آموزش زبان انگلیسی

 

 

 

به نام خدا

 

 

 

 

 

 

 

 

سرگرمی های زبان انگلیسی

 

 

 

گردآورنده: عبدالله یزدانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ناشر: دوقلوها

گردآورنده: عبدالله یزدانی

چاپ اول: 1397

شمارگان: 1000

شابک: 9 – 44– 8739 – 600 – 978

قیمت : 10000 تومان

همه ی حقوق محفوظ است

تلفن: 7010507 – 0919

 

آیا می دانید چگونه زبان انگلیسی بخوانید:

 هنگام خواندن زبان انگلیسی و زبان عربی، باید بتوانید کلمات مرتبط با یکدیگر را کشف کنید. برای مثال اگر داستانی درباره ی چوپان
می خوانید، کلمات مرتبط با آن (چوپان، گله، چراگاه، گوسفند، سگ و..) است. همینطور کلماتی که به هر کدام از کلمات کشف شده کدام است؟ برا مثال کلمه ی مرتبط به سگ (نگهبانی) و یا کلمه ی مرتبط با گوسفند (علف و آب و...) اکنون درباره ی محتوای درس (بین 10 تا 20 کلمه ی مهم و مرتبط به تیتر اصلی یا موضوع اصلی درس) را یافته اید. . سپس متوجه شوید که نکات دستوری هر فصل کدام است و چه نقشی در جمله دارد.

مثلا موضوع درس یا به (گذشته / حال / آینده) ارتباط دارد. برای مثال اگر درباره ی ادیسون (مخترع برق) مطلبی نوشته شده باید کلمات دستوری که به گذشته ارتباط دارد یا پیدا کنید واگر موضوع درباره ی مسائل روز است باید کلمات و نکات دستوری که به زمان حال ارتباط دارد را پیدا کنید و اگر داستانی تخیلی که به آینده ارتباط دارد، به دنبال نکات دستوری بگردید که به زمان آینده ارتباط مرتبط باشد و اگر مطلب علمی به سئوالات و پرسش ها و اما و اگر و... بگردید. با این روش موضوع متن سرگرم کننده خواهد شد و شما اشتیاق بیشتری برای دنبال کردن موضوع خواهید داشت.

نکته: سعی کنید ارتباط اجزاء متن را با یکدیگر پیدا کنید.

 

 

 

 

کلید دستور زبان متن متضمن این موارد است:

1- رابطه ی میان ساختار جمله بندی ها و ارتباط آنها با یکدیگر

2- رابطه ی میان اجزاء متن با یکدیگر

3- رابطه بین اجزاء کلیدی متن با یکدیگر

4- رابطه ی میان سطح کم اهمیت تر با یکدیگر

فهم خواننده ی متن ناگاه که یک یک کلمات و جمله ها را به دقت بررسی می کند تا بتواند تمامی مفاد و قوانین آن را کشف کند. زیرا متن به تدریج در یک مسیر مشخص پیش می رود تا به نتیجه دست یابد. و در هر سطحی که به جلو می رود، فقط به دنبال روشن کردن اطلاعات با ادله ی صحیح است. در اینجا دستور زبان نیز با انعطاف و نرمش به کمک
خواننده ی متن می آید. تنها چیزی که سبب می شود مفاهیم امری مهم یا بی اهمیت تلقی شوند، نوع ارتباط آنها با یکدیگر است.

بنابراین فهم مطلب بستگی به فهم اجزاء متن با یکدیگر است. اگر ما مطلب را بد فهمیدیم، از آن روست که تصویر ناقصی از وجه دیگر آن به دست آورده ایم. نتیجتا دچار کج فهمی شده ایم.

نکته: کمله، جمله، پاراگراف، چنانچه جدا و مستقل از یکدیگر در نظر گرفته شوند، هیچ یک حامل معنای کاملی نیستند. فهم مطلب دارای چهارچوب و طرحی کلی است که در اختیار ما قرار دارد

بنابراین یادتان باشد که متن نظام مند و هدفمند است و جزئیات
و کلیاتی در کنار هم قرار دارند که در ارتباط با یکدیگر معنا پیدا
می کنند. (گاهی اوقات درهم ریختگی در متن می تواند خواننده ی متن را سردرگم کند.)

 

 

آموزش حروف انگلیسی به شیوه ای خلاقانه: 

در این نقاشی ها تشخیص شکل های قرینه و یا وارونه در جهت عکس یا مخالف تشخیص داده می شود.

همچنین کودک اشکالی که در جهت مخالف قرار دارند تشخیص
می دهد. کسب مهارت در وضعیت قرار گرفتن نمادهای کلامی که در جهت یکی مخالف جهت دیگری است. مانند:  بی و دی

image description

نکته: برای فهم بهتر زبان بهتر است از کلمات مرتبط با یکدیگر استفاده کنید. مثلا آسمان، ابر، رعد و برق، باران و با این کلمات جمله بسازید. مثال دیگر: نجار، میخ، تخته، چکش...

 

تفاوت های حروف فارسی و انگلیسی:

image description

چگونگی فهم زبان انگلیسی:

1- موضوع متن درس درباره ی چیست؟

2- لغات اصلی مربوط به موضوع درس کدام است؟

3- لغات فرعی کدام است؟

4- اهمیت لغات درس کدام است؟

5- آیا با فهم لغات اصلی می تواند لغات مشابه و معادلی پیدا کنید؟

6- آیا می توانید متوجه شوید که این لغات در چه جاهایی کاربرد دارد؟

7- چه نکات دستوری در جملات متن وجود دارد؟

8- قواعد دستوری هر فصل درباره ی چیست؟

9- آیا نکته ی خاصی در متن درس یا قواعد دستوری درس وجود دارد؟

10- آیا قاعده ای که در این جمله وجود دارد در چیدمان کلمات وجود دارد؟

Universe:  جهان

 Everything in universe, belong to God.

همه چیز در جهان، متعلق به خداست.

 

Earth: زمین

The earth revolves around the sun.

زمین به دور خورشید می چرخد.

 

Continent: قاره

 Iran is in the continent of Asia.

ایران در قاره آسیاست.

 

Country: کشور

 Ali enjoys travelling to other countries.

علی از سفربه کشورهای دیگر لذت می برد.

 

Capital City: پایتخت

 Tehran is the capital city of Iran.

تهران، پایتخت ایران است.

 

Province: استان

Varamin is in the Tehran Province.

ورامین در استان تهران است.

 

Township: شهرستان

Qarchak is one of the township of Tehran.

قرچک یکی از شهرستان های تهران است.

 

City: شهر

The nearest city to Varamin is Pishva.

پیشوا، نزدیک ترین شهر به ورامین است.

 

Village: روستا

Varamin contains many cities.

ورامین روستاهای زیادی دارد.

 

 

Tribe: قبیله

People live tribe by tribe in Africa.

مردم به صورت قبیله ای در آفریقا زندگی می کنند.

 

State: ایالت

Queensland is one of the states of Australia.

کوئیزلند یکی از ایالات استرالیاست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

School: مدرسه

Student دانش آموز :

Notebook دفتر :

Bookکتاب :

Deskمیز :

Benchنیمکت :

Blackboardتختهه سیاه :

Eraser  تخته پاککن :

Managerمدیر :

Schoolmasterناظم :

Teacherمعلم :

Servitorسرایدار:

Buffetبوفه :

Schoolyardحیاط مدرسه :

Recycle binسطل زباله :

Lavatoryسرویس بهداشتی :

Flagپرچم :

Drinking Fountainآبخوری :

 

            Students go to school to learn. They write in their notebook and they sit behind their desk on their bench. Teacher writes on the blackboard and cleans it with an eraser. Other person works in school too; for example manager, schoolmaster, and servitor. Buffet, recycle bin, flag, drinking fountain and lavatory are in the schoolyard.

دانش آموزان برای یادگیری به مدرسه می روند. آنها پشت میز و نیمکت هایشان می نشینند و در دفترشان می نویسند. معلم ها روی تخته می نویسند و با تخته پاک کن ، تخته را پاک می کنند. بقیه نیز در مدرسه کارمی کنند. برای مثال مدیر، ناظم و خدمتکار. بوفه، سطل زباله، پرچم و آبخوری در حیاط مدرسه اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

Mapنقشه :

Bevel protractorنقاله :

Globeکره جغرافیایی :

Chairصندلی :

Libraryکتابخانه :

Back packکوله پشتی :

Handbagکیف دستی :

Pencilمداد :

Color pencilمدادرنگی :

Eraserپاک کن :

Sharpenerتراش :

Watercolorآبرنگ :

Crayonمدادشمعی :

Penخودکار :

 

In the library there are map, globe and chair. Students have pencil, color pencil, pen, watercolor, sharpener, crayon and eraser in their back pack or handbag.

در کتابخانه صندلی، نقشه و کره جغرافیایی هست. دانش آموزان در کوله یا کیف دستی خود، خودکار، مداد، مدادرنگی، آبرنگ، تراش، مدادشمعی ، و پاک کن دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Familyخانواده :

Fatherپدر :

Motherمادر :

Sisterخواهر :

Brotherبرادر :

Nieceخواهر زاده/برادر زاده (دختر) :

Nephewخواهرزاده/برادر زاده (پسر) :

Uncleعمو/دایی :

Grandmotherمادربزرگ :

Grandfatherپدر بزرگ :

Mother-in-lawمادر زن/ مادرشوهر :

Father-in-lawپدر زن/ پدر شوهر :

Auntعمه/ خاله :

 

            Our family members are me, my father, my mother, my sister and my brother. I have one niece and nephew. They are Sam and Marry. My grandmother and grandfather live with my aunt. I do not have uncle. My brother does not have mother-in-law and father-in-law.

اعضای خانواده ما شامل من، پدر، مادر، خواهر و برادر من است. من یک خواهرزاده و یک برادرزاده دارم. آنها سام و مری هستند. پدربزرگ و مادربزرگم، با عمه ام زندگی
 می کنند. من دایی ندارم. برادرم پدرزن و مادرزن ندارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Bride عروس :

Groomداماد :

Groomsmanساقدوش (داماد) :

Bridesmaidساقدوش (عروس) :

Partyجشن :

Candyشمع :

Juiceآبمیوه :

Dinnerشام :

 

            Main members of marriage party are groom and bride, with their groomsman and bridesmaid. They serve juice and candy, and dinner.

مهمترین افراد عروسی، عروس و داماد، و ساقدوش های آنها هستند. آنها آبمیوه و شیرینی و شام سرو می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Purple بنفش :

 Indigo  نیلی :

 Blueآبی :

 Greenسبز :

Yellowزرد :

 Orangeنارنجی :

 Redقرمز:

 Blackمشکی :

 Whiteسفید :

 

            My favorite color is blue and purple, and I hate yellow. My sister loves orange and red, and she does not like black. My mother enjoys green and indigo and she never enjoys white.

رنگهای مورد علاقه من آبی و بنفش هستند و از رنگ زرد متنفرم. خواهرم رنگهای نارنجی و قرمز را دوست دارد و از رنگ مشکی بدش می آید. مادرم رنگهای سبز و نیلی را می پسندد و هیچگاه از رنگ سفید خوشش نمی آید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Seaدریا :

Waterآب :

Waveموج :

Seashoreساحل :

Cliffصخره :

Boatقایق :

Shipکشتی :

Islandجزیره :

Sailorملوان :

Submarineزیر دریایی :

 

            Sailors work on the sea. They work with boat or ship or submarine. They love to work with water, islands, seashore, cliffs, and waves.

ملوانلن روی دریا کار می کنند. آنهاذ با قایق، کشتی یا زیردریایی کار می کنند. آنها کار کردن با آب، جزیره، ساحل، صخره و امواج را دوست دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Fishماهی :

Whaleوال :

Leviathanنهنگ :

Sharkکوسه :

Dolphinدلفین :

Shrimpمیگو :

Starfishستاره دریایی :

Octopusهشت پا :

Flatfishسفره ماهی :

Lampreyمار ماهی :

Pelicanمرغ ماهی خوار :

 

            They are animals which live in sea and ocean. Pelican eats some of these animals like fish and shrimp.

