر خو می گیرند و همکاری با یکدیگر را آسان تر می کنند.
- درجه ی فهم مشترک: منافع مختلف در فهم حرکت، صرفا آشنایی اشکال با یکدیگر نیست. بلکه همکاری به وسیله ی توسعه ی دانش با حرکت است.
- وضعیت نا مشخص حرکت: برای نزدیک کردن منافع مختلف در عرصه ی حرکت، به طور مشخص دنبال اهداف باشید.
- نقش های حرکتی می توانند به تخیل کمک کنند: برای تدوین حرکت باید ایمنی و امنیت در نظر گرفته شود.
3- استفاده از الگویی عقلانی:
تدوین فرایند حرکت به مثابه حل مسأله از طریق انتخاب خردمندانه است. شناسایی اهداف و بحث درباره ی آن هدف ها دشوار است. سعی کنید به لحاظ ظاهر حرکت هم دگرگونی و معنای خاصی داشته باشد.
4- شکل مناسب الگوی حرکت:
نقش ورزشکاران درباره ی تعیین اهداف نیاز به توصیف خوبی خواهد داشت. در این بستر مفهوم حرکت جزئی از نشان او علائم قراردادی هستند.
بسیج مفهوم حرکت نوعی بیان نظارت متمرکز است. تمرکز بر هدف حافظ قدرت مجری آن است. در بخش شناسایی و مقایسه ی هدف های مختلف که چگونه می توان به هدف ها دست یافت.
5- چارچوب غالب:
باید مفهوم حرکت را آنقدر گسترده کرد تا دیدگاه های متفاوتی درباره ی اجرا یا چگونگی رویکرد به موضوع داشته باشید. در تدوین مفهوم حرکت، تصمیم گیری درباره ی میزان دخالت اجزاء و اقتدار آنها بستگی دارد.
نتیجه گیری:
مدیریت حرکت مفهوم کش داری است که باید بتواند تنش بین الگو و شیوه ی کاربرد آن را در نظر بگیرد. چیزی است که به وسیله ی ورزشکار آفریده می شود. این کار با انعطاف بیشتر و با عوامل گسترده تری پیوندهای سازمان یافته تری را بنا می کند.
لیکن چنانچه صرفا به مدیریت حرکت مثابه اقدامات نگاه کنیم و آن را به عنوان فرایندی در نظر بگیریم، باید بپرسید که آیا ساختاری بدون یافتن منابع ارزشمند وجود دارد. اینکه چگونه می توان فعالیتی همساز به وجود آوریم.
این بدان معناست که در عرصه ی حرکت همیشه ابهام و تنش ساختاری وجود دارد. باید بتوانید یک همزیستی در ساختار حرکت ایجاد کنید. آنچه می خواهیم بدانیم این است که چگونگی اجرای حرکت را چه چیزی تعیین می کند؟ و این بدان معناست که پاسخ های متفاوتی به آن بدهید. اگر حرکتی اجرا شده، چگونه اجرا شده است؟ از چند بخش تشکیل شده است و چه بخش هایی اهمیت بیشتری دارد؟ آیا با الگوی حرکتی حریف ارتباطی دارد؟ چه عواملی دیگری در کارند؟ در آن صورت اجرای حرکت از چه لحاظ مهم است؟ توجه به اینکه آیا مدیریت وجود دارد و چه تأثیری دارد؟ این واژه ی مدیریت حرکت متغییری است که با توجه به ضوابط تغییر می کند. مدیریت حرکت مفهومی است که با آن حرکت را برای خود مفهوم بسازیم ـ اما باید با آن کلنجار برویم.
به نام خدا
حرکت موزون
(ورزش سرگرمی مدیریت)
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : حرکت موزون (ورزش – سرگرمی – مدیریت) / نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 83 ص.
شابک : 70000ریال2–50–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت شناسی
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : تمرین های ورزشی
رده بندی کنگره : 1394 4 ح4ی/ 135 Gc
رده بندی دیویی : 112/531
شماره کتابشناسی ملی : 4034034
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 2- 50- 6432- 600 - 978
قیمت : 7000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
پیشگفتار......................................................................7
مقدمه..........................................................................9
فرهنگ اصطلاحات ورزشی.............................................13
ایجاد انگیزه..................................................................20
فرم کلی دستورالعمل محاسباتی اجرای فن............................20
دستورالعمل های کنترلی..................................................21
انواع دیگر دستورالعمل...................................................21
دستورالعمل پایان...........................................................21
دستورالعمل توقف..........................................................21
حلقه ی تکرار شونده.......................................................21
دستورالعمل شرطی........................................................22
فنون متداخل.................................................................22
دستورالعمل خاص..........................................................22
دستورالعمل بازگشت.......................................................22
دستورالعمل های تصادفی.................................................22
دستورالعمل های مصنوعی...............................................22
جدول بندی و آرایش.......................................................23
انواع حرکت.................................................................23
حرکت تناوبی...............................................................23
چگونگی ایجاد انتشار حرکت............................................23
منبع انرژی حرکت در دست ها.........................................23
منبع انرژی حرکت در پاها...............................................23
اقسام حرکت.................................................................23
حرکت ایستاده...............................................................24
ویژگی های حرکت........................................................24
سرعت حرکت..............................................................24
تمپو...........................................................................24
عوامل کنترلی در اجرای فن.............................................25
شکل حرکت.................................................................25
شکل اشکال ترکیب کننده.................................................25
درجه ی حمله...............................................................25
روانی فن.....................................................................26
مزیت تنظیم سطح..........................................................26
شکل هندسی در اجرای فن...............................................26
استفاده از متغییرها در اجرای فن.......................................26
انواع تمهیدات...............................................................26
نگرش تحلیلی فن...........................................................30
چگونگی شکل گیری حرکت.............................................30
ارتباط مجری فن و حرکت...............................................30
نقش روابط زمان بندی شده در اجرای یک حرکت..................31
شباهت ورزش و موسیقی.................................................35
بحث انگیزه..................................................................38
مراحل آفرینش حرکت.....................................................40
مرحله ی دریافت............................................................41
مرحله ی تحلیل..............................................................41
مرحله ی آفرینش............................................................42
نقش اعضای بدن ورزشکار..............................................42
شیوه یا روش................................................................43
آگاهی های حرکتی.........................................................43
شناخت حرکت و خطاها...................................................44
خواص حرکت..............................................................45
زمان کشش حرکت.........................................................45
سرعت........................................................................46
احساس........................................................................46
تضاد - تکرار- قرینه......................................................46
وزن یا ریتم..................................................................46
هماهنگی.....................................................................47
شکل یا فرم..................................................................47
سایه روشن..................................................................48
رابطه ی ورزشکار و تماشاچی.........................................54
نقش فلسفه در ورزش......................................................59
کیفیت حرکت................................................................60
روشنگری حرکت..........................................................62
ورزشکاران حرکت شناس................................................74
عمل و عکس العمل.........................................................74
بازآفرینی حرکت............................................................75
بزرگی یا کوتاهی حرکت..................................................79
موضوع شکل در ورزش.................................................79
بینش و جهان بینی عامل حرکت.........................................81
پیشگفتار
شناختن حرکت به مثابه یک عمل و اینکه هر قسمت از حرکت با یک واحد نسبت ریاضی دارد، از نظریه های اصلی علم حرکت است.
مشاهده می کنیم که ورزشکار آزاد نیست آنطور که می خواهد در یک حرکت تناسب ها را صرفا بر اساس خواست شخصی خود اعمال کند و تناسب ها می بایست به نوبه ی خود در هماهنگی با اصل و قوانینی فراتر خو گرفته باشد. مثلا یک حرکت می بایست انعکاسی از تناسب های بدن انسان باشد. این قوانین و تناسبات در گردش منظم کهکشان ها دیده می شود. با نگرش آگاهانه به حرکت، تأثیر اعداد و تناسب ها دیده می شود. به این ترتیب هارمونی حرکت هم از طریق تناسب اعداد بدست می آید. حاصل پیوند اعاد خلق یک تناسب است. اما اثر کامل اعداد در مکعب است. زیرا دارای طول و عرض و عمق است. برای همین هر فعالیت حرکتی مشمول این اعداد و تناسبات می شود.
اکنون آشکار است که اندازه و تناسب
ها در فضا به حرکت هویت
می دهد. تا اینجا متوجه شدید که تناسب بکار گرفته شده در یک بنای با شکوه با یک
سری تناسب ها مطابقت دارد. با انتخاب صحیح تمام نسبت ها است که یک ساختمان منحصر
به فرد بر اساس فلسفه ی اعداد شکل می گیرد و یک تناسب هارمونیک به وجود می آید که
گاهی لازم است با سایش و لغزش از یک حرکت بر حرکت دیگر بدست آید. اما این تناسب ها
منحصرا در حیطه ی معماری نیست و منحصر به وحدت تمام هنرها و علوم است.
چنانچه از مطالب گذشته بر می آید ملاحظه می کنید که بر اساس همین تناسب ها علم حرکت به وجود می آید و می توانید حرکات را دقیقا ارزیابی کنید. قبل از بررسی نقش ریاضی در حرکت، باید خاطر نشان کنم که علم حرکت در شناخت مستقل از اجزاء حرکت و یا شناخت دقیق حرکت حریف مقابل است.
مقدمه
حرکات ورزشی از جمله هنرهای زیبایی
است که الهام گرفته
از طبیعت است. حرکت موزون دلفین ها و دویدن موزون اسب و مبارزه ی دو گوزن با
یکدیگر و... جلوه هایی از تکنیک ها و حرکات ورزشی است. هنر ورزش تقلید از حرکاتی است که در طبیعت وجود دارد. ورزش صنعت
ترکیب حرکات با یکدیگر است. بطوری که هماهنگ و خوش آیند باشد. بنابراین نحوه ی به
حرکت درآوردن حرکات بدن هنر ورزش است. هر چه این حرکات تعادل و توازن بیشتری داشته
باشد می توانیم حرکات را ایجاد کرده و آنها را با هم ترکیب کنیم.
ورزش را به دو نوع عملی و نظری تقسیم می کنند. ورزش نظری قواعدی را شامل می شود که به کمک انتخاب حرکات می توانیم سرعت قسمت و استقامت بدن را در راستای ورزش مورد نظر بالا ببریم. سپس آنها را با هم ترکیب کنیم ورزش نظری را بر اساس قواعد فیزیکی با اطلاع داشتن آناتومیک و همچنین آشنایی با علم تناسب حرکات پایه گذاری می شود. بنابراین بخشی از فیزیک حرکات که با درک مفاهیم حرکات انتخابی صورت پذیرفته است.
اولین معلم ورزش بشر طبیعت بوده است و انسان ورزش را از طبیعت آموخته است و حرکات با خلاقیات آن را تکمیل نموده و به صورت هنر امروزی درآورده است. حرکات ورزش یکی از شعب ریاضی است. برای همین می توان آن را علم ورزش دانست. از طرفی چون تمام قواعد ورزش مسلم و بدون تغییر نیست آن را هنر نیز دانسته اند.
در نظر اول باید خاطر نشان کنم که
به علت عدم شناخت ما اصول علم تناسبی یک حرکت مستقل شکل نمی گیرد و با شناخت اصول
علم تناسب در یک حرکت می توانید، توضیحی در مورد چگونگی تناسب خاص در حرکت حریف
بدست آورید. آنگاه نسبت به همین شناخت
می توانید راه حل منطقی اعمال کنید.
تناسب باید در دید اول مشاهده شود. یعنی شکل حرکت باید تناسبی زیبا داشته باشد. در اینجا رفع معایب قسمتی از حرکت در ارتباط با این تناسب ها با یکدیگر نسبت به کل حرکت امکان پذیر می باشد. این بینش حرکتی معمولا از نظر ریاضی، باید قابل قبول باشد. در غیر این صورت حرکت دارای تناسب غیر قابل قیاس، خود دلیلی برای رد حرکت است.
چنانچه تمام اعضای یک حرکت با هم تناسب داشته باشند، بلکه مفهوم خاصی را در مورد این تناسب ها ایجاد کنند. اینجاست که علم حرکت اهمیت پیدا می کند. هنگامیکه این اعداد شکل های خوش آیندی را به وجود آوردند، زیبایی حیرت انگیزی را خلق می کنند. این همان علم تناسب بین حرکات است. باید گفت: روابط هماهنگ بین حرکات از طریق واسطه های حرکتی (شدت، ضعف، سرعت و...) و نسبت های کوچک و بزرگ حرکات مشخص کننده ی کیفیت حرکت است.
از تمام اینها که در مورد جزئیات واسطه های حرکتی (ریاضی، هندسه، هارمونی، هماهنگی) گفته شد، هندسه اهمیت بیشتری دارد و از دو واسطه ی دیگر هماهنگی در درجه ی بعدی قرار دارند. بدین طریق پیوندی که اینها با یکدیگر برقرار می کنند و بدون شک نیازمند یک هارمونی خاص است.
یک کنکاش دقیق ما را به کشف این اصل در مورد علم حرکت راهنمایی می کند. می توان نتیجه گیری کرد، تمام تناسب هایی که در قسمت های یک فن وجود دارد، یک ساختار هارمونیک - فضایی که حاصل روابط همه جانبه ی تمام اجزاء یک فن مربوط می شود. این تناسب حرکت ها هماهنگی است که به صورت پیوسته یکی پس از دیگری اجرا می شود.
می توان این نتیجه را گرفت، کسی که فکر می کند تا به درک حرکات پیوسته پی ببرد به چیزی بالاتر از حرکت پی برده است. چرا که یک حرکت ناب دارای تناسب های سنجیده و تا حدی پیچیده است.
تا کنون درباره ی علم حرکت و چگونگی انجام حرکت بحث و بررسی نشده است. اما با شناخت این مقوله و کشف قسمت های ناشناخته ی آن به جهان درونی حرکت دست می یابیم. در این رساله سعی بر این خواهد شد که راز و رمز پنهان حرکت را کشف کنیم و مورد بحث قرار دهیم.
با ارائه ی نظریه ای می توان سخن را آغاز کرد. بدین ترتیب که علم حرکت در حقیقت دارای دو مؤلفه ی مهم است. یکی ارزش های ذهنی که مربوط به علم حرکت است. اینجاست که حرکت باید به بهترین نحو اجرا شود و دیگری ارزش حجم حرکتی است که ورزشکار با سعی و تلاش آن را اجرا می کند. با چنین ترکیبی است که عملکرد ورزشکاران سنجیده می شوند. البته همین ترکیب به ابعاد و اشکال گوناگون بکار گرفته می شود.
در اینجا ارزش با عملکرد صحیح ورزشکار ارزیابی می شود. نکته قابل توجه این است که این ارزش ها با دیگر ارزش های زیبا شناختی و فرهنگی قومی ارتباط دارد. ارتباطی که بیشتر به جنبه های روحی و اخلاقی فرد بستگی دارد.
بازگردیم به علم حرکت و چگونگی
شناخت از این علم مرموز
و ارزش هایی که در آن نهفته است. حرکتی که یک ورزشکار انجام
می دهد توسط عناصر تقویت کننده انجام می گیرد. اما این عمل خود به شکل فرمی خاص
انجام می شود که خصوصیات حرکت را می سازد. اما تعدادی از این ویژگی ها منحصر به
فرد و مخصوص به همین حرکت خاصی است که انجام پذیرفته است. همین عوامل انحصاری
حرکتی است که می تواند یک حرکت را به حد کمال برساند.
با توجه به مطالب فوق این نکته را می توان عنوان کرد که ابزارهای حرکتی در ابتدا به روشی ساده به کار گرفته می شود. این را می توان ارزش اولیه ی حرکت نامید.
اما طی سالیان متمادی، شکل و فرم خاصی به خود می گیرد و با دیگر عناصر حرکت عجین می شود و با تناسبات ویژه ی خود در نهایت متجلی می گردد.
در اصل دارای ارزش های ثانویه ای
می گردند. این ارزش های ثانویه نیز در اثر مرور زمان از چنان استحکام و پایداری
برخوردار
می شوند که ارزش و فایده ی عملی حرکت را بالاتر می برند. برای مثال طلا سازی که بر
روی یک قطعه طلا کار می کند و با طرح نقشی که بر روی آن ایجاد می کند، ارزش طلا را
چندین برابر می کند.
نکته ای که باید یادآورد شد اینکه، شکل حرکت از یک پایه و قوانین خاصی پیروی می کند. اما وقتی درگیر با ارزش ها و شکل حرکتی دیگری از سوی حریف مقابل می شود. در برابر شکل کاربردی حرکت حریف یا مقاومت می کند یا تصمیم می گیرد در مقابل شیوه ی حرکتی حریف، راهی را انتخاب کند تا بتواند بر حرکت حریف غلبه کند. در اینجاست که شکل کاربردی و دیکته شده (مطلق) حرکت کمی تغییر می کند. یعنی مقداری از معیارهای خود را به منظور خاص از دست می دهد یا کم رنگ تر می کند و بخشی از معیارهای آن قوی تر می شود و یا اینکه بخشی از حرکت تغییر فرم می دهد و یک دگرگونی خاصی در حرکت به وجود می آورد. اینجاست که فایده ی عملی حرکت تحت تأثیر شکل حرکت حریف قرار گرفته و کمی تغییر حالت و وضعیت می دهد و سرانجام زمانی که فرمی قابل انتظار به انجام رسید، وظیفه ی آن پایان می پذیرد.
بنابراین اصل بر این است که اصولا شکلی که کاملا از عملکرد حریف پیروی کند و فرم خاصی را به وجود آورد. کما اینکه اگر چنین نبود، باید تمام حرکات یکسان اجرا می شدند و دیگر نیازی به بحث ما نبود. برای مثال: تمام خانه هایی که در جوامع گوناگون در شرایط آب و هوایی مختلف باید شبیه هم ساخته شوند. مسلما اینطور نیست.
فرهنگ اصطلاحات ورزشی:
1- حرکات نرم (روان)
2- حرکات ملایم (متوسط)
3- حرکات خشن (قوی)
اصولا حرکات مختلف به این علت به
کار می روند تا محدودیت حرکات با حالت های مختلف به راحتی نمایش داده شود. زیرا
باید به نسبت حرکات حریف، حرکت صحیح نمایش گذاشته شود. به همین منظور معمولا حرکات
خشن را با حرکات ملایم یا متوسط نمایش
می دهند.
4- پرسش و پاسخ
در بازی شطرنج به نسبت حرکت حریف مهره ها را باید جابجا کنید و یک اشتباه در یک حرکت رابطه و هم نسبت زمانی و هم نسبت مکانی به وجود می آورد و هم معنی و معنادهی در لحظه ای خاص حالتی به وجود می آورد و می تواند باعث شکست شود.
بنابراین باید به نسبت حرکت حریف، سه حرکت مناسب را درنظر بگیرید و بهترین حرکت را انتخاب کنید. در این حالت شما می توانید نسبت به حمله ی حریف 4 حرکت انتخاب کنید:
1- حمله ی حریف = دفاع
2- دفاع حریف = حمله
3- حمله ی حریف = حمله
4- حمله یا دفاع حریف = خنثی (سکون)
بنابراین با استفاده از روش یاد
شده می توانید حرکت مناسب را نمایش دهید. مزیت این حرکت در مقایسه با سیستم تک
لحظه ای مشخص
می شود.
نکته برای نشان دادن حرکات ترکیبی باید روی حرکات کامل، تسلط کامل داشته باشید و این کار با تمرین و تکرار روی حرکات ساده صورت می گیرد. در این حالت برای استفاده از حرکات محدودیتی وجود ندارد و بر حسب نیاز می توان آنها را بکار برد.
5- شکل حرکات
بر اساس طول زمان هر حرکت آنها را به 7 شکل مختلف نمایش می دهد:
1- حرکت 4 ثانیه (آهسته)
2- حرکت 3 ثانیه (کمی تند)
3- حرکت 2 ثانیه (سریع تر)
4- حرکت 1 ثانیه (خیلی سریع)
5- حرکت2/1 ثانیه (حرکت انفجاری)
بنابراین حرکات ورزشی را به اساس اندازه گذاری فوق انجام دهید. برای اندازه گیری حرکات از مترونم استفاه کنید.
6- سکون
به منظور جدا کردن حرکات از یکدیگر از سکون استفاه می کنیم.
سکون همانند طول زمان حرکات استفاده می شود:
1- حرکت 4ثانیه (مکث خیلی طولانی)
2- حرکت 3 ثانیه (مکث طولانی)
3- حرکت 2 ثانیه (مکث معمولی)
4- حرکت 1 ثانیه (مکث برای استراحت)
5- حرکت2/1 ثانیه (مکث کم)
بنابراین طول سکون برابر است با طول ارزش حرکت است. سعی کنید از سکون های طولانی استفاده نکنید، چون دست شما برای حریف رو می شود و حریف می تواند استراحت کافی انجام دهد و شاید زمان به نفع شما نباشد.
7- وزن و آهنگ
هر حرکت دارای دو خاصیت است:
- وزن
- آهنگ
منظور از وزن طول امتداد حرکت است و بر حسب زمان اجرا محاسبه می شود و منظور از آهنگ زبری و نرمی حرکت است که به احساس حرکات مربوط می باشد.
8- ضرب و ریتم
از ضربات منظم قلب می توان به وجود ریتم پی برد. همچنین چکیده قطرات آب از شیر آب، صدای پای سربازها در حین رژه و راه رفتن منظم و صدای ثانیه شمار ساعت مثال هایی از ضرب است.
9- ورزش ضربی و ورزش بی ضرب
ورزش ضربی آن نوع ورزشی است که دارای وزن باشد. مانند ورزش زورخانه و غیره. همینطور ورزش بدون ضرب وزن معینی ندارد، اما دارای آهنگ می باشد.
10- ضرب قوی و ضرب ضعیف
در طناب زدن منظم ورزشکارانی که با
وزن آهنگ خاصی، حرکت را اجرا می کنند. با شمارش 1 و 2 می شنویم که با عدد یک طناب
قوی تر بر زمین می خورد و در شماره ی دو صدای طناب ضعیف تر
شنیده می شود. همینطور در شمارش 1 تا 4 عدد یک محکم تر و عدد سه نیمه محکم از
اعداد دو و چهار شنیده می شوند. سعی کنید این کار را با مترونم مشخص انجام دهید.
یعنی با سرعت های مختلف طناب بزنید.
11- تقسیم حرکات
یک حرکت ورزشی را به قسمت های مشخص تقسیم کنید. حرکت ممکن است 2 یا 3 و یا 4 قسمت داشته باشد.
تلاش کنید حرکت شروع و پایان خوبی داشته باشد. حتی شما می توانید در بین تقسیم حرکات مسیر حرکت را تغییر دهید و حرکت شما با شروع یک فن مشخص و پایان با نیمه ی فن دیگری به اتمام برسد. اما شدت شروع حرکت را متناسب با حرکت حریف انتخاب کنید.
نکته: تقسیمات باید از حیث امتداد با هم مساوی باشند. یعنی برای اجرای یک فن شکل و فرم خاصی را به اجرا بگذارید. در نتیجه یک هماهنگی و رابطه و تناسب خاصی ایجاد می شود. این نوع حرکات تابع قواعد و اصولی هستند که در آن از اصول و قواعد کلاسیک تجاوز نمی کند.
12- ایست حرکتی (توقف ناگهانی)
اگر قسمتی از یک حرکت را نگه دارید، حالتی ایجاد می شود که به آن ایست حرکتی می گویند.
13- اهمیت وزن
انتخاب وزن، به ذوق و سلیقه ی ورزشکار مربوط می شود. اما ضوابطی را در این زمینه باید مراعات کرد که عبارتند از:
1- حالات ملایم حرکات ورزشی بهتر است حرکات طویل تر باشند.
2- در حالات تند و سریع حرکات باید کوتاه باشند.
14- فاصله ی حرکات
تعداد حرکت ها در هر ثانیه مشخص است. هر چه تعداد حرکات در ثانیه بیشتر باشد در کل آن حرکات کوتاه تر و سریع تر اجرا می شوند. بین دو حرکت اختلافی از شدت و ضعف و نرمی و خشنی وجود دارد. همچنین می تواند بین دو حرکت متوالی علاوه بر شدت و ضعف و نرمی و خشنی طول حرکات مساوی نباشند و اندازه ی حرکات فرق داشته باشد.
15- نیم قدم و تمام قدم
در میان حرکات فاصله ی بین دو حرکت می تواند به کمک پاها یا نیم قدم یا تمام قدم اجرا شود.
16- فاصله های متصل و منفصل
فاصله ی دو حرکت پی در پی را متصل می گویند و غیر آن منفصل می باشد.
17- لحظه ی تغییر دهنده
لحظه ی تغییر حرکت به منظور شروع حرکت جدید و یا اجرای حرکت بعدی با معیارهای جدید را می گویند. این کار می تواند، تغییر ناگهانی حرکت یا جهت صورت پذیرد.
18- حرکت های هم خانواده
دو حرکتی که تکمیل کننده ی یکدیگر
هستند را حرکات هم خانواده
می گویند.
19- حرکت های غیر هم خانواده
دو حرکت که به صوت مجزا با هم ارتباطی ندارند، اما حرکت دوم به منظور تکمیل حرکت اول و ورود به حرکت جدید صورت می گیرد را شامل می شود.
20- نوسان
حرکات متوالی و هماهنگ به چپ، طرفین یا جلو و عقب را گویند.
21- دامنه ی حرکت:
در زمان اجرای حرگت دامنه ی حرکتی را برای کل حرکت در نظر می گیریم.
22- خالی کردن حرکت
هر گاه در اجرای یک حرکت متوالی قسمتی از آن را برعکس انجام دهید. یعنی اگر رو به جلو بودیم کمی به عقب بر گردیم و یا برعکس. در این حالت زمانی برای به انحراف کشیدن ذهن حریف به منظور خاص بدست می آید.
23- تکنیک
توالی چند حرکت به منظور به وجود
آمدن یک فن را تکنیک
می گویند. در این حالت قسمتی از حرکت از جاهای دیگر، نقش
مهم تری را ایفا می کند.
24- تکنیک های بالاتنه:
در این حالت همه ی قسمت های بدن در فرم و وضعیتی قرار می گیرند تا فن در قسمت های کمر به بالا تنه ی حریف اجرا شود.
25- تکنیک های پایین تنه
در این حالت همه ی قسمت های بدن در
فرو و وضعیتی قرار
می گیرند تا فن در قسمت از کمر به پایین به اجرا در آید.
26- انواع حرکت ها
الف- حرکت نیمه: در این وضعیت به منظور اجرای فن، بخش هایی از حرکت نصفه و نیمه، سریع تر و با ظرافت بیشتری انجام می گیرد.
ب- حرکت تمام: در این وضعیت چند حرکت کشیده و کامل برای اجرای فن، با سرعتی معقول و منطقی بکار گرفته می شود.
27- اجرای فن کامل
اگر سه عضو از بدن (سر و گردن - دست ها و پاها) در یک زمان در جای صحیح خود قرار بگیرند، اجرای فن کامل تر انجام می گیرد.
28- اجرای حرکت های ورزشی
اصولا اجرای حرکت های ورزشی با
فشارها و سرعت ها و
حالت های مختلف بدن انجام می گیرد. یعنی برای اجرای یک فن تمام اعضای درگیر با یک
فشار و یک سرعت خاص قرار نمی گیرند. بلکه فشار و سرعت اعضای بدن با هم فرق دارند.
29- حرکت های فریبنده
حرکت های ورزشی را با حرکت های کوچک زینت می دهند. این نوع حرکت ها مانند جاشنی غذا عمل می کنند. اجرا کننده ی فن پس از ترکیب حرکت های مختلف، حرکت های کوچک و ظریف دیگری به آن اضافه می کند که موجب زیبای و ظرافت بیشتر فن می شود. این حرکات کوچک می توانند قبل از اجرای فن یا میان حرکت یک فن و یا در پایان یک فن اجرا شوند.
30- قلاب کردن
به منظور قفل کردن حریف و نگه
داشتن بعضی از اعضای درگیر حریف در فنی خاص استفاده می شود. در این وضعیت حریف هیچ
عکس العمل مناسبی نمی تواند انجام دهد و در آن وضعیت ثابت
می ماند.
31- گزش بالارونده
در این وضعیت با یک حرکت ناگهانی و
با سرعت مورد نظر رو به جلو یا رو به بالا سرو کار داریم و مجددا به حالت اصلی خود
بر
می گردیم. این کار به منظور بر هم زدن نظم و تعادل حرکتی حریف اتفاق می افتد.
نکته ی مهم اینکه حالت وضعیت اصلی
تغییری نمی کند و در بازگشت به وضعیت قبلی، همه ی اعضای بدن سر جای خودشان قرار
می گیرند.
برای مثال با یک حرکت ناگهانی حریف را به سمت عقب هُل می دهیم و دوباره در وضعیت قبلی اش قرار می دهیم و به سمت پاهای حریف حمله می کنیم.
32- گزش پایین رونده
در این وضعیت با یک حرکت ناگهانی رو به عقب یا به پایین حرکت کرده و مجددا به فرم حرکت قبلی خود برمی گردیم.
برای مثال با یک حرکت ناگهانی حریف را به سمت پایین می کشیم و دوباره در وضعیت قبلی اش قرار می دهیم و به سمت پاهای حریف حمله می کنیم.
33- هماهنگی (هارمونی)
هارمونی به معنای توافق و تناسب است. در اجرای یک فن واحدهای اجرای یک فن با یکدیگر تناسب و ارتباط برقرار می کنند. به این طریق که حرکات مذکور را با حرکت های دیگری ترکیب می کنیم تا مجموع آن حرکت ها کامل تر و زیباتر اجرا شوند. برای مثال هنگام اجرای فن دست تو، پاها و سر و گردن در وضعیت صحیح کمک بیشتری برای راحت تر اجرا شدن فن می کند.
34- طرح و برنامه در فن
طرح و برنامه مجموعه ای از حرکت هایی است که کشتی گیر را در جهت حل یک مسأله هدایت می کند. این حرکات تحت قواعد و ضوابط مشخصی بکار گرفته می شوند.
35- عناصر تشکیل دهنده ی یک فن
فنون ورزشی از اجزایی تشکیل می شوند که ساخت کلی آن را به وجود می آورد و عبارتند از:
1- مجموعه ی حرکت ها
2- ثابت ها (تغییر سرعت در طول اجرای فن)
3- متغییرها (تغییر فن یا فرم اجرای حرکت در زمان خاص)
4- دستورالعمل های اجرائی
5- دستورالعمل های شروع و پایان
6- دستورالعمل های کنترلی
7- حلقه های تکرار شونده
8- دستورالعمل های شرطی
9- جدول بندی یا آرایش (مفهوم کل فن)
متغییرها را به دو گونه تقسیم می کنند:
1- متغییرهای عددی با دقت معمولی:
ممکن است بعضی از قسمت های فن با دقت عددی 1 تا 3 تنظیم شوند. توان این متغییرها به جمع و تفریق تعلق دارد.
2- متغییرهای غیر عددی:
حرکات و فنون را می توانید نسبت به احساس (حس ششم) خود بسنجید. برای مثال ماشین سواری که در جاده در حرکت است. بدون اینکه به کیلومتر ماشین نگاه کند، حدس می زند که ماشین با چه سرعتی در حال حرکت است. این کار نیاز به تجربه و دقت فراوان دارد و با تمرین و ممارست در اجرای فنون نسبت به دو مرحله ی قبلی به مرحله ی سوم می رسد.
36- تقدم اجرای فنون
وقتی از عملکرد چند حرکت یک فن به
اجرا در می آید. بعضی از قسمت های فن با هم به اشتراک گذاشته می شوند. برای مثال
اگر
فنی به 3 قسمت تقسیم شود. ابتدا قسمت (الف) اجرا شده و سپس قسمت (ب) و (پ). اما
گاهی قسمت (ب) و (پ) با یکدیگر به اشتراک گذاشته
می شوند.
(الف + (ب+پ) )
یعنی (ب) با (پ) جمع شده و یک
نتیجه ی کلی به اجرا گذاشته
می شود. در این حالت عملیات داخل پرانتز با توان بیشتری اجرا
می شود.
ایجاد انگیزه:
گاهی ممکن است تعلل و سستی در انجام حرکت باعث شکست شود.
فرم کلی دستورالعمل محاسباتی اجرای فن:
باید توجه داشت دستورالعمل
محاسباتی اجرای فن به مقدار ذخیره حافظه ی شما بستگی دارد. یعنی هنگام مرور فن
باید تمام شرایط و متغییرها را در نظر بگیرید و در هر نوبت از اجرای فن حالت و
وضعیت حریف تمرینی را کمی تغییر دهید و به نسبت همان کمی محاسبات خود را تغییر
دهید. بدین صورت حافظه ی شما حالت های مختلف اجرای یک فن را می آموزد و در مسابقه
ی واقعی به اجرا
می گذارد.
دستورالعمل های ورودی و خروجی مربوط به اجرای حرکات نسبت به حالت و وضعیتی که حریف دارد و نتیجه ی عکس العمل شما است. هر چقدر در اجرای فنون به طور صحیح نه فقط کلیشه ای و تکراری بتوانید صحیح تر عمل کنید، خروجی بهتری خواهید داشت.
دستورالعمل های کنترلی:
این دستورالعمل کشتی گیر را هدایت می کند که بدون در نظر گرفتن دستورالعمل بعدی اجرای قسمتی از فن کاری صورت ندهد. یعنی به نسبت اجرای قسمت دوم فن قسمت اول را به اجرا بگذارد. برای مثال هنگام زیرگیری با سر و سینه ی صاف به سمت پایین پای حریف حمله ببرد چرا که در قسمت دوم فن اگر سر و سینه پایین باشد حریف به رویش خیمه می زند و در صورت عقب گرد و برگشت به حالت اولیه نمی تواند این کار را انجام دهد. بنابراین در این حالت اجرای فن مشروط به ضوابطی انجام می گیرد.
انواع دیگر دستورالعمل:
دستورالعمل پایان:
این دستورالعمل اجرای فن در نیمه ی
راه یا در انتهای آن پایان
می بخشد.
دستورالعمل توقف:
این دستورالعمل به اجرای یک فن در نیمه ی آن یا در انتهای آن وقفه (سکون) می دهد. این دستورالعمل برخلاف دستورالعمل پایان موجب تمام شدن اجرای فن نمی شود. بلکه بعد از وقفه ای کوتاه مجددا بقیه ی فن با حالت دیگری از همان فن یا فن دیگری به اجرا گذاشته می شود.
حلقه ی تکرار شونده:
بعد از اجرای فنون طبق دستورالعمل
ها و محاسبات تعیین شده، ذهن آمادگی لازم و اعتماد به نفس لازم را بدست آورده است.
حالا شما
می توانید بدون اینکه به دستورالعمل ها فکر کنید، فن را بدون فکرکردن به اجرا
بگذارید.
دستورالعمل شرطی:
در این نوع دستورالعمل ورزشکار با شنیدن یک صدا و یا علامت مخصوص فن خاصی را انجام می دهد. یعنی فرم کلی دستورالعمل در یک حرف یا صدا خلاصه می شود.
فنون متداخل:
هنگامیکه در اجرای قسمتی از دو فن خاص قرار می گیریم. برای مثال می خواهیم فن دست تو را به اجرا بگذاریم، اما در نیمه راه به زیرگیری اقدام می کنیم.
دستورالعمل خاص:
بسیار اتفاق می افتد که یک سری از
دستورالعمل هایی که در اجرای یک فن به نمایش گذاشته می شود، در بعضی مواقع از
امکانات تکنیکی استفاده می کنیم و در یک قسمت معینی از فن عمل منطقی را انجام
می دهیم. ممکن است این دستورالعمل در هر کجای فن قرار بگیرد. در این حالت فرم کلی
اجرای فن تغییر می کند. اما باید توجه داشت که دستورالعمل مورد نظر درچه محدوده ای
به اجرا درآید.
دستورالعمل بازگشت:
وقتی کنترل در اجرای یک فن به خوبی صورت نمی گیرد و ورزشکار مجبور می شود به وضعیت اولیه خود برگردد.
دستورالعمل های تصادفی:
با این توضیح که در ساختار یک فن تغییر جدیدی به وجود می آید و فنون با تنوع و ساختار جدیدی به اجرا گذاشته می شوند که نیاز به تحلیل و کارشناسی فنی تری دارد. کارشناسان تعیین می کند که این حرکت چه عملیاتی انجام می دهد. این تغییرات تصادفی دارای چنان ارزش فراوانی است که می توانند ورزشکاران نابغه را به وجود آورد.
دستورالعمل های مصنوعی:
گاهی در اجرای فن ورزشکار، عملی را انجام می دهد که این تغییر عمل خاصی را صورت نمی دهد. اما باعث فریب حریف می شود. به این متغییرها، متغییرهای مصنوعی می گویند.
جدول بندی و آرایش:
ابتدا فنی را به طور آهسته و کامل
به اجرا بگذارید. ساختار آن را پیدا می کنید. با کمی دقت متوجه می شوید که در بخش
هایی از یک فن می توانید به فنون و حرکات مختلف دیگر ورود پیدا کنید. این جدول
بندی آرایش ممکن است سطری، یک بعدی یا چند بعدی باشد. با یک
برنامه ریزی و پیداکردن این گره ها در اجرای یک فن راه های جدیدی برای به اجرا
گذاشتن فنون پیدا می کنید.
انواع حرکت:
1- حرکت ساده
2- حرکت مرکب
حرکت تناوبی:
وقتی حرکتی در زمانهای مساوی و متوالی عینا تکرار شود، حرکت متناوب نامیده می شود. حرکت متناوب اگر سریع باشد حرکت ارتعاشی نام دارد.
چگونگی ایجاد انتشار حرکت:
انتشار حرکت یا از طریق پا ها
انجام می گیرد و یا از طریق دست ها تولید می شود. گاهی اوقات انتشار حرکت می تواند
از طریق به جلو یا عقب انداختن بالا تنه یا باسن انجام پذیرد. همچنین
می توانیم با به حرکت درآوردن شانه ها این کار را انجام دهیم. در همه ی این موارد
سروگردن نقش اساسی ایجاد می کند.
منبع انرژی حرکت در دست ها:
1- بازو- 2- ساعد- 3- مچ- 4- کف دست- 5- آرنج- 6- کتف.
منبع انرژی حرکت در پاها:
1- کف پا - 2- مچ پا - 3- زانو- 4- ران پا- 5- لگن.
باید توجه داشت که منبع انرژی حرکت در کل بدن از طریق شکم و کمر انجام می شود.
اقسام حرکت:
1- حرکت عرضی: راستای انتشار آنها در امتداد بدن است.
2- حرکت طولی: راستای انتشار آنها در یک امتداد انتشار می یابد.
3- حرکت پیچشی: همانند حرکت فنر است.
هر سه نوع این حرکت ها می توانند با یکدیگر ادغام شوند.
حرکت ایستاده:
تمام انرژی حاصل از انتشار حرکت در خلاف جهت یکدیگر به وجود می آید.
ویژگی های حرکت:
هر حرکت سه ویژگی اساسی دارد:
1- طول حرکت
2- پتانسیل انرژی حرکت
3- انرژی حرکت جنبشی
دو حرکت که طول مساوی داشته باشند. اگر انرژی حرکت اولیه ی آن متفاوت باشد، حرکت های متفاوتی را احساس می کنیم.
سرعت حرکت:
سرعت حرکت بستگی به انرژی اولیه ی حرکت دارد و نوع زاویه ای که برای انجام حرکت استفاده می کنیم.
تمپو:
سرعت حرکات با اصطلاحات زیر تعریف می شود:
1- خیلی کُند
2- آرام
3- متوسط
4- سریع
5- تند.
6- خیلی تُند
باید تمرینات ورزشی را با سرعت های مختلف تجربه کنید.
برای مشخص کردن تمپوی حرکت، سعی کنید سرعت حرکات حریف را در نظر بگیرید و آن را با سرعت حرکت خودتان تنظیم کنید. اگر تمپو در ابتدای کار مشخص شده باشد، بدین معنی است که حرکات روان اجرا می شوند.
گاهی اوقات سرعت در طول اجرای فن یکنواخت است. اما گاهی لازم است که فن با سرعت آهسته اجرا شود و به تدریج سرعت بیشتر شود یا برعکس.
گاهی لازم است شدت اجزاء یک فن را تغییر دهید. به طوری که هر قسمت شدت و قدرت متفاوتی داشته باشند.
عوامل کنترلی در اجرای فن:
1- کنترل شکل حرکت
2- کنترل شدت حرکت
3- کنترل فشار
4- کنترل سرعت
شکل اشکال ترکیب کننده، مسئولیت تنظیم اجرای حرکت را خواهند داشت:
1- جزء اول: فشار 6
2- جزء دوم: شدت 5
3- جزء سوم: حرکت پیچشی
4- جزء چهارم: کنترل حرکت
5- جزء پنجم: توقف
6- جزء ششم: .....
شکل حرکت:
حرکات ورزشی از لحظه ای که ورزشکار آن را اجرا می کند تا لحظه ای که پایان می یابد، دائما در حال تغییر و دگرگونی است.
شکل اشکال ترکیب کننده:
ورزشکار می تواند با ترکیب حرکت های مختلف، فرم های عجیب و زیبایی بسازد.
درجه ی حمله:
درجه ی حمله به شش عامل بستگی دارد:
1- شدت فشار به کف پاها
2- شدت حرکت دست ها
3- جاگیری مناسب سر و گردن
4- یکدستی و پیوستگی در حرکت
5- فرم مناسب در کل حرکت
6- نفس گیری مناسب
روانی فن:
برای اینکه فن روان اجرا شود باید درجه و سطح مناسبی را انتخاب کنید. کاملا توجه داشته باشید که چگونگی تغییر بین دو پارامتر، تأثیر مختلف در اجرای فن دارد. اما باید به یاد داشته باشید که این به معنی این نیست که دقیقا مانند همدیگر عمل می کنند. اکنون فنی را آهسته اجرا کنید و به تغییرات به وجود آمده توجه کنید. ورزشکار می تواند با تغییر دادن درجه و سطح حالت های مختلف یک فن را تجربه کند.
مزیت تنظیم سطح:
زمانیکه می خواهید از یک فن، وارد
فن دیگری بشوید، پیدا کردن سطح مناسب بسیار مهم است. گاهی لازم است برای پیدا کردن
درجه ی مناسب، سطح خود را تغییر دهید و برعکس.
شکل هندسی در اجرای فن:
ورزشکار می تواند شکل ها و موج ها را ایجاد کند و یک فن را با اشکال مختلف اجرا کند. با استفاده از شکل ها و موج های مختلف ورزشکار قادر است حالت های خاصی ایجاد کند و با اجرا کردن فنون مورد نظر نتیجه ی دلخواه را بدست آورد.
استفاده از متغییرها در اجرای فن:
گاهی لازم است در قسمت هایی از فن تغییراتی ایجاد کنید تا حریف نتواند تشخیص مناسبی بدهد.
انواع تمهیدات:
1- تمهیدات ذهنی
2- تمهیدات جسمی
پیشنهادهایی چند برای اجرای فن آورده شده است:
1- بین دو حرکت به سرعت جابجایی ایجاد کنید تا حریف نامتعادل شود.
2- از امکانات تغییر سرعت و تغییر فشار استفاده کنید و سعی کنید در یک لحظه دو حرکت متفاوت اجرا کنید و حرکت را مستقلا کنترل کنید تا حرکت های متفاوت حریف را سردرگم کند.
3- از فنون متفاوتی استفاده کنید.
4- از فرم های موجی حرکت استفاده کنید تا انواع حرکت های ترکیبی به وجود آید. با موج های مشابه می توان انواع حرکت های متفاوتی ایجاد کرد.
5- از حرکت های بالا و پایین متناسب و متوالی و با حالت های مختلف استفاده کنید.
6- در طول اجرای یک فن حداقل و حداکثر موج را در نظر بگیرید.
7- شکل حرکت را در ذهن مجسم کنید.
8- برای کنترل شکل موج ها، سرعت مناسب را انتخاب کنید.
9- نقص های حرکت را از قبل پیش بینی کنید.
10- اگر برای بار اول موفق نشدید، دومین بار امتحان کنید.
11- مدت فشار حرکتتان را نسبت به زبری و نرمی حرکت حریف تعیین کنید.
اجرای یک فن در فضا اجرا می شود.
در طول اجرا به تجربه کردن ابعاد آن می پردازیم. به نسبت ها و فرصت های گوناگون،
گسترش یافتن ابعاد مختلف یک فن را تجربه می کنیم. این راز و رمزها، تنها در حرکات
ظاهر می شود. همین توجه به ابعاد فضا است که به تعیین های درست اعضای بدن در یک فن
خاص می پردازد. تا بر اساس جنبش، جنس و بافت و حالت یک فن، شکل خاصی برای آن در
نظر گرفته می شود. در خلال این حرکت ها، گونه های دیگری از حرکت های خاص و کوچک
زینت فضای کلی فن هستند. این کار به اجرای فن اعتبار و ارزش خاصی می دهد.
بنا بر آنچه گفته شد، حرکت در فضا، موضوع اصلی بحث ما است. فضا هنگامی فهم می شود که دو مؤلفه ی اصلی - مکان و زمان - در لحظه و مقدار به میان آورده می شود. همین چگونگی ها، کیفیت های قابل اندازه گیری هستند. از این راه است که فضا، هویت مکانی و زمانی پیدا می کند.
در چنین حالی، فضا بر اساس حرکت در گستره ی زمانی و کیفیت آمیخته را درک می کند.
از میان حرکت ها، نقطه ای از آن
جایگزین حرکت دیگری می شود و ریتم خاصی پیدا می کند. همینطور حرکت بعدی موجب خلق
حرکت های دیگری می شود. برخی دیگر از حالت ها، رفتارها،
شکل ها و فرم ها که با جابجایی شکل می گیرند، خود موضوع اصلی حرکت هستند.
دراینجاست که حرکت ها همانند
معماری و موسیقی علاوه بر دانش مکانیکی گسترش یافتن نظم یافته و سنجیده ی حرکت ها
در فضا اتفاق می افتد و آنگاه حرکت ورزشکار درون فضای معینی انجام می گیرد. تا
اینکه بر روح انسان و بر فضای عاطفی و درونی وی تأثیر
می گذارد. جلوه گری این حرکات وابسته به موسیقی حرکت است. به دلیل اتکا به فضا و
آمیختن با فضا و ترسیم خطوط و سطوح و اندام های معینی که در آمیزش مدام مکانی و
موسیقی فهم می شوند. (همانند آوازهای فولکور و غیره)
می توان چنین پنداشت که ورزش،
آنگاه که پیکر انسان را به حرکت در می آورد. آنقدر پیش می رود تا لذت های دیداری
را برانگیزد. همچنین می توان چنین استنباط کرد که تولید حرکت سنجیده و هماهنگ به
نوعی تولید هنر انتزاعی می انجامد و نقش اصلی و نهایی اش خوش آیند بودن است. به
همان شکل که دو یا چند خط، با هم ترکیب شده و
بی آنکه الزاما حاوی پیام یا معنای خاصی باشند، لذت آورند.
شناخت و قبول موضوعی چنین ما را وا می دارد که در زمینه ی چگونگی تولید فضای حرکت اندیشه کنیم. و در این راه به جستجو و سنجش هایی بپردازیم. این ویژگی های حرکت باعث می شود که به فهم کیفیت حرکت بپردازیم و تحلیل و ارزیابی پدیده ی حرکت را جدی بگیریم.
در واقع با کنار هم قرار دادن دو مقوله ی فضا و حرکت دو هدف اصلی را دنبال می کنیم و شناخت صحیح تری بین انجام یک حرکت و انتخاب یک عکس العمل صحیح نسبت به درک صحیح و توانمندی ورزشکار در برابر آن.
این کار مستلزم آن است که جهان ذهنی خود را پرورش دهیم تا در جهان عینی حرکتی متقابل شکل بگیرد. این بازشناسی در عالم ورزش نیاز به جستجو و سنجش های علمی ودقیق دارد.
بنابراین حرکت پیکره ای است که بر اساس نیازهای خاص فهم و طرح می شود و تحقق شکلی پیدا می کند. هر چند در لحظه ی فهم و طرح شدن می تواند زیباتر باشد. بدینگونه که بار نمادین پیدا می کند.
این پیوستگی بین دو حرکت (عمل و عکس العمل) وابستگی و هماهنگی خاصی دارد و پیوند میان حرکت ها برقرار می شود.
برای این نوع حرکت ها، پیوندها و تقارن هایی اتفاق می افتد. البته اینگونه پیوندها و تقارن ها با یک توانمندی خاص وجه فنی پیدا می کند و حرکتی که دارای کاستی کمتری است. همینطور با دقت بر روی حرکت ضعیف در می یابیم که یک ناهماهنگی با حرکت حریف مقابل و یک ناهماهنگی بین عناصر سازنده اش، باعث شکست مجری فن شده است.
اینکه نتیجه ی اجرای فن بستگی به
فضای فکری و هارمونی و فزونی یافتن و قالب شدن وجه فنی حرکت شما نسبت به حرکت حریف
است. حالا درمی یابیم که انجام یک سری حرکت ها نسبت به نیازها و فرصت هایی که حریف
ایجاد می کند، موجب خلق حرکت صحیح
می شود. این کار نیاز به استدلالی دارد که از پیش تعیین نشده است. جایی که نیاز
است ویژگی های انواع حرکت ها مورد بررسی
دقیق تری قرار بگیرند. این درک و بررسی موجب بلوغ فکری در اجرای حرکت می شود. اما
پیش از این باید محدودیت ها و بحران های حرکت مورد ارزیابی قرار بگیرد. با توجه به
استدلال های منطقی است که می توان روی حرکت های به وجود آمده، موفق شد.
با این حال، دلیل راز درونی حرکت، رفتارشناسی حرکت، مسیر دیگری است که بر تأکید قاعده مند بودن حرکت و آشنایی فنی و بازشناسی حرکت لازم دارد.
بحران دیگری که در اجرای حرکت انکار ناپذیر است، ناآمادگی و غفلت ورزشکاران در کوتاهی تمرینات است. اینجاست که ورزشکار حرفه ای به همین سادگی شکست نمی خورد.
آنچه در عدم تطبیق و تناسب بین حرکت به شکل نافرم می انجامد. اینکه چگونه قاعده ای تعیین کننده ی شکل حرکت و توان اثرگذاری بیشتری داشته است. این کار نیازمند ابزارهای فکری خاصی است. اما این نکته که دسترسی به ابزارهای فکری می تواند با توجه به نسبت های ریاضی که وجه هندسی حرکت هستند، کار ساده نباشد.
نگرش تحلیلی فن:
اجرای یک فن در روند آفرینش حرکتی در ارتباط با چگونگی های شکل گیری تطبیق و ترکیب حرکت های سازنده اش در نظر گرفته می شود. چنانچه اثرگذاری عوامل فیزیکی و متغییرهای حرکتی در کل حرکت تأثیر می گذارد و دیدگاه های مشخصی بررسی کننده در بازشناساندن روند شکل گیری حرکت، شناخت ایجاد می کند.
چگونگی شکل گیری حرکت:
وقتی حرکت شکل می گیرد در طول زمان اجرای حرکت، آهنگ و ریتم خاصی با عوامل و متغییرها را برای شناخت ویژگی های عینی و ذهنی حرکت به وجود می آورد. برای همین تبادل بازشناسی تقارن ها و تشابه ها و تطبیق یافتن و پیوستگی بین عناصر در لحظه های خاص بستر اصل شکل گیری تدوین حرکت را ایجاد می کند.
ارتباط مجری فن و حرکت:
جابه جایی حرکت مانند آهنگ خطوط و رنگ و وزن (سایه و روشن ها) در بوم نقاشی یک ارتباط احساسی با مجری فن برقرار می کند.
در این حرکت ها، تطبق مجری فن با انجام دادن یک سری حرکات و ناگواری های ارزشی در طول زمان اجرای فن، طبق اعمال (فیگوراتیو) و برنامه ی ذهنی مشترکات تجربه شده مورد بررسی قرار می گیرد و در لحظه به اجرا در می آید.
گذر از تصور به تصویر در شکل دهی
به فضای حرکتی (فریم، فریم) پس از شناخت و متکی در بیشترین تعداد و عامل ها و
متغییرها و مداخله ی آنها با یکدیگر و تلاش در بازشناسی چگونگی فعل و انفعالات که
در مغز ورزشکار صورت می گیرد تا او را در ادامه ی عرضه کردن یک حرکت یاری کند.
برای همین ناخودآگاه یک حرکت منطبق با حرکت حریف اما بر حریف خلاف آن که در ذهن
خود
می سازد و آن را به اجرا می گذارد.
برای همین اجرای یک حرکت در فضای پر رمز و راز به ورزشکار این امکان را می دهد که در شرایط زمانی و مکانی خاص در هر نوبت از اجرای فن تردیدها و اطمینان های موجه داشته باشد.
نقش روابط زمان بندی شده در اجرای یک حرکت:
آنچه که باید بدانید این است که از آنجا که توفیق یک حرکت به شالوده ی ساختار آن حرکت است. اما هرگونه گزینش از ابزارهای مختلف (شدت، فشار، زاویه و...) و هر گونه ترتیب در ترکیب این عناصر بر اساس روابط زمان بندی شده ای است که نسبت به استفاده از عناصری است که حریف در لحظات زمان بندی شده خود به اجرا می گذارد و در نتیجه با شناخت صحیح از روابط زمان بندی نشده ی حریف است که ورزشکار پی می برد چه موقع و در چه حالت و وضعیتی حرکت خود را به اجرا بگذارد و فن خود را کامل نمایش دهد. در نتیجه در لحظه است که ورزشکار به یاری شناخته ها و ناشناخته ها و با همت خود آرایش حرکتی فضایی را خلق می کند و توان تمرکز و تحلیل حرکت حریف را پیدا می کند. این پیوند کم و بیش آشکار بین دو ورزشکار است که جامع بینی و درون نگری و ابهامات و یقین های آنها را نشان می دهد و یکی پیروز می شود.این بحث برای نخستین بار در ادبیات ورزشی مطرح می شود.
آنچه بیشتر مورد بحث و بررسی قرار گرفت، بیشتر نقاط نظری اصولی و اساسی بود. موضوعاتی که باید مسائل و خصوصیات آن خوب شناخته و ارزیابی شوند تا در مرحله ی بررسی های علمی- تحلیلی به پیوندها و هماهنگی ها و تقارن های موجود آشنا شوند.
خلاصه ای که ارائه شد، هم بیانگر گسترش و ژرفای موضع (علم جنبش شناسی) است و هم بیانگر مطالبی که به عنوان موضوعات کلیه ی مورد توجه قرار گرفته است.
قصد اصلی و اساسی از طرح مقوله ی (علم جنبش شناسی) آن است که با استفاده از ابزار علم و تحلیلی به اندیشه هایی دست یابیم که برانگیزاننده ی تصور و تخیل است. وبه دنبال تصورها و تخیل هایی هستیم و تجسم (فیگوراتیو) است. از میان حرکت های گوناگونی که ورزشکار می آفریند. برخی دارای معانی یا مفاهیمی اند که کمک گرفتن از توصیف و تفسیرهای ذهنی قابل شناخت نیستند. اما علم حرکت را نمی توان تنها بر اساس علومی مکانیکی باز شناخت. بنابراین علم حرکت فرآورده ای است علمی و هنری و بازتابی پرابهام و رمز است. از رویدادهای حرکتی مختلف گرفته تا ترسیم و تدوین تناسب ها و فاصله ها (سکون ها) در پیکره ی حرکت (بیان احساسات) است.
اما در بسیاری موارد می توان گفت: یک حرکت ورزشی، پس از آنکه شکل گرفت می توان باز شناخت؛ اما باید قبول کرد نمی توان به راحتی از رمز و رازی که در آن حرکت وجود دارد به راحتی سخن بگوییم.
در حقیقت سؤال اینجاست، آیا می توان از طریق مهندسی معکوس به رمز و راز شکل حرکت پی برد و ایهام ها و پیام ها و احساس های حرکتی آن را شناخت که در طول آن در لحظاتی خاص به آن حرکت شکل و محتوا و مفهوم داده است.
بنابراین آفرینش یک حرکت در بهترین
شرایطی و بهترین لحظه اتفاق می افتد و مناسب برای تحلیل منطقی بین دو حرکت است به
اجرا
می رسد. در اینجاست که به معانی و مفاهیم و احساس هایی که در آن نهفته است پی می
بریم.
باید بگوییم که ورزشکار، در لحظه ی
آفرینش و اجرای یک حرکت با عاملی ازاندیشه ها و گزینش ها آنچه را با خویشتن خویش
به تبادل
می گذارد و در حرکتی آفریده منعکس می شود بازگو و بازشناسد.
انتخاب میان حرکت ها، اندازه ها و حالت ها، فاصله ها... و انتخاب میان مهم ها و ترکیب ها و...
آنچه که ما را در تحلیل یک حرکت موفق می کند، عبارت از چیزهایی که می توانیم بدانیم یعنی چیزهایی که قابل اندازه گیری، قابل تشخیص و تمیز ذهنی اند، بررسی کنیم. اگر مبانی اندیشه و تفکر را پایه ی علم حرکت بدانیم، بدیهی است که هیچ حرکتی را نقطه ی کمال علم حرکت به معنای مطلق نمی شناسیم.
اینجاست که چهارچوبی را که برای آفرینش یک حرکت بر می گزینیم، در زمان و در مکان خاص اتفاق می افتد. این تلاش جنبش مستمری است که در طول زمان اجرای حرکت اتفاق می افتد و در ارتباط با همین اصل است که محصولات حرکتی به تناسب و وسعت حرکت های مخلتف در زمان های مختلف، شکل و مفهوم جدیدی پیدا می کند.
از آنچه تا کنون گفته شد، چنین نتیجه می گیریم که در واقع ورزشکار از حرکت ها و عوامل فعال در حریف خود برانگیخته می شود و آنچه می آفریند، عمل وی است در لحظه خاص از حرکت او و این بدین معنی است که پیوستگی و وابستگی هایی تنگاتنگ میان حرکت او از یک سو و مجموعه ای که شناخت ها، تأثیرپذیری ها، تأثیرگذاری ها و برانگیختگی ها و نیازها و هدف ها و امکانات ذهنی و جسمی و اجرا دانایی و توانایی های فردی شخص است.
این پیوستگی و وابستگی ها علائم و نشانه هایی را به وجود می آورد و به معنایی لحظه طلایی آفرینش حرکت را در لحظه ای خاص به وجود می آورد و یک حرکت منحصر به فرد را شکل می دهد.
به بیان دیگر:
ورزشکار در طول زمان زندگی می کند؛
حساب دانش و توانایی آفرینش حرکتی او با مجموعه داده هایی روشن می شود که به
فرآخور در طول زمان در حال دگرگونی است و او می پذیرد با این دگرگونی چگونه حرکتی
متناسب و فرآخور آن حرکت را شکل دهد. و بالاخره ورزشکار بهترین و بیشترین بازده را
در زمان و مکان معین پیدا
می کند. البته عملکرد صحیح به نسبت امکانات و توان بازشناسی و برداشت درست می
توانید پیشتاز باشد و خود سازنده و شکل دهنده باشد.
اگر بخواهیم به تعاریف اولیه اشاره کنیم، باید بگوییم که ورزشکار با تبادل حرکات پیاپی بین دو ورزشکار پیش می روند. اما در پایان ورزشکاری که حرکت سازنده و پیش رونده دارد؛ موفق می شود. حال این پرسش پیش می آید: آیا می توانیم حرکت را بی توجه به خصیصه های شکل آنها به تصور خود در آوریم؟ آیا می شود بی توجه به انجام این حرکت ها و بدون اندیشه عملی را انجام دهیم و معانی و مفاهیم شکل ها و فرم های حرکتی و بدون تبادل بین حرکت ها بی دلیل حرکتی را انجام دهیم و بدون توجه به فضای زمانی و فضای مکانی و بدون فهم اینکه این دو با یکدیگر مفهوم می گیرند و به یکدیگر هویت می بخشند، توجه نکنیم.
بدین سان ورزشکار که آفریننده ی یک حرکت ورزشی است. سعی می کند پیش از انجام یک حرکت، آن را به صورت خیال درون ذهن خود ترسیم کند.
اما در نهان و درون یک ورزشکار چه می گذرد: احساسی که ورزشکار را وا می دارد تا به خلق یک حرکت خاص دست یابد. مربوط به عوامل پنج گانه ای که در هر فرد وجود دارد. بدین ترتیب است که به معنای گسترده تری از حرکت دست می یابد.
دو زمینه ی اساسی را به عنوان بسته ها، بررسی تشابه ها و تقارن های موجود میان حرکات ورزشی تعیین می کنیم. این سه عبارتند از: روش تدوین و ابداع توانایی یک ورزشکار برای استفاده از امکانات فنی، امر ثابتی نیست و گاهی می تواند بر حسب نیازهایی که دارد، داده های فنی موجود را فزونی دهد. همچنین ورزشکار می تواند با استفاده از خلاقیت خویش، شکل ها و ترکیب ها و تناسب ها را تغییر دهد به نقش نوآوری و تنوع روش های آفرینش و تدوین صحیح حرکت ها در طول زمان خود نوعی گزینش و ابداع می باشد. این دو مقوله ابتدا دارای جنبه ذهنی است و در پایان جنبه ی عینی پیدا می کند. آنچه گفته شد، سیر حرکت ورزشکار، برای آفرینش یک حرکت را نشان می دهد.
به نظر می رسد در روند اجرای یک
حرکت در لحظه ی مناسب رأس یک مثلث به تصور در می آید. این سه رأی هم جدا بودن و هم
پیوسته و وابسته بودن سه حرکت مهم در لحظه ی تناسب به انتخاب گذاشته
می شود. می توان گفت: در لحظه ی مناسب سه گزینه پیش روی شما قرار می گیرد و شما می
توانید با انتخاب یک گزینه برتر راه آسان تر و بهتری را انتخاب کنید. باید دانست
که این سه گزینه بدون یکدیگر فهم نمی شوند. حتی آنها می توانند از یکدیگر تأثیر
پذیرند.
برای مثال اگر هنگام کشتی گرفتن با دست چپ مچ دست راست حریف را گرفتید و دست او را به سمت خود می کشید و با دست دیگر صورت حریف را به سمت چپ هل می دهید. در اینجا سه انتخاب پیش می آید:
1- می توانید فَت پا بزنید
2- می توانید زیر بگیرید
3- می توانید در همان حالت حریف را سرنگون کنید
این نکته لازم است گفته شود: حق
انتخاب با شما است اما در آن
لحظه ی خاص یکی از آن حرکات شاخص تر است و بهتر است آن حرکت خاص اجرا شود. این کار
نیاز به شناخت و سنجش و تحلیل درست حریف مقابل دارد. این کار مشروط به تجربه ی
کشتی گیر و دانش ترکیب شناسی حرکات است. هر چند که این امر آخر، در فراغت از آنها
صورت می گیرد.
شباهات ورزش در موسیقی:
ورزشکار به تلاش های گوناگونی دست می زند تا باورهای خویش را در قالب اشکال مختلف انجام دهد. بدون شک پندارها و اندیشه های ورزشکاردر طول اجرای حرکت در پیچ و خم لحظه ها ارزش گذاری می شود. از این رهگذر هزاران حرکت شکل می گیرد. برای همین آگاهی و شناخت او از حرکات نقش ارزنده ای ایفا می کند. این گفته ی (شوی پنهاور) که همه ی هنرها می خواهند به مرحله ی موسیقی برسند. در بر گیرنده ی حقیقتی است که: همه ی هنرها در نهایت راهی به سوی یک پیام ذهنی می یابند. با این تعریف می توان شباهت زیادی بین ورزش و موسیقی پیدا کرد. زیرا در آفرینش حرکت تخیل و صورت های ذهنی ورزشکار توسط عنصر حرکت بیان می شود. ورزشکار عواطف و احساسات و ذهنیات خود را توسط (حرکت) در قالب اشکال گوناگون به مرحله ی (اجرا) می کشاند و از این راه پیوندهای حسی خود را بروز می دهد.
حرکات متنوع بدن ورزشکار هنگام مبارزه، به حرکات موزون و هماهنگی بدل شده است و بالاخره، طراحی های حرکتی، سرآغازی بر پیدایش بیان تصویری حرکت است.
آگاهی به الگوهای حرکتی ورزشکاران پیشین، در این راه ضرورتی گریز ناپذیر است که به یادگارمانده است و ورزشکار را تا حدی به نحوه ی تفکر و اندیشه ی گذشتگان رهنمون می سازد و ما را از چگونگی های اندیشه و تفکر گذشتگان آشنا می سازد. در تمامی حرکات گذاشتگان کوشش آگاهانه دوری جستن از نمایش جزئیات نمایان است و هر حرکت با کمترین جزئیات نمایان است و انجام یک حرکت با شکلی ساده به تصویر درآمده است. باید پذیرفت که این حرکات به هر دلیلی که آفریده شده باشند، بازگو کننده استعداد فردی و باین کننده ی احساسات و تصورات ذهنی ابداع کنندگان این فنون بوده است.
در یک بررسی نخستین متوجه می شویم که پیوند ناگسستنی عمل و عکس العمل به صورت جلوه هایی از تجسم واقعیت و تصور ذهنی بر فرایندهای حرکت وجود دارد. یعنی با انجام یک عمل نیاز به یک عکس العمل در برابر آن عمل را به وجود آورده است. بنابراین نیاز ما در تمام اختراعات است. بنابراین ابداع یک حرکت ورزشی با ابتکار و نوع آوری یک ورزشکار نسبت به حرکت اولیه ی آن به وجود آمده است. ورزشکار ابتدایی در جدالی نابرابر با ورزشکار با تجربه، متحمل سختی های فراوانی می شود تا کشف تمام جزئیات حرکت نتواند بر حریف با تجربه فایق آید. از اینجاست که ورزشکار به زیور تفکر آراسته می شود و قوه ی ابداع و ابتکار در او جان می گیرد.
ورزشکار زمانی به یک ورزشکار واقعی تبدیل می شود که موجودیت پیدا کند. یعنی همانند انسان های اولیه که با ابزار نخستین و ساده کار می کردند. به تدریج این مسیر تکامل فکری پیدا کرده و از حرکاتی که کارایی محدودی دارند، خود همت گمارد و حرکتش را خلق کند که مشابه آنها یافت نشود.
برای مثال دو کشور را در نظر بگیرید که وسایل و ادوات نظامی دارند، اما کشوری که ادوات و نظامی پیشرفته تر و بالاتری دارد و قدرت بیشتر و بارزتری خواهد داشت و این ابداع و نوآوری در ابزارهای جنگی به یک جا ختم نمی شود بلکه روز به روز پیشرفت می کند.
اما سؤالی که مطرح می شود این است که حرکت چیست و چگونه پدیده ای است؟
باید گفت ماهیت اصلی ورزشی، حرکت است. اما حرکتی که جوابگوی نیازمندی هایی باشد تا بتوانید پاسخگوی حرکات حریف مقابل باشد. بنابراین ماهیت اصلی حرکت در توانایی به اجرا گذاشتن صحیح آن در وقت زمان معلوم و مشخص است. تصویری کلی از تجربه و در نتیجه ادراک فردی از جنبه های مختلف حرکت و درک فردی از جنبه ای از حقیقت کلی. با عبارتی حرکت تلاشی مستقل است که مانند همه ی تلاش ها از شرایط لحظه ای موجود تأثیری می گیرد. اما درعین حال به دنبال هدف خود به پیش می رود. البته واکنش حریف نشان می دهد خود یک واکنش متمایز است اما از آن جدا نیست و جهت و رفتاری متقارن و هماهنگ از خود نشان می دهد و خواه ناخواه با تأثیر گذاشتن حرکات نسبت به یکدیگر یکی به استقلال حرکتی می رسد و حریف را سرنگون می کند. در راستای تحلیل و بررسی حرکت مباحث و بافت کلی حرکت شکل حرکت را می سازد و تأثیر گذاری یا تأثیرپذیری خود را نشان می دهد و گاهی لحظه ای یکی بر دیگری غالب می شود و واکنش های منطقی شکل می گیرد و لحظه ای که حرکت تحت اراده ی یکی نباشد، بیشتر تأثیر گرفته و نمی تواند بر حرکت حریف تأثیر بگذارد و سرنگون می شود. بنابراین می توان نتیجه گرفت دو ورزشکار تحت تأثیر فرایندهایی که بریکدیگر تحمیل می کنند یک تأثیر مثبت باعث یک تأثیر منفی بر دیگری می شود و بهانه ای ایجاد می شود که عناصر و عوامل مؤثر پیش فرضی برای تصریح در شکست حریف مقابل داشته باشد.
بنابراین تأثیر و تأثر فل الجمله ماهیت پیدا می کند و عوامل ایجاد شده باعث پیروزی یا شکست می شود. در اینجا هر ورزشکاری که بتواند روی حرکات حریف مدیریت کند و یک برتری نسبی حرکتی داشته باشد می تواند موفق شود.
بنابراین سبک حرکتی خاصی می تواند باعث موفقیت شود و هویت پیدا کند و حرکت کارکرد مثبتی پیدا کند. این بازگوکننده ی بخشی از سرشت حرکت است که می تواند، حریف را محکوم به شکست کند.
اینجا باید گفت: حرکت باعث پیروزی نیست. بلکه یک حرکت اصیل و با شعور در تقابل با حرکت دیگر می تواند باعث پیروزی شود. اینکه حرکت صحیح به یک باور درونی رسیده است و یک دریافت ثانویی از حرکت بدست آمده است. این به وجود نمی آید تا زمانیکه طیفی از عناصر و کارکردهای ملموس و حسی در یک حرکت به وجود آید تا آن حرکت هویت پیدا کند.
این کار نیاز به مجموعه ای از بینش ها، کنش ها و روش ها و .... که ساختار پیدا کرده اند و جمع این عناصر کیفیت یک حرکت را بالا می برد و در بستر زمانی معینی به کمال می رسد.
اما بعضی از عناصر حرکت ابدی و جهانی است. این قسمت تمام حرکت نیست. اما بخشی از آن تغییر می کند و در دهه های آینده شکل و فرم دیگری پیدا خواهد کرد. یعنی بخشی از حرکت ازلی و ابدی است. اما بخشی از آن تغییر می کند و کامل تر می شود. اما حرکت نمی تواند از قید زمان و مکان رها شود. همینطور سرنوشت یک حرکت به عقب باز نمی گردد، بلکه فرهنگ حرکت رو به جلو است و تکامل و پیچیدگی هایی پیدا می کند که در گذشته نبوده است. اینجاست که اجرای حرکت یک جامعیت و مدیریت خاص را می طلبد. با این تعریف از سویی جامعیت حرکت تعریف می شود. هر چند ممکن است در جایی از حرکت مانعی وجود داشته باشد. در تمام علوم هم همینطور است. نکته ی آخر اینکه سه مؤلفه تعریف حرکت، جامعیت حرکت و هدفمندی حرکت به نسبت شناخت از علم حرکت نسبت به تعریف و درک حرکت مقابل به وجود می آید. بنابراین مؤلفه های عمده ی حرکت هویت یک حرکت را می سازد و جایگاه و رتبه ی حرکت را ارتقاء می بخشد.
بحث انگیزه:
عامل روانی - فرهنگی - اعتقادی
گاهی یکی از عوامل نسبت به دیگری بیشتر یا کمتر است.
با نگرش ژرف به حرکت و نقشی که در ساختار یک فن دارد. به این نتیجه می رسیم که حرکت مقوله ای پویا و در تداوم نسل های پی در پی در طول زمان، شکوفاتر می شود. شکل می پذیرد و تداوم می یابد.
بنابراین حرکت عبارت است از کلیه
عناصر ملموس و عینی موجود در یک فن که پی در پی و به صورت مشترک انجام می پذیرد.
همچنین رودخانه ای پر پیچ و تاب در طول زمان و مکان، قابلیت انتقال
می یابد. راز پویایی حرکت در قابلیت گذر و انتشار از زمان و مکان است و توانایی
پیوند از حرکتی به حرکت دیگر.
همچنین می توان فن را نتیجه ی
انتخاب مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده ای دانست که یک ورزشکار، آن را به یکدیگر
پیوند
می زند و به طور کامل نمایش می دهد.
بنابر آنچه گفته شد فن مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده ای است که به وسیله ی پیوندهای حرکتی به ظهور می رسد. هر چقدر روابط بین حرکات فعال تر باشد، گستردگی فن آگاهانه تر خواهد بود و شکل حرکت غنی تر و جامع تر خواهد بود و حقیقت محصول حرکت نتیجه ی داد و ستدهای دو ورزشکار در کل فضای حرکتی است.
از دیدگاهی دیگر، علم حرکت زائیده ی تنگ ناهایی است که با چگونگی یافته ها و مجهولات پیرامون حرکت است.
بیایید حرکت ورزشی را در نظر بگیرید. فن محدوده به نظر می رسد و انگار لال است. اما علم حرکت آن را به سخن وادار می کند. شاید بتوان با تفکیک یک فن به چند بخش، زیبایی طبیعی و زیبایی هنری (استیل) آن را شناخت.
حال دیگر من وارد واقعیتی زنده می شوم. بلکه در وزن (ریتم) صورت های فضایی در هماهنگی ها و تضادها و در تعادل میان حرکت ها و در میان پیوندهای محکم و پیوندهای سست بین حرکات غرق می شوم و چشم انداز را با نگاه هنرمندانه می نگرم.
علم حرکت به دنبال فراتر از چیزی است که دیده می شود. علم حرکت آنچه قابل دیدن نیست را قابل دیدن می سازد. به عبارت دیگر حرکت (تفسیر) می شود. روند دیدن و نگریستن ورزشکار تعیین کننده ی کیفیت اوست.
اینکه او چگونه می بیند به ما می گوید که چگونه می اندیشد. مانند راه و رسم درست دیدن در حیطه ی هنرهای تجسمی یک اصل بنیادین است.
مراحل آفرینش حرکت:
بررسی و کند و کاو در حالات و کیفیات یک حرکت و نیازهای حرکتی در جریان تجزیه و تحلیل مراحل مختلف شکل گیری یک حرکت، مقوله ای است گسترده که شناخت کافی می طلبد.
همینطور شیوه ی آموزش و ذهنیت یک
ورزشکار و جهان بینی های متفاوت، شیوه های حرکت متفاوت را برمی گزیند و از این
روست که حتی بسیاری از ورزشکاران دیدگاه های فلسفی متفاوتی دارند و اهداف متفاوتی
هم نسبت به اجرای یک فن از خود بروز می دهند. هرگز دو ورزشکار را نمی توان یافت که
یک فن را یکسان دریافت و احساس کنند. از این روست که عنصر اصالت در آفرینش حرکت
مطرح
می شود. اندیشه و پندار یک ورزشکار از طریق تصاویر ذهنی او جلوه گر می شود و ماهیت
تصویرهای ذهنی او با چگونگی درک و دریافت جهان بینی حرکت پیرامون او، پیوندی
ناگسستنی پیدا می کند. بنابراین می توان گفت که نخستین مرحله در شکل گیری و آفرینش
یک حرکت، مرحله ی (ادراک) است. در این مرحله ورزشکار، نخستین اندیشه ها را که در
هیأت اشکال حرکت ظاهر می شوند را دریافت
می کند.
دومین مرحله را، مرحله ی تحلیل می گویند که ذهن ورزشکار از راه الهام در شکل عینی حرکت، تغییراتی داده و صورت های خیالی به آن می افزاید.
و بالاخره سومین مرحله در روند آفرینش یک حرکت، مرحله ی آفرینش است که ورزشکار سرانجام برای بیان مفاهیم صورت های ذهنی خویش به انتخاب حرکات و شیوه های مناسب می پردازد و در این راه از تمامی توانایی های تکنیکی و آگاهی های حرکتی خویش بهره می گیرد.
بنابراین انتخاب یک حرکت، مبتنی بر گذر از سه مرحله است:
1- مرحله ی دریافت
2- مرحله ی تحلیل
3- مرحله ی آفرینش
مرحله ی دریافت:
اساس حرکت، دریافت حسی است. دریافت
نیروی تخیل اندیشه ی ورزشکار را شکل می دهد و پندارها و آرمان های ذهنی او را
بارور می سازد. ورزشکار از طریق دیدن و مشاهده کردن و سایر حواس به دریافت حسی بی
شماری دست می یابد. هر اندازه وسعت فکر و
اندیشه اش بیشتر باشد، دامنه ی حرکتی او گسترده تر خواهد بود.
هنگام بیان احساس ذهنی خود، دست به انتخاب می زند و از میان حرکت های بیشمار، یکی یا چند حرکت را انتخاب می کند که در قالب شکل مادی، بیان می شود.
جریان دریافت حسی، برداشت از مفاهیم ذهنی اوست. نقش دیدن در چگونگی دریافت حسی، نقش بنیادی است. تصاویر ذهنی ورزشکار، نتیجه ی عملکرد صحیح دیدن و مشاهده کردن است.
همانطور که قبلا گفته شد، فرهنگ ذخیره ی حرکت، در چگونگی درست دیدن و در نتیجه ی دریافت های حسی او، نقش تعیین کننده و اساسی دارد و از این رو است که از طریق شناخت نوع دریافت ها و پندارهای یک ورزشکار می توان به نوع فرهنگ حرکتی او، دست یافت.
اندیشه های حرکتی نزد ورزشکاران، در جوامع مختلف به علت گوناگونی آداب و رسوم و سنت ها و ... متفاوت بوده و از این رو باعث به وجود آمدن راه و رسم های حرکتی مختلف است.
مرحله ی تحلیل:
مرحله ی تحلیل در جریان خلق حرکت، زمانی آغاز می شود که ورزشکار بعد از دریافت های حسی خویش به منظور بیان اندیشه ی ذهنی خود، دست به انتخاب شکل های حرکتی می زند. در این هنگام ذهن ورزشکار از راه شهود و الهام و با تأثیرپذیری از ویژگی های فردی در چگونگی شکل دهی به حرکت مزبور، تغییراتی به وجود می آورد و صورت ذهنی به صورت عینی تبدیل می شود. در حقیقت حرکت حریف توسط ذهن ورزشکار تفسیر می شود.
ورزشکار از طریق دیدن و احساس حرکات به کشف صورت های دیگر ذهنی و تخیلی، تغییر شکل یافته دست می یابد نه تقلید. بلکه برعکس یعنی شناختی عمیق تر از یک شکل حرکتی پیدا می کند. در عین دگرگون کردن حرکت صورت های تازه بدان می بخشد. این کار به او امکان می دهد که فراسوی حرکت قدم بردارد. بنابراین از ورزشکار حقه ی میانجی بین، تفکر محض و آزادی بیکران حرکت و آشتی برقرار کردن است. این در واقع همان گذر از مرحله ی دریافت به مرحله ی تحلیل است.
مرحله ی آفرینش:
آنچه مرحله ی تحلیل در روند حرکت زاده می شود، عصاره ی یک سلسله تجزیه و تحلیل های ذهنی است که در نهایت به صورت شکل های ذهنی آماده ی ابزار بیان می شوند. در مرحله ی آخر که آفرینش می نامیم، ورزشکار برای بیان صورت های ذهنی خویش، نیازمند استفاده ی صحیح از حرکات بدنی می باشد. زمانی یک حرکت به حد والای خویش می رسد که بین کل حرکت که به وسیله ی اعضای بدن انجام می گیرد یک وحدت و هماهنگی کامل ایجاد گردد.
نقش اعضای بدن ورزشکار:
استفاده از اصولی از اعضای بدن به
حالت های بیانی خاص بدل
می شود و مفاهیم ذهنی او را مجسم می کند و به آنها موجودیت
می بخشد. بدون استفاده ی صحیح، امکان دسترسی به بیان واقعی پندارهای حرکتی وجود
ندارد.
ابتدایی ترین خواست و هدف ورزشکار، رویارویی صحیح با ساختار حرکتی حریف مقابل است. این ایده ها و پندارهای ذهنی توسط حرکات بدن به عرصه ی بیان کشیده می شود. بنابراین یکی از مشکلات اصلی در روند آفرینش های حرکتی، چگونگی انتخاب حرکت و هماهنگ کردن آن با موضوع و محتوای حرکتی حریف می باشد.
هر حرکت دارای کیفیت ویژه و منحصر به فرد، امکانات مخصوص، محدودیت ها و کیفیت های ساختاری خاص است. معانی و مفاهیمی که در مورد حرکت یک ورزشکار بیان می شود، نشانی است از بیان احساس حرکتی ویژه که توسط شکل و فرم به ظهور می رسد.
ورزشکار به منظور کشف یک حرکت با بیان احساس حرکتی ویژه توسط شکل و فرم خاص حرکت حریف را معنا کرده است.
بنابراین هر حرکت دارای دو جنبه ی
شکل و محتوا می باشد. شکل یا صورت ظاهری هر حرکت، تمامی جنبه های مرئی که در نتیجه
ی آرایش و ترکیب اجزاء و عناصر تشکل دهنده ی حرکت به وجود
می آید را در بر می گیرد.
محتوای هر حرکت، به معانی و مفاهیمی گفته می شود که ورزشکار از طریق حرکتی خاص در قالب ترکیب و آرایش ویژه از عناصر و عوامل سازنده ی حرکت به حریف انتقال می کند.
شیوه یا روش:
شیوه یا روش در حرکت، عبارت است از نحوه ی شخصی کاربرد از اعضاء بدن و چگونگی انتخاب ترکیبات ویژه. بنابراین هر ورزشکار در بیان پیام های ذهنی خویش، شیوه و روش و یا سبکی مشخص اختیار می کند.
روش هر ورزشکار نشان دهنده ی طرز تفکر، شخصیت فردی ویژه ای است که ترکیب یافته و شکل گرفته است.
این نکته را فراموش نکنید: بعد از ارزیابی هر حرکتی باید شیوه و روش متناسب و هماهنگ با آن حرکت را برگزینید. تولد و شکل، نتیجه ی تجربیات فردی ورزشکار است.
آگاهی های حرکتی:
در روند خلق یک حرکت، ورزشکار از طریق دریافت های حسی خود، شکل حرکتی را برگزیده و آن را در مسیر جریانات ذهنی قرار می دهد. سپس آن را در جریان مرحله ی آفرینش قرار داده و تبدیل به یک حرکت مستقل می کند.
در مرحله ی آفرینش علاوه بر انتخاب
صحیح اعضای حرکتی بدن و تعیین سبکی هماهنگ، ورزشکار نیازمند به درکی عمیق از عوامل
و عناصر حرکت است تا اشکال و صورت های برگزیده شده توسط ذهن به عرصه ی بیان درآمده
تا پیام های ذهنی به اجرا درآیند. یکی از
مهمترین این عوامل آگاهی از مبانی و اصول حرکت است. حرکاتی که ساخت آنها، متکی به
آگاهی های حرکتی و شناخت و اصول مبانی حرکت نباشد فاقد ارزش زیبا شناختی است.
یکی دیگر از عوامل اساسی و پر اهمیت در مرحله ی آفرینش وجود مهارت ها و توانایی های تکنیکی در جریان کاربرد اعضای بدن توسط ورزشکار است.
بدنی قوی و توانا، شناختی گسترده و عمیق در کاربرد حرکت و بکارگیری به جا و هوشمندانه از انواع حرکت ها و ایجاد هماهنگی بین تکنیک های اجرایی، محتوای یک حرکت را ارتقاء می دهد. چگونگی تکنیک بکار گرفته شده در ارزش گذاری حرکتی سهم سازنده ای دارند.
بی شک ورزشکار مجرب و کارآزموده ای
که از میان اختیارات
عدیده ی خود جهت حل هر یک از مشکلات حرکتی، راه حلی بر حسب اراده و میل خود انتخاب می کند، یک کار هنری انجام می
دهد. زیرا اگر غیر از این بود، یعنی تمامیل خود را در انتخاب حرکت دخالت نمی داد.
بحث از صورت هنری خارج می شد و وارد علم مهندسی می شد.
شناخت حرکت و خطاها:
تمام پدیده های حرکتی از موج ها ساخته می شوند. هر حرکت هم برخاسته از انرژی اولیه ی وارد شده است. برای همین موج های حرکتی قابل تخمین زده شدن هستند. جان داشتن حرکات و تفکر حرکتی، تحرک و پیوستگی حرکات برگزیده شده به منظور تجسم اندیشه، برای القاء اندیشه با هماهنگی اختیار می شود.
این مطلب در تمام آثار حرکتی جنبشی که از کاراکترهای ویژه ای برخوردار هستند. منش خاص را القاء می کند و یک فرم ملدیک ویژه ای را با هماهنگی حساب شده به وجود می آورد.
حرکت های پیاپی با منش ها و ویژگی
های موسیقایی و رفتارهای منطقی به پیش می روند. بنابراین هر کدام از حرکات در
شرایط خاص خود، دارای نوعی منش و شکل و سیمای ویژه ای هستند که
مجموعه ی کاراکترهای حرکتی آن فن را مشخص می کند.
خواص حرکت:
1- نیرو یا شدت:
با مشخص شدن بخشی از یک حرکت یا
نیرو و یا شدت آن بخش
می تواند حرکت را تعریف کند. به همان گونه که تکیه در کلام، ارزش خاصی دارد و به
تناسب چگونگی قرار گرفتن بر روی یکی از هجاهای کلمه، معنای آن واژه را تغییر می
دهد، این کار در حرکت نیز معنای خاصی به آن می بخشد.
2- سنگینی و سبکی یا ثقل:
سنگینی در حرکت با نسبت استفاده از عناصر مختلف آن به گونه ای خود را خاص نشان می دهد. اگر در اجرای یک حرکت عناصر بیشتری شرکت داشته باشند. اجرای حرکت سنگین تر خواهد بود. اما اگر تعداد اندکی از مؤلفه های حرکت شرکت داشته باشند، اجرای حرکت سبک خواهد بود. حتی می توان با تکیه بر قسمتی از حرکت، بخشی از حرکت را سنگین تر اجرا کنیم. در مجموع فضایی که حرکت به وجود می آورد به اندازه ی عناصر استفاده شده و یا تأکید بر روی نقطه ای از حرکت سنگینی یا سبکی را در بیننده القاء می کند.
3- کنش:
در ازای مداومت یک حرکت را کنش می نامند.
زمان کشش حرکت:
اگر ثانیه های ساعت را ملاک سنجش قرار بدهیم و هر ثانیه را یک واحد زمان فرض کنیم می توانیم کشش های مختلف زمانی را نسبت به ثانیه های ساعت بدست آوریم. حتی می توانیم یک ثانیه را به دو قسمت یا سه قسمت یا چهار قسمت تقسیم کنیم. با بهره گیری از سرعت های مختلف می توانیم یک حرکت فنی را اجرا کنیم. زیرا در مبارزه ی واقعی برای اجرای یک فن خاص به سرعت های مختلف نیاز داریم. مثلا اگر بخواهید فنی را با حالتی سنگین و یا حالتی سریع انجام دهید، این حرکات در لحظه ای خاص به گونه ای خاص متجلی می گردد.
4- اوج یا ارتقاء:
در انجام یک حرکت لحظه ای در اوج سرعت حرکت قرار می گیریم. یعنی اجرای یک حرکت با یک سرعت شروع و با سرعتی خاص ادامه و با سرعت دیگری پایان می گیرد. اما در طول اجرای یک حرکت شاید نیاز باشد نسبت به فراخور حرکت حریف سرعت خود را تغییر دهید یا توقفی در حرکت ایجاد کنید و یا کمی پیچ حرکت را تغییر دهید. اما بالاخره هر حرکتی نقطه ی اوجی دارد که اصولا در وسط یک حرکت قرار می گیرد. شاید با مشاهده ی قله ی یک کوه بیشتر متوجه شوید. با مشاهده ی فراز و فرودها در کوه می توانید شگفتی های حرکت را بیشتر درک کنید. در معماری بلندی و کوتاهی بخش های یک بنا و تناسب موجود به درک موضوع کمک می کند.
5- رنگ حرکت:
همانطور که صدای افراد مختلف با یکدیگر تفاوت دارد. این تفاوت در نوع اجرای حرکات در افراد مختلف متفاوت است. اجرای یک حرکت متکی بر ساختمان بدنی (اسکلت و عضلات و اندازه های بدن) و تفکر و تجربه ی افراد متفاوت است.
سرعت:
از تندی به کندی و یا از شدت به ملایمت را سرعت می گویند. گاهی حرکت به صورت مالش یا لغزش انجام می گیرد.
در حرکت این واژه وقتی به کار می رود که حرکتی نرم به حرکتی سخت پیوند می خورد یا برعکس و احتمالا مجددا به سطح نخستین برمی گردد. جابجایی خط مستقیم و دگرگونی هایی که در خطوط به وجود می آید می تواند باعث تغییر سرعت شود.
احساس:
حالتی از حرکت است که ورزشکار به کمک ایجاد شدت و ضعف در قسمتی از حرکات ایجاد می کند.
تضاد - تکرار- قرینه:
وزن یا ریتم:
وزن در حرکت مبحثی است وابسته به زمان و فضا. تردیدی نیست میان این دو، هم آهنگی و هم خوانی خاصی وجود دارد.
هماهنگی:
باید دانست که اصول و قواعدی برای
جایگیری اعضای حرکتی وجود دارد. در اینجا مُراد از کلمه ی هماهنگی، توافق و سازش
حرکات و سرعت ها و مؤلفه های دیگر حرکت است. بنابراین توافق بین
موضوع ها با یکدیگر علم هماهنگی نام دارد. برای درک بیشتر چنین پنداری می توان به
نظم حرکتی سیارات به دور خود و به دور یکدیگر اشاره کرد که با چه هماهنگی و نظمی
منطقی انجام می گیرد.
وقتی در ورزش صحبت از تناسب به
میان می آید و گفته می شود: تناسب عبارت است از تمامی رابطه هایی که حرکات با
یکدیگر دارند. در ورزش رنگ، بافت، شکل، نرمی، خشونت و انعکاس تماما
می توانند هماهنگ باشند. در مفهوم کلی سازش حرکات با یکدیگر.
اما در مفهوم وسیع تر، تناسبی است میان شکل ها، فرم، سرعت ها و ... با یکدیگر در علم هماهنگی، پاره ای از سازش ها مطبوع و بعضی از سازش ها نامطبوع هستند.
شکل یا فرم:
عبارت است از ترکیب حرکات که یک
مجموعه ی کامل و زنده را به وجود می آورد و عاملی است که هماهنگی میان حرکات
برقرار
می کند.
ورزشکار با چیدن حرکات با نظم خاصی کنار یکدیگر برای ایجاد فرم فن خود آگاهی لازم دارد. اگر ورزشکار طول و عرض و ارتفاء و زمان حرکت خود را سنجیده انتخاب کند.
عناصر مذکور، ضمن اینکه در مجموع سازنده ی فرم یا شکل هستند به تنهایی نیز هر یک خواصی دارند.
خط - خاصیت خط، حرکت و جنبش به سوی هدف است. خط افقی، عمودی- مایل - منحنی - شکسته و مارپیچ هر یک در اجرای یک حرکت نقش دارند.
ورزشکار ناچار است تا با ایجاد هماهنگی میان خطوط متنوع میان آنها ارتباط برقرار کند.
برای برقراری این هم آهنگی، گاهی حرکتی را تکرار و گاه خطی را به خلاف جهت همان خط ایجاد می کند. حتی به کمک حرکت اریب یا مایل تعادل حریف را بر هم می زند.
سایه روشن:
عبارت است از ایجاد هم آهنگی میان درجات زبری و نرمی و مقدار کشش و سکون و شدت و ضعف و قوت و ملامیت در حرکات. برای القاء اندیشه ی حرکتی استفاده می شود. با نگاهی به رنگ های (طیف نور) درجه ی اهمیت رنگ های اصلی و فرعی را بهتر خواهید شناخت. در اینجا برخورد درست با نسبت ها ضرورت دارد.
در حوزه ی حرکت اجزای سازنده و مرتبط با یکدیگر پیوند خورده اند. مسأله مبتنی بر ساختار ذهنی است. مثلا قرینه سازی، استفاده از بخش های مساوی و...
فضاها قابل تغییر هستند و مدام می تواند با جابجایی حرکات، تغییر پیدا کنند. برای دستیابی از نسبت های طلایی، استفاده از نسبت های طلایی در حوزه ی عناصر حرکتی اهمیت دارد و عبارت است از یک نسبت هندسی که همراه با خاصیتی است و هر جزء آن معادل نسبتی از جزء قبلی است. این نسبت ها به منزله ی نوعی تمهید اعجاز انگیز برای آفرینش حرکت به کار گرفته می شود.
علاوه بر تأثیر پذیری حرکات بر یکدیگر به گونه ای که با اعداد ارتباط دارد. وابستگی به وزن به گونه ای آشکار - حرکتی ریاضی گونه اند.
اگر بکوشیم از حد شکل حرکات فراتر نرویم تا به مفهوم عینی تر دست یابیم به نوعی ساختار ذهنی می رسیم که به گروه بندی می انجامد. با کمی چرخش در خطوط گروه هایی از دگرگونی ایجاد می شوند. با استفاده از نقاط انتخاب شده در طول یک حرکت، مجموعه ی اشکال فضایی متنوعی می سازیم. بنابراین هم خوانی هایی به وجود می آید و این بدان سبب است که یک ساختار ذهنی بنیادی که ریاضی دان ها آن را ساختار منظم می نامند، دست خواهیم یافت. شاید بتوانید با حرکت ها کمی بازی کنید. منتهی در بُعد فضایی. البته با استفاده از احتمالات اندیشه که قابل تبدیل به یکدیگر هستند. باید به یاد داشته که بین حرکت و اعداد پیوندی نزدیک وجود دارد.
ریاضیات هم همواره خود را در
آفرینش حرکت، به نوعی تحمیل کرده است. بنابراین چاره ای نیست که در تنگاتنگ
محدودیت های حرکتی، یک سری حرکات معتدل شده شکل می گیرد که مانند دانه های تسبیح
یکی پس از دیگری تشکیل می شوند و شکل اصلی حرکت را کامل
می کنند. اکنون دیگر باید به دنبال راه های جدید و اندیشه های نو برای پیشرفت
توسعه ی حرکات باشیم. در این نوع سبک حرکت (حرکت مدرن) ما قادر خواهیم بود تمام
اجزای حرکت را که هیچ وجه ارتباط علت و معلولی با هم ندارند را به نحوی ارائه دهیم
که انگار عامل دگرگونی های خودشان هستند. در غیر اینصورت علم حرکت پیشرفت نخواهد
کرد، مگر اینکه با عناصر تشکیل دهنده ی خود پیوسته مورد مقایسه قرار بگیرد.
بنابراین هر حرکتی تجسم دهنده ی اندیشه های گوناگون ورزشکار است. این نوع حرکات
نشان دهنده ی هوش و زکاوت ورزشکار و رفتارهای حرکتی آن، اُنس و اُلفت و هم آهنگی
برقرار می کند.
در حرکت یک قاعده ی حساس و دقیق، یعنی حرکت از شکلی به شکل دیگر منتقل گشتن است. با ترکیب کردن سطوح ها و مقطه ها و همچنین کم و زیاد کردن پیچ و تاب های اغراق آمیزی که در این سطح ها موجود هستند. اینها تمام با دنیای حرکت ارتباط دارند که سبب می شود ورزشکار دست به یک سری حرکات پیوسته و هماهنگ بزند. در انجام این کار حرکتی هماهنگ با سطوحی تنظیم شده در فضای حرکتی بدست می آید.
دلیل عنوان (استنباط) می توانیم: (کشش حرکات و فواصل زمانی و جنبش و تحرک در حرکت) قابل تنظیم و تقسیم بندی است. بنابراین برای تحلیل هر یک از آنها به ریاضیات نیازمند است. تردیدی نیست که تنظیم چهره ی حرکتی (تنظیم سریالی) کار آسانی نیست. زیرا سیمای این حرکت ذهنی است و نه عینی.
نظریه ی فرم گرایی هم به همین سبب،
نباید خالی از اندیشه و تحلیل حرکت باشد. بنابراین حرکت، خطوطی وابسته به اعداد
خشک و با خطوطی کاملا از پیش تعیین شده نیست و این کار می تواند پاسخگوی نیاز
حرکتی باشد. اگر تنها از این قواعد پیروی کنید، حرکاتی شکل خواهند گرفت که فاقد
ارزش هستند. به جرأت باید گفت که چنین
آفریده ی حرکتی را در سبد کاغذهای باطله انداخت.
در حرکت فشار و جنبش مورد توجه
است. فشار، عبارت است از شدت حرکت در یک واحد زمان. جنبش عبارت است از شکل و
اندازه ی حرکت در واحد زمان. تردیدی نیست، اگر جنبشی نباشد، فشاری به وجود نمی
آید. همانطور که جنبش در حرکت ایجاد فشار می کند. شکلی از نیرو در طول زمان به
وقوع می پیوندد. این جنبش و نیرو متکی بر قوانین ریاضی است. اگر ورزشکار بتواند
جنبش و نیرو را اندازه بگیرد، بی گمان خواهد توانست فرم کلی حرکت را درک کند.
دگرگونی و تغییر وضع در جنبش و فشار هر دو عناصر تأثیرگذار بر یکدیگر هستند. در
حقیقت دیگر نفس حرکت مطرح نیست، بلکه حرکت معنای تازه ای از فشار پیدا می کند.
هنگامیکه جنبش و فشار بر روی یکدیگر تأثیر می گذارند، دیگر جنبش و فشار با یکدیگر
معنا پیدا
می کنند و در اصل با یکدیگر ترکیب می شوند و انگار یک عنصر جدیدی پدید می آید.
دلائلی که یک ورزشکار را به سوی نوعی آفرینش حرکتی هدایت می کند، کدام اند؟
نخستین دلیل از دقت نظر و کشف عناصر حرکتی حریف مقابل است. مانند آواز قناری که همانند یک سؤال و جواب با یکدیگر انجام می شود و هر صدا، صدای دیگری را تکمیل می کند. به بیان دیگر، احساس یکدیگر را به نحوی تکمیل می کنند.
همین گزینش موجب می گردد که ورزشکار به سوی ابداع یک جنبش و فشار نسبت به حرکت حریف تشویق شود. شاید بخواهد پاسخی به پرسش حریف بدهد.
بنابراین طبیعی است که ساختار مجرد حرکت به تنهایی کافی نیست، بلکه عناصر مختلف تشکیل دهنده ی حرکت، سبب خلق حرکتی جدید می شود. پس بر این اساس می توان اشکال حرکتی جدیدی ساخت. یعنی در حقیقت از همین طریق می توان به سوی تکنیک جدید در زیباشناسی حرکت، دست یافت.
این قبیل مسائل است که ورزشکار را
در شرایطی الزامی قرار
می دهد. درست مثل اینکه برای هر پرسشی بتوانید پاسخی صحیح پیدا کنید. این نوع جدید
شناخت حرکت و بافت خاص آن، برای شناخت حرکت لازم است تا بتوانید حرکت های سریالی
درستی انجام دهید.
باید گفت: در این مسیر باید حساب
احتمالات را هم بکنید. دلایلی که ما را به طرف همین منطق می کشاند. این است که
حرکت سریالی یک منطق نهایی نیست. بلکه انگیزه ها و حرکات لحظه ای حریف، ورزشکار را
وادار می کند که در تفکر خود تجدید نظر کند و مسائل فنی جدیدی را در نظر بگیرد. در
اینجا با ترکیات حرکتی خاص
می توان به قواعد حرکتی جدیدی دست یافت. اما قصد نهایی این نیست که مسائل ساختاری
حرکت و قواعد آن محدودیت تازه ای به وجود آورد. بلکه برقراری ارتباطی صحیح تر و
کامل تر نوعی ازادی حرکتی را سبب می شود. در حقیقت هر چه ترکیبات حرکتی پیچیده تر
و خلاقانه تر باشد، محدودیت هایی برای حریف مقابل ایجاد
می کند. در حقیقت حریف با دریافت های حسی حرکتی متفاوت که برای او قابل ارزیابی
نیست، سردرگُم می شود و نمی داند چه تصمیمی بگیرد.
اکنون می توان برای این عناصر یا قواعد حرکتی یک منطق یا یک روش تجربه ی فوری پیدا کرد. اما باید آن را در یک آزمایشی جهت دار، مورد ارزیابی قرار داد. شاید در این روش از قواعد موجود آزادانه تر استفاده کنید. اما استفاده از قواعد جدید طرح و برنامه ریزی خاصی و تنظیم جدیدی برای انجام مؤلفه های جدید لازم دارد.
به طور کلی باید گفت که این تئوری گاهی در پی یک اتفاق به وجود می آید. این تداخل یک نوع برخورد احتمالی متناسب با حرکت حریف مقابل است که بر روی آن حرکت تأثیر گذاشته و بر آن حرکت فایق آمده است. می توان این گذرها یا نفوذهای احتمالی در یکی از عناصر حرکتی حریف مقابل را به صورت نموداری در یک تابلو ترسیم کرد.
محاسبات این برخوردها و در هم آمیختگی کیفیت حرکت ها باعث شکست یا پیروزی است. باید یادآور شد که تداخل مسائل ذهنی و استفاده از محفوظات قبلی می تواند کمک بزرگی برای ایجاد یک فرم جدید حرکتی داشته باشد.
در این مبحث می توان مقدمات دانش جدید حرکتی پیشگام را پیش بینی کرد و گونه ای از علم حرکت نوین را به وجود آورد. آنگاه حرکتی منطبق با روح زمانه خلق کرد. به عبارتی با تغییر فاصله ها، تغییر فرم ها و تغییر بالا و پایین حرکت و یا زبر و نرمی حرکت. تغییر در ریتم حرکت، کندی و تندی، تغییر در ترتیب عناصر حرکت، تکیه ها و سکون ها، بازی با سرعت ها و... تعریف جدیدی بدست آورید.
می پندارم، حالت یا احساس قابل رؤیت را می توان با حرکت های پیشینیان به درجه ی اعتدال و کنترل درآورد .
در اینجا مجری فن نمی خواهد یک حرکت را نشان بدهد. بلکه قصد دارد حرکتی طراحی کند که مملو از شکل، فرم، ریتم و... باشد. مجموعه ای که فرآورده ی آن خلق یک حرکت جدید است. در این حالت جنبش شناخته شده و در حال گسترش حرکت دارای یک جهش و پیشرفت فنی است.
در حالی که ترکیب حرکات بدون در نظر گرفتن تعیین حجم، یک حرکت سطحی و تک بعدی است. در مقام مقایسه طرح و نقشه ی یک ساختمان را با توجه به دانش یک مهندس مجرب و بر اساس طول و عرض زمین می سنجند. همچنین کیفیت و مصالح ساختمان بنا را بر اساس جنس عناصر استفاده شده در نمای بنای ساختمان و تزئینات داخلی بنا می سنجند. بنابراین ورزشکاری که دارای علم کافی نباشد و لحظات مختلف و زمان درگیری حرکت ها را به درستی احساس نکند و بکار نگیرد و در اجرای فنون آن ظرافت ها و زیبایی های محسوس و نامحسوس را در نظر نگیرد، مطمئنا نمی تواند موفقیت قابل توجهی کسب کند.
با این حال در اجرای یک حرکت عناصر سازنده ای سهم دارند که با توجه به یک سری محاسبات ریاضی که قابل استدلال و اندازه گیری هستند، شکل می گیرند. با توجه به اینکه خطوط حرکتی در نهایت با دقت، دگرگونی های ثقل و تعادل اجزای پیکره ی حرکت در کی فن تداوم یافته به صورت موج های قابل انعطاف نشان داده می شوند. این امر مستلزم داشتن هوش و زکاوتی اصیل با یک طرح تشکیلاتی منسجم و دقیق در اجرای یک فن خاص است. یعنی داشتن نوعی طرز تفکر نسبت به عمل و عکس العمل است. از این گذشته برقرای نوعی توافق بین دو حرکت را شامل می شود.
بنابراین ورزشکار زیرک، حرکتی را نسبت به حرکت حریف انتخاب می کند که کارایی ثمر بخش داشته باشد. یعنی تشخیص می دهد حرکتی را انتخاب کند که مفید واقع شود.
همچنین برای این انتخاب یک موضوع در نوشتن انشاء، در ابتدا اندیشه هایی را در ذهن پرورش دادن است. یعنی می کوشم تا موضوع را خوب درک کنم و ثانیا اطلاعاتی درباره ی آن بدست آورم. به همین دلیل است که توانایی نوشتن موضوع را پیدا می کنم. البته باید بگویم این نیازمند داشتن یک ساختار فکری است و استراتژی صحیح است تا بتواند این بایدها و نبایدها را سامان بخشد. در نتیجه نیک و بد مسائل را از یکدیگر جدا کند.
حرکت مجموعه ای است با ویژگی های
خاص که به صورت
شیوه های سازمان یافته انجام می شود. بنابراین هر حمله شیوه ای سازمان یافته و
مختص خودش را دارد. اما سازماندهی باید با پوششی درست و منطقی سازمان داده شود.
درست همانند سازمان دادن واژه ها در شعر که با درست سازمان دادن کلام ایجاد شده
است.
مسلما حد و مرزی برای هنرمندانه سازمان دادن نیست. اما تفاوت در شیوه های سازمان یابی کلام وجود دارد. مانند شعر نو و شعر قدیم. بلکه به محتوای آن مربوط است. برخی محتوای حرکت را انعکاسی از تجربه های حرکتی می دانند. در اینجا مواجه ی ورزشکار در موقعیت خاص محتوای حرکت را مشخص می کند. در چنین حالتی، وضعیت ذهنی و جسمی بیان کننده ی نتیجه ی مفاهیم حرکتی و تجربیات خاص است. هر چقدر ورزشکار بتواند به وضعیت ذهنی و فکری خود سر و سامان دهد، بهتر می تواند به درک حالات مختلف نائل آید. این حالات ثمره ی تجربیات بیشماری است که ورزشکار دریافته و هماهنگشان کرده است. در تجربه های حرکات گوناگون است که حساسیت ها پرورش می یابند و محصول نهایی حرکتی شکل می گیرند.
رابطه ی ورزشکار و تماشاچی:
آیا اصولا حرکت می تواند رابطه ای
احساسی با ذهن برقرار کند؟ مسلما فارغ از هر چیز، می توان از آفرینش یک حرکت لذت
برد. اصولا تماشاچی بدون شناخت از حرکت واکنش نشان می دهد و لذت می برد. این به
دلیل کیفیت ویژه ای است که در حرکت وجود داشته است. در آن لحظه تماشاچی خود را در
خلق آن اثر سهیم می بیند و در یک لحظه خود را مجری آن حرکت می پندارد و با دیدن
حرکت به وجد می آید و شادی می کند. برای همین اجرای یک حرکت
واکنش های خاصی را در مجری حرکت و تماشاچی بیدار می کند. اما این واکنش ها را نمی
توان کاملا تشریح کرد.
این امر با وجود تجربیات مشترک بین
ورزشکار و تماشاچی بیشتر
می شود. درست در همین لحظه، شیوه های برخورد متفاوت می شود. و این تفاوت در واکنش
به تجربه ی تماشاچیان برمی گردد. حتی فاصله ی نشستن تماشاچیان با ورزشکاران در حال
مسابقه تأثیرگذار است. بنابراین ورزشکار و تماشاچی دو مؤلفه ی جدا از هم به حساب
نمی آیند. بلکه اشتراکاتی با یکدیگر دارند. نتیجه اینکه ورزشکار به نیازمندی های
تماشاچی پاسخ می دهد و حس تعلق و تشخیص فضایی تماشاچی را برمی انگیزد و در مقابل
گمگشتگی و پراکندگی حرکتی فضایی و مکانی ورزشکار در تماشاچی ابهاماتی ایجاد می
کند. در این حالت ورزشکار نیازهای تماشاچیان را پاسخ نمی دهد و حساسیت های فضایی
سفت و سختی را ایجاد می کند. در قالب همین تمایلات است که حرکت های ارزشمندی شکل
می گیرند و بخشی از وجود هم ورزشکار و هم تماشاچی می شود. تمام این جملات، حکایت
از نیازمندی های تماشاچی، خاصه در لذت بردن از یک حرکت دارد. حرکتی که تداعی کننده
ی یک واقعیت است و واقعه ای که احساسات و عواطف ورزشکار و تماشاچی را برمی انگیزد.
این زمانی است که خلق یک حرکت در فضا و زمان با یک آفرینش زیباشناختی همراه
می باشد. درست مانند پارک زیبای شهرتان که عناصر سازمان
یافته ای در فضا و مکان طراحی شده است و خاطره ای خوش ایجاد می کند. حتی فضای چند
عملکردی می تواند فضای تک عملکردی را تحت الشعاع خود قرار دهد و چندین حس در فضا
ایجاد کند. به شرطی که واحدهای اندازه گیری فضای سازمان یافته و تناسب بین اجزاء
سازنده با یکدیگر عجین شده باشند.
امروز کیفیت فضایی و نیازمندی های
حرکتی، یکی از تعیین
کننده ترین عوامل شکل دهنده ی اجرای یک حرکت می باشد.
امروزه باید با بیان تازه تری از الگوی حرکتی، مرزهای جدیدی را کشف کرد. علاوه بر داشتن الگوهای موسیقایی مشخص به صورت حرکت بکار می روند و بالاخره باید بسته های حرکتی با تعاریف جدید از عناصر ساکن و متحرک و با ضرب و آهنگ خاص و پیچیده تر شکل بگیرند و با دخل و تصرف و مهار حرکات تعاریف جدیدی بدست آیند و به تدریج به شکل های مشخص تری دست یابند و تقسیم بندی های حرکتی به صورت نوشته هایی مکتوب شوند. با این سازمان بندی و تفکیک حرکات، می توان محتوای حرکتی و اشکال متفاوتی بدست آورد. باید بگویم پیوند محکمی بین حرکت و ریتم وجود دارد و ارتباطی عمیق نهفته است. همچنین رابطه ی محکمی بین حرکت و فضا وجود دارد و امکان تقابل رابطه ی حسی ذهنی بین آنها گسترده است. اما همانگونه که برای حرکت و ریتم، تفکر سازماندهی و تفکر محتوایی لازم است. ارتباط متقابل آنها همواره باعث افزایش کمیت و کیفیت حرکت خواهد شد.
در این حالت بین دو حریف تضادی به وجود می آید و حالتی شبیه سؤال و جواب بین حرکات شکل می گیرند.
از گذشته تا امروز برای ورزشکاران،
موقعیت هایی فراهم شده است تا آنها وادار شوند با جمع بندی و سازماندهی حرکات،
نوعی حرکات هماهنگ و جدید بیافرینند و تقسیم بندی های جدیدی کشف کنند. تدوین و تقسیم
ساکن ها و متحرک ها پوششی است که منجر به پالایش آهنگ حرکت و دقت نظر در انتخاب
نوع و کیفیت حرکت است. آنها
می توانند با دقت نظر بر روی عناصر خام، آهنگ و ریتم آزمون
نشده ای را در اجرای حرکات انجام دهند و به این ترتیب حرکت خود را بسط و گسترش
دهند. خاصه اینکه این توالی و انتخاب جدید در حرکات می تواند، مایه ای جدید و یک
قرارداد حرکتی نوینی ایجاد کند. هر یک از عناصر حرکتی تشکیل دهنده ی یک حرکت جدید
اند. در حرکتی از جزء به کل، حالت اصلی شکل می گیرد و در لحظه ای حالت های فرعی با
نظمی دلخواه و با حرکتی مرتب ترتیب یافته در جستجوی راهی برای همزیستی نیک و بد
مسائل از یکدیگر ایجاد
می کند. حتی حرکت های فرعی با هم پیوند برقرار می کنند.
همچنین در حرکت پیشینیان تداومی عمیق وجود دارد. اما محتوا و شکل های سازمان یافته ی آنها و شیوه ی تدوین و روایت آن از نسلی به نسل دیگر دستخوش تغییرات شده است. علا رقم شکست ها و گسست ها رشت یافته و کامل تر شده است. آنچه امروز به ما رسیده است.
الگوهای حرکتی است که عصاره ی قرن ها سازماندهی هایی است که بر اساس احساس ها و تجربیات مشترک و قراردادهای طبقه بندی شده، مقبول مربیان قرار گرفته است و امروزه، اغلب ورزشکاران آگاهانه و یا ناخودآگاه، پاره ای از این الگو را بکار می گیرند.
بعضی از مربیان متهم به کهنه پرستی هستند. چرا که به الگوهای کهنه ی قدیمی سازمان نیافته وفادار مانده اند. اتهامی که مربی از آن مبرا نبوده و بحث از پویایی و شکوفایی حرکت ها به میان نمی آید. این فضا سازی های تکراری و جوش و خروش های قدیمی نسخه ی معتبری است که این الگوها از فراز زمان بیرون نرفته اند و روح جدیدی به آنها دمیده نشده است. خلاصه اینکه هرگز به شیوه ها و عملکردهای جدید روی نیاورده اند.
اگر از شکلی و فرمی جدید با اندیشه بر روی عملکردهای قدیمی استفاده شود به حرکتی با کیفیتی نو دست خواهیم یافت. اما آیا الگوهای فضایی جدید اعتبار لازم را کسب خواهد کرد؟ آیا تجددگرایی و کیفیت فضای حرکتی جدید، قابل امتحان و اندازه گیری خواهد بود.
تجربه ی حرکت به عواملی مانند فرم، تناسب و تزئینات می انجامد. با یک سری برداشت های تازه و نو در شناخت عوامل حرکتی به یک معماری حرکتی جدید دست می یابیم که به عنوان یک الگوی کل تجزیه شده شناخته می شود. از پس چنین تجزیه ای به ترکیبات جدید دیگری می رسیم و در پایان حرکت را چنان که هست می شناسیم.
اما آیا این شیوه ی تجزیه و تحلیل حرکت بانی وضعیت خاصی است؟
بنابر اینکه مصرف حرکات متفاوت است و همین تفاوت می تواند سر منشأ اصلی وضعیت فعلی باشد. باید گفت این گیرائی حرکتی خاص مربوط به گیرائی و تداوم حرکت است.
خودتان خوب می دانید، دانستن کافی نیست. بلکه دانستن عیوب حرکت می تواند، باعث پیشرفت حرکتی شود. هیچ ورزشکاری از الگوها و حرکت های فضایی حرکت و الگوهایی که برای خودش انتخاب کرده صحبت نمی کند. بلکه سعی می کند الگوهای حرکتی خود را مخفی نگه دارد. این نبوغ و تیزهوشی شماست که با رمزگشایی و کدگذاری حرکات حریف می توانید بدل آن را بشناسید. این تنها رمز استمرار جریان حیات حرکت است. اما به راستی چگونه؟ وقتی ورزشکار موضوع مبارزه خود را به درستی طراحی کند و عمیقا آن را درک کند. آنوقت می تواند، شکلی از دانستن شیوه ی حرکت حریف را درک کند و چه مسأله ای از عرضه کردن و آگاهی یافتن تحت الشعاع قرار می گیرد. بنابراین شیوه ی دانستن حل مسأله یک روش علمی و عقلایی است.
در فرایند حل مسأله:
1- تخیل
2- تشخیص
3- شناخت
4- ارائه ی راهکار
5- انتخاب راهکار
6- عمل به انتخاب
7- کنترل راهکار
بنابراین توانایی در تشخیص دانستن مشکلات تا حد ضعیف ترین مشکلات مهم است. تا بتوانید راه حل مسأله را پیدا کنید.
سعی کنید، دقت کنید چه اتفاقی در حال وقوع است و شما با چه راهکارهایی می توانید پاسخی صحیح به حرکت حریف بدهید.
بنابراین راه های متعددی انتخاب می
شود و با تعدادی نقشه ی از
قبل طراحی شده و ناشناخته هایی که هرگز فرصت تجربه شدن پیدا نکرده اند به اجرا در
می آید. برای همین است که هیچ توافقی بین دو ورزشکار وجود ندارد که بر اساس آن
مورد تحلیل حرکتی قرار بگیرند. بلکه امکان تجزیه و تحلیل کردن برای هر دو حریف
یکسان است و ماندگار شدن لازمه ی انجام حرکتی فراتر است. یعنی داشتن تکنیکی کاملا
منحصر به فرد و شخصی که نتواند انتخابی برای حریف بگذارد. حالا باید متوجه شده
باشید که فقط با انتخاب چند حرکت
نمی تواند پیروز شد.
بنابراین هر ورزشکاری که الگو و حالت فضایی کامل تری داشته باشد به تعبیری حرکتی شاخص تر انجام دهد، می تواند پیروز باشد.
الگوهای حرکتی از طریق ترتیب عناصر، عوامل و حالت های فضایی پدید می آیند. فضایی که با توجه به بحث هایی که شد در سطح هنرمندانه سازمان یافته است. الگوهای فضایی، مجموعه ای از شکل ها، تزئینات است و یکبار برای همیشه تعیین نمی شود. مجموعه ای از خط ها، موج ها و لرزش ها و ترکیب آنهاست. چه حالتی که محو اجرا می شود و یا الگویی که ناقص اجرا می شود. با تجزیه و تجلیل واحدهای فضایی باز و بسته به واحدهای خردتری می رسیم که معمولا از ساختار کل حرکتی پیروی می کنند. در این حالت های فضایی خُرد، هر حالت فضایی چندین حس را ایجاد می کند که می تواند تجربه ی فضایی بسته، نیمه بسته و نیمه باز در ترکیب با یکدیگر بکار برد. حتی می توان تجربه ی فضایی روشن، نیمه روشن و تاریک را به شکلی هدایت شده و آگاهانه ارائه داد و فضا را به شکلی سیال (نمایش خلصه) ارائه داد و کیفیت های مختلف نرمی و خشونت فضا را همجوار با گرمی و سردی معرفی کرد. در این میان انواع فضاهای متمرکز و نیمه متمرکز و منفی را عرضه کرد و یک کلیت فضایی ایجاد کرد و آنها را در یک نظام هماهنگ بکار گرفت. مشکلی که به شدت گریبان گیر مربیان را گرفته است. سعی در تدوین الگوهای حرکتی به صورت شفاهی است. اما باید راه حلی برای ماندگاری حرکت پیدا کرد.
اصولا حرکت بنابر حالت های سازمان
یافته فضایی و استفاده از الگوهای ریتمی و تمام آنچه فضای حرکتی را یا روح را با نشاط
می کند. آمیخته با یکدیگر و با استفاده از برایند اجزاء جداگانه ی عملکردهای
متفاوت و مورد نیاز که به صورت نقشه های ترسیم شده بکار گرفت که البته با حرکات
حریف تطابق داشته باشد. در این میان کوچکی یا بزرگی حرکت ملاک نیست، بلکه نیاز به
الگویی جدید با حالت ها و فضاهای غنی می باشد که در تداخل با حرکات حریف گنجانده
می شود.
امروز، خلاقیت ورزشکار در یافتن ترکیبات جدید برای عناصر و عوامل و حالت های فضایی حریف، امری انکار ناپذیر است. به عبارتی دیگر، حالتی که مملو از گذشته باشد و با منتقل کردن حال و هوای خود، گذشته را به حال پیوند دهد. در اینجاست که در حرکت احساس تشخیص و تعلق پدید می آید و با ایجاد حرکت های متمایز و مسیرهای خاص، سلسله مراتبی مشخص شکل می گیرند.
این حالت ها و الگوهای فضایی با
شیوه ای مطلوب تدوین و اجرا
می شوند. اما با داشتن تمام امکانات پیشرفته و دست آوردهای جدید، شیوه ی مناسب تر
بدست می آید.
تمامی کوشش ورزشکاران در طول قرن ها، ایجاد حرکتی متعادل است که ورزشکار با آگاهی و تفکر بیشتر می تواند به آن دست یابد. هر چه سازماندهی حرکت و تعادل ایجاد شده بهتر باشد، معلوم می شود که شکل گیری الگوهای حرکتی بر اساس نقاط عطف یا نقاط مرجع انجام گرفته است. این حالات همان مکان هایی هستند که در رابطه با ایجاد تعادل قرار دارند. این حالت ها را می توان در اشکالی متفاوت عرضه نمود.
نقش فلسفه در ورزش:
این نکته ی اساسی مهم است که علم حرکت را می توان به فلسفه ختم کرد. این حرف به معنای تلاش برای تعالی حرکت است. البته با توصیفات و گزارشات و تفسیری مربوط به حرکت ویژه و خاص. البته در رابطه با نقد و ارزیابی و تفسیر حرکات همه ی نکاتی که سازنده ی حرکت است و می تواند به معنای گسترده ای بازگو شود. در اینجا باید به جهش های فکری خاص و ناب دست یابید.
ورزشکاران باید هر چه می توانند ای (دیروز) بیاموزند تا به ورزشکار (امروز) برسند. البته خواهید پرسید چه چیزی را باید آموخت؟ من جواب می دهم: فن را. فقط فن را باید آموخت و پرورش داد. سپس تکنیک آفرینش، پس از آنکه به صورت درستی قابل انتقال آموزش داده شد، دیگر حد و مرزی نمی شناسد. یعنی کمی از فلسفه بگیریم و مفاهیم حرکتی و مقداری از رابطه های شکلی و رابطه های معنایی را استفاده کنیم.
امروز بحث در اینباره که چه پیوندهایی - حتی ظاهری یا شکلی و مفهومی با هم آمیخته می شود.
در همین گفت و شنودها، علم حرکت شناخته می شود و رشد و توسعه پیدا می کند. اما در پایان سخن باید گفت: حرکت نه کلام و نه تصویر و نه سخن است. بلکه رویایی است که به بهترین شکل آفریده می شود. البته پیداست که برای این چنین حالتی، رویدادهای احساسی لازم است. و حال به نکته ای می رسیم که حرکت های ناب شکل معماری به خود می گیرند. ورزشکار در فاصله ی بین محل استقرار خود، فاصله ها و اندازه ها را کشف می کند و هر یک از اجزاء را در جای خاص خود قرار می دهد. چون تراشیدن قطعه سنگی که با دستان هنرمند سنگ تراش شکل می گیرد. برای مثال - حرکت به سوی حرکت دیگری شکل می گیرد و به شکل می رسد.
ورزشکار پس از اینکه به فکر خاصی دست یافت و خوب آن را شناخت. در همین ارتباط حرکت آغاز می شود و سعی می کند در بهترین شرایط حرکت را عرضه کند. ارائه ی حرکتی پر معنا و جذاب و زیبا که جویای معانی تازه ای است.
برای پایان دادن به این بحث مختصر، همین نکته بس که انتقال فضایی حرکت با حالتی خاص شکل می گیرد. بنابراین حالت با قدرت و اهمیت بیشتری نسبت به فضا بدست می آید و احساس اتصال حرکت ها به یکدیگر حالت را تشکیل می دهد.
کیفیت حرکت:
حرکت پویا پیوسته در جستجوی راه حل های تازه ای برای دستیابی به ابتکارات گوناگون است. همانطور که هر حرکتی در روند خود از فواصل زمانی و مکانی و دیگر عناصر تأثیر پذیر عبور می کند و کامل تر می شود. حرکت ها در رابطه با یکدیگر به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تأثیر می گیرند و بازتاب آن را در قلمرو خاص خود نشان می دهند و بر ظرفیت و کارائی خود می افزایند.
جستجوی تأثیرات حرکت خود یکی از روش هایی است که می تواند، آگاهی ورزشکار را آگاهانه افزایش دهد و به ابتکارات تازه ای دست یابد.
عامل اساسی دیگری که در کیفلیت حرکات تأثیر می گذارد، ترکیب حرکت با تکیه ها و تأکید ها در کل حرکت است که همگونی و هم پوشانی کامل تری بین کل حرکت ایجاد می کند. به اختصار باید اشاره کرد که رعایت ریتم و تأکید ها و شکل صحیح کلی حرکت الزامی است.
بر این اساس می توان نتیجه گرفت که تمام عناصر سازنده ی حرکت نیاز به ارتقاء کیفیت دارند و نیاز به کامل تر شدن شکل حرکتی دارند.
رابطه ی بین ذهن خلاق و جسم آماده باعث کیفیت حرکتی بیشتر می شود. این دو عامل محور سازنده ی حرکت هستند و حرکت آنجا تحول نسبی می یابد که ورزشکار می کوشد بین عناصر حرکت ارتباط عمیق تری را کشف کند و این مهم زمانی اتفاق می افتد که تناسب های حرکتی رعایت شوند. بنابراین همگی ورزشکاران می کوشند به حرکت عظمت و پیچیدگی خاصی بدهند. بالاخره پیچیدگی حرکت به جایی می رسد که اصل ارتقاء کیفیت حرکت بدست می آید. به عبارت دیگر دوباره زاده شدن حرکت، بعد از فراگیری ورزشکار به شکل جدید حرکت، پیچیدگی های متداول کنار گذاشته شده و حرکت تابع نظمی متعادل تر می گردد.
ورزشکاری که قصد ساختن حرکتی جدید را دارد. ابتدا نیاز به شناختن آن را دارد تا برای کشف ابعاد حرکت، نیازمند دانسته های گذشتگان باشد. سپس باید بتواند با طبعی لطیف حرکت را گسترش دهد. در این حالت ورزشکار می کوشد تا حرکت را بر قوانینی علمی و شناخته شده، پایه گذاری کند.
وقتی قوانین بیشتر شناخته شوند، آنوقت می توان تناسب های مرتبط با یک حرکت را بیشتر درک کرد. و بین ورزشکار و حرکت رابطه ای متعادل و سازنده شکل داد. در همین لحظه است که برای نمایش استقلال نسبی حرکت فرم هایی مستقل شکل می گیرند و از خشونت و سنگینی حرکت کاسته می شود.
بر این اساس امکان شکل گیری یافته های لحظه ها به وجود می آید که امروز به عنوان اصلی ترین جریان حرکت معتبر است.
بنابراین آنچه مطرح شد رابطه ی بین ذهن خلاق و جسم آماده ماهیت حرکت را می سازد. در اینجا حرکت با اتکا بر نبوغ ورزشکار شکل می گیرد.
معیار ارزیابی حرکت، امکان عرض اندام حرکتی به هم ریخته نیست و تمام عوامل تزئین کننده ی حرکت نمایش داده می شود و فرم های با شکوه و پر تحرک شکل می گیرند. بر این اساس نوعی تحرک و تنوع و سبکی ایجاد می شود.
روشنگری حرکت:
واقعیت آن است که تفکر منطقی، تنها راه حلی برای رفع مشکلات حرکتی است. هدف دانش حرکتی، یافتن یک روحیه ی منطق گرایی که راهگشای مشکلات باشد. اینگونه تفکر بر نقش سازنده ی منطق در همه ی اجزاء حرکت دلالت دارد.
بنابراین روشنگری حرکتی بر ضد هر
گونه مطلق گرایی تأکید دارد و بر اهمیت منطق و تجربه ی ساختن دانش حرکتی تأکید
دارد. اینگونه افکار طبعا تأثیری مستقیم بر تحول حرکت می گذارد و رشد حرکت به
اشکال مختلف در این تحول سهیم است. ورزشکاران شرایط نامطلوب را زیر ذره بین می
گذارند و به رسم تعادل و تعامل حرکت خلاء ها را پر می کنند. در حرکت آنچه که
(نظریه در مورد عواطف) نامیده
می شود. زیربنای تفکر روشنگرانه است. بر اساس اینگونه تفکر در حرکت امکان آن وجود
دارد که با بکارگیری عوامل سازنده ی مناسب، آهنگ، ریتم، بافت و هماهنگی و غیره.
احساسات مورد نظر ورزشکار را در بیننده بیدار می کند و از برخورد این عناصر با یکدیگر حد اعلای اعتدال، هماهنگی، نظم و... در حرکت به وجود می آید. در اینجا کوششی مدام شکل می گیرد و عوامل سازنده و تازه ای در حرکت کشف می شود. اما نباید فراموش کرد که تکنیک حاکم بر حرکت در ارتباط با تفکر و قوانین حاکم بر زمانه شکل می گیرد.
هر فنی توسط یک حالت یا احساس خاص
از قبل تعیین شده تبیین
می شود. بر این اساس عناصر حرکتی، هر یک نمایانگر حالت و احساس خاصی هستند. یعنی
یک جدی، دیگری سنگین، یکی بی قید و دیگری سریع و... می باشند. در این شیوه جهان
بینی جدید و هارمونی و هماهنگی، فرم ابداعی لازم است. در این فرم در هر بخش یک اثر
عنصر حرکتی جایز شناخته شده و احساسات مختلف از این طریق بیان می شوند.
باید به خاطر داشت که دامنه ی آزادی بین احساس توسط ورزشکار نامحدود است. مفهوم آزادی بیان برای ورزشکار معاصر، در راستای کنترل و ایجاد نظم و جلوگیری از ابراز احساسات غیر قابل قبول از نظر اصول علم حرکت و تدوین قراردادها و تمهیدات برای چگونگی بکارگیری و تنظیم و طبقه بندی تمهیدات ویژه ای است که به وسیله ی آن ورزشکار با آنها احساسات مختلف را بیان می کند.
بنابراین در ورزش، اجرای حرکت به مراتب وسیع تر و گسترده تر است. در حقیقت این قابلیت انعطاف در زمینه ی گسترش و تغییر آزادتر دامنه ی حرکتی که در ذهن خود تصور می کند و به رشد و تکامل حرکت کمک می کند. اما روش بسیار متعادل برگزیده می شود. به عبارت دیگر یک فن در حالت های مختلف با فواصل معین از یکدیگر تفکیک و اجرا می شود. بدین ترتیب فنی با ترکیب چند حرکت اجرا می شود. این روش کاملا در راستای جمع بندی تصمیمات حرکتی انجام می گیرد.
در مورد حرکت، توصیه هایی عملی می شوند که از شیوه های معتدل و متین بدون هر ناخالصی و ایده های سبک حمایت می شود. طبق این شیوه در آن چون فرشی ریز بافت با رنگ های شفاف که به طرزی استادانه در هم تنیده شده به اجرا گذاشته می شود.
شیوه ی ذهنی، محافظه کار و معتدل و واضح ایده ها و احساسات ورزشکار و در جایی با پیچیدگی و نامفهومی حرکت و عدم ایجاد شور و هیجان روی حرکت انجام می پذیرد. بر پایه ی این اصل بیان روشن و واضح ایده ها و احساسات با خطوط واضح و روشن و خطوط کمرنگ و نامفهوم هیجانی خاص در حرکت ایجاد می کند. از همین رو این شیوه مشابه یک تصویر برجسته بکار گرفته شده است که از خطوط ضخیم و نازک توأما استفاده شده و برجستگی ها و فرورفتگی های خاص، احساس خاصی را در بیننده ایجاد می کند. همچنین نحوه ی ترتیب و تزئین این فرم ها به وسیله ی افراط و تفریط در کندکاری ها، تصویر را با شکوه تر جلوه می دهد. این مقایسه ی ساده تفاوت عمده ی حالات انعطافی اشکال با یکدیگر مقایسه می شود. هدف از این نوع عملکرد یک تصویر عظیم و پرهیجان در بیننده ایجاد می کند.
این احساس عمق هارمونی خاصی در حرکت ایجاد می کند و از نظر جنبه های پویا تأثیر احساسی خاصی ایجاد می کند. با رعایت تکیه ها و فرم صحیح عناصر حرکتی به تلفیق هماهنگ و جدایی ناپذیر دست خواهید یافت. حرکتی که در عین پیچیدگی و تمهیدات ویژه، توازن و هماهنگی کامل بین عوامل مختلف حرکت ایجاد می شود. حرکتی سرشار از فعالیت و انرژی و روانی همراه است.
شاید به نظر برسد که شدت درگیری ها بین دو خط حرکتی که از دو ورزشکار ایجاد می شود و هم زمان با یکدیگر اجرا می گردند. عمل ایجاد هماهنگی بین دو حرکت به وجود می آید که در آن به صورت هم زمان دو خط حرکتی اجرا می شوند. اما حرکت واقعی زمانی قابل درک است که با مخلوط کردن خطوط حرکتی متفاوت با یکدیگر که از طرف هر دو ورزشکار بکار برده می شود با نوعی حرکت تک سویه متفاوت است. بنابراین اصل وابستگی این حرکات به علم هارمونی بر می گردد که درگیری خطوط حرکتی وابستگی به طرح هارمونیک بین هر دو حرکت دارد. این شیوه در ابتدا از هرج و مرج و تجربه های متفاوت شروع می شود و پس از مدتی به نظم و ترتیب می رسد. این حرکات کاملا از پیش برنامه ریزی شده هستند. یک نوع مقابله برای ایجاد تغییر که همراه با فواصل مطبوع می باشد. مانند لباسی دوزی که لباس را با توجه به سایز و اندازه و نیاز خریدار می دوزد و با استفاده از ذوق هنری به لباس ارزش و اعتبار می بخشد. اینها همه هارمونیک و منظم هستند. بدیهی است که کلیه ی این تمهیدات با یک دیدگاه فلسفی و فکری به وجود می آید. همینطور برای تحقق یافتن در عمل نیازمند به تغییرات و ابداعات در حرکت هستند.
به همین دلیل ورزشکاران مبتدی در اوایل حرکات را نامفهوم و پیچیده درک می کنند. اما بعد از مدتی حرکات را بر اساس اصول عمل حرکت معنی می کنند و با یک تدوین مورد قبول به اجرا می گذارند. به تدریج این روشنی و قابل فهم بودن حرکت و به خصوص دارا بودن عمق هارمونی در درجه ی اول اهمیت قرار می گیرد.
برای مثال متنی را در نظر بگیرید که به علت نامفهوم بودن و یا پیچیده بودن قابل استفاده نیست.
بدیهی است گاهی استفاده از حرکات پیچیده و در عین حال غریب و سست بی تأثیر نیست. این تمهیدات ویژه باعث بکارگیری صحیح از عناصر حرکت می شود. همچنین ظرافت و لطافت در انجام حرکت و استفاده از خطوط خاص نقش ارزنده ای ایفا می کنند. همینطور سبک خاص حرکت نشان دهنده ی جایگاه و ارزش یک عنصر در مکان و زمان خاص است که به اجرا گذاشته می شود. برای مثال اگر در زندگی شخصی خود جایگاه هر چیز را ندانید، مثلا سر سفره فکر کنید و ... یا جایگاه وسایل خانه را در جای درست استفاده نکنید این امر غیر عادی خواهد بود.
فکر اینکه چگونه تضاد بین کیفیت و حرکات یا پویایی حرکتی به کارگرفته بسیار جالب است و بدانید آنها را در کجا استفاده کنید تا بهترین تأثیر را داشته باشند. این شیوه می تواند ایجاد گسترده و باور نکردنی، پیش رویتان قرار دهد. شاید یک حرکت را در محل های متفاوتی بکار آید. تأثیر حرکتی این شیوه، تجربه های فراموش نشدنی ایجاد می کنند. یعنی استفاده از یک حرکت در جای عادی خود و یا در جای غیر عادی می تواند تأثیرات متفاوتی ایجاد کند.
استفاده از این تمهیدات به دلیل ابعاد وسیعی که دارد، می تواند ارزش واقعی خود را نشان دهد. اما افراط در بدعت های بی محتوا می تواند تأثیر نامطلوبی داشته باشد. اساس این شیوه قابل فهم بودن حرکت و رعایت اصول شیوه ی جدید است. حتی بتوان آن را رشد و توسعه داد و شیوه ی حرکتی جدیدی را به وجود آورد.
گاهی مشارکت کردن عناصر حرکتی با مفهومی متضاد و یا به صورتی متفاوت شکل می گیرد. اما این تضاد باید با توافق حرکت قابلی و حرکت بعدی صورت پذیرد. زمانی که گروهی از حرکات از نظر قدرت قوی تر و گروهی دیگر تندتر حرکت می کنند. حتی گروهی با ریتم های آهسته و... حرکات مفهوم دیگری به خود می گیرند. مشکل اصلی در فرم هایی است که اشاره شد. نحوه ی منطقی تلفیق حرکات با یکدیگر است. در این روش بیان حرکات باید مفهوم و مشخص باشد. بنابر همین اصل شیوه ی چیدمان حرکات با یک سیستم یکدست و پویا امکان پذیر است. به همین صورت اجرای این نوع حرکات با موضوعی خاص تر سروکار دارد.
در تکمیل نظریات باید گفت: در ساخت حرکت سعی کنید هدف اصلی شما بین حرکات به صورتی مفهوم و قابل قبولی داشته باشد.
نتیجه اینکه اگر ما بخواهیم در
شناخت حرکت پیشرفت کنیم، باید
شیوه ی حرکت سازی را بدون مخدوش کردن حالت بیان حرکت حریف اجرا کنیم. در اینصورت
حرکت خود را در خدمت وزن و ریتم حرکتی حریف در آورید، نه اینکه ریتم حرکت خود را
بر حریف تحمیل کنید.
ورزشکاران باید در بیان انتقال انرژی نهفته در حرکات اقدام کنند. در اینصورت با ایجاد هیجان حرکتی توسط تغییرات هماهنگی موفق تری خواهند داشت. علاوه بر این برای جلوگیری از یکنواختی (افت حرکت)، گاهی لازم است از تکیه ها یا سکته ها (حرکات بریده بریده) استفاده کنید. به علت شدت عمل در اجرای لحظه ای از یک حرکت، می تواند حرکت رشد و تکامل زیادی پیدا کند. در اینجا حرکت نقش درجه دو و صرفا همراهی کننده ی حرکات دیگر است. چرا که می بایست از اصول وزن و ریتم حرکات نسبت به یکدیگر پیروی کند. این موضوع با تکرار (مرور فن) روی حرکات کامل تر می شوند و ورزشکار را در ایجاد تأثیر و انتقال احساس همراهی می کنند.
در واقع احساس حرکتی جنبه ی هیجان
انگیزی بیشتری به فن
می بخشد. بنابراین احساس حرکت را به نحوی با یکدیگر تلفیق می کند که هیچ یک بر
دیگری برتری نداشته باشد. در اینجا حرکات و عناصر کاملا با هم ترکیب می شوند.
همینطور وجود یکی بدون دیگری معنایی ندارد
و همه ی اجزاء در یک مجموعه ی جدایی ناپذیر و با روندی هنرمندانه بیان می شوند.
تحت تأثیر این عوامل فرم های حرکتی
به وجود می آیند. علاوه بر آن برای توصیف حرکت، تأکید برای پر کردن فضای خالی
اجتناب ناپذیر است. به علت پر شدن فضاهای خالی، ابداع حرکات جدید الزامی است. به
همین نسبت، از این جنبه تکامل و گسترش حرکات و ابداع حرکات جدید ضروری است. اما با
تکامل حرکات و پیدایش فرم ها و
حالت های جدید، خصوصیات و توانایی های هر حرکت برای اجرای مؤثرتر انواع خاصی از
تمهیدات را نیاز دارد. به همین منظور روش های توصیف این حرکات نیاز به بحث مستقلی
دارد. این موضوع بیشتر در مورد حرکات تمام کننده مشخص تر می شود. با توجه به
استقلال فرم های حرکتی جدید، تمام یا قسمتی از آن برای دیگر فنون کاربرد دارد. به
طوری که توصیف یک حرکت می تواند، خلق یک حرکت جدید و مستقل دیگری را به وجود آورد.
ریشه ی اکثر فرم های حرکت در حرکت دیگری نهفته است. به تدریج این فرم ها چنان بکار گرفته می شوند که توانایی داشتن خصوصیات مستقل و منحصر به فردی را پیدا می کنند. حتی می توان با تغییر و تحول در فرم های قدیمی، فرم جدید را به وجود آورد.
با توجه به عوامل فوق، جنبش جدیدی در جهت ابداع فنون جدید و تکمیل فنون قدیمی اجتناب ناپذیر است. به ویژه هنگامیکه اجرای حرکت به صورت مستقل و مناسب با شرایط ویژه عینا تقلیدی نیست و لزوما با یک نوع جدید در اجرا و ساختاری کاملا مستقل قابل ارزیابی است. برای همین اجرای یک حرکت بر اساس قواعد مدرن متفاوت است و بر این اساس فرم و شکل خاصی پیدا می کنند.
یکی دیگر از عواملی که باعث به وجود آمدن فرم های حرکتی جدید می شود، عدم تناسب حرکت بین ورزشکار و حریف مقابل است. در مواردی که حریف دست به اجرای یک شکل حرکتی جدید می زند، نیاز است که بتوانید یک فرم حرکتی جدید را اجرا کنید. این معمولا زمانی پیش می آید که دو حریف آشنایی کافی به حرکات یکدیگر ندارند.
برای آشنایی با حرکات حریف، می توانید به مسابقات یا تمرینات حریف ماهرتر نگاه کنید. در مواردی هم می توانید یک حرکت مشخص را به بخش (تند - آهسته - تند) و یا چهار بخش (آهسته، تند، آهسته، تند) انجام دهید.
به تدریج با تکمیل مهارت های حرکتی و اجرای هر بخش با یک درجه ی معین از شدت و ضعف قدرت پیش بینی حریف را ضعیف کنید.
بنابراین ورزشکاران برای ایجاد تنوع در شدت حرکت و کم و زیاد کردن سرعت حرکات، درجه ی واحد حرکات را تغییر دهید.
چنانکه دو حرکت از نظر شدت و ضعف
مساوی نباشند. استفاده از تمهیدات ویژه برای ورزشکار مقابل کم می شود. بنابراین
اصل ورزشکار برای بدست آوردن و ایجاد بهترین و قوی ترین تأثیر، اصلی را رعایت می
کند که به آن اصل (وحدت و تنوع) می گویند. بر اساس این اصل، هر فنی در عین یک
نواختی حرکتی با تنوع و پخش کردن شدت و ضعف در کل حرکت، یک وحدت غیر قابل انسجامی
شکل
می گیرد و بدین وسیله پایه ی حرکتی حریف را مخشوش می کند. با این کار قدرت و تصمیم
گیری حریف ضعیف می شود. این اصل باعث انتخابات متنوع برای اجرای حرکت می شود و
تنوع به دست می آورد. از سوی دیگر انتخاب سرعت های متفاوت تند و آهسته در کنار
یکدیگر به این تنوع کمک بیشتری می کند. حتی تکرار قسمتی از حرکت، می تواند کمک
بزرگی بکند. در این حالت احساس حرکتی جدید به وجود می آید و این جنبش منظم و
فرموله شده به حرکت جان می بخشد. این قبیل حرکات می تواند در عین سادگی، پیچیده و
در عین منطقی بودن، افراطی و در عین کنترل، پرهیجان باشد. اما در عین شدت و ضعف
باید دارای توازن و ساختار آراسته ای باشد. بنابراین این شیوه به گونه ای افراطی
نیست که حرکت را به هرج و مرج بکشاند. بلکه دارای ساختار و شبکه ای منطقی است و
برای ایجاد تأثیر بیشتر فن انجام می پذیرد.
بدین ترتیب استفاده ی بی قید و شرط
و دور از منطق کنار گذاشته
می شود. خلاصه با استفاده ی صحیح این حرکت شکوه و عظمت یک فن را به نمایش می
گذارید. به این ترتیب، سادگی، روشنی و اعتدال در اجرای حرکت، پایه و محتوای حرکت
است. بنابراین برای اجرای یک حرکت اصل در کامل بودن فرم حرکت است. اما این شدت و
ضعف نباید به حدی باشد که از مرحله ی خوشایند بگذرد و حرکت در بدترین شرایط نباید
حس بینایی را آزار دهد، بلکه همیشه باید خوشایند باشد. سپس جنبه های منحنی حرکت و
بیان احساس حرکت با کاربرد شدت و ضعف در جاهای خاص از حرکت مهم می باشد. حالا نوبت
به تکامل فرم حرکت است با توجه به عناصر منطق نهاد. در اینجا ورزشکار بر اساس
تعادل و عقل منطق حرکت را انتخاب می کند.
معیارهای خود را به منظور خاص از
دست می دهد یا کم رنگ تر
می شود و بخشی از معیارهای آن قوی تر می شود و یا اینکه بخشی از حرکت تغییر فرم می
دهد و یک دگرگونی خاصی در حرکت به وجود می آید. اینجاست که فایده ی عملی حرکت تحت
تأثیر شکل حرکت حریف قرار گرفته و کمی تغییر حالت و وضعیت می دهد و سرانجام زمانی
که فرمی قابل انتظار به انجام رسید، وظیفه ی آن پایان
می پذیرد. بنابراین اصل بر این است که اصولا شکلی که کاملا از عملکرد حریف پیروی
کند و فرم خاصی به وجود آورد. کما اینکه اگر چنین نبود باید تمام حرکات یکسان اجرا
می شوند و دیگر نیازی به بحث ما نبود. برای مثال: تمام خانه هایی که در جوامع
گوناگون در شرایط آب و هوایی مختلف باید شبیه هم ساخته شوند. مسلما اینطور نیست.
بنابراین می توان مطلب را چنین عنوان کرد که شکل حرکت نشان دهنده ی عملکرد خاصی است که می خواهد انجام دهد. این شکل خاص حرکت نیازمند شناخت عمیق و دقیق از شکل حرکت حریف است و شناخت و آگاهی ورزشکار از عملکرد حریف، عکس العمل به جا و به موقعی را نیاز دارد. اینکه چگونه می توان تحرکات حریف را تجزیه و تحلیل کرد و از شکل آن حرکت عملکرد آن را کشف کرد و از میان گونه های آموزش دیده ی حرکت مختلف یکی را برگزید و به اجرا گذاشت.
از طرفی مقایسه ی بین اشکال مختلف حرکت که بین دو حریف انجام می شود، می توان نقاط ضعف و نقاط قوت هر دو حریف را کشف کرد و عملکرد صحیح را شناخت.
بالاخره ورزشکاری که مهارت بیشتر داشته باشد و با تجربه تر و در انتخاب حرکت خوش سلیقه تر باشد، می تواند انتظارات را برآورده کند. حالا می توان چنین استدلال کرد که مسلما می توان با تغییراتی مشکلات حرکت را حل کرد.
آیا به راستی توانسته اید عوامل
حرکت و قواعد هندسی آن را کشف کنید. این کار در عین حال که نکته هایی را در زمینه
ی تناسبات حرکت روشن می کند. اما با وجودی که حرکت در قواعد معمولی هندسه نمی
گنجد. اما می توانید به نکات قابل توجهی دست یابید. بنابراین باید راه دیگری برای
تحلیل شکل حرکت پیدا کنید. از طرفی ورزشکار می تواند یک نرمی و روانی در حرکات
ایجاد کند. در این میان چگونگی اجرای حرکت در شکل گیری نهایی آن بی تأثیر نیست.
البته اصرار بی جا برای اینکه یک حرکت را مو به مو اجرا کنید، کار درستی نیست. چرا
که در یک تمرین واقعی متوجه می شوید که کلیت موضوع حرکت ورزشکار تغییر نمی کند.
اما عناصر و عوامل
سازنده ی حرکت، نسبت به موقعیت و حرکات حریف تا حدودی قابل تغییر است که این خود
یک مسأله ی منطقی است.
اما آگاهی لازم است که تغییرات فراوانی در همان جزئیات انجام دهید. مثلا بخشی از حرکت وحدت و شدت آن تغییر می کند. پیداست که ورزشکار در اجرای حرکت، خود به گونه ای در جزئیات آزادی عمل دارد که می تواند به راحتی تغییرات را احساس و درک کند. برای همین در مورد فنون و حرکات با اینکه در چهارچوب خاصی آموزش داده می شود. اما هر ورزشکار بر حسب موقعیت و ذوق خود، در لحظه های خاص، خلاقیتی از خود بروز می دهد که البته برای بیننده معمولی محسوس نیست. اما اهل فن، به خوبی از راز و رمز آن آگاه می شوند. در مجموع این حرکات بداهه که خود اصیل ترین شکل خلق هنری اند. طی سالهای متمادی به اصل حرکت اضافه می شوند و تغییرات محسوس را به وجود می آورند.
ارزش های اولیه ی حرکت در اثر مرور زمان تبدیل به ارزش های زیباشناسی و هنرمندانه می شوند. می توان نتیجه گرفت با همه چیز در پیچ و تابی غریب می چرخند. گویا دائما در حال پیشروی و تغییر زاویه اند. باید گفت: به سادگی نمی توان آنها را در تقسیماتی از دایره کشف کرد. در اینجا احساس درونی ورزشکار است که اعضای بدن از طریق ذهن حرکت را ایجاد می کند.
بدین ترتیب ورزشکار، این اصل را
پذیرفته که موارد خاص خلاقیتی را بروز دهد که حرکت او را از حرکت دیگران
متمایز می کند. این بازشناسی حرکت تفاوت
بین دو حرکت را نشان می دهد. شاید این تفاوت ها را به صورت کاملا دقیق نتوان بیان
کرد. اما ورزشکار نکته سنج آن را می شناسد و نقشه و ترکیب خاص را در ذهنش مرور
می کند و ترکیب بندی و چگونگی پیوند خوردن این اجزاء حرکتی را گذرانده و با نگاهی
دقیق و متفاوت حرکات گوناگون و به ظاهر مشابه را بررسی می کند.
بازگردیم به مطالب قبل و به این
نکته بپردازیم که عوامل تشکیل
دهنده ی یک حرکت چه چیزهایی هستند. این عوامل چنان که بیان شد، زیر ساختارهای
اولیه حرکت هستند. اما هر بار بر اساس معیارهای خاص تغییر می کنند. این زیرساخت
بنا به ذوق و سلیقه ی ورزشکار، خود بر آن می افزاید و یا از آن می کاهد.
بدون اینکه لطمه ای به اصل فن وارد شود. بنابراین تکرار و تداوم یک اصل اولیه و تغییرات به نسبت ساختار حرکتی حریف، عامل تشکیل دهنده ی شکل خاص از یک فن است.
در پی این تکرار خودآگاه، ورزشکار
در پی یافتن معنایی برای
شکل های حرکتی خود است. با توجه به مطالب گفته شده می توان دریافت که هر حرکتی از
شکل های گوناگون (خط، قوس، سختی، نرمی، خطوط بریده و شکسته و...) تشکیل شده است.
اما چگونگی استفاده ی به هنگام و بجا ازاین اشکال هندسی در مقایسه با درک
اندازه ی حرکت حریف قابل استفاده است. همچنین استفاده از قوس های پیچیده تر و
ترکیبات آزادتر به تجربه و مهارت ورزشکار بستگی دارد. اما ورزشکاری که نتواند از
این فنون و حرکات در جای صحیح خودش استفاده کند، راه به جایی نخواهد برد. از طرفی
ورزشکار در یک لحظه، قوس مورد نظر را می آفریند و حرکتی را به نسبت حرکت حریف
ارائه می دهد. در اینجا حرکت ورزشکار می تواند ملاک و معیاری برای دیگران باشد. بنابراین
می توان تصور کرد که ورزشکار در یک لحظه حرکت را در ذهن خود شکل می دهد و با انجام
حرکت به آن عینیت می بخشد.
اما می توان چنین استنباط کرد که در موارد بسیاری، صرفا عملکرد اولیه تعیین کننده نیست و عوامل متعدد دیگری تعیین کننده می باشند.
چنانکه اگر ورزشکاری دارای جسمی نیرومند نباشد و سرعت و قدرت و استقامت توأما با هم نداشته باشد از قانون حق تقدم اجرا نمی تواند تبعیت کند. یعنی ورزشکار قدرت شناخت و نیاز به یک حرکت را خواهد داشت. اما توان اجرای آن را ندارد و یا سرعت لازم برای انجام یک عکس العمل به موقع را ندارد و یا اینکه او خسته شده و توان ادامه دادن را ندارد و یا اینکه در جایی از اجرای حرکت اشتباه کرده است.
در خاتمه باید گفت: علیرغم تمام گفته ها و تجزیه و تحلیل ها، توافق بین حرکات را نمی توان به راحتی تعریف کرد. یعنی باید آن را دید و بیان خاصی از آن بدست آورد. به هر حال انجام یک حرکت در غایت زیبایی و جمال انجام می شود. اما نمی توانیم علت زیبایی آن را تعریف کنیم.
برای حرکت، هرگز قاعده و قانونی نوشته نشده است که بتواند معتبر و قابل تعلیم باشد.
از این روی است که اولین مشکل در
راه بررسی و تحلیل حرکت به منظور بازشناسی تشابه و تقارن های که می تواند در زمینه
ی آفرینش حرکت به دست می آیند، پدیدار می شود و مشکل دیگر در برسی ماهیت حرکت است.
در این زمینه نیاز به دانش دیداری حرکت است
تا بتواند بر ذهن ها بنشیند و احساسات را برانگیزد. بنابراین
چگونگی های ابعاد ذهنی که تنها از راه دیدن محسوس است بر جهان درونی شخص اثر می
گذارد.
برای درک بهتر، می توانید ویژگی
هایی که سبب آزاد گذاشتن حرکت از قاعده و قانون های مطلق است. به بیان دیگر نباید
اجرای یک فن با دستورالعمل های مطلق انجام پذیرد. در این صورت پرداختن به
مسأله ی حرکت تلاشی بیهوده است.
از سوی دیگر خواهیم دید که چگونگی آفرینش حرکت از گذرگاه هایی عبور می کند که در بازخورد با حرکت قرار می گیرد و بازپرداختن حرکت نیاز به شناخت حرکت حریف است. بنابراین خواستگاه حرکت انجام شده تحلیل و پردازش حرکت حریف است. این امر شما را مقید می کند که نسبت های حرکت حریف را کشف کنید و نسبت به حرکات حریف، حرکتی شایسته انجام دهید.
اما پرسشی که مطرح می شود - در
زمینه ی ماهیت ملموس حرکت است. یعنی احساسی که نسبت به حرکت حریف پیدا می کنید. و
پاسخ به این پرسش در ارتباط با ابزارهای تحلیلی است که هر ورزشکار در اختیار دارد.
می توانید نسبت به حرکات حریف پرسش هایی را مطرح کنید و تنگناهایی که حریف در حرکت
برای ورزشکار به وجود
می آورد - کشف و راه حل مناسب را ارائه می دهد.
هر بار که حریف حرکتی انجام می دهد، باید بتوانید به قیاس و تطبیق آنچه آموخته اید و آنچه در ذهن پرروانده اید، در بستر زمان به اجرا بگذارید و نتیجه ای که بدست می آورید ضمن تعلق به مجموعه ی مفاهیم در اصل مشترک میان شما و حریف و شناخت هر دو نسبت به چنین اندیشه هایی بر حریف چیره شوید. بدون پشت سرگذاشتن این چنین گذرگاه هایی به سرمنزل مقصود نخواهید رسید. حالا متوجه شدید که هر حرکتی اشاعه دهنده ی یک پیام و یک مفهوم می باشد که ورزشکار باید به آن توجه داشته باشد. آنچه از این دو مقوله ی حرکتی که بازخورد و حرکت متفاوت از ورزشکار و حریف است. برداشتی ثانوی به وجود می آید که خروجی آن حرکتی است که از مفهوم دو حرکت قبلی بدست می آید.
در حقیقت عکس العمل ورزشکار به هر وسیله ای که معقول و مقبول باشد، پی گیر تبادل بین دو حرکت است و شناخت و قصد اجرا کننده ی اولیه ی حرکت به پاسخ صحیح به مقررات ذهنی و جسمی تان بستگی دارد. مبانی و ریشه های این دو واکنش با دانش تجربی علم حرکت امکان پذیر است.
ورزشکاران می توانند با بازآفرینی آنچه در تصویر ورزشکاران دیگر انجام شده فضای حرکتی آنها را در اختیار بگیرند و نارسایی احتمالی آنها را کشف کنند.
ورزشکاران برای نمایاندن فضاهای حرکتی که می بینند از مقیاس های مرتبط استفاده کننده و حرکت را نشان دهند. در حقیقت با این کار حرکت را در حافظه و خاطره ی خود ثبت و ضبط می کنند.
ورزشکار می تواند با دیدن حرکات
اصیل و درست، بعضی از
ویژگی های حرکتی را کشف کند و از راه تقلید و تکرار آنها را بیاموزد و بازشناسد.
همچنین با بررسی تصاویر مجلات نقد و کنکاش در ویژگی حرکات مباحث گوناگونی را انجام
دهید و از برآیند اجزاء حرکت در زمینه ی آهنگ حرکت و ترتیب عناصر و ارتباطی که
تعیین کننده ی شیوه ی کاربردی حرکت فضایی است به نتایج قابل قبولی دست یابید. آنچه
می بیند و می اندیشد به جامعیت اندیشه ها و به رمز و راز حرکت پی برده و هاله ای
ابهام آمیز گرداگرد حرکت را کشف
می کند. کوتاه سخن اینکه ورزشکاران با بررسی کامل و کافی عناصر حرکتی و با
بازشناسی فضای حرکتی، موضوعات ناشناخته را کشف می کند.
ورزشکاران حرکت شناس:
چنین به نظر می رسد که ورزشکارانی که توانسته اند به ابزاری مجهز شوند که قادر است حرکتی را که از ذهن دیگری به وجود آمده، درک و کشف کنند و به نحوه و نوعی دیگر، عکس العمل مناسبی را انجام دهند. گفته می شود این برقراری ارتباط میان یک حرکت با حرکت دیگر (دو حرکت) بازشناسی حرکتی است.
ورزشکار با نگاهی گذرا به شمار
ویژگی هایی که حرکتی را موجودیت و هویت می
دهد و با دقت به تعاریف فنی حرکت ها،
می تواند نشان دهد که در دنیای حرکت، این دو مقوله به یکدیگر پیوسته اند و با
شناخت و تحلیل ویژگی های حرکتی خاص و تحلیل درست می تواند حرکتی ارائه دهد که شاخص
تر و برتر از حرکت ارائه شده باشد.
لازمه و قبول چنین مقوله ای آن است
که از پیش قبول کرده باشید
که حرکت محصول یا فرآورده ای است که از دیدگاه علمی قابل
اندازه گیری است و با ابزارهای فنی خاصی می توان آن را بازآفرینی کرد و آن را
بازشناخت و نسبت به آن راه حل ارائه کرد. این نکته را نباید فراموش کرد که
بازشناسی یک حرکت نیازمند دانش فنی و دانش علمی و دانش فلسفی است. آن وقت می
توانید به نتایج قابل قبولی دست یابید.
عمل و عکس العمل:
وقتی حرکت شکل می گیرد، بازخورد حرکت، عملی است که دیگری به اثبات می رساند. به این ترتیب وجود و موجودیت پیوسته و وابسته (عمل و عکس العمل) موجودیت هنر حرکت را نشان می دهد .
بدون در نظر داشتن بار ارزشی خاص عمل و عکس العمل و پیوند مستقیم یا غیر مستقیم این دو با یکدیگر، محصول نهایی که بازخورد این دو است به وجود نمی آید. این امر متکی بر کاربرد روش های علمی بر یافته ها و فنون پیشرفته است.
بازآفرینی حرکت:
بازآفرینی حرکت با دشواریه های
خاصی همراه است و نیاز به دانش و علم کافی دارد. آیا نیاز جدی به بازشناسی حرکات
نیست. آیا کاستی ها و شناخت فرم های حرکت آسان است؟ آیا شناخت مجموعه ی عملیات
علمی و فنی در یک حرکت قابل شناسایی است؟ کلیاتی که در علم حرکت عبارتند از:
اندازه، طول و سطح، فاصله ها و نسبت ها آهنگ جایگزینی عناصر حرکت در پهنه ی فضا و
چگونگی های فیزیکی انجام حرکت، پیدایش دگرگونی های حرکتی، چگونگی چیدمان حرکات
رابطه نسبت های عناصر موجود در حرکت،
رابطه های فضایی حرکات با دیگر سازنده ی ویژگی های دیداری حرکت، چگونگی انجام حرکت
در کل وحدت اش، عناصر غیر قابل تفکیک، مسائل
ناشناخته ی حرکت و غیره و...
کلیات لازم در بازشناسی حرکت که عبارتند از: ضرب (ریتم)، هارمونی (هماهنگی) چنانچه اگر بخواهیم بیشتر پیش برویم به چهار اصل دیگر: بلندی (ابتدای حرکت به وسیله ی حرکت آهسته - متوسط - تند - سریع) فشار یا تأکید (فشار روی قسمتی از حرکت) طول (اندازه ی حرکت)
با استفاده از همین دیدگاه های علمی و فکری قانون بندی شده می توانید کارآمدی یا ناکارآمدی یک حرکت را بررسی کنید. به همین دلیل است که تا امروز بسیاری از ورزشکاران نتوانسته اند مسأله بازشناسی و بازآفرینی خود را به نحوی کامل حل کنند. این مستلزم شناخت عوامل ملموس (قابل درک) و محسوی (قابل ادراک) جلوه می کند.
باور ورزش شناسان بر آن است که قواعدی که دانش فیزیک (چگونگی حرکت) بر اساس روانی حرکت، اندازه گیری می کند. باید بررسی دیداری آن خوش آیند و زیبا جلوه کند. نه اینکه ورزشکاران فقط با آزمودن ترکیب هایی که حاصل کار فیزیکدانان است پیروی کنند. بنابراین شرط کلی در آفرینش حرکت در خود ورزشکار تجربه می شود. در هر حال قواعد خاصی در فضای (آکادمیک) به ورزشکار آموزش داده می شود. اما این خود ورزشکار است که به حرکت ارزش خاصی می دهد.
همچنان که در ورزش یک حرکت زیبا می تواند یک یا هر دو ویژگی زیر را داشته باشد.
اولا: ورزشکار از معیار و ضابطه هایی پیروی کند که هم در کل و هم در بخش های فرعی، تضمین کننده ی ظاهری خوش آیند باشد.
ثانیا: با اتکاء به تمام معیارها و ضابطه هایی که گفته شد که تضمین کننده ی خوش آیند بودن ظاهر حرکت از ترکیب حرکات، شکل های خاصی، سوای نمایشی زیبا، مفاهیمی را در بر گیرند و به بیننده القاء کنند که عین داشتن ارزش های زیبا شناختی، ارزش های فنی خاصی را بدست آورد. این شیوه ای متعارف، پسندیده است و می توان بر روی آن ارزش گذاری کرد.
در واقع هر ترکیب حرکتی علاوه بر داشتن هماهنگی، حالت، ضرب و آهنگ خاص خود، باید زیبا باشد. در اینجا جو فکری و سلیقه ی ورزشکار اهمیت دارد. و از سوی دیگر ورزشکار می تواند با چند حرکت ساده یک هماهنگی در آنها به وجود آورد که قابل اندازه گیری و ارزش باشد.
در تأکید بر وجود این گونه نگرش،
برای نشان دادن تلاشی است که
از قاعده و چهارچوبی خاص تبعیت می کند و عواطف بیننده را بر
می انگیزد.
یادآور می شوم که هر مجموعه ای از حرکات در نفس خود هنر نیست. بلکه زمانی یک حرکت به هنر تبدیل می شود که در درون این حرکات روابطی منظم به هم پیوند بخورند. اینگونه روابط منظم وحدتی در اختلاف حرکات ایجاد می کنند.
نکته ی اول: فهم حرکت به عنوان پدیده ای تنها متکی بر زمان نیست. بلکه برانگیختن احساسات و عواطف بیننده است.
توجه به ماهیت حرکت به عنوان چیزی که تولید و دیده می شود و یک هیجان و برانگیختگی در بیننده ایجاد می کند. و در زمانی طولانی تر از دیدن در خاطره ها نقش می بندد.
پایه و مایه ی اصلی استدلال جان
دادن به حرکت است. در اینجا ورزشکار با دنیایی از داده های ذهنی به حرکات هویت و
استقلال
می دهد و کارایی پیدا می کند. در این هماهنگی همچون شعر و موسیقی کار ویژه ای
انجام می دهند.
باید گفت: در بیان نحوه ی کاربردی
حرکت، اثرگذاری خاصی بر روح انسان ایجاد می کند. در حقیقت ورزشکار با بازی با زمان
(به عنوان یک موجودیت قابل اندازه گیری و قابل تقسیم و تفریق) به قصد آفرینش حرکتی
شگفت، با استفاده از عناصر و عوامل دیگر مانند (هماهنگی، شدت، ضعف و...) عواطف
بیننده را بر می انگیزد. نبود استراتژی خاص که باید در سراسر اجزاء حرکت وحدت
ایجاد کند. با عوامل ذهنی او یکی می شود و با اندوخته های درونی او، پیوند برقرار
می کند. این امر بیشتر در ارتباط با دیدار سنجیده می شود. این هماهنگی و زیبایی
اصل سنجش یک حرکت خوب است . بنا بر آنچه گفته شد: ورزش و حرکت پدیده ای است
اثرگذار بر جهان درونی انسان و تمام فنون این هدف را فراهم می کند.
آنچه قصد دارم به آن اشاره کنم - حرکت فرآورده ای هنری، دارای بار عاطفی است. ویژگی بنیادی آن، پیوند در جهان متفاوت (درونی - بیرونی) و متمایز با یکدیگر است.
هنر ورزش (حرکت) در طول تلاش که برای بهره گیری از فنون خاص خود، جویای آن است که - از راه بیان خاص خود، بر ذهن بینندگان تأثیر می گذارد. اینکه آفرینش های حرکتی چه ویژگی هایی دارند که اینچنین تأثیر می گذارند.
چنین به نظر می رسد که احساس و شکل حرکت باید بتواند بر روی همدیگر تأثیر بگذارند و میان این اشکال پیوند یا پیوندهایی برقرار شود. همانگونه که در شعر، حرکات ریتمیک، در یکی پیوند کلمات و در دیگری پیوند حرکات با حالاتی خاص موجودیت پیدا می کند و از هر سو هم ساختار فنی و هم ساختار معنایی، حالت خاصی ایجاد می کنند.
در اینجا حرکت زمان را تقسیم بندی
می کند و آن را با درک بیننده پیوند می زند و ممکن می دارد که چشم ما آن را تنظیم
و سازماندهی کند. اما این اشکال در عین گذرا بودن، مفهومی را انتقال
می دهند. نتیجه اینکه حرکت زمان را اندازه گیری می کند و شکل و استمرار آن را
محسوس می کند. بنابراین حرکت زمان را به چالش می کشد.
گاهی زمان عادی را به حالت تعلیق
در می آورد و گاهی یک شکل را کش می دهد و گاهی یک حرکت را سریع انجام می دهد. یعنی
حرکت به عنوان یک جایگزین مطلوب و هم ارزش با زمان خود را عرضه نمی کند، بلکه با
سرعت ها و حالات و احساسات مختلف و متنوع زمان را در اختیار خود می گیرد. مانند
شخصی که پانتومیم بازی
می کند. این شخص حرکات را مانند یک فرد عادی انجام نمی دهد. بلکه هر حرکت را تحت
تأثیر شرایط خاص در اختیار خود می گیرد. در اصل با زمان بازی می کند نه در زمان.
در اینجا حرکت جای زمان عادی را می گیرد و به آن محتوا می دهد . باید خاطر نشان کرد که زمان از راه فرم یا شکل دگرگونی پیدا می کند. در حقیقت امر در برابر یا در تقابل با حرکت، چیزی را می طلبد یا از آن روی می گرداند. در اینجا تعبیر شکل یا فرم بیشتر شناخته می شود. شکل هایی که حرکت را می آفریند و به آن محتوا می دهند. مانند (حرکت سست، حرکت روان، مواج، اوج، سرعت، توقف، به تدریج آهسته یا تند، حد اعلای هیجان، آرامش، فعالیت ظریف، فرو افتادن و...)
بزرگی یا کوتاهی حرکت:
شکل حرکات و ترکیبات آنها با یکدیگر برای به وجود آوردن احساس در بیننده و انجام وظیفه ای خاص یک حرکت هنری ایجاد می کند در اینجا تدوین و تنظیم حرکت بسیار مهم است.
موضوع شکل در ورزش:
یکی از مقوله های مهم در دانش ورزش
شکل یا فرم است. در بحث ورزش این ویژگی را بیان (فیگوراتیو) یا تجسم یک حرکت
می شناسیم.
شکل آنچه دیده می شود - مانند فضای ساخته شده ی یک ساختمان - به گونه ای کم و بیش قابل تعریف است. بنابراین شکل به معنای عام تصویری است. شکل هر حرکت ورزشی بیان کننده ی قصد ورزشکار است که قابل تعبیر و تفسیر است.
شکل موجودیت محسوسی است که ما قصد بازشناسی آن را داریم. ما می توانیم داده های آن را هم با بیان فنی و هم با بیان توصیفی توضیح دهیم. در تحلیل دیگر می توان گفت: شکل برداشتی معین از ویژگی هایی است که از دیدگاه فیزیک قابل اندازه گیری است.
اما گفتگوی ما به چگونگی اساس آن شکل ها و یا فرم ها بر می گردد. یعنی به دنبال آن هستیم که ویژگی های مقداری آن شکل ها را شناسایی کنیم و هم با معنای استراتژیکی این ویژگی ها آشنا شویم. به بیان دیگر چنین می توان گفت: کار مهمتر حرکت، اثرگذاری ترکیبات حرکتی منسجمی است که در تلاش برای انجام کاری خاص است. بنابراین شکل هایی که از آغاز تا پایان زمان ساخته می شوند و در چهارچوب شکلی معینی ارائه می گردند بی دلیل زاده نشده اند و ترکیب شدن آنها با یکدیگر در ارتباط با اثرگذاری و مأموریت خاصی است که باید به انجام برسانند. پس می توانیم از شکل هایی سخن بگوییم که هدف خاصی را دنبال می کنند.
دانش حرکتی امروز، چنانکه در این کتاب خواندید به فنون و ابزارهای خاصی دست یافته و توانسته با پیشنهاد کردن قاعده های حرکت را علمی تر کند.
اما برای رسیدن به این هدف بزرگ، می بایست هماهنگی هایی درست و اصولی و ترکیب های خوش آیند و مقبول ایجاد شود.
اما شناختن این ویژگی ها و ترکیب آنها با یکدیگر، برای اذهان منفعل امکان پذیر نیست. به همین دلیل مقوله ی حرکت و اندیشه موضوعی جذاب می نمایاند و البته برخوردار از ویژگی هایی که در نقش آن نهفته است. یعنی شناختن شکلی که نشان دهنده ی محتوایی خاص است.
اندیشه ی نهفته در حرکت نیازمند فکر بالنده ای است که به کمال خود رسیده باشد. چنانکه قبلا گفته شد با پیروی از قواعد خاص حرکت شکل گرفته باشد و سپس اساس آفرینش حرکت را درک کند. مانند مهندسی که بعد از تحصیل در دانشگاه و کسب رتبه ی بالا، می تواند پُل عظیمی را بین رودخانه ای بزرگ بسازد. این نیازمند داشتن دانش روز و ذوق و سلیقه ی سازنده ی اثر است.
حالا می توان گفت که هدف اصلی و اساسی ورزشکاران انجام یک حرکت، ارائه و اشاعه ی مفهومی خاص و معین است که باید کارائی خاصی داشت باشد. به همین سادگی نمی توان دریافت که تفاوت و ویژگی های اشکال مختلف در راستای چه کاربردهایی با واسطه و یا بی واسطه امکان پذیر است.
اما جنبه ی کاربردی اشکال حرکت را نمی توان در کل حرکت جستجو کرد. بلکه کلیات و اهداف حرکت بر کاربرد اجزاء آن نهفته است. این روند شکل گیری حرکت است که اهداف آن را تعیین می کند و هر لحظه امکان دارد تغییر مسیر دهد. جای یادآوری است که همین تنش های لحظه ای است که به حرکت ارزش و اعتبار می دهد. شاید در کلیت حرکت اهداف یکی باشد. اما وجه کاربردی حرکت در ریزه کاری ها نهفته است. برای مثال اگر به کارایی قلب دقت کنید. علاوه بر اینکه هر قسمت از قلب کار خاصی را در زمان خودش انجام می دهد در کل هدف خون رسانی به تمام اعضای بدن است. اما با شناخت همین هدف کلی است که ویژگی ها و نکات ریز اجزاء قلب بازشناخته می شود.
بدین ترتیب باید به یک شناخت و
ارزشیابی در حرکت برسید و
داده های حرکتی را تحلیل کنید. یعنی بتوانید به یک شناخت تحلیلی جامع و کامل دست
یابید. سپس طبق شناخت خصیصه های بکار گرفته شده و تحلیل و سنتز معما گونه، معنا و
ارزش حرکت را درک کنید و از راه معنای شکل، دستورالعمل های معینی را به اجرا
بگذارید.
پایه و اساس بررسی نهایی قرار دادن فرم در عملی که قصد انجام را داشته باشید. یعنی برای بازشناسی مفهوم های ارزشی یک حرکت، باید قصد انجام حرکت را شناسایی کنید. این عوامل، ماهیت حرکت در زمینه هایی مانند (شناخت اُرگانیگ) انعطاف در حرکت است.
بنابراین در بررسی چگونگی بازشناسی مفاهیم و معانی حرکت باید ارزش و محتوای معنایی حرکت را از راه شکل آن شناسایی کنید. برای این کار نیاز به شرایطی دارید که باید از پیش وجود داشته باشد. فرم حرکت به چه قصد تحقق یافته، عناصر ارتباطی بین حرکات، چگونگی انجام عناصر حرکت، پیوندها یا زمینه های مشترک.
بینش و جهان بینی عامل حرکت:
در هر حال اثر حرکتی، به وسیله ی شکل یا فرم خاص به بیانی که ویژه ی عملی خاص است انجام می پذیرد و نیروها و انگیزه های فرد، قابلیت آن را تعیین می کند که به نظمی خاص و در پیروی از قواعدی که اساس تجربی دارند و متکی بر ریاضیات اند در چهارچوب هایی کنار یکدیگر قرار می گیرند.
کار یک ورزشکار در آخرین تحلیل
چیزی جز این نیست که این عناصر حرکتی به چه منظور شکل گرفته اند. در حقیقت ورزشکار
در طول روند شکل دادن حرکت در فضا به میل و اراده ی ضمیر درونی خود به آن هویت می
بخشد و در مجموع مقوله ای به نام شکل زاده
می شود. همچنین درهم آمیختگی حرکات با توجه به آموخته های ورزشکار شکل می گیرند.
شکل در پی گزینش هایی: تناسب ها، اندازه ها، فاصله ها و... به تدریج دگرگون می شود تا بتواند به ترتیب: زیبایی ظاهری، جاذبه ی روانشناختی، ترتیب ارزشی، سلسله مراتب حرکتی و موجودیتی فرهنگی بدست آورد. به همین جهت حرکت گویاست. یعنی هر حرکتی با شما حرف ها دارد.
اما گویا بودن اشکال حرکتی، مقوله ی چندان ساده ای نیست. بحث و جدل بر می انگیزد و تا کنون نتوانسته در ارتباطی علمی به همه ی سئوالات پاسخ دهد.
با اینکه تعداد زیادی عامل و
متغییر که به شکلی معین تعریف و قانون بندی شده اند و می توانند در راه پیگیری
موضوع حرکت را با اتکاء به هماهنگی و هارمونی ما را به علم شناخت حرکت نزدیک کند.
اما نمی توانند ماهیت ذهن خلاق را به شکلی معین نشان دهند. یعنی
اندیشه ها و حرکت در یک لحظه انتخاب می شوند و در بسیاری از مواقع قابل پیش بینی
نیست. در اینجا گذر از هر یک به بعدی، متضمن است چه ادراک و تجربه ی ذهنی حرکت را
از نقطه ای به نقطه ی دیگر گذر می دهد.
الزاما ورزشکاران قائل به اصولی اند: اصل هماهنگی های شکلی، اصل تناسب طلایی، اصل مرتبط های نظام یافته، اصل تعادل، اصل تطابق و تقابل، اصل اندازه ها، اصل کارایی، اصل اولیه و ثانویه و...
اما اینکه حرکت سازان چگونه حرکت ایجاد شده را در گستره ی زمانی و مکانی با یکدیگر ترکیب می کنند و این دگرگونی ها چگونه پدید می آیند و اینکه حرکات چگونه با یکدیگر فهم می شوند.
حرکاتی که در ترکیب با یکدیگر قرار می گیرند چه رابطه ای با یکدیگر برقرار می کنند. آنگاه نسبت های هر قسمت از حرکت با دیگری چگونه است. و بالاخره اینکه حرکت های دگرگون شده و ترکیب شده چگونه موقعیت خود را فهم می کنند و آنها را در فضای زمانی و مکانی کنار یکدیگر می نشانند.
در کجا حرکت برش می خورد تا به خصیصه ی دیگری پیوند بخورد و شکل و تناسب دیگری بگیرد و معنا و مفهوم دیگری پیدا کند.
نتیجه اینکه حرکت حاوی پیام است و تضمینی برای برقراری ارتباط با یک پیام دیگر است. بنابراین حرکت پاسخگویی به کاربردی معین است. در اینجا شکلی به وجود می آید که دارای معنا و مفهومی خاصی است.
شکل های حرکتی، پس از اینکه یک بار در ذهن ورزشکار نقش بستند، به کمک نیروی حافظه هم به اراده و هم بی اختیار و در پی انگیزه ای که الزام آور می باشد، بازخوانی می شوند و در ذهن یادآوری می شوند. این زایش و یادآوری، زاده ی کاستی های حرکتی قابل لمس است. این حرکت ناخواسته و با یک انتخاب موردی به ما بازشناخته می شود.
این حرکات حاصل صور خیالی اند که برخاسته از تصاویری است که در ذهن ما نقش بسته است که از شکل حرکتی به شکل مفهومی رسیده است.
به نام خدا
چگونه در ورزش موفق شوید؟
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : چگونه در ورزش موفق شوید/ نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 41 ص
شابک : 40000ریال9–48–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : ورزش – جنبه های روان شناسی
رده بندی کنگره : 1394 8چ 43ی/ 4/ 706 GV
رده بندی دیویی : 01/796
شماره کتابشناسی ملی : 4033643
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 9- 48- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه..........................................................................5
نقشه ی حرکت به چه دردی می خورد.................................7
دلایل بسیار مهمی برای استفاده از نقشه ی حرکت..................7
کاربردهای نقشه ی ذهنی حرکت........................................7
اجزای تشکیل دهنده ی حرکت...........................................7
دو نقش متفاوت حرکت....................................................8
نقشه های ذهنی حرکت....................................................9
مزایای استفاده از نقشه ی ذهنی حرکت................................9
خصوصیات نقشه ی ذهنی حرکت......................................10
ذهن خطی....................................................................10
روش طراحی نقشه ذهنی حرکت........................................10
موارد استفاده ی نقشه ی ذهنی حرکت.................................11
مراحل اجرای فن...........................................................12
تقویت مغز...................................................................13
ذهن ورزشکار..............................................................14
تداعی حرکت................................................................15
همین امر دلیل اصلی است تا بدانید.....................................17
مرور اطلاعات حرکت....................................................18
آهنگ حرکت................................................................18
عدد گذاری در حرکت.....................................................18
یادآوری حرکت ها.........................................................19
تحولات حرکت..............................................................21
نکات آموزشی...............................................................21
چگونگی ساختن فن........................................................22
فن دو جنسی.................................................................23
پر کردن جاهای خالی فن.................................................23
روش تعیین موقعیت های حرکت........................................24
مکان یابی مناسب برای حرکت..........................................24
چگونگی اجرای حرکت...................................................24
استفاده از حقه ی حرکتی..................................................25
نگرش.........................................................................26
تبادل...........................................................................26
پرسش از مربی.............................................................27
انتخاب گر باشید............................................................27
وسعت دادن به تفکر.......................................................27
چگونگی ساختن تصاویر حرکتی در ذهن.............................27
روابط بین اجزای حرکت.................................................28
یادگیری یک فرایند تدریجی..............................................30
سبک های مختلف مبارزه.................................................30
حفظ فهرستی از حرکت ها................................................32
مغز آماده برای اجرای فن.................................................32
حفاظت از حرکت...........................................................32
روش هایی برای درک حرکت...........................................33
بازخورد واقعی حرکت ها بر یکدیگر..................................34
شناخت مفاهیم بنیادی حرکت.............................................33
خطر پذیری..................................................................35
ترس از عدم موفقیت.......................................................36
برنامه ریزی برای اجرا...................................................36
سازماندهی ترتیب حرکت ها.............................................37
اجرای حرکت با عدد گذاری.............................................37
مزایای حفظ فن.............................................................37
نگاه کردن به حریف.......................................................38
اجرای روان و بی وقفه ی حرکت......................................38
اعتماد به نفس...............................................................38
برای هر اجرا چه مقدار زمان نیاز دارید..............................39
چقدر وقت دارید............................................................39
احساس تازگی...............................................................40
مرتب سازی اطلاعات حرکت...........................................40
موضوعات حرکتی را مرور کنید.......................................40
به تمرینات خود متعهد باشید..............................................41
مقدمه
کامیابی و موفقیت در عرصه های ورزشی، یکی از بزرگ ترین آرزوهای هر ورزشکاری هست و خواهد بود. برای ورزشکار موفقیت کسب شهرت یا کسب ثروت و یا افتخار و سربلند کشور اهمیت دارد. اما زمانی دستاوردهای شما ارزش دارند که همواره به یاد خداوند باشید، به دوستان و اطرافیان توجه بیشتری کنید و به ارزش های قرآن پایبند بمانید.
آری، موفقیت در عرصه ی ورزش، بی شک
آرزوی هر جوان ایرانی
می باشد. این حس آشنا در ذهن ورزشکار طنین انداز می گردد که او توانسته و من می
توانم، در حالی که این تفکر و ذهنیت از اساس غلط و نادرست است.
موفقیت در عرصه ی ورزش، فقط به استعداد و هوش ورزشکار بستگی ندارد. برای رسیدن به موفقیت در عرصه ی ورزش، ده ها عامل دست به دست هم می دهند که یکی از آنها استعداد ذاتی هر فرد است. اما عوامل دیگری هم هستند که گاهی تا حد زیادی می تواند ضعف و استعداد را جبران کند. بنابراین روش یادگیری مهمتر از خود یادگیری است.
در این کتاب می آموزید که چگونه با روش های تمرینی در همه ی عرصه های تئوری و عملی از یک آرزوی دست نیافتنی به یک موفقیت بزرگ دست یابید. بر خلاف تصور، هر حرکت یا فن دارای روش و راه کاری خاص است. باید بدانید که چگونه می توان با تمرینات حساب شده، آن را به یک عادت تبدیل کنید. در اینجا روش هایی را خواهید آموخت که با بکارگیری آن رؤیای موفقیت را به واقعیت تبدیل کنید.
می آموزید که چگونه با تمرین اصولی
به نقشه ی ذهنی کاربردی دست
یابید و با یادآوری و تداعی حرکت، تصویر سازی، روش بکارگیری و
بهره برداری اصولی را انجام دهید.
می آموزید که چگونه محاسبات ریاضی حرکت را در مقیاس های کوچک و بزرگ به راحتی در ذهنتان انجام دهید و اجرا کنید. می آموزید که چگونه همه ی دستورات لازم را برای اجرای موفق به ذهن بسپارید و بدون اضطراب آن را اجرا کنید و نیز خواهید آموخت ده ها روش، ترفند و راه حل های دیگری که شما را از یک ورزشکار معمولی به یک قهرمان ورزشی تبدیل خواهد کرد.
آنچه که می تواند برای همه ی ورزشکاران قابل توجه باشد این است که موفقیت خارق العاده، حاصل تمرینات منظم و برخورداری از مربی با تجربه بدست می آید.
نقشه ی حرکت به چه دردی می خورد؟
دلایل بسیار مهمی برای استفاده از نقشه ی حرکت وجود دارد:
1- نقشه های حرکت به عنوان راهنما عمل می کنند: زیرا به تمرکز و اولویت دادن به نکات مهم کمک می کنند و در عین حال مطالب نامربوط را از کانون توجه خارج می کنند.
2- نقشه های حرکت را می توان به عنوان منبع آسان برای بررسی بکار گرفت.
3- نقشه های حرکت، درک شما را از کل اجزاء حرکت بیشتر می کند. بنابراین می توان آنها را به راحتی حفظ کرد.
4- نقشه های حرکت درک فن را تسهیل می کند.
5- نقشه ها نمایی کلی از موضوع
مورد اجرا را نمایش می دهند و
قوه ی تخیل همراه با منطق ورزشکار را به فعالیت وا می دارد.
6- زمانی ورزشکار دچار استرس می شود که نمی داند چه کاری باید انجام دهد. استرس یکی از دلایل ضعف و ناکارایی حافظه است و اگر ریشه ی استرس مهار نشود، می تواند به صورت یک عامل دائمی نگرانی در شما باقی می ماند.
کاربردهای نقشه ی ذهنی حرکت:
نقشه برداری از حرکت می تواند اختلال در تمرکز حواس به هر دلیلی را بر طرف سازد. باید به خاطر داشت که بدون رعایت اصول اولیه، نکات اصلی حرکت محو و نابود می شود. در این میان ممکن است ارتباطات منطقی بین اجزاء حرکت و یا اطلاعات با اهمیت دچار اختلال شود.
اجزای تشکیل دهنده ی حرکت:
توانایی شگفت انگیز حرکت پردازش اطلاعات است. در فرایند اجرای حرکت، مغز نقش اساسی را بر عهده دارد. می توان یک فن را به بخش های مختلف تقسیم کرد و با مقایسه ی اجزاء با یکدیگر و با تغییر فعل و انفعالات حرکت شکل، ریتم و هارمونی منحصر به فردی را به وجود آورد. هر جزء حرکت، یک قسمت از کل حرکت را تشکیل می دهد و می توان با کم و زیاد کردن محتوای انرژی و یا محتوای سایز و اندازه ی آن، فرم های جدیدی را به وجود آورد. با تغییرات فواصل و اجزای حرکت، فعل و انفعالاتی رخ می دهد که اساس تفکر حرکت را شکل می دهد.
توانایی با اقوه ی هر یک از اجزای حرکت غیر قابل محاسبه است زیرا:
هر جزء حرکت می تواند ده ها رابطه ی حرکتی داشته باشد. با تغییر هر کدام از اجزاء (چه اندازه و چه نیرو) شکل و محتوای حرکت تغییر می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توانایی حرکت در ورزشکار نامحدود است.
دو نقش متفاوت حرکت:
قسمت اصلی حرکت، شکل و اندازه ی آن است که فرایند پیچیده ی حرکت را شامل می شود. اما قسمت دیگر نیروهای اعمال شده و وارده بر اجزای مختلف حرکت است که کنترل حرکت را تحت اختیار خود قرار می دهد. با پیوند این دو قسمت با یکدیگر تعادل و توازن حرکت تحت کنترل قرار می گیرد. رابطه ی بین این دو قسمت وظایف خاصی را بر عهده دارند.
هنگامی که تعادل و توازن، نیروهای اعمال شده و وارده بر اجزای مختلف حرکت اهمیت پیدا می کند و تداخل و هماهنگی بین اجزای مختلف حرکت رابطه ی بین الگو های حرکتی به کمک می آیند.
حالا می توانید تصویر کلی را از وظایف دو بخش حرکت در پردازش اطلاعات به صورت زیر ارائه گردد.
با نگاهی به خصوصیات دو بخش حرکت، دیگر نمی توان برداشتی سطحی و ساده انگارانه را از موضوع حرکت مطرح کرد. حتما نباید اینگونه پنداشت که دو بخش حرکت به صورتی کاملا جدا از هم فعالیت می کنند. هنگامی که هر دو قسمت حرکت با هماهنگی کامل به فعالیت می پردازد، می توان نتایج زیر را انتظار داشت:
1- منطق اندازه
2- منطق حجم
3- منطق برایند نیروها
اکنون وقت آن رسیده است که روشی را بررسی کنیم که مهارت های بیشتری از حرکت را به عهده می گیرد.
نقشه های ذهنی حرکت:
شاید نقشه برداری ذهنی از حرکت یک روش یادگیری همراه با مزایای فراوان است. نقشه برداری ذهنی را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
1- اجزاء مختلف حرکت حریف به صورت شاخه هایی از منشاء اصلی حرکت در نظر گرفته می شود.
2- موضوعات اصلی و فرعی حرکت مورد بررسی قرار می گیرد.
3- موضوع انتخاب شده، شیوه ی برخورد مخصوص به خود را خواهد داشت.
4- ممکن است در مسیر حرکت، راه دیگری در نظر بگیرید.
5- ممکن است دو حرکت به یکدیگر گره خورده، مسدود یا ارتباط بین آنها گسسته شود.
نقشه ی حرکت می تواند تمام توضیحات را درباره ی (شاخه)، (انشعابات) و با (گره خوردن) را به صورت یکجا بیان کند.
هنگامیکه نقشه ی ذهنی حرکت را در دست دارید، بهتر است پنج ویژگی مختلف آن را بررسی کنید:
1- موضوع اصلی حرکت را درک کنید و در برابر آن مواردی را اعمال کنید.
2- موضوعات فرعی منشعب از حرکت اصلی را بررسی کنید.
3- هر شاخه ی فرعی شکل و فرم خاص خودش را دارد.
4- هر شاخه ی اصلی و فرعی را می توان به یکدیگر ربط داد.
5- شاخه ی اصلی و فرعی را می توان به یکدیگر ربط داد.
مزایای استفاده از نقشه ی ذهنی حرکت:
1- هسته ی اصلی موضوع حرکت و جوانب آن شناسایی شود.
2- به علت نسبی بودن هر کدام از اجزای حرکت، عملکردهای متفاوتی وجود دارد.
3- برای تسلط بیشتر بر موضوعی خاص، آن را سریعا ارزیابی کنید.
4- موضوعات غیر ضروری در نقشه ی حرکت وجود ندارد.
5- نقشه ی ذهنی منحصر به فر دو متعلق به ورزشکار است.
خصوصیات نقشه ی ذهنی حرکت:
مزایای نقشه ی ذهنی آن است که خلاقیت ورزشکار را بالا می برد. چرا که می دانیم اجرای حرکت چند بعدی است. نقشه ی حرکت به ورزشکار اجازه می دهد که رها از قالب تک بعدی و خطی به ابعاد دیگر حرکت بپردازد. نقشه حرکت باعث جریان یافتن آزاد و ایده پردازی های خلاقانه می شود. این ایده های خلاقانه توسط مغز شکل گرفته و نقشی را بر عهده می گیرند. در حقیقت نقشه ی ذهنی سازمان دهنده ی افکار ورزشکار است.
ذهن خطی: ( یک سویه)
اگر به یک فیلم نگاه کنید، نمی توانید درباره ی آنچه می بینید، حدس بزنید. بنابراین مجبورید از اول تا آخر فیلم را ببینید. حتی در این صورت تضمینی برای درک مفاهیم اصلی و روابط مهم بین شخصیت های فیلم وجود ندارد. چرا که ممکن است این موضوعات زیر چهره ی افرادی پنهان شده باشند.
روش طراحی نقشه ذهنی حرکت:
با استفاده از دستورالعمل های زیر می توانید نقشه های ذهنی بسازید و از طریق، رابطه ای بین آنها را به طور کامل درک کنید:
1- همیشه نقشه ی ذهنی را با موضوعاتی که از این نقطه ی هدف منشعب می شوند، دنبال کنید.
2- در هر لحظه فقط به سراغ موضوع مورد نظر بروید.
3- تا حد امکان از حرکت های ساده استفاده کنید و موضوع حرکت را پیچیده نکنید.
4- برای موضوعات مختلف از روش های متفاوت استفاده کنید.
5- اجرای حرکت را به صورت یکنواخت و کسالت آور دنبال نکنید.
6- از تداعی تخیل به صورت خلاقانه استفاده کنید.
اهمیت نقشه ی ذهنی حرکت در این است که می توانید با قوه ی تخیل خود، آزادی عمل بیشتری داشته باشید تا نتیجه ی کار مطلوب تر باشد. باید ایده هایتان را در همان زمان شکل گیری به وجود آورید. کافی است در نقشه ی ذهنی خود، ایده ای که به موضوع مربوط است را دنبال کنید و در صورت لزوم به نقشه ی ذهنی حرکتی خود انشعابات دیگری اضافه کنید.
سعی کنید ایده ها در ذهن شما از مسیر مشخص عبور کنند. زیرا با این کار خلاقیت خود را از بین می برید. بنابراین توانایی های ذهنی خود را محدود نکنید و به صورت کاملا اتوماتیک افکار خود را در قالب نقشه ی ذهنی خود، دسته بندی کنید.
موارد استفاده ی نقشه ی ذهنی حرکت:
کاربرد نقشه ی ذهنی حرکت بسیار
فراوان است. همیشه می توان با شناخت نقشه ی ذهنی حریف، جنبه هایی از علایق حریف
برملا
می شود. همچنین از نقشه ی ذهنی به عنوان ابزاری برای شناسایی اطلاعات و سازماندهی
موضوعات حرکت استفاده کرد. از طریق
نقشه ی ذهنی به نکاتی برجسته و نیز رابطه ی بین آن نکات دست یافت. نتیجه کار می
تواند هم روشن تر و هم شگفت انگیز باشد.
اما قبل از درگیر کردن قوه ی تخیل خود، می توانید با بکار بردن توصیه های زیر انرژی با ارزش خود را کمتر تلف کنید:
1- حرکت خود را برنامه ریزی کنید. سپس قسمت هایی از حرکت حریف که مربوط به حرکت شما است را کنترل کنید. تصور نکنید که وظیفه ی اجباری شما، بررسی تمام اجزای حرکت حریف است. توجه به جزئیات غیر ضروری در هنگام درگیری باعث ایجاد نگرانی از عدم درک کامل حرکت حریف خواهد شد. اما نگرانی واقعی این است که درگیری ذهنی شما با این جزئیات، می تواند ذهن را از آن چیزی که به دنبال آن هستید، یعنی موضوع اصلی منحرف کند.
2- پیام اصلی حرکت حریف را جستجو کنید و هنگامیکه آن را پیدا کردید، می توانید به طراحی نقشه ی ذهنی بپردازید. با ذهن باز و تحلیل گر تلاش کنید با استفاده از قدرت تخیل به صورت خلاقانه به حرکت جان ببخشید.
3- سعی کنید در هنگام مسابقه منفعل نباشید، در مورد حرکت های حریف فکر کنید و در منطق نهفته در ورای حرکت حریف بیندیشید. اگر هنگام مسابقه ذهن فعالی داشته باشید، درک و یادآوری شما از حرکت حریف بسیار افزایش می یابد. زیرا به ذهن اجازه ی می دهید بین موضوعات رابطه برقرار کنید. همچنین روابط بین حرکت ها، اصلی ترین ابزاری است که حافظه از آن بهره می گیرد.
4- هنگام کشف حرکت حریف، با اجرای
حرکت کلیدی، نقشه ذهنی خود را کامل کنید. یادتان باشد که اطلاعات مهمی در نقشه
ذهنی شما جای دارد. اطمینان حاصل کنید که تمام این اطلاعات به سرعت قابل تشخیص
هستند. باید توانایی آن را داشته باشید که در اجرای حرکت ها، نظم و اولویت بندی را
فراموش نکنید. بعد از اتمام حرکت ممکن است، نقشه ی ذهنی در شاخه های فرعی پیش رفته
باشد و یا برعکس. در این صورت لازم است نقشه ذهنی خود را مرور کنید. ولی این بار
مسیر اصلی را به طور صحیح انتخاب کنید. برای اینکه هنگام مسابقه
در حال پیش بینی کردن بودید تا به نتیجه رسیدید، اما اکنون همه ی پیش بینی ها را
پشت سر گذاشته اید و واقعیت دست یافته اید.
مراحل اجرای فن:
به طور معمول مراحل اجرای فن دارای سه قسمت است:
1- اجرای حرکت های اولیه (مقدمه چینی)
2- اجرای حرکت اصلی (فن)
3- نتیجه گیری (اجرای حرکت نهایی)
به نظر می رسد هنگام اجرا نیز باید همین ترتیب رعایت شود. اما چگونه باید اجرای حرکت های اولیه انجام شود؟
تنها راه درست، برنامه ریزی طرح حرکت با توجه به تصمیم های حریف است که برای رسیدن به هدف خودش انجام می دهد. برای نزدیک شدن به حرکت حریف، نظرات شما ممکن است تغییر کند. حتی شاید تصمیم هایی بگیرید که حریف تصور کند به نفع اوست.
ترسیم ساختار حرکیت حریف به شما اجازه می دهد که موضوعات را به صورتی متوازن انجام دهید و حرکت شما از نقطه ای به نقطه ی دیگر نرم و روان اجرا شود.
اجرای اولین حرکتی که به ذهن شما می رسد و سپس اجرای حرکت کورکورانه به سوی نکات دیگر، نتیجه ای جز عدم توازن و از گسیختگی فن در بر نخواهد داشت. این روش با انجام تغییرات و ترتیب درست حرکت ها، کم کم روابط بین حرکت ها آشکار می شود.
انواع اشتباهات احتمالی را در همان مرحله برنامه ریزی پیش بینی کنید. نگذارید تا حرکت به اتمام برسد و آنگاه متوجه ی اشتباهات شوید. برنامه ریزی برای اجرای حرکت به دلایل زیر دشوار است:
1- شاید به اندازه ی کافی از موضوع
شناخت ندارید که بتوانید
درباره ی آن تصمیم بگیرید.
2- احتمالات بسیار زیادی که درباره موضوع مورد نظر دارید، باعث می شود که ندانید از کجا آغاز کنید.
در اینجا یک نقشه ی ذهنی می تواند این مشکل را برطرف کند. سپس موضوعات مختلف را با توجه به حرکت حریف بررسی کنید. در این مرحله مانند عملکرد خط مونتاژ در یک کارخانه با سر هم کردن و وصل کردن حرکت ها با یکدیگر، حقیقت حرکت را اجرا کنید. باید اطمینان حاصل کنید که حرکت شما ارزش اجرا کردن را دارد. در این حالت بسته به موقعیت که دارید، خودتان را جای حریف بگذارید. شاید لازم باشد دو نقشه ی ذهنی ترسیم کنید.
زمانیکه نقشه ذهنی در حال اجرا می باشد، باید با ابزار انعطاف پذیری و اعتماد به نفس در جهت موفقیت تلاش کنید. نه اینکه با موضوعات فراوان و غیر کاربردی حرکت و انرژی خود را حدر بدهید.
تقویت مغز:
علی رغم اینکه مغز یکی از دستگاه های بدن است، چرا باید مغز خود را، همچون بدنتان پرورش دهید. هرچه بیشتر مغز را تمرین بدهید، قوی تر می شود.
یقینا تمام ورزش ها بر پایه ی حل مسأله هستند و تفکر خلاق و یا استراتژی خاص تفکر را تقویت می کند. بنابراین ورزش می تواند، مهارت های مغز را تقویت کند.
هدف ورزش بکارگیری بیشتر مغز است. مانند قوه ی منطق در برنامه ریزی حرکت، توالی، قوه ی تخیل، چند بعدی و کلی نگری باشد.
ذهن ورزشکار:
اکنون رقابت بین ورزشکاران فشرده تر شده است. همچنین با افزایش جوایز مسابقات، رقابت شدیدتر می شود. این در حالی است که ورزشکاران در رقابت ها شرکت می کنند تا نامی برای خود دست و پا کنند و هم برنده ی جوایز ارزشمندی شوند.
ورزشکاران با ارائه ی نقشه های ذهنی خود، توانایی های خود را خود را به نمایش می گذارند. بنابراین حافظه به عنوان عامل مهم در موفقیت ورزشکار نقش بسزایی دارد. اگر مرتبا به تقویت حافظه بپردازید، آنگاه روش اجرا را خواهید آموخت. این امر در نهایت به موفقیت در مسابقه منتهی می شود.
5- ابزار تخیل در ورزشکار:
این قوه ی تخیل است که با رمزگشایی از پیام های حرکتی حریف، آنها را درک می کند. سپس وارد عرصه ی فعالیت می شود. بنابراین تنها قدرت تخیل است که می تواند به پردازش اطلاعات بپردازد. به عبارت دیگر به منظور درک معنای مدل های مختلف حرکت، مرتبا مغز ما در حال محاسبه است.
بیشتر ورزشکاران از همان اوایل شروع ورزش، تصاویر ذهنی حرکت ها را می آموزند و بعد از مدت کوتاهی به مهارت می رسند. ورزشکار می تواند با استفاده از رفتار حرکتی حریف، خلق و خوی آن را شناسایی کند. تنها کاری که باید انجام دهد این است که توالی حرکت های درهم ریخته را دنبال کنید و به طور هم زمان با تصویر خوانی حرکت ها، آنها را شناسایی کنید.
نزاع بر سر اینکه کدام حرکت پیروز می شود یا نه جدال بیهوده ای است.
اگر ورزشکار بخواهد تفکر خلاق را در خود شکوفا کند، ابتدا باید بتواند موانعی که در خود ایجاد کرده را از بین ببرد تا افکارش بتواند آزادانه و بدون وقفه جریان یابند. هنگامیکه افکار آزاد شدند، آنگاه می توان آنها را در هر جهتی که بخواهید هدایت کنید. البته زیباترین جهت را انتخاب کنید.
رمز موفقیت آن است که به قوه ی تخیل خود اجازه دهید طغیان کند. نباید وقت خود را صرف یک ایده ی صرفا عمل گرا کنید. کدام یک را انتخاب می کنید. منطق یا خلاقیت. چشم و مغز خود را راهنما قرار دهید و آنچه را که می بینید، احساس کنید.
هنگامیکه موفق شدید ترکیب یک دسته حرکت را جمع و جور کنید، انبوهی از ایده های سرکش تداعی می شود.
برای شکوفا کردن تخیل باید آینده ی حرکت را پیش بینی کنید. باید به صورت مدام و اتوماتیک در حال تولید ایده های مختلف باشید. مشکل این است که در هر لحظه یک ایده قابل اجرا می باشد.
تداعی حرکت:
تعریف ما از حرکت، تنها به ماهیت
خطی (تک بعدی) آن محدود
نمی شود. بلکه آنچه در ذهن شما تداعی می شود را نیز شامل می شود. در حقیقت چیزی که
به ذهنتان می رسد، نحوه ی اجرا و نتیجه آن است. با توجه به تجربیات گذشته، هر چقدر
حرکتی را بیشتر بشناسید،
پاسخ های متنوع تری را می توانید ارائه دهید.
6- چگونگی ارتباط سازی:
این کار به وسیله ی ساختن رابطه ای ساختگی بین اجزاء حرکت با استفاده از نیروی تخیل است که ارتباط سازی می گویند. این روش در تمرین انفرادی (سایه زدن) بسیار مفید است. روش ارتباط سازی تمرین سودمندی برای تقویت حافظه است. چرا که این روش تخیل و قدرت تداعی را به کار می گیرد. لازم نیست نگران این باشید که بعضی از حرکت های نامربوط را چطور به هم ارتباط دهید. پیشنهاد می کنم بعد از نگاه کردن به یک فن چشمان خود را ببندید و تلاش کنید، تصویر ذهنی مربوط به آن فن را بسازید.
اکنون وضعیت خود را با نتیجه ی قبلی مقایسه کنید. حتما حاصل تلاش شما بهتر از قبل بوده است. اگر قسمتی از فن را فراموش کرده اید، احتمالا به یکی از دلایل زیر بوده است:
1- تصویر ایجاد شده در ذهن شما گنگ و مبهم است.
2- فکر می کردید بدون کمک گرفتن از تخیل می توانید فن را حفظ کنید.
3- نمی توانید فن را در رابطه با حرکت حریف ایجاد کنید.
مزیت روش ارتباط سازی این است که
حریف مقابل می خواهد روش حرکتی خودش را تحمیل کند. شاید در ذهن شما تصویر مبهمی از
حرکت حریف به وجود آید. هنگامیکه توجه شما به طور کامل معطوف به حرکت های حریف شد،
از جزئیات غافل نشوید. حالا چگونه
می توانید از تداخل حرکت حریف با حرکت خودتان آگاه شوید. وضعیت حرکت را در ذهن
پایدار کنید. بنابراین اولین مفاهیم و تداعی ها به مغز با سر هم کردن حرکت ها با
یکدیگر شکل می گیرند. اهمیت دارد که این تداعی های اولیه چگونه شناسایی و شناخته
شوند.
دقت کنید ترتیب رخدادهای حرکتی با ترتیب حرکت های شما ارتباط برقرار کنند. باید بتوانید این حرکت ها را سریعا از اول تا آخر و برعکس به خاط آورید. با این روش می توانید، حافظه ی فراموشکار خود را به طرز حیرت انگیزی تقویت کنید.
7- مرور جزئیات:
در اینجا یک سؤال پیش می آید، چرا
ورزشکار جزئیات و
ریزه کاری های یک فن را به یاد می آورد. به دلیل اینکه در آن موقعیت ها حضور داشته
و به اندازه ی کافی درباره ی آنها فکر کرده است. تمرینات شما مملو از تجربه هایی
بوده که به علت شبکه ای به هم پیچیده از تداعی های مختلف، به راحتی قابل یادآوری
هستند. مثلا به یاد می آورید در لحظه ای که زیر حریف را گرفته ای، حریف چگونه
توانست پایش را عقب بکشد و آن را از دستان شما آزاد کند.
یاد آوردن ترتیب وقایع کار ساده ای
است. فقط لازم است به آن فکر کنید. به لحظه ای که در آن قرار داشتید و کاری که
باید انجام می دادید تا بتواند پایتان را آزاد کند. این سؤال ها پیش نمی آید، مگر
اینکه از آن دسته افراد باشید که وقتی به مشکلی برخورد می کنند، از خودشان
می پرسند که چگونه می شود این وضعیت را بهبود بخشید. در واقع صرف نظر از رخدادهای
حرکتی، چیزی که درون شما وجود دارد که نمی توان جلوی آن را گرفت و آن چیزی نیست
جزء قوه ی تخیل.
آنچه که در این مرحله باید بتوانید
انجام دهید، عمق دادن به باور خود تا بتوانید به طور ساختگی احساس های مختلف را در
خود تقویت کنید. نکته ای که باید به آن توجه کنید، ساختن تصاویر دقیق همراه با
جزئیات آن است. این تصاویر دقیق نیستند که بر ذهن شما تأثیر
می گذارند، بلکه ترکیبی از احساس های مختلف است که تأثیر در ذهن شما خواهد داشت.
همین امر دلیل اصلی است تا بدانید:
هر فن یا حرکت شخصیت ویژه ای دارد. زیرا چند بعدی است و در موقعیت های مختلف به روش های متفاوت عمل می کند. ورزشکار می تواند با یک فن به روش های گوناگون برخورد کند.
راز حفظ کردن فن (به هر روش که باشد) در مرتبط کردن اطلاعات با روش های مختلف است. بنابراین اطلاعات یک فن می تواند به روش های گوناگون چیده شوند. اما فرقی نمی کند هر فنی را که می خواهید اجرا کنید، باید از قبل با وضعیت حریف متقابل مرتبط کنید.
8- روش اجرای فن:
روشی که فن در مسیرهای آشنا به ذهن تحقق می یابد. اجرایی که در پی می آید بیشتر، وجه منحصر به فرد بودن آن است. نه صرف اجرای خود آن. باید بتوانید همه ی موانع و معایب را به خاطر بیاورید. در این کار شما مانند یک مسافر در جاده ی پرپیچ و خم پیش می روید.اما ابتدا:
1- باید در ذهن خود مسیر حرکت را بررسی کنید.
2- در طول مسیر حرکت، نقاط مهم را انتخاب کنید.
3- اطمینان حاصل کنید که حرکت شما
از یک نظام منطقی پیروی
می کند.
4- در آخر مسیر، حرکت خود را تکمیل کنید.
در این روش همه ی موانعی که باعث توقف در هر حرکتتان می شود، تحت کنترل خود در آورید. در هر مرحله تلاش کنید حال و هوای (احساس) آن مرحله را به حرکت خود اضافه کنید. همچنین به واکنش های خود، درهنگام مواجهه با حرکت ها توجه کنید.
نکته: تلاش نکنید فن ها را به صورت مکانیکی اجرا کنید. سعی کنید به حرکت ها جان ببخشید. از نظر زمان هم محدودیت ها را در نظر بگیرید اما زیاد عجله نکنید.
مرور اطلاعات حرکت:
برای به یاد آوردن کلیه ی مراحل حرکت، شکل و فرم و نحوه ی برنامه ریزی حرکت را مرور کنید. اگر قسمتی از حرکت تأثیر زیادی بر حرکت حریف گذاشته است، بهتر است آن را مجددا مرور کنید و برعکس.
زیبایی این حرکت در تناسب و توازن بین اجزاء آن است. البته به شرطی که حرکت شما هم منسجم باشد. روش حرکت یک سیستم ذهنی مؤثر است که به ورزشکار اجازه ی اجرای سریع و آسان را می دهد.
اگر به نظر شما، قبل از اجرای فن، باید مسیرهای شناسایی شده را بازبینی کنید. این کار با طولانی تر کردن حرکت یا اضافه کردن یک مرحله به آن انجام می شود.
آهنگ حرکت:
استفاده از حرکت های هماهنگ که با
ریتم و روشی متداول اجرا
می شوند. این کار شبیه به آهنگ سازی، نوازندگی، شاعری و... است.
تجربه نشان دهده است که برای
تأثیرگذار بودن بیشتر ورزشکار با این روش حرکت های هماهنگ با یکدیگر را انتخاب
کرده و بکار
می گیرد. به هر حال دنیای حرکت شخصی است و بهتر است هر ورزشکاری ایده های خودش را
بکار بگیرد. گاهی در اجرای حرکت های خود اغراق کنید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید،
اجرا ساده تر خواهد شد. اگر از حرکت ها برای تقویت یکدیگر بکار بگیرید، اجرا قوی
تر می شود.
عدد گذاری در حرکت:
اگر شما هم مانند من فکر می کنید بر روی هر قسمت از یک عدد بگذارید. آنگاه به کاربرد این روش پی می برید.
در حقیقت استفاده از اعداد، روش مناسب برای هماهنگی بیشتر بین اجزای فن است. با این تفاوت که ورزشکار اجرای حرکت خود را به ترتیب اعداد انجام می دهد. در صورت جابجا شدن اعداد، نقش های حرکت عوض می شوند.
روش عدد گذاری حرکت می تواند به جای اجرای هماهنگ، دقیق تر باشد. همچنین می توان ترکیب های مختلف عددی را برای ارزیابی روش های مختلف بکار برید. با اجرای این روش می توانید اجراهای مختلفی را تجربه کنید. با این کار تصاویر ایجاد شده در ذهن آنقدر شفاف هستند که برای مدت طولانی درحافظه می مانند.
حالا از شکل ها و فرمول های ابداعی
خود استفاده کنید. اگر اجرای حرکت شما استحکام کافی داشته باشد، آنوقت عکس العمل
های شما روان تر و سریع تر می شوند. اما برای آن دسته از فن هایی که
نمی توانید تصویر مناسبی را ایجاد کنید،
باید مرحله به مرحله شکل فن را در ذهن خود بسازید. زیرا مغز در هنگام یادگیری یک
مهارت مرحله به مرحله کار می کند. شما باید مراحل اجرای فن را طوری طراحی کنید که
معنا دار بوده و در حافظه ثبت شود.
یادآوری حرکت ها:
در اینجا ورزشکار روشی ساده برای به خاطر سپردن حرکت های کلیدی یک فن فرا می گیرد. در این روش ورزشکار می تواند زمان بیشتری را به تفسیر حرکت اختصاص دهد.
فرایند حفظ کردن فن باید مفرح باشد، نه عذاب آور؟ با تکرار فراوان یک فن یا تکنیک به منظور حفظ کردن آن نه تنها لذت تمرین را از بین می برد. بلکه اهمیت نکات کلیدی نیز زائل می شود. با استفاده از این روش فنون به صورت آهنگین در آمده و جذابیت آنها بیشتر می شود.
اگر فن را به صورت آهنگین به خاطر
سپارید، آنگاه لذت بیشتری از اجرای آن خواهید برد و برای مدت طولانی تر در ذهن شما
باقی
می ماند. همچنین درک بهتری از معنای حرکت ها به دست خواهید آورد.
هنگام اجرای تمرینات، در مراحل اولیه معمولا فن را با همان ترتیب موجود در آن حفظ کنید. بنابراین سفر ذهنی شما باید دارای مراحل معینی باشد تا نظم فن به هم نخورد. در این مرحله عوامل متفرقه ی زیادی ممکن است باعث تداخل و مخدوش شدن اجرای فن شما شود.
در این مرحله بهتر است هر گونه تأثیر را بر روی فن خود از بین ببرید تا تأثیر فن شما از بین نرود. برای مثال استاد نقاش را در نظر بگیرید که تصویر شما را مانند چهره ی واقعی شما ترسیم می کند. اما هنگامیکه به تسلط کافی دست یافت می تواند تصویر شما را به هر شکلی که بخواهد ترسیم کند.
سرانجام شما می توانید ترتیب های متنوعی را از فن ارائه دهید. حتی می توانید برخی از خطوط حرکت را حذف کنید و یا در اجرای آن مبالغه کنید. در هر وضعیتی که قرار دارید با توجه به سر نخ هایی که از حرکت حریف دریافت می کنید، نوع اجرای حرکت خود را تعیین کنید.
چنانکه می دانید، فن از مجموعه ی حرکت هایی که پشت سر هم قرار گرفته اند، تشکیل شده است. اما در مسابقه ی واقعی ترتیب آنها مرتبا تغییر می کند. برای اجرای یک حرکت به یک تصویر کلیدی احتیاج دارید.
هنگامیکه حرکت ها را به تصویر تبدیل کردید با استفاده از روش ارتباط سازی آنها را به هم وصل کنید. بدین ترتیب به وسیله ی تصویر، ورزشکار به مفهوم حرکت پی برده و با استفاده از مکان آنها به ترتیب حرکت ها را اجرا می کند. با این کار در مدت کوتاهی آنقدر به فن تسلط پیدا می کنید که دیگر به تصاویر جزء به جزء آن نیاز نخواهید داشت. در این حالت مفهوم کل حرکت پدیدار می شود. اما اگر در جای نتوانستید کاری انجام دهید، مفهوم حرکت حریف به شما کمک خواهد کرد. ورزشکار با توجه به مفهوم حرکت حریف، مفهوم حرحت خود را تعیین می کند. در اینجا حرکت حریف شما را یاری خواهد کرد.
این موضوع به ورزشکار اجازه می دهد تا بدون عجله حرکت خود را آماده کند و از نظر زمانی خود را با حرکت حریف منطبق کند.
همچنین می توان با یک محاسبه ی
ساده، محل دقیق مراحل اجرای فن را مشخص کرد. برای این کار، باید مراحل اجرای فن را
در ذهن خود مرور کنید. وقتی در سراشیبی حرکت قرار گرفتید، اکنون می توانید یک
مرحله جلوتر بروید و برای اتمام حرکت، فوری اقدام کنید. یا اینکه کمی به عقب
برگردید و با یک محاسبه ی ساده به شکستن حرکت حریف اقدام کنید و باعث پیشروی حرکت
وی نشوید. این همان روشی است که با استفاده از آن می توانید ترتیب حرکت حریف را
بر هم بزنید. با این کار باعث حیرت دیگران می شوید. اکنون راز این کار را می
دانید.
تحولات حرکت:
به دلیل تحولات حرکت معنای آنها نیز تغییر پیدا کرده است. مثلا برخی از حرکت ها مانند زره یا شمشیر عمل می کنند. برای درک بهتر حرکت ها باید معنای آنها را بیاموزید. در این باره برخی از حرکت ها راهنمای خوبی برای حرکت های دیگر هستند.
برای تحول در فن می توانید یک یک عناصر جدید را به فن اضافه کنید. در این وضعیت، عنصر جدید می تواند به شما کمک کند.
نکات آموزشی:
درک و فهم ورزشکار از حرکت و نظر جدید شما در این باره، همان چیزی است که ورزشکار به آن نیاز دارد. بنابراین اگر در مطالعه ی حرکت حریف نقش فعالی را بر عهده بگیرید به نفع خودتان است.
خودتان را به جای حریف بگذارید. تصور کنید اگر به جای حریف مقابل بودید چه می کردید؟ چه واکنشی نشان می دادید؟ تلاش کنید علت شکست حریف را در این شرایط درک کنید و برعکس.
چند فن را مرور کنید و ماجراهای مختلف حرکت را از دیدگاه حریف بررسی کنید. این کار به شما کمک می کند که برای انواع تهاجم ها و تهدیدات آماده شوید. هنگامیکه به درک کاملی از فن رسیدید، می توان گفت از یک ذهن تصویر پرداز برخوردار هستید. می توانید حرکت ها را در ذهن خود تجسم کنید. می فهمید چه روشی را برای اجرای نقش حرکت خود لازم دارید. به نظر شما چه حرکتی می تواند خصوصیات حرکت حریف را خنثی کند.
همیشه به اجرای حرکت حریف فکر کنید. او در هر کدام از مراحل حرکت به دنبال چه چیزی می گردد؟ چرا او حرکت خاصی را اجرا می کند؟ آیا تصویری که از حرکت حریف در ذهن شما ایجاد شده است، منظور حریف را شناسایی کرده اید؟ این شناسایی از توصیف و شخصیت حرکت حریف با توصیف یک موقعیت چه کمکی به شما خواهد کرد؟
11- روش آسان برای یادگیری فن:
هنگامیکه ورزشکار بودم از مربی ام می پرسیدم که چگونه باید فن ها را یاد بگیرم. جواب می داد بهترین راه تکرار فن ها تا حدی که در ذهن جا بیفتد. به این ترتیب آموزش فن کاری طاقت فرسا و طولانی به نظر می آمد.
تکرار پر زحمت و مدام، بدون شناخت از رابطه ی اجزای حرکت، جز اضطراب و ناراحتی و خستگی نداشت. آن زمان می دانستم که هدفم یادگرفتن فن است. اما روش دستیابی به این هدف را نمی دانستم.
کاش آن زمان روشی که حالا می خواهم بازگو کنم را می دانستم و با استفاده از آن می توانستم بالاترین اجرای فن را بکار بگیرم و به تدریج به یک ورزشکار ماهر تبدیل شوم.
با این روش زمان آموزش فن بسیار کاهش خواهد یافت و این موضوع کمک می کند که وقت خود را بیشتر برای بررسی ساختار فن و یا بهبود حرکت متمرکز کنید.
اگر تنها یک فن را در قالب روشی که
بازگو کردم یاد بگیرید، آنگاه
می توانید به طور کامل از سه مؤلفه تقویت حافظه استفاده کنید. یعنی تداعی، تخیل و
مکان یابی.
اصولا برای اجرای جریان اندیشه مدار دو روش وجود دارد:
1- چگونه می توان رابطه ی آشکار و رابطه ی معنایی ایجاد شده در فن را به هم مرتبط کنید؟
2- چگونه می توان جنس حرکت ها را تشخیص داد. در این حالت بدون داشتن یک سیستم منظم، حرکت ها را با هم تداخل دهید و سبک جدید از اجرا بیافرینید؟
چگونگی ساختن فن:
ساختن فن کار ساده ای نیست. اما ورزشکار می تواند با قرار دادن زنجیره ای از حرکت های آشنا در ذهن، فن جدیدی بیافریند. اما باید اجرای آن در زمان هایی قرار داد که عملکرد آن آسان باشد. اگر این کار را به درستی انجام ندهید، مثل این است که اداره ی پست، نامه های ارسالی را به گیرندگان نفرستد. یعنی بعد از اتمام فن جدید، باید از خود بپرسید، چرا آن را انجام دادم؟
برای هر فنی که می خواهید اجرا
کنید، باید تصاویر ذهنی در نظر بگیرید و آن تصاویر ساخته شده را اجرا کنید. به
انواع حرکت هایی که می خواهید اجرا کنید، فکر کنید. فنی را که به خوبی می شناسید
انتخاب کنید. سپس فن ذهنی خود را به چند
بخش تقسیم کنید. هر قسمت از فن
می تواند یک صفت خاص را در خود جای دهد. کند، تند، سریع، سنگین و.....
همچنین شما می توانید با شناخت نقش حرکت حریف، برای دسته بندی افعال حرکتی خود استفاده کنید. اما زیبایی این روش آن است که به ورزشکار اجازه می دهد تا حرکت ها را به طور منظم بر اساس جنس فن در نواحی مربوط به خود، جای دهد.
فن دو جنسی:
گاهی فن مورد نظر شما، مانند یک
خیابان اصلی به دو مسیر مجزا تقسیم می شود که هر کدام کارکردهای خاص خودش را خواهد
داشت. زیرا باعث می شود دو جنس متفاوت، هیچ گاه با یکدیگر تلاقی نداشته باشند.
زیرا موقعیت حرکت ها به طور خودکار جنسیت آنها را نمایش
می دهد. در واقع این شما نیستید که جنس حرکت
را می سازید، بلکه این خود حرکت است که حرکت این کار را بر عهده دارد.
اگر برای ورزشکار راحت تر است، می توانید فن را به دو یا چند بخش جداسازی کنید و جنس های مختلف را در مکان های ایده آل بکار بگیرید. با فرض بر اینکه شما این دو جنس حرکت را می شناسسید، شاید جنس سوم حرکت (خنثی) کاربرد دارد.
پر کردن جاهای خالی فن: (مدل ارتباط بین حرکت ها)
برای اجرای حرکت ها به نقشه ی ذهنی حرکت فکر کنید و فن را به بخش های مختلف تقسیم کنید. وقتی در حال اجرا هستید، از تخیل و تداعی استفاده کنید تا تصاویر کلیدی در هنگام شکل گیری در جای مناسب قرار داده شوند. در این حالت:
1- اجرای حرکت ها شبیه رودخانه ای جاری هستند با پیچ و خم ها و شکل های حرکتی خاص خودش.
2- نقطه های کلیدی حرکت را کشف کنید.
3- پر کردن جاهای خالی با حس های مختلف، می تواند حرکت ها را به هم ربط دهد. این موضوعات باعث تثبیت بیشتر آنها در کل حرکت می شود.
4- ایجاد حرکت رابط بین دو حرکت.
5- استفاده از حرکت سمبلیک که گاهی ارتباطی با فن اصلی ندارد.
روش تعیین موقعیت های حرکت:
ورزشکار می تواند قسمت های مختلف حرکت را در جاهای مناسب قرار دهد. اگر اجزاء حرکت در جاهای مشخص قرار بگیرند، دیگر لازم نخواهد بود، انرژی زیادی صرف کنید. در اینجا باید عناصر یک حرکت به یکدیگر ربط دهید.
مکان یابی مناسب برای حرکت:
جای مناسب حرکت در حقیقت می تواند بازده ی مناسب حرکت را تضمین کند. اگر تمام قسمت های حرکت در جای مناسب خود قرار بگیرند، دیگر تداخلی بین آنها به وجود نمی آید. در اینجا حرکت مناسب برای ایجاد رابطه مثبت بین دو حرکت روبروی هم صف آرایی می کنند.
هر نتیجه ای غیر از برنده شدن بدان معنا است که رابطه ی ذهنی لازم را ایجاد نکرده اید. هر کدام از اجرای حرکت ها باید شما را به نقطه ای از حرکت حریف پیوند دهد و با آن مرتبط کند. اگر در ابتدا نتوانید ارتباط ضروری را در ذهن ایجاد کنید، چگونه می توان انتظار داشت موفق شوید؟
چگونگی اجرای حرکت:
هیچ محدودیتی برای حجم و یا اندازه ی حرکت وجود ندارد. اگر در مقابله کردن با حرکت حریف دچار مشکل هستید، می توانید از روش تعقیب و گریز استفاده کنید. سپس جایگاه مناسب برای اجرای حرکت پیدا کنید. هنگام فکر کردن به جزئیات حرکت، تا جایی که ممکن است از خلاقیت خود استفاده کنید. نگران اجرای حرکت ها نباشید. فقط نقش حرکت ها را شناسایی کنید. شاید بهتر باشد ذهن را به وسیله طبقه بندی اطلاعات شفاف تر کنید. شاید هم بهتر است از یک حرکت ابداعی استفاده کنید.
12- میان برهای حرکت:
در این مرحله فن دستخوش تغییراتی
می شود و تأکید بیشتر بر مهارت حل مسأله از کوتاه ترین راه و تجزیه و تحلیل عملی
روش های محاسبه است. هدف از این کار تلاش برای ایجاد حرکتی خلاقانه و جذاب کردن و
لذت بخش نمودن آن است. می توان همان حرکت را به روش های
ساده تر اجرا کرد و به وسیله ی آن معنای حرکت را دستخوش تغییر کرد. حتی می توان در
بخش هایی از حرکت برش ایجاد کرد و یا قسمتی از این بخش ها را حذف کرد تا اجرای آن
کوتاه تر شود. اما این کار باید با یک سلیقه و ظرافت خاصی انجام شود. ورزشکار می
تواند با اجرای ده ها شکل مختلف از یک فن، چگونگی درک حرکت را برای حریف گنک و
نامفهوم کند.
استفاده از حقه ی حرکتی:
اجرای حرکت های کلیدی برای حریف کاملا آشنا می باشد. در حالی که تلاش می کنید تصویرهای ذهنی خود را اجرا کنید. در این حالت حریف هم بیکار نمی نشیند. او سعی می کند با بررسی سریع تمام زوایای حرکت شما آنها را در ذهن خود مورد ارزیابی قرار دهد. در اینجا هم شما و هم حریف در حال هنر نمایی اعمال حرکتی خودش است، تلاش کنید با روان تر کردن حرکت خود، مسیرتان را برای پیروزی هموار کنید.
13- دنیای انتزاعی حرکت:
فکر می کنید چقدر از فنونی که تا به حال آموخته اید را به خاطر سپرده اید؟ مربی درباره ی میزان فهم فن از سوی شما چقدر سهیم بوده است؟
شواهد نشان می دهد که متأسفانه مقدار کمی از نکات (اطلاعات) فنون آموزش داده شده به ورزشکار بیان شده است. به این اساس عملکرد به ظاهر قابل قبول ورزشکاران در هر رشته ی ورزشی، باعث شده که فهم ناقص و نیز سردرگمی در اجرای حرکتی آنها آشکار شود. چرا که نتیجه ی کار چندان دلچسب و رضایت آور نیست. این امر تا حدی به دلیل باورهای غلطی که در ذهن ورزشکاران شکل گرفته به وجود آمده است. به نظر شما آیا می توان تنها به استفاده از اجرای مکانیکی یک فن (اجرای خطی) به موفقیت دست یافت. آیا می توانید بدون طراحی یک مدار الکتریکی رقص نور درست کنید و شکل های زیبا و مختلف ایجاد کنید. حالا معلوم می شود که چرا ورزشکاران در طول تمرینات خود خوب ظاهر نمی شوند. اما هنگام مسابقه اجرای آنها دچار سردرگمی شده و کیفیت اجرای آنها کاهش می یابد. چرا چنین می شود؟
او سعی می کند فن را درک کند و به طور فطری خود را در جهت تفسیر شخصی حرکت حریف قرار دهد. نکته دراینجاست که عقل، ورزشکار را اغلب گمراه می کند. چرا که در مسابقه ی واقعی بر خلاف تمرین، همه چیز کاملا مهیا نیست تا شما هر کاری که خواستید با حریف مقابل انجام دهید.
راه حل بر طرف کردن این مشکل:
چگونه می توانید تصورات غلط خود را کنترل نموده و بر پایه ی حقایق عملی فکر کنید؟
نگرش:
هنگام مسابقه پیوسته در حال استفاده از عقل خود هستید. اما در عین حال باید قبول کنید که همیشه مسائل آن طور که انتظار دارید، پیش نمی رود. بنابراین باید تلاش کنید تا با نگرشی ژرف به درک اصول حرکت دست یابید که با پیشروی حرکت می تواند هر لحظه ماهیت آن دگرگون شود.
تبادل:
به جای اینکه با حرکت حریف بیهوده دست و پنجه نرم کنید (کلنجار بروید) سعی کنید درباره ی یک مسأله خاص، درست فکر کنید. اگر در اینجا این کار را انجام دهم چه اتفاقی می افتد.؟ آیا شکل حرکت من بهتر می شود یا اینکه همه چیز به نفع حریف تمام می شود؟
بنابراین با تفکر و تحلیل و به اشتراک گذاشتن حرکت ها با یکدیگر (به صورت اتوماتیک) و فرایند حل مسأله ی حرکت می شوید. در این فرایند عقاید نادرست، محو و نابود می شوند. اما درست در همان لحظه که نتیجه نمی گیرید، حقیقت عیب حرکت شما آشکار می شود. در اینجا باید گفت: از اجرای ناقص درس بگیر.
پرسش از مربی:
اگر در یک مسابقه به نتیجه نرسیدید، از خودتان یا مربی بپرسید: منطق حل این مسأله در کجا بود؟ لطفا برایم توضیح دهید. من نمی دانم. حتما مربی از پرسش شما خوشحال خواهد شد. زیرا آنها برای اصلاح روش های حرکتی شما به کارنامه ی مسابقه ی شما به دقت نگاه کرده اند و معایب کار شما بهره می گیرند.
انتخاب گر باشید:
همیشه حجم موارد قابل استفاده بیشتر از آن انتخابی است که شما اجرا کرده اید و همین مسأله باعث می شود که در هنگام مرور مجدد حرکت خود، عمیق تر فکر کنید. بنابراین تلاش کنید، تفکر بهتر را اجرا کنید. بالاخره یک راه پیدا می شود که اثربخش باشد و نتیجه ی بهتری را در پی داشته باشد. با مهارت در موضوع خاص، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد.
وسعت دادن به تفکر:
تلاش کنید تا افق های گسترده تری
در دنیای حرکت بدست آورید. در هر صورت ترکیب موضوعات با یکدیگر و تفکر بر روی شکست
ها و پیروزی ها پلی به سوی آینده ی بهتر است. اگر خوب فکر کنید،
می توانید ارتباطی را در جایی کشف کنید.
چگونگی ساختن تصاویر حرکتی در ذهن:
ساختن تصاویر حرکتی در ذهن برای هر موضوع حرکتی که با آن برخورد می کنید، کار ساده ای است. زمان کمی را صرف کنید تا شکل حرکت حریف را درک کنید.
اگر چه اجرای فن ها اصولا ساده هستند. اما تلاش برای چند و چون آن در قالب های مختلف، بدون درک واقعی آن دشوار است. دلیل موفقیت می تواند این باشد که شما، جزء به جزء حرکت را به خاطر دارید و هر لحظه چگونگی حرکت خود را به حرکت حریف ربط می دهید. در این حالت تصویر شفاف تری از هر دو وضعیت خواهید داشت.
روابط بین اجزای حرکت:
برای شناختن اجزای یک فن، باید روابط بین اجزای حرکت را کشف کنید. با شناختن مکان های خاص هر حرکت، می توان از داخل بین آنها جلوگیری کرد. بدین ترتیب دانش شما درباره ی فن به مقدار چشم گیری افزایش می یابد. زیرا با این روش فن را به صورت سه بعدی و پویا درآورده و به آن حیات می بخشید.
برای یادگیری یک فن باید شخصیت های
اجزای مختلف یک سیستم حرکتی را با یکدیگر درگیر کنید. لازم است ارتباط اجزای حرکت به
کل حرکت مرتبط کنید. در ذهن خود تصور کنید با جابجایی یک قسمت از کل حرکت چه
تغییرات جالبی رخ خواهد داد. این کار باعث تثبیت
صحنه های خیالی در ذهن می شود. پویانمایی حرکت ها باعث دوام بیشتر آنها در حافظه
می شود.
در مرحله بعد متوجه می شوید کدام قسمت از حرکت در جهت عقربه های ساعت حرکت می کنند و برعکس. کدام اجزای حرکتی در جهت کاهش سرعت هستند و کدام قسمت ها برای کنترل و تعادل حرکت بکار می روند. پس از تمام ساخت تصاویر حرکتی، می توانید اطلاعات خود را با اجرای خیالی مرور کنید. حالا با یک مرور صحنه های حرکتی در ذهن می توان آنها را در حافظه تثبیت کرد.
به خاطر داشته باشید که شما باید از شخصیت های حرکتی خود برای اجرایی زیبا استفاده کنید و همچنین فعالیتی را خلق کنید که بتواند رابطه ای به یاد ماندنی بین اجزای حرکت برقرار کند.
هنگام ساخت تصاویر خیالی درباره ی حرکت، سعی کنید از خواص و کاربردهای آنها نیز استفاده کنید. بدین کار ادامه دهید و حرکت های خارق العاده خلق کنید. توجه کنید بین حرکت ها ارتباطی هر چند ضعیف وجود داشته باشد.
می بینید که تمام بخش های حرکت مانند قطعات یک پازل به هم متصل می شوند. البته هیچ چیز نمی تواند شما را از کسب اطلاعات بیشتر درباره ی هر کدام از بخش های حرکت منع کند. تنها لازم است که تصاویر ذهنی خود را با اضافه کردن جزئیات بیشتر گسترش دهید.
هنگامیکه تمام تصاویر را به صورتی ماهرانه در حافظه ی خود جا دادید، آنگاه نگرش شما نسبت به بخش های مختلف حرکت بهتر خواهد شد و همچنین روابط بین اجزای حرکت را بهتر درک خواهید کرد. بدون شک این کار باعث می شود که در هنگام اجرای فن، جزئیات ساختارهای حرکتی و واکنش های متقابل آن را به راحتی درک کنید. فقط کافی است به تخیل خود اجازه دهید آزادانه پرواز کند.
14- روش یادگیری مناسب فن:
استفاده از روش صحیح اجرای فن، نه تنها با تلاش کمتر، بلکه در زمان کمتر و با انرژی کمتری اجرا خواهد کرد. موفقیت در کار مستلزم رعایت سه اصل زیر است:
1- مطالعه ی گسترده
2- تحلیل حرکت ها
3- تخیل
در مسابقه ورزشکاران، درباره ی تحلیل وقایع حرکت، علل آنها و نتایج این رخدادهای مورد ارزیابی قرار می گیرند. علاوه بر دانش کافی درباره ی اجرا ی فن، فهم این رویدادها و تحلیل ورزشکار از آنها نیز ارزیابی می شود. برای این کار لازم است که با شخصیت حرکت، ارتباط عاطفی برقرار کنید به درون افکار حریف راه یابید و باورها، نظرات و عملکرد حرکتی آنها را درک کنید. این کار نیازمند تخیل فعالی است که توسط ذهنی کنجکاو و جستجو گر و نگاهی درپی بیرون کشیدن حقیقت از منابع موجود به حرکت در می آید. اجرای فن مانند جور کردن تکه های یک پازل بزرگ است. با قرار دادن یکی دو نکته در سر جای خود، ممکن است به شکل کلی حرکت پی برده و قسمت هایی از حرکت را حدس بزنید. اما نگذارید حریف تمام قطعات حرکت را سرهم کند تا تصویر کلی حرکت را بدست آورد. این کار در حریف باعث ایجاد انگیزه می نماید. در بهترین حالت خود، فن متشکل از رابطه ای متعادل بین اجزای حرکت و کاربرد تجزیه و تحلیل آنها است. استفاده از توانایی های فردی در زمینه ی تجربه و تحلیل حرکت باعث می شود تا عملکرد بهتری داشته باشید.
روش ایده آل برای فهم یک واقعه ی حرکتی این است که بتوانید نگرش های حرکتی حریف را تجزیه نمایید و روش جایگزینی اجزای حرکت را به نفع خود درآورید. برای اینکه راحت تر روابط بین اجزای حرکت را درک کنید. باید عکس العمل منطقی در بخشی از حرکت حریف بکار بگیرید.
یادگیری یک فرایند تدریجی:
با استفاده از اجراهای مختلف، در نقش پل ارتباطی با حرکت حریف می توان رخدادهای حرکتی حریف را ارزیابی کرد. با این روش شما اطلاعات مهمی را به ترتیب و به صورت دقیق کشف خواهید کرد و می توانید از آن برای پاسخ دادن به حرکت حریف استفاده کنید.
تمام وقایع فن را می توان با استفاده از تخیل در ذهن خود بازسازی کرد. برای یادگیری بهتر، می توانید اتفاق اصلی را در ذهن خود با اجراهای بهتر ترکیب کنید و نتایج دیگری را بررسی کنید.
این روش کمک بزرگی برای تقویت حافظه است. زیرا با تبدیل اطلاعات خشک و بی روح به فعالیتی سه بعدی زنده و پویا تبدیل می شود که حفظ و تفسیر آنها بسیار راحت تر است. تا جایی که می توانید جزئیات بیشتری را بررسی کنید. در اینجا هدف، فقط اجرای اصولی نیست، بلکه روش رسیدن به هدف مهم است. بنابراین تلاش کنید. این کار زمانی اتفاق می افتد که به معنی یک حرکت پی ببرید.
سبک های مختلف مبارزه:
1- در این روش ورزشکار می تواند به کمک حرکت ها کنترل حریف را در دست بگیرید تا موقعیت مناسب بدست آید.
2- در این روش بهترین نوع مواجه با حریف آن است که شبیه حریف عمل کنید.
3- در این روش با هر گونه حرکت حریف به مخالفت برخیزید تا حریف خسته شود و همه چیز تحت سیتره و کنترل شما درآید.
4- در این روش ورزشکار آنقدر پویا و فعال عمل می کند که تمام حرکت های حریف توسط او اداره می شود.
5- در این روش هر مجموعه ی حرکتی که حریف انجام داد، شما موظف هستید مطابق قوانین حرکتی حریف، حرکت خود را انتخاب کنید تا به تدریج قوانین حرکتی حریف را در اختیار خود بگیرید.
6- در این روش با قضاوتی عادلانه، تشکیلات حرکتی حریف را در دست بگیرید.
7- در این روش ورزشکار تمایل دارد با قدرت زور،حرکت های حریف را تحت تأثیر خود قرار داده تا نشان دهد تکنیک را می توان با زور بازو تحت کنترل درآورد.
استفاده از حرکت در هر کدام از سبک
های تخصصی مبارزه اهمیت زیادی دارد و انتخاب روش مناسب در برابر حریف تحت تأثیر
ویژگی های فردی هر ورزشکار، نشان دهنده ی درک بالای شما از موضوع است.
بنابراین اجرای بی ربط هر حرکتی تبدیل به کاری بیهوده و خسته کننده خواهد بود. اما با شناخت حرکت ها و فعالیت ها و سپس ارتباط آنها به وقایع حرکتی، می توان به نتیجه ی مورد نظر دست یافت.
15- نکته های حرکتی:
اجرای هر فن روش بسیار خوبی است که مهارت های مغزی زیادی مانند قدرت تجزیه و تحلیل را به کار می گیرد. این مهارت در تفسیر و اجرای نقشه ها و نمودارهای حرکتی به کار می روند. در اینجا حافظه نقش مهمی را برعهده دارد. در هنگام اجرای فن لازم است تا از شبکه های مختلف اجرای فن درک درستی داشته باشید. بدین ترتیب روش اجرای آسان و کارآمد بدست می آید.
بهترین موقعیت برای اجرای فن یا
حرکتی خاص، مکان یا شکلی آشنا از حرکت حریف است که روش خاصی را در آن لحظه می
شناسید که حرکت خاصی را اجرا کنید. بنابراین هر گونه اطلاعاتی را که مغز شما
دریافت می کند، حرکت خاصی را انتخاب می کند و به اجرا
می گذارد.
حفظ فهرستی از حرکت ها:
برای اجرای فن، ترکیب اطلاعات حرکتی مهم است، نه فقط اجرای آنها. شما می توانید از روش، ارتباط سازی با حرکت حریف استفاده کنید.
سپس اجرای کل حرکت را به تصویر
کلیدی تبدیل کنید. بنابراین شما می توانید اطلاعات مهمی را در رابطه با هر موضوع
حرکتی بدست آورید. اما نباید از متغییرهای حرکتی غافل شوید، زیرا باعث اتلاف
بی مورد انرژی می شود.
مغز آماده برای اجرای فن:
اگر بتوانید یکی از جنبه های حرکت را مورد بررسی قرار دهید، راهی جز یادگیری جریان حرکت (تغییرها) وجود ندارد.
مشکل در اینجاست که روند حرکت همیشه در حال تغییر است. زیرا فن برای توصیف جهت گیری های جدید، به شیوه های تازه ای نیاز دارد.
ورزشکار، باید بتواند از حرکت های مختلف به نحوی خاص و مربوط به فعالیت مورد نظر استفاده کند و اینکه همگی اجزای حرکت برای هدف معینی بکار روند.
حفاظت از حرکت:
واضح است که حفظ حرکت، بدون فهم معانی آنها بی فایده است. بنابراین مرز موفقیت در مسابقه استفاده ی به جا، همراه با درک کامل از معانی آنها است.
البته رابطه ی منطقی بین حرکت حریف و حرکت خودتان برقرار کنید. باید بتوانید هزینه ی مشارکت بین دو حرکت و هزینه ی متغییرهای آنها را محاسبه کنید. اینکه تمام هزینه ها و سایر عوامل مشارکت را بررسی کنید. رفتارهای جانبی می تواند، جنبه های مؤثر حرکت را تحت تأثیر قرار دهد. هنگام رفتار شناسی حرکت مفاهیم حرکتی را تداعی کنید. البته در این حالت تصاویری به ذهن می رسد تا بتواند رفتارحرکتی مناسبی را انجام دهد.
روش هایی برای درک حرکت:
1- باید بتوانید موقعیت حرکت را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس سهم و رشد هر قسمت از حرکت اثر گذاری و اثرپذیری آن را ارزیابی کنید. این روش یک سیستم تحلیلی است که در واقع روش شناخت اثرگذاری حرکت ها بر یکدیگر است. برای یادگیری تفاوت سیستم های حرکتی هر دو ورزشکار به یاد داشته باشید که تأثیر هر حرکت بر رشد یا تغییر حرکت دیگری ارزیابی شود. در این سیستم چهار نوع ورزشکار به صورت زیر در نظر گرفته می شود:
1- ورزشکار ضعیف
2- ورزشکار قوی
3- ورزشکار تکنیکی
4- ورزشکار استقامتی
برای شناختن هر نوع از این ورزشکاران باید حرکت های هر کدام از آنها بررسی کنید.
حالا سعی کنید با روش منطقی و با استفاده از تداعی و تخیل نوع ارزش گذاری حریف را به خاطر بسپارید:
1- ارزش گذاری توان جسمی و تکنیکی حریف.
2- استفاده از روش هایی که حریف انتظارش را ندارد.
3- عقب و جلو بردن اختیاری حرکت به منظور سردرگم کردن حریف.
4- استفاده از حرکت های مشابه به منظور شناسایی نشدن حرکت توسط حریف.
17- ذهن و حرکت:
هنگام مسابقه دو ورزشکار حرکت های
مختلف و متنوعی را انجام
می دهند. اگر هر ورزشکار بخواهد یک طرفه عمل کند، در این وضعیت به درستی از
توانایی های ذهنی خود استفاده نکرده است. البته این حالت برای پرورش ظرفیت های
ذهنی وضعیت جالبی نیست.
در حقیقت تبادل حرکت ها بین هر دو ورزشکار، موضوع حرکت را جالب تر می کند. هنگام مبارزه باید یاد بگیرید که استقلال فکری خود را حفظ کنید. به عبارت دیگر باید درباره ی مسائل مختلف حرکت درست بیندیشید.
برای انجام این کار لازم است که مفاهیم مهمی را یاد بگیرید مانند حرکت های کلیدی، حرکت های جانبی، رفتارهای حرکتی حریف، ترفندهای حرکتی و... بدون شناخت این مفاهیم نمی توانید موفق شوید. ابزاری که برای ارزیابی اطلاعات حرکت و استفاده ی به جا از آنها در اختیار دارید، حافظه ی شما است.
بازخورد واقعی حرکت ها بر یکدیگر:
اولین چیزی که درباره ی حرکت باید یاد بگیرید این است که هر حرکت، حقایق را آنگونه که هست منعکس نمی کند. آنچه اجرا می شود بر اساس واقعیت های حرکتی حریف است. بنابراین علاوه بر شناسایی قالب های حرکتی حریف، باید جنبه های مختلف آن را شناسایی کنید.
شناخت مفاهیم بنیادی حرکت:
معمولا در رابطه با موضوع حرکتی، نیازمند استنباط ذهنی هستید. این نوع معنی آشکار و مظاهری نیست و لازم است نکته ی کلیدی را در رابطه با آن بشناسید. اگر بتوانید ترتیب مفاهیم را درک کنید، آنگاه باید این ترتیب را در ساختن نوع وظیفه ی آنها رعایت کنید. در غیر این صورت، مفاهیم حرکت را آنقدر جابه جا کنید تا به یک عبارت معنی دار برسید. به یاد داشته باشید که هر چه حرکت بدست آمده شخصی تر باشد، مفهوم آن برای حریف سخت تر است. اگر از آهنگ حرکت و ریتم استفاده کنید، نتیجه بهتر خواهد بود. سعی کنید حرکت مختصر و مفید باشد.
باور کنید تعیین مفاهیم کلیدی، انتخاب موضوع و روش تدوین آن، عوامل ایجاد حرکت فعال می باشد.
حرکت های واقعی دارای نقش های زیادی هستند. به خاطر داشته باشید که خطر اشتباه یا جعل حرکت و جنجال آفرینی در اجرای حرکت، تأثیر مثبت بر اجرا نمی گذارد. حال می توانید به راحتی حرکت های فعال را بسازید و بدین وسیله تمام مفاهیم مرتبط با حرکت را به یاد آورید. البته داشتن روش اجرای هوشمندانه و نقادانه مزیت با ارزشی در حیطه ی حرکت به حساب می آید.
18- درک اطلاعات حرکت و تخیل:
اجرای صحیح حرکت مستلزم، شناخت تکنیک فن های مختلف است. یعنی شناخت فن ها که متکی بر تداعی و تخیل هستند.
شکل حرکت ها، تناسب سیستم های
حرکتی و همچنین روند سازی درباره ی این فن ها، شکل حرکت ها را برای ترکیب دو یا
چند حرکت و آمیختن آنها با یکدیگر بکار می گیرند. با ترکیب شکل های مختلف هزاران
ترکیب سه بعدی را می توان به خاطر بسپارید. حتی می توان برای نمایش آنها با کشیدن
صداهای آوایی ارتباط اجزاء را بهتر درک کرد. برای مثال کودکی که هواپیمای کوچکش را
در دست گرفته و در هوا می چرخاند و با بالا و پایین بردن هواپیما با دهانش صداهای
مخلتفی ایجاد می کند. بنابراین می توان تصاویر به یاد ماندنی ایجاد کرد. البته شما
می توانید از یک آهنگساز کمک بگیرید و بعد از
فیلم برداری کردن روش اجرای شما در هر فنی، برای آن اجرای آوایی را با صداهای
موسیقی بر روی فیلم تدوین کند. آهنگساز بر روی
اندازه ی کشش های حرکتی شما، سکوت ها، مکث ها، فاصله ها، بالا و پایین ها، توقف
ها، بریده بریده، اجرای های خشن و نرم، قسمت های سریع و آهسته و... آهنگی تنظیم
کند و به اجرای شما معنا و مفهوم خاصی بدهد.
در اینجا با استفاده از ترکیبی از روش های توضیح داده شده، حرکت به راحتی بر ذهن جای می گیرد و با این کار معایب حرکت شما به صورتی تصویری و موسیقایی شناخته می شود.
19 مسابقه دادن:
برای بسیاری از ورزشکاران مسابقه دادن دلهره آمیز است. ترس از این کار معمولا درباره ی این مسائل است:
خطر پذیری:
بسیاری از ورزشکاران فکر می کنند که با ارتکاب اولین اشتباه خود را در معرفی خطر قرار داده اند.
ترس از عدم موفقیت:
اگر هنگام آماده شدن برای اجرای حرکت از عدم موفقیت خود ترس داشته باشید، این موضوع باعث استرس، ترس و نگرانی می شود. همه ی اینها نیز اعتماد به نفس را از بین می برد. اگر بدانید بهترین ورزشکار نیز گاهی دچار استرس و نگرانی می شود، شاید تا حدی احساس آرامش کنید.
چیزی به عنوان ورزشکار بالفطره وجود ندارد. ورزشکار حرفه ای به این دلیل فنون را روان و طبیعی اجرا می کند که آنها را برای مدت طولانی تمرین کرده است و از اشتباهات خود درس گرفته است. اگر شما برای اجرای فنون بی تجربه هستید، فکر نکنید که حریف با شما دشمن است او نیز نگرانی های خودش را دارد و از نحوه ی مقابله ی شما رنج می برد. شما باید از یک چیز بترسید و آن هم خودتان هستید. هر چه قدر ناشناخته ها را از خود دور کنید به یک تجربه ی موفقیت آمیز خواهید رسید.
برنامه ریزی برای اجرا:
یکی از بهترین روش های آمادگی برای اجرای فن این است که نظرات خود را به صورت یک نقشه ی ذهنی در آورید. تمام افکار خود را متمرکز کنید. موضوع اصلی حرکت حریف را شناسایی کنید و آن را به صورت یک تصویر نمادین در ذهن خود مجسم کنید. در این مرحله بدون نگرانی درباره ی اولویت، ترتیب و یا ساختار حرکت، هر آنچه درباره ی حرکت حریف به ذهنتان می رسد، تصور کنید.
با آماده سازی حرکت بدین روش، به
یک نمای کلی از اجرای مورد توافق دست خواهید یافت که به شما در شناسایی نکات مهم
کمک
می کند.
هر چقدر دانش شما درباره ی موضوع مورد نظر دقیق تر باشد به نقشه ی ذهنی خود نزدیک تر می شوید. بنابراین هر چه می توانید به جمع آوری اطلاعات حرکت حریف بپردازد. اگر از همان ابتدا ترتیب حرکت خود را معلوم کنید و این کار برنامه ریزی حرکت شما را طولانی خواهد کرد و ممکن است محتوای حرکت شما به صورتی ناهماهنگ درآید.
بعد از کامل کردن نقشه ی ذهنی خود آن را با حرکت حریف مقایسه کنید. حالا با ارائه ی چشم انداز موضوع دو حرکت به راحتی به جزئیات حرکت دست یابید.
سازماندهی ترتیب حرکت ها:
هنگامیکه کار جمع آوری اطلاعات
حرکتی به اتمام رسید و شما حجم و اندازه ی آن را درک کردید، به نوعی ترتیب آنها را
نیز بدست
آورده اید. تنها لازم است به اجرای حرکت کلیدی اقدام کنید. شاید لازم باشد ترتیب
اجزاء را عوض کنید یا اطلاعات جدیدی را به نقشه ی ذهنی خود اضافه کنید. به یاد
داشته باشید یک استراتژی خوب دارای مقدمه، قسمت اصلی و مسیرهای فرعی و نتیجه گیری
است. نقشه ی ذهنی قسمت اصلی حرکت را تعیین می کند. اما بهتر است برای اجرای آن یک
مقدمه و در انتها یک نتیجه یک نتیجه گیری جذاب گنجانده شود. قبل از اجرای حرکت آن
را به طور خیالی مرور کنید. بدین ترتیب می توانید خود درباره ی کیفیت حرکت قضاوت
کنید. هر چقدر با حرکت حریف بیشتر خو بگیرید در اجرای اصلی کار راحت تری خواهید
داشت.
سعی نکنید اجرای خود را جزء به جزء انجام دهید چرا که با این کار موجب لو رفتن حرکتتان می شوید. در این اجرا حرکتی روان و سریع، شما را در رسیدن به هدف کمک می کند.
اجرای حرکت با عدد گذاری:
اگر اجرای فن خود را در تمرین عدد گذاری کرده باشید، برای رسیدن به موفقیت تنها یک گام فاصله دارید. در اینجا باید سریال حرکت های خود را به یک تصویر کامل تبدیل کنید و سپس آنها را به اجرا در آورید. در روش حفظ کردن نقاط اصلی، اصلا لازم نیست که تمام فن را به صورت لحظه لحظه حفظ کنید. فقط لازم است که بدانید از اجرای خود چه خواسته های دارید.
مزایای حفظ فن:
با این کار فن آنچنان در ذهن ورزشکار تثبیت می شود که می تواند بدون اینکه نگاه خود را از حریف بردارد، فن خود را اجرا کند. با استفاده از این روش اجرای فن به دلایل زیر، بهتر خواهد شد.
نگاه کردن به حریف:
هنگام مسابقه اینگونه به نظر می رسد که مستقیما در حال نگاه کردن به چشمان حریف هستید. اما در واقع ذهن شما در حال مرور تصاویر خیالی است.
موضوع نگاه به حریف مهم است، زیرا با این کار:
1- حریف را سردرگم می کنید.
2- حریف را در فرایند حرکت خود درگیر می کنید.
3- کنترل کامل اوضاع حرکت را بدست می گیرید، زیرا می توانید همه چیز را ببینید.
4- آنچه اجرا می کنید، قابل قبول تر است.
5- باعث می شود که حریف فکر کند شما به اجرای خود کاملا تسلط دارید.
6- با نگاه کردن به شما، نمی تواند تشخیص دهد چه کاری می خواهید انجام دهید.
اجرای روان و بی وقفه ی حرکت:
اجرای ذهنی به شما کمک می کند تا
حرکت را روان تر اجرا کنید. زیرا اجرا را به صورت تصویر ذهنی می بینید و این کار
باعث
می شود تا زمان کمتری صرف کنید. بدین ترتیب در هر مرحله به جزئیات بیشتری پی
خواهید برد و نتیجه این خواهد شد که همیشه یک قدم جلوتر از حریف هستید. این موضوع
باعث می شود که بر حرکت تسلط بیشتری داشته باشید.
گاهی لازم است قسمتی از نقشه ی ذهنی را فراموش کنید و یک نسخه ی جدید را از نقشه ی ذهنی ارائه دهید تا نیازهای شما را برآورده کند.
اعتماد به نفس:
هنگامیکه توانستید به خوبی با توانایی های حریف مقابله کنید، نسبت به حریف اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. اگر سفر ذهنی حریف را به خوبی بشناسید، اجرای دقیق تری خواهید داشت. حتی از به هم ریختن ترتیب اجزاء هراسی نخواهید داشت.
یکی از مزایای مهم این روش هنگامی
است که حریف نظم حرکتی خود را از دست می دهد و دیگر نمی داند نقشه ی ذهنی خود را
باید از کجا شروع کند. در این لحظه اغلب ورزشکار اجرای خود را قطع
می کند و سعی می کند تا دوباره مسیر حرکت خود را تعیین کند. در این وضعیت کافی است
بدانید در نقطه ی توقف حریف چه کاری باید انجام دهید. درست مانند یک راننده ی ماهر
که در مسیر جاده حرکت می کند و در طول راه به ارضای حس کنجکاوی خود ادامه
می دهد و مناظر کنار جاده را تماشا می کند. ورزشکار هم مانند یک راننده، نقطه هایی
در مسیر حرکت را جذاب تر می بیند و سعی می کند آنها را کشف کند و همین ویژگی باعث
می شود که در مسیر راه، گاهی به پیچ و خم جاده توجه نکند و حرکتش دچار تلاطم و
نابسامانی شود. این کار باعث می شود که ویژگی ها و کیفیت حرکت تنزل کند و دچار ضعف
شود.
20- برنامه ریزی در زمان:
اولین کاری که قبل از هر اجرا باید انجام دهید برنامه ریزی در زمان است. بدین منظور ایجاد یک جدول زمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا باید اطمینان حاصل کنید که حرکت شما در یک فرایند زمانی مشخص انجام می شود.
برای هر اجرا چه مقدار زمان نیاز دارید؟
زمان مورد نیاز هر اجرا را محاسبه کنید. قبل از تقسیم بندی زمان اجرا، حتما از محتوای حرکت اطلاع پیدا کنید و بدانید بعضی از قسمت ها زمان بیشتری نسبت به قسمت های دیگر نیاز دارد. یعنی تندی و کندی حرکت در بخش های مختلف فن متفاوت است و نمی تواند یکنواخت باشد. مهمتر از همه اینکه اگر هیچ کس نتواند شما را راهنمایی کند، حرکت حریف راهنمای خوبی است.
چقدر وقت دارید؟
زمان مورد نیاز برای اجرای فن با محاسبه ی حرکت حریف اندازه گیری می شود. یعنی زمان حرکت نسبی است و با اجرای حرکت حریف ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر با حرکت ها حریف هماهنگ تر باشید، زمان محاسبه آسان تر می شود.
حالا وقت آن است که یک جدول زمانی را ترسیم کنید. در این جدول حرکت هر دو ورزشکار گنجانده می شود و به نسبت هر دو حرکت زمان بندی انجام می شود. تنظیم زمان با این روش باعث افزایش عملکرد حرکت خواهد شد.
احساس تازگی:
اگر به طور مستمر و پی در پی به اجرای حرکت بپردازید، تدریجا مغز شما به دلیل خستگی و فشار و مصرف انرژی زیاد دچار اختلال می شود. این حالت مانند خواندن یک داستان است که در آن هیچ نقطه یا ویرگولی وجود ندارد. مغز ورزشکار نیاز به تجدید قوا دارد تا بتواند برای ادامه کار تمرکز خود را حفظ کند.
مرتب سازی اطلاعات حرکت:
هنگام فعالیت حرکتی، مغز هم زمان به مرتب کردن عناصر حرکت می پردازد. اگر چه این عمل به صورت ناآگاهانه انجام می شود. اما در واقع مغز، به پردازش، تنظیم و مرتب کردن اطلاعات می پردازد و این همه در حالی رخ می دهدا که در حال اجرای فن هستید. بنابراین بعد از هر اجرایی، چند ثانیه به مغز استراحت بدهید تا طراوت و شادابی خود را از دست ندهد. اما نباید هنگام استراحت، احساس گناه کنید. اما مواظب باشید که این وقت استراحت زیاد طولانی نشود.
موضوعات حرکتی را مرور کنید:
اگر تازه فن جدیدی را یاد گرفته اید، باید هر جلسه آن را مرور کنید. اما بعد از سه تا پنج جلسه، روش مرور فن را کمی تغییر دهید. این تغییر می تواند در فاکتور سرعت، ساختار، شیوه ی اجرا و ... انجام شود. باید بتوانید یک فن را به چند روش اجرا کنید. حتی روش استراحت شما در هر جلسه متفاوت باشد. در جلسات اول، فن را به طور آهسته و شمرده شمرده و با عدد گذاری بر روی اجزای حرکت، اجرا کنید و به خاطر اینکه در جلسات اول ذهن شما بیشتر فعالیت می کند، زمان استراحت کافی بین تمرین بگنجانید. بعد از اینکه فن را در ده جلسه مرور کردید، حالا وقت آن است که فن را در دفعات کم و با سرعت بیشتر اجرا کنید. در این مرحله روش عددگذاری بر روی اجزای حرکت را کنار بگذارید و تصویر ذهنی کل حرکت اکتفا کنید.
بهتر است موضوع حرکت را در یک مدت طولانی انجام ندهید و بعد از چند جلسه تمرین فن جدیدی را در تمرین بگنجانید.
به تمرینات خود متعهد باشید:
هنگامیکه جدول زمانی تمرینات خود را تهیه کردید از آن پیروی کنید. بدین ترتیب عادت های خوب را در خود پرورش دهید. در این راه از روش های بی حاصل صرف نظر کنید. کلید یادگیری یعنی تخیل را آزاد کنید تا قدرت مغز شما بکار گرفته شود.
به نام خدا
اتوبان موفقیت در ورزش
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : اتوبان موفقیت در ورزش / نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 39 ص 5/14 * 5/21 س م.
شابک : 40000ریال0–18–8739-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 2الف4ی/ 452 GV
رده بندی دیویی : 86/372
شماره کتابشناسی ملی : 4034025
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 0- 18- 8739- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
کلیات حرکت...................................................................7
نحوه ی گارد...................................................................7
نحوه ی درست گرفتن حریف...............................................7
حرکت دست....................................................................7
ریتم و زمان بندی.............................................................8
چگونه دیدن بر اجرا تأثیر می گذارد......................................8
استرس و نگرانی.............................................................8
کیفیت حرکت..................................................................9
از افراط بپرهیزید............................................................9
کنترل سرعت.................................................................9
اجراهای مناسب..............................................................9
آغاز حرکت...................................................................10
اجراهای بحرانی.............................................................10
سرعت.........................................................................10
زاویه ی اجرا.................................................................11
اجرای های ترکیبی..........................................................11
اجراهای الگویی.............................................................11
اجراهای مشکل ساز........................................................11
اجرای دو منظوره...........................................................11
طراحی یک اجرای موفق..................................................12
با خودتان تمرین کنید.......................................................12
ترفندهاو تاکتیک های مختلف.............................................12
ارزیابی حریف..............................................................12
پیش بینی......................................................................13
ایجاد دسته های حرکت.....................................................13
کنترل سرعت................................................................13
استفاده از نقاط ضعف حریف به نفع خود..............................13
خطاهای عمومی............................................................13
تکنیک های آموزش فکری...............................................14
گام های موفقیت.............................................................14
تجسم ذهنی...................................................................14
ممارست فکری.............................................................14
تکنیک های آموزش بدن..................................................15
برطرف نمودن معایب جسمانی..........................................16
تمرین های جالب و سرگرم کننده........................................16
بنا نهادن هدف...............................................................16
هدف های اصلی از ورزش کردن.......................................17
برنامه ی تمرین هفتگی....................................................17
تغییر شکل حین اجرای حرکت...........................................18
تقابل بین نظم و آشفتگی...................................................18
آلیاژ نمودن حرکت.........................................................19
تفکر حرکت..................................................................21
اصول حرکت شناسی......................................................21
سنگینی و سبکی در حرکت...............................................21
یونیزه کردن حرکت........................................................21
اکشن و ری اکشن...........................................................21
ماهیت حرکت................................................................21
ایجاد لنگر در حرکت.......................................................21
انواع وضعیت ها............................................................22
نقش کنترل در حرکت......................................................22
آنالیز حرکتی.................................................................22
یک سانسور حرکتی........................................................22
انواع حرکت ها..............................................................22
جهت گیری حرکت ........................................................23
شکل دو نیرو................................................................23
انواع ارزیابی................................................................23
عدالت بین اعضاء حرکت.................................................23
نسبت طلایی.................................................................24
ساکن کردن حرکت.........................................................24
متغییر های حرکت.........................................................24
چگونه از یک حرکت پشتیبانی کنیم؟...................................25
مکانیزم ارتباط با حرکت..................................................25
خیلی مواظب باشید؟........................................................26
حرکت مستحلک............................................................26
نبرد حرکت ها با یکدیگر.................................................26
بازتاب حرکت...............................................................26
پیکربندی حرکت............................................................26
تعیین فشار...................................................................27
آرایش حرکت................................................................27
مشخصه یک حرکت.......................................................27
حرکت الاستیکی............................................................28
مقاومت کمکی...............................................................28
شکست را کنترل کنید......................................................28
مبادله ی مداوم و هماهنگ................................................29
جنگ سبک ها با یکدیگر.................................................30
ساختار خواص حرکت.....................................................33
ذخیره سازی انرژی........................................................34
تعیین میزان تحرک حرکت...............................................35
شناسایی سیستم های قالب.................................................35
ارتباط با حرکت حریف....................................................35
نسبیت و قیاس...............................................................35
انواع تأثیرات بر حرکت...................................................35
چگونگی از دست رفتن حرکت..........................................35
سامانه ی نظم دهنده.........................................................35
تحلیل وضعیت و طراحی مسیر حرکت.................................35
کمپزسیون در حرکت.......................................................36
کمپزسیون....................................................................36
آگاهی از رفتار حرکت.....................................................36
ترکیب بندی حرکت.........................................................37
جزئیات و تأثیرات آنها.....................................................37
ترسیم کلی حرکت...........................................................37
ارتعاش حرکت...............................................................37
محاسبه ی حرکت...........................................................37
سازنده ی حرکت حریف...................................................37
فضادهی به حرکت..........................................................38
هماهنگ سازی حرکت.....................................................38
اجزای حرکتی مهم..........................................................38
مراحل حرکت...............................................................38
برنامه ریزی حرکت........................................................38
انواع حرکت..................................................................38
اجرای حرکت عقلانی در هر زمان وابسته به.........................39
انواع عامل های واکنش....................................................39
درک موضوعی حرکت....................................................39
کلیات حرکت:
اکنون زمان آن رسیده است که با نگرش تازه به آموزش ورزش بپردازید. ما از مطالبی که تا کنون در این زمینه نوشته شده است گامی فراتر نهاده و دنیایی کاملا جدید را به روی ورزشکارانی می گشاییم که می خواهند مهارت و دانش خود را در این زمینه ارتقاء دهند. هدف ما این است که شما واقعا از روند یادگیری لذت ببرید.
نحوه ی گارد:
یکی از مهمترین موارد کلی در یک اجرای شایسته نحوه ی قرار گرفتن پاها و به ویژه پای عقب است. اگر پای عقب خیلی نزدیک به پای جلو باشد دچار گرفتگی عضلانی می شوید و نمی توانید آزادانه حرکت کنید و در نتیجه قادر به اعمال شایسته ی مورد نظر نخواهید بود. اگر پای شما خیلی عقب باشد بدنتان خیلی به سمت جلو خم خواهد شد و در وضعیت نافرمی قرار می گیرد و حرکتتان محدود می شود.
استقرار صحیحح پاها و شکل های مختلف بدن موقعیت های مختلف برای راحتی ورزشکار تعیین می کند. این خیلی مهم است که برای یافتن حالت راحت بدن خود به بدنتان گوش فرا دهید. این راهنمایی های ساده باید شما را دریک موفقیت خوب برای به نرمی حرکت دادن و تحت کنترل داشتن همه ی اجزای بدن قرار دهد . بنابراین در هر لحظه موقعیت خود را مرتبا بررسی نمایید تا همیشه در موقعیتی مناسب برای اجرای حرکتتان قرار بگیرید. یک موقعیت پای راحت به شما اجازه تنظیم ناخود آگاه ظرفیت در اجرا می دهد.
نحوه ی درست گرفتن حریف:
متأسفانه ورزشکاران بازو و دستهایشان برای کنترل و مهار حریف آموزش ندیده اند. اینکه کجای بدن حریف را باید نگه داشت؟ بیشتر تأکید برای یافتن این قسمت است. همچنان که نحوه ی ایستادن یکی از پایه های توازن است. استقرار صحیح دست ها نیز یکی از اساسی ترین موضوعات می باشد.
حرکت دست: (نوسان)
از این به بعد ما می خواهیم روی حرکت دست تمرکز کنیم. به زودی خواهدی فهمید که این مسأله در میان ورزشکاران حرفه ای بسیار اهمیت دارد. اجرای حرکت دست ها نباید بی قاعده و بی نظم باشد و زیبایی حرکت دست ها باید بررسی شود. اکنون از خود می پرسید، چگونه یک ورزشکار می تواند یک حرکت یکنواخت و راحت انجام دهد؟ اول اینکه چرخش یا حرکت دست ها نباید تعادل پاهایتان را خدشه دار کند. سپس اطمینان حاصل کنید که کنترل حرکتتان در دست ها، تغییر مناسبی در حالت فیزیکی بدن ایجاد می کنند.
ریتم و زمان بندی:
ریتم به آهنگ کلی حرکت شما در حین اجرا گفته می شود. هر کدام از ما ریتم شخصی خودمان را داریم و بعضی از وزشکاران سریع تر اجرا می کنند و سریع تر از یک ایده به ایده ی دیگر می روند. آنها آهنگ درونی سریع تری دارند. بعضی از ورزشکاران آهنگ حرکتی کندتری دارند. بنابراین اگر ریتم حرکت شما کُند یا تُند باشد هیچ تفاوتی نمی کند. آنچه شما را متفاوت می سازد، این است که آیا شما به ریتم طبیعی خودتان ادامه می دهید یا نه؟
هنگامیکه ریتم خود را پیدا کردید، آنگاه زمان بندی وارد اجرا می شود. سرانجام برای به حداکثر رساندن کارایی هدفتان باید دانشی کارآمد درباره ی نحوه ی عملکردتان داشته باشید.
چگونه دیدن بر اجرا تأثیر می گذارد:
ما از زمانیکه کار چشم ها را دریافته ایم- اینکه چگونه می بینیم و تجسم حرکت را در ذهن ترسیم می کنیم. اگر شما دانش اساسی در رابطه با دید خود داشته باشید در بر طرف نمودن بسیاری از مشکلات کمک خواهد کرد. مثلا درباره ی بازی والیبال نیاز نیست چشمانتان را خیلی حرکت دهید. این کار باعث تمرکز ضعیف می شود.
استرس و نگرانی:
هنگامیکه ورزشکار در زیر فشار استرس قرار می گیرد سر سخت تر و دقیق تر می شود و این واقعا روی پردازش دید تأثیر می گذارد و عملکرد میدان دید محدود می شود. درمان این مشکل از طریق تمرین آرامش و راحتی بدن با تنفس صورت می گیرد.
کیفیت حرکت:
هنگامیکه ورزشکار در زیر فشار استرس قرار می گیرد سر سخت تر و دقیق تر عمل می کند و این واقعا روی پردازش دید تأثیر می گذارد و عملکرد میدان دید محدود می شود.
از افراط بپرهیزید:
چنانچه می خواهید تمرینات را ارتقاء دهید، سعی کنید در بکار بردن حرکت ها افراط نکنید. تمرینات بدون هدف به هیچ وجه به مهارت شما کمک نخواهد کرد. یک برنامه ی منطقی برای تمرین، تکنیک آرامش و راحتی نیز و عدم افراط شما را به اهدافتان خواهد رساند. در این صورت بهترین عملکرد را به دست خواهید آورد.
کنترل سرعت:
هنگامیکه شما در مراحل ابتدایی کسب مهارت هستید، همه چیز دست به دست هم می دهند تا سرعت را کنترل کنید. چیزهایی وجود دارند که بر سرعت شما تأثیر می گذارند و شما نمی توانید آنها را کنترل کنید. به تدریج با دانستن عناصر اصلی و اساسی شما قادر خواهید بود کنترل و سرعت مناسبی بدست آورید.
اجراهای مناسب:
اولین و مهمترین مشخصه ی فیزیکی حرکت اجرای نرم با سرعت مطمئنه می باشد. اجرای حرکت خشن با سرعت زیاد و بدون کنترل نتیجه ی مطلوبی نخواهد داشت. بنابراین سرعت به تنهایی باعث اجرای موفق نمی شود. زیرا باعث کنترل کمتر بر اجرا می شود.
هنگامیکه به مهارت کافی رسیدید می توانید با نوسان حرکت در لحظات مختلف (کُند و تُند) اجرای مؤثرتری داشته باشید. اکنون درباره ی تمام گزینه هایی که برای تغییر فاکتورهای سرعت، نیرو و فشار باید بکار گرفته شوند، فکر کنید و آنها را تمرین نمایید. سپس سرعت های مختلف اجرا را تمرین کنید. همه ی اینها در یک مسابقه ی واقعی بکار خواهند آمد.
زمانیکه یک ورزشکار، نکات اساسی را کاملا فرا گرفت، حس اعتماد به نفس لازم برای اجرای حرکت را بدست خواهد آورد و از آنجایی که توانایی افراد با یکدیگر متفاوت است، هر ورزشکار می تواند با حس خود در اجرا، حرکات زیبا و سحرانگیز را به وجود آورد. علاوه بر گسترش عادت های خوب در اجرای حرکات سعی کنید انواع مختلف اجرا را که ممکن است روی بدهند را تجربه کنید.
آغاز حرکت:
چهار شیوه برای آغاز حرکت وجود دارد.
1- ضعیف (اجرای ضعیف)
2- نیمه قوی
3- قوی
4- خیلی قوی
اما اگر حرکت از جانب حریف است، اینگونه حرکت ها توافقی است. ابتدا با نیروی ضعیف حرکت حریف را کنترل کنید. اما اگر حمله کننده هستید با نیروی قوی شروع کنید. باید به تمایلات حریف توجه کنید و حرکت ها را پیش بینی کنید.
اجراهای بحرانی:
هر کدام از اجراها اطلاعاتی در
اختیارتان قرار می دهد. تسلط پیدا کردن بر مهارت ها به معنای تفاوت بین دو اجرای
همسان است. یعنی باید بتوانید نکات و ظرایف هر اجرا را به دقت بررسی کنید و نقاط
قوت و ضعف هر یک را شناسایی کنید. این بدان معنا است که شما
می توانید گزینه های متفاوتی برای
مقابله با آن حرکت انتخاب کنید. این کار در بُرد یا باخت شما تأثیر می گذارد.
انواع مخلتف اجراها یعنی اینکه در
هر اجرا نیروهای یکسانی بکار گرفته نشده اند. به زودی خواهید فهمید که هر اجرا
چقدر با یکدیگر متفاوت هستند و ویژگی های خاص خودش را دارد. این اطلاعات
می تواند
منجر به یک اجرای شایسته از جانب شما باشد.
سرعت:
متغییر اصلی در اجرا سرعت می باشد و اینکه چه اقدام هایی به این کار کمک کرده اند. در هر اجرا انواع سرعت های مختلف بکار گرفته می شوند:
1- آهسته
2- نیمه آهسته
3- سریع
4- تند
5- خیلی تند
زاویه ی اجرا:
آخرین متغییرهایی که روی اجرا تأثیر می گذارند، زاویه ی اجرا است. زیرا با تغییر اندکی در زاویه اهداف می توانند تغییر کنند. بهتر از همه اینکه یک سیستم هوشمندانه برای محاسبه ی حرکت بدست آورید.
اجرای های ترکیبی:
در یک اجرای ترکیبی از خطوط (صاف، منحنی، موجی، بریده بریده، قوسی و...) استفاده می شود. مهارت اجرای حرکت در ترکیب درست آنها با یکدیگر است. البته زاویه و سرعت اجرا فراموش نشود. اکنون زمان آن رسیده است با یک روش منطقی بتوانید مهارت خود را با سرعت بالا بیازمایید.
اجراهای الگویی:
این بدان معناست که در اولین مرحله ی اجرا مرحله ی بعدی را در نظر بگیرید. این کار به تسلط مهارت و تجربه نیاز دارد. به منظور انجام مداوم این کار لازم است که الگوی مناسب را بیاموزید. باید بتوانید الگوی مناسب را با استراتژی خاص طرح ریزی کنید.
پنچ قاعده ی اجرای الگوی موفق عبارتند از:
1- پیش بینی
2- قرار گرفتن در جای مناسب
3- شناخت نقطه ی تلاطم
4- گاهی اوقات لازم است عقب نشینی کنید
اجراهای مشکل ساز:
باید بتوانید قاعده ی حرکتی حریف را برهم بزنید تا او نتواند به اهدافش دست یابد. این کار به تصور و خلاقیتی پویا نیاز دارد.
اجرای دو منظوره:
اجرای دو منظوره در میان تمامی ورزشکاران از محبوبیت خاصی برخورداراست. این اجرا هم زمان هم تهاجمی و هم تدافعی است.
طراحی یک اجرای موفق:
سعی کنید حرکتی را طراحی کنید که
هر حریف به سادگی نتواند آن را مهار کند. تشخیص سریع فرصت های مناسب حریف را با
مشکل مواجه خواهد کرد. آنقدر حرکت را ادامه دهید تا از حریف یک اشتباهی سر بزند.
آنگاه از خود خلاقیت نشان دهید. به شما اطمینان
می دهم که با
یک استراتژی و تاکتیک مناسب یک ورزشکار حرفه ای خواهید شد.
با خودتان تمرین کنید:
هنگامیکه در اجرای یک تمرین به مهارت کافی نرسیده اید، سعی کنید با تمرینات ساده خود را ملزم به اجرای آن تمرین در شرایط مختلف کنید. کمی تخیل کنید و از ذهنتان کمک بگیرید، حتما موفق خواهید شد.
ترفندهاو تاکتیک های مختلف:
علاوه بر آموزش اصولی و کلاسیک حرکت ها باید صدها شرایط واقعی اجرا را در نظر بگیرید و بر روی تک تک آنها تمرین کنید. در هنگام اجرا هر گونه فعالیت معمولی باید ارزیابی شود. بُرد تنها زمانی حاصل می شود که شرایط واقعی را درک کنید.
ارزیابی حریف:
هنگام آماده شدن برای شروع،
ارزیابی نقاط ضعف و قوت حریف
می تواند به
طراحی بر حرکت شما تأثیر بگذارد. حال ممکن است شما از مزیت داشتن یک مربی ماهر
برخوردار نباشید، اما می توانید ورزشکاران حرفه ای را به دقت تماشا کنید. شاید
زمانی باید با آنها مسابقه بدهید.
دقت نمایید که نباید تصور کنید که چون حریفتان نقطه ضعفی دارد، پس شما خواهید برد. اگر شما حریفتان را دست کم گرفته و توجه لازم را به او معطوف نکنید، حتی اگر به نظر چندان ماهر نباشد، شاید قادر به مغلوب ساختن حریفتان نباشید.
سعی کنید که تمرکز واقعی را روی حرکت حفظ کنید تا بر روی حریف. مهم است که حریف چه کاری دارد انجام می دهد. اما مهمتر آنکه شما چه کاری می خواهید انجام دهید. البته داشتن فیزیک مناسب هم می تواند شانس پیروزی را افزایش دهد.
شما هر زمان که با رقیبی سخت مواجه
می شوید با تفکر ترفندی صحیح را بکار بسته و گسترش دهید. این عمل مرحله ای است که
طی آن تمرکز خود را تقویت نموده و نسبت به حرکات حریف و شرایط ویژه آگاهی بیشتری
پیدا خواهید کرد. هر اندازه که بیشتر تمرین کنید، سر سخت تر خواهید شد و هر اندازه
که سر سخت تر شوید، امکان بیشتری برای برنده شدن خواهید داشت با تقویت نیروی ذهنی
خود
می توانید بر
شرایط سخت روحی مانند اضطراب و یا عدم تمرکز غلبه کنید.
پیش بینی:
باید تصور کنید که حریف شما تصمیم دارد چه حرکتی را انجام دهد. در چنین شرایطی انتخاب حرکت مناسب بیشتر خواهد شد.
ایجاد دسته های حرکت:
یک حرکت مناسب از اجزای مختلفی تشکیل شده است. هنگام ایجاد یک دسته ی حرکتی به خاطر داشته باشید که باید یکدیگر را تقویت کنند و در مقابل بتوانند حرکت حریف را ضعیف و از هم بپاچید.
کنترل سرعت:
عامل مهم دیگر در مهار حرکت، عدم توجه به کنترل سرعت می باشد. البته باید سرعت مناسب با توجه به سرعت حرکت حریف انتخاب شود.
استفاده از نقاط ضعف حریف به نفع خود:
این مطمئنا امتیاز بزرگی است. اما مزایای بزرگ تر تاکتیک های نهفته در پس این نقاط ضعف است. اینکه فرصت مناسب با توجه به خطاهای حریف بدست می آید و استفاده از آن به نفع شما تمام می شود. اکنون تمرکز خود را بر روی ترفندهای تهاجمی قرار دهید و مواظب باشید خودتان در چنین شرایطی قرار نگیرید. سعی کنید حریف را تحت فشار قرار دهید تا اشتباهی مرتکب شود.
خطاهای عمومی:
گاهی اوقات بهتر است که به نوبه ی خود یک خطای عمومی اجرا کنید تا حریف را به دام بیندازید. در این شرایط او ناچار است خود را در یک اجرای مشکل ساز قرار دهد. به خاطر بسپارید که تنها زمانی به خطای عمومی متوسل شوید که هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد.
تکنیک های آموزش فکری:
اجرای موفق مستلزم هماهنگی های پیچیده ی فکری و بدنی است. یک روند تمرکز عمده شامل تشخیص موقعیت و تجزیه و تحلیل آن و اجرای یک حرکت برنامه ریزی شده است. پس در هنگام اجرای حرکت، تنظیم سطوح مختلف حرکت، کنترل تنفس، کشش های مناسب ضرورت تمرکز و استفاده از قدرت تخیل، به منظور حرکت بهتر مستلزم تمامی کنترل های فکری و بدنی است. اجراهای تصادفی و بدون برنامه ریزی و در نظر نگرفتن جزئیات به باخت حتمی منجر خواهد شد.
اما تمرکز بیش از اندازه نیز به نوبه ی خود می تواند زیانبار باشد. تمرکز بیش از اندازه بر روی جزئیات باعث ایجاد اعمال جسمی مکانیکی و هماهنگی نامتعادل و حدس ثانویه در برنامه ریزی اجرای حرکت خواهد شد. شما باید آنقدر حرکتی را تمرین کنید که به طور خودکار و بدون فکرکردن آن را اجرا کنید. با افزایش مهارت ها، بدنتان شروع به گسترش حافظه عضلانی می کند و هنگام اجرای حرکت روند طبیعی خودش را انجام می دهد.
گام های موفقیت:
1- آمادگی جسمانی
2- آمادگی ذهنی
3- آرامش
تجسم ذهنی:
هنگامیکه حرکتی را اجرا می کنید، مانند بازی فکری بدن خود به خود طبق تنظیمات از قبل تعیین شده به حرکت حریف واکنش نشان می دهد. لازم است اندکی درباره ی توانایی های فکری تان و نیز اینکه چگونه می توانید یک حرکت را در جهات مختلف بسط و گسترسش دهید، فکر کنید.
ممارست فکری:
ممارست فکری یک گام فراتر از تجسم
فکری است و به شما اجازه
می دهد که
بدون اینکه از سرجایتان تکان بخورید، اجرای یک حرکت را تجسم کنید. ممارست فکری از
طریق حافظه ی درونیتان شرایط اجراهای متفاوتی را در ذهنتان ایجاد می کند. همچنین
از طریق
حس ها، خلق
یک تصویر ذهنی کامل تر می شود. ابتدا عکس
العمل فیزیکی خود را تجسم کنید و مهمتر از همه یک نتیجه ی مثبت در اجرا تجسم کنید.
ورزشکاران حرفه ای، حتی هنگامیکه در حال تمرین فیزیکی واقعی نمی باشند به طور دائم
از تجسم فکری برای تقویت مثبت اجرای خود استفاده می کنند و در نهایت به اجرای
فیزیکی واقعی منجر می شود. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس در حین اجرای واقعی
می شود.
با اعتماد به توانایی های خود به ریتم هماهنگ و موزونی دست پیدا کنید و تجسم تجزیه و تحلیلی که از حرکت خود دارید چنان رنگ اطمینان به خود می گیرد که در زمان مسابقه لذت می برید. اما فکر کردن بدون تدبیر منجر به موفقیت نمی شود.
به منظور مبارزه با این مسأله و
افزایش اطمینان خود، مسابقه ی خود را بر مبنای جوی فاقد تلاش استوار کنید. اگر بیش
از اندازه تلاش کنید، حرکتتان از حالت طبیعی خارج می شود و ذهن و جسمتان بیمار
می شود و بی
اختیار تحت تأثیر جریان مکانیکی حرکت قرار می گیرید و حرکتتان از حالت طبیعی خارج
می شود. راحت باشید و از آنچه انجام می دهید لذت ببرید.
ما نمی گوییم که نباید در مورد خطاهای خود اندیشه نکنید و برای برطرف ساختن آنها تلاش نکنید. بلکه می گوییم توقعتان را بیش از اندازه بالا نبرید. با اندکی تحسین خود، برای برطرف سازی نقاط ضعفتان تلاش کنید. آنگاه می توانید روی هر یک از آنها تمرین نموده و توانایی های خود را در آن زمینه ارتقاء دهید. بدین ترتیب دفعه ی بعد با اعتماد به نفس بیشتری در مسابقه شرکت خواهید کرد.
تکنیک های آموزش بدن:
در اینجا در مورد ویژگی های جسمانی ایده آل برای یک ورزشکار عنوان شده است:
1- سلامتی قلب و عروق برای تنفس بهینه و تحمل فکری / بدنی
2- توازن و ترکیب بدنی مناسب برای اجرای شایسته
3- تناسب وزن
4- هماهنگی شایسته بین دست ها و پاها
5- تمرکز چشم ها
6- انعطاف پذیری مناسب برای خم شدن و کشیدن بدن در حین اجرا
7- داشتن عضلات قوی
8- هماهنگی دست ها و چشم ها
اگر تا کنون فعالیت هایی برای ارتقاء آنها انجام نداده اید، حال باید برای این کار اقدام کنید. نه فقط برای ورزش، بلکه برای بسیاری از موارد دیگر زندگیتان.
برطرف نمودن معایب جسمانی:
تلاش برای اجتناب از رخوت جسمانی
به ویژه هنگام بی اطلاعی از علت آن کار بیهوده ای است. زمانیکه چنین چیزی برای شما
اتفاق افتاد، بلافاصله به رفع مشکل بپردازید. البته این کار باید
زیر نظر متخصص پزشک ورزشی انجام پذیرد.
مهم نیست که مشکل شما از چه نوع است. به هر حال راه حلی برای آن وجود دارد. فقط نباید به اصلاح چیزی بپردازید که اصلا نیاز به اصلاح ندارد و یا اینکه مشکل را از آنچه که هست بدتر نکنید.
تمرین های جالب و سرگرم کننده:
بزرگ ترین دلیلی که اغلب ورزشکاران حتی پس از یادگیری تمامی تئوری های لازم قادر به دسترسی به نتایج بهتر در ورزش خود نیستند، عدم تمرین و ممارست کافی است. در ورزش تمرین می تواند کسل کننده باشد. شما باید با بهره گیری از تمامی مهارت هایتان تمرین را برای خود جالب و سرگرم کننده کنید. بدین منظور به ارائه ی نکات کلیدی بپردازید.
بنا نهادن هدف:
منظور ما از این عنوان در نظر گرفتن یک هدف در ذهن خود و حفظ آن می باشد. آنگاه این هدف را به تحقق رسانده و هدف بعدی را دنبال کنید. باید مرتبا اجرای خود را تحت نظر داشته و به سوی اجرای بهتر گام بردارید. در اینجا میزان پیشرفت شما بستگی به مربی دانا و تلاش خودتان دارد.
هدف های اصلی از ورزش کردن:
1- ارتقاء مهارت های جسمی (تقویت عضلات، تقویت قلب، ریتم هماهنگ و...)
2- ارتقاء مهارت فکری (تمرکز، اعتماد به نفس، تجسم ذهنی)
3- ارتقاء دانش (اجرای الگوهای مختلف حرکتی، بالا بردن مهارت ها و ترفندها)
پس از مشخص نمودن برنامه ی خود برای تمرین، سعی کنید زمانتان را با توجه به هر یک از سه حوزه ی بالا به طور مساوی به صورت روزانه یا هفتگی تنظیم کنید. با انجام این کار پیشرفت شما و تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه ای قطعی خواهد بود. اگر تنها بر روی یک حوزه تمرکز کنید، دچار ضعف هایی در اجرا خواهید شد.
در آخر اگر یک ورزشکار تازه کار هستید، آرام آرام وارد عمل شده و جلسات تمرینی خود را برنامه ریزی کنید. به جای یک جلسه تمرین سه ساعته سه جلسه تمرین یک ساعته برگزار کنید و این کار را تا زمانی ادامه دهید که به تمرکز و تحمل کافی برای اجرای یک مسابقه ی واقعی دست پیدا کنید.
برنامه ی تمرین هفتگی:
بهتر است با بهره گیری از یک لیست و بر طبق برنامه نیازهای خود را در رابطه با گسترش مهارت هایتان با یک برنامه ریزی روزانه یا هفتگی ارتقاء دهید. بعد از چند هفته بررسی کنید که آیا این برنامه مناسب می باشد یا نه. بنابراین می توانید مرتبا جدول خود را تغییر دهید. توجه نمایید تنها بر روی یک مهارت تمرکز نکنید. همچنین توجه نمایید که قبل از اجرای هر گونه تمرین روزانه، حداقل 5 دقیقه بدوید و بعد به اجرای نرمش های کششی اقدام کنید.
نکته ی مهمی که همواره باید مد نظر داشته باشید، بررسی ضروریات جسمانی خود می باشد و این چیزی است که اغلب ورزشکاران نسبت به آن غفلت می کنند.
هنگامیکه شما یک مهارت جدید را می
آموزید از اکتساب آن لذت
می برید. هر
اندازه که مهارت بیشتری کسب کنید، دوست دارید بیشتر بیاموزید. بنابراین شرایط
موجود را در نظر بگیرید و برنامه ی جدیدی برای خود طراحی کنید. برای گسترش مهارت
های فکری و جسمی خود زمان صرف کنید. زیرا در ورزش تلفیق این دو اهمیت دارد. البته
با توجه به ماهیت ورزش مورد علاقه خود و مهمترین نکته این است که لذت برده و سرگرم
شوید.
تغییر شکل حین اجرای حرکت:
این تغییر شکل در اثر جنبش حرکات
اعضای بدن نسبت به یکدیگر انجام می شود. اگر مسیر تغییر شکل دادن حریف را صحیح
انجام ندهید حرکت حریف توپرتر شده و به مرحله ی سخت سازی حرکت
می رسد.
مانند گره زدن یک طناب و هر چه طناب را محکم تر گره بزنید، بازکردن آن سخت تر می
شود. بنابراین هنگام مواجه با حرکت حریف باید طوری به حریف نیرو وارد کنید تا
اعضای حرکتی حریف نتوانند از نیروهای پیوسته ی خود استفاده کند. در اینجا غلظت
حرکت و چگونگی استفاده از آن اهمیت دارد.
تقابل بین نظم و آشفتگی:
از دو طریق می توان شکل حریف را تغییر داد. برای تغییر شکل حریف (شکل دهی) از نیروی فشار زاویه ای و قابلیت های کششی حرکت استفاده کنید. اما این تغییر شکل دهی نباید منجر به سازش و سازگاری بیشتر و بهتر حرکات حریف شود. یعنی در جهت مقاوم سازی حرکت حریف پیش نروید.
تنها حریف در شرایطی می تواند به حالت مطلوب برگردد که بتواند نظم حرکتی مطلوبی را بدست آورد و انرژی های تک تک اعضای حرکتی اش را مشخص کند و در یک جا متمرکز کند. مثالی از این دست، آجرهای ساختمان اگر به طور ناقص روی هم چیده شوند و مصالح بین آجرها سیمان کافی نداشته باشد به راحتی فرو می ریزد. بنابراین طرح منظم و کامل با نظم مناسب اجرا شود. بنابراین با افزودن یا کاستن یک عنصر حرکتی می توان مقاومت حرکتی حریف را کم کرده و یا جهت آن را تغییر داد.
گاهی اوقات لازم است حالت نرمی حرکت حریف را سفت کنید یا حالت سختی حرکت حریف را کم یا زیاد کنید. همه ی اینها بستگی به شرایط و عملکردتان دارد.
آلیاژ نمودن حرکت:
در این مرحله با بکارگیری یک سری ترفندها حرکت حریف را نرم تر یا سخت تر کنید.
علم حرکت پذیرفته است که حرکت از
هیچ به وجود نیامده است. در نتیجه احساس هر نوع حرکت و قدرتی که متولد می شود و
نمو می کند و می میرد یک نوع احساس در مجری فن و مدافع آن به وجود
می آورد. اما
مجموعه ی حرکت در حال تغییر و تبدیل است. حقیقتی که به شکل های گوناگون متبلور می
شود. توضیحات علم حرکت نیز چیزی جز توصیفات خطوط حرکت و نیروهای حرکت نیست. این
کار به معنای خلق حرکت اثبات گرا می باشد.
بر اساس اصول حرکت، تغییر شکل و رشد و نمو در حرکت به وجود می آید. ماهیت و هدف این حرکت ها را نمی توان به راحتی درک کرد. علم حرکت از آمیزش حرکت و انرژی آغازمی شود. اگر معمار حرکت (ورزشکار) به اوج مقام حرکت دست یابد و به نیات حرکت آگاه شود، علم حرکت را آموخته است. یعنی با درک نیات حرکت حریف و درک تمایلات حرکت، خود را ملزم به اجرای حرکتی خاص می کند.
ماندگاری حرکت زنده بودن و پویایی آن است. هدف حرکت کم کردن محدودیت و بالا بردن انگیزه های حرکتی توسط ورزشکار است. با اعمال یک سری دستورات و اجرای اندیشه های خودتان به حرکت معنی بدهید.
شناخت مفاهیم حرکت با تغییر و تبدیل مورد قبول سازگاری دارد. آغاز حرکت با یک شکل خاص شروع می شود. اما بلافاصله بعد از حرکت بر اثر انگیزشی مؤثر و متمردانه به دو بخش تقسیم می شود و این راه را تا انتها ادامه می دهد. اما حرکت های تقسیم شده قادر به درک هدفی برای سرنگونی حریف نیستند و گویی دلیل برقراری تعادل و تسلط نیروی حریف و حفظ بقای خود با یکدیگر فعالیت می کنند. آنگاه به هم می پیوندند و به صورت هماهنگ و عادلانه و فداکارانه به خلق حرکت اقدام می کنند.
در اینجا باید به سمت چهارچوب خاصی حرکت کنید. ایجاد یک نوع هماهنگی اسرار آمیز که پیوسته درگیر نوعی همکاری و انسجام مؤثر است.
باردیگر تصریح می کنم که علم حرکت هر دو نوع جنبش روانشناسی اجتماعی را به ی نوع رفاه حرکتی هدایت می کند. جنبشی که یک نوع وحدت حرکتی را ایجاد می کند.
مهمترین نیروی پیش رونده ی حرکت
نظریه ی تکامل حرکت است. در حقیقت علم حرکت به دنبال تعامل بین اجزاء حرکت و...
است حرکت فعال با ظرافت تمام در صدد به انحراف کشیدن حرکت حریف
می باشد. اصل
حرکت می خواهد گسترش منطقی بیابد.
از اساسی ترین شرایط در پهنه ی
حرکت، شناخت جزئیات حرکت
می باشد. در
عرصه ی حرکت تا آنجایی که حرکت را بشناسید و در دفع آن نیز بکوشید به موفقیت دست
خواهید یافت. بنابراین حرکت شناسی در تمام جهات از مسائل مهم به شمار می رود. این
کار به ورزشکار بصیرت می دهد تا در راه رسیدن به هدف هوشیار باشد.
برای این مهم باید بدانید که حرکت
چیست و هم راهکارهای متعدد مقابله با آن را بشناسید. باید هوشیار باشید که حریف از
یک راه وارد نمی شود، بلکه راه های مختلف را می آزماید. باید با فکر باز حرکت را
بررسی کنید. هر چیزی که احساس کردید حریف روی آن حساسیت نشان می دهد شما هم روی آن حساس شوید و
بفهمید حریف چگونه
می خواهد از
آنجا نفوذ کند.
کار صحیح به انحراف کشیدن حرکت حریف است. تا جایی که حرکت حریف را از مسیرش منحرف کنید و به بیراهه بکشانید. برای این کار باید به حرکت حریف نفوذ کنید و زمینه ی شکست حرکت حریف را فراهم کنید.
ورزشکاری می تواند مانع ورود حرکت حریف شود که روزنه های نفوذ حریف را بشناسد و با هوشیاری کامل به پاسداری از راه های نفوذی استفاده کند. لازم است که حرکت با یک نوع مبارزه ی تلفیقی انجام گیرد.
تفکر حرکت:
الف- وسوسه
نخستین گام وسوسه کردن حریف است. در حقیقت یک نوع ترفند است که از طرف شما باعث می شود تا حریف به انجام حرکتی خاص که دلخواه شما می باشد، اقدام کند.
ب- زیبا نشان دادن حرکت (گول زدن حریف)
از کارهای دیگر، حرکت را طوری در جهت و مسیر حرکت حریف انجام دهید که حریف فکر کند به نفع او تغییرات شکل گرفته اند. در اصل باید طبیعت و شرایط رشد حرکت و تقابل دو حرکت را درک کنید. این نوع حرکت تکمیل یافته تر است.
اصول حرکت شناسی:
- استفاده از جزئیات بیشتر در حرکت
- نفس و حرکت
سنگینی و سبکی در حرکت:
چه از لحاظ زاویه و چه از لحاظ اندازه شکل و قرینه ی حرکت
یونیزه کردن حرکت:
چگونگی در اختیار گرفتن یک حرکت به وسلیه ی یک عنصر مشترک بین دو حرکت را گویند.
اکشن و ری اکشن:
ریتم غیر طبیعی که گاهی به شکل یک مکث موقت یک لحظه، سریع و حرکات یا کندی حرکت شود.
ماهیت حرکت:
1- تغییر شیوه ی حرکت
2- سبک روح و روان
آزاد شدن انرژی مثبت و هماهنگی ذهن و جسم در اجرا یک حرکت مثل اینکه از هم جدا نیستند. همینطور از نیروی حرکتی حریف برای انجام کارهای خاص استفاده کنید.
ایجاد لنگر در حرکت:
گاهی اوقات حریف دست شما را به سمت عقب هُل می دهد. در اینجا سعی کنید با کمی عقب دادن دست نیرو را در ساعد و بازو ذخیره کرده سپس عکس العمل مناسب را انجام دهید. با این کار بر نیرو و قدرت خود افزوده اید و از انرژی حرکت قبلی استفاده کرده اید.
فکر کنید سوار یک تاب شده اید و می خواهدی تاب را به سمت جلو ببرید. کمی کار سخت است. حالا با بدن خود، کمی تاب را به عقب ببرید حالا به جلو حرکت کنید.
انواع وضعیت ها:
1- وضعیت ثابت
2- وضعیت متحرک
نقش کنترل در حرکت:
هنگام اجرای یک حرکت باید روی حرکت کنترل کافی داشته باشید. یک موتور سوار حرفه ای، هنگام مسابقه با سرعت و کنترل در مسیر حرکت می کند. اگر سرعت و پیچ ها و راه را به درستی نشناسد، از مسیر منحرف شده و سرنگون می شود.
موتور سواری که با سرعت بالا در پیست مسابقه حرکت می کند با مهار کردن انواع نیروهای مختلف در مسیر حرکت خود، پیش می رود و با کنترل همین نیروها می تواند با سرعت و تسلط بر جاده به مسابقه ادامه دهد.
آیا شما می توانید نیروهای حرکتی خود را کنترل کنید. افرادی که دارای ویژگی های اخلاقی پویا هستند، نیروهای پلید غیر اخلاقی را مهار کرده اند؟
آنالیز حرکتی:
یک سانسور حرکتی:
برداشتن اجزاء مهمی که با اجرای آن، حریف مقابل کاملا متوجه نمی شود این فن به چه منظور و قصد خاصی اجرا می شود. (حرکت گنگ و ناشناخته)
مانند فیلم سینمایی که بخش های مهم آن را حذف کنید. و با دیدن آن متوجه مقصود و منظور فیلم ساز نشوید.
انواع حرکت ها:
1- حرکت های اصلی
2- حرکت های فرعی
3- حرکت های ظریف
جهت گیری حرکت:
1- حرکت روبه جلو
2- حرکت رو به عقب
3- حرکت به طرفین
شکل دو نیرو:
1- یا هر دو در حال انقباض.
2- هر دو در حال انبساط.
3- یکی در حال انبساط و دیگری در حال انقباض.
انواع ارزیابی:
1- ارزیابی حرمی
2- ارزیابی تحلیلی
3- ارزیابی موردی
4- ارزیابی بازخوردی
در اجرای یک فن باید با علم به حرکت، به اجرای چند حرکت دست بزنید تا نتیجه ی نهایی حاصل شود. نتیجه ی کار مهم است اما باید توجه داشت با چند حرکت درست نتیجه حاصل می شود.
نتیجه = باز هم یک حرکت دیگر + به دنبال آن حرکت دیگر + شروع با یک حرکت
حالا طبق شرایط با نقص یک حرکت و یا تکمیل یک حرکت، نتیجه ی دیگری حاصل می شود. یعنی شاید فکر کنید در این قسمت از حرکت این نتیجه مطلوب است. اما نتیجه ی بهتری حاصل نمی شود که روی نتیجه تأثیر گذارد و برعکس.
درست است که اجرای فن در شرایط متفاوت نتیجه های متنوعی بدست می آید. اما هر نتیجه ای شبیه نتیجه ی دیگر نیست و روند خاص خودش را دنبال می کند.
عدالت بین اعضاء حرکت:
وقتی عدالت را بین اعضاء و عناصر
حرکت به درستی رعایت کردید، آنوقت یک نشاط و شادابی غیر قابل توصیفی در حرکت به
وجود
می آید و
ماندگاری آن به دلیل تقسیم درست عناصر و نیروها و
حرکت ها در
جای خودش شکل می گیرد. برای مثال باغی را در نظر بگیرید که به شیوه ی مدرن آبیاری
می شود. این نسبت ها و تناسب های درست به دلیل شناخت صحیح ویژگی های اجزاء حرکت
است.
نسبت طلایی:
نسبت عددی بین حرکت ها و نیروها
تقریبا یک سوم است. یعنی اگر حریف نیرویی برای عقب بردن دست شما وارد کند. شما
نیروی یک سوم آن نیرو را انتخاب کنید و با قرار دادن ویژگی های دیگر مانند قرینه
کردن، عقب و جلوی کردن لحظه ای، استفاده
از حرکت اُریب، استفاده از حرکت چرخشی و... نیروی حریف را کنترل کنید. سپس نیروی
بیشتری به نسبت تشخیص و مصلحت اعمال کنید. این اعمال نیرو، نسبتی است بین دو نیرو،
یعنی با برآورد نیروی حریف و نیروی خودتان کشف نیروی سوم با داشتن شرایط ویژه
امکان پذیرتر است. این قابلیت کم نظیر با عدد نسبی یک سوم به دلیل تسلطی است که
نسبت به حرکت حریف بدست می آورید. یعنی اعمال این عدد باعث می شود تا در مرحله ی
نخست بتوانید حرکت حریف را در کنترل خود بگیرید تا وقفه ای در انجام دادن حرکتش
ایجاد کنید. وقتی حریف نتوانست در آن شرایط زمانی و مکانی خاص حرکتش را به درستی انجام
دهد به تدریج تسلط و اختیارش بر حرکت کم می شود و دیگر قادر نخواهد بود حرکتش را
به درستی اداره کند و ادامه دهد. در اینجا با پیدا کردن نقطه
ضعف های حرکتی حریف می توانید نیرو و مسیر حرکت درست را انتخاب کرده و در پایان
پیروز شوید.
ساکن کردن حرکت:
گاهی لازم است در یک جای حرکت وقفه ای ایجاد کنید. این کار باعث فریب حریف می شود. شاید هم می خواهید مسیر حرکتی دیگری را انتخاب کنید.
متغییرهای حرکت:
1- سرعت
2- قدرت
3- استقامت
4- زبری و نرمی
هنگام اجرای حرکت ها، این چهار فاکتور را تغییر دهید تا حالت های مختلف و متنوع یک فن را درک کنید.
چگونه از یک حرکت پشتیبانی کنیم؟
شناخت ظرفیت های یک حرکت و عناصر و حرکت هایی که می توانند با حرکت حریف پیوند برقرار کنند. آن هم پیوند کاهش دهنده ی فشار یا پیوند افزایش دهنده ی فشار به منظور خاص.
مکانیزم ارتباط با حرکت:
1- رمزگشایی
2- خواندن حرکت
3- شناخت ظرفیت های حرکت حریف
4- پیدا کردن یک عیب حرکتی
5- مطالعه ی حرکت حریف
6- نرخ گذاری حرکت حریف
7- شناخت کیفیت حرکتی حریف
8- انحراف دادن به حرکت حریف
9- محدود کردن حرکت حریف
10- بر هم زدن ترتیب حرکتی حریف
11- انداختن عیب در حرکت حریف
12- ضعیف کردن حرکت حریف
13- کم و زیاد کردن اندازه ی حرکت
14- کم رنگ کردن وضوح حرکت حریف
15- به تعویق انداختن زمان پاسخ دهی
16- در کنترل گرفتن حرکت حریف.
17- پر مصرف تر کردن انرژی حرکتی حریف.
18- شناخت پیغام های حرکتی حریف.
19- شناخت حرکت های پایدار.
20- سازگاری با حرکت حریف.
21- سعی در مستقل کردن حرکت خودتان
22- استفاده از یک حرکت با چند قابلیت.
23- استفاده از بعضی از حرکت ها برای رفع خستگی.
24- تنظیم میزان سرعت.
25- استفاده از فرم و شکل های نامأنوس.
خیلی مواظب باشید؟
نه اینکه فقط مواظب باشید فن نخورید، بلکه مواظب باشید حریف با حرکاتش، حرکت شما را مهار نکند و در اختیار نگیرد.
در انجام تغییر بین یک نقطه ی خاص در حرکت شما 2 تا 4 حالت حق انتخاب دارید.
بعضی از اجزای حرکت همدیگر را جذب می کنند و بعضی از اجزای حرکت یکدیگر را دفع می کنند. همینطور بعضی از حرکت ها ساختار دایره ای دارند. اما بعضی از حرکت ها ساختار خطی دارند.
حرکت مستحلک:
حرکتی که با نیرو و توان کافی اجرا نشود.
نبرد حرکت ها با یکدیگر:
1- جذب کننده
2- دفع کننده
بازتاب حرکت: عکس العملی است که از حرکت حریف بدست می آید.
خاصیت و ویژگی یک حرکت بر روی حرکت دیگر، خاصیت آن حرکت را تغییر می دهد. بنابراین باید بدانید که اجرای هر حرکت بر روی حرکت حریف چه تأثیری می گذارد؟
پیکربندی حرکت:
ویژگی روان بودن حرکت به دلیل این است که حرکت شکل مایع (خمیری) دارد و به راحتی تغییر می کند. اما اتفاقی که عملا به وقوع می پیوندد کاملا آن چیزی نیست که پیش بینی می کنید.
یک مجموعه ی رفتاری کل حرکت را می سازد. همینطور از جمع دو حرکت، حرکت جدیدی حاصل می شود. همینطور در بیشتر مواقع برای خنثی کردن یک حرکت نیاز به انرژی مشابهی ندارید. بلکه انرژی متفاوتی لازم است. نتیجه اینکه حرکات یا منبسط می شوند یا منقبض. باید گفت هنگام مبارزه بین دو حرکت سازشی وجود ندارد، مگر برای تخریب یکدیگر.
تعیین فشار:
اگر همه ی فشارها را بر روی عناصر حرکتی به طور مساوی تقسیم کنید، دیگر عنصر حرکتی به درستی نمی داند که چگونه نقش خود را ایفا کند. در نتیجه تقسیم فشارها باید متقارن باشند. تحمل هر عنصر حرکتی نسبت به نیروها متفاوت است.
بعضی مواقع فشار بر روی حرکت باعث شکست برشی حرکت یا شکست کنشی حرکت می شود. یعنی با کاهش مقاومت در یک نقطه از حرکت، کل حرکت متلاشی می شود. بنابراین رفتارهای حرکتی و اجرای مختلف با یکدیگر متفاوت هستند.
گاهی فشار در یک نقطه ی خاص می تواند نتیجه ی بهتری بدهد. در یک حالت چسبنده مانند عسل، تغییر شکل به خوبی مشاهده نمی شود. اما تغییر شکل در مایع شکل واضحی ندارد و پیش بینی را برای حریف سخت تر می کند.
آرایش حرکت:
عناصر حرکت مانند قرار گرفتن در یک چهارچوب اتفاق می افتد. یعنی ساختار حرکت سه بُعدی است. نسبت جانشینی یک حرکت به جای حرکت دیگر با مکانیسم تغییر فشار و تغییر شکل ایجاد می شود. مانند یک حرکت سیال و هماهنگ. مثلا یک بادکنک را در نظر بگیرید. با فشار دادن یک قسمت، قسمت های دیگر به تناسب کوچک یا بزرگ می شوند. گاهی جابجایی یک حرکت با لغزیدن یک حرکت بر حرکت دیگر اتفاق می افتد.
وقتی انتظارات برآورده شد، مقاومت کنید یا یک قسمت حرکت را به حرکت قبلی محلق کنید.
عمل تغییر شکل و کشش توأم انجام می شود. حرکت در جهت های متفاوت مقاومت را کمتر می کند.
مشخصه یک حرکت:
یک حرکت دارای طول و عرض و ارتفاع مشخصی است. در هر قالب حرکتی مانند حل شدن شکر در فنجان چای، نیرو در آن متفاوت و پراکنده تقسیم می شود.
در عمل باید این مخلوط نیروها را در اعضای حرکتی حریف جابجا کنید و تغییر مسیر یعنی با کم و زیاد کردن نیرو، باعث تغییر شکل و جابجایی نیرو شوید.
به این دلیل که فشردگی در سطحی می تواند تبدیل به متراکمی شود و جای خالی حرکتی پُر شود. این به علت انرژی درونی یک حرکت است که نیروهای دیگر به (مجاور) مبادله گذاشته می شود.
حرکت الاستیکی:
حرکتی که نسبت به موقعیت تغییر شکل می دهد. یعنی با افزایش نیرو تغییر شکل می دهد. یعنی با فشرده شدن بدن جمع تر می شود، اما نیرویش هم بیشتر می شود.
تبادل نیروهای حرکتی سبب می شود تا اجزاء حرکت تحت اختیارتان قرار بگیرد و در شکل ویژه ی خود باقی بمانند.
نسبت فشردگی یک حرکت نیروی آن را
تعیین می کند. انبساط یا انقباض حرکتی باعث تغییر شکل حرکت حریف می شود و زنجیره
ها و پیوندهای حرکتی حریف را سست می کند. همینطور حرکت های مارپیچ مانند یک فنر
عمل می کنند و نیروی بیشتری را به وجود
می آورند.
مقاومت کمکی:
مقاومتی که به کمک یک عنصر حرکتی بدست می آید.
شکست را کنترل کنید:
در هر حرکتی یک عنصر میزبان است و
بقیه ی عناصر میهمان هستند. یعنی یک عنصر باید یک عضو نقش محوریت و کلیدی دارد.
این عضو یا عنصر شکل و اندازه حرکات را تعیین می کند. این کار به طور هم زمان در
جای جای اعضای حرکتی و عناصر حرکتی آنها اتفاق می افتد. گاهی شکل حرکت نباید به
شدت تغییر کند و گاهی کمی تغییر می کند. گاهی از استحکام حرکت کمی کاسته می شود و
یا گاهی کمی استحکام افزایش می یابد. این تغییرات و دگرگونی ها در
لابه لای حرکت اتفاق می افتد. همه ی اینها به خاطر عمل سخت سازی حرکت است و بعضی
برای فرونشاندن حرکت حریف می باشد. گاهی اوقات ضخامت و نوع حرکت ضخیم تر انتخاب می
شود.مکانیسم این نوع حرکت ها به منظور یکسان سازی حرکت است. برای مثال ماشینی که
در دست اندازها حرکت می کند. صداهای متفاوتی از فنر ماشین شنیده می شود و این به
منظور هر لحظه یکسان کردن و متعادل کردن حرکت است.
حرکت باید شکل پذیر باشد و در مقابل تغییر شکل حرکتی حریف به موقع تغییر شکل دهد. در این حالت باید با حرکات حریف سازشی مسالمت آمیز داشته باشد.
مبادله ی مداوم و هماهنگ:
هنگام جنبش نیروها در اعضای بدن زمانی می رسد که یک جای خالی احساس می شود. سعی کنید با گردش نیروها و جابجایی مناسب جاهای خالی را پُر کنید.
هر مرحله موقعیت های ویژه ای دارد.
اگر نیروها در یک جا متمرکز شوند، بزرگ تر می شوند و آمادگی برای تهاجم پیدا می
کنند. این فرایند در مدت زمان معین اتفاق می افتد. باید بتوانید انرژی را در جاهای
مختلف هماهنگ کنید. این تغییرات ساختار داخلی حرکت را دگرگون می کند و درک مشارکت
اجزای حرکت با شیوه ای خاص شکل می گیرد. در این مرحله ی یک خوشه ی حرکتی مشارکت
می کنند.
این روش را تغییر ساختار عمومی و
در نتیجه به وجود آمدن استحکام شکل حرکتی نسبت روانی حرکت پدید می آید. اما این
زمانی اتفاق می افتد که قدرت تحلیل حرکت حریف را داشته باشید و خوشه ی حرکتی شما
با خوشه ی حرکتی حریف تناسب داشته باشد. در این حالت حرکت شما باید درعین استحکام
قابلیت مشارکت داشته باشند. اکنون با قرار دادن لایه های حرکتی بر روی هم، شکاف
های احتمالی را پُر کنید. اینکه فشار حرکتی حریف بر روی کدام قسمت تأثیرگذار است و
تقسیم این فشار بر روی کدام اعضای حرکت می باشد. سپس به قسمت های سست و نقاط کم
فشار دقت کنید. باید بین لایه ها حالتی فیبری و یکپارچه ایجاد کنید تا بتوانید در
تمام جهات انعطاف داشته باشید. این حالت نرم در تماس با فشارهای حریف کاملا مشهود
است. این نوع کارایی قابلیت جذب نیروی حریف را دارد و اگر به درستی تنظیم شود،
قابلیت خنثی کردن نیروهای حرکتی حریف را خواهد داشت. در این مرحله مهندسی علم حرکت
تداوم و ماندگاری حرکت را افزایش
می دهد و می
تواند علت نقص هر حرکت را درک کند.
روند شکل گیری حرکت و چگونگی انجام آن، نتیجه ی مهندسی علم حرکت است.
در روند طبیعی حرکت، فرسودگی و سایش اجتناب ناپذیر است. همچنین شکل گیری حرکت یا روند رو به رُشد است یا روند رو به زوال. در هر کدام شرایط تفاوت است. نتیجه ی کار بستگی به شناخت و دستورالعمل هایی دارد که در حین کنترل حرکت انجام می پذیرد. هنگامیکه یک ورزشکار با ورزشکار دیگر مبارزه می کند، حرکت یکی به تدریج اُفت می کند. این عمل را اُفت حرکت می نامند.
روش های اکتشافی عملکردها:
جنگ سبک ها با یکدیگر:
در اصل این حرکت آفت گرفته است و باید با سم مخصوص خودش آفت کشی شود.
این لغزش در نقاطی که دو سطح بیشتر
با هم در تماس هستند، اتفاق
می افتد.
احتمال بیشتر، هنگامی است که دو سطح دارای نیرو و جهت یکسان و متقابلی هستند و
قطعا این دو سطح بر روی عناصر دیگر تأثیر می گذارند و به تدریج کل حرکت را فرسوده
می کنند.
در هنگام تماس با حرکت، امکان دارد نیروهای متفاوتی از هر دو طرف نیرو را مهار کنند. در اینجا شناخت نکات مشترک و نقاط متضاد کمک بزرگی برای شکل دهی حرکت جدید می کند. در این مرحله لغزش و یا یک پیچش چاره ساز است. حتی گاهی نیروی لازم برای گسست حرکت، ناچیز و قابل دیدن نیست.
در هر حال هر گونه لغزش، کیفیت حرکت را کاهش می دهد و حرکت در شرایطی قرار می گیرد که دیگر نمی تواند در امتحانات دیگر فشار بیشتری را تحمل کند. باید تحمل آرام و پایدار حرکت آگاهانه باشد.
مکانیزم های زیادی وجود دارد که برای حفظ تعادل، دخالت دارند. این فرایند آهسته اجازه ی تحرک بیشتر را به عناصر حرکتی نمی دهد. عدم روند نامتعادل اجازه ی تغییر شکل مثبت را نمی دهد. در اینجا روند حرکت به تدریج کند و متوقف می شود و اجازه ی حرکت دوباره را نمی دهد که حاصل آن تغییر شکل نامتقارن است.
فرایند تغییر بیشتر در اطراف یک
مانع دیده می شود. چنین تغییر شکلی چنان آهسته است که اجازه می دهد، طرف دیگر حرکت
را خنثی کند. این موضوع متناسب با سرعت حرکت حریف مقابل انجام
می گیرد. این
فرایند پخش نامیده می شود. پخش متناسب با شدت اغتشاش حرکت بدست می آید.
گیرنده ی حرکت، نمی تواند دامنه ی
نوسانی حرکت را درک کند. با این ملاحظات مقاومت حرکت کم شده و مراقبت از حرکت سخت
می شود. در
واقع فشار پیوسته و سپس قطع فشار در لحظات مختلف توقعات را فراهم نمی کند و کشش
حرکت قطع می شود.
بنابراین طول عمر حرکت بستگی به
سختی حرکت و نوسانات فشار دارد. اعمال نیروی دو طرف و عکس العمل های مقتضی باید با
فشارهای هماهنگ و متناوب صورت پذیرد. تنظیم همه ی
فشار ها باید در آستانه ی تشخیص بینابین باشند. در غیر اینصورت به حالت و فرم شکل
حرکت (مانند ترک خوردن شیشه) گسترش می یابد. این فرایندهای تحت فشار باعث نظم
یافتن تدریجی حرکت می شود. حرکت ها باید به نوعی طراحی شوند که در هیچ ناحیه ای
فشار
بی موردی
وارد نشود.
بنابراین فشار ساختمان یک حرکت را
به تدریج تغییر دهید و خواص حرکت هم به همین صورت تغییر می کند. این تغییرات با
افزایش فشار یا کاهش کشش در نهایت باعث گسست حرکت می شود. به تدریج با تأثیر عناصر
حرکت، ساختمان حرکت منهدم می شود. باید به این حقیت آگاه باشید که در عمل
فرایندهایی وجود دارند که هر حرکتی را از حالت اولیه خارج می کنند. ورزشکار باید
در پی یافتن اجرایی باشد تا حرکت با دوام و متعادل باشد. مقایسه ی یک حرکت با حرکت
دیگر نشان می دهد که روند دو حرکت وابسته به چه شرایطی است. البته
همه ی حرکت
ها آگاهانه اجرا نمی شوند.
انتخاب یک حرکت بر حسب انرژی صورت می گیرد. فشار و مقاومت در پی مهار همدیگر هستند و ترجیح می دهند همدیگر را دفع کنند. چنانچه انرژی به میزان قابل ملاحظه ای آزاد شود، سرعت و استقامت حرکت کاسته می شود و شکل حرکت به درستی تأمین نمی شود. در اینجا حرکت به سمت گسست می رود و شناخت حرکت آسان نیست. جدا شدن حرکت ها، توصیف الگوی حرکتی شما را آسان تر می کند.
در نتیجه می توانیم همه ی حرکت را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته ی اول حرکت هایی هستند که پایدارند و دسته ی دوم آنهایی هستند که انرژی متعادلی ندارند و ناپایدارند. با ترکیب شدن این دو عامل با یکدیگر یک تعادل نسبی در حرکت ایجاد می شود. یک طرح منظمی که کاملا پایدار نیست. اما در نقاطی انرژی را مطابق با پیکربندی حرکت حریف حفظ می کند. در این شرایط حرکت به شکلی سیال با افزایش غلظت در یک نقطه از حرکت شکل پذیرتر می شود و در توافق با آن حرکت نسبت ها را تغییر می دهد. زیرا نوسانات حرکتی هر لحظه استحکام و شفافیت حرکت را تغییر می دهد. این تغییر تمایل به زوال حرکت دارد. اما نفس حرکت ترجیح می دهد به سمت حرکت پایدار دیگری برود و این همسویی به دلیل پایدار نگه داشتن حرکت است. زیرا حرکت های پایدار برای بسیاری از مقاصد مناسب تر هستند. این تغییر تدریجی و مدام رویکرد قبلی را تحت الشعاع خود قرار می دهد و رو به سوی مقاصد جدید دارد. بنابراین باید بدانیم این تغییرات با چه سرعتی و تحت چه شرایطی رُخ می دهند و چه عواملی باعث روند تسریح فرایند می شود. در چنین شرایطی انقباض و انبساط منظم حرکت این روند را آسان تر می کند. هر کدام از این موارد به گونه ای محافظتی عمل می کنند.
مراحلی را که باید جهت جلوگیری یا
محدود سازی حرکت اتخاذ کنید، کاملا معلوم است. یک جریان واقعی در مخالفت همدیگر
واقع می شود. زیرا جریان های مثبت و منفی در تقابل یکدیگر قرار می گیرند و حرکتی
آزاد را شکل می دهند. در جایی از حرکت، اجزاء با یکدیگر ترکیب می شوند و بخشی از
این قاعده را در جای دیگری می گنجاند. از این رو باید بدانیم چه عواملی باعث
جایگزینی بهتر حرکت می شود. چنانچه جریان عبوری حرکتی وقفه در حرکت دیگر اندازد،
عامل بازدارنده ای اتفاق افتاده است. این اختلاف کیفیت بین دو حرکت
نقطه ی ضعف
یکی از حرکت ها است. حرکتی که در مقابل حرکت دیگر نامفهوم است و در نقطه ی مقابل
برتری بدست می آورد. این کیفیت سطح حرکت
عامل جدا کننده بین اجزای حرکتی حریف
می شود. این
میزان تأثیر به مقدار جذب یا دفع حرکت بستگی دارد. در اینجا مقاومت حرکت کاهش
یافته و حرکت برتر قالب می شود.
بنابراین با شناخت از اتصال دو
حرکت در تماس با یکدیگر تنها از طریق شکستن حرکت مقابل کامل می شود. شناخت شرایط
جریان حرکت ممکن است در محلی واقع شود و در نقاط دیگر سالم باقی بماند. برای حفاظت
در برابر ضعف حرکت چه کار می توانیم بکنیم؟ چندین راه حل وجود دارد که ما می
توانیم از آنها استفاده کنیم و انتخاب ما به موقعیت و عملکرد قسمت های بخصوصی
بستگی دارد. اما اگر شرایط مطلوب و نامطلوب را تشخیص ندهید، ضعف موضعی از بین
می رود. از
این جا به بعد پوشش نامناسب حرکت شروع نوعی ضعف در حرکتتان ایجاد می کند. بنابراین
باید بتوانید برای هر ضعفی پوشش مناسب را اتخاذ کنید.
در اینجا انتخاب حرکت دیگر در جهت مخالف عمل، پوشش است. در غیر اینصورت حرکت از خودتان قربانی می گیرد. ابتدا حرکتی مناسب با جریان انرژی مناسب انتخاب کنید. در این مرحله مسیر حرکت و جریان انرژی نقش تعیین کننده ای دارد و می تواند بخش قابل توجهی از انرژی انبار شود.
با در نظر گرفتن جهت، اندازه و وزن دوام حرکت را افزایش دهید. یعنی در هر لحظه باید بتوانید جریان حرکت را شارژ نگه دارید تا سطح حرکت اُفت نکند.
ساختار خواص حرکت:
اکنون از نظر روابط ریاضی درک حرکت آسان تر می شود. یعنی استفاده ی صحیح و دسته جمعی ترازهای حرکتی با انرژی های تعیین شده کشف می شود. جریان مصرف انرژی باید به قدر کافی لحاظ شود تا بتواند تأثیر مثبت بر کل روند حرکت بگذارد. یعنی بتواند جریان یک مدار حرکتی را توزیع کند. مانند کابل های برق یک ساختمان، انتقال برق در قسمت های پر مصرف تر با سیم های ضخیم تر و در جاهای کم مصرف تر با سیم های نازک تر انجام می شود. اما تا زمانی که نتوانید هزینه ی انرژی را در حرکت محاسبه کنید، بهبودی حرکتی قابل قبولی نخواهید داشت.
ذخیره سازی انرژی:
ذخیره سازی انرژی در طول جریان حرکت اتفاق می افتد. برخی از شیوه هایی که در آن انجام می گیرد مستلزم استفاده ی صحیح از عناصر حرکت است. امکان دیگر استفاده ی درست ترکیب اعضاء و عناصر حرکتی است تا انرژی توسعه یابد و به طور گسترده انتشار داده شود.
روش دیگر ذخیره ی انرژی استفاده از حرکات، سنگینی و سبکی توأم است. با استفاده ی مناسب با سرعت و حرکت منطقی چرخ حرکت عاقلانه پیش می رود. این انرژی حرکتی می تواند با تنظیم موتور حرکتی اندازه گیری شود. بگذارید حرکت به خودی خود شکل بگیرد و در یک روند منطقی جریان یابد. این چرخه ی روان و سریع به انرژی کمتری نیاز دارد. بهترین طرح ها مستلزم ترکیب عناصر و اجزاء حرکت (تلفیق) طبق معیارهای زمان و انرژی خود، نشانه ی چرخه ی سوخت حرکت می باشد.
هنگامیکه اجرای یک طرح حرکتی را
انجام دهید که بدانید نیازهای انرژی آن چقدر است. یعنی در هر لحظه از حرکت چه
میزان انرژی مصرف می شود. به طوری که این انرژی به آسانی قابل دسترس باشد. این کار
استحکام و مقاومت حرکت را افزایش می دهد. در تولید شکل و تغییر شکل های آن دقت
کنید که در روند تخلیه ی انرژی نباشد. بلکه در روند جریان انرژی صورت بگیرد. یعنی
یک نوع سازگاری انرژی و سازگاری در جهت هماهنگی حرکت و انرژی می تواند ساختار یک
حرکت را ارتقاء دهد. باید بدانید تا چه زمانی می توانید چنین شرایطی را تحمل کنید.
این اندازه گیری معیار و استحکام حرکت را نشان می دهد. سعی کنید شیوه ای کم هزینه
تر و راحت تر و مطمئن تر را انتخاب کنید. این کار از طریق قالب ریزی حرکت و حرکتی
شبیه
خمیر دندان یا بلبرینگ انجام می گیرد. بالا رفتن درک ورزشکار از حرکت باعث بهبود
حرکت می شود.
تعیین میزان تحرک حرکت:
بهتر است روش هایی برای ساخت حرکت بهتر از عناصر مورد نیاز داشته باشید.
شناسایی سیستم های قالب:
اندازه و شکل حرکت قالب، برای ریتم حرکت خودتان با توجه به ریتم حرکتی حریف و هماهنگی آهنگ حرکتی خودتان با ریتم حرکتی حریف.
ارتباط با حرکت حریف:
1- تطابق
2- تضاد
3- تقابل
نسبیت و قیاس:
ابعاد حرکت یکی از فاکتورهای مبهم در ایجاد روند هارمونی بوده است. مفهوم تناسب هندسی اساس تناسب حرکت است.
انواع تأثیرات بر حرکت:
1- تأثیر فشار بر حرکت
2- تأثیر تغییرات مدام بر حرکت
چگونگی از دست رفتن حرکت:
در شروع حرکت هدف قابل رؤیت نیست. به تدریج هدف واضح و روشن می شود.
سامانه ی نظم دهنده:
مسأله آگاهی جزء به کل و کل به جزء همان وحدتی است که بین کل اجزاء با جزء جزء اجزاء ارتباط برقرار می کند.
تحلیل وضعیت و طراحی مسیر حرکت:
ارتباط میان اجزاء سازمان یافته با یک سیستم سازمانی همبستگی بین اجزاء را ضروری می داند. وحدت می تواند به یکنواختی بینجامد.
نوع روش سازماندهی یک حرکت و سلسله مراتب آن به کل حرکت هویت می دهد.
شناخت تحرک های شبکه ای و کارگردانی کردن آن به واسطه ی کانون های حرکتی شرایط مناسبی به حرکت می دهد. در اینجا دو سویه بودن حرکت و نقش هر جزء مهم است.
عوامل منفرد به تنهایی کم تأثیر
هستند. با پیوستگی و پیوند اجزاء با یکدیگر تأثیر معناداری ایجاد می شود. این
دوگانگی در یک حرکت
می تواند
حریف را سردرگُم کند. پس از مدتی هر یک از اجزاء به طور هماهنگ نه مستقل، با اجزاء
دیگر ارتباط برقرار می کنند و یک وحدت کل را شکل می دهند.
کمپزسیون در حرکت:
کمپزسیون در حرکت یعنی ارزیابی از زوایای مختلف به منظور درک جنبه های گوناگون حرکت تا بتوانیم بهترین و جذاب ترین روش را برای نمایش حرکت کشف کنیم.
کمپزسیون: (ترکیب بندی)
کمپزسیون حرکت به معنای انتخاب و قرار دادن عناصر حرکتی و چیدن آنها به گونه ای که ارتباط آنها در سطح مطلوب حفظ شود.
ترکیب بندی بیشتر به درک ورزشکار بستگی دارد. کمپزسیون اصول و روش مناسبی است برای ایجاد هارمونی و تقویت هماهنگی بیشتر در حرکت است.
در انجام یک حرکت با شکل های گوناگون سرو کار داریم. اصول بنیادی حرکت، وحدت، تضاد، هارمونی، همگرایی، پراکندگی و ... است.
حرکت از خط های اُفقی و عمودی و اُریب و مواج تشکیل می شود. سعی کنید تأثیرات حسی آن را درک کنید.
آگاهی از رفتار حرکت:
بعضی از حرکت ها حس آرامش، هماهنگی، تنش انقباض یا انبساط را منتقل می کنند. ترکیب بندی یک حرکت صرفا انتخاب زاویه ی درست نیست. بلکه شامل تصمیم گیری در مورد لزوم وجود بعضی عناصر حرکت، حذف اجزاء حرکت یا تغییر اندازه موقعیت آنها می باشد.
ترکیب بندی حرکت:
ترکیب بندی به منزله ی برش یک حرکت. یعنی انتخاب اندازه و حجم مناسب می باشد.
جزئیات و تأثیرات آنها:
بیشتر جزئیات در پیش زمینه ی حرکت قرار دارند و تا حدودی نامشخص هستند.
ترسیم کلی حرکت:
1- شکل کلی حرکت
2- اجزاء اصلی
3- اجزاء جزئی و کوچک
4- روش مقایسه ای اجزاء حرکت
5- ارتفاعات گوناگون اجزاء حرکت
ارتعاش حرکت:
اگر ارتعاش تا مرحله ی تشدید رُخ دهد. معمولا باعث تخریب شدید حرکت حریف می شود.
محاسبه ی حرکت:
هر حرکتی که شتاب می گیرد در لحظه
ی معینی کاهش انرژی
می یابد. اما
اگر انرژی حرکت را با شیب معینی بالا و پایین ببرید، حرکت می تواند با نیروی خودش
پیش برود. یعنی درجایی که حرکت می خواهد متوقف بشود، کمی قبل از آن یک شیب جدید
ایجاد کنید و حرکت را داخل آن بیندازید.
در اینجا حرکتی با نیروی حرکت قبلی پیش می رود و مسیر بعدی نیرویی به حرکت می دهد. یعنی با جمع بندی نیروی حرکت قبلی و نیروی مسیر حرکت بعدی یک نیروی جدید به جریان می افتد. در اینجا استفاده از دو نیرو علم حرکت را کاربردی تر می کنند.
سازنده ی حرکت حریف: (رشد دادن حرکت حریف به نفع خود)
افزودن یک سازنده ی حرکتی به حرکت حریف برای در اختیار گرفتن حرکت حریف
ایجاد تعریف جدید در حرکت حریف به منظور قصد خاص واسطه ی حرکتی بین دو حرکت.
فضادهی به حرکت:
فضا سازی برای انجام حرکت در اختیار گرفتن حرکت حریف صورت می گیرد.
هماهنگ سازی حرکت:
دستورات منفرد حرکتی در یک مجموعه ی کامل با ظرایف و ریزکاری های حرکتی انجام شود.
اجزای حرکتی مهم:
1- دست ها
2- سر
3- پاها
4- تنه
5- گردن
مراحل حرکت:
1- نقطه ی شروع
2- نقطه ی میانی
3- نقطه ی پایانی
برنامه ریزی حرکت:
1- کالبدی
2- وکالتی
3- تخصصی
4- توسعه ای
4- نابرابر
5- اکتشافی
6- هدفمند
7- تغییردهنده
8- دوگانه - چند گانه
انواع حرکت:
1- حرکت اشباع
2- حرکت غیر اشباع
اجرای حرکت عقلانی در هر زمان وابسته به چهار عامل است:
1- دانش اولیه ی حرکت
2- اندازه گیری کارایی حرکت تا بتوانید میزان موفقیت حرکت را مشخص کنید
3- عملی که عامل برتری در برابر حرکت مقابل است
4- دنباله ی درک حرکت بعدی
انواع عامل های واکنش به اختصار عبارتند از:
1- واکنش های ساده
2- واکنش های پیچیده
3- واکنش های هدفمند
4- واکنش های آینده نگر
5- واکنش های فرصت ساز
6- واکنش های مدل گرا
درک موضوعی حرکت:
شکل و اندازه ی بدن ورزشکار با میزان سن، قد، وزن و میزان آمادگی حریف تناسب داشته باشد. بهترین اجرا آن است که سازگاریش بیشتر و ناسازگاری اش کمتر باشد.
به نام خدا
سرگرمی های زبان انگلیسی
گردآورنده: عبدالله یزدانی
ناشر: دوقلوها
گردآورنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1397
شمارگان: 1000
شابک: 9 – 44– 8739 – 600 – 978
قیمت : 10000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
تلفن: 7010507 – 0919
آیا می دانید چگونه زبان انگلیسی بخوانید:
هنگام خواندن زبان انگلیسی و زبان عربی، باید
بتوانید کلمات مرتبط با یکدیگر را کشف کنید. برای مثال اگر داستانی درباره ی چوپان
می خوانید، کلمات مرتبط با آن (چوپان، گله، چراگاه، گوسفند، سگ و..) است. همینطور
کلماتی که به هر کدام از کلمات کشف شده کدام است؟ برا مثال کلمه ی مرتبط به سگ
(نگهبانی) و یا کلمه ی مرتبط با گوسفند (علف و آب و...) اکنون درباره ی محتوای درس
(بین 10 تا 20 کلمه ی مهم و مرتبط به تیتر اصلی یا موضوع اصلی درس) را یافته اید. .
سپس متوجه شوید که نکات دستوری هر فصل کدام است و چه نقشی در جمله دارد.
مثلا موضوع درس یا به (گذشته / حال / آینده) ارتباط دارد. برای مثال اگر درباره ی ادیسون (مخترع برق) مطلبی نوشته شده باید کلمات دستوری که به گذشته ارتباط دارد یا پیدا کنید واگر موضوع درباره ی مسائل روز است باید کلمات و نکات دستوری که به زمان حال ارتباط دارد را پیدا کنید و اگر داستانی تخیلی که به آینده ارتباط دارد، به دنبال نکات دستوری بگردید که به زمان آینده ارتباط مرتبط باشد و اگر مطلب علمی به سئوالات و پرسش ها و اما و اگر و... بگردید. با این روش موضوع متن سرگرم کننده خواهد شد و شما اشتیاق بیشتری برای دنبال کردن موضوع خواهید داشت.
نکته: سعی کنید ارتباط اجزاء متن را با یکدیگر پیدا کنید.
کلید دستور زبان متن متضمن این موارد است:
1- رابطه ی میان ساختار جمله بندی ها و ارتباط آنها با یکدیگر
2- رابطه ی میان اجزاء متن با یکدیگر
3- رابطه بین اجزاء کلیدی متن با یکدیگر
4- رابطه ی میان سطح کم اهمیت تر با یکدیگر
فهم
خواننده ی متن ناگاه که یک یک کلمات و جمله ها را به دقت بررسی می کند تا بتواند
تمامی مفاد و قوانین آن را کشف کند. زیرا متن به تدریج در یک مسیر مشخص پیش می رود
تا به نتیجه دست یابد. و در هر سطحی که به جلو می رود، فقط به دنبال روشن کردن
اطلاعات با ادله ی صحیح است. در اینجا دستور زبان نیز با انعطاف و نرمش به کمک
خواننده ی متن می آید. تنها چیزی که سبب می شود مفاهیم امری مهم یا بی اهمیت تلقی
شوند، نوع ارتباط آنها با یکدیگر است.
بنابراین فهم مطلب بستگی به فهم اجزاء متن با یکدیگر است. اگر ما مطلب را بد فهمیدیم، از آن روست که تصویر ناقصی از وجه دیگر آن به دست آورده ایم. نتیجتا دچار کج فهمی شده ایم.
نکته: کمله، جمله، پاراگراف، چنانچه جدا و مستقل از یکدیگر در نظر گرفته شوند، هیچ یک حامل معنای کاملی نیستند. فهم مطلب دارای چهارچوب و طرحی کلی است که در اختیار ما قرار دارد
بنابراین
یادتان باشد که متن نظام مند و هدفمند است و جزئیات
و کلیاتی در کنار هم قرار دارند که در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا
می کنند. (گاهی اوقات درهم ریختگی در متن می تواند خواننده ی متن را سردرگم کند.)
آموزش حروف انگلیسی به شیوه ای خلاقانه:
در این نقاشی ها تشخیص شکل های قرینه و یا وارونه در جهت عکس یا مخالف تشخیص داده می شود.
همچنین
کودک اشکالی که در جهت مخالف قرار دارند تشخیص
می دهد. کسب مهارت در وضعیت قرار گرفتن نمادهای کلامی که در جهت یکی مخالف جهت
دیگری است. مانند: بی و دی
نکته: برای فهم بهتر زبان بهتر است از کلمات مرتبط با یکدیگر استفاده کنید. مثلا آسمان، ابر، رعد و برق، باران و با این کلمات جمله بسازید. مثال دیگر: نجار، میخ، تخته، چکش...
تفاوت های حروف فارسی و انگلیسی:
چگونگی فهم زبان انگلیسی:
1- موضوع متن درس درباره ی چیست؟
2- لغات اصلی مربوط به موضوع درس کدام است؟
3- لغات فرعی کدام است؟
4- اهمیت لغات درس کدام است؟
5- آیا با فهم لغات اصلی می تواند لغات مشابه و معادلی پیدا کنید؟
6- آیا می توانید متوجه شوید که این لغات در چه جاهایی کاربرد دارد؟
7- چه نکات دستوری در جملات متن وجود دارد؟
8- قواعد دستوری هر فصل درباره ی چیست؟
9- آیا نکته ی خاصی در متن درس یا قواعد دستوری درس وجود دارد؟
10- آیا قاعده ای که در این جمله وجود دارد در چیدمان کلمات وجود دارد؟
Universe: جهان
Everything in universe, belong to God.
همه چیز در جهان، متعلق به خداست.
Earth: زمین
The earth revolves around the sun.
زمین به دور خورشید می چرخد.
Continent: قاره
Iran is in the continent of Asia.
ایران در قاره آسیاست.
Country: کشور
Ali enjoys travelling to other countries.
علی از سفربه کشورهای دیگر لذت می برد.
Capital City: پایتخت
Tehran is the capital city of Iran.
تهران، پایتخت ایران است.
Province: استان
Varamin is in the Tehran Province.
ورامین در استان تهران است.
Township: شهرستان
Qarchak is one of the township of Tehran.
قرچک یکی از شهرستان های تهران است.
City: شهر
The nearest city to Varamin is Pishva.
پیشوا، نزدیک ترین شهر به ورامین است.
Village: روستا
Varamin contains many cities.
ورامین روستاهای زیادی دارد.
Tribe: قبیله
People live tribe by tribe in Africa.
مردم به صورت قبیله ای در آفریقا زندگی می کنند.
State: ایالت
Queensland is one of the states of Australia.
کوئیزلند یکی از ایالات استرالیاست.
School: مدرسه
Student دانش آموز :
Notebook دفتر :
Bookکتاب :
Deskمیز :
Benchنیمکت :
Blackboardتختهه سیاه :
Eraser تخته پاککن :
Managerمدیر :
Schoolmasterناظم :
Teacherمعلم :
Servitorسرایدار:
Buffetبوفه :
Schoolyardحیاط مدرسه :
Recycle binسطل زباله :
Lavatoryسرویس بهداشتی :
Flagپرچم :
Drinking Fountainآبخوری :
Students go to school to learn. They write in their notebook and they sit behind their desk on their bench. Teacher writes on the blackboard and cleans it with an eraser. Other person works in school too; for example manager, schoolmaster, and servitor. Buffet, recycle bin, flag, drinking fountain and lavatory are in the schoolyard.
دانش آموزان برای یادگیری به مدرسه می روند. آنها پشت میز و نیمکت هایشان می نشینند و در دفترشان می نویسند. معلم ها روی تخته می نویسند و با تخته پاک کن ، تخته را پاک می کنند. بقیه نیز در مدرسه کارمی کنند. برای مثال مدیر، ناظم و خدمتکار. بوفه، سطل زباله، پرچم و آبخوری در حیاط مدرسه اند.
Mapنقشه :
Bevel protractorنقاله :
Globeکره جغرافیایی :
Chairصندلی :
Libraryکتابخانه :
Back packکوله پشتی :
Handbagکیف دستی :
Pencilمداد :
Color pencilمدادرنگی :
Eraserپاک کن :
Sharpenerتراش :
Watercolorآبرنگ :
Crayonمدادشمعی :
Penخودکار :
In the library there are map, globe and chair. Students have pencil, color pencil, pen, watercolor, sharpener, crayon and eraser in their back pack or handbag.
در کتابخانه صندلی، نقشه و کره جغرافیایی هست. دانش آموزان در کوله یا کیف دستی خود، خودکار، مداد، مدادرنگی، آبرنگ، تراش، مدادشمعی ، و پاک کن دارند.
Familyخانواده :
Fatherپدر :
Motherمادر :
Sisterخواهر :
Brotherبرادر :
Nieceخواهر زاده/برادر زاده (دختر) :
Nephewخواهرزاده/برادر زاده (پسر) :
Uncleعمو/دایی :
Grandmotherمادربزرگ :
Grandfatherپدر بزرگ :
Mother-in-lawمادر زن/ مادرشوهر :
Father-in-lawپدر زن/ پدر شوهر :
Auntعمه/ خاله :
Our family members are me, my father, my mother, my sister and my brother. I have one niece and nephew. They are Sam and Marry. My grandmother and grandfather live with my aunt. I do not have uncle. My brother does not have mother-in-law and father-in-law.
اعضای خانواده ما شامل من، پدر، مادر، خواهر و برادر من است. من یک
خواهرزاده و یک برادرزاده دارم. آنها سام و مری هستند. پدربزرگ و مادربزرگم، با
عمه ام زندگی
می کنند. من دایی ندارم. برادرم پدرزن و
مادرزن ندارد.
Bride عروس :
Groomداماد :
Groomsmanساقدوش (داماد) :
Bridesmaidساقدوش (عروس) :
Partyجشن :
Candyشمع :
Juiceآبمیوه :
Dinnerشام :
Main members of marriage party are groom and bride, with their groomsman and bridesmaid. They serve juice and candy, and dinner.
مهمترین افراد عروسی، عروس و داماد، و ساقدوش های آنها هستند. آنها آبمیوه و شیرینی و شام سرو می کنند.
Purple بنفش :
Indigo نیلی :
Blueآبی :
Greenسبز :
Yellowزرد :
Orangeنارنجی :
Redقرمز:
Blackمشکی :
Whiteسفید :
My favorite color is blue and purple, and I hate yellow. My sister loves orange and red, and she does not like black. My mother enjoys green and indigo and she never enjoys white.
رنگهای مورد علاقه من آبی و بنفش هستند و از رنگ زرد متنفرم. خواهرم رنگهای نارنجی و قرمز را دوست دارد و از رنگ مشکی بدش می آید. مادرم رنگهای سبز و نیلی را می پسندد و هیچگاه از رنگ سفید خوشش نمی آید.
Seaدریا :
Waterآب :
Waveموج :
Seashoreساحل :
Cliffصخره :
Boatقایق :
Shipکشتی :
Islandجزیره :
Sailorملوان :
Submarineزیر دریایی :
Sailors work on the sea. They work with boat or ship or submarine. They love to work with water, islands, seashore, cliffs, and waves.
ملوانلن روی دریا کار می کنند. آنهاذ با قایق، کشتی یا زیردریایی کار می کنند. آنها کار کردن با آب، جزیره، ساحل، صخره و امواج را دوست دارند.
Fishماهی :
Whaleوال :
Leviathanنهنگ :
Sharkکوسه :
Dolphinدلفین :
Shrimpمیگو :
Starfishستاره دریایی :
Octopusهشت پا :
Flatfishسفره ماهی :
Lampreyمار ماهی :
Pelicanمرغ ماهی خوار :
They are animals which live in sea and ocean. Pelican eats some of these animals like fish and shrimp.
حیواناتی که در دریا زندگی می کنند؛ شامل ماهی، وال، نهنگ، کوسه، دلفین،
سفره ماهی
و ... می شوند. مرغ ماهی خوار از برخی از این حیوانات مانند ماهی و میگو تغذیه می کند.
Jungle جنگل :
Treeدرخت :
Boughشاخه اصلی :
Leaveبرگ :
Root ریشه :
Bodyتنه :
Pedicelساقه :
Flowerگل :
Bushبوته :
Herbعلف :
Herbageگیاه :
Jungle has tree and the trees are consist of these parts; leave, root, body, flower and pedicel.
جنگل درخت دارد و از این ها تشکیل شده اند؛ برگ، ریشه، تنه، گل و ساقه.
Fictionقصه :
Storyداستان :
Novelرمان :
Short Storyداستان کوتاه :
Childish Storyداستان کودک :
Stories have different types; fiction, novel, childish and short stories.
داستانها انواع مختلفی دارند؛ رمان،قصه، داستان، داستان کوتاه، و داستان کودک.
Springبهار :
Summerتابستان :
Autumnپاییز :
Winterزمستان :
There are four seasons name spring, summer, autumn and winter.
چهار فصل به نام های بهار و تابستان، پاییز و زمستان وجود دارد.
Weatherآب و هوا :
Mountainکوهستانی :
Vernalمعتدل/ بهاری :
Droughtyگرم و خشک :
Frigid سرد :
Rainyبارانی :
Snowyبرفی :
Stormyطوفانی :
Cloudyابری :
Foggyمه آلود :
Sunnyآفتابی :
Corn Snow تگرگ :
Different weather conditions are cloudy, rainy, snowy, stormy, and sunny.
شرایط آب و هوایی مختلف عبارتند از ابری، بارانی، برفی، طوفانی، و آفتابی.
Sky : آسمان
Cloud : ابر
Thunderbolt : رعد و برق
Rain : باران
Depend on the weather you can see cloud, thunderbolt or rain, in the sky.
بسته به شرایط آب و هوایی می توانید ابر، رعد و برق، یا باران را در آسمان ببینید.
North: شمال
South : جنوب
East : شرق
West : غرب
Northwest : شمال غربی
Northeast : شمال شرقی
Southeast : جنوب شرقی
Southwest : جنوب غربی
North, south, east and west are the main geographical side.
شمال، جنوب، شرق و غرب ، جهت های اصلی جغرافیایی هستند.
Geography : جفرافیا
Mountain : کوه
Jungle : جنگل
Pedogenesis : جلگه
Delta : دلتا
Desert : کویر
Wasteland : بیابان
Field : صحرا
River : رودخانه
Hassan studies geography. He studies about jungles, delta, deserts, wasteland, and rivers.
حسن جغرافیا می خواند. او راجع به جنگل ها، دلتا، بیابان، دشت های بایر، و رودخانه ها مطالعه می کند.
Numbers : اعداد
One: یک
Two : دو
Three : سه
Four : چهار
Five : پنج
Six : شش
Seven : هفت
Eight : هشت
Nine : نه
Ten : ده
There are two cows, ten hens, one dog, three cats, four sheep and nine horses in the village.
دو گاو، ده مرغ، یک سگ، سه گربه، چهارگوسفند، و نه اسب در مدرسه اند.
Pool : استخر
Swim : شنا
Maillot : مایو
Every Friday, Reza wears maillot, goes to pool and swim
هر جمعه، رضا مایو به تن میکند و به استخر می رود و شنا می کند.
Powerful : قوی
More powerful : قوی تر
Most powerful : قوی ترین
Watch’s battery is powerful, computer’s battery is more powerful, and the car’s battery is the most powerful.
باطری ساعت قوی است،باطری کامپیوتر قوی تر، و باطری ماشین قوی ترین است.
Beautiful: زیبا
More beautiful : زیبا تر
Most beautiful : زیبا ترین
Rose is a beautiful flower, Marry is more beautiful, and cactus is the most beautiful.
رز گل زیباییست. مریم زیباتر و کاکتوس زیباترین است.
Weak : ضعیف
Weaker : ضعیف تر
Weakest : ضعیف ترین
Television signal is weak, radio is weaker, and satellite is weakest.
سیگنال تلوزیون ضعیف است، رادیو ضعیف تر و ماهواره ضعیف ترین است.
Short : کوتاه
Shorter : کوتاه تر
Shortest : کوتاه ترین
This blue pen is short, red one is shorter, and the green is shortest.
این خودکارآبی رنگ کوتاه، قرمز رنگ کوتاهتر و سبز رنگ کوتاه ترین است.
Long : بلند
Longer : بلند تر
Longest : بلند ترین
This ruler is long, next one is longer, and the next is longest.
این خط کش بلند، بعدی بلند تر و بعدی بلندترین است.
Slip : سرخوردن
He slipped on the ice.
او روی یخ ها سرخورد.
Sleep : خوابیدن
Marry usually sleeps late.
مری معمولا دیر می خوابد.
Hide : پنهان کردن
We hide behind the trees.
ما پشت درخت قایم شدیم.
Live : زندگی کردن
We live in Alborz Street.
ما در خیابان البرز زندگی می کنیم.
Walk : راه رفتن
Doctor suggests me walking every day.
دکتر به من توصیه کرده هرروز راه بروم.
Roll : غلت خوردن
The children rolled down the hill.
بچه ها روی تپه ها غلت خوردند.
Crawl : خزیدن
The baby crawled across the floor.
نوزاد روی زمین می خزید.
Run : دویدن
Children were playing and running.
بچه ها بازی می کردند و می دویدند.
Jump : پریدن
The thief jumped over the wall and ran away.
دزد از دیوار پرید و فرار کرد.
Spring : جهیدن
The rabbit springs very fast.
خرگوش سریع می جهد.
Paint : نقاشی کردن
Can you paint well?
می توانی قشنگ نقاشی کنی؟
Water : آب دادن
Gardener water the plant every day.
باغبان هرروز گیاه را آب می دهد.
Tear : پاره کردن
She is angry and she tears her papers.
او عصبی است و برگه ها را پاره می کند.
Write : نوشتن
You must write your homework, and then you can play.
باید تکالیفت را بنویسی و بعد بازی کنی.
Bite : گازگرفتن
The dog bites him and made his hand bleed.
سگ او را گاز گرفت و دستش خون امد.
Pinch : نیشگون گرفتن
Marry pinched her brother.
مری برادرش را نیشگون گرفت.
Sing : آواز خواندن
My brother enjoys singing a song.
برادرم از آواز خواندن لذت می برد.
Eat : خوردن
Let’s eat dinner.
بریم شام بخوریم!
Pick up : برداشتن
Pick up your book.
کتابهایتان را بردارید.
Put down: گذاشتن
Put down your pencils.
مدادهایتان را زمین بگذارید.
Talk : صحبت کردن
I must talk with your mother.
باید با مادرت صحبت کنم.
Fight : دعوا کردن
They were fighting in street.
آنها در خیابان دعوا می کردند.
Call : زنگ زدن
Sam will call you tomorrow.
سام فردا به تو زنگ خواهد زد.
Bake : پختن
Every morning my sister bakes a cake.
هر صبح، مادرم کیک میپزد.
Think : فکر کردن
Teacher asked us to think about the subject.
معلم از ما خواست تا درباره موضوع فکر کنیم.
Paste : چسباندن
Paste your pictures on that file.
عکس هاتو روی پوشه بپسبان.
Sweep : جارو زدن
Ahmad sweeps the floor every day.
احمد هرروز زمین را جارو می زند.
Antonymsمتضاد ها............................................
Cry & Laugh : خنده و گریه
Life contains both cry and laugh.
زندکی، گریه و خنده را دربرمی گیرد.
Short & Long : کوتاه و بلند
Many short and long trees exist in jungle.
درختان کوتاه و بلند بسیاری در جنگل وجود دارند.
Beautiful & Ugly : زشت و زیبا
I have both beautiful and ugly dolls.
هم عروسک های زشت و هم زیبا دارم.
Weak & Powerful : ضعیف و قوی
This signal is weak and next one is powerful.
این سیگنال ضعیف و آن یکی قوی است.
Fat & Thin : چاق و لاغر
She is fat but he is thin.
او لاغر است اما آن دیگری چاق است.
Goodness & Badness : خوبی و بدی
Accept the world with its goodness and badness.
دنیا را با خوبی و بدی هایش بپذیر.
Girl & Boy : دختر و پسر
Girls and boys were playing in the yard.
دخترها و پسرها در حیاط بازی می کردند.
Right & Left : راست و چپ
Which side you go? Right or left?
کدام سمت میروی؟ راست یا چپ؟
Far & Near : دور و نزدیک
Our school is far from our home and is not near.
مدرسه ما از منزل ما دور است.
Up & Down: بالا و پایین
Life has both ups and down.
زندگی بالا و پایین دارد.
Thick & Thin : نازک و ضخیم
I bought to books; one is thick, one is thin.
دو کتاب خریدم؛ یکی ضخیم و دیگری نازک.
Light & Dark : تیره و روشن
She colored her hair light and dark.
او موهایش را تیره و روشن کرده است.
Asleep & awake : خواب و بیدار
My brother is asleep, but my sister is awake.
برادرم خواب و خواهرم بیدار است.
Cold & Hot : گرم و سرد
Cold juice and hot tea is enjoyable.
آبمیوه خنک و چای گرم، لذت بخش اند.
Poor & Rich : فقیر و پولدار
Poor and rich are both human.
فقیر وغنی هر دو انسانند.
Wet & Dry: خیس و خشک
Dry the wet dishes.
ظرفهای خیس را خشک کنید.
Soft & Bristly : زبر و نرم
Never wash soft and bristly clothes together.
لباسهای زبر و نرم را با هم نشویید.
Expensive & Cheap: ارزان و گران
This car is cheap, next one is expensive.
این ماشین ارزان و دیگری گران است.
Polite & Impolite : با ادب و بی ادب
Polite girls and impolite boys are in the alley.
پسران بی ادب و دختران مودب در حیاط هستند.
Clean & dirty : تمیز و کثیف
Why did you mix clean and dirty tissues together?
چرا دستمالهای تمیز و کثیف را باهم قاطی کردی؟
Smart & Idle : باهوش و خنگ
Smart and idle students should anticipate in party.
هر دو دانشجویان ضعیف و قوی باید در مراسم شرکت کنند.
Wise & Stupid : دانا و نادان
Wise should teach students.
دانایان می بایست به نادانان تدریس کنند.
Old & Young : پیر و جوان
Old and young were dancing.
پیر و جوان، میرقصیدند.
Tear & Smile : اشک و لبخند
Tear and smile are necessary for life.
اشک و لبخند، لازمه زندگی اند.
Wild & Domestic : وحشی و اهلی
There are both domestic and wild animal in the zoo.
هر دو نوع حیوان وحشی و اهلی در باغ وحش هستند.
Fast & Slow : آرام و سریع آرام و سریع
You are so slow, drive fast.
خیلی آرام میری، سریع برو.
Full & Empty : پر و خالی
Label the full or empty red boxes.
جعبه های قرمز پر یا خالی را برچسب بزنید.
New & Old : نو و کهنه
I bought a new book, not old.
کتاب جدید خریدم، نه قدیمی.
Outside & Inside : خارج و داخل
Write outside and inside of the envelope.
داخل و خارج پاکت بنویسید.
On & under : بالا و زیر
Search on the desk and under it.
روی میز و زیرش را بگرد.
Easy & Hard : آسان و سخت
No different easy or hard.
آسان یا سخت فری ندارد.
First & Last : اول و آخر
Just study first and last parts.
فقط بخشهای اول و آخر را بخوانید.
Buy & Sell : خرید و فروش
My cousins buy and sell cars.
پسرعمویم ماشین خرید و فروش می کند.
Tiger: ببر
|
Panther: پلنگ
|
Lion: شیر
|
Zoo: باغ وحش
|
Boar: گراز
|
Elephant: فیل
|
Parrot: طوطی
|
Cat: گربه
|
Peacock: طاووس
|
Owl: جغد
|
Eagle: عقاب
|
Fox: روباه
|
Hen: مرغ
|
Camel: شتر
|
Duck: اردک
|
Swan: قو
|
Bear: خرس
|
Pig: خوک
|
Ant: مورچه
|
Donkey: الاغ
|
Flamingo: فلامینگو
|
Stork: لک لک
|
Hawk: شاهین
|
Butterfly: پروانه
|
Monkey: میمون
|
Foal: کره
|
Horse: اسب
|
Fly: مگس
|
Squirrel: سنجاب
|
Goat: غاز
|
Rooster: خروس
|
Turkey: بوقلمون
|
Chicken: جوجه
|
Crocodile: تمساح
|
Snake: مار
|
Lizard: مارمولک
|
|
|
Kangaroo: کانگرو
|
Crowd: کلاغ
|
In the zoo, there are many animals like lion, horse, elephant and snake...
حیوانات مختلفی مثل شیر، اسب، دلفین و مار و امثال حیوانات بالا ، در باغ وحش هستند.
Military : ارتش
Army سپاه :
Soldier : سرباز
Gun : تفنگ
Gunshot : تیر
Boot : پوتین
Uniform : لباس سربازی
Missile : موشک
Mortar : خمپاره
Soldiers in military and army have gun, mortar and missile. They wear uniform and boot.
سربازان سپاه و ارتش، اسلحه، خمپاره و موشک دارند. آنها بوت و لباس فرم می پوشند.
Airplane : هواپیما
Copter : هاکوپتر
Caption : سروان
Major : سرگرد
Colonel : سرهنگ
Brigadier : سرتیپ
Major General : سرلشکر
Atomic Bomb : بمب هسته ای
Panzer : تانک
War Vessel : ناو جنگی
Different types of police are copter, captain, major, colonel, brigadier and major general. They work with atomic bomb, panzer and war vessel and have airplane and copter.
درجه های مختلف نیرو انتظامی، عبارتند از سروان سرگرد سرهنگ سرتیپ سرلشگر. آنها با بمب هسته ای، تانک، ناو جنگی کار میکنند و هواپیما و هلکوپتر دارند.
Jobs : مشاغل
Jobs are respectful..........................................مشاغل قابل احترامند
Baker نانوا :
Baker bakes bread. نانوا نان می پزد
Tailorخیاط:
Tailor uses fabrics to make dress. خیاط با پارچه، لباس می دوزد
Teacherمعلم :
Teacher writes on blackboard. معلم روی تخته می نویسد
Nurseپرستار :
Nurses help doctor. پرستاران به پزشک کمک کردند
Doctorپزشک :
Doctor is in the surgery room.پزشک در اتاق عمل است
Engineerمهندس :
That house is built by engineers. آن خانه توسط مهندسین ساخته شده است
Pilotخلبان :
Pilot drives airplane. خلبان هواپیما را می راند
Farmerکشاورز :
Farmers work on the field. کشاورزان در زمین کار می کنند
Student دانش آموز :
Students are in the class. دانش آموزان در مدرسه اند
Workerکارگر :
Workers work hard. کارگران به سختی کار می کنند
Driverراننده :
Drivers drive their car رانندگان اتوموبیل هایشان را می رانند.
Singerخواننده:
Singer sings a song. خواننده آواز می خواند
Plumberلوله کش :
Plumbers work with water pipe. لوله کش با لوله های آب کار می کند
Musicianنوازنده :
He is a real musician. او یک نویسنده واقعی است
Journalistروزنامه نگار :
Journalist writes reports for newspaper. روزنامه نگار گزارشات را برای روزنامه مینویسد
Businessmanبازرگان :
His uncle is a businessman. دایی او بازرگان است
Publisher ناشر :
Publisher publishes the books. ناشر کتابها را منتشر می کند
Dentistدندانپزشک :
Dentists treat people’s teeth. دندانپزشک با دندان دیگران سر و کارر دارد
Pharmacist داروساز :
Pharmacist prepares medicines. دارو ساز دارو تهیه می کند
Butcher قصاب :
Butcher cuts the meat. قصاب گوشت را خورد می کند
Traderتاجر:
Trader exports and imports something. تاجر چیزهایی را صادرات و واردات می کند
Coolie : باربر
Bazaar is full of coolies. بازار پر از باربران است
Writerنویسنده :
Writers write stories. نویسنده داستانهایی می نویسد
Confectioner : شیرینی فروش
Confectioner bakes a cake. شیرینی فروش کیک می پزد
Dairyman : شیر فروش
Dairyman brings milk every day . شیر فروش هر روز شیر می آورد
Police : پلیس
Police derived fast. پلیس سریع رانندگی می کرد
Athletic : ورزشکار
Takhti was a great athletic. تختی ورزشکار بزرگی بود
Telephonist : تلفنچی
Telephonists answer the phone. تلفنچی تلفن ها را پاسخ می دهد
Servant : گارسون
Many servants work in restaurant. گارسون هایی زیادی در رستوران کار می کنند
Mechanic : مکانیک
Mechanic fixes our car. مکانیک ماشی ما را تعمیر کرد
Soldier : سرباز
Soldiers will work in military. سربازان در ارتش کار خواهند کرد
Cooker : آشپز
Cooker cooked us a delicious food. آشپز غذایی خوشمزه برای ما پخت
Grocer : بقال
I asked grocer for a box of date. از بقال جعبه ای خرما خواستم
Surgery : جراح
Surgery was in surgery room. جراح در اتاق عمل بود
Reporter : خبرنگار
Reporter and journalist work together. روزنامه نگار و خبرنگار با هم کار می کنند
Dustman : رفتگر
Dustman sweeps the street. رفتگر خیابان ها را جارو می زد
Translator : مترجم
Translator translates the texts. مترجم متن ها را ترجمه می کند
Clerk : کارمند
She works in a school as a clerk. او در مدرسه بعنوان یک کارمند کار می کند
Lawyer : وکیل
Lawyer wrote a formal agreement for us. وکیل برای ما قراردادی رسمی نوشت
Speaker : گوینده
Speaker was speaking loudly. گوینده با صدای بلند صحبت می کرد
Proconsul : فرماندار
Proconsul and mayor work together. شهردار و فرماندار باهم کار می کنند
Carpenter : نجار
Carpenter makes woody objects. نجار اشیای چوبی می سازد
Idle : بیکار
She doesn’t work. She is idle. او کار نمیکند و بیکار ست
Chambermaid : خدمتکار
Chambermaid cleaned the house. خدمتکار خانه را تمییز کرد
Barber : آرایشگر
The barber cut my hair. آرایشگر موهای مرا کوتاه کرد
Blacksmith : آهنگر
Blacksmith made a sharp knife. آهنگر چاقویی تیز ساخت
Painter : نقاش
Painter pained the wall. نقاش دیوار را رنگ کرد
Builder : بنا
Builder builds house. بنا خانه می سازد
Booker : کتابدار
Booker works in library. کتابدار در کتابخانه کار می کند
Jobs are respectful.................................مشاغل قابل احترامند
Year : سال
Month : ماه
Week : هفته
Day : روز
Every day : هر روز
Yesterday : دیروز
Today : امروز
Tomorrow : فردا
Day after tomorrow : پس فردا
One year has 12 months. One month has 30 days. Every 7 days are a week.
یک سال، 12 ماه دارد. هرماه 30 روز است. هر هفت روز یک هفته است.
Birthday: روز تولد
Marriage day : روز ازدواج
Death day: روز مرگ
Birthday, marriage day, and death day, register in your ID card.
تولد، ازدواج و مرگ، در شناسنامه ثبت می شود.
Tailor : خیاط
String : نخ
Needle : سوزن
Scissor : قیچی
Meter : متر
Cloth : پارچه
Tailor works with string, needle, scissors, meter and cloth.
خیاط با متر، سوزن، نخ، قیچی و پارچه کار می کند.
Triangle : مثلث
Square : مربع
Rectangle : مستطیل
Circle : دایره
Pyramid : هرم
Ball : کره
Carroty : مخروط
Shaft : استوانه
Cube : مکعب
These are the objects which we use in mathematic.
ابزاری که در ریاضیات استفاده می شود.
Clock: ساعت دیواری یا رومیزی
Watchساعت مچی :
Clock shows 10 o’clock, my watch doesn’t work.
ساعت دیواری، 10 را نشان می دهد، ساعت من خراب است.
Time : زمان
Hour : ساعت
Minute : دقیقه
Second : ثانیه
Every hour is 60 minutes and every minute is 60 seconds.
هرساعت 60 دقیقه و هر دقیقه 60 ثانیه است.
Morning : صبح
Noon : ظهر
Night : شب
Afternoon : بعد از ظهر
Forenoon : قبل از ظهر
Sunrise : طلوع
Sunset : غروب
Last night : دیشب
Two nights ago : پریشب
Every morning we eat breakfast. At noon we eat my launch and we eat dinner at night. My brother eats ice cream in the afternoon. Two nights ago, my sister had party from sunrise till sunset.
هرصبح، صبحانه می خوریم. ظهر ناهار و شب شام می خوریم. برادرم عصرها بستنی می خورد. پریشب، خواهرم از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب، مهمان داشت.
Grape: انگور
|
Orange: پرتقال
|
Vegetable: سبزیجات
|
Fruit: میوه
|
Fig: انجیر
|
Lemon: لیمو
|
Damson: آلو
|
Date: خرما
|
Apricot: زرد آلو
|
Apple: سیب
|
Pear: گلابی
|
Peach: هلو
|
Carrot: هویج
|
Lettuce: کاهو
|
Cucumber: خیار
|
Tomato: گوجه فرنگی
|
Eggplant: بادمجون
|
Watermelon: هندوانه
|
Tomato: گوجه فرنگی
|
Onion: پیاز
|
Okra: بامیه
|
Lentil: عدس
|
Bean: لوبیا
|
Pea: نخود
|
Sour cherry: آلبالو
|
Pineapple: آنانس
|
Banana: موز
|
Mango: انبه
|
|
Pepper: فلفل
|
Turnip: شلغم
|
Bean: باقلا
|
|
Celery: کرفس
|
Cabbage: کلم
|
Potato: سیب زمینی
|
Yogurt: ماست/ دوغ
|
Salad: سالاد
|
Fish: ماهی
|
Chicken: جوجه
|
Jelly: ژله
|
Ice cream: بستنی
|
Tea: چای
|
Coffee: قهوه
|
Fruits and vegetables are necessary for body. Fruits like orange, grapes, cherry, and... . Vegetables like onion, carrot, mushroom and... . Cucumber, cabbage and tomato are good for salad. Coffee, tea, ice cream, jelly and yogurt are good for meals.
میوه ها و سبزیجات برای بدن لازمند. میوه ها مانند پرتقال، انگور، آلبالو و... . سبزیجات مانند پیاز، هویج، قارچ و... . خیار، کاهو و گوجه برای سالاد مناسبند. قهوه، چای، بستنی، ژله و ماست، میان وعده های خوبی هستند.
Police : پلیس
Police office : اداره پلیس
Trooper : پلیس راهنمایی و رانندگی
Trooper and police work in police office.
پلیس راهنمایی و رانندگی و ... در اداره پلیس کار می کنند.
Court : دادگاه
Judicature : دادگستری
Judge : قاضی
Prosecuting attorney : دادستان
Attorney : وکیل
Judge, prosecuting attorney and attorney are those who work in court and Judicature.
قاضی، دادستان و وکیل مدافع، کسانی هستند که دردادگاه کار می کنند.
Government : حکومت
King : پادشاه
President : رئیس جمهور
Headsman : رهبر
Head of Parliament : رئیس مجلس
Member of Parliament : نماینده مجلس
Tetrarch : استاندار
Head of judicature: رئیس قوه قضاییه
Governor : فرماندار
Mayor : شهردار
Town council : شورای شهر
Department : اداره
Many play role in government. King or headsman, president, member of parliament, speaker, tetrarch, head of judicature, town council, governor and mayor, some of them have special department.
افراد بسیاری در دولت نقش دارند. پادشاه یا رهبر، نمایندگان مجلس، رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، شورای شهر، بخشدار و شورای شهر و برخی از آنان اداره مخصوص دارند.
Currency: وجه رایج/ واحد پولی
Money : اسکناس
Coin : سکه
Gulden : سکه طلا
Check book : دسته چک
Silver : نقره
Iron : آهن
Copper : مس
Gold : طلا
Iran currency was Rial, but now is toman. People use money and checkbook nowadays, but in the past they used coin, gulden, silver, gold and even iron or cooper.
پول ایران ریال بود اما الان تومان است. امروزه مردم از چک و اسکناس استفاده می کنند اما در گذشته از سکه، طلا، نقره و حتی آهن و مس استفاده می کردند.
Amusement park : پارک تفریحی
Zoo : باغ وحش
Funfair : شهربازی
Gym : سالن ورزشی
Grid iron : زمین فوتبال
Library : کتابخانه
Cinema : سینما
Museum : موزه
Big top : سیرک
Theater salon : سالن تئاتر
Amusement park, zoo, funfair, big top, theater and museum, are good place to enjoy. Gyms and grid iron are good for sport work.
پارک تفریحی، باغ وحش، شهربازی، سیرک، تئاتر و موزه، اماکن خوبی برای تفریح اند. ورزشگاه ها و زمین فوتبال، برای کارهای ورزشی مناسبند.
Transportation : وسایل حمل و نقل
Airplane : هواپیما
Ship : کشتی
Train: قطار
Metro : مترو
Bus : اتوبوس
Taxi : تاکسی
Bulldozer : بلدزر
Trailer : تریلر
Minibus: مینی بوس
People move from one place to another with their own car or public transportation such as airplane, ship, train, metro, bus, taxi, bulldozer, minibus.
مردم برای حرکت از
جایی به جای دیگر، از ماشین شخصی خود یا وسایل حمل و نقل عمومی مثل هواپیما، قطار،
کشتی، مترو، اتوبوس، تاکسی، یا مینی بوس استفاده
می کنند.
Special cars : ماشین های تخصصی
Squad car : ماشین پلیس
Two squad were in police car.دو پلیس در ماشین پلیس بودند
Fire engine : ماشین آتش نشانی
Fire engine was alerting. ماشین آتش نشانی آژیر می کشید
Ambulance : آمبولانس
Ambulance carries patients.آمبولانس مریض ها را حمل می کند
Ways : راه ها
Intersection : چهار راه
Autobahn : بزرگ راه
Freeway : آزاد راه
Road : جاده
Street : خیابان
Bystreet : خیابان فرعی
Alley : کوچه
Dead end : بن بست
In different ways, you can go with your car; for example autobahn, freeway, road and street. You will face intersection or dead end while driving. Be careful about alley and bystreet.
شما با ماشین، ازطرق مختلف می گذرید. مثلا اتوبان، آزادراه، بزرگراه، جاده و خیابان. ممکن است به چهارراه یا بن بست بربخورید. مراقب کوچه ها و راه های اصلی باشید.
Hospital manager: رئیس بیمارستان
|
Hospital: بیمارستان
|
Doctor: دکتر
|
Matron: سرپرستار
|
Pharmacy: داروخانه
|
Nurse: پرستار
|
Waiting room: اتاق انتظار
|
Technician: تکنیسین
|
Emergency: اورژانس
|
Visit room: اتاق معاینه
|
Surgery room: اتاق عمل
|
Ophthalmologist: چشم پزشک
|
Recovery: ریکاوری
|
Installation: تاسیسات
|
Disciplinary: انتظامات
|
Dentistry: دندانپزشکی
|
Maternity: زایشگاه
|
Lab: آزمایشگاه
|
Injection: آمپول
|
Sick person: بیمار
|
Shock device: دستگاه شوک
|
Bed: تخت
|
Forceps: پنس
|
Scissor: قیچی
|
Gown: گان Secretary: منشی
|
Anesthesia: داروی بیهوشی
|
Hospital has different parts or persons. About persons we can refer to hospital manager, dentist, nurse, doctor, surgery, ophthalmologist, matron, technician, and sick person. About parts we can refer to pharmacy, waiting room, reception, emergency, surgery room, recovery, disciplinary, lab and maternity. With serum, injection and drug, they will help you to survive.
In surgery room, there are something especial; bed, shock device, scissor, forceps, anesthesia, gown and secretary.
بیمارستان بخش ها پرسنل مختلفی دارد. پرسنل شامل مدیربیمارستان، دندانپزشک، پرستار، پزشک، جراح، متخصص چشم، سرپرستار، تکنیسین، و بیماران. در مورد بخش ها، به داروخانه، اتاق انتظار، پذیرش، اورژانس، اتاق عمل، ریکاوری، انتظامات، آزمایشگاه و زایشگاه. آنها با دارو و آمپول، به سلامت شما کمک می کنند.
در اتاق عمل، چیزهای بخصوصی است. تخت، دستگاه شوک، قیچی، پنس، داروی بیهوشی، گان و منشی.
Welfare service : خدمات رفاهی
Clinic : درمانگاه
Police : پلیس
Emergency : اورژانس
Firefighting : آتش نشانی
Transmission : مخابرات
Registry office : اداره ثبت
Court : دادگاه
Hospital : بیمارستان
Clinic, Police, Emergency, Firefighting, Transmission, Court and Hospital are welfare services.
درمانگاه، آگاهی، اورژانس، آتش نشانی، مخابرات، دادگاه و بیمارستان، از مراکز خدماتی هستند.
Timber man : نجار
Hatchet : تیشه
Ax : تبر
Hammer : چکش
Spike : میخ
Drill : دریل
Wood : چوب
Glue : چسب
Meter : متر
Pencil : مداد
Timber man makes woody objects. He cuts trees with ax and hammer, and fix them by using glue, slobber, glib and drill.
نجار ابزار چوبی می سازد. او درختان را با تیشه و تبر می برد و با دریل، چسب، اره و میخ، بهم می چسباند.
Farmer : کشاورز
Shovel : بیل
Hack : کلنگ
Hatchet : تیشه
Scythe : داس
Seed : دانه
Tractor : تراکتور
Combine : کمباین
Shovel, Hack, Hatchet, Scythe, Seed, Tractor and Combine, are farmers gadget.
دانه، داس، تراکتور، تبر و کمباین، ابزار کاری کشاورز هستند.
Doctor : دکتر
Gown : روپوش
Stethoscope : گوشی
Penlight : چراغ قوه
Blood Pressure device : دستگاه فشار خون
Injection : آمپول
Doctor wears gown and uses Stethoscope, Penlight, Blood Pressure device and Injection in surgery room.
دکتر در اتاق عمل گان می پوشد و از پنس، چراغ قوه، دستگاه
فشار و آمپول استفاده
می کند.
Butcher : قصاب
Chopper : ساطور
Knife : چاقو
Whittler : چاقو تیز کن
Meat : گوشت
Refrigerator : یخچال
Balance : ترازو
Meat Grinder : چرخ گوشت
Give me piece of meat : یک تکه گوشت به من بدهید
Butcher cuts the meat with knife or chopper and keeps it in the refrigerator.
قصاب با چاقو و ساطور، گوشت را تکه تکه می کند و آنرا در یخچال نگه می دارد.
معنی کلمات را پیدا کنید:
Baker:
Flour:
Dough:
Furnace:
Fire:
Oar:
Give me bread:
Baker bakes bread with flour and dough, in furnace and oar.
نانوا با خمیر و آرد نان میپزد و در تنور و آتش، آنرا می پزد.
Barber : آرایشگر
Scissors : قیچی
Mirror : آینه
Chair : صندلی
Spray : آب پاش
Razor : تیغ
Comb : شانه
Hair : مو
Shave : اصلاح صورت
Please cut my hair. Barber works with Scissors, Mirror, Spray, Razor and Comb.
لطفا موهای مرا کوتاه کنید. آرایشگر با قیچی، آینه، شانه و آبپاش کار می کند.
Shoes : کفش
Glue : چسب
Scissors : قیچی
Cutter : کاتر/ تیغ
Knife : چاقو
Sewing machine : چرخ کفش دوزی
Peg : میخ
Hammer : چکش
Shoe maker works with Glue, Scissors, Cutter, Knife, Sewing machine, Peg and Hammer. And he makes shoes.
کفاش با استفاده از چسب، قیچی، کاتر، چاقو، ماشین چرخکاری، میخ و چکش، کفش درست می کند.
Head: سر
|
Body: بدن
|
Body parts: اعضای بدن
|
Eyelash: مژه
|
Eyelid: پلک
|
Face: صورت
|
Teeth: دندان
|
Mouth: دهان
|
Eyebrow: ابرو
|
Chin: چانه
|
Lip: لب
|
Tongue: زبان
|
Ear: گوش
|
Hair: مو
|
Neck: گردن
|
Muscle: ماهیچه/ عضله
|
Shoulder: شانه
|
Shoulder: شانه
|
Elbow: آرنج
|
Forearm: ساعد
|
Brachium: بازو
|
Nail: ناخن
|
Finger: انگشت
|
Wrist: مچ
|
Spine: ستون فقرات
|
Back: کمر
|
Stomach: شکم
|
Thigh: ران
|
Leg: پا
|
Joint: مفصل
|
Abdomen: معده
|
Ankle: قوزک پا
|
Knee: زانو
|
Hip: باسن
|
Bowel: روده
|
Bone: استخوان
|
They are parts of body. Head is the top of our body and includes Face, Eyelid, Eyelash, Eyebrow, Mouth, Teeth, Tongue, Lip, Chin, Hair and Ear. Under the head is shoulder which connects to head by neck. After shoulder is your hand. Hand includes muscle, elbow, brachium, forearm, wrist, finger and nail. Next part is bowel, stomach, back, spine and abdomen. After that is leg. Leg includes thigh, knee, ankle and hip. The part which connects bones is joint.
اینها اعضای بدن هستند. سر، بالاترین عضو بدن است و شامل صورت، پلک، مژه، دهان، دندان، زبان، لب، چانه، گوش و مو می شود. پایین سر، شانه است که توسط گردن به سروصل می شود. بعد از شانه، دستان شماست،. دست شامل ماهیچه، آرنج، ساعد، بازو، مچ، انگشت و ناخن می شود.
Carpet: فرش
|
Desk: میز
|
Sofa: مبل
|
Pillow: بالش
|
Moquette: موکت
|
Carpet: فرش
|
Coverlet: لحاف
|
Bed: تخت
|
Blanket: پتو
|
Radio: رادیو
|
Television: تلوزیون
|
Chair: صندلی
|
Window: پنجره
|
Writing desk: میز تحریر
|
Telephone: تلفن
|
Library: کتابخانه
|
Vacuum machine: جارو برقی
|
Window: پنجره
|
Plug: پریز
|
Picture: تابلو
|
Sweep: جارو دستی
|
Comb: شانه
|
Tablecloth: رو میزی
|
Vase: گلدان
|
Soap: صابون
|
Clock: ساعت
|
Mirror: آینه
|
Toothpaste: خمیر دندان
|
Brush: مسواک
|
Shampoo: شامپو
|
Mirror: آینه
|
Bin: سطل زباله
|
Tissue: دستمال کاغذی
|
Showcase: ویترین
|
Razor: تیغ
|
Razor: تیغ
|
Towel: حوله Washcloth: لیف
|
Faucet: شیر آب Stool: چارپایه
|
Dresser: میز آرایش
|