به نام خدا
مدیریت علم حرکت
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : مدیریت علم حرکت/ نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 46 ص.؛ 5/14 × 5/21 س م.
شابک : 40000ریال0–54–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 4 م4ی/ 295 BF
رده بندی دیویی : 334/152
شماره کتابشناسی ملی : 4034037
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 0- 54- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه................................................................................5
فصل 1 .............................................................................7
مفهوم مدیریت حرکت............................................................7
مدیریت علم حرکت...............................................................7
گرایشات حرکت...................................................................8
ویژگی های مدیریت..............................................................9
انتخاب و ساختار.................................................................10
مدیریت حرکت و نامگذاری....................................................11
مفهوم رایج حرکت................................................................12
فصل 2 .............................................................................13
هدف گذاری چیست؟..............................................................13
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟..............................................13
کارشناسی بنای مشارکت........................................................13
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت......................................14
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی................................14
فصل 3 .............................................................................17
نقشه و تجربه.......................................................................17
نقشه ی اساسی.....................................................................17
دامنه ی حرت......................................................................17
نقشه های سازمانی حرکت......................................................17
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت.......................................18
حرکت چگونه بنا می شود؟.....................................................18
ماهیت اصلی حرکت..............................................................18
ابعاد فرایند حرکت................................................................19
فصل 4 .............................................................................21
اجرای حرکت چگونه است؟....................................................21
هدف از فرایند مدیریت...........................................................21
هدف های سوای عملکردها.....................................................23
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت.................................24
هدف مدیریت حرکت.............................................................26
هدف و فرایند مدیریت حرکت..................................................27
اقدام در تحلیل چیست؟...........................................................27
فصل 5 ..............................................................................29
بر حرکت چه می گذرد؟..........................................................29
اجرا به مثابه حل مسأله...........................................................29
همراه با الگوی حرکتی...........................................................30
به چالش کشیدن حرکت...........................................................30
مرتبط ساختن الگو با عمل.......................................................30
چارچوب حرکت...................................................................31
اجرا و چارچوب...................................................................31
ارزشیابی در فرایند حرکت......................................................32
ارزشیابی بازتابی..................................................................32
تحلیل بخشی از حرکت...........................................................33
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد................................33
فصل 6 .............................................................................35
مسائل دیگر.........................................................................35
مدیریت حرکت به معنای خط مشی............................................35
خط مشی مدیریت حرکت........................................................35
خط مشی راه کارهای دیگر.....................................................36
خط مشی سازمان حرکت........................................................37
مدیریت حرکت....................................................................38
فصل 7 .............................................................................41
اجرای متفاوت.....................................................................41
عناصر فعال در حرکت..........................................................42
انواع فعالیت های حرکتی........................................................43
نقش های مدیریت حرکت........................................................43
فعالیت حرکت و سیاست گذاری................................................44
فصل 8 ..............................................................................45
معنای حرکت.......................................................................45
شور و شوق........................................................................45
نظریه و عمل در حرکت.........................................................46
ابزارهای تحلیلی...................................................................46
سازه های حرکت..................................................................47
مقدمه
در این کتاب، مفهوم مدیریت حرکت وارزش
های خاصی حاکم بر آن تعریف می شود. مدیریت حرکت نمایش اقدام به صورت پیکربندی
شده ی جمعی با هدف های شناخته شده و مشخص است به طوری که به صورت پایدار و قابل
پیش بینی در آیند و به این هدف ها قدرت قانونی و مشروع بدهد.
بدین سان، مفهوم مدیریت حرکت، هم
عمل را توضیح می دهد و هم به آن اعتبار می دهد. آنچه را ورزشکاران انجام می دهند
توضیح
می دهند و آنچه برایتان مناسب تر است را ارائه می دهد. بنابراین مدیریت حرکت به
منزله ی درک شیوه ای است که ورزشکار برای شکل دادن فعالیت بکار می گیرد. اما برای
تحلیل گران (مشاهده گران) نیز مفهومی رایج است. آنان به عنوان شیوه ای برای
بازبینی فعالیت سازمان یافته این مفهوم را بکار می گیرند. مفهوم مدیریت حرکت به ما
این امکان را می دهد که بدانیم در چه مرحله ای، چگونه به اقدام عملی شکل دهیم و در
این فرایند، اندیشه ی معتبر چه هدفی را دنبال می کند. یعنی، مدیریت حرکت به مثابه
یک فرایند پرسش و پاسخ در نظر گرفته می شود.
امروز، مطلب خاصی به عنوان مدیریت
حرکت وجود ندارد. طبیعی است که خواننده بپرسد چه نیازی به این مطالب است. این کتاب
درباره ی محتوای مدیریت حرکت سخن می گوید. به این منظور که مدیریت حرکت چیست؟
مدیریت حرکت مفهومی است که گستره ی وسیعی از فعالیت های حرکت را تحت پوشش قرار
می دهد. مدیریت حرکت صرفا شیوه ای خنثی در اجرا نیست، بلکه شیوه ی توجه به حرکت های معینی است.
این کتاب برای ورزشکاران و همچنین
مشاهده گران (مربیان) نگاشته شده است و دامنه ی گسترده ای از حرکت ورزشکاران را
خطاب قرار می دهد. ورزشکارانی که به رشته ای خاصی (مثل کشتی) علاقمندند و می
خواهند بدانند که مدیریت حرکت به چه معنا است و چگونه ارائه
می شود.
بنابراین بهتر است این اثر را مقدمه ای بر نوع خاص از مدیریت حرکت در نظر بگیرید. واژه ی مدیریت حرکت در گستره ی وسیعی از زمینه های مختلف فعالیت بکار می رود. نظام های حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
فصل 1
مفهوم مدیریت حرکت
حرکتی مختلف با روش های متفاوت و پوشش دادن به انواع سبک های حرکت است.
مفهوم مدیریت حرکت:
این مفهومی است که بر فهم ورزشکار از شیوه های اجراهای غالب است. به نظر می رسد هر ورزشکاری قصد دارد در قریب الوقوع کار خاصی انجام دهد. در عملکرد مدیریت حرکت این واژه به معنای اقدامات و تعهدات هر ورزشکار در حوزه ی فعالیت ورزشی است.
به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر به شیوه ای آینده نگر عمل می کند تا حال نگر. نسبت به آنچه ورزشکار باید در لحظه ی بعد انجام دهد علاقه نشان می دهد تا اینکه آنچه اکنون در حال اجرا است. مفهوم فرایند حرکت به چه میزان مفروض پنداشته شده است. باید حرکت را به مثابه شیوه ای برای بکارگیری قدرت اجرا درباره ی مسائل حرکت دانست. اقدام ورزشکار نسبت به عرصه ی تعریف شده ای از عمل.
اما مدیریت حرکت به چیزی فراتر از تصمیمات اتخاذ شده توسط ورزشکار اشاره دارد. توصیف چیزی به عنوان مدیریت حرکت بدان معنا می دهد که بر آن اهمیت خاص قایلیم.
این بحث مختصر حالی از آن است که مدیریت حرکت همیشه و همه جا در زمینه های مختلف به معنای واحدی بکار می رود و به بررسی معنادار حرکت می پردازد. آنگاه می کوشد درک بهتری در مفهوم گسترش حرکت داشته باشد.
مدیریت علم حرکت:
می توان بحث حرکت را بر پایه ی سه مشخصه مفروض قرار داد:
1- انسجام
2- سلسله مراتب
3- هدفداری
انسجام حاکی از این فرض است که همه ی اجزای حرکت یک اقدام با هم تناسب دارد و اجزایی از کل سازمان یافته و نظام واحدی را تشکیل می دهند. برای همین مدیریت علم حرکت باید به چگونگی هدایت این نظام (یا به نحوه ی هدایت آن) بپردازد. انواع حرکت ها یا دغدغه ها و توانمندی های مختلف در فرایندی (کشمکشی) که طی آن حرکت های مختلف می کوشند هر یک از فعالیت هایی را به شیوه ای شکل بدهند که چشم انداز خاص آنان را می نمایاند.
فرض دوم سلسله مراتب است: اینکه
فرایند حرکت به بخش هایی تمرکز دارد که در رأس حرکت قرار دارند و دستور اصلی را
صادر می کنند. اما هر کدام ساز خود را می زنند و هر جزء مانند نوعی دستگاه اعصاب
مرکزی نحوه ی اقدام را تصویب و آن را به اجرا
می گذارند.
فرض سوم هدفداری است: اینکه باید حرکت را به مثابه پیکری در نظر گرفت که هر کدام بخش های دیگر را پیگیری می کنند و هدف های خاص را می فهمند. می توان این مسائل را بر حسب زمان، تغییر داد و مسائل و راه حل آنها را فهمید.
ورزشکار مدیریت حرکت را در نظر می گیرد و حرکت چیزی است که ورزشکار تصمیم می گیرد انجام دهد. از این رو حرکت باید همگانی باشد. اصلاح حرکت عمومی بر پایه ی نظام سلسله مراتبی است که باید این کار با اقتدار انجام شود. این کار با شیوه ای زیرکانه و با جانشینی زیر مجموعه های فرعی انجام می گیرد.
گرایشات حرکت:
چنانچه گرایش بر این باشد که حریف چه اموری را انجام می دهد. تنها مسأله این است که به چه شیوه ای این مهم را به سرانجام برسانید. در اجرای حرکت به نظر می رسد که مدیریت حرکت بیشتر در جایی استفاده می شود که می خواهید عملکرد حرکتی حریف را به چالش بکشید. در اینجا نه تنها عملکرد حرکتی حریف را توصیف می کنید، بلکه آنچه را توجیح می کنید، آن را استقرار می دهید.
در این مرحله می توان مشاهده کرد که مدیریت حرکت می تواند به معنای مجموعه ای از هدف های فعالیت یا اصول راهنما نباشد، بلکه صرفا استاندارد کردن و تصریح عملکرد باشد. به بیان دیگر باید دانست که حرکت های ذی نفع کدام قسمت ها هستند و چه می کنند؟ همچنین نگاهی به جلو خواهد انداخت (کجا می خواهید بروید؟)
ویژگی های مدیریت:
مدیریت واژه ای است که به روشنی به شیوه های متنوع و در سطوح گوناگون به کار می رود. در شیوه های بکارگیری این واژه سه عنصر اصلی را می توان مشاهده کرد:
1- قدرت اجرایی
2- کارشناسی حرکت
3- ساماندهی حرکت
پیش از همه اصل حرکت بر اساس نظام سلسله مراتبی در حوزه ی خاص اعمال می شود. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت مستلزم دانش درباره ی مسأله و راه حل آن است. از این منظر مدیریت حرکت در حل ماهرانه ی مسأله پیش می آید که آیا این حرکت مؤثر است یا خیر؟ و این سؤال عرصه ی تخصصی دیگری از ارزشیابی سیاست را ایجاب می کند.
سرانجام مدیریت حرکت بستگی به نظام انسجام دارد. تصمیم گیری امری دلبخواهی و هوا و هوسی نیست. تابع کاربرد کلی قاعده ای شناخته شده است. به این ترتیب مدیریت بر حرکت، رفتار ورزشکار را محدود می سازد. در همین حال، آنان را از الزام انتخاب رها می سازد و چارچوب مشترکی برای دامنه ای از فعالیت فراهم می کند.
در این بستر، سر چشمه ی عمده ی دشواری مسأله انسجام عرصه های مختلف مدیریت بر حرکت است. هر گونه نابسامانی از مسائل عمده ی حرکت و بخش زیادی از فعالیت حرکت متوجه ی راه کارهای مختلف است. این گفته که قدرت اجرایی، کارشناسی و سازماندهی از ویژگی های مدیریت حرکت است. به این معنا نیست که این هر سه یکسان و در همه ی جهات این فرایند وجود دارند. در واقع، ممکن است این خصوصیات با هم در ستیز باشند.
انتخاب و ساختار:
تا اینجا از مدیریت بر حرکت به مثابه انتخابی آگاهانه صحبت شد. یقینا تصمیم گیری کار ورزشکار است و حریف هم وظایفی دارد که به آنچه باید انجام دهد فکر می کند و زمانیکه تصمیمی اتخاذ کرد، آن را انجام می دهد. اما تنها این نمی تواند تحلیل مناسبی از فرایند حرکت باشد.
پیش از هر چیز، گاهی تقسیم اقدامی مشخص از یکسو و اقدام با شیوه و روشی خاص می باشد. شرح جزئیات بماند برای بعد. به نظر می رسد باید بتوانید از هم در ریختگی فعالیت های حرکتی در یک جریان (بالا و پایین) ناهماهنگ اجتناب کنید. بلکه اجرای نسبی استوار که جزئی از جریان پیوسته است که برای قسمت هایی وظیفه است و برای سایر قسمت ها، عاملی ساختاری.
آنچه مدیدریت می نامند می تواند به روشنی بر اساس تصمیم مجری فن باشد. اما منشأ آن ممکن است در عمل حریف باشد. آنچه به راحتی و به شیوه ای نظام مند قابل اجرا است، آنچه مؤثر است، آنچه با انتظارات حریف سازگار است، ممکن است الگویی از طرف حریف باشد. اما توصیف آن به عنوان تصمیم مستلزم بسط معنای این ویژگی ها است.
به هر حال، برخی استدلال می کنند که اتخاذ هر تصمیمی سرآغاز هر نوع فعالیتی است. در صورتی که فهم پیامدهای چنین تصمیمی است. هنگامیکه مجری حرکتی هستید باید بتوانید از آن مراقبت کنید، به این دلیل، برخی استدالال می کنند که مدیریت حرکت را نباید در قالب قصد و نیت فهمید، بلکه بر حسب تعهدات قابل فهم است.
من الگوی حرکت را به معنی الگوی
تخصیص حرکت ها در پاسخ آنچه انتظار می رود با توجه به چالش های به وجود آمده می
دانم. ادعا
می کنم که
همه با چنین معنایی موفق اند. اما من هدف ها، نیت ها، اصول، تصمیمات، هدف های ویژه
یا همه ی آنها را به مثابه شاکله ی ساختار کم حرکت می دانم که به دنبال کاربرد
مناسبی برای اصلاح حرکت است.
از این منظر، نمی توان مدیریت بر
حرکت را صرفا به صورت هدف های کاملا تعیین شده در نظر گرفت، بلکه باید آن را احساس
شیوه ی الگو بندی فعالیت در میان دامنه ی گسترده ای از فعالیت دید. به
گونه ای که ورزشکار بداند در لحظه ی بعد چه روی می دهد. بیان هدف شاید هم مهم
باشد، اما احتمالا گویای همه ی ماجرا نیست و این بدان معنی نیست که مدیریت حرکت
وجود ندارد. ورزشکاران
می آموزند که چگونه حرکت را اجرا کنند. یاد می گیرند چه قسمت از حرکت را مسأله ی
مهم بدانند و چه کاری می توان درباره ی آن انجام دهند. از این جهت، هر حرکت منبع
مهمی برای الگوهاست و رفتارهای مختلف تعبیرهای متفاوتی از یک اقدام معین دارد. از
این منظر، عنصر اساسی حرکت آرزوها نیست، بلکه تأثیر آنها بر عمل است. همینطور
تخصیص ساختارمند حرکت، یعنی مدیریت.
البته، بیان هدف مدیریت یکی از شیوه های مهم اختصاص منابع حرکت است. اما ممکن است کافی نباشد و یقینا تنها راه نیست.
در اینجا نوعی الهام در مفهوم مدیریت حرکت می توان دید: تنشی بین انتخاب و ساختار. توصیف مدیریت حرکت به عنوان تعیین فرصت هایی برای انتخاب فراهم می آورد و عرصه ی اقدامات متفاوتی را اقتضاء می کند.
بنابراین تقاصا برای تصمیم گیری از نظام موجود، تعهداتی بر اساس انتخاب های حریف بنا شده است. این نکته در اینجا مطرح نیست که ساختار مانع انتخاب می شود. دو بعد حرکتی هر دو ورزشکار ارتباط ناگسستنی با یکدیگر دارند. اتخاذ مدیریتی که به هدف شکل بدهد، لازم است. اگر بتوانید اقدام جدیدی بر ضد هر عمل اعمال کنید، انتخاب نو ساختار موجود را به چالش می کشد و اجرای همین ساختار، فرصت ها را محدود می کند. پس در هر فرایند حرکت، تنشی ساختاری بین این دو به وجود می آید و در نتیجه ابهامی قابل توجه حاصل می شود.
مدیریت حرکت و نامگذاری:
مدیریت حرکت واژه ای است که صرفا عمل را توصیف نمی کند بلکه به آن شکل می دهد. آنچه را می بینیم نامگذاری می کند تا بتوانیم، آن را به شیوه ای خاص به عمل در آوریم. اظهار این نکته که بعضی از قسمت های حرکت را پیش از قسمت های دیگر برجسته تر می سازد و این تفکر را به وجود می آورد که فعالیت های مختلف باید با همدیگر هماهنگ شوند و به سوی یک مقصد مشخص هدایت شوند.
در همین حال، توجه به سایر قسمت
های حرکت الزامی است. هنگامیکه شیوه ی خاصی برای شکل دادن به ذهن بکار می رود،
شیوه های دیگری مربوط به سیاست شخصی و مدیریت یا راهکار (استراتژی) نظام می یابد.
تمایز بین حرکت ها و مبارزه و بین بعضی نقاط و اجزاء با یکدیگر رواج می یابد.
بسیاری از این برآیندهای حرکت به شیوه ای مؤثر و کارآمد پیکره ی حرکت را تقویت می
کنند. یعنی بعضی از قسمت های حرکت دارای
قدرت قانونی تعیین سرنوشت هستند که می توان آن را شیوه ی عمل دانست. ورزشکاران
حرکت ها را به شیوه ای انجام می دهند که برای آنان معنی دار و هیچ گونه تجویز رسمی
درباره ی اینکه بهتر است چگونه عمل بکنند وجود ندارد. آنها نوعی استدلال و
خودگردانی عملیاتی دارند. گاهی حرکتی را اجرا می کنند و گاهی ترجیح می دهند حرکت
خود را متوقف کنند.
مفهوم رایج حرکت:
مفهوم رایج حرکت به این معناست که اجرای حرکت به مقصود خاص می باشد. اهمیت چنین کاری بدان معناست که شیوه ی عمل را به چه روشی شکل می دهد و مفهوم مدیریت در این مهم چه نقشی دارد.
فصل 2
هدف گذاری چیست؟
ورزشکارانی که اجرای حرکتی را هدف گذاری می کنند، سرخود تصمیم نمی گیرند، بلکه هدف گذاری خود را با توجه به علایق حریف می سنجند. اما با چشم اندازی نسبتا متمایز. در این مرحله بهتر است بخشی از قسمت های حرکت را به تعلیق بیندازید.
چگونه در حرکت مشارکت کنید؟
مناسب ترین نقطه ی آغاز برای اجراهای مختلف است. همچنین شایان توجه است که این جریان می تواند دوسویه باشد. ورزشکار مقتدر ممکن است بکوشد حرکت خود را تحمیل کند. اما حریف مقابل سعی می کند در حرکت خلل ایجاد کند. به این منظور، باید بتواند به ساختار اقتدار اشراف داشته باشد.
کارشناسی بنای مشارکت:
نخستین پرسشی که در اینجا پیش می آید به نوع کارشناسی ونوع رابطه بین حرکت ها مربوط است. تخصص امری کلی و رها نیست، بلکه مقدم و مؤخر مشخص دارد. بنابراین ورزشکار به دنبال ارتباط مؤثر و نیرومند در حرکت است و این ارتباط دو سویه است. پاسخ به حرکت حریف و محافظت از آن به صورت دایره ای خواهد بود. در این حالت ورزشکار سعی می کند انتظارات حرکت را بهتر درک کند و به این امید در فرایند حرکت پیروز شود.
در نتیجه تخصص به شیوه ی مهمی برای سازماندهی فعالیت های حرکت تبدیل می شود. ورزشکارانی که به عرصه ی مشخصی از حرکت علاقمندند، دانش ویژه در اینباره کسب می کنند و به تدریج با این دانش آشنا می شوند. اما نمی توان فرض کرد که درباره ی هر مسأله ی حرکت عرصه ی روشنی از کارشناسی مربوط به آن وجود دارد. عرصه های مختلف کارشناسی ممکن است شیوه های متفاوتی برای پرداختن به مسأله ی واحد داشته باشد. بنابراین نحوه ی شکل دادن و تعریف مسأله ی حرکت با عکس العمل حریف ارتباط نزدیک دارد.
ساماندهی حرکت مبنایی برای مشارکت:
دغدغه ی حرکت اجرای فعالیت سازمان یافته و قابلیت پیش بینی آن است. معمولا این مسأله را نظارت درون حرکتی می پندارند. چگونه اطمینان حاصل کنیم. مشارکت در رأس سازمان اجرا قرار دارد. شاید اجرا آنقدر کفایت نکند که قابل پیش بینی باشد و شاید مجبور شوید خود نیز نوعی سامان به وجود آورید. از همین رو چگونگی کارکرد و حرکت تعیین خواهد کرد که هر ورزشکار چه نوع هدفگذاری را دنبال خواهد کرد.
هنگامیکه به فرایند حرکت در میان سازمان می نگریم، این نیاز به ایجاد نظم بازهم آشکارتر می شود. همینطور، با محاسبه تقسیمات حرکت توان پیش بینی باز هم افزایش می یابد، اما پیشگویی حرکت، بستگی به انضباط حرکت و تعداد دخالت های چالشی خواهد داشت.
پس تعجبی ندارد که بخش قابل توجهی
از فعالیت های حرکتی به ایجاد حفظ نظم در فرایند حرکت معطوف شود، این مسأله بیشتر
نوعی
چانه زنی به نظر می رسد تا تصمیم گیری و این به زمینه های مشترک توجه دارد که می
تواند ورزشکار را به هدف نزدیک تر کند. همچنین
انتخاب های متفاوتی پیش روی هر کدام از آنها وجود دارد، اینکه مجموعه ای از مسائل
و راه حل های مختلف پیش روی آنهاست و برای رسیدن به مسائل جدید مهارت های جمعی حل
مسأله را بسیج
می کنند.
هدف گذاری از طریق مجموعه های حرکتی:
در بسیاری مواقع، ارتباط میان
اجزای حرکت بر پایه ی نقش هایشان سازماندهی می شوند. یک راه حل، ایجاد ارتباط
هماهنگ بین این عوامل است. این گروه های حرکتی مختلف در می یابند تا که چه اندازه
می توانند از یکدیگر حمایت کنند. همچنین به تشکیل کارگروهی کمک می کنند که دلیل
وجود آنهاست. در واقع ورزشکار به شناسایی و تحلیل نقاط شکننده اقدام می کند. اما
زمانیکه سرخود عمل کند، جنبه های مختلف این فرایند را ضعیف می کند. یعنی گره حرکت
تضعیف
می شود.
لازمه ی هر اقدام جمعی نوعی فهم متقابل است و شیوه ی اجرای حرکت با یکدیگر این فهم را تقویت می کنند. اجرای خوب را ورزشکاری انجام می دهد که حرکت های دو طرف را می شناسد و آنها را به اعتدال می رساند. در اینجا نمی توان نشانه های جهل و بدفهمی و ستیز یافت. در این صورت به نسبتی که ارتباط متقابل وجود دارد، حرکت پایه شکل می گیرد.
این تصور توجه ما را به دانش مشترک جماعت ورزشکار معطوف می دارد. آگاهی مشترک آنان درباره ی عرصه خاصی از حرکت است که آنها را به جلو می برد. این آگاهی مشترک می تواند شیوه ی نوینی از فهم حرکت باشد. این نکته بدان معنا نیست که همگی بر سر آنچه در این باره باید کرد اتفاق نظر دارند و مجبور نیستند همدیگر را به حرکتی متقاعد کنند. اما این عناصر با یکدیگر ناهمساز نبوده و هیچ دلیلی وجود ندارد که همدیگر را نفی کنند، یعنی هر دو ورزشکار در مبارزه بر سر قدرت بسیج می شوند.
یادآوری این نکته مهم است که این اصطلاحات اساسا استعاری است و برای کمک به فهم پیچیدگی فرایند حرکت ارائه می شود. این واژه ها توجه ما را به شیوه های خاص متمرکز و به سوی ابعاد گسترده و متعادل فرایند حرکت به شیوه های خاص معطوف می سازد که متمایز با منظر خطی و پلکانی است که اساس بسیاری از مفاهیم است. اما اینها (اجزای حرکت) سازهایی هستند که در یک ارکستر بزرگ یکدیگر را حذف می کنند. اما اینکه تصور طرف در مسأله ی حرکت نفعی دارد و لزوما در تصمیم گیری ها هر کدام گاهی نقش بالا و گاهی نقش پایین را ایفا می کنند. بلکه هر دو طرف در حل مسأله ی حرکت مشارکت دارند و به شکل دادن حرکت کمک می کنند. همچنان که هر کدام چشم اندازهای متفاوتی درباره ی حل مسأله دارند، به این اعتبار هر دو طرف (مشارکت کنندگان) متقابلا نقشی سازنده دارند.
هر کدام از جایی از حرکت را تقویت می کند و یا برعکس اما اینکه تصمیم گیرنده کیست؟ یا مسأله ای که به آن می پردازد چیست؟ اینها در فرایند حرکت شکل می گیرند.
فصل 3
نقشه و تجربه
اصل روشنی است که مدیریت در حرکت، رأس تعیین می شود و گسترش می یابد. اما زنجیره ی اقتدار واحدی وجود دارد و تصمیمی شفاف که فعالیت از آنجا جاری می شود.
تجربه ی فرایند حرکت کمی پیچیده تر است. اینجا یکی از معضلات حرکت پیش می آید. این واژه را می توان به معنی گسترده اش برای تمامی فرایندهای حرکت بکار برد که به آنچه سازماندهی می کند، شکل می دهد. اما برای فهم تمام اینها بهتر است فرایندی را بشناسیم که آنها را پدید می آورد و به آن معنا می دهد.
نقشه ی اساسی:
راه حلی آسان در میان نیست. باید دریابید که برای فهم حرکت لازم است به بیش از یک سو توجه داشت. باید دانست که اجزای حرکت چه ویژگی هایی دارند و به چه میزان می توانند در شکل دادن به فعالیت حرکتی نقشی فعال داشته باشند؟ کدام اجزاء جزئی از ساختار تصمیم گیری اند؟ چه ویژگی در حرکت در اجرای تصمیمات نقش اساسی دارد؟ این امر بیشتر به ما می گوید که در پی چه هستیم تا اینکه چه خواهیم یافت.
دامنه ی حرکت:
چون دامنه ی حرکت بسیار گسترده است، آسان تر است که با اجزای تصمیم گیرنده آغاز کنیم و سپس دامنه را گسترده تر سازیم. ممکن است تعیین هدف های حرکت به شما کمک کند و سپس از خود بپرسید چه قسمت های دیگر را در حرکت دخالت دهیم.
نقشه های سازمانی حرکت:
هر فن به بخش های تخصصی تقسیم می شود. در سطوح مختلف حرکت لازم است توجه شود. باید فهمید قدرت در کدام قسمت ها تمرکز یافته است. معمولا نوعی پراکندگی قدرت در سطوح مختلف حرکت پراکنده شده است که به تدریج در یک نقطه تمرکز می شود. اما مجموعه ی حرکت از خودگردانی عملیاتی قابل توجهی برخوردار است.
ایجاد زمنیه ی مشارکت در کل حرکت:
چون فرایند حرکت بسیار پراکنده است. می توان جماعت حرکت را شناسایی کرد که چگونه با هم دیگر همکاری می کنند.
رأی این امر، پوشش نهادینه شده و متنوعی است و از منطق خاص برخوردار نیست. آنچه ثابت است اینکه مجریان فن در مناسبات پایدار در سراسر قلمرو حرکت سازمانی ایجاد می کنند و می کوشند این مناسبات از ساختار رسمی برخوردار شود تا بتوان از آنها برای ایجاد تنوع و خلاقیت استفاده کرد.
حرکت چگونه بنا می شود؟
به نظر می رسد مدیریت حرکت معنای چندی دارد. بستگی دارد قدرت، تخصص و نظم و اینکه اجزای حرکت می توانند به چیزهایی نسبتا متفاوت رجوع کنند.
به طور کلی هر فن زیر پوشش برخی
مزایای نظام یافته تغییر جهت و یا تغییر هویت می دهد. این امر بدان معنا است که
لازم است به
شیوه ای مدرن
تر به عملکرد حرکت بنگریم.
ماهیت اصلی حرکت:
هنگامیکه به دنبال مدیریت حرکت می گردید، بستگی دارد تا چه اندازه به مسائل حرکت توجه داشته باشید. اما خوب است به سه سطح حرکت توجه شود:
1- سطح درونی: این سطح موضوعات حرکت را به روش عملیاتی درک می کند. بلکه آنچه می کند، چگونگی سازماندهی آن و موضوعاتی که بدان مربوط است.
2- سطح کارشناسی: این امر ایجاد رابطه میان حرکت ها را بررسی می کند. این رابطه ها می تواند از ثبات نسبی برخوردار باشد و به میزانی که این رابطه ها ثبات داشته باشند، تحلیل آنها به عنوان الگویی شبکه ای لازم است.
3- سطح چالش: باید توجه داشته باشید هیچ مرزبندی ثابتی بین سطوح مختلف حرکت وجود ندارد.
ابعاد فرایند حرکت:
تا اینجا دامنه ی نسبتا گسترده ای از کاربردهای حرکت را در معناهای مختلف با تمامی مجموعه ی ترتیبات، ادراکات، تمهیدات، مراقبت ها و رابطه ی بین آنها بررسی کردیم. اما این همه تنوع برای چیست؟ دلیلش این است که حرکت دو بعد دارد، عمودی و افقی و کاربردهای مختلف به ابعاد مختلف مربوط می شود.
در بعد عمودی مدیریت حرکت به صورت انتقال تصمیمات به سمت بالاست. چرا که مسیرهای مجاز برای اقدام به منزله ی درختی است که شاخه های فرعی زیادی دارد که هر کدام ارزش های حرکت را به حداکثر می رساند. این بعد بر اقدام اجرایی تأکید دارد. بر انتخاب عقلی و نیروی قدرت مشروع به توانایی در اتخاذ تصمیات مربوط می شود.
بُعد اُفقی به مناسبات بین حرکت ها در سازمان های حرکتی مختلف توجه دارد. این بعد توجه خود را به مرزهای سازمانی درون حرکت معطوف دارد. به ماهیت ارتباط بین حرکت ها و چگونگی تشکیل و حفظ آنها، به تفسیر ورزشکار در فهم مسائل حرکت می پردازد.
این دو بُعد دو شق متفاوت نیست. برعکس هر یک می خواهد دیگری را پشتیبانی کند. اجرای تصمیمات مستلزم همکاری و تفاهم در بُعد عمودی اعمال می شود. اما این دو بعد پاسخ های متفاوتی به این سؤال می دهند که هر حرکت چگونه دوام می یابد؟
این هر دو بعد اجزای فرایند مدیریت حرکت می باشند. بنابراین نمی توان هیچ یک را کنار گذاشت. سیاست گذاری درباره ی مراحل اقدام برای پیش بینی و رویارویی با کثیر رُخدادها و اتفاقات در حرکت است.
این امر بدان معناست که حرکت یک هدف متحرک می باشد و از فرمول خاصی تبعیت می کند.
فصل 4
اجرای حرکت چگونه است؟
حرکت را با دنبال کردن هدف ها می
فهمیم. مدیریت حرکت همان چیزی است که می خواهیم بدست بیاوریم. مطمئنا فن رشته ای
از حرکت های هدفدار است. اساس تعریف مدیریت حرکت را تشکیل
می دهد. درک حرکت به مثابه تعقیب مقاصد متعارف که جذابیت دارد. اساس تحلیل عمده ی
حرکت، یافتن محاسبه ی بهتر و دستیابی به هدف مطلوب است. از این منظر می توان
فرایند حرکت را شامل مراحل زیر بررسی کرد:
1- تعیین هدف: نخستین پرسش همان است که هدف چیست. از این منظر هر تصمیمی هدف را تعیین می کند. اما به شرط اینکه هدف هایی را که می خواهید بدان ها نایل شوید به صورتی شفاف ارائه دهید.
2- انتخاب مسیر اقدام: پس از آنکه مسیر حرکت شفاف سازی شد به انتخاب مسیر اقدام برای تحقق این اهداف مبادرت کنید.
3- اجرای مسیرهای اقدام: هنگام اجرای اقدام، فرایند حرکت را توصیف کنید.
4- ارزشیابی نتایج: اکنون می توان برایند اجرای حرکت را با توجه به تأثیر مورد انتظار ارزیابی کرد.
5- تعدیل حرکت: در صورت ضرورت، اجرای حرکت اصلاح شود.
هدف از فرایند مدیریت:
فرایند فن روش نمایش خطی و منحنی با روش معین و منظم با چنان منطق خاص و تقریبا با عقل متعارف اجرا می شود. در اینجا با عدم ارتباط بین شیوه ی اجرای ورزشکار و شیوه ی حرکتی حریف توافق می شوند.
اهداف اجرا عبارتند از: دستیابی و حفظ تعادل در حرکت، فرایندی مدام و جستجو درباره ی دستیابی به هدف های شناخته شده مطرح است.
ورزشکاران درمی یابند که واحدهای
حرکت با چه اهدافی دنبال
می شوند و
همه ی قسمت های اجرا چه ارتباطی با دیگر قسمت های حرکت دارند. یا ممکن است به
دنبال قسمت هایی باشند که با همدیگر ناسازگار است.
گاهی لازم است برای حفظ یکپارچگی در حرکت، ارتباط بخشی از حرکت را تقویت کنید. اما احتمال دارد که پیگیری یک هدف به زیان هدف دیگری باشد. در واقع ارائه ی فعالیت سازمان یافته ی حرکت به مثابه تعیین هدف های تعریف شده، ماهیتی نسبتا روشن به آن می دهد.
مسأله این نیست که اهداف را نمی
توان به راحتی تشخیص داد. فقط
می توان روند
عملیات پذیرفته شده ای را دنبال کرد و به دنبال روابطی باشید که روابطی پایدار را
سازماندهی کند که اهمیت آن روشن است. اما فهم فعالیت های آن به صورت تلاش برای نیل
به اهداف گمراه کننده خواهد بود.
این فرض هم بی مورد است که تصور
شود، فعالیت های سازمان
یافته ی حرکت را بر حسب هدف های تعریف شده مورد ارزیابی قرار دهید.
گاهی ممکن است نوعی ارزشیابی صوری بر حسب اهداف در میان باشد. اما فعالیت را به صورت عملکرد عادی مورد ارزشیابی قرار دهید. ممکن است حرکت ورزشکار بر حسب موفقیت حریف در نیل به هدف های تعریف شده مورد ارزشیابی قرار بگیرد. اما احتمال دارد شیوه ی واقعی تری هم برای ارزشیابی آن وجود داشته باشد.
این شیوه ارزشیابی فعالیت سازمان
حرکت که یک سونگری فرایند
می تواند
همراستای عملکردهای حریف مورد ارزشیابی قرار بگیرد. بازسازی حرکت در حین اجرا،
احتمالا از شیوه های ارزشیابی متفاوتی بهره می گیرد. با بسط همین نکته، می توان
گفت که این اهداف مورد نظر قرار می گیرند. اما این امر مستلزم آن است که مناظره ی
دو حرکت را درباره ی فرایند به صورت هدف هایی شفاف تعیین کنید.
اما به هر حال، مسأله ی هدف را
معمولا نمی توان به یک سازمان حرکتی محدود کرد. همچنان که ممکن است اهداف حرکت
متمایز از یکدیگر دنبال شوند که می توانند ناقض یکدیگر باشند و دیدگاه های متفاوتی
نسبت به یکدیگر داشته باشند. مسأله صرفا این نیست که
اندیشه های مختلفی در اینباره داشته باشند که چه اقدامی باید کرد: ممکن است دیدگاه
نسبتا متمایزی در این باره داشته باشید؟ همچنان که تفسیرهای متفاوتی درباره ی نقش
های مختلف مسأله داشته باشید و درباره ی مدیریت مناسب در پاسخ به آن تصورات
متفاوتی ارائه دهید. بنابراین تعیین هدف های حرکت مستقل از وضعیت تعیین می شود.
یعنی هدف با توجه به تمام اجزای شرکت کننده در اجرا تعیین کننده هستند. دامنه ای
از اهداف حرکت وجود دارند که تحلیل خاص خود را
درباره ی
مسأله ی حرکت در پی حمایت گسترده تر و با منظر مناسب ترین مسیر اقدام کنند.
این بدان معنا است که رابطه ی بین
اقدام و اهداف به صورت معضلی پیش رو می باشد. نمی توان مفروضات را در نظر نگرفت.
ممکن است اجرای هدف های حرکتی در جریان باشد. حتی هنگامیکه فعالیت در پاسخ به هدف
هایی در نظر گرفته می شود، می تواند با هدفی دیگر در تقابل باشد. اقدامی که در پی
هدف های حرکت صورت می گیرد،
می تواند بر
ضد هدف های حمایت شده در تقابل با یکدیگر قرار بگیرند. هدف های تعیین شده موضوعات
مورد مناقشه با تمایلات دیگر حرکت هر اقدامی را به عنوان اجرای هدفی تفسیر می
کنند. لازم است از خود بپرسید ارتباط بین هدف و فعالیت چیست؟
هدف های سوای عملکردها:
هدف صرفا یکی از شیوه های ممکن
برای فهم فرایند حرکت است. در حالیکه می توان برای مقابله با هر وضعیتی، سازمان
روندهای
غیر معمول را
ارائه داد. اینها شیوه های متفاوتی برای پردازش و ارزشیابی اطلاعات حرکت می باشند
و به فهم نسبتا متمایزی درباره ی آنچه روی می دهد، دست می یابند.
چنانچه به شیوه ی دیگر به موضوع
نگاه کنید، مشاهده می کنید
درباره ی یک
ساختار، هدف ها شکل های دیگری به خود می گیرند و گاهی ماهیت سازمانی میانجی رویداد
حرکت به این فعالیت شکل
می دهد.
اینکه چه کاری انجام می دهید؟ حریف چه کاری انجام می دهد؟ چه روندی با حفظ ترتیبات انجام می شود؟ مسئولیت حرکت چیست؟ چه روندی را برای انجام دادن چنین حرکتی در نظر گرفته می شود؟
همچنان که تفسیر فعالیت و اوضاع حرکت روند رو به جلو دارد، پرسشی مطرح می شود که به کجا می خواهید برسید؟ این سؤال زمانی مطرح می شود که بدانید اکنون کجائید و چه می کنید؟ بنابراین دو قسمت فهم فعالیت را مقایسه کنید و رابطه ی بین این دو را کشف کنید. این منظر با آنچه درباره ی روند همیشگی و ساختار حرکت پیوند دارد: هر دوی اینها در معنای حرکت نقش مهمی ایفا می کنند.
پس در این منظر، مدیریت حرکت به فهم فعالیت توجه دارد، امری که به ورزشکار کمک می کند به این واقعیت بپردازید که احتمال دارد و نخست فعالیت شروع شده را بررسی کنید یا اهدای را برایش تعریف کنید. این امر مستلزم اقدامی هماهنگ در شکل گیری چشم انداز حرکت تحت شیوه ی خاصی صورت می گیرد.
مقصود به مثابه ابزاری برای کشف حرکت:
در حالی که این الگوی هدفمندی مدیریت حرکت شاید کاملا منطبق بر فرایند حرکت نباشد. به نظر می رسد که در این فرایند اهمیت دارد، ورزشکاران از این الگو به منظور فهم فعالیتی بهره می گیرند که درگیر آنند. این الگو فعالیت را به صورتی خاص شکل می دهد که هم قابل فهم باشد و هم چارچوبی فراهم آورد تا شناسایی ارزش های حرکت را امکان پذیر کند.
ابتدا با تعیین هدف ها مجاز آغاز
کنید و بقیه ی فرایند سازمانی حرکت را به صورت دنبال کردن این هدف ها توضیح دهید و
با سنجش میزان دستیابی به آن اهداف به اوج رسید. جای اهداف را در فعالیت به صورت
رابطه شان با حرکت حریف شناسایی کنید. ورزشکاران از آن رو می توانند اصولی عمل
کنند که رهبری اقتدار حرکت جمعی را تعیین کنند. اهدافی که هر ورزشکار برای رسیدن
به آنها تلاش می کند. یعنی ابتدا هدف انتخاب و وسیله ی دستیابی به هدف را مشخص
می کند. سایر اجزای حرکت به مثابه توصیف کننده ی بخش اصلی حرکت (مشاوره یا حامی)
در جریان حرکت قرار می گیرند که نقششان تقویت اجرای حرکت اصلی است که با توجه به
میزان دستیابی به اهداف دخالت دارند.
اکنون توجه را به شیوه ی انتخاب این مقاصد معطوف می سازیم و نوعی (روش شناسی انتخاب) رُل بررسی می کنیم. این نه تنها شامل روند جاری حرکت است، بلکه متضمن اندیشه هایی است که زمینه ی اجرای اصیل را فراهم می کند. ادراک حرکت و همت برای یافتن راهکاری صحیح از طریق چگونگی بهینگی حرکت.
پیدایش این نوع انتخاب توجه ما را به شیوه ی تشکیل دهی فرایند حرکت به صورت ماهرانه با رویکرد و هدف گیری جهت دار هدایت می کند. چنانچه مدیریت حرکت معطوف به دستیابی به اهداف است. مسائل اصلی به این صورت است که هدف ها چه باید باشند و با چه شیوه هایی باید آنها را دنبال کرد. اینجا همان جایی است که دانش تخصصی مطرح می شود. آیا لازم است سیاستی مکانیکی داشته باشیم؟ اهداف ما درباره ی رشد حرکت چیست؟ بهترین راه برای نیل به اهداف کدام است؟
این امر بلافاصله مسأله ی ارتباط بین حرکت ها را در فرایند مدیریت پیش می کشد. رهبری با کیست؟ حریف یا شما؟ اگر آموزش صحیح درباره ی مدیریت حرکت نداشته باشید، چگونه می توانید در این عرصه مشارکت کنید؟ این مناسبات ذاتا مبهم به طور بالقوه تناقص آمیز است. علاوه بر این، همچنان که مشاهده کردیم، بعید است که یک سری حرکت های شفاف و بدون نقش درباره ی هر مسأله ی حرکت وجود داشته باشد. احتمالا انواع مختلفی از تخصص داریم که می توان به کار گرفت و اینها هر کدام مسأله را به شیوه های متفاوتی تعریف می کنند. اما باید دانست هدف شما چیست؟ مسأله به این صورت نیست که هدفی شفاف اساس مشترک حرکت را تشکیل بدهد، بلکه هر دو ورزشکار (مشارکت کنندگان) مصلحت می بینند که چنین هدف مشترکی باید یافت. این امر بدان معنی است که ممکن است با واقعیت وجود منظرهای مختلفی درباره ی طبیعت فعالیت روبرو باشیم و درباره آنچه در این حرکت است که اهداف ما کدام است؟ ارزش و بهاء حرکت چیست؟
طرح و مسأله به ورزشکاران کمک می کند تا هر کدام دیدگاهشان را به شیوه ای سازگار را به دنبال کنند. چنین دعوتی می تواند مجموعه ی نسبتا ناهمگونی از هدف ها را ارائه دهد.
اما تعیین دیدگاه های متفاوت به صورت یک هدف و پرداختن به واقعیت گوناگونی، فهم آنها را آسان تر می سازد و ارزش هر دیدگاه بررسی می شود و توجه به چگونگی چارچوب اقدام به شیوه ای که در هر دیدگاه متفاوت است، شناخته می شود. این کار اغلب با پیش بینی مجموعه هدف هایی که هر کدام از ورزشکاران برای مشارکت در آن اتفاق نظر دارند، دنبال می شود.
چنین شناختی معمولا بیش از اندازه کلی است و گاه به عنوان اظهاراتی گنگ کنار گذاشته می شود. چون هیچ راهنمایی شفافی وجود ندارد که بگوید چه پیش خواهد آمد. اما معنای این واقعیت ها در روند حرکت نهفته است. ورزشکاران با دیدگاه های مشارکتی متنوع (به شیوه های مختلف) برای رسیدن به اهدافشان از آنها کمک می گیرند. بدین سان، چارچوب هدفمند برای ایجاد سازماندهی فرایند حرکت، بسیج می شوند.
هدف مدیریت حرکت:
این مفهوم که مدیریت حرکت بر مبنای اهداف مشترک شکل می گیرد یا نه، نقش مهمی در مهار حرکت حریف خواهد داشت. سازمان حرکت به تمایز گرایش دارد. یعنی به عناصر مختلفی تجزیه می شود. اغلب یک حرکت زیر مجموعه ی حرکت دیگری است و ورزشکاران نگران انسجام و یکپارچگی آن هستند.
برنامه ی سازمان یافته ی حرکت می تواند در این فرایند نقش مهمی ایفا کند. در این گفتمان حرکتی، تمایز، تناقض های فراگیر، صحنه ای فراهم می آورد که می تواند محل برخورد بازیگری های مختلفی شود.
همچنین می تواند به ورزشکار یاری
دهد که نظارت خود را بر تقسیمات عملیاتی سازمان حرکت اعمال کند. برای ورزشکار
موقعیتی فراهم می آورد که عناصر عملیاتی حرکت را به چالش بکشد. در نظر گرفتن سیاست
مثابه قصد و هدف ورزشکار از یک فعالیت واحد
می باشد. اما
آیا فعالیت بهترین نیل به هدفی تعریف شده است؟ آیا بهتر است راه دیگری انتخاب شود؟
یا اینکه بخشی از حرکت را در جهت صورت های مناسب تری از حرکت هدایت کنید؟
این رابطه بین قصد و نظارت در
سازمان حرکت از هر دو
طرف جریان می یابد. به جایی می رسید که هر دو ورزشکار صرفا
رهبری و نظارت و اداره ی دو حرکت را در نظر می گیرند. لیکن در گستره ای از وضعیت
های مختلف، رهبری حرکت را با تعابیر متفاوت نمایش می دهند. این بخش از ساختار
حرکتی، رهبری در حرکت است. یعنی آنچه انتظار می رود که هر کدام انجام دهند.
همچنین مشاهده می شود که جهت گیری
به سوی هدف ها در
شکل های مختلف مورد نظر قرار می گیرد، آن هم به شکلی که مخالفت کمتری داشته باشد.
درست به همان نسبت که هدف می تواند در درون خود زمینه های مشترک داشته باشد با هم
جوشانی دو حرکت واقع می شود.
هدف و فرایند مدیریت حرکت:
در این بحث استدلال کردیم که حرکت به مثابه هدف در تحلیل شکل حرکت مهم است و هدف های حرکتی که در برابر ما قرار می گیرند، مستقل از فرایند کل حرکت نیستند. بلکه بیشتر باید آنها را به مثابه جزئی از کل فرایند حرکت درک کرد. مدیریت حرکت با هدف آغاز نمی شود تا آن را به سوی اقدام ببرد. ابتدا باید در پی فهم اقدام و تدوین و تصحیح اهداف مشترک مبادرت ورزید. این فرایند پیوسته از تعامل بین تفسیر و اقدام کردن در ارتباط با آن تفسیر است. ملاحظه کردید که مدیریت حرکت شیوه ای برای فهم اقدام و دستیابی به صورت های جداگانه فعالیت در چارچوب مشترکی است. سؤال این است که چگونه این کار انجام می شود و چه پیامدهایی گریبانگیر هر اقدامی است و به طور مشخص تر، اهمیت هدف در اقدام و در تحلیل چیست؟
اقدام در تحلیل چیست؟
این فرض که مدیریت حرکت با تعریف و تحقق اهداف سر و کار دارد، چنان با الگوی غالب اقدام و فعالیت عجین است و عقلانیتی هدفمند آن را مورد بررسی قرار می دهد مفروضی است که اقدام حرکتی معطوف به اهداف است که سیاست پیگیری هدف های پراکنده است و اینکه مدیریت حرکت به این اهداف سر و سامان می دهد. اما گاهی مشاهده ی فرایند حرکت چنان گسترده تعریف می شود و متضمن چنان تنش ها و تناقض های درونی است که دشوار بتوان اقدام و فعالیتی را متوجه مفهوم درست پیگیری هدف هایی کرد که به طور شفاف درک شده اند.
ابتدا باید اطلاعات را تحلیل کرد. سپس بر اقدامات تأثیر گذاشت به نظر می رسد ورزشکاران بالقوه همانقدر به مشارکت در حرکت اهمیت می دهند که فرایند را آسان تر و زنده تر کنند. این امر حاکی از آن است که هر چند بیان اهداف در فرایند حرکت اهمیت قابل توجهی دارد، نمی توان همه ی حرکت ها را به مثابه رسیدن به هدف پنداشت. توضیح مدیریت حرکت به عنوان پیشرفت دقیق به سوی هدفی شناخته شده با توجه به اعتبار و عیار حرکت است. اما ارائه ی حرکت به صورت هدفمند بر مبنای الگوی رایج عقلانیت قرار دارد که منجر به بسیج و پشتیبانی لازم به کل حرکت بکار گرفته شده است.
این نکته تذکری است که به یاد
داشته باشید، مدیریت حرکت هم
درباره ی
فرایند حرکت است و هم درباره ی برایند و حاصل آن فرایند و هم درباره ی تعهد است و
هم درباره ی اهداف.
ورزشکاران در فرایند حرکت می کوشند برای فعالیت خود حمایت لازم را به وجود آورند. اما هر چه این اهداف کلی تر و کمتر مشخص باشد. شانس کمتری برای موفقیت خواهند داشت. از این رو بیانیه ی اهداف معمولا خیلی واضح نیست و تفسیر فرایند به مثابه کوششی برای شناخت بیشتر روند اهداف است. یعنی اهداف باید بر اساس جایگاه حرکت در وضعیت کنونی درک شود. تا به جایگاهی برسیم که حرکت در آینده (لحظه ی بعد) به آن نائل می شود.
فصل 5
بر حرکت چه می گذرد؟
از دیدگاه عقل، مدیریت باید گزینشی
به اجرای اهداف بپردازد. مدیریت بر حرکت به ورزشکار امکان می دهد تا فعالیت را به
شیوه های خاصی شکل بدهد. نخست، تصمیم گیری، سپس اجرای آن و به لحاظ آینده نگری،
ارزشیای برای تعیین اینکه چرخه ی حرکت مدل های متفاوتی ایجاد می کند. در این منظر
مدیریت را خود فرایند حرکت
می دانیم.
اجرا به مثابه حل مسأله:
در این منظر مدیریت درباره ی
انتخاب هدف ها، اقدام (الف) را انجام می دهد. در نتیجه (ب) حاصل می شود. مدیریت بر
حرکت تجسم علت و معلول است. هنگامیکه مقاصد اجرا به دنبال اهداف متنوعی است که می
تواند نوع مقاصد اصلی و فرعی حرکت را در چشم انداز حرکت
پیش بینی کند. در همه ی عرصه های حرکت معضل اجرا وجود دارد که حاصل و برایند آن
متفاوت است. پس مسأله تنها تعیین هدف های حرکت نیست. بلکه باید این اهداف تحقق
یابند. بنابراین در یک فرایند حرکتی شمار گوناگونی اهداف وجود دارند. در اینجا
ورزشکار با
چشم انداز متمایز خودش و سطوح متفاوت تعهد نسبت به هدف ها برنامه ریزی می کند. در
بیشتر موارد تصمیم اصلی دارای ابهام است. گاهی حرکت ها با یکدیگر تناقض دارند.
اکنون اولویت با کدام است؟ برای اجرای حرکت موانع و منابع حرکتی کافی وجود دارد؟
با اجرای این حرکت برای قسمت های دیگر چه اتفاقی می افتد؟ آیا اقدامات انجام شده
تأثیر مورد انتظار را به همراه می آورد؟ توجه به مسائل دیگر چگونه است؟ در واقع
این سئوالات تا اندازه ای دلسرد کننده است، زیرا غالبا درباره ی عدم تحقق است.
همراه با الگوی حرکتی:
ورزشکاران نسبت به تشخیص به موقع حرکت به شیوه های گوناگون پاسخ می دهند. نخستین پاسخ در اینباره همراهی است. ورزشکار می خواهد راهی بیابد تا تجربه ی اجرای حرکت را با انتظارات عقل سلیم شبیه تر بسازد. زمانیکه اجرای حرکت به بن بست برخورد به جای اینکه از خود بپرسید: چرا اجرا سرانجام نرسید؟ بپرسید تحت چه شرایطی این حرکت اجرا می شد؟
به چالش کشیدن حرکت:
مدیریت حرکت به مسائل ناهنجار می پردازد. اگر چه روشن نباشد که راه راه حل مسأله چیست؟ ورزشکاران ممکن است به دلایل متفاوتی به یافتن راه حل توجه می کند تا به تدوین آن همه ی این عوامل متغییرند و باید تشخیص دهید کدام متغییر مؤثر است. بنابراین به صورت پرسش پاسخ فکر کنید و آن را فرایندی پیوسته ببینید.
مرتبط ساختن الگو با عمل:
مسأله اینجاست که به نظر می رسد در خود فرایند حرکت عناصر (بالا و پایین) و (پایین و بالا) وجود دارد. در واقع بسیج حرکت وجود دارد و فرایند حرکت بین اجزایی که مسئولیت حرکت را بر عهده دارند. با هم تلفیق می شوند. به عبارت دیگر با چگونگی چارچوب بندی وضعیت سروکار داریم. هر ورزشکار چه برداشتی از آن دارد؟ در اینجا سه چیز مهم را درباره ی حرکت یادآوری می کنیم:
1- بعد افقی و عمودی:
همچنانکه حرکت، در فرایند دو بعد
افقی و عمودی جریان دارد.
پیکره ی حرکت، هدف ها را در نظر می گیرد، سازمان را منسجم
می کند و هدف را دنبال می کند. تحقق حرکت برای اجرای اهداف به ترتیب الویت رتبه
بندی می شود. این منظره، کار اصلی حرکت تعیین هدف ها از طریق تحلیل مسأله است و
سنجش اثرات حرکت در
بخش های
چندگانه ی حرکت اتفاق می افتد. توجه اصلی به کارایی در انتقال یک وضعیت به وضعیت
دیگر است. اکنون باید بپرسید حرکت با چه مقدار اثربخشی انجام می شود؟
بعد عمودی اقتدار توجه دارد و بعد افقی به شیوه ی جریان فرایند درون سلسله مراتب سازمانی توجه دارد. دراین وضعیت ابهام قابل توجهی درباره اهداف حرکت وجود دارد. آیا می توان این ابهامات را شناسایی می کرد؟ نوع حرکت ها چه انسجامی با یکدیگر دارند؟ تا کجا فهم ما به اقدام کمک می کند؟ ورزشکار درگیر ایجاد مراقبت شبکه ی حرکت است تا بتواند دغدغه های مشترک را با یکدیگر مرتبط سازد. مدیریت حرکت به معنای اجرای صریح اندیشه ی واحد نیست . بلکه واکنشی بین شماری از اجزای مختلف حرکت است. تشخیص مسأله خود به خود به حل مسأله نائل نمی شود. اجزای حرکت هر یک فهم متمایزی از اقدام دارند و هدف حرکت مواجه فهم های متفاوت با یکدیگر است.
نکته ی مهم وجود ابعاد مختلف
فرایند حرکت است. اما هر جزء
می تواند نقش های متفاوتی ایفا کنند. این طور است که کنش و واکنش هر دو عناصر
ضروری فرایند واحد محسوب می شوند.
چارچوب حرکت:
این شرح نشان می دهد که چگونه زمان حرکت بخش از فعالیت است. الگوی هدفمند حرکت در مقام توصیف تجربی حرکت خواهد بود.
عملکرد این الگو فراهم آوردن چارچوبی برای اجرا است. این امر موجب می شود جوانب ذی نفع به طور جمعی ارائه شود.
به همین سان، سخن گفتن از هدف های
کلی حرکت به لحاظ تجربی
می تواند غیر
واقع بینانه به نظر برسد. لیکن دانستن مفهوم هدف های کلی، ورزشکار را قادر می سازد
که در یک کشمکش نمادین درباره ی اهداف قرار بگیرد. اهداف گسترده اند، اما تفاوت
بین آنها معنادار است و مشارکت بین آنها با پشتیبانی بخش هایی همراه است.
اجرا و چارچوب:
واقعیت این است، شکلی که در برابر اجرای حرکت قرار می گیرد، چنین است: چه چیزی می خواهد اتفاق بیفتد؟ بدین سان توجه حرکت به فرایند همکنشی معطوف می شود.
بُعد زمان نیز در این فرایند نقش
دارد. یعنی این فرایند جزئی از بازی پیوسته است که در جریان آن مدیریت حرکت به
دنبال راه حلی
می گردد.
همینطور که پیوستگی و تغییر در حرکت وجود دارد، شیوه ای برای شکل دادن اقدام به
گونه ای خاص تعریف می شود.
مدیریت حرکت باید با همه ی این ابهامات دست به عمل بزند. همچنین ورزشکار باید هم با بُعد افقی مواجه شود و هم بُعد عمودی و نسبت به نحوه ی بکارگیری چشم انداز حرکت مکمل یکدیگر عمل کند.
ارزشیابی در فرایند حرکت:
در الگوی عقل متعارف، ارزشیابی چرخه را کامل می کند. ارزشیابی ورزشکاران را قادر می سازد که بدانند تا چه اندازه به هدف هایشان نزدیک شده اند و متناسب با آن اقدام کنند. عقل متعارف برای ارزشیابی روشن است: چنانچه مدیریت حرکت متوجه دستیابی به اهداف است.
هدف های مدیریت حرکت، با فرضیه هایی درباره ی تغییر و راه های اندازه گیری پیامد در نبرد هستند و آنها را در هم می آمیزد. در حالی که ممکن است ارزشیابی چندین عمل را احتمال می دهد. احتمال دارد هیچ تفاوت معناداری وجود نداشته باشد. در چنین اوضاعی نمی توان تصور کرد که هر کوششی با مخالفتی جدی روبرو شود.
ارزشیابی بازتابی:
صورتی که ارزشیابی به خود می گیرد حاکی از شیوه ی فهم ورزشکار از فرایند حرکت است. آیا مدیریت حرکت کوششی است برای هدف های توافقی با یکدیگر است؟ به همان اندازه که مدیریت هدفمند لازم است، اندازه گیری پیشرفت نسبی حرکت با توجه راه های متفاوت معنی خواهد داشت. اکنون چه اقدامی مؤثر است.
چه کاری ورزشکار را سریع تر به هدف نزدیک تر می کند؟ چگونه و با چه بهایی به سرانجام می رسید؟
گاهی برسر اهداف اختلاف وجود دارد، آنوقت مجبور می شوید به شیوه های سطحی تر نوعی توافق بدست آورید، توافق برسر اینکه چه کار بکنید، چرا باید چنین کنید؟ در اینجا وجود ارزش های متنوع الزامی است.(که ضرورتا مشترک هم نیست، اما ذاتا متناقض یکدیگر هم نیست) این بدان معنا است که ورزشکار چه معنایی را با چه معیار و ضابطه ای انتخاب می کنند، اما بازهم همه ی دلایل، برای همه ی ورزشکاران یکسان نیست.
تحلیل بخشی از حرکت:
در فرایند حرکت، درباره ی ارتباط بین تحلیل و مشارکت پیش می آید، آیا ارزشیابی باید جدا شود یا باید به فرایندی که ارزشیابی می شود درگیر شود؟ و اگر قرار است درگیر شود، در خدمت کدام منافع باید قرار گیرد؟ تدوین روش شناسی ارزشیابی به مشاهده و اقدام می پردازد، دقت می شود که سنجش اطلاعات جداگانه با توجه به فعالیت اصلی ارزشیابی شود.
منتقدان استدلال می کنند که ارزشیابی پیش از هر چیز صورتی از انتظارات است که ورزشکار اعمال می کند و نمی توان این مناسبات را نادیده گرفت یا به عنوان نوعی مزاحمت در برابرش مقاومت کرد. ستیز و درگیرشدن بین اجزای حرکت، کاری غیر عقلانی است. مسأله این است که چقدر ماندگاری یا چقدر درگیری در میزان ارزشیابی دخالت دارد. برای مشارکت کنندگان چه میدانی برای شکل دادن به فعالیت وجود دارد و مشارکت کنندگان چه استفاده ای از آن می برند.
در فرایند حرکت تنشی ساختاری وجود دارد:
مدیریت در بُعد عمومی با شفافیت هدف تعریف می شود و هدف ارزشیابی و تأمین اهداف معلوم است. در بُعد خاص می توان دید که هر جزء حرکت با بازیگری مخصوص به خود در این بازی دست دارد و از این رو گسترده ای از همگرایی و واگرایی و تنوع درباره ی آنچه این فعالیت را ارزشمند می سازد و از این رو چگونگی این ارزشیابی در هاله ای از ابهام قرار دارد. از آنجا که هر دوی اینها (همگرایی و واگرایی) در فرایند حرکت حضور دارند، همیشه تنشی در میان آنها خواهد بود و همه ی اینها رویکرد یکسانی ندارند، اما اهمیت تشخیص دامنه ی مشارکت کنندگان در این بازی و آثار آن برای ارزشیابی مفید است.
فصل 6
موارد دیگر
مدیریت حرکت حاکی از مفهوم فعالیت دانسته و هدفمند است. نه بر خطا و تصادفی. تدوین حرکت یا دگرگونی حرکت بیان توانمندی و عقلانیت است. این اموری نیست که به خودی خود روی دهد، بلکه فراهم آوردن روندهایی است که بیشترین نفع را برای ورزشکار داشته باشد. این کار مستلزم ساماندهی آگاهانه ی فعالیت است. مدیریت حرکت به این اعتبار در مقابل تصادفی و یا خنثی بودن قرار می گیرد. این مراحل را اعمال دانسته ی دستور و فرمان می گویند. اما مدیریت حرکت چگونه شیوه ای متمایز برای شکل دادن به اقدام عملی است؟
مدیریت حرکت به معنای خط مشی:
در حالیکه می توان بین مضامین
مرتبط با خط مشی تمایز تأمل شد. جدا نگه داشتن آنها در عمل دشوار است. نه تنها
حرکت های مختلف دیدگاه های متمایز خود را درباره ی فرایند دارند، بلکه در رقابتی
مستمر با یکدیگرند. این امر بدان معنا است که آیا حریف هم مثل شما فکر
می کند یا
خیر؟ آیا حمایت حریف از بخش های مختلف حرکت یکسان است؟ چنین پرسش هایی همیشه وجود
دارد. بنابراین همیشه عناصری از حرکت می توانند فناوری کل حرکت مختل کنند.
خط مشی مدیریت حرکت:
سیاست اعتباری خط مشی مدیریت حرکت متعادل است. آن چیزی که به خط مشی می انجامد و مدیریت چیزی است که به دنبال آن می آید. در این دیدگاه فرایند خط مشی سیاست دو مرحله ای دارد: نخست، درباره ی هدف هایی که باید دنبال کرد، تصمیم گیری کنید و سپس این تصمیمات خط مشی مدیریت حرکت می شود، این تمایز تحلیلی بین انواع فعالیت با تقسیم کار در کل حرکت برابری می کند.
جذابیت این تحلیل آسان فهم بودن آن است و شماری از مسائل حرکت را توضیح می دهد. نه تنها اینکه حرکت چگونه شکل می گیرد، بلکه چگونه اجزای حرکت در این بازی شرکت می کنند و چه می کنند. اما در مقام اظهاری تجربی، این توضیح اندکی اجباری می نماید. به نظر می رسد که مدیریت حرکت چیزی فراتر از دستیابی اقتدار باشد. این تصور نیز نباید پیش بیاید که همه ی فعالیت های حرکتی منتهی به هدفی معین شود. به سخن دیگر، مدیریت در عمل می تواند جدا از عرصه ی اقدام عملی و توابع آن اقدام کند.
چرا بین یک الگو و آنچه اتفاق می افتد تفاوت وجود دارد؟ چرا که بین مدیریت حرکت و خط مشی آن تمایزی شفاف وجود دارد. ممکن است به دنبال الگویی آرمانی باشید که از لحاظ اجرا دست یافتن به آن متشکل باشد. در حالی که در واقع نه این و آن.
خط مشی راه کارهای دیگر:
فهم دیگر اینکه انتخابی خاص در برابر خط مشی حرکت حریف داشته باشید. اصطلاحی که بعضی آن را مخصوص می نامند، مربیان آن را بازتاب دگرگونی اساسی در عمل می دانند.
وظایف مدیر حرکت تعیین استراتژی و تدبیر برنامه ی هدف برای دستیابی به آن. مدیریت حرکت به دنبال مؤلفه های درونی یعنی کنش ها و واکنش ها و مدیریت بیرونی به دنبال استدلال است. در واقع این وظایف هستند که در بستر زمان زائیده می شوند. این به معنای تحلیل خط مشی زمانی و مکانی در لحظه ی مشخص است. این کار به طور عمده متوجه بکارگیری روش های ریاضی در بخش های مختلف حرکت است.
اگر چه همیشه روشن نیست که الگوی
ارائه شده چیزی را توصیف
می کند که
وجود دارد یا به دست آمده است یا از چیزی هواداری
می کند که می
تواند باشد یا باید باشد. لیکن به میزانی که تحلیل مدیریت نوین دارد به همان
اندازه به دنبال دستور العمل های تعیین شده است. همچنین به روابطی که باید برقرار
کرد نیز توجه دارد.
این رویکرد بیشتر چشم اندازی متمایز در همان زمینه ی خاص به نظر می رسد. اما در تعیین اعتبار فعالیت، عنصر مهم خط مشی حرکت حریف است.
خط مشی سازمان حرکت:
باز هم به این نکته باز می گردیم که خط مشی حرکت به کل سازمان حرکت مربوط است. به طور کلی خط مشی حرکت را چگونه می توان هدایت کرد. اساس بررسی خط مشی حرکت در شناخت شیوه ی عملکرد حرکت است. همچنین یافتن شکافی بین شیوه ی عملکرد واقعی و آنگونه هست.
این نکته را می توان در تصمیم گیری عقلانی حرکت گام به گام مشاهده کرد. این روش چنان عقلانی و نظام مند است که هدف هایی شفاف و مشخص را دنبال می کند.
این امر اساس رویارویی جزء با کل و کل با جزء حرکت است. در اینجا تصمیم گیری عقلانی در برابر تصمیم گیری گام به گام به عنوان الگویی برای اینکه حرکت را بهتر توصیف کنید.
رویکرد انتخاب عقلانی یک تصمیم
گیرنده ی واحد را مفروض دارد. اما هر یک با چشم اندازهایی متفاوت و علایقی مختلف و
توانایی محدود برای وادار ساختن حریف به پذیرش وضع خود، به طوری که برآمد حاصل
بیشتر فرایندی از پذیرش متقابل - سازگاری متقابل جانبدارانه اتفاق می افتد. برای
فهم اقدام حرکت از سه منظر متمایز
می توان بهره
گرفت.
سه شیوه متفاوت برای ترسیم فرایند خط مشی مدیریت حرکت:
1- عامل عقلانی: اقدام بین عامل های قابل شناسایی است.
2- فرایند سازی: خط مشی حرکت تعیین می کند،
واکنش
مجموعه های
حرکت چگونه صورت می گیرد.
3- مدیریت سازمانی: فرایند حرکت به تناسب نسبت های اجزای حرکت مربوط می باشد.
همه ی این عناصر اجزای کلی هستند. اما عامل عقلانی شاید آشناترین آنهاست. همیشه به نظر می رسد فرضی وجود دارد که اقدام حرکتی باید بر اساس انتخابی عقلانی مربوط باشد که با توجه به عوامل حرکت توجیهات عقلانی تری بکار بگیریم. این فعالیت بیشتر برای تعقیب روند حرکت و رسیدن و نیل به اهداف صورت می گیرد. نه صرفا برای خنثی کردن حرکت حریف. گاهی حرکتی که انجام می دهید به منظور دستیابی یک حرکت معلوم نیست، بلکه می خواهید چیزی را انجام دهید که در آن وضعیت را مناسب می بینید. حتی اگر هم خوشتان نیاید، منافع ایجاب می کند که راهبردی بیندیشید. در غیر اینصورت مصرف کننده ی راهکارهای حرکتی حریف خواهید بود.
در هر وضعیت حرکتی عناصر انتخاب و امور جاری و کشمکش هایی وجود دارد که در عرصه ی حرکت برای هر کدام از ورزشکاران یکسان نخواهد بود. با نگاه کردن سه زاویه ی متفاوت به حرکت، فعالیت های متنوعی ارائه خواهید داد. خواه در جریان ساخت حرکت باشد، خواه تغییر آن یا تثبیت آن.
مدیریت حرکت:
هر ورزشکاری چه می خواهد، کی و چگونه. به لحاظ هر انتخابی، حوزه ی متفاوتی از اجرا خواهید داشت.
این چشم انداز در واقع به دنبال شیوه های مکمل آن است. با تشخیص اینکه مشارکت حرکتتان چه دستاوردهایی خواهد داشت. برای بازیگران حرکت در بازی ماندن اهمیت دارد. می توان از طریق جابجایی اجزاء در چارچوب، اجزاء را به گونه ای خاص با یکدیگر مرتبط ساخت. در اینجا عناصر مختلف از طریق چندین راه حل در فرایند حرکت توسعه می یابند.
این نشان می دهد که همه چیز بستگی دارد به اینکه ورزشکاران مشاهده گران خوبی از نقشه ی حرکت باشند. به میزانی که ورزشکاران بر روند حرکت متمرکز هستند قابل فهم است.
بنابراین فرایند مدیریت حرکت، متضمن ستیز بر سر جایگاه در این بازی است و بر سر تفسیر آن فعالیت که به این معنا است که شاید انطباق به سختی به دست می آید. مبهم باشد و موضوع ستیز بیشتری واقع شود.
در آن صورت، وظیفه ی ورزشکار یافتن شیوه هایی است برای کشاندن حرکت به مسیری مشترک، هنگامیکه امکان مجبور ساختن حریف به انجام کاری اجبار شود. این کار را می توان از طریق سیاست گذاری روابط بین حرکت ها دنبال کرد.
سر انجام، چنانچه فرایند حرکت را
به مثابه دنبال کردن منافع مشترک در نظر بگیریم، در آن صورت کار مدیریت حرکت به
چگونگی
ارائه ی
ادعا، کشمکش بر سر آن و حل ستیز مربوط خواهد شد. ممکن است در آغاز، مسیرهای حرکت
نسبتا نارسا باشند، لیکن با رشد حرکت پیچیده تر می شود.
نتیجه:
از این بحث روشن است که رابطه ای بین مدیریت حرکت و دیگر اجزای مداخله گر در حرکت به صورت کاملا متفاوتی ارائه می شود. بلکه شیوه ی متمایزی است برای توضیح فرایند سازمانی و شکل دادن به آن. البته این بدان معنا است که فرم حرکت بخشی از فعالیت است. بخشی از شیوه ی درک مشارکت در آن چیزی است که در تصمیم گیری دخالت دارد.
در اینجا می توان تنش پیوسته ای را که بین ابعاد عمودی و افقی حرکت وجود دارد و مضامین آن هدف هایی در نظر گرفت. باید فکر کنید چگونه بهتر به موفقیت نائل می شوید؟ در بُعد افقی، دامنه ی حرکت اهمیت دارد و در بُعد عمودی نوع فعالیتی که می توانید پشتیبانی کنید همه یا اکثر آن را جلب کند.
فصل 7
اجرای متفاوت
کاربرد عقل سلیم مدیریت حرکت را به
مثابه موضوعی می بیند: سیاست برنامه ریزی، سیاست انضباطی، به معنای حرکت
سازی هاست. این امر حاکی از آن است که مدیریت حرکت را به فعالیت های هر دو طرف
حرکت معطوف می سازد. اینکه حرکت به چه میزان انجام شده و به چه میزان به هدف هایش
دست یافته است.
لیکن بسیاری خواهند گفت که صرف مدیریت حرکت کافی نیست. باید بر آنچه حریف انجام می دهد تأثیر بگذارید. برای دستیابی به این مهم، باید به الگوی فعالیت توجه کنید. اکنون استدلال کنید که سیر فرایند حرکت از آغاز تا زمان حاضر چه روندی داشته است.
روش های گوناگونی وجود دارد با رنگ و بوی متنوع که بسیاری از آنها نزدیک به یکدیگرند. نوعا مدت زمان اجرا و واکنش های متفاوت می باشد. از این منظر اجرای حرکت با تنوعی از مشارکت برجسته می شود.
البته حرکت طرفین صرفا متناقض یکدیگر نیستند، بلکه در بیشتر مواقعی مکمل یکدیگرند. نمایش دیگری است از تمایز بین بُعد عمودی و اُفقی مدیریت حرکت. تأکید بُعد عمودی بر مجری فن است و فعالیت حرکت را به صورت حمایت از تصمیم می بیند. (مثلا شناسایی و مقایسه ی گزینه ها) و بررسی اینکه تصمیمات چه تأثیری در روند حرکت خواهند داشت. در بُعد افقی، تأکید بر دامنه ی مشارکت کنندگان است. تنوع دستور کار آنان و ظرفیت محدودی که برای تحمیل راه حلی از طریق بکارگیری تصمیمات وجود دارد. مدیریت حرکت به صورت یک روند دو طرفه و یافتن توافقی به روندهای مورد توافق است.
مجریان فن، تنش بین منظرهای اُفقی و عمودی را درباره ی حرکت می فهمند، حتی اگر همیشه هم آن را بازتاب ندهند. تصمیم گیرندگان صاحب اقتدار عموما تشخیص می دهند که صرفا نمی توانند فرمان دهند، بلکه باید با کسانی که نمی توانند به حرکت فرمان دهند، می دانند که فعالیتشان باید به نوعی با الگوی تصمیم گیرنده مرتبط باشد. البته با توصیف درست حرکت. آنها دریافته اند که مدیریت بر حرکت درگیر رشته فعالیتی است که با سرعت در حال تغییر و تحول است و گرایش به تغییر ساختار دارد. آن هم بدون آشفتگی. مدیریت حرکت را نباید چیزی پنداشت که به زور تحمیل شده باشد، بلکه بخش جدایی ناپذیر از فرایند حرکت است. به نظر وی، به اقتضای شرایط در زمان های مختلف می توان مرکز نظارت، اداره کننده ی آشفتگی را جابجا کرد. از همین رو با پیگیری و کوشش از طریق جستجو از ساختار سازمان حرکت آگاه شوید. یعنی با این فرض که هر حرکتی کاری نظام مند و مشخص را دنبال می کند که باید انجام شود و باید فهمید چگونه به انجام می رسد. حال آنکه فهمیدید چگونه انجام می گیرد، سیاست حرکت خود را ارائه دهید و آن سیاست را به مثابه الگویی در نظر بگیرید.
عناصر فعال در حرکت:
به هر دلیل، ورزشکاری که می کوشد شیوه ی فعالیت را ترسیم کند. چشم انداز اُفقی و عمودی را به حساب می آورد. این بدان معناست که حرکت باید به سرچشمه ی اقتدار مرتبط گردد. در راستای این فعالیت کارشناسی انتخاب حرکت مهم است. باید بتوانید مزایای حرکتی هر یک از طرف های درگیر را شناسایی کنید و یا برآوردهایی از قابلیت های اجرایی حرکت را ارزشیابی کنید.
سرانجام، مدیریت درگیر شدن با حرکت حریف است. یعنی فهمی مشترک درباره ی چگونگی عملکرد در وضعیتی مشخص. بنابراین باید تفاوت های مشترک را درک کنید. هر فهمی بیانگر ارزش ها و منافعی است.
سازمان های حرکتی مختلف دیدگاه های
ویژه ای برای خود در
عرصه ی
مدیریت حرکت دارند و سازماندهی حرکت می تواند مفروضات و عملکردهای درگیر را به
چالش بکشد و کنش متقابل ایجاد کند و حتی ممکن است به دگرگونی حرکتی بینجامد.
انواع فعالیت های حرکتی:
عملکرد هر حرکت احتمالا متضمن بیش از یک نوع رفتار حرکتی است. بنابراین نمی توان درجات مختلف فعالیت های حرکتی را بدون تأثیر دانست.
نقش های مدیریت حرکت:
1- اقتدار:
بعضی از حرکت ها به اقتضای جایگاه شان در فرایند حرکت نقش کلیدی دارند. این امر نوعی تحمیل مسیر فعالیتی است که از طریق انتخاب اعمال می شود. این بدان معنا است که نوعی تنش بین برنامه و فرایند سازمانی شکل خواهد گرفت. بعضی ممکن است به برنامه ی اصلی نزدیک باشد و برخی ممکن است در انتخاب بعدی کمک کند. هیچ حرکتی نمی تواند از هیچ عیبی تهی باشد. لیکن رهبریت حرکت به این تنش ها به شیوه ی متفاوتی پاسخ می دهد و خط مشی آنان را سر و سامان می دهد.
2- حمایت کننده ها:
از جمله تغییرات در عملکرد حرکت که نقش بسیار مهمی دارند، حمایت کننده های حرکتی می باشند. این کار به منظور حمایت از حرکت اصلی انجام می شد و با تغییر در جزئیات حرکت می توان انتظار داشت به طور صحیح بکار گرفته شوند. احتمالا حمایت کننده ها دغدغه ی خاصی برای سامان دادن به حرکت دارند.
3- مکمل های حرکتی:
چنانچه مکمل های حرکت به اندازه ی کافی در حرکت نقش داشته باشند، آنوقت می توان گفت حرکت از یک تعادل نسبی برخوردار است. اینگونه مکمل ها اجزای حرکت را به شیوه ای جمعی در کنار یکدیگر قرار می دهند.
4- سلطه:
ورزشکاران مجری فن هستند و نقش هایی که به حرکت خود می دهند به همان اندازه سلطه پذیری را مجریان تعیین می کنند. از این رو مجریان حرکت صرف نظر از ترجیحات شخصی تفکرات حرکت را مهار می کنند.
این بیشتر الگوی ساختار شکن برای فرایند حرکت است و بیشتر بیانگر مناسبات ریاضی بین توصیف روابط واقعی است. حال چگونه استدلال می شود که الگوی نوینی از مدیریت حرکت به شیوه ای مؤثر جانشین الگوی دو طرف دیگر شده است. این کار با توجه به تعیین هدف ها و اولویت بندی ها و ارائه ی برنامه برای دست یابی به موفقیت های عالی تر تعیین شده است.
فعالیت حرکت و سیاست گذاری:
علم مهندسی حرکت هم اکنون سرشار از تمایزات اطلاعاتی است. آشکارترین این امر فعالیت گسترده ای است که وجود دارد و روشن است که آن را به عنوان سیاست گذاری تعریف می کند. لیکن به نظر نمی رسد که هر ورزشکاری را سیاست گذار توصیف کرد.
فصل 8
معنای حرکت
در اینجا مدیریت حرکت از تصمیم گیری ها تشکیل می شود. اما این لفظ حاکی از چه نوع شیوه ی عمل است.
هنگامیکه حرکتی انجام می شود چه روی می دهد؟ دو منظر کاملا متفاوت درباره ی مدیریت حرکت وجود دارد: یکی درباره ی انتخاب مجاز و دیگری درباره ی همکنشی ساختارمند.
از منظر انتخاب مجاز درباره ی تصمیم گیری وجود دارد. اگر پندهایی که ارائه می شود به چگونگی عمل آوردن انتخاب می پردازد. آیا حرکتی که انتخاب شده است مسأله ی مورد نظر را حل می کند؟
از منظر همکنشی ساختارمند، تصمیم گیرنده ملاک نیست؟ در این منظر دامنه ی حرکت در این بازی مورد توجه است. درک های متنوعی از وضعیت و مسأله دارند، شیوه های کنش و واکنش آنها با یکدیگر و برایند این همکنشی. این الگوی فعالیت کوششی جمعی برای دستیابی به هدف های معلوم و مشترک است.
این دو منظر به شیوه های متفاوت به
فعالیت شکل می دهند و هم جریان حرکت را با توجه به همگرا و واگرا بودن بین آنها
انطباق
می دهد.
ورزشکار هر واگرایی را به شیوه های متفاوتی پاسخ می دهد.
شور و شوق:
این احساس اساس شور و شوق است که برای مدیریت حرکت اعمال می شود. چنانچه بتوانید از تحلیل نظام مند برای حل مسأله بهره بگیرید، کار آمدترین مسیر اقدام آشکار می گردد.
در این وضعیت کانون توجه حرکت به فرایند
و انتخاب گزینه های صحیح به منظور دستیابی به اولویت ها بدست می آید. تعهد برای
برنامه های حرکتی وجود ندارد، بلکه ابزاری
برای دستیابی به هدف های حرکتی دریافت می شود. استفاده از برنامه ی حرکتی برای
انسجام فعالیت های حرکتی با مؤلفه هایی که ارتباط نزدیکی با هم دارند و
همه ی آنها بر اساس اولویت بندی اداره می شوند. ارزشیابی مرحله ی جاری از پیگیری
جریان چند سویه ی کشمکش مدیریت هدفمند حرکت است.
نظریه و عمل در حرکت:
در جریان حرکت، توصیف عناصر مقتدر و توصیف همکنشی ساختارمند به مثابه عمل است. در عالم واقعیت مدیریت حرکت از کشمکش های میان منافع نیرومند برمی خیزد که هر جزء دستور کارهای متفاوتی را دنبال می کند و مشخصه اش ستیز و عدم تعادل است.
در اینجا واژه ی حرکت به معنای توصیفی انتزاعی از شیوه ی عملکرد بکار گرفته شده است. ضرورتا انتطار نمی رود که همه چیز درست دنبال شود.
از این منظر رقیب از انواع متفاوتی معرفت برخوردار است. آنها چیزهای متفاوتی می دانند. بدین سان معرفت حریف درباره ی فرایند حرکت - درباره ی تعیین جایگاه و مذاکره و سازش و تعهد است. به همین دلیل نوع حس برای شناختن درباره ی حل مسأله ی و چرخه ی حرکت متفاوت است. این بررسی نظام مند نیازها، ترتیب انتخاب ها، محاسبه ی قراردادها و مزایا، نوعی واقع نگری در جهان حرکت است.
ابزارهای تحلیلی:
سازه های حرکتی، تقاوت میان الگو و عمل را نشان می دهند. حتی اگر این فرایند شباهتی به الگوی اصلی نداشته باشد. این کار همچون چرخ ای است برای حل مسأله به صورت کاربردی است:
1- تعیین دستور حرکت
2- تدوین حرکت
3- اجرای مدیریت حرکت
4- ارزشیابی حرکت
اینبار تصمیم گیرنده، به شیوه ی
نظام مند عمل نمی کند. مراحل
می توانند
ترتیب متفاوتی اختیار کنند و یا به جای چرخه ی بزرگ چرخه ای کوچک باشد.
حتی اگر این الگو، پیشرفت خطی خاصی را دنبال نکند، می گویند که این الگو را توسعه داده اند و آن را استادانه تر ساخته اند. اکنون با تدوین طبقه بندی سبک های عملکرد - چنین الگویی به علم حرکت کمک خواهد کرد و فهم بسیار بهتری برای دلیل انتخاب شیوه ی عمل مشخص فراهم می کند. اگر چه روشن نیست که چگونه الگویی با این شیوه ی عملکرد می تواند فهم بهتری از شیوه ی عمل فراهم کند.
سازه های حرکت:
در این فصل چنین استدلال شده است که حرکت فرایند است که به لحاظ سازمانی پیچیده به نظر می رسد که طی آن الگوی حرکتی نقش مهمی ایفا می کند. به شیوه ای مشخص تر، چنین استدلال می شود که:
1- حرکت ابعاد اُفقی و عمودی دارد:
حرکت جریان هدفمند اقدام است. به
بیان دیگر رامشی در حل کاربرد بیان حرکت است. دست یافتن به حلقه ای منطقی است که
در اینصورت بازخوردش دور تازه ای است که توجه را به سوی هدف ها هدایت
می کند تا به
آنها وزن دهد. چگونه مرتبط ساختن دو حرکت با دستیابی به هدف های تعریف شده است.
نمایشی منطقی و شسته رفته از
فرایند مدیریت حرکت است که جزء جزء مناسبات حرکت توجه دارد. این امر حاکی از این
فرض است که مهندسی حرکت در اینجا اجرا می شود. لیکن مجری حرکت درمی یابد که بخش
قابل توجهی از انرژی حرکت پرداختن به مسائلی است که بیرون از واحد سازمان حرکت
قرار دارند. در هر عرصه ای
از حرکت، دامنه ی گسترده ای از اجزای ذینفع وجود دارد - که به
دلایلی متفاوت درگیر می شوند و مسأله را به شیوه های متفاوتی
می سنجند.
هر مسأله حرکت احتمال دارد شماری از سازه های حرکت را درگیر کند. سازه هایی که درک متفاوتی از مسأله دارند و درجات متنوعی از حرکت را به همکاری دعوت می کنند.
در این مرحله واکنش ها تصادفی نیستند. چرا که هر فرایندی برای ترکیب ستیز و مشارکت به فعالیت های جاری و عادی عکس العمل نشان می دهد. اما احتمالا این همپوشانی و ستیزه وجود خواهد داشت و فرایند مدیریت حرکت بیشتر متوجه ی مذاکره و ابهام است. اینکه هر ورزشکاری از چه منظری علاقمند به موضوع است و با چه اطمینانی مسأله ی حرکت را بیشتر قابل فهم می داند.
2- حرکت همانقدر که متوجه ی حل مسأله است، متوجه ی ارتباط نیز است:
فرایند حرکت معطوف به هم پیوند دادن و مشارکت امور حرکتی است.
- زمان: در بُعد زمان ابعاد حرکت به احتمال بیشتری به یکدیگر خو می گیرند و همکاری با یکدیگر را آسان تر می کنند.
- درجه ی فهم مشترک: منافع مختلف در فهم حرکت، صرفا آشنایی اشکال با یکدیگر نیست. بلکه همکاری به وسیله ی توسعه ی دانش با حرکت است.
- وضعیت نا مشخص حرکت: برای نزدیک کردن منافع مختلف در عرصه ی حرکت، به طور مشخص دنبال اهداف باشید.
- نقش های حرکتی می توانند به تخیل کمک کنند: برای تدوین حرکت باید ایمنی و امنیت در نظر گرفته شود.
3- استفاده از الگویی عقلانی:
تدوین فرایند حرکت به مثابه حل مسأله از طریق انتخاب خردمندانه است. شناسایی اهداف و بحث درباره ی آن هدف ها دشوار است. سعی کنید به لحاظ ظاهر حرکت هم دگرگونی و معنای خاصی داشته باشد.
4- شکل مناسب الگوی حرکت:
نقش ورزشکاران درباره ی تعیین اهداف نیاز به توصیف خوبی خواهد داشت. در این بستر مفهوم حرکت جزئی از نشان او علائم قراردادی هستند.
بسیج مفهوم حرکت نوعی بیان نظارت متمرکز است. تمرکز بر هدف حافظ قدرت مجری آن است. در بخش شناسایی و مقایسه ی هدف های مختلف که چگونه می توان به هدف ها دست یافت.
5- چارچوب غالب:
باید مفهوم حرکت را آنقدر گسترده کرد تا دیدگاه های متفاوتی درباره ی اجرا یا چگونگی رویکرد به موضوع داشته باشید. در تدوین مفهوم حرکت، تصمیم گیری درباره ی میزان دخالت اجزاء و اقتدار آنها بستگی دارد.
نتیجه گیری:
مدیریت حرکت مفهوم کش داری است که باید بتواند تنش بین الگو و شیوه ی کاربرد آن را در نظر بگیرد. چیزی است که به وسیله ی ورزشکار آفریده می شود. این کار با انعطاف بیشتر و با عوامل گسترده تری پیوندهای سازمان یافته تری را بنا می کند.
لیکن چنانچه صرفا به مدیریت حرکت مثابه اقدامات نگاه کنیم و آن را به عنوان فرایندی در نظر بگیریم، باید بپرسید که آیا ساختاری بدون یافتن منابع ارزشمند وجود دارد. اینکه چگونه می توان فعالیتی همساز به وجود آوریم.
این بدان معناست که در عرصه ی حرکت همیشه ابهام و تنش ساختاری وجود دارد. باید بتوانید یک همزیستی در ساختار حرکت ایجاد کنید. آنچه می خواهیم بدانیم این است که چگونگی اجرای حرکت را چه چیزی تعیین می کند؟ و این بدان معناست که پاسخ های متفاوتی به آن بدهید. اگر حرکتی اجرا شده، چگونه اجرا شده است؟ از چند بخش تشکیل شده است و چه بخش هایی اهمیت بیشتری دارد؟ آیا با الگوی حرکتی حریف ارتباطی دارد؟ چه عواملی دیگری در کارند؟ در آن صورت اجرای حرکت از چه لحاظ مهم است؟ توجه به اینکه آیا مدیریت وجود دارد و چه تأثیری دارد؟ این واژه ی مدیریت حرکت متغییری است که با توجه به ضوابط تغییر می کند. مدیریت حرکت مفهومی است که با آن حرکت را برای خود مفهوم بسازیم ـ اما باید با آن کلنجار برویم.
به نام خدا
چگونه در ورزش موفق شوید؟
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : چگونه در ورزش موفق شوید/ نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: انتشارات دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 41 ص
شابک : 40000ریال9–48–6432-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : ورزش – جنبه های روان شناسی
رده بندی کنگره : 1394 8چ 43ی/ 4/ 706 GV
رده بندی دیویی : 01/796
شماره کتابشناسی ملی : 4033643
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 9- 48- 6432- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه..........................................................................5
نقشه ی حرکت به چه دردی می خورد.................................7
دلایل بسیار مهمی برای استفاده از نقشه ی حرکت..................7
کاربردهای نقشه ی ذهنی حرکت........................................7
اجزای تشکیل دهنده ی حرکت...........................................7
دو نقش متفاوت حرکت....................................................8
نقشه های ذهنی حرکت....................................................9
مزایای استفاده از نقشه ی ذهنی حرکت................................9
خصوصیات نقشه ی ذهنی حرکت......................................10
ذهن خطی....................................................................10
روش طراحی نقشه ذهنی حرکت........................................10
موارد استفاده ی نقشه ی ذهنی حرکت.................................11
مراحل اجرای فن...........................................................12
تقویت مغز...................................................................13
ذهن ورزشکار..............................................................14
تداعی حرکت................................................................15
همین امر دلیل اصلی است تا بدانید.....................................17
مرور اطلاعات حرکت....................................................18
آهنگ حرکت................................................................18
عدد گذاری در حرکت.....................................................18
یادآوری حرکت ها.........................................................19
تحولات حرکت..............................................................21
نکات آموزشی...............................................................21
چگونگی ساختن فن........................................................22
فن دو جنسی.................................................................23
پر کردن جاهای خالی فن.................................................23
روش تعیین موقعیت های حرکت........................................24
مکان یابی مناسب برای حرکت..........................................24
چگونگی اجرای حرکت...................................................24
استفاده از حقه ی حرکتی..................................................25
نگرش.........................................................................26
تبادل...........................................................................26
پرسش از مربی.............................................................27
انتخاب گر باشید............................................................27
وسعت دادن به تفکر.......................................................27
چگونگی ساختن تصاویر حرکتی در ذهن.............................27
روابط بین اجزای حرکت.................................................28
یادگیری یک فرایند تدریجی..............................................30
سبک های مختلف مبارزه.................................................30
حفظ فهرستی از حرکت ها................................................32
مغز آماده برای اجرای فن.................................................32
حفاظت از حرکت...........................................................32
روش هایی برای درک حرکت...........................................33
بازخورد واقعی حرکت ها بر یکدیگر..................................34
شناخت مفاهیم بنیادی حرکت.............................................33
خطر پذیری..................................................................35
ترس از عدم موفقیت.......................................................36
برنامه ریزی برای اجرا...................................................36
سازماندهی ترتیب حرکت ها.............................................37
اجرای حرکت با عدد گذاری.............................................37
مزایای حفظ فن.............................................................37
نگاه کردن به حریف.......................................................38
اجرای روان و بی وقفه ی حرکت......................................38
اعتماد به نفس...............................................................38
برای هر اجرا چه مقدار زمان نیاز دارید..............................39
چقدر وقت دارید............................................................39
احساس تازگی...............................................................40
مرتب سازی اطلاعات حرکت...........................................40
موضوعات حرکتی را مرور کنید.......................................40
به تمرینات خود متعهد باشید..............................................41
مقدمه
کامیابی و موفقیت در عرصه های ورزشی، یکی از بزرگ ترین آرزوهای هر ورزشکاری هست و خواهد بود. برای ورزشکار موفقیت کسب شهرت یا کسب ثروت و یا افتخار و سربلند کشور اهمیت دارد. اما زمانی دستاوردهای شما ارزش دارند که همواره به یاد خداوند باشید، به دوستان و اطرافیان توجه بیشتری کنید و به ارزش های قرآن پایبند بمانید.
آری، موفقیت در عرصه ی ورزش، بی شک
آرزوی هر جوان ایرانی
می باشد. این حس آشنا در ذهن ورزشکار طنین انداز می گردد که او توانسته و من می
توانم، در حالی که این تفکر و ذهنیت از اساس غلط و نادرست است.
موفقیت در عرصه ی ورزش، فقط به استعداد و هوش ورزشکار بستگی ندارد. برای رسیدن به موفقیت در عرصه ی ورزش، ده ها عامل دست به دست هم می دهند که یکی از آنها استعداد ذاتی هر فرد است. اما عوامل دیگری هم هستند که گاهی تا حد زیادی می تواند ضعف و استعداد را جبران کند. بنابراین روش یادگیری مهمتر از خود یادگیری است.
در این کتاب می آموزید که چگونه با روش های تمرینی در همه ی عرصه های تئوری و عملی از یک آرزوی دست نیافتنی به یک موفقیت بزرگ دست یابید. بر خلاف تصور، هر حرکت یا فن دارای روش و راه کاری خاص است. باید بدانید که چگونه می توان با تمرینات حساب شده، آن را به یک عادت تبدیل کنید. در اینجا روش هایی را خواهید آموخت که با بکارگیری آن رؤیای موفقیت را به واقعیت تبدیل کنید.
می آموزید که چگونه با تمرین اصولی
به نقشه ی ذهنی کاربردی دست
یابید و با یادآوری و تداعی حرکت، تصویر سازی، روش بکارگیری و
بهره برداری اصولی را انجام دهید.
می آموزید که چگونه محاسبات ریاضی حرکت را در مقیاس های کوچک و بزرگ به راحتی در ذهنتان انجام دهید و اجرا کنید. می آموزید که چگونه همه ی دستورات لازم را برای اجرای موفق به ذهن بسپارید و بدون اضطراب آن را اجرا کنید و نیز خواهید آموخت ده ها روش، ترفند و راه حل های دیگری که شما را از یک ورزشکار معمولی به یک قهرمان ورزشی تبدیل خواهد کرد.
آنچه که می تواند برای همه ی ورزشکاران قابل توجه باشد این است که موفقیت خارق العاده، حاصل تمرینات منظم و برخورداری از مربی با تجربه بدست می آید.
نقشه ی حرکت به چه دردی می خورد؟
دلایل بسیار مهمی برای استفاده از نقشه ی حرکت وجود دارد:
1- نقشه های حرکت به عنوان راهنما عمل می کنند: زیرا به تمرکز و اولویت دادن به نکات مهم کمک می کنند و در عین حال مطالب نامربوط را از کانون توجه خارج می کنند.
2- نقشه های حرکت را می توان به عنوان منبع آسان برای بررسی بکار گرفت.
3- نقشه های حرکت، درک شما را از کل اجزاء حرکت بیشتر می کند. بنابراین می توان آنها را به راحتی حفظ کرد.
4- نقشه های حرکت درک فن را تسهیل می کند.
5- نقشه ها نمایی کلی از موضوع
مورد اجرا را نمایش می دهند و
قوه ی تخیل همراه با منطق ورزشکار را به فعالیت وا می دارد.
6- زمانی ورزشکار دچار استرس می شود که نمی داند چه کاری باید انجام دهد. استرس یکی از دلایل ضعف و ناکارایی حافظه است و اگر ریشه ی استرس مهار نشود، می تواند به صورت یک عامل دائمی نگرانی در شما باقی می ماند.
کاربردهای نقشه ی ذهنی حرکت:
نقشه برداری از حرکت می تواند اختلال در تمرکز حواس به هر دلیلی را بر طرف سازد. باید به خاطر داشت که بدون رعایت اصول اولیه، نکات اصلی حرکت محو و نابود می شود. در این میان ممکن است ارتباطات منطقی بین اجزاء حرکت و یا اطلاعات با اهمیت دچار اختلال شود.
اجزای تشکیل دهنده ی حرکت:
توانایی شگفت انگیز حرکت پردازش اطلاعات است. در فرایند اجرای حرکت، مغز نقش اساسی را بر عهده دارد. می توان یک فن را به بخش های مختلف تقسیم کرد و با مقایسه ی اجزاء با یکدیگر و با تغییر فعل و انفعالات حرکت شکل، ریتم و هارمونی منحصر به فردی را به وجود آورد. هر جزء حرکت، یک قسمت از کل حرکت را تشکیل می دهد و می توان با کم و زیاد کردن محتوای انرژی و یا محتوای سایز و اندازه ی آن، فرم های جدیدی را به وجود آورد. با تغییرات فواصل و اجزای حرکت، فعل و انفعالاتی رخ می دهد که اساس تفکر حرکت را شکل می دهد.
توانایی با اقوه ی هر یک از اجزای حرکت غیر قابل محاسبه است زیرا:
هر جزء حرکت می تواند ده ها رابطه ی حرکتی داشته باشد. با تغییر هر کدام از اجزاء (چه اندازه و چه نیرو) شکل و محتوای حرکت تغییر می کند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توانایی حرکت در ورزشکار نامحدود است.
دو نقش متفاوت حرکت:
قسمت اصلی حرکت، شکل و اندازه ی آن است که فرایند پیچیده ی حرکت را شامل می شود. اما قسمت دیگر نیروهای اعمال شده و وارده بر اجزای مختلف حرکت است که کنترل حرکت را تحت اختیار خود قرار می دهد. با پیوند این دو قسمت با یکدیگر تعادل و توازن حرکت تحت کنترل قرار می گیرد. رابطه ی بین این دو قسمت وظایف خاصی را بر عهده دارند.
هنگامی که تعادل و توازن، نیروهای اعمال شده و وارده بر اجزای مختلف حرکت اهمیت پیدا می کند و تداخل و هماهنگی بین اجزای مختلف حرکت رابطه ی بین الگو های حرکتی به کمک می آیند.
حالا می توانید تصویر کلی را از وظایف دو بخش حرکت در پردازش اطلاعات به صورت زیر ارائه گردد.
با نگاهی به خصوصیات دو بخش حرکت، دیگر نمی توان برداشتی سطحی و ساده انگارانه را از موضوع حرکت مطرح کرد. حتما نباید اینگونه پنداشت که دو بخش حرکت به صورتی کاملا جدا از هم فعالیت می کنند. هنگامی که هر دو قسمت حرکت با هماهنگی کامل به فعالیت می پردازد، می توان نتایج زیر را انتظار داشت:
1- منطق اندازه
2- منطق حجم
3- منطق برایند نیروها
اکنون وقت آن رسیده است که روشی را بررسی کنیم که مهارت های بیشتری از حرکت را به عهده می گیرد.
نقشه های ذهنی حرکت:
شاید نقشه برداری ذهنی از حرکت یک روش یادگیری همراه با مزایای فراوان است. نقشه برداری ذهنی را می توان به صورت زیر تعریف کرد:
1- اجزاء مختلف حرکت حریف به صورت شاخه هایی از منشاء اصلی حرکت در نظر گرفته می شود.
2- موضوعات اصلی و فرعی حرکت مورد بررسی قرار می گیرد.
3- موضوع انتخاب شده، شیوه ی برخورد مخصوص به خود را خواهد داشت.
4- ممکن است در مسیر حرکت، راه دیگری در نظر بگیرید.
5- ممکن است دو حرکت به یکدیگر گره خورده، مسدود یا ارتباط بین آنها گسسته شود.
نقشه ی حرکت می تواند تمام توضیحات را درباره ی (شاخه)، (انشعابات) و با (گره خوردن) را به صورت یکجا بیان کند.
هنگامیکه نقشه ی ذهنی حرکت را در دست دارید، بهتر است پنج ویژگی مختلف آن را بررسی کنید:
1- موضوع اصلی حرکت را درک کنید و در برابر آن مواردی را اعمال کنید.
2- موضوعات فرعی منشعب از حرکت اصلی را بررسی کنید.
3- هر شاخه ی فرعی شکل و فرم خاص خودش را دارد.
4- هر شاخه ی اصلی و فرعی را می توان به یکدیگر ربط داد.
5- شاخه ی اصلی و فرعی را می توان به یکدیگر ربط داد.
مزایای استفاده از نقشه ی ذهنی حرکت:
1- هسته ی اصلی موضوع حرکت و جوانب آن شناسایی شود.
2- به علت نسبی بودن هر کدام از اجزای حرکت، عملکردهای متفاوتی وجود دارد.
3- برای تسلط بیشتر بر موضوعی خاص، آن را سریعا ارزیابی کنید.
4- موضوعات غیر ضروری در نقشه ی حرکت وجود ندارد.
5- نقشه ی ذهنی منحصر به فر دو متعلق به ورزشکار است.
خصوصیات نقشه ی ذهنی حرکت:
مزایای نقشه ی ذهنی آن است که خلاقیت ورزشکار را بالا می برد. چرا که می دانیم اجرای حرکت چند بعدی است. نقشه ی حرکت به ورزشکار اجازه می دهد که رها از قالب تک بعدی و خطی به ابعاد دیگر حرکت بپردازد. نقشه حرکت باعث جریان یافتن آزاد و ایده پردازی های خلاقانه می شود. این ایده های خلاقانه توسط مغز شکل گرفته و نقشی را بر عهده می گیرند. در حقیقت نقشه ی ذهنی سازمان دهنده ی افکار ورزشکار است.
ذهن خطی: ( یک سویه)
اگر به یک فیلم نگاه کنید، نمی توانید درباره ی آنچه می بینید، حدس بزنید. بنابراین مجبورید از اول تا آخر فیلم را ببینید. حتی در این صورت تضمینی برای درک مفاهیم اصلی و روابط مهم بین شخصیت های فیلم وجود ندارد. چرا که ممکن است این موضوعات زیر چهره ی افرادی پنهان شده باشند.
روش طراحی نقشه ذهنی حرکت:
با استفاده از دستورالعمل های زیر می توانید نقشه های ذهنی بسازید و از طریق، رابطه ای بین آنها را به طور کامل درک کنید:
1- همیشه نقشه ی ذهنی را با موضوعاتی که از این نقطه ی هدف منشعب می شوند، دنبال کنید.
2- در هر لحظه فقط به سراغ موضوع مورد نظر بروید.
3- تا حد امکان از حرکت های ساده استفاده کنید و موضوع حرکت را پیچیده نکنید.
4- برای موضوعات مختلف از روش های متفاوت استفاده کنید.
5- اجرای حرکت را به صورت یکنواخت و کسالت آور دنبال نکنید.
6- از تداعی تخیل به صورت خلاقانه استفاده کنید.
اهمیت نقشه ی ذهنی حرکت در این است که می توانید با قوه ی تخیل خود، آزادی عمل بیشتری داشته باشید تا نتیجه ی کار مطلوب تر باشد. باید ایده هایتان را در همان زمان شکل گیری به وجود آورید. کافی است در نقشه ی ذهنی خود، ایده ای که به موضوع مربوط است را دنبال کنید و در صورت لزوم به نقشه ی ذهنی حرکتی خود انشعابات دیگری اضافه کنید.
سعی کنید ایده ها در ذهن شما از مسیر مشخص عبور کنند. زیرا با این کار خلاقیت خود را از بین می برید. بنابراین توانایی های ذهنی خود را محدود نکنید و به صورت کاملا اتوماتیک افکار خود را در قالب نقشه ی ذهنی خود، دسته بندی کنید.
موارد استفاده ی نقشه ی ذهنی حرکت:
کاربرد نقشه ی ذهنی حرکت بسیار
فراوان است. همیشه می توان با شناخت نقشه ی ذهنی حریف، جنبه هایی از علایق حریف
برملا
می شود. همچنین از نقشه ی ذهنی به عنوان ابزاری برای شناسایی اطلاعات و سازماندهی
موضوعات حرکت استفاده کرد. از طریق
نقشه ی ذهنی به نکاتی برجسته و نیز رابطه ی بین آن نکات دست یافت. نتیجه کار می
تواند هم روشن تر و هم شگفت انگیز باشد.
اما قبل از درگیر کردن قوه ی تخیل خود، می توانید با بکار بردن توصیه های زیر انرژی با ارزش خود را کمتر تلف کنید:
1- حرکت خود را برنامه ریزی کنید. سپس قسمت هایی از حرکت حریف که مربوط به حرکت شما است را کنترل کنید. تصور نکنید که وظیفه ی اجباری شما، بررسی تمام اجزای حرکت حریف است. توجه به جزئیات غیر ضروری در هنگام درگیری باعث ایجاد نگرانی از عدم درک کامل حرکت حریف خواهد شد. اما نگرانی واقعی این است که درگیری ذهنی شما با این جزئیات، می تواند ذهن را از آن چیزی که به دنبال آن هستید، یعنی موضوع اصلی منحرف کند.
2- پیام اصلی حرکت حریف را جستجو کنید و هنگامیکه آن را پیدا کردید، می توانید به طراحی نقشه ی ذهنی بپردازید. با ذهن باز و تحلیل گر تلاش کنید با استفاده از قدرت تخیل به صورت خلاقانه به حرکت جان ببخشید.
3- سعی کنید در هنگام مسابقه منفعل نباشید، در مورد حرکت های حریف فکر کنید و در منطق نهفته در ورای حرکت حریف بیندیشید. اگر هنگام مسابقه ذهن فعالی داشته باشید، درک و یادآوری شما از حرکت حریف بسیار افزایش می یابد. زیرا به ذهن اجازه ی می دهید بین موضوعات رابطه برقرار کنید. همچنین روابط بین حرکت ها، اصلی ترین ابزاری است که حافظه از آن بهره می گیرد.
4- هنگام کشف حرکت حریف، با اجرای
حرکت کلیدی، نقشه ذهنی خود را کامل کنید. یادتان باشد که اطلاعات مهمی در نقشه
ذهنی شما جای دارد. اطمینان حاصل کنید که تمام این اطلاعات به سرعت قابل تشخیص
هستند. باید توانایی آن را داشته باشید که در اجرای حرکت ها، نظم و اولویت بندی را
فراموش نکنید. بعد از اتمام حرکت ممکن است، نقشه ی ذهنی در شاخه های فرعی پیش رفته
باشد و یا برعکس. در این صورت لازم است نقشه ذهنی خود را مرور کنید. ولی این بار
مسیر اصلی را به طور صحیح انتخاب کنید. برای اینکه هنگام مسابقه
در حال پیش بینی کردن بودید تا به نتیجه رسیدید، اما اکنون همه ی پیش بینی ها را
پشت سر گذاشته اید و واقعیت دست یافته اید.
مراحل اجرای فن:
به طور معمول مراحل اجرای فن دارای سه قسمت است:
1- اجرای حرکت های اولیه (مقدمه چینی)
2- اجرای حرکت اصلی (فن)
3- نتیجه گیری (اجرای حرکت نهایی)
به نظر می رسد هنگام اجرا نیز باید همین ترتیب رعایت شود. اما چگونه باید اجرای حرکت های اولیه انجام شود؟
تنها راه درست، برنامه ریزی طرح حرکت با توجه به تصمیم های حریف است که برای رسیدن به هدف خودش انجام می دهد. برای نزدیک شدن به حرکت حریف، نظرات شما ممکن است تغییر کند. حتی شاید تصمیم هایی بگیرید که حریف تصور کند به نفع اوست.
ترسیم ساختار حرکیت حریف به شما اجازه می دهد که موضوعات را به صورتی متوازن انجام دهید و حرکت شما از نقطه ای به نقطه ی دیگر نرم و روان اجرا شود.
اجرای اولین حرکتی که به ذهن شما می رسد و سپس اجرای حرکت کورکورانه به سوی نکات دیگر، نتیجه ای جز عدم توازن و از گسیختگی فن در بر نخواهد داشت. این روش با انجام تغییرات و ترتیب درست حرکت ها، کم کم روابط بین حرکت ها آشکار می شود.
انواع اشتباهات احتمالی را در همان مرحله برنامه ریزی پیش بینی کنید. نگذارید تا حرکت به اتمام برسد و آنگاه متوجه ی اشتباهات شوید. برنامه ریزی برای اجرای حرکت به دلایل زیر دشوار است:
1- شاید به اندازه ی کافی از موضوع
شناخت ندارید که بتوانید
درباره ی آن تصمیم بگیرید.
2- احتمالات بسیار زیادی که درباره موضوع مورد نظر دارید، باعث می شود که ندانید از کجا آغاز کنید.
در اینجا یک نقشه ی ذهنی می تواند این مشکل را برطرف کند. سپس موضوعات مختلف را با توجه به حرکت حریف بررسی کنید. در این مرحله مانند عملکرد خط مونتاژ در یک کارخانه با سر هم کردن و وصل کردن حرکت ها با یکدیگر، حقیقت حرکت را اجرا کنید. باید اطمینان حاصل کنید که حرکت شما ارزش اجرا کردن را دارد. در این حالت بسته به موقعیت که دارید، خودتان را جای حریف بگذارید. شاید لازم باشد دو نقشه ی ذهنی ترسیم کنید.
زمانیکه نقشه ذهنی در حال اجرا می باشد، باید با ابزار انعطاف پذیری و اعتماد به نفس در جهت موفقیت تلاش کنید. نه اینکه با موضوعات فراوان و غیر کاربردی حرکت و انرژی خود را حدر بدهید.
تقویت مغز:
علی رغم اینکه مغز یکی از دستگاه های بدن است، چرا باید مغز خود را، همچون بدنتان پرورش دهید. هرچه بیشتر مغز را تمرین بدهید، قوی تر می شود.
یقینا تمام ورزش ها بر پایه ی حل مسأله هستند و تفکر خلاق و یا استراتژی خاص تفکر را تقویت می کند. بنابراین ورزش می تواند، مهارت های مغز را تقویت کند.
هدف ورزش بکارگیری بیشتر مغز است. مانند قوه ی منطق در برنامه ریزی حرکت، توالی، قوه ی تخیل، چند بعدی و کلی نگری باشد.
ذهن ورزشکار:
اکنون رقابت بین ورزشکاران فشرده تر شده است. همچنین با افزایش جوایز مسابقات، رقابت شدیدتر می شود. این در حالی است که ورزشکاران در رقابت ها شرکت می کنند تا نامی برای خود دست و پا کنند و هم برنده ی جوایز ارزشمندی شوند.
ورزشکاران با ارائه ی نقشه های ذهنی خود، توانایی های خود را خود را به نمایش می گذارند. بنابراین حافظه به عنوان عامل مهم در موفقیت ورزشکار نقش بسزایی دارد. اگر مرتبا به تقویت حافظه بپردازید، آنگاه روش اجرا را خواهید آموخت. این امر در نهایت به موفقیت در مسابقه منتهی می شود.
5- ابزار تخیل در ورزشکار:
این قوه ی تخیل است که با رمزگشایی از پیام های حرکتی حریف، آنها را درک می کند. سپس وارد عرصه ی فعالیت می شود. بنابراین تنها قدرت تخیل است که می تواند به پردازش اطلاعات بپردازد. به عبارت دیگر به منظور درک معنای مدل های مختلف حرکت، مرتبا مغز ما در حال محاسبه است.
بیشتر ورزشکاران از همان اوایل شروع ورزش، تصاویر ذهنی حرکت ها را می آموزند و بعد از مدت کوتاهی به مهارت می رسند. ورزشکار می تواند با استفاده از رفتار حرکتی حریف، خلق و خوی آن را شناسایی کند. تنها کاری که باید انجام دهد این است که توالی حرکت های درهم ریخته را دنبال کنید و به طور هم زمان با تصویر خوانی حرکت ها، آنها را شناسایی کنید.
نزاع بر سر اینکه کدام حرکت پیروز می شود یا نه جدال بیهوده ای است.
اگر ورزشکار بخواهد تفکر خلاق را در خود شکوفا کند، ابتدا باید بتواند موانعی که در خود ایجاد کرده را از بین ببرد تا افکارش بتواند آزادانه و بدون وقفه جریان یابند. هنگامیکه افکار آزاد شدند، آنگاه می توان آنها را در هر جهتی که بخواهید هدایت کنید. البته زیباترین جهت را انتخاب کنید.
رمز موفقیت آن است که به قوه ی تخیل خود اجازه دهید طغیان کند. نباید وقت خود را صرف یک ایده ی صرفا عمل گرا کنید. کدام یک را انتخاب می کنید. منطق یا خلاقیت. چشم و مغز خود را راهنما قرار دهید و آنچه را که می بینید، احساس کنید.
هنگامیکه موفق شدید ترکیب یک دسته حرکت را جمع و جور کنید، انبوهی از ایده های سرکش تداعی می شود.
برای شکوفا کردن تخیل باید آینده ی حرکت را پیش بینی کنید. باید به صورت مدام و اتوماتیک در حال تولید ایده های مختلف باشید. مشکل این است که در هر لحظه یک ایده قابل اجرا می باشد.
تداعی حرکت:
تعریف ما از حرکت، تنها به ماهیت
خطی (تک بعدی) آن محدود
نمی شود. بلکه آنچه در ذهن شما تداعی می شود را نیز شامل می شود. در حقیقت چیزی که
به ذهنتان می رسد، نحوه ی اجرا و نتیجه آن است. با توجه به تجربیات گذشته، هر چقدر
حرکتی را بیشتر بشناسید،
پاسخ های متنوع تری را می توانید ارائه دهید.
6- چگونگی ارتباط سازی:
این کار به وسیله ی ساختن رابطه ای ساختگی بین اجزاء حرکت با استفاده از نیروی تخیل است که ارتباط سازی می گویند. این روش در تمرین انفرادی (سایه زدن) بسیار مفید است. روش ارتباط سازی تمرین سودمندی برای تقویت حافظه است. چرا که این روش تخیل و قدرت تداعی را به کار می گیرد. لازم نیست نگران این باشید که بعضی از حرکت های نامربوط را چطور به هم ارتباط دهید. پیشنهاد می کنم بعد از نگاه کردن به یک فن چشمان خود را ببندید و تلاش کنید، تصویر ذهنی مربوط به آن فن را بسازید.
اکنون وضعیت خود را با نتیجه ی قبلی مقایسه کنید. حتما حاصل تلاش شما بهتر از قبل بوده است. اگر قسمتی از فن را فراموش کرده اید، احتمالا به یکی از دلایل زیر بوده است:
1- تصویر ایجاد شده در ذهن شما گنگ و مبهم است.
2- فکر می کردید بدون کمک گرفتن از تخیل می توانید فن را حفظ کنید.
3- نمی توانید فن را در رابطه با حرکت حریف ایجاد کنید.
مزیت روش ارتباط سازی این است که
حریف مقابل می خواهد روش حرکتی خودش را تحمیل کند. شاید در ذهن شما تصویر مبهمی از
حرکت حریف به وجود آید. هنگامیکه توجه شما به طور کامل معطوف به حرکت های حریف شد،
از جزئیات غافل نشوید. حالا چگونه
می توانید از تداخل حرکت حریف با حرکت خودتان آگاه شوید. وضعیت حرکت را در ذهن
پایدار کنید. بنابراین اولین مفاهیم و تداعی ها به مغز با سر هم کردن حرکت ها با
یکدیگر شکل می گیرند. اهمیت دارد که این تداعی های اولیه چگونه شناسایی و شناخته
شوند.
دقت کنید ترتیب رخدادهای حرکتی با ترتیب حرکت های شما ارتباط برقرار کنند. باید بتوانید این حرکت ها را سریعا از اول تا آخر و برعکس به خاط آورید. با این روش می توانید، حافظه ی فراموشکار خود را به طرز حیرت انگیزی تقویت کنید.
7- مرور جزئیات:
در اینجا یک سؤال پیش می آید، چرا
ورزشکار جزئیات و
ریزه کاری های یک فن را به یاد می آورد. به دلیل اینکه در آن موقعیت ها حضور داشته
و به اندازه ی کافی درباره ی آنها فکر کرده است. تمرینات شما مملو از تجربه هایی
بوده که به علت شبکه ای به هم پیچیده از تداعی های مختلف، به راحتی قابل یادآوری
هستند. مثلا به یاد می آورید در لحظه ای که زیر حریف را گرفته ای، حریف چگونه
توانست پایش را عقب بکشد و آن را از دستان شما آزاد کند.
یاد آوردن ترتیب وقایع کار ساده ای
است. فقط لازم است به آن فکر کنید. به لحظه ای که در آن قرار داشتید و کاری که
باید انجام می دادید تا بتواند پایتان را آزاد کند. این سؤال ها پیش نمی آید، مگر
اینکه از آن دسته افراد باشید که وقتی به مشکلی برخورد می کنند، از خودشان
می پرسند که چگونه می شود این وضعیت را بهبود بخشید. در واقع صرف نظر از رخدادهای
حرکتی، چیزی که درون شما وجود دارد که نمی توان جلوی آن را گرفت و آن چیزی نیست
جزء قوه ی تخیل.
آنچه که در این مرحله باید بتوانید
انجام دهید، عمق دادن به باور خود تا بتوانید به طور ساختگی احساس های مختلف را در
خود تقویت کنید. نکته ای که باید به آن توجه کنید، ساختن تصاویر دقیق همراه با
جزئیات آن است. این تصاویر دقیق نیستند که بر ذهن شما تأثیر
می گذارند، بلکه ترکیبی از احساس های مختلف است که تأثیر در ذهن شما خواهد داشت.
همین امر دلیل اصلی است تا بدانید:
هر فن یا حرکت شخصیت ویژه ای دارد. زیرا چند بعدی است و در موقعیت های مختلف به روش های متفاوت عمل می کند. ورزشکار می تواند با یک فن به روش های گوناگون برخورد کند.
راز حفظ کردن فن (به هر روش که باشد) در مرتبط کردن اطلاعات با روش های مختلف است. بنابراین اطلاعات یک فن می تواند به روش های گوناگون چیده شوند. اما فرقی نمی کند هر فنی را که می خواهید اجرا کنید، باید از قبل با وضعیت حریف متقابل مرتبط کنید.
8- روش اجرای فن:
روشی که فن در مسیرهای آشنا به ذهن تحقق می یابد. اجرایی که در پی می آید بیشتر، وجه منحصر به فرد بودن آن است. نه صرف اجرای خود آن. باید بتوانید همه ی موانع و معایب را به خاطر بیاورید. در این کار شما مانند یک مسافر در جاده ی پرپیچ و خم پیش می روید.اما ابتدا:
1- باید در ذهن خود مسیر حرکت را بررسی کنید.
2- در طول مسیر حرکت، نقاط مهم را انتخاب کنید.
3- اطمینان حاصل کنید که حرکت شما
از یک نظام منطقی پیروی
می کند.
4- در آخر مسیر، حرکت خود را تکمیل کنید.
در این روش همه ی موانعی که باعث توقف در هر حرکتتان می شود، تحت کنترل خود در آورید. در هر مرحله تلاش کنید حال و هوای (احساس) آن مرحله را به حرکت خود اضافه کنید. همچنین به واکنش های خود، درهنگام مواجهه با حرکت ها توجه کنید.
نکته: تلاش نکنید فن ها را به صورت مکانیکی اجرا کنید. سعی کنید به حرکت ها جان ببخشید. از نظر زمان هم محدودیت ها را در نظر بگیرید اما زیاد عجله نکنید.
مرور اطلاعات حرکت:
برای به یاد آوردن کلیه ی مراحل حرکت، شکل و فرم و نحوه ی برنامه ریزی حرکت را مرور کنید. اگر قسمتی از حرکت تأثیر زیادی بر حرکت حریف گذاشته است، بهتر است آن را مجددا مرور کنید و برعکس.
زیبایی این حرکت در تناسب و توازن بین اجزاء آن است. البته به شرطی که حرکت شما هم منسجم باشد. روش حرکت یک سیستم ذهنی مؤثر است که به ورزشکار اجازه ی اجرای سریع و آسان را می دهد.
اگر به نظر شما، قبل از اجرای فن، باید مسیرهای شناسایی شده را بازبینی کنید. این کار با طولانی تر کردن حرکت یا اضافه کردن یک مرحله به آن انجام می شود.
آهنگ حرکت:
استفاده از حرکت های هماهنگ که با
ریتم و روشی متداول اجرا
می شوند. این کار شبیه به آهنگ سازی، نوازندگی، شاعری و... است.
تجربه نشان دهده است که برای
تأثیرگذار بودن بیشتر ورزشکار با این روش حرکت های هماهنگ با یکدیگر را انتخاب
کرده و بکار
می گیرد. به هر حال دنیای حرکت شخصی است و بهتر است هر ورزشکاری ایده های خودش را
بکار بگیرد. گاهی در اجرای حرکت های خود اغراق کنید. هر چقدر بیشتر تمرین کنید،
اجرا ساده تر خواهد شد. اگر از حرکت ها برای تقویت یکدیگر بکار بگیرید، اجرا قوی
تر می شود.
عدد گذاری در حرکت:
اگر شما هم مانند من فکر می کنید بر روی هر قسمت از یک عدد بگذارید. آنگاه به کاربرد این روش پی می برید.
در حقیقت استفاده از اعداد، روش مناسب برای هماهنگی بیشتر بین اجزای فن است. با این تفاوت که ورزشکار اجرای حرکت خود را به ترتیب اعداد انجام می دهد. در صورت جابجا شدن اعداد، نقش های حرکت عوض می شوند.
روش عدد گذاری حرکت می تواند به جای اجرای هماهنگ، دقیق تر باشد. همچنین می توان ترکیب های مختلف عددی را برای ارزیابی روش های مختلف بکار برید. با اجرای این روش می توانید اجراهای مختلفی را تجربه کنید. با این کار تصاویر ایجاد شده در ذهن آنقدر شفاف هستند که برای مدت طولانی درحافظه می مانند.
حالا از شکل ها و فرمول های ابداعی
خود استفاده کنید. اگر اجرای حرکت شما استحکام کافی داشته باشد، آنوقت عکس العمل
های شما روان تر و سریع تر می شوند. اما برای آن دسته از فن هایی که
نمی توانید تصویر مناسبی را ایجاد کنید،
باید مرحله به مرحله شکل فن را در ذهن خود بسازید. زیرا مغز در هنگام یادگیری یک
مهارت مرحله به مرحله کار می کند. شما باید مراحل اجرای فن را طوری طراحی کنید که
معنا دار بوده و در حافظه ثبت شود.
یادآوری حرکت ها:
در اینجا ورزشکار روشی ساده برای به خاطر سپردن حرکت های کلیدی یک فن فرا می گیرد. در این روش ورزشکار می تواند زمان بیشتری را به تفسیر حرکت اختصاص دهد.
فرایند حفظ کردن فن باید مفرح باشد، نه عذاب آور؟ با تکرار فراوان یک فن یا تکنیک به منظور حفظ کردن آن نه تنها لذت تمرین را از بین می برد. بلکه اهمیت نکات کلیدی نیز زائل می شود. با استفاده از این روش فنون به صورت آهنگین در آمده و جذابیت آنها بیشتر می شود.
اگر فن را به صورت آهنگین به خاطر
سپارید، آنگاه لذت بیشتری از اجرای آن خواهید برد و برای مدت طولانی تر در ذهن شما
باقی
می ماند. همچنین درک بهتری از معنای حرکت ها به دست خواهید آورد.
هنگام اجرای تمرینات، در مراحل اولیه معمولا فن را با همان ترتیب موجود در آن حفظ کنید. بنابراین سفر ذهنی شما باید دارای مراحل معینی باشد تا نظم فن به هم نخورد. در این مرحله عوامل متفرقه ی زیادی ممکن است باعث تداخل و مخدوش شدن اجرای فن شما شود.
در این مرحله بهتر است هر گونه تأثیر را بر روی فن خود از بین ببرید تا تأثیر فن شما از بین نرود. برای مثال استاد نقاش را در نظر بگیرید که تصویر شما را مانند چهره ی واقعی شما ترسیم می کند. اما هنگامیکه به تسلط کافی دست یافت می تواند تصویر شما را به هر شکلی که بخواهد ترسیم کند.
سرانجام شما می توانید ترتیب های متنوعی را از فن ارائه دهید. حتی می توانید برخی از خطوط حرکت را حذف کنید و یا در اجرای آن مبالغه کنید. در هر وضعیتی که قرار دارید با توجه به سر نخ هایی که از حرکت حریف دریافت می کنید، نوع اجرای حرکت خود را تعیین کنید.
چنانکه می دانید، فن از مجموعه ی حرکت هایی که پشت سر هم قرار گرفته اند، تشکیل شده است. اما در مسابقه ی واقعی ترتیب آنها مرتبا تغییر می کند. برای اجرای یک حرکت به یک تصویر کلیدی احتیاج دارید.
هنگامیکه حرکت ها را به تصویر تبدیل کردید با استفاده از روش ارتباط سازی آنها را به هم وصل کنید. بدین ترتیب به وسیله ی تصویر، ورزشکار به مفهوم حرکت پی برده و با استفاده از مکان آنها به ترتیب حرکت ها را اجرا می کند. با این کار در مدت کوتاهی آنقدر به فن تسلط پیدا می کنید که دیگر به تصاویر جزء به جزء آن نیاز نخواهید داشت. در این حالت مفهوم کل حرکت پدیدار می شود. اما اگر در جای نتوانستید کاری انجام دهید، مفهوم حرکت حریف به شما کمک خواهد کرد. ورزشکار با توجه به مفهوم حرکت حریف، مفهوم حرحت خود را تعیین می کند. در اینجا حرکت حریف شما را یاری خواهد کرد.
این موضوع به ورزشکار اجازه می دهد تا بدون عجله حرکت خود را آماده کند و از نظر زمانی خود را با حرکت حریف منطبق کند.
همچنین می توان با یک محاسبه ی
ساده، محل دقیق مراحل اجرای فن را مشخص کرد. برای این کار، باید مراحل اجرای فن را
در ذهن خود مرور کنید. وقتی در سراشیبی حرکت قرار گرفتید، اکنون می توانید یک
مرحله جلوتر بروید و برای اتمام حرکت، فوری اقدام کنید. یا اینکه کمی به عقب
برگردید و با یک محاسبه ی ساده به شکستن حرکت حریف اقدام کنید و باعث پیشروی حرکت
وی نشوید. این همان روشی است که با استفاده از آن می توانید ترتیب حرکت حریف را
بر هم بزنید. با این کار باعث حیرت دیگران می شوید. اکنون راز این کار را می
دانید.
تحولات حرکت:
به دلیل تحولات حرکت معنای آنها نیز تغییر پیدا کرده است. مثلا برخی از حرکت ها مانند زره یا شمشیر عمل می کنند. برای درک بهتر حرکت ها باید معنای آنها را بیاموزید. در این باره برخی از حرکت ها راهنمای خوبی برای حرکت های دیگر هستند.
برای تحول در فن می توانید یک یک عناصر جدید را به فن اضافه کنید. در این وضعیت، عنصر جدید می تواند به شما کمک کند.
نکات آموزشی:
درک و فهم ورزشکار از حرکت و نظر جدید شما در این باره، همان چیزی است که ورزشکار به آن نیاز دارد. بنابراین اگر در مطالعه ی حرکت حریف نقش فعالی را بر عهده بگیرید به نفع خودتان است.
خودتان را به جای حریف بگذارید. تصور کنید اگر به جای حریف مقابل بودید چه می کردید؟ چه واکنشی نشان می دادید؟ تلاش کنید علت شکست حریف را در این شرایط درک کنید و برعکس.
چند فن را مرور کنید و ماجراهای مختلف حرکت را از دیدگاه حریف بررسی کنید. این کار به شما کمک می کند که برای انواع تهاجم ها و تهدیدات آماده شوید. هنگامیکه به درک کاملی از فن رسیدید، می توان گفت از یک ذهن تصویر پرداز برخوردار هستید. می توانید حرکت ها را در ذهن خود تجسم کنید. می فهمید چه روشی را برای اجرای نقش حرکت خود لازم دارید. به نظر شما چه حرکتی می تواند خصوصیات حرکت حریف را خنثی کند.
همیشه به اجرای حرکت حریف فکر کنید. او در هر کدام از مراحل حرکت به دنبال چه چیزی می گردد؟ چرا او حرکت خاصی را اجرا می کند؟ آیا تصویری که از حرکت حریف در ذهن شما ایجاد شده است، منظور حریف را شناسایی کرده اید؟ این شناسایی از توصیف و شخصیت حرکت حریف با توصیف یک موقعیت چه کمکی به شما خواهد کرد؟
11- روش آسان برای یادگیری فن:
هنگامیکه ورزشکار بودم از مربی ام می پرسیدم که چگونه باید فن ها را یاد بگیرم. جواب می داد بهترین راه تکرار فن ها تا حدی که در ذهن جا بیفتد. به این ترتیب آموزش فن کاری طاقت فرسا و طولانی به نظر می آمد.
تکرار پر زحمت و مدام، بدون شناخت از رابطه ی اجزای حرکت، جز اضطراب و ناراحتی و خستگی نداشت. آن زمان می دانستم که هدفم یادگرفتن فن است. اما روش دستیابی به این هدف را نمی دانستم.
کاش آن زمان روشی که حالا می خواهم بازگو کنم را می دانستم و با استفاده از آن می توانستم بالاترین اجرای فن را بکار بگیرم و به تدریج به یک ورزشکار ماهر تبدیل شوم.
با این روش زمان آموزش فن بسیار کاهش خواهد یافت و این موضوع کمک می کند که وقت خود را بیشتر برای بررسی ساختار فن و یا بهبود حرکت متمرکز کنید.
اگر تنها یک فن را در قالب روشی که
بازگو کردم یاد بگیرید، آنگاه
می توانید به طور کامل از سه مؤلفه تقویت حافظه استفاده کنید. یعنی تداعی، تخیل و
مکان یابی.
اصولا برای اجرای جریان اندیشه مدار دو روش وجود دارد:
1- چگونه می توان رابطه ی آشکار و رابطه ی معنایی ایجاد شده در فن را به هم مرتبط کنید؟
2- چگونه می توان جنس حرکت ها را تشخیص داد. در این حالت بدون داشتن یک سیستم منظم، حرکت ها را با هم تداخل دهید و سبک جدید از اجرا بیافرینید؟
چگونگی ساختن فن:
ساختن فن کار ساده ای نیست. اما ورزشکار می تواند با قرار دادن زنجیره ای از حرکت های آشنا در ذهن، فن جدیدی بیافریند. اما باید اجرای آن در زمان هایی قرار داد که عملکرد آن آسان باشد. اگر این کار را به درستی انجام ندهید، مثل این است که اداره ی پست، نامه های ارسالی را به گیرندگان نفرستد. یعنی بعد از اتمام فن جدید، باید از خود بپرسید، چرا آن را انجام دادم؟
برای هر فنی که می خواهید اجرا
کنید، باید تصاویر ذهنی در نظر بگیرید و آن تصاویر ساخته شده را اجرا کنید. به
انواع حرکت هایی که می خواهید اجرا کنید، فکر کنید. فنی را که به خوبی می شناسید
انتخاب کنید. سپس فن ذهنی خود را به چند
بخش تقسیم کنید. هر قسمت از فن
می تواند یک صفت خاص را در خود جای دهد. کند، تند، سریع، سنگین و.....
همچنین شما می توانید با شناخت نقش حرکت حریف، برای دسته بندی افعال حرکتی خود استفاده کنید. اما زیبایی این روش آن است که به ورزشکار اجازه می دهد تا حرکت ها را به طور منظم بر اساس جنس فن در نواحی مربوط به خود، جای دهد.
فن دو جنسی:
گاهی فن مورد نظر شما، مانند یک
خیابان اصلی به دو مسیر مجزا تقسیم می شود که هر کدام کارکردهای خاص خودش را خواهد
داشت. زیرا باعث می شود دو جنس متفاوت، هیچ گاه با یکدیگر تلاقی نداشته باشند.
زیرا موقعیت حرکت ها به طور خودکار جنسیت آنها را نمایش
می دهد. در واقع این شما نیستید که جنس حرکت
را می سازید، بلکه این خود حرکت است که حرکت این کار را بر عهده دارد.
اگر برای ورزشکار راحت تر است، می توانید فن را به دو یا چند بخش جداسازی کنید و جنس های مختلف را در مکان های ایده آل بکار بگیرید. با فرض بر اینکه شما این دو جنس حرکت را می شناسسید، شاید جنس سوم حرکت (خنثی) کاربرد دارد.
پر کردن جاهای خالی فن: (مدل ارتباط بین حرکت ها)
برای اجرای حرکت ها به نقشه ی ذهنی حرکت فکر کنید و فن را به بخش های مختلف تقسیم کنید. وقتی در حال اجرا هستید، از تخیل و تداعی استفاده کنید تا تصاویر کلیدی در هنگام شکل گیری در جای مناسب قرار داده شوند. در این حالت:
1- اجرای حرکت ها شبیه رودخانه ای جاری هستند با پیچ و خم ها و شکل های حرکتی خاص خودش.
2- نقطه های کلیدی حرکت را کشف کنید.
3- پر کردن جاهای خالی با حس های مختلف، می تواند حرکت ها را به هم ربط دهد. این موضوعات باعث تثبیت بیشتر آنها در کل حرکت می شود.
4- ایجاد حرکت رابط بین دو حرکت.
5- استفاده از حرکت سمبلیک که گاهی ارتباطی با فن اصلی ندارد.
روش تعیین موقعیت های حرکت:
ورزشکار می تواند قسمت های مختلف حرکت را در جاهای مناسب قرار دهد. اگر اجزاء حرکت در جاهای مشخص قرار بگیرند، دیگر لازم نخواهد بود، انرژی زیادی صرف کنید. در اینجا باید عناصر یک حرکت به یکدیگر ربط دهید.
مکان یابی مناسب برای حرکت:
جای مناسب حرکت در حقیقت می تواند بازده ی مناسب حرکت را تضمین کند. اگر تمام قسمت های حرکت در جای مناسب خود قرار بگیرند، دیگر تداخلی بین آنها به وجود نمی آید. در اینجا حرکت مناسب برای ایجاد رابطه مثبت بین دو حرکت روبروی هم صف آرایی می کنند.
هر نتیجه ای غیر از برنده شدن بدان معنا است که رابطه ی ذهنی لازم را ایجاد نکرده اید. هر کدام از اجرای حرکت ها باید شما را به نقطه ای از حرکت حریف پیوند دهد و با آن مرتبط کند. اگر در ابتدا نتوانید ارتباط ضروری را در ذهن ایجاد کنید، چگونه می توان انتظار داشت موفق شوید؟
چگونگی اجرای حرکت:
هیچ محدودیتی برای حجم و یا اندازه ی حرکت وجود ندارد. اگر در مقابله کردن با حرکت حریف دچار مشکل هستید، می توانید از روش تعقیب و گریز استفاده کنید. سپس جایگاه مناسب برای اجرای حرکت پیدا کنید. هنگام فکر کردن به جزئیات حرکت، تا جایی که ممکن است از خلاقیت خود استفاده کنید. نگران اجرای حرکت ها نباشید. فقط نقش حرکت ها را شناسایی کنید. شاید بهتر باشد ذهن را به وسیله طبقه بندی اطلاعات شفاف تر کنید. شاید هم بهتر است از یک حرکت ابداعی استفاده کنید.
12- میان برهای حرکت:
در این مرحله فن دستخوش تغییراتی
می شود و تأکید بیشتر بر مهارت حل مسأله از کوتاه ترین راه و تجزیه و تحلیل عملی
روش های محاسبه است. هدف از این کار تلاش برای ایجاد حرکتی خلاقانه و جذاب کردن و
لذت بخش نمودن آن است. می توان همان حرکت را به روش های
ساده تر اجرا کرد و به وسیله ی آن معنای حرکت را دستخوش تغییر کرد. حتی می توان در
بخش هایی از حرکت برش ایجاد کرد و یا قسمتی از این بخش ها را حذف کرد تا اجرای آن
کوتاه تر شود. اما این کار باید با یک سلیقه و ظرافت خاصی انجام شود. ورزشکار می
تواند با اجرای ده ها شکل مختلف از یک فن، چگونگی درک حرکت را برای حریف گنک و
نامفهوم کند.
استفاده از حقه ی حرکتی:
اجرای حرکت های کلیدی برای حریف کاملا آشنا می باشد. در حالی که تلاش می کنید تصویرهای ذهنی خود را اجرا کنید. در این حالت حریف هم بیکار نمی نشیند. او سعی می کند با بررسی سریع تمام زوایای حرکت شما آنها را در ذهن خود مورد ارزیابی قرار دهد. در اینجا هم شما و هم حریف در حال هنر نمایی اعمال حرکتی خودش است، تلاش کنید با روان تر کردن حرکت خود، مسیرتان را برای پیروزی هموار کنید.
13- دنیای انتزاعی حرکت:
فکر می کنید چقدر از فنونی که تا به حال آموخته اید را به خاطر سپرده اید؟ مربی درباره ی میزان فهم فن از سوی شما چقدر سهیم بوده است؟
شواهد نشان می دهد که متأسفانه مقدار کمی از نکات (اطلاعات) فنون آموزش داده شده به ورزشکار بیان شده است. به این اساس عملکرد به ظاهر قابل قبول ورزشکاران در هر رشته ی ورزشی، باعث شده که فهم ناقص و نیز سردرگمی در اجرای حرکتی آنها آشکار شود. چرا که نتیجه ی کار چندان دلچسب و رضایت آور نیست. این امر تا حدی به دلیل باورهای غلطی که در ذهن ورزشکاران شکل گرفته به وجود آمده است. به نظر شما آیا می توان تنها به استفاده از اجرای مکانیکی یک فن (اجرای خطی) به موفقیت دست یافت. آیا می توانید بدون طراحی یک مدار الکتریکی رقص نور درست کنید و شکل های زیبا و مختلف ایجاد کنید. حالا معلوم می شود که چرا ورزشکاران در طول تمرینات خود خوب ظاهر نمی شوند. اما هنگام مسابقه اجرای آنها دچار سردرگمی شده و کیفیت اجرای آنها کاهش می یابد. چرا چنین می شود؟
او سعی می کند فن را درک کند و به طور فطری خود را در جهت تفسیر شخصی حرکت حریف قرار دهد. نکته دراینجاست که عقل، ورزشکار را اغلب گمراه می کند. چرا که در مسابقه ی واقعی بر خلاف تمرین، همه چیز کاملا مهیا نیست تا شما هر کاری که خواستید با حریف مقابل انجام دهید.
راه حل بر طرف کردن این مشکل:
چگونه می توانید تصورات غلط خود را کنترل نموده و بر پایه ی حقایق عملی فکر کنید؟
نگرش:
هنگام مسابقه پیوسته در حال استفاده از عقل خود هستید. اما در عین حال باید قبول کنید که همیشه مسائل آن طور که انتظار دارید، پیش نمی رود. بنابراین باید تلاش کنید تا با نگرشی ژرف به درک اصول حرکت دست یابید که با پیشروی حرکت می تواند هر لحظه ماهیت آن دگرگون شود.
تبادل:
به جای اینکه با حرکت حریف بیهوده دست و پنجه نرم کنید (کلنجار بروید) سعی کنید درباره ی یک مسأله خاص، درست فکر کنید. اگر در اینجا این کار را انجام دهم چه اتفاقی می افتد.؟ آیا شکل حرکت من بهتر می شود یا اینکه همه چیز به نفع حریف تمام می شود؟
بنابراین با تفکر و تحلیل و به اشتراک گذاشتن حرکت ها با یکدیگر (به صورت اتوماتیک) و فرایند حل مسأله ی حرکت می شوید. در این فرایند عقاید نادرست، محو و نابود می شوند. اما درست در همان لحظه که نتیجه نمی گیرید، حقیقت عیب حرکت شما آشکار می شود. در اینجا باید گفت: از اجرای ناقص درس بگیر.
پرسش از مربی:
اگر در یک مسابقه به نتیجه نرسیدید، از خودتان یا مربی بپرسید: منطق حل این مسأله در کجا بود؟ لطفا برایم توضیح دهید. من نمی دانم. حتما مربی از پرسش شما خوشحال خواهد شد. زیرا آنها برای اصلاح روش های حرکتی شما به کارنامه ی مسابقه ی شما به دقت نگاه کرده اند و معایب کار شما بهره می گیرند.
انتخاب گر باشید:
همیشه حجم موارد قابل استفاده بیشتر از آن انتخابی است که شما اجرا کرده اید و همین مسأله باعث می شود که در هنگام مرور مجدد حرکت خود، عمیق تر فکر کنید. بنابراین تلاش کنید، تفکر بهتر را اجرا کنید. بالاخره یک راه پیدا می شود که اثربخش باشد و نتیجه ی بهتری را در پی داشته باشد. با مهارت در موضوع خاص، اعتماد به نفس شما افزایش می یابد.
وسعت دادن به تفکر:
تلاش کنید تا افق های گسترده تری
در دنیای حرکت بدست آورید. در هر صورت ترکیب موضوعات با یکدیگر و تفکر بر روی شکست
ها و پیروزی ها پلی به سوی آینده ی بهتر است. اگر خوب فکر کنید،
می توانید ارتباطی را در جایی کشف کنید.
چگونگی ساختن تصاویر حرکتی در ذهن:
ساختن تصاویر حرکتی در ذهن برای هر موضوع حرکتی که با آن برخورد می کنید، کار ساده ای است. زمان کمی را صرف کنید تا شکل حرکت حریف را درک کنید.
اگر چه اجرای فن ها اصولا ساده هستند. اما تلاش برای چند و چون آن در قالب های مختلف، بدون درک واقعی آن دشوار است. دلیل موفقیت می تواند این باشد که شما، جزء به جزء حرکت را به خاطر دارید و هر لحظه چگونگی حرکت خود را به حرکت حریف ربط می دهید. در این حالت تصویر شفاف تری از هر دو وضعیت خواهید داشت.
روابط بین اجزای حرکت:
برای شناختن اجزای یک فن، باید روابط بین اجزای حرکت را کشف کنید. با شناختن مکان های خاص هر حرکت، می توان از داخل بین آنها جلوگیری کرد. بدین ترتیب دانش شما درباره ی فن به مقدار چشم گیری افزایش می یابد. زیرا با این روش فن را به صورت سه بعدی و پویا درآورده و به آن حیات می بخشید.
برای یادگیری یک فن باید شخصیت های
اجزای مختلف یک سیستم حرکتی را با یکدیگر درگیر کنید. لازم است ارتباط اجزای حرکت به
کل حرکت مرتبط کنید. در ذهن خود تصور کنید با جابجایی یک قسمت از کل حرکت چه
تغییرات جالبی رخ خواهد داد. این کار باعث تثبیت
صحنه های خیالی در ذهن می شود. پویانمایی حرکت ها باعث دوام بیشتر آنها در حافظه
می شود.
در مرحله بعد متوجه می شوید کدام قسمت از حرکت در جهت عقربه های ساعت حرکت می کنند و برعکس. کدام اجزای حرکتی در جهت کاهش سرعت هستند و کدام قسمت ها برای کنترل و تعادل حرکت بکار می روند. پس از تمام ساخت تصاویر حرکتی، می توانید اطلاعات خود را با اجرای خیالی مرور کنید. حالا با یک مرور صحنه های حرکتی در ذهن می توان آنها را در حافظه تثبیت کرد.
به خاطر داشته باشید که شما باید از شخصیت های حرکتی خود برای اجرایی زیبا استفاده کنید و همچنین فعالیتی را خلق کنید که بتواند رابطه ای به یاد ماندنی بین اجزای حرکت برقرار کند.
هنگام ساخت تصاویر خیالی درباره ی حرکت، سعی کنید از خواص و کاربردهای آنها نیز استفاده کنید. بدین کار ادامه دهید و حرکت های خارق العاده خلق کنید. توجه کنید بین حرکت ها ارتباطی هر چند ضعیف وجود داشته باشد.
می بینید که تمام بخش های حرکت مانند قطعات یک پازل به هم متصل می شوند. البته هیچ چیز نمی تواند شما را از کسب اطلاعات بیشتر درباره ی هر کدام از بخش های حرکت منع کند. تنها لازم است که تصاویر ذهنی خود را با اضافه کردن جزئیات بیشتر گسترش دهید.
هنگامیکه تمام تصاویر را به صورتی ماهرانه در حافظه ی خود جا دادید، آنگاه نگرش شما نسبت به بخش های مختلف حرکت بهتر خواهد شد و همچنین روابط بین اجزای حرکت را بهتر درک خواهید کرد. بدون شک این کار باعث می شود که در هنگام اجرای فن، جزئیات ساختارهای حرکتی و واکنش های متقابل آن را به راحتی درک کنید. فقط کافی است به تخیل خود اجازه دهید آزادانه پرواز کند.
14- روش یادگیری مناسب فن:
استفاده از روش صحیح اجرای فن، نه تنها با تلاش کمتر، بلکه در زمان کمتر و با انرژی کمتری اجرا خواهد کرد. موفقیت در کار مستلزم رعایت سه اصل زیر است:
1- مطالعه ی گسترده
2- تحلیل حرکت ها
3- تخیل
در مسابقه ورزشکاران، درباره ی تحلیل وقایع حرکت، علل آنها و نتایج این رخدادهای مورد ارزیابی قرار می گیرند. علاوه بر دانش کافی درباره ی اجرا ی فن، فهم این رویدادها و تحلیل ورزشکار از آنها نیز ارزیابی می شود. برای این کار لازم است که با شخصیت حرکت، ارتباط عاطفی برقرار کنید به درون افکار حریف راه یابید و باورها، نظرات و عملکرد حرکتی آنها را درک کنید. این کار نیازمند تخیل فعالی است که توسط ذهنی کنجکاو و جستجو گر و نگاهی درپی بیرون کشیدن حقیقت از منابع موجود به حرکت در می آید. اجرای فن مانند جور کردن تکه های یک پازل بزرگ است. با قرار دادن یکی دو نکته در سر جای خود، ممکن است به شکل کلی حرکت پی برده و قسمت هایی از حرکت را حدس بزنید. اما نگذارید حریف تمام قطعات حرکت را سرهم کند تا تصویر کلی حرکت را بدست آورد. این کار در حریف باعث ایجاد انگیزه می نماید. در بهترین حالت خود، فن متشکل از رابطه ای متعادل بین اجزای حرکت و کاربرد تجزیه و تحلیل آنها است. استفاده از توانایی های فردی در زمینه ی تجربه و تحلیل حرکت باعث می شود تا عملکرد بهتری داشته باشید.
روش ایده آل برای فهم یک واقعه ی حرکتی این است که بتوانید نگرش های حرکتی حریف را تجزیه نمایید و روش جایگزینی اجزای حرکت را به نفع خود درآورید. برای اینکه راحت تر روابط بین اجزای حرکت را درک کنید. باید عکس العمل منطقی در بخشی از حرکت حریف بکار بگیرید.
یادگیری یک فرایند تدریجی:
با استفاده از اجراهای مختلف، در نقش پل ارتباطی با حرکت حریف می توان رخدادهای حرکتی حریف را ارزیابی کرد. با این روش شما اطلاعات مهمی را به ترتیب و به صورت دقیق کشف خواهید کرد و می توانید از آن برای پاسخ دادن به حرکت حریف استفاده کنید.
تمام وقایع فن را می توان با استفاده از تخیل در ذهن خود بازسازی کرد. برای یادگیری بهتر، می توانید اتفاق اصلی را در ذهن خود با اجراهای بهتر ترکیب کنید و نتایج دیگری را بررسی کنید.
این روش کمک بزرگی برای تقویت حافظه است. زیرا با تبدیل اطلاعات خشک و بی روح به فعالیتی سه بعدی زنده و پویا تبدیل می شود که حفظ و تفسیر آنها بسیار راحت تر است. تا جایی که می توانید جزئیات بیشتری را بررسی کنید. در اینجا هدف، فقط اجرای اصولی نیست، بلکه روش رسیدن به هدف مهم است. بنابراین تلاش کنید. این کار زمانی اتفاق می افتد که به معنی یک حرکت پی ببرید.
سبک های مختلف مبارزه:
1- در این روش ورزشکار می تواند به کمک حرکت ها کنترل حریف را در دست بگیرید تا موقعیت مناسب بدست آید.
2- در این روش بهترین نوع مواجه با حریف آن است که شبیه حریف عمل کنید.
3- در این روش با هر گونه حرکت حریف به مخالفت برخیزید تا حریف خسته شود و همه چیز تحت سیتره و کنترل شما درآید.
4- در این روش ورزشکار آنقدر پویا و فعال عمل می کند که تمام حرکت های حریف توسط او اداره می شود.
5- در این روش هر مجموعه ی حرکتی که حریف انجام داد، شما موظف هستید مطابق قوانین حرکتی حریف، حرکت خود را انتخاب کنید تا به تدریج قوانین حرکتی حریف را در اختیار خود بگیرید.
6- در این روش با قضاوتی عادلانه، تشکیلات حرکتی حریف را در دست بگیرید.
7- در این روش ورزشکار تمایل دارد با قدرت زور،حرکت های حریف را تحت تأثیر خود قرار داده تا نشان دهد تکنیک را می توان با زور بازو تحت کنترل درآورد.
استفاده از حرکت در هر کدام از سبک
های تخصصی مبارزه اهمیت زیادی دارد و انتخاب روش مناسب در برابر حریف تحت تأثیر
ویژگی های فردی هر ورزشکار، نشان دهنده ی درک بالای شما از موضوع است.
بنابراین اجرای بی ربط هر حرکتی تبدیل به کاری بیهوده و خسته کننده خواهد بود. اما با شناخت حرکت ها و فعالیت ها و سپس ارتباط آنها به وقایع حرکتی، می توان به نتیجه ی مورد نظر دست یافت.
15- نکته های حرکتی:
اجرای هر فن روش بسیار خوبی است که مهارت های مغزی زیادی مانند قدرت تجزیه و تحلیل را به کار می گیرد. این مهارت در تفسیر و اجرای نقشه ها و نمودارهای حرکتی به کار می روند. در اینجا حافظه نقش مهمی را برعهده دارد. در هنگام اجرای فن لازم است تا از شبکه های مختلف اجرای فن درک درستی داشته باشید. بدین ترتیب روش اجرای آسان و کارآمد بدست می آید.
بهترین موقعیت برای اجرای فن یا
حرکتی خاص، مکان یا شکلی آشنا از حرکت حریف است که روش خاصی را در آن لحظه می
شناسید که حرکت خاصی را اجرا کنید. بنابراین هر گونه اطلاعاتی را که مغز شما
دریافت می کند، حرکت خاصی را انتخاب می کند و به اجرا
می گذارد.
حفظ فهرستی از حرکت ها:
برای اجرای فن، ترکیب اطلاعات حرکتی مهم است، نه فقط اجرای آنها. شما می توانید از روش، ارتباط سازی با حرکت حریف استفاده کنید.
سپس اجرای کل حرکت را به تصویر
کلیدی تبدیل کنید. بنابراین شما می توانید اطلاعات مهمی را در رابطه با هر موضوع
حرکتی بدست آورید. اما نباید از متغییرهای حرکتی غافل شوید، زیرا باعث اتلاف
بی مورد انرژی می شود.
مغز آماده برای اجرای فن:
اگر بتوانید یکی از جنبه های حرکت را مورد بررسی قرار دهید، راهی جز یادگیری جریان حرکت (تغییرها) وجود ندارد.
مشکل در اینجاست که روند حرکت همیشه در حال تغییر است. زیرا فن برای توصیف جهت گیری های جدید، به شیوه های تازه ای نیاز دارد.
ورزشکار، باید بتواند از حرکت های مختلف به نحوی خاص و مربوط به فعالیت مورد نظر استفاده کند و اینکه همگی اجزای حرکت برای هدف معینی بکار روند.
حفاظت از حرکت:
واضح است که حفظ حرکت، بدون فهم معانی آنها بی فایده است. بنابراین مرز موفقیت در مسابقه استفاده ی به جا، همراه با درک کامل از معانی آنها است.
البته رابطه ی منطقی بین حرکت حریف و حرکت خودتان برقرار کنید. باید بتوانید هزینه ی مشارکت بین دو حرکت و هزینه ی متغییرهای آنها را محاسبه کنید. اینکه تمام هزینه ها و سایر عوامل مشارکت را بررسی کنید. رفتارهای جانبی می تواند، جنبه های مؤثر حرکت را تحت تأثیر قرار دهد. هنگام رفتار شناسی حرکت مفاهیم حرکتی را تداعی کنید. البته در این حالت تصاویری به ذهن می رسد تا بتواند رفتارحرکتی مناسبی را انجام دهد.
روش هایی برای درک حرکت:
1- باید بتوانید موقعیت حرکت را تجزیه و تحلیل کنید و بر اساس سهم و رشد هر قسمت از حرکت اثر گذاری و اثرپذیری آن را ارزیابی کنید. این روش یک سیستم تحلیلی است که در واقع روش شناخت اثرگذاری حرکت ها بر یکدیگر است. برای یادگیری تفاوت سیستم های حرکتی هر دو ورزشکار به یاد داشته باشید که تأثیر هر حرکت بر رشد یا تغییر حرکت دیگری ارزیابی شود. در این سیستم چهار نوع ورزشکار به صورت زیر در نظر گرفته می شود:
1- ورزشکار ضعیف
2- ورزشکار قوی
3- ورزشکار تکنیکی
4- ورزشکار استقامتی
برای شناختن هر نوع از این ورزشکاران باید حرکت های هر کدام از آنها بررسی کنید.
حالا سعی کنید با روش منطقی و با استفاده از تداعی و تخیل نوع ارزش گذاری حریف را به خاطر بسپارید:
1- ارزش گذاری توان جسمی و تکنیکی حریف.
2- استفاده از روش هایی که حریف انتظارش را ندارد.
3- عقب و جلو بردن اختیاری حرکت به منظور سردرگم کردن حریف.
4- استفاده از حرکت های مشابه به منظور شناسایی نشدن حرکت توسط حریف.
17- ذهن و حرکت:
هنگام مسابقه دو ورزشکار حرکت های
مختلف و متنوعی را انجام
می دهند. اگر هر ورزشکار بخواهد یک طرفه عمل کند، در این وضعیت به درستی از
توانایی های ذهنی خود استفاده نکرده است. البته این حالت برای پرورش ظرفیت های
ذهنی وضعیت جالبی نیست.
در حقیقت تبادل حرکت ها بین هر دو ورزشکار، موضوع حرکت را جالب تر می کند. هنگام مبارزه باید یاد بگیرید که استقلال فکری خود را حفظ کنید. به عبارت دیگر باید درباره ی مسائل مختلف حرکت درست بیندیشید.
برای انجام این کار لازم است که مفاهیم مهمی را یاد بگیرید مانند حرکت های کلیدی، حرکت های جانبی، رفتارهای حرکتی حریف، ترفندهای حرکتی و... بدون شناخت این مفاهیم نمی توانید موفق شوید. ابزاری که برای ارزیابی اطلاعات حرکت و استفاده ی به جا از آنها در اختیار دارید، حافظه ی شما است.
بازخورد واقعی حرکت ها بر یکدیگر:
اولین چیزی که درباره ی حرکت باید یاد بگیرید این است که هر حرکت، حقایق را آنگونه که هست منعکس نمی کند. آنچه اجرا می شود بر اساس واقعیت های حرکتی حریف است. بنابراین علاوه بر شناسایی قالب های حرکتی حریف، باید جنبه های مختلف آن را شناسایی کنید.
شناخت مفاهیم بنیادی حرکت:
معمولا در رابطه با موضوع حرکتی، نیازمند استنباط ذهنی هستید. این نوع معنی آشکار و مظاهری نیست و لازم است نکته ی کلیدی را در رابطه با آن بشناسید. اگر بتوانید ترتیب مفاهیم را درک کنید، آنگاه باید این ترتیب را در ساختن نوع وظیفه ی آنها رعایت کنید. در غیر این صورت، مفاهیم حرکت را آنقدر جابه جا کنید تا به یک عبارت معنی دار برسید. به یاد داشته باشید که هر چه حرکت بدست آمده شخصی تر باشد، مفهوم آن برای حریف سخت تر است. اگر از آهنگ حرکت و ریتم استفاده کنید، نتیجه بهتر خواهد بود. سعی کنید حرکت مختصر و مفید باشد.
باور کنید تعیین مفاهیم کلیدی، انتخاب موضوع و روش تدوین آن، عوامل ایجاد حرکت فعال می باشد.
حرکت های واقعی دارای نقش های زیادی هستند. به خاطر داشته باشید که خطر اشتباه یا جعل حرکت و جنجال آفرینی در اجرای حرکت، تأثیر مثبت بر اجرا نمی گذارد. حال می توانید به راحتی حرکت های فعال را بسازید و بدین وسیله تمام مفاهیم مرتبط با حرکت را به یاد آورید. البته داشتن روش اجرای هوشمندانه و نقادانه مزیت با ارزشی در حیطه ی حرکت به حساب می آید.
18- درک اطلاعات حرکت و تخیل:
اجرای صحیح حرکت مستلزم، شناخت تکنیک فن های مختلف است. یعنی شناخت فن ها که متکی بر تداعی و تخیل هستند.
شکل حرکت ها، تناسب سیستم های
حرکتی و همچنین روند سازی درباره ی این فن ها، شکل حرکت ها را برای ترکیب دو یا
چند حرکت و آمیختن آنها با یکدیگر بکار می گیرند. با ترکیب شکل های مختلف هزاران
ترکیب سه بعدی را می توان به خاطر بسپارید. حتی می توان برای نمایش آنها با کشیدن
صداهای آوایی ارتباط اجزاء را بهتر درک کرد. برای مثال کودکی که هواپیمای کوچکش را
در دست گرفته و در هوا می چرخاند و با بالا و پایین بردن هواپیما با دهانش صداهای
مخلتفی ایجاد می کند. بنابراین می توان تصاویر به یاد ماندنی ایجاد کرد. البته شما
می توانید از یک آهنگساز کمک بگیرید و بعد از
فیلم برداری کردن روش اجرای شما در هر فنی، برای آن اجرای آوایی را با صداهای
موسیقی بر روی فیلم تدوین کند. آهنگساز بر روی
اندازه ی کشش های حرکتی شما، سکوت ها، مکث ها، فاصله ها، بالا و پایین ها، توقف
ها، بریده بریده، اجرای های خشن و نرم، قسمت های سریع و آهسته و... آهنگی تنظیم
کند و به اجرای شما معنا و مفهوم خاصی بدهد.
در اینجا با استفاده از ترکیبی از روش های توضیح داده شده، حرکت به راحتی بر ذهن جای می گیرد و با این کار معایب حرکت شما به صورتی تصویری و موسیقایی شناخته می شود.
19 مسابقه دادن:
برای بسیاری از ورزشکاران مسابقه دادن دلهره آمیز است. ترس از این کار معمولا درباره ی این مسائل است:
خطر پذیری:
بسیاری از ورزشکاران فکر می کنند که با ارتکاب اولین اشتباه خود را در معرفی خطر قرار داده اند.
ترس از عدم موفقیت:
اگر هنگام آماده شدن برای اجرای حرکت از عدم موفقیت خود ترس داشته باشید، این موضوع باعث استرس، ترس و نگرانی می شود. همه ی اینها نیز اعتماد به نفس را از بین می برد. اگر بدانید بهترین ورزشکار نیز گاهی دچار استرس و نگرانی می شود، شاید تا حدی احساس آرامش کنید.
چیزی به عنوان ورزشکار بالفطره وجود ندارد. ورزشکار حرفه ای به این دلیل فنون را روان و طبیعی اجرا می کند که آنها را برای مدت طولانی تمرین کرده است و از اشتباهات خود درس گرفته است. اگر شما برای اجرای فنون بی تجربه هستید، فکر نکنید که حریف با شما دشمن است او نیز نگرانی های خودش را دارد و از نحوه ی مقابله ی شما رنج می برد. شما باید از یک چیز بترسید و آن هم خودتان هستید. هر چه قدر ناشناخته ها را از خود دور کنید به یک تجربه ی موفقیت آمیز خواهید رسید.
برنامه ریزی برای اجرا:
یکی از بهترین روش های آمادگی برای اجرای فن این است که نظرات خود را به صورت یک نقشه ی ذهنی در آورید. تمام افکار خود را متمرکز کنید. موضوع اصلی حرکت حریف را شناسایی کنید و آن را به صورت یک تصویر نمادین در ذهن خود مجسم کنید. در این مرحله بدون نگرانی درباره ی اولویت، ترتیب و یا ساختار حرکت، هر آنچه درباره ی حرکت حریف به ذهنتان می رسد، تصور کنید.
با آماده سازی حرکت بدین روش، به
یک نمای کلی از اجرای مورد توافق دست خواهید یافت که به شما در شناسایی نکات مهم
کمک
می کند.
هر چقدر دانش شما درباره ی موضوع مورد نظر دقیق تر باشد به نقشه ی ذهنی خود نزدیک تر می شوید. بنابراین هر چه می توانید به جمع آوری اطلاعات حرکت حریف بپردازد. اگر از همان ابتدا ترتیب حرکت خود را معلوم کنید و این کار برنامه ریزی حرکت شما را طولانی خواهد کرد و ممکن است محتوای حرکت شما به صورتی ناهماهنگ درآید.
بعد از کامل کردن نقشه ی ذهنی خود آن را با حرکت حریف مقایسه کنید. حالا با ارائه ی چشم انداز موضوع دو حرکت به راحتی به جزئیات حرکت دست یابید.
سازماندهی ترتیب حرکت ها:
هنگامیکه کار جمع آوری اطلاعات
حرکتی به اتمام رسید و شما حجم و اندازه ی آن را درک کردید، به نوعی ترتیب آنها را
نیز بدست
آورده اید. تنها لازم است به اجرای حرکت کلیدی اقدام کنید. شاید لازم باشد ترتیب
اجزاء را عوض کنید یا اطلاعات جدیدی را به نقشه ی ذهنی خود اضافه کنید. به یاد
داشته باشید یک استراتژی خوب دارای مقدمه، قسمت اصلی و مسیرهای فرعی و نتیجه گیری
است. نقشه ی ذهنی قسمت اصلی حرکت را تعیین می کند. اما بهتر است برای اجرای آن یک
مقدمه و در انتها یک نتیجه یک نتیجه گیری جذاب گنجانده شود. قبل از اجرای حرکت آن
را به طور خیالی مرور کنید. بدین ترتیب می توانید خود درباره ی کیفیت حرکت قضاوت
کنید. هر چقدر با حرکت حریف بیشتر خو بگیرید در اجرای اصلی کار راحت تری خواهید
داشت.
سعی نکنید اجرای خود را جزء به جزء انجام دهید چرا که با این کار موجب لو رفتن حرکتتان می شوید. در این اجرا حرکتی روان و سریع، شما را در رسیدن به هدف کمک می کند.
اجرای حرکت با عدد گذاری:
اگر اجرای فن خود را در تمرین عدد گذاری کرده باشید، برای رسیدن به موفقیت تنها یک گام فاصله دارید. در اینجا باید سریال حرکت های خود را به یک تصویر کامل تبدیل کنید و سپس آنها را به اجرا در آورید. در روش حفظ کردن نقاط اصلی، اصلا لازم نیست که تمام فن را به صورت لحظه لحظه حفظ کنید. فقط لازم است که بدانید از اجرای خود چه خواسته های دارید.
مزایای حفظ فن:
با این کار فن آنچنان در ذهن ورزشکار تثبیت می شود که می تواند بدون اینکه نگاه خود را از حریف بردارد، فن خود را اجرا کند. با استفاده از این روش اجرای فن به دلایل زیر، بهتر خواهد شد.
نگاه کردن به حریف:
هنگام مسابقه اینگونه به نظر می رسد که مستقیما در حال نگاه کردن به چشمان حریف هستید. اما در واقع ذهن شما در حال مرور تصاویر خیالی است.
موضوع نگاه به حریف مهم است، زیرا با این کار:
1- حریف را سردرگم می کنید.
2- حریف را در فرایند حرکت خود درگیر می کنید.
3- کنترل کامل اوضاع حرکت را بدست می گیرید، زیرا می توانید همه چیز را ببینید.
4- آنچه اجرا می کنید، قابل قبول تر است.
5- باعث می شود که حریف فکر کند شما به اجرای خود کاملا تسلط دارید.
6- با نگاه کردن به شما، نمی تواند تشخیص دهد چه کاری می خواهید انجام دهید.
اجرای روان و بی وقفه ی حرکت:
اجرای ذهنی به شما کمک می کند تا
حرکت را روان تر اجرا کنید. زیرا اجرا را به صورت تصویر ذهنی می بینید و این کار
باعث
می شود تا زمان کمتری صرف کنید. بدین ترتیب در هر مرحله به جزئیات بیشتری پی
خواهید برد و نتیجه این خواهد شد که همیشه یک قدم جلوتر از حریف هستید. این موضوع
باعث می شود که بر حرکت تسلط بیشتری داشته باشید.
گاهی لازم است قسمتی از نقشه ی ذهنی را فراموش کنید و یک نسخه ی جدید را از نقشه ی ذهنی ارائه دهید تا نیازهای شما را برآورده کند.
اعتماد به نفس:
هنگامیکه توانستید به خوبی با توانایی های حریف مقابله کنید، نسبت به حریف اعتماد به نفس بیشتری خواهید داشت. اگر سفر ذهنی حریف را به خوبی بشناسید، اجرای دقیق تری خواهید داشت. حتی از به هم ریختن ترتیب اجزاء هراسی نخواهید داشت.
یکی از مزایای مهم این روش هنگامی
است که حریف نظم حرکتی خود را از دست می دهد و دیگر نمی داند نقشه ی ذهنی خود را
باید از کجا شروع کند. در این لحظه اغلب ورزشکار اجرای خود را قطع
می کند و سعی می کند تا دوباره مسیر حرکت خود را تعیین کند. در این وضعیت کافی است
بدانید در نقطه ی توقف حریف چه کاری باید انجام دهید. درست مانند یک راننده ی ماهر
که در مسیر جاده حرکت می کند و در طول راه به ارضای حس کنجکاوی خود ادامه
می دهد و مناظر کنار جاده را تماشا می کند. ورزشکار هم مانند یک راننده، نقطه هایی
در مسیر حرکت را جذاب تر می بیند و سعی می کند آنها را کشف کند و همین ویژگی باعث
می شود که در مسیر راه، گاهی به پیچ و خم جاده توجه نکند و حرکتش دچار تلاطم و
نابسامانی شود. این کار باعث می شود که ویژگی ها و کیفیت حرکت تنزل کند و دچار ضعف
شود.
20- برنامه ریزی در زمان:
اولین کاری که قبل از هر اجرا باید انجام دهید برنامه ریزی در زمان است. بدین منظور ایجاد یک جدول زمانی از اهمیت بسیاری برخوردار است. زیرا باید اطمینان حاصل کنید که حرکت شما در یک فرایند زمانی مشخص انجام می شود.
برای هر اجرا چه مقدار زمان نیاز دارید؟
زمان مورد نیاز هر اجرا را محاسبه کنید. قبل از تقسیم بندی زمان اجرا، حتما از محتوای حرکت اطلاع پیدا کنید و بدانید بعضی از قسمت ها زمان بیشتری نسبت به قسمت های دیگر نیاز دارد. یعنی تندی و کندی حرکت در بخش های مختلف فن متفاوت است و نمی تواند یکنواخت باشد. مهمتر از همه اینکه اگر هیچ کس نتواند شما را راهنمایی کند، حرکت حریف راهنمای خوبی است.
چقدر وقت دارید؟
زمان مورد نیاز برای اجرای فن با محاسبه ی حرکت حریف اندازه گیری می شود. یعنی زمان حرکت نسبی است و با اجرای حرکت حریف ارتباط مستقیم دارد. هر چقدر با حرکت ها حریف هماهنگ تر باشید، زمان محاسبه آسان تر می شود.
حالا وقت آن است که یک جدول زمانی را ترسیم کنید. در این جدول حرکت هر دو ورزشکار گنجانده می شود و به نسبت هر دو حرکت زمان بندی انجام می شود. تنظیم زمان با این روش باعث افزایش عملکرد حرکت خواهد شد.
احساس تازگی:
اگر به طور مستمر و پی در پی به اجرای حرکت بپردازید، تدریجا مغز شما به دلیل خستگی و فشار و مصرف انرژی زیاد دچار اختلال می شود. این حالت مانند خواندن یک داستان است که در آن هیچ نقطه یا ویرگولی وجود ندارد. مغز ورزشکار نیاز به تجدید قوا دارد تا بتواند برای ادامه کار تمرکز خود را حفظ کند.
مرتب سازی اطلاعات حرکت:
هنگام فعالیت حرکتی، مغز هم زمان به مرتب کردن عناصر حرکت می پردازد. اگر چه این عمل به صورت ناآگاهانه انجام می شود. اما در واقع مغز، به پردازش، تنظیم و مرتب کردن اطلاعات می پردازد و این همه در حالی رخ می دهدا که در حال اجرای فن هستید. بنابراین بعد از هر اجرایی، چند ثانیه به مغز استراحت بدهید تا طراوت و شادابی خود را از دست ندهد. اما نباید هنگام استراحت، احساس گناه کنید. اما مواظب باشید که این وقت استراحت زیاد طولانی نشود.
موضوعات حرکتی را مرور کنید:
اگر تازه فن جدیدی را یاد گرفته اید، باید هر جلسه آن را مرور کنید. اما بعد از سه تا پنج جلسه، روش مرور فن را کمی تغییر دهید. این تغییر می تواند در فاکتور سرعت، ساختار، شیوه ی اجرا و ... انجام شود. باید بتوانید یک فن را به چند روش اجرا کنید. حتی روش استراحت شما در هر جلسه متفاوت باشد. در جلسات اول، فن را به طور آهسته و شمرده شمرده و با عدد گذاری بر روی اجزای حرکت، اجرا کنید و به خاطر اینکه در جلسات اول ذهن شما بیشتر فعالیت می کند، زمان استراحت کافی بین تمرین بگنجانید. بعد از اینکه فن را در ده جلسه مرور کردید، حالا وقت آن است که فن را در دفعات کم و با سرعت بیشتر اجرا کنید. در این مرحله روش عددگذاری بر روی اجزای حرکت را کنار بگذارید و تصویر ذهنی کل حرکت اکتفا کنید.
بهتر است موضوع حرکت را در یک مدت طولانی انجام ندهید و بعد از چند جلسه تمرین فن جدیدی را در تمرین بگنجانید.
به تمرینات خود متعهد باشید:
هنگامیکه جدول زمانی تمرینات خود را تهیه کردید از آن پیروی کنید. بدین ترتیب عادت های خوب را در خود پرورش دهید. در این راه از روش های بی حاصل صرف نظر کنید. کلید یادگیری یعنی تخیل را آزاد کنید تا قدرت مغز شما بکار گرفته شود.
به نام خدا
اتوبان موفقیت در ورزش
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : اتوبان موفقیت در ورزش / نویسنده، عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: دوقلوها، 1394.
مشخصات ظاهری : 39 ص 5/14 * 5/21 س م.
شابک : 40000ریال0–18–8739-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : حرکت آموزی
موضوع : مهارت های حرکتی
رده بندی کنگره : 1394 2الف4ی/ 452 GV
رده بندی دیویی : 86/372
شماره کتابشناسی ملی : 4034025
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1395
شمارگان: 1000
شابک: 0- 18- 8739- 600 - 978
قیمت : 4000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
کلیات حرکت...................................................................7
نحوه ی گارد...................................................................7
نحوه ی درست گرفتن حریف...............................................7
حرکت دست....................................................................7
ریتم و زمان بندی.............................................................8
چگونه دیدن بر اجرا تأثیر می گذارد......................................8
استرس و نگرانی.............................................................8
کیفیت حرکت..................................................................9
از افراط بپرهیزید............................................................9
کنترل سرعت.................................................................9
اجراهای مناسب..............................................................9
آغاز حرکت...................................................................10
اجراهای بحرانی.............................................................10
سرعت.........................................................................10
زاویه ی اجرا.................................................................11
اجرای های ترکیبی..........................................................11
اجراهای الگویی.............................................................11
اجراهای مشکل ساز........................................................11
اجرای دو منظوره...........................................................11
طراحی یک اجرای موفق..................................................12
با خودتان تمرین کنید.......................................................12
ترفندهاو تاکتیک های مختلف.............................................12
ارزیابی حریف..............................................................12
پیش بینی......................................................................13
ایجاد دسته های حرکت.....................................................13
کنترل سرعت................................................................13
استفاده از نقاط ضعف حریف به نفع خود..............................13
خطاهای عمومی............................................................13
تکنیک های آموزش فکری...............................................14
گام های موفقیت.............................................................14
تجسم ذهنی...................................................................14
ممارست فکری.............................................................14
تکنیک های آموزش بدن..................................................15
برطرف نمودن معایب جسمانی..........................................16
تمرین های جالب و سرگرم کننده........................................16
بنا نهادن هدف...............................................................16
هدف های اصلی از ورزش کردن.......................................17
برنامه ی تمرین هفتگی....................................................17
تغییر شکل حین اجرای حرکت...........................................18
تقابل بین نظم و آشفتگی...................................................18
آلیاژ نمودن حرکت.........................................................19
تفکر حرکت..................................................................21
اصول حرکت شناسی......................................................21
سنگینی و سبکی در حرکت...............................................21
یونیزه کردن حرکت........................................................21
اکشن و ری اکشن...........................................................21
ماهیت حرکت................................................................21
ایجاد لنگر در حرکت.......................................................21
انواع وضعیت ها............................................................22
نقش کنترل در حرکت......................................................22
آنالیز حرکتی.................................................................22
یک سانسور حرکتی........................................................22
انواع حرکت ها..............................................................22
جهت گیری حرکت ........................................................23
شکل دو نیرو................................................................23
انواع ارزیابی................................................................23
عدالت بین اعضاء حرکت.................................................23
نسبت طلایی.................................................................24
ساکن کردن حرکت.........................................................24
متغییر های حرکت.........................................................24
چگونه از یک حرکت پشتیبانی کنیم؟...................................25
مکانیزم ارتباط با حرکت..................................................25
خیلی مواظب باشید؟........................................................26
حرکت مستحلک............................................................26
نبرد حرکت ها با یکدیگر.................................................26
بازتاب حرکت...............................................................26
پیکربندی حرکت............................................................26
تعیین فشار...................................................................27
آرایش حرکت................................................................27
مشخصه یک حرکت.......................................................27
حرکت الاستیکی............................................................28
مقاومت کمکی...............................................................28
شکست را کنترل کنید......................................................28
مبادله ی مداوم و هماهنگ................................................29
جنگ سبک ها با یکدیگر.................................................30
ساختار خواص حرکت.....................................................33
ذخیره سازی انرژی........................................................34
تعیین میزان تحرک حرکت...............................................35
شناسایی سیستم های قالب.................................................35
ارتباط با حرکت حریف....................................................35
نسبیت و قیاس...............................................................35
انواع تأثیرات بر حرکت...................................................35
چگونگی از دست رفتن حرکت..........................................35
سامانه ی نظم دهنده.........................................................35
تحلیل وضعیت و طراحی مسیر حرکت.................................35
کمپزسیون در حرکت.......................................................36
کمپزسیون....................................................................36
آگاهی از رفتار حرکت.....................................................36
ترکیب بندی حرکت.........................................................37
جزئیات و تأثیرات آنها.....................................................37
ترسیم کلی حرکت...........................................................37
ارتعاش حرکت...............................................................37
محاسبه ی حرکت...........................................................37
سازنده ی حرکت حریف...................................................37
فضادهی به حرکت..........................................................38
هماهنگ سازی حرکت.....................................................38
اجزای حرکتی مهم..........................................................38
مراحل حرکت...............................................................38
برنامه ریزی حرکت........................................................38
انواع حرکت..................................................................38
اجرای حرکت عقلانی در هر زمان وابسته به.........................39
انواع عامل های واکنش....................................................39
درک موضوعی حرکت....................................................39
کلیات حرکت:
اکنون زمان آن رسیده است که با نگرش تازه به آموزش ورزش بپردازید. ما از مطالبی که تا کنون در این زمینه نوشته شده است گامی فراتر نهاده و دنیایی کاملا جدید را به روی ورزشکارانی می گشاییم که می خواهند مهارت و دانش خود را در این زمینه ارتقاء دهند. هدف ما این است که شما واقعا از روند یادگیری لذت ببرید.
نحوه ی گارد:
یکی از مهمترین موارد کلی در یک اجرای شایسته نحوه ی قرار گرفتن پاها و به ویژه پای عقب است. اگر پای عقب خیلی نزدیک به پای جلو باشد دچار گرفتگی عضلانی می شوید و نمی توانید آزادانه حرکت کنید و در نتیجه قادر به اعمال شایسته ی مورد نظر نخواهید بود. اگر پای شما خیلی عقب باشد بدنتان خیلی به سمت جلو خم خواهد شد و در وضعیت نافرمی قرار می گیرد و حرکتتان محدود می شود.
استقرار صحیحح پاها و شکل های مختلف بدن موقعیت های مختلف برای راحتی ورزشکار تعیین می کند. این خیلی مهم است که برای یافتن حالت راحت بدن خود به بدنتان گوش فرا دهید. این راهنمایی های ساده باید شما را دریک موفقیت خوب برای به نرمی حرکت دادن و تحت کنترل داشتن همه ی اجزای بدن قرار دهد . بنابراین در هر لحظه موقعیت خود را مرتبا بررسی نمایید تا همیشه در موقعیتی مناسب برای اجرای حرکتتان قرار بگیرید. یک موقعیت پای راحت به شما اجازه تنظیم ناخود آگاه ظرفیت در اجرا می دهد.
نحوه ی درست گرفتن حریف:
متأسفانه ورزشکاران بازو و دستهایشان برای کنترل و مهار حریف آموزش ندیده اند. اینکه کجای بدن حریف را باید نگه داشت؟ بیشتر تأکید برای یافتن این قسمت است. همچنان که نحوه ی ایستادن یکی از پایه های توازن است. استقرار صحیح دست ها نیز یکی از اساسی ترین موضوعات می باشد.
حرکت دست: (نوسان)
از این به بعد ما می خواهیم روی حرکت دست تمرکز کنیم. به زودی خواهدی فهمید که این مسأله در میان ورزشکاران حرفه ای بسیار اهمیت دارد. اجرای حرکت دست ها نباید بی قاعده و بی نظم باشد و زیبایی حرکت دست ها باید بررسی شود. اکنون از خود می پرسید، چگونه یک ورزشکار می تواند یک حرکت یکنواخت و راحت انجام دهد؟ اول اینکه چرخش یا حرکت دست ها نباید تعادل پاهایتان را خدشه دار کند. سپس اطمینان حاصل کنید که کنترل حرکتتان در دست ها، تغییر مناسبی در حالت فیزیکی بدن ایجاد می کنند.
ریتم و زمان بندی:
ریتم به آهنگ کلی حرکت شما در حین اجرا گفته می شود. هر کدام از ما ریتم شخصی خودمان را داریم و بعضی از وزشکاران سریع تر اجرا می کنند و سریع تر از یک ایده به ایده ی دیگر می روند. آنها آهنگ درونی سریع تری دارند. بعضی از ورزشکاران آهنگ حرکتی کندتری دارند. بنابراین اگر ریتم حرکت شما کُند یا تُند باشد هیچ تفاوتی نمی کند. آنچه شما را متفاوت می سازد، این است که آیا شما به ریتم طبیعی خودتان ادامه می دهید یا نه؟
هنگامیکه ریتم خود را پیدا کردید، آنگاه زمان بندی وارد اجرا می شود. سرانجام برای به حداکثر رساندن کارایی هدفتان باید دانشی کارآمد درباره ی نحوه ی عملکردتان داشته باشید.
چگونه دیدن بر اجرا تأثیر می گذارد:
ما از زمانیکه کار چشم ها را دریافته ایم- اینکه چگونه می بینیم و تجسم حرکت را در ذهن ترسیم می کنیم. اگر شما دانش اساسی در رابطه با دید خود داشته باشید در بر طرف نمودن بسیاری از مشکلات کمک خواهد کرد. مثلا درباره ی بازی والیبال نیاز نیست چشمانتان را خیلی حرکت دهید. این کار باعث تمرکز ضعیف می شود.
استرس و نگرانی:
هنگامیکه ورزشکار در زیر فشار استرس قرار می گیرد سر سخت تر و دقیق تر می شود و این واقعا روی پردازش دید تأثیر می گذارد و عملکرد میدان دید محدود می شود. درمان این مشکل از طریق تمرین آرامش و راحتی بدن با تنفس صورت می گیرد.
کیفیت حرکت:
هنگامیکه ورزشکار در زیر فشار استرس قرار می گیرد سر سخت تر و دقیق تر عمل می کند و این واقعا روی پردازش دید تأثیر می گذارد و عملکرد میدان دید محدود می شود.
از افراط بپرهیزید:
چنانچه می خواهید تمرینات را ارتقاء دهید، سعی کنید در بکار بردن حرکت ها افراط نکنید. تمرینات بدون هدف به هیچ وجه به مهارت شما کمک نخواهد کرد. یک برنامه ی منطقی برای تمرین، تکنیک آرامش و راحتی نیز و عدم افراط شما را به اهدافتان خواهد رساند. در این صورت بهترین عملکرد را به دست خواهید آورد.
کنترل سرعت:
هنگامیکه شما در مراحل ابتدایی کسب مهارت هستید، همه چیز دست به دست هم می دهند تا سرعت را کنترل کنید. چیزهایی وجود دارند که بر سرعت شما تأثیر می گذارند و شما نمی توانید آنها را کنترل کنید. به تدریج با دانستن عناصر اصلی و اساسی شما قادر خواهید بود کنترل و سرعت مناسبی بدست آورید.
اجراهای مناسب:
اولین و مهمترین مشخصه ی فیزیکی حرکت اجرای نرم با سرعت مطمئنه می باشد. اجرای حرکت خشن با سرعت زیاد و بدون کنترل نتیجه ی مطلوبی نخواهد داشت. بنابراین سرعت به تنهایی باعث اجرای موفق نمی شود. زیرا باعث کنترل کمتر بر اجرا می شود.
هنگامیکه به مهارت کافی رسیدید می توانید با نوسان حرکت در لحظات مختلف (کُند و تُند) اجرای مؤثرتری داشته باشید. اکنون درباره ی تمام گزینه هایی که برای تغییر فاکتورهای سرعت، نیرو و فشار باید بکار گرفته شوند، فکر کنید و آنها را تمرین نمایید. سپس سرعت های مختلف اجرا را تمرین کنید. همه ی اینها در یک مسابقه ی واقعی بکار خواهند آمد.
زمانیکه یک ورزشکار، نکات اساسی را کاملا فرا گرفت، حس اعتماد به نفس لازم برای اجرای حرکت را بدست خواهد آورد و از آنجایی که توانایی افراد با یکدیگر متفاوت است، هر ورزشکار می تواند با حس خود در اجرا، حرکات زیبا و سحرانگیز را به وجود آورد. علاوه بر گسترش عادت های خوب در اجرای حرکات سعی کنید انواع مختلف اجرا را که ممکن است روی بدهند را تجربه کنید.
آغاز حرکت:
چهار شیوه برای آغاز حرکت وجود دارد.
1- ضعیف (اجرای ضعیف)
2- نیمه قوی
3- قوی
4- خیلی قوی
اما اگر حرکت از جانب حریف است، اینگونه حرکت ها توافقی است. ابتدا با نیروی ضعیف حرکت حریف را کنترل کنید. اما اگر حمله کننده هستید با نیروی قوی شروع کنید. باید به تمایلات حریف توجه کنید و حرکت ها را پیش بینی کنید.
اجراهای بحرانی:
هر کدام از اجراها اطلاعاتی در
اختیارتان قرار می دهد. تسلط پیدا کردن بر مهارت ها به معنای تفاوت بین دو اجرای
همسان است. یعنی باید بتوانید نکات و ظرایف هر اجرا را به دقت بررسی کنید و نقاط
قوت و ضعف هر یک را شناسایی کنید. این بدان معنا است که شما
می توانید گزینه های متفاوتی برای
مقابله با آن حرکت انتخاب کنید. این کار در بُرد یا باخت شما تأثیر می گذارد.
انواع مخلتف اجراها یعنی اینکه در
هر اجرا نیروهای یکسانی بکار گرفته نشده اند. به زودی خواهید فهمید که هر اجرا
چقدر با یکدیگر متفاوت هستند و ویژگی های خاص خودش را دارد. این اطلاعات
می تواند
منجر به یک اجرای شایسته از جانب شما باشد.
سرعت:
متغییر اصلی در اجرا سرعت می باشد و اینکه چه اقدام هایی به این کار کمک کرده اند. در هر اجرا انواع سرعت های مختلف بکار گرفته می شوند:
1- آهسته
2- نیمه آهسته
3- سریع
4- تند
5- خیلی تند
زاویه ی اجرا:
آخرین متغییرهایی که روی اجرا تأثیر می گذارند، زاویه ی اجرا است. زیرا با تغییر اندکی در زاویه اهداف می توانند تغییر کنند. بهتر از همه اینکه یک سیستم هوشمندانه برای محاسبه ی حرکت بدست آورید.
اجرای های ترکیبی:
در یک اجرای ترکیبی از خطوط (صاف، منحنی، موجی، بریده بریده، قوسی و...) استفاده می شود. مهارت اجرای حرکت در ترکیب درست آنها با یکدیگر است. البته زاویه و سرعت اجرا فراموش نشود. اکنون زمان آن رسیده است با یک روش منطقی بتوانید مهارت خود را با سرعت بالا بیازمایید.
اجراهای الگویی:
این بدان معناست که در اولین مرحله ی اجرا مرحله ی بعدی را در نظر بگیرید. این کار به تسلط مهارت و تجربه نیاز دارد. به منظور انجام مداوم این کار لازم است که الگوی مناسب را بیاموزید. باید بتوانید الگوی مناسب را با استراتژی خاص طرح ریزی کنید.
پنچ قاعده ی اجرای الگوی موفق عبارتند از:
1- پیش بینی
2- قرار گرفتن در جای مناسب
3- شناخت نقطه ی تلاطم
4- گاهی اوقات لازم است عقب نشینی کنید
اجراهای مشکل ساز:
باید بتوانید قاعده ی حرکتی حریف را برهم بزنید تا او نتواند به اهدافش دست یابد. این کار به تصور و خلاقیتی پویا نیاز دارد.
اجرای دو منظوره:
اجرای دو منظوره در میان تمامی ورزشکاران از محبوبیت خاصی برخورداراست. این اجرا هم زمان هم تهاجمی و هم تدافعی است.
طراحی یک اجرای موفق:
سعی کنید حرکتی را طراحی کنید که
هر حریف به سادگی نتواند آن را مهار کند. تشخیص سریع فرصت های مناسب حریف را با
مشکل مواجه خواهد کرد. آنقدر حرکت را ادامه دهید تا از حریف یک اشتباهی سر بزند.
آنگاه از خود خلاقیت نشان دهید. به شما اطمینان
می دهم که با
یک استراتژی و تاکتیک مناسب یک ورزشکار حرفه ای خواهید شد.
با خودتان تمرین کنید:
هنگامیکه در اجرای یک تمرین به مهارت کافی نرسیده اید، سعی کنید با تمرینات ساده خود را ملزم به اجرای آن تمرین در شرایط مختلف کنید. کمی تخیل کنید و از ذهنتان کمک بگیرید، حتما موفق خواهید شد.
ترفندهاو تاکتیک های مختلف:
علاوه بر آموزش اصولی و کلاسیک حرکت ها باید صدها شرایط واقعی اجرا را در نظر بگیرید و بر روی تک تک آنها تمرین کنید. در هنگام اجرا هر گونه فعالیت معمولی باید ارزیابی شود. بُرد تنها زمانی حاصل می شود که شرایط واقعی را درک کنید.
ارزیابی حریف:
هنگام آماده شدن برای شروع،
ارزیابی نقاط ضعف و قوت حریف
می تواند به
طراحی بر حرکت شما تأثیر بگذارد. حال ممکن است شما از مزیت داشتن یک مربی ماهر
برخوردار نباشید، اما می توانید ورزشکاران حرفه ای را به دقت تماشا کنید. شاید
زمانی باید با آنها مسابقه بدهید.
دقت نمایید که نباید تصور کنید که چون حریفتان نقطه ضعفی دارد، پس شما خواهید برد. اگر شما حریفتان را دست کم گرفته و توجه لازم را به او معطوف نکنید، حتی اگر به نظر چندان ماهر نباشد، شاید قادر به مغلوب ساختن حریفتان نباشید.
سعی کنید که تمرکز واقعی را روی حرکت حفظ کنید تا بر روی حریف. مهم است که حریف چه کاری دارد انجام می دهد. اما مهمتر آنکه شما چه کاری می خواهید انجام دهید. البته داشتن فیزیک مناسب هم می تواند شانس پیروزی را افزایش دهد.
شما هر زمان که با رقیبی سخت مواجه
می شوید با تفکر ترفندی صحیح را بکار بسته و گسترش دهید. این عمل مرحله ای است که
طی آن تمرکز خود را تقویت نموده و نسبت به حرکات حریف و شرایط ویژه آگاهی بیشتری
پیدا خواهید کرد. هر اندازه که بیشتر تمرین کنید، سر سخت تر خواهید شد و هر اندازه
که سر سخت تر شوید، امکان بیشتری برای برنده شدن خواهید داشت با تقویت نیروی ذهنی
خود
می توانید بر
شرایط سخت روحی مانند اضطراب و یا عدم تمرکز غلبه کنید.
پیش بینی:
باید تصور کنید که حریف شما تصمیم دارد چه حرکتی را انجام دهد. در چنین شرایطی انتخاب حرکت مناسب بیشتر خواهد شد.
ایجاد دسته های حرکت:
یک حرکت مناسب از اجزای مختلفی تشکیل شده است. هنگام ایجاد یک دسته ی حرکتی به خاطر داشته باشید که باید یکدیگر را تقویت کنند و در مقابل بتوانند حرکت حریف را ضعیف و از هم بپاچید.
کنترل سرعت:
عامل مهم دیگر در مهار حرکت، عدم توجه به کنترل سرعت می باشد. البته باید سرعت مناسب با توجه به سرعت حرکت حریف انتخاب شود.
استفاده از نقاط ضعف حریف به نفع خود:
این مطمئنا امتیاز بزرگی است. اما مزایای بزرگ تر تاکتیک های نهفته در پس این نقاط ضعف است. اینکه فرصت مناسب با توجه به خطاهای حریف بدست می آید و استفاده از آن به نفع شما تمام می شود. اکنون تمرکز خود را بر روی ترفندهای تهاجمی قرار دهید و مواظب باشید خودتان در چنین شرایطی قرار نگیرید. سعی کنید حریف را تحت فشار قرار دهید تا اشتباهی مرتکب شود.
خطاهای عمومی:
گاهی اوقات بهتر است که به نوبه ی خود یک خطای عمومی اجرا کنید تا حریف را به دام بیندازید. در این شرایط او ناچار است خود را در یک اجرای مشکل ساز قرار دهد. به خاطر بسپارید که تنها زمانی به خطای عمومی متوسل شوید که هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد.
تکنیک های آموزش فکری:
اجرای موفق مستلزم هماهنگی های پیچیده ی فکری و بدنی است. یک روند تمرکز عمده شامل تشخیص موقعیت و تجزیه و تحلیل آن و اجرای یک حرکت برنامه ریزی شده است. پس در هنگام اجرای حرکت، تنظیم سطوح مختلف حرکت، کنترل تنفس، کشش های مناسب ضرورت تمرکز و استفاده از قدرت تخیل، به منظور حرکت بهتر مستلزم تمامی کنترل های فکری و بدنی است. اجراهای تصادفی و بدون برنامه ریزی و در نظر نگرفتن جزئیات به باخت حتمی منجر خواهد شد.
اما تمرکز بیش از اندازه نیز به نوبه ی خود می تواند زیانبار باشد. تمرکز بیش از اندازه بر روی جزئیات باعث ایجاد اعمال جسمی مکانیکی و هماهنگی نامتعادل و حدس ثانویه در برنامه ریزی اجرای حرکت خواهد شد. شما باید آنقدر حرکتی را تمرین کنید که به طور خودکار و بدون فکرکردن آن را اجرا کنید. با افزایش مهارت ها، بدنتان شروع به گسترش حافظه عضلانی می کند و هنگام اجرای حرکت روند طبیعی خودش را انجام می دهد.
گام های موفقیت:
1- آمادگی جسمانی
2- آمادگی ذهنی
3- آرامش
تجسم ذهنی:
هنگامیکه حرکتی را اجرا می کنید، مانند بازی فکری بدن خود به خود طبق تنظیمات از قبل تعیین شده به حرکت حریف واکنش نشان می دهد. لازم است اندکی درباره ی توانایی های فکری تان و نیز اینکه چگونه می توانید یک حرکت را در جهات مختلف بسط و گسترسش دهید، فکر کنید.
ممارست فکری:
ممارست فکری یک گام فراتر از تجسم
فکری است و به شما اجازه
می دهد که
بدون اینکه از سرجایتان تکان بخورید، اجرای یک حرکت را تجسم کنید. ممارست فکری از
طریق حافظه ی درونیتان شرایط اجراهای متفاوتی را در ذهنتان ایجاد می کند. همچنین
از طریق
حس ها، خلق
یک تصویر ذهنی کامل تر می شود. ابتدا عکس
العمل فیزیکی خود را تجسم کنید و مهمتر از همه یک نتیجه ی مثبت در اجرا تجسم کنید.
ورزشکاران حرفه ای، حتی هنگامیکه در حال تمرین فیزیکی واقعی نمی باشند به طور دائم
از تجسم فکری برای تقویت مثبت اجرای خود استفاده می کنند و در نهایت به اجرای
فیزیکی واقعی منجر می شود. این کار باعث افزایش اعتماد به نفس در حین اجرای واقعی
می شود.
با اعتماد به توانایی های خود به ریتم هماهنگ و موزونی دست پیدا کنید و تجسم تجزیه و تحلیلی که از حرکت خود دارید چنان رنگ اطمینان به خود می گیرد که در زمان مسابقه لذت می برید. اما فکر کردن بدون تدبیر منجر به موفقیت نمی شود.
به منظور مبارزه با این مسأله و
افزایش اطمینان خود، مسابقه ی خود را بر مبنای جوی فاقد تلاش استوار کنید. اگر بیش
از اندازه تلاش کنید، حرکتتان از حالت طبیعی خارج می شود و ذهن و جسمتان بیمار
می شود و بی
اختیار تحت تأثیر جریان مکانیکی حرکت قرار می گیرید و حرکتتان از حالت طبیعی خارج
می شود. راحت باشید و از آنچه انجام می دهید لذت ببرید.
ما نمی گوییم که نباید در مورد خطاهای خود اندیشه نکنید و برای برطرف ساختن آنها تلاش نکنید. بلکه می گوییم توقعتان را بیش از اندازه بالا نبرید. با اندکی تحسین خود، برای برطرف سازی نقاط ضعفتان تلاش کنید. آنگاه می توانید روی هر یک از آنها تمرین نموده و توانایی های خود را در آن زمینه ارتقاء دهید. بدین ترتیب دفعه ی بعد با اعتماد به نفس بیشتری در مسابقه شرکت خواهید کرد.
تکنیک های آموزش بدن:
در اینجا در مورد ویژگی های جسمانی ایده آل برای یک ورزشکار عنوان شده است:
1- سلامتی قلب و عروق برای تنفس بهینه و تحمل فکری / بدنی
2- توازن و ترکیب بدنی مناسب برای اجرای شایسته
3- تناسب وزن
4- هماهنگی شایسته بین دست ها و پاها
5- تمرکز چشم ها
6- انعطاف پذیری مناسب برای خم شدن و کشیدن بدن در حین اجرا
7- داشتن عضلات قوی
8- هماهنگی دست ها و چشم ها
اگر تا کنون فعالیت هایی برای ارتقاء آنها انجام نداده اید، حال باید برای این کار اقدام کنید. نه فقط برای ورزش، بلکه برای بسیاری از موارد دیگر زندگیتان.
برطرف نمودن معایب جسمانی:
تلاش برای اجتناب از رخوت جسمانی
به ویژه هنگام بی اطلاعی از علت آن کار بیهوده ای است. زمانیکه چنین چیزی برای شما
اتفاق افتاد، بلافاصله به رفع مشکل بپردازید. البته این کار باید
زیر نظر متخصص پزشک ورزشی انجام پذیرد.
مهم نیست که مشکل شما از چه نوع است. به هر حال راه حلی برای آن وجود دارد. فقط نباید به اصلاح چیزی بپردازید که اصلا نیاز به اصلاح ندارد و یا اینکه مشکل را از آنچه که هست بدتر نکنید.
تمرین های جالب و سرگرم کننده:
بزرگ ترین دلیلی که اغلب ورزشکاران حتی پس از یادگیری تمامی تئوری های لازم قادر به دسترسی به نتایج بهتر در ورزش خود نیستند، عدم تمرین و ممارست کافی است. در ورزش تمرین می تواند کسل کننده باشد. شما باید با بهره گیری از تمامی مهارت هایتان تمرین را برای خود جالب و سرگرم کننده کنید. بدین منظور به ارائه ی نکات کلیدی بپردازید.
بنا نهادن هدف:
منظور ما از این عنوان در نظر گرفتن یک هدف در ذهن خود و حفظ آن می باشد. آنگاه این هدف را به تحقق رسانده و هدف بعدی را دنبال کنید. باید مرتبا اجرای خود را تحت نظر داشته و به سوی اجرای بهتر گام بردارید. در اینجا میزان پیشرفت شما بستگی به مربی دانا و تلاش خودتان دارد.
هدف های اصلی از ورزش کردن:
1- ارتقاء مهارت های جسمی (تقویت عضلات، تقویت قلب، ریتم هماهنگ و...)
2- ارتقاء مهارت فکری (تمرکز، اعتماد به نفس، تجسم ذهنی)
3- ارتقاء دانش (اجرای الگوهای مختلف حرکتی، بالا بردن مهارت ها و ترفندها)
پس از مشخص نمودن برنامه ی خود برای تمرین، سعی کنید زمانتان را با توجه به هر یک از سه حوزه ی بالا به طور مساوی به صورت روزانه یا هفتگی تنظیم کنید. با انجام این کار پیشرفت شما و تبدیل شدن به یک ورزشکار حرفه ای قطعی خواهد بود. اگر تنها بر روی یک حوزه تمرکز کنید، دچار ضعف هایی در اجرا خواهید شد.
در آخر اگر یک ورزشکار تازه کار هستید، آرام آرام وارد عمل شده و جلسات تمرینی خود را برنامه ریزی کنید. به جای یک جلسه تمرین سه ساعته سه جلسه تمرین یک ساعته برگزار کنید و این کار را تا زمانی ادامه دهید که به تمرکز و تحمل کافی برای اجرای یک مسابقه ی واقعی دست پیدا کنید.
برنامه ی تمرین هفتگی:
بهتر است با بهره گیری از یک لیست و بر طبق برنامه نیازهای خود را در رابطه با گسترش مهارت هایتان با یک برنامه ریزی روزانه یا هفتگی ارتقاء دهید. بعد از چند هفته بررسی کنید که آیا این برنامه مناسب می باشد یا نه. بنابراین می توانید مرتبا جدول خود را تغییر دهید. توجه نمایید تنها بر روی یک مهارت تمرکز نکنید. همچنین توجه نمایید که قبل از اجرای هر گونه تمرین روزانه، حداقل 5 دقیقه بدوید و بعد به اجرای نرمش های کششی اقدام کنید.
نکته ی مهمی که همواره باید مد نظر داشته باشید، بررسی ضروریات جسمانی خود می باشد و این چیزی است که اغلب ورزشکاران نسبت به آن غفلت می کنند.
هنگامیکه شما یک مهارت جدید را می
آموزید از اکتساب آن لذت
می برید. هر
اندازه که مهارت بیشتری کسب کنید، دوست دارید بیشتر بیاموزید. بنابراین شرایط
موجود را در نظر بگیرید و برنامه ی جدیدی برای خود طراحی کنید. برای گسترش مهارت
های فکری و جسمی خود زمان صرف کنید. زیرا در ورزش تلفیق این دو اهمیت دارد. البته
با توجه به ماهیت ورزش مورد علاقه خود و مهمترین نکته این است که لذت برده و سرگرم
شوید.
تغییر شکل حین اجرای حرکت:
این تغییر شکل در اثر جنبش حرکات
اعضای بدن نسبت به یکدیگر انجام می شود. اگر مسیر تغییر شکل دادن حریف را صحیح
انجام ندهید حرکت حریف توپرتر شده و به مرحله ی سخت سازی حرکت
می رسد.
مانند گره زدن یک طناب و هر چه طناب را محکم تر گره بزنید، بازکردن آن سخت تر می
شود. بنابراین هنگام مواجه با حرکت حریف باید طوری به حریف نیرو وارد کنید تا
اعضای حرکتی حریف نتوانند از نیروهای پیوسته ی خود استفاده کند. در اینجا غلظت
حرکت و چگونگی استفاده از آن اهمیت دارد.
تقابل بین نظم و آشفتگی:
از دو طریق می توان شکل حریف را تغییر داد. برای تغییر شکل حریف (شکل دهی) از نیروی فشار زاویه ای و قابلیت های کششی حرکت استفاده کنید. اما این تغییر شکل دهی نباید منجر به سازش و سازگاری بیشتر و بهتر حرکات حریف شود. یعنی در جهت مقاوم سازی حرکت حریف پیش نروید.
تنها حریف در شرایطی می تواند به حالت مطلوب برگردد که بتواند نظم حرکتی مطلوبی را بدست آورد و انرژی های تک تک اعضای حرکتی اش را مشخص کند و در یک جا متمرکز کند. مثالی از این دست، آجرهای ساختمان اگر به طور ناقص روی هم چیده شوند و مصالح بین آجرها سیمان کافی نداشته باشد به راحتی فرو می ریزد. بنابراین طرح منظم و کامل با نظم مناسب اجرا شود. بنابراین با افزودن یا کاستن یک عنصر حرکتی می توان مقاومت حرکتی حریف را کم کرده و یا جهت آن را تغییر داد.
گاهی اوقات لازم است حالت نرمی حرکت حریف را سفت کنید یا حالت سختی حرکت حریف را کم یا زیاد کنید. همه ی اینها بستگی به شرایط و عملکردتان دارد.
آلیاژ نمودن حرکت:
در این مرحله با بکارگیری یک سری ترفندها حرکت حریف را نرم تر یا سخت تر کنید.
علم حرکت پذیرفته است که حرکت از
هیچ به وجود نیامده است. در نتیجه احساس هر نوع حرکت و قدرتی که متولد می شود و
نمو می کند و می میرد یک نوع احساس در مجری فن و مدافع آن به وجود
می آورد. اما
مجموعه ی حرکت در حال تغییر و تبدیل است. حقیقتی که به شکل های گوناگون متبلور می
شود. توضیحات علم حرکت نیز چیزی جز توصیفات خطوط حرکت و نیروهای حرکت نیست. این
کار به معنای خلق حرکت اثبات گرا می باشد.
بر اساس اصول حرکت، تغییر شکل و رشد و نمو در حرکت به وجود می آید. ماهیت و هدف این حرکت ها را نمی توان به راحتی درک کرد. علم حرکت از آمیزش حرکت و انرژی آغازمی شود. اگر معمار حرکت (ورزشکار) به اوج مقام حرکت دست یابد و به نیات حرکت آگاه شود، علم حرکت را آموخته است. یعنی با درک نیات حرکت حریف و درک تمایلات حرکت، خود را ملزم به اجرای حرکتی خاص می کند.
ماندگاری حرکت زنده بودن و پویایی آن است. هدف حرکت کم کردن محدودیت و بالا بردن انگیزه های حرکتی توسط ورزشکار است. با اعمال یک سری دستورات و اجرای اندیشه های خودتان به حرکت معنی بدهید.
شناخت مفاهیم حرکت با تغییر و تبدیل مورد قبول سازگاری دارد. آغاز حرکت با یک شکل خاص شروع می شود. اما بلافاصله بعد از حرکت بر اثر انگیزشی مؤثر و متمردانه به دو بخش تقسیم می شود و این راه را تا انتها ادامه می دهد. اما حرکت های تقسیم شده قادر به درک هدفی برای سرنگونی حریف نیستند و گویی دلیل برقراری تعادل و تسلط نیروی حریف و حفظ بقای خود با یکدیگر فعالیت می کنند. آنگاه به هم می پیوندند و به صورت هماهنگ و عادلانه و فداکارانه به خلق حرکت اقدام می کنند.
در اینجا باید به سمت چهارچوب خاصی حرکت کنید. ایجاد یک نوع هماهنگی اسرار آمیز که پیوسته درگیر نوعی همکاری و انسجام مؤثر است.
باردیگر تصریح می کنم که علم حرکت هر دو نوع جنبش روانشناسی اجتماعی را به ی نوع رفاه حرکتی هدایت می کند. جنبشی که یک نوع وحدت حرکتی را ایجاد می کند.
مهمترین نیروی پیش رونده ی حرکت
نظریه ی تکامل حرکت است. در حقیقت علم حرکت به دنبال تعامل بین اجزاء حرکت و...
است حرکت فعال با ظرافت تمام در صدد به انحراف کشیدن حرکت حریف
می باشد. اصل
حرکت می خواهد گسترش منطقی بیابد.
از اساسی ترین شرایط در پهنه ی
حرکت، شناخت جزئیات حرکت
می باشد. در
عرصه ی حرکت تا آنجایی که حرکت را بشناسید و در دفع آن نیز بکوشید به موفقیت دست
خواهید یافت. بنابراین حرکت شناسی در تمام جهات از مسائل مهم به شمار می رود. این
کار به ورزشکار بصیرت می دهد تا در راه رسیدن به هدف هوشیار باشد.
برای این مهم باید بدانید که حرکت
چیست و هم راهکارهای متعدد مقابله با آن را بشناسید. باید هوشیار باشید که حریف از
یک راه وارد نمی شود، بلکه راه های مختلف را می آزماید. باید با فکر باز حرکت را
بررسی کنید. هر چیزی که احساس کردید حریف روی آن حساسیت نشان می دهد شما هم روی آن حساس شوید و
بفهمید حریف چگونه
می خواهد از
آنجا نفوذ کند.
کار صحیح به انحراف کشیدن حرکت حریف است. تا جایی که حرکت حریف را از مسیرش منحرف کنید و به بیراهه بکشانید. برای این کار باید به حرکت حریف نفوذ کنید و زمینه ی شکست حرکت حریف را فراهم کنید.
ورزشکاری می تواند مانع ورود حرکت حریف شود که روزنه های نفوذ حریف را بشناسد و با هوشیاری کامل به پاسداری از راه های نفوذی استفاده کند. لازم است که حرکت با یک نوع مبارزه ی تلفیقی انجام گیرد.
تفکر حرکت:
الف- وسوسه
نخستین گام وسوسه کردن حریف است. در حقیقت یک نوع ترفند است که از طرف شما باعث می شود تا حریف به انجام حرکتی خاص که دلخواه شما می باشد، اقدام کند.
ب- زیبا نشان دادن حرکت (گول زدن حریف)
از کارهای دیگر، حرکت را طوری در جهت و مسیر حرکت حریف انجام دهید که حریف فکر کند به نفع او تغییرات شکل گرفته اند. در اصل باید طبیعت و شرایط رشد حرکت و تقابل دو حرکت را درک کنید. این نوع حرکت تکمیل یافته تر است.
اصول حرکت شناسی:
- استفاده از جزئیات بیشتر در حرکت
- نفس و حرکت
سنگینی و سبکی در حرکت:
چه از لحاظ زاویه و چه از لحاظ اندازه شکل و قرینه ی حرکت
یونیزه کردن حرکت:
چگونگی در اختیار گرفتن یک حرکت به وسلیه ی یک عنصر مشترک بین دو حرکت را گویند.
اکشن و ری اکشن:
ریتم غیر طبیعی که گاهی به شکل یک مکث موقت یک لحظه، سریع و حرکات یا کندی حرکت شود.
ماهیت حرکت:
1- تغییر شیوه ی حرکت
2- سبک روح و روان
آزاد شدن انرژی مثبت و هماهنگی ذهن و جسم در اجرا یک حرکت مثل اینکه از هم جدا نیستند. همینطور از نیروی حرکتی حریف برای انجام کارهای خاص استفاده کنید.
ایجاد لنگر در حرکت:
گاهی اوقات حریف دست شما را به سمت عقب هُل می دهد. در اینجا سعی کنید با کمی عقب دادن دست نیرو را در ساعد و بازو ذخیره کرده سپس عکس العمل مناسب را انجام دهید. با این کار بر نیرو و قدرت خود افزوده اید و از انرژی حرکت قبلی استفاده کرده اید.
فکر کنید سوار یک تاب شده اید و می خواهدی تاب را به سمت جلو ببرید. کمی کار سخت است. حالا با بدن خود، کمی تاب را به عقب ببرید حالا به جلو حرکت کنید.
انواع وضعیت ها:
1- وضعیت ثابت
2- وضعیت متحرک
نقش کنترل در حرکت:
هنگام اجرای یک حرکت باید روی حرکت کنترل کافی داشته باشید. یک موتور سوار حرفه ای، هنگام مسابقه با سرعت و کنترل در مسیر حرکت می کند. اگر سرعت و پیچ ها و راه را به درستی نشناسد، از مسیر منحرف شده و سرنگون می شود.
موتور سواری که با سرعت بالا در پیست مسابقه حرکت می کند با مهار کردن انواع نیروهای مختلف در مسیر حرکت خود، پیش می رود و با کنترل همین نیروها می تواند با سرعت و تسلط بر جاده به مسابقه ادامه دهد.
آیا شما می توانید نیروهای حرکتی خود را کنترل کنید. افرادی که دارای ویژگی های اخلاقی پویا هستند، نیروهای پلید غیر اخلاقی را مهار کرده اند؟
آنالیز حرکتی:
یک سانسور حرکتی:
برداشتن اجزاء مهمی که با اجرای آن، حریف مقابل کاملا متوجه نمی شود این فن به چه منظور و قصد خاصی اجرا می شود. (حرکت گنگ و ناشناخته)
مانند فیلم سینمایی که بخش های مهم آن را حذف کنید. و با دیدن آن متوجه مقصود و منظور فیلم ساز نشوید.
انواع حرکت ها:
1- حرکت های اصلی
2- حرکت های فرعی
3- حرکت های ظریف
جهت گیری حرکت:
1- حرکت روبه جلو
2- حرکت رو به عقب
3- حرکت به طرفین
شکل دو نیرو:
1- یا هر دو در حال انقباض.
2- هر دو در حال انبساط.
3- یکی در حال انبساط و دیگری در حال انقباض.
انواع ارزیابی:
1- ارزیابی حرمی
2- ارزیابی تحلیلی
3- ارزیابی موردی
4- ارزیابی بازخوردی
در اجرای یک فن باید با علم به حرکت، به اجرای چند حرکت دست بزنید تا نتیجه ی نهایی حاصل شود. نتیجه ی کار مهم است اما باید توجه داشت با چند حرکت درست نتیجه حاصل می شود.
نتیجه = باز هم یک حرکت دیگر + به دنبال آن حرکت دیگر + شروع با یک حرکت
حالا طبق شرایط با نقص یک حرکت و یا تکمیل یک حرکت، نتیجه ی دیگری حاصل می شود. یعنی شاید فکر کنید در این قسمت از حرکت این نتیجه مطلوب است. اما نتیجه ی بهتری حاصل نمی شود که روی نتیجه تأثیر گذارد و برعکس.
درست است که اجرای فن در شرایط متفاوت نتیجه های متنوعی بدست می آید. اما هر نتیجه ای شبیه نتیجه ی دیگر نیست و روند خاص خودش را دنبال می کند.
عدالت بین اعضاء حرکت:
وقتی عدالت را بین اعضاء و عناصر
حرکت به درستی رعایت کردید، آنوقت یک نشاط و شادابی غیر قابل توصیفی در حرکت به
وجود
می آید و
ماندگاری آن به دلیل تقسیم درست عناصر و نیروها و
حرکت ها در
جای خودش شکل می گیرد. برای مثال باغی را در نظر بگیرید که به شیوه ی مدرن آبیاری
می شود. این نسبت ها و تناسب های درست به دلیل شناخت صحیح ویژگی های اجزاء حرکت
است.
نسبت طلایی:
نسبت عددی بین حرکت ها و نیروها
تقریبا یک سوم است. یعنی اگر حریف نیرویی برای عقب بردن دست شما وارد کند. شما
نیروی یک سوم آن نیرو را انتخاب کنید و با قرار دادن ویژگی های دیگر مانند قرینه
کردن، عقب و جلوی کردن لحظه ای، استفاده
از حرکت اُریب، استفاده از حرکت چرخشی و... نیروی حریف را کنترل کنید. سپس نیروی
بیشتری به نسبت تشخیص و مصلحت اعمال کنید. این اعمال نیرو، نسبتی است بین دو نیرو،
یعنی با برآورد نیروی حریف و نیروی خودتان کشف نیروی سوم با داشتن شرایط ویژه
امکان پذیرتر است. این قابلیت کم نظیر با عدد نسبی یک سوم به دلیل تسلطی است که
نسبت به حرکت حریف بدست می آورید. یعنی اعمال این عدد باعث می شود تا در مرحله ی
نخست بتوانید حرکت حریف را در کنترل خود بگیرید تا وقفه ای در انجام دادن حرکتش
ایجاد کنید. وقتی حریف نتوانست در آن شرایط زمانی و مکانی خاص حرکتش را به درستی انجام
دهد به تدریج تسلط و اختیارش بر حرکت کم می شود و دیگر قادر نخواهد بود حرکتش را
به درستی اداره کند و ادامه دهد. در اینجا با پیدا کردن نقطه
ضعف های حرکتی حریف می توانید نیرو و مسیر حرکت درست را انتخاب کرده و در پایان
پیروز شوید.
ساکن کردن حرکت:
گاهی لازم است در یک جای حرکت وقفه ای ایجاد کنید. این کار باعث فریب حریف می شود. شاید هم می خواهید مسیر حرکتی دیگری را انتخاب کنید.
متغییرهای حرکت:
1- سرعت
2- قدرت
3- استقامت
4- زبری و نرمی
هنگام اجرای حرکت ها، این چهار فاکتور را تغییر دهید تا حالت های مختلف و متنوع یک فن را درک کنید.
چگونه از یک حرکت پشتیبانی کنیم؟
شناخت ظرفیت های یک حرکت و عناصر و حرکت هایی که می توانند با حرکت حریف پیوند برقرار کنند. آن هم پیوند کاهش دهنده ی فشار یا پیوند افزایش دهنده ی فشار به منظور خاص.
مکانیزم ارتباط با حرکت:
1- رمزگشایی
2- خواندن حرکت
3- شناخت ظرفیت های حرکت حریف
4- پیدا کردن یک عیب حرکتی
5- مطالعه ی حرکت حریف
6- نرخ گذاری حرکت حریف
7- شناخت کیفیت حرکتی حریف
8- انحراف دادن به حرکت حریف
9- محدود کردن حرکت حریف
10- بر هم زدن ترتیب حرکتی حریف
11- انداختن عیب در حرکت حریف
12- ضعیف کردن حرکت حریف
13- کم و زیاد کردن اندازه ی حرکت
14- کم رنگ کردن وضوح حرکت حریف
15- به تعویق انداختن زمان پاسخ دهی
16- در کنترل گرفتن حرکت حریف.
17- پر مصرف تر کردن انرژی حرکتی حریف.
18- شناخت پیغام های حرکتی حریف.
19- شناخت حرکت های پایدار.
20- سازگاری با حرکت حریف.
21- سعی در مستقل کردن حرکت خودتان
22- استفاده از یک حرکت با چند قابلیت.
23- استفاده از بعضی از حرکت ها برای رفع خستگی.
24- تنظیم میزان سرعت.
25- استفاده از فرم و شکل های نامأنوس.
خیلی مواظب باشید؟
نه اینکه فقط مواظب باشید فن نخورید، بلکه مواظب باشید حریف با حرکاتش، حرکت شما را مهار نکند و در اختیار نگیرد.
در انجام تغییر بین یک نقطه ی خاص در حرکت شما 2 تا 4 حالت حق انتخاب دارید.
بعضی از اجزای حرکت همدیگر را جذب می کنند و بعضی از اجزای حرکت یکدیگر را دفع می کنند. همینطور بعضی از حرکت ها ساختار دایره ای دارند. اما بعضی از حرکت ها ساختار خطی دارند.
حرکت مستحلک:
حرکتی که با نیرو و توان کافی اجرا نشود.
نبرد حرکت ها با یکدیگر:
1- جذب کننده
2- دفع کننده
بازتاب حرکت: عکس العملی است که از حرکت حریف بدست می آید.
خاصیت و ویژگی یک حرکت بر روی حرکت دیگر، خاصیت آن حرکت را تغییر می دهد. بنابراین باید بدانید که اجرای هر حرکت بر روی حرکت حریف چه تأثیری می گذارد؟
پیکربندی حرکت:
ویژگی روان بودن حرکت به دلیل این است که حرکت شکل مایع (خمیری) دارد و به راحتی تغییر می کند. اما اتفاقی که عملا به وقوع می پیوندد کاملا آن چیزی نیست که پیش بینی می کنید.
یک مجموعه ی رفتاری کل حرکت را می سازد. همینطور از جمع دو حرکت، حرکت جدیدی حاصل می شود. همینطور در بیشتر مواقع برای خنثی کردن یک حرکت نیاز به انرژی مشابهی ندارید. بلکه انرژی متفاوتی لازم است. نتیجه اینکه حرکات یا منبسط می شوند یا منقبض. باید گفت هنگام مبارزه بین دو حرکت سازشی وجود ندارد، مگر برای تخریب یکدیگر.
تعیین فشار:
اگر همه ی فشارها را بر روی عناصر حرکتی به طور مساوی تقسیم کنید، دیگر عنصر حرکتی به درستی نمی داند که چگونه نقش خود را ایفا کند. در نتیجه تقسیم فشارها باید متقارن باشند. تحمل هر عنصر حرکتی نسبت به نیروها متفاوت است.
بعضی مواقع فشار بر روی حرکت باعث شکست برشی حرکت یا شکست کنشی حرکت می شود. یعنی با کاهش مقاومت در یک نقطه از حرکت، کل حرکت متلاشی می شود. بنابراین رفتارهای حرکتی و اجرای مختلف با یکدیگر متفاوت هستند.
گاهی فشار در یک نقطه ی خاص می تواند نتیجه ی بهتری بدهد. در یک حالت چسبنده مانند عسل، تغییر شکل به خوبی مشاهده نمی شود. اما تغییر شکل در مایع شکل واضحی ندارد و پیش بینی را برای حریف سخت تر می کند.
آرایش حرکت:
عناصر حرکت مانند قرار گرفتن در یک چهارچوب اتفاق می افتد. یعنی ساختار حرکت سه بُعدی است. نسبت جانشینی یک حرکت به جای حرکت دیگر با مکانیسم تغییر فشار و تغییر شکل ایجاد می شود. مانند یک حرکت سیال و هماهنگ. مثلا یک بادکنک را در نظر بگیرید. با فشار دادن یک قسمت، قسمت های دیگر به تناسب کوچک یا بزرگ می شوند. گاهی جابجایی یک حرکت با لغزیدن یک حرکت بر حرکت دیگر اتفاق می افتد.
وقتی انتظارات برآورده شد، مقاومت کنید یا یک قسمت حرکت را به حرکت قبلی محلق کنید.
عمل تغییر شکل و کشش توأم انجام می شود. حرکت در جهت های متفاوت مقاومت را کمتر می کند.
مشخصه یک حرکت:
یک حرکت دارای طول و عرض و ارتفاع مشخصی است. در هر قالب حرکتی مانند حل شدن شکر در فنجان چای، نیرو در آن متفاوت و پراکنده تقسیم می شود.
در عمل باید این مخلوط نیروها را در اعضای حرکتی حریف جابجا کنید و تغییر مسیر یعنی با کم و زیاد کردن نیرو، باعث تغییر شکل و جابجایی نیرو شوید.
به این دلیل که فشردگی در سطحی می تواند تبدیل به متراکمی شود و جای خالی حرکتی پُر شود. این به علت انرژی درونی یک حرکت است که نیروهای دیگر به (مجاور) مبادله گذاشته می شود.
حرکت الاستیکی:
حرکتی که نسبت به موقعیت تغییر شکل می دهد. یعنی با افزایش نیرو تغییر شکل می دهد. یعنی با فشرده شدن بدن جمع تر می شود، اما نیرویش هم بیشتر می شود.
تبادل نیروهای حرکتی سبب می شود تا اجزاء حرکت تحت اختیارتان قرار بگیرد و در شکل ویژه ی خود باقی بمانند.
نسبت فشردگی یک حرکت نیروی آن را
تعیین می کند. انبساط یا انقباض حرکتی باعث تغییر شکل حرکت حریف می شود و زنجیره
ها و پیوندهای حرکتی حریف را سست می کند. همینطور حرکت های مارپیچ مانند یک فنر
عمل می کنند و نیروی بیشتری را به وجود
می آورند.
مقاومت کمکی:
مقاومتی که به کمک یک عنصر حرکتی بدست می آید.
شکست را کنترل کنید:
در هر حرکتی یک عنصر میزبان است و
بقیه ی عناصر میهمان هستند. یعنی یک عنصر باید یک عضو نقش محوریت و کلیدی دارد.
این عضو یا عنصر شکل و اندازه حرکات را تعیین می کند. این کار به طور هم زمان در
جای جای اعضای حرکتی و عناصر حرکتی آنها اتفاق می افتد. گاهی شکل حرکت نباید به
شدت تغییر کند و گاهی کمی تغییر می کند. گاهی از استحکام حرکت کمی کاسته می شود و
یا گاهی کمی استحکام افزایش می یابد. این تغییرات و دگرگونی ها در
لابه لای حرکت اتفاق می افتد. همه ی اینها به خاطر عمل سخت سازی حرکت است و بعضی
برای فرونشاندن حرکت حریف می باشد. گاهی اوقات ضخامت و نوع حرکت ضخیم تر انتخاب می
شود.مکانیسم این نوع حرکت ها به منظور یکسان سازی حرکت است. برای مثال ماشینی که
در دست اندازها حرکت می کند. صداهای متفاوتی از فنر ماشین شنیده می شود و این به
منظور هر لحظه یکسان کردن و متعادل کردن حرکت است.
حرکت باید شکل پذیر باشد و در مقابل تغییر شکل حرکتی حریف به موقع تغییر شکل دهد. در این حالت باید با حرکات حریف سازشی مسالمت آمیز داشته باشد.
مبادله ی مداوم و هماهنگ:
هنگام جنبش نیروها در اعضای بدن زمانی می رسد که یک جای خالی احساس می شود. سعی کنید با گردش نیروها و جابجایی مناسب جاهای خالی را پُر کنید.
هر مرحله موقعیت های ویژه ای دارد.
اگر نیروها در یک جا متمرکز شوند، بزرگ تر می شوند و آمادگی برای تهاجم پیدا می
کنند. این فرایند در مدت زمان معین اتفاق می افتد. باید بتوانید انرژی را در جاهای
مختلف هماهنگ کنید. این تغییرات ساختار داخلی حرکت را دگرگون می کند و درک مشارکت
اجزای حرکت با شیوه ای خاص شکل می گیرد. در این مرحله ی یک خوشه ی حرکتی مشارکت
می کنند.
این روش را تغییر ساختار عمومی و
در نتیجه به وجود آمدن استحکام شکل حرکتی نسبت روانی حرکت پدید می آید. اما این
زمانی اتفاق می افتد که قدرت تحلیل حرکت حریف را داشته باشید و خوشه ی حرکتی شما
با خوشه ی حرکتی حریف تناسب داشته باشد. در این حالت حرکت شما باید درعین استحکام
قابلیت مشارکت داشته باشند. اکنون با قرار دادن لایه های حرکتی بر روی هم، شکاف
های احتمالی را پُر کنید. اینکه فشار حرکتی حریف بر روی کدام قسمت تأثیرگذار است و
تقسیم این فشار بر روی کدام اعضای حرکت می باشد. سپس به قسمت های سست و نقاط کم
فشار دقت کنید. باید بین لایه ها حالتی فیبری و یکپارچه ایجاد کنید تا بتوانید در
تمام جهات انعطاف داشته باشید. این حالت نرم در تماس با فشارهای حریف کاملا مشهود
است. این نوع کارایی قابلیت جذب نیروی حریف را دارد و اگر به درستی تنظیم شود،
قابلیت خنثی کردن نیروهای حرکتی حریف را خواهد داشت. در این مرحله مهندسی علم حرکت
تداوم و ماندگاری حرکت را افزایش
می دهد و می
تواند علت نقص هر حرکت را درک کند.
روند شکل گیری حرکت و چگونگی انجام آن، نتیجه ی مهندسی علم حرکت است.
در روند طبیعی حرکت، فرسودگی و سایش اجتناب ناپذیر است. همچنین شکل گیری حرکت یا روند رو به رُشد است یا روند رو به زوال. در هر کدام شرایط تفاوت است. نتیجه ی کار بستگی به شناخت و دستورالعمل هایی دارد که در حین کنترل حرکت انجام می پذیرد. هنگامیکه یک ورزشکار با ورزشکار دیگر مبارزه می کند، حرکت یکی به تدریج اُفت می کند. این عمل را اُفت حرکت می نامند.
روش های اکتشافی عملکردها:
جنگ سبک ها با یکدیگر:
در اصل این حرکت آفت گرفته است و باید با سم مخصوص خودش آفت کشی شود.
این لغزش در نقاطی که دو سطح بیشتر
با هم در تماس هستند، اتفاق
می افتد.
احتمال بیشتر، هنگامی است که دو سطح دارای نیرو و جهت یکسان و متقابلی هستند و
قطعا این دو سطح بر روی عناصر دیگر تأثیر می گذارند و به تدریج کل حرکت را فرسوده
می کنند.
در هنگام تماس با حرکت، امکان دارد نیروهای متفاوتی از هر دو طرف نیرو را مهار کنند. در اینجا شناخت نکات مشترک و نقاط متضاد کمک بزرگی برای شکل دهی حرکت جدید می کند. در این مرحله لغزش و یا یک پیچش چاره ساز است. حتی گاهی نیروی لازم برای گسست حرکت، ناچیز و قابل دیدن نیست.
در هر حال هر گونه لغزش، کیفیت حرکت را کاهش می دهد و حرکت در شرایطی قرار می گیرد که دیگر نمی تواند در امتحانات دیگر فشار بیشتری را تحمل کند. باید تحمل آرام و پایدار حرکت آگاهانه باشد.
مکانیزم های زیادی وجود دارد که برای حفظ تعادل، دخالت دارند. این فرایند آهسته اجازه ی تحرک بیشتر را به عناصر حرکتی نمی دهد. عدم روند نامتعادل اجازه ی تغییر شکل مثبت را نمی دهد. در اینجا روند حرکت به تدریج کند و متوقف می شود و اجازه ی حرکت دوباره را نمی دهد که حاصل آن تغییر شکل نامتقارن است.
فرایند تغییر بیشتر در اطراف یک
مانع دیده می شود. چنین تغییر شکلی چنان آهسته است که اجازه می دهد، طرف دیگر حرکت
را خنثی کند. این موضوع متناسب با سرعت حرکت حریف مقابل انجام
می گیرد. این
فرایند پخش نامیده می شود. پخش متناسب با شدت اغتشاش حرکت بدست می آید.
گیرنده ی حرکت، نمی تواند دامنه ی
نوسانی حرکت را درک کند. با این ملاحظات مقاومت حرکت کم شده و مراقبت از حرکت سخت
می شود. در
واقع فشار پیوسته و سپس قطع فشار در لحظات مختلف توقعات را فراهم نمی کند و کشش
حرکت قطع می شود.
بنابراین طول عمر حرکت بستگی به
سختی حرکت و نوسانات فشار دارد. اعمال نیروی دو طرف و عکس العمل های مقتضی باید با
فشارهای هماهنگ و متناوب صورت پذیرد. تنظیم همه ی
فشار ها باید در آستانه ی تشخیص بینابین باشند. در غیر اینصورت به حالت و فرم شکل
حرکت (مانند ترک خوردن شیشه) گسترش می یابد. این فرایندهای تحت فشار باعث نظم
یافتن تدریجی حرکت می شود. حرکت ها باید به نوعی طراحی شوند که در هیچ ناحیه ای
فشار
بی موردی
وارد نشود.
بنابراین فشار ساختمان یک حرکت را
به تدریج تغییر دهید و خواص حرکت هم به همین صورت تغییر می کند. این تغییرات با
افزایش فشار یا کاهش کشش در نهایت باعث گسست حرکت می شود. به تدریج با تأثیر عناصر
حرکت، ساختمان حرکت منهدم می شود. باید به این حقیت آگاه باشید که در عمل
فرایندهایی وجود دارند که هر حرکتی را از حالت اولیه خارج می کنند. ورزشکار باید
در پی یافتن اجرایی باشد تا حرکت با دوام و متعادل باشد. مقایسه ی یک حرکت با حرکت
دیگر نشان می دهد که روند دو حرکت وابسته به چه شرایطی است. البته
همه ی حرکت
ها آگاهانه اجرا نمی شوند.
انتخاب یک حرکت بر حسب انرژی صورت می گیرد. فشار و مقاومت در پی مهار همدیگر هستند و ترجیح می دهند همدیگر را دفع کنند. چنانچه انرژی به میزان قابل ملاحظه ای آزاد شود، سرعت و استقامت حرکت کاسته می شود و شکل حرکت به درستی تأمین نمی شود. در اینجا حرکت به سمت گسست می رود و شناخت حرکت آسان نیست. جدا شدن حرکت ها، توصیف الگوی حرکتی شما را آسان تر می کند.
در نتیجه می توانیم همه ی حرکت را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته ی اول حرکت هایی هستند که پایدارند و دسته ی دوم آنهایی هستند که انرژی متعادلی ندارند و ناپایدارند. با ترکیب شدن این دو عامل با یکدیگر یک تعادل نسبی در حرکت ایجاد می شود. یک طرح منظمی که کاملا پایدار نیست. اما در نقاطی انرژی را مطابق با پیکربندی حرکت حریف حفظ می کند. در این شرایط حرکت به شکلی سیال با افزایش غلظت در یک نقطه از حرکت شکل پذیرتر می شود و در توافق با آن حرکت نسبت ها را تغییر می دهد. زیرا نوسانات حرکتی هر لحظه استحکام و شفافیت حرکت را تغییر می دهد. این تغییر تمایل به زوال حرکت دارد. اما نفس حرکت ترجیح می دهد به سمت حرکت پایدار دیگری برود و این همسویی به دلیل پایدار نگه داشتن حرکت است. زیرا حرکت های پایدار برای بسیاری از مقاصد مناسب تر هستند. این تغییر تدریجی و مدام رویکرد قبلی را تحت الشعاع خود قرار می دهد و رو به سوی مقاصد جدید دارد. بنابراین باید بدانیم این تغییرات با چه سرعتی و تحت چه شرایطی رُخ می دهند و چه عواملی باعث روند تسریح فرایند می شود. در چنین شرایطی انقباض و انبساط منظم حرکت این روند را آسان تر می کند. هر کدام از این موارد به گونه ای محافظتی عمل می کنند.
مراحلی را که باید جهت جلوگیری یا
محدود سازی حرکت اتخاذ کنید، کاملا معلوم است. یک جریان واقعی در مخالفت همدیگر
واقع می شود. زیرا جریان های مثبت و منفی در تقابل یکدیگر قرار می گیرند و حرکتی
آزاد را شکل می دهند. در جایی از حرکت، اجزاء با یکدیگر ترکیب می شوند و بخشی از
این قاعده را در جای دیگری می گنجاند. از این رو باید بدانیم چه عواملی باعث
جایگزینی بهتر حرکت می شود. چنانچه جریان عبوری حرکتی وقفه در حرکت دیگر اندازد،
عامل بازدارنده ای اتفاق افتاده است. این اختلاف کیفیت بین دو حرکت
نقطه ی ضعف
یکی از حرکت ها است. حرکتی که در مقابل حرکت دیگر نامفهوم است و در نقطه ی مقابل
برتری بدست می آورد. این کیفیت سطح حرکت
عامل جدا کننده بین اجزای حرکتی حریف
می شود. این
میزان تأثیر به مقدار جذب یا دفع حرکت بستگی دارد. در اینجا مقاومت حرکت کاهش
یافته و حرکت برتر قالب می شود.
بنابراین با شناخت از اتصال دو
حرکت در تماس با یکدیگر تنها از طریق شکستن حرکت مقابل کامل می شود. شناخت شرایط
جریان حرکت ممکن است در محلی واقع شود و در نقاط دیگر سالم باقی بماند. برای حفاظت
در برابر ضعف حرکت چه کار می توانیم بکنیم؟ چندین راه حل وجود دارد که ما می
توانیم از آنها استفاده کنیم و انتخاب ما به موقعیت و عملکرد قسمت های بخصوصی
بستگی دارد. اما اگر شرایط مطلوب و نامطلوب را تشخیص ندهید، ضعف موضعی از بین
می رود. از
این جا به بعد پوشش نامناسب حرکت شروع نوعی ضعف در حرکتتان ایجاد می کند. بنابراین
باید بتوانید برای هر ضعفی پوشش مناسب را اتخاذ کنید.
در اینجا انتخاب حرکت دیگر در جهت مخالف عمل، پوشش است. در غیر اینصورت حرکت از خودتان قربانی می گیرد. ابتدا حرکتی مناسب با جریان انرژی مناسب انتخاب کنید. در این مرحله مسیر حرکت و جریان انرژی نقش تعیین کننده ای دارد و می تواند بخش قابل توجهی از انرژی انبار شود.
با در نظر گرفتن جهت، اندازه و وزن دوام حرکت را افزایش دهید. یعنی در هر لحظه باید بتوانید جریان حرکت را شارژ نگه دارید تا سطح حرکت اُفت نکند.
ساختار خواص حرکت:
اکنون از نظر روابط ریاضی درک حرکت آسان تر می شود. یعنی استفاده ی صحیح و دسته جمعی ترازهای حرکتی با انرژی های تعیین شده کشف می شود. جریان مصرف انرژی باید به قدر کافی لحاظ شود تا بتواند تأثیر مثبت بر کل روند حرکت بگذارد. یعنی بتواند جریان یک مدار حرکتی را توزیع کند. مانند کابل های برق یک ساختمان، انتقال برق در قسمت های پر مصرف تر با سیم های ضخیم تر و در جاهای کم مصرف تر با سیم های نازک تر انجام می شود. اما تا زمانی که نتوانید هزینه ی انرژی را در حرکت محاسبه کنید، بهبودی حرکتی قابل قبولی نخواهید داشت.
ذخیره سازی انرژی:
ذخیره سازی انرژی در طول جریان حرکت اتفاق می افتد. برخی از شیوه هایی که در آن انجام می گیرد مستلزم استفاده ی صحیح از عناصر حرکت است. امکان دیگر استفاده ی درست ترکیب اعضاء و عناصر حرکتی است تا انرژی توسعه یابد و به طور گسترده انتشار داده شود.
روش دیگر ذخیره ی انرژی استفاده از حرکات، سنگینی و سبکی توأم است. با استفاده ی مناسب با سرعت و حرکت منطقی چرخ حرکت عاقلانه پیش می رود. این انرژی حرکتی می تواند با تنظیم موتور حرکتی اندازه گیری شود. بگذارید حرکت به خودی خود شکل بگیرد و در یک روند منطقی جریان یابد. این چرخه ی روان و سریع به انرژی کمتری نیاز دارد. بهترین طرح ها مستلزم ترکیب عناصر و اجزاء حرکت (تلفیق) طبق معیارهای زمان و انرژی خود، نشانه ی چرخه ی سوخت حرکت می باشد.
هنگامیکه اجرای یک طرح حرکتی را
انجام دهید که بدانید نیازهای انرژی آن چقدر است. یعنی در هر لحظه از حرکت چه
میزان انرژی مصرف می شود. به طوری که این انرژی به آسانی قابل دسترس باشد. این کار
استحکام و مقاومت حرکت را افزایش می دهد. در تولید شکل و تغییر شکل های آن دقت
کنید که در روند تخلیه ی انرژی نباشد. بلکه در روند جریان انرژی صورت بگیرد. یعنی
یک نوع سازگاری انرژی و سازگاری در جهت هماهنگی حرکت و انرژی می تواند ساختار یک
حرکت را ارتقاء دهد. باید بدانید تا چه زمانی می توانید چنین شرایطی را تحمل کنید.
این اندازه گیری معیار و استحکام حرکت را نشان می دهد. سعی کنید شیوه ای کم هزینه
تر و راحت تر و مطمئن تر را انتخاب کنید. این کار از طریق قالب ریزی حرکت و حرکتی
شبیه
خمیر دندان یا بلبرینگ انجام می گیرد. بالا رفتن درک ورزشکار از حرکت باعث بهبود
حرکت می شود.
تعیین میزان تحرک حرکت:
بهتر است روش هایی برای ساخت حرکت بهتر از عناصر مورد نیاز داشته باشید.
شناسایی سیستم های قالب:
اندازه و شکل حرکت قالب، برای ریتم حرکت خودتان با توجه به ریتم حرکتی حریف و هماهنگی آهنگ حرکتی خودتان با ریتم حرکتی حریف.
ارتباط با حرکت حریف:
1- تطابق
2- تضاد
3- تقابل
نسبیت و قیاس:
ابعاد حرکت یکی از فاکتورهای مبهم در ایجاد روند هارمونی بوده است. مفهوم تناسب هندسی اساس تناسب حرکت است.
انواع تأثیرات بر حرکت:
1- تأثیر فشار بر حرکت
2- تأثیر تغییرات مدام بر حرکت
چگونگی از دست رفتن حرکت:
در شروع حرکت هدف قابل رؤیت نیست. به تدریج هدف واضح و روشن می شود.
سامانه ی نظم دهنده:
مسأله آگاهی جزء به کل و کل به جزء همان وحدتی است که بین کل اجزاء با جزء جزء اجزاء ارتباط برقرار می کند.
تحلیل وضعیت و طراحی مسیر حرکت:
ارتباط میان اجزاء سازمان یافته با یک سیستم سازمانی همبستگی بین اجزاء را ضروری می داند. وحدت می تواند به یکنواختی بینجامد.
نوع روش سازماندهی یک حرکت و سلسله مراتب آن به کل حرکت هویت می دهد.
شناخت تحرک های شبکه ای و کارگردانی کردن آن به واسطه ی کانون های حرکتی شرایط مناسبی به حرکت می دهد. در اینجا دو سویه بودن حرکت و نقش هر جزء مهم است.
عوامل منفرد به تنهایی کم تأثیر
هستند. با پیوستگی و پیوند اجزاء با یکدیگر تأثیر معناداری ایجاد می شود. این
دوگانگی در یک حرکت
می تواند
حریف را سردرگُم کند. پس از مدتی هر یک از اجزاء به طور هماهنگ نه مستقل، با اجزاء
دیگر ارتباط برقرار می کنند و یک وحدت کل را شکل می دهند.
کمپزسیون در حرکت:
کمپزسیون در حرکت یعنی ارزیابی از زوایای مختلف به منظور درک جنبه های گوناگون حرکت تا بتوانیم بهترین و جذاب ترین روش را برای نمایش حرکت کشف کنیم.
کمپزسیون: (ترکیب بندی)
کمپزسیون حرکت به معنای انتخاب و قرار دادن عناصر حرکتی و چیدن آنها به گونه ای که ارتباط آنها در سطح مطلوب حفظ شود.
ترکیب بندی بیشتر به درک ورزشکار بستگی دارد. کمپزسیون اصول و روش مناسبی است برای ایجاد هارمونی و تقویت هماهنگی بیشتر در حرکت است.
در انجام یک حرکت با شکل های گوناگون سرو کار داریم. اصول بنیادی حرکت، وحدت، تضاد، هارمونی، همگرایی، پراکندگی و ... است.
حرکت از خط های اُفقی و عمودی و اُریب و مواج تشکیل می شود. سعی کنید تأثیرات حسی آن را درک کنید.
آگاهی از رفتار حرکت:
بعضی از حرکت ها حس آرامش، هماهنگی، تنش انقباض یا انبساط را منتقل می کنند. ترکیب بندی یک حرکت صرفا انتخاب زاویه ی درست نیست. بلکه شامل تصمیم گیری در مورد لزوم وجود بعضی عناصر حرکت، حذف اجزاء حرکت یا تغییر اندازه موقعیت آنها می باشد.
ترکیب بندی حرکت:
ترکیب بندی به منزله ی برش یک حرکت. یعنی انتخاب اندازه و حجم مناسب می باشد.
جزئیات و تأثیرات آنها:
بیشتر جزئیات در پیش زمینه ی حرکت قرار دارند و تا حدودی نامشخص هستند.
ترسیم کلی حرکت:
1- شکل کلی حرکت
2- اجزاء اصلی
3- اجزاء جزئی و کوچک
4- روش مقایسه ای اجزاء حرکت
5- ارتفاعات گوناگون اجزاء حرکت
ارتعاش حرکت:
اگر ارتعاش تا مرحله ی تشدید رُخ دهد. معمولا باعث تخریب شدید حرکت حریف می شود.
محاسبه ی حرکت:
هر حرکتی که شتاب می گیرد در لحظه
ی معینی کاهش انرژی
می یابد. اما
اگر انرژی حرکت را با شیب معینی بالا و پایین ببرید، حرکت می تواند با نیروی خودش
پیش برود. یعنی درجایی که حرکت می خواهد متوقف بشود، کمی قبل از آن یک شیب جدید
ایجاد کنید و حرکت را داخل آن بیندازید.
در اینجا حرکتی با نیروی حرکت قبلی پیش می رود و مسیر بعدی نیرویی به حرکت می دهد. یعنی با جمع بندی نیروی حرکت قبلی و نیروی مسیر حرکت بعدی یک نیروی جدید به جریان می افتد. در اینجا استفاده از دو نیرو علم حرکت را کاربردی تر می کنند.
سازنده ی حرکت حریف: (رشد دادن حرکت حریف به نفع خود)
افزودن یک سازنده ی حرکتی به حرکت حریف برای در اختیار گرفتن حرکت حریف
ایجاد تعریف جدید در حرکت حریف به منظور قصد خاص واسطه ی حرکتی بین دو حرکت.
فضادهی به حرکت:
فضا سازی برای انجام حرکت در اختیار گرفتن حرکت حریف صورت می گیرد.
هماهنگ سازی حرکت:
دستورات منفرد حرکتی در یک مجموعه ی کامل با ظرایف و ریزکاری های حرکتی انجام شود.
اجزای حرکتی مهم:
1- دست ها
2- سر
3- پاها
4- تنه
5- گردن
مراحل حرکت:
1- نقطه ی شروع
2- نقطه ی میانی
3- نقطه ی پایانی
برنامه ریزی حرکت:
1- کالبدی
2- وکالتی
3- تخصصی
4- توسعه ای
4- نابرابر
5- اکتشافی
6- هدفمند
7- تغییردهنده
8- دوگانه - چند گانه
انواع حرکت:
1- حرکت اشباع
2- حرکت غیر اشباع
اجرای حرکت عقلانی در هر زمان وابسته به چهار عامل است:
1- دانش اولیه ی حرکت
2- اندازه گیری کارایی حرکت تا بتوانید میزان موفقیت حرکت را مشخص کنید
3- عملی که عامل برتری در برابر حرکت مقابل است
4- دنباله ی درک حرکت بعدی
انواع عامل های واکنش به اختصار عبارتند از:
1- واکنش های ساده
2- واکنش های پیچیده
3- واکنش های هدفمند
4- واکنش های آینده نگر
5- واکنش های فرصت ساز
6- واکنش های مدل گرا
درک موضوعی حرکت:
شکل و اندازه ی بدن ورزشکار با میزان سن، قد، وزن و میزان آمادگی حریف تناسب داشته باشد. بهترین اجرا آن است که سازگاریش بیشتر و ناسازگاری اش کمتر باشد.
به نام خدا
فوت و فن درس خواندن
نویسنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : فوت و فن درس خواندن/ نویسنده عبدالله یزدانی.
مشخصات نشر : ورامین: دوقلوها، 1397.
مشخصات ظاهری : 64 ص.
شابک : 80000ریال3–33–8739-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : مطالعه و فراگیری – برنامه ریزی
موضوع : study skills - planning
موضوع : موفقیت تحصیلی – برنامه ریزی
موضوع : Academic achievement - Planning
رده بندی کنگره : 1397 9 ف 4ی / 1049 LB
رده بندی دیویی : 30281/371
شماره کتابشناسی ملی : 5051644
ناشر: دوقلوها
نویسنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1397
شمارگان: 1000
شابک: 3- 33 - 8739 - 600 - 978
قیمت : 8000 تومان
تلفن: 7010507 - 0919
همه ی حقوق محفوظ است
مقدمه........................................................................7
هیچ وقت نگویید که نمی توانم..........................................8
تعریف نظم چیست........................................................8
بی انضباطی شخصی و عدم برنامه ریزی..........................8
اولویت بندی کارهای روزانه..........................................9
سعی کنید ورزش کنید...................................................9
رابطه ی قرآن و تفکر...................................................9
به ارزش ها توجه کنید..................................................10
رسیدن به هدف...........................................................10
دوری از استرس و نگرانی............................................11
متن چیست؟...............................................................11
اصطلاح داستان گونه...................................................11
چه چیزی در یک متن اهمیت دارد؟..................................12
مجموعه ی مفاهیم متن...................................................13
درخت حافظه..............................................................14
خوب خواندن را بیاموزیم...............................................14
از عنوان کتاب چه مطالبی را می توان فهمید؟.....................16
فهم دقیق کتاب.............................................................16
بیان وحدت موضوع کتاب..............................................16
هنر فهمیدن رئوس مطالب کتاب.......................................16
کشف منظور نویسنده.....................................................17
جمله در مقایسه معنی آن.................................................17
پیدا کردن جملات مهم و اساسی........................................17
پیدا کردن مقاصد نویسنده................................................18
پیدا کردن استدلال ها.....................................................18
پیدا کردن راه حل ها......................................................18
نقد منصفانه ی کتاب......................................................18
موافق یا مخالف با نویسنده...............................................18
چگونه خلاصه برداری کنیم؟...........................................19
پردازش اطلاعات.......................................................19
چگونه می توان روی کتابی احاطه پیدا کرد.......................19
نقش علم در تولید فکر..................................................19
اهمیت ارتقاء هوش.....................................................20
تقویت هوش..............................................................20
مهارت های هوشی به شکل پیچیده با یکدیگر همکاری می کنند.....21
طبقه بندی و رده بندی اطلاعات......................................22
ارتباطات چندگانه ی حافظه برهوش.................................22
توانایی دانش آموزان در ده مقوله متفاوت بررسی می شود.....22
سنجش هوش های چندگانه.............................................23
حل مسأله..................................................................23
استفاده از دفتر یادداشت................................................24
استفاده ی مثبت از نظم و انضباط در تقویت حافظه..............24
انواع تنظیم وقت: (تعیین وظایف روزانه)..........................25
از نظر اهمیت نظم و انضباط توانایی و هوش............................25
اثرات مثبت نظم و انضباط.............................................25
دانش آموزانی که در شب دیرتر می خوابند........................26
از نظر محتوا سخن گویی دانش آموز به دو صورت است......26
نقش و اهمیت کتاب و مطالعه در افزایش هوش...................26
تعیین هدف................................................................27
انواع اهداف...............................................................27
چگونه مطالعه را آغاز کنید؟...........................................27
کیفیت تعامل با دیگران..................................................28
تنظیم برنامه...............................................................29
دو شکل از برنامه ریزی روزانه.....................................29
خلاقیت.....................................................................29
تفکر و استدلال...........................................................29
مراحل مهارت های یادگیری..........................................30
مراحل خواندن کتاب....................................................30
حرکات چشم و توقف های آن.........................................30
رمز گشایی و فهم.........................................................31
فرایندن خواندن شامل دو مرحله است...............................31
مرحله دوم فهم خواننده به درک کلی مطلب.........................31
آموزش شیوه ی مطالعه.................................................31
تأثیر شباهت ها و تفاوت ها در آموختن..............................32
حواس.......................................................................32
ادراک و توجه.............................................................32
وابستگی معنی به تجربه.................................................32
تجربه و معلومات.........................................................33
کلیات را قبل از جزئیات درک کنید...................................33
ذهن به منزله ی سیستم الگو ساز......................................34
گستردگی محدوده ی توجه..............................................34
حل مسأله...................................................................36
به چالش کشیدن مسأله...................................................36
آموزش عکاسی...........................................................36
هنگام مطالعه..............................................................36
خلق خود خواسته ی شیوه های جدید نگریستن به موضوع ها.........37
ایده های خلاق............................................................38
درک اشکال هندسی با توجه به شکل اصلی........................38
تقسیم درس به اجزاء کوچک تر......................................38
تقسیمات واقعی...........................................................39
گزینش اجزاء اصلی و فرعی..........................................40
زنجیره ی اطلاعاتی.....................................................41
دانش آموز می تواند بین زنجیره ی اطلاعات، ارتباط برقرار کند....41
سلسله مراتب حل مسأله.................................................41
مسأله، راه حل، داوری.................................................44
روال حل مسأله...........................................................44
درخت حافظه..............................................................47
روش بکارگیری از تکنیک درخت حافظه به این صورت است.......47
مسأله: انتخاب عملیات...................................................48
طبقه بندی اطلاعات......................................................48
مرتب کردن مطالب......................................................49
ویژگی های نکات کلیدی................................................49
سیستم هشت مرحله ای مطالعه.........................................49
تمرین حس بیان...........................................................51
تقلید صدا...................................................................52
اطلاعات اولیه.............................................................52
نقش حالت ها در تمرکز حواس........................................53
یادداشت برداری در کلاس.............................................53
صدای یکنواخت..........................................................54
تنفس عمیق................................................................54
تمرین پرورش آگاهانه ی فکر.........................................54
کنترل تفکر................................................................54
اصول مطالعه و فراگیری بهتر........................................54
آیا کلمه واژه است یا چیستان...........................................55
دانش آموز می تواند بین زنجیره ی اطلاعات، ارتباط برقرار کند.....55
نگاه اجمالی و دقیق.......................................................55
راه های مهم درس........................................................55
خلاصه نویسی.............................................................58
روش تقسیم و منها و لوزی برای فهمیدن درس.....................59
چگونگی احاطه بر درس................................................59
مسائل کلی درس..........................................................60
روش حل مسأله: (آغاز و پایان مسأله)...............................60
عامل پرخوری و پرخوابی..............................................61
نوآوری:(نگاهی جدید به درس ریاضی).............................62
ریاضی را به دنیای واقعی مربوط سازید............................62
روش دیگر................................................................62
چگونه در هنگام خرید به تمرین ریاضی بپردازید.................62
تمرین خط..................................................................62
آموزش ریتم به نوآموزان...............................................63
جدول تمرین ریتم.........................................................
مقدمه
این کتاب، مجموعه ای از مطالب آموزنده می باشد که به مسائل و مشکلات درسی آموزش دانش آموزان می پردازد. در این کتاب راهنمایی های ارزنده ای به دانش آموزان ارائه شده است.
بیشتر دانش آموزان تصور می
کنند که می دانند چگونه بخوانند. در حالی که اکثراً این هنر را ندارند. باید دانست
و تفهیم کرد که خواندن مهارتی است که باید آن را آموخت و تمرین کرد. اگر خواندن با
روش های مختلف پیشنهادی این کتاب در مورد مطالب گوناگون انجام بگیرد. در مطالب به
میزان قابل توجهی در زمانی متناسب با متن افزایش می یابد. انجام این کار ساده و
نتایج آنچنان فراوان است که باعث تعجب می شود.
هیچ وقت نگویید که نمی توانم:
این یعنی چه؟ باید فکر کنید چگونه می توانم از پس این کار بربیایم؟ با این کار ذهن شما برای انجام آن کار فعال می شود. از طرف دیگر اگر بگویید (از پس آن بر نمی آیم) ذهنتان را برای هر نوع تلاش و خلاقیت می بندید. اگر شما برای انجام هر کاری وقت و زمان کافی بگذارید، تجارب جدیدی کسب خواهید کرد.
تعریف نظم چیست:
بیشتر معلمان به دانش آموز می گویند باید نظم داشته باشند و هر کاری را به وقت خودش انجام دهند. این یک تعریف ساده و پیش پا افتاده است. بلکه تعریف مهمتر از نظم این است که هر کاری را به تربیت و با اولویت انجام دهید. برای مثال یک بنا هنگامی که می خواهد دیواری را درست کند. ابتدا پی دیوار را می کند و با سیمان و ماسه محکم می کند و بعد از آن یک سری آجر را در کنار هم قرار می دهد و روی آنها یک لایه مخلوط سیمان و ماسه را می ریزد و این کار را آنقدر تکرار می کند تا دیورا درست شود. یا هنگامی که یک کشتی گیر می خواهد زیر بگیرد. ابتدا دست ها ر کمی جلو می آورد و سپس سرش را جلو می آورد و همین لحظه پای جلویش را کمی جلو می آورد و کمی به سمت پایین خم می شود و... کشتی گیر با این کار به ترتیب (اولویت بندی) مراحل مختلف زیرگیری را انجام می دهد. همینطور برای حل یک مسأله باید به تریبت ابتدا جوانب مختلف موضوع را بررسی کنید و بعد از آن پرسش هایی را مطرح کنید و در آخر راه حل های مختلفی را آزمایش کنید و بهترین راه حل را انتخاب کنید. این کار نیاز به یک نظم فکری خاصی دارد. بنابراین مفهوم نظم یک روند طبیعی انجام یک کار منطقی است. یعنی سلسله مراتب انجام یک کار را با یک نظم منطقی انجام دهید.
بی انضباطی شخصی و عدم برنامه ریزی:
تا چه حد به انضباطی اهمیت دهید؟ آیا منضبط و دقیق هستید وبا نظم کارهای محوله را انجام می دهید، یا از آن دسته افرادی هستید که وقت خودتان را حدر می دهید. اگر در انجام کارهای محوله با مشکل مواجه هستید، عادت بی نظمی را از خودتان دور کنید. واقعیت این است که راه علاج این مشکل خود شما هستید.
نکته: افراد موفق مقید به نظم هستند.
اولویت بندی کارهای روزانه:
از دانش آموزان بپرسید که
فردا چه کارهایی را باید انجام دهند. به آنها بگویید اگر تصمیم دارید مثلا کاری را
فردا انجام دهید، ابتدا کمی فک کنید. آیا می توانید تمام آن کارها را فردا انجام
دهید. با کمی دقت متوجه می شوید که فقط می توانید مثلا پانزده تای انها را انجام
دهید. مثلا آنهایی که زیاد مهم نیستند را کنار بگذارید و بقیه را اولویت بندی
کنید. اما هنگام برنامه ریزی دقت کنید کارهای سخت و مشکل و کارهای راحت را یکی در
میان انجام دهید تا ذهن کمی استراحت کند. با این کار از توان و انرژی بدن و ذهن
خود به درستی استفاده
کرده اید و در طول روز با نشاط و سرحال هستید.
سعی کنید ورزش کنید:
ورزش برای سلامتی بدن بسیار مفید است. اما در انجام هر کاری افراط و تفریط نکنید و یک کار را فدای کار دیگری نکنید. بلکه تعادل در انجام کارهایتان داشته باشید تا بتوانید همه ی کارهایتان را به درستی و سر وقت انجام دهید. بنابراین افرادی که فقط به یک کار می پردازند و کارهای دیگر را زیاد جدی نمی گیرند به احتمال زیاد به دردسر می افتند. برای مثال اگر دو طرف ملخ هواپیما تعادل نداشته باشد (قرینه) و یک طرف بزرگتر از طرف دیگر باشد، ملخ هواپیما کارش را به درستی انجام نمی دهد.
رابطه ی قرآن و تفکر:
باید گفت قرآن کتاب انسان
ساز و اخلاق مدار و هماهنگ با سرشت آدمی می باشد. خداوند متعال قرآن را برای هدایت
بشر فرستاده است. مسائل مختلفی که در قرآن وجود دارد، بیشتر درباره ی مسائل
اخلاقی،
فردی، اجتماعی، جنگ با کفار، دوری از شیطان و....
می باشد. بنابراین مفاهیم قرآن می تواند راهنمای خوبی برای تفکر و ارتقاء سطح
اخلاقی بیشر باشد.
به ارزش ها توجه کنید:
باید بدانید که هر عملی انجام می دهید، بازتاب مثبت یا منفی دارد. یادتان باشد یک علف هرز جوانه می زند و به تدریج گیاهان کناری خود را خشک می کند. بنابراین هر گونه کار منفی را کنار بگذارید. برای اینکه بفهمید چه کاری خوب است یا نه، به فطرت درونی خود (اخلاق) توجه کنید.
رسیدن به هدف:
برای رسیدن به هدف باید برنامه ریزی کنید. یعنی بدانید در کجای راه هستید و برای رسیدن به هدف، از چه مراحلی باید عبور کنید. بنابراین رسیدن به هدف مانند هفت خان رستم در شاهنامه است. یعنی اهداف یک شبه به دست نمی آیند، بلکه به تدریج، روزها، هفته ها، سال ها باید وقت و زمان بگذارید تا به نتیجه ی مطلوب دست یابید. برای مثال یک پزشک و یا یک پیانیست، سال ها وقت صرف کرده اند تا به نتیجه ی دلخواه رسیده اند. بنابراین برای رسیدن به هدف باید آغاز و پایان آن را در نظر گرفت و تلاش کنید. خداوند در قرآن می فرماید: هر کس به اندازه ی سعی و تلاش خود بدست می آورد.
برای مثال اگر کشاورزی
تلاش کند، اما علم روز را کسب نکرده باشد، مسلما محصول (نتیجه) کمتری نسبت به
کشاورزی که به علم روز دست یافته، بدست خواهد آورد. بنابراین اینجا ارزش علم معلوم
می شود. یعنی اگر دانش آموزان درس بخوانند، آینده ی بهتری خواهند داشت. خداوند در
قرآن می فرماید: کسی که می داند با آن کس که
نمی داند، فرقی است. بنابراین انسان با داشتن علم و دانش راحت تر به اهداف خود دست
می یابد. آیا فکر کرده اید که افراد بی سواد با افراد با سواد یک جور فکر نمی
کنند. یا افرادی که تحصیلات متوسطه را طی کرده اند با افرادی که تحصیلات بالاتری
دارند در یک سطع و اندازه در تفکر نیستند. مسلما هر چقدر علم و دانش خود را افزایش
دهید، بهتر فکر می کنید و نتیجه ی بهتری کسب خواهید کرد. بنابراین تلاش کنید، تلاش
کنید، تلاش کنید...
دوری از استرس و نگرانی:
هر چقدر عاقل تر باشید و درست فکر کنید، استرس و نگرانی کمتری خواهید داشت. برای دوری از استرس و نگرانی باید برنامه داشته باشید. یعنی باید بدانید هر کاری را در چه وقت و زمان معینی انجام دهید. مثلا برای خواندن کتابی خاص، تماشای تلوزیون، رفتن به مهمانی، حمام رفتن و... حتی هنگام صحبت و گفتگو با دوستان، باید محدودیت زمانی را در نظر بگیرید. یعنی باید بدانید برای صحبت درباره ی موضوعی خاص چقدر زمان دارید. (مثلا 5 دقیقه)
متن چیست؟
اگر بخواهیم تعریف ساده و روشنی از یک متن ارائه دهیم، می توانیم بگوییم که آن مبنای نوشتاری یک موضوع است. بسیاری از نویسندگان متن را به نقشه ی راه شبیه می کنند. این تعریف سودمندی است. چون فرد را تشویق می کند که تشبیهات، استعارات و کنایات را درک کند. بنابراین درک متن همچون یک سفر خیال گونه است. این نگاه معمارانه سودمند است. زیرا که بر ساختار و هدفی تأکید می کند. به روشنی معلوم می شود که هر متنی (داستان علمی، سیاسی، تاریخی، تربیتی و...) قصد روایت دارد و همچنین طریقه ی روایت گونه ی آن تا حدودی سلیقه ای است تا آنجا که به مفهوم متن لطمه ای وارد نکند.
اصطلاح داستان گونه:
تمام رویدادهای بطنی موضوع متن، که توسط نویسنده ارائه می شود دارای هویت و مفاهیم مستقل به خود می باشد. رویدادهایی که به تدریج آشکار می شود {مانند تدوین فیلم که داستان به تدریج بسط و گسترش می یابد و به نتیجه می رسد} و به تدریج کامل تر می شود. رویدادهایی که به انتاب نویسنده ی موضوع به شکل پلکانی نوشته شده است.
به طور کلی، هر جزء جزء موضوع به تدرج ماهیت و هویت موضوع اصلی متن را تکمیل می کند. بنابراین در تعریف متن نخست می توانید بگویید که یک متن پس از ارائه ی مفاهیم و دلایل منطقی (علمی) به تدریج کامل تر می شود.
یک عروسک ساز ممکن است به طور
وسواس اجزاء عروسک را بسازد. اما با اینکه ممکن است دست و صورت را بهتر ساخته
باشد، ممکن است تنه و پاها را متناسب با سر و دست نساخته باشد. یعنی نتواند مفاهیم
و جزئیات را به ترتیب و آنگونه که هست به درستی بیان کند. در این رابطه شاعر
مفاهیم رامصرع به مصرع، بیت به بیت
و بند به بند بیان می کند و به تدریج مفاهیم را کامل می کند تا به
نتیجه گیری می رسد. اما متن علمی از داستان و شعر متفاوت است. یک متن علمی باید به
چیز دیگری که در آزمایشگاه انجام شده، تکمیل می شود. می توان متن علمی را به پیله
ی کرم ابریشمی تشبیه کرد که در نهایت این پروانه است که راه خود را به جهان می
گشاید.
چه چیزی در یک متن اهمیت دارد؟
بی تفاوتی نسبت به اجزاء متن، ممکن است نسبت به اجزاء دیگر متن قضاوت درستی ارائه ندهد. برخی اجزاء متن نسبت به اجزاء دیگر نقش کلیدی دارند. بی اهمیتی نسبی نسبت به موضوعات راه برقراری ارتباط با متن را کم می کند. به عبارت دیگر متن در مقام مرشد و راهنما- ارتباط نویسنده ی متن را با خواننده ی متن برقرار می کند.
اصطلاح:
روایت: فرایند تعریف یک موضوع به صورت نوشته به نکته ی دوم در متن منتهی می شود. در وهله ی نخست روایتی از مفاهیم و ساختار کلی ارائه می شود و به تدریج به جزئیات می پردازد.
اما روایت موضوع به تصویر سازی
ذهنی ودرک ترکیب اجزاء متن با یکدیگر تکمیل می شود. روایتی که مفاهیم آنها تا حد
زیادی
از طریق کلمات منتقل می شوند و کلمات کلیدی هسته ی متن را شکل می دهند و همچنین
نقطه ی تمرکز موضوع اصلی را در بر می گیرد.
اصطلاح:
ترکیب: جملاتی که به هنگام دنبال کردن
موضوع اصلی متن طی
می شود، مانند مسیر جاده ای برای رسیدن به مقصد خاصی است. اساسا در مفاهیم متن
تناقض هایی وجود دارد که به نتایج جالبی منتهی می شود.
نویسنده ی متن باید موضوع را طوری
بنویسد که خواننده ی متن
بتواند موضوع اصلی را همراه با جزئیات در ذهن خود تصویر کند و خواننده ی متن
بتواند تناقضات و تشابهات و تضادها را به درستی با یکدیگر پیوند بزند.
مجموعه ی مفاهیم متن:
یک داستان نویس، یک شاعر، یک عالم دینی و یک پژهشگر علمی، دلایل، سئوالات و جواب های موضوع اصلی را به شکلی ساختارمند و منطقی به صورت جملات در کنار هم قرار می دهد. در تمام این موارد نویسنده با بکارگیری جملات، کلمات و موضوعات را به یکدیگر پیوند می دهد. برای تکمیل این نکته باید گفت که نویسنده ی متن با استفاده از کلمات (مهمترین ابزار نویسنده) مقصود و هدف موضوع را به بهترین شکل بیان می کند.
حتی یک نویسنده ی علمی باید پیش از همه یک داستان سرا باشد. در دنیای امروز ما انواعداستان سرایان وجود دارد. رمان نویس، تاریخ نویس، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار، و حتی نویسندگان کتاب های علمی تخیلی. آنچه نویسندگان مطالب علمی را از سایر داستان سرایان جدا می کند، داشتن یک حس آشکار تصویری و قدرت تخیل در خلق مفاهیم انتزاعی است که در بیشتر مواقع با چشم غیرعادی قابل مشاهده نیستند.
البته، انتقال یک موضوع به مخاطب چیزی فراتر از متن است. باید طرحی منسجم و اطلاعات و جزئیات مجاب کننده ای وجود داشته باشند. بنابراین یک محقق علمی باید در فن نویسندگی تبحر داشته باشد.
اصطلاح:
طرح: انتخاب رویدادهایی که در کنار هم
موضوع اصلی را تداعی
می کند. این فن از ترکیبی از استعداد و دانش حاصل می شوند. دانش درباره ی جزئیات.
به طور کلی، روایت داستان گونه، به طور خاص است. این نگرش به نوعی درون آمیزی هنری
می انجامد. در نهایت مفاهیم با ترکیبی هنرمندانه از یکدیگر تأثیر می گیرند. هر
چقدر درک این جزئیات گسترده تر باشد، انطباق و درک جزئیات موضوع
آسان تر خواهد بود.
بالاخره اینکه، خواننده ی متن از روحیه ی کنجکاون و جستجوگری برخوردار می باشد. خواننده ی متن در راستای درک مفاهیم متن باید بتواند پیچیدگی های موضوع را درک کند و مسئولیت های هر جزء متن را نسبت به اجزاء دیگر درک کند. اکنون او به روشنی می تواند موضوع متن را بازخوانی کند. در این مرحله می تواند مانند یک مربی فوتبال، بازیکنان را به یک هدف و سمت و سوی خاص، برای رسیدن به مقصد و موضوع مورد نظر راهنمایی و هدایت می کند.
اصطلاح:
هدفگذاری: شناخت جزئیات اصلی و فرعی در یک روند برنامه ریزی و زمان بندی شده به طریقی با یکدیگر ارتباط دارند که اجزاء در یکدیگر ادغام می شوند. این کار مستلزم آشنایی هدفمند با فرآیند موضوع می باشد. در واقع درک موضوع بدست می آید.
لایه های متن و سطوح تفسیری و محصول نهایی که هدف نویسنده بوده است. اکنون به عنوان یک خواننده ی باید از خود بپرسید که آیا به واقع موضوعات را در جای خود فهم کرده اید یا خیر. اگر با این مسأله راحت نیستید، به دنبال یک رابطه ی عینی و سالم بین تک تک اجزاء بگردید. بعد شناخت مفاهیم، آنها را با یکدیگر ترکیب و ادغام کنید. اکنون شما آماده ی پذیرش چالش هایی هستید که مختص نویسنده است. این فرصت را خواهید یافت که مانند نویسنده ی متن فکر کنید.
درخت حافظه:
یکی از مهمترین کارهایی که باید در
سیستم مطالعه کاربردی انجام دهید، ثبت اطلاعات و استفاده ی صحیح و به جا از
آنهاست.
دانش آموز برای یادگیری، یاد سپاری و تداعی بهتر آموخته ها، نیاز به الگویی دارد.
الگوی یادآوری که ما به شما معرفی می کنیم
درخت حافظه است. همواره به یاد داشته باشید در طول مراحل مطالعه کاربردی
باید از درخت حافظه استفاده کنید و اطلاعات اصلی و فرعی را ثبت کنید.
خوب خواندن را بیاموزیم:
هنگام خواندن مطالب مختلف، باید سرعت های گوناگون متناسب با مطلب باشد درنظر گرفته شود، نه خواندن هر مطلبی با حداکثر سرعت. اما گاهی اوقات با سرعت کمتر و زمانی با سرعت بیشتر باشد.
انگیزه ی اصلی خواندن کتاب، تحلیل جامع تر و منظم تر و کشف مطالب کتاب است. باید توجه داشت که کتاب های خوب در سطحی بالاتر از ذهن شما قرار دارند و اگر غیر از این بود خواندن آنها ثمره ای برای شما نداشت.
هنگام خواندن ایده اصلی یک عبارت یا قسمت های مهم و غیر مهم یک بحث به بررسی و تحلیل احتیاج دارد.
تفاوتی میان خواندن برای کسب اطلاعات و خواندن برای فهمیدن است. چرا چنین است و روابطش با دیگر حقایق چیست؟ این روابط از یک نظر متفاوت و از یک نظر یکسانند. یعنی به چنان آگاهی برسید که غیر از دانستن مطالب، منظور نویسنده را درک کنید.
بنابراین روند یادگیری باید از طریق خواندن و تفکر باشد. اگر قرار باشد که یادگیری صورت بگیرد، باید دانش در ذهن رشد کند.
بسیاری از افراد هنگام خواندن، مطلب را حفظ می کنند. آنها هنگام بحث و گفتگو به زوایای مطلب پی نبرده و برای درک مطلب فکر نمی کنند. هر قدر خواندن آنها پویا باشد به تفکر بیشتری احتیاج دارند.
اولین سطح خواندن کوشش ما برای شناسایی کلمات موجود در جمله ها می باشد. تنها بعد از تشخیص معانی یکایک واژه ها است که می توانیم به منظور آن جمله پی ببریم. یعنی با پرداختن به واژه ها، معانی آنها را درک خواهیم کرد. باید سعی کنید موضوع اصلی کتاب را مشخص کنید و در مورد اینکه کتاب به طور کلی راجع به چیست و تشخیص دهید که نویسنده، چگونه مطالب آن را تنظیم کرده و با تقسیم کردن آن به موضوع های فرعی، موضوع اصلی را پرورانده است.
دومین سطح خواندن را خواندن اجمالی می نامیم. بنابراین هدف این سطح، فهمیدن هر چه بیشتر مطالب کتاب (کلی نگری) در زمانی محدود است. خواندن اجمالی هدفش دریافتن این نکته بود که آیا بطور کلی کتاب راجع به موضوع مورد نظر هست یا خیر.
سومین مقطع خواندن را خواندن تحلیلی می نامیم. خواندن تحلیلی خواندنی دقیق و کامل و خواندنی به بهترین وجه ممکن است. اگر خواندن اجمالی بهترین و کامل ترین نوع خواندن در زمانی محدود است. خواندن تحلیلی بهترین و کامل ترین نوع خواندن در زمانی نامحدود است.
چهارمین یا
بالاترین سطح خواندن را خواندن تلفیقی می نامیم که
پیچیده ترین
و منظم ترین سطح خواندن است.
از عنوان کتاب چه مطالبی را می توان فهمید ؟
تعداد افرادی که به عنوان کتاب توجه می کنند بسیار کم است. معمولا بسیاری از افراد تصور می کنند عنوان کتاب را می فهمند. در صورتی که تعداد بسیار کمی هستند که عنوان کتاب را با دقت می خوانند و به مفهوم اصلی آن می اندیشند. به عبارتی با خواندن عنوان کتاب می توان اطلاعات لازم را قبل از خواندن کتاب کسب کرد.
فهم دقیق کتاب:
هر کتاب اسکلت و طرحی دارد که درمیان مطالبش مکتوم است. کتابی که این ویژگی ها را نداشته باشد، غیر قابل خواندن است. وظیفه ی خواننده ی تحلیلی تشخیص آن است. کتابی که ارزش خواندن داشته باشد، دارای وحدت موضوع سازمان یافته و اجزائی است. این وحدت موضوع و اجزاء و نظم هر کتاب به یک شکل نیست.
خواندنی ترین کتاب آن است که نویسنده در ساختار آن موفق باشد. بهترین کتاب قابل فهم ترین ساختار را نیز دارد و به علت برخورداری از نظم و وحدت با سادگی بیشتری نیز توام است. این یکی از دلایلی است که چرا بهترین کتاب ها و خواندنی ترین آنها نیز هستند.
بیان وحدت موضوع کتاب:
همیشه لازم نیست که شما به تنهایی وحدت موضوع کتاب را کشف کنید. بسیاری از خوانندگان، همان طور که به عنوان کتاب توجهی نمی کنند به کلمات آغازین نویسنده هم چندان اهمیت نمی دهند. گاهی اوقات عنوان کتاب بازگو کننده ی تمام مطلبی است که باید خوانده شود. گاهی اوقات نویسنده درمقدمه ی کتاب، وحدت موضوع طرح خود را بیان می کند.
هنر فهمیدن رئوس مطالب کتاب:
هر اثر دارای وحدت موضوع و انسجام می باشد. این وحدت موضوع را باید از طریق ترتیب اجزاء ارزیابی کنیم. نوشته ای واضح است که رئوس مطالب آن روشن باشد. اثری منسجم است که بخش های آن به شکل منظمی با یکدیگر در ارتباط باشند.
کل کتاب را نمی توان درک کرد. مگر اینکه به نحوی اجزای آن بررسی شده باشند. اما بدون درک سازمان بندی اجزای کتاب، کل آن را به خوبی نمی توان بفهمید. وقتی که وحدت موضوع کتاب را درک کنید، احتمالا قسمت های اصلی کتاب نیز مشخص می شود. اما این قسمت های اصلی دارای ساختار جداگانه ای هستند که باید آنها را فهمید و هرکدام دارای وحدت موضوع و پیچیدگی خاص خود می باشند. با این کار بخش هایی که به شکل منظمی با یکدیگر در ارتباطند خواهید شناخت.
کشف منظور نویسنده:
نویسنده ممکن است با طرح
یک یا چند سئوال و مطرح کردن
جواب هایی شروع کند. اگر نویسنده این سئوال ها و جواب ها را مطرح نکند. وظیفه شما
به عنوان خواننده این است که حتی الامکان این
سئوال ها را با دقت تنظیم کنید. باید قادر باشید آن پرسشی که کتاب
می خواهد پاسخ دهد تعیین کنید. همچنین اگر سئوالی پیچیده است و شامل سئوال های
فرعی دیگری می باشد، باید بتوانید آن سئوال ها را مشخص کنید. شما باید درک خوبی از
سئوال ها داشته باشید و این پرسش ها را به طور منطقی و قابل فهم منظم کنید. یعنی
باید بدانید به کدام سئوال در مرحله ی اول و به کدام سئوال در مرحله بعدی پاسخ
دهید.
جمله در مقایسه معنی آن:
جمله ها نشان دهنده ی خواسته ها و نیات ما هستند. با خواندن جمله ها از هدف نویسنده مطلع می شویم. اما نمی توان انتظار داشت که تمام جملات به تنهایی، مطلبی را عنوان کنند. بعضی وقت ها جمله شامل یک رشته از مطالبی می باشد که با یکدیگر، استدلالی را به وجود می آورند.
پیدا کردن جملات مهم و اساسی؛
چگونه شخص مهمترین جملات کتاب را تعیین می کند؟ چگونه این جملات را تفسیرمی کند و به معنی یا معانی آن پی می برد؟
وقتی می گوییم در یک کتاب جملات مهم نسبتا کم هستند. منظور این نیست که به دیگر جملات نباید توجهی کرد. بدیهی است که هر جمله ای را باید فهمید.
پیدا کردن مقاصد نویسنده:
حالا جملات مهم را تعیین کنید. قدم بعدی کشف معنی یا معانی در این جملات است. با درک معانی واژه های اصلی به معنی جمله پی خواهید برد. اگر کسی نتواند برای مطلبی که فکر می کند آن را فهمیده از عبارات مترادف استفاده کند باید گفت که او نیز منظور نویسنده را درک نکرده است.
پیدا کردن استدلال ها:
سلسله جملاتی که باعث روشن شدن مطلب می شود استدلال می گویند. بعضی استدلال ها به چند حقیقت معین اشاره می کنند تا نتیجه کلی را اثبات کنند. معمولا توانایی تشخیص این مطلب بسیار دارای اهمیت است.
پیدا کردن راه حل ها:
هنگامی که معانی کلمه ها و
نظرها و استدلال های نویسنده را
دریافته اید و راه هایی را برای حل مسائلش شناختید در این صورت با نویسنده به
توافق رسیده اید. حالا متوجه شده اید که نویسنده چه گفته است. اکنون توجه کامل خود
را به بررسی آنچه که فهمیده اید بپردازید و به سئوال های نویسنده پاسخ دهید.
خواننده ی خوب مانند نویسنده ی خوب باید بداند که مسئله حل شده است یا خیر.
نقد منصفانه ی کتاب:
اگر خواننده با نظم و رویه
صحیح مطالب نویسنده را درک کند و برای سئوالات منطقی خود که با خواندن کتاب به دست
آورده جواب صحیح
را بیابد. در این صورت است که خواننده وظیفه خود را به عنوان
یک خواننده ی خوب به طور کامل انجام داده است و از
فرصت های خود استفاده کرده است.
در شرایط خاص کتاب با خواننده صحبت می کند و خواننده به آن پاسخ می گوید. اما نویسنده باید نظم گفتگو را خوب انجام داده باشد. خواننده هم موظف است درباره ی مطالب نویسنده قضاوت کند و یا دلیلی برای مخالفت بیاورد. این کار باید با نقد و با ارزیابی تکمیل شود.
موافق یا مخالف با نویسنده:
اولین مطلبی که خواننده می تواند بگوید این است که وی فهمیده است یا خیر. اگر نفهمیده، باید سکوت اختیار کند و به کار روی کتاب ادامه دهد.
اگر اشکال از کتاب است و نه از خواننده، او باید جاهایی را که تولید اشکال کرده است تعیین کند. وی باید بتواند اثبات کند که کتاب ساختار منسجمی ندارد، اجزای آن از هم گسیخته است.
چگونه خلاصه برداری کنیم؟
خلاصه برداری به دانش آموز کمک می کند که نکات اصلی و اساسی را تشخیص دهد و در موقع خواندن مطالب درسی علاوه بر تسلط بر اندیشه ی اصلی به عبارت بهتر (مفهوم مطلب) بر بسیاری از جزئیات نیز احاطه پیدا کند.
پردازش اطلاعات:
اطلاعات به وسیله ی گزینه های مختلف در قالب بسته هایی در اختیار ما قرار می گیرند. این تفکر منطقی است که تعیین می کند که چه چیزی برای چه گزینه ای ارزیابی شود. این تلاشی است عمدی برای چگونه نگریستن به چیزها به نحو مطلوب. هر فرد در حالی که سودمندی الگوهای ساخته ی ذهن را تصدیق می کند از تفکر جانبی برای مقابله با آن استفاده می کند. شاید لازم باشد احتمالات لازم را در نظر بگیرید.
چگونه می توان روی کتابی احاطه پیدا کرد؛
خواندن کتاب یعنی گفتگو بین خواننده و نویسنده کتاب.
هنگام خواندن یک مطلب، عادت کنید که در مورد آن سئوال طرح کنید و بکوشید تا به آن سئوال ها پاسخ دهید.
نقش علم در تولید فکر:
هنگامی فکر می کنید که می خواهید مسأله ای را حل کنید. یعنی تفکر پیرامون مسائل معلوم و مجهول دور می زند. در این مرحله فکر به دنبال سازمان دهی معلومات و رسیدن به مجهولات است. اگر تفکر فرد بر روی مسائل اجتماعی و دوستان باشد. در این حالت به دنبال بررسی عملکرد فرد (گذشته + حال = نتیجه گیری آینده) است. یعنی در بستری از زمان (گذشته و آینده ی فرد) قرار می گیرد و از عملکرد مسائل مختلف نتیجه گیری می شود. در بیشتر مواقع در تفکر به دنبال پرسش نیستیم و بیشتر به دنبال حل مسأله هستیم و در این جریان پرسش ها شکل می گیرند و در آخر همین پرسش ها به صورت زنجیروار یکدیگر را تکمیل می کنند تا به تکامل می رسند.
بنابراین تفکر نیاز به قالب و چهارچوب و محدوده ی خاصی دارد تا طبق شرایط موجود و شناخت اتفاقات به هم پیوسته به نتیجه ای برسیم تا آن چیزی را که به عنوان مسأله بررسی کردیم، حل کنیم.
اهمیت ارتقاء هوش:
هنگامیکه فرد توانایی خود را در
جنبه های مختلف هوشی بالا ببرد. در حقیقت کیفیت جنبه های مختلف زندگی خود را بالاتر
برده است. زیرا فرد می تواند با ارتباط دادن اطلاعات جدید خود با طرح ها و مدل های
پیشین، پایه ی دانش خود را گسترش دهد. یعنی بهتر
می تواند رابطه و پیوستگی مسائل مختلف را شناسایی کند. یعنی هر مسأله را در قالب
مدل خاصی قرار دهد
تقویت هوش:
مقوله ی تقویت هوش از طریق شرکت در فعالیت های (فرهنگی، هنری، ورزشی) به تحرک واداشته می شود و پیشرفت فرد در این فعالیت ها، استدلالات ذهن را به اوج خود می رساند. از سوی دیگر لزومی ندارد که فرزند خود را به صورت حرفه ای وارد عرصه های مذکور کنیم. بلکه شناخت مفاهیم پایه (3 تا 6 ماه) کفایت می کند.
بنابراین سنجش هوش برای کودکان بر
پایه ی هوش زبانی، هوش منطقی، ریاضی – هوش مکانی و هوش حرکتی – جسمانی می باشد. از
این رو ترکیب هوش زبانی با هوش ریاضی – منطقی توانایی قابل توجهی است که نشان می
دهد فرد با ترکیب توانایی های خاص به یادگیری و حفظ کردن دست می یابد. . این امر
می تواند سطوح متفاوتی از مهارت را در هر یک از افراد بروز کند و تأثیر عملکرد هر
کدام در افراد مختلف متفاوت است. چرا که هر انسانی با دیگری تفاوت دارد. به این
علت که هر کدام از ترکیب هوشی متفاوتی برخوردار می باشند. این امر موجب می شود تا
در حل مسائل برخورد متفاوتی داشته باشند. البته این مقولات در هر یک از افراد به
گونه ای خاص بروز می کند و به نظر می رسد که تمام یا بیشتر زمنیه های هوشی در برخی
افراد از کیفیت بالاتری برخوردار است. از طرف دیگر به نظر می رسد برخی از افراد که
در مرکز روانی نگهداری
می شوند.
فاقد تمام این هوش ها و یا در ابتدایی ترین جنبه های آنها
می باشند.
بیشتر ما بین این دو حالت قرار داریم. یعنی در برخی هوش ها کاملا رشد یافته، در
برخی اندکی رشد یافته و در برخی دیگر تقریبا رشد نیافته ایم. هر چند بعید است که
فردی در تمام موارد هوشی از مهارت بالایی برخوردار باشد و یا اینکه بتواند به
درستی آنها را با یکدیگر ترکیب کند. اما هر فرد قادر خواهد بود هر یک از مقوله های
هوشی خود را تا سطح قابل قبولی از عملکرد توسعه دهد. آنگاه از طریق ترکیب مهارت
های مختلف می تواند به سطح بالایی از مهارت تفکر دست یابد. به هر حال هدف رسیدن به
سطحی از عملکرد ذهن است تا بتوانیم بهتر زندگی کنیم.
همانطور که یک برنامه ی کامپیوتری
برای اجرا، نیازمند
مجموعه ای از عملیات است. هر مقوله ی هوشی نیز مجموعه ای از عملیات اصلی و فرعی
دارد که وظیفه ی آنها، انجام فعالیت خاص
می باشد. یکی از بهترین شاخص های عملکرد مغز، قابلیت تخیل است. در واقع حل هر
مسأله روش یا سیستم خاص خود را دارد.
مهارت های هوشی به شکل پیچیده با یکدیگر همکاری می کنند:
هیچ نوع مهارت هوشی به تنهایی
موجودیت نمی یابد. (به جز موارد بسیار نادر) مهارت های هوشی همواره بر یکدیگر
تأثیر می گذارند. برای مثال، برای تهیه ی یک وعده غذا، نخست باید دستورالعمل
تهیه ی آن را مطالعه کرد. (زبانی) شاید لازم باشد آن را به بخش های مختلفی تقسیم
کنید (منطقی - ریاضی) و فهرستی از غذاهای مختلف تهیه کرد که تمام اعضای خانواده از
آن رضایت داشته باشند. (مهارت میان فردی) و آنگاه به وسیله ی آن رضایت خود را
فرونشاند. (مهارت درون فردی) به همین ترتیب فردی که مشغول بازی فوتبال است. برای
شوت کردن توپ، نیازمند هوش حرکتی - جسمانی (برای دویدن، زدن توپ و...) هوش مکانی
(برای تعیین جهت و پیش بینی محل افتادن توپ) و هوش زبانی و میان فردی (برای داشتن
دلایلی در اجرای حرکت در جریان بازی) است. حالا فکر کنید فوتبالیستی که از موسیقی
(ریتم) و نقاشی (کشیدن خطوط صاف، منحنی، مورب و...) آگاهی لازم را ندارد، چگونه می
تواند حتی یک ضربه ی کاشته را با ریتم مشخص و با یک منحنی دلخواه که در ذهن خود
تصویر سازی ذهنی می کند به شیوه ای صحیح اجرا کند.
طبقه بندی و رده بندی اطلاعات:
یک ذهن منطقی، هر زمان که اطلاعات
را بر پایه ی یک ساختار عقلانی ببیند، برانگیخته و به فعالیت واداشته می شود.
بنابراین
دانش آموزانی که از هوش منطقی بالایی برخوردارند، نه تنها در یادگیری دروس، بلکه
در کل مراحل زندگی موفق تر هستند.
بسیاری از ساختارهای آموزشی از ترکیب اطلاعات مجزا (اجزاء) حول موضوع اصلی (کلیدی) سازماندهی می شود. به این ترتیب، اندیشیدن و یادگیری اطلاعات را تسهیل می کند. اینکه انسجام مطالب به چه نحوی شکل می گیرد و شیوه های حل منطقی با استفاده از یک راه حل مناسب بر اساس چه اصول و قواعدی استوار است. برای یافتن راه حل باید نقشه های منطقی را در نظر بگیرید تا با استفاده از آن، راه حل خود را در قلمرو مسائل ناآشنا بیابید.
ارتباطات چندگانه ی حافظه برهوش:
توانایی دانش آموزان در ده مقوله متفاوت بررسی می شود:
1- هوش زبانی: یعنی توانایی بکارگیری ماهرانه ی لغات (معنا شناختی) به شیوه ای خاص برای آگاهی دادن موضوعی خاص به دیگران.
2- هوش منطقی – ریاضی: یعنی توانایی و بیان
استدلالات منطقی
و درست. این نوع هوش مستلزم شناسایی الگوها و روابط منطقی و طبقه بندی کردن، رده
بندی کردن، استنباط، تعمیم، محاسبه، آزمون و... می باشد.
3- هوش مکانی: یعنی توانایی درک فضا و درک رابطه ی عوامل موجود و توانایی تجسم (هندسه فضایی) و بازنمایی گرافیکی را شامل می شود.
4- هوش حرکتی – جسمانی: یعنی مهارت در بکارگیری اجزای بدن از قبیل تعادل، هماهنگی، چالاکی، قدرت، انعطاف پذیری، سرعت و سهولت در بکارگیری مهارت حرکتی می باشد.
5- هوش موسیقایی: یعنی مهارت در شناسایی ریتم، ملودی، هارمونی، طنین یک قطعه ی موسیقی می باشد.
6- هوش میان فردی: یعنی تواایی درک حالات روحی، انگیزه ها، احساسات و هدف ها و مقاصد دیگران. این هوش مستلزم شناخت حالات چهره، صدا، ریتم و حرکات بدن، شناخت باورهای اخلاقی، ایما و اشارات و... می باشد. (شناخت عقاید دیگران با یک الگوی خاص)
7- هوش درون فردی: یعنی درک شناخت خود و داشتن تصویر روشن از توانایی ها و محدودیت ها و آگاهی از خلق و خو، خویشتن داری، انضباط فردی و... می باشد.
8- هوش طبیعت گرا: یعنی مهارت در شناخت و طبقه بندی گونه های مختلف گیاهی و جانوری و توانایی تشخیص اشیاء را شامل می شود.
9- هوش اخلاقی: یعنی مهارت در شناخت عملکرد فردی با معیارهای الهی
10- هوش هویتی: یعنی مهارت در ارتباط بین موسیقی، نقاشی، معماری محلی و ملی
هر کدام از این مهارت ها بخش های خاصی از مغز را فعال می کنند. بدون آنکه روی بقیه ی قسمت های مغزی اثری داشته باشند. پس از آموزش این مهارت ها به استدلالاتی در مورد ده سیستم مغزی نسبتا مستقل خواهیم داشت. یعنی استدلالات کارآمد و پیچیده به مدل یادگیری (راست مغز – چپ مغز) مربوط می شود.
سنجش هوش های چندگانه:
بهترین روش برای سنجش هوش های چندگانه، برداشت واقع بینانه از نحوه ی انجام وظایف، فعالیت ها و تجربه های بدست آمده دارد. در اینجا با توجه به ارتقاء توانایی های افراد و ارتباط دادن فرد با تجربیات واقعی زندگی به بررسی های واقعی در زمینه ی مقولات مختلف می پردازیم.
حل مسأله:
حتی اگر فردی انگیزه ای برای خلق ایده های نو نداشته باشد، مسائل بر او تحمیل می شوند و او چاره ای ندارد مگر اینکه بکوشد و حلشان کند. یک مسأله نه لازم است حتما به شیوه ای رسمی ارائه شود و نه چیزی است که حتما به قلم و کاغذ نیازی باشد.
مسأله ممکن است راجع باشد به اجتناب از چیزی، دست یافتن به چیزی، خلاص شدن از چیزی و سر در آوردن از آنچه لازم است.
استفاده از دفتر یادداشت:
دانش آموزان باید در نظر داشته باشند که همواره بر روی میز نیمکت خود، دفترچه یادداشتی برای ثبت گفته های معلم داشته باشند. ثبت منظم سخنان معلم به دانش آموز این امکان را می دهد که تمرکز بیشتری بر روی درس داشته باشد. چرا که بیست درصد یادگیری از طریق چشم انجام می گیرد و بخش اعظم یادیگری از طریق حس شنوایی انجام می شود. در هنگام ثبت سخنان معلم چشم، گوش هم زمان با تمرکز بیشتری فعالیت می کنند.
علاوه بر این مشاهدات و یادداشت برداری، روش مناسب دیگری جهت دستیابی به اطلاعات بدست می دهد.
استفاده ی مثبت از نظم و انضباط در تقویت حافظه:
انضباط چیزی فراتر از انجام کارهاست. یکی از معانی آن کمک به دانش آموز در جهت رشد ذهنی، عاطفی و جسمانی است.
به یاد داشته باشید که باید عملکردتان را در ساعات مختلف ارزیابی کنید. بدون اینکه انتظار داشته باشید، دقیقا به همان روش کارهایتان را انجام دهید. بلکه به تدریج می آموزید که هر کاری را به وقت و زمان مشخصی انجام دهید. هدف دانش آموز شناخت نظم و انضباط با آهنگ منظم از صبح تا شب می باشد. مانند زمان خوردن غذا، زمان بازی، زمان درس خواندن، زمان مسواک زدن، زمان استحمام، زمان خواب نیمروز، زمان دیدن برنامه های تلوزیون، زمان مهمانی رفتن و... زمان خواب شب.
دانش آموزان با استفاده از الگو و
آهنگ زندگی منظم شکوفا می شوند. نظم در زندگی سریعا به عادت، آن هم عادتی بسیار
لذت بخش، تبدیل می شود. زیرا نظم وقت کافی
برای انجام همه ی کارها فراهم
می کند. این مفهوم را می توانید با عباراتی مثل (حالا وقت
غذا خوردن است، حالا وقت درس خواندن است، حالا وقت بازی است
و ... ) در خودتان تقویت کنید.
انواع تنظیم وقت: (تعیین وظایف روزانه)
1- اوقات بیدار شدن از خواب
2- اوقات درس خواندن
3- اوقات غذا خوردن
4- اوقات تفریح و بازی
5- اوقات رفتن به رختخواب و...
بسیار مهم است که دانش آموزان یاد
بگیرند همه ی این کارها را در یک نظم و آهنگ مشخص انجام دهند. با استفاده از این روش
یاد
می گیرید تا عقایدی برای خود شکل دهید. با این کار منطق زندگی را تقویت می کنید و یاد می گیرید که مسائل مختلف
را به نحو مطلوب انجام دهید. همه این کارها به دانش آموز کمک می کند تا آینده نگری
بهتری را در نظر بگیرد. این موضوع به قوه ی تشخیص و قضاوت و بلوغ اجتماعی کمک می کند.
از نظر اهمیت نظم و انضباط توانایی
و هوش دانش آموز تقویت
می شود:
1- توانایی آموختن و تجربه کردن
2- توانایی تفکر و استدلال
3- توانایی تفکر تحلیلی
4- توانایی پاسخ به چالش ها
5- توانایی استفاده از ابتکار عمل
6- توانایی حل مسائل
7- توانایی انطباق با وقایع
8- توانایی برانگیختن خویش برای انجام به موقع کارها
اثرات مثبت نظم و انضباط:
1- کمتر اشتباه می کند
2- کمتر رفتار ضد اجتماعی از خود نشان می دهد
دانش آموزانی که در شب دیرتر می خوابند، قدرت حافظه و یادگیری کمتری دارند:
دانش آموزانی که تا دیر وقت بیدارند از نظر یادگیری در مدرسه با مشکلات بیشتری مواجه می شوند. همچنین بدخوابی هم باعث افت تحصیلی می شود. بررسی های جدید نشان می دهد، دانش آموزانی که شب ها دیر به رختخواب می روند، بیشتر از دیگران دچار اُفت تحصیلی می شوند.
از نظر محتوا سخن گویی دانش آموز به دو صورت است:
1- تکلم خودمدار2- تکلم اجتماعی شده
در سخن گویی خودمدار، دانش آموز لحظاتی که در کلاس درس آزاد است از صحبت کردن به عنوان وسیله ای صرفا برای لذت بردن استفاده می کند و کمتر صحبت کردن را وسیله ای برای ایجاد ارتباط با دیگران می داند. به هر حال دانش آموز از عکس العمل دیگران نسبت به صحبت هایی که انجام می دهد آگاه نیست و این عدم آگاهی در رشد ذهنی دانش آموز نیز تأثیر می گذارد. اما تکلم اجتماعی شده، زمانی به وجود می آید که دانش آموز می تواند برداشت های ذهنی خود را بیان کند و علاوه بر این می تواند دیدگاه های دیگران را نیز به حساب آورد و به آن توجه کند. به این ترتیب به مرور زمان می تواند به تبادل افکار با دیگران بپردازد.
نقش و اهمیت کتاب و مطالعه در افزایش هوش:
اگر از من خواسته شود که فقط یک روش برای غنی سازی ذهن کودک و کمک به رشد ذهنی او انتخاب کنم، خواندن کتاب را توصیه می کنم. بنابراین مطالعه بسیار مهم است. بین میزان مطالعه و رشد ذهنی دانش آموز ارتباط نزدیکی وجود دارد. با خواندن کتاب، احساسات، نظرات و افکار خود را رشد می دهید و تقویت می کنید.
به علاوه کتاب ها با توصیف مسائل، تجربه ای موفق و لذت بخش هستند. بنابراین سعی کنید تا هر روز یا حداقل هفته ای چند صفحه کتاب بخوانید و خود را به انجام این کار عادت دهید. کتاب هایی را انتخاب کنید تا با سطح علایق و توانایی های شما تناسب داشته باشد.
تعیین هدف:
هدف زیربنای هر کاری است. انسان عاقل از انجام هر کاری هدفی را دنبال می کند. اگر بدانید برای چه زندگی می کنید و به دنبال چه چیزی هستید و قصد یادگیری چه نکاتی را دارید، آنوقت مطالعه می کنید. آنوقت به نسبت علایق و نیازهای خود به دنبال کتاب مورد نظر هستید.
انواع اهداف:
1- اهداف کوتاه مدت
2- اهداف میان مدت
3- اهداف بلند مدت
بنابراین موانع را عاقلانه پیش بینی کنید موانعی مثل تنبلی، بی نظمی، کم کاری یا دوستی که باعث اتلاف وقت می شود. یکی از مشکلات دانش آموزان و دانشجویان اتلاف وقت است. مثلا دوستی با شخصی که وقت شما را حدر می دهد. البته باید دیدی عاقلانه و منطقی به تمام امور داشته باشید و زمانی هم برای تفریح و گردش و سرگرمی های سالم بگذارید. در مرحله ی بعد از یک فرد موفق الگوبرداری کنید. به عبارتی دیگر کسی که این مسیر را طی کرده و به هدف رسیده است را به عنوان الگوی خود قرار دهید و حتی بهتر از آن عمل کنید. گاهی می توان با کمترین خطا و هزینه و از راه میان بر به هدف رسید. استفاده از یک الگوی موفق برای این است که از تجربیات او استفاده کنید.
چگونه مطالعه را آغاز کنید؟
شروع صحیح یکی از شرایط مطالعه ی ثمربخش است.
اینکه چگونه و از کجا مطالعه را شروع کنید، بسیار مهم است. در مطالعه برای شروع از
خواندن فهرست مطالب هر فصل کتاب شروع کنید. مثلا کتابی را که برای مطالعه انتخاب
کرده اید را باز کنید فقط و حدود 20 تا 30
دقیقه تیترهای هر فصل را بخوانید و کتاب را ورق بزنید و تا انتها پیش بروید. سپس
چند ساعت و یا روز بعد دوباره به سراغ کتاب بروید و با تعین نقشه ی کتاب و شناختن
فصل ها و بخش های مختلف از مضمون کلی کتاب آگاه شوید. در این مرحله به تصاویر کتاب
توجه کنید و به یک شناخت کلی دست یابید. شاید بهتر باشد نگاهی به پرسش های هر فصل
بیندازید. سپس در ادامه و در جلسه ی بعد به سراغ مطالب مشکل و سخت بروید. بنابراین
در مطالعه سعی کنید، یکدفعه شروع به خواندن کتاب نکنید. بلکه 2 جلسه و گاهی تا 5
جلسه به کنکاش و بررسی کل کتاب بپردازید و با شناختی که از کل کتاب بدست می آورید،
شروع به مطالعه ی کتاب کنید. اما خواندن پیشگفتار و مقدمه ی کتاب را فراموش نکنید.
این روش برای خواندن کتاب های علمی بسیار مفید است. اما برای خواندن داستان و رُمان
چنین کارهایی لازم نیست و شما می توانید صفحه به صفحه و مرحله به مرحله از همان
ابتدا شروع به خواندن داستان کنید.
همینطور استراحت دادن به مغز یکی
دیگر از شرایط مطالعه است. هیچگاه برای مدت طولانی و پیوسته مطالعه نکنید و در
فاصله ی زمانی 30 تا 40 دقیقه چند دقیقه استراحت کنید. مواظب باشید
مطالعه ی بیش از اندازه می تواند موجب ضعیف شدن چشم ها شود. همینطور نور زیاد و کم
هر دو برای چشم مضر هستند. همچنین خواب کافی هم یکی دیگر از عوامل مهم در مطالعه ی
ثمربخش است. خواب یعنی شارژ دوباره. با یک خواب کوتاه (حدود نیم ساعت) به اصطلاح
شارژ شوید. اما خواب زیاد هم می تواند برای ذهن ضرر داشته باشد.
همینطور تغذیه ی مناسب بر میزان کیفیت یادگیری تأثیر می گذارد. یعنی زیاد خوردن می تواند باعث کرختی و سستی بدن شود و کیفیت مطالعه را پایین بیاورد. عامل دیگر انجام ورزش های هوازی است. مانند دویدن، راه رفتن و...
یکی دیگر از شرایط مطالعه ی خوب، مکانی است که در آن مطالعه می کنید. همینطور وضعیت بدن هنگام مطالعه خیلی مهم و مؤثر است.
کیفیت تعامل با دیگران:
کیفیت تعامل با دوستان و آشنایان کلیدی است. برای تکامل مطلوب رشد در محیطی مملو از عشق و علاقه و همبستگی، همیاری و همکاری بین فردی و گروهی و...
در مقابل داشتن رفتار نامناسب، تحقیر کردن، زخم زبان زدن، سرزنش کردن، مقایسه کردن، برتر دانستن دیگر کودکان از وی، تحقیر کردن، نزاع های خانوادگی موجب ناامنی درونی و آشفتگی عاطفی می شود. در اینجا کیفیت و راندمان تحصیل پایین می آید.
تنظیم برنامه:
اولین قدم برای نیل به موفقیت در زمنیه های لازم برای رشد طبیعی دانش آموز، آشنا یی به عادت های خوب است که تنها در شرایط رعایت برنامه ی صحیح روزانه میسر است. از این رو برنامه ی روزانه باید بر قاعده ی صحیح تنظیم شود. شایسته است هنگام تنظیم برنامه ی روزانه ویژگی های فعالیت های فوق برنامه ی مورد توجه قرار بگیرد. ایجاد تغییرات در برنامه ی روزانه ی باید به تدریج و با احتیاط صورت بگیرد.
دو شکل از برنامه ریزی روزانه:
الف- برنامه ریزی کالواسی: یعنی کارهای روزانه را مانند برش های کالواس تقسیم بندی کنید.
ب- برنامه ریزی پنیری: یعنی در هنگام اجرای هر کاری (مطالعه، ورزش و...) مانند سوراخ های روی پنیر، لحظاتی ( 3 تا 7 ثانیه) را برای استراحت به مغز قرار دهید.
خلاقیت:
یکی از ویژگی های انسان عقل است که
می تواند به وسیله ی آن، اسرار عالم را یکی پس از دیگری کشف کند. در کنار این
قابلیت ها و توانمندی ها، قدرت خلاقیت انسان نیز یکی از توانمندی های
گسترده ی انسان است. این توانمندی می تواند گسترش یافته، رشد کند و به عنوان
ابزاری قدرتمند بکار گرفته شود.
تفکر و استدلال:
دانش آموز امکان تفکر و استدلال دارد. تحقیقات علمی و شناخت علوم مختلف، جز با روش ذهنی امکان پذیر نیست. تمام فرضیه هایی که در منطق و ریاضی و فلسفه وجود دارند بر اساس استدلال تعیین می شود. باید اعتراف کرد که درک یک موضوع جز از طریق تفکر منطقی امکان پذیر نیست.
بنابراین در وجود هر مطلب درسی نظامی از قواعد وجود دارد و این قواعد به طور زنجیروار در کنار هم قرار می گیرد و نتیجه ی خاصی را دنبال می کند.
مراحل مهارت های یادگیری:
1- گوش دادن
2- انتخاب کردن (بررسی اجمالی)
3- دقت و توجه
4- استدلا کردن
5- فهمیدن
6- پرورش قوه ی قضاوت
7- پرورش قوای ذهنی
8- آشنایی با ویژگی های مسأله
9- برداشت ها و تجربه های جدید
10- تقویت و گسترش مفاهیم جدید
11- مشخص شدن نقیصه ها
12- تقویت حس کنجکاوی
13- ارتباط بخش های مختلف مسأله با یکدیگر
14- تأکید در فهم مطالب در تمام جهات
15- پرداختن به ایده ها و فرضیه های جدید
16- بیان هدف
17- نتیجه گیری
18- کاربردهای متداول
مراحل خواندن کتاب: (مهارت در خواندن کتاب)
1- مرحله ی خوانده اجمالی
2- مرحله ی خواندن نکات کلیدی
3- مرحله ی عبارت خوانی
4- دقیق خوانی
5- خواندن تجسمی (برخورداری از تمرکز و حواس بیشتر)
6- خواندن انتقادی (سنجش درستی و ارزش مطالب بر اساس مدارک و استدلال ها)
حرکات چشم و توقف های آن:
حرکت چشم به هنگام خواندن آرام و
یکنواخت نیست، بلکه
مجموعه ای از جهش ها می باشد. با توجه به جهش ها و تثبیت ها و منقطع ها پی به فهم
جمله می بریم. این عامل تعیین کننده ی نحوه ی پردازش اطلاعات است که توسط مغز
انجام می شود.
رمز گشایی و فهم:
فرایندن خواندن شامل دو مرحله است:
مرحله ی اول: رمزگشایی یعنی به دست
آوردن معنی تک تک
کلمه هایی که از طریق تشخیص خصوصیات ظاهری و نسبت دادن معنی به آنها انجام می شود.
مرحله دوم فهم خواننده به درک کلی مطلب:
رمزگشایی زمانی اتفاق می افتد که خواننده از روی آگاهی توجه خود را روی کلمه ی خاص متمرکز کند. زمانیکه پردازش کلمات به صورت خودکار انجام شود، خواننده ی کتاب می تواند توجه خود را بر فهم کلی متن تمرکز دهد.
خواننده ی آماتور و ناتوان به علت آنکه از قدرت بازشناسی کمتری در مرحله ی رمزگشایی برخوردار است مجبور است زمان بیشتری را جهت درک مطالب صرف کند یا روی کلمه ها و حرف ها بازگشت داشته باشد و خطاهای ادراکی بیشتری را تحمل کند. این امر علاوه بر آنکه سرعت و درک خواندن وی را کُند می کند، موجب خستگی وی نیز می شود.
آموزش شیوه ی مطالعه:
1- ابتدا نگاهی کلی به مطلب داشته باشید و برداشتی کلی از موضوعات و قسمت های مهم بدست آورید و مطالب را سازماندهی کنید.
2- در این مرحله خواننده ی کتاب، سؤال هایی درباره ی هر بخش مطرح می کند
3- در این مرحله خواننده ی کتاب، باید هر بخش را به دنبال پاسخ دادن به سؤال بخواند. این بخش جستجو و پیدا کردن پاسخ مطلوب است.
4- در این مرحله خواننده کتاب به دنبال بسط معنایی و ایجاد رابطه بین قسمت های مخلتف است
5- در این مرحله خواننده ی کتاب به دنبال نتیجه گیری می باشد
البته در هنگام مطالعه، نگاه کردن، تغییر ریتم و سرعت در جاهای مختلف، تغییر صدا، تأکید بر یک کلمه و ... در به خاطر سپردن کمک می کند. علاوه بر این روش ها، یادداشت برداری مانند حاشیه نویسی، خط کشیدن زیر مطالب، استفاده از علائم، خلاصه کردن مطلب و... می تواند جهت حفظ بهتر فهمیدن مطلب بکار گرفته شود.
تأثیر شباهت ها و تفاوت ها در آموختن:
طبق تحقیقات صورت گرفته، مشخص شده که هر چه شباهت ها و تفاوت های بین مطالب را کشف کنید و تأثیر هر جزء از اجزای متن را بر یکدیگر شناسایی کنید، آنوقت می توان گفت که چگونه همبستگی مطالب با یکدیگر اتفاق می افتد.
حواس:
اگر چه چشم و گوش دانش آموز هیچ گونه عیب و نقصی ندارد، اما نمی تواند تمام رویدادهای پیرامون خود را درک کند. دلیلش این است که تجربه ی کافی ندارد.
ادراک و توجه:
ادراک به معنای آگاهی یافتن از چیزهایی است که در معرض حواس قرار می گیرند و درک کردن یا نکردن آنها بستگی به توجه بیشتر به مسائل پیرامون دارد.
وابستگی معنی به تجربه:
توانایی شناخت دانش آموز بستگی زیادی به تجربه ی گذشته او دارد. گاهی تنها به علت آنکه معلومات و تجربه ی لازم را برای ادراک بعضی چیزها ندارد، درک آنها برایش میسر نمی شود. برای مثال فردی که برای نخستین بار از جنگلی عبور می کند، درباره ی زندگی در جنگل اطلاعات کافی ندارد و ممکن است در روی زمین آثاری وجود داشته باشد و او نتواند برای این نشانه ها معنای خاصی قائل شود. در صورتی که اگر شکارچی با تجربه ای به چنین نشانه ها و آثاری برخورد کند بی درنگ آنها را درک می کند و ردپای حیوان معینی را تشخیص می دهد.
در امر آموختن، مسأله ی مهم این است که مسائل با نظم معین و مشخصی شکل می گیرند. هر موضوع و الگویی را که درک می کنیم از تعدادی اجزاء تشکیل شده است. اما وقتی برای نخستین بار به موضوع یا الگویی نظر می کنیم در آغاز به طور جداگانه متوجه ی اجزای آن نمی شویم. ابتدا طرح کلی و سپس اجزاء آن را درک می کنیم. به عبارت دیگر هنگامیکه به یک تابلوی نقاشی نگاه می کنیم، نخست کل تصویر را درک می کنیم. سپس به درک اجزاء تصویر می پردازیم. بنابراین برای ادراک جزئیات وقت لازم است.
آنچه از لحاظ آموزشی در مورد ادراک اهمیت دارد، این است که چنین واقعیتی را از نظر دور نداریم.
تجربه و معلومات:
هر گاه تجربه ی دانش آموز درباره ی موضوعی بیشتر باشد، آن را روشن تر درک می کند. بنابراین از دانش آموزان بخواهید نکات کلیدی و جدید را یادداشت برداری کنند و آن را با معلومات قبلی خود مقایسه کنند.
کلیات را قبل از جزئیات درک کنید:
اگر بخواهید جزئیات درس را درک کنید،
باید از همان آغاز توجهتان را به کل موضوع فصل جلب کنید و برای فکر کردن فرصت کافی
داشته باشید. در این صورت هر چه بیشتر کلیات را بشناسید، بهتر جزئیات آن را درک می
کنید. برای مثال هنگامیکه معلم ادبیات در اولین روز تدریس وارد کلاس می شود می
تواند درباره ی کل فصل های کتاب یک دید کلی در اختیار دانش آموزان قرار دهد و به
اجمال درباره ی هر فصل نکات کلیدی را بازگو کند و در پایان منظور مؤلف را از تألیف
کتاب حاضر بیان کند و از دانش آموزان بخواهد که سخنان معلم را یادداشت برداری
کنند. حتی می تواند درباره ی کتاب سال قبل یک نگاه کلی و اجمالی به دانش آموزان
نشان دهد و منظور و هدف کلی کتاب سال قبل را بازگو کند. با این کار دانش آموزان
دید کلی نسبت به کل موضوع پیدا می کنند و معلم در جلسات آینده که به تدریس هر بخش
یا هر فصل از کتاب را تدریس می کند، ابتدا چند دقیقه
به نکات کلی و کلیدی بپردازد. سپس به جزئیات توجه کند و در
حین تدریس سئوالات مورد نظر را از دانش آموزان بپرسد تا توجه و علاقه ی دانش آموزان
را به موضوع مورد بحث جلب کند. اگر
دانش آموزان بخواهند ریزه کاری های درس را فرا بگیرند، باید آن فصل را با دقت
بخوانند و به سئوالات آن پاسخ دهند.
ذهن به منزله ی سیستم الگو ساز:
ذهن سیستمی الگوساز است. سیستم
اطلاعات ذهن در جهت خلق الگو و شناسایی آنها عمل می کند. این کار وابسته است به
ترتیب و آرایش کلمات کلیدی متن. این بازشناسی با استفاده از بخشی از الگو
امکان پذیر است. کارآمدی الگوها با استفاده از شناسایی بخشی از آنها امکان پذیر
است. به محض اینکه الگوها شکل گرفتند، ساز و کار آنها آشکار می شود. می توان گفت
عملکرد ذهن به صورت فعالانه اطلاعات را دسته بندی می کند ودر قالب الگوهای مختلف
سازماندهی می کند. در اینجا ذهن رفتار الگوها را شناسایی می کند. ذهن محیط ویژه ای
را فراهم می کند تا اطلاعات خود – سازماندهی شوند. نتیجه ردی است که باقی می ماند.
مثل اینکه بگوییم نقشه ی زمین یک ردی از حافظه است. در مورد یک منظره توصیف مشخصات
تصویر، چگونه بر یکدیگر اثر می گذارند. بنابراین خصوصیات تصویر بیانگر مفهوم تصویر
می باشد. این کار به منزله ی سازماندهی اطلاعات در قالب الگوهاست.
گستردگی محدوده ی توجه:
گستردگی محدوده ی توجه بدین معناست
که در هر بخش از متن ساختار معنایی کلمات با چه ترکیبی در کنار یکدیگر اولویت بندی
شده اند. بدین منظور هر متن قالب و الگوی خاص خودش را خواهد داشت. بدین معنا که
گستردگی معنایی متن در قالب یکپارچه ی واحد خواهد بود. الگویی که بیشترین راندمان
یادگیری را به وجود
می آورد. بدین معنا که هر متن الگویی از پیش تعیین شده را که بنیان اطلاعات رمزی
است را فراهم می کند. این بدان معناست که گزینش و ترکیب کلمات در کنار یکدیگر
کارکرد محاسباتی نیرومندی به متن می بخشد. مشکل اینجاست که اطلاعات باید به چه
صورتی مرتب شوند. به همین دلیل آرای اطلاعات مستقل از ترتیب اطلاعات است.
در روند تفکر مسیری به دقت تعریف شده به سوی راه حل یک مسأله تعیین می شود. در این کار از رویکرد ها یا تکنیک های معین استفاده کنید. باید به منظور پیروی از یک مسیر حرکت کنید و مسأله را در ذهن خود طراحی کنید تا فرصت مناسبی برای تعیین ایده ها فراهم سازید. در این راه باید به نحوه ی سودمندی مفاهیم کلیدی توجه کنید. همچنین نباید بدون هیچ هدف یا مسیری مطالعه کنید. باید بدانید در جستجوی چه هستید و باید چگونه بیندیشید. در این راه هر قدم مستقیما از قدم قبلی ناشی می شود که پیوند منطقی با یکدیگر دارند. وقتی به نتیجه گیری درستی خواهید رسید که از طریق درستی قدم های روشنی برداشته باشید که از طریق آنها نتیجه حاصل می شود. با این حال این راه حل بدون وابستگی اجزاء با یکدیگر بدست نمی آید و موجه و معقول به نظر نمی رسد. برای آنکه بهترین مسیر به بالای کوه را بیابیم شاید لازم باشد که حتما روی قله ی کوه باشیم.
اساس تفکر این است که پیمودن هر
قدم بدون تفکر ریاضیات
امکان پذیر نیست که به موفقیت ختم شود. این مثل ساختن یک پُل است. اجزای یک پل
لازم نیست در هر مرحله متکی به خودش باشد. اما وقتی آخرین جزء پُل در جای خود قرار
گرفت ناگهان پُل متکی به خود می شود. باید بتوانید در آن چهارچوب داوری کنید و حکم
دهید.
در جریان تفکر انتظار می رود که به
پاسخی (نتیجه گیری) دست یابید. اما ممکن است به صورتی ناخواسته به بیراهه بروید.
با این حال
چنین کاوشی ممکن است به چیزی سودمند بینجامد. در این راه
امکان بازسازی الگوها، برای دست یافتن به راه حلی روشن بینانه افزایش می یابد.
اگر مرادمان از تفکر منطقی مجموعه ای از گام های پیاپی است که هر یک از آنها باید درست باشند. در اینجا باز از منطق به معنای (کارآمد) استفاده کرده ایم و برای آن فرایند عملیاتی تعریف می کنیم. در این روند تمایزها و تناقض ها احتمالا بدیهی و روشن است تا بتواند الگویی جدید را برانگیزد. از این رهگذر امکان بازسازی الگوها برای ذهن فراهم می شود. این نوع تفکر از طریق بازسازی و بازآرایی اطلاعات موجود بدست می دآید. یعنی پهلوی هم قرار دادن اطلاعات بدست آمده در مسیر تحول یک الگوی خاص می باشد.
حل مسأله:
تأکید در واقع بر تلاش برای حل مسأله نیست، بلکه بر یافتن شیوه های مختلف نگریستن به وضعیت مسأله دار است. شاید در این مسیر به سوی یک راه حل پیش برویم . بهتر است بگوییم هر بخش از حل یک مسأله سهمیه بندی، حدی را تعیین می کنیم که باید به آن رسید.
به چالش کشیدن مسأله:
در حل مسأله دانش آموز همیشه حدود
و مرزهای خاصی را فرض می کند. شناخت این حدود و مرزها حل مسأله را آسان تر می کند.
اگر کسی به شما آدرسی در تهران بدهد شاید یافتنش برایتان سخت باشد. اگر کسی به شما
بگوید که آن آدرس در شمال تهران واقع است یافتنش اندکی آسان تر خواهد شد. بنابراین
به جهت حل مسأله دانش آموز
حد و مرزهای خود را که در آن باید کاوش کند، تعیین می کند.
آموزش عکاسی:
هنگامیکه دانش آموز با کادر یک عکس آشنا می شود و اجزاء یک تصویر را می شناسد که چگونه در کنار یکدیگر قرار گرفته اند. به این نتیجه می رسد که اجزای یک مسأله را چگونه در کنار یکدیگر قرار دهد و آن را حل کند. با دیدن تصویر خطوط آسمان و زمین، قرار گرفتن اشیاء با کوچکی و بزرگی و در زاویه های مختلف در کنار یکدیگر، زاویه ی دید کادر، مقدار نور تصویر، طرز قرار گرفتن خطوط افقی و عمودی در کنار یکدیگر، خطوط ضخیم و نازک، بیان احساس تصویر و...
اکنون به این نتیجه می رسد که برای حل هر مسأله ای باید بتواند اجزاء آن را به خوبی شناسایی کند و آنها را مانند چیدن یک پازل به درستی در کنار یکدیگر قرار دهد. بنابراین شناخت حل یک مسأله اهمیت دارد.
هنگام مطالعه: (فرایند منظم و هماهنگ در تحلیل درس)
1- روی موضوع مورد نظر تفکر کنید. (موضوع کلی)
2- هنگام مطالعه اطلاعات را به بهترین روش دسته بندی کنید. (اجزاء)
3- مرتب کردن اطلاعات (اولویت بندی یا طبقه بندی اطلاعات)
4- مطالب را در یک قالب و چهارچوب خاص قرار دهید
5- ارتباط کلمات کلیدی را با سایر قسمت ها شناسایی کنید
6- مسائل اصلی و فرعی را تفکیک کنید. (شناسایی جاده های اصلی و فرعی)
7- ترتیب و آرایش نکات چه معنایی دارند
8- شناخت الگوی خاصی از مطلب
9- مؤثرترین روش جهت خلق الگوی منطقی (ریاضی) با استفاده از اطلاعات درس
10- سیستم بکارگیری الگوی خاص با توجه به اطلاعات موجود
11- شناخت یک نظام رمزی در قالب یک الگوی سازماندهی
12- یافتن راه حل علمی در طبقه بندی کردن اطلاعات
خلق خود خواسته ی شیوه های جدید نگریستن به موضوع ها:
نوآوری و خلاقیت مستلزم تفکر است. شاید مجبور باشید به منظور روشن شدن موضوع به شیوه ای نو بنگرید. یک توصیف خلاقه ممکن است که به جنبه هایی از تفکر برسیم که بسیار بیشتر در مورد موضوع تفکر کنیم.
هدف تفکری است که کارآمد باشد. اساس علم کارآمد بودن را در پی دارد. مسأله ی اصلی این است که بتوانید در مورد موضوع داوری کنید و به سودمندی جنبه های مختلف علم دست یابید.
آموزش به کلی مبتنی است بر دست یافتن به حقایق و شیوه ی درست عمل کردن به آموخته ها می باشد. ما می آموزیم که درست فکر کنیم و درباره ی آن داوری کنیم. این هرگز عملی نخواهد شد، مگر به جوهر علم دست یابیم. در غیر اینصورت راه بر خلاقیت و پیشرفت بسته خواهد شد.
سر انجام درست بودن به معنای ترتیبی از اطلاعات است که بدون داوری معنی ندارد. مسأله این است که علم به عنوان یک فرایند با تغییر سروکار دارد و به سودمندی آن الگو در ایجاد الگوی جدید معطوف می شود. هیچ چیز نابخردانه ای در یک فرایند تفکری جای نمی گیرد. ما می آموزیم که درست بیندیشیم و به شیوه ای درست عمل کنیم. ما می آموزیم که چگونه رفتار کنیم نه اینکه بدون دلیل.....
داوری در مرحله ی گزینشی تفکر بکار می رود. ماهیت این سیستم چنان است که یک ایده یا رفتار نادرست در مرحله ی بعد مسیر نادرستی را دنبال خواهد کرد.
ایده های خلاق:
درباره ی یک شکل هندسی هیچ چیز مبهمی وجود ندارد. شکل هندسی در حکم یک وضعیت بسیار معین و مطلوب است. آدمی می داند به چه کار می آید. با این حال بیشتر وضعیت ها با دیگران بسیار مبهم است. بیشتر افراد آگاهی مبهمی نسبت به یکدیگر دارند. در مورد یک شکل هندسی معین به آسانی می توان به شیوه های مختلف آن را تقسیم کرد و دوباره در کنار هم قرار دادن قطعات فکر کرد.
درک اشکال هندسی با توجه به شکل اصلی:
آیا تا کنون فکر کرده اید که مثلث
از چه شکلی بدست آمده است؟ بله با تقسیم کردن مربع یا مستطیل از طریق زاویه های
روبروی هم
می توان به شکل مثلث دست یافت.
همینطور شکل ذوزنقه از مثلث بدست می آید. همچنین با تا کردن یک مثلث از رأس سه شکل مثلث بدست می آید.
تقسیم درس به اجزاء کوچک تر:
مطالب درس با خصوصیات منفرد در
کنار یکدیگر قرار می گیرند. همچنین الگوهای علمی ممکن است به واسطه ی گسترش بزرگ
شوند. یا اینکه دوالگوی مجزا به هم بپیوندند و یک الگوی واحد
بزرگ تری را به وجود آورند. شناخت و توصیف خصوصیات منفرد در کنار یکدیگر وضعیت
جدیدی را توصیف می کند که مقصود خاصی را نشان می دهد. همینکه این اتفاق افتاد یک
الگوی متعارف جدید شناخته می شود. این الگوی جدید بدون ارجاع به تک تک خصوصیات
اجزاء شناخته نمی شود.
هر چه یک الگو واضح تر باشد، یکپارچگی در آن آگاهانه تر است. نگریستن به این وضعیت، رابطه ی اجزاء را به صورت های مختلف امکان پذیر می کند. چرا که با کنار هم قرار دادن اجزاء به روش های مختلف افکار خلاقانه تری بدست خواهید آورد. در اینجا نوآوری در تقسیم اجزای درس، آرایه های جدیدی را شکل می دهند و مفاهیم جدیدی بدست می آورند.
اگر دانش آموز درسی را در نظر بگیرد و آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کند. سپس با فهم اجزای درس با یکدیگر و در کنار هم قرار دادن آنها به شیوه ای جدید و خلاقانه می توان به درک بهتری رسید.
تقسیمات واقعی:
دانش آموز تلاش می کند تا روابط
بین اجزاء را کشف کند. چون اجزاء گرایش دارند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا
الگوی خاصی را به وجود آورند. این الگوها با کنار هم قرار دادن اجزاء،
برانگیزاننده اطلاعات خاصی هستند. آن چیزی است که به منظور خاصی شکل گرفته است و
برای این منظور هر نوع تقسیم جایز نیست.
بنابراین در تجزیه ی مسأله تجزیه ی اجزاء به شیوه ای درست تقسیم می شود. این الگوی
یکپارچه و منسجم ارائه دهنده و توصیف کننده ی مسأله است. یعنی در هر مسأله فلسفه و
منطق وجود دارد که باید به درستی تحلیل شوند. بنابراین انجام یک تقسیم بهتر از این
است که بنشینیم و هیچ کاری نکنیم. در اینجا معلوم می شود که اجزاء مجزا از هم
نیستند. بلکه تا حد قابل ملاحظه ای یکدیگر را همپوشانی می کنند. مزیت این تکنیک
این است که تشخیص اجزائ موضوع اصلی را قابل درک
می کند ونتیجه بخش خواهد بود. چرا که اجزاء برای ترغیب و القاء بر یکدیگر تلاش می
کنند تا وضعیت جدیدی بدست آید. برای مثال آگاهی از خصوصیات فردی و فیزیکی 11
بازیکن فوتبال باعث
می شود تا مربی با شناخت بیشتری این 11 بازیکن را با یکدیگر هماهنگ کند و بدین
منظور به هدف اصلی دست یابد.
گزینش اجزاء اصلی و فرعی:
در اینجا موضوع اصلی گزینش اجزاء اصلی و فرعی و بررسی تفاوت ها و شباهت های ویژگی هر کدام از آنهاست. به نظر می رسد تفاوت اجزاء ماهیت اصلی ساختار کلی را به وجود می آورد. سپس نتیجه ی روند نهایی بررسی می شود.
تقسیم اجزاء روشی سودمند است برای آفرینش شیوه های نگریستن به یک مسأله است. نتیجه این است که اجزاء در کنار هم قرار می گیرند و برداشتی منطقی را از وضعیت شکل می دهند. اما گزینش اجزاء برداشتی متعارف از وضعیت را شکل می دهند. این یک بازآرایی برانگیزاننده اطلاعات است.
دانش آموز باید سراغ آرایش جدید از
اطلاعات برود. آرایش جدید از اطلاعات انگیزشی است که نتایجی را به بار می آورد. هر
چه ترتیب اجزاء قاعده مندتر باشد، امکان بیشتری برای فهم مسأله وجود خواهد داشت.
سعی کنید مسأله را به اجزاء درست تقسیم کنید و سپس این اجزاء را به شیوه هایی درست
در کنار هم قرار دهید. می توانید واژگونه سازی را بیاموزید. قاعده مندی مسأله این
امکان را می دهد که با توجه به ابعاد مسأله تفکر کنید. باید تلاش کنید تا اجزاء
مسأله را با یکدیگر مرتبط کنید. همچنین می توان جنبه های مختلف مسأله را برجسته
کنید. دلیل کارآمدی این تکنیک این است که خط فکری مسأله را کشف کنید. اگر نقطه ی
واضحی وجود داشته باشد، کار آسان
می شود. در پایان با مقایسه ی تک تک اجزاء از یک مسأله ی واحد، برداشت های مختلفی
به عمل آورید.
دانش آموز از درون یک الگوی تثبیت شده، خط سیر طبیعی تحول مسأله را دنبال می کند. در این روند ممکن است گونه ای بازسازی الگو حاصل شود. به محض اینکه انتخاب یک جزء صورت گیرد، ارتباطی در کار هست و تأثیر درونداد نتیجه ی مسأله اهمیت دارد.
در کنار هم قرار دادن اجزاء واحدی کامل را به وجود می آورد. وقتی مسأله ای (مجموعه ای از اجزاء) با تقسیم یک وضعیت کلی یا با در کنار هم قرار دادن واحدها با هم بدست می آید، دانستن وضعیت اجزاء مختلف، همچون الگویی مستقل و متکی به خود و نه صرفا بخشی از یک الگو عمل می کند. اما همه ی اجزاء در تأثیر و تأثر بر یکدیگر عمل می کند. همینطور فهم کل واحد، درک بیشتری از تک تک اجزاء می دهد. همچنین داشتن فهم از عملکرد مسأله، وضوح بیشتری از اجزاء هم جوارش خواهد داد. مخصوصا برای تلفیق اجزای مجاور با یکدیگر جهت شناخت عملکردهای مختلف سودمند است. در اینجا مفهوم ثبات و یکپارچگی عملکرد معین برای ارتباط اجزاء اهمیت دارد. این کار برای فهم وضعیت مفید است. با این حال برای درک مسأله می توان اجزاء را در کنار هم قرار داد.
زنجیره ی اطلاعاتی:
معلمان باید به دانش آموزان
بگویند: هنگامیکه در حال مطالعه و مرور درس ها هستید و مغزتان متوجه ی یادگیری و
دسته بندی اطلاعات اولیه است. به تدریج دانسته ها و اطلاعات به شکل
زنجیره ای در می آیند. اینکه اطلاعات به صورت زنجیره ای پشت سر هم قرار می گیرند.
در این هنگام کلید واژه ها نقش مهمی ایفا
می کنند.
دانش آموز می تواند بین زنجیره ی اطلاعات، ارتباط برقرار کند:
دانش آموز باید بتواند بین حلقه های این زنجیره ی اطلاعات ارتباط برقرار کند. به این ترتیب کلید واژه ها را به یکدیگر متصل می کند (مثل ارتباط خیابان های اصلی و فرعی با یکدیگر)
هنگامیکه دانش آموز ارتباط بین زنجیره ی اطلاعاتی را شناخت، معنایش این است که مطلب را به خوبی درک کرده است.
سلسله مراتب حل مسأله: (شیوه ای نو برای نگریستن به یک مسأله)
1- ایده ی مسلط و سازمان دهنده
2- هدف از مجزا کردن عامل تعیین کننده
3- تقسیم الگوی یکپارچه
4- همپوشانی اجزاء با یکدیگر
5- تقسیم به واحدهای همگرا
6- گزینش اجزاء (اصلی و فرعی)
7- روش واژگونه سازی (مختل کردن شیوه ی اولیه)
8- تبادل متقابل
9- داوری معقول
10- ارزیابی عملکرد
11- صورت بندی مسأله (شناخت شیوه ی پرداختن به مسأله)
12- توجه به یک شیوه و موقعیت خاص
13- عملیات ریاضت کانالی (شناخت تغییر و تحول مسأله)
14- نحوه ی هدایت مسأله ی اصلی (شرح مسأله)
15- مرتب ساختن مسائل اصلی و فرعی
16- کارکردها، فرایندها، مناسبات
17- بررسی مسأله ی واحد
18- هویت مسأله (واحد کل)
19- انتخاب نقطه ی شروع و گسترش مسأله
20- گستره ی توجه (شناخت وضعیت هر بخش از مسأله)
21- تعیین روند مسأله
22- مسأله ی واحد برای مسائل متنوع
23- شناخت روندهای تصادفی (اینکه هیچ چیز حقیقتا بی ربط نیست)
24- قرار گرفتن در معرض ایده های متنوع
25- مرتبط ساختن مسائل مختلف
26- محدودیت های سیستم حل مسأله
27- تحلیل دقیق هر یک از مراحل درس
28- شناخت الگوهای جدید
29- شناخت الگوهای ثابت و داوری اطلاعات
30- هر آرایه از اطلاعات چگونه با یکدیگر همنشینی می کنند (قطبی سازی)
31- شناخت نوع کارکرد
32- فهم الگوهای کلیشه ای (واکنش
ها، چالش ها، مقابله ها،
تقسیم ها، کارکردها، سازوکارها)
33- سعی کنید راه های دیگری را برای نگریستن به مسأله پیدا کنید
34- تقسیم ها، طبقه بندی ها، مقررات، مقولات
35- شناخت هدف هر مسأله (کشمکش های برانگیخته)
36- مسأله نکات را القاء می کند
37- کاربرد دستوری
38- توانایی شناخت کیفیت عملکرد
39- توضیح کلی درباره ی کاربرد
40- یافتن دلیل منطقی برای حل مسأله
41- سر هم بندی مسائل مختلف مسأله (شناخت تنه ی اصلی سیستم)
42- بکارگیری الگوهای کلیشه ای (استفاده از فرمول)
43- توصیف حل مساله (نمایان ساختن نحوه ی فهم مسأله)
44- طراح سیستم عملکرد
45- توصیف مسائل مجزا (اجزاء) و توضیح نحوه ی عملکرد آنها با یکدیگر
46- بهترین معیار برای توصیف مناسب
47- برای حل مسائل محدود، پاسخ معینی وجود دارد (مسائل مکانیکی ساختار ساده و از نوع محدودند)
48- طراحی حل مسأله (روند مورد خاص از مسأله)
49- مقایسه ی چگونگی عملکرد اجزاء بر یکدیگر
50- کل مسأله ممکن است یک واحد کلیشه ای باشد (کارکرد اصلی)
51- تلفیق اجزاء به شیوه ای درست و رسیدن به مسأله ی اصلی
52- اهداف کلی مسأله (تفکر مرحله ای)
53- نحوه ی رویکرد مسأله ی خاص از کارکرد مسأله (ریاضیات عالی)
54- درک جامع و هوشمندانه از مسأله
برای حل هر مسأله، لزوم درست بودن هر گام برای تفکر منطقی ضروری است. اما باید قادر باشید الگو را به قدر کفایت درک کنید. با داوری صحیح این امکان را برای اطلاعات فراهم می کنید که هر کنش و واکنش متقابل را درک کنید. ذهن به دنبال آن است که یک سیستم الگو را درک کند. این است بنیان کارآمدن آن. از آنجا که ترتیب اطلاعات تعیین می کند که چگونه در قالب یک الگو آراسته می شود. چنین الگوهایی نحوه ی بهره برداری بهتر از اطلاعات را امکان پذیر می کند. این نگرش نوع شیوه ی پردازش اطلاعات را روشن بینانه نشان می دهد. اطلاعات به شیوه ای در کنار هم قرار می گیرند که دلیل منطقی عملکرد را آشکار سازد. در عمل اجزاء مسأله مکمل یکدیگرند که در هم آمیخته می شوند. با این حال بهتر است با آنها به صورت مجزا برخورد کنیم تا ماهیت بنیادین مسأله به نحوی مؤثر و کارآمد با یک ابزار علمی کارآمد در کنار یکدیگر قرار می گیرند تا به ما این امکان را بدهد که از اطلاعات به شیوه ای خاص که مورد نیاز است استفاده کنیم و نیز آنچه را که انجام داده ایم به دیگران بفهمانیم. این کار باعث می شود تا این الگوها در ذهن به آسانی پرورانده شوند و الگوهای جدید را نیز برانگیزانند.
تفکر در حل مسأله، ترجیح می دهد تا آنجا که می تواند نظم و الگوی مسأله را کشف کند. الگوهایی که ذهن به دلیل نحوه ی کارش در بازی با اطلاعات، بسیار مستعد ساختن آنهاست.
مسأله، راه حل، داوری:
به هر حال، مشکل اساسی اختلافی است
که بین داده ها و فرضیات هر مسأله وجود دارد و این امر پیدا کردن راه حل آن را سخت
تر می کند. به هر حال در تفکر ریاضی اطلاعات طبق قواعد خاص مبادله
می شوند. در این صورت است که از بسیاری اشتباهات و لغزش ها دوری می شود. برای همین
استفاده از فکر ریاضی، اطلاعات به دست آمده در مراحل مقدماتی، طبقه بندی می شوند.
آنچه مشخص است اینکه، روند دگرگونی ناشناخته و نامعلوم به معلوم، تفاهم و درک را ایجاد می کند و آنچه موجب این فرایند می شود، اندیشه است و یا به زبان ساده تر، فهم و درک پیدا کردن روش ها و به کار بردن آنهاست.
روال حل مسأله:
1- درک ارتباط بین اطلاعات (مفروضات)
2- شناخت سیستم الگو ساز
3- شناخت سیستم خود سازمان دهنده
4- توجه به محدودیت ها
5-اولویت بندی ترتیب اطلاعات
6- الگوسازی
7- داوری
8- کابرد عملی
9- اظهار نظر درباره ی نتایج
10- ارزیابی روند راه حل مسأله
11- ایده ی مسلط عوامل تعیین کننده
12- سلسله مراتب چیدن مسأله
13- تقسیم به اجزاء
14- گزینش اجزاء
15- شناخت اجزاء تأثیرگذار
16- شناخت اجزاء همگرا
17- شناخت اجزاء واگرا
18- فهم انگیزه ی اصلی (دلیل اصلی مسأله)
19- قاعده مندی موقعیت
20- ارزیابی عملکرد
21- صورت بندی مسأله
22- شرح مسأله
23- کارکرد فرایندها و مناسبات
24- شناخت مسائل مختلف در روند حل مسأله
25- انتخاب نقطه ی شروع
26- گستره ی توجه
27- نقطه ی شروع حل مسأله
28- بازبینی روند حل مسأله
29- بدست آوردن اطلاعات بیشتر
30- حل مسأله به روش داستان گونه
31- حل مسأله به روش کارآگاهی
32- شناخت روندهایی که در معرض انگیزش قرار می گیرند
33- درک فعالانه ی موضوعی خاص
34- مرتب ساختن مسائل مختلف مسأله
35- انواع تقسیم بندی ها
36- شناخت محدودیت ها
37- به چالش کشیدن مسأله (اگر.... شاید... )
38- همنشینی ها و هم جواری ها
39- شناخت کارکرد نهایی
40- به چالش کشیدن الگوهای ثابت شده (فرمول)
41- به چالش کشیدن الگوی کلیشه ای
42- کاربرد دستوری
43- حل مسأله به وسیله ی یک میانجی
44- شناخت انگیزه های اصلی
45- توضیح کلی درباره ی کاربردها
برای حل مسأله پاسخ معینی وجود
دارد. اما غالبا راه حل های مختلفی وجود دارند. بعضی از این راه حل ها ممکن است
بهتر از
راه حل های دیگر کار کنند. ولی برای این منظور کافی است که راه حل ها کار کنند.
بهتر است چندین راه حل گوناگون یافته شود تا اینکه فقط بهترین راه حل پیدا شود.
این نکته را فراموش نکنید که برای
حل مسأله فرضیاتی در اختیار دارید. منظور شناخت فرایندهای اجزاء در حل مسأله است.
به همین دلیل بیشتر به دنبال شناخت ارتباط اجزاء با یکدیگر باشید. در اینجا طراحی
فرمول در واقع مورد خاص از حل مسأله است. این امر به مفهوم درک بر پیوند دادن
اجزاء به نحو مطلوب، برای هدف های خاص می باشد. طراحی یک مسأله با یک وضعیت آغازین
به وضوح تعریف شدن است. (آنگونه که در حل مسأله مطرح است) بلکه بیشتر علائم و
نشانه هایی در مسأله وجود دارد که وضعیت آغازین را در راستای یک هدف کلی نشان می
دهد.
برای نمونه ممکن است اجزاء یک
مسأله به ترتیب مشخص در مسأله گنجانده شده باشند و شما باید اجزاء مسأله را در جای
معین قرار دهید. نوع مفیدی از مسائل، مسائل فیزیک ومکانیک هستند که ساختگی و از
نوع محدودند. مثل یک ماشین چمن زنی که کار خاصی انجام
می دهد. دراینجا چندین عوامل مختلف را به طرز صحیح در کنار هم قرار می دهیم.
اکنون متوجه شدید که یک مسأله می
تواند به چندین صورت و شکل بازگو شود. اما روند حل هر مسأله با توجه به فرمول
کلیشه ای آن
می باشد و اجزاء باید در جای مناسب خودشان در فرمول گنجانده شوند. مانند درست کردن
یک پازل یا به هم چسباندن اجزای یک ماکت هواپیما.
اساس این روش بکارگیری واحدهای مجزا در یک فرمول کلیشه ای و خاص است که شامل فرایندهای اساسی گزینش وتلفیق می شوند. البته بنیان هر فرمول پردازش اطلاعات است. یعنی با قرار دادن اعداد عناصر مختلف در یک فرمول نتیجه ی نهایی حاصل می شود. مانند اینکه شما به وسیله ی یک ماشین حساب چهار عمل اصلی را روی چند عدد به روشی خاص انجام می دهید.
اگر یک مسأله ی فیزیک را به کامپیوتر بدهید، کامپیوتر چگونه این مسأله را حل می کند. مسلما تا زمانی که تمام اطلاعات را به کامپیوتر ندهید، کامپیوتر نمی تواند فرمول مورد نظر را گزینش کند. هر چه اجزاء اطلاعات مسأله به کامپیوتر داده می شود. در آخر کامپیوتر متوجه می شود که از چه فرمولی باید استفاده کند و قصد و هدف اصلی مسأله چیست.
درخت حافظه:
یکی از مهمترین کارهایی که باید در
سیستم مطالعه کاربردی انجام دهید، ثبت اطلاعات و استفاده ی صحیح و به جا از
آنهاست.
دانش آموز برای یادگیری، یاد سپاری و تداعی بهتر آموخته ها، نیاز به الگویی دارد.
الگوی یادآوری که ما به شما معرفی می کنیم
درخت حافظه است. همواره به یاد داشته باشید در طول مراحل مطالعه کاربردی
باید از درخت حافظه استفاده کنید و اطلاعات اصلی و فرعی را ثبت کنید.
روش بکارگیری از تکنیک درخت حافظه به این صورت است:
در هنگام شروع مطالعه از تکنیک درخت حافظه در یادداشت برداری کمک بگیرید. یعنی موضوع اصلی را به عنوان ریشه ی درخت و نکات اصلی و فرعی را به عنوان شاخه های اصلی و فرعی ترسیم کنید و در پایان یادداشت نویسی، سعی کنید میزان درک خود را آزمایش کرده و خلاصه ی درس را در گوشه ی صفحه یادداشت، به زبان ساده بنویسید.
اکنون اطلاعاتی را بدست آورده اید
که در درخت حافظه ثبت
کرده اید. یعنی موضوع اصلی را در تنه ی درخت بنویسید و
نکته های اصلی دیگر را به عنوان شاخه های اصلی ترسیم کنید. سپس نکته های فرعی را
که مربوط به یکی از موضوع های اصلی
می باشد به ترتیب مراحل مطالعه به شاخه ها بیفزایید و سرانجام با سازماندهی مجدد،
این الگوی یادآوری (درخت حافظه) نواقص و کمبودها را تکمیل کنید و با دقت این
اطلاعات را مطالعه کنید.
این تکنیک به دانش آموز کمک می کند تا حین خواندن مطالب به ذهن، آنها را سازماندهی و نظم بدهد و به طور منسجم و سازمان یافته اطلاعات را دسته بندی کند.
مسأله: انتخاب عملیات
آیا وقتی با مسأله ی ریاضی مواجه
می شوید، ذهنتان خوب کار
می کند. هر مسأله با مسأله ی دیگر فرق دارد. بسیاری از مسائل نیازمند انجام چند
عمل هستند. (جمع و تفریق، ضرب و تقسیم)
دانستن اینکه چه عملی را برای حل هر مسأله لازم است، کلید حل آن مسأله است.
برای حل هر مسأله ابتدا باید مسأله را به دقت بخوانید و سپس تصمیم بگیرید: چه چیزی
می دانم؟ و پاسخ آن چیست؟ نکات کلیدی در درک و حل مسأله کمک می کنند آن را کشف
کنید. اما راه حل مسأله به شیوه ی حدس و بررسی شما بستگی دارد.
البته گاهی مسائل چند مرحله ای
هستند و نیاز به تجزیه ی دقیق دارند. وقتی مسأله ای را درک می کنید، بیشتر این
مراحل را در ذهن خود انجام می دهید. به هر حال زمانی که با مسائل پیچیده، مواجه می
شوید با خطاهایی مواجه خواهید شد که تنها پاسخ بخشی از مسأله را
می دانید.
در حل مسأله چند مرحله ای، بهترین شیوه برای حل آن تجزیه ی مسأله به چندین قسمت و یافتن مسائل راه حل نهایی است.
طبقه بندی اطلاعات:
برای فهم طبقه بندی اطلاعات، ذهن دانش آموز را به نظم وسایل آشپزخانه معطوف کنید. برای مثال وقتی که قاشق ها و کاردها و چنگال ها و دیگر وسایل خانه را جدا کرده و سر جای مخصوص خودش قرار می دهید. همچنین از آنها بخواهید مواد غذایی داخل یخچال را مرتب کنند. می توانید کتاب های قفسه ی کتابخانه را هم مرتب کنید. همچنین جوراب ها را جفت کنید و در محل جای خودش قرا دهید. اگر کنترل تلوزیون در جای ثابتی نباشد، همه ی اعضاء خانواده در هر نوبت باید به دنبال آن در یک گوشه ای اتاق بگردند و این کار را مشکل می کند. بنابراین منطقی است که هر وسیله ای سر جای خودش باشد.
مرتب کردن مطالب:
وقتی می خواهید چند جلد کتاب را داخل قفسه قرار دهید، ناچار هستید آنها را مرتب کنید تا کتاب ها به طور خاصی در کنار یکدیگر قرار بگیرند. بسیاری از مفاهیم علمی دارای ترتیب معینی هستند. برای درک مطلب، باید مفهوم ترتیب را درک کنید. می توانید مطالب را بر حسب صفات آنها مرتب کنید. در اینجا هر جزء از مسأله نیازمند ارتباط با جزء دیگر است تا مفهوم خاصی را القاء کند. انجام این مقایسه نه تنها به درک مفهوم کل مطلب کمک می کند، بلکه تجربیاتی در درک اجزاء به هم مرتبط به دست می آورد.
ویژگی های نکات کلیدی:
کلمه یا نکته ی کلیدی همان طور که از نامش پیداست، همچون کلیدی است که بدون آن قفل مطالب باز نمی شود.
سیستم هشت مرحله ای مطالعه:
1- نگاه اجمالی به کل کتاب:
در ابتدای سال تحصیلی که تازه می خواهید شروع به درس خواندن کنید. در این مرحله کتاب را با یک بررسی اجمالی و مختصر به این صورت که بدانید درباره ی چیست؟ چند فصل دارد؟ کتاب چند صفحه دارد؟ هر فصل چند صفحه دارد؟ ارتباط فصل ها با یکدیگری چیست؟ هر فصل چند تیتر اصلی و فرعی دارد؟ مفهوم تیترهای اصلی و فرعی در هر فصل چیست؟ اکنون یک سری سؤالات از این دست را بدست آورده اید. این مرحله ممکن است یک دقیقه طول بکشد، ممکن است دو دقیقه طول بکشد و یا شاید پنج دقیقه یا بیشتر زمان نیاز داشته باشد. مدت زمان این مرحله بستگی به حجم کتاب دارد و باز هم تکرار می کنم بعد از اولین بار هر دفعه که خواستید مطالعه کنید نیازی به انجام این مرحله نیست، فقط یک بار برای اولین و آخرین بار کافی است.
2- بررسی اولیه ی فصل یا یک بخش از کتاب:
در مرحله ی دوم آن فصل یا بخشی را
که قصد مطالعه ی آن را دارید، انتخاب کنید. بعد عنوان فصل را نگاه کنید. تیترها و
جاهایی که
درشت تر از کلمه ها یا جمله های دیگر هستند را مورد توجه قرار دهید و در انتهای هر
فصل هم اگر خلاصه یا نتیجه گیری یا پرسشی وجود دارد به آنها هم نگاهی بیندازید. در
این مرحله به هیچ عنوان متن را نمی خوانید. فقط یک سری اطلاعات اولیه از این فصل
را بدست می آورید تا ذهن نسبت به آن حساس شود. منظور از اطلاعات اولیه این است که
بدانید موضوع مطالب این فصل درباره ی چیست؟
3- سؤال گذاری:
در مرحله ی سوم با توجه به اطلاعاتی که در مرحله ی دوم از فصل مورد نظر بدست آورده اید، چند سؤال در ذهنتان طرح کنید. شاید این سئوالات خیلی کلی و مبهم باشند و یا شاید اساسا جواب آنها درون متن نباشد. هدف از این طرح کردن سؤال ایجاد تمرکز و کنجکاوی در هنگام مطالعه است. چرا که با این کار در مراحل بعد که خواندن متن را انجام می دهید با تمرکز و کنجکاوی بیشتری مطالب را می خوانید.
ضمنا توجه داشته باشید که این کارها اصلا وقت گیر نیست و به زمان زیادی نیاز ندارد. البته هر کدام از مراحل را چند دقیقه یا چند ساعت و یا حتی یک روز فاصله دادن انجام دهید. چرا که می خواهید ابتدا با کلیات کتاب آشنا شوید.
4- خواندن متن:
در این مرحله به هر نکته ی کلیدی
که می رسید آن را همان لحظه یادداشت کنید. (ساختار درختی) اما در خواندن هر قسمت،
اگر آن را نمی فهمید مکث نکنید و روی آن معطل نشوید و یا به عقب برنگردید که
دوباره آن را بخوایند. اما در این مرحله نکات مهم را به صورت ساختار درختی پشت سر
هم یادداشت کنید. یعنی با این روش به علت پیوستگی حلقه های زنجیر مطالب به هم
پیوسته (علت و معلول) اطلاعات را به راحتی به حافظه می سپارید و به آسانی یادآوری
می شوند.
تمرین حس بیان:
ابتدا یک پاراگراف (متن
کوتاه) را به صورت عادی بخوانید.
دقت کنید که هر کلمه را در ثانیه ی اول ساعت و کلمه ی بعدی را در ثانیه ی دوم ساعت
(تیک/ تاک) بخوانید و ادامه دهید و ته خودکار را در هر کلمه روی میز بزنید. بعد از
اینکه متن کوتاه تمام شد، یک بار دیگر با همان روش اما کمی تند تر بخوانید. سعی
کنید هنگامیکه سرعت خود را کمی تند تر می کنید، مانند فاصله ی درخت ها که با فاصله
های مساوی کاشته می شوند. ایندفعه فاصله ی درخت ها را کمی به هم نزدیک تر کنید. یعنی
ضرباتی که با انتهای خودکار به میز می زنید، هماهنگ و مساوی یکدیگر باشد.
نکته: متن کوتاه را در پنج نوبت بخوانید ودر هر نوبت سرعت را کمی تند تر کنید.
اکنون آمادگی آن را دارید که متن را با حس های مختلف بخوانید. سعی کنید در هر نوبت از خواندن با یک احساس خواص بخوانید:
1- احساس معمولی
2- احساس خوشحالی
3- احساس ناراحتی
4- احساس غصه
5- احساس عصبانیت
6- احساس سرعت و...
نکته: اکنون می توانید متن دلخواهی را با ترکیب حس های مختلف بخوانید.
اکنون سعی کنید متنی را که
می خوانید با ریتم مناسبی بخوانید.
برای مثال جمله ی حسن به مدرسه ی می رود که ریتم آن می شود. (با- بام - - با - -
بام– با – بام - - بام – با – بام ) یعنی با ته خودکار ریتم ایجاد کنید. یادتان
باشد که کلمات ایرانی چه نوشتن و چه خواندن آنها باید ریتم (آهنگین) داشته باشد.
برای مثال برای نوشتن کلمه ی شنا، سعی کنید هنگام نوشتن ریتم آن را بگویید.
بنابراین این ریتم نوشتن کلمه ی شنا اینگونه می شود. (بام – بام – بام – بام )
یعنی کلمه شنا از سه حرف (ش – ن – ا ) تشکیل شده است. اما به خاطر
دندانه ی حرف شین ما برای نوشتن چهار موج ایجاد می کنیم.
(1- 2- 3- 4)
تقلید صدا:
اگر خواندن متن درس برایتان کسل کننده شده است، می توانید ابتکار به خرج دهید. مثلا از صدای کارتون هایی که دیده اید تقلید کنید و متن را با صدای کاراکتری خاص بخوانید. با این کار تنوع و خلاقیت در خواندن درس جذابیت بیشتری ایجاد می کند. شاید هم روزی دوبلور رادیو و تلوزیون شدید و توانستید با صدایتان به مردم خدمت کنید.
5- بازنگری:
در این مرحله نکاتی که در مرحله ی قبل یادداشت کرده بودید را یک بررسی مجدد کنید. یعنی ببینید با دیدن این نکات می توانید جملات و مطالب مربوط به آن را به یاد آورید یا نه؟ اگر نتوانستید، مجددا به متن مراجعه کنید.
6- یادآوری:
در این مرحله مطالبی که در مرحله ی چهارم یادداشت کرده اید را بر روی طرح شبکه ای یا درخت حافظه دسته بندی و سازماندهی کنید.
7- طرح سئوالات امتحانی:
در این مرحله یک امتحان از خودتان بگیرید. یعنی الگویی که در مرحله ی قبل رسم کرده بودید و متشکل از نکات کلیدی است، ارتباط نکات کلیدی را در کل و جزء یادآوری کنید.
8- مرور درس:
در این مرحله الگویی که رسم کرده بودید را همانند یک معلم برای خودتان یا شخص دیگر توضیح دهید.
اطلاعات اولیه:
برای کسب اطلاعات اولیه باید دقت
کنید که این اطلاعات،
ویژگی های لازم را داشته باشد. باید به خاطر داشته باشید که اطلاعات اولیه قرار
است در دانش آموز شور و رغبت ایجاد کند. اطلاعات اولیه به شکلی خوب و دوست داشتنی
شوق دانش آموز را برای فراگیری بیشتر افزایش می دهد.
هر چقدر می توانید اطلاعات اولیه،
سطحی و ابتدایی باشند. مثلا قبل از اینکه فرمول فیزیک را تدریس کنید به دادن
اطلاعات اولیه در
مورد اجزائ تشکیل دهنده ی فرمول صحبت کنید و ارتباط آنها را با یکدیگر توضیح دهید.
هر چقدر اطلاعات اولیه دانش آموز در
زمینه ی یک موضوع بیشتر باشد، خود به خود تمرکز بهتری خواهد داشت. این همان ارتباط
و علاقه و میل به فراگیری است. بنابراین وقتی می خواهید موضوعی را درس دهید،
یکباره به سراغ فرمول مسأله نروید.
نقش حالت ها در تمرکز حواس:
هنگام مطالعه باید از لحاظ جسمی و
ذهنی آماده باشید. باید حالت های خاصی داشته باشید که با عملکردتان هماهنگ باشد.
روانشناسی
حالت ها و رفتارها را شرح می دهد.
اگر می خواهید مبارزه کنید، ابتدا باید حالت جنگیدن را به خود بگیرید. اگر می خواهید جسمی را از زمین بلند کنید، ابتدا باید وضعیت پاها و دست ها در شکل و حالت مناسبی باشند. اگر می خواهید مطالعه کنید باید ذهن و جسمتان را آماده کنید. معلمی را به خاطر بیاورید که مطالب را به زبان خوشایند به شما انتقال می دهد
وقتی که مشغول خواندن هستید، مانند همان معلم مطالب را به شکلی زیبا برای خود بیان کنید و در خود علاقه ایجاد کنید. (حس و حالت)
یادداشت برداری در کلاس:
دانش آموزان معمولا به شیوه ی
سنتی، جمله های معلم را یادداشت
می کنند. با نوشتن سخنان معلم، عملا از گوش دادن و درک جمله ی بعدی غافل خواهید
شد. دانش آموزان باید به صورت اشاره ای مختصر، واژه های کلیدی را یادداشت برداری
کنند. اینگونه می توان هم زمان با تدریس معلم، یادداشت برداری کنید. با این کار
ذهن
دانش آموز
همچنان باز و گسترده و خالی نگه داشته می شود و لحظه به لحظه نکته ای را که فرا می
گیرد یادداشت برداری می کند.
دانش آموز باید یادداشت برداری را جدی بگیرد. نه اینکه به خودش بگوید من همه ی این مطالب را هم اکنون به خاطر می سپارم و نیازی نیست که یادداشت کنم و...
صدای یکنواخت:
معلمانی هستند که صدای یکنواختی دارند و موقع تدریس بی تحرکند. این حالت باعث می شود که دانش آموزان تمرکز حواسشان را از دست بدهند و ذهنشان را در مسیر و جاهای دیگر مشغول کنند.
تنفس عمیق:
با تنفس عمیق هم جسمتان سرحال و شاداب می شود و هم تمرکز حواس بیشتری پیدا می کنید.
تمرین پرورش آگاهانه ی فکر:
برای تمرکز فکر توصیه می شود، پرش آگاهانه ی فکر را انجام دهید. دانش آموز به این شکل یاد می گیرد که هر زمان روی یک موضوع خاص فکر کند و به سرعت فکر خود را به موضوع دیگری متمرکز کند.
کنترل تفکر:
گاهی اوقات به مسائلی فکر می کنید
که نیازی بر تفکر روی آن
مسأله ی خاص ندارید و یا اینکه فعلا نباید به آن موضوع فکر کنید. برای اینکه
بتوانید افکار خود را مهار کنید. فکر کنید بر قطاری سوار هستید و داخل یک کوپه ی قطار
نشسته اید و نباید به کوپه های دیگر قطار سرک بکشید و یا اینکه فکر کنید. اگر لازم
است به موضوع خاصی فکر کنید. سعی کنید زمان خاصی را برای فکر کردن روی آن موضوع در
نظر بگیرید. سپس ابعاد مختلف موضوع را بررسی کنید و در آخر نتیجه گیری کنید. در
آخر اگر نتوانستید راه حل مناسبی برای آن موضوع بدست بیاورید با یک فرد خبره و با
تجربه در آن زمینه مشورت کنید.
اصول مطالعه و فراگیری بهتر:
1- اصولی که قبل از مطالعه باید رعایت کنید:
الف- حفظ آرامش (دوری از استرس، سر و صدا و...)
ب- تخمین انرژی لازم
2- اصولی که هنگام مطالعه باید رعایت کنید:
الف- به طور کلی این فصل یا این پاراگراف درباره ی چه موضوعی است؟
ب- نکته های اصلی موضوع چیست؟
پ- ببینید، چگونه موضوعات اصلی با موضوعات فرعی ارتباط برقرار می کنند.
3- اصولی که باید بعد از مطالعه رعایت کنید:
الف- نحوه ی پیوند خوردن موضوعات اصلی با موضوعات فرعی
ب- یادآوری اطلاعات جدید و ارتباط آن با اطلاعات موجود در ذهن
پ- نتیجه گیری
آیا کلمه واژه است یا چیستان:
مسلما هر کلمه ای می تواند مفاهیم متنوعی را در ذهن ایجاد کند. مثلا اگر شما از یک مربع صحبت می کنید. معلوم نیست منظور یک مربع روی کاغذ با ابعاد کوچک است یا یک زمین کشاورزی در روستا و یا یک زمین تجاری در شهر و... همینطور وقتی از یک ساختمان صحبت می کنید با مشخص کردن کاربرد آن (تجاری، کارخانه، خانه و...) نقش آن مشخص خواهد شد.
دانش آموز می تواند بین زنجیره ی اطلاعات، ارتباط برقرار کند:
دانش آموز باید بتواند بین حلقه های این زنجیره ی اطلاعات ارتباط برقرار کند. به این ترتیب کلید واژه ها را به یکدیگر متصل می کند (مثل ارتباط خیابان های اصلی و فرعی با یکدیگر)
هنگامیکه دانش آموز ارتباط بین زنجیره ی اطلاعاتی را شناخت، معنایش این است که مطلب را به خوبی درک کرده است.
نگاه اجمالی و دقیق:
از روش نگاه اجمالی به مطالب
استفاده کنید و به دنبال کلمات مهم (کلید واژه ها) باشید. وقتی به کلید واژه
برخوردید، کمی مکث کنید
(3 تا 7 ثانیه) و از خود بپرسید: (درباره ی این موضوع چه چیزهایی می دانم؟)
راه های مهم درس:
1- استدلال کنید
2- تجزیه و تحلیل کنید (ارزیابی مسائل مهم)
3- دلیل بیاورید
4- فرض کنید
5- محاسبه کنید (راه رسیدن به جواب)
6- نظر خود را بگویید
7- مقایسه کنید (چه مواردی با یکدیگر ارتباط دارند، چگونه ارتباط دارند)
8- شناخت تفاوت ها
9- علت را توضیح دهید
10- بحث کنید
11- شرح دهید
12- نتایج را بیان کنید
13- ارزیابی کنید (پیدا کردن نکات کلیدی)
14- توضیح دهید (بیان روشن موضوع)
15- بیشتر تحقیق کنید
16- با مثال و نمودار توضیح دهید
17- تفسیرکنید (رابطه ها را پیدا کنید)
18- ماجرا را شرح دهید
19- رئوس مطالب را بیان کنید
20- خلاصه گویی کنید
21- پیش بینی نتایج احتمالی
22- از شواهد اثبات کنید
23- ارتباط بین اجزای درس را پیدا کنید
24- مفاهیم را در تقابل یا قیاس با یکدیگر قرار دهید
25- از سر نخ ها و تفکرات استفاده کنید
26- نسبت به اشارات و نکته ها آگاه باشید
27- به دقت به ساختار جمله بندی سؤال دقت کنید
28- بازنگری کنید
29- پاسخ گویی به طور شفاهی
30- خلاصه ای از هر چه می خوانید تهیه کنید
31- دقت کنید از اصل موضوع اصلی منحرف نشوید
32- سعی کنید بفهمید سئوالات از شما چه می خواهند
33- سئوالات را حدس بزنید
34- هر چند دقیقه یک بار یک فرصت کوتاه (3 تا 7 ثانیه) به خودتان بدهید
35- مرور خود را بر تمرین پاسخگویی به سئوالات متمرکز کنید
36- خودتان تعیین کننده ی معیارهای مطالب باشید
37- خود را بیازمایید
38- از همان آغاز مطالب را با یکدیگر ارزیابی کنید
39- بین مطالبی که یاد گرفتید، ارتباط برقرار کنید
40- اکنون نوبت تلفیق اطلاعات با یکدیگر است
41- نتیجه ای که هر مطلب دارد را در نظر بگیرید
42- فواید دسته بندی اطلاعات
43- زمانی را برای تفکر بر روی روابط اجزاء با یکدیگر بگذارید
44- قبل از هر چیز علل یا عوامل را در مطلب کشف کنید
45- گردآوری همه ی اطلاعات در یک ساختار درختی
46- به فواید این مطلب بیندیشید
47- احتمالات مختلف را بسنجید (واقع بین باشید)
48- فکر های مختلف را بکار بگیرید
49- فراز و نشیب های مطلب را درک کنید
50- مطالب را به قسمت های قابل کنترل تقسیم کنید
51- دستورالعمل مطلب را تنظیم کنید
52- سهم هر جزء را با یکدیگر در نظر بگیرید
53- نکات مهم و طرح اولیه مسأله را آماده کنید
54- باید بدانید دقیقا چه مطلبی را آموخته اید
55- هر مشکلی را فرصتی برای بهبود شرایط در نظر بگیرید
56- موقع خواندن خلاصه برداری کنید
57- منطقی ترین دسته بندی را انجام دهید
58- به تفسیر یافته های خود توجه کامل داشته باشید
59- نحوه ی یادگیری خود را با دیگران مقایسه کنید
60- مطالبی که می دانید نسبت به آنها ضعف دارید، دقت بیشتری کنید
61- مشتاقانه توصیه ها را جدی بگیرید
62- پاسخ گویی به سئوالات را تمرین کنید
63- در جستجوی انتقادات باشید
64- سعی کنید بفهمید سئوالات چه منافعی دارند
65- همانطور که مشغول خواندن سئوالات هستید، اصلاحاتی انجام دهید
66- پس از خواندن متن، فواید مطالب را جستجو کنید
67- اگر باز هم لازم است به مرتب کردن پاسخ ها بپردازید
68- اهداف نویسنده را شناسایی کنید
69- سیستم شناسایی مؤلف را شناسایی کنید
70- به دستورالعمل های مؤلف دقت کنید
71- به طور منظم شیوه ی ارائه ی اطلاعات موجود را مورد تجدید نظر قرار دهید
72- محرک های هر جزء را شناسایی کنید (ارتباط یک جزء با جزء دیگر)
73- چندین سؤال منطقی در نظر داشته باشید
74- برای هر مسأله دلیل منطقی پیدا کنید
75- ساختار منظم عددی برای پاسخ داشته باشید (ارتباط زنجیر وار)
76- مدیریت بر زمان و عملکرد (تنظیم وقت)
خلاصه نویسی:
خلاصه نویسی یعنی فشرده کردن یک
متن کم و بیش طولانی به
کوتاه ترین مقدار ممکن. این کار مستلزم درک جوهر متن و در
درجه ی اول مستلزم درون سازی کامل موضوع آن و سپس آفرینش یک رشته فرمول های خلاصله
ای است که به روشنی حاوی
اندیشه های اساسی موجود در آن باشد.
در آغاز برای خلاصه کردن باید از متن کمک بگیرید. سپس باید بکوشید تا فقط به یاری حافظه آن را خلاصه کنید. سپس به بهبود ترکیبات ذهنی (اولویت بندی) دقت کنید. عجله نکنید و محتوای درس را تا می توانید یک دست و روشن ثبت کنید.
روش تقسیم و منها و لوزی برای فهمیدن درس:
در این روش تقسیم، ابتدا مطلب مورد مطالعه را به چند قسمت مجزا تقسیم می کنیم و هر بخش را به طور مجزا مطالعه می کنیم و بعد از یادگیری هر قسمت اجزای مختلف را به ترتیب پلکانی با یکدیگر مقایسه می کنیم و عوامل ارتباط هر بخش را با بخش دیگر بررسی می کنیم. اما در روش منها، ابتدا یک جزء اصلی را منها کرده و کنار می گذاریم و اجزای دیگر را با توجه به جزء اصلی با یکدیگر مقایسه می کنیم. برای مثال اگر بخواهید نقش قلب را در بدن بشناسید. ابتدا عضو قلب را از اجزای دیگر منها می کنید و هر عضو دیگر را با توجه به کار کرد قلب مورد مطالعه قرار می دهید. یعنی قلب با هر یک از اجزاء بدن قیاس می کنیم و در پایان نتیجه گیری می کنیم.
اما در روش لوزی ابتدا شروع مطلب را شناسایی کرده و به تدریج دامنه ی اطلاعات خود را درباره ی موضوع مورد نظر پیدا کرده با یکدیگر مقایسه می کنیم. به تدریج حجم اطلاعات بیشتر می شود و هنگامیکه به انتهای یادگیری (نتیجه گیری) می رسید از حجم اطلاعات کاسته شده و نتیجه ی اصلی را بدست خواهید آورد.
چگونگی احاطه بر درس:
1- آگاهی از نقشه های ذهنی نویسنده (درک مطلب)
2- بررسی دقیق نظام پنداره
3- یافتن عناصر و مباحث بحث
4- تقسیم مطالب به مراحل کوچک تر و کنترل پذیر
5- ایجاد مهارت ارتباط بین مطالب
6- استفاده از کانال های تجسمی
7- تفسیر نمودن و اداره کردن مطالب
8- توجه به نقطه نظرهای گوناگون
9- شیوه های درک مسائل مختلف
10- شناسایی قصد و هدف مجموعه ی مطالب
11- ایجاد باورهای ذهنی متعادل
12- احساس و برداشت شخصی از مأموریت مطلب
13- برداشت یا پنداره ی شخصی از نظام وسیع تری از موضوع
14- پیدا کردن نقش هر جزء در ارتباط با اجزاء دیگر
15- همخوانی اجزاء مطلب در بخش های مختلف درس
16- روابط میان اجزاء مطلب در ارتباط با هدف
17- سطح منطقی مطالب در چهارچوب درس
18- هماهنگی بین نتایج و کاربردهای گوناگون مطلب
مسائل کلی درس:
1- اهداف چگونه اجزاء را درک می کنند (ادراک مرتبط)
2- روابط اجزاء در یک روند مشترک چگونه است (شیوه ها و شگردها)
3- چگونه اجزاء درس در کنار یکدیگر قرار می گیرند (معیار گروه منسجم)
4- نسبت تقابل اجزاء درس با یکدیگر
5- نسبت تضاد اجزاء با یکدیگر
روش حل مسأله: (آغاز و پایان مسأله)
1- شناسایی فضای مسأله
2- مشخص نمودن اجزاء در محدوده ی فضای مسأله
3- شناخت شرایط موجود و هدف مسأله
4- شناخت راه مناسب برای رسیدن به هدف (الزامات اصلی و فرعی)
5- شناخت روابط و عملکرد اجزاء در کنار یکدیگر (مجموعه عوامل)
6- تدوین خط مشی حل مسأله (راه حل منسجم)
7- پیدا کردن راه حل مناسب با توجه به شرایط (یافتن دستورالعمل)
8- ارزیابی نیازها در حالت مطلوب (تجزیه در برابر تلفیق)
9- چگونگی ارزیابی و داوری مسأله (ضوابط و معیارها)
10- مفهوم مأموریت سازمانی برای حل مسأله (ترکیب کردن اجزاء)
11- راه یا خط مشی رسیدن به هدف
12- شناخت ابعاد گوناگون مسأله (شناخت روش ها یا راه حل های دیگر)
13- سلسله اقداماتی که باید رعایت شود
14- متعادل ساختن روابط اجزاء با یکدیگر (دقت در محاسبه)
15- مدیریت کردن اجزاء یک مسأله (یافتن و حل مسأله)
16- شناخت علت های اصلی و سبب های ناگزیر در حل مسأله
17- یافتن نظام مناسب (شناخت فرمول خاص) برای حل مسأله
18- همسویی وهدایت اجزاء مسأله برای رسیدن به یک هدف (نتیجه گیری ها)
19- رهبری و ارتباط مؤثر بین اجزاء مسأله
20- مهارت طرز استفاده از اجزاء مطلب برای رسیدن به هدف
21- شناخت بهتر روابط اجزاء با یکدیگر
22- شناخت الگوی راه حل
23- ارزیابی و تقویت اجزاء با یکدیگر (چگونگی رابطه ی پیوند اجزاء با یکدیگر)
هر کدام از دانش آموزان با درجات
متفاوتی بر درس تسلط می یابند. توانایی دانش آموز در تعامل اجزاء درس با یکدیگر
تعیین کننده است. این شیوه به دانش آموز کمک می کند تا به مهارت های بنیادی
دست یابد. در اینجا یافتن مشکلات و ارائه ی راه حل ها در چهارچوب مفهومی درس اهمیت
دارد.
بعد از مرور کلی مطمئن شوید که نکته های اصلی مربوط به درس را آموخته اید. به تدریج وارد جزئیات شوید. سپس توجهات منطقی مربوط به درس را مرور کنید و اهمیت تسلط بر مهارت های جدید را بفهمید و درباره ی کاربرد صحیح مهارت تفکر کنید. برای مثال در درس فیزیک فرمول مسأله ماشینی است که با سرعت 80 کیلومتر بر ساعت حرکت می کند. چه فرقی با فرمول مسأله ای که یک وزنه ی 10 کیلویی از فاصله ی 100 متری به سمت زمین رها می شود، خواهد داشت. مسلما در مسأله ی اول اصطحکاک اهمیت دارد و در مسأله ی دوم نیروی جاذبه نکته ی کلیدی است. اکنون کاربرد واقعی مسأله ی مورد نظر را در یافته اید.
مطالبی که خوانده اید با نظم وترتیب مشخصی دسته بندی کنید. باید برای انجام این کار دلیل بیاورید. نکته های اصلی درس را خلاصه کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص کنید. سرانجام چهارچوب کلی درس را مشخص کنید و توضیح دهید که درس چه کاربردهایی خواهد داشت. مطمئن شوید که هیچ نکته ای جا نیفتاده است.
عامل پرخوری و پرخوابی:
لقمان حکیم به فرزندش سفارش کرد: فرزندم! اگر معده پر گردید، تفکر به خواب می رود و حکمت لال می شود و اعضاء بدن سست می شوند و باعث ضعف ذهن و جسم می گردد. همچنین خواب بیش از حد نیز سبب اٌفت فعالیت مغز و کاهش یادگیری می شود. پرخوری آدمی را کسل، سنگین و مداومت در آن باعث فراموشی زودرس و کاهش حافظه می شود.
نوآوری:(نگاهی جدید به درس ریاضی)
ریاضی را به دنیای واقعی مربوط سازید:
یک شکایت معمول دانش آموزان آن است که مواد درسی که به آنها آموزش داده می شود، آنچنان دور از ذهن و بی معناست که هیچ ارتباطی با زندگی واقعی ندارد. اگر چه بسیاری از مفاهیم و مسائل ریاضی مفید و عملی هستند. اینجاست که معلم می تواند با نشان دادن نقش ریاضی در زندگی واقعی به دانش آموزان کمک کند.
- خرید از بقالی پُر از مسائل ریاضی است. خریداران اجناس را انتخاب می کنند، کل قیمت ها را محاسبه می کنند و غیره.
روش دیگر:
آموختن تقسیم به شیوه ی خلاقانه: هنگامیکه یک بیسکوییت دارید و می خواهید با دوستتان آن را میل کنید چه کاری می کنید. حتما آن را از وسط نصف (تقسیم) می کنید. حالا اگر سه نفر باشید و یا چهار نفر باشید چکار می کنید؟ حتما آن را به سه قسمت یا چهار قسمت (کسر) تقسمیم می کنید.
چگونه در هنگام خرید به تمرین ریاضی بپردازید:
مسلما برای پختن غذا باید مواد
لازم را به تعداد نفراتی که می خواهید غذا تهیه کنید، وزن کنید و مقدار آب، اندازه
ی ظرف، درجه ی
شعله ی اجاق و... را در نظر بگیرید.
با طرح این سئوال ها درک می کنید تا بین مفاهیم مختلف ارتباط برقرار کنید. (شناخت اجزاء و ارتباط آنها با یکدیگر)
تمرین خط:
می توانید با استفاده از آموزش خط و استفاده ی صحیح از جملات کامل مفهوم درک ریاضی در نگارش و زیبا نویسی را درک کنید. یعنی اصول خط خوانا و استفاده ی صحیح از زنجیره ی کلمات به شیوه ی استدلال منطقی و کامل کردن مفهوم مطلبی که انتقال می دهید به درس ریاضی کمک کند.
همینطور هنگام خواندن مطالب در
تحلیل مطلبی که می خوانید به
جنبه های علائم نوشتاری، شنیداری توجه کنید و به خصوص با حس دادن به صدایتان
آنچنان که در نوشته آمده، بیان کنید. یعنی جملات سئوالی، تعجبی و.. را همانطور
بگویید. حالا باید مانند شخصی که تأتر بازی می کند، باید در جای جای ادای کلمات و
خواندن جملات آن را با حس و حالت جمله بیان کنید. حتی گاهی لازم است قسمتی از متن
را آهسته بخوانید و یا جمله ی بعدی را سریع بخوانید. اگر جمله ای امری است به همان
گونه تلفظ کنید و اگر جمله ای باید با صدای بلند یا آهسته خوانده شود، همانطور
جملات را بخوانید. بنابراین در هنگام خواندن مطالب تمام محرکات را به ادراک تبدیل
کنید. باید سعی کنند که مطالعه را به امری جالب توجه تبدیل کنید. دانش آموزانی که
اهل مطالعه نیستند در دروس علمی مانند ریاضیات، فیزیک و شیمی بیشتر شکست می خورند.
شاید لازم باشد با یک مشاور روانشناس تحصیلی مشورت کنید تا شما را در پیدا کردن
بهترین راه حل و علت مشکل کمک کند.
آموزش ریتم به نوآموزان:
تیک تاک ساعت گوش کن با دقت
با یک تیک یک ضرب می زنم به درب
با یک تیک دو ضرب می زنم به درب
با یک تیک سه ضرب می زنم به درب
با یک تیک چهار ضرب می زنم به درب
حالا شناختی ریتم را تمرین بکن تو حالا
با یک تیک یک ضرب بزن به درب
با یک تیک دو ضرب بزن به درب
با یک تیک یک ضرب بزن به درب
با یک تیک سه ضرب بزن به درب
با یک تیک دو ضرب بزن به درب
با یک تیک سه ضرب بزن به درب
و.... شاعر: عبدالله یزدانی
نکته: شناخت ریتم می توانید هر دو طرف مغز را فعال
کند. این کار
می توانید به درک بهتر ریاضی کمک کند. با این کار شما حافظه ی قوی تری خواهید
داشت. همچنین این کار باعث تمرکز حواس را افزایش می دهد.
جدول تمرین ریتم
راست |
چپ |
چپ |
راست |
1 |
1 |
1 |
1 |
2 |
1 |
2 |
1 |
3 |
1 |
3 |
1 |
4 |
1 |
4 |
1 |
1 |
2 |
1 |
1 |
1 |
2 |
2 |
1 |
2 |
2 |
1 |
2 |
1 |
1 |
3 |
2 |
2 |
2 |
2 |
2 |
2 |
1 |
1 |
2 |
3 |
1 |
1 |
3 |
2 |
2 |
3 |
3 |
1 |
1 |
3 |
3 |
3 |
3 |
1 |
3 |
4 |
1 |
1 |
4 |
2 |
4 |
2 |
4 |
2 |
3 |
1 |
4 |
1 |
2 |
2 |
4 |
.... |
.... |
.... |
.... |
نکته: اکنون می توانید هر عدد را بین 1 تا 4 داخل ستون ها قرار دهید و ریتم های جدیدی را بسازید. سعی کنید هر خانه را در یک ثانیه اجرا کنید. مثلا اگر در خانه ی اول عدد (1) نوشته شده است در ثانیه اول یک ضربه بر روی میز بزنید و اگر در خانه ی دوم عدد (3) نوشته شده است در ثانیه دوم سه ضربه بر روی میز بزنید و....
سعی کنید با توجه به ثانیه های ساعت در هر ثانیه اعداد جدول را تکرار کنید. مثلا در ثانیه ی اول یک ضربه و در ثانیه دوم دو ضربه بزنید و...
64
به نام خدا
فکر کن، زندگی کن
گردآورنده: عبدالله یزدانی
سر شناسه : یزدانی، عبدالله، 1353-
عنوان و نام پدید آور : فکر کن، زندگی کن/ گردآورنده عبدالله یزدانی.
مشخصات ظاهری : 82 ص.: مصور (بخشی رنگی)
شابک : 80000ریال 4–36–8739-600–978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
موضوع : کودکان، راه و رسم زندگی
موضوع : Children – conduct of life
رده بندی کنگره : 1397 8ف4ی/1631 BJ
رده بندی دیویی : 4/ 170
شماره کتابشناسی ملی : 5114533
ناشر: دوقلوها
گردآورنده: عبدالله یزدانی
چاپ اول: 1397
شمارگان: 1000
شابک:4 – 36– 8739 – 600 – 978
قیمت : 8000 تومان
همه ی حقوق محفوظ است
تلفن: 7010507 – 0919
در مسیر زندگی تلاش کنید تا به مقصد برسید
نکته: برای رسیدن به موفقیت، مسیر مشخصی را تعیین کنید.
همیشه وقت شناس باشید
نکته: کارهای خود را در زمان بندی های مناسب انجام دهید.
هنگام مطالعه مواد غذایی مناسب بخورید
نکته: روزی سه تا پنج عدد پسته، بادام، گردو... بخورید
از ذهن خود به درستی استفاده کنید
نکته: از فکرهای بیهوده اجتناب کنید.
هر روز مطالعه کنید
نکته: کتاب های متناسب با سنتان بخوانید.
امانت داری
نکته: در امانت خیانت نکنید.
با چه افرادی دوستی نکنید؟
نکته: با افراد زورگو دوستی نکنید.
به بزرگترها احترام بگذارید
نکته: ادب و احترام نشانه ی شخصیت افراد است.
هنگام دوستی دقت کنید
نکته: با افراد ناباب دوستی نکنید.
کارهای بد ممنوع
نکته: قبل انجام هر کاری ابتدا فکر کنید و جوانب کار را در نظر بگیرید و بعد آن کار را انجام دهید.
شاد، شاد، شاد
نکته: با دوستان مهربان باشید و از دشمنان فاصله بگیرید.
پیش بینی نتیجه ی کار
نکته: قبل از انجام هر کاری پیش بینی کنید، بعد از انجام دادن آن چه عواقبی خواهد داشت.
بیهوده ذهن خود را خسته نکنید
نکته: سعی کنید وقت خود را با فکرهای بیهوده حدر ندهید.
مطالعه کنید
نکته: هر روز حداقل یک صفحه کتاب بخوانید.
آرزوهای بزرگ نیاز به تلاش دارد
نکته: با رؤیا پردازی نمی توان به موفقیت رسید. باید تلاش کنید.
ذهن خود را در مسیر کارهای درست هدایت کنید
نکته: از کارهای بی فایده بپرهیزید.
اجرای حرکت های ورزشی
نکته: هنگام اجرای حرکت های ورزشی، حرکت ها را به چند مرحله تقسیم کنید.
مسیر اجرای حرکت
نکته: مسیر اجرای حرکت را از قبل پیش بینی کنید. (تصویر سازی ذهنی)
روش استدلال کردن
نکته: آیا روی صندلی ای که سه پایه دارد می نشینی و اگر یک پایه ی آن لق یا شکسته باشد می نشینی. بنابراین هر کاری را که می خواهی انجام بدهی، چهار دلیل برای انجام آن داشته باش.
خوب گوش کن، خوب نگاه کن بعد عمل کن
نکته: ابتدا به صحبت های دیگران خوب گوش کن و خوب و بد سخنان را در نظر بگیر و بعد تصمیم به انجام آن داشته باش.
انسان باید درون خود را از ناپاکی ها پاک کند
نکته: برخی افراد مانند ماشین لباس شویی کثیفی ها را دور خود جمع می کنند.
مانند جاروبرقی عمل نکنید
نکته: مانند جاروبرقی افراد بی تربیت و نادان را سمت خود جذب نکنید.
مانند جارو عمل کنید
نکته: سعی کنید از افکاربد، افراد بد و... دوری کنید.
انرژی درونی تان را کنترل کنید
نکته: هنگام ورزش کردن انرژی حرکتی خود را کنترل کنید و ریتم حرکتی مناسبی داشته باشید.
خیلی مراقب باشید
نکته: قبل از اینکه با فردی دوستی کنید. ابتدا تحقیق کنید، سلامتی اخلاقی و روحی و روانی دارد.
افراد نگران و ناراحت
نکته: هر کس مطالعه و اندیشه اش کمک باشد سختی اش بیشتر است
چه جاهایی باید نه بگویید
نکته: مراقب باشید.
استفاده از تلفن
نکته: از تلفن در مواقع ضروری استفاده کنید.
خرید نان
نکته: برای درست شدن یک نان، زحمات زیادی صرف شده است.
میوه ها
نکته: برای اینکه بدن سالمی داشته باشید، میوه بخورید.
مسواک زدن
نکته: برای داشتن دندان های سالم، مسواک بزنید.
اهمیت مسواک زدن
نکته: مسواک زدن، خنده ی شما را زیبا می کند.
نظافت
نکته: همیشه مرتب و تمیز باشید.
ورزش کردن
نکته: هر روز حدود نیم ساعت ورزش کنید.
خاصیت ورزش چیست؟
نکته: تمیرینات ورزشی باعث تقویت قلب می شود.
مراقبت از طبیعت
نکته: حیوانات را اذیت نکنید و طبیعت را تمیز نگه دارید.
افکار به هم ریخته یا افکار منظم
نکته: سعی کنید، هنگام مطالعه و تصمیم گیری به افکار و اطلاعات ذهنی خود نظم بدهید.
خصلت های خوب
نکته: خصلت های بد را از خود دور کنید.
آدم های ظالم
نکته: آدم های بد، دیگران را مورد آزار و اذیت قرار می دهند.
مراقب باشید گول نخورید
نکته: مراقب باشید گول افراد را
نخورید. شاید شش تا حرف به شما بزند که پنج تای آن درست است و آخرین حرف برای فریب
دادن شما بکار گرفته شود. مثل اینکه غذایی را درست کرده اند و جلوی شما گذاشته
اند. این غذا با بهترین مواد درست شده و فقط عیب آن این است که شور است. یعنی یک
مؤلفه ی آن اشتباه است. آیا از این غذا
می خورید.
مراقب خواهر و برادر خود باشید
نکته: هرگز به خواهر و برادر کوچکتر از خود زور نگویید.
به همکلاسی خود کمک کنید
نکته: سعی کنید با همکلاسی خود با ادب و احترام رفتار کنید.
برای مسافرت به کشتی خوب نیاز دارید یا به یک ناخدای با تجربه؟
نکته: مسلما اگر مهندس، کشتی خوب و مقاومی را نساخته باشد و ناخدای خوب و با تجربه ای آن را هدایت نکند به مقصد نمی رسید. بنابراین این هر دو لازم است.
هنگامیکه می خواهید کاری را انجام دهید
نکته: اگر هنگام انجام کاری تردید دارید با افراد با تجربه و قابل اعتماد مشورت کنید.
مواد غذایی مضر
نکته: برخی از مواد غذایی مانند چیپس و پفک، نوشابه برای بدن ضرر دارند.
به اندازه غذا بخورید
نکـته: برخی از آدم ها هنگام خوردن زیاده روی می کنند.
آدم های سرگردان
نکته: آدم های نیاز به راهنمایی و کمک افراد دیگر دارند.
جوراب لنگه به لنگه
نکته: رفیق بد مانند جوراب لنگه به لنگه است.
دوستی خاله خرسه
نکته: دوست نادان همیشه دردسر درست می کند.
انجام دادن هر کاری مرحله به مرحله است
نکته: هر کاری که می خواهید انجام دهید. مانند درس خواندن (هر کتاب فصل های مختلفی) دارد. یا اینکه در رشد گیاه چند مرحله انجام می گیرد. بنابراین کارهایتان را مرحله به مرحله و با زمان بندی مناسب انجام دهید.
وقت شناس باشید
نکته: کارهای روزانه را روی نظم خاصی انجام دهید.
دوران کودکی، نوجوانی و جوانی
نکته: وقت بسیار مناسبی برای مطالعه دارید. بنابراین این لحظات را از دست ندهید. هر چه بیشتر مطالعه کنید، در آینده موفق خواهید بود. شک نکنید. مطالعه کنید. مطالعه کنید. مطالعه کنید.
برای رسیدن به موفقیت باید تلاش کنید
نکته: اگر بخواهید در آینده، برای جامعه مفید باشید باید چند ساعت در روز مطالعه کنید.
نکات کلیدی هر درس
نکته: هنگام مطالعه کردن نکات کلیدی را یادداشت برداری کنید.
اگر یک انسان چند بدی داشته باشید، باید چکار کنید؟
نکته: اگر فردی صد تا خصلت خوب داشته باشد و فقط دو یا سه بدی داشته باشد. باید با او دوستی کنید یا نه. مسلما چنین فردی برای دوستی مناسب نیست. مثلا اگر دوچرخه ای سالم باشد و فقط پیچ چرخ جلو شُل باشد آیا سوار آن می شوید. یا اینکه آیا در یک سطلی که فقط یه سوراخ دارد آب می ریزید. مسلما چنین کاری دور از عقل است.
زمان بندی مناسب
نکته: در طول روز، هفته، ماه و.... کارهای خود را روی نظم و انضباط انجام دهید تا هنگام امتحان به دردسر نیفتید.
نماز ستون دین است
نکته: از صبر و نماز یاری بگیرید و در هرکاری خدا را یاد کنید.
لباس مناسب
نکته: هنگام ورزش (مثلا بازی فوتبال) لباس مناسب بپوشید.
عبور از خیابان
نکته: هنگام عبور از خیابان مواظب ماشین ها، موتور سیکلت ها، دوچرخه سوار ها و... باشید. همینطور باید هر دو طرف خیابان را نگاه کنید. یعنی اول به راست و بعد به چپ نگاه کنید و بعد از خیابان عبور کنید.
مسخره کردن دیگران
نکته: اگر دیگران را مسخره کنید، تنها می شوید.
خصلت برخی از آدم ها
نکته: برخی از آدم ها با حرف هایشان دیگران را ناراحت می کنند.
خصلت برخی از آدم ها
نکته: برخی از آدم ها به دیگران زور می گویند.
خصلت برخی از آدم ها
نکته: برخی از آدم ها مثل مار خوش خط و خال با حرف های به ظاهر جالب سعی در خورد کردن شخصیت دیگران هستند.
خصلت برخی از آدم ها
نکته: برخی
از آدم های با حرف های فریبنده، دیگران را گول
می زنند.
خصلت برخی از آدم ها
نکته: برخی آدم ها زورگو هستند و به دنبال دعوا هستند و به اصطلاح به دیگران چنگ و دندان نشان می دهند.
نعمت های خداوند
نکته: محیط زیست را آلوده نکنید.
طبیعت
نکته: با طبیعت دوست باشید.
مراقبت باشید
نکته: مراقب باشید گول افراد ناباب را نخورید.
نحوه ی انتخاب دوست
نکته: دقت کنید، فردی که می خواهید با او دوست شوید با دیگران چه رفتاری دارد. بعد تصمیم بگیرید که با او دوستی کنید یا نه. بنابراین گول چرب زبانی و لبخند افراد را نخورید.
مدرسه
نکته: هنگامیکه مدرسه هستید. جلوی درب مدرسه تجمع نکنید.
دعوا و خشونت
نکته: هنگام دعوا و مشاجره با دیگران (حتی از دوستانتان با فردی دعوا و مشاجره کردند) مانند آب، آتش را خاموش کنید. نه اینکه خدای نکرده مانند بنزین و نفت آتش را شعله ور تر کنید. یعنی با رفتار و حرف ها و کارهایتان کار را خراب تر کنید.
وظیفه ی بزگتر نسبت به کوچکتر
نکته: اگر بزگتر از خواهر و برادر و یا دوست خود هستید، نقش حمایتی داشته باشید. نه اینکه به او زور بگویید.
مراقب قضاوت کردن دیگران باشید
نکته: هنگام قضاوت کردن مراقب باشید که اعتدال را رعایت کنید.
خصلت آدم های خوب
نکته: آدم های خوب مثل نسیم باد خنک هستند. نه اینکه مثل طوفان و رعد و برق عمل کنند.
استفاده از سخنان مناسب و حرف های شایسته
نکته: هنگامیکه فردی حرف های خوبی می زند، مثل این است که به منظره ی زیبا نگاه می کنید. در این حالت احساس خوبی می کنید و انرژی می گیرید.
بهداشت فردی
نکته: حداقل هفته ای سه بار مسواک بزنید و هفته ای دو بار حمام بروید. همینطور از وسایل شخصی خودتان استفاده کنید.
هنگام مطالعه
نکته: هنگام مطالعه شکل صحیح نشستن اهمیت دارد.
تفریح
نکته: حداقل هر ماه یکبار به سینما و تأتر بروید.
سال جدید
نکته: در سال جدید به یاد فقرا باشید.
خداحافظ عزیزان به امید موفقیت
آرزو می کنم در تمام کارهایتان موفق باشید.