حیواناتی که در دریا زندگی می کنند؛ شامل ماهی، وال، نهنگ، کوسه، دلفین، سفره ماهی
و ... می شوند. مرغ ماهی خوار از
برخی از این حیوانات مانند ماهی و میگو تغذیه می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Jungle جنگل :

Treeدرخت :

Boughشاخه اصلی :

Leaveبرگ :

Root ریشه :

Bodyتنه :

Pedicelساقه :

Flowerگل :

Bushبوته :

Herbعلف :

Herbageگیاه :

 

            Jungle has tree and the trees are consist of these parts; leave, root, body, flower and pedicel.

جنگل درخت دارد و از این ها تشکیل شده اند؛ برگ، ریشه، تنه، گل و ساقه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Fictionقصه :

Storyداستان :

Novelرمان :

Short Storyداستان کوتاه :

Childish Storyداستان کودک :

 

            Stories have different types; fiction, novel, childish and short stories.

داستانها انواع مختلفی دارند؛ رمان،قصه، داستان، داستان کوتاه، و داستان کودک.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Springبهار :

Summerتابستان :

Autumnپاییز :

Winterزمستان :

 

            There are four seasons name spring, summer, autumn and winter.

چهار فصل به نام های بهار و تابستان، پاییز و زمستان وجود دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Weatherآب و هوا :

Mountainکوهستانی :

Vernalمعتدل/ بهاری :

Droughtyگرم و خشک :

Frigid سرد :

Rainyبارانی :

Snowyبرفی :

Stormyطوفانی :

Cloudyابری :

Foggyمه آلود :

Sunnyآفتابی :

Corn Snow تگرگ :

 

            Different weather conditions are cloudy, rainy, snowy, stormy, and sunny.

شرایط آب و هوایی مختلف عبارتند از ابری، بارانی، برفی، طوفانی، و آفتابی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Sky : آسمان

Cloud : ابر

Thunderbolt : رعد و برق

Rain : باران

 

            Depend on the weather you can see cloud, thunderbolt or rain, in the sky.

بسته به شرایط آب و هوایی می توانید ابر، رعد و برق، یا باران را در آسمان ببینید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

North:  شمال

South : جنوب

 East : شرق

 West : غرب

 Northwest : شمال غربی

 Northeast : شمال شرقی

 Southeast : جنوب شرقی

 Southwest : جنوب غربی

 

            North, south, east and west are the main geographical side.

شمال، جنوب، شرق و غرب ، جهت های اصلی جغرافیایی هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Geography : جفرافیا

Mountain : کوه

 Jungle : جنگل

 Pedogenesis : جلگه

 Delta : دلتا

 Desert : کویر

 Wasteland : بیابان

 Field : صحرا

 River : رودخانه

 

            Hassan studies geography. He studies about jungles, delta, deserts, wasteland, and rivers.

 

حسن جغرافیا می خواند. او راجع به جنگل ها، دلتا، بیابان، دشت های بایر، و رودخانه ها مطالعه می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Numbers : اعداد

 One: یک

 Two : دو

 Three : سه

 Four : چهار

 Five : پنج

 Six : شش

 Seven : هفت

 Eight : هشت

 Nine : نه

 Ten : ده

 

            There are two cows, ten hens, one dog, three cats, four sheep and nine horses in the village.

دو گاو، ده مرغ، یک سگ، سه گربه، چهارگوسفند، و نه اسب در مدرسه اند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Pool : استخر

 Swim : شنا

 Maillot : مایو

 

            Every Friday, Reza wears maillot, goes to pool and swim

هر جمعه، رضا مایو به تن میکند و به استخر می رود و شنا می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Powerful : قوی

 More powerful : قوی تر

 Most powerful : قوی ترین

 

            Watch’s battery is powerful, computer’s battery is more powerful, and the car’s battery is the most powerful.

باطری ساعت قوی است،باطری کامپیوتر قوی تر، و باطری ماشین قوی ترین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Beautiful:  زیبا

More beautiful : زیبا تر

Most beautiful : زیبا ترین

 

            Rose is a beautiful flower, Marry is more beautiful, and cactus is the most beautiful.

رز گل زیباییست. مریم زیباتر و کاکتوس زیباترین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Weak :  ضعیف

Weaker : ضعیف تر

Weakest : ضعیف ترین

            Television signal is weak, radio is weaker, and satellite is weakest.

سیگنال تلوزیون ضعیف است، رادیو ضعیف تر و ماهواره  ضعیف ترین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Short : کوتاه

Shorter : کوتاه تر

Shortest : کوتاه ترین

 

            This blue pen is short, red one is shorter, and the green is shortest.

این خودکارآبی رنگ کوتاه، قرمز رنگ کوتاهتر و سبز رنگ کوتاه ترین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Long : بلند

Longer : بلند تر

Longest : بلند ترین

 

            This ruler is long, next one is longer, and the next is longest.

این خط کش بلند، بعدی بلند تر و بعدی بلندترین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Slip :  سرخوردن

 He slipped on the ice.

او روی یخ ها سرخورد.

 

Sleep :  خوابیدن

 Marry usually sleeps late.

مری معمولا دیر می خوابد.

 

Hide :   پنهان کردن

 We hide behind the trees.

ما پشت درخت قایم شدیم.

 

Live : زندگی کردن

We live in Alborz Street.

ما در خیابان البرز زندگی می کنیم.

 

Walk : راه رفتن

 Doctor suggests me walking every day.

دکتر به من توصیه کرده هرروز راه بروم.

 

Roll :   غلت خوردن

 The children rolled down the hill.

بچه ها روی تپه ها غلت خوردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Crawl : خزیدن

The baby crawled across the floor.

نوزاد روی زمین می خزید.

 

Run :   دویدن

 Children were playing and running.

بچه ها بازی می کردند و می دویدند.

 

Jump :  پریدن

 The thief jumped over the wall and ran away.

دزد از دیوار پرید و فرار کرد.

 

Spring :  جهیدن

 The rabbit springs very fast.

خرگوش سریع می جهد.

 

Paint : نقاشی کردن

Can you paint well?

می توانی قشنگ نقاشی کنی؟

 

Water : آب دادن

 Gardener water the plant every day.

باغبان هرروز گیاه را آب می دهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Tear : پاره کردن

 She is angry and she tears her papers.

او عصبی است و برگه ها را پاره می کند.

 

Write : نوشتن

 You must write your homework, and then you can play.

باید تکالیفت را بنویسی و بعد بازی کنی.

 

Bite : گازگرفتن

 The dog bites him and made his hand bleed.

سگ او را گاز گرفت و دستش خون امد.

 

Pinch :  نیشگون گرفتن

 Marry pinched her brother.

مری برادرش را نیشگون گرفت.

 

Sing : آواز خواندن

 My brother enjoys singing a song.

برادرم از آواز خواندن لذت می برد.

 

Eat : خوردن

 Let’s eat dinner.

بریم شام بخوریم!

 

Pick up :  برداشتن

 Pick up your book.

کتابهایتان را  بردارید.

 

Put down: گذاشتن

 Put down your pencils.

مدادهایتان را زمین بگذارید.

 

Talk :  صحبت کردن

 I must talk with your mother.

باید با مادرت صحبت کنم.

 

 

Fight : دعوا کردن

They were fighting in street.

آنها در خیابان دعوا می کردند.

Call :  زنگ زدن

 Sam will call you tomorrow.

سام فردا به تو زنگ خواهد زد.

 

Bake : پختن

 Every morning my sister bakes a cake.

هر صبح، مادرم کیک میپزد.

 

Think : فکر کردن

Teacher asked us to think about the subject.

معلم از ما خواست تا درباره موضوع فکر کنیم.

 

Paste :  چسباندن

 Paste your pictures on that file.

عکس هاتو روی پوشه بپسبان.

 

Sweep : جارو زدن

 Ahmad sweeps the floor every day.

احمد هرروز زمین را جارو می زند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Antonymsمتضاد ها............................................

 

Cry & Laugh : خنده و گریه

 Life contains both cry and laugh.

زندکی، گریه و خنده را دربرمی گیرد.

 

Short & Long : کوتاه و بلند

 Many short and long trees exist in jungle.

درختان کوتاه و بلند بسیاری در جنگل وجود دارند.

 

Beautiful & Ugly : زشت و زیبا

 I have both beautiful and ugly dolls.

هم عروسک های زشت و هم زیبا دارم.

 

Weak & Powerful : ضعیف و قوی

 This signal is weak and next one is powerful.

این سیگنال ضعیف و آن یکی قوی است.

 

Fat & Thin :  چاق و لاغر

 She is fat but he is thin.

او لاغر است اما آن دیگری چاق است.

 

Goodness & Badness : خوبی و بدی

 Accept the world with its goodness and badness.

دنیا را با خوبی و بدی هایش بپذیر.

 

Girl & Boy : دختر و پسر

 Girls and boys were playing in the yard.

دخترها و پسرها در حیاط بازی می کردند.

 

Right & Left : راست و چپ

 Which side you go? Right or left?

کدام سمت میروی؟ راست یا چپ؟

 

 

 

Far & Near : دور و نزدیک

Our school is far from our home and is not near.

مدرسه ما از منزل ما دور است.

 

Up & Down: بالا و پایین

 Life has both ups and down.

زندگی بالا و پایین دارد.

 

Thick & Thin :   نازک و ضخیم

 I bought to books; one is thick, one is thin.

دو کتاب خریدم؛ یکی ضخیم و دیگری نازک.

 

Light & Dark : تیره و روشن

 She colored her hair light and dark.

او موهایش را تیره و روشن کرده است.

 

Asleep & awake : خواب و بیدار

My brother is asleep, but my sister is awake.

برادرم خواب و خواهرم بیدار است.

 

Cold & Hot : گرم و سرد

 Cold juice and hot tea is enjoyable.

آبمیوه خنک و چای گرم، لذت بخش اند.

 

Poor & Rich : فقیر و پولدار

 Poor and rich are both human.

فقیر وغنی هر دو انسانند.

 

Wet & Dry: خیس و خشک

 Dry the wet dishes.

ظرفهای خیس را خشک کنید.

 

Soft & Bristly : زبر و نرم

 Never wash soft and bristly clothes together.

لباسهای زبر و نرم را با هم نشویید.

 

 

Expensive & Cheap: ارزان و گران

This car is cheap, next one is expensive.

این ماشین ارزان و دیگری گران است.

 

 

Polite & Impolite :  با ادب و بی ادب

 Polite girls and impolite boys are in the alley.

پسران بی ادب و دختران مودب در حیاط هستند.

 

Clean & dirty : تمیز و کثیف

Why did you mix clean and dirty tissues together?

چرا دستمالهای تمیز و کثیف را باهم قاطی کردی؟

 

Smart & Idle : باهوش و خنگ

Smart and idle students should anticipate in party.

هر دو دانشجویان ضعیف و قوی باید در مراسم شرکت کنند.

 

Wise & Stupid :  دانا و نادان

 Wise should teach students.

دانایان می بایست به نادانان تدریس کنند.

 

Old & Young : پیر و جوان

 Old and young were dancing.

پیر و جوان، میرقصیدند.

 

Tear & Smile : اشک و لبخند

 Tear and smile are necessary for life.

اشک و لبخند، لازمه زندگی اند.

 

Wild & Domestic : وحشی و اهلی

There are both domestic and wild animal in the zoo.

هر دو نوع حیوان وحشی و اهلی در باغ وحش هستند.

 

Fast & Slow :  آرام و سریع آرام و سریع

 You are so slow, drive fast.

خیلی آرام میری، سریع برو.

 

Full & Empty : پر و خالی

 Label the full or empty red boxes.

جعبه های قرمز پر یا خالی را برچسب بزنید.

 

New & Old : نو و کهنه

 I bought a new book, not old.

کتاب جدید خریدم، نه قدیمی.

 

Outside & Inside : خارج و داخل

Write outside and inside of the envelope.

داخل و خارج پاکت بنویسید.

 

On & under : بالا و زیر

Search on the desk and under it.

روی میز و زیرش را بگرد.

 

Easy & Hard : آسان و سخت

 No different easy or hard.

آسان یا سخت فری ندارد.

 

First & Last : اول و آخر

Just study first and last parts.

فقط بخشهای اول و آخر را بخوانید.

 

Buy & Sell : خرید و فروش

My cousins buy and sell cars.

پسرعمویم ماشین خرید و فروش می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Tiger: ببر

 

Panther: پلنگ

 

Lion: شیر

 

Zoo: باغ وحش

 

Boar:  گراز

 

Elephant: فیل

 

Parrot: طوطی

 

Cat: گربه

 

Peacock: طاووس

 

Owl: جغد

 

Eagle: عقاب

 

Fox: روباه

 

Hen: مرغ

 

Camel: شتر

 

Duck: اردک

 

Swan: قو

 

Bear: خرس

 

Pig: خوک

 

Ant: مورچه

 

Donkey:  الاغ

 

Flamingo: فلامینگو

 

Stork: لک لک

 

Hawk: شاهین

 

Butterfly: پروانه

 

Monkey: میمون

 

Foal:  کره

 

Horse: اسب

 

Fly: مگس

 

Squirrel: سنجاب

 

Goat: غاز

 

Rooster: خروس

 

Turkey: بوقلمون

 

Chicken: جوجه

 

Crocodile: تمساح

 

Snake: مار

 

Lizard: مارمولک

 

 

 

Kangaroo: کانگرو

 

Crowd: کلاغ

 

 

 

 

            In the zoo, there are many animals like lion, horse, elephant and snake...

حیوانات مختلفی مثل شیر، اسب، دلفین و مار و امثال حیوانات بالا ، در باغ وحش هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Military : ارتش

Army    سپاه :

Soldier : سرباز

Gun : تفنگ

Gunshot : تیر

Boot : پوتین

Uniform : لباس سربازی

Missile : موشک

Mortar : خمپاره

 

Soldiers in military and army have gun, mortar and missile. They wear uniform and boot.

سربازان سپاه و ارتش، اسلحه، خمپاره و موشک دارند. آنها بوت و لباس فرم می پوشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Airplane : هواپیما

Copter : هاکوپتر

Caption : سروان

Major : سرگرد

Colonel : سرهنگ

Brigadier : سرتیپ

Major General : سرلشکر

Atomic Bomb : بمب هسته ای

Panzer : تانک

War Vessel : ناو جنگی

 

            Different types of police are copter, captain, major, colonel, brigadier and major general. They work with atomic bomb, panzer and war vessel and have airplane and copter.

درجه های مختلف نیرو انتظامی، عبارتند از سروان سرگرد سرهنگ سرتیپ سرلشگر. آنها با بمب هسته ای، تانک، ناو جنگی کار میکنند و هواپیما و هلکوپتر دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Jobs : مشاغل

Jobs are respectful..........................................مشاغل قابل احترامند

 

Baker   نانوا :

Baker bakes bread. نانوا نان می پزد

 

Tailorخیاط:

Tailor uses fabrics to make dress. خیاط با پارچه، لباس می دوزد

 

Teacherمعلم :

Teacher writes on blackboard. معلم روی تخته می نویسد

 

Nurseپرستار :

Nurses help doctor. پرستاران به پزشک کمک کردند

 

Doctorپزشک :

Doctor is in the surgery room.پزشک در اتاق عمل است

 

Engineerمهندس :

That house is built by engineers. آن خانه توسط مهندسین ساخته شده است

 

Pilotخلبان :

Pilot drives airplane. خلبان هواپیما را می راند

 

Farmerکشاورز :

Farmers work on the field. کشاورزان در زمین کار می کنند

 

Student   دانش آموز :

Students are in the class. دانش آموزان در مدرسه اند

 

Workerکارگر :

Workers work hard. کارگران به سختی کار می کنند

 

Driverراننده :

Drivers drive their car رانندگان اتوموبیل هایشان را می رانند.

 

 

Singerخواننده:

Singer sings a song. خواننده آواز می خواند

 

Plumberلوله کش :

Plumbers work with water pipe. لوله کش با لوله های آب کار می کند

 

Musicianنوازنده :

He is a real musician. او یک نویسنده واقعی است

 

Journalistروزنامه نگار :

Journalist writes reports for newspaper. روزنامه نگار گزارشات را برای روزنامه مینویسد

 

Businessmanبازرگان :

His uncle is a businessman. دایی او بازرگان است

 

Publisher   ناشر :

Publisher publishes the books. ناشر کتابها را منتشر می کند

 

Dentistدندانپزشک :

Dentists treat people’s teeth. دندانپزشک با دندان دیگران سر و کارر دارد

 

Pharmacist داروساز :

Pharmacist prepares medicines. دارو ساز دارو تهیه می کند

 

Butcher قصاب :

Butcher cuts the meat. قصاب گوشت را خورد می کند

 

Traderتاجر:

Trader exports and imports something. تاجر چیزهایی را صادرات و واردات می کند

 

Coolie : باربر

Bazaar is full of coolies. بازار پر از باربران است

 

Writerنویسنده :

Writers write stories. نویسنده داستانهایی می نویسد

 

 

Confectioner : شیرینی فروش

Confectioner bakes a cake. شیرینی فروش کیک می پزد

 

Dairyman : شیر فروش

Dairyman brings milk every day . شیر فروش هر روز شیر می آورد

 

Police : پلیس

Police derived fast. پلیس سریع رانندگی می کرد

 

Athletic : ورزشکار

Takhti was a great athletic. تختی ورزشکار بزرگی بود

 

Telephonist : تلفنچی

Telephonists answer the phone. تلفنچی تلفن ها را پاسخ می دهد

 

Servant : گارسون

Many servants work in restaurant. گارسون هایی زیادی در رستوران کار می کنند

 

Mechanic : مکانیک

Mechanic fixes our car. مکانیک ماشی ما را تعمیر کرد

 

Soldier : سرباز

Soldiers will work in military. سربازان در ارتش کار خواهند کرد

 

Cooker : آشپز

Cooker cooked us a delicious food. آشپز غذایی خوشمزه برای ما پخت

 

Grocer :  بقال

I asked grocer for a box of date. از بقال جعبه ای خرما خواستم

 

Surgery : جراح

Surgery was in surgery room. جراح در اتاق عمل بود

 

Reporter : خبرنگار

Reporter and journalist work together. روزنامه نگار و خبرنگار با هم کار می کنند

 

 

Dustman : رفتگر

Dustman sweeps the street. رفتگر خیابان ها را جارو می زد

 

 

Translator : مترجم

Translator translates the texts. مترجم متن ها را ترجمه می کند

 

Clerk : کارمند

She works in a school as a clerk. او در مدرسه بعنوان یک کارمند کار می کند

 

Lawyer : وکیل

Lawyer wrote a formal agreement for us. وکیل برای ما قراردادی رسمی نوشت

 

Speaker : گوینده

Speaker was speaking loudly. گوینده با صدای بلند صحبت می کرد

 

Proconsul : فرماندار

Proconsul and mayor work together. شهردار و فرماندار باهم کار می کنند

 

Carpenter : نجار

Carpenter makes woody objects. نجار اشیای چوبی می سازد

 

Idle : بیکار

She doesn’t work. She is idle. او کار نمیکند و بیکار ست

 

Chambermaid : خدمتکار

Chambermaid cleaned the house. خدمتکار خانه را تمییز کرد

 

Barber : آرایشگر

The barber cut my hair. آرایشگر موهای مرا کوتاه کرد

 

Blacksmith :  آهنگر

Blacksmith made a sharp knife. آهنگر چاقویی تیز ساخت

 

Painter : نقاش

Painter pained the wall. نقاش دیوار را رنگ کرد

 

Builder : بنا

Builder builds house. بنا خانه می سازد

 

Booker : کتابدار

Booker works in library. کتابدار در کتابخانه کار می کند

 

 

 

 

Jobs are respectful.................................مشاغل قابل احترامند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Year : سال

Month : ماه

Week : هفته

Day : روز

Every day : هر روز

Yesterday : دیروز

Today : امروز

Tomorrow :  فردا

Day after tomorrow : پس فردا

 

            One year has 12 months. One month has 30 days. Every 7 days are a week.

یک سال، 12 ماه دارد. هرماه 30 روز است. هر هفت روز یک هفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Birthday: روز تولد

Marriage day : روز ازدواج

Death day: روز مرگ

 

            Birthday, marriage day, and death day, register in your ID card.

تولد، ازدواج و مرگ، در شناسنامه ثبت می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Tailor : خیاط

String : نخ

Needle : سوزن

Scissor : قیچی

Meter : متر

Cloth : پارچه

 

            Tailor works with string, needle, scissors, meter and cloth.

خیاط با متر، سوزن، نخ، قیچی و پارچه کار می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Triangle : مثلث

Square : مربع

Rectangle : مستطیل

Circle : دایره

Pyramid : هرم

Ball : کره

Carroty : مخروط

Shaft : استوانه

Cube : مکعب

            These are the objects which we use in mathematic.

ابزاری که در ریاضیات استفاده می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Clock:  ساعت دیواری یا رومیزی

Watchساعت مچی :

 

            Clock shows 10 o’clock, my watch doesn’t work.

ساعت دیواری، 10 را نشان می دهد، ساعت من خراب است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Time : زمان

Hour : ساعت

Minute : دقیقه

Second : ثانیه

 

Every hour is 60 minutes and every minute is 60 seconds.

هرساعت 60 دقیقه و هر دقیقه 60 ثانیه است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Morning : صبح

Noon : ظهر

Night :  شب

Afternoon : بعد از ظهر

Forenoon : قبل از ظهر

Sunrise : طلوع

Sunset : غروب

Last night : دیشب

Two nights ago : پریشب

            Every morning we eat breakfast. At noon we eat my launch and we eat dinner at night. My brother eats ice cream in the afternoon. Two nights ago, my sister had party from sunrise till sunset.

هرصبح، صبحانه می خوریم. ظهر ناهار و شب شام می خوریم. برادرم عصرها بستنی می خورد. پریشب، خواهرم از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب، مهمان داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Grape: انگور

 

Orange: پرتقال

 

Vegetable: سبزیجات

 

Fruit: میوه

 

Fig: انجیر

 

Lemon: لیمو

 

Damson:  آلو

 

Date: خرما

 

Apricot:  زرد آلو

 

Apple: سیب

 

Pear: گلابی

 

Peach: هلو

 

Carrot: هویج

 

Lettuce: کاهو

 

Cucumber: خیار

 

Tomato: گوجه فرنگی

 

Eggplant: بادمجون

 

Watermelon: هندوانه

 

Tomato: گوجه فرنگی

 

Onion: پیاز

 

Okra: بامیه

 

Lentil: عدس

 

Bean: لوبیا

 

Pea: نخود

 

Sour cherry: آلبالو

 

Pineapple: آنانس

 

Banana: موز

 

Mango: انبه

 

 

Pepper: فلفل

 

Turnip: شلغم

 

Bean: باقلا

 

 

Celery: کرفس

 

Cabbage: کلم

 

Potato: سیب زمینی

 

Yogurt: ماست/ دوغ

 

Salad: سالاد

 

Fish:  ماهی

 

Chicken:  جوجه

 

Jelly: ژله

 

Ice cream: بستنی

 

Tea: چای

 

Coffee: قهوه

 

 

            Fruits and vegetables are necessary for body. Fruits like orange, grapes, cherry, and... . Vegetables like onion, carrot, mushroom and... . Cucumber, cabbage and tomato are good for salad. Coffee, tea, ice cream, jelly and yogurt are good for meals.

میوه ها و سبزیجات برای بدن لازمند. میوه ها مانند پرتقال، انگور، آلبالو و... . سبزیجات مانند پیاز، هویج، قارچ و... . خیار، کاهو و گوجه برای سالاد مناسبند. قهوه، چای، بستنی، ژله و ماست، میان وعده های خوبی هستند.

 

 

 

 

 

 

 

Police : پلیس

Police office : اداره پلیس

Trooper : پلیس راهنمایی و رانندگی

            Trooper and police work in police office.

پلیس راهنمایی و رانندگی و ... در اداره پلیس کار می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Court : دادگاه

Judicature : دادگستری

Judge : قاضی

Prosecuting attorney : دادستان

Attorney : وکیل

            Judge, prosecuting attorney and attorney are those who work in court and Judicature.

قاضی، دادستان و وکیل مدافع، کسانی هستند که دردادگاه کار می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Government :  حکومت

King : پادشاه

President : رئیس جمهور

Headsman : رهبر

Head of Parliament : رئیس مجلس

Member of Parliament : نماینده مجلس

Tetrarch : استاندار

Head of judicature: رئیس قوه قضاییه

Governor :  فرماندار

Mayor : شهردار

Town council : شورای شهر

Department : اداره

            Many play role in government. King or headsman, president, member of parliament, speaker, tetrarch, head of judicature, town council, governor and mayor, some of them have special department.

افراد بسیاری در دولت نقش دارند. پادشاه یا رهبر، نمایندگان مجلس، رئیس مجلس، استاندار، فرماندار، شورای شهر، بخشدار و شورای شهر و برخی از آنان اداره مخصوص دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Currency:  وجه رایج/ واحد پولی

Money : اسکناس

Coin : سکه

Gulden : سکه طلا

Check book : دسته چک

Silver : نقره

Iron : آهن

Copper : مس

Gold : طلا

            Iran currency was Rial, but now is toman. People use money and checkbook nowadays, but in the past they used coin, gulden, silver, gold and even iron or cooper.

پول ایران ریال بود اما الان تومان است. امروزه مردم از چک و اسکناس استفاده می کنند اما در گذشته از سکه، طلا، نقره و حتی آهن و مس استفاده می کردند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Amusement park : پارک تفریحی

Zoo : باغ وحش

Funfair : شهربازی

Gym :  سالن ورزشی

Grid iron : زمین فوتبال

Library : کتابخانه

Cinema : سینما

Museum : موزه

Big top : سیرک

Theater salon : سالن تئاتر

            Amusement park, zoo, funfair, big top, theater and museum, are good place to enjoy. Gyms and grid iron are good for sport work.

پارک تفریحی، باغ وحش، شهربازی، سیرک، تئاتر و موزه، اماکن خوبی برای تفریح اند. ورزشگاه ها و زمین فوتبال، برای کارهای ورزشی مناسبند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Transportation : وسایل حمل و نقل

Airplane : هواپیما

Ship : کشتی

Train: قطار

Metro : مترو

Bus : اتوبوس

Taxi : تاکسی

Bulldozer : بلدزر

Trailer : تریلر

Minibus:  مینی بوس

People move from one place to another with their own car or public transportation such as airplane, ship, train, metro, bus, taxi, bulldozer, minibus.

     مردم برای حرکت از جایی به جای دیگر، از ماشین شخصی خود یا وسایل حمل و نقل عمومی مثل هواپیما، قطار، کشتی، مترو، اتوبوس، تاکسی، یا مینی بوس استفاده
می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Special cars : ماشین های تخصصی

 

Squad car : ماشین پلیس

Two squad were in police car.دو پلیس در ماشین پلیس بودند

 

Fire engine : ماشین آتش نشانی

Fire engine was alerting. ماشین آتش نشانی آژیر می کشید

 

Ambulance :   آمبولانس

Ambulance carries patients.آمبولانس مریض ها را حمل می کند

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Ways : راه ها

Intersection : چهار راه 

Autobahn : بزرگ راه

Freeway : آزاد راه

Road : جاده

Street : خیابان

Bystreet : خیابان فرعی

Alley : کوچه

Dead end : بن بست

            In different ways, you can go with your car; for example autobahn, freeway, road and street. You will face intersection or dead end while driving. Be careful about alley and bystreet.

شما با ماشین، ازطرق مختلف می گذرید. مثلا اتوبان، آزادراه، بزرگراه، جاده و خیابان. ممکن است به چهارراه یا بن بست بربخورید. مراقب کوچه ها و راه های اصلی باشید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Hospital manager: رئیس بیمارستان

 

Hospital: بیمارستان

 

Doctor: دکتر

 

Matron: سرپرستار

 

Pharmacy: داروخانه

 

Nurse: پرستار

 

Waiting room: اتاق انتظار

 

Technician: تکنیسین

 

Emergency: اورژانس

 

Visit room: اتاق معاینه

 

Surgery room: اتاق عمل

 

Ophthalmologist: چشم پزشک

 

Recovery: ریکاوری

 

Installation: تاسیسات

 

Disciplinary:  انتظامات

 

Dentistry: دندانپزشکی

 

Maternity: زایشگاه

 

Lab: آزمایشگاه

 

Injection: آمپول

 

Sick person: بیمار

 

Shock device: دستگاه شوک

 

Bed: تخت

 

Forceps: پنس

 

Scissor: قیچی

 

Gown: گان

Secretary: منشی

 

Anesthesia: داروی بیهوشی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

            Hospital has different parts or persons. About persons we can refer to hospital manager, dentist, nurse, doctor, surgery, ophthalmologist, matron, technician, and sick person. About parts we can refer to pharmacy, waiting room, reception, emergency, surgery room, recovery, disciplinary, lab and maternity. With serum, injection and drug, they will help you to survive.

            In surgery room, there are something especial; bed, shock device, scissor, forceps, anesthesia, gown and secretary.

 

بیمارستان بخش ها پرسنل مختلفی دارد. پرسنل شامل مدیربیمارستان، دندانپزشک، پرستار، پزشک، جراح، متخصص چشم، سرپرستار، تکنیسین،  و بیماران. در مورد بخش ها، به داروخانه، اتاق انتظار، پذیرش، اورژانس، اتاق عمل، ریکاوری، انتظامات، آزمایشگاه و زایشگاه. آنها با دارو و آمپول، به سلامت شما کمک می کنند.

در اتاق عمل، چیزهای بخصوصی است. تخت، دستگاه شوک، قیچی، پنس، داروی بیهوشی، گان و منشی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Welfare service : خدمات رفاهی

Clinic : درمانگاه

Police : پلیس

Emergency : اورژانس

Firefighting : آتش نشانی

Transmission : مخابرات

Registry office : اداره ثبت

Court : دادگاه

Hospital : بیمارستان

 

            Clinic, Police, Emergency, Firefighting, Transmission, Court and Hospital are welfare services.

درمانگاه، آگاهی، اورژانس، آتش نشانی، مخابرات، دادگاه و بیمارستان، از مراکز خدماتی هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Timber man : نجار

Hatchet : تیشه

Ax : تبر 

Hammer : چکش

Spike : میخ

Drill : دریل

Wood : چوب

Glue : چسب

Meter : متر

Pencil : مداد

 

            Timber man makes woody objects. He cuts trees with ax and hammer, and fix them by using glue, slobber, glib and drill.

نجار ابزار چوبی می سازد. او درختان را با تیشه و تبر می برد و با دریل، چسب، اره و میخ، بهم می چسباند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Farmer : کشاورز

Shovel : بیل

Hack : کلنگ

Hatchet :  تیشه

Scythe :  داس

Seed : دانه

Tractor : تراکتور

Combine : کمباین

 

            Shovel, Hack, Hatchet, Scythe, Seed, Tractor and Combine, are farmers gadget.

دانه، داس، تراکتور، تبر و کمباین، ابزار کاری کشاورز هستند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Doctor :  دکتر

Gown : روپوش

Stethoscope : گوشی

Penlight : چراغ قوه

Blood Pressure device : دستگاه فشار خون

Injection : آمپول

 

            Doctor wears gown and uses Stethoscope, Penlight, Blood Pressure device and Injection in surgery room.

دکتر در اتاق عمل گان می پوشد و از پنس، چراغ قوه، دستگاه فشار و آمپول استفاده
می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Butcher : قصاب

Chopper : ساطور

Knife : چاقو

Whittler : چاقو تیز کن

Meat : گوشت

Refrigerator : یخچال

Balance :                                                                         ترازو
Meat Grinder
: چرخ گوشت

Give me piece of meat : یک تکه گوشت به من بدهید

 

            Butcher cuts the meat with knife or chopper and keeps it in the refrigerator.

قصاب با چاقو و ساطور، گوشت را تکه تکه می کند و آنرا در یخچال نگه می دارد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معنی کلمات را پیدا کنید:

Baker:

Flour:

Dough:

Furnace:
Fire:

Oar:

Give me bread:

Baker bakes bread with flour and dough, in furnace and oar.

نانوا با خمیر و آرد نان میپزد و در تنور و آتش، آنرا می پزد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Barber : آرایشگر

Scissors : قیچی

Mirror : آینه

Chair : صندلی

Spray : آب پاش

Razor : تیغ

Comb : شانه

Hair : مو

Shave : اصلاح صورت

 

Please cut my hair. Barber works with Scissors, Mirror, Spray, Razor and Comb.

لطفا موهای مرا کوتاه کنید. آرایشگر با قیچی، آینه، شانه و آبپاش کار می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Shoes : کفش

Glue : چسب

Scissors : قیچی

Cutter : کاتر/ تیغ

Knife : چاقو

Sewing machine : چرخ کفش دوزی

Peg : میخ
Hammer
: چکش

 

            Shoe maker works with Glue, Scissors, Cutter, Knife, Sewing machine, Peg and Hammer. And he makes shoes.

کفاش با استفاده از چسب، قیچی، کاتر، چاقو، ماشین چرخکاری، میخ و چکش، کفش درست می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Head: سر

 

Body: بدن

 

Body parts: اعضای بدن

 

Eyelash: مژه

 

Eyelid: پلک

 

Face: صورت

 

Teeth: دندان

 

Mouth: دهان

 

Eyebrow: ابرو

 

Chin: چانه

 

Lip: لب

 

Tongue: زبان

 

Ear: گوش

 

Hair: مو

 

Neck: گردن

 

Muscle: ماهیچه/ عضله

 

Shoulder: شانه

 

Shoulder: شانه

 

Elbow: آرنج

 

Forearm: ساعد

 

Brachium:  بازو

 

Nail: ناخن

 

Finger: انگشت

 

Wrist: مچ

 

Spine: ستون فقرات

 

Back: کمر

 

Stomach: شکم

 

Thigh: ران

 

Leg: پا

 

Joint: مفصل

 

Abdomen: معده

 

Ankle: قوزک پا

 

Knee: زانو

 

Hip: باسن

 

Bowel: روده

 

Bone: استخوان

 

 

            They are parts of body. Head is the top of our body and includes Face, Eyelid, Eyelash, Eyebrow, Mouth, Teeth, Tongue, Lip, Chin, Hair and Ear. Under the head is shoulder which connects to head by neck. After shoulder is your hand. Hand includes muscle, elbow, brachium, forearm, wrist, finger and nail. Next part is bowel, stomach, back, spine and abdomen. After that is leg. Leg includes thigh, knee, ankle and hip. The part which connects bones is joint.

اینها اعضای بدن هستند. سر، بالاترین عضو بدن است و شامل صورت، پلک، مژه، دهان، دندان، زبان، لب، چانه، گوش و مو می شود. پایین سر، شانه است که توسط گردن به سروصل می شود. بعد از شانه، دستان شماست،. دست شامل ماهیچه، آرنج، ساعد، بازو، مچ، انگشت و ناخن می شود.

Carpet: فرش

 

Desk: میز

 

Sofa: مبل

 

Pillow: بالش

 

Moquette: موکت

 

Carpet: فرش

 

Coverlet: لحاف

 

Bed: تخت

 

Blanket: پتو 

 

Radio: رادیو

 

Television: تلوزیون

 

Chair: صندلی

 

Window: پنجره

 

Writing desk: میز تحریر

 

Telephone: تلفن

 

Library: کتابخانه

 

Vacuum machine: جارو برقی

 

Window: پنجره

 

Plug: پریز

 

Picture: تابلو

 

Sweep: جارو دستی

 

Comb: شانه

 

Tablecloth: رو میزی

 

Vase: گلدان

 

Soap: صابون

 

Clock: ساعت

 

Mirror: آینه

 

Toothpaste: خمیر دندان

 

Brush: مسواک

 

Shampoo: شامپو

 

Mirror: آینه

 

Bin: سطل زباله

 

Tissue: دستمال کاغذی

 

Showcase: ویترین

 

Razor: تیغ

 

Razor: تیغ

 

Towel: حوله

Washcloth: لیف

 

Faucet: شیر آب

Stool: چارپایه

 

Dresser: میز آرایش

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد