روانشناسی

 

 

 

به نام خدا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معلمان چگونه می اندیشند

 

 

 

نویسنده: عبدالله یزدانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سر شناسه                     : یزدانی، عبدالله، 1353-

عنوان و نام پدید آور         : معلمان چگونه می اندیشند/ نویسنده، عبدالله یزدانی.

مشخصات نشر               : ورامین: دوقلوها، 1396.

مشخصات ظاهری           : 34 ص.: 5/14 * 5/21 س م.

شابک                         : 40000ریال 2–27–8739-600–978

وضعیت فهرست نویسی    : فیپا

موضوع                      : معلمان – روابط با شاگردان – جنبه های روان شناسی

موضوع                      : Teacher – student relationships – Psychological aspects

موضوع                      : روانشناسی تربیتی

موضوع                       : Educational Psychology

رده بندی کنگره              : 1396 6 م 4ی/1033 LB

رده بندی دیویی              : 1023/371

شماره کتابشناسی ملی       : 4658151

 

 

 

 

 

ناشر: دوقلوها

نویسنده: عبدالله یزدانی

چاپ اول: 1396

شمارگان: 1000

شابک:2 – 27 – 8739 – 600 – 978

قیمت : 4000 تومان

همه ی حقوق محفوظ است

تلفن: 7010507 - 0919

 

 

 

 

به نام خدا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

معلمان چگونه می اندیشند

 

 

 

نویسنده: عبدالله یزدانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سر شناسه                     : یزدانی، عبدالله، 1353-

عنوان و نام پدید آور         : معلمان چگونه می اندیشند/ نویسنده، عبدالله یزدانی.

مشخصات نشر               : ورامین: دوقلوها، 1396.

مشخصات ظاهری           : 34 ص.: 5/14 * 5/21 س م.

شابک                         : 40000ریال 2–27–8739-600–978

وضعیت فهرست نویسی    : فیپا

موضوع                      : معلمان – روابط با شاگردان – جنبه های روان شناسی

موضوع                      : Teacher – student relationships – Psychological aspects

موضوع                      : روانشناسی تربیتی

موضوع                       : Educational Psychology

رده بندی کنگره              : 1396 6 م 4ی/1033 LB

رده بندی دیویی              : 1023/371

شماره کتابشناسی ملی       : 4658151

 

 

 

 

 

ناشر: دوقلوها

نویسنده: عبدالله یزدانی

چاپ اول: 1396

شمارگان: 1000

شابک:2 – 27 – 8739 – 600 – 978

قیمت : 4000 تومان

همه ی حقوق محفوظ است

تلفن: 7010507 - 0919

 

مقدمه

بدون تردید عامل مؤثر در پرورش دانش آموز با صبر و حوصله امکان پذیر است. چرا که آموزش در ابعاد مختلف آن و برای انواع موقعیت های واقعی مؤثر است. همه ی هدف و امید من این است که دانش آموز اصول و مبانی رفتار با دیگران را بیاموزد. به تدریج موانع و مشکلات با صبر و حوصله مرتفع خواهد شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سفارش افلاطون به معلمین:

اولا لازم است به خودم تذکر دهم، خویشتن را ملامت کنم، بدون آنکه نیازی به تأدیب و تربیت دیگران داشته باشم.

ای گروه معلمین! روش شما با شاگردان، روش مستقیم و معتدل باشد. افراط و تفریط را بکار ندارید و به خدایی که ادب و آئیین و دانش را آفرید، شما را سوگند می دهم که از حد خود تجاوز نکنید، و برای شاگردان آئینه ای روشن باشید، تا آنها را مانند خود بار بیاوری!!! و باعث عادت ها و خوبی های بد در شاگردان نباشید. و سخنی که آنانرا منزجر سازد به زبان نیاورید. از شاگردان حیا کنید و آنها را تأدیب نکنید. تا مبادا تصور نمایند که به آنها ستم کرده اید. و هرگز به خاطر خشم، در صدد تنبیه و تأدیب شاگردان بر نیایید و نسبت به آنها مدارا نمایید. بایدشاگردان را به اندازه ی توانائی شان دروس را القاء نمایید و دلهای آنان را با اصرار و تکلیف های فوق الطاقه، سست و بیجان نسازید.

ویژگی معلم خوب:

معلم خوب باید فردی انسان دوست باشد و رفتار منطبق با موازین انسانی داشته باشد. هیچ چیز مخرب تر از آن نیست که رفتارتان فاقد احساس و عاطفه باشد و یا با سختگیریهای بیجا و رفتار ناشایست و عاری از مهر و عطوفت او را رنج دهید. در چنین صورتی بدبینی و انزجار در اعماق قلب او ریشه می دواند و هر زمان که امکان ظهور پیدا کند به صورت ناراحتی های روحی و روانی نشان داده می شود.

چنین دانش آموزانی با روحیه ی سرکشی و قانون گریز و بی اعتقاد به همه چیز بار می آیند و سرتاسر وجودشان را عقده های روحی پر می کند و نشاط و شادابی از چشمانشان زدوده می شود. اینان افرادی منزوی، عبوس و بدخلق بار می آیند و گاهی هم شخصیتی به کلی در هم و شکسته پیدا می کنند و یا تبدیل به انسانی بی اراده و بی هدف
می شوند.

نباید با دانش آموزان طوری رفتار کنید تا نسبت به سخنان شما
بی تفاوت باشند. در این صورت آنها به همه چیز و همه کس سوء ظن پیدا می کنند و بدبینی بیمارگونه ای در روح آنها ریشه می کند.

بنابراین محبت راستین و راهنمایی های درست و مهر آمیز و دور از بغض و کینه از طرف معلم و مربی مؤثر و گرانقدر است و مانع از آن می شود که شور و هیجان و انگیزه در آنها به سردی گراید و بدخویی در آنها ریشه کند.

به دانش آموزان محبت واقعی را نشان دهید تا آنها نیز نسبت به شما صمیمانه و بی ریا محبت داشته باشند. بنابراین اراده و شادابی و روح جستجوگری دانش آموز نباید با توهین و تهدید و کتک سرکوب شود. اگر معلم راه و روش درستی داشته باشد، کم کم علاقه و اعتماد
دانش آموز جلب خواهد شد.

تأثیر گذاری معلم:

متأسفانه برخی از معلمان کم تجربه به جای اینکه در پی تأثیرگذاری بر دانش آموز باشند، تنها می خواهند آنها را کنترل کنند. از این رو، آنها را محدود می سازند، تهدید یا تنبیه می کنند. در عمل بر
دانش آموز تأثیر نمی گذارند. اگر دانش آموز به انجام کاری مجبور شود. در واقع تأثیر نپذیرفته، بلکه تنها در آن لحظه برای فرار از تهدید، رفتارش را تغییر داده است. برای تأثیرگذاری عمیق و همیشگی بر زندگی دانش آموز، باید از هر گونه رفتار مستبدانه و زورگویی  برای کنترل آنان خودداری کرده و به جای آن از روش های مفید و متفاوت استفاده کنید. رفتارهای مثبت کم کم بر انگیزه ها و تمایل های دانش آموز تأثیر می گذارند.

نکته: مهمترین عامل شکل دهی به شخصیت دانش آموز، واکنش های منطقی و صبورانه از طرف معلم است. پس باید متوجه باشید که با آنان چگونه برخورد کنید.

ویژگی های زیر بیانگر معلم نمونه است:

1-  مهربان و با محبت بودن

2- علاقه مند بودن به شاگردان

3- گرامی داشتن و حرمت گذاشتن

4- آماده ی کمک و فداکار بودن

5- دلسوزی کردن و به فکر دانش آموز بودن

6- نقش حمایتی داشتن

7- تصحیح رفتار و عملکرد غلط دانش آموز به شیوه ای درست و منطقی

هدف تعلیم و تربیت:

هدف و رسالت تعلیم و تربیت، انسان سازی است. در این میان مدرسه، بیشترین سهم را برعهده دارد. این مسئولیت به عهده ی معلمان است و آنها هستند که باید دانش آموزان را به درستی تربیت کنند.

در میان مجموعه فعالیت هایی که برای تعلیم و تربیت دانش آموزان انجام می شود، بیشترین سهم به تدریس معلم در کلاس اختصاص دارد. تدریس را می توان فعالیت چند جانبه ی فکری، علمی، اخلاقی، اعتقادی و... دانست. چنانچه فعالیت های چند جانبه ی رفتاری، گفتاری، حرکات چهره، حرکات بدن، الفاظ بکار گرفته شده و... سرمشق دانش آموز می شود.

بنا به تعریف، فعالیت علمی جنبه های دیگر آموزش (رفتاری، گفتاری و...) را به همراه دارد که کلاس درس را تحت الشعاع خود قرار
می دهد و دانش آموز از مجموعه رفتارها و گفتارهای معلم درس
می گیرد. برای اینکه تأثیر معلم به هنگام تدریس چند جانبه است که به صورت غیر مستقیم می باشد. بنابراین معلم باید به دو عامل مسلط باشد. یکی نحوه ی صحیح ارائه ی درس و دیگری به نحوه ی ارائه ی موضوعی که می خواهد تدریس کند.

از آنجا که معلم با روح و روان و احساسات شاگرد سروکار دارد، چنانچه از لحاظ اخلای به درستی عمل نکند، زیان های جبران ناپذیری بر جای می گذارد. تأثیر نابجا بر روح کودک و نوجوان اثری دارد که احتمالا تا پایان عمر ادامه می یابد. بنابراین یک معلم باید اهداف انسان سازی را بر اهداف تحصیلی ترجیح دهد و در اولویت تدریس خود قرار دهد.

رسالت معلم و اهمیت شخصیت او در الگوپذیری:

درباره ی آداب ووظایف معلم چنین گفته اند. گرایش دانش آموز به تقلید از معلم در انجام اعمال نیک و یا ارتکاب خشونت، اهمیت نقش معلم واضح و روشن است. یعنی معلم و اعمال و رفتاری که در کلاس بروز می دهد، آینه ی تمام نمای رفتار شاگرد با دیگران است.

پس دقت کنید که معلم در معرض دید چشمان شاگردان است و برخورد معلم در طبع شاگرد مؤثر است. بنابراین توصیه شده است با شاگردان از سر رفق و مدارا برخورد کنید. زیرا اعمال منفی (توهین، سرزنش و...) چون یک بیماری مسری واگیردار است. در این صورت شاگرد طبق همان راه و روش پرورش می یابد. نتیجه اینکه امر تعلیم و تربیت با خشونت و سرزنش و... ناهماهنگ است. 

دانش آموزان از شما الگو می گیرند:

هنگامیکه دانش آموز از سوی معلم با رفتارهای ناشایست مواجه
می شود، همان رفتار را با دیگران انجام می دهد. این روش به نام یادگیری از طریق الگوسازی شهرت دارد. به عبارت دیگر بزرگترها (معلم، والدین و...) به عنوان الگویی برای کوچکترها هستند.
بچه هایی که در معرض رفتارهای خاص قراردارند آن رفتارها را از بزرگترها تقلید می کنند و ممکن است با همان رفتارها سعی در حل مشکلاتشان داشته باشند. اگر معلم دائم با دانش آموز جر و بحث و داد و بیداد کند،دانش آموز یاد می گیرد با دیگران همینگونه رفتار کند. اگر شما سعی کنید دانش آموز را با ترس و تهدید وتنبیه بدنی کنترل کنید او نیز ممکن است با دیگران همین گونه رفتار کند. پژوهش ها نشان داده است، بیشتر کودکانی که رفتارهای خشونت آمیز از خودشان نشان
می دهند از بزرگترها (والدین و...) الگو گرفته اند.

از مقایسه کردن شاگردان بپرهیزید:

مطلقا شاگردان را با یکدیگر مقایسه نکنید. به جای مقایسه کردن و انتقاد کردن هر کار کوچک دانش آموزان را گوش زد کنید و آنها را تشویق کنید، توانایی های دانش آموزان را تأیید کنید و به آنها روحیه بدهید.

لطفا متوجه باشید:

باید توجه داشته باشید که دانش آموزان خیلی حساسند و نسبت به همه چیز دقیقند. حال خوان آن چیز جزئی و با اهمیت باشد، خواه خیلی مهم. آنها خیلی علاقمندند که اطرافیان، به خصوص والدین، معلم و... آنها را دوست داشته باشند. هر بی توجهی را، به حساب بی علاقگی و دوست نداشتن می گذارند و هر حرف ناحق را به حساب بی عدالتی و ظلم می گذارند. همین امر سبب ناراحتی، و بی اعتمادی، بی انگیزگی و عدم توجه کافی به درس می شود. در ضمن یک نوع احساس بیهودگی به وجود می آورد که نابود کننده ی شخصیت آنهاست. در این مرحله بی حوصلگی استعداد دانش آموزان را بر باد می دهد. اخلاقشان را به تباهی می کشاند و آنها را دل آزرده و از خود بیزار می کند. برعکس در جریان توجه است که دانش آموز به نیروی شگرف خود پی می برد، دل و جرأت خود را می آزماید و انسانی علاقه مند به کار و تلاش و شاداب و مؤدب بار می آید. زندگی به معنی اراده و عمل. از طرفی مطالعه، انگیزه و عامل گسترش هوش و توسعه ی فکری است. حتی اراده از عوامل سازنده کشف معلول و علت در یک عملیات منطقی در ذهن است. به عبارت دیگر فعالیت حسی و حرکتی در واقع منشأ و منبع مشترک ادراک علوم مختلف است و ثابت شده است که انسان در جریان فهمیدن علوم مختلف به شعور و تفکر که شاخص انسان است و درک رابطه ی علت و معلول نائل می شود. بنابراین دانش آموزان باید به این امر معتقد باشند که مطالعه و تلاش می تواند استعدادهای آنها را شکوفا کند و تمام موانع را از بین ببرد. نتیجه ی آن رها شدن از خود بیگانگی است. از طرفی آموزش اگر توأم با تکرار نباشد، از بین می رود.

تربیت امری تدریجی است:

بسیاری از والدین و معلمان انتظار دارند که با چند جلسه آموزش و تمرین شاگرد دگرگون شده به آگاهی و نتیجه ی مطلوب دست یابد و در این رهگذر کمی با شتاب زدگی موضوع را دنبال می کنند. غافل از اینکه تدریس به مرور زمان و گذشت ایام بدست می آید. به عنوان مثال اگر شاگرد رفتار نامطلوب دارد، باید به مرور زمان به جای رفتار نامطلوب روش مطلوبی جایگزین کند.

پر واضح است که همه ی افراد کارهایشان را بر طبق عادت انجام
می دهند. حتی روحیات بد و زشتی که از دوستان ناباب می آموزند به صورت عادت استحکام و استوار می یابد. بدیهی است که هیچ چیزی به صورت عادت در نمی آید، مگر آنکه آن رفتار مکررا انجام شود. بنابراین باید با صبر و حوصله عادت های نیکو را در آن به وجود

نقش روحیه ی معلم در کلاس:

روانشناسان می گویند: اگر می خواهید محبوب باشید، همواره تبسم بر لب داشته باشید. دانش آموزان معمولا معتقدند تحمل کلاس با معلم عبوس بسیار خسته کننده و زجر آور است. نشاط توأم با لبخند معلم باعث  جذابیت کلاس می شود. باید بتوانید چگونه درباره ی اتفاق جاری در کلاس فکر کنید و با چه روحیه و شیوه ای با آن برخورد کنید.

سلامت روانی دانش آموز:

اولین اولویت معلم ، به طور قطع مراقبت از سلامت روانی
دانش آموز است. حدود پنجاه سال قبل این موضوغ هنوز مورد توجه بسیاری از معلمان قرار نگرفته بود. اما امروزه یکی از مسائل اساسی و ضروری می باشد. وظیفه ی معلم این است که حس اعتماد به نفس مسئولیت پذیری در دانش آموزانی که باید زندگی خود را در دنیای رقابتی به شکلی موفق بسازند، پرورش دهد.

زمانیکه دانش آموز درک کند که معلم دوستش دارد و برایش ارزش قائل است، بسیار خوشحال می شود و در دلش حس اعتماد به نفس بالایی به وجود می آید و از نظر روحی نسبت به افرادی که دوست داشته نمی شوند، ثبات بیشتری پیدا می کند.

صحبت نکردن با دانش آموز و حتی نزدن لبخند به آنها، مانع از آن می شود که آنها بدانند برایتان با ارزش هستند. بنابراین، باید کلام و عملکرد معلم با این مطلب مهم همراه باشد.

یکی از رفتارهای مناسبی که می توانید انجام دهید این است که، با نگاه محبت آمیز به آنها نگاه کنید. در ادامه به حرف های آنها گوش کنید. همچنین با کلمات مناسب می توانید به دانش آموزان حس اعتماد به نفس را تقویت کنید. یکی از این قوانین این است که مرتبا به دانش آموزان بگویید. ((شما می توانید موفق شوید، اگر بخواهید.))

دانش آموزان از شما الگو می گیرند:

هنگامیکه دانش آموز از سوی معلم با رفتارهای ناشایست مواجه
می شود، همان رفتار را با دیگران انجام می دهد. این روش به نام یادگیری از طریق الگوسازی شهرت دارد. به عبارت دیگر بزرگترها (معلم، والدین و...) به عنوان الگویی برای کوچکترها هستند.
بچه هایی که در معرض رفتارهای خاص قراردارند آن رفتارها را از بزرگترها تقلید می کنند و ممکن است با همان رفتارها سعی در حل مشکلاتشان داشته باشند. اگر معلم دائم با دانش آموز جر و بحث و داد و بیداد کند،دانش آموز یاد می گیرد با دیگران همینگونه رفتار کند. اگر شما سعی کنید دانش آموز را با ترس و تهدید وتنبیه بدنی کنترل کنید او نیز ممکن است با دیگران همین گونه رفتار کند. پژوهش ها نشان داده است، بیشتر کودکانی که رفتارهای خشونت آمیز از خودشان نشان
می دهند از بزرگترها (والدین و...) الگو گرفته اند.

مراقبت رفتارتان باشید:

برای اینکه انگیزه های مثبت در دانش آموز شکل بگیرد، باید از عکس العمل های منفی خودداری کنید و به جای آن از بازخوردهای مثبت بهره بگیرید. اگر قرار است دانش آموز تنبیه شود، باید رفتارش را تنبیه کنید نه شخصیت او را. برای مثال به جای اینکه بگویید، تو چقدر تنبل هستی؟ دیگر از دستت خسته شدم. بگویید: تو می توانی با برنامه ریزی موفق شوی و... متأسفانه گاهی مشاهده می شود برخی معلمین کم تجربه با عکس العمل های غیر منطقی موجب دلسردی و ناامیدی دانش آموز می شوند.

نکته: برای هماهنگ ساختن سطح توقع خود با توانایی دانش آموز،
می توانید از او تست هوش بگیرید تا متناسب با هوشش از وی توقع داشته باشید. به جای اینکه به دانش آموز بگویید تنبل چرا درس
نمی خوانی، به او بگویید از اینکه می بینم نمره هایت پایین است، خیلی ناراحت می شوم.

فضایی محترمانه:

هنگام عنوان کردن اشتباهات شاگرد، ملایمت رفتاری و گفتاری را فراموش نکنید. سر او داد نکشید. با توهین یا کلمات نامناسب اشتباهش را یادآور نشوید. تنها گفتن این جمله که " چرا این کار را کردی " درست نیست و ممکن است زمینه ی لجبازی و یا بدتر از آن زمینه ی الگوبرداری شاگرد از این نوع برخورد را یاد بگیرید و او نیز با دیگران همین رفتار را نشان دهد.

ابتدا علت ناراحتی تان را عنوان کنید و بعد رفتار درست را بازگو کنید. اگر دانش آموز پی به اشتباهش برد لازم نیست ادامه دهید و موضوع را پست سر هم تکرار نکنید.

وقتی اشتباهی عنوان شد، به دانش آموز فرصت دهید و اگر اشتباه دیگری انجام داد، اشتباه قبلی را پیش نکشید، بلکه با لحن و بیان مناسب مسیر درست را نشان دهید. اما در مواقع لازم محروم کردن را فراموش نکنید.

پرهیز از خشم و زورگویی:

از دیگر راهکارهایی که برای ایجاد نظم و انضباط در دانش آموز مورد توجه قرار می گیرد، پرهیز از خشم و زورگویی اس. انضباطی که بر پایه ی خشم استوار باشد و با زور حاکم شود، همچون خانه ای است که بر پایه های سست بنا می شود و با برداشته شدن زور و اجبار، از هم می پاشد و فرو می ریزد.

ایجاد انضباط از راه زور، پیامدهای زیان باری در پی خواهد داشت که می توان از میان آنها به مقاومت، بی اعتنایی، پرخاشگری، بدخلقی، دروغگویی، انزوا طلبی، لج بازی و از بین رفتن اعتماد به نفس دانش آموز می انجامد. او حقیقت را درک خواهد کرد و سمت و سو و جهت فکری خود را تغییر می دهد. هنگام راهنمایی باید شکیبا بود، ولی در اجرای انضباط باید مأیوس نشوید و از راه تشویق و تحسین و هنگام ضرورت با تذکر و دیگر روش های اصلاحی،
می توان به اصلاح رفتار دانش آموز پرداخت.

شخصی نزد امام موسی کاظم (ع) رفت و از فرزند خود شکایت کرد. ایشان فرمودند:

(( او را نزن، بلکه برای مدتی کوتاه، به وی بی اعتنایی کن))

الگوی رفتاری خوبی برای دانش آموز باشید:

تجربه ی دوست یابی خود را در اختیار دانش آموز قرار دهید. برای او توضیح دهید که چگونه دوستان خود را انتخاب می کنید. به او یاد دهید، چگونه یک بحث را آغاز کند. چگونه موضوع را بسط و گستر دهد، چگونه به زوایای اصلی وفرعی موضوع بپردازد و چگونه نتیجه گیری کند. چگونه به پس سخن دیگران پی ببرد. هر چه بیشتر درباره ی تجربیات (شکست ها و پیروزی ها) صحبت کنید، مهارت های اجتماعی او را بیشتر تقویت
می کنید.

سرمشق اخلاقی خوبی باشید:

معلم یکی از مهمترین آموزگار اخلاقی دانش آموز می باشد. او با مشاهده ی انتخاب ها و شنیدن حرف های شما، معیارهای اخلاقی را می آموزد. پس توجه کنید با دانش آموزان چه رفتارهایی می کنید؟ با تضادهای اخلاقی خودتان چه برخوردی دارید؟ دانش آموز به همه ی تصمیم ها و ویژگی های اخلاقی معلم با دقت نگاه می کند. از خودتان بپرسید اگر من تنها سرمشق یادگیری دانش آموز هستم، او امروز چه چیزی یاد گرفته است؟

آرام و خونسرد باشید:

هنگامیکه با دانش آموز خود صحبت می کنید، آرام و خونسرد باشید. گفتن این مسأله آسان تر از عمل کردن به آن است. وقتی معلمین با دانش آموز صحبت می کنند باید سعی کنند خونسردی خودشان را حفظ کنند وخیلی عاقلانه درباره ی اشتباهات دانش آموز واکنش نشان دهند. وقتی دانش آموز نمره ی خوبی نگرفته، بدین معنی نیست او انسان احمقی است، بلکه حتما برای امتحانش به اندازه ی کافی درس نخوانده است.

اگر دانش آموزی، همکلاسی اش را کتک زده است، ضرورتا بدین معنی نیست که او بدجنس است، فقط رفتار او غیر قابل قبول است. به جای اینکه او را تنبه کنید، باید به علایق، ارزش ها و کارهایی که دوست دارد، توجه کنید. مثلا اگر علاقمند به ورزش است یک جلسه از زنگ ورزش محروم شود. اگر علاقمند است زنگ تفریح در حیاط مدرسه باشد یک جلسه زنگ تفریح پشت دفتر مدرسه بایستد. اگر به دلیل بی انضباطی دیر به مدرسه آمده، می توانید زنگ آخر حدود بیست دقیقه دیرتر از دیگران از مدرسه خارج شود. اگر در درس خاصی ضعیف است می توانید به او کمک کنید تا روش صحیح درس خواندن را یاد بگیرد. این قبیل کارها نتیجه ی عکس ندارد. مراقب عکس العمل های صورت و چهره ی وتُن صدایتان باشید. تأثیر برخورد معلم بسیار مهم است.

 

 

استفاده از الگوهای غلط ممنوع:

الگوهای غلط در تربیت دانش آموز شامل موارد زیر است:

1- تهدید ها:

هنگامیکه دانش آموز را تهدید می کنید، نه تنها دردی دوا نمی شود، بلکه کار را مشکل تر می کند. با این قبیل هشدارها نمی توان به
دانش آموز فهماند که کارش غلط بوده است. بلکه با این رفتار
دانش آموز را به مبارزه دعوت کرده اید. اگر دانش آموز نسبت به خودش احترام قائل باشد، بایستی دوباره نافرمانی کند تا به خودش و دیگران نشان دهد که آدم بزدل و ترسویی نیست.

نکته: این طرز برخوردها کاملا اشتباه است.

2- توقعات غیر واقعی:

نباید از دانش آموز به دلیل درس نخواندن وعده گرفت که در آینده رفتار بدش را اصلاح کند. وقتی دانش آموز وعده ای ناخواسته
می دهد، در واقع چکی بانکی می کشد که شاید در آن بانک اصلا پولی ندرد. معلم نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب آمیز باشد.

3- سخنان نیش دار وطعنه آمیز:

معلمان کم تجربه که در استفاده از سخنان نیش دار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارند، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی
دانش آموز به حساب می آیند. اینگونه معلم ها با بیان این واژه ها مانعی در برابر ایجاد ارتباط مؤثر بین خودشان و دانش آموز
می شوند.

نکته: سخنان نیش دار و طعنه آمیز باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین معلم و دانش آموز است. بهترین کار این است که از سخنان نیش دار پرهیز کنید و این حرف ها را به دانش آموز نزنید. آگاهانه یا ناآگاهانه نباید دانش آموز را از خودتان برنجانید. با این کار او از معلم خود دور می شود. سخنان طعنه آمیز جملاتی هستند که اعتماد به نفس
دانش آموز را ضعیف می کند.

 

 

 

اعتماد به نفس دانش آموز چگونه تقویت می شود:

وظیفه ی اصلی و مهم معلم این است که عمیقا به دانش آموز بفهمانید که او شایستگی زیادی دارد و دوست داشتنی و با ارزش است و برای جامعه اهمیت زیادی دارد. زیاد شدن اعتماد به نفس دانش آموز، تا حد زیادی به عملکرد و رفتا والدین و مخصوصا معلم بستگی دارد. اگر معلم، نشان دهد که برای شاگردش ارزش قائل است، دانش آموز هم حس خوبی نسبت به خودش پیدا می کند. اما اگر معلم اشتباهات دانش آموز را بزرگ کند، احتمالا احساس ضعف و کمبود خواهد کرد. البته لازم است دانش آموز بعضی از عقاید و طرز فکر خود را تغییر بدهد و در موارد متعددی نسبت به اعمال و رفتار خود دچار شک و تردید می شود. اما معلم باید بر نقاط مثبت آنها بیشتر از نقاط ضعف آنها پافشاری کند. برداشتی که دانش آموز از خودش دارد، چه نقاط قوت و چه نقاط ضعف به او کمک می کند تا در مسیر درستی گام بردارد.

معلمان کم تجربه انعطاف پذیر نیستند و از دانش آموز درست پشتیبانی
نمی کنند. آنها کوشش می کنند تا رفتار و آشفتگی خودشان را برطرف کنند و در این وضعیت با خشم و توهین صحبت می کنند. (خیلی تنبل هستی؟)، (چند بار بهت گفتم؟)، (برو دنبال کارت؟)، (مثل اینکه نمی خوای آدم بشی و...) دانش آموزی که این پیام های منفی را می شنود، حس می کند که هیچ وقت نمی تواند کاری کند که معلم از او راضی باشد. در چنین مواقعی عزت نفس خود را ازدست می دهد و زندگی برایش سخت تر می شود.

معلمینی که همیشه طرز برخورد و لحن صحبت آنها منفی است، احتمالا خودشان در دوران تحصیل دائما از طرف معلم خود مورد سرزنش و تنبیه قرار گرفته اند و بدون اعتماد به نفس بزرگ شده اند. مسلما همان روش تربیتی که فرا گرفته اند را در مورد دانش آموزان خود به اجرا می گذارند.

معلم می تواند نگرش دانش آموز از خودش را تقویت کند. مدارس معمولا چندان تلاشی برای بالا بردن اعتماد به نفس یا تشویق دانش آموز نمی کنند و در اکثر مواقع، دانش آموز به علت اشتباهات و رعایت نکردن قوانین مورد توهین و سرزنش قرار می گیرد. (تو هیچ وقت به جایی نمی رسی)

سعی کنید برایش ارزش قائل شوید و موفقیت هایش را تشویق و تمجید کنید و استعداد و توانایی هایش را بسنجید و آن را تأیید کنید. دانش آموز را دائما تحسین کنید و هنگام مشکلات در کنارش باشید.

مشوق باشید و سعی کنید او را وادار کنید در زمینه های رایانه، موسیقی و نقاشی و ورزش و هنر هم شانس خود را امتحان کند. این کار باعث می شود به توانایی هایش افزوده شود.

هر گاه رفتار معلم با دانش آموز صمیمی و مهربان باشد، تغییرات زیادی در رفتار و برداشت او از زندگی خواهید دید و او با اعتماد به نفس بیشتری رفتار می کند و خوشحال و شادمان می شود. در نتیجه با دوستان، همسالان، خانواده، جامعه رفتار بهتری خواهد داشت.

زیرا نگرش او نسبت به خودش تغییر کرده است و چون اعتماد به نفس اش تقویت شده است، موفق تر، راضی تر و خوشحال تر خواهد بود.

آموزش ادب با بی ادبی امکان ندارد:

ادب هم یک صفت شخصیتی است و هم یک مهارت اجتماعی به حساب می آید. ادب از این طریق کسب می شود که دانش آموز با معلم خود همانند سازی می کند و نیز از راه تقلید از معلم فرا می گیرد. بنابراین تحت هر شرایطی، ادب باید به دانش آموز آموخته شو. هنگامیکه به وسیله ی پرخاشگری بخواهید به دانش آموزی آموزش دهید، نتیجه ای حاصل نمی شود، بلکه در بیشتر موارد نتیجه ی معکوس دارد. جز اینکه دانش موزی پرخاشگر به جامعه تحویل
داده اید.

اکنون می توانید بسیاری از مسائل را با بی ادبی کمتر به دانش آموز، آموزش دهید. یادتان باشد این نوع برخوردهای غلط دانش آموز را به سوی بی ادب بودن سوق می دهد. خطر اینجاست که دانش آموز با مشاهده ی این رفتار از معلم خود الگوبرداری می کند.

نکته: اگر دانش آموز اشتباهی مرتکب شده است با رفتار غلط جو را متشنج نکنید. در این صورت امکان بیشتری وجود دارد تا دانش آموز از فرامین شما اطاعت کند.

آینه ای باشید برای شخصیت دانش آموز:

چه کاری می توانید بکنید تا دانش آموز را در شناختن احساسات و آرزوهایش یاری دهید؟ برای جامه ی عمل پوشاندن به این خواسته، شما می توانید آینه ای برای احساسات او باشید. دانش آموز با نگاه کردن به آینه از احساسات خودش آگاه می شود. عمل آینه این است که دانش آموز با نگاه کردن به معلم خود چه تصوری پیدا می کند.

وظیفه ی معلم این است که با احساساتش چه چیزی را انتقال می دهد. بدون اینکه از حالت احساسی خارج  نشود.

رفتارهای محبت آمیز:

رفتارهای محبت آمیز نیاز به سرمایه ندارد. اما بهترین کاری است که می توانید انجام دهید. رفتار محبت آمیز مثل عطر گلی است که فضای اتاق را پر کرده است. با روحیه ای عبوس و درهم نمی توان وارد بحث های علمی شد. هر اندازه مهربان باشید به همان اندازه موفق تر هستید. تنها یک راه وجود دارد، کلاس درس را برای خود و
دانش آموزان سخت نگیرید. یادتان باشد، اگر شما هم سراغ مشکلات نروید، خواسته و یا ناخواسته مشکلات با سراغ ما می آیند. بنابراین هر دانش آموز مشکلاتی دارد که باید از طریق تفکر واندیشه و
راه کار دادن حل شوند، نه از طریق راه های منسوخ شده.

نکته: مهربان و نجیب باشید و مطمئن باشید دانش آموزان شبیه شما
می شوند.

خوش خلق و بشاش باشید:

اگر می خواهید در درون دانش آموز نفوذ کنید، گشاده رو و با آرامش باشید. یادتان باشد وقتی با دانش آموز  بد برخورد می کنید،
اول خودتان آزار می بینید. با صبر و دید نو و فعالیت مستمر می توانید سر منشأ خدمت ارزنده، نوآور و خلاقانه باشید.

سرزنش و انتقاد ممنوع:

همه ی معلمین خواهان پیشرفت و موفقیت دانش آموزان خود هستند. اما گاهی حساسیت های بیش از اندازه در برابر عملکرد دانش آموز، موجب بروز برخی واکنش های غیر منطقی می شود. این کار پیشرفت دانش آموز را خدشه دار می کند. آیا تا به حال فکر کرده اید که همه ی دانش آموزان توان و استعداد یکسانی ندارند. باید انتظارات خود را نسبت به هر دانش آموز در نظر بگیرید. نه اینکه همه ی دانش آموزان را به یک چشم نگاه کنید.

نکته: دانش آموزانی که بسیار کانون انتقاد و سرزنش قرار می گیرند، عملکردشان ضعیف می شود. همینطور حرمتی بین دوستان و همکلاسی های خود ندراند. یادتان باشد، انتقاد و سرزنش، دانش آموز را دلسرد می کند. چنین دانش آموزانی شورو اشتیاقی برای پیشرفت در خود احساس نمی کنند. اگر تا کنون از انتقاد و سرزنش استفاده کرده اید. برای بهبود انگیزه و روحیه ی دانش آموز، برجسته کردن نقاط مثبت ضروری است. تنها زمانی که دانش آموز احساس کند در انجام تکلیف مهارت و استعداد لازم را دارد، رغبت و اشتیاق نشان می دهد.

به دانش آموز حق سخن گفتن بدهید:

دانش آموز باید در تعیین مقررات و محدودیت ها حق اظهار نظر داشته باشد. این شیوه، افزون بر اینکه بیشتر کارایی دارد، دانش آموز را مستقل بار می آورد و فکر نمی کند مقررات بر او تحمیل شده است. با این کار در واقع به شخصیت دانش آموز احترام گذاشته اید.

نکته: اگر دانش آموز دلیل مقررات را بداند، بهتر وظایف خود را انجام می دهد.

به دانش آموزان امنیت عاطفی بدهید:

اگر معلمان تلاش کنند که کلاس درس خوشایند و ارضاء کننده باشد، کیفیت و راندمان آموزش ارتقاء خواهد یافت. یعنی آموزش باید نسبت به علایق دانش آموز و هماهنگ با آن باشد. تمایل معمل باید در
درجه ی اول روی توجه دانش آموز یا تلاش او متمرکز باشد. مهم
این است که دانش آموز با اشتیاق برای فهمیدن مطلب تلاش کند و علاقه ی خود را از دست ندهد. بدون شک هر چه برنامه های درسی بهتر طرح ریزی شوند، موفقیت بیشتری بدست خواهد آمد.

نحوه ی نفوذ و متقاعد کردن شاگرد:

اگر نسبت به شاگردان ابراز محبت و یکدلی داشته باشید، ناخودآگاه با همکاری بیشتر دانش آموزان مواجه خواهید شد. به جای جملاتی نظیر ( این مشکل خودتان است و... ) و از این قبیل جملات، سعی کنید دانش آموزان را با خود همراه کنید.

آموزش روش فکر کردن صحیح به دانش آموز:

به دانش آموزان باید اندیشدن را بیاموزید، نه اندیشه ها را. به آنها بیاموزید روش حل مسأله گام به گام تحقق می یابد. به آنان بیاموزید این امر محقق نخواهد شد، مگر با همت والای خود آنها در چرخه ی عمل و دانش آموز و تفکر و عمل را همراه با ادب و معرفت
می آموزد.

به دانش آموزان تجربه های زندگی را یادآور شوید تا یاد بگیرند خودشان بازیگران ماهری باشند تا مشکلاتشان را با اندیشه و صبر و حوصله حل کنند. به آنها بگویید آن چیزی که می تواند زندگی و
آینده ی آنها را درخشان کند، بهره مندی از علم و دانش و معرف است. در این مسیر با کامل شدن ذهن، راه پیشرفت سریع تر خواهد بود. در این شرایط احساس می کنید دست یابی به آرزوهایتان آنقدر هم مشکل نیست و رسیدن به آن را کاری غیر ممکن نمی دانید.

موفقیت در درس این است که خودتان را دست کم نگیرید. باور کنید که قابلیت های بی نظیری در وجودتان وجود دارد.

نکته: اگر معلم در توانمندی های دانش آموز شک کند، به همین ترتیب دانش آموز هم باور می کند که قابلیت های کمی در وجود خود دارد. باید به دانش آموز تلقین کنید با تلاش و انرژی و خودباوری و خلاقیت و امید، آینده ای روشن در انتظار اوست. بنابراین در هر شرایطی نظر مثبت به دانش آموزان داشته باشید.

در برخورد با دانش آموز چه کار کنید:

1- هیچ فردی تحکم و بداخلاقی را دوست ندارد.

2- سعی کنید از حرف های توهی آمیز اجتناب کنید.

3- هرگز نباید فشار و تسلط معلم بر شاگرد محسوس باشد.

4- بهتر است به شاگردان مجالی برای اظهار نظر بدهید.

5- راهنمایی های خود را به صورت پرسش ادا کنید تا دستورات معلم به صورت تصور فکری و حکم غیر مستقیم باشد.

6- باید به او فرصت دهید تا درباره ی وضعیت جدید فکر کند، ان را تجزیه و تحلیل کند.

7- معلم باید فشار بر روی دانش آموز مشکل دار را کم کند تا اعتماد به نفس دانش آموز زیاد شود.

8- پیامدهای منفی رفتارش را به دانش آموز گوش زد کنید.

9- معلم باید با مداخله و علت یابی موضوع، مشکلات را حل کند.

10- معلم باید رفتارهای خوشایندی برای برخورد با دانش آموز داشته باشد.

 

با دانش آموزان زیبا و مثبت صحبت کنید:

باور به اینکه چگونه گفته ها و سخنان معلم می تواند بر سرنوشت و ساختار زندگی جامعه تأثیر بگذارد، بسیار باور نکردنی است! تحقیقات نشان داده است که گفتار معلم بر روی دانش آموز بر شکل باورها، رفتار و سرنوشت او تأثیرگذار می باشد. چنانچه جناب مهدی انصاری قمی می گوید: نباید فراموش کرد که سخن و کلام در رفتار و شخصیت آدمیان و ساختار روحی و اخلاقی و اجتماعی و دینی به همان اندازه اثرمند است که آب و هوای و غذا مؤثر است.  (مقدمه ی کتاب غرالحکم، ص 7)

به واقع بخش اعظم شکل ذهنی دانش آموز متأثر از کلمات و گفته های والدین و معلم است که در شرایط و اتفاقات گوناگون بیان می شود. البته طرز بیان، (نحوه ی استفاده از کلمات) اهمیت دارد.

(کلام معلم سرمایه ای گرانقدر و سرنوشت ساز است)

بنابراین به هر صورتی که با دانش آموز سخن می گویید، دانش آموز هم همان صورت در آینده (بزرگسالی) در جامعه با دیگران سخن خواهد گفت. اگر با نیش و کنایه و تمسخر و نگاهی خشم آلود سخن بگویید.....

نکته: با تکرار سخنان امید بخش، روحیه ی نشاط و شادابی را در محیط کلاس مانند عطر گل های بهاری تزریق کنید.

احساس خوشبختی زمانی در دانش آموز شکل می گیرد که محتوای سخنان معلم، روحیه و نشاط، امید و آینده ی دلچسبی را ترسیم کن. بنابراین کلمات انگیزه بخش را تمرین کنید. رفته رفته شاهد تغییراتی در روحیه ی دانش آموز خواهید شد. بنابراین با استفاده از تلقینات مثبت تصویر جدیدی را پدید آورید. استفاده از تلقینات مثبت، شیوه ی مؤثری برای ایجاد رفتارهای جدید است.

(کلام معلم، معمار آینده ی دانش آموز است)

نکته ی دیگر اینکه اگر از نفوذ کلامتان با خبر باشید، به  هنگام سخن گفتن دقت بیشتری خواهید کرد. بکارگیری کلمات منفی را متوقف کنید. در غیراینصورت باید منتظر عواقب و پیامدهای منفی، رفتارها و عملکرد غلط دانش آموزانی که در ینده به بزرگسالی می رسند، در جامعه باشید.

جک کنفیلد می گوید:

بدانی که شما پیوسته با کلمات خود چیزی مثبت یا منفی خلق می کنید.

حفظ حیثیت دانش آموز:

هرگز دانش آموز را در حضور همکلاسی هایش سرزنش و ملامت نکنید. با این کار شخصیت او را نادیده گرفته اید و تأثیر ناخوشایندی روی وی گذاشته اید. در صورتی که اگر کمی اندیشه کنید این کار
هیچ ضرورتی ندارد و هیچ تأثیر مثبتی به جا نمی گذارد. با کمی فکر
می توانید کلمات شایسته بیابید و صمیمانه بکوید، عیب شاگرد را تشخیص دهید. لذا باید به شخصیت شاگرد احترام بگذارید و آنان را به حفظ حیثیت خویش یاری دهید.

نکته: با راهنمایی مؤثر، حمایت و ایجاد احساس امنیت در دانش آموز، به او تفهیم کنید که چه انتظاراتی از او دارید. به او کمک کنید تا احساس خوبی نسبت به درست انجام دادن وظایفش داشته باشد.

پس باید جدا از ملامت و ستیزه پرهیز کنید و آنان را در بهبود احوال و اصلاح معایب یاری دهید. لذا برای تغییر احوال دانش آموز از محاسن آنها قدردانی کنید و کوچکترین پیشرفت آنها را تمجید کنید.

اگر شاگرد به معلم خود اطمینان کند، آنوقت سعی می کند خود را به خیر و صلاح هدایت کند. باید دانش آموز احساس کند که او اطمینان دارید. با او ماند انسانی محترم و شرافتمند رفتار کنید تا وی کوشش کند و شوق پیشرفت و عشق و کمال در وی پرورش یابد.

اما اگر طور دیگری عمل کنید و مرتبا بگویید ( بی استعداد، بی لیاقت و...) همین کلمات کافی است که شاگرد از معلم خود منزجر شود و شوقی برای تلاش و فعالیت نداشته باشد.

معلمی که بتواند روح اطمینان و خودباری را در شاگرد تقویت کند و به وی اعتماد به نفس دهد، می تواند شاگرد را از نو بسازد.

لذا اگر می خواهید احوال شاگردی را تغییر دهید، باید به او قدرت و شهامت حرت و اصلاح خطا را در نظرش آسان کنید تا خود را لایق موفقیت ببیند.

نیازهای روانی دانش آموزان:

بی توجهی به نیازهای روانی دانش آموزان موجب اختلالات شخصیتی و بیماری های روانی می شود. بسیاری از مردم آزاری ها، نافرمانی ها،
بزه کاری ها، پرخاشگری ها و بدبینی ها، نتیجه ی عدم ارضای کافی و به موقع این نوع از نیازها در دانش آموز است. نتیجه عدم به موقع این نوع نیازها است.

1- نیاز به محبت:

بر پایه ی همین نیاز است که از معلم خود انتظار دارد با او دوستانه رفتار کند و این حس  دوست داشته شدن برای او احساس امنیت می آورد. به همین خاطر وی در جستجوی محبت به هر سویی می رود. زیرا هر کودک و نوجوانی دوست دارد که به دیگران محبت کند و از دیگران محبت ببیند. عدم ارضای این حس سبب می شود که وی به کانون های منحرف در خارج از خانه و مدرسه جذب شود و در دام آنها گرفتار شود.

پس بر معلم لازم است که دانش آموز را در کانون پر مهر و محبت بدون افراط قرار دهد. تا دانش آموز دچار گره های روحی خطرناک نشود. باید با دانش آموز محبت کلامی و عملی داشته باشید تا در او حالت اعتدال روحی و روانی ایجاد کنید.

دانش آموز برخوردار از محبت کلامی و عملی معلم، سلامتی روانی ندارد. دانش آموزی که با کمبود محبت روبرو می شود، نوعی احساس هیجان منفی پیدا می کند. دانش آموزی که با کمبود محبت روبرو است، به ناراحتی هایی مانند: از دست دادن شادابی، رنگ پریدگی، افسردگی، گوشه گیری و ... دچار می شود.

با محبت به دانش آموز، اعتماد به نفس او افزایش می یابد. زیرا محبت به دانش آموز، احساس ارزشمند بودن را در وی ایجاد می کند.

نکته: با محبت به دانش آموز، می توان از بسیاری از انحراف ها که او را تهدید می کند، جلوگیر کرد. زیرا کمبود محبت در بیشتر موارد یکی از عوامل بسیار قوی گرایش دانش آموز (کودک و نوجوان) به خشونت است.

2- نیاز به توجه:

از جمله نیازهای اساسی دانش آموز نیاز به احترام و توجه به آنهاست. همانطور که عدم توجه معلم باعث تضعیف روحیه و شخصیت دانش آموز می شود و در مواردی موجب عدم توجه به درس و انجام تکالیف می شود. در مقابل، توجه و احترام به ایشان، موجب تقویت روحیه و حضور مؤثر و فعال در جامعه و مدرسه است. دانش آموز اگر مورد توجه معلم قرار نگیرد، انرژی هایش را در مسیر سازنده بکار نمی اندازد.

هر دانش آموز تلاش می کند که به معلم بفهماند فردی باهوش، آگاه و قابل اعتماد است. از این رو از هر نوع بی توجهی آزرده خاطر می شود.

نکته: اگر دانش آموز سهوا اشتباهی انجام داد، فورا به رویش نیاورید.

3- نیاز به عدالت:

نیاز اصلی دانش آموز برقراری عدالت در میان دانش آموزان است. بنابراین معلم نباید برخی از دانش آموزان را بر برخی دیگر ترجیح و امتیاز دهد (حتی در لبخند زدن، نگاه کردن، توجه کردن و کلمات محبت آمیز و...) چرا که این موضوع منجر به بیزاری برخی از دانش آموزان نسبت به معلم خود می شود، در نتیجه راندمان کلاس پایین می آید.

4- نیاز به تشویق:

هر دانش آموز علاقمند است تنها رفتارهای مسئولانه اش مورد توجه قرار بگیرد و از خطاهایش چشم پوشی شود. این کار موجب اعتماد به نفس، احساس با ارزش بودن، توانایی، موفقیت و شایستگی می شود.

نکته: تا آنجا که می توانید از خطاهای آنها چشم پوشی کنید و در برخی مواقع به آنها تذکر دهید و در مسائل مهم هشدار (با لحن مؤدبان اخطار) دهید و در معدود مسائل خطرناک از تنبیه استفاده کنید.

5- نیاز به امنیت:

هر دانش آموز نیازمند به امنیت و آرامش است و در مواقع اضطراب و هراس همواره در پی یافتن پناهگاه و یاور و پشتیبان است که از او در برابر ناملایمات دفاع کند. در این لحظات می توانید خود را بیشتر به او نزدیک کنید. چرا که دانش آموز متوجه می شود که می خواهید او را از گرفتای نجات دهید.

نکته: معلم به دانش آموزان بگوید، هر وقت نیاز به کمک داشتید روی من حساب کنید.

چگونه به دانش آموز خود کمک کنید:

از مؤثر ترین روش های تربیتی این است که مسائل و مشکلات دانش آموز را بزرگ نشان ندهید و او را به دلیل رفتارهایش دائم بازخواست نکنید. بلکه در برخورد با مسائل و مشکلاتش از خودش کمک بگیرید. او باید این واقعیت را بداند که نخستین مسئول حل مشکل او، خودش است و برای حل آن باید به دنبال راه حل مناسب باشد و معلم وظیفه ی راهنمایی را دارد که از عواقب تصمیم خودش مطلع شود.

همچنین دانش آموز باید متوجه باشد که تحت تأثیر سخنان و رفتار دیگران قرار نگیرد. چرا که به سبب کم تجربگی به سرعت افکار دیگران را پذیرفته، دچار مشکل می شود.

مراقب رفتارتان باشید:

اگر در همان لحظه برای مشکلی که پیش آمده پاسخ و راه حلی به ذهن تان نمی رسد، دست به کاری نزنید و تأمل کنید. بنابراین حواستان را خیلی جمع کنید. اگر واقعا نمی دانید که بگویید و یا چه کاری انجام دهید، بگویید از این وضع راضی نیستم. اما راجع به موضوع حرفی نزنید. این واکنش به خوبی تأثیر خود را می گذارد.

نکته: شاید لازم باشد برای اشتباه دانش آموز، با والدینش مشورت کنید.

دانش آموزان نگرش های معلم را یاد می گیرند:

دانش آموزان فقط چیزهایی را که معلم به آنها می گوید، یاد نمی گیرند. بلکه از رفتارها و صحبت های معلم الگوبرداری می کنند. اگر با آنها با خشونت و توهین رفتار کنید، آنها یاد می گیرند در آینده با افراد جامعه همانگونه رفتار کنند.

استفاده از جملات مثبت:

یک معلم خوب، همچون یک پدر و مادر خوب، فردی است که
به طور روز افزونی به فرزند خود توجه می کند و خود را وقف او می سازد. این نوع معلمین رضایت خاطر خود را در روابطی می بینند که سبب می شود دانش آموز دست به انتخاب بزند و از نیرو و توان خودش استفاده کند. اما می توانید در گفتگوهای خود با دانش آموز، با آگاهی کامل جملاتی را بکار ببرید که نشان دهنده ی توانایی های
دانش آموز در اتخاذ تصمیمات شایسته باشد. بنابراین هنگام برخورد با دانش آموز می توانید این مفاهمی را با جملاتی نشان دهید که برای پرورش حس استقلال طلبی دانش آموز مطرح باشد.

نکته: اگر به دانش آموز با تردید نگاه کنید، آنها هم به شما با تردید نگاه خواهند کرد. هیچ معلمی قصد ندارد که از نظر روحی، اخلاقی و یا احساسی، لطمه ای به دانش آموز خود وارد کند. اما با این حال، درست همین کار ار انجام می دهد. از یک پزشک توقع داریم که صلاحیت حرفه ای داشته باشد و همچنین مقداری همدردی از خود نشان دهد، اما از او توقع نداریم که هیجان زده شود و یا تأسف بخورد و زار بزند. معلم هم باید از طریق یک روش حرفه ای با نابالغی
دانش آموز برخورد کند. بیشتر موقعیت های انضباطی وقتی با احساس بیش از اندازه همراه باشند محو می شوند و از بین می روند. این موقعیت ها وقتی با هیجان شدید توأم می شوند، ممکن است به مشکلاتی جدید تبدیل شوند و دانش آموز را برای سال های آتی آزار دهد.

برای دانش آموز الگوی مناسبی باشید:

اگر می خواهید باعث پیشرفت دانش آموز خود شوید، برنامه داشته باشید. با دست ها مهربانی، با قلب محبت و با زبانتان امید به آینده را در وجود دانش آموز روشن نگه دارید.

خوش خلق و بشاش باشید:

اگر می خواهید در درون دانش آموز نفوذ کنید، گشاده رو و با آرامش باشید. یادتان باشد وقتی با دانش آموز  بد برخورد می کنید،
اول خودتان آزار می بینید. با صبر و دید نو و فعالیت مستمر می توانید سر منشأ خدمت ارزنده، نوآور و خلاقانه باشید.

با این کار دانش آموز احساس می کند، پشتیبان و تکیه گاهی دارد. دلگرم می شود و این دلگرمی او را امیدوار می کند و دانش آموز امیدوار به سوی ترقی و پیشرفت، رشد می کند.

نکته: سعی کنید افکار مثبت را به دانش آموزان تلقین کنید.

رأفت آموختنی است:

شکی نیست که دانش آموز به هر میزان از رأفت و محبت معلم برخوردار شود، در بزرگسالی به انسان هایی دلسوز و دوست داشتنی تبدیل می شوند. خوش رفتاری و محبت به دانش آموز موجب می شود که آنان در برابر وسوسه ی مسخره کردن و صدمه زدن به دیگران واکسینه شوند.

نکات کلیدی درباره ی دانش آموزان:

1- دانش آموز را باید سرگرم کرد

2- باید با دانش آموز جدید باشید

3- به فکر تلافی نباید بود

4- گاهی اذیت دانش آموز بدذاتی نیست

5- دانش آموزان تمایل به سر به سر گذاشتن یکدیگر دارند

6- برخی دانش آموزان فهم موقعیت ندارند

7- کشکش دانش آموز با همسالان طبیعی است

8- رفتار معلم در مورد ناکامی دانش آموز سخت گیرانه نباشد

9- در لحظات دشوار و بحرانی، صبور باشید و کمکشان کنید

10- درک واکنش های دانش آموز اهمیت دارد

11- دانش آموز می خواهد او را دوست داشته باشید

12- آیا فکر می کنید که سرزنش و تنبیه چاره ساز است

13- او را طوری تربیت کنید که بتواند از افکار معقول طبعیت کند

14- شناخت جنبه های مثبت و منفی مسائل مختلف به دانش آموز

15- درک موقعیت های دشوار

16- رفتار معلم چگونه در سرشت کودک تأثیر می گذارد

17- معلم با رفتارش به رشد خلق و خوی دانش آموز کمک می کند

18- چه چیزهایی را باید از دانش آموز (مقتضیات سن) توقع داشت

19- دانش آموزان به محبت نیاز شدیدی دارند

20- دانش آموز نیاز به یک معلم صمیمی و قابل اعتماد دارد

21- اجتناب از کشمکش در مواقع خاص

22- احساس راحتی و شادابی دانش آموز در کلاس

23- پیش بینی نتایج ناخوشایند

24- عدم دشمنی و کینه توزی در دانش آموز

25- چگونه باید با دانش آموز رفتار شود؟

26- آیا روش سرد و خشن منطقی است

27- اقتدار معلم مبتنی بر محبت و دوستی و ملایمت

چگونه خلق و خوی معلم بر رفتار دانش آموز اثر می گذارد:

خلق و خوی مانند نقشه ی رفتار است. به محض شناخت خلق و خوی
دانش آموز، می توانید درک کنید این نقشه را آغاز کنید. رفتار دانش آموز، رفته رفته معنی خود را آشکار می کند. دیگر پرسش این نیست که چرا این کار را می کند؟ پرسش تازه این است. هنگامی که چنین رفتاری می کند برای هدایت او چکار باید بکنید؟ بر اساس دانسته هایتان از خلق و خوی
دانش آموز، می توانید رفتار دانش آموز را پیش بینی کنید و روش هایی مؤثر برای هدایت رفتار او (کار پیشگیرانه) در پیش بگیرید.

بسیاری از معلمان می توانند به طرز دقیق پیش بینی کنند که دانش آموز در شرایط ویژه چه واکنشی نشان می دهد. اما معلمان کم تجربه به عوض هدایت و شکل دادن به رفتار دانش آموز، جنگیدن با آن را انتخاب می کنند. در صورتی که خلق و خوی دانش آموز را یک حقیقت زنده بدانید، درک رفتار و مدیریت آن آسان تر می شود.

نکته: نباید بگذارید رفتار دانش آموز بر رفتار شما تأثیر بگذارد. (احمقانه است!) همچنین اگر روش های شما مبهم و بی اثر باشد، می توانید منتظر مشکلات باشید. یعنی رفتار غیر منطقی دعوتی به مبارزه ی قدرت است.

عاطفه در یادگیری:

اثر احساسات عاطفی بر توانایی یادگیری اهمیت دارد. عواطف نوع چیزهایی را که دانش آموز می تواند بیاموزد، چگونگی سرعت آموزش، چگونگی به یاد داشتن آنچه آموخته اند را، مشروط می کند. مثلا اشعاری که مورد علاقه هستند سریع تر از آنهایی که معمولی هستند یاد گرفته می شوند. وقتی یادگیرنده تشویق شود و احساس کند که موفق است، یادگیری اش نسبت به وقتی که از او گله می شود و احساس شکست می کند، سریع تر است. چنین واقعیت هایی طبیعتا منجر به سئوالاتی می شوند؟ مثلا چه احساساتی در یادگیری و موفقیت در مدرسه دخالت دارند؟ چه نوع احساساتی یادگیری را سرعت
می بخشد و به آن کمک می کند؟

احترام متقابل:

مشکلات موجود در روابط دانش آموزان نتیجه ی فقدان احترام متقابل است. آنها اینگونه رفتارها را از چه کسی آموخته اند؟ برای برقراری ارتباط متقابل، باید با نشان دادن احترام متقابل شروع کنید. راه مناسب برای شروع، به حداقل رساندن صحبت های منفی است. انتقاد کردن، برخورد از بالا، قضاوت بی ادبانه و توهین آمیز و... رابطه ها را از بین می برد. هر اختلاف در روابط انسانی را می توان از راه مثبت و بدون توهین کردن مطرح کرد.

لازم است هنگام انتقاد کردن، ابزار محبت کلامی را فراموش نکنید. مهمترین عامل شکست در گفتگو، خشم و عصبانیت است. در نتیجه طرف مقابل هم خشمگین می شود و مقابله به مثل می کند و خدای نکرده کار به جاهای باریک می کشد.

با زیباترین و بهترین عبارت ها، دانش آموز را مورد خطاب قرار دهید. متأسفانه ما عادت داریم به هر که نزدیکتر باشیم، بیشتر حرمتش را بشکنیم. پس با دانش آموز با همان احترامی حرف بزنید که با دوستی صمیمی صحبت می کنید. زیرا احترام، احترام می آورد و دل ها را به هم نزدیک می کند.

هنگام صحبت کردن مراقب باشید که غرور جوانان را جریحه دار نکنید. اینگونه رفتارها تخریب کننده اند و اختلاف های بیشتری را به وجود
می آورد. حتی اگر مشاجره به ظاهر ختم شود.

هنگام گفتگو صادق باشید و جانب منطق و انصاف را نگه دارید. در این شرایط خود را جای دانش آموز بگذارید. او نیاز به کمک دارد.

لحنتان هنگام گفتگو باید مهربانانه باشد. وقتی لحن خصومت آمیز دارید یا سعی می کنید طرف مقابل را محاکمه کنید و سرجایش بنشانید، مطمئن باشید گفتگو را به شکست خواهید کشاند. باید به دانش آموز ثابت کنید، خیرخواه او هستید و به اصلاح امور او علاقه دارید. با این کار او را شرمنده می کنید. چنین رفتاری ما را به هدف اصلی می رساند.

در حین گفتگو باید از زخم زبان، گوشه و کنایه، تحقیر، تمسخر و تخطئه بپرهیزید. تهدید نکنید و خط و نشان نکشید. این رفتارهای منفی گفتگو را مسموم می کند.

از مقایسه کردن داشن آموزان با یکدیگر بپرهیزید و بر کارهای خوب آنها انگشت بگذارید و تأیید کنید که این اشتباهات ناشی از تجربه ی کم و عدم توجه کافی است و به راحتی حل می شود. او را همانطور که هست بپذیرید و با یک اشتباه تمام کارهای مثبت او را زیر سئوال نبرید و هرگز نخواهید در همان لحظه از طرف مقابل زهره چشم یا اعتراف بگیرید. این رفتار هم خطاست و هم عاری از ظرافت. همواره به یاد داشته باشید، برای رسیدن به هدف و اصلاح دانش آموز باید موضوع یا مشکل را حل کنید و راه حل ارائه دهید و بر سر آن به توافق برسید.

نکته: سعی کنید تعادل کلامی را در نظر بگیرید.

وقتی عصبانی هستید، باید چکار کنید:

گاهی اتفاق می افتد که معلم از حرکات و رفتار دانش آموز عصبانی می شود و در همان حال که عصبانی است، می خواهد دانش آموز را ارشاد و راهنمایی کند و علت اشتباه دانش آموز را به وی توضیح دهد. غافل از اینکه عصبانیت معلم دانش آموز را مرعوب می کند و او نمی تواند با انگیزه ی درونی (اختیاری) عمل خود را اصلاح کند. پس هیچ رویه ای بهتر از این نیست که معلم، قبل از هر چیز بر عصبانیت خود غلبه کند و اختیار خود را از دست ندهد. چرا که آشفتگی خود نتیجه ی معکوس دارد. چه بسا الگوی رفتاری معلم، دانش آموزی پرخاشگر و جسور بار آورد. توجه داشته باشید که با رعب و وحشت و سرزنش پایه های شخصیت را متزلزل می کند.

نکته: از دانش آموز می شود هم دیو ساخت و هم فرشته و این دو گروه آگاهی معلم از اصول و مبانی تربیت و روش های راستین آن و نحوه ی پیاده کردن آن اصول است. بنابراین معلم می تواند هم نقش سازنده و خلاق داشته باشد و هم روشی مخرب و تباه کننده. بنابراین معلم تکمیل کننده ی راه والدین در تربیت و جهت یابی فکر
دانش آموزان هستند که تأثیر بزرگی دارند. 

ابراز محبت به دانش آموز:

محبت نیاز طبیعی همه ی انسان هاست. چنان که انسان به آب و غذا نیاز دارد، به محبت نیازمند است. بنابراین برخورداری و محرومیت از آن در تعادل روح تأثیر فراوان دارد. دانش آموزی که در کلاس درس با محبت معلم نسبت به خود رشد کرده باشد،دارای روانی شاد و دلی آرام و با نشاط است و به زندگی و آینده امیدوار و دلگرم است.

به رشد خلق و خوی دانش آموز کمک کنید:

دانش آموز فقط از لحاظ جسمانی و عقلی رشد نمی کند، بلکه خلق و خوی او نیز باید رشد و تکامل پیدا کند. او باید به تدریج عاقل و کامل شود. معلم سرمشق خوبی در این سیر ب طرف کمال هستند، پس معلم می تواند در این راه به دانش آموز کمک کند.

کمک به فهم اشتباهات دانش آموز:

به دانش آموز خود کمک کنید تا مانند یک کارآگاه وضعیت اشتباهش را بررسی کند. اگر چه نخست او بر اساس اینکه اشتباهش تقصیر دیگری است، قضاوت می کند. اما او را تشویق کنید بر اساس واقعیت ها در پی فکر دوم خود برود.

- برای پیشگیری از این وضعیت چه کار می توانستم بکنم؟

- چه مقدار من علت بودم؟

- آیا اگر فرد دیگری به جای من بود همین کار را می کرد؟

نکته: کنار هم گذاشتن عوامل منطقی در کنار یکدیگر، با فرایند منظم، کمک به رفع اشکال می کند. دانش آموز شما، پس از شناسایی موارد مشخص،
می تواند وارد مرحله ی تصمیم گیری شود.
( اگر لازم باشد، با او هم فکری کنید)

الگوی حل مسأله:

گام اول: مسأله را شناسایی کنید.

گام دوم: با همفکری راه حل هایی پیدا کنید.

گام سوم: بهترین گزینه را انتخاب و آن را تمرین کنید.

به یاد داشته باشید هدف واقعی این نیست که هر چه زودتر بهترین راه حل را پیدا کنید. هدف شما این است که به دانش آموز کمک کنید تا یاد بگیرد چگونه از موانعی که در زندگی با آنها روبه رو می شود نجات یابد و از خود مراقبت کند. هنگامی دانش آموز به حرف های شما گوش می دهد که فکر کند می خواهید به او کمک کنید.

نکته: راه حل هایی که با ملایمت و بی طرفی ارائه می شود – دانش آموز را در پیدا کردن راه حل مناسب کمک می کند. یعنی به دانش آموز کمک کنید تا ذهنیت خود را از نو تنظیم کند.

توجه دانش آموز را به آثار رفتارش جلب کنید:

یکی از بهترنی راهکارهای پرورش اخلاق این است که به تأثیر رفتار دانش آموز بر افراد دیگر اشاره کنید. (ببین دوستت را ناراحت کردی) و احساسات شخص دیگر را مورد توجه قرار دهید. شما به دانش آموزتان کمک می کنید تا واقعا تجسم کند که اگر جای طرف مقابل بود چه احساسی داشت. برای نمونه می توانید ضمن اجرای نمایش از او بپرسید: چه احساسی پیدا کردی؟ آیا این کار خوبی است؟ چرا؟ اگر دانش آموز بزرگتر است، می توانید بدون نقش بازی کردن از او سئوال کنید و بخواهید وقتی می خواهد پاسخ سئوال را بدهد، خودش را جای طرف مقابل بگذارد.

صبور و حوصله داشته باشید:

صبر و تحمل تکیه گاه وجود انسان است. سیر تکاملی و رو به رشد دانش آموز با صبر و درایت معلم کامل می شود. پس همیشه در امر آموزش صبر و حوصله داشته باشید. یک معلم خوب کسی است
که بتواند فکر و اندیشه ی خود را در راستای تعالی جسم و روح
دانش آموز بکار اندازد. اگر می خواهید آنان انسان های ارزنده ای باشند، باید به آنها روش فکر کردن را بیاموزید تا خوب خوب فکر کنند، خوب حرف بزنند و درست رفتار کنند. (معلم آینه ی دانش آموز)

 

 

 

بردبار باشید:

در امر تعلیم و تربیت، بردبار باشید. این کار نیازمند صبر و حوصله است و باید مراقب باشید و در برابر اشتباهات دانش آموزان زود از کوره در نروید و عصبانی نشوید و با بردباری در رفع عیوب بکوشید.

با گذشت باشید:

گذشت از خطای دانش آموز، کاری ارزشمند و خوشایند است. از خطاهای دانش آموزان با عفو و بخشش بگذرید. زیرا اعمال و رفتار دانش آموز، هنوز به آن پختگی نرسیده است. بنابراین با این ویژگی خود را آراسته کنید. اگر به دانش آموز تفکر و تعقل را بیاموزید به تدریج اوضاع بهتر می شود.

تکیه گاه دانش آموزان باشید:

تکیه گاه دانش آموزان باشید، زیرا دانش آموز وقتی احساس کند معلم تکیه گاه و پشتیبانش است، دلگرم می شود و این دلگرمی او را به تلاش وادار می کند. پس با افکار و ایده های ارزشمند مسیر درست زندگی را به آنها بیاموزید. یادتان باشد آنها در بهار زندگی به سر
می برند و هنوز چیزهای زیادی است که باید تجربه کنند و بیاموزند و عبرت بگیرند.

قبل از اینکه چیزی بگویید، فکر کنید:

شما می توانید با حفظ خونسردی و آرامش و کمی تفکر قبل از حرف زدن از بحث و جدل بیهوده با دانش آموزتان، و نادیده گرفتن اینکه چقدر او اشتباه می کند، عکس العمل نشان ندهید. به جای اینکه سریع تحریک شوید، بهتر است با او حرف بزنید.

نکته: به جای اینکه به دانش آموز بگویید چرا درس نخوانده اید، از او بپرسید چگونه وقت و زمان خود را تنظیم می کند یا با چه روشی درس می خواند. به او کمک کنید تا تکنیک های تنظیم وقت و درس خواندن را بیاموزد. اگر به دانش آموزان بی توجهی کنید، راندمان تحصیلی کاهش می یابد.

 

 

 

سخن آخر:

معلم متعهد کارش تنها درس دادن نیست، بلکه به طور غیر مستقیم با الگو بودن تدریجا و گام به گام شاگردان را به آداب و آئین پسندیده دعوت می کند و با تمام خضوع و فروتنی که دارد در کار تدریس بسیار جدی و قاطع است. معلم متعهد در غم و شادی شاگردان سهیم و شریک می شود.

معلم نمونه فکر شاگردان را تقویت کرده، بلکه در درجه ی اول به فکر پرورش نیروها و استعدادهای بالقوه ی آنان است. هیچ وقت شاگردان را مورد استهزاء و مسخره قرار نمی دهد و همه ی شاگردان را محترم می شمرد و هیچ گاه در کلاس درس خشونت و تندی
نمی کند. او هیچگاه متوسل به نظم و انضباط خشک و کوبنده
نمی شود. هیچ وقت آمرانه دستور نمی دهد و در همه ی برنامه ها با شاگردان مشورت می کند و به نظر شاگردان احترام می گذارد. معلم اگر بخواهد تغییرات اخلاقی در شاگرد به وجود آورد، در درجه ی اول باید مورد قبول و پذیرش شاگردان باشد. فراموش نکنید که پیامبر(ص) به کودکان سلام می کرد. البته سلامی که توأم با محبت و صمیمت بود. ایشان از عیب مردم بزرگوارانه می گذشت و مردم را به سوی اخلاق پسندیده دعوت می کردند. 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